پیام دارالانشای حزب آبادی افغانستان

به مناسبت انتخاب مجدد محمد اشرف غنی به حیث رییس جمهور افغانستان

 

کابل ، مورخ ۳۰ دلو ۱۳۹۸     

دارالانشای حزب آبادی افغانستان انتخاب مجدد جناب داکتر محمد اشرف غنی به مقام ریاست جمهوری افغانستان را صمیمانه تبریک گفته ، برای تیم کاری ومعاونین شان درامرتطبیق تعهدات سپرده شده و برنامه های کاری بخاطرتحکیم حاکمیت ملی، حفظ وگسترش وحدت ملی ، تحقق ارزش های قانون اساسی ، برقراری صلح عادلانه ، تامین عدالت اجتماعی ، منافع ملی ، حکومت داری خوب ، ارتقای سطح زنده گی و رفاه مردم موفقیت آرزو دارد.

حزب ما منحیث یک حزب مردم دوست و متعهد به منافع زحمتکشان کشور پیوسته با روشنی و بی غرضانه تصریح نموده است که ما ازهرتلاش صادقانه در راه منافع علیای مردم ، تحقق اصول و ارزش های دموکراسی و حقوق بشر جانبداری نموده، و با امکانات دست داشته در پیاده نمودن این اصول می کوشد.

حزب آبادی افغانستان چنان که درهمراهی وهمصدایی با سایر احزاب دموکرات ونیروهای سیاسی مترقی کشوراز نامزدی جناب شما و تیم کاری تان جانبداری خود را اعلان نمود ، امروز نیز از هیچ نوع همکاری و تلاش صادقانه درجهت تحقق اهداف ملی ومترقی وحاکمیت قانون که نیازعاجل ومبرم مردم ما می باشد دریغ نخواهد کرد.

 با اغتنام از فرصت آرزومندی مانرا برای پیروزی تان در راه سرفرازی مردم آزادیخواه، و تعالی افغانستان عزیز ابرازمیداریم.

 

با احترام

پوهاند داکتر محمد داوود راوش

رییس حزب آبادی افغانستان

 

 

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۵۰۲

Copyright ©bamdaad 2020

«معامله قرن» امریکایی، فتیله انفجاری خاورمیانه

نویسنده : پاول سویریدوف

صایب عریقات دبیرکل کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین در روزنامه واشنگتن پست چنین نوشت: « ایالات متحده دیگر قهرمان صلح خاورمیانه نیست، و اکنون جامعه جهانی می بایست بمنظور متوقف کردن شهرک سازی ها، اسراییل را زیرفشار قرار دهد.»

 

فلسطین در تلاطم است. هزاران نفر به اعتراض برخاسته است، پرچم های امریکا و تصاویر دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده امریکا را آتش می زنند.
شرکت کننده گان اعتراضات شعار می دهند: « ترامپ فلسطین مال تو نیست که آن را بفروشی!» محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام کرد: «بیت المقدس فروشی نیست!» عباس تصریح کرد، که نه با شرکت تنها واشنگتن، بلکه، بشرط مشارکت همه اعضای گروه « چهارگانه» خاورمیانه (روسیه، ایالات متحده امریکا، سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا ) آماده است راجع به موضوع حل و فصل مسایل خاور میانه با اسراییل مذاکره کند.
جلسه مشترک جنبش های سیاسی فتح و حماس در رام الله، پایتخت فلسطین بمنظور همآهنگی اقدامات در راستای جلوگیری از اجرای باصطلاح «معامله قرن» برگزار گردید.
دمشق نارضایتی خود را از اینکه ایالات متحده امریکا برخلاف تصمیم سازمان ملل متحد، قلمرو سوریه را به اسراییل تسلیم می کند، بطور رسمی اعلام کرد. مشاور رییس جمهور، لیوانا امل ابو زید اظهار داشت، حتا اگر ایالات متحده امریکا کشورما را با حربه تحریم تهدید کند، نقشه امریکا « برای تخریب صلح» را نخواهد پذیرفت.
چنین بود واکنش جهان عرب به « نقشه حل و فصل صلح آمیز مساله خاورمیانه»، که دونالد ترامپ روز سه شنبه ٢٨ جنوری آن را اعلام کرد. در کاخ سفید این نقشه را « معامله قرن » می نامند. به اعتقاد آنها این یک فرصت برد– برد برای اسراییل و فلسطین است، و اسراییل « گام بزرگی برای صلح برمی دارد». افزون بر این، ترامپ هشدار داد، که طرح امریکا احتمالا می تواند آخرین فرصت فلسطینی ها برای تشکیل کشور خود باشد. آخرین اظهارات ترامپ تهدید صریح فلسطینی ها بود. او گفت: با شروط ما موافقت کنید، درغیر این صورت، از داشتن کشور بطور کلی محروم خواهید شد. تصمیم سازمان ملل متحد در این باره چه خواهد بود یا چه قطعنامه ای صادر خواهد کرد، از نظر ما اهمیت ندارد. زیرا، حقوق بین الملل برای ایالات متحده و اسراییل یک فرمان نیست.
در ضمن، شرایط مذکور در « معامله قرن » نه تنها برای فلسطینی ها، حتا برای دیگر کشورهای عربی منطقه قابل قبول نیست. معامله امریکا بر سر سرزمین دیگران تمام پیآمدهای سیاست های اشغالگرانه و پاک سازی قومی توسط اسراییل را تقویت می کند. به این ترتیب، مشکل منطقه نه فقط حل نمی شود، حتا تعمیق هم می یابد.
طبق این نقشه، بیت المقدس و بخش شرقی اشغال شده آن، که بنا به تصمیم سازمان ملل متحد می بایست پایتخت کشور فلسطین باشد، باید به « پایتخت غیرقابل تقسیم اسراییل» تبدیل شود. نقشه رییس جمهور امریکا توقف چهار ساله شهرکسازی اسراییل در مناطق اشغال شده فلسطین را پیش بینی کرده است.

