گزارش کار و تصامیم کنفرانس اروپایی حزب آبادی أفغانستان
درمطابقت با مصوبه شماره ۸۸ مورخ ۲۷ جدی سال ۱۳۹۹ خورشیدی مقام محترم دارالانشا حزب آبادی افغانستان کنفرانس حضوری شورای اروپایی ح آ ا بروز شنبه مورخ هفتم ماه می سال ۲۰۲۲ میلادی در شهر ارنهایم کشور شاهی هالند دایر گردید.
در کارکنفرانس نمایند ه های انتخابی شوراهای کشوری ح آ ا در اروپا و به تعداد پانزده تن از شخصیت های پیشکسوت جنبش ترقیخواهی کشور، و مهمانان گرانقدر از کشور های المان ، اتریش و هالند نیز شرکت داشتند.
رفیق محمد سرور زهتاب رییس شورای کشوری هالند ح آ ا بمثابه میزبان کنفرانس تشریف آوری حاضرین را خیرمقدم گفت . در آغاز کارکنفرانس شرکت کننده گان به احترام رفته گان و شهدای حزب و مردم آزاده کشورما که قربانی جنگ و دهشت افگنی گردیده اند به پا ایستادند و برای یک دقیقه سکوت نمودند. سپس رفیق زهتاب از رفیق صفت الله عملیار رییس کمیته تدارک کنفرانس اروپایی و مسوول هماهنگی کمیته های حزبی کشورهای اروپایی تقاضا نمود تا با اعلان حضور و اعتبارنماینده گان انتخابی شوراهای کشوری ح آ ا در اروپا تدویر و کار کنفرانس را رسمیت ببخشد .
رفیق صفت الله عملیار رییس کمیته تدارک کنفرانس اروپایی و مسوول هماهنگی کمیته های حزبی کشورهای اروپایی، حضورهفتاد و یک نماینده را از مجموع هفتاد ونه نماینده انتخابی از ۹ کشور اروپایی و اشتراک هفت نماینده از کشور انگلستان را از طریق ارتباط مجازی اعلان ، و هدف این نشست را برگزاری کنفرانس اروپایی ح آ ا معرفی نمود.
درآغاز کار کنفرانس رفیق سید طاهر شاه پیکارگر یکی از پیشکسوتان جنبش دادخواهی کشور بصفت رییس کنفرانس ، و شش رفیق (محمد انور متین، عبدالاحد شفیعی، محمد سرور زهتاب، سهیلا زحمت، ولی محمد زیارمل و صفت الله عملیار) بصفت اعضای هیات رییسه ، و سه تن از رفقا (ذلیخا پوپل، عظیم لمر و شیر محمد سرشک) به صفت اعضای هیات تحریر کنفرانس به اتفاق ارا انتخاب شدند.
رفیق پیکارگر در شروع کنفرانس از اعتماد رفیقانه همه اشتراک کننده گان اظهار تشکر نمود و تدویر کنفرانس اروپایی را گام بس مهم در زنده گی سازمانی و سیاسی ح آ ا خواند . او از سهمگیری منظم و مسولانه همه شوراهای کشوری ح آ ا در فراهم آوری مقدمات کنفرانس اروپایی و فضای نهایت دموکراتیک و رفیقانه آن ابراز قدردانی نمود . رفیق پیکارگر در نخست دستور و میکانیزم کار کنفرانس را بیان و از همه شرکت کننده گان تقاضا نمود تا با سهمگیری فعال در پیشبرد کار کنفرانس نقش موثر خویش را ایفا نمایند .او پس از معرفی مدبرانه برنامه کاری ، از رفیق صفت الله عملیار درخواست نمود تا برای کنفرانس در باره فعالیت های کمیته تدارک و برگزاری کنفرانس اروپایی و چگونگی تطبیق مصوبات مربوطه مقام دارالانشای ح آ ا معلومات دهد .
رفیق عملیار گزارش کمسیون تدارک و برگزاری کنفرانس اروپایی حزب آبادی افغانستان را که درمطابقت با ماده دوم مصوبه شماره شش مورخ ۲۱ دلو سال ۱۴۰۰ خورشیدی کمیته رهبری حزب آبادی افغانستان و جلسه مسوولان کمیته های حزبی شوراهای کشوری اروپایی با ترکیب پنج تن از رفقا ( عبدالاحد شفیعی، سرور زهتاب، فاضل دلزاده، محمد حنیف ضرابی و صفت الله عملیار) تهیه شده بود ارایه کرد. رفیق عملیار در ادامه صحبت خود خاطر نشان ساخت :
در مرحله اول ، جلسات و کنفرانس های حزبی در کشورهای اروپایی دایر و در مرحله دوم ، مقدمات کنفرانس اروپایی که امروز ما شاهد برگزاری آن هستیم فراهم گردید .رفیق عملیار در رابطه با کارهای مسوول هماهنگی امور حزبی در کشورهای اروپایی معلومات مفصل ارایه داشت که از جمله از مصوبات و مکاتیبی که از دارالانشای حزب مواصلت نموده بود و ازهمکاری صادقانه مسوولین شوراهای کشوری اروپایی به استثنای کمیته حزبی فرانسه با قدردانی یادآوری کرد . همچنان از ایجاد برگه فیسبوکی کمیته های حزبی شورا های کشوری اروپایی که یکی از ابتکارات کمیته هماهنگی امورحزبی اروپایی بود و از تدویر جلسات حضوری و مجازی واحد های اولیه حزبی با وجود شیوع کرونا طی دوسال گذشته تذکر بعمل آمد.
رییس کنفرانس پس از استماع گزارش کمیسیون تدارک و برگزاری کنفرانس اروپایی ح آ ا از رفیق دیپلوم انجینرعمر محسن زاده ، معاون کمیسیون اموربین المللی کمیته مرکزی حزب آبادی افغانستان خواهش نمود تا رشته سخن را پیرامون رویدادهای بین المللی و حیات سازمانی بدست گیرد. او نخست در باره فعالیت ها ، دشواری ها و جهات گوناگون زنده گی سازمانی دردوسال وهشت ماه گذشته صحبت نمود و با بیان تجارب آموزنده متذکر گردید : برای ما که چشم به آینده دوخته ایم و بازسازی حیات سازمانی در دستور کارما قراردارد چسپیدن به رویدادهای منفی گذشته و فرو لغزیدن در بگو مگو ها، مشاجرات فاقد محتوای سیاسی و جدال های بی هوده و تحمیلی ازبیرون به جز از توقف کردن در کار بس مهم سازمانی - سیاسی ، و آنهم در شرایط دشوار کنونی کشور و جهان ما چیزی دیگری نخواهد بود .... یکی از درس های مهم پراتیک سازمانی ما در سال های گذشته اینست که باید به أصول و ارزش های مرامی و خطوط اساسی تشکیلاتی حزب خود توجه بسیار جدی نماییم و نگذاریم که نظم سازمانی ما دستخوش بازی های اوپراتیفی ، ترفندها ، تبلیغات بد و مداخلات بیرونی گردد. ما باید با درنظرداشت همه دیدگاه های انتقادی همدیگر پذیر باشیم و برمبنای دموکراسی درون حزبی حرف همدیگر را بشنویم و برمشترکات اندیشه یی و عملی مان اتکا کنیم .
