اطفال مستحق بهترین ها اند 

روز کودک خجسته باد!

داکتر نظیفه توخی


بیایید بخاطررنج های بیکران وناملایمات اجباری که ازچندین دهه بدینسو اطفال نازنین کشورما متحمل شده اند وهنوزهم با آن مواجه اند، لحظه ای مکث کنیم.

اول جون (۱۱جوزا) دراکثرکشورها منحیث روز بین المللی طفل شناخته شده وازآن تجلیل بعمل میآید. اما اطفال زحمتکش کشورم ازاین روز آگاهی نداشته ومصروف پیدا نمودن لقمه نان برای خود و فامیل اش است.

اطفال منحیث آینده سازان جوامع بشری که چشم امید همه اند، باید همیشه حق اولویت داشته باشند. دراکثریت مطلق کشورها به استثنای کشورهای فقیر وعقب نگهداشته شده، اطفال ازحقوق بیشتر برخورداراند ، سوادآموزی و مکتب رفتن جبری بوده و ازجانب مقامات مربوطه کنترول شدید از آن به عمل می آید. هرگاه والدین مانع آموزش طفل گردند، مجازات و یا جریمه نقدی میشودند. به همین ارتباط دولت والدین را هم مکلف میداند تا دراین زمینه کنترول جدی نمایند. با آنهم دراین کشورها تعداد قابل ملاحظه ازاطفال، ازرفتن به مکتب محروم اند. طورمثال در کشورهای غربی اطفالی که مبتلا به مریضی دایمی اند، و یا اطفال پناهنده گانی که دراین کشورها به شکل غیرقانونی زیست دارند.

مساله نهایت مهم و قابل توجه، خشونت بیش ازحد و فراوان علیه کودکان است. به اساس ارقام نشر شده، تقریبأ ۹۱ فیصد از کودکان کشورما به اشکال گوناگون به خشونت در اجتماع مواجه اند. این خشونت ها نهایت وسیع و گسترده است که از محیط خانه و خانواده ها گرفته تا مکتب، محل کار و محیط اجتماعی را در برمی گیرد. اکثر خانواده ها برخورد خشن و خشونت آمیز در قبال کودکان دارند. پدران و مادران بدون اینکه توجه ای به پیامدها و تاثیرات ناگوار این نوع برخوردها داشته باشند، همیشه با جبر و زور با کودکان شان برخورد می کنند. این برخوردهای خشونت آمیز چنان تاثیری سو و ناگواری در ذهن و ضمیر کودکان برجا می گذارند که حتا تا زمان پیری و مرگ هم، فراموش شان نمی شود. تحقیر کودکان و نادیده گرفتن شخصیت شان، زخم بزرگ بر روح و روان شان وارد می کند که تا اخیر زنده گی التیام نمی یابد.

اطفال کشورهای عقب نگهداشته شده که افغانستان هم جُزاین کشورها شمرده می شود، درخطر مواجه اند و وضعیت شان نگران کننده است. زیرا اگراز این اطفال حمایت نگردد و زمینه تحصیل برایشان مهیا نگردد وضعیت اطفال ازاین هم بدتر شده و درآینده باردوش جامعه خواهند بود.
به اساس پژوهشی که بوسیله یونسکو صورت گرفته است وضع اطفال درافغانستان نگران کننده است. یونسکو اظهارداشته که باید دولت افغانستان حق اولویت دهی براطفال را بیآموزد و رعایت کند.

بیشتراطفال درافغانستان به دلیل فقراقتصادی وازدست دادن سرپرست خانواده مجبوربه انجام کارشاقه شده اند. نا امنی، فقر و بیکاری عوامل دیگری اند که اطفال کارهای شاقه را انجام میدهند وازآموزش محروم شده اند. این اطفال درشرایط دشوار، با دستمزد اندک تا ناوقت های روزمصروف انجام کارهای شاقه اند.
طورمثال: بیشتراین اطفال مصروف کاردرداش های خشت پزی، موتر شویی ها، قالین بافی، مستری خانه ها، و دربرخی از کارخانه ها مصروف کار اند.

در یکی ازمواد کنوانسیون حقوق اطفال آمده است که باید ازحقوق طفل دربرابرهرکاری که مشقت بار باشد ویا مانع تحصیل طفل گردد یا به رشد جسمی، ذهنی، روحی، معنوی یا اجتماعی طفل صدمه وارد کند، حمایت گردد. کاراطفال ازلحاظ قانونی منع قرار داده شده است.

همچنان درماده چهل و نهم قانون اساسی افغانستان آمده است که تحمیل کاربراطفال جواز ندارد.

سن استخدام بوسیله سازمان بین المللی کار با توجه به شرایط اقتصادی - اجتماعی کشورها،سن ۱۸ سالگی تثبیت گردیده است. درعین حال، دربعضی اسناد دیگر، دولت ها را موظف ساخته که حد اقل سن را درقانون داخلی خود تعیین نمایند. قانون کارافغانستان درماده ۲۰، سن استخدام را ۱۵ سالگی وسن کارآموزی را ۱۴ سالگی تعیین نموده است. اما در شرایط خاص (موافقه ممثل قانونی و تایید شورای نماینده گان مربوط ) استخدام در۱۴ سالگی و کارآموزی در۱۳ سالگی نیز مجوز است.

