مسلمانان برما مُهره شطرنج  در بازی های استراتیژیک

عارف عرفان 

ظهور بحران و اوج خشونت در کشور برما (میانمار) به دلیل تاریخ پیچیده  و پوشش فریبنده آن توسط رسانه های غربی، بسیاری از تحلیل گران ژیوپولیتیک جهان را گیچ‌‌ ومبهوت ساخته است،اما درحقیقت در هسته این ماجرا، تقابل منافع استراتیژیک آمریکا  و چین این نقطه جهان را به غلیان درآورده است. 
 طی روزهای اخیربا آنکه مرکز ثقل زلزله سیاسی در برما قرارداشت ونواحی آنکشور را درهم کوبید اما بازتاب آن در شعاع هزاران کیلومتری آن، لرزش ها وتکانه های نیرومند را در دهکده ها وشهرهای مصیبت زده افغانستان پدید آورد و در همه قاره های جهان و دنیای مجازی قلوب هموطنان گرامی ما را خونچکان ساخت.

بطرز اعجاب انگیز کشتار ملیونها مسلمان در افغانستان ،عراق ،سوریه ،لیبیا ، یمن  و فلسطین بدست مسلمان نما ها ونامسلمان ها آنقدر درد انگیز نبود که به همت رسانه ها  کشتار تعداد مسلمان در برما تحت یورش  ناوگانهای تبلیغاتی غرب ، گلیم ماتم را، زیرپای همه ساکنان زمین بویژه مردم شهید پرور افغانستان هموار ساخت .
 باید به اعماق داستان اصلی ماجرا وطرز معمول استفاده ابزاری از«  دین»  داخل شده و ببینیم که بازیهای ژیوپولتیک وژیواستراتیژیک ابرقدرت های بزرگ  واقمار آنها چون عربستان سعودی، وپاکستان چگونه پای مسلمانان مظلوم وبی دفاع میانمار را به مسلخگاه منافع آنها کشانیده وفاجعه بزرگ و درد ناک را برمسلمانان میانمار تحمیل و اشک تمساح نقشه پردازان را برتابوت آنها جاری ساخته است.

 

دولت کنونی میانمار توسط  آنگ سان سوچی خانم ملی گرا وحزب تحت رهبری او بنام « اتحاد ملی برای دموکراسی » رهبری می شود. این حزب پس از مبارزه طولانی علیه ارتش ملی که طی دهه ها اقتدار سیاسی را بدست داشت ، به قدرت برسد.

خانم آنگ سان سوچی و حزب او مستدام از حمایت سیاسی ومالی امریکا واتحادیه اروپا برخوردار بوده است  و اقتدار او محصول تلاش های غرب بوده و در حال حاضراو نماینده غرب در برما می باشد. در میانمار شبکه های بزرگ غربی بنام« انجو» یا موسسات غیردولتی ایجاد شده است که با هزینه میلیونها دالرامورنهادهای قانونی میانمار را برهم زده وآنها را تحت الشعاع قرارمی دهند.

در رسانه های غربی داستان میانمار طوری بازتاب یافته است که بنا بر ناسازگاری های مذهبی، از طرف بوداییان میانمار و ارتش در مقابل مسلمانان روهینگیا در ایالت راخین که در نزدیکی مرز بنگله دیش واقع است رفتار خشونتبار وکشتار بیرحمانه صورت گرفته است‌. ایالت  راخین یک نقطه ژیو استراتیژیک است، و درگیری های اتنیکی و مذهبی در آستان راخین یک پدیده بسیار قدیمی است،اما در سال های گذشته این نزاع ها رنگ جنگ های چریکی وجهادی را که هزینه آن ازطرف عربستان سعودی تامین وبوسیله آن کشور هدایت می شود به خود اختیار نموده است .

 راخین نقش کلیدی را در پروژه های ابتکاری چین تحت نام جاده ابریشم « یک کمر بند یک جاده » ایفا مینماید .زیرا  راخین  گذرگاه خروجی به اقیانوس هند و حوزه برنامه ریزی شده میلیارد دلاری چینی است - یک منطقه اقتصادی برنامه ریزی شده در جزیره «کیوکفیو » ودریای « رامری» که دارای خطوط لوله نفت و گازطبیعی است که باآستان کونمینگ یوننان مرتبط است. 

این خطوط لوله از ساحل غربی میانمار به سمت شرق چین اجازه میدهـد تا واردات هیدروکربن ازخلیج فارس به چین صورت گیرد . در حقیقت این خطوط لوله جانشین گذرگاه حوزه پرمجادله بندر«مالاکا» در بحیره جنوب چین میباشد.

تحقق چنین پروژه در میانماردر تقابل با منافع غرب   قرار دارد وغرب وهمپیمانان منطقه وی آن با تحریک « جهاد » در راخین می خواهد تااین پروژه را برهم زند. 

پروژه راه ابریشم «یک کمر بند ویک جاده» چینی نقش بزرگی را در اقتصاد کشور میانمار و توسعه اقتصادی آن بازی خواهد نمود.عربستان سعودی و پاکستان با تمویل  و اعزام فرماندهان چریکی ، به تحریک مردمان روهینگیا پرداخته تا در برابر پروژه چین موانع ایجاد نمایند.

قدامت تاریخی نیز برای پرورش چنین جنگ نیابتی « روهینگیا – بامار»  در کشور برما وجود دارد. در جریان  جنگ جهانی دوم نیروهای بریتانیا، مسلمان روهینگیا را در راخین به مبارزه با بامارها ترغیب نمود ،البته در آن هنگام بوداییان ملی گرا بورمسی از متحدین جاپان بودند. روهینگیا ها از قرن شانزدهم به مناطق شمالی ایالت  آرکان، که امروزه بنام راخین نامیده میشود، مهاجرت نموده وحدود صد سال قبل موج بزرگ از مهاجرین در آنجا اسکان جستند.  سپس در دهه های گذشته مهاجرت غیرقانونی از بنگلادیش در آنجا ادامه داشت که درحال حاضردرمجموع حدود یک میلیون ویکصد هزار مسلمان روهینگیا در میانمار زنده گی می کنند. در طول قرن ها و دهه های گذشته، بین مهاجران و مردم محلی خشونت های وجود داشته است که آخرین اختلافات مسلمانان ومردمان بودایی در سال۲۰۱۲ بوقوع پیوست.

