تروریزم مسلحانه اقتصادی و رسانه ای: فرانسه در افریقا چه می کند؟

 

پس از سال ها اقدامات ضد تروریزم فرانسوی در منطقه ساحل، روز به روز بیشتر آشکار می شود که معضلات افریقا، راه حل های افریقایی طلب می کند. « دشمنان ما بسیار زیاد اند و آماده اند از کوچکترین ضعف ما استفاده کنند. ولی نه خشونت و نه بی رحمی و نه شکنجه هرگز مرا به این راه نخواهد کشید که طلب رحم و مروت کنم زیرا ترجیح می دهم با غرور پایدار و اعتقاد راسخ و اعتماد عمیق به آینده کشورم بمیرم ولی در انقیاد به سر نبرم.»
این اظهارات قوام نکرومه و پاتریس لومومبا وضعیت ناگوار اعضای پیمان کشورهای عضو ساحل AES از جمله مالی، بورکینافاسو و نیجر را خلاصه می کند، که با وجود ده ها سال عملیات نظامی فرانسه، قدرت استعماری سابق ، با شورش های بی امان تروریستی رو به رو هستند.
AES  بیش از یک بسته امنیتی است و از پیام های صریحی مبنی بر رد پروژه های نواستعماری برخوردار است و گرایش به استقلال و حاکمیت مطلق، سرمایه ‌گذاری در راه حل های محلی و صنعتی سازی و همین ‌طور ایجاد پیمان های استراتیژیک را به نمایش می گذارد.
ولی تاریخ، مدام افریقا را دعوت به احتیاط می کند، زیرا پان افریقاگرایانی چون پاتریس لومومبا و معمر قذافی و قوام نکرومه ، یا با جان خود و یا با کودتا به کمک دست های نامریی ارواح استعماری بهای سنگینی برای تحقق این انگیزه ها پرداختند . بدین معنی گام AES یک تلاش متهورانه برای پایان بخشیدن به آنچه که استعمار نو نامیده می شود، است. ولی آیا منتفعین از نظم کهنه به آنها اجازه موفقیت خواهند داد؟
استعمار، سرچشمه غرور ملی
افریقا از زمان تقسیم قاره توسط قدرت های استعماری در «کنفرانس برلین» در سال ۱۸۸۴/۱۸۸۵ ترسایی به صحنه مناقشات تبدیل گردید. قدرت های استعماری قاره را بین خود تقسیم کردند بدون این که وجود کشورهای سلطنتی و اقوام موجود را در نظر بگیرند، که نتیجتاً به درگیری های بین قومی و مناقشات بین قدرت های جهانی و مستعمرات منجر شد.
در منطقه ساحل آثار دوران استعمار هنوز عمیق و مشهود است، زیرا هر سه عضو پیمان کشورهای عضو ساحل (مالی، بورکینا فاسو و نیجر) پس از تقسیم به عنوان مستعمره نصیب فرانسه شدند. در چارچوب سیاست ادغام و ذوب این کشورها از سال ۱۸۹۵ترسایی رسماً زیر نظر وزارت مستعمرات فرانسه قرار گرفتند و تا انحلال آن در سال ۱۹۶۰ عضو جدایی ناپذیر مستعمرات فرانسه در غرب افریقا ماندند.
ادغام این کشورها در فرانسه در قرن هجدهم، اقدامی حساب‌ شده برای تقویت قدرت اقتصادی و نظامی فرانسه و از بین بردن عدم تعادل جمعیتی بود تا بتواند با رقیب اصلی خود، المان، که جمعیت اش به سرعت افزایش یافته بود در حالی که جمعیت فرانسه راکد مانده بود، مقابله کند.
ادعایی که رییس جمهور فرانسه شارل دوگل روز ۱۱ اپریل ۱۹۶۱ به آن اعتراف کرد:
«... ما فرانسوی ها امپراتوری خود را هنگامی برپا کردیم که اقتصاد میهنمان به نوعی به مرز توانایی های خود رسیده بود: صنعتی که عاری از نوآوری بود، کشاورزی که هیچ تغییری با خود به همراه نداشت، جریان های تجارتی غیرقابل تغییر، دستمزدها و حقوق های ثابت… و از سوی دیگر انگیزه های ما: حاکمیت اروپایی و مرزهای طبیعی با موانع قرار دادهای ۱۸۱۵ و پس از ۱۸۷۰ با وحدت و قدرت تهدید آمیز المان رو به رو بود. در نتیجه ما در مناطق دور دست به جست وجوی وظایف جدید برای منابع مازاد کارآفرینی خود و تکمیل پرستیژ خود و تهیه سرباز برای دفاع از کشورخود، پرداختیم. … آنچه که فرانسه در این مقام و به این شکل در ماورا دریاها به دست آورد، اصلاً جای برای ندامت باقی نمی گذارد … و برای فرانسه همیشه افتخار به همراه دارد. »
« آنها هیچ استقلالی جز از استقلال فرانسه خواستار نیستند»
هنگامی که کلونیالیزم از بین رفت، فرانسه مصّر بود که این کشورها را کماکان تحت قیمومیت و نفوذ خود نگه دارد.
در نتیجه پاریس هرنوع خودمختاری خارج از امپراتوری فرانسه را رد می کرد. این امر توسط کمیسار فرانسوی امور استعمار «رنه پله ون» طی کنفرانس برازاویل روز ۳۰ جنوری ۱۹۴۴ ترسایی مورد تأکید قرار گرفت. او گفت: «گروه های از مردم وجود دارد که می خواهیم گام به گام آنها را به سوی استقلال همراهی کنیم و پخته ترین آنها از حقوق سیاسی برخوردارخواهند شد ولی آنها هیچ استقلالی جز از استقلال فرانسه خواستار نخواهند بود.»