درعین حال شهرک های اسراییلی تحت کنترول اسراییل باقی می مانند و سخنی در باره حذف آنها در میان نیست.

پناهنده گان فلسطینی حق سکونت در اسراییل، (ازجمله، در اراضی اشغالی) نخواهند داشت. آنها باید انتخاب کنند: یا اسکان در کشور فلسطین و یا در کشور ثالث.
این طرح « ادامه پروژه کشاورزی فلسطین در وادی اردن» را پیش بینی می کند. اما خود دره باید عملا تحت کنترول اسراییل باشد.
طبق نقشه، اراضی باریکه غزه بواسطه تونل به بخش ساحل غربی رود اردن متصل می شود. دو پل ساحل غربی رود را به اردن وصل می کند. به سخن دقیق تر، نوار غزه عملا از ساحل غربی جدا می شود.

خلع سلاح کامل حماس پیش بینی شده است. لازم به ذکر است، که نوار غزه را حماس اداره می کند و بهیچ وجه به خلع سلاح تن نمی دهد. به این ترتیب، « برنامه صلح»، آشکارا به معنا آغاز جنگ جدید است.

بلندی های جولان که بخشی از خاک سوریه است، به اسراییل واگذار می شود. شورای امنیت سازمان ملل متحد آن را بعنوان بخشی از خاک سوریه برسمیت می شناسد. در نقشه ساحل غربی نام شهرهای جنین، تولکرم، نابلس، کالکیله، رام الله، ایریهون، ویفلهم، و هبرون قید شده است که تا اکنون هم شهرهای فلسطین هستند. در نقشه، خروج اراضی ساحل غربی به بحرالمیت پیش بینی نشده است. با این حال، در توضیح برنامه حل و فصل گفته می شود، فلسطینی های می توانند اقامتگاه های تفریحی در ساحل شمالی دریای مرده (بحرالمیت) ایجاد نمایند. البته، آن هم با اجازه اسراییل. ایالات متحده امریکا دسترسی کشور فلسطین به دو بندر اسراییلی حیفا و اشدود را پیشنهاد می کند، اما این تصمیم نیز در واقع، به رضایت اشغالگر منوط شده است. فلسطینی ها می بایست به ازای وعده ۵٠ میلیارد دلاری، از اراضی خود چشم پوشی کنند، اما، قصد انجام چنین کاری را ندارند.
محمود عباس طی نطق خود در رام الله اظهار داشت: « ما این معامله را قاطعانه رد می کنیم، در این باره پیشتر نیز گفته ایم، و موضع ما تغییر نکرده است ». بنا به باور خلیل الحیه، عضو دفتر سیاسی حماس، لازم است فلسطینی های باریکه غزه و ساحل غربی در راستای مبارزه با اشغالگری متحد شوند.
صایب عریقات دبیرکل کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین طی مقاله منتشره خود در شماره روز سه شنبه واشنگتن پست چنین نوشت: « ایالات متحده دیگر قهرمان صلح خاورمیانه نیست، و اکنون جامعه جهانی می بایست بمنظور متوقف کردن شهرک سازی ها، اسراییل را زیر فشار قرار دهد». او درادامه می نویسد: « چنین معامله ای ممکن است در دنیای ورشکستگی و املاک و مستغلات جواب دهد، اما در رابطه با انسان هایی که در راه آزادی خود مبارزه می کنند، نه!

