ابوالقاسم لاهوتی
سر و رویی نتراشیده و رخساری زرد
زرد و باریک، چو نِی
سفره یی کرده حمایل، بر سرِ دوش
ژنده یی در تن وی
کهنه یی پیچیده به پا، چونکه ندارد پاپوش
در سرِ جاده ری
چند قزاق سوار از پیش، آلوده به گرد
دست ها، بسته ز پس
که رَوَد اینهمه راه؟
مگر آن مرد قوی همّتِ صاحب مسلک
که شناسد ره و چاه
خسته بُد
گرسنه بُد
لیک نمی خواست کمک
نِه ز ملک ، نی زِ اله
بجز از فعله و دهقان ، نه به فکر دیّار
از سواران مسلح ، یکی آمد به سخن
که دلش سوخت به او
– آخر ای شخص گنهکار ،چنین گفت به وی :
گنهت چیست ؟ بگو!
بندی از لفظ بر آشفت به وی
گفت: ای مرد نکو
گنه ام اینکه من از عایله رنجبرم
زاده رنجم و پرورده دستِ زحمت
نسلم از کارگران
حرف من اینکه : چرا کوشش و زحمت از ماست
حاصل اش از دگران ؟
این جهان یکسره از فعله و دهقان بر پاست
نه که از مفت خوران!
غیر از این ، من ز گناهِ دگری بی خبرم
دگری گفت که:
گویند تو « آشوب کنی » ، ضدِ قانون و وطن
دشمن شاهی و بیدینی و دهری مذهب
جنگجو ، فتنه فکن
پرده از کار برانداز و مپیچان مطلب !
راست گوی به من!
تو مگر عاشق حبس و کتک و تبعیدی ؟
تند تر می دوی از من، اگر آگاه شوی
دادش اینگونه جواب:
دین وقانون و وطن ، آلت اشراف بُوَد
رنجبر ، لُخت و کباب
سگِ خان ، با جُلِ مخمل
بگو انصاف بود؟
خانه جهل خراب!
حیله است این سخنان
کاش که می فهمیدی
این عبارات مُطلا ، همه موهومات است
بندِ راهِ فقرا
چیست قانون کنونی، خبرت هست از این ؟
حکم محکومی ما
بهر آزاد شدن ، در همه روی زمین
از چنین ظلم و شقا
چاره رنجبران، وحدت و تشکیلات است !
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۵ـ ۳۰۰۴
Copyright ©bamdaad 2025
به بهانه « روزجهانی کتاب و حق مولف »
براساس پیشنهاد دولت اسپانیا درسال ۱۹۹۵ ترسایی ، یونسکو ( سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد ـ UNESCO) تصمیم گرفت تا ۲۳ اپریل را بنام « روزجهانی کتاب و حق مولف » مسما نماید. با این اقدام با ارزش یونسکو خواست تا در سطح جهانی در این روز از تلاش های نویسنده گان ، بنگاه های نشراتی ، کتاب خوان ها ، کتابخانه ها و همه آنهایی که با فرهنگ کتاب نویسی و کتابخوانی سر و کار دارند ارجگزاری به عمل آمده ، حق مالکیت معنوی نویسنده گان و مولفین کتاب برسمیت شناخته شده و از دستبرد و سواستفاده ها جلوگیری شود.
نورالدین عبد الرحمان جامی ، خاتم الشعرا در ستایش کتاب میگفت :
که دانش درکتب، داناست در گور!
فرهنگ کتاب نویسی و کتابخوانی در افغانستان از زمانه های گذشته بدینسو جایگاه بلندی داشته و در دوره های مختلف تمدنی کشور سیر پر فراز و فرودی را طی نموده است . گذشته گان ما با وجود تهاجم های دوامدار، جنگ ، چپاولگری ها ، شهرسوزی ها و کتاب سوزی ها مکرر آثار گرانسنگی را برای جهانیان به میراث گذاشته اند . با آنکه در نتیجه فرمانروایی نظام های ضدمردمی در سده ها پسین سطح دانش و سواد در کشور پایین بود باآنهم به همت نویسنده گان کشورآثار سودمندی در عرصه های مختلف علم و ادب برشته تحریر درآمده است .