ولی این گام باعث اغتشاش شد زیرا کشورهایی چون گینه، هرنوع تلاش برای مستعمره ماندن دایمی را با سماجت رد می کرد. فرانسه خشونت به کار گرفت تا بخش های مهم کشور مانند شبکه برق و آب را تخطیه کند که به نام عملیات «پرسیل» شهرت یافت. به دنبال آن مستعمرات دیگر در افریقا از جمله کشورهای عضو AES به خواست های پاریس گردن نهادند و در چارچوب سیاست نواستعماری فرانسه در افریقا، امنیت و اقتصاد خود را زیر نفوذ دولت فرانسه قرار دادند.
فرانسه قراردادهای مختلفی را با کشورهای افریقایی فرانسه زبان که به نام فرانس افریک شهرت یافت، به امضا رساند. این قراردادها عملاً دخالت نظامی فرانسه در کشورهای افریقایی را مشروعیت می بخشید. طبق گزارش مرکز مطالعات امنیتی تایوان، این توافق ‌نامه‌ها شامل تاسیسات نظامی فرانسه، منطقه فرانسوی غرب افریقا با ESF (عناصر فرانسوی در سنگال) – که با هدف اعلام شده نظارت بر تمام غرب افریقا تاسیس شده بود – و اعطای مجوز نامحدود به فرانسه برای مداخله با نیروی نظامی در هر کشور امضاکننده بود.
فرانسه ازاین موقعیت استفاده کرد تا از رژیم های هوادار فرانسه مثل زییر موبوتو سه سه سکو (کنگوی امروزی) که دارای ذخایر معدنی بسیار غنی است و یا «ام با» در گابون در سال ۱۹۶۴ ترسایی حمایت کند و رهبرانی را که منافع فرانسه را به خطر می افکندند، مثلاً به کمک کودتا، سرنگون سازد مثل کودتا در «بانگی» و به قدرت رساندن حاکم هوادار فرانسه، دیوید داکو در جمهوری افریقای مرکزی.
در قرن ۲۱ همکاری های امنیتی فرانسه در غرب افریقا عمدتاً شکل عملیات مبارزه با تروریزم را به خود گرفت، زیرا کلیه کشورهای منطقه ساحل با تروریزم روبه رو بودند.
این راه حل افریقایی نیست
درتلاش برای یافتن راه حل های افریقایی ابتکارات امنیتی منطقه ای اتحادیه افریقا AU و جامعه اقتصادی کشورهای غرب افریقا ECOWAS در جنوری سال ۲۰۱۳ ماموریت پشتیبانی بین ‌المللی افریقا در مالی AFISMA را کلید زدند. در آغاز با ۵۳۰۰ سرباز که بعد به ۷۷۰۰ سرباز گسترده تر شد که وظیفه اش مبارزه با تروریزم در مالی و جلوگیری از گسترش آن در بقیه منطقه ساحل بود. در همان سال فرانسه برای حفظ  برتری خود به عنوان مهم ترین بازیگر نظامی در منطقه، عملیات ضدترور نظامی خود درمنطقه ساحل را زیر نام رمز « عملیات یوزگربه » با تقریباً همان تعداد سرباز آغاز کرد. در حالی که تقریباً هیچ اشاره ای به AFISMA  نشد عملیات فرانسه با آب و تاب تبلیغ گردید، وضعیتی که با ورود سازمان ملل متحد به عملیات حتا تشدید یافت.
روز اول جولای ۲۰۱۳ نیروهای کشورهای غرب افریقا در ماموریت چندبعدی سازمان ملل متحد در مالی که در سال ۲۰۱۳ با ۶۰۰۰ سرباز در جهت یکپارچه سازی تاسیس شده بود، ادغام گردید که تعداد نفراتش بعد به ۱۵۷۰۰ نفر ارتقاء یافت. ماموریت ECOWAS اتحادیه افریقا کاملاً منتفی شد و بدین سان راه برای ماموریت های متعدد دیگر اروپایی در منطقه ساحل بازگردید.
فرانسوی ها از این امکان برای گسترش حضور خود استفاده کردند و در سال ۲۰۱۴ عملیات دیگری به نام « برخان » را آغاز نمودند، که با ۱۸۰۰ نفر عملیات گروه ضربتی اروپایی «تاکوبه»، متشکل از سربازان ایتالیایی، پرتگالی، سویدنی، ایست لندی، جمهوری چک وبلجیمی را آغاز کردند.
ولی با این حال تلاش برای یافتن راه حل افریقایی حداقل به طور اساسی کنار نهاده نشد. کوشش جدیدی برای یک راه حل نظامی افریقایی در سال ۲۰۱۴ ترسایی با تاسیس ۵G  ساحل، اتحادیه ای بین کشورهای مالی، بورکینافاسو، نیجر، چاد و موریتانی صورت گرفت. در چارچوب «روند نواکچوک » FC-GS5 ، یک گروه مشترک برای مبارزه با تروریزم توسط فرانسه، المان و اتحادیه اروپا تاسیس گردید.
سازمان ملل متحد در قطعنامه ۲۳۹۱ (۲۰۱۷) شورای امنیت اهمیت FC-GS5 را به رسمیت شناخت، قطعنامه‌ای که قطعنامه ۲۳۵۹ (۲۰۱۷) شورای امنیت سازمان ملل متحد را که پیش از این خواستار راه‌ حل افریقایی برای مشکلات افریقا شده بود، مجدداْ تایید کرد. در حالی که این قطعنامه‌ها اذعان داشتند که برخی از بازیگران از وضعیت ناپایدار منطقه سود می ‌برند، هیچ‌ کدام به بی‌عدالتی‌های تاریخی که این کشورها با آن مواجه بوده اند، نپرداختند و بودجه‌ای نیز برای آن اختصاص ندادند.