ایالات متحده باردیگر نشان می دهد، که خودش بخشی از این مشکل است و وجودش در خاورمیانه روز به روز بی معنا تر می شود».
در اسراییل با خرسندی از نقشه امریکا استقبال کردند. بنیامین ناتانیاهو ترامپ را « بهترین دوست اسراییل در کاخ سفید نامید».
میخاییل باگدانوف، نماینده ویژه رییس جمهور روسیه در امور خاورمیانه و کشورهای افریقا و معاون وزیرامور خارجه روسیه خاطرنشان کرد، که واشنگتن هنگام تنظیم «معامله قرن» با مسکو مشورت نکرده است. باگدانوف رفتار ترامپ را که به نظرات دیگران، بویژه فلسطینی ها اهمیت نمی دهد، غیرقابل قبول خواند. بگفته او، موضع مسکو در رابطه با حل مساله تشکیل دو کشور، از جمله، تشکیل کشور مستقل فلسطین در محدوده مرزهای تا ۴ جون سال ١٩۶٧ ترسایی، و همچنین، در باره حق مردم فلسطین درتعیین سرنوشت خود تغییر نکرده است.
درضمن، اشغالگران اسراییلی دراثر چنین حمایت واشنگتن خود را در شرایط بی مجازاتی کامل حس می کنند. ٢٨ جنوری شهرک نشینان یهودی به روستای عین العبوس واقع در جنوب شهر نابلس در ساحل غربی رود اردن هجوم بردند و یکی از مدارس آن را به آتش کشیدند. در همین روز نیروهای اشغالگر اسراییل به شهرالخلیل در ساحل غربی رود اردن وارد شدند و موسسات تجاری فلسطین را مورد تاخت و تازقرار دادند.
خبرگزاری وافا (WAFA) گزارش داد، که نیروهای مهاجم در مناطق باب الداویه و سوک العمیان در مرکزالخلیل، درهای مغازه ها را شکستند، کالاها را منهدم نموده، پست های بازرسی دایرکردند.

برگردان:ا.م. شیری

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۳۱۰۱

 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 

Copyright ©bamdaad 2020

 

 

 

  از حقوق و آزادی های مردم فلسطین باید دفاع کرد

 

صادق روزبه

سال های زیادی می گذرد که مردم قهرمان ، وطندوست و آزادی دوست فلسطین برای دستیابی به حقوق و آزادی های خود مبارزه عادلانه می نمایند و دربرابر تجاوزات ، جنگ طلبی ها و خشونت دوامدار حکومت اسراییل از خود ، سرزمین ، حقوق و آزادی های خود جانبازانه وقهرمانانه دفاع می نمایند و می خواهند تا در برابر تاریخ به حیث بخشی از جامعه انسانی ادا مسوولیت نمایند .

دولت اسراییل از سال (۱۹۴۸م ) ایجاد گردیده تا امروز نه توانسته با کشورهای عربی ، به ویژه خلق فلسطین درصلح ودوستی زنده گی نماید وتاریخ موجودیت دولت اسراییل دراین مدت با جنگ ، خشونت ، تجاوز و غصب سرزمین های عرب  وفلسطین همراه بوده و تمام قوانین و مقررات بین المللی و قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد را دراین راستا ، نادیده گرفته و به سیاست صیهونیستی خود درمنطقه شرق میانه ادامه می دهد.

جنگ های شش روزه جون (۱۹۶۷) اسراییل را علیه مردم فلسطین و کشورهای عربی تا هنوز تاریخ در حافظه خود دارد که بزرگترین مظهر از سیاست صیهونیستی حکومت اسراییل علیه کشور های عربی ومردم فلسطین می باشد و درآن جنگ اسراییل ازحمایت مالی و نظامی شماری از کشور ها برخوردار بود وتا حال این حمایت از حکومت اسراییل ادامه دارد. این جنگ تلفات بزرگ انسانی و خسارات هنگفتی اقتصادی را برای کشورهای عربی و مردم فلسطین در پی داشت ،  تا امروز کشورهای عربی و مردم فلسطین از این رهگذر رنج می برند و زخم های این تجاوز تا هنوز التیام نیافته است.

حکومت اسراییل تمام قطعنامه های شورای امنیت را در مورد حل صلح آمیز مسایل شرق میانه و اعاده  حقوق مردم فلسطین نا دیده گرفته و از تطبیق آن طفره رفته و می رود.

غصب سرزمین های فلسطین ، سواحل غربی رود اردن  ، ارتفاعا ت گولان و محاصره نوارغزه توسط حکومت اسراییل  مواردی هستند که از سیاست تجاوزگرانه اسراییل ناشی گردیده و بحران شرق میانه را تشدید بخشیده و می بخشد.

این حکومت اسراییل است که طورغیرقانونی و در مغایرت با قوانین بین المللی ونادیده گرفتن قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد،  درسرزمین های اشغالی فلسطین به اعمار شهرک ها و واحد های مسکونی و انتقال صدهای اسراییلی در آن شهرک ها ، اقدام نموده و کار ساخت و ساز این شهرک ها را ادامه می دهد .