رفیق محسن زاده همچنان در رابطه با اتحاد عمل نیروهای ملی ، دموکرات و دادخواه یاد آوری نمود : حزب آبادی افغانستان پیش از همه سازمانهای سیاسی دیگر به این نتیجه رسیده بود که در اوضاع اخیر کشورهیچ یک از احزاب و سازمانهای سیاسی قادر به تغییردادن واقعیت های موجود سیاسی و رسیدن بقدرت سیاسی نیست و از همین جا موضوع اتحاد عمل ، وحدت و همکاری طیف وسیعی از نیروهای اجتماعی بویژه احزاب و سازمانهای سیاسی دموکرات و ترقیخواه، شخصیت های ملی و اجتماعی از ضروریات اجتناب ناپذیر به شمار می آید .شورای مرکزی احزب آبادی أفغانستان در فراخوانی که در اجلاس سوم عقرب سال ۱۳۹۸ خورشیدی به تصویب رسید به همه سازمان ها و حرکات سیاسی و اجتماعی دست دوستی را دراز کرد و به همه اعضای حزب هدایت داد تا ازهرگونه بدفهمی ها و فعالیت هایی که باعث تخریش ، جدایی و ایجاد فاصله میان نیروهای همسو می گردد جلوگیری نمایند .
ح آ ا تلاشهایی زیادی را دراین زمینه انجام داده و سهم فعالی را درایتلاف نیروهای دموکرات ومترقی درسالهای پیشین ایفا نموده است . حزب ما امروز هم تلاش می ورزد که این نیروها باهم جمع گردند. اما لازم به تذکر است که اتحادها، ایتلاف ها و جبهه ها از خود پرنسیپ هایی دارند، اهدافی دارند که همه این پرنسیپ ها و اهداف باید تعریف و مشخص گردد. اتحاد وسیع که همانا جبهه واحد و مبارزه متشکل است به بازسازی توانایی های سازمانی و سیاسی نیروهای مردمی نیاز دارد و چارچوب این تشکل نمیتواند بدون برنامه دقیق در ابعاد زمانی و مراحل سیاسی تثبیت گردد . باید روی این برنامه و چارچوب لازم بحث و راه های تحقق آنها معین گردد .
برخی ها ادعا دارند که چون ما درگذشته با هم رفیق بوده ایم ، همدیگر را میشناسیم، سالها در سنگر مبارزه قرار داشتیم لهذا هیچ اختلاف نظری و عملی نداریم ، همه اختلاف های ما سلیقوی و از روی خود خواهی و جاه طلبی است. هرگاه ما نظریات، پیشنهادات و دیدگاه های عده ای را یبینیم متوجه میشویم که آنها واقعیت عینی جامعه ما را مدنظر نمی گیرند.همین اکنون حاکمیت طالب استقرار دارد ، وظیفه نیروهای ایتلاف، وحدت ها و جبهات این است که ببینند که ما در کدام وضیعت وحالت قرار داریم ؟ وظایف بدون تاخیرما چیست ؟ با تاسف طرح هایی که اعلان میشود غیرواقعبیانانه و طفره رفتن از مرحله کنونی با جانبداری از طرح های دموکراسی قراردادی بورژوایی بدون دفاع از اصل عدالت اجتماعی است . ما نمی توانیم مساله اجتماعی را از متن دموکراسی حذف کنیم زیرا دموکراسی خود یکی از جنبه های اساسی داد خواهی است . در شرایط کنونی که دموکرات سازی دموکراسی یکی از خواسته های مبرم مردمان جهان است ما باید از رنج های بیکران مردم افغانستان یاد کنیم، زیرا نیاز اساسی مردم ما کاراست، نان است، سرپناه است، زنده گی عادی در صلح است . این مطالبات ما را در یک میدان بزرگ مبارزه قرارمیدهد .مبارزه ما در مرحله موجود حایز اهمیت بزرگ است، مرحله پساطالبان اکنون مورد بحث ما نمی باشد .
رفیق محسن زاده در باره اوضاع فعلی کشورما و ارتباطات بیرونی آن نیز صحبت نمود و متذکرگردید که وضعیت کنونی مبین حالتی است که میتوان آنرا « حالت انتظار» نامید .
طالبان که در نتیجه حمایت قدرت های منطقه و جهان در یک ایتلاف جامع بین المللی به اقتدار رسیده اند انتظار می کشند تا ایالات متحده امریکا به مفردات موافقنامه دوحه و به خصوص پروتوکول سری آن وفا نماید و با برسمیت شناسایی و پیشتیبانی گسترده سیاسی و مالی حاکمیت آنانرا بپا ایستاده کنند .ایالات متحده امریکا که از همان آغاز خواهان ایجاد دولت مقتدر طالبانی برای وصل ساختن أفغانستان به سرمایه داری جهانی بود هم انتظارمیکشد تا افکارعامه جهان برای تطبیق برنامه های بعدی آن مساعد گردد . امریکا انتظار میکشد که جنگ اوکرایین چگونه انکشاف مینماید؟ آیا ضرورت خواهد بود که تا بطور مستقیم از افغانستان بمثابه تخته خیزعلیه فدراتیف روسیه، چین و آسیای میانه استفاده کند یا خیر؟. همسایگان افغانستان که از سی سال بدینسو در انتظار بازشدن قفل أفغانستان بروی تجارت و ترانزیت کالایی شان بوده اند بازهم انتظارمیکشند تا این مامول برآورده گردد .سایرکشورهای منطقه هم انتظارمیکشند. مردم افغانستان هم انتظار میکشند تا یک دولت ملی و دموکراتیک سر از نو زاییده شود.
حزب آبادی افغانستان هم ناگزیر است انتظار بکشد تا سرنوشت احزاب سیاسی و چهارچوب فعالیت های قانونی آنان روشن گردد.