به جای آن قطع نامه ها اقدامات امنیتی لیست طولانی از قدرت های استعماری سابق اروپایی از جمله فرانسه، بلجیم، دنمارک، ایتالیا، اسپانیا و المان را مورد تایید قرار می داد و از آنها استقبال می کرد.
چرا این ماموریت ها محکوم به شکست است
باوجود حضور تعداد زیادی از بازیگران این ماموریت ها نتوانست شبکه های تروریستی را منهدم سازد. در عوض حتا گروه های تروریستی چون جامعه نصره الاسلام والمسلمین JNIM و دولت اسلامی در منطقه وسیع ساحل گسترش پیدا کرد وبه ویژه درمالی و بورکینافاسو به نفوذ خود افزود. دبیرکل سازمان ملل متحد، آنتونیو گوترش در گزارشی این امر را مورد تایید قرار داد و وضعیت را پس از یک سلسله از کشتار مردم غیرنظامی و نیروهای ارتش توسط سازمان های تروریستی بی ثبات اعلام کرد، به دنبال آن رییس جمهور سابق مالی، کایتا مجبور شد به مذاکره با گروه های تروریستی تن در دهد.
بی ثباتی نتیجه دخالت «خودسرانه» ناتو در لیبیا اعلام شد، که کار تروریست ها و خشونت در مالی را تسهیل نمود. در ارتباط با تلاش های استعماری این اقدام استثمار شدیدتر منابع در منطقه ساحل را میسر ساخت.
معاون نخست وزیر مالی، عبدﷲ مایگا در سپتامبر ۲۰۲۴ ترسایی خطاب به شورای امنیت سازمان ملل حمایت از تروریزم توسط «اسپانسورهای دولتی از خارج» در منطقه را محکوم کرد.
« پس از تزلزل هایی که ناشی از وضعیت طبیعی پدید آمد، مشاهدات در مورد کشور مالی نگران کننده است. این کشور زخمی و تحقیر شده و به تاراج رفته تنها نهاده شده و از پشت خنجر خورده است. این عبارات کافی نیست تا درد و رنج خلق و سربازان و مدافعان مالی را بیان کند.»
مایگا همین ‌طور خاطر نشان کرد که کشورهای عضو AES در سال گذشته نامه مشترکی به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کردند تا حمایت اوکرایین از تروریزم بین‌المللی و خشونت علیه مالی را محکوم کنند و از شورا بخواهند اقدامات مناسبی علیه دولت اوکرایین انجام دهد.
او فرانسه را به‌ خاطر تهاجم به مالی و شرکت در تقویت تروریزم در منطقه ساحل توسط «تروریزم مسلحانه اقتصادی و رسانه ای» مورد انتقاد قرار داد.
این ادعاها توسط شناخت های ناشی از تحقیقاتی که «کنیت سینالی» آسپیران دکترا از دانشگاه محمد پنجم در رباط (مراکش) با عنوان « پیمان کشورهای منطقه ساحل، نتیجه شکست جامعه بین المللی» انجام داده است، تایید می شود. او آشکار کرد که جنبش ملی دولت «آزاواد» حتا جشن ‌های استقلال سالانه خود را در منطقه کیدال با حضور نیروهای صلح بان سازمان ملل متحد (MINUSMA) و نیروهای مسلح فرانسه برگزار کرده است.
روز ۱۴ نوامبر ۲۰۲۳ ترسایی در منطقه کیدال که برای نیروهای ارتش مالی منطقه ممنوعه بود و توسط نیروهای نظامی برخان فرانسه کنترول می شد، نشانه هایی از استخراج مواد معدنی افشا شد. این ممنوعیت تازه پس از خروج نیروهای صلح بان سازمان ملل در سال ۲۰۲۳ برداشته شد.
مرگ هرگز قادر نیست حرکت برای آزادی را نابود سازد
تلاش برای رهایی از برده گی استعماری و حفاظت از استقلال کشور، رهبران نظامی را تشویق کرد تا قدرت را به دست گیرند و AES را تاسیس کنند. تفاوت این پیمان با FC-GS5  تمرکز آن روی استقلال و حاکمیت است که در مقدمه منشور « لیپتاکو-گورما » که پیمان بر پایه آن تاسیس شد و در آن « لزوم اعمال و احترام نامحدود حاکمیت ملی و بین المللی » تأکید می شود، بازتاب یافته است.
حتا با این که برخی از پان افریقاگراها به طور مستقیم و یا غیرمستقیم توسط ارواح استعمارگر نابود شدند، میراث ایدیولوژیک آنها برقرار مانده و اکنون درست همان ساختارهایی را که می خواست آنها را نابود سازد، به لرزه درآورده است.
همان ‌طور که قوام نکرومه می گفت: می دانم که مرگ هرگز مشعلی را که من در غنا و افریقا افروختم، خاموش نخواهد کرد. مدت ها پس از این که مرده و ناپدید شده ام، این نور به درخشیدن ادامه خواهد داد و برقرار خواهد ماند و به همه مردم نور و جهت گیری خواهد بخشید.»/عدالت

