آیا درافغانستان اندیشه تجزیه خواهی وجود دارد؟

 

محمد ولی

بعداز اعلان نتایج انتخابات ریاست جمهوری و موضعگیری تیم ثبات وهمگرایی دربرابر آن برخی تشوشات درمورد خطر تهدید به تجزیه کشور در صفحات مجازی و مطبوعات صوتی و تصویری با بیان های مختلف ابرازگردید .
اما بنابر حقایق جاری در سیاست های جهانی ومنطقه وی قدرت های ذیدخل در امور وسرنوشت افغانستان از نظر من این نه یک احتمال بلکه غیرعملی وناشدنی بوده میتواند زیرا:

۱- درسیاست عمومی امریکا و رقبای آن درمورد افغانستان

اگر فرض شود که عده ای از رهیران وکادرهای جمعیت اسلامی با برخی چهره های محلگرا وقومگرا هوادار جریان تجزیه خواهی باشند ، به خاطر داشته باشند تا عسکر خارجی در افغانستان است چنین پلانی عملی نمی شود. گرچه امریکا در گذشته ها به تجزیه سازی کشورها اقدام میکرد ( کوریای شمالی و کوریای جنوبی ، ویتنام شمالی و ویتنام جنوبی ) اما شمالی ساختن وجنوبی ساختن افغانستان را به نفع خویش ندانسته به چنین سیاستی متوسل نخواهد شد بلکه مانع ان خواهد گردید به این دلایل :
- تجزیه خواهان کسانی اند که سوابق ارتباطی با دو حریف مخالف امریکا یعنی روسیه و ایران دارند ، اگراینها بتوانند چنین عملی را انجام دهند از اثرپذیری ونفوذ روسیه و ایران دور بوده نمیتوانند . این تجزیه شامل ولایت های شمال کشورکه همسرحد با کشورهای عضو سازمان شانگهای اند میباشد وبر نقش قدم امریکا براین مناطق خاک میریزند .

- تازه ترین استراتیژی امریکا که یک ماه پیش از جانب موسسه تحقیقات استراتیژیک و بین المللی امریکا پیش گردید همانا استراتیژی شش فقره ای درمورد آسیای میانه بود که برطبق آن امریکا خواهان حضور درسواحل جنوب امو زیر نام‌ مبارزه با تروریزم و تامین امنیت سرحدات ممالک آسیای میانه ونفوذ به آن کشورها زیر بهانه استقرار قانونیت و حمایت از حقوق بشر میباشد. در صورت بیرون شدن این مناطق از چنبر نظامی - استخباراتی اش استراتیژی جدید ان درمورد آسیای میانه دچار چالش گردیده درتحقق آن با معضلات جدی مواجه میگردد. بخاطر باید داشت که فرستادن داعش ( شاخه خراسان) ازشمال شرق ترین تا شمال غرب ترین نقطه افغانستان ایجاد بهانه برای جنگ با تروریزم است که ترامپ نیابت این جنگ را بدوش طالبان واگذاشت.

- امریکا برای حفظ نفوذش درصفحات شمال دولت مطمینی که بتواند همچون پاکستان مانند دوران جهاد ماشین جنگی ، سیاسی و استخباراتی اش را دراین مناطق بکاراندازد ندارد ازینرو خود داخل اقدام شده است وحضور استخباراتی اش را حفظ مینماید، دوسند محرم ضمیمه وی موافقتنامه با طالبان را که سری نگهداشته شده است نمی توان جدا ازاین حقایق دانست.

- اگر روسیه و ایران به این تجزیه سراْ یا علنآ همراهی کنند امریکا و ناتو درمورد گذشت نخواهند کرد مگر اینکه متحمل شکستی شوند که در سوریه شدند . درچنین حالت صفحات شمال که از جمله ولایات پر درآمد برای عواید کشور است طوری ویران خواهند شد که سوریه گردید.