دانایان پژوهشگر و کتاب نویسان پرتلاش دیروز ما امروز « در گور» اند ، و امروز حجم کتاب های نشرشده در کشور در سطح مطلوب نیست ، با آنهم رشد فنآوری دیجیتال و افزایش کتابخانه های الکترونیکی امکان آنرا میسرساخته است که علاقمندان کتاب بتوانند به گنجینه های پربها و تا دیروز نایاب کتاب دسترسی پیدا نمایند . آنهایی که مایل به فرهنگ کتابخوانی هستند میتوانند کتاب مورد علاقه شانرا از طریق کتاب فروشی ها و یا یکی از کتابخانه های قابل دسترسی پیدا نمایند.
مهم اراده وعلاقه انسانها به کتاب و فرهنگ کتابخوانی میباشد. زیرا :
انیس کنج تنهایی کتاب است
فروغ صبح دانایی کتاب است
بوَد بی مزد و مِنت اوستادی
ز دانش بخشدت هر دم گشادی....
(خاتم الشعرا ، نورالدین عبدالرحمان جامی )
به مناسبت « روزجهانی کتاب و حق مولف » خوشنودیم که به رفقا و علاقمندان دانش و فرهنگ مژده نشر اثر تازه رفیق دکتر داوود راوش زیر عنوان « هستی انسان | آغاز، فراز و فرود» را میدهیم . این اثرچنانکه ناشر کتاب « خانه مولانا » می نویسد : «هستی انسان کتابی است چندبعدی که زندگی انسانی را در متن اجتماع، تاریخ، فرهنگ و سیاست بازمینمایاند و پیچوخمهای زندگی انسانی را از جوانی تا پیری، به خوبی توصیف میکند. این کتاب آغاز، فراز و فرود زندگی را همراه با داستانهای تلخ و شیرین انسان چنان بازگو میکند که اشک از چشمان خواننده بیرون میزند. انگار خواننده همان نویسنده است.»
« هستی انسان | آغاز، فراز و فرود » پنجمین اثر پوهاند محمد داوود راوش میباشد . مولف منحیث شخصیت اکادیمیک و پژوهشگر توانای کشور خدمات سودمندی را برای جامعه علمی کشور انجام داده و ضمن نشر کتب یاد شده ده های مقاله علمی را در رسانه های معتبر کشور بدست نشر سپرده اند.
ما در حالیکه نشراین کتاب ارزشمند را برای رفیق دکتر داوود راوش و جامعه علمی کشور تبریک میگوییم ، موفقیت های بیشتر شانرا در خدمتگزاری به مردم و غنامندی فرهنگی کشور آرزو داریم.
( شورای نویسنده گان تارنمای بامداد )
یادداشت : با آنکه رفقا و دوستان اهل مطالعه و کتاب میتوانند از طریق صدها کتابخانه دیجیتال به کتابهای مورد علاقه شان دسترسی پیدا نمایند ما سرزدن به سه کتابخانه زیر را سودمند میدانیم :
۱ ـ کتابخانه راه پرچم
https://rahparcham1.org/category/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8//
۲ ـ کتابخانه حزب توده ایران
https://www.tudehpartyiran.org/category/farsi/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%87%d8%a7/
۳ ـ کتابخانه دیجیتال افغانستان
https://afghanistandl.nyu.edu/afghanistan/index.html
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۵ـ ۲۴۰۴
Copyright ©bamdaad 2025
اعلامیه فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری به مناسبت
« ۳۰ مارچ ـ روز جهانی سرزمین فلسطین »
برای صلح و آزادی: به کوچ اجباری و پاکسازی قومی مردم فلسطین پایان دهید!
