مقابله با پلان هاى سوپرشيطانى پاکستان
میرعبدالواحد سادات
پرداختن دقيق و پاسخ درست به اين موضوع ايجاب مينمايد تا اين سوال اساسى را مطرح نماييم :
چرا پاکستان دراين هفت دهه به استثناهى بعضى مقاطع ، هميشه دست بالا دارد ؟
بزرگترين ضعف تاريخى ما در شعارزده گى ما است که مانع برخورد شعورى ما با مسايل و مصايب ميگردد و البته علت تاريخى آن همانا : فقدان حاکميت عقل است که بر حسب ذهن و عادت شرقى طرح آنرا « کسرشان » و حتا توهين مى پنداريم .
تا زماني که با عقلانيت سياسى به اين سوال نپردازيم و علل ضعف و ناکامى خود را مشخص نسازيم کماکان در برابر اين کشور تصنعى و مخلوق استعمار ، با سيستم ناپايدار سياسى که نيم عمر آن با کودتا ها و سيادت نظاميان سپرى گرديده ، بازنده و با پلانهاى سوپر شيطانى و طراز انگريزى آن مقابله نميتوانيم .
افول تاريخى ما بعد از نخستين جمهوريت و تا کنون باچگونگى پاسخ به اين سوال گره خورده است .
عواقب ناميمون عملکرد اين کشور پاى بزرگترين قدرت هاى جهان و سازمان هاى طراز اول نظامى در دهه هشتاد اتحادشورى و پيمان وارسا و اکنون امريکا و ناتو را در سرزمين ما کشانيده است و از عجايب روزگار که باز هم در سراشيب سقوط دقيقه شمارى داريم و اما خوش هستيم که پاکستان را « دال خور » بگوييم و درد خود را تسکين و کتمان نماييم !
رمز اصلى و شاه کليد « موفقيت » پاکستان کدام است ؟
که دراين هفت دهه و بويژه دراين حدود نيم قرن اخير در بحرانى ترين شرايط و منجلاب کشمکش هاى کلان بين المللى از دوران جنگ سرد و تا دور جديد « بازيهاى بزرگ » و اوج رقابت رقباى جيواستراتيژيک جهانى با هفت رییس جمهور امريکا و شش سکاندار کرملين بمثابه دوست استراتيژيک غول اقتصادى چين در دشمنى مداوم با قدرت بزرگ هندوستان رقيب ، مالک اردوى قدرتمند و « بمب اتومى اسلامى »و « شريک غير اروپایى ناتو » بحيث يک قدرت منطقه وى مطرح است .
در حاليکه ديگر از کفر ابليس معروفتر است که پاکستان مرکز شرارت پيشه گان جهان و بزرگترين زراد خانه توليد ذهنيت تکفيرى و تروريستان است که حتا بزرگترين حامى انکشور امريکا نيز بدان معترف و نخستين تويت سال قبل آقای ترامپ آنرا علنى ساخت .
جنگ اعلام ناشده پاکستان چهل و چهار سال قبل با تجهيز و اعزام تخريبکاران آغاز و تا کنون با تمام ابعاد ان ادامه دارد که بقيمت نابودى هستى مادى و معنوى و شهادت میليونها افغان و افغانستان قربانى تجاوز انکشور ميباشد .
و هيهات افسوس و صد افسوس که اکنون اين دشمن تاريخى افغانستان مقدرات تاريخى ما رقم ميزند و براى ما باز هم حکومت ميسازد و دسته هاى تبر ( جلابان سياسى ) بخاطر همنوايى با اين پلان هاى شوم و شيطانى بدربار پنجاب مي شتابند .
از ديد اين قلم رمز اصلى و شاه کليد موفقيت پاکستان در تداوم موسسه دولت دراين کشور ، قواى مسلح مقتدر ، استخبارات نيرومند ، کادر اگاه ملى و قدرت بزرگ لابى گرى در جهان ميباشد .
پاکستان تعريف دقيق و روشن از منافع ملى خود دارد که هر پاکستانى اعم از ملکى و نظامى ، ملا و تاجر و ... بدان باوردارند . بر مبناى همين باورمندى هيچ زمامدار ، جنرال و مولاناى پاکستان از دشمنى با هندوستان و افغانستان دست نميکشند .
برخلاف ما در چه موقيت داريم ؟
در تمام اين مراحل ما مسير تضعيف دولت را پيموده و سقوط ، انارشى و سيطره مستقيم پاکستان را تجربه و با بلند ترين رقم مهاجر ، زياد ترين کشته ، معلول ، يتيم ، بيوه ، معتاد و ... بحيث ناامن ترين کشور در جهان شناخته ميشويم . درهجده سال اخير و با صرف میليارد ها دالر در گسترده ترين هجوم نظامى و حضور وسيع امريکا ، سازمان ناتو و متحدان آن به عوض دولت ، شرکت سهامى طراز جهادى - طالبى و مافيايى و کليپتوکراسى حاکم و به عوض بازار آزاد ، بازار فساد هموار و بمثابه فاسد ترين دولت جهان راجستر هستيم .
بحران مشروعيت ، بحران اعتماد و افتراق ملى مصايب بزرگ که مانع اعمال حق حاکميت ملى و گذار به پروسه دولت - ملت و رفتن بشاهراه صلح و ترقى ميگردد .
پاشنه اشيل افغانستان :
فقدان دولت ملى قانون محور و عدالت گستر ميباشد که راه را به اقتدار نيرومندملى هموار نمايد تا ما تعريف روشن از منافع ملى داشته باشيم و با چنگ زدن بوحدت ملى ( که بقول شاه امان اله موجوديت افغانستان در گرو ان است ) و مصالح علياى کشور از اتش افتراق ملى ، با نه گفتن به شونيزم و سکتاريزم از خود محورى ، تنظيم و حزب محورى ، قوم و سمت محورى گذار نماييم .
همين فقدان دولت ملى باعث گرديده تا بقول مرحوم مجروح به عوض « قوه جاذبه اى المرکز به قوه دافعه عن المرکز » به زور و زر سالار ، جنگسالار ، « قانون ستيزان مرکز گريز و مرکز گرايان بى قانون » زمينه مساعد گردد تا در خدمت منافع جيوپولیتيک اجانب و همسايه حريص بخاطر منافع شخصى شان موسسه دولت را دور بزنند .
در شش ماه اخير که بحساب منافع خاص امريکا از سريال صلح موج از سراب را ايجاد نموده است ما بخوبى مصداق اين واقعيت تلخ را مشاهده مينماييم که گروه از جلابان سياسى از نام مردم افغانستان در پايتخت هاى ممالک ذي نفوذ بر طالبان سرگردان اند و ماحصل تلاش شان « قباحت زدايى » از طالبان و « مشروعيت زدايى » از نهاد دولت و زمينه سازى به پلان پاکستان بخاطر « دولت موقت » و صدور امارت اسلامى طالبان به قيموميت انکشور ميباشد .
تلاش اخير دراين راستا سفر با عجله يک « دلگى » از سياسيون ( جلابان سياسى ) به شهر لاهور پاکستان است که حسب گذارش تاند ، با تحقير آنان همراه گرديد .