۲- ازلحاظ امکانات عملی  
گیریم که حکومت موازی هوادار تجزیه طلبی باشد آیا این تیم تاسرحد تجزیه خواهی یکدست باقی می ماند؟
در جمعیت اسلامی افغانستان چهره های است که احساس و درک شان تابع علایق محلی نبوده بلکه تفکرسراسر وطنی دارند شاید این درک ناشی ازحس ملی باشد یا منافع شخصی هرچه باشد جانبداری ازتجزیه خواهی نمی باشد . حضور چهره های شناخته شده آن حزب در تیم دولت ساز وشرکت مخالفان جمعیتی داکترغنی درمراسم تحلیف تیم دولت ساز را باید ناشی از احساس مسوولیت شان درقبال وطن و مردم و حفظ  وحدت ملی و ساحه جغرافیایی افعانستان دانست. براین بنیاد خودخواهی چند کادر ویکی دوتن از رهبران جمعیت با احساسات چند جوان و تنگ نظری چند محلگرا نمی تواند به یک روند تجریه خواهانه مبدل گردد.
باحفظ عدم توافق نظربا حال و گذشته جمعیت اسلامی عمل وحدت خواهانه گروهی از رهبران وکادر های آن راکه به سلامتی کشورمی اندیشند تمجید باید کرد .

۳- ازلحاظ منافع و از دیدعملی بودن چنین پروژه

بنظرم متحدین تیم دولت سازازجمله جنرال دوستم باحفظ بلند کردن آوازحکومت موازی و حمایت از تیم ثبات وهمگرایی حاضر به قبول تجزیه کشور نخواهد باشد. تا اکنون نه رهبران و نه کادرها وتحلیل گران هردو حزب وحدت اسلامی حرف بی مسوولیتی دراین مورد نگفته اند ، هم جنبش ملی اسلامی دوستم و هم احزاب وحدت اسلامی خلیلی و محقق که مخالف تیم دولت ساز هستند ودر بسا موارد دیدگاه های تعصب آلود دارند ایشان این عمل شانرا داد خواهی میگویند نه تجزیه خواهی وتا آخر با تیم ثبات وهمگرایی دراین مورد همراهی نخواهند کرد . گذشته های خونین باهم داشته اند وخوب میدانند که درمناطق تجزیه احتمالی درگیری های بد ترازگذشته را تکرار خوهند کرد زیرا کلیت خواهی جمعیت در پنج سال حاکمیت جنگی اش درکابل درخاطره ها زنده است . اینها خیر شانرا دریک محدوده و جغرافیای جدا شده نه بلکه در وجود افغانستان واحد خواهند دید . پس تجزیه خواهان به تجرید خواهند رفت .
تجزیه طلبان ( اگر واقعآ چنین چیزی وجود داشته باشد وگرنه مناسب نیست تا این اصطلاح را در ادبیات سیاسی کشور ترویج کرد) بخواهند دست به چنین عمل نابخردانه بزنند با منافع شان درکابل چه خواهند کرد؟
وقتی که درکابل با حزب اسلامی ، حزب وحدت و جنبش اسلامی جنگیدند آنوقت کابل از آنها نبود و( مال مردم دل بی رحم ) گفته مردم را کشتند ، آواره ساختند و شهر را به ویرانه مبدل کردند . حالا اگر مرمی فیرکنند آن مرمی به شیشه و دیوار قصرهای شان ، بلند منزل هایشان، سرای ها و تجارت خانه های شان ، اپارتمان ها و پمپ استیشن های شان اصابت میکند وملکیت ها و دارایی هایشان طعمه آتش می گردد .جان شیرین است اما مال برای این ها شیرین ترازجان مردم می باشد ازاین سبب به اقدامات مسلحانه توسط افراد بی مسوولیت دست نخواهند زد.
آن زمانی که با یکه تازی کابل را سوختند اول قوای مسلح را محو کردند وسایل و وسایط و سلاح را به حمید گل سپردند بعد طبق شعار کابل باید بسوزد عمل نمودند .
حالا قوای مسلح حافظ منافع مردم وجود دارد که میتواند از طغیان وبغاوت افراد بی مسوولیت وغیر تابع به قانون جلو بگیرند.
با ذکر دلایل عقلی ونقلی میتوان گفت که زمینه و امکان تجزیه شدن کشور وجود ندارد ونباید از آن در تشویش بود .شاید برداشت من از وضعیت ناقص باشد زیرا تحلیل ونتیجه گیری ناشی ازحقایق ظاهر است اینکه درعمق چه می گذرد باشد تا بروز آنها درسطح.
بهرحال کشور به تفاهم وهمدیگرپذیری نیاز دارد نه افتراق و جدایی . باید طرفین جنجال همین اصل را درنظرگرفته بدون توجه به جیره بندی مقامات میان احزاب بسرنوشت مجموع ملت بیاندیشند .