برای نیروهای مترقی افغانستان این انتظار به معنی باز نشستن و صبرکردن نیست، بل نشانه ای از وضعیت عینی و ذهنی موجود و جنبه ای از راه جویی برای تطبیق اندیشه و عمل سیاسی است.
برای حزب آبادی کاملآ روشن است که نظام طالبانی با آزادی های دموکراتیک، حقوق بنیادی زنان و کودکان، آزادی اندیشه و بیان و موضوعات فراوان دیگر همخوانی ندارد. بنابرآن ما خواهان جمهوریت بمثابه دولت ملی ــ دموکراتیک بر پایه عدالت احتماعی و اتحاد داوطلبانه مردم بخاطر تضمین استقلال سیاسی، اقتصادی، تحکیم حاکمیت ملی و دفاع از وحدت ملی و تمامیت ارضی بوده ایم و هستیم. ما باید بافت اجتماعی، ساختار درونی وعملکرد سیاسی و اقتصادی طالبان را خوب بدانیم و به مرحله حاکمیت طالبان توجه بیشترنماییم. آنچه دردآور است پراگنده گی نیروهای ملی و دموکراتیک است، ما باید درقدم اول به تجمع نیروها، بسیج نیروها و وحدت نیروهای مردمی توجه بسیار زیاد نماییم و کار شورای اروپایی خود را از همین نکته آغاز نماییم.
رفیق پیکارگر همچنان در بخش اول کنفرانس از رفیق گرانقدر آدینه سنگین آگاه امور سیاسی و پیشگام نهضت اجتماعی و داد خواهی کشور تقاضا نمود تا بنا بر مبرم بودن رویداد سیاسی ــ نظامی اوکرایین که توجه جهان را بخود معطوف ساخته است نظریات کارشناسانه خود را ابراز بدارد .
رفیق آدینه سنگین در صحبت همه جانبه خود در رابطه با حوادث اوکرایین به کنفرانس معلومات بکر و متکی بر فاکت های تاریخی و سیاسی را ارایه داشت . او عوامل بروز جنگ، اهداف امریکا و سایر اعضای پیمان ناتو، مجبوریت های روسیه، اهداف روسیه درجنگ موجود و پس منظر این جنگ را به ارزیابی گرفت و از پیآمدهای آن برای مردمان جهان سخن گفت . معلومات تازه و نتیجه گیری های شناختی و تجربی در این سخنرانی سخت مورد توجه شرکت کننده گان کنفرانس قرارگرفت. رفیق پیکارگر با ابراز سپاس از رفیق سنگین نوبت سخن گفتن را به رفیق نسیم سحر نماینده شورای کشوری سویدن ح آ ا و فعال سازمان های اجتماعی و فرهنگی در اروپا واگذار شد .
رفیق سحر در رابطه با ایجاد تحرک واقعی در سازمان اروپایی صحبت نموده ،ضمن بیان دیدگاه ها ، پیشنهاداتی را در رابطه با ایجاد کمسیون وحدت، شرکت عملی زنان در ساختار و یک جایگاه برای آنان در رهبری شورای اروپایی و جوان سازی حزب آبادی افغانستان در اروپا ارایه نمود که مورد تایید رفقا قرارگرفت. در ادا مه کار کنفرانس از رفیق حنیف ضرابی تقاضا بعمل آمد تا در باره امور مالی سازمان اروپایی گزارشی را ارایه نماید .
رفیق ضرابی در رابطه با مسایل مالی شامل پرداخت حق العضویتها و اعانه های که از جانب رفقای سازمانهای کشورهای اروپایی پرداخته شده است و انتقال پولها به مسوول مالی کمیته مرکزی حزب آبادی افغانستان معلومات مستند و مفصل ارایه نمود . این گزارش مالی از جانب اشتراک کننده های کنفرانس اروپایی مورد تایید قرارگرفت.
رفیق پیکارگر در ادامه بیانات از رفیق محمد سرور زهتاب رییس شورای کشوری هالند ح آ ا دعوت نمود تا در باره فعالیت های شورای خود صحبت نماید .
رفیق زهتاب با اختصار از فعالیت های سازمانی ، سیاسی و اجتماعی شورای خویش به کنفرانس گزارش داد و دستاورد های حاصله را که نتیجه کار خستگی ناپذیرهمه ساختار های سازمان کشوری هالند است بیان نمود. او همچنان از انحرافاتی صحبت نمود که برخی افراد با نقض اصول سازمانی در حول سازمان مرتکب شده اند و گرایشات نامطلوبی را ببار آورده اند . رفیق زهتاب خاطر نشان ساخت که شورای کشوری هالند ح آ ا همواره با هر گونه مظاهر انحراف از خطوط مرامی و اساسنامه مبارزه نموده و هیچگاهی اجازه نخواهد داد تا کسانی با سواستفاده از نام شورای کشوری و اروپایی به اعمال خلاف اصول و سیاست های جاری حزب آبادی افغانستان بپردازند .
رفیق عبدالرزاق طلوع نماینده کنفرانس از شورای کشوری هالند ح آ ا افغانستان نیزدر صحبت مفصلی گرایشات مغایر اصول و اسناد مرامی فوق را به شدت تقبیح نموده و خواهان رعایت اکید نورم ها و ارزش های سازمانی و سیاسی حزب ما گردید .
در بخش اول کنفرانس فرصت مساعد گردید تا برخی از اعضای حزب از طریق ارتباطات ویدیویی و تیلفونی با کنفرانس در تماس شده ، پیام ها ، شادباش ها و بیانات خود را با شرکت کننده گان در میان بگذارند. دراین زمره رفیق جمیله ناهید بریالی عضو ح آ ا و مبارز نهضت زنان کشور نخستین کسی بود که با صحبت شورانگیز خود برگزاری کنفرانس را تبریک گفت و موفقیت های سازمان اروپایی را آرزو نمود . رفیق جمیله همه اعضای حزب را به وحدت و همبستگی فراخواند و برای مبارزه سیاسی روحیه اعتماد، همدیگر پذیری و تحمل را ضروری دانست . رفیق پیکارگراز احساس گرم رفیق جمیله اظهارسپاس کرد و از همنوایی کنفرانس اطمینان داد . رییس کنفرانس همچنان از رفیق گرامی عبدالعزیز همدرد تقاضا بعمل آورد تا به نماینده گی از شورای کشوری انگلستان ح آ ا صحبت نماید . رفیق همدرد تدویر موفقانه کنفرانس اروپایی حزب را تبریک گفت و خاطر نشان ساخت که اعضای حزب آبادی افغانستان درانگلستان از همکاری های همه جانبه با شورای اروپایی ح آ ا دریغ نورزیده و ازهمه فیصله ها و تصامیم کنفرانس شورای اروپایی حمایت و پیشتیبانی قاطع مینماید . رفیق همدرد برای کار کنفرانس ارزوی موفقیت نمود .