دراين « دلگى » جلابان سياسى و دراين « جمع أضداد » از راست افراطى و تا چپ افراطى و از نماد هاى سکتاريزم و شونيزم و از شعيه و تا سنى و ... همه از يک يخن سرکشيده و با ارادت خاص لکچر آقای وزير خارجه پاکستان را همچون شاگردان تنبل مکاتب ابتدايى گوش دادند .
در حالي که تا يک هفته ديگر دور هفتم نشست قطر پلان گرديده و در اجنداى کار به اصطلاح کنفرانس لاهور حضور طالبان و يا ملآقات با احزاب سياسى پاکستان مطرح نبود ، سوال ايجاد ميگردد که چه اهداف پنهانى و کدام نيم کاسه در زير کاسه وجود دارد .
بعد از ناکامى جلسه دوم « سياسيون » با طالبان در مسکو اشتراک و نقش دولت افغانستان در پروسه صلح مورد توجه قرار گرفت .
نشست هاى سه قدرت بزرگ اعضاى دايمى شوراى امنيت ( امريکا ، چين و روسيه ) ، اتحاد اروپا بويژه المان و سکرتر جنرال ناتو بر اين اشاره و تاکيد داشته اند .
بدينرو آشکارا است که « کنفرانس لاهور » براى تضعيف موقف دولت افغانستان و تاثيرگذارى بر سفر چند روز بعد رییس جمهور به پاکستان و مطرح ساختن طرح « حکومت موقت » سازماندهى گرديده است .
چنانچه تعداد از مبصرين و مطبوعات پاکستان نيز بر اهداف پشت پرده در زمينه تاکيد نموده اند .
در حاليکه در کنفرانس طالبان و احزاب سياسى پاکستان حضور نداشتند ، اين اشخاص نظرات شانرا بين خودشان و البته در محضر « اولياى امور » پاکستانى شان بيان نمودند .
پاکستان با تدوير کنفرانس به جانب افغانستان حالى ساخت که بر مخالفان مختلف دولت اشراف دارد و ميتواند آنان را در پنجاب جمع نمايد .
صحبت هاى انجام يافته دراين « کنفرانس » پيرامون اساسى ترين موارد مربوط به زنده گى مردم ، جنگ و صلح که هست و بود افغانستان در گرو چگونگى حل و فصل آن است :
- بسيار عام و هوایى ،
- تقليل گرايانه و ساده انگارانه ،
- فاقد پلان و برنامه ،
- فاقد ارزش محورى ،
- پوپوليستى .
آقای محمد اکرم انديشمند از بلند پايه گان جمعيت اسلامى که دراين کنفرانس شرکت داشت ، در فيسبوک خود نوشته است :
« این گویا رهبران افغانستان که در کنفرانس صلح در مری پاکستان صحبت می کنند مانند امامان و واعظان مساجد سخن می گویند. این ها هیچ طرح مشخص برای صلح ارایه نمی کنند. این ها واقعا نمی دانند. با این ها افغانستان نه به جایی می رسد و نه به صلح »
تاکيد مکرر بر اسلامى بودن دو کشور شايد « کشف خلاق » آقایان بوده و گويا اطلاع ندارند که همين کشور اسلامى و مولانا هاى خبيث ان دراين بيشتر از چهاردهه دمار ازروزگار مردم ما بيرون نموده اند و افغانستان قربانى جنگ اعلام ناشده و تجاوز جمهورى اسلامى پاکستان ميباشد .
خوب است آقایان بياد داشته باشند که اهداف سياست خارجى کشورها را منافع ملى شان تعريف مي نمايد و طرح هاى ايديولوژيک و دينى منجمله اخوت اسلامى بخاطر کتمان اعمال ضد انسانى شان مورد سواستفاده قرارميگيرد .
مکثى کوتاه بر بخش هاى از صحبت آقایان با ادعا هاى بزرگ و حتا کانديد رياست جمهورى نشان ميدهد که اگر اين مکتب است و اين ملا حال « کشور »خراب مى بينم !
آقای عطامحمد نور در موعظه طولانى به ارتباط معضله ابها ارشاد فرمود که : « بحساب شرعى نيز ميتوانيم اين موضوع را حل و بند برق دردرياى کنر ايجاد نماييم » مثل انکه اين آقا اطلاع ندارد که :
در حقوق بين الملل معاصر دراين عرصه قواعد وجود دارد و ملل متحد کنوانسيون خاص را در مورد آبهاى بين المللى به تصويب رسانيده است .
اکنون هموطن ما قضاوت ميفرمايند که در مورد يکى از عوامل اساسى تداوم تجاوز پاکستان ما چگونه مى انديشيم !
آقای لطيف پدرام کانديد رياست جمهورى براى اولين بار در تاريخ موجوديت پاکستان ، با لک بخشى نظر شخص و حزب خود را در مورد برسميت شناختن خط تحميلى و استعمارى ديورند در پاکستان اعلام نمود .
اين موضوع جوانب مختلف دارد که بايد جداگانه به آن پرداخته شود و مرتبط به بحث جارى بايد نوشت .
در کدام کشور جهان چنين مرسوم و مجاز است که به يکى از عمده ترين مسايل متنازعه فيه در کشور متخاصم رییس يک حزب رسمى و کانديد رياست جمهورى مخالف سياست دولت و خلاف منافع و مصالح کشوربه کشور متجاوز و متخاصم باج دهد !
از طرف ديگر هرکسيکه در احوال جارى دليل تداوم تجاوز پاکستان را خط ديورند بداند ، به مفهوم آن است که از درک عوامل پيچيده جيوپولتيک منطقه وى و بين المللى و ده ها عامل ديگر در ادامه تراژيدى خونبار افغانستان دورميباشد و در غير آن همچو طرح صاف و ساده پوپوليزم و خدمت به جيوپولتيک پاکستان ميباشد .
از جانب ديگر طرح مسايل مربوط به نوعيت نظام و رژيم سياسى موضوع داخلى و انحصارى مربوط افغانان ميباشد که طرح آن با «اولياى امور » پاکستانى به مفهوم آن است که عمران خان « حق » دارد نسخه استعمارى « دولت موقت » را براى ما تجويز نمايد .
آقای حکمتيار صاف و روشن دراين کنفرانس بيان نموده است که « ما در افغانستان براى بقاى پاکستان مبارزه مينماييم . »
البته ابراز همچو سخنان از جانب آقای حکمتيار که دراين چهل و پنج سال اخير در خدمت اهداف پاکستان قرار دارد ، مايه تعجب نميباشد .
موصوف چهل وچهار سال قبل برهبرى استخبارات پاکستان و تحت قيادت جنرال نصيراله بابر گورنر جنرال وقت صوبه سرحد ، گروه هاى تخريبى را آماده ، و نخستين تجاوز انکشور بر ضد نخستين جمهوريت افغانستان و محمد داود فقيد انجام و يکى از وسايل عمده جنگ اعلام ناشده انکشور در سال ( ١٩٩٠ م ) طرح کنفدراسيون افغانستان و پاکستان را با غلام اسحق خان پذيرفت و در دهه نود آرمان و خواب ضياالحق که کابل بايد بسوزد ! را همراه با شرکا و رقباى تنظيمى شان بواقعيت مبدل ساختند . و اين بار بخاطر تحقق طرح عمران خان تيرهاى آخر عمر را به نعش آغشته بخون وطن ميزنند .