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۱۰۳

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020

 

 

 نگاه کوتاه به دوگانگی قدرت ، از دوکتور نجیب الله تا داکتر اشرف غنی

 

نسیم سحر

نگاه کوتاه به چند گانگی قدرت درسه سده اخیر نشان میدهد که افغانستان  دراین  دوره امیران و شاهان دوگانه و چندگانه را تجربه کرده که منجر به خانه جنگی ها ، خونریزی فراوان ، تباهی کشور و نابودی نظام سیاسی و استقرار ملوک الطوایفی در کشورشده است. درسه دهه اخیر نیزما شاهد چندگانگی قدرت درکشور بوده ایم : نخست در زمان حاکمیت دوکتورنجیب الله ، وقتی قوای شوروی از افغانستان خارج شدند ، یک حکومت در پشاور پاکستان به رهبری صبغت اله مجددی ایجاد شد که وزارت خارجه آن به گلبدین حکمتیار سپرده شده بود . یکی در کابل و دیگری در پاکستان واما حکومت پشاور از طرف جامعه جهانی برسمیت شناخته نشده بود . اما با تاسف که این حکومت بعد از سقوط شوروی و سقوط رژیم چپ در کابل قدرت را بدست گرفت و عواقب و پیامد های غم انگیز آن جنگ های داخلی ویا تنظیمی بود که همه ما از آن مطلع هستیم . در سقوط حاکمیت رژیم چپ ، پاکستان و روسیه نقش اساسی داشتند . سپس با بقدرت رسیدن طالبان در کابل ، حکومت برهان الدین ربانی قرارگاه خود را به تاجیکستان انتقال داد . در آن وقت افغانستان دو زعیم پیدا کرد  : یکی برهان الدین ربانی رییس جمهور مخلوع و مقیم در تاجیکستان که از طرف ملل متحد هنوز رسمیت داشت و دیگری امارت اسلامی به رهبری ملا عمر درقندهار . امارت اسلامی به کمک مستقیم پاکستان قدرت سیاسی را در کابل بدست گرفت و از طرف پاکستان ، عربستان سعودی و امارت متحده عربی برسمیت شناخته شده بود. بعد ازسقوط امارت اسلامی توسط امریکا ، حکومت جدید تحت رهبری کرزی ایجاد شد که از طرف جامعه جهانی نیز برسمیت شناخته شد و امارت اسلامی صرف بنام در پاکستان وجود داشت . اکنون بعد از انتخابات سال گذشته ( میلادی ) ، دو نفر مدعی ریاست جمهوردر کابل شدند : داکتراشرف غنی و دوکتورعبدالله .

همزمان بازهم گروه طالبان از امارت اسلامی که در پاکستان مقر آن قرار دارد از دولت و حکومت خود سخن میزنند که این ادعا با توافقنامه « دوحه » جدی ترمطرح شد . ناگفته نماند که این همه دوگانگی و چند گانگی قدرت در کشور به حمایت مستقیم کشورهای اجنبی صورت گرفته است .