ساعات کارطبق قانون کار، حد اکثر۴۰ ساعت درهفته (البته روز پنجشنبه ۵ ساعت) و کارهای مضربه صحت وکارهای زیرزمینی ۳۵ ساعت درهفته می باشد. اما برای نوجوانان کمتراز ۱۶ سال ۳۰ ساعت درهفته مقررشده است. ساعات کارشبانه یک ساعت کمتر می باشد.

مزد کارگرمطابق کمیت وکیفیت کاربا رعایت درجه، رتبه، بست یا حرفه، دوره کار و سایر شرایط، بدون هیچگونه تبعیض پرداخت می شود. قانون کار راجع به مزد کارگران خردسال یک مقرره حمایتی وضع نموده که مزد نوجوانان مساوی با بزرگ سالان، بدون در نظرداشت تقلیل ساعات کار، پرداخت می شود. نکته مهم دیگر اینکه قانون کار، دولت را موظف کرده که «حد اقلِ مزد » را تعیین نماید. تعیین حد اقل مزد در تمام کشورها معمول و حتا الزامی است. کشورهایی که با تورم و بیکاری مواجه هستند، دراول هرسال، حد اقل مزد را براساس معیارهای مختلف از جمله نرخ تورم، تعیین می نماید.

با تاسف باید گفت درافغانستان اطفال زیادی که کمترازهجده سال سن دارند، به دلیل فقر و تنگدستی به انجام کار های شاقه ودشوارمشغول اند. عده از این اطفال که حتا به سنین پایین ترهم قراردارند، جبرآ برای امرارحیات خود و فامیل شان مشغول کاراند.
متاسفانه این قوانین درافغانستان درروی کاغذ ثبت و در «آرشیف» نگهداری میگردد، اصلا از جانب مقامات مربوطه ازتطبیق آن کتنرول و بررسی بعمل نمی آید.

کاراطفال به دلیل فقر، درحقیقت ادامه دهنده فقر نیزمی باشد زیرا اطفالی که به علت رهایی از فقر توسط فامیل ها بکار گماشته می شوند فرصت های آموزش وارتقای ظرفیت ها ی شانرا از دست می دهند و در نتیجه درزنده گی آینده شان بازهم فاقد امکانات و بار دوش جامعه می باشند.

براساس ارقام نشرشده یونسکو، درافغانستان ۳۰ فیصد ازکودکان افغان مشغول کار می ‌باشند. چنانچه کمیسیون مستقل حقوق بشرافغانستان با ابراز نگرانی ازوضعیت اطفال درکشورمی گوید، بیش از دو میلیون طفل درحال حاضر مصروف انجام کارهای شاقه وحتا کارهای که از توان فزیکی آنان بالاتراست میباشند و بیشترشان سرپرست خانواده هستند.

از اینکه اطفال درسنین بی نهایت پایین درساحه کار قرارمیگیرند، درجریان کاراز آنها سواستفاده هم صورت می گیرد به اساس گزارش ها، پنجاه درصد این اطفال محیط کاری مصوون نداشته و توسط صاحبان کاربا خشونت های مختلف مواجه میگردند.
گفته میشود که شماری ازاین کودکان حتا مورد تجاوزجنسی قرارگرفته، ازآنان در قاچاق مواد مخدراستفاده شده وبالاخره به مواد مخدرمعتاد ساخته میشوند.

موضوع دیگری که قابل مکث میدانم مزد کار اطفال است. که آنها مجبوراند با مزد نهایت ناچیز (بخورو نمیر) کار کنند. چنانچه به اساس اظهارات ذکرشده تعدادی ازاطفال، آنها مجبور اند تا با عاید سیصد افغانی درهفته، مصارف خانواده هفت نفرهً شان را مهیا بسازند.

به نظرمن زمانی که بودجه یک کشورترتیب میگردد، باید مقدار کافی پول برای تربیه و پرورش اطفال هم اختصاص داده شود چون اینها، نونهالان و آینده سازان جوامع بشری اند اگر از اطفال بصورت درست حمایت نشود و زمینه تحصیل برایشان فراهم نگردد از تعلیم وتربیه سالم عقب میمانند و باردوش جامعه میگردند. چنانچه روانشناسان به این عقیده اند: افرادی که سبب بزرگترین مشکلات برای خود و اجتماع میگردند، اکثراْ کسانی اند که درکودکی صدمه دیده اند. به همین منظور باید با اطفال قسمی برخورد گردد که آنها زنده گی را منحیث یک نعمت بشناسند نه به عنوان یک کار اجباری که آنرا باید سپری کنند.

متاسفانه حکومت هیچگونه برنامه مناسب واستراتیژی مشخص برای بهبود وضعیت اطفال کارگر ندارد. دولت باید برای اطفالی که مجبوربه کاراند، زمینه های تعلیم را مساعد بسازد، حکومت افغانستان دراین بخش طوریکه هویدا است ناکام بوده و هیچ نوع پلان مشخص دراین خصوص تهیه ننموده است.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۰ـ ۰۱۰۶

  یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2020

تبعیض سیستماتیک در دیگ جوشان امریکا

جوادی ‌پور  


هرازچندگاهی رسانه ‌ای شدن اعمال تبعیض ‌آمیز و خشونت ‌بار در ایالات متحده امریکا توجه جهان را به هرم اجتماعی شکل یافته در این کشور جلب می‌ کند که در آن رنگین ‌پوستان خصوصا امریکایی ‌های افریقایی ‌تبار را در زمره نژاد فرودست قرار داده است. هر چند در ظاهر، بسیاری از نظریه پردازان لیبرال بر هویت متکثر امریکا تأکید دارند و جامعه امریکایی را به‌ مثابه یک «دیگ جوشان» یا « دیگ ذوب melting pot »  می‌ دانند که هویت‌ های همه شهروندان درهم ‌تنیده شده و همه شهروندان هویت واحدی را تحت عنوان هویت امریکایی، بدون توجه به سابقه و پیشینه خود دریافت می ‌کنند؛ اما ناعدالتی و نابرابری نهادینه شده در این کشور، همگونی شهروندی را دچار تزلزل کرده است.
در روزهای اخیر با منتشر شدن ویدیویی از رفتار خشونت ‌آمیز پولیس امریکا نسبت به یک جوان ‌سیاه‌پوست که منجر به کشته شدن وی شد، موج اعتراضات به این حرکت غیرانسانی، ایالت مینه ‌سوتا را دربرگرفته است. بسیاری از مردم شهر مینیاپولیس با حضور در خیابان‌ ها واکنش اعتراض ‌آمیز خود را به این اقدام ضد بشری نشان دادند. با این وجود مقامات ایالتی و فدرال، رویکرد مثبتی در قبال معترضان اتخاذ نکرده‌‌اند.
نکته قابل تامل اینجا است که دادستان مینه‌ سوتا بسیار دیرهنگام دستور بازداشت پولیس خاطی را صادر کرد و فرد جانی به سرعت با قرار وثیقه نه چندان سنگین از زندان رهایی یافت. البته شهردار مینیاپولیس اغتشاشات را محصول انباشت خشم و غم می ‌داند و معتقد است که این اعتراضات نتیجه یک فیلم ۵ دقیقه‌ای نیست، بلکه چکیده ۲۰۰ سال تبعیض است. جنجالی ‌ترین موضع ‌گیری مربوط به رییس جمهور امریکا است که صراحتا معترضان را اراذل و اوباش نامید و بدون هیچ ملاحظه و حتی بازی کلامی صراحتا از «خشونت عریان» سخن گفت و با لحنی تهدید آمیز نوشت: « زمانی که غارت شروع شود، شلیک هم آغاز می‌ شود.» سخنان تحریک کننده‌ ای از این دست که متاسفانه کم تعداد هم نیستند، منجر به برافروخته شدن هر چه بیشتر آتش خشم و اعتراض مردم شد. به گونه ‌ای که آن‌ها با سردادن شعار « No Justice, No peace »، جریان اعتراضات خود را تداوم بخشیده ‌‌اند.
بدیهی است این اولین باری نیست که انسانی غیرمسلح با رنگ پوستی که سفید نیست، مورد تهاجمات پرخاشگرانه پولیس یا نظام قضایی ایالات متحده قرارگرفته است. با نگاهی به لیست قربانیان خشونت پولیس امریکا نام هزاران ‌سیاه ‌پوست از جمله «والتر اسکات» و «مایکل براون» به چشم می ‌خورد. در نمونه‌‌ ای آماری در بازه زمانی سال ۲۰۱۵ تا اکنون، مشخص می‌ شود که در مدت چهار سال ‌ونیم ۴۷۲۸ نفر در سراسر امریکا در اثر تیراندازی پولیس کشته شده‌‌اند (یعنی به طور متوسط سالی ۱۰۰۰ نفر) که از این تعداد ۲۳۴۳ نفر‌سیاه‌ پوست، لاتین ‌تبار و… بوده‌‌اند.
با وجود آنکه ‌سیاه ‌پوستان امریکا تنها کمتر از ۱۳ درصد کل جمعیت کشور هستند، اما پولیس ایالات متحده بیش از دوبرابر سفید پوستان نسبت به آن‌ها خشونت روا داشته و با ضرب گلوله آن‌ها را به قتل رسانده است. چندی پیش نیز نشریه واشنگتن پست در گزارشی به ۵۴ سال خشونت در امریکا اشاره کرد که دست کم ۱۶۵ کشتار جمعی را در برمی ‌گیرد.

لازم به ذکر است خشونت و تبعیض ساختاری تنها محدود به خشونت فیزیکی نیست و بحران کرونا نیز از تبعیض ناپیدای دیگری پرده‌ برداری کرد که نشان ‌دهنده تفکرات نژاد پرستانه و تبعیض سیستماتیک حاکم بر ایالات متحده امریکاست. نابرابری قابل توجهی در دوران کرونا نسبت به افرو امریکایی ها اعمال شده که در نتیجه آن تعداد جان ‌باختگان ویروس کرونا در مناطق ‌سیاه‌ پوست‌ نشین به مراتب بیشتر ازسایر مناطق است. این موضوع نشان‌ دهنده پایین بودن سطح دسترسی این قشر جمعیتی -نژادی به امکانات بهداشتی و درمانی است.