 

 بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۵ـ ۳۰۰۶ 

Copyright ©bamdaad 2025

 

نقش رهبری جمعی، نوآوری و مسوولیت ‌پذیری در موفقیت کنفرانس اروپایی حزب آبادی افغانستان ،!

حبیب الله ( فتاح )

برگزاری موفقانه کنفرانس اروپایی حزب آبادی افغانستان در چهاردهم جون ۲۰۲۵ در هالند، نقطه عطفی در حیات تشکیلاتی و سیاسی حزب به ‌شمار می ‌رود. حضور فعال ۷۶ نماینده از ۱۱ کشور اروپایی، فضای دموکراتیک حاکم بر نشست، و تدوین و تصویب اسناد کلیدی، نشان‌ دهنده رشد و پویایی یک ساختار حزبی است که ریشه در اصول دموکراسی درون ‌حزبی، وحدت، و احساس مسوولیت جمعی دارد.

یکی از نکات برجسته این کنفرانس، تاکید بر اصل رهبری جمعی بود، اصلی که در طول پروسه تدارک و تدوین اسناد کنفرانس و همچنین در روند انتخاب رییس جدید شورای اروپایی، نقش محوری ایفا کرد. تبادل نظریات، احترام به دیدگاه‌ های متفاوت و تصمیم ‌گیری مشترک، نمونه ‌های روشن از عمل به این اصل مترقی بودند. کناره‌ گیری داوطلبانه یکی از نامزدان به نفع رفیق زیارمل، نشانه ‌ای از رشد سیاسی و درک عمیق از منافع جمعی بود.

در کنار رهبری جمعی، نوآوری در سیستم کار حزبی یکی از مسایلی بود که توجه اشتراک‌ کنندگان را به خود جلب کرد. نیاز به روش‌های نوین در بسیج اعضا، استفاده موثر از فضای مجازی، طراحی مکانیزم‌ های جدید برای آموزش کادرها و ایجاد شبکه‌ های ارتباطی مدرن، از جمله پیشنهاداتی بودند که درکنفرانس مطرح گردیدند. این نوآوری‌ها نه تنها باعث افزایش کارآیی سیستم می ‌شود، بلکه حزب را در پاسخ ‌گویی به نیازهای نسل جوان و شرایط متحول سیاسی، توانمند می ‌سازد.

از دیگر محورهای بحث در این کنفرانس، موضوع فعال ‌سازی اعضا و کادرهای حزبی بود. تجربیات گذشته نشان داده‌اند که بدون مشارکت فعال اعضا، هیچ هدف تشکیلاتی تحقق نمی ‌یابد. بنابراین، تقویت انگیزه، تشویق به مشارکت، واگذاری مسوولیت‌های مشخص و فراهم‌ سازی زمینه‌های رشد فردی و جمعی اعضا، باید در دستور کار آینده قرار گیرد.

در این میان، نقش و وظایف شورای کشوری به عنوان بازوی اجرایی شورای اروپایی در کشورهای میزبان، حایز اهمیت اساسی است. شوراهای کشوری مسوولیت دارند تا با انسجام تشکیلاتی، هماهنگی با اعضا، و تطبیق تصمیمات شورای اروپایی، ساختار حزب را در سطح ملی تقویت کنند. این شوراها باید فضای مشارکت فکری و سیاسی را میان اعضا گسترش داده، در جذب نیروهای جدید و آموزش کادرها تلاش نمایند و ارتباط فعال با نهادهای مدنی و احزاب دموکرات در کشور میزبان برقرار سازند. همچنان، گزارش ‌دهی شفاف، برگزاری نشست‌های منظم، و ارزیابی عملکرد ساختار حزبی، از وظایف مهمی است که شوراهای کشوری باید به صورت مداوم و مسوولانه به آن بپردازند.

در نهایت، اصل بنیادین مسوولیت ‌پذیری به عنوان ستون فقرات فعالیت سیاسی و حزبی، جایگاه ویژه‌ای در مباحث کنفرانس داشت. از پاسخ‌ گویی رهبری به اعضا تا پذیرش ضعف‌ها و اصلاح ساختارها، همه نشان‌ دهنده تعهد به اصول حزبی و اخلاق سیاسی بود. در فضای سیاسی امروز، حزبی که نتواند فرهنگ مسوولیت ‌پذیری را نهادینه کند، دیر یا زود دچار فرسایش و تشتت خواهد شد.

برگزاری این کنفرانس، نه تنها یک دستاورد تشکیلاتی بود، بلکه تجلی اراده‌ جمعی برای ساختن آینده‌ای بهتر در چارچوب ارزش ‌های دموکراتیک و عدالت ‌محور محسوب می ‌شود. اکنون وظیفه تمام اعضا و نهادهای حزبی است که با بهره ‌گیری از تجربیات این نشست، مسیر اصلاح، تجدد، و توسعه پایدار را در چارچوب حزب با جدیت دنبال نمایند.

از تفرقه تا تباهی، از اتحاد تا رهایی!

 میدان امروز، جای گفت ‌وگو و همگرایی است، نه انزوا و انحصار!

 صدای مشترک، قدرت مشترک، برای افغانستان آزاد وآباد !

 

 بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۵ـ ۲۲۰۶ 

Copyright ©bamdaad 2025

 

دیدگاه احزاب دادخواه فلسطین و افریقای جنوبی در مورد تجاوزات بی شرمانه رژیم صهیونستی بر ایران: 

 

 

حزب کمونیست افریقای جنوبی: مقاومت در برابر امپریالزم هم مشروع است، هم ضروری!

 

حزب کمونیست افریقای جنوبی (SACP) رژیم آپارتاید اسراییل و حامی مالی امپریالیستی آن‌ را برای مصوون گذاشتن آن از نسل ‌کشی به شدت محکوم می ‌کند. 

