استراتیژی جدید امریکا در افغانستان
یا فاز جدید جنگ درافغانستان
عبدالوکیل کوچی
دونالد ترامپ زمانی در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا با ایراد بیاناتی که بیشتر مصرف داخلی داشت توجه مردم امریکا وجهانیان را بخود جلب نموده حرفهایی از قبیل بررسی لزوم عودت نظامیان امریکایی از دیگر کشورها به ایالات متحده وبی هوده گی لشکر کشی به کشورهای دیگر وپس کردن بار گران هزینه های جنگی وغیره را از الویت های کاری خود بیان کرده بود . واما در حال حاضرچنان به نظرمی رسد که بجز اندک تغیرات ساختاری ، جابجایی کادرهای دولتی وباز نگری نسبی در قوانین و صدور احکام پرسروصدا ، دیگر برنامه های کاری آقای ترامپ اکثراً درسیستم همان راهبردی سیاست های اخلاف آن متمرکز بوده است .
چنانچه حضور پرتحرک نظامیان امریکایی در چوکات ناتو ، جامعه جهانی ؛ و بعضاً بشکل مستقلانه در شرق میانه ، افغانستان ودیگر نقاط جهان ، ادامه موضعگیری های سیاسی ـ نظامی دولت های قبلی ایالات متحده در قبال کشورها ومسایل جهانی در سازمان ملل متحد وشورای امنیت وتعقیب همان سیاست های گذشته در سازمان ها وپیمان های سیاسی ـ نظامی واقتصادی منطقه وی ودرچند ماه اخیر هوشدارهای مکرر به روسیه ، چین واخطاریه های پرسر وصدا وپی درپی به کشورهای ایران، ونزویلا ، سوریه و کوریای شمالی این ها همه بیانگرهمان سیاست های گذشته است که در زمان جورج بوش واخلافش پایه گذاری شده بود.
استراتیژی جدید امریکا در افغانستان که با نفس های تازه در میان ابهامات واظهارات شتابنده ، کوه ها وکوهپایه های افغانستان را درمی نوردد ، از دوام حضور نظامی امریکا درافغانستان حکایت داشته واعزام چهار هزار نظامی دیگر در دست بررسی است .حرف تازه ی که در استراتیژی جدید امریکا بنظر میرسد یاد آوری کمک های میلیارد دالری امریکا به پاکستان است و برای نخستین بار به رژیم پاکستان بخاطر حمایت اش از تروریزم اخطار وهشدار داده شده است که رویکردهای خود را در قبال تروریزم عوض کند وتعهد خودش را به تمدن نظم وصلح نشان دهد .
پاکستان : کشور بی بنیاد وتحمیل شده پاکستان این دانه سرطانی به جامانده از استعمار انگریز که بقا وموجودیت خود را در ناآرامی همسایه گان وبخصوص افغانستان می بیند تا اکنون به هیچ تعهدات خود درمنطقه وجهان پابندی نداشته همواره برای جهانیان دروغ گفته وبرای هند وافغانستان درد سر ایجاد می کند .
استراتیژی جدید امریکا زمانی اعلان می شود که عوامل نفوذی پاکستان در برخی ازقدمه های دولت وقسماً در پارلمان کشور نفوذ داشته و گروه های تروریستی صادرشده از خاک پاکستان در گوشه و نقاط کشور تسلط دارند. رژیم پاکستان این سازمانده جنگ های نیابتی در افغانستان که از لحاظ اقتصادی وابسته به امریکاست می تواند میزان صداقت دولت خود را مبنی بر دست کشیدن از حمایت تروریزم و ادامه جنگ درافغانستان را با کارایی صلح خواهانه وصداقت کامل در عمل نشان دهد. باید گفت که در هردو صورت موضعگیری آینده دولت پاکستان در قبال اوضاع افغانستان متناسب به راهبردی دولت امریکا در قبال پاکستان است و با اخطاریه های واهی نمی شود جهان را قانع ساخت .
ایران : رژیم ملایی ایران که در رقابت با امریکا ومتحدان نزدیک آن ، با خط ونشان کشیدن ها مواضع خود را در منطقه بسط وگسترش میدهد . با اینکه دولت ایران از استراتیژی جدید امریکا در قبال افغانستان چگونه برداشتی می کند ، اما راهکارهای بعدی هردو طرف آنرا درآینده مشخص خواهند ساخت .