براساس آمار، در شیکاگو بیش از ۷۰ درصد قربانیان کرونا در این شهر ‌سیاه‌ پوستان هستند، درحالی که ‌سیاه‌ پوستان فقط ۳۰درصد کل جمعیت را تشکیل می‌دهند. در ایالت میشیگان که  افرو امریکایی ها ( افریقایی-امریکایی‌ها  ) حدود ۱۴٫۱ درصد کل جمعیت را تشکیل می ‌دهند، ۴۸درصد بستری شده گان ناشی از کرونا ‌سیاه‌ پوستان هستند. خشونت و تبعیض ساختاری در دولت ترامپ به حدی وخیم شده است که براساس نظرسنجی « پژوهش مشارکتی افرو امریکایی ها » ۸۰ درصد مشارکت کننده گان از دیدگاه ضعیف و ناعادلانه ترامپ به ستوه آمده‌‌اند. به نظر نمی ‌رسد دستگاه سرکوب امریکایی اجازه توسعه اعتراضات را بدهد، اما این موضوع به شکل گسترده‌‌ای می ‌تواند بر فضای کارزارهای انتخاباتی پیش روی امریکا تاثیرگذار باشد./ همدلی

 

به سلسله نشر دیدگاه های کارشناسان حزب آبادی افغانستان اینک نگارشی از خامه رفیق صبور ثابت در باره جایگاه  کشاورزی درخود کفایی واشتغال زایی را پیشکش میداریم. بامـداد

 

نقش کشاورزی درخود کفایی واشتغال زایی

صبور ثابت

افغانستان یکی از فقیر ترین کشورهای جهان است که از نبود مصوونیت غذایی وگرسنگی رنج میبرد. طبق راپور وزارت زراعت و دفتر« یو اس آی دی» ۸۰٪ مردم افغانستان مشغول پیشه زراعت و مالداری سنتی می باشند که ۳۱٪ در آمد ملی از محصولات زراعتی بدست می آید .

در مجموع ۷.۸میلیون هکتارزمین درافغانستان قابل کشت می باشد که از جمله ۳.۳ میلیون هکتارزمین آبی و ۴.۵ میلیون هکتارزمین للمی یا بارانی وجود دارد.

جنگ طولانی مدت، تغییرات اقلیمی و حوادث طبیعی، تغییردرجمعیت، نابرابری جنسیتی، فرصت‌ های محدود اشتغال ‌زایی و نگرانی ‌های ناشی ازتداوم فساد ، نبود شفافیت و پاسخ‌ دهی باعث حفظ فقر ، گرسنگی ونبود مصوونیت غذایی درکشورگردیده است.چهل درصد افغانها مصوونیت غذایی ندارند ، محو کامل گرسنگی درتمام جهان از اهداف انکشاف پایدار سازمان ملل متحد بوده که تا سال ۲۰۳۰ میلادی باید گرسنگی به طورکامل از جهان محو شود ، تاکیدات مکرر انکشاف پایدار سامان ملل متحد به مسوولین حکومتی این است که مساله گرسنگی در افغانستان باید در اولویت کاری شان پنداشته شود. در وضعیت فعلی با شیوع ویروس کرونا ، مرگ و میر ناشی از آن ، وضع قرنطین در جهان ، ازدیاد روز افزون بیکاری درکشورها ، توقف کارخانجات تولیدی و انواع دیگری از دشواری ها سبب شده تا مشکلات بزرگی اقتصادی را در جهان بوجود آورد. بدبختانه مردم کشور ما با شیوع این ویروس کشنده شدیدا متاثر گردیده  و با مشکلات اقتصادی دست به گریبان است و بسیاری از امورات کشور با کمک های خارجی به پیش برده می شود، بهترین گزینه برای خودکفایی اقتصادی تقویت زراعت است.

زراعت می تواند در پایه ریزی ساختار اقتصادی کشور کمک فراوان نماید و کشور را در مسیر توسعه اقتصادی قرار دهد. زراعت در افغانستان به گونه سنتی یکی از شاخص های بالقوه اقتصادی محسوب میگردد و یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین عامل رشد اقتصادی در کشور به شمار میرود. حدود ۷۰ در صد افغانها در مناظق روستایی زنده گی دارند و بیشتر در مزارع زراعتی مشغول کار اند و ۶۱ در صد خانواده ها درآمد شانرا از طریق سکتور زراعت به دست می آورند . با وجود رشد بطی اقتصادی منجر به کاهش سهم سکتور زراعت در اقتصاد افغانستان گردیده ، این سکتور ۴۰ درصد فرصت های شغلی را برای مردم فراهم ساخته است . این درحالیست که بیشتر از نیم نفوس افغانها که در مناطق روستایی زنده گی میکنند ، مشغول فعالیت در سکتور زراعت اند .

تدوین پالیسی های آینده نگر و مردمی ، و سرمایه گذاری ها دراین بخش می تواند منجربه رشد بالقوه سکتور زراعت درکاهش فقر و رشد اقتصادی پایدار ازطریق ایجاد فرصت های کاری ، بهبود حاصلات و مشارکت سراسری گردد .