در بخش دوم کار، کنفرانس به مسایل تشکیلاتی پرداخت .
رفیق عملیار فهرست نامزدانی را که خود را از طریق شوراهای کشوری برای عضویت در شورای اروپایی ثبت نموده بودند بخوانش گرفت. کنفرانس درفضای همدلی و صمیمت رفیقانه به تعداد ۳۳ رفیق را با اتفاق آرا در شورای جدید اروپایی حزب آبادی افغانستان انتخاب نمود.
شورای اروپایی در اولین نشست خود که همزمان با کنفرانس بود رفیق محمد داود رزمیار ، شخصیت خردمند و با تجربه جنبش دموکراتیک و دادخواهی کشور را بصفت رییس شورای اروپایی جدید حزب آبادی أفغانستان با اتفاق آرا انتخاب نمود . در این نشست همچنان معاونین و سکرتر مسوول برگزیده شدند.
رفیق محمد داود رزمیار با ابراز امتنان از اعتماد همه جانبه کنفرانس نسبت انتخاب شان به حیث رییس شورای اروپایی ح آ ا ، خطوط کاری و دورنماهای فعالیت سازمان اروپایی را بطورموجز بیان داشته و گرانیگاه های کار سیاسی و سازمانی را در راستای جوان سازی حزب ، ترویج هر چه بیشتر دموکراسی در زنده گی حزبی ، ارتقای نقش زنان در فعالیت ها و تصمیمگیری های حزب ، تعمیل پیگیرانه سیاست های جاری و درازمدت حزب ، و مبارزه بی امان در برابرهرگونه انحرافات اندیشه یی و عملی زیان رسان به ساختارهای حزب ، مشخص نمود . رفیق رزمیار همه اعضا و ساختارهای سازمان های اروپایی حزب را فراخواند تا تلاش همه جانبه را در راه تطبیق مرام و اصول تشکیلاتی حزب به خرچ دهند و به موازات دموکراسی گسترده حزبی در رعایت نظم و دسپلین سازمانی سخت مواظب و کوشا باشند .
رفیق گرانقدر نور احمد نور یکی از بنیانگذاران نهضت دموکراتیک و ترقیخواهانه کشور ما با نظراندازی بر وضعیت کشور در شرایط حاکمیت طالبان بر ضرورت مبارزه مشترک همه نیروهای دموکرات ، ملی و ترقیخواه تاکید نموده و پیروزی های شورای اروپایی و همه اعضای حزب آبادی افغانستان را درانجام وظایف سترگ سیاسی و اجتماعی آرزو نمود .
در بخش پایانی نشست فراخوان کنفرانس عنوانی نیروهای ملی، مترقی و وطنپرست توسط رفیق داود کرنزی ، و قطعنامه کنفرانس توسط رفیق شیرمحمد سرشک به خوانش گرفته شد و هر دو سند کنفرانس به اتفاق آرا به تصویب رسید .
رفیق سید طاهرشاه پیکارگر با ابراز رضایت از کار کنفرانس اروپایی ح آ ا که ساعت دوازده روز آغاز بود پایان آن را به ساعت هفت شام اعلام نموده و برای همه ساختارهای اروپایی حزب دربرآورده شدن تصامیم کنفرانس خواهان موفقیت گردید .
بامـداد ـ ۱/ ۲۲ـ۲۱۰۵
Copyright ©bamdaad 2022
بایدن با ۷۸۲ میلیارد دلار بودجه نظامی وارد کاخ سفید شد و حالا برای سال مالی جدید قرار است این بودجه به ۸۱۳ میلیارد دلار برسد. برنی سندرز، رییس کمیته بودجه سنا، از برنامه جو بایدن برای بودجه ۲۰۲۳ ترسایی با بیان اینکه کشور « نیازی به افزایش گسترده بودجه نظامی ندارد » انتقاد کرد و گفت که بعید است بودجه نظامی ۲۰۲۳ ترسایی جو بایدن عملی شود.
نظرسنجیها نشان میدهد امریکایی ها با هر جنگ جدیدی مخالف هستند و کمتر به تیوری « استثنایی گرایی » امریکا تمایل دارند، اما اعضای کنگره در اکثریت خود، همچنان خواهان حفظ رهبری جهانی امریکا هستند. اما از نظر اقتصادی به دلیل ظهور چین، امریکا به چالش افتاده است و گاهی اوقات با توجه به واقعیت دنیای چند قطبی و همچنین توسط متحدان سرکش ( ترکیه، هند یا اسراییل، بدلیل پرونده های مختلف) از نظر دیپلوماتیک به دردسر می افتد. قدرت امریکا در یک زمینه بلامنازع است: « قدرت نظامی ».
بودجه نظامی امریکا معادل بودجه یازده کشور جهان است. واشنگتن از کارت مزیت رقابتی « نظامی » خود به طور کامل استفاده می کند. ایالات متحده امریکا چهار برابر بیشتر از چین و دوازده برابر بیشتر از روسیه در بخش تسلیحات نظامی مصارف دارد. امریکا تنها قدرت نظامی جهان با ۷۵۰ پایگاه در ۸۰ کشور است که صدها هزار سرباز در آنها مستقر هستند و بر دریاها تسلط دارد.
توماس گومارت، مدیر موسسه روابط بینالملل فرانسه می گوید: « جهانی سازی یک دریایی سازی است، بنابراین کنترول دریا برای کنترول جهان ضروری است ». این برتری اکنون با سرمایه گذاریهای هنگفت چین و نوسازی دفاعی این کشور در دریاها، امریکا را به چالش می کشد. چین با ۳۶۰ واحد، ۶۰ ناو بیشتر از نیروی دریایی ایالات متحده دارد، اما، به گفته کارشناسان « قدرت دریایی » امریکا هنوز از نظر تکنولوژی از نیروی دریای چین برتر است.