از آن زمان به بعد ، شورشیان اسلامگرا به طور منظم در این منطقه شکل گرفتند وفعالیت شانرا تحت نام « ارتش رستگاری روهینگیا» آغاز نهادند. این گروه های اسلام گرا فعلا توسط عطاالله ابو عمر جونجونی اداره میشود.

ابوعمر ازجهادگران پاکستانی بوده که در جمیعت روهینگیای شهرکراچی زاده شد، در عربستان تحصیل نمودوآنجا به حیث امام وهابیت ایفای وظیفه نمود و پس از سپری نمودن آموزش نظامی در پاکستان ، در میانمار فرستاده شد. ابوعمر پس از شستشوی مغزی مسلمانان روهینگیا موفق به تشکیل ارتش یکهزارنفری گروه های تکفیری گردید. بر بنیاد گزارش  ترسایی ۲۰۱۵روزنامه« داون » پاکستان ، حدود پنجصد هزار روهینگیایی در شهر کراچی پاکستان زنده گی می نمایند.  

آنها طی سال های ۱۹۷۰-۱۹۸۰ بنابر تقاضای جنرال ضیا الحق وسازمان استخباراتی سی آی ای بخاطر مبارزه در برابر ارتش اتحاد شوروی و دولت افغانستان در آنجا فراخوانده شدند.

 جامعه روهینگیای کراچی بیش تر به اسلامگرایی مذهبی متمایل بوده وعمدتا اطفال شانرا به مدارس تروریست پروری پاکستان معرفی داشته ،ازین رو بیش ترین سازمان های اسلام گرای پاکستان و داعش در میانمار هسته گذاری نموده اند. خبرگزاری رویتر در سال ۲۰۱۶ ترسایی گزارش داد که گروه های جهادگرای برما  بوسیله پاکستان وعربستان سعودی  مورد آموزش نظامی  وحمایت مالی قرار گرفته ؛ وتوسط این کشورها رهبری میگردند.

پیکار جویان مربوط به«  ارتش رستگاری روهینگیای » ادعا می کنند که تنها به نیروهای دولتی حمله می کنند، اما حقیقت اینست که غیر نظامیان بوداییان آراکانایی نیز توسط آنها قتل عام شده وسپس اجساد شان سوزانیده شده است. حکومت میانمار مدعی است که عطاالله  و گروپ مربوط می خواهند تا کشور مستقل اسلامی را در میانماراعلام نمایند.

برحسب گزارشات ،در اکتوبر ۲۰۱۶ گروه مربوط به عطاالله در محل مربوط بالای پولیس ونیروهای دولتی حملاتی را انجام داد .همچنان به تاریخ ۲۵ اگست سال جاری نیروهای تحت امراو بالای قرارگاه پولیس ونیروهای امنیتی حملاتی را سازمان داد که در نتیجه آن به تعداد ۱۲ پولیس به قتل رسیدند.

سوگوارانه جرقه های برخاسته از برنامه های طراحی شده تروریستی و واکنش نا متناسب ارتش وبوداییان برای قتل عام و جنایت بزرگ علیه مسلمانان میانمار به هیچ  وجه وبا هیچ معیاری قابل توجیه نمی باشد. عملکرد سعودی وپاکستان در میانمار تداعی تجربه عملیات سیا  در افغانستان در برابر نفوذ شوروی پیشین پنداشته می شود، اما برخلاف افغانستان ،مردمان میانمار مسلمان نیستند تا تنور جهاد را گرم نمایند .سوگوارانه  از مردمان روهینگیا به حیث«  پیاده»  در بازی شطرنج موجود استفاده می شود.

آگاهان امور بین المللی معتقد هستند که در تداوم این خشونتها ممکن است تا ایالات متحده امریکا ،تحت بهانه های خیرخواهانه وگویا نجات مسلمانان روهینگیا،مداخله نظامی نموده ؛ و در آنجا برای تحقق اهداف راهبردی اش نیروهای خود را مستقرنماید.

اینجاست تا در پرتو حقایق موجود، مسوولیت جنایت و قتل عام مسلمانان داغدار میانمار را باید حامیان تروریسم بین المللی، عربستان سعودی وپاکستان بدوش گیرند.

 بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۱۲۰۹

 

پشت پرده جنایات روان در میانمار:

اثرانگشت عربستان در حوادث میانمار

 

ارتش رهایی‌ بخش روهینگیای آراکان (ARSA) که با حمله به قرارگاه ‌های پولیس میانمار باعث قتل‌عام مسلمانان شده است توسط عربستان سعودی تغذیه مالی می ‌شود.

سرکرده گی ارتش رهایی ‌بخش روهینگیای آراکان (ARSA ) بر عهده  عطا الله ابو عمار جونونی ، یک روهینگیایی متولد پاکستان است که در مکه بزرگ شده است و دارای ملیت سعودی است. دولت ریاض با حمایت از این فرد و شبه‌ نظامیانش از حوادث آراکان در جهت منافع خود بهره‌ برداری می‌کند و قصد دارد مناطقی از آراکان که دارای ثروت‌های زیرزمینی هستند به تسلط خود درآورده و در آن مناطق را به عنوان منطقه امن و حیاط خلوت خود قرار دهند.

محمد بن سلمان که با کودتای نرم توانست مقام ولیعهدی پادشاهی آل سعود را از آن خود کند در راستای چشم ‌انداز برنامه توسعه ۲۰۳۰ عربستان سعودی برای بهره‌ برداری از سرمایه‌گذاری 8 سال دولت ریاض در آراکان از ارتش رهایی‌ بخش روهینگیای آراکان (ARSA) نهایت استفاده را می ‌کند. بر اساس اسناد محرمانه منتشر شده از دربار پادشاهی آل سعود، ارتش رهایی ‌بخش روهینگیای آراکان (ARSA) در ۲۵ حمله اخیر خود به قرارگاه ‌های پولیس میانمار مستقیماً از ریاض دستور گرفته است. بر اساس اسناد محرمانه ‌ای که به دست آمده است پادشاهی آل سعود از سال ۲۰۰۹  ترسایی نزدیک به ۵۰۰ هزار روهینگیایی که آواره شده بودند را حمایت کرده و موجبات زنده گی و نفوذ آن‌ها در آراکان را فراهم کرده است. مقامات آل سعود با حمایت کامل از ابو عمار جنونی از نفوذ بسیار بالایی در آراکان برخوردار شده‌اند.