یکی از کاستی ها در برخورد کشورهای کمک دهنده بعد از سال ۲۰۰۱ میلادی ، توجه بیشتر به وزارت انکشاف دهات بود که از آن طریق غیرمسلکی  به کارهای زراعتی و مالداری پرداخته شد و توجه لازم بخاطرکاربنیادی درسکتور زراعت از طریق وزارت زراعت صورت نگرفت . جامعه جهانی میتوانست از طریق سکتورزراعت زمینه رقابت جوانان را برای دستیابی به فرصت های کاری جدید به شدد افزایش دهد و تمام نیروی بشری جوان را در ولایات به بازار کار سوق و یا جذب نماید تا از مهاجرت گسترده جوانان افغان وکشته شدن تعداد زیاد آنها در راه های پرخطر جلوگیری میشد . همچنان۵۰ در صد جوانان در روستاهای افغانستان در سکتور زراعت و مالداری مشغول کاراند واکثرا به مثابه کارگران بدون مزد درمزارع خود کارمینمایند. فیصدی میزان مشارکت کاری زنان در روستا ها بالا رفته و دراین مشاغل در آمد زا کار مینمایند که ازهر پنج تن زن روستایی چهار تن آنان به صفت کارگران بدون مزد در مزرع خانواده کار مینمایند . متاسفانه نسبت سهم اندکی از درآمد تجارت محصولات زراعتی ، با وصف میزان استخدام بلند دراین سکتور و دلیل موجودیت موانع و محدودیت ها درعرصه بازار یابی برای محصولات زراعتی و حضور کثیر کارگران خانواده گی بدون مزد یکی از چالش های بزرگ و عمده به شمار میرود . تعداد محدود از این خانواده های روستایی قادراند تا از طریق فرآورده های زراعتی و مالداری شان در بازارها آنهم به قیمت نازل به منابع عایداتی مورد قبول برای شان دسترسی پیدا کنند .

بخاطر رفع مشکلات فوق و دست یابی به اقتصاد خوب و خود کفایی به محصولات زراعتی توجه و همکاری همه جانبه صورت گیرد تا تنوع در سکتور فرعی غله جات و حبوبات به وجود آید در حالیکه تمرکز عمده بالای زرع گندم وجود دارد که عدم تنوع درکشت غله جات و حبوبات منجر به آسیب پزیری دهاقین و خانواده ها بنا بر کاهش قیمت گندم در بازارهای محلی میگردد و کاهش منفعت در حاصل گندم ممکن است دهاقین به کشت کوکناردرزمین های حاصلخیز شان مجبور شوند.  در صورتی که برای بلند بردن ظرفیت کاری دهاقین معلومات مسلکی، حمایت های مالی مورد نیاز و دسترسی بیشتر به تسهیلات و بازار فراهم گردد، آنها میتوانند درعرصه های تولید میوه جات، سبزیجات، گل ها و محصولات مالداری به ظرفیت های بالقوه تولیدی و تجارتی دسترسی حاصل نمایند. این امر میتواند سبب افزایش فرصت های شُغلی به گونه پایدار و سراسری در افغانستان گردد. تولید و انکشاف تجارت محصولات زراعتی بخصوص تولید میوه جات و مغزباب و همچنان مالداری وفرآورده های لبنیاتی منجر به افزایش میزان درآمد و استخدام جوانان میگردد، با بهبود و رونق اقتصاد ناشی از محصولات زراعتی و مالداری دولت نیز قادرمیگردد، تا زمینه های شُغلی بیشتر را در عرصه پروسس مواد غذایی ایجاد نماید وبا بهبود وضعیت مالی در ایجاد بند های آب گردان برای ابیاری زمین های لا مزروع رسیده گی صورت گیرد .

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۰ـ ۲۲۰۵

  یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2020

 

گزارشی از سیزده همین کنگره ملی خلق چین (NPC)

 

 

چین پرجمعیت ترین کشور دنیا، بزرگترین طبقه متوسط را با ۴۰۰ میلیون نفر دارد. توسعه شهرها و شهرنشینی هنوزهم پوتنسیال بالایی دارد. ۹۰۰ میلیون نیروی کار، ۱۷۰ میلیون دانش آموخته با تحصیلات بالا و ۸ میلیون فارغ التحصیل هر ساله از دانشکاه ها همگی حکایت از پوتنسیال بالای این کشور دارد که باعث می شود با نگاه به آینده تصمیم گیری شود و به پیشرفت و تحقق رویاهای مردم آن کشور منتج گردد.

 

سیزدهمین کنگره ملی خلق چین، سومین جلسه خود را صبح جمعه ۲ جوزا ۱۳۹۹ تشکیل داد در این جلسه نخست وزیر ،لی که چیانگ» ضمن بررسی سال ۲۰۱۹ و ابتدای سال ۲۰۲۰ ترسایی به تشریح اهداف سال جاری پرداخت این گزارش از زمره کوتاه ترین ها طی سال های اخیر و عمل گرا، واقع بینانه و بازگو کننده مسایل و مشکلات مردم چین بود.

این گزارش ساده و بی تکلف بوده و از ۱۹۹۰ بدینسو اولین بار است که هیچ عدد مشخصی برای GDP  ( تولید ناخالص ملی ) مشخص نشده اما در آن بر ثبات و اشتغال و کاهش فقر تاکید شده است، اهدافی که با توجه به کاهش در GDP برای اولین بار از سال ۱۹۹۲ترسایی هوشمندانه به نظر می رسد.

درهمین حال شش تثبیت و شش تضمین درنظر گرفته شده است :

سیاست مالی پویا و پیشگیرانه، افزایش کسری بودجه، وام دهی و صدور اوراق خزانه ویژه دوران کرونا، سیاست پولی در حمایت از موسسات کوچک و متوسط، ثبات اشتغال، کاهش مالیات در جهت افزایش قدرت مالی موسسات اقتصادی، آغاز زیرساخت های جدید در جهت افزایش تقاضا و اشتغال و تبدیل آن به موتور محرک اقتصاد، انجام اصلاحات و گشایش اقتصادی، توسعه بهداشت عمومی و تقویت سیستم پزشکی، برطرف کردن کاستی ها در زمینه آموزش، امنیت و معیشت مردم.