این حکومت اسراییل است که برخلاف قوانین بین المللی ، شهر بیت المقدس را مرکز کشور اسراییل اعلام نموده و دولت ایالات متحده امریکا نه تنها این شهر را به حیث مرکز کشور اسراییل به رسمیت شناخت ، بلکه سفارت امریکا را از تل ابیب به شهر بیت المقدس نیز انتقال داد که شماری از کشور های دیگر نیز از این حرکت نیز پیروی کردند و مورد اعتراض مردم فلسطین و شماری ازکشور های جهان قرارگرفت.

حمایت  شماری از کشورها از حکومت اسراییل از سال (۱۹۴۸) تا اکنون موجب تقویت ماشین جنگی حکومت اسراییل گردیده و به حکومت اسراییل این جراات و امکان را داده تا حکومت اسراییل با کشورهای عربی و مردم فلسطین از راه زور پیش امده وبه اجرای سیاست  توسعه طلبانه ، جنگ طلبانه و تجاوز گرانه خود علیه مردم فلسطین وکشور های عربی دست یازیده وبا نادیده گرفتن تمام قطعنامه های سازمان ملل متحد ، حل بحران شرق میانه را از مسیر صلح آمیز آن منحرف ساخته و سازد.

در طول سالهای گذشته به ویژه از سالهای که حکومت اسراییل به زیر پا نمودن حقوق مردم فلسطین وکشورهای عربی اقدام نموده و به حیث عامل اصلی بحران شرق میانه شناخته می شود ، مردم وکشورهای صلحدوست ونیروهای ترقی خواه جهان ، با تمام امکانات  اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، معنوی واخلاقی از مردم فلسطین به رهبری یاسر عرفات فقید این فرزند صدیق ، شجاع ومبارز نستوه وفراموش ناشدنی خلق فلسطین و محمود عباس ، شخصیت مبارز ، صلحدوست و رییس دولت فلسطین ، حمایت قاطعانه ودوامدار نموده ومی نمایند.

دلیل این حمایت واضح و روشن است . خلقی که برای دفاع از حقوق ، آزادی ، صلح ، حق تعین سرنوشت وداشتن دولت مستقل واعاده سرزمین های اشغالی خود مبارزه می نمایند و برای آرمانهای شریفانه و انسانی خود قربانی می دهند و بیرحمانه مورد خشونت قرار می گیرند، شایسته و سزاوار دفاع و پشتیبانی بوده و می باشند و تمام خلق ها ، دولت ها ، احزاب ونیروهای ترقی خواه جهان در برابر خلق قهرمان فلسطین مسوولیت احتماعی ، انسانی واخلاقی دارند تا با تمام قوت از داعیه خلق فلسطین حمایت ودفاع نمایند

یگانه درسی که می توان از بحران شرق میانه گرفت، این است که جنگ ، تجاوز ، غصب ، خشونت ، حمایت و ادامه آنها به هیچ صورت، به نفع صلح ، امنیت و ثبات منطقه وی و جهانی نبوده و فقط  دشمنان آزادی ، دموکراسی ، ترقی و صلح می توانند از موجودیت و ادامه این بحران ، سود ببرند، مسببین تمام بحران ها باید مورد تعزیرات سیاسی ، اقتصادی ونظامی کشور های صلحدوست وسازمان ملل متحد قرارگرفته ونقش سازمان ملل متحد در حل صلح آمیز همچو بحران ها هر چه بیشتر ارتقا داده شود.

به تازه گی ها دونالد ترامپ رییس جمهورایالات متحده امریکا برنامه خود را تحت عنوان « معامله قرن » برای حل و فصل مساله فلسطین ، درشرایطی اعلام کرد که ترامپ با استضیاح  کنگره امریکا مواجه بود و برای انتخابات آینده ریاست جمهوری آماده گی می گیرد وصدراعظم اسراییل با قضیه فساد مالی در حکومت خود روبرو می باشد. در حالی که این برنامه ترامپ از طرف سازمان ملل متحد ،محمود عباس رییس دولت گردان ، مردم فلسطین ، نیروهای ترقی خواه و  شماری ازکشورهای جهان و حتی از طرف مردم صلح دوست اسراییل، رد گردید.