روستاهای روهینگیا تبدیل به هوتل‌های امارات متحده عربی شده‌اند. بر اساس اسناد و مدارک به دست آمده، تمام رسانه‌ های خبری و تلویزیونی این منطقه از طرف ریاض ایجاد شده‌اند. محمد بن سلمان ولیعهد آل سعود در راستای چشم‌ انداز برنامه توسعه ۲۰۳۰ عربستان قصد دارد منطقه آراکان را که گذرگاه منابع و ثروت‌ های زیرزمینی است به منطقه عاری از انسان تبدیل کند. سایت چشم خاورمیانه (MEE) خبر داده است که سرمایه‌ گذاری عربستان سعودی برای بهره ‌برداری و حاکمیت بر نفت و گاز به خلیج بنگال محدود نمی ‌شود، بلکه شرکت نفتی آرامکو (Aramco)  به عنوان غول نفتی آل سعود، بر بازار انرژی میانمار حاکم شده است. همچنین محمد بن سلمان از یک طرف متحد منطقه ‌ای خود یعنی امارات متحده عربی را برای سرمایه‌ گذاری در توسعه منابع زیرزمینی میانمار تشویق کرده است ؛ و از طرف دیگر اراضی ارزشمند روهینگیا را خریداری کرده است. در حالی که شرکت المروان ابوظبی با دولت میانمار قرارداد ساخت اتوبان و هوتل در آراکان امضا کرده است، دولت ریاض هم چشم طمع به اراضی مسلمانان آراکان دوخته است و این اراضی را خریداری می‌ کند.

 آنه گیلمان  عضو دپارتمنت  تجارت بین‌المللی امریکا معتقد است آل سعود قصد دارد روهینگیا را به کشور خود ملحق و آنجا را منطقه امن برای تامین مواد غذایی عربستان سعودی تبدیل کند. عربستان سعودی می‌ خواهد بحران اقتصادی خود را با تصرف و حاکمیت بر اراضی مسلمانان آراکان حل کند. / م هـ

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۷۰۹

 