بهر صورت ایران اوضاع سیاسی نظامی افغانستان را همواره زیرنظر داشته گفته می شود برخی عوامل نفوذی رژیم ملایی ایران بنام مهاجر ومستاجر ، اهل کسبه و امداد گر ، کمک رسان وعالم دینی با اعمارو ایجاد مراکز تبلیغاتی ، تکایا ، حسینیه ها و خیریه ها ، اصلاً فرهنگ وپول رایج وسیاست جاری ایران را در بین مردم ولایات مرکزی وغربی کشور بخصوص شیعه نشین مزورانه تبلیغ وترویج می کنند . بیم آن می رود که جوانان ساحه فعالیت های آنها اسیرتبلیغات عوامل نفوذی وشعبده بازان روحانیت عصر حجر شده وبا مغز شویی آنها زمانی در چوکات استراتیژی اعلام ناشده ایرانی ها قربانی شورش های مسلحانه آینده زادگاه خود شوند زیرا شواهد وقراین از روابط نسبی ومحتاطانه ایران با برخی از گروه های طا لبان پرده بر میدارد .
روسیه : دولت روسیه که استراتیژی جدید امریکا در افغانستان را بدست کم نگرفته با نگاه دقیق آنرا مورد توجه قرار خواهد داد . دولت روسیه از گذشته ها اوضاع افغانستان را زیر ذره بین دارد و مواضع خود را در عرصه های داخلی وخارجی با میزان رشد اوضاع جاری کشور ما و متناسب به موقعیت رقبای خارجی خود در افغانستان مشخص میسازد . بآنکه توجه دولت روسیه مبنی بر آماده گی های لازم برای مقابله با خطر تروریزم در آسیای میانه متمرکز هست بعید به نظر نمی رسد که تماس های ضروری و رویکرد های سیاسی لازم در رابطه جنگ وصلح افغانستان ونا آرامی های اخیر تدابیر وتصامیم بازدارنده مدنظر داشته باشد . اما ناگفته نباید گذاشت که برغم مواضع متفاوت ایالات متحده و روسیه در قبال اوضاع افغانستان در برخی مسایل برخوردهای مشابه دولت های روسیه وامریکا با دولت افغانستان وجوه مشترک هردو ابر قدرت را در افغانستان گره می زند .
هند : دولت هند در قبال اوضاع افغانستان از همان آغاز الی اکنون با سیاست صلحجویانه ،همکاری برادرانه ، دوستی ،حسن همسایه گی ، بازسازی وعمران کشور ما نقش بزرگی دارد .همچنان فراخوان دولت ایالات متحده با استراتیژی جدید امریکا درافغانستان دولت هند را در رابطه به سهمگیری بیشتری در قبال اوضاع افغانستان تشویق می نماید که بر مبنای آن درمسیر همکاری های هند به افغانستان گام تازه ی برداشته خواهد شد . هند که از تنش های ماجراجویانه پاکستان همواره رنج می برد، اکنون وقت آن رسیده است که با افغانستان وجامعه جهانی در یک جبه مشترک علیه تروریزم بیشتر از زمان گذشته تلاش نموده با راهبردی توانا در جاده های پر پیچ وخم صلح از دهلی تا قله های آسمایی گام های بلندتر ی بردارد .
چین : دولت چین با رعایت روابط نیک همسایه داری با افغانستان وبا در نظرداشت متحدین بزرگ تجارتی کشورهای بزرگ جهان و روابط تنگاتنگ با پاکستان اوضاع افغانستان را بشکل محتاطانه پیگیری میکند . موضعگیری چین درقبال جنگ با تروریزم و قرارداشتن درکنار جامعه جهانی از یکسو ، از سوی دیگر موجودیت روابط متحدانه با پاکستان موقف چین را در قبال اوضاع افغانستان دشوار ساخته ولی با توجه به استراتیژی جدید امریکا در افغانستان با پروسه صلح افغانستان نقش فعال منطقه وی خود را ایفا خواهد کرد .
آنچه از حال وهوای کنونی بر می آید استراتیژی جدید امریکا در قبال اوضاع افغانستان در زمانی صادر میشود که چندی قبل از آن برغم موجودیت بیشتر قوای نظامی جامعه جهانی وناتو جنگ وتروریزم درین کشور نی تنها مهار نگردیده بلکه جنگ گروه های تروریستی بشکل بیسابقه ی گسترش یافته ونیروهای تروریستی طالب ،داعش ،القاعده ،عرب وعجم بسا گوشه ونقاط کشورما را در تحت تسلط خود دارند . همین اکنون پس از نشر استراتیژی جدید امریکا در رابطه به افغانستان ، طالبان بزعم خود شان ادعای تسلط بر چهل فیصد خاک کشور را کرده اند . در چنین حال وهوا از استراتیژی جدید چه انتظاری خواهد داشت ؟ آیا طالبان به میز مذاکره خواهند آمد یا فاز جدید جنگ درافغانستان رویدست گرفته میشود ؟ پاسخ آنرا زمان خواهد داد .