آقای رحمت اله نبيل رییس سابق رياست امنيت دولتى و يکى از کانديدان رياست جمهورى در مورد شرکت کننده گان « کنفرانس لاهور » تبصره کوتاه دارد که يک قسمت آنرا ازسايت ( سپوتنيک - افغانستان ) نقل مينمايم :
« ... کار بعضى ها را سهل ساختند ، از تيلفونهای محرم و ديدارهاى مخفى در کشورهاى ديگر خود را آسوده نموده ، اين بار بطور مستقيم دستور و شاباسى گرفتند .به هر رنگى که خواهى جامه مى پوش
من از طرز خرامت مى شناسم .
در مجموع نزد اين آقایان ارزشهاى متعالى
- جمهوريت ،
- حاکميت قانون ،
و تفاوت ماهوى آن با :
- امارت ،
- حاکميت شريعت ،
چندان تفاوت ندارد و شناخت آنان از طالبان و اهداف پيچيده تداوم دهنده گان جنگ افغانستان بسيار ابتدايى و گويا با ذهن افسرده و نا ذهين و ديد قرون وسطايى بواقعيت هاى قرن ( ٢١ ) نسخه بدهند. چنانچه آقای محقق سبکسرانه مطرح نمود که :
« ... پس از شوروى تروريستان در مناسبات پاکستان و افغانستان غلط فهمى ايجاد کردند و حال بايد هردوکشور مشترکا به رفع اين غلط فهمى ها بپردازند . »
بدينترتيب آقایان با بالاترين ادعا ها با اين پرت و پلا گفتن ها ميخواهند ، اخلاص شآنرا به پاکستان به قيمت مسخ حقايق تاريخى ، تمثيل نمايند. بى جهت که هيچکدام از آقایان شرکت کننده در کنفرانس لاهور در موارد :
- جنگ اعلام ناشده پاکستان،
- تجاوز انکشور ،
- کشتار اهالى ملکى و جنايات جنگى ،
- موجوديت مراکز طالبان در پاکستان و کمک همجانبه پاکستان به آنان ،
حرفى به زبان نياوردند و برخلاف با تحريف حقايق آفتابى پاکستان متجاوز را « قربانى » جنگ افغانستان خواندند . همچو اظهارات خيانت اشکار به افغانستان ميباشد که قربانى اصلى جنگ اعلام ناشده پاکستان و اماج تروريزم سازمان يافته از انکشور ميباشد . اين موضعگيرى اشکارا بى حرمتى به شهدا ، مجروحين ، معلولان ، معيوبين و بيوه هاى افغانستان ميباشد . بى پاسى در برابر قواى مسلح افغانستان که همين اکنون با فداکارى در برابر جنگ اعلام ناشده و جنايات تروريستان ميرزمند ، خيانت نا بخشودنى اين آقایان پنداشته ميشود . همين اکنون هر کدام اين آقایان را تا چند منسوب قواى مسلح محافظت مينمايند .
همچنان بر هيچکس پوشيده نيست که اين آقایان اجزاى شرکت سهامى و دولت موجود ميباشند و پيوسته از امتيازات ان مستفيد ميگردند و اما مشاهده ميشود که آقایان در مسکو و لاهور « فاتحه » دولت را فتواى اجنبى خواندند .
تاريخ شاهد است که پاکستان و ايران در تبانى با استخبارات بين المللى هفت گانه و هشت گانه را به مقاصد سيطره جويانه و استعمارى شان ايجاد نمودند و در نهايت افغانستان را قربانى رقابت آنان ساختند .
اکنون در مورد پروسه صلح نيز ميخواهند همان نسخه استعمارى را تطبيق و به اصطلاح « پروژه » ها را در مسکو ، قطر ، لاهور و ... راه اندازى مينمايند و بى نياز از اثبات است که هر اندازه قصاب زياد گردد و رقابت بازيگران بيشتر ، عواقب زيانبارآن بيشتر ميگردد .
تبليغ تصنعى « فضاى نيک » ، « فرصت نيک » ، « فصل نو در مناسبات پاکستان با افغانستان »و اعلام اينکه« پاکستان به صلح افغانستان متعهد است» و ديگر « سياست عمق استراتيژيک »را تعقيب نميکند و ...
که عمدتا در ارزيابى هاى آقایان اتمر و ولى مسعود بازتاب يافت .
فاعتبرو يا اوالابصار !
بدينترتيب اين کنفرانس ( شرمفرانس ) لاهور بغير از إظهار اخلاص و ارادت به پاکستان ، و نوعى کمپاين شخصى ، تنظيمى و انتخاباتى در خانه دشمن که باعث بالاتر شدن دست پاکستان در آستانه سفر رییس جمهور به آن کشور گرديد .
آقایان در مسکو و لاهور به عمده ترين خواست پاکستان که در مطالبات مکرر طالبان بازتاب دارد ، صحه گذاشتند و با نوعى « وقاحت زدايى » از طالبان ، عامل « مشروعيت » آنان و تضعيف موقف دولت افغانستان گرديدند که نتيجه آن ، منتج به استقرار امارت اسلامى طالبان خواهد گرديد .
زمينه ساز مجموع اين « درامه » ها فقدان دولت ملى مقتدر و نبود حاکميت قانون ميباشد .
اظهر من الشمس است که دراين هجده سال مقاصد استعمارى باعث گرديده که در افغانستان به عوض دولت ، شرکت سهامى جهادى - مافيايى ايجاد گردد و اگاهانه دولت امريکا و آقای جان کيرى حاکميت ملى ما را ميان دو گروه رقيب پيشتاز انتخابات تقسيم نمود .
در نتيجه اين نقب گذارى ها اقليت منفور تاجران دين ، تيکه داران « جهاد » ، دکانداران قوم و جلابان سياسى ، اکنون علنى بنفع جيوپوتيک اجانب « پارو » بزنند و ممثل منافع آنان باشند .
دراين راستا ، پاکستان بحيث کشور متخاصم زيادترين تاثير و نفوذ را بر بخش زياد افغانان اعم از تنظيمى و ... حتا در داخل دولت ستون پنجم شان فعال ميباشد . هرگاه در افغانستان دولت مقتدرملى و حاکميت قانون وجود ميداشت ، بايد اين آقایان به اساس احکام قانون اساسى و کود جزاى کشور مورد تعقيب عدلى قرار گرفته و محاکمه گردند. با صد افسوس و دراين فقدان دردناک بايد اين جلابان سياسى در محکمه قضاوت مردمى محکوم گردند و حد اقل بايد تدابير اتى در مورد شان عملى گردد :
ـ ممنوع الخروج اعلام ، و از اشتراک در جلسات بيرون کشور ممنوع گردند .
ـ باديگاردها و محافظان شان گرفته شود و امتيازات مادى آنان قطع گردد .