 منبع: نیویورک ‌تایمز

دونالد ترامپ  رییس ‌جمهوری امریكا، آخرین استراتیژی جدید امریکا را برای افغانستان معرفی کرد. تنها وجه امتیاز متن سخنرانی ترامپ با سخنرانی روسای ‌جمهور قبلی امریکا در مورد افغانستان در این بود که ترامپ بی‌ امان از واژه « ایثار» سربازان امریکایی در افغانستان نام برد تا با این حربه بسط ‌دادن درگیری نظامی امریکا در افغانستان را موجه جلوه دهـد.
بقیه فرازهای صحبت ترامپ، تکرار همان استانداردهای رایج واشنگتن برای تمام لشکر‌کشی‌های نظامی امریکاست. سخنرانی ترامپ سراسر همان توهم همیشه گی « جنگ با تروریزم » بود که همواره سیاست ‌مداران جمهوری ‌خواه و دموکرات بر طبل آن می ‌کوبند و از آن دم می‌ زنند.در عرض تقریبا ١٦ سال گذشته، متنی که سیاست‌ مداران هردو حزب حاکم همواره برای توجیه لشکرکشی‌هایشان قرائت کرده‌اند همواره بر یک روال ثابت و مشابه استوار بوده است. این روال مبتنی است بر ارایه نظریاتی مانند دروغ، چالش ‌برانگیز؛ عدم رعایت حدود و ثغور اخلاقی، لشکرکشی بدون اعلان قبلی، پند نگرفتن لجوجانه از اشتباهات گذشته و پرهیز از تغییر رویه. اما در این توضیحات اصلا مشخص نمی ‌شود که بالاخره امریکا واقعا با چه کسی می‌ جنگد. همه روسای‌ جمهور امریکا یکی پس از دیگری تمام ستیزه‌ جویان را از هر قسمی که باشند در یک طبقه قرار می ‌دهند و همه آنها را « تروریست » و « افراط‌ گرایان خشونت ‌طلب» یا به‌ طورکل « دشمن » خطاب می‌ کنند. ترامپ نیز در صحبت‌ هایش فقط بیش از پیش گیج مان کرد و هشدار داد که «٢٠ باب از سازمان‌ هایی که امریکا آنها را جز تروریست‌ها طبقه ‌بندی کرده است، همه گی در دو کشور افغانستان و پاکستان فعالیت دارند». ترامپ اشاره نکرد که کدام‌ یک از این سازمان ‌هایی که او فقط اشاره‌ای کلی به همه‌ شان داشت، واقعا تهدیدی برای امریکا هستند. وی مشخص نکرد که پسران و دختران امریکایی که برای جنگیدن به‌ صف می ‌شوند و بلکه بارها و بارها به ‌صف خواهند شد، با کدام‌ یک از این گروه‌ ها باید بجنگند.
ترامپ ضمنا نگفت که آیا « پیروزی » فقط مستلزم آن است که همه این گروه‌ها به ‌کلی در هم بشکنند یا اینکه پیروزی حتا با شکست حداقل چند تای آنها یا حتا فقط یکی از آنها هم محرز خواهد شد. ترامپ همه گروه‌های تروریستی را یک دشمن یک پارچه قلمداد کرد و همان باور غلط تمام مقام‌ های سلف خود را تکرار کرد و گفت که تروریست‌ ها یک « مامن امن » لازم دارند تا از آنجا حملات شان را طراحی و اجرا کنند و از آمار سربازان امریکایی در میادین رزم بکاهند و این واقعیت می ‌طلبد که ما دوباره به آنها ضربه بزنیم. این همان فحوای کلام  جیمز متیس  وزیر دفاع امریکا، در سخنانش در ماه جون بود. ریشه این پندار غلط و غیرقابل توجیه سو تعبیری است که از واقعه حملات ١١ سپتامبر استنباط شده است. در این حادثه هواپیما ربایان ٣٣ بار از پست‌های مرزی بدون بازرسی عبور کردند و همه آنها پناهگاه‌ هایی امن در «مریلند» جنوبی و «سان ‌دیه ‌گو» و « اوکلاهماسیتی » داشتند.
 جورج بوش  بعد از حادثه ١١ سپتامبر در صحبت‌ هایی ادعا کرده بود: « جنگ با ترور فقط وقتی به انتها می ‌رسد که هر گروه تروریستی که دسترسی جهانی دارد، شناسایی شود؛ جلویش گرفته شود و شکست داده شود». ترامپ هم در نطق تحلیف خود گفت که « تروریزم رادیکال اسلامی » را کاملا از روی چهره زمین ریشه ‌کن خواهد کرد. همین وعده ‌و وعیدهای دور و دراز ناممکن در مورد پیروزی مطلق است که باعث می‌ شود هر رییس‌ جمهوری هر شانسی را که برای پیروزی جلو رویش سبز می‌ شود بی ‌درنگ بقاپد و پیشاپیش خبر از پیروزی بدهد؛ به‌عنوان ‌نمونه دولت بوش بین سال‌های ٢٠٠٢ تا ٢٠٠٥ ترسایی هفت ‌بار اعلام کرد که « طالبان » را به‌ طور کامل شکست داده است، اما درواقع مقامات نظامی و ضد تروریزم، فروتنانه و البته عاقلانه نسبت به سقف ظرفیت قدرت نظامی تردید داشته‌ اند. واقعیت این است که به ‌طورکل هیچ ‌یک از روسای‌ جمهور امریکا در مورد لشکرکشی‌ های نظامی ‌شان آن‌ طور که باید وشاید شفاف عمل نکرده‌اند. این‌ طور که از شواهد امر پیداست، از همه آنها بدتر دولت ترامپ است.
در دولت  باراك اوباما  حول‌ وحوش روزهای پایانی دوره کاری‌اش؛ وزارت دفاع امریکا،  پنتاگون ، انتشار گزارش مشروح و مکتوب تعداد تلفات غیرنظامیان در جنگ‌ های امریکا را متوقف کرد، چون مسلم است اگر این گزارش منتشر می‌ شد، مسوولیتی را متوجه دستگاه نظامی و سیاسی امریکا می‌ کرد و موجب می‌ شد تا به منظور کاستن از آمار تلفات غیرنظامیان در آینده، سیاست‌ های جنگی امریکا دست‌ خوش تغییر و تحول شود، اما آقای ترامپ نه‌ تنها جلو این روند را نگرفته، بلکه آن را تشدید هم کرده است. بدیهی است که در این میان بر شمار غیرنظامیانی هم که در این بمباران‌ ها از بین می ‌روند افزوده شده و به رقم بالایی رسیده است. این غیرقابل‌ قبول است. در ماه  جولای  امسال سازمان ملل فاش کرد که در افغانستان شمار تلفات غیرنظامیان در حملات هوایی امریکا در شش‌ ماهه نخست سال ٢٠١٧ ترسایی به میزان ٧٠ درصد بیش تر از همین تلفات در شش ‌ماهه نخست سال ٢٠١٦  ترسایی بوده است.
در دو کشور عراق و سوریه حملات هوایی امریکا در این دو کشور از اگست ٢٠١٤ ترسایی آغاز شده است و تعداد تلفات غیرنظامیان این حملات هوایی از هنگامی که ترامپ روی کار آمده، دست‌ کم ٥٥ درصد رشد داشته است. هرچقدر آمار تلفات غیرنظامیان بالا می ‌رود، حس خشم و نفرت از امریکا هم بالا می‌ رود. هرچقدر آمار تلفات غیرنظامیان بالا می ‌رود، افراد بیش تری جذب تروریست‌ها می‌ شوند، ضمن آنکه همه تروریست‌های بالقوه‌ای که در امریکا لانه کرده‌اند هم فرصت خوبی برای رادیکالیزه ‌شدن پیدا خواهند کرد. سیاست‌ مداران هردو حزب درعوض آنکه بیایند و راه‌ های فرعی انتشار افکار و ایدیولوژی‌ های جهادی و جلو جذب افراد به سمت گروه‌ های تروریستی را ببندند، آمده‌اند و سعی می‌ کنند همان سیاست‌ های نظامی را دوباره‌ و دوباره به کار بندند.
 مایکل مورل ، معاون مدیرکل سابق «سیا»، یک اظهارنظر مشهوری دارد که می ‌گوید: ما بی هوده صد ساعت وقت خود را در « اتاق تعیین موقعیت» هدر دادیم و نشستیم راجع به اینکه با تروریست‌ها چه باید بکنیم، بحث و تبادل ‌نظر کردیم. بهتر بود به‌ جای این کار بی هوده، فقط ١٠ دقیقه وقت می ‌گذاشتیم و تفکر می ‌کردیم تا ببینیم چطور می ‌توانیم قلوب و اذهان مردم را تسخیر کنیم و جلو رادیکالیزه‌شدن جوانان را بگیریم. بعضی‌ها ممکن است خوش‌ بین باشند که در مقوله جنگ با تروریزم، ترامپ رییس‌جمهوری متفاوت است، اما سخنرانی روز دوشنبه ترامپ، توهم ‌‌بودن این امید را ثابت کرد؛ او فقط همان کاری را خواهد کرد که واشنگتن از او انتظار دارد./ ش

بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۱۷ـ ۰۲۰۹

از دیكتاتوری به دیكتاتوری


س. رخش

« هرجا رنجی نادیده ‌گرفته می ‌شود، بذر نزاع کاشته خواهد شد، چون رنج شأن فرد را پایین می ‌آورد، کامش را تلخ می‌ کند و خونش را به جوش می ‌آورد ». این عبارت بخشی از سخنرانی آنگ ‌سان سوچی ( Aung San Suu Kyi ) بود بعد از دریافت جایزه صلح نوبل. کسی که بازداشت سالیان درازش در زمان دیکتاتوری نظامی میانمار کارزارهای زیادی را در سرتاسر جهان با مطالبه آزادی او به راه انداخت. وقتی در سال ١٩٩١ترسایی برنده جایزه صلح نوبل شد بسیاری او را شایسته چنین عنوانی می ‌دانستند و آزادی‌‌اش در سال ٢٠١٠ موجی از جشن و سرور به‌ راه انداخت. پنج سال بعد و پس از اصلاحات دولت میانمار، او در انتخابات عمومی سال ٢٠١٥ ترسایی شرکت کرد و برنده کارزار انتخاباتی شد تا امیدها به صلح و شکوفایی در کشوری بحران ‌زده بیش تر شود. او رهبر اولین دولتی در میانمار شد که از سال ١٩٦٢ ترسایی به ‌این سو از دل انتخابات بیرون آمده بود، اما مثل همه تراژدی ‌های سیاسی و پارلمانتاریستی، پیروزی او همراه شد با سرخورده گی جمعی منادیان «امید». بارها پیش از او ثابت شده بود که نمی ‌توان دل در گرو لفاظی‌های رهبران سیاسی نهاد اما او بی‌ رحمانه به امیدها خیانت کرد. سازمان ملل مردم روهینگیا، اقلیت مسلمان میانمار، را « جفا دیده‌ ترین اقلیت جهان» خوانده‌ و در دوره قدرت آنگ ‌سان سوچی این گزاره همچنان، و حتا با صحت بیش تری، توصیف مناسبی است از آنچه بر مسلمانان میانمار می ‌رود.  كار به جایی  رسید كه جورج مونبی و، نوی سنده انگلی سی ، در یادداشتی  در گاردین، خواستار پس‌ گرفتن جایزه صلح نوبل او شد.

اگر تعریف نسل‌ کشی را « نابودی کامل یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی و یا مذهبی » در نظر بگیریم، ارتش میانمار درست پیش چشم آنگ ‌سان ‌سوچی، که حالا عملا فرد شماره یک این کشور است، آشکارا در حال ازبین ‌بردن نسل مسلمانان روهینگیاست. گزارش سازمان ملل درباره وضعیت مسلمانان میانمار گویای ابعاد وحشتناک این جنایت است. بر پایه این گزارش زنان مسلمانان روهینگیا به ‌طور دسته‌ جمعی مورد تجاوز قرار گرفته‌ اند و تعدادی از آنها به‌ دلیل آسیب‌های جنسی پس از این تجاوزها جان داده‌اند. کودکان و بزرگ سالان را در مقابل خانواده‌هایشان گردن زده‌اند و معلمان و رهبران این اقلیت هم اعدام شده‌اند. خانه‌ های اهالی این منطقه را آتش زده‌اند و بسیاری از ساکنان را زنده ‌زنده سوزانده‌اند. تخریب عمدی خانه‌ ها و سوزاندن روستاها با هدف راندن این اقلیت از خانه‌هایشان است، سیاست هولناکی که کارساز بوده و ‌هزاران نفر را مجبور کرده به بنگلادش، کشور همسایه میانمار، پناه ببرند.
پاسخ آنگ ‌سان سوچی به این خشونت‌ها، متهم‌ کردن مسلمانان میانمار به خشونت است. به ‌رغم شواهد مستدل از سرکوب مسلمانان روهینگیا و درست در زمانی که ناظران از او به‌ خاطر سکوت بزدلانه‌اش انتقاد می‌ کردند او روز چهارشنبه  و در مطلبی در صفحه فیس ‌بوک خود سکوتش را این‌ چنین شکست: « وجود کوه یخ اطلاعات نادرست دراین مورد باعث ارایه تصویری معوج از واقعیات شده است».  در همین سال جاری ترسایی هم وقتی زنی روهینگیایی جزییاتی از تجاوز سربازان میانماری به زنان این گروه و آسیب‌ های ناشی از آن را فاش کرد، دفتر سوچی در صفحه فیس‌ بوک‌ این ‌طور واکنش نشان ‌داد: « تجاوز جعلی ».  آنگ سان سوچی نه‌ تنها جنایت‌ها علیه اقلیت مسلمان میانمار را رد کرده بلکه تلاش کرده از ارتش و نظامیان این کشور در برابر سیل انتقادها محافظت کند. او هویت افراد مورد حمله را هم رد کرده و حتا سال گذشته از سفیر ایالات ‌متحده در این کشور خواست که از به ‌کاربردن اصطلاح روهینگیا خود داری کند. این درخواست در راستای سیاست‌های دولت میانمار است که این گروه را، گرچه قرن‌هاست در این کشور زنده گی می‌ کنند، اقلیتی قومی به شمار نمی ‌آورد. او همچنین یکی از حامیان قانون‌ شهروندی ١٩٨٢ ترسایی است که حقوق این گروه را نادیده می ‌گیرد.
البته نادیده‌گرفتن حقوق مسلمانان روهینگیا تنها بخشی از اقدامات سرکوبگرانه دولت سوچی است. از آغاز سال ٢٠١٧، دست‌ کم ٣٨ نفر با اتهامات انتقاد از دولت بازداشت شده‌اند که دو نفر از آنها به‌ دلیل بدگویی و ناسزا به شخص آنگ سان سوچی بوده است.
همه این اقدامات برخلاف وعده‌های انتخاباتی حزب سوچی و نطق‌های آتشین پیشین اوست اما مانند همیشه هستند کسانی که با‌ هزار بهانه ناکارآمدی دولت‌ها را توجیه می‌ کنند. برخی می‌ گویند او نمی ‌خواهد چشم‌انداز انتخابات را به خطر بیندازد، گروه دیگری بر این باورند که او نمی ‌خواهد بهانه‌ ای به دست ارتش دهد تا از این طریق فشار بر حلقه دولت را تنگ ‌تر کند. روزی آنگ ‌سان سوچی گفته بود: « این قدرت نیست که فاسد می‌ کند، بلکه ترس است. ترس ازدست ‌دادن قدرت، قدرتمندان را فاسد می‌ کند». او حالا به‌ هزار دلیل حجت موجه این گفته خودش است.