کشتارهای مداوم از ۷ اکتوبر ۲۰۲۳ ادامه داشته و شدت هم گرفته است. این حمله های همراه با کشتار که با حمایت کامل و تشویق ایالات متحده، اتحادیه اروپا، و متحدان شان انجام می گیرد، تا اکنون به از دست دادن جان دهها هزار* نفر و زخمی شدن بسیاری دیگر منجر شده است. پس از ویرانی غزه، اسراییل جنایتهایش را در کرانه باختری با کشتار روزانه غیرنظامیان، زندانی کردن افراد، بمبارانها، و تخریب زیرساخت ها ادامه میدهد. در ماههای اخیر همچنین تجاوز به لبنان، سوریه گسترش یافته و با نقض آشکار مرزهای شناخته شده بین المللی و بمباران های ویرانگر و با کشتارغیرنظامیان همراه بوده است. شورای رهبری فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری ، حمایت و همبستگی اش را با مردم فلسطین و منطقه در مبارزه برای حاکمیت، آزادی، و دفاع از کشورهای شان در برابر این اقدام های تجاوزکارانه اعلام می دارد. بیانیه اخیر رییس جمهور ایالات متحده درباره جا به جایی فلسطینی ها از غزه، ادامه موضع همیشگی و حمایت ایالات متحده از دولت جنایتکار اسراییل و برنامه های آنست. با این بیانیه، ترامپ در بدترین شکل ممکن بر حمایت کامل ایالات متحده از نسل کشی و پاک سازی قومی فلسطینیها دوباره تاکید می کند. فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری ، این بیانیه ها و برنامهها را بهشدت محکوم می کند و همبستگی پایدارش را با مبارزه مردم فلسطین برای دست یافتن به حق زنده گی در آزادی در سرزمین اش، در جایی که به دنیا آمدهاند، مجدداً تأکید می کند. حمایت اصولی و همیشگی از مردم قهرمان فلسطین همواره اولویت جنبشهای اتحادیه های بینالمللی کارگری بوده است. روشن است که تنها راه تضمین کردن و تحکیم صلح و امنیت برای مردم فلسطین و اسراییل، و همچنین برای منطقه وسیع تر آنجا یعنی خاورمیانه، پایان دادن فوری به اشغالگری اسراییل و شهرک سازی در سرزمینهای عربی اشغالی است و همان طور که در قطعنامههای سازمان ملل متحد پیش بینی شده برپایی و تاسیس کردن یک دولت مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ با پایتختی اورشلیم شرقی و تضمین حق بازگشت پناهنده گان فلسطینی است. برای فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری ، واضح است که به همان اندازه که تهاجم امپریالیستی شدت می گیرد، همبستگی ما نیز باید افزایش یابد.
کارگران سراسر جهان در حمایت از مردم فلسطین مبارزه می کنند!
سندیکاهای کارگری مبارز هم صدا با مردم فلسطین، ریاکاری امپریالیستی را محکوم می کنند. فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری ، به مناسبت ۳۰ مارچ، روزی که به عنوان « روز سرزمین فلسطین » شناخته می شود، از اعضا و دوستانش ( اتحادیه های کارگری جهان ) می خواهد تظاهرات و حرکتهای اعتراضی را هم در خیابانها و هم در محلهای کارسازمان دهند با این شعار:
فلسطین آزاد باید گردد!
طرح های جابه جایی مردم فلسطین را متوقف کنید!
پاکسازی قومی را متوقف کنید!
منبع : سایت «فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری»
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۵ـ ۰۸۰۴
Copyright ©bamdaad 2025
سرزمینم
سرزمینم، بغضِ کهنهی تاریخ
افغانستان!
نامت را که بر زبان میآورم
در گلوی کوههایت
آوای بغضهای فروخوردهی قرنها می پیچد
در چشمان کودکانت
سایهی رویاهایی که هرگز به صبح نرسیدند
و در دستان جوانانت
حسرتی که در آینه ی فردا
راهی برای عبور نمی یابد
سرزمینم!
چگونه می توان تو را نوشت
بی آنکه قلم از زخم های تو خون بچکاند؟
چگونه می توان نامت را خواند
بی آنکه بغض، راه صدا را ببندد؟
تو را از کجای تاریخ باید آغاز کرد؟
از کودکانی که در کوچه های جنگ
با صدای گلوله بزرگ می شوند؟
از جوانانی که آرزوهایشان را
زیر سایهی مرزها جا گذاشتهاند؟
یا از کهنسالانی که خاطراتشان
بوی خانه های سوخته میدهد؟
اما من تو را
نه تنها در اندوه
که در شکوه نیز می شناسم
تو را در دستان مادری می بینم
که نانِ صبر می پزد برای فرزندانش
تو را در چشمان دختری می یابم
که در میان تاریکی
چراغ دانش را روشن نگه داشته است
تو را در قلب مردانی می شناسم
که هنوز برای آزادی
دستانشان را به سوی آسمان بلند می کنند
افغانستان!