بقول منابع خبری بنقل از سایت همایون تحت عنوان استراتیژی جدید امریکا وانتظار بیهوده آمده است «استراتیژی جدید هما نند استراتیژی کهنه هدفی جز ادامه حضور امریکا وحفظ حالت جنگی در افغانستان ومنطقه نمیتواند داشته باشد » از قراین بر می آید که تاکیدات امریکا برحضور نظامی درافغانستان وپافشاری طالبان بر ادامه جنگ در افغانستان اشاره بر یک موضوع دارد .
در جای دیگر همین سایت زیر عنوان معاهدات ننگین .....آمده است که «امریکا از وضعیت وحال وهوای نا امنی در کشور ما که در حالت بی سرنوشتی بسر می برد سخت راضی بنظر میرسد بدلیل اینکه عملکرد اینها در نبود یک حکومت یا یک دولت جوابگو زمینه فعالیت شان گسترده تر میگردد »
با توجه به استراتیژی جدید امریکا در افغانستان در رابطه به تکلیف دولت افغانستان در جهت بهبود اصلاحات ،جلوگیری از فساد ، گندیده گی های جاری ،خود محوری ومکلفیت های دولت کابل در قبال کمک های جامعه جهانی چیزی بi نظر نمیرسد . نشود ارگ نشینان با سازش ها ، معاملات خطرناک پشت پرده ودور از انظار ملت و ملاحظات نامریُی به راحتی جاده های فساد ، خود محوری ، قوم گرایی وتعصبات منطقه وی را زیرکانه طی نموده کشور را به خطر سقوط روبرو سازند که این خطر برای مردم افغانستان بد تر از خطر تروریزم هزینه دارد .
بالا نشینان نابکار دولت افغانستان که دولت را از روی فریب ، وحدت ملی می خوانند تمام فرصت های طلایی وریزرف های کاری را صرف فساد ، قوم گرایی ،معامله های پشت پرده ودور از انظار ملت ، بی عدالتی وظلم کرده تا زمانی که در ساختار دولتی از سطح به عمق و از پایین تا رده های بالایی دولت بازنگری نشود همکاری های نظامی واقتصادی تمام دنیا دردی از دردهای مردم افغانستان را دوا نخواهد کرد .
البته آگاهان امور ،احزاب سیاسی ترقی خواه ،حقوق دانان کشور، گروه های دادخواه وعدالت پسند کشور با مسوولیتی که در قبال اوضاع افغانستان دارند می توانند با یک جنبش وسیع سراسری صلح خواهانه وهمبسته گی داد خواهانه ومتحدانه کشتی شکسته کشور را از گزند توفان های مدهش نجات داده وبه سوی کرانه های امید رهنمون گردند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۲۵۰۸
تاملی بر استراتیژی جدید امریکا درافغانستان
داود کرنزی
موجودیت قوای خارجی و ادامه جنگ ، نه تنها در کشورما بلکه در دیگر کشورها موجب بروز خشونت و کشتار انسان به خصوص مردم ملکی ؛ وسبب نا بودی دستاوردهای فرهنگی ، تخریب نهادهای اقتصادی اجتماعی می گردد انسان ها شهید معیوب ومعلول می شوند.
استراتیژی جدید آمریکا موجب تداوم جنگ در کشور ما میشود .برای مدت طولانی کشور ما میدان جنگ قدرتها ونکته داغ جهان با قی خواهد ماند.
درهمین حال ترامپ درصحبت خود اعتراف نمود که در مورد پیروزی جنگ در افعانستان شک دارد.
در پالیسی سیاسی ـ نظامی جنگ در افغانستان سرکوبی و نابودی دشمن مطرح نیست. درادبیات نظامی دولت افغانستان نیز همیشه می شنویم که بارها گفته شده که طالبان ؛ یا داعش وسایر جنگجویان را از این ویا آن محل جنگ بیرون راندیم!
بیرون راندن یعنی اینکه آنها را سرکوب نکرده ایم. محلات را پاک کاری نمودیم ؛ و یا در همین رهکار جدید امریکا با صراحت گفته شده که طالبان را آنقدر تحت فشار قرار می دهیم که آماده مذاکره ونشست وتفاهم شوند .
یعنی جنگ دوستانه است . بنا این جنگ الی به سرمنزل مقصود و به هدف رسیدن ادامه می یابد. اگرتصمیم ختم جنگ باشد، استخبارات کشورها ی در حال جنگ باید سازمان ها و ارتش های اجیر جنگ های نیابتی خود را منحل نمایند و آنها را تمویل نکنند آنوقت است که داستان خاتمه می یابد. حالا که تصمیم موجودیت طویل المدت قوا ؛ وادامه جنگ است باید روی این نکته که مارا به آدامه جنگ ملزم وناگزیر میسازد فکر کرد.