این طرح به طور اساسی نمی تواند به حل صلح آمیز بحران شرق میانه و تامین حقوق و آزادی های مردم فلسطین کمک نماید ، بلکه این بحران را تشدید می نماید. زیرا دراین طرح از اعاده سرزمین های اشغالی مردم فلسطین و ارتفاعات جولان ، از غیرقانونی بودن اعمار شهرک ها در سرزمین های غصب شده فلسطین و جلوگیری از انتقال اسراییلی ها به این شهرک ها ، از غیرقانونی خواندن شهر بیت المقدس به حیث مرکز کشور اسراییل، از عقب نشینی وبازگشت حکومت اسراییل به سرحدات قبل از جون (۱۹۶۷م ) ، از به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین توسط اسراییل ، از قطع حملات نظامی اسراییل علیه مردم فلسطین و ازهمسایه گی نیک وحسن همجواری حکومت اسراییل با دولت مستقل فلسطین ، تذکراتی به عمل نیآمده است.

این طرح علاوه ازاین که به طرفداری ازحکومت اسراییل تهیه گردیده، به تمام عملکردهای غیرقانونی حکومت اسراییل علیه مردم آزاده فلسطین وکشورهای عربی ، اشغال سرزمین های مردم فلسطین و ارتفاعات گولان سوریه واعلام بیت المقدس بحیث پایتخت اسراییل، در طول این سالها مشروعیت می بخشد.

از نظر حزب آبادی افغانستان، اعاده و استرداد کامل سرزمین های اشغالی فلسطین و ارتفاعات جولان ، جلوگیری از ساخت وساز شهرک ها در سرزمین های اشغالی فلسطین و جلوگیری از انتقال اسراییلی ها به این شهرک ها ، جلوگیری از محاصره نوارغزه ، بازگشت و عقب نشینی حکومت اسراییل به سرحدات قبل از جون (۱۹۶۷ م) ، ایجاد دولت مستقل فلسطین و به رسمیت شناختن این دولت توسط حکومت اسراییل و تمام کشورهای جهان، اعاده شهر بیت المقدس و به رسمیت شناختن آن به حیث پایتخت دولت مستقل فلسطین ، قطع مداخلات وحملات نظامی حکومت اسراییل علیه مردم فلسطین و کشور های عربی، حسن همجواری ، روابط متقابلاْ مفید وهمسایه گی نیک اسراییل با دولت مستقل و مردم فلسطین وکشورهای عربی، همکاری های اقتصادی و اجتماعی کشور های جهان با دولت مستقل  ومردم فلسطین برای بازسازی سرزمین های اعاده شده ، می تواند پایان بحران شرق میانه وحل صلح آمیز مسایل فلسطین و اسراییل را طور بنیادی تضمین نماید.

دولت ها ، مردمان ، احزاب وسازمانهای سیاسی و ترقی خواه جهان مسوولیت و رسالت سیاسی ، اجتماعی واخلاقی خود می دانند تا از حقوق ، آزادی ، حق تعین سرنوشت خلق قهرمان و آزاده فلسطین که سالهاست برای اعاده سرزمین های اشغالی ، تامین حقوق و آزادی های خود طورعادلانه مبارزه می نمایند و دراین راه تا حال متحمل قربانی های بزرگ جانی و خسارات مالی گردیده ا ند و هنوز هم شعله های از جنگ وخشونت در سرزمین های شان بیرحمانه زبانه می کشد و هر روز از آنها قربانی می گیرد، دفاع وحمایت نمایند و در برابر این خلق برادر و قهرمان که مانند سایر خلقهای جهان شایسته حق تعین سرنوشت ، ایجاد دولت مستقل ، صلح ، آزادی و تمام حقوق سیاسی ، اقتصادی و اجتمکاعی می باشند، از هرنوع همکاری ، همبسته گی وپشتیبانی آنها نباید دریغ کرد.

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۲۰۲

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020

 

 

وقتی نمایش و بازنمایی جایگزین واقعیت می شود

 

تقی روزبه

پیرامون نمایش « معامله قرن »

 