براساس قانون اساسى نافذ ، جنگ و صلح از صلاحيت هاى انحصارى دولت است و دولت بخاطر انجام مکلفيت هاى خود بايد درمسير کسب وجاهت و مشروعيت اعمال خود به مردم اقتدا و بخاطر منافع واقعى مردم و منافع ملى کشور، به قانون پناه برد . فقط و فقط تطبيق يکسان و بلاشرط قانون ميتواند زمينه ساز کاهش بحران اعتماد گردد .
خواست اساسى مردم صلح واقعى و پايدار است و اين مأمول در وجود يک مکانيزم واقعبينانه متحقق ميگردد .
يگانه وسيله تحقق اين مکانيزم در احوال جارى همين نهاد موجود دولتى است که بخاطر ضعف داخلى نميتواند به انجام وظايف خود نائل گردد . مردم در تجربه تاريخى دريافته اند که عمل ملاک حقيقت است ، بدينرو هرگاه نيت خدمتگذارى واقعى وجود داشته باشد ، با همنوايى اکثريت مردم :
- جوانان،
- زنان،
- مستمندان و فقيران ،
- مهاجران و بيجا شده گان ،
- روشنگران متعهد بوطن و ...که در مجموع خواستار صلح واقعى ميباشند ، را کسب نمايند .
هميشه بياد بايد داشت که اصل و تعريف کلاسيک که سياست خارجى را بازتاب سياست داخلى ميداند ، کماکان اصالت دارد و هيچگاهى دولت فاقد پشتيبانی مردم نميتواند مدافع منافع ملى در روابط بين المللى و سياست خارجى باشد . تجربه تاريخ گواهى اين واقعيت است که در احوال افتراق ملى ، بحران اعتماد و تشتت و چند دسته گى ، هيچگاهى دستيابى به اهداف کلان ملى ممکن نميگردد .
پس مبرمترين وظيفه ملى اين است تا :
تمام هم و غم ما متوجه کاهش بحران اعتماد ملى و ايجاد روحيه قوى ملى ميباشد .
طى اين چند دهه جنگ و بحران مسايل بگونه رقم خورده است که فقط يک اقليت منفور در معاملات ذات البينى شان و در غياب مردم مقدرات مردم را رقم زده اند و گويا در اشتراک شان ما « وفاق ملى » داشته ايم و درکم و کسر آنان همه چيز برهم خورده و کشور را به تباهى سوق داداه اند . اکنون ديگر جامعه تغير يافته و نيرو هاى محرک اجتماعى جديد را بايد زمينه ساز باشيم .
بچشم سر مشاهده مينماييم که قهرمانان جوان در عرصه سپورت ، تحصيل ، موسيقى ، سازنده گى و ... با استقبال خودجوش هزاران افغان مواجه ميگردد و اما آقایان جلابان با ادعاى بزرگ در مظاهرات و جلسات به افراد کرايى ضرورت دارند . حالت اکثريت جوانان جسور و تاريخ ساز ما به شيران مشابهت دارد که سرنوشت شان بدست گوسپندان رقم ميخورد . کسانيکه به نيرو و اراده نسل جوان شک دارند به رزم و دلاورى منسوبان قواى مسلح توجه فرمايند که چگونه در مقابل تروريزم و تجاوز پاکستان ميرزمند .
مقابله با پلان هاى سوپر شيطانى پاکستان بايد دروجود يک منشورملى انجام يابد . منشوري که بايد محصول فکر کلان ملى ، فراقومى ، سمتى و مذهبى در بحث و گفتمان وسيع همگانى باشد و بتواند تعريف دقيق منافع ملى و مصالح افغانستان را تسجيل نمايد .
دراين منشور ملى بايد شناخت از منافع « مشروع » پاکستان و ساير همسايه داشته باشيم ، تا بتوانيم از شر جنگ هاى نيابتى رقباى جيوپولوتيک منطقه وى بدور باشيم .
مقابله با پلانهاى سوپر شيطانى پاکستان در دور « جديد بازيهاى بزرک » و در شرايط
بايد انجام يابد که رقباى جيوپولوتيک بين المللى ( امريکا ، روسيه و چين ) براى تعين مقدرات تاريخى ما ، با هم در حشر و نشر ميباشند و بدون شک مجموع قدرتهاى منطقه وى و جهانى درگير در مسايل و مصايب افغانستان نميخواهند ، نظاره گر عادى باشند .
در چنين اوضاع و احوال بسيار بغرنج احتمال وقوع خطرات زياد وجود دارد ، سياست هاى کجدار و مريز امريکا که هميشه سر نخ تروريستان را بدست دارد و در تمام مدت ريشه ترور را در پاکستان آبيارى و بخاطر قطع شاخ هاى آن مردم بيگناه ما را قربان مي نمايند ، هميشه يک تهديد جدى ميباشد .
هميشه بايد تجربه دهشتبار تاريخ را بخاطر داشت که نه تنها لشکر کشى قدرت هاى بزرگ زيانبار است ، بل رفتن غيرمسولانه شان که هردو به اساس محاسبه منافع ملى صورت ميگيرد ، عواقب بمراتب فلاکتبار براى افغانستان و حتا منطقه دارد .
ضرورت طرح منشور ملى مسووليت جدى را متوجه روشنفکران و روشنگران متعهد به مردم ميسازد که بيشترينه مخاطب اين قلم ميباشند تا اشتراک مساعى شآنرا در مقابله با سير قهقرايى و ذهنيت تکفيرى که افغانستان را اماج قرار داده اند ، معطوف و کار گسترده روشنگرانه در جهت افشاى نيم کاسه هاى زير کاسه
« پروژه » صلح نمايند .
بايد اگاهانه شعار دفاع از ارزشهاى والا و جهانشول را مطرح کرد که :
ـ جمهوريت ميخواهيم و نه امارت،
ـ حاکميت قانون ميخواهيم و نه حاکميت شريعت خود ساخته طالبان.
البته از کفر ابليس معروفتر است که همچو ارزشها براى مناديان دروغين حقوق بشر و امريکا که مقدرات تاريخى ما را رقم ميزنند ، ارزش خاص ندارد و تجربه تاريخى معامله با سرنوشت جمهوريت دوم و حزب د خ ا ( حزب وطن ) با تنظيم هاى جهادى نيز در ذهن ما وجود دارد .
افغانستان روزهاى دشوار و سرنوشت ساز را سپرى مينمايد و کشور ما طولانى ترين جنگ را متحمل و از مردم ما قربانى بزرگ گرفته است ، حق دارند که بشاهراه صلح پايدار گذار نمايند .با پاسدارى از « انقلاب» اميد و در پرتو حاکميت عقل با تجسر و تکيه بر عقلانيت سياسى و چنگ زدن به منافع و مصالح افغانستان بايد پاسخ شايسته به صداى نعش آغشته بخون مادروطن داد و در برابر پلان هاى سوپرشيطانى پاکستان و لطایف الحيل اجنبى از هست و بود وطن مشترک دفاع کرد .
و منحيث حسن ختام :
تيت مي مه بوله غورحنگ را باندى مه کره
زه په دي افتاده گي کي لـوى گرنگ يم
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۹ـ ۰۵۰۷
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.