مشروعیت این مدعیان قدرت

 نخست از همه باید به وضاحت و صراحت گفت که درافغانستان هیچگاه انتخابات بصورت دموکراتیک و بدون تقلب و دستکاری برگزار نشده است . اگر خرید آرای مردم به پول و هزینه های میلیون ها دالری که منابع آن مجهول و نامعلوم بوده را درنظر بگیریم به ماهیت غیردموکراتیک ، غیرشفاف و ناپاک این آرا دراین انتخابات پی خواهیم برد‌. خوب بیاد دارم که در زمان شاهی وقتی یک نفر کاندید ولسی جرگه و یا مشرانو جرگه می بود دیگ های پلو در خیمه های انتخاباتی شان بار می بود. صرف کاندیدان از احزاب چپ از این امر مستثنا بودند . در حال حاضر درکشور سویدن باید منابع تمویل کمپاین های انتخاباتی معلوم باشد و اکنون پیشنهاد گردیده که حتا مقدار ناچیز پول اسپانسر ها نیز آشکار گردد. اما با تاسف که در کمپاین های انتخاباتی سالهای اخیر انتخابات افغانستان هیچ کس نمیداند که این پول از کدام مراجع داخلی و یا خارجی تمویل میگردد. این موضوع اهمیت فراوان در مساله شفافیت انتخابات دارد . از جانب دیگر چقدر اتباع واجد شرایط رای دهی در انتخابات سهم گرفتند. گفته میشود که حدود نه میلیون نفر واجد شرایط بودند ولی در انتخابات سال گذشته ( میلادی ) حدود سیزده درصد مردم در این انتخابات شرکت ورزیدند. ازین رو سوالات و بحث های فراوان در مورد شفافیت و مشروعیت انتخابات در نظام های فاسد ، نظام های که از سر تا پا در فساد اداری غرق و آلوده بوده وجود داشته است . اما بالاخره باید معیارهای حداقل که در قانون جاری کشور درنظر گرفته شده را برای انتخاب رییس جمهور درنظرگرفت و آنرا مراعات نمود. قانون دو کمیسیون را برای بررسی و تفتیش و بالاخره اعلان نتایج انتخابات و سپردن اعتبار نامه نتایج را درنظر گرفته است . براساس اعتبار نامه کمیسیون انتخابات ، مراسم تحلیف رییس جمهور باید طی یک مراسم رسمی ، در حضور قاضی القضات ، روسای پارلمان و سنا و در حضور نماینده گان کشورهای مختلف ( نماینده گی های دیپلوماتیک ) برگزارگردد. دیده میشود که بتاریخ نهم مارچ اشرف غنی با معیار های فوق الذکر در یک مراسم باشکوه این تحلیف را اجرا نمود و اشتراک نماینده گان بیشتر از۳۵ کشور دنیا در این مراسم به مشروعیت آن افزود . و اما در آنسوی ارگ ، در سپیدار دوکتورعبدالله خود را بدون معیارهای بالا و صرف به دلیل وجود تقلب ، تطمیع اعضای کمیسیون ها که خود درایجاد آن سهم داشت ، خود سرانه خود را رییس جمهور اعلان نمود. مراسم تحلیف او هم در شرایط صحرایی ، ساده و شور و شعف دوران جهاد و شعار های « نعره تکبیر» برگزار شد .او در جریان سخنرانی ژست دادن دستمال پراز آب بینی به یکی از بادیگاردان خویش انجام داد که مایه شرمنده گی همه شد. همزمان باید گفت که درمراسم « تحلیف » به جز نماینده سفارت ایران ( به گفته نور رحمان اخلاقی یکی از سخنگویان تیم دوکتورعبدالله ) دیگر هیچ نماینده کشور خارجی دیده نشده است که این خود نمایانگر عدم مشروعیت او بعنوان رییس جمهور میباشد . از جانب دیگر اگر دوکتورعبدالله واقعا معتقد به امرخویش است نباید حاضر به معامله مثل انتخابات دوره گذشته شود و فورمول پنجاه پنجاه، شصت جمع صدارت و یا چهل جمع ریاست جمهوری را پیشنهاد کند . به باور من خوب ترین راه ، اگر دوکتورعبدالله  حمایت مردمی را با خود دارد باید به یک اپوزیسیون قوی و منتقد تبدیل گردد و در آینده مشروعیت خود را در یک انتخابات شفاف در یک فضای دیگر و در یک نظام بدون فساد کسب نماید .

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۱۰۳

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020

چگونه می ‌توان به صلح پایدار دست یافت؟

 

دکتر عبدالرشید جانباز

برای تامین صلح پایدار در افغانستان لازم است تا در جریان مذاکرات صلح اصول ذیل منحیث موضوعات کلیدی مطرح و حمایت گردد:

اصل اول: نظام جمهوری اسلامی

به قول کانت جمهوریت می ‌تواند باعث ایجاد صلح پایدارگردد. منظور از جمهوریت این است که نظام براساس اراده مردم ایجاد گردد، براساس قانون حکومت کند، مردم به عنوان شهروندان در پیشگاه قانون از جایگاه برابر برخوردار باشند و آزادی‌های فردی و حقوق بشری ‌شان محفوظ باشد.