*منابع:

ـ گاردین

ـ سایت دیده‌ بان حقوق بشر

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۷۰۹

استراتیژی جدید امریکا در قبال افغانستان

 

تحلیل و تفصیل از کریم پوپل

 

دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده امریکا شب دوشبنه مورخ ۲۱ اگست در قصر ریاست جمهوری در ماریلند استراتیژی جدید حکومت خود را در قبال افغانستان و آسیای جنوبی اعلام نمود. ترامپ به سیاست جورج بوش (ساختن دولت ها به اساس مذهب و ملیت ها) خاتمه داده اظهار نمود که از ملت‌ سازی فاصله گرفته ، کشتن تروریست‌ ها را در اولویت سیاست خود قرار داده است.

ترامپ در این سخنرانی‌اش عنوانی ملت توضیح داد که اهداف این استراتیژی «محو کردن» گروه موسوم به « دولت اسلامی » یا داعش، شکست دادن القاعده و جلوگیری از افتادن افغانستان تحت کنترول طالبان است.

ترامپ اظهار نمود که زمان که ما غرض کمک به افغانستان آمدیم کشورهای اطراف افغانستان غرض از بین بردن طالبان و القاعده ما را کمک می نمودند. ولی رفته همه آنها با طالبان زد وبند پیدا نموده برعلیه ما جنگ را آغاز نمودند. پس لازم است امریکا استراتیژی خود را در قبال افغانستان و منطقه تغیر دهد.

انتقاد از پاکستان

ترامپ در این سخنرانی‌اش همچنین از پاکستان به دلیل پناه دادن به شورشیان افغان انتقاد کرده خواستار همکاری بیش تر با هند، رقیب منطقه ‌ای پاکستان شد.

رییس جمهور ایالات متحده امریکا گفت وقت آن فرا رسیده است بگویم که پاکستان بعدار ۱۱ سپتمبر سال ۲۰۰۱  ترسایی میلیاردها دالر امریکایی کمایی نمود حالا باید ، « تعهد خود را به نظم و صلح در افغانستان نشان بدهد.»

ترامپ افزود: « برخلاف پاکستان همچنین به سازمان‌هایی پناه داده است که هر روز کوشش می ‌نماید مردم ما را بکشند. ما میلیاردها پول به پاکستان دادیم تا تروریست را از بین ببرد ولی آن‌ ها در عین زمان به تروریست‌ هایی جای داده که علیه ما بجنگند.»

رییس جمهور ایالات متحده با بیان این که کاسه صبر ایالات متحده لبریز شده است، گفت که پاکستان « با ادامه پناه دادن به تروریست‌ها چیزهای زیادی را از دست خواهد داد. با پناه دادن به  تروریست ها ، هرنوع  مشارکتی نمی ‌تواند بقا داشته باشد .»

ترامپ گفت: « ما دیگر نمی توانیم در مورد پناهگاه های امن برای سازمان های تروریستی، طالبان و گروه های دیگر که تهدیدی برای منطقه و فراتر از آن هستند، سکوت اختیار کنیم .» این قوی ترین انتقاد یک رییس جمهور امریکا از سیاست پاکستان می باشد .

« ما تلاش کرده ایم که درطی چند سال گذشته پاکستان را متقاعد کنیم ... منافع آنها با تلاش واقعی برای مقابله با تمام جنبه های ستیزه جویی اسلامی و تروریزم در منطقه بهترمی گردد ... آنها در طول سال ها لفاظی های خود را در زمان های مختلف تغییر داده اند، اما روش های آنها هرگزتغییر نخورده است ... و باید به گونه ای تغیر یابد».

او در مورد دهلی جدید، دشمن دیرینه پاکستان گفت: « ما از مشارکت مهم هند در باثبات سازی افغانستان قدردانی می ‌کنیم، کشور هندوستان به ارزش میلیاردها دالر با ایالات متحده تجارت دارد و ما از آن‌ها توقع داریم که کار بیشتری در افغانستان انجام بدهند، به خصوص در عرصه همکاری‌ های اقتصادی و توسعه‌ای.»

دولت چین از اظهارات ترامپ در مورد پاکستان واکنش نشان داده بیان نمود که پاکستان از سالهاست که قربانی تروریزم گردیده است. بدین معنی است که چین یکی از سرسخت ترین همکار پاکستان علیه امریکا است. ولو اگر پاکستان تربیه تروریزم را هم پیشه کند.

مشاوران ترامپ اظهار نمودند که دیگاه پاکستان به نسبت اینکه با ایران و هندوستان روابط نزدیک ندارد با دیدگاه امریکا متفاوت بوده تلاش دارند تا طالبان که ساخته و باخته خودشان است در قدرت نگهدارند.

دخالت بین المللی و منطقه

اداره ترامپ که از دخالت های بین المللی متاثر است، کشورهای منطقه مشتاق پیشرفت در جنگ وحشتناک افغانستان می باشد و گزینه های متعددی را در دست دارد. درین صورت جنک افغانستان از جنگ تروریزم به یک جنگ بزرگ تبدیل گردیده هزاران افغان قربانی این جنگ خواهد شد.

هنوز هم مشخص نیست که تصمیمات ترامپ در مورد افغانستان در چه سطحی قرار دارند ولی ترامپ برخلاف پیشنهادات قبلی در اضافه کردن چند هزار نیروی نظامی در افغانستان ناراضی به نظر می رسد. اکنون مشاوران در حال مطالعه یک استراتیژی گسترش یافته برای منطقه وسیع جنوب آسیا، از جمله پاکستان هستند.

در حال حاضر حدود ۸۴۰۰ سرباز امریکایی و ۴۰۰۰ سرباز دیگر کشورهای عضو ناتو در چهارچوب پیمان نظامی ناتو در افغانستان مستقر هستند. آنها « ماموریت حمایت قاطع » را پیش می برند که وظیفه اصلی اش آموزش و مشورت دادن به نیروهای امنیتی افغانستان است.