بالأخره پس از سه سال تبلیغ و هیاهو و این دست و آندست کردن آن لحظه موعود فرارسید و از معامله و معجزه قرن رونمایی شد و البته نکته مهمی هم مزید بر آن چه که قبلا پیش بینی می شد نداشت. چنان که ویرخارجه فلسطین قبل از پرده برداری نهایی پیشاپیش آن را به دلیل نقض حاکمیت فلسطینی ها به جای معامله قرن توطیه قرن نامیده بود که به گفته وی یک فلسطینی هم از این طرح حمایت نخواهد کرد.
بهرحال همانطور که گاردین هم نوشت معامله ای بود بین ترامپ و نتانیاهو که در موردسرنوشت فلسطینی ها و درغیاب آن ها صورت گرفت. نتانیاهو در معیت ترامپ که دم به دم با او دست می داد و با چهره خندان و چشمانی ذوق زده که یک دم لبخند و ذوق زده گی از آن محو نمی شد، ستایش خود را تقدیم ترامپ می کرد که این خود بیش از پیش آن را به یک نمایش کامل مبدل می کرد. هربحران حداقل دوطرف دارد. اگر درموارد مشابه به لحاظ شکلی هم شده روسای جمهوری امریکا در وسط دو طرف حاضر درصحنه و به عنوان میانجی ظاهر می شدند این بار با غیبت یک سوی اصلی بحران، گویی ما با کاریکاتوری از یک معامله آن هم با عنوان پرطمقراق قرن مواجهیم که دوسوی اصلی اش را ترامپ و نتانیاهو تشکیل می دادند. در حقیقت اتلاق عنوان معامله به آن بی مسما هم نبوده و صحنه مربوط به آن جذاب ترین بخش نمایش را تشکیل می داد. چرا که آشکارا معامله ای بوده است( ولونسیه و روی کاغذ) به نرخ روز۵۰ به ارزش میلیاردلار از کیسه دیگران و البته مشروط و همراه با بسته ای شامل بندها و ملاحظاتی که قیمومیت فلسطینی ها را چهارمیخ می کند و بهمین دلیل این بخش به عنوان بخش جذاب نمایش از مدت ها پیش رونمایی شده بود تا پرده ساتری باشد برسایروجوه انقیادآوری که قراربود سرفرصت از کلیت آن پرده برداری بشود. غیرقابل تقسیم بودن اورشلیم یا بیت المقدس (هرتوافق برای حضورفلسطینی ها در مناطقی از آن صورت گیرد جزیی از این چارچوب خواهد بود)، برسمیت شناختن تمامی مناطق الحاقی و اشغالی از مناطقی در دره اردن تا مجمتع های ساخته شده و یا درحال ساخت و تا مالکیت مناطق مهم و استراتیژیکی برای امنیت اسراییل (که شامل جولان هم می شود) و تا خلع سلاح تمامی جریان های مخالف اسراییل،‌ تا فقدان نیرو ارتش مستقل و تامین امنیت آن توسط خود اسراییل و پیشبرد گام به گام و کنترول شده آن ها و روشن کردن جزییات همه این امور درکمیسیون مشترکی که بین امریکا و اسراییل قراراست تشکیل بشود. این که چگونه می توان نام آن را در چارچوب تشکیل دو دولت مستقل گذاشت، البته معمایی است که تنها خود ترامپ می تواند از آن رمززدایی کند. در حقیقت چکیده معامله قرن چیزی جزبلاموضوع کردن آن چه که اشغال از سوی اسراییل خوانده می شد نیست.
در یک کلام لب طرح، بلاموضوع کردن واقعیت تاریخی اشغال و پاک سازی سرزمین ونفس اشغالگری بود که پس از جنگ ۱۹۶۷ ترسایی به توسط دولت های اسراییل و حامیان بین المللی اش صورت گرفت بود و هیچگاه توسط جامعه جهانی و اسناد سازمان ملل متحد برسمیت شناخت نشد. نتانیاهو آن را یک لحظه تاریخی هم چون زمان تاسیس کشوراسراییل نامید که چه بسا دهه ها و قرن ها بیاد خواهد ماند. اوهمچنین آن را تحقق آن چه که در کتاب مقدس تورات آمده است خواند. بسیاری این نوع حاتم بخشی از کیسه خلیفه را که در پایان سال سوم ریاست جمهوری ترامپ صورت می گرفت و تقارن زمانی آن با استیضاح و جلب لابی های نیرومند اسراییل در امریکا و منافع واهداف سیاسی او برای غلبه بر رقبایش بی ارتباط نمی دانند. همانگونه که از قضا در آنسو هم بطورهمزمان نتانیاهو درداخل مدتهاست که با بحران بزرگی دست و پنچه نرم می کند و به نوبه خود به این گونه نمایشات خیره کننده و پرسروصدا نیازمبرم دارد.
در عین حال این باصطلاح طرح تاریخی صلح، بی ارتباط با سودای برقراری «نظمی جدید» در خاورمیانه نیست. که در آن اسراییل به عنوان قدرت برتر و ژاندارم اصلی درهمکاری با دیگرمتحدین امریکا در منطقه ایفا ‌نقش خواهد کرد. از جانب دیگر ترامپ با سخنان خود در مراسم پرده برداری، به وضوح آشکار ساخت که خروج از برجام و بازگشت تحریم ها و ترورقاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس که داعیه آزادسازی بیت المقدس را داشت و ... همه و همه بی ارتباط با هموارکردن و پیش برد این پروژه نبوده و این که شخص او چه خدمات فوق العاده ای برای اسراییل انجام داده است و حتا به گفته خود بخش های مهمی از آن را پیشاپیش برای اسراییل انجام داده است. در کنارآن ها سعی کرد با برجسته و آب و تاب دادن وعده نسیه و مشروط کمک های۵۰ میلیاردی که از قبل هم اعلام شده بود، و البته مطابق معمول از کیسه دیگران (چون عربستان و دیگرشیوخ ثروتمند منطقه و...) پرداخت می گردد و مشروط به پذیرش کل این معامله، تلاش کرد که این معامله سراپا باخت باخت برای فلسطینی ها را با رنگ و جلادادن به عنوان یک معامله برد برد جابزند.
در بخش دوم این یادداشت سه نکته مهم دیگر را هم باید به بشکل تلگرافی به آن ها اضافه کرد: نخست آن که سوای حق ملی و تعیین سرنوشت و حقوق تاریخی معوق مانده و امثال آن که در جای خود واقعیت داشته و مطرح هستند، اما برخورد با معضلات انباشته شده و معوق تاریخی عموما با بازگشت به گذشته قابل حل نیستند، بلکه لازم است در عین حال از جنبه دیگری مطرح گردند:

تشکیل دولت ملت ها براساس قوم و نژاد و مذهب، بدام رویاهای تاریخی افتادن حتا با استانداردهای متعارف بورژوایی در شکل گیری آن ها هم چندان خوانایی ندارد، بخصوص درعصرجهانی شدن و در قرن بیست و یکم که پیوندها و سرنوشت کشورها خواه ناخواه هم چون ظروف مرتبطه به شکل تنگاتنگی به یکدیگر گره خورده است و مهمترین مشکلات و بحران های جهانی مثل شکاف های طبقاتی و محیط زیست و برقراری دموکراسی و مهاجرت و جنگ ها و... مسایل مشترک و جهانی با پی آمدهای مشترک هستند. فرقی نمی کند که حل این مسایل تاریخی یا معوقه توسط اسراییل باشد و یا فلسطین و یا مثلا در فلان نقطه اروپا و اسپانیا و ... یا مشابه آن چه که در ایران (با نظام مذهبی و تبعیض های اجتماعی و سیاسی ) می گذرد، نهایتا راه به جایی نمی برد. بسیاری از مسایل معوق تاریخی باید درمتن روندهای پیشرو و نوین جهان امروز حل و فصل شوند و البته راهی در چارچوب آن برای گره کشایی از مسایل معوقه یافت شوند. کلاْ چند گونه گی و رنگین کمان بودن بیشتر و بیشتر هم می شود رو به آینده دارد و شکوفایی انسان و جوامع نیز به آن تعلق دارد؛ در رویکردهای صرفا معطوف به گذشته که میل به یکدست سازی دارد و ذاتا غیردموکراتیک و گذشته گراست نفی می شود. همانطور که اشاره شد مساله نه نادیده گرفتن این مسایل معوقه، بلکه حل آن در بسترها پیشروی ها و انکشاف های نوین و ترقی خواهانه امروزین ممکن است. هیچ کشور و جامعه با مردمانی خالص وجود ندارد و حتا اگراز یک جنبه بطورنسبی همسان باشند در وجوه دیگر نیستند. چنین مقولات متوهمانه و ذاتا ارتجاعی به دلیل مناسبات قدرت برساخته می شوند و سعی می کنند که خود را بر واقعیت ها تحمیل کنند و همراه خود بسیاری معضلات مثل جنگ سرد و گرم و انواع تنش ها را دامن می زنند. طبیعی است خواه ناخواه درچنین کشوری خالص نما و متبنی بر سیادت قوم و مذهب بخشی از جمعیت، شرایط برای دیگران تنگ می شود مثلا برای اعراب فلسطینی داخل اسراییل و یا دیگرعقاید و نژاد و قوم حتا برای بخش هایی از یهودیان نیز تنفس کردن در چنین اتمسفری دشوار می گردد. چنان که در خود اسراییل با فضایی که با گسترش نفوذ راست های افراطی ایجادشده است و با تاخت و تازآن ها، بسیاری گرایشات ترقی خواهانه و معطوف به همزیستی با دیگران در صفوف خود یهودیان نیز زیرفشارسنگینی قرارگرفته است. هرتلاش معطوف به هویت سازی بالذات با تلاش برای غیریت سازی همراه است و اساسا این نوع دوگانه سازی ها و برساخت ها و هویت سازی ها که ملازم با غیریت سازی است، در گوهرخود بر پایه مناسبات قدرت و رقابت و حذف و حتا چه بسا تبعیض و آپارتاید استواراست. بهمین دلیل در گوهرخود مغایر با بسط دموکراسی و عدالت و همزیستی و دستاوردهای تمدنی بشراست. و حاصلی هم جز کاشتن بذرهای دشمنی و نفرت و اختلاف و منازعه و تخصیص منابع و ثروت و داشته ها به میلیتاریزم و توسعه طلبی و لاجرم نهادینه و تهاجمی کردن آن هویت های کاذب و برساخته شده و غالبا متکی بر افسانه و اسطوره و توهمات نیست. چنین موازینی در مورد یهودیان و فلسطینی ها و هرنوع جماعت یا نظام های متکی برچنان تبعیض ها به یکسان مصداق دارد. و از همین رو نیروهای پیشرو و مدافع رهایی و آزادی، ضمن دفاع از هرگونه رفع تبعیض و ستم مشخص تاریخی اساسا از این منظر به این نوع گره ها و معضلات معوق تاریخی نزدیک می شوند و تلاش می کنند که آن ها را در اشکال تمدنی جدید و در راستای تقویت همبسته گی ها و صلح حل و فصل کنند.