Copyright © bamdaad 2019
ملاقات تعارفی با رییس و اعضای « شورای احزاب سیاسی ولایت کندز »
امروز دوشنبه حوالی ساعت ۳۰:۹ صبح رییس و اعضای « شورای احزاب سیاسی ولایت کندز » تحت ریاست محترم الحاج محمدیونس سدید رییس شورای احزاب سیاسی آنولایت بدفتر مرکزی حزب آبادی افغانستان تشریف آوردند.
در ترکیب هیات ۱۶ تن روسا و نماینده گان احزاب فعال آن ولایت عضویت داشتند.
درآغاز بعد از آن که تشریف آوری فعالین شورای احزاب سیاسی ولایت کندز به دفتر مرکزی حزب آبادی توسط پروفیسور داکتر محمد داوود راوش خیر مقدم گفته شد، پیرامون ایجاد حزب آبادی افغانستان ، ایتلاف احزاب ملی دموکرات وترقی خواه کشور معلومات مفصل داده درادامه گفتند :
« ما طرفدارحزب قوی درافغانستان هستیم ، کاش همه یک حزب شویم واثرگزار. خداوند (ج) ما را توفیق بدهد تا دوسه حزب بسازیم ، به تیپ های مختلف ، درکار وساختن وطن باهم مسابقه دهیم .
من همیشه گفتیم که ما میتوانیم وطن را مانند پاریس بسازیم ، تعمیرات مقبول وپارک ها؛ اما انسان وطن را چطورکنیم ؟
ما باید انسان وطن را تربیت کنیم .درگذشته ها « لیسه شیرخان» کندز، جایگاه خاص درتعلیم وتربیه کشور داشت ، شما احزاب فعال کندز تلاش کنید، فوندیشن ایجاد کنید، بروید معلمین را کمک کنید ، معلم بیچاره با بایسکل کهنه و۹۰۰۰ افغانی معاش ماهوار !
تلاش کنید معلمین غریب را کمک کنید. تلاش کنید رقابت ایجاد کنید ، وبدون تعصب قومی، مذهبی، حزبی معلمین ممتاز ولایق را تشخیص و آنها را کمک کنید تا تشویق شوند و رقابت سالم بوجود آید. مکاتب دخترانه را یاری برسانید ، مدارس دینی را تحت کنترول بگیریید تا برای ما القاعده تربیت نکنند.
تیوری است که : دروازه مکتب را بازکنید، دروازه زندان بسته میشود!
زمان آن رسیده که یک جلسه بگیرید برای پشتیبانی از معلمین و معارف کندز . صد صد افغانی بپردازد معلمین غریب ومعلمین قوی را کمک کنید و از کندز صدای معارف را بلند کنید ، هم اتحاد قوی احزاب بوجود می آید، وهم معلمین را رشد داده تقویه کنید.
احزاب برای خدمت به ملت است وبرای آینده ملت .
همه احزاب به قدرت نمی رسند، احزاب برای اصلاح سیستم هستند.انتخابات پیش رواست ، کسی را تخریب نکنید ، یک دیگر را تخریب نکنید، هرحزب ازهرکس که پیشتیبانی می کند مربوط خودش است، اتحاد تان را حفظ کنید و باهم اعتماد کنید، بالای هر سایت شبکه ایجاد وکنترول دقیق کنید. ببینید چقدر انتخابات شفاف م شود ونقش شما چقدر برجسته میشود. »
در ادامه الحاج محمد یونس سدید رییس « شورای احزاب سیاسی ولایت کندز» رشته سخن را بدست گرفته ، از رفیق راوش وسخنان صمیمانه اس سپاسگذاری نموده، اطمینان داد که ما از سال ۱۳۹۳ فعالیت را آغاز نمودیم ، باهم دست دادیم وهمدیگر را کمک کردیم برای رشد ولایت خود . ما برای ولایت کندز طرح داریم که بدون احزاب دموکراسی تمثیل نمی شود. شورای احزاب تلاش دارد که قدم به قدم کار کنیم . ما به کابل آمدیم که با رهبری احزاب ببینیم ، با رییس جمهور ، رییس اجراییه، بعضی وزرا و پارلمان ملاقات کنیم . ما باید وحدت داشته باشیم .
سپس نماینده گان حزب اسلامی ـ ارغندیوال ، حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان ، انسجام ملی ، حزب آبادی افغانستان نیز صحبت ، و بر وحدت احزاب تاکید کردند .
دراین نشست داکتر عبدالرشید جانباز، عضو دارالانشای حزب آبادی افغانستان نیز صحبت نموده گفت زمانیکه امریکا به افغانستان آمد سه هدف داشت : مبارزه علیه تروریزم ، جلوگیری از کشت مواد مخدر وحکومت داری خوب.
درسال ۱۳۸۰ خورشیدی ما ۲۵۰۰۰ معتاد داشتیم ، امروز سه نیم میلیون معتاد .
هرمعتاد روزانه دو دالر مصرف دارد که روزانه هفت ملیون دالر مصرف معتادین میشود. وزارت مواد مخدر تا حال ۹ میلیارد دالر مصرف کرده اگر با این پول ما بندهای برق می ساختیم حال برق وارداتی نه بلکه برق صادر می کردیم.
افغانستان ازجمله بدترین حکومت های جهان شناخته شده است . در زمان داکترنجیب کمیسیون ساخته شد، بعداز سروی برای بازسازی افغانستان ۱۵ میلیارد دالر پیشبینی شد. امروز یک تریلیون دالر مصرف شده اما شهرکابل یعنی پایتخت کشور فاقد برق ، آب آشامیدنی ، کانالیزاسیون وده ها مشکل دیگراست .
ما را بیگانه گان به جنگ انداخت، و وطن ما را توسط خود ما ویران کرد.هیچ چیزی از چشم مردم پت نمی ماند.
شما بسیار خوش آمدید ، این دفتر خود شماست !
حزب ما، حزب سراسری و ملی است .
ازهمه اقوام ومذاهب عضویت حزب ما را دارند .
ما یک فکرداریم ، چطور وطن خود را بسازیم .
در بخش یعدی نشست از جانب شورای احزاب سیاسی ولایت کندز برای رفیق مردمی ، رییس شورای ولایتی کندز حزب آبادی افغانستان تقدیر نامه ای اهدا گردید
درجریان ملاقات شماره های « ماهنامه حقیقت زمان » ارگان نشراتی حزب ، توزیع ، وهم درختم عکس های یاد گاری گرفته شد .
ملاقات درفضای تفاهم فکر و همدلی حوالی ساعت ۱۱:۳۰ اختتام یافت .
( شعبه تبلیغ وفرهنگ )
بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۴/ ۱۹ـ ۰۲۰۷
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2019
عواقب نامیمون سیاست کادر دولت جمهوری اسلامی افغانستان
محمد ولی
سیاست کادری گمارش افراد لازم درمقامات وادارات براساس تخصص، تحصیلات ( چه عالی یا متوسط) وتعینات طبق درجه تحصیل و رشته تخصصی را تشکیل میدهد. رعایت ترکیب های سنی، جنسیتی، زبانی و قومی درکشورکثیرالاقوام افغانستان جز دیگر این سیاست میباشد.