حزب کمونیست افریقای جنوبی تخریب وحشیانه و بربرمنشانه منازل مسکونی ایرانیان، کشتار خونسردانه غیرنظامیان، تشدید بی ‌ثباتی عمدی در سراسر غرب آسیا را به وسیله اسراییل، حامی آن، ایالات متحده و رهبران آن که خود را فراتر از قوانین بین ‌المللی می ‌دانند، به شدید ترین وجه محکوم می ‌کند. 

حزب کمونیست افریقای جنوبی در همبستگی کامل در کنار مردم ایران ایستاده است و بر حق حاکمیت آنان برای دفاع از خود، از جمله از طریق پاسخ‌ های تلافی‌ جویانه، در برابر همه اشکال تجاوزات خارجی تأکید می ‌ورزد. مقاومت در برابر امپریالیزم هم مشروع است، هم ضروری! 

جامعه بین‌المللی نباید در برابر نقض حقوق اساسی کشورهای دیگر برای صلح، خودمختاری، حاکمیت و حقوق بشر سکوت کند. 

رهبران اسراییلی مسوولِ این تجاوز، جنایات جنگی و نسل‌ کشی، باید پاسخگو باشند. 

ما بار دیگر همبستگی تزلزل‌ ناپذیر خود را با کل محور مقاومت در غرب آسیا، در مبارزه با تجاوزات و خشونت نسل‌ کشی رژیم اشغالگر‌ آپارتاید اسراییل و در مصاف اصولی علیه همه اشکال اشغال استعماری، امپریالیستی، مورد تأکید قرار می ‌دهیم. 

آسمان قرمز و ساختمان‌های فروریخته در تهران نتیجه خطا نبود، بلکه نتیجه کارزار ترور رژیم آپارتاید و شهرک ‌نشین اسراییل بود. 

رهبران اسراییل با نقض حاکمیت ایران و نادیده گرفتن چند جانبه‌ گرایی و قوانین بین ‌المللی، بار دیگر دستور کار واقعی خود را آشکار کرده اند: دستور کار دشمنان صلح بین‌المللی، عدالت و حقوق بشر. 

حمله اخیر اسراییل به ایران در حالی صورت می ‌گیرد که رهبران رژیم آپارتاید به نسل ‌کشی خود علیه مردم فلسطین ادامه می ‌دهند و از ۷ اکتوبر تا اکنون ۵۵۰۰۰ نفر را کشته، نزدیک به ۲۷۰۰۰ نفر را زخمی و خانه‌ها، بیمارستان‌ها، سیستم‌ های آب، مدارس، جاده‌ ها و سایر زیرساخت‌های حیاتی را ویران کرده اند. حزب کمونیست افریقای جنوبی این اقدامات نابودگرانه را که استعمارگران صهیونیستی را به عنوان تهدیدی نه تنها برای فلسطین و ایران، بلکه برای بشریت آشکار می ‌سازد، محکوم می ‌کند. 

رژیم آپارتاید شهرک ‌نشین اسراییل آخرین حملات بی ‌دلیل و غیرقانونی خود را در روز جمعه ۱۲ جون ۲۰۲۵، به ایران آغاز کرده و مرتکب اقداماتی شده است که مستلزم محکومیت شدید همه مردم صلح ‌دوست در سراسر جهان است. اسراییل با حمایت کامل ایالات متحده امپریالیست، شهرهای ایران را بمباران کرد و عمداً غیرنظامیان را هدف قرار داد و ساختمان‌های مسکونی را ویران کرد. 

نیروهای رژیم آپارتاید اسراییل، مردان، زنان و کودکان بی‌ گناه را کشتند و زخمی کردند، خانه ‌های خانواده‌ها را به تلی از خاک تبدیل کردند و تمام محله‌ها را به وحشت انداختند. آن‌ ها بدون هشدار حمله کردند و مردم را مجبور به فرار به خیابان‌های پر از دود کردند، زیرا انفجارها خانه‌های شان را ویران می ‌کرد. رهبران اسراییل با علم به این‌که غیرنظامیان را خواهند کشت، دستور این حملات را دادند، در حالی‌ که رژیم امپریالیستی ایالات متحده با سلاح، اطلاعات و پوشش سیاسی از متجاوزان صهیونیستی برای انجام این حملات حمایت کرد. 

آسمان قرمز و ساختمان‌های فروریخته در تهران نتیجه خطا نبود، بلکه نتیجه کارزار ترور رژیم آپارتاید و شهرک‌ن شین اسراییل بود. این‌ها جنایات جنگی هستند که به دست رژیمی انجام می‌ گیرند که از قدرت نظامی برای دنبال کردن سلطه و نابودی استفاده می‌ کند. 

حملات اسراییل به ایران با مصوونیتی صورت گرفت که رژیم صهیونیستی مدت‌ها به دلیل حمایت و پوشش مداوم امریکا و متحدان ناتو از آن برخوردار بود. چنین اقداماتی تجاوز مستقیم به اصول حاکمیت دولت و عدم تجاوز مندرج در منشور سازمان ملل متحد است. 

زمان تجاوز به همان اندازه که افشاگرانه است، بدخواهانه نیز هست. این تجاوز در بحبوحه جلسه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) و در آستانه دور دیگری از مذاکرات بین ایران و ایالات متحده رخ داد. این یک تلاش عمدی برای خرابکاری در دیپلوماسی و تشدید تنش‌هاست. این بار دیگر ریاکاری ایالات متحده و متحدانش را که ادعا می‌ کنند به صلح متعهد هستند در حالی ‌که امکان تجاوز مداوم را فراهم می ‌کنند، آشکار می ‌کند. 