امریکا با (۳۳۰ هزار سرباز در مقابل ۲۵۰ هزار سرباز چین)، فن آوری های پیشرفته تر، برتری زیردریایی ها و تعداد کشتی های هواپیمابر (۱۱ در مقابل ۲) از چین پیشی دارد. واشنگتن برای حفظ این برتری در دریاها و همچنین در فضا، هزینه های گزافی را متحمل می شود. به گفته توماس گومارت که به « تسلیح سازی فضا » اشاره می کند، از سال ۲۰۱۸ ترسایی ایالات متحده سرمایه گذاری هنگفتی انجام داده و سیاست فضایی خود را زیربنای اصلی برتری نظامی خود قرار داده است. امریکا با خروج از افغانستان به دوران جنگ های زمینی پایان داد، اما در بودجه سال ۲۰۲۲ ترسایی ۱۲ میلیارد دلار بر تسلیحات زمینی اضافه کرد. واشنگتن رسماً خواستار خلع سلاح هسته ای است، اما کنگره ۲۸ میلیارد دلار را برای « مدرن سازی » زرادخانه هسته ای تخصیص کرده است و مبالغ بی سابقه ای را برای تحقیقات در زمینه هوش مصنوعی، جنگ سایبری و « روبوترهای قاتل » اختصاص داده است.
لیندسی کوشگریان، در مقاله ای برای نیوزویک می نویسد، که طی ده سال گذشته بیش از نیمی از بودجه نظامی امریکا به شرکت های نظامی خصوصی اختصاص یافته است. در سال ۲۰۲۰ ترسایی ایالات متحده به یک شرکت تسلیحاتی، «لاکهید مارتین » بیشتر از هزینه ای که روسیه برای کل ارتش خود هزینه کرد، کمک مالی کرد. جنگ در اوکرایین یک موهبت الهی برای این « قراردادی » شده است که در حال حاضر از هزینه های عمومی پول زیادی به دست می آورند. اندکی قبل از شروع جنگ در اوکرایین، مدیر عامل شرکت « ری تی اون »، « گرگ هیز»، با روزنامه نگاران متخصص در مورد سرنوشت متقاطع جهان و تجارت خود گفتگو کرد. او گفت :« تنشها در اروپای شرقی، تنشها در دریای چین جنوبی، همه این موارد بر برخی هزینه های دفاعی فشار وارد می کند: من کاملاً انتظار دارم که ما از این امر سود ببریم.» آرزوی او برآورده شد. پنج شرکت بزرگ تسلیحاتی جهانی امریکایی به ترتیب، « لاکهید مارتین »، « ریتون »، « بویینگ» ، « نورثروپ گرومن » و «جنرال داینامیکس » برترین تولید کننده تسلیحات نظامی در جهان هستند که بلافاصله با جنگ در اوکرایین به « جک پاوت » رسیدند. اولاف شولس، صدراعظم المان، بلافاصله پس از اعلام افزایش ۱۰۰ میلیارد یورویی هزینه های نظامی کشورش، هدیه ای در سبد این شرکت ها انداخت و سفارش هواپیماهای جنگی اف ـ ۳۵ ، را داد و شرکت « لاکهید مارتین » را خوشحال کرد. وزیر دفاع المان، این اقدام را با این واقعیت توجیه کرد که این هواپیماها « مدرن ترین هواپیمای جنگی در جهان» هستند به علاوه تنها هواپیمایی است که در حال حاضر برای حمل بمب های هسته ای تایید شده است. او افزود :« این به المان اجازه می دهد تا به تعهد "مشارکت هسته ای" خود احترام بگذارد: اگرچه المان این سلاح را در اختیار ندارد، اما متعهد شده است که بمب های هسته ای امریکایی را در مواقع اضطراری حمل کند» .
خلاصه اینکه: قدرت سیاسی امریکا قاعده ای وضع و تصویب کرده است که به نفع « قهرمان ملی » خود است. مدیران لاکهید مارتین ، از تصمیم کانادا برای خرید هواپیماهای اف ۳۵ ، نیز ابراز شادمانی کردند. کانادا برای ارتش این کشور ۸۸ فروند از این هواپیماها را سفارش داده است، به مبلغی معادل ۱۴ میلیارد یورو. این بزرگترین « سرمایه گذاری » برای هوانوردی کانادا در ۳۰ سال گذشته است.
با توجه به همین بازار گرم، امریکا قرار است ۲۴۵۶هواپیمایاف ۳۵ ، تولید کند.
درهمین بازار گرم هر یک از دو حزب حاکم امریکا، تلاش می کنند دست بالا را در سنای این کشور داشته باشند و کاخ سفید در اختیارشان باشد و بر سر این سفره چرب بنشینند.
هر دو حزب روی حمایت مجتمع های نظامی- صنعتی با ۶،۶ میلیون کارمند و کارگر (۳،۵ میلیون شغل در صنایع دفاع خصوصی و ۳،۱ میلیون غیرنظامی و نظامی برای وزارت دفاع، یعنی به اندازه صنعت فولاد) حساب می کنند!
بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۲ـ۲۰۰۴
Copyright ©bamdaad 2022
اکنـون زمـان جنبش عـدم جانبـداری و صلـح است
تنشآفرینی های ناتو، پیگیری سیاست « چرخش به سوی آسیا » در دولتهای امریکا، «جنگ سرد جدید » امپریالیزم جهانی، و حمله روسیه به اوکرایین در حوت گذشته، به بحثهای فراوانی در مورد روند دگرگونی های جهان و اثر آن بر توازن نیروها و تامین منافع اکثریت مردم جهان (و نه اقلیت سلطه جویان حاکم ) دامن زده است. مهار کردن قدرت های امپریالیستی به طور کلی، و به ویژه مهار کردن امپریالیزم امریکا که دنیا را ( و از جمله متحدانش در اتحادیه اروپا و ژاپن و استرالیا و… را ) عرصه سلطه و سیطره یکتای خود می خواهد، به ویژه در حالی که قدرت اقتصادی بزرگی مانند چین اکنون در دنیا قد برافراشته است، امروزه ذهن بسیاری از ترقی خواهان و صلح دوستان جهان را به خود مشغول کرده است. این روزها، در حالی که کشورهای پیشرفته و ثروتمند جهان سرمایه داری برای تداوم و تشدید جنگ در اوکرایین تلاش می کنند، بیشتر کشورهای در حال توسعه جهان برای شکل دادن چشم انداز گفت وگو و برقراری و حفظ صلح کوشش می کنند. یکی از راه های پیشنهادی امروزی برای اثرگذاری بر روند دگرگونی های جهان به سود صلح و ترقی، ایجاد جنبشی مستقل و غیروابسته به قطب های قدرت کنونی و به ویژه امریکا، شبیه به جنبش « عدم انسلاک » یا «غیرمتعهدها » در زمانی است که اردوگاه کشورهای سوسیالیستی هنوز وجود داشت. راجر مکنزی، دبیرکل ترقی خواه سازمان لیبراسیون، یکی از قدیمی ترین سازمانهای حقوق بشروضد امپریالیزم بریتانیا، و ویجی پراشاد، تاریخ دان، فعال سیاسی، و روزنامه نگار هندی، نگاهی کردهاند به امکان و لزوم ایجاد جنبش جدید «غیرمتعهدها »، که در اینجا ترجمه آن را برای اطلاع خواننده گان پیشکش میشود.