آوازه تبلیغاتی و جنگ روانی خصوصی سازی جنگ در افعانستان درهفته های اخیر موجب نگرانی همه مردم کشورما شده بود.
اگر تا اکنون پریزدنت ترامپ یک تصمیم عاقلانه گرفته باشد همین است که ؛ سرنوشت افغان ها را به دست شرکت های آدم کش از نوع بلک واتر نسپرد . معلوم می شود که کم کم از تجارت به سیاست گرایش حاصل نموده است .خلص مسایل تبلیغاتی وسیاسی صحبت پریزدنت ترامپ :
- نظامیان امریکا ازافغانستان خارج نخواهد شد.خروج به معنی بازگشت افعانستان به ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ ترسایی است.
- خروج قطعات ما ازعراق در سال ۲۰۱۱ ترسایی اشتباه وعجولانه بود ؛ و موجب بروز داعش گردید.
- ما افزایش سربازان خود رامتناسب به شرایط وبراساس نیازمندی در نظرداریم .
- حمایت از دولت ، قوای مسلح و جنگ در میدان های نبرد علیه طالبان را اعلان نمود. وتقویت طالبان را تحدید علیه امریکا دانست.
- اوگفت تعهد ما نامحدود نیست وهمچنان حمایت ما چک سفید بی امضا نیست.
- تقویت وحمایت افعانستان وظیفه ماست .اما تعیین سرنوشتی کشور بدست مردم آنکشوراست.
- مردم امریکا انتظار دیدن اصلاحات واقعی ونتيجه واقعی وپیشرف واقعی را ازافغانان دارد.
- صبرما نامحدود نیست .ما چشم خود را باز نگه خواهیم داشت.
محتوای صحبت ترامپ بر نکات ذیل استوار است :
فشار بر پاکستان :
ـ در مقابل پاکستان خاموش نخواهم ماند.
با وجود میلیونها دالر کمک امریکا به پاکستان هنوز پاکستان مکان امن برای ترویستان است آنها عساکر امریکایی راهدف قرار می دهند. پاکستان منبع انتشار خشونت در برخی از کشورهای منطقه است... به نظر من این یک موضعگیری استثنای است که تا اکنون هیچ رییس جمهور امریکا در برابر پاکستان تروریست پرور نداشته است.
ـ دراین رهکار نقش خیلی ها مهم به کشور هند منحیث شریک استراتیژیک امریکا داده شده است.
هند در طول تاریخ کشوردوست وعمخوار مردم افعانستان بوده است هند نیز صدمات فراوانی از اثر مداخله پاکستان بخصوص در ناحیه کشمیر دیده است. موضعگیری پریزيدنت ترامپ در خصوص هند یک پدیده نو در سیاست امریکا می باشد.
ـ دررهکار جدید جهت ارتقای موثریت و سطح کارایی نظامی مسله ایجاد مرکزیت واحد و دایما فعال نیروهای امنیتی و دفاعی کشور برای دفاع وجهت حفط دستاوردهای چند سال اخیر و حراست از ارزش ها ی قانون اساسی مساعدت های نظامی مالی بخاطر سرکوب مخالفان مسلح مطرح شده است.
- تقسیم وظایف وکار میان دولت افغانستان ومتحدان آن در عرصه جنگ یک رکن مهم واساسی این رهکار بودهاست. تاکید روی عدم تحمیل ارزش های خارجی بر افغانها نکته مهم در نظر گرفتن خصوصیات عنعنوی افعانیست. ومساعدت درایجاد پیش زمینه های رشد فرهنگی ،وکلتوری افعان ها مطابق عنعنات ورسوم خود افعان ها در نطراست.
- اجرا ومساعدت زمینه عملیاتهای سریع تفویض صلاحیت عمل قاطع به نماینده گی نظامی امریکا درافغانستان که در ارتقای کیفیت سرعت اقدام نطامی می انجامد و تصمیمات تاکتیکی را بدون مراجعات دایمی به مرکز را آزاد گداشته است.
- تعهد ایالات متحد ه آمریکا به طولانی بودن مدت حضورش در عکس العمل استراتیژی طلبان درمورد جنگ وچگونه گی نحوه وبرخورد ساختارهای ایجاد شده سیاسی منطقه وی است. در این رهکار تاکید شده که این موقف هوشیارباش به آنهایی است که به مشکل سازی شرایط دشوار برای افغان ها فکر نکنند، و روی مساعدت به یک افغانستان با ثبات باندیشند.
منابع مورد استفاده :
ـ بی بی سی
- منابع فیسبوکی
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۲۵۰۸
«استـراتیـژی» جدید امریکا
میرعبدالواحد سادات
آقای ترامپ که به مثابه سومین رییس جمهور امریکا، سکاندار طولانی ترین جنگ تاریخ آنکشور گردیده، به خاطر ابراز تفاوت با اسلاف به شکست در افغانستان اعتراف نموده وبا فرستادن بلند ترین مقام استخباراتی، جنرالان کتر کشته و آگاهان امور به کشور مامی خواهد این « سکندر زمان» که با فقدان مشکل کشایی همچو ارسطو مواجه است به رموز این « شکست » آگاه و به سحر و اعجاز کوه ها این سرزمین وقوف یابد، تا به خاطر مهار کردن و گویا ختم جنگ تدبیر بیندیشد.
تجار موفق دنیایی سود و سرمایه که قرعه فال بنامش زده شد و در راس بزرگ ترین قدرت نظامی جهان باید در دور جدید « بازی های بزرگ» و با پیچیده ترین بازی استخباراتی در کشورش از موقف یگانه ابر قدرت یکه تاز جهان نزول یافته، باید پیچیده ترین بازی های استخباراتی را با کثیف ترین وسایل به خاطر حفظ و گسترش منافع جیوپولیتیک امریکا و انحصارات غول پیکر و جهان خوار با رقبای ابر قدرت و رقبای منطقه وی، به پیش ببرد.
آقای ترامپ برای کسب وجاهت داخلی و خارجی می خواهد برخورد متفاوت با اسلاف داشته باشد و سر و صدایی و غوغا پیرامون گویا استراتیژی راه انداخته و این قلم بر مبنای حب الوطن و مصالح علیای افغانستان به ایجاز در مورد آن عرض می دارد:
ـ تراژیدی خونبار افغانستان معلول و محصول مداخله خارجی است که امریکا از همان بیشتر از چهاد دهه قبل یک رکن آن بوده و در هفده سال حضور نظامی آنکشور، سیاست غیر شفاف، پر ابهام و کجدار و مریز امریکا عامل تداوم آن می باشد، بدین رو چهل و ششمین رییس جمهور امریکا باید آگاه باشد که:
شکست امریکا در افغانستان سیاسی و اخلاقی است و در گام نخست اگر اعتراف به خاطر اصلاح است باید به این سیاست ناکام نقطه پایان گذاشته شود.
ـ لشکر کشی امریکا به افغانستان به بهانه نابودی تروریزم انجام یافته است و اما در تمام این مدت تروریزم از همان مرکز که در سال (۱۹۷۵ م ) آغاز یافته، تا اکنون با ابعاد گسترده و به مثابه جنگ اعلام ناشده علیه کشور ما دوام دارد. این دیگر مسخره می نماید که امریکا « دوست افغانستان » و پیمان استراتیژیک دارد و متحد پیمانکار آن پاکستان که نزده میلیارد دالر را نیز به جیب زده است، به نقش خود به مثابه مرکز و حامی شرارت پیشه گان دوام می دهد و هر روز اجیران استخبارات نظامی آن کشور طالب و داعش و ... کربلا و شطیلا در کشور ما برپا می دارند.
سخن از استراتیژی جدید محک تجربه است تا امریکا ثابت نماید که با افغانستان است و یا ریشه ترور را در پاکستان آبیاری و شاخه بری را به قیمت کشتار و بربادی مردم ما دوام می دهد.
ـ فساد سالاران و دولت فاسد بزرگ ترین پاشنه آشیل افغانستان می باشد. امریکا، ناتو و جامعه بین المللی باید درک نمایند که در تداوم فساد و مفسدان فی الارض و فقدان حاکمیت قانون و قوای مسلح ملی نیرومند مسلکی، غیر تنظیمی و قومی، صحبت از کمک به صلح و ثبات و بازسازی یک سراب و فریب مکرر خواهد بود. جانب امریکا صحبت از ارقام نجومی کمک به افغانستان و (۷۶) میلیارد دالر به قوای مسلح می نمایند وفکر می کنند که ما کاه می خوریم و نمی دانیم که کلیپتوکراسی تحفه کی است و قوای مسلح با تمام فداکاری های منسوبان دلیر آن که به حساب اردوی متعارف مجهز نگردیده، در عدم حضور نظامی و کمک روزمره امریکا حتا یک ماه هم با تجاوز پاکستان و دسایس ایران تاب آورده نم یتواند.
بدین رو رییس جمهور امریکا و ناتو باید که در صورت عدم توجه به موارد فوق استراتیژی و زیاد ساختن عساکر به معنی تداوم تراژیدی خونبار افغانستان می باشد و در غیر آن امریکا که مسوولیت اخلاقی آن در قبال کشور ما اظهر من الشمس است باید از موقف کشور اشغالگر دوری جسته و به احیای حق حاکمیت ملی افغانستان و حق حیات افغانان و حق گذار کشور ما به شاهراه صلح و بازسازی مساعدت نماید و به خصوص از اعزام مجرمان جنگی و ناقضان خشن حقوق بشر بلک واتری ها، نمک اضافی به زخم خونین مردم به اعزا نشسته ما نباشد.
بامداد ـ سیاسی ـ ۶/ ۱۷ـ ۲۲۰۸
دونالد ترامپ از استراتیژی جدید واشنگتن در افغانستان رونمایی کرد
رییس جمهوری امریکا بارها درباره امکان پیروزی در افغانستان ابراز شک و تردید کرده و فقط در یک مورد به خبرنگاران چنین گفت: « می خواهم بفهمم چرا ما ۱۷ سال آنجا مانده ایم ».
دونالد ترامپ ، رییس جمهوری ایالات متحده که از سوی قانون گذاران این کشور به دست دست کردن درباره افغانستان متهم شده، حالا پس از مشورت های بسیار از استراتیژی دولت اش در این کشور پرده برداشته است. آن طور که مقامات دولتی روز یکشنبه اعلام کردند این استراتیژی نه تنها در ادامه حضور ۱۶ ساله امریکا در افغانستان است بلکه احتمالا راه را برای اعزام چندین هزار نیروی نظامی دیگر باز خواهد کرد. اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان و عمیق ترشدن مداخله ایالات متحده امریکا در منطقه که پس از ماه ها لابی سنگین برخی از دستیاران ترامپ عملی می گردد، نشان دهنده پیش گرفتن رویکرد سنتی تر ترامپ نسبت به سیاست خارجی و دورشدن از شعار انتخاباتی اوست. جیمز متیس، وزیر دفاع امریکا، پیش تر تایید کرده بود که دونالد ترامپ پس از بررسی دقیق گزینه های مختلف، تصمیم نهایی را اتخاذ کرده است. هرچند او درباره اقداماتی که رییس جمهوری امریکا دستوراش را داده بود، حرفی نزد و فقط به گفتن این اکتفا کرد که رییس جمهوری می خواهد طرح کلی رویکرد جدید را خودش اعلام کند. دولت امریکا در ماه جون به وزیر دفاع امریکا اجازه داد حدود سههزار و ۹۰۰ نیروی نظامی به افغانستان اعزام کند تا ایالات متحده امریکا بتواند تلاشهایش را برای مشورت دادن به نیروهای افغان و حمایت توپخانه ای و هوایی از افغانها بسط دهد. با این حال متیس تا اعلام استراتیژی گسترده تر دولت امریکا، از گسترش نیروهای نظامی امریکا در افغانستان خود داری کرد و حالا ظاهرا زمان عملی شدن این دستور فرارسیده است. کاخ سفید روز یکشنبه در بیانیه ای اعلام کرد که دونالد ترامپ روز دوشنبه به وقت واشنگتن در نطقی در قرارگاه فورت مایر آرلینگتون در نزدیکی های پایتخت امریکا به شرح پیشبرد مداخله این کشور در افغانستان و جنوب آسیا می پردازد. یک مقام آگاه به خبرگزاری رویترز گفته است به احتمال زیاد دونالد ترامپ با افزایش تعداد سربازان در افغانستان موافقت خواهد کرد، اما نه به تعدادی که فرماندهان امریکایی مستقر در افغانستان تقاضا کردهاند. رویکرد جدید امریکا در افغانستان و افزایش نیروهای این کشور پس از برکناری استیو بنن ، استراتیژیست ارشد کاخ سفید رونمایی می شود؛ فردی که مخالف حضور نظامی امریکا در منطقه بود و درباره افغانستان هم به طور مشخص دنبال برون سپاری بخشی از وظایف ارتش به قراردادی های خصوصی بود. در این میان مایک پنس ، معاون ترامپ و ژنرال مکمستر ، مشاور امنیت ملی او تمام تلاش خود را برای مجاب کردن ترامپ برای افزایش حضور نظامی این کشور در افغانستان متمرکز کرده بودند، هرچند دفتر پنس اعلام کرده او در این زمینه موضعی بی طرف داشته است.
جنگ ظاهرا بی پایان افغانستان در ماه های گذشته یکی از محورهای مهم بحث و مجادله درون کاخ سفید بوده و با اعلام این استراتیژی ترامپ تقریبا همه اظهارات پیشین اش را پس گرفته است. رییس جمهوری امریکا بارها درباره امکان پیروزی در افغانستان ابراز شک و تردید کرده و فقط در یک مورد به خبرنگاران چنین گفت: « می خواهم بفهمم چرا ما ۱۷ سال آنجا مانده ایم ».
دو هفته پیش هم وزیر خارجه امریکا گفت رییس جمهوری امریکا دیگر علاقه مند نیست استراتیژی نظامی این کشور در افغانستان مانند ۱۶ سال گذشته باشد. او همچنین به هیاتی از سنا گفت که ما در جنگ افغانستان پیروز نمی شویم. درحال حاضر امریکا بیش از هشت هزار نیروی نظامی در افغانستان دارد که بیش تر مشغول آموزش نیروهای افغان و انجام عملیات حمایتی از آنها در جنگ با شورشیان مخالف دولت هستند. براساس تازه ترین بررسی ارتش امریکا دولت افغانستان کمتر از ۶۰ درصد از افغانستان را در کنترول یا زیر نفوذ خود دارد که نسبت به یک سال قبل
۱۱ درصد کاهش نشان می دهد. چند ماه پیش دن کوتس ، رییس تشکیلات اطلاعاتی امریکا، گفته بود با وجود افزایش کمک های نظامی از سوی امریکا و متحدانش، اوضاع سیاسی و امنیتی افغانستان تقریبا به طور قطع در سال ۲۰۱۸ ترسایی بدتر خواهد شد. گزارشهایی از بررسی اعزام نیروهای بیش تر امریکایی به افغانستان به عنوان طرحی در راهبرد نظامی جدید امریکا قبلا منتشر شده بود./ ش
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۲۲۰۸
تروریزم بنیادگـرا را باید در سرچشمه خشکاند!
اردشیر ز.قنواتی
موج حملات سریالی تروریستهای بنیادگرای اسلامی در اسپانیا و فینلاند بار دیگر زنگ خطر تهدید تروریزم را در اروپا به صدا در آورد؛ زنگ خطری که متاسفانه تا به امروز با هر حمله تروریستی به صدا درمی آیند اما رهبران و سیاست مداران اروپایی در واکنش به طنین آن با پرداختن به « معلول» و تشدید اقدامات فوقامنیتی برای یک دوره زمانی تابع اراده همان تروریست ها، فقط در حالت تدافعی می توانند برای بازدارنده گی موج بعدی تأخیر ایجاد کنند. این دروغ بزرگ « مبارزه با تروریزم » حداقل تا زمان بریدن سر « جیمز فولی »، خبرنگار امریکایی به وسیله « داعش » نه تنها مبنای عملی نداشت که حتا آنان حداقل از سال ۲۰۱۱ ترسایی با حمایت از تروریست های اسلام گرا در نبرد با حکومت های قانونی و سکولار (هرچند غیردموکراتیک) هیولایی را برای کسب اهداف ژیوپولیتیک پرورش می دانند که امروز مثل ماشین مرگ « فرانکشتاین » به سمت حامیان دیروزی خود چرخیده است. استفاده از تروریزم بنیادگرای اسلامی به صورت یک کارت بازی در ژیوپولیتیک جهانی از زمان جنگ های دخالت گرایانه در افغانستان از دهه ۷۰ ترسایی با حمایت امپریالیزم و ارتجاع منطقه از « مجاهدین » آغاز شد و کودکان نامشروع این جهاد نامقدس فرزندانی مانند « القاعده » و « طالبان » را زایید و بعدا تحت تاثیر دو جنگ علیه عراق و بحران لیبیت و سوریه موجب زایش گروههایی همچون « داعش » و رنگین کمانهای تروریستی شد که تا همین دو سال پیش و حتا امروز هم از بخشهایی از آن بهعنوان انقلابیون یاد می شود. بدون هیچ تردیدی جنایت تروریستی در بارسلونا، باید با قاطعیت محکوم شده و با همکاری واقعی جهانیان در چارچوب مبارزه بدون تفکیک تروریزم «خوب و بد» با آن مبارزه شود. اما این تمام داستان نیست چرا که در همان روز جمعه یک حمله تروریستی دیگر در شهر «دورگو» در شمال غرب کشور فینلاند انجام گرفت که این بار تروریست ها با چاقو به رهگذران حمله و موجب کشته شدن دو نفر و جراحت سخت هشت نفر دیگر شدند. تفاوت حملات اسپانیا و فینلاند فقط در شیوه به کاررفته تروریست ها بوده است که در اولی آنان با راندن اتومبیل ون به میان جمعیت فاجعه آفریدند؛و در دومی با چاقو مردم را قصابی کردند. داعش هم با برعهده گرفتن مسوولیت موج جدید ترورها در اروپا بار دیگر توجه جهانی را به خود معطوف کرد درحالی که این گروه در ماههای اخیر با شکست های بسیار سختی در عراق و سوریه روبه رو بوده و احتمال توان سازماندهی از سوی رهبران آن در حوادث اخیر بسیار کم است. غرب لیبرال باید چشمان خود را باز کند چراکه این تروریزم تابع مکانیزم تروریزم قرن بیستم در قالب انسجام سازمانی نبوده و بیش تر در قالب یک جنبش باز و فراسازمانی در چارچوب ایدیولوژی دست به عمل می زند و به همین دلیل هسته های خفته و مستقل معروف به « گرگ های تنها » هم می توانند خود راسا اقدام کنند. شواهد و مستندات موجود کاملا نشان می دهد اروپا و امریکا در بهترین و خوشبینانه ترین وضعیت در مبارزه با تروریزم به دلیل راهبرد اشتباه و بعضا با معیارهای دوگانه شکست خوردهاند. زمانی که کشورهای ارتجاعی منطقه ازجمله عربستان و ترکیه به راحتی می توانند در جای جای کشورهای اروپایی به ساختن مسجدهایی با امامان وهابی و سلفی که حاملان اندیشه تروریزم بنیادگرای کنونی هستند، اقدام کرده و بنا بر گزارشات پولیس، بسیاری از همین تروریست های کشته یا دستگیرشده در فجایع اتفاق افتاده براساس اعتراف خودشان در همین مراکز تربیت، آموزش و یارگیری شدهاند، باید انگشت اتهام را هم زمان به سوی دولت های اروپایی نیز نشانه رفت. جهان سرمایه داری غرب در دو سوی اتلانتیک متاسفانه هنوز کسب سود و منفعت اقتصادی را از تاراج و باج های شیوخ عرب خلیج برای همدستی در جنایتهای منطقه و حمایت از گروههای تروریستی، بر دفاع از مردم حتا کشورهای خود ارجح می دانند و بدون اینکه با « علت » مبارزه کنند در وانفسای هر فاجعه فقط به ردوبدل کردن چند پیام محکومیت بسنده کرده و تمام توجه خود را به آخرین حلقه های عملیاتی ترور معطوف می کنند. سیر تحولات و ارزیابی درست از روندهای جاری درخصوص چرایی، موقعیت، توان، عملیات و عامل اقدام کننده درباره تروریزم بنیادگرای اسلامی در جوامع اروپایی با توجه به استفاده آنان از حفره های باز در چنین جوامعی نشان می دهد که بدون فرارفتن از سیاست های کنونی حول مبارزه با تروریزم هیچ تغییر اساسی در موقعیت فعلی انجام نمی گیرد. بدون هیچ تردیدی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی اروپایی و امریکایی بهخوبی محافل پشت پرده را برای حمایت مالی، امکانات آموزشی و تبلیغاتی اسلام بنیادگرا که هدایت گر تروریزم جهادی کنونی است، می شناسند اما تا به امروز به هر دلیلی مصوونیت این کشورها، محافل و افراد متنفذ را تضمین کردهاند. بخش دیگر ماجرا هم که برمی گردد به بستر اجتماعی پیوستن جوانان نسل سوم مهاجران به گروههای تروریستی نیز ریشه در شکاف های طبقاتی، گتوسازیهای غیرانسانی، سیاست مدیای جریان اصلی برای خلط مبحث انقلاب های دموکراتیک با شورشهای تروریستی در کشورهای غیرهمسو دارد، تابع اهداف ژیوپولیتیک و سیاستهای ویرانگر نیولیبرالیزم افسارگسیخته کنونی است که ظاهرا نظام سرمایه داری هنوز نمی خواهد از آن فاصله بگیرد. هم اکنون تمام کشورهای اروپایی هر چند وقت یک بار شاهد حملات جنایت کارانه تروریستی از شمال تا جنوب و از غرب تا مرکز بودهاند ؛ اما با همه ادعا و وعدههایی که داده می شود آنان قادر به مهار و کنترول دهشتناک این پدیده مخرب نبودهاند. بارسلونا در اسپانیا و دورگو در فینلاند نیز پایان این چرخه فاجعه ساز نخواهند بود و هر لحظه باید انتظار وحشت از تروریزم در هر گوشه از جهان را داشت. تنها راه برای مهار این پدیده تروریستی همکاری واقعی در جهت خشکاندن سرچشمه های آن در سطح جهان و بحران های منطقه است و بدون این همکاری هرگونه اقدامی مشت بر سندان کوبیدن است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۶/ ۱۷ـ ۲۰۰۸