اصل دوم: عدالت اجتماعی

یکی ازعوامل عمده خشونت‌ها محرومیت نسبی و نابرابری اجتماعی میباشد، در کشورهای که دولت‌ها با شهروندان ‌شان به گونه نابرابر برخورد میکنند یا به شکایات و نارضایتی‌های ‌شان گوش فرا نمی ‌دهند ، در آنکشورها شورش‌ ها و ناآرامی‌ های بیش ‌تر از کشورهای است که دولت‌ های آن به خواست‌ های مردم گوش فرا داده اند، و این نوع کشور ها به مرور زمان به صلح و ثبات پایدار دست یافته ‌اند. بنا بر این برای جلوگیری از شورش ‌ها، دولت ها باید به خواست ‌های شهروندان شان توجه نمایند.

درحال حاضریکی از مهم‌ ترین خواست‌ های مردم افغانستان تامین عدالت اجتماعی است. منظور از عدالت اجتماعی این است که مساله توزیع قدرت و ثروت و هم‌ چنان مسایل مربوط به امنیت انسانی، فرهنگی و هویتی باید به صورت عادلانه حل و فصل گردد. مسایل هویتی با ترویج فرهنگ مدارا، تساهل، کثرت گرایی و احترام به تنوع فرهنگی، زبانی و مذهبی، شناسایی و تقویت آنها حل میگردد، اما مساله توزیع قدرت و ثروت زمانی می ‌تواند حل گردد که مکانیزم‌ های تحقق عدالت شامل توافقات صلح گردد. هدف از مشارکت عادلانه ملی توزیع قدرت و ثروت نه بر مبنای قوم بلکه بر مبنای توزیع قدرت و ثروت به دو سطح افقی و عمودی یا مرکزی و محلی صورت گیرد. در مرکز برمبنای سهیم ساختن احزاب سیاسی در نظام سیاسی و درمحلات بر مبنای تفویض صلاحیت های بیش ‌تر به ادارات محلی (ولایات، ولسوالی‌ها و دهات) خواهد بود. تجربه ثابت ساخته است که شامل ساختن احزاب سیاسی در تصمیم گیری های ملی و بین المللی و افزایش صلاحیت نهادهای محلی و تقویت مشارکت مردم نه تنها برای شکوفایی و توسعه برای کشور و محلات ضروری است، بلکه برای بیرون کردن دهات از بستر فقر، محرومیت و در نهایت تقویت پایه ‌های نظام، تامین ثبات و صلح پایدار درکشور امر حیاتی میباشد.

اصل سوم: توسعه متوازن

توسعه متوازن نیز بخشی از عدالت اجتماعی است و منظور از توسعه متوازن اقتصادی اختصاص دادن و توزیع پروژه‌ها و برنامه‌ های اقتصادی به گونه‌ برابر میان ولایات، ولسوالی‌ها و دهات است. وهمچنان توسعه متوازن ارجحت دادن به پروژه های بزرگ ملی که در مجموع نیازمندی های ملی را مرفوع سازد، میباشد، مانند استخراج معادن و توسعه صنایع استخراجی، اعمار بندهای برق، صنایع نفت و گاز، زراعت و مالداری و حفاظت از محیط زیست را یاد آوری نمود.

اصل چهارم: حکومت داری خوب

حکومت ‌داری خوب یکی از وظایف تمام حکومت‌های مدرن و مردم سالار است. منظور از حکومت‌ داری خوب عرضه خدمات با کیفیت با توجه به خواست و مشارکت مردم، حاکمیت قانون، تامین عدالت، شایسته سالاری، ایجاد شفافیت و حساب ‌دهی و پاسخ گویی به مردم است. بنا بر این، لازم است تا تمام نهادها، قوانین و پالیسی ‌ها مطابق به اهداف حکومت ‌داری خوب اصلاح و تقویت شوند. در گماشتن افراد به پست های مهم و رهبری کننده دولتی باید اصل شایسته گی، تحصیل، تخصص، تعهد به منافع ملی و تقوا درنظرگرفته شود، زیرا تجربه نشان داد که تنها تحصیل و تخصص بدون داشتن تقوا و تعهد به منافع ملی ، منجر به فساد گسترده اداری و عدم مسوولیت پذیری در امورات محوله گردیده و نارضایتی مردم را از نهادهای حکومتی درقبال داشته است.