***
جنگ بخش زشتی از تجربه بشر است. همه چیز آن وحشتناک است. جنگ آشکارا اقدام به تجاوز و وحشیگری است که خود بخش ناگزیری از جنگ است. هیچ جنگی دقیق نیست. هر جنگی به غیرنظامیان آسیب می زند. هر بمبارانی شوک عصبی به جامعه می زند. جنگ جهانی دوم این زشتی را در قالب هولوکاست و بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی نشان داد. وقوع هیروشیما و هولوکاست، موجب ایجاد دو جنبش قدرتمند شد: یکی برای صلح و علیه خطر حمله های هسته ای بیشتر، و دیگری برای پایان دادن به تقسیم جوامع بشری و برای غیرجانبدار بودن این جوامع. فراخوان استکهلم در مارس ۱۹۵۰ ترسایی که ۳۰۰ میلیون نفر از آن حمایت کردند، خواستار منع کامل استفاده از سلاحهای هسته ای شد. پنج سال بعد، نماینده گان ۲۹ کشور افریقایی و آسیایی که ۵۴ درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دادند، در باندونگ ـ اندونزیا، گردهم آمدند و یک پیمان ۱۰ ماده ای علیه جنگ و برای « ترویج همکاری و منافع مشترک » امضا کردند.
روح پیمان باندونگ در خدمت حفظ صلح و « عدم انسلاک » [به دور از جنگ سرد آن زمان] بود، برای اینکه مردم جهان امکان یابند با استفاده از ثروت اجتماعی خود، برای ریشه کن کردن ناهنجاری های تاریخی همچون بی سوادی، بیماری، و گرسنه گی تلاش کنند. چرا باید پول را صرف تسلیحات هسته ای کرد، در حالی که لازم است پول برای ایجاد کلاس های درس و شفاخانه ها خرج شود؟
علی رغم دستاوردهای عمده بسیاری از کشورهای مستقل تازهای که از بند استعمار رها شده بودند، نیروی غالب قدرت های استعماری کهنه مانع از آن می شد که پیمان باندونگ تعیین کننده تاریخ بشر شود. در عوض، « تمدن » جنگ غالب شد، که حاصل آن را می توان در هدردادن عظیم ثروتهای انسانی برای ایجاد نیروهای مسلح و تولید تسلیحات (که برای نابودی صدها سیاره کافی است) و استفاده از این نیروهای مسلح به عنوان نخستین ابزار و اولویت اول در حل و فصل اختلاف ها دید. از دهه ۱۹۵۰ ترسایی میدان نبرد این برتری جویی ها دیگر نه در اروپا یا امریکای شمالی، بلکه در افریقا، آسیا، و امریکای لاتین بوده است، یعنی در جاهایی از دنیا که استعمار کهنه بر این باور است که زنده گی انسان ها در آنها اهمیت کمتری دارد. آنچه توصیف کننده زمانه ماست، همین نوع تقسیم بینالمللی جامعه بشری است که معتقد است جنگ در یمن امری عادی، ولی در اوکرایین وحشتناک است. در سراسر جهان ۴۰ جنگ در جریان است. پایان دادن به همه و هر یک از این جنگها( و نه فقط جنگ هایی که در اروپا در جریان است ) به اراده و خواست سیاسی نیاز دارد. پرچم اوکرایین را در همه جای غرب می شود دید ، ولی آیا رنگهای پرچمهای یمن، جمهوری صحراوی، و سومالیا را هم می دانیم؟
بازگشت به صلح، بازگشت به «عدم انسلاک »
ما این روزها غرق در قطعیتهایی شدهایم که هر روز کمتر و کمتر واقعی به نظر می رسند. در حالی که جنگ روسیه در اوکرایین ادامه دارد، نظر شگفت آوری وجود دارد مبنی بر اینکه مذاکره بی هوده است. حتا زمانی که افراد منطقی بر سر این موضوع توافق دارند که همه جنگ ها باید با مذاکره ختم شوند، بازهم این دیدگاه وجود دارد. اگر مذاکره خوب است، پس چرا خواستار آتش بس فوری و ایجاد اعتماد لازم برای آغاز مذاکره نشویم؟
مذاکره فقط در صورتی امکان پذیر است که همه طرف ها برای یکدیگر احترام قایل شوند، و تلاش کنیم بفهمیم که همه طرف های درگیری نظامی، از دید خودشان خواست های منطقی دارند. در واقع، نمایاندن این جنگ به عنوان هوس ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، بخشی از پیشبرد طرح « جنگ دایمی » است. تضمین های امنیتی برای اوکرایین ضروری است. ولی ضمانت های امنیتی برای روسیه نیز ضروری است، که شامل بازگشت به برنامه ای جدی برای مهار تسلیحات جهانی است.
صلح فقط با آرزو کردن به دست نمی آید. نیاز به مبارزه در سنگرهای اندیشه ها و باورها دارد. نیروهای سیاسی حاکم از جنگ سود می برند و از این رو، ظاهری قلدرمنش به خود می گیرند تا به دلالان اسلحه نشان دهند که خواهان جنگ های بیشترند، نه کمتر. نباید به این اشخاص دارای ظاهر آراسته کت وشلواری برای تعیین آینده جهان اعتماد کرد. آنها چه در مورد مقابله با فاجعه زیست محیطی، چه در مورد مقابله با بیماری همه گیری کنونی، و چه در مورد حفظ صلح ناکارآمد بودهاند. ما باید روح قدیمی صلح و « عدم انسلاک » را احضار کنیم و آن را در جنبشهای تودهای که تنها امید بقای حیات بر روی این سیارهاند، بدمیم.
بازگشت به گذشته برای زنده کردن جنبش غیرمتعهد های امروزی، فقط یک امر احساسی نیست. تضادهای کنونی، شبح این جنبش را از هم اکنون در بخشهایی از افریقا، آسیا، و امریکای لاتین زنده کرده است. بیشتر این کشورها نه به دلیل حمایت از جنگ روسیه در اوکرایین، بلکه به این دلیل که می دانند قطب بندی اشتباهی مهلک است، به محکومیت روسیه رای منفی دادند. آنچه بدان نیاز داریم، جایگزینی برای دنیای دو- قطبی دوره جنگ سرد است.