من به روزی ایمان دارم
که در خیابانهایت
ترانهی صلح جاری شود
که دستانت نه در زنجیر
که در دستهای هممیهنانت باشد
که نامت را با افتخار بخوانیم
بی آنکه غبار جنگ بر لبهایمان بنشیند
و آن روز
کودکانت با خنده بزرگ خواهند شد
جوانانت با امید
و کهن سالت
نه با درد
که با افتخار
قصهی سرزمینی را خواهند گفت
که روزی
دوباره قد کشید
دوباره برخاست
دوباره زنده گی شد….
هاجره «امین »
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۲۵ـ ۱۴۰۴
Copyright ©bamdaad 2025
گـــلبـــانــــو
پسرلی شو د راتـلو آواز يې اورم
غوږ مې ايښی د پښو آواز يې اورم
پـسرلی شـو گلبـانو د بهار راغـله
زه يې اورمه ښـکالو د بهار راغـله
خـزاني سېلۍ په خپله مـخه لاړه
گلبانو د باغ په وره کې ده ولاړه
گلبانو د سرې غونچې ټيکری اغوستی
شنو غونډيو د وږمې ټيکری اغوستی
گـلبانو د پـسرلـو پـر اوږو راغـله
د هـوا پـه گـلـوريـنو څـپو راغله
گلـبانـو ټـوله په آب و تـاب ځلېږي
په وربل کې يې اصيل گلاب ځلېږي
گلبانو د پسرلي، د ژوندون ساز دی
گلبانو د شنې وږمې د زړه آواز دی
گلـبانو مې د خـوبونو ښاپـېرۍ ده
گلبانو د تورو شپو سپينه سپوږمۍ ده
گلبانو د کوچـيانۍ پېغلې نـتکۍ ده
گلـبانو د وچـو دښتو شـهزادگـۍ ده
گلبانو تنکۍ وږمه د جگو غرو ده
گلبانو نـری شـمال د سـردرو ده
گلبانو د اشـراقـي رڼا جـلوه ده
گلبانو د خدای د مينې ولوله ده
گلبانو! راځـه زما د زړه درمان شه
د اميد پر وچه للـمه مې باران شه
گلبانو راځه په زړه کې مې مېلمه شه
د غـمونو تـورو شپـو ته مې ډيـوه شه
گلبانو مـاته د مينې گـلاب راکه
تشنه لب يم لپې لپې شراب راکه
گلبانو راځـه پـرواز ته مې وزر شه
بې څراغه تورو شپو ته مې سهر شه
تا خو وليدل چې څنگه خزان راغی
پـه گـلپاڼو د ږليـو تـوفـان راغـی
تا خو وليـدل تنکي تنکي گـلونه
چې پرې واوښتل لورونه او لوونه
تا خـو ولـيدل گلان څنگه رژېږي
په شنېليو سرې سکروټې راورېږي
تا خو وليدل چې باغ ته غدۍ راغله
پـه تنـکـيو گلـغوټـيو ږلــۍ راغله
د شنو هيلو څلی و نړېد برباد شو
د مستيو خـرابات خراب آباد شو
نـيستان د تاندو هيلو هــديـره شوه
د نغمو کوډلـه ورانه شوه سپېره شوه
د فرياد چيغه شوه تېره له ميقاته
د خـيالونو له بېړۍ تر عـرصـاته
مـيفروش له ميکدې نه آواره شو
چې ملا او محتسب پکې دېره شو
گلبانو را ځه گلونو ته سا ورکړه
وچو لښتو ته نغمه د نڅا ورکړه
د چمن پر شونډو خپور کړه د بلبل غږ
د وږمـې پر غـوږو وټـومـبه د گل غږ
د بې نوره، بې سروره شپو څراغ شه
د عـمرونـو تشنه لـبو تـه ايـاغ شه
پـر شـگـلنو دښتـو وکره لالـونه
د تيارو پر لمن کېږده څراغونه
د خوښۍله ښاره ډکه ځولۍ راوړه
د گـلونـو، د عـشقونو ډولـۍ راوړه
گلبانو راځه په کلي کې دېره شه
د خوږې مينې تلپاتې جزيره شه
په خاموشو ماښامونو کې شور کېږده
د ريـا د زاهد خـونه کـې اور کېږده
د ماتـم شېبې کړه مستې په سندرو
ماښـامـونه کړه جړاو پـه مـرغـلـرو
د خوښۍ په شغلو پرېمينځه د غم شپې
دا خيـرنې، دا اوږدې، دا د ماتم شپې.
( صدیق کاوون )
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۵ـ ۰۶۰۴
Copyright ©bamdaad 2025