اصل پنجم : قانونمداری و حاکمیت قانون

حاکمیت قانون نیز یکی از مولفه های عدالت اجتماعی می باشد، درجوامع که قانون حاکمیت دارد و قانون بالای همه شهروندان صرف نظر از موقف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و دولتی بصورت یکسان تطبیق می گردد، درآن کشورهای صلح و ‌آرامش برقرار بوده و شهروندان آن بصورت افراد متساوی الحقوق در کنار هم زنده گی دارند، اما برعکس در کشورهای که قانون حاکمیت ندارد، در آن کشورها  نارضایتی بیشتر بوده و زمینه های جنگ وخشونت را مساعد می سازد.بنا یکی از عوامل تامین عدالت اجتماعی همانا حاکمیت قانون درجامعه می باشد.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۰ـ ۲۶۰۲

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020

 

 

 

 

تروریزم و مبارزه با آن

 

میرمحمد شاه رفیعی

ترور از کلمه (terror) وحشت و ترس اخذ شده که معنای آن کشتن و حذف فزیکی افراد به قصد ایجاد ارعاب و وحشت می باشد.همچنان ترور به معنای کشتن افراد برای رسیدن به هدف سیاسی تعریف گردیده است.

به صورت عموم ترور به معنای ترس و وحشت زیاد است و دست زدن به قتل و خونریزی از سوی یک گروه ، حزب یا دولت به منظور نیل به اهداف سیاسی کسب ویا حفظ قدرت است.

منابع مختلف سیاسی ـ نظامی  و مکاتب فکری هر یک به نوبه خود تعریفی از تروریزم دارند. بعد از یازدهم سپتامبر مبارزه برعلیه تروریزم ابعاد جدید کسب کرد و تروریزم به مثابه یک پدیده ننگین ـ خطرناک، مخالف تمدن و اصول زیست با همی مطرح گردیده است.

ترور پدیده دوران معاصر نیست و به درازنای تاریخ قدامت تمدن بشری و کنش سیاسی بشر دارد.

در تاریخ نمونه های از ترور مشاهده می شود به غرض ترور شاه ، رهبران و شخصیت های مطرح راه اندازی می شد.

بعد از انقلاب کبیر فرانسه  ترور به شکل نظام مند علیه بخشی از شهروندان فرانسه به کار رفته که می توان نوعی از ترور دولتی را درآن مشاهده کرد.

اگر چه برای ترور تعاریف جهان شمول و بسنده وجود ندارد اما اکثریت قریب به اتفاق معتقد به ویژه گی های تروریزم هستند که این ویژه گی ها عبارتند از:

 تروریزم مدرن قبل از همه شهروندان عادی را مورد هدف قرار میدهد که اهداف مستقیم و غیرمستقیم دارد.هدف مستقیم تروریست ها که همانا هدف سیاسی است کم اهمیت تر است و اما هدف غیر مستقیم همانا شهروندان عادی است که به منظور ایجاد ارعاب و بحران فراگیر درکشور مورد هدف قرار می گیرند تا امتیازات سیاسی و یا سایر خواست ها و مطالبات گروه های تروریستی از سیاست مدارها و یا زمامداران بدست آید.

 در هرحالت تروریزم فعالیت سیاسی است و مرتبط با اهداف سیاسی می باشد. عملی است نامشروع و مجرمانه و برعکس اگر چه تروریزم جرم است و اما از قتل و دیگر جرایم به خاطر بعد سیاسی خود متمایز می گردد و مخرب تر است.

دربعضی از حالات تروریست ها خود را مبارزان راه آزادی و استقلال جا می زنند و حامیان منطقه وی و جهانی شان نیز تروریست ها را به نام های گروه های مقاومت ملی و آزادی خواهان یاد نموده و مورد حمایت قرار می دهند،  حالانکه تمایزات قابل توجه درعملکرد و اهداف مبارزین راه آزادی، سعادت و خوشبختی مردم با تروریست ها وجود دارد که مهم ترین این وجوه اختلافات عبارت است از:

۱- تفاوت در روش جنگی مبارزین راه آزادی و نیروهای ملی و ترقیخواه با تروریست ها وجود دارد، زیرا نیروهای ترقیخواه اشکال مختلف مبارزات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را مورد استفاده قرار می دهند و در آخرین مراحل فعالیت که جبرا بالای آن ها مقامات حاکمه تحمیل نماید  جنگ است و درآن قوانین جنگی و کنوانسیون های ملل متحد را در مورد اسرا و مجروحین جنگی مراعات و هدف قرارندادن افراد ملکی را در نظرگرفته و به فعالیت های مسلحانه اقدام می کنند.

