تاثیر تحولات دهه های اخیر قرن نزده در اروپا بر استرداد استقلال افغانستان

 

محمد ولی

 

دهه هفتاد قرن نزده در اروپا آغازگر تغیرات وتحولات بعدی جهانی هم از لحاظ استعماری وهم از لحاظ روابط خارجی میان ملت ها گردید . ظهور بین الملل اول کارگری و بین الملل سوسیالیستی سرآغاز بیرون شدن روابط ملت ها از انحصار دولت ها شد. دراین زمان گسترش استعمار در جهان باعث برخی درهم آمیزی ها از فرهنگ اروپائی با کشورهای مستعمره گردید که با گسترش ان در ممالک مشرق زمین ریشه های ایده جدید وخلاف تفکر سنتی عقب مانده را میان اقشار اگاه ان وقت ایجاد کرد ، قدرت های جدید درصحنه جهانی پا به ظهور گذاشت و دهه هفتاد قرن نزده به مثابه دور گذار از یک قرن به قرن دیگر تلقی گردید .

المان بحیث قدرت جدید ازسال ۱۸۷۱ تاسال۹۱۴ا ترسایی با پیروزی براتریش و فرانسه با توان اقتصادی بلند و توسعه تجارت جهانی در اروپا عرض اندام کرد.

یکی از اثرات ملموس گسترش تمدن اروپایی در مشرق زمین شکل گیری ایده ناسیونالیسم بود که اول در اروپای شرقی وبعد به خاور زمین راه یافت . این ایده با وجود نظام های مسلط فیودالی دراین کشورها از لحاظ روبنایی بر نسل جوان اثر فوری نمود . گرچه از لحاظ ساحه تاثیر و حدود وسعت ضعیف بود اما از لحاظ  پذیرش میان نسل جوان توانست مایه تفکر آزادی خواهی ، ترقی پسندی ، پیشرفت وتوجه به معارف گردد .

اثرات ناسیونالیسم بر کشورهای مستعمره توسط تحصیلکرده گان غربی شان به این کشورها انتقال یافت .

رهبران اولین کنگره ملی هند در سال ۱۸۸۵ ترسایی عمدتآ تحصیلکرده گان غرب بودند مانند مهاتما گاندی ،جواهر لعل نهرو و محمد علی جناح ، دوکتور سونیات سن بنیاد گذار جمهوری چین ، رهبر اندونزی ، انقلابیون افریقا چون‌ قوام نکرومه ، جولیوس نایرری ، دوکتور مصدق در ایران و همچنان در ترکیه همه تحصیل یافته های مغرب زمین بودند که برای رهایی کشورهای شان از سلطه استعمار و رژیم های مطلقه واستبدادی می رزمیدند .

افغانها گرچه تحصیلات عالی غربی نداشتند اما اندیشه های علامه سید جمال الدین افغان بخصوص در دربار امیرشیرعلی خان اثرات خاص در ایجاد روحیه استقلال خواهی بجا می گذاشت بعدها مشروطه خواهان نوعی تجدد طلبی درعرصه های معارف ، حصول استقلال وتغیر شاهی مطلقه به مشروطه گردید .

توسعه استعمار انگیزه رقابت های شدید کشورهای استعماری را بار آورد منجمله رقابت دولت های روس وانگلیس در آسیا بر سر ایران ، افغانستان وتبت شدت گرفت . ظهور دو قدرت جدید استعماری ( جاپان و امریکا) بر تشدید رقابت های استعماری افزود .

دردهه اخیر قرن نزده قدرت های جهانی در پی تقویت نیروهای بحری شان برآمدند ، امریکا ، انگلستان ، فرانسه و المان دراین عرصه رقابت میکردند .

انگلستان تلاش داشت اتحاد المان را دربرابر ایتالیا و فرانسه با خود داشته باشد ، اما تضاد منافع هردو در رقابت های دریایی وتجارت جهانی مانع از آن می شد که باهم متحد شوند .

رقابت میان دول اروپایی تا آغاز قرن بیست باعث ایجاد اتحادهای جدید گردید ، فرانسه و روسیه با سفر نیکلای دوم در سال ۱۹۰۱ به پاریس داخل مرحله همکاری های اقتصادی گردیدند . به اثر یک پروتوکول درسال ۱۹۰۰ بین قوماندانی مشترک هردو کشور نوعی تعهد نظامی به مقابل انگلیس بعمل آمده بود که بر طبق ان فرانسه ۱۵۰ هزارعسکر در سواحل مانش جا به جا میکرد تا در صورت درگیری جنگ بین روسیه وانگلیس برای همکاری روسها داخل اقدام شود ، روسیه قبول کرده بود که در صورت جنگ میان فرانسه و انگلیس به ترکستان حمله ور شود تا توجه انگلیس را به آسیا مبذول سازد وباعث تشویش قوت های انگلیس درهند گردد.

مناسبات انگلیس و المان تا حد جنگ تبلیغاتی علیه یکدیگر تنزل نموده باعث قطع روابط میان دولتین شد. روسیه در سال ۱۹۰۴ درگیر جنگ با جاپان گردید .