به همین دلیل است که بسیاری از رهبران این کشورها ( از شی جین پینگ در چین گرفته، تا نارندرا مودی در هند و سیریل راما فوزا در افریقای جنوبی) علی رغم سمت گیریهای سیاسی بسیار متفاوت خود، خواستار دوری از « ذهنیت جنگ سرد » شدهاند. آنها حرکت به سمت شکل دادن یک کارپایه « غیرمتعهد » جدید را آغاز کرده اند. همین حرکت واقعی تاریخ است که ما را به فکر بازگشت به مفاهیم « عدم انسلاک » و صلح می اندازد.
هیچ کس نمی خواهد حتا تصورش را کند که محاصره چین و روسیه به وسیله امریکا و متحدانش چه پیامدهایی خواهد داشت. حتا کشورهای متحد نزدیک امریکا (مانند المان و جاپان) می دانند که اگر پرده آهنین جدیدی به دور چین و روسیه کشیده شود، برای کشورهای آنها مرگ بار خواهد بود. جنگ و تحریم های کنونی از هم اکنون باعث افزایش نجومی قیمت های مواد غذایی و سوخت و موجب بروز بحرانهای سیاسی جدی در هاندوراس، پاکستان، پیرو، و سریلانکا شده است، که بی تردید دامن کشورهای بیشتری را خواهد گرفت. جنگ برای کشورهای فقیر بسیار گران تمام می شود. هزینه کردن در جنگ، روح انسانی را می خورد، و جنگ افزار خود باعث افزایش احساس ناامیدی عمومی در مردم می شود.
جنگ افروزان سودجو تنها به دنبال منافع اقتصادی و سیاسی خود هستند و روشن است که جنگ های آنها نه تنها مسایل اصلی جامعه بشری را حل نمی کند بلکه مشکلات را دوچندان می کند. از سوی دیگر، ایدههای « عدم انسلاک » و صلح، واقع گرایانه است. چارچوب این ایدهها پاسخگوی فرزندانی است که فقط می خواهند بخورند، بیآموزند، بازی کنند، و رویاپردازی کنند./ نامه مردم
بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۲ـ۰۴۰۵
Copyright ©bamdaad 2022
انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در شرایطی بغرنج و پیچیده
۱۰ خانواده الیگارش فرانسوی ـ بین المللی صاحب ۸۱ درصد روزنامه ها، ۸۵ درصد هفته نامه ها، و بیش از نیمی از کانال های تلویزیونی و رادیویی هستند. مثلا از ۱۳ کانال تلویزیونی فرانسه ۸ پر بیننده ترین آن متعلق به ۵ خانواده میلیاردر (دسو، لاگردر، آرنو، سفا، کرتینسکی) و بقیه متعلق به خانواده های میلیارد دیگر است. یا مثلا روزنامه فیگارو متعلق به خاندان "سرژ دسو" سازنده و فروشنده هواپیماهای جنگی است.
قبل از هر چیز باید دانست که چیزی بنام انتخابات ریاست جمهوری آزاد در فرانسه وجود ندارد. همه جریان انتخابات از حدود حداقل یکسال قبل برنامه ریزی میشود که چه کسانی در چه رتبه هایی قرار داشته باشند تا نامزد طبقه حاکم ( یا امروز باید گفت نامزد گروه بندی ها و الیگارش های بین المللی ) رییس جمهور شود. معمولا تنها جایی که در آن امکان مقداری مانور و تغییر وجود دارد نفرات دوم و سوم انتخابات است. این هدایت انتخابات نیز از طریق رسانه ها اعم از تلویزیون و نشریات و غیره انجام می شود.
تقریبا صد درصد رسانه های فرانسه متعلق به ۳۰ گروه هستند که خود آنها در دست چند خانوار الیگارش قرار دارند. نماینده گان اینها حتا در پشت صحنه بحث های تلویزیونی در شرایط عادی و غیرانتخاباتی و انتخاباتی حضور دارند و به مجریان بحث ها رهنمود می دهند. این خاندان ها سیاست های خود را از طریق مدیران مسوول رسانه ها که منصوب می کنند پیش می برند و اگر هر روزنامه نگار و تحلیلگری بخواهد ذره ای در سیاست های آن رسانه که توسط الیگارش های بین المللی تعیین شده چون و چرا کند او را اخراج می کنند.
در واقع ۱۰ خانواده الیگارش فرانسوی ـ بین المللی صاحب ۸۱ درصد روزنامه ها، ۸۵ درصد هفته نامه ها، و بیش از نیمی از کانال های تلویزیونی و رادیویی هستند.
مثلا از ۱۳ کانال تلویزیونی فرانسه، ۸ پربیننده ترین آن متعلق به ۵ خانواده میلیاردر (دسو، لاگردر، آرنو، سفا، کرتینسکی) و بقیه متعلق به خانواده های میلیارد دیگر است. یا مثلا روزنامه فیگارو متعلق به خاندان سرژ دسو، سازنده و فروشنده هواپیماهای جنگی است. یا لوموند و لیبراسیون متعلق به مالکان شرکت های خطوط تیلفون است. حتا بخش مهمی از سهام « اومانیته » روزنامه حزب کمونیست فرانسه از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹ ترسایی متعلق به خانواده الیگارش لاگردر، مالک کانال اصلی تلویزیون فرانسه و بانک کیس دپرن و غیره بود که از سهام خود برای اعمال فشار به این روزنامه استفاده می کرد. این خانواده درسال ۲۰۱۹ ترسایی موجب یک بحران مالی در این روزنامه شد که نزدیک بود به ورشکستگی و تعطیلی اومانیته بیانجامد و این وضع تنها روزنامه مستقل در فرانسه است.
ساز و کار انتخابات در فرانسه به این شکل است که از حداقل یکسال قبل از برگزاری انتخابات این گروه بندی های الیگارش بین المللی صحنه انتخابات را تنظیم و رسانه های خود را مامور تدارک آن می کنند. چه کسی باید رییس جمهور شود؟ چه کسانی به دور دوم بروند با حدودا چه درصدهایی؟ از بین احزاب دست راستی یا چپ چه کسانی نامزد شوند یا نشوند؟ وغیره.