برنامه پنج ساله سیزدهم ، بخشی از برنامه بلند مدت یک صد ساله و بستر برنامه پنج ساله چهاردهم است و در پی تبدیل بحران اقتصادی ناشی از پاندومی کرونا به فرصت است در گزارش به دو دلیل عددی برای GDP در سال ۲۰۲۰ ترسایی تعیین نشده است.

اول اینکه:  وضعیت همه گیری و وضعیت اقتصادی در جهان نامشخص است و اقتصاد چین با عوامل خارجی غیرقابل پیش بینی روبرو است اقتصاد جهان تحت تاثیر ویروس کرونا در رکورد عمیق قرار دارد، زنجیره تامین کالا با اخلال مواجه شده، تجارت و سرمایه گذاری کاهش یافته و بازار مصرف کالاها با افت مواجه شده است در داخل چین نیز مصرف، سرمایه گذاری و صادرات با کاهش مواجه است نرخ بیکاری افزایش یافته و موسسات اقتصادی بویژه کسب و کارهای کوچک و متوسط با مشکلات عدیده مواجه شده اند تولید ناخالص داخلی در سه ماهه اول سال ۲۰۲۰ ترسایی منفی ۸،۶ درصد بود اما در سه ماهه دوم سال اقتصاد به سرعت در حال بهبود است.

دوم اینکه: اولویت، حفظ اشتغال و ثبات است و مقدار رشد اقتصادی هر چند مهم است اما حفظ معیشت مردم، رفع فقر و عملکرد اقتصادی بازار اهمیت زیادی دارد.

هدف دولت از عدم اعلام ارقام برای رشد اقتصادی در سال جاری شاید تمرکز بر استفاده از روش های اصلاح و ترمیم اقتصاد جهت تثبیت اشتغال، حمایت از معیشت مردم، ترغیب مصرف داخلی، تحریک بازار، تثبیت رشد اقتصادی و استفاده از ابزارهای جدید برای مقابله با شوک های اقتصادی است.

افزایش اشتغال و کاهش فقر اولویت های اصلی سال ۲۰۲۰ترسایی شده اند. در گزارش تاکید می شود امسال باید قاطعانه بر فقر پیروز شویم ایجاد ۹ میلیون شغل و رساندن نرخ بیکاری در شهرها به ۵/۵ درصد ، و ریشه کنی فقر در روستاها از جمله هدف ها است.

در گزارش آمده است اولویت سیاست ها با تقویت اشتغال است و ابزارهای پولی و مالی باید در حمایت از اشتغال پایدار فعال باشند برای ثبات در شغل های موجود، ایجاد شغل و بازگرداندن بیکاران به کار باید تلاش شود و کلیه مناطق کشور باید محدودیت های غیرمعقول در برابر اشتغال زایی را حذف و اقدامات پشتیبان اشتغال را تقویت کنند.

همچنین دراین گزارش آمده است باید به صورت همه جانبه برای کاهش فقر و ارتقا کیفیت زنده گی مردم تلاش شود اقدامات در زمینه کاهش فقر باید تقویت شود و مکانیزم های حمایتی به اجرا درآید.

جهت تحریک تقاضای داخلی سیاست های مالی موثرتر از سیاست ها ی پولی است با کسب تجربه از بحران های مالی جهان، پاسخ صحیح به بحران، آرامش در سیاست پولی و گسترش تقاضا از طریق سیاست مالی است سیاست های پولی تاثیر قابل توجهی در کاهش بحران های نقدینگی در کوتاه مدت دارد، اما تاثیر محدود بر تحریک تقاضا می گذارد، در حالی که سیاست های مالی تاثیر بارزی در گسترش تقاضای موثر دارد.

در دوره رکود بزرگ دهه ۳۰ برنامه معاملات جدید روزولت با زیاد کردن دخالت دولت در اقتصاد و آغاز پروژه های زیرساخت، اقتصاد را از بحران خارج نمود این برنامه گذار از اقتصاد آدام اسمیت و گرایش به نظریه های کینزیون بود در گزارش کنگره سیزدهم گفته می شود « سیاست مالی باید فعال تر و امیدوارکننده باشند ».

نرخ کسری بودجه امسال چین بیش از ۳ درصد است که نسبت به سال گذشته یک تریلیون یوان افزایش می یابد با توجه به کاهش رشد اقتصادی، درآمدهای مالیاتی کاهش می یابد اما هزینه های مالی جهت مقابله با مسایل جاری در حال افزایش است از این رو مخارج و مصارف دولت های محلی به شدت محدود خواهد شد، ساخت ساختمان ها و سالن های جدید ممنوع است و با اسراف و هدر رفت منابع مقابله خواهد شد مخارج غیرضروری تا ۵۰ درصد کاهش یافته و دولت درحال ارتقا کیفیت و کارایی مخارج است.

سیاست های پولی، محدود اما منسجم و ساختار یافته، از بنگاه های اقتصادی بخصوص مشاغل کوچک و متوسط پشتیبانی خواهد کرد گزارش می افزاید یک سیاست پولی صحیح باید انعطاف پذیر و کارا باشد استفاده صحیح از تمام امکانات مانند کاهش نرخ بهره، اعطا وام و دیگر ابزارها باید در خدمت تامین نقدینگی بنگاه ها باشد نرخ برابری یوان نیز باید درحد معقول و متعادل نگه داشته شود و پایدار بماند.

