عربستان سعودی و امارات متحده عربی از پیوستن به بریکس چه انگیزه هایی دارند؟

 

بعد از مدت‌ها انتظار برای عضویت اعضای جدید در گروه کشورهای بریکس، با برگزاری نشست سران این گروه در افریقای جنوبی و حضور سران برخی کشورهای داوطلب عضویت از جمله ایران، سرانجام رییس ‌جمهور آفریقای جنوبی به‌عنوان میزبان نشست سران خبر داد که این گروه از ۶ کشور ایران، عربستان سعودی، امارات عربی متحده، اتیوپیا، مصر و ارجنتاین برای عضویت به‌عنوان اعضای جدید به گروه بریکس دعوت کرده است.

 تغییر اعضای گروه بریکس، که در ابتدای تشکیل به‌عنوان بلوک قدرت‌ های نوظهور جهانی معرفی و در فضای پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ ترسایی یکی از مظاهر جهان پسا امریکایی و خیزش قدرت‌های غیرغربی محسوب می ‌شد، معادلات جدیدی را در رقابت‌ های ژیواکونومیک و ژیوپلیتیک بین‌المللی ایجاد خواهد کرد و رخداد مهمی است.

عضویت احتمالی دو کشور حاشیه جنوبی خلیج فارس که به‌ طور سنتی در مدار غرب و امریکا قرار داشتند، نشان از آغاز روند جدیدی در چندجانبه ‌گرایی و تعاملات سیاسی- اقتصادی در جهان دارد. البته اگر عربستان و امارات و سایر کشورهای دعوت ‌شده، حضور در بریکس را بپذیرند و از ‌ماه جدی ۱۴۰۲ عضو این بلوک شوند، بریکس علیرغم چالش ‌های جدی داخلی، ساختاری و بین‌المللی، یک کانون قدرت جهانی خواهد بود.

چرا عضویت احتمالی عربستان و امارات حایز اهمیت است؟

۱ ـ داشتن روابط دوجانبه گسترده و در عین حال ادامه همکاری با اعضای بریکس در گروه‌های چندجانبه و ساختارهای نوین بین ‌المللی، وزن و اهمیت روابط را افزایش و نشان می ‌دهد. روابط گسترده هند و چین با امارات و عربستان، بسیار حایز اهمیت است. در واقع، باید یادآوری کرد که عربستان بزرگ ‌ترین شریک تجاری بریکس درخاورمیانه است. ماه گذشته ترسایی نیز نخست ‌وزیر هند به امارات سفر کرد و دو طرف توافق کردند در حوزه پرداخت‌های مالی و تسویه‌ تجارت بین دو کشور، از ارزهای ملی استفاده کنند.
در صورت تسری این روند به بریکس با مشارکت سایر اعضای این بلوک و به موازات گسترش ساختاری و رفع چالش‌های مختلف، بانک بریکس (بانک توسعه جدید) و ارز مورد توافق بین دو کشورها می ‌توانند دو ابزار مهم در روند کاهش وزن دلار در تجارت جهانی باشد، امری که مورد خوشایند امریکا نیست و اتفاقا متحدان سنتی آن در خلیج فارس، نقش کلیدی در آن ایفا می‌ کنند.