برنامه انتخابات امسال نیز به همین شکل چیده شده بود یعنی باید ماکرون بعنوان نفر اول و از بین مارین لوپن و ژان لوک ملانشون بعنوان نماینده گان «راست افراطی » و « چپ افراطی » یک نفر با او به دور دوم می رفت تا پیروزی ماکرون تضمین شود. بدیهی است بخت ماکرون در پیروزی یک مرحله ای صفر و بخت آن دو برای رفتن به دور دوم از همه بیشتر بود. یعنی الیگارش ها سیاست های خود را براساس واقعیت ها تنظیم می کنند ولی به آن جهت مورد نظر خود را می دهند. مثلا در انتخابات اخیر شاید ترجیح می دادند که ملانشون به دور دوم برود چون جبهه وسیع تری را علیه او می توانستند به نسبت لوپن تشکیل دهند. لوپن موجب یک شکاف در راست شده در حالیکه ملانشون در دور دوم می توانست موجب اتحاد آنها در حول ماکرون شود. در آنصورت به همین شکل که اکنون میگویند لوپن راست افراطی است، آن موقع می گفتند که ملانشون چپ افراطی و تهدیدی علیه دموکراسی است و باید جلوی او را گرفت و علیه او متحد شد!
چپ های واقعی و کمونیست های فرانسه هم این را میدانند و در انتخابات برای طرح برنامه هایشان شرکت می کنند ، نه به این خیال که امکان پیروزی انتخاباتی آنها در شرایط عادی یعنی در خارج از یک وضعیت انقلابی یا بحران استثنایی، وجود خواهد داشت.
در این انتخابات هم این خطر وجود داشت که مارین لوپن با فاصله زیادی در همان دور اول از ماکرون پیشی بگیرد و در نتیجه کنترول انتخابات در مرحله دوم نیز با خطر مواجه شود. برای جلوگیری از این خطر فردی بنام اریک زومر، را وارد عرصه انتخابات کردند که بخشی از رای لوپن را بگیرد (حدود ۷ درصد). فضای رسانه ای را هم مقداری برای ژان لوک ملانشون رهبر حزب چپ باز کردند. نکته مهم و بیسابقه اینکه در این انتخابات برنامه ملانشون و لوپن بیش از ۷۰ درصد دارای نقاط مشترک است در حالیکه نقاط مشترک ملانشون با ماکرون حدود ۲۰ درصد است.
در واقع در این انتخابات مارین لوپن نماینده سرمایه داری داخلی فرانسه است که به حاکمیت این سرمایه داری بر اقتصاد ملی فکر می کند و ماکرون نماینده سرمایه داران گلوبالیست و الیگارش های بین المللی است که به تابع کردن منافع فرانسه و اروپا و جهان به منافع خود می اندیشند. به همین دلیل است که برنامه لوپن و ملانشون تا این اندازه به هم نزدیک شد زیرا از یکسو سرمایه داری داخلی فرانسه اکنون آماده است که در مقابل خطر سرمایه داران گلوبالیست و برای حفظ حاکمیت ملی به طبقه کارگر فرانسه امتیاز بدهد و از سوی دیگر ملانشون نیز به حفظ حاکمیت ملی بر اقتصاد و سیاست می اندیشد. به همین دلیل است که هر دو با اتحادیه اروپا مشکل دارند زیرا به آن همچون نهادی برای پایان دادن به حاکمیت ملی فرانسه نگاه می کنند و هر دو خواهان روابط مثبت با روسیه و چین هستند چون به این دو کشور همچون متحدی علیه الیگارش های بین المللی و سرمایه داران گلوبالیست نگاه می کنند. در حالیکه برنامه ماکرون برنامه ایست برای فروپاشاندن عمدی شیرازه جامعه فرانسه و انسجام اجتماعی آن برای سلب کردن هرگونه امکان مقاومت ملی در این کشور.
با همه اینها و با وجود همه این خطرات و اشتراکات معلوم نیست به چه دلیل ملانشون پس از دور اول اعلام کرد که یک رای هم به لوپن نباید داده شود! این موضعگیری نشان داد که ملانشون خود را بیشتر در نقش یک روشنفکر می بیند تا سیاستمدار و تحت تاثیر جو حاکم به چهره خود می اندیشد. در شرایطی که لوپن در صورت پیروزی با موانع بسیاری چه از جانب اتحادیه اروپا و چه از جانب نهادهای مختلف داخلی روبرو خواهد شد، اتحاد ملانشون و لوپن می توانست امکان دهد که بر این موانع غلبه کرده و فرانسه و جهان را از خطر بزرگ پیروزی دور دوم ماکرون دور کرد. در این شرایط و با این موضعگیری چه لوپن پیروز شود و چه ماکرون، عملا ملانشون بازنده واقعی خواهد بود.
با همه تمهیدات، انتخابات اخیر فرانسه در بحبوحه جنگ اوکرایین رخ داده که در محاسبات قبلی الیگارش های بین المللی نبود. بنابراین عرصه انتخابات تا حدودی از دست آنها خارج شده. مساله ماهیت ناتو و سرنوشت آن و خطرهای آن برای صلح و اقتصاد و رفاه عمومی اکنون به بخش مهمی از بحث ها تبدیل شده و این میتواند احتمال موفقیت مارین لوپن را برخلاف برنامه ریزی الیگارش های بین المللی افزایش دهد. به همین دلیل جریان رسانه ای غالب هرگونه تعارف و ظاهر بیطرفی را کنار گذاشته و بنام دفاع از ارزش های فرانسه با تمام قوا علیه لوپن وارد میدان شده اند. و این در شرایطی است که بدلیل بی اعتمادی شدید مردم به رسانه های رسمی گرایش به رسانه های اینترنتی و غیررسمی که بطور کامل تحت سلطه الیگارش ها نیست و مخالف تبلیغات و گفتمان حاکم هستند در میان مردم شدت گرفته، بویژه که جنگ اوکرایین و تک صدایی رسانه های غالب هم این گرایش برای بدست آوردن اخبار از کانال های مختلف را تشدید کرده است.
اکنون بخشی از مردم فرانسه هم دیگر به هیچ قیمتی حاضر نیستند به امانویل ماکرون رای بدهند و هر کسی را به او ترجیح می دهند. بنابراین حتا اگر ماکرون در انتخابات با اکثریت ضعیفی برنده شود از پشتیبانی اجتماعی واقعی برخوردار نخواهد بود. این احتمال نیز که اگر لوپن برنده شود و تبعیت از سیاست های سرمایه داران حامی ناتو را نپذیرد نتیجه انتخابات را باطل یا او را به کل فلج کنند بسیار زیاد است و رسانه ها توجیه آن را پیدا خواهند کرد!
منبع : راه توده
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۲۰۰۴
Copyright ©bamdaad 2022