با رعایت سیاست کادری خوب وعادلانه زمینه ها وامکانات رشد متوازن تخصصی افراد، رعایت نظم ودسپلین کاری، احساس مسوولیت درقبال اجرای وظایف مهیا شده یک اداره سالم عاری از تناقضات با داشتن روح همدلی وعلاقمندی به وظیفه توام با هماهنگی ایجاد گردیده بسیاری از معضلات وکمبودی های موجود دراداره میتواند راه حل مناسب یابد.
اصل صداقت ، پاکدامنی، تعهد به مردم و وطن از اهم اصولیست که باید کارمندان رعایت کنند. کادرها سرمایه ملی کشوراند ، باید با این روحیه تربیت و پرورش یابند.
کادرها سکان گرداننده گی دولت را دراختیاردارند، اداره وقتی متحرک و کارا بوده میتواند که از واحد های کوچک تا بزرگ آن دردست این سرمایه ملی ورزیده ، تخصصی ومتعهد گرداننده گی شود.
متخصصین اداره و دولت داری برای ایجاد یک اداره سالم ، کارا وفعال این شاخص ها را درنظر گرفته اند:
پلانگذاری دقیق، سازماندهی درست امور، داشتن ستاف (هییت کاری) ورزیده، تریننگ پرسونل، هماهنگی درپیشبرد کارها ، ارزیابی اجرا شده ها، بعد ازارزیابی درصورت ضرورت تجدید سازماندهی امور و درنهایت مصرف درست ، به موقع و دقیق بودجه یعنی ایجاد ظرفیت های کاری برای به مصرف رساندن بودجه پیشبینی شده با دستاوردهای پیشرونده ، سطح تقوی وصداقت کارمندان از بالا تا پایین وجلوگیری ازحیف ومیل بودجه معیار صداقت ، وفادای وکارایی کادرها میباشد.
دراین سیاست رعایت ثبات کادری اصل با اهمیتی در بلند بردن سطح تخصص وتکمیل تجارب کادرها بوده برموثریت وپیشرفت اداره می افزاید
اما درافغانستان سیاست کادری چگونه عملی می گردد؟
چون سنگ بنای اداره افغانستان برمعیارهای تنظیمی، سمتی و قومی اساس گذاشته شده است نه از روی پرنسیپ های علمی و معاصر اداره ازاین سبب معیارها ی سیاست آن نیز بر بنیاد ترکیب تنظیمی، قومی و سمتی، محلی و زبانی کارمندان ، استعداد درسهمگیری چپاول دارایی دولت وشرکت در شبکه های فاسد و رشوه ستان، وابسته گی به یکی از سرشناسان جهادی چه رهبر وچه قوماندان یا کارمند بلند رتبه دولتی، برگشتگی از غرب دردرجه اول امریکا و سطح تعهد و وفاداری شان به مراجع مربوط وکشورهای مربوط با یک ترکیب نامانوس و فاقد ارزش تخصصی وتحصیلی جنسیتی درو رای تعهد نسبت به مردم وکشور معیارهای سیاست کادری دولت را می سازد.
نتیجه جابجا ساختن کادرها بر بنیاد این معیار های غیرعلمی ، وجود یک اداره فاسد، غیرکارا، رشوه ستان وغیرمتعهد، ناکام در مصرف بودجه انکشافی، راکد وغیرفعال، بی ابتکار وغیرپیشرونده میباشد.
بی ثباتی سیاست کادری دولت مرضی است که مکروب آن از ریاست جمهوری واجراییه بطرف پایین سرایت میکند ونمی گذارد اداره تخصصی باکادرهای صاحب تخصص ومتجرب برای پیشبرد یک کشور درحال جنگ کارا و موثرعمل کند.
بارها وزرا تبدیل میشوند ، سالها سرپرست باقی می مانند. هر وزیر با آمدنش در وزارت خانه کار اولش تغیر بی مورد وغیرلازم استاف کاری وزارت تا قدمه های کلیدی پایین میباشد.
بیکار و بی سرنوشت ساختن کارمندان غیروابسته به تیم وزیر جزاحکام اولی وزرا میباشد. به همین ترتیب هر قدمه جدیدآ تعین شده عین پالیسی را مرعی میدارد.
هر وزارتیکه به هر تنظیم یا گروه قومی سپرده شده است ملکیت همان تنظیم وگروه است، وزیر ، معینان و روسا می دانند و صلاحیت بی حد وحصر وغیرقابل کنترول شان در تغیرات وتعینات.
برای رفع این مشکل ضرور است دولت فهرست مقامات مورد منظوری وصلاحیت تقرری ها وسبکدوشی ها را داشته باشد تا هیچکس با استفاده از مقام دست داشته به خانه تکانی کادری اداره مربوطه اقدام نتواند مگر بر طبق حدود صلاحیت قانونی و دلایل موجه برای آن تا ثبات کادری دراداره برهم نخورد.
وزرا بدون در نظر داشت تخصص و رشته تحصیل برمعیار روابط شخصی ، تنظیمی ، محلی و قومی تغیر وتبدیل کادر هارا عملی میسازند وآنقدر ریزرف کادر ندارند که این تغیر وتبدیل را بر معیارهای لازم انجام دهند ازین جهت حال اداره زار و تاسفبار است.
اگر مسوولین امور مملکت خواهان یک اداره سالم وکارا اند وبه حال این کشور وملت می اندیشند باید به این طرز تقسیم بندی ادارات دولتی خاتمه دهند.
وزیر روی کدام دلیل معقول یک گروه کارمندان را به حال انتظار درمی آورد تا جای برای گروه مربوطه خودش خالی شود؟
شیوه دیگر استخدام وابسته گان و دادن معاشات به مربوطین هیات رهبری وزارت خانه ها استخدام سیلی از باز نشسته گان به شکل قراردادی هاست آنها معاش خواران بیکار اند که وزیر ومعین برای دلخوشی شان زیر این نام به ایشان امتیاز میدهند .
گروه گروه افراد بیکار ویاران قدیم رییس جمهور و رییس اجراییه ووزرا برای امتیاز دهی بحیث مشاورین استخدام میشوند که نه سواد لازم دارند و نه صلاحیت مشوره دهی.
لشکر مشاورین بیکار جزفساد بی مهار اداریست، پول دولت باضمایم معاش چون موتر و دفتر وسفرها وتداوی های رایگان در خارج از کشور به پای چند زورمند داخلی یا آمده از امریکا گذاشته میشود اما سرکرده گان دولت که در عقب تربیون ها ازحس خدمتگذاری وشفافیت و وطنپرستی گلو پاره میکنند ازاین عمل ظالمانه شان نسبت به دارایی عامه عرق خجلت بر جبین نمی آورند. چرا امتیازات این تنبلان دوران سلطان محمود غزنوی را به خانواده های شهدا و معلولین و زن و فرزند به میدان مانده شان مساعدت نمی کنند؟ کسی به فکر این خانواده های به ماتم نشسته و گرسنه و مریض نیست بلکه به فکر این است تا کدام جلاب متقلب وفاسد را بخاطر داشتن چند رای
محل اش به مشاوریت استخدام کند وامتیاز بدهد.