رهبران اسراییل با نقض حاکمیت ایران و نادیده گرفتن چند جانبه ‌گرایی و قوانین بین‌المللی، بار دیگر دستور کار واقعی خود را آشکار کرده اند: دستور کار دشمنان صلح بین ‌المللی، عدالت و حقوق بشر. 

ایران همواره با شفافیت اعلام کرده است که برنامه هسته‌ای آن به اهداف صلح ‌آمیز اختصاص دارد: تولید برق مقرون به صرفه، حمایت از تحقیقات پزشکی و پیشبرد توسعه علمی. تبلیغات علیه این برنامه از سوی قدرت‌های امپریالیستی و اسراییل ( که دارای سلاح هسته‌ای هستند) مبتنی بر یک دستور کار سیاسی است که برای منزوی کردن و تضعیف یک کشور مستقل که از تسلیم حاکمیت خود امتناع می ‌کند، طراحی شده است. 

رژیم آپارتاید شهرک ‌نشین اسراییل مدت‌هاست که یک عامل بی ‌ثبات ‌کننده در غرب آسیا بوده است و از جانب یک دستگاه نظامی بی ‌رحم که مرتکب نسل ‌کشی و قتل عام می‌ شود، پشتیبانی می ‌شود. لشکرکشی غیرانسانی اسراییل علیه مردم فلسطین، نقض مکرر حاکمیت لبنان و سوریه و اکنون تجاوز تشدید شده آن علیه ایران بخشی از یک استراتیژی گسترده ‌تر برای سرکوب مقاومت و تحکیم سلطه امپریالیستی در غرب آسیا است. 

حزب کمونیست افریقای جنوبی از همه نیروهای مترقی، ضد امپریالیست و صلح ‌دوست در سراسر جهان می‌ خواهد که صدای خود را رساتر کنند و در برابر بی عدالتی ‌های اعمال شده از سوی رژیم آپارتاید اسراییل که مورد حمایت امریکاست، بایستند. همان نیروهایی که زمانی آپارتاید را در افریقای جنوبی تقویت می‌ کردند، اکنون از نابودی ملت‌های مستقل، حداقل در غرب آسیا، حمایت می‌ کنند. مبارزه مشترک ما باید ادامه یابد، نه تنها در دفاع از ایران و مردم فلسطین، بلکه در دفاع از همه مردمی که در برابر سلطه، استثمار و اشغال و سلطه خارجی مقاومت می ‌کنند. 

حزب کمونیست افریقای جنوبی بار دیگر تعهد خود را به مبارزه جهانی ضد امپریالیستی و حمایت بی ‌دریغ خود از مردم ایران و فلسطین مورد تأکید قرار می ‌دهد. 

بیایید همبستگی بین‌المللی ایجاد کنیم و مبارزه برای جهانی ریشه ‌دار در صلح، عدالت، آزادی و رهایی همگانی را تشدید کنیم.

 

شنبه ۱۴ جون ۲۰۲۵ 

 

 

بیانیه حزب کمونیست فلسطین در محکومیت تجاوز صهیونیستی علیه ایران 

 

حزب کمونیست فلسطین تجاوز وحشیانه صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران را قویاً محکوم می ‌کند. این اقدام نقض آشکار قوانین بین ‌المللی و تهدید مستقیم صلح و امنیت منطقه‌ای و بین ‌المللی است. 

این تجاوز، بخشی از سیاست توسعه‌ طلبانه و تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی است که به سرزمین‌های اشغالی فلسطین محدود نمی ‌شود، بلکه علیه همه کسانی نیز که برای آزادی ملی تلاش می ‌کنند و با استکبار امپریالیستی و صهیونیستی مخالفت می ‌ورزند، اعمال می‌ شود. 

حزب تأکید می‌ کند که این حملات سیستماتیک علیه ایران بخشی از یک پروژه مشترک صهیونیستی-امریکایی است که با هدف ایجاد هژمونی بر خلق‌های منطقه، ایجاد هرج ‌ومرج و ویرانی در خدمت منافع سرمایه جهانی و در هم شکستن هرگونه مقاومتی که با این سیاست تهاجمی مخالفت کند، انجام می ‌شود. 

ما در حزب کمونیست فلسطین همبستگی بی ‌قید و شرط خود را با مردم و نیروهای ملی- مترقی ایران ابراز و بر حق آن‌ها برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی کشورشان تأکید می‌ کنیم. 

ما از نیروهای انقلابی و مترقی و همه مردم آزادی ‌خواه در سراسر جهان می ‌خواهیم که در مواجهه با این تشدید خطرناک تنش که منطقه را به جنگ‌ها و ویرانی‌های بیش‌تر تهدید می ‌کند، متحد بایستند. 

ما هم ‌چنین جامعه بین‌المللی ، به ویژه سازمان ملل متحد  را مسوول می‌ دانیم که برای پایان دادن به این تکبر صهیونیستی و متوقف کردن سلسله تجاوزاتی که بسیاری از مردم و ملت ‌های منطقه ما را تحت تأثیر قرار داده است، اقدام فوری انجام دهد. 

افتخار برای مقاومت ! 

پیروزی برای خلق‌ های ما در مبارزه‌ شان علیه امپریالیزم و صهیونیزم.

 زنده باد مبارزه جهانی علیه استعمار و جنگ. 