از اثر سرعت قدرتمند شدن المان وتغیرات در روسیه بخاطر جنگ با جاپان وانقلاب ملی داخلی  آن کشور، انگلستان و فرانسه مجددآ در روابط شان به توافق جدید وهمکاری با یکدیگر در مقابل المان شدند .

وزارت خارجه فرانسه داخل اقدام شد تا در مناسبات روسیه و انگلستان بهبودی به میان آورد ، در سال ۱۹۰۷ترسایی با بهبودی در مناسبات روس وانگلیس رقابت هردو کشور در مورد افغانستان ، ایران وتبت پایان یافته روسیه این مناطق را بحیث منطقه تحت نفوذ انگلستان قبول کرد .

اروپا در این زمان دچار بلاک بندی جدید گردید که هر جانب بلاک در تلاش برتری جویی خودش بود . رقابت المان و فرانسه بالای الزاس ولورن ، رقابت المان وانگلستان در تفوق طلبی دریایی و رقابت روسیه و اتریش روی مساله بالکان خطرات برهم خوردن صلح را در اروپا نشان میداد . دراین زمان جهان بین قدرت های بزرگ تقسیم شده بود . با چنین وضع اروپا از سال ۱۹۱۳ که المان به تقویت قدرت جنگی اش آغاز کرد به سوی جنگ جهانی اول حرکت میکرد تا اینکه این جنگ در سال ۱۹۱۴ آغازشد.

پایان این جنگ اثرات سیاسی توام با برخی دگرگونی ها در اروپا به جا گذاشت ، نقشه سیاسی اروپا تغیر کرد وبا تشکیل دولت های جدید ناسیونالیسم از ایده بعمل درآمد . چهار امپراطوری در سال ۱۹۲۰ از نقشه جهان محو شد وکشورهای جدید جای آنها را گرفت .

امپراطوری تزاری روسیه را انقلاب سوسیالیستی سال ۱۹۱۷ از نقشه زدود ، امپراطوری المان با شکستی که از جنگ برداشت خاتمه یافت ، امپراطوری اتریش - هنگری نیز محو شده با تجزیه امپراتوری ترکیه عثمانی باب خلافت اسلامی بسته شد.

دموکراسی در بسا کشورها جاگزین دیکتاتوری ها گردید ، اثرات این تغیرات محدود به اروپا باقی نماند بلکه در خارج ازآن قاره رسید.

از پی آمد های ناگوار این جنگ یکی هم خرابی وضع اقتصادی اروپا و به جا گذاشتن ۲۵ میلیون کشته بود .

انگلستان در سال ۱۹۱۹ از امریکا ۴، ۵ میلیارد دالر مقروض شد . سقوط اقتصادی اروپا که ضعف کلی آن قاره را نشان میداد منتج به افول قدرت استعماری آن قاره بر مستعمرات گردیده با ختم جنگ جهانی اول در هند و مصر جد وجهد آزادی خواهی به مرحله نوین آغاز کرد و تقریبآ درهمه مستعمرات اوای مخالفت علیه استعمار بلند شد . گرچه کشورهای فاتح باهم همدست بودند ولی در ختم جنگ بار دیگر انقطاب ها روی منافع کشورها رخ داد و امتیازگیری فاتحان عامل دیگر تضادها شد.

اثر تحولات در اروپا درجریان جنگ بر کشورما مشهود بود سفر هیات المان ترک بدربار امیر حبیب الله خان ، ملاقات ها و مشوره های شورای سلطنتی درمورد موضعگیری در جنگ جهانی اول ، حضور نمایندگان ازادی خواهان هند در ترکیب هئیت المان - ترک وفعالیت ازادی خواهان هند در کابل بر اراکین سلطنت اثرات جداگانه بجا گذاشت . مشروطه خواهان که تفکر محمود طرزی با الهام از افکار سید جمال الدین افغان وآگاهی از جریانات جهانی بر آنها موثر بود با محافظه کاران دربار در تضاد بود .

ارتجاع مذهبی وابسته به انگلیس که در دربار نفوذ داشت یکجا با سرداران محافظه کار بخصوص برادران مصاحب ( نادر و بردادرانش که از دیره دون هند به دربار راه یافته بودند ) بالای موضعگیری دولت در برابر این هیات در تقابل فرار داشت . محمود طرزی درهمین زمان مقاله ( حی علی الفلاح ) رادر سراج الاخبار که دعوت به قیام علیه استعمار بود نشر نمود و با مخالفت امیر مواجه شد .

مشروطه خواهان که ذکر آنها بار بار در نوشته ها آمده است بزرگترین هدف شان استقلال کشور بود، با الهام از تحولات جهان و اروپا با  وجود اعدام ها و به غل و زنجیرکشیدن ها دست از مبارزه بر نداشتند تا اینکه اعلیحضرت امان الله خان به مقام سلطنت رسید و آزادی خواهان و مشروطه طلبان پشت وپناه او شدند وکشور درسال ۱۹۱۹ به استقلال نایل گردیده عقبگرایان درپی توطیه های بزرگ شدند و با حمایت انگلیس انقلاب سیاه سقوی را باعث گردیدند .

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۷۰۸

 اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2020