جعل دراسناد تحصیلی بد ترین دشمن سلامت اداره است، بسیار اند کارمندانی که باداشتن اسناد تحصیلات عالی و سوابق کار زیردست یک امر بی تجربه کم سواد ولی واسطه دار اجرای وظیفه میکند اوچگونه میتواند با دلگرمی کار نماید؟ اسناد تحصیلی عده زیاد وابسته گان سر شناسان جعلی و دروغین است .
دادن امتیاز معاشات متفاوت به کارمندان یک دفتر ظلم صریح وغیر قابل اغماض است که در ادارات معمول شده است فارغ التحصیل صنف چهارده که روابط دارد و وابسته به تنظیم است بالاتر از ازیک لیسانس و ماستر با وجدان که دربرابر کسی سر خم نمیکند سه چند معاش بیشتر بدست می اورد وسواد لازم هم ندارد.
مقامات ریاست جمهوری واجراییه مجریان این سیاست اند و پای شان در همه فجایع تا زانو فرورفته است.
اداره افغانستان را بسیار بد اساس گذاری کرده اند ، بد می اندیشند وبد عمل میکنند.
اداره دولت در تضادهای متنوع غرق است همدلی وهماهنگی در کارها وجود ندارد ازین سبب نه بهبود در کار پیش می اید ونه تغیر در شیوه کاری .
اصل صلاحیت ، اعتماد و کنترول درکار مانند سایر اصول برهم خورده است، مداخلات خورد وکلان در کار کارمندان قدرت ابتکار را ازایشان گرفته است زیرا گوش به فرمان امر بالاتر تا مقام ریاست جمهوری و اجراییه میباشند.
شرم آور است که نزده سال از اساسگذاری دولت می گذرد ولی هنوز بودجه آن در واشنگتن معین و ترتیب میگردد و از خود چیزی ندارد. این نقص وعیب دربیکاره گی وتحت الحمایگی دولت است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۹ـ ۱۷۰۶
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.
Copyright ©bamdaad 2019
در حاشیه تنش ها درخلیج فارس:
خلیج فارس و احتمال جنگ بزرگ
با افزایش تنش ها در منطقه ارتش امریکا برای حمله نظامی محدود به ایران آماده شده بود اما مجوز آغاز این عملیات صادر نشد. در همین حال نماینده دایم ایران در سازمان ملل در نامهای به آنتونیو گوترش ، امریکا را به نقض منشور ملل متحد و حقوق بینالملل متهم کرد.
ارتش امریکایی برای حمله نظامی محدود به ایران آماده شده بود اما مجوز عملیات صادر نشد!
یورو نیوزنوشت که در پی بالاگرفتن تنش میان واشنگتن و تهران، برخی منابع خبری از تدارک ارتش امریکا برای حمله به ایران خبرداده و تاکید کردند که این حمله احتمالی با دستور مستقیم دونالد ترامپ، لغو شده است.
اسوشییتد پرس به نقل از یک مقام امریکایی اعلام کرد که نظامیان امریکایی شامگاه پنجشنبه در واکنش به سرنگونی یک فروند پهپاد تجسسی توسط ایران خود را برای انجام « حملاتی محدود» آماده کرده بودند اما مجوز انجام این حمله به ناگهان لغو شد.
نامه به آنتونیو گوترش سرمنشی سازمان ملل متحد
نماینده دایمی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد، در نامه ای به آنتونیو گوترش سرمنشی این سازمان، اعلام کرد که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران یک پهپاد جاسوسی امریکایی ( هوا پیمای بی سرنشین ) را که وارد حریم هوایی کشورمان شده بود، هدف قرار داده و ساقط کردهاند.
مجید تخت روانچی در این نامه که نسخه ای از آن برای رییس شورای امنیت سازمان ملل نیز ارسال شده، اعلام کرد: این اقدام پس از اخطارهای مکرر به پهپاد مذکور و طبق حق ذاتی ایران در دفاع مشروع از خود طبق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل، صورت گرفته است.
در این نامه ضمن اعلام اینکه این اقدام امریکا نقض حقوق بینالمللی و منشور ملل سازمان متحد، بویژه بند ۴ ماده ۲ آن بوده و مسوولیت بینالمللی امریکا را در پی دارد، این عمل به شدید ترین لحن ممکن محکوم شده است.
سفیر سوییس در تهران، به وزارت خارجه میرود
به گزارش ایسنا، در پی ورود غیرقانونی یک فروند پهپاد ( هوا پیمای بی سرنشین ) امریکایی به حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران که با برخورد سریع نیروی ض دهوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سرنگون شد، سید عباس عراقچی معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران امشب در تماس فوری با سفیر سوییس در تهران به عنوان حافظ منافع امریکا، اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران به دولت امریکا به خاطر تعرض به حریم هوایی کشورمان را به وی ابلاغ کرده و گفت مدارک انکارناپذیری مبنی بر حضور این پهپاد در فضای جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و حتا قطعاتی از لاشه این پهباد در آبهای سرزمینی ایران به دست آمده است.
عراقچی همچنین با اشاره به اینکه این اقدام نیروهای امریکایی برای اولین بار نبوده و چندین بار پیش از نیز اتفاق افتاده است، خواهان احترام نیروهای امریکایی به حریم هوایی و دریایی جمهوری اسلامی ایران و رعایت کامل مقررات بینالمللی از سوی ایشان شد.
سفیر سوییس گفت مراتب را بلافاصله به دولت امریکا منتقل خواهد کرد. از سفیر سوییس همچنین خواسته شد تا صبح فردا با حضور در وزارت امور خارجه در جریان جزییات بیشتر این حادثه قرار گیرد.
سفر مشاور ارشد رییس جمهوری فرانسه به تهران
بنابرگزارش رادیو فرانسه ،امانویل بُن، دیپلومات ارشد فرانسوی و فرستاده ویژه رییس جمهوری فرانسه که روز گذشته « برای انجام گفت و گو با مقامات عالیرتبه و تلاش در جهت کاهش تنشها در منطقه » به تهران رفته بود، دیشب به پاریس بازگشت. هدف از تلاشهای مقامات عالرتبه فرانسه و از جمله رییس جمهوری این کشور، جلوگیری از افزایش تنش در باره توافق هستهای با ایران به منظور « پایدار نگاه داشتن » آنست.
سفر پیش بینی نشده امانویل بُن، مشاور دیپلوماتیک رییس جمهوری فرانسه، به تهران از نگرانی مقامات فرانسوی در باره افزایش تنش میان ایران و دیگر طرفین برجام و بویژه چشم انداز خروج احتمالی تهران از این توافق حکایت میکند. امانویل بُن، بگفته منابع آگاه، در دیدارهای خود با مقامات ایرانی پیام رییس جمهوری فرانسه را به آنان ابلاغ کرده است. هدف وی از این سفر، بر اساس بیانیه کاخ الیزه، « تلاش برای کاهش تنشها » در منطقه خلیج بوده است و «رییس جمهوری فرانسه نیز به همین منظور در روزهای آینده با طرفین اصلی درگیر در این پرونده» تماس خواهد گرفت.
امانویل ماکرون، روز دوشنبه ١٧ جون با اشاره به پرونده هسته ای ایران و تنش در روابط میان این کشور و امریکا، مقامات تهران را به « شکیبایی و مسوولیت شناسی » فراخوانده، و وعده داده بود در این زمینه « دیدارهای مفیدی در حاشیه اجلاس گروه ٢٠ تدارک ببیند». این اجلاس در روزهای ٢٨ و ٢٩ جون در اوزاکا در کشور جاپان برگزار میشود.
امریکا پرواز شرکت های هواپیمایی این کشور در حریم هوایی ایران در خلیج را ممنوع کرد
بربنیاد گزارش یورونیوز ، واشنگتن از شرکت های هواپیمایی امریکایی خواست در مسیرهای پروازی خود بر فراز خلیج و دریای عمان «تا اصلاح بعدی» از حریم هوایی تحت کنترول تهران استفاده نکنند.این دستورالعمل در حالی صادر شده است که تنش میان ایران و امریکا در منطقه روز پنجشنبه با هدف قرار گرفتن یک پهپاد تجسسی امریکا در خلیج وارد مرحله تازه ای شد.
اداره هوانوردی فدرال با اعلام این مطلب دلیل صدور دستور العمل یادشده را « افزایش فعالیت های نظامی و بالاگرفتن فزاینده تنش های سیاسی در منطقه » عنوان و تصریح کرده است که این مساله می تواند با اشتباه های محاسباتی و شناسایی همراه و برای ناوگان هوایی غیرنظامی امریکا خطرآفرین باشد.
در بیانیه اداره هوانوردی امریکا از هدف قرار گرفتن و سرنگونی یک پهپاد امریکایی به عنوان نمونه بارز خطرهای موجود بر سر راه پروازهای غیرنظامی این کشور نام برده است/ صدای مردم
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۹ـ ۲۲۰۶
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.
Copyright ©bamdaad 2019
در حاشیه رخدادهای خلیج:
چه کسی حمله به نفتکش ها را ترتیب داده؟
بیشتر تحلیلگران باور دارند که گروه معروف به B4 ( جان بولتون، بنیامین نتانیاهو، بن زاید و بن سلمان) اولين متهمان اين عمليات به حساب می آیند.
همزمان با وقتی که نخست وزیر جاپان آقای شنزو آبه در حال ملاقات با آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی بود دو نفت کش در مقابل سواحل عمان هدف حمله قرار گرفتند تا بسیاری هاج و واج بمانند که چه شده.
علیرغم اینکه عربستان سعودی و امارات عربی متحده خود را درگیر جنگ یمن و بسیاری دیگر از مشکلات منطقه ای و جهانی کرده اند و خوب بسیاری باور دارند که همین ماجرا کافی است که دشمنان اینان از جمله انصار الله بخواهند واکنش نشان دهند اما شواهد و قراین نکاتی را نشان می دهد که بسیار قابل تامل است.
البته اگر انصار الله چنین کاری را انجام داده باشند قطعا مسوولیت آن را با افتخار به عهده می گیرند و هیچ کس حق ندارد با توجه به فجایع و بلایایی که سر مردم یمن می آید حتا از این کار آنها انتقاد کند.
انتخاب کشتی حامل کالای جاپانی و آن هم همزمان با ملاقات آقای شینزو ابه با آیت الله خامنه ای این نکته را در اذهان تداعی می کند که هر که چنین حمله ای را انجام داده به اطلاعات خیلی محرمانه و موثقی دسترسی داشته که نشان دهد کدام کشتی محموله جاپانی حمل می کند تا پیغام خود را برساند.
بسیار بعید به نظر می آید که این اتفاق تصادفی بوده باشد و میان اینهمه کشتی هایی که در این مسیر عبور می کنند بصورت تصادفی کشتی هایی که حامل کالای جاپانی بودند هدف قرار گیرند و ظاهرا حمله کننده گان وقتی که متوجه شدند یکی از کشتی ها بگونه ای مورد اصابت قرار گرفته که غرق نمی شود مجددا به آن حمله کردند.
یعنی حمله کننده اصرار داشته کشتی حامل کالای جاپانی حتما غرق شود.
با توجه به اینکه این منطقه توسط دستگاه های جاسوسی متعددی کنترول می شود و ده ها ماهواره و رادار در حال رصد ثانیه به ثانیه همه تحرکات در این منطقه می باشند قطعا حمله کننده گان اطلاعاتی را در اختیار داشتند که بر اساس آن می توانستند از شرایطی استفاده کنند تا رصد نشوند وگرنه قطعا بزودی این رصد کننده گان می توانند دست آنها را رو کنند.
اینکه آقای دونالد ترامپ به آقای شینزو مسوولیت داده از طرف او برای میانجی گری به ایران بیاید و آقای شینزو اعلام کرده که با این هدف به ایران می آید و ایرانی ها وی را به حضور پذیرفته اند به زبان دیپلوماتیک به معنای آن است که امریکایی ها به آبه چراغ سبز نشان داده اند و ایرانی ها هم متقابلا، حد اقل برای شنیدن پیشنهادات شینزو، به او چراغ سبز نشان داده اند.
اینجا بد نیست اشاره کنم که بر اساس عرف جاپانی ها فامیل مقدم بر نام است یعنی نام آقای شینزو آبه ، آبه است و فامیل او شینزو.
مشخص است که بسیاری از این اقدام وزیر امور خارجه جاپان ناراحت بودند و به دنبال برهم زدن تلاش های وی در ایران بودند.
آقای شینزو دقیقا بر عکس وزیر امور خارجه المان به جای اینکه وقتی وارد ایران می شود به دنبال ایجاد تنش از طریق صحبت های خود باشد سخنانی را مطرح کرد تا دل ایرانی ها را بتواند به دست بیاورد.
واحتمالا همین ماجرا دشمنان صلح در منطقه را بیش از پیش نگران کرد.
بیشتر تحلیلگران باور دارند که مجموعه معروف به B4 (جان بولتون، بنیامین نتانیاهو، بن زاید و بن سلمان) اولين متهمان اين عمليات به حساب می آیند.
با توجه به سابقه های خراب این مجموعه ترتیب دادن چنین عملیات متحورانه ای از طرف آنها به هیچ وجه بعید نیست.
همچنین برخی باور دارند که حتا ممکن است ایالات متحده خود چنین کاری را انجام داده باشد تا بخواهد به نوعی پیغامی به ایران برساند که اگر با مذاکرات و پیشنهادات آقای شینزو همراهی نکنند قطعا آنها به راحتی می توانند بهانه ای برای راه اندازی یک جنگ در منطقه پیدا کنند.
به هرحال هیچ کس نمی تواند بپذیرد که ایران کوچک ترین دستی در این ماجرا داشته باشد وقطعا نیاز است که یک تحقیق بین المللی بی طرفانه برای پیدا کردن مسببان این ماجرا انجام شود و کشورهای منطقه که به دنبال صلح و ثبات می باشند تلاش کنند با همکاری و همراهی با هم بخواهند امنیت در منطقه را برقرار کنند./ اسپوتنیک
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۹ـ ۱۴۰۴
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.
Copyright ©bamdaad 2019
منبع تصویر :کلینه سایتونگ ـ © (c) AP