 

حزب کمونیست فلسطین
١٣ جون ٢٠٢۵

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۵ـ ۱۸۰۶ 

Copyright ©bamdaad 2025

 

بیانیه مشترک وزیران امور خارجه ۲۱ کشور منطقه در محکوم کردن تجاوز اسراییل به ایران و برای پایان دادن به تنش

 

خبرگزاری آناتولی گزارش داد که بیست و یک کشور عربی و مسلمان روز دوشنبه ۲۶ جوزا ۱۴۰۴ بیانیه مشترکی منتشر کردند که در آن حمله‌های هوایی اسراییل به ایران را محکوم کردند و خواستار تنش‌ زدایی در منطقه، خلع ‌سلاح هسته ‌یی منطقه «بدون تمایز» بین کشورها، و احترام به قوانین بین ‌المللی شدند. این بیانیه به ابتکار بدر عبدالعاتی، وزیر امور خارجی مصر، پس از مشورت با همتایانش در کشورهای منطقه تهیه و تنظیم شده است.

متن این بیانیه مشترک به نقل از وزارت امور خارجی پاکستان به این شرح است:

با توجه به تحولات منطقه‌ یی که به‌ سرعت در حال دگرگونی است و نیز تشدید بی ‌سابقهٔ تنش‌ ها در خاورمیانه، به‌ ویژه به‌علت تجاوز نظامی جاری اسراییل به ایران، وزیران امور خارجی جمهوری دموکراتیک خلق الجزایر، پادشاهی بحرین، برونیی دارالسلام، جمهوری چاد، اتحادیه کومور، جمهوری جیبوتی، جمهوری عربی مصر، جمهوری عراق، پادشاهی هاشمی اردن، دولت کویت، دولت لیبیا، جمهوری اسلامی موریتانیا، جمهوری اسلامی پاکستان، کشور قطر، پادشاهی عربستان سعودی، جمهوری فدرال سومالیا، جمهوری سودان، جمهوری ترکیه، سلطان ‌نشین عمان، و امارات متحده عربی موارد زیر را تایید می ‌کنند:

ـ  رد و محکوم کردن قاطعانه حمله‌های اخیر اسراییل به جمهوری اسلامی ایران از ۱۳ جون ۲۰۲۵  و هر اقدامی که با قوانین بین‌المللی و اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد مغایرت داشته باشد، ضمن تاکید بر لزوم احترام به حاکمیت مستقل و تمامیت ارضی دولت‌ها، پایبندی به اصول حسن همجواری، و حل ‌وفصل مسالمت ‌آمیز اختلاف‌ها.

ـ  نیاز مبرم به توقف رودررویی خصمانه اسراییل علیه ایران که در زمان افزایش تنش‌ها در خاورمیانه رخ می ‌دهد، و تلاش برای کاهش تنش، برقراری آتش‌ بس جامع و بازگرداندن آرامش، ضمن ابراز نگرانی جدی در مورد این تشدید خطرناک تنش‌ ها که تهدیدی جدی برای صلح و ثبات در کل منطقه است.

ـ ضرورت فوری ایجاد « منطقه عاری از سلاح‌ های هسته‌ یی و دیگر سلاح‌ های کشتار جمعی در خاورمیانه »، مطابق با قطعنامه‌ های بین‌المللی مربوط به آن، که باید در مورد همه کشورهای منطقه بدون استثنا اعمال شود، و همچنین نیاز فوری به اینکه همه کشورهای خاورمیانه به پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته ‌یی (NPT) بپیوندند.

ـ  اهمیت بسیار زیاد در خودداری از هدف قرار دادن تآسیسات هسته‌ یی که تحت پادمان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هستند، مطابق با قطعنامه‌های مرتبط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و تصمیم‌ های شورای امنیت سازمان ملل متحد، به این دلیل که چنین اقداماتی نقض قوانین بین‌المللی و قوانین انسان ‌دوستانه بین‌المللی، از جمله معاهده‌های ۱۹۴۹ ژنیو است.

ـ  فوریت بازگشت سریع به مسیر مذاکرات به‌ مثابه تنها راه مناسب برای دستیابی به توافق پایدار در مورد برنامه هسته‌ یی ایران.

ـ  اهمیت حفاظت از آزادی دریانوردی در آب ‌راه‌های بین‌المللی بر اساس قواعد مربوط به حقوق بین‌الملل و خودداری از تخریب امنیت دریایی.

ـ  دیپلوماسی، گفت ‌وگو، و پایبندی به اصول حُسن همجواری، مطابق با قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل متحد، همچنان تنها راه عملی و موفقیت‌آمیز برای حل بحران‌ها در منطقه است، و با وسایل نظامی نمی ‌توان راه‌حلی پایدار برای بحران جاری یافت.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۵ـ ۲۰۰۶ 

Copyright ©bamdaad 2025

 

فرزند ناز امپریالیزم پس از ۸۷ سال مظالم بر فلسطینی ها طعم تلخ جنایاتش را می‌ چشد

 

محمد ولی

۱ـ در تجاوز عریان اسراییل بر ایران چرا ایران غافلگیر شد ؟

علایم و آشارات حاکی از امکان حمله اسراییل بر ایران بود ، دو روز قبل انگلستان اعلان کرد زمان آن فرا رسیده که بر ایران حمله شود . در طی هفته قبل از تجاوز ، امریکا به اقدامات و تحرکات جنگی در خلیج فارس آغاز کرده بود ( ارسال طیارات اف ۳۵ و اف ۱۵ذو برخی سامانه های دافع هوا به اسراییل ) یعنی اقدامات پیشگیری کننده معاونتی برای اسراییل، در فیصله نامه آژانس انرژی اتمی از سرعت غنی سازی یورانیوم از طرف ایران یاد گردیده بود.