در سال جاری کاهش نرخ مالیات و نرخ بیمه ادامه خواهد یافت، همچنین معافیت هایی هم برای حمل و نقل، رستورانت ها، گردشگری و مجتمع های فرهنگی ورزشی در نظر گرفته شده است پرداخت مالیات بردرآمد شرکت های کوچک نیز تا سال آینده به تعویق می افتد سیاست کاهش ۵ درصدی قیمت برق صنعتی و تجاری تا پایان ۲۰۲۰ ترسایی و کاهش و یا معافیت اجاره املاک و مستغلات دولتی نیز تمدید شد.

در گزارش بر تقویت زیرساخت های جدید، گسترش شبکه ۵ جی  و حمایت از وسایل حمل ونقل با انرژی های نو تاکید شده است .تقویت زیرساخت ها، روش هوشمندانه ای است که چین جهت افزایش اشتغال و تحریک تقاضای داخلی در پیش گرفته و از نظر تاریخی هر گاه با بحران و رکود اقتصادی مواجه شده دور جدیدی از زیر ساخت ها جهت مقابله با بحران آغاز شده است، چرا که این اقدام ساده ترین و موثرترین راه مقابله با رکود اقتصادی است و علاوه بر افزایش تقاضا در کوتاه مدت، پیشرفت و رشد کشور در دهه های آینده را تضمین می کند.

همه گیری ویروس کرونا به سیستم بهداشتی چین درس های بزرگی داد و اکنون طبق گزارش اخیر کنگره، این کشور در صدد رفع نواقص، بهبود و توسعه سیستم بهداشتی و پزشکی این کشور است بخصوص در مورد تشخیص، انتشار شفاف اطلاعات، کنترول و درمان بیماری های همه گیر.

افزایش سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه واکسین ها، داروها، امکانات پزشکی، درمانی و آزماایشگاه ها از دیگر اهداف سال جاری است.

چین در خارج از کشور نیز با چالش های بزرگی روبروست رکود اقتصادی ناشی از قرنطین ومحدودیت های تردد در مواجه با همه گیری ویروس کرونا، کاهش فعالیت های اقتصادی و کاهش مصرف جهانی، بحران پولی، سیاست های امریکا و برخی کشورهای اروپایی در برابر چین، تحریم و مجازات شرکت های بزرگ چینی توسط امریکا و اروپا، همگی آینده را نامشخص کرده اند اما آنچه مشخص است الگوی توسعه در چین تغییر یافته است و اقتصاد چین از دوران رشد اقتصادی پرسرعت به دوران رشد اقتصادی با کیفیت رسیده است.

چین پرجمعیت ترین کشور دنیا، بزرگترین طبقه متوسط را با ۴۰۰ میلیون نفر دارد توسعه شهرها و شهرنشینی هنوزهم پوتنسیال بالایی دارد ۹۰۰ میلیون نیروی کار، ۱۷۰ میلیون دانش آموخته با تحصیلات بالا و ۸ میلیون فارغ التحصیل هر ساله از دانشکاه ها همگی حکایت از پوتنسیال بالای این کشور دارد که باعث می شود با نگاه به آینده تصمیم گیری شود و به پیشرفت و تحقق رویاهای مردم آن کشور منتج گردد.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۰ـ ۲۹۰۵

Copyright ©bamdaad 2020

 

با غم  و درد جانکاه مردم شریکم

 

جمیله ناهید بریالی

 

هموطنان گرانقدر ،

خواهران ، برادران و کودکان عزیز ،

دیدن تصاویر و گزارشات اندوه بار روزمره از داخل کشورکه درآن مردم بخون نشسته و داغدیده ما درسوگ عزیزان شان نشسته اند مرا واداشت تا با وجود بیماری دوامدارناشی از جنایت مشابه قلم بدست گرفته ، چند سطری درتقبیح این همه خونریزی و کشتار نابخشودنی به رشته تحریر بیاورم.

دیدن تصویر نوزاد آغشته درخون ، چند متر دورترمادری و طفل زخمی افتاده برزمین ، و آنسوتر نوزادی که مادرش ۹ ماه با محبت وامید بزرگ درشکم خود پروش اش داده و برای درآغوش گرفتن اش همه رنج و درد به شمول درد زایمان را تحمل کرد ولی حال بجای آغوش مادرسربازی او را بدون مادرش به جای دیگری انتقال میدهد ، دل سنگ را شگاف میکند.

من هیچ کشور و مردمی را درجهان سراغ ندارم که درآنجا کشتن سالمند و جوان ، زن و مرد، کودک و نوزاد ، هندو و مسلمان اینقدر رواج داشته ، وهمه گیر باشد.

روزی نیست که قاتلان سیاه دل  و خونخوار درگوشه ایی از این سرزمین بلاکشیده خون نریزند و کربلای دیگری را برپا نکنند. گاهی درعبادتگاه سیکها ، یک روز درمراسم فاتحه خوانی و نماز گزاری ، روز دیگر درمکتب ، مسجد ، بیمارستان ، زایشگاه و....