درشرایط کنونی مبارزین راه سعادت و خوشبختی مردم و نیروهای ترقیخواه رسیدن به قدرت و حاکمیت دولتی را از طریق اعمال زور و استفاده از سلاح مردود و غیرعملی می دانند.

۲- تروریست های امروزی با قدرت های خود کامه و در خدمت منافع نیروهای بیگانه و قدرت های هژمونیزم قرار دارند و موانع جدی را در برابر پیشرفت، ترقی و اعمار جامعه مرفه، صلح  و همبسته گی خلق ها به میان آورده اند.

۳- تروریست ها از هر نوع اعمال مدارا و تحمل پذیری خود داری می کنند و توجه بیشتر شان به ایجاد ارعاب و وحشت می باشد، قتل، شکنجه، مطلق نگری و جزم اندیشی خصوصیات عقیدتی و کاری تروریست ها را تشکیل می دهد و با اندیشه ورزی، نگرش متفکرانه، خرد ورزی و تامل سازش ندارند و در نظر آن ها جهان و مردم دو دسته بیش نیستند، دوست یا دشمن و یا هر که با تروریست نباشد دشمن است.

تروریست ها ابزار تشدید بحران ملی و تنش در سطح ملی و بین المللی می باشد. از این که بحران های ملی و جهانی از طرف قدرت های منطقه وی و جهانی تحریک می گردد و به وسیله سازمان های استخباراتی هدایت می گردد. بنابراین خصوصیت مهم ترریست ها وسیله بودن و مهره بودن آن ها به دست این قدرت های جهنمی تباه کار و دشمنان سوگند خورده انسانیت می باشد.

باید گفت که تروریزم و مبارزه با آن یکی از مسایل داغ و اهم جهانی می باشد. شناخت این پدیده ننگین و مبارزه موثر برعلیه آن از وظایف مهم و قابل توجه نیروهای دموکراتیک و ترقیخواه محسوب می گردد، زیرا تروریست ها عامل بحران، عقب مانی و تخریب زیربنای اقتصادی در اکثریت از کشورهای جهان می باشند. تروریست ها بنیادهای مهم تاریخی و آثار مهم تمدن بشری را تخریب و نابود می کنند، مانند تخریب آثار پالمیرا درسوریه ، مجسمه های بودا در بامیان و....

تروریست ها در مقابل حقوق انسانی و منافع ملی و قومی با بیرحمی هرچه تمام برخورد نموده و آن را  ازبین می برند. در کشور ما افغانستان سرزمین سوخته کوهدامن و یکاولنگ و تعرض به زنان ایزدی درعراق و اعمال داعش در سوریه و عراق نمونه های برجسته از اعمال تروریستی در جهان امروز می باشد.  

 ظهور گروه های تروریستی مختلف یکی از پی دیگر مانند القاعده ، طالب و داعش با رویکردهای دهشت افگنی و با افکار شدیدا افراطی که رنگ دین و مذهب را به خود گرفته، تروریزم را بیش از همه به یک هیولای خطرناکی مبدل گردانیده  که صلح و آسایش بشریت را با خطر مواجه ساخته  است و مبارزه بر علیه این پدیده شوم وننگین یکی از وظایف مبرم و عاجل تمام نیروهای مترقی و تحول طلب می باشد.

روابط تنگاتنگ تروریست ها با همدیگر، مانند روابط تحریک طالبان با القاعده و روابط آن ها با استخبارات منطقه و جهان،  مبارزه برعلیه تروریزم را دشوار ساخته و ایجاب می نماید تا این مبارزه با اتخاذ تدابیر سنجیده شده  و تحت یک رویکرد مشخص تنظیم و عملی گردد. مبارزه با تروریزم مبارزه برای ترقی، پیشرفت، سعادت و خوشبختی مردم و رونق  اقتصادی جامعه است. فراموشی این امر مهم و یا سهل انگاری نسبت به آن، فقر، تنگدستی، فرار مغز ها و ویرانی بیشتر جامعه را مساعد می سازد.