نیروهای افغان در حال حاضر رهبری جنگ با شورشیان طالبان و دیگر گروه های تروریستی را در کشورشان به عهده دارند، اما وضعیت همچنان مثل گذشته مرگبار باقی مانده است. در صورت عدم همکاری با این دولت ، افغانستان ناتوان گردیده همه تلاش ها نابود می گردد.

براساس آمار ارایه شده از سوی ایالات متحده امریکا، از اول ماه جنوری سال جاری ۲۰۱۷ ترسایی تا هشتم ماه جولای، دست کم ۲۵۰۰ سرباز پولیس و ارتش افغانستان در نبرد علیه تروریزم در کشورشان کشته شده اند.

تیلرسون در این بیانیه اظهار نموده است که « طالبان در مسیر صلح و مشروعیت سیاسی راه حل سیاسی مذاکره برای پایان دادن به جنگ برآمده است. ما آماده ایم تا بدون پیش شرط از گفت و گوهای صلح میان دولت افغانستان و طالبان حمایت کنیم.»

گفته می شود که ترامپ جزییات زیادی را در افغانستان مطالعه کرده و پس از جلسه جمعه با تیم امنیتی ملی اش در کمپ دیوید، مریلند، به سه نتیجه گیری در مورد منافع امریکا در افغانستان رسید

اولا، ملت امریکا باید به دنبال یک نتیجه شایسته پایدار و با ارزش از قربانی های عظیم در افغانستان باشد

دوم، عواقب خروج سریع قابل پیش بینی نبوده و غیر قابل قبول است ...

سوم،  در نهایت، من نتیجه گرفتم که تهدیدات امنیتی وسیع که ما در افغانستان و منطقه روبرو هستیم بسیار زیاد است.  

مشاوران ارشد ترامپ فکر می کند که امریکا جنگ را در افغانستان از دست می دهد و می خواهد  برای پیدا کردن راه حل که که چرا امریکا برای ۱۷ سال آنجا بوده است ، چه گونه این اتفاق افتاد ، و چه گونه به آن خاتمه دهد می باشد.

ترامپ اظهار نمود که در ۱۶ سال جنگ افغانستان استراتیژی امریکا در افغانستان ناپدید گردیده است. در افغانستان به عوض وفا داری به دولت وفا داری به ملیت و کشورهای منطقه بیش تر حکمروایی می نماید.

او گفت که سیاست ایالات متحده موجب تقویت نیروهای امنیتی افغانستان شده است. «ما می خواهیم آنها موفق شوند.»

رییس جمهور اضافه كرد: « امریكا با دولت افغانستان همكاری خواهد كرد تا زمانی كه عزم و پیشرفت دیده شود ... با این حال، تعهد ما نامحدود نیست و پشتیبانی ما یک چک خالی نیست. مردم امریکا انتظار دارند که اصلاحات واقعی و نتایج واقعی را در افغانستان ببینند. »

کریستوفر کلندا، به عنوان مشاور ارشد در افغانستان و پاکستان که در سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ در وزارت دفاع مشغول به کار بود، گفت: « به نظر می رسد که ما در معرض خطر لگد زدن در اطراف یک دایره هستیم.» او قبلا در مصاحبه ای گفته بود که ناتوانی دولت افغانستان در واپس گیری قلمروی که تحت کنترول طالبان قرار گرفته است، « تا زمانی که هر دو طرف دارای پشتیبانی بین المللی هستند،  به احتمال زیاد تغییر نخواهد کرد. »

ترامپ در مورد اینکه دولت افغانستان برای کاهش فساد اداری توجه نماید تاکید نموده از محروم نمودن کمک ها دربسا موارد یاد نموده است. اصلاحات در موقع کاملاً تطبیق می گردد که جنگ نابود گردد. او گفت خروج امریکا بدون نتایج از افغانستان باعث هرج ومرج نه تنها در افغانستان بلکه در منطقه می گردد.

« بازی پایان دادن به افغانستان - اگر این فرصتی مناسب برای ایجاد ثبات پایدار باشد، باید مذاکرات مربوط به راه حل سیاسی را شامل پلان نمود .» این سیاست موجب آن می شود که امریکا به خواست های طالبان تن در دهد.

در نهایت، کارشناسان بر این باورند که احتمالا هیچ راه حل نظامی در افغانستان وجود ندارد - او اعتراف کرد که امریکایی‌ها از جنگ بدون پیروزی خسته شده اند و خودش نیز از «سیاست خارجی‌ای که هزینه آن وقت طولانی، انرژی، پول و مهم‌ تر از همه از دست دادن جان‌ها بوده است» مایوس شده است.

تزامپ اظهار نمود تا زمانی که دولت افغانستان خود را ضیف نشان دهد طالبان فشار بیش تر وارد نموده به مذاکره حاضر نمی شود.

ترامپ : « برخی چیزهای اساسی وجود دارد که باید در مورد افغانستان تصمیم گیری کرد. در صورت که افغانستان رها شود چی بی ثباتی و تهدیدی بمیان خواهد آمد و به چه سطح این تهدید برای امریکا خواهد بود.»

 

وی گفت: « ما دیگر از قدرت نظامی امریکا برای ساختن دموکراسی در سرزمین های دور استفاده نمی کنیم و یا سعی می کنیم کشور های دیگر را در تصویر خودمان بازسازی کنیم... در عوض، ما با متحدان و شرکا کارخواهیم کرد تا از منافع مشترک ما محافظت کنیم. ما از دیگران نمی خواهیم شیوه زنده گی خود را عوض کنند، بلکه هدف های مشترک را دنبال می کنند که به فرزندان ما اجازه می دهد زنده گی بهتر را انجام دهند. »

نظر در مورد نظرات ترامپ

ترامپ در صفحه تیوتر نوشته است که در طی ۱۷ سال ما از افغانستان صفر فیصد نتیجه گرفتیم .این مردم اصلا ما را درک نکرده است. پس باید خارج گردیم. بدین معناست که ترامپ حضورقطعات خود را در افغانستان تهدید برای امریکا می داند. در صدد پیدا نمودن راه است که از افغانستان خارج گردد. امکان  آن می رود ترامپ جنگ افغانستان را به کمپنی ها وقطعات  خصوصی تسلیم خواهد داد. زیرا این قطعات خصوص کارش جنگ هدفش پیروزی وبدست آوردن پول بوده قتل تخریبش بی حساب است. امکان آن میرود هزاران روسی گرسنه مردمان کشورهای آسیای میانه اروپای شرقی ،افریقایی و هندی در قطعات اردو خصوصی امریکا جذب ؛و درجنگ افغانستان تنظیم شوند. همین حالا به ده ها قطعات خصوص امریکا از همین مردم ها ساخته شده است.