ما درداستان های تاریخی ازسیرنشدن ضحاک و عطش بی پایانش برای خونخواری قصه های زیادی شنیده بودیم  ولی امروز این ضحاکان قرن بیست و یکم حتا درماه مبارک رمضان به خونریزی مرد و زن و نوزاد مسلمان و متدین افغانستان ادامه داده و بر پیشانی این وحشت و بربریت شان مهر دینداری و اسلامیت را نیز میزنند.

درچنین حالی که تصاویر نوزادان آغشته در خون ، سربازان کشته شده ، عزاداران غرقه در خون، توته های قطع شده بدن انسان را همه روزه در رسانه های کشور و شبکه های اجتماعی مشاهده میکنم، میبینم  که رسانه های غرب و کشورهای مدعی دموکراسی ، حقوق بشر و نوع دوستی  مهر سکوت را برلب زده و با بی تفاوتی از کناراین جنایات بی مانند میگذرند.

درهمین کشور المان رسانه ها خبر مبنی براینکه امروزدربیمارستانی درغرب کابل حمله ایی صورت گرفت را بنشررسانیده ، و با بی تفاوتی عجیبی در برابرکشتار و ترور روزمره در افغانستان برخورد نمودند. دولت اینکشورمانند سایرکشورها دربرابرقتل و کشتار روزمره درافغانستان سکوت اختیارکردند.

هموطنان عزیز،

این کشتار، وحشت ، ویرانی و جنایت های بی مانند وهمه روزه که ازچند دهه بدینسو برما تحمیل و جز زنده گی ما افغانها گردیده است ، برعادت ها و روحیه ما نیز تاثیر منفی بجا گذاشته است .

ما بسیار زود ، فردا و پس فردا رخداد امروزی را به فراموشی می سپاریم ، برای اینکه  فردا و پس فردا رخداد دیگری به وقوع خواهد پیوست .جوی خون دیگری جاری خواهد شد ، هموطن دیگری به قربانگاه فرستاده خواهد شد ، کسانی دست و پای شان را از دست خواهند داد و....

چنین است که کسی از قربانیان هفته قبل چیزی را بیاد نمی آورد.

من خود منحیث یک قربانی جنایت مشابه بیش ازسی سال است که چنین درد و اندوه را پیوسته احساس نموده ، بخود می اندیشم که چگونه میتوانیم گلیم این جرم و جنایت ، وحشت و ترور را از سرزمین محبوب  ما افغانستان عزیزخود برچینیم. از نظر من برون رفت از این جو بی اعتمادی ، نفاق ، جنگ ، ویرانی و جنایت وابسته به عوامل مختلف درسطح کشور و جهان میباشد.

درحل این بحران تحمیلی از برون ما نیاز به دولت  ملی نیرومند و پابند به قانون و منافع مردم ، مردم اگاه و علاقمند به تغیر وضع ، سازمانهای سیاسی و صنفی ، نهاد های جامعه مدنی متعهد به اعلامیه جهانی حقوق بشر ، ساختارهای سنتی مردمی ، سران قبایل و روحانیون مردمدوست  از یکسو ، و سهمگیری  صادقانه جامعه جهانی به خصوص کشورهای همسایه ، دولت امریکا منحیث متحد و همپیمان افغانستان ونهادهای بین المللی داریم.

با تاسف بخشی از دوستان بدور از واقعبینی و درک نقش این نیروها گاهی این،  و زمان آنرا ملامت نموده  و به شرایط پیچیده ، عقب مانده گی ، پایین بودن سطح فرهنگ و دانش، نقش جهادی ها و مافیایی داخلی و بین المللی ، وابسته گی به خواست ها و منافع برونی و سایر عوامل  برخورد سطحی و غیرمسوولانه مینمایند.

رفقا ، دوستان ، هموطنان عزیزم و بجان برابرم ،

همه روزه شاهد هستیم و بچشم سرمیبینیم وقتی جنایت تازه ایی رخ میدهد ما اعلامیه ایی صادر مینماییم ، خاموشانه گریه میکنیم و برای قربانیان و مردم اشک میریزیم ، یاداشتی درصفحه های مجازی خود و دیگران مینویسیم ، به عاملین جنایت نفرین می فرستیم و تا جنایت تازه انتظار می کشیم و باز دنباله داستان را میگیریم.

ازنظرمن این شیوه برخورد ما نمی تواند به ختم فاجعه روان و خونریزی کمک نماید.

امروزما بیشترازهروقت دیگرباید نیرو و توان خود را باهم متحد ویکپارچه بسازیم.

بیایید باهم مشترکا یک کمپاین حق طلبی و صلح خواهی سراسری را سازمان داده ، وصدای خود را تا گوش جهانیان برسانیم. برخورد جهان در برابر مردم افغانستان و خواست برحق ما برای قطع جنگ ، ویرانگری و خونریزی وابسته به سهمگیری وعمل مشترک ما نیروهای ترقیخواه ، مردمدوست ، دموکرات ، صلحدوست و عدالت پسند کشور میباشد.

دراین کمپاین ما میتوانیم با استفاده ازامکاناتی که دربرون  از کشور داریم  همکاری نیروهای مترقی و دادخواه جهان را باخود جلب نموده  وصدای خود را رساتر به گوش جهان برسانیم.

درحالی که نفرت و انزجاربی پایان خود را برعاملین این جنایات نابخشودنی ابراز میدارم ، برای هموطنان داغدیده ، متدین و معصوم ما صبر و تحمل آرزو میکنم. 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۴۰۵

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020