علاوه برآن، گرچه این باصطلاح طرح قرن با خطوط ترسیمی خود، آن هم در شرایطی که پیشاپیش با نقض حقوق بین الملل، با مخالفت مردم منطقه ومشخصا با مخالفت فلسطینی ها همراه و مواجه است، طبعاْ مرده بدنیا آمده است؛ اما این نافی آن نیست که دولت اسراییل و نیروهای افراطی نخواهند از آن بهره برداری های خود را نکنند و حتا باشوق و عزم و سرعت بیشتری برای گسترش مناطق الحاقی و حذف و آواره کردن فلسطینی ها همت نگمارند. چرا که یک جابنه گی نهفته در آن اساسا مسیراین گونه قلمروسازی و دست اندازی را گشوده نگه می دارد. و بالأخره باید اشاره کرد که ارایه و اصرار براجرایی کردن چنین طرح های یک سویه و بدون ریشه و زمنیه های لازم بجای کاهش بحران در منطقه انباشته از تنش و بحران، به دامنه آن ها خواهد افزود و فضای مستعدی را برای امثال داعش ها و القاعده ها و... فراهم می کند و در خود صفوف فلسطینی ها نیز چه بسا موقعیت و مواضع گرایش های ارتجاعی و مذهبی و ناسیونالیستی را تقویت کند و از سوی دیگر برای رژیم هایی مثل حکومت اسلامی ایران هم فرصت های تازه ای فراهم می سازد تا به بهانه حمایت از حقوق نادیده گرفته شده فلسطینی ها به دامنه مداخلات خود در منطقه بیفزاید. بخصوص در شرایطی که اکثرکشورهای عربی وابسته به شکل منفعلانه با آن برخورد می کنند و یا حتا بعضا به صورت ضمنی و یا رسمی از آن حمایت می کنند، زمینه های مناسبی فراهم شود تا رژیم تحت پوشش دفاع از حقوق فلسطینی ها بر نفودخویش در منطقه بیفزاید و به مداخلات قیم مآبانه خود ادامه بدهد. و حال آن که می دانیم دوقطبی شدن منطقه بین ایران و شمارمهمی از کشورهای عربی و مهم منطقه که خود رژیم ایران در ایجاد آن سهم مهمی داشته است، بهترین فرصت را برای دولت های امریکا و اسراییل فراهم ساخته و می سازد که دست به چنین تهاجماتی بزنند. از همین رو ضمن افشا نتایج مخرب طرح موسوم به قرن نباید از افشا و مداخله رژیم ایران که غافل بود.
نتیجه: این تجربه و این نوع نزدیک شدن به مساله و حل مناقشه و معضل تاریخی، یک باردیگر نشان می دهد که فی الواقع ظهورترامپ و ترامپیزم نه پاسخی به بحران ، بلکه خود تجلی عینی خود بحران هست و بهمین دلیل در کل علیرغم خودشیفته گی زایدالوصف ترامپ و ادعاهای توخالی و بزرگش، قادر به حل هیچ مساله مهمی نیست و نمی تواند هم باشد. برعکس هرجا که دست بگذارد جز دامن زدن به بحران و دامن زدن به واگرایی ها و دشمنی ها حاصلی ندارد، چرا که اساسا هدف حل واقعی یک معضل براساس منطق و اصول دیپلوماسی که طبعا نیازمند گفت و گو و مشارکت همه طرف ها و معادله های کمابیش برد ـ برد هست، نیست. برعکس هیاهو و بهره برداری های سیاسی و دوزدن اصل مساله و دیکته کردن از بالا اساس شیوه کار را تشکیل می دهد. وقتی نمایش خود جایگزین واقعیت می شود، و ابژه سازی آن به اوج خود می رسد، کاری جز انکار و لاپوشانی نمی کند. با این شیوه جزانباشتن بر حجم معضلات حل نشده موجود کاردیگری صورت نمی گیرد. از این منطر ترامپیزم جز به معنای انباشت معضلات جهانی و مزمن ترشدن آن ها نیست. نوعی فرافکنی بحران هاست به قصد بهره برداری های مقطعی و گذرا.

طرح از : عتیق شاهد، کارتونیست توانای کشور

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۳۰۰۱

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020