اما با این همه شواهد در مورد امکان حمله اسراییل، مراجع ایرانی در فکر آن بودند که روز یکشنبه نماینده ایران با نماینده امریکا به دور ششم مذاکرات آغاز می‌ کنند، ازینرو قبل از معلوم شدن نتیجه مذاکرات چنین حمله صورت نخواهد گرفت زیرا اسراییل هم احتمال حمله به ایران را بسته به نتایج مذاکرات پیشرو دانسته بود .

۲ـ  این تجاوز می ‌تواند توجیه پذیر باشد ؟

از خطاهای صریح سران جمهوری اسلامی تکرار ۴۷ سال شعار نابودی اسراییل است . این یک شعار ایدیولوژیک بوده منطق حقوقی و سیاسی ندارد . د‌ولت اسراییل به حمایت غرب در همین سرزمین ایجاد شده است ، عضو سازمان ملل متحد است ، از طرف جهان حتا برخی کشورهای اسلامی برسمیت شناخته شده است ( اینکه جنایتکار، غاصب و قاتل فلسطینی ها است شکی نیست ) اما حقیقت ژاندارم منطقوی امریکا بودن ، قدرت نفوذ در کشورهای عربی و بخصوص ایران از لحاظ استخباراتی ، قدرت اتمی بودن و حمایت همه غرب را داشتن چرا از دید ایدیولوژیک سران جمهوری اسلامی دوربوده است ؟

 این شعار جمهوری اسلامی برای پیروان خط فکری مذهبی آنها جاذبه دارد و جمهوری اسلامی با ایدیولوژی یهود ستیزی ( آنتی سمیتسیم ) و ادعای مرکزیت صدور انقلاب اسلامی می ‌خواهد از لحاظ معنوی مردم درحمایت از نظام بسیج باشند . اما پروگرام وسیع صهیونیست‌ها و غرب را از تبلیغ ایران هراسی میان ممالک عربی آن هم با تفاوت مذهبی شیعه و سنی به حساب نمی آورند.

ایران شعار امحای اسراییل و اسراییل شعار انهدام نظام در ایران را طی ۴۷ سال تکرار کرده اند .

ایران به هیچ اقدام عملی جنگی برای تحقق محو اسراییل از نقشه جهان مبادرت نورزیده است . اگر ایران محو اسراییل از نقشه جهان را می ‌گوید جنگ سرد لفظی است ، اسراییل ده بار بگوید رژیم اسلامی را ساقط، می‌ کند اما حق تعرض به آن پیمانه کشنده و ویرانگر را نداشت و ندارد . جنرالان ، دانشمندان هسته ای آن بدون آنکه اقدام به عمل نظامی علیه اسراییل کرده باشند در منازل شان در زمان قبل از وقت رسمی کاری کشته شدند این عمل تروریستی است و توصل به تروریزم برای امحای دشمن در هیچ سند حقوقی جاندارد.

۳ـامریکا و نقش آن دراین تجاوز  

تحرکات نظامی حمایتی به نفع اسراییل را نمی ‌شود درین عملیات بی نقش خواند. صریح ‌ترین بیان ترامپ در روز اول حمله اسراییل به ایران که گفت شصت روز به ایران فرصت داده بود و امروز شصت و یکم است می ‌رساند که اسراییل با حمایت همه جانبه امریکا التیماتوم روز شصت و یکم ترامپ را با اقدام تروریستی جنگی عملی ساخت . اعلان عدم شرکت امریکا در جنگ در ظاهر درست است ولی تدابیر ، اقدامات ، حمایت و ترغیب به حمله قطعآ نمی ‌تواند بی ‌طرفانه باشد و امریکا در چنین موقف قرار ندارد .

ـ  موقف برخی تحلیلگران و هوسبازان ایرانی رسیدن به قدرت

جریان تجاوز اسراییل نشان داد که عده ای از تحلیلگران ایرانی بدون احساس مسوولیت در برابر تجاوز به خاک شان و بدون حداقل رعایت اخلاقی در برابر خونهای هموطنان شان در تلویزیون‌های تحت کنترول غرب و اسراییل یکسره به ملامتی ایران و برحق بودن اسراییل می‌ پردازند.

گروهی از طرفداران شهزاده ایران در خارج و شخص آن شهزاده مردم را در جریان این تجاوز به قیام دعوت نمودند. این ایرانی های بیرون از کشورشان که در فکر رسیدن به قدرت از طریق عملیات نظامی اسراییل و حمایت امریکا اند هویت غیرملی ، غیرایرانی و خلاف منافع کشورشان را به نمایش گذاشتند .

مظالم رژیم در حق مردم ایران و برخی بلند پروازی های آن در منطقه را نمی ‌شود در فضای جنگی پوشاند اما خود را وسیله دشمن متجاوز ساختن دور از حیثیت و وقار تبعه یک کشور است ، خود نمی ‌توانند ولی می‌ خواهند بر بالهای بمب افگن های اسراییل برگردند و مجددآ وظیفه ژاندارم منطقه را برای امریکا بعهده گیرند .

جریان جنگ‌ نشان می‌ دهد که‌ایران و فلسطین و در آینده جهان عرب با دشمن بی رحم ، متجاوز و قاتل مسلمانان مواجه است ازینرو ایران حق دارد دارای سلاح اتمی باشد .

ضرباتی که ایران بر اسراییل وارد کرده است در طول موجودیتش ندیده بود ، در ۵ جنگ اسراییل و عرب کمترین صدمه به اسراییل رسیده اما این بار طعم تلخ تجاوز و کشتار را باید چشیده باشد.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۲۵ـ ۱۶۰۶

Copyright ©bamdaad 2025