مشاورین نظامی امریکا به ترامپ نظر داده بودند که موجودید قطعات ناتو در افغانستان جنگ را شدید ساخته است. اعزام ۴۰۰۰ سرباز تازه نفس به افغانستان  و استعمال بم مادر درولسوالی اچین  ولایت ننگرهار یک تجربه بود  تا  تثبیت گردد که مخالفین امریکا  تا چه حد توانایی دارد. به همان اساس   امریکا بتواند استراتیژ‌ی جدید را در مورد افغانستان سازد . درنهایت امر دیده شد که دشمن بم آر دی اکس را در کابل انفجار داده  تعداد قتل بیش تر گردید و  چندین مناطق از کنترول دولت افغان خارج گردید . امریکا دانست که طالبان پشتبان بین المللی داشته باید راه حل نظامی متوقف  گردیده راه حل دیگری باید جستجو گردد. یعنی جنگ از سیاسی ، قدرت طلبی کشورهای منطقه به یک جنگ بی هدف و صرف امنیتی مبدل گردد.

مشاوران ترامپ خروج امریکا را بدون نتایج یک تهدید بزرگ برای امریکا و منطقه می داند. لازم است امریکا تصمیم در مورد همکاری روسیه ایران و کشورهای آسیای میانه گیرد.

ترامپ  مخالف کشورسازی به اساس مذهب و ملیت ها بوده  اظهار نمود ما فقط تروریست را از بین میبریم وبس .

مشاوران المانی در صفحه دوچ ویله نوشته است که افغانستان در ساختن دولت فدرالی وملیتی خیلی نزدیک شده است لازم است از افغانستان فدرال های ملیتی ساخته شود درین صورت ملیت ها خوب از خانه خود دفاع می نمایند.

دولت ترامپ واقیعت را ذکر نمود آنهم اینکه امریکا به عوض جنگ با تروریزم در برابر تهدید جنگ منطقه وبین المللی قرار گرفته است. پس باید از فشار نظامی کاسته شود. بدین اساس جنگ را از سیاسی به جنگ در برابر پول به قطعات خارجی و داخلی  تسلیم  خواهد نمود. 

نفع افغانستان پس از تصمیم ترامپ

 آنچه که موجب خوشبختی افغانستان است استراتیژی ترامپ با توجه به اشتباهات استراتیژیک اداره اوباما مبنی بر خروج زودهنگام از عراق و تعیین جدول زمانی برای خروج از افغانستان، از عمق و ژرف نگری برخوردار است و فصل تازه را نوید می دهد. زیرا این خروج رهائی افغانستان از یک جنگ ابر قدرت ها  و سیاسی می باشد. طالب دیگر نمی تواند کلمه اشغال را استعمال نماید.

تداوم و تقویت همکاری با دولت افغانستان، مبارزه قاطع با تروریستان تا دست یابی به پیروزی، عدم تعیین جدول زمانی برای پایان ماموریت بین المللی در افغانستان، تقویت نیروهای امنیتی افغانستان، اعلام موضع امریکا در قبال پاکستان و افزایش نقش هند در افغانستان، محورهای کلیدی این استراتیژی به شمار می روند که دولت و ملت افغانستان، انتظار آن را داشتند.

اظهارات صریح، روشن و بی پیشنه رییس جمهور امریکا در قبال پاکستان، پیروزی بزرگ برای دولت افغانستان به شمار می رود. افغانستان در طول بیش از چندین  دهه گذشته همواره پاکستان را به عنوان پناه گاه امن شبکه های تروریستی و طراح بسیاری از اقدامات دهشت افگنانه علیه افغانستان و نیروهای بین المللی می دانست. اما متحدین غربی افغانستان و در راس آنها امریکا هیچ گاه به این میزان، پاکستان را مورد بازخواست قرار نداده بودند. در هفده سال گذشته این نخستین بار است که شخص رییس جمهور امریکا، به صراحت پاکستان را به عنوان حمایت گر گروه های دهشت افکن معرفی کرده و تداوم این رفتار را با توجه به کمک های میلیاردی امریکا به این کشور، غیر قابل تحمل دانست. با باور ما رییس جمهور ترامپ نشان داد که تیم او سر نخ اصلی کلاوه سر در گم جنگ و به تعبیر خودش « وضعیت به هم خورده » در افغانستان را پیدا کرده است و اراده دارد تا به این وضعیت سامان دهد. ولی اینکه ترامپ با طالبان چه سیاست  را در پیش خواهد گرفت نمی توان پیش بینی نمود.

 

منابع:

 

۱ ـ استراتیژی جدید ترامپ برای افغانستان: دوری از ملت ‌سازی و کشتن تروریست‌ها

http://www.dw.com/fa-

۲ ـ ترامپ: در مورد افغانستان و منطقه تصمیماتی گرفته شد نوشته سایت دوچ ویله

http://www.dw.com/fa-af

۳ـ  برای ترامپ در افغانستان فقط اردو اعتبار دارد نوشته فلورین وایگند رییس بخش افغانستان در دویچه وله

http://www.dw.com/fa-af7

۴ ـ دیپلومات ارشد چین در مکالمه تیلفونی با تیلرسون از پاکستان دفاع کرد در ویبسایت دوچ ویله

http://www.dw.com/fa-

۵ ـ استراتیژی جدید دونالد ترامپ برای افغانستان در وبگاه ود صم روزنامه اقتصادی افانستان

https://dari.wadsam.com

۶ـ  Trump Outlines New Afghanistan War Strategy With Few Details

By JULIE HIRSCHFELD DAVIS and MARK LANDLERAUG. 21, 2017

www.nytimes.com

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۳۱۰۸