الف :بریکس نمادی از «رژیم ‌سازی و ساختارسازی جدید در صحنه بین ‌المللی» است که قدرت‌های غیرغربی و نوظهور در آن ایفای نقش می ‌کنند و اقتصاد و تجارت، محوریت زیادی در آن دارد. شانگهای با کارویژه امنیتی - سیاسی و بریکس با کارویژه تجاری- مالی- اقتصادی، غیرغربی هستند و اتفاقا عربستان تمایل به عضویت در اولی دارد و برای عضویت در دومی نیز نیز دعوت شده است. در حالی که کشورهای اصلی محور غرب در لیست مدعوین افریقای جنوبی قرار نداشتند، روابط کشورهایی مانند امارات و عربستان با چین در قالب بریکس و حتا شانگهای، نشان می ‌دهد که دو متحد کلیدی غرب در خلیج فارس در مسیر اتحاد های جدید و ادامه روابط با همه بازیگران و اتحادها و بلوک ‌ها قرار گرفته ‌اند و با درک صحیح از روند تغییر مناسبات قدرت و افزایش تعداد و وزن بازیگران غیرغربی در جهان کنونی، سعی دارند با همه کشورها و بلوک‌ها « کار کنند » و خود را از مزایای روابط با همه بازیگران، محروم نکنند.
عضویت آنها در بریکس، نه به معنای ضدامریکایی شدن این کشورها و خود بریکس است و نه به معنای شرقی شدن آنها ، بلکه روندی است که نشان می ‌دهد در تحولات کنونی باید با همه قطب‌های قدرت روابط را افزایش داد تا از فرصت‌ها نهایت استفاده را بُرد.
ب: به موازات پذیرش اعضای جدید در شانگهای و بریکس، رخداد دیگری به وقوع پیوسته و آن ادامه گسترش روابط « جنوب جهانی » با یکدیگر است. در واقع، دیگر عربستان و امارات منتظر اجازه امریکا و غرب و تاسیس سازمان‌ های غرب‌ محور نیستند، بلکه در پی افزایش روابط با جهان غیرغربی و کشورهای در حال توسعه نیز هستند.
عربستان و امارات، همزمان با حفظ روابط با غرب، با روسیه و چین نیز روابط خود را افزایش داده ‌اند. ریاض از سویی میزبان نشست جده برای صلح در اوکرایین است و از سوی دیگر میزبان سامانه‌های ضد موشکی امریکا،  از یک‌ طرف بزرگ ترین شریک تجاری بریکس در منطقه است ، از سوی دیگر همچنان به لحاظ امنیتی، با امریکا هماهنگی دارد ، هم روابط با ایران را با محوریت چین عادی‌ سازی کرده و هم در پی کسب امتیاز لازم برای آغاز روابط دیپلوماتیک با رژیم صهیونیستی است. این امر نشان از روابط پیچیده کشورها برای کسب منافع بیشتر در جهان درهم‌ تنیده‌ی کنونی دارد.

ج : با پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق؛ تصلب ساختاری ناشی از تفوق دو ابَرقدرت نیز پایان یافت. در فضای پساجنگ سرد، کشورها و بازیگران متوسط نیز توانایی بازیگری متناسب با قدرت ملی خود را پیدا کردند و توانستند هم با شرق و هم با غرب جهان فارغ از روابط ایدیولوژیک کار کنند. در این فضای روابط بین ‌المللی بود که بریکس متولد شد ، بلوک و نه سازمانی که اگرچه با چالش‌های درونی ( از جمله رقابت‌های چین و هند) مواجه است، اما اعضای آن در عین تلاش برای افزایش وزن خود در نظام بین‌المللی، با غرب جغرافیایی اختلافات جدی دارد ، اما همزمان سعی در مدیریت روابط با امریکا و اروپا نیز دارند.
هند و چین، دو عضو بریکس و شانگهای هستند، اما با امریکا و اروپا و سایر کشورهای مهم نیز روابط گسترده ‌ای دارند. این امر در مورد بازیگران منطقه ‌ای مانند عربستان و امارات نیز صدق می ‌کند. روابط پیچیده و چند بعدی آنها با غرب هویتی- سیاسی- نظامی و امنیتی در کنار روابط سیاسی و اقتصادی آنها با چین، روسیه، هند و حتا ایران، نشان می ‌دهد در ساختار کنونی نظام بین‌المللی، می‌ توان و البته باید با همه کشورها و مناطق رابطه مبتنی بر منافع دوجانبه و چند جانبه ایجاد کرد.
د ـ تحولات مفهومی، در روابط بین ‌المللی و مدیریت روابط خارجی، مورد توجه ریاض و ابوظبی قرار گرفته است. مفهوم قدرت، دیگر منحصر به امور نظامی و مفهوم روابط، دیگر منحصر به یک جهت و یک منطقه نیست. قدرت ملی ابعاد مختلفی دارد و روابط نیز حتا با کشورهای کوچک ذره‌ای در مواقع خاص، مسایل کشور را حل می‌ کنند. سرمایه‌ گذاری امارات و عربستان در امور زیرساختی و اقتصادی در کنار توجه به ریزکشورهایی مانند جیبوتی، این تحولات مفهومی و عملی را تایید می ‌کنند.
 ه ـ نکته بعدی، تعریف