 نیروی های سالم، وطندوست و ترقیخواه که در سرلوحه وظایف شان ترقی، پیشرفت، سعادت و خوشبختی مردم و توسعه دموکراسی و حقوق و آزادی های مدنی را قرار داده اند، نمی توانند از مبارزه موثر و همه جانبه بر علیه تروریزم و رفع  عوامل و شرایط پیدایش این پدیده شوم و ننگین غافل و یا کم توجه باشند.

در اوضاع و حالات کنونی، برخی از قدرت های دولتی نیز به اعمال تروریستی مبادرت می ورزند و هریک از آن ها طرف مقابل و رقیب خود را متهم به اعمال تروریستی می کند، چنانچه ایالات متحده امریکا و بریتانیا، رقبای جهانی خود  مانند روسیه، چین و ایران را حامیان تروریزم قلمداد می نمایند، حال آنکه در مقابل، این کشورها، ایالات متحده امریکا را به مثابه حامی و پشتیبان بزرگ تروریزم معرفی می نمایند.

در بین احزاب سیاسی و حکومت ها به غرض از میان بردن رقبای سیاسی و شخصیت های مطرح نیز نوع تبلیغات سو و زهرآگین پخش می گردد که بنام ترور شخصیت معروف است. مسایل ترور شخصیت یکی از روش های بسیار بیشرمانه و مخالف اخلاق سیاسی در جهان است که در این مورد نیز احزاب و نیروهای دموکرات و ترقیخواه مسوولانه و بادقت بیشتر برخورد می نمایند و در مخالفت با ترور شخصیت های سیاسی  قرار دارند.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۱۰۳

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020

 

 

 

پیام تبریکیه دارالانشای حزب آبادی افغانستان

به مناسبت نهم حوت روزملی نیروهای دفاعی و امنیتی کشور

 

شهرکابل ، ۶ حوت ۱۳۹۸

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نیروهای ملی دفاعی و امنیتی قهرمان کشور !

دارالانشای حزب آبادی افغانستان مسرت دارد که به مناسبت نهم حوت، روزملی نیروهای دفاعی و امنیتی کشور، بهترین شادباش ها، تمنیات نیک و تبریکات دوستانه را برای تمام نیروهای ملی دفاعی و امنیتی که درهرکجای میهن عزیز شجاعانه و مسوولانه اجرای وظیفه می نمایند، از صمیم قلب تقدیم می دارد.

دارالانشای حزب آبادی افغانستان، قهرمانی ها، فداکاری ها و حماسه های مانده گار شما را که در راه دفاع از مردم ، استقلال و تمامیت ارضی کشوراز خود تبارز داده  و می دهید، به دیده قدر و احترام نگریسته و از آن حمایت خود را ابراز می نماید.

سربازان، بریدمن ها ، افسران و جنرالان قهرمان کشور!

حزب آبادی افغانستان مانند شما فرزندان دلیر و فداکار مردم و کشور، دفاع از استقلال ، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان عزیز را از شمار وظایف و مسوولیت های مهم و تاخیرناپذیرخود دانسته و دراین راه درکنارشما فرزندان دلیر کشور قرارداشته ، و ازکار و فعالیت وطن دوستانه شما یک بار دیگر پشتیبانی خود را اعلام می دارد.

دارالانشای حزب آبادی افغانستان بدین باوراست که ارتقای سطح احضارات محاربوی، تقویت و تجهیز قوای مسلح ، کمک به خانواده های کارمندان اموردفاعی کشور و معلولین جنگ از جمله وظایف مهم دولت بوده ، و لازم می داند تا به اجرای به موقع حقوق و امتیازات ، و بهبود وضعیت معیشتی این نیروها توجه هرچه بیشتر و دوامدار صورت گیرد.

همچنان حزب آبادی افغانستان، آرزومند است تا جامعه جهانی تعهدات خود را مبنی برتقویت و تجهیز این نیروها عملی نموده ، و قوای مسلح افغانستان را با سلاح و تخنیک عصری و مدرن ، تجهیز نموده و تعهدات خود را در زمینه به خوبی انجام بدهد.

 

با احترام

پوهاند داکتر محمد داوود راوش

رییس حزب آبادی افغانستان

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۲۶۰۲

Copyright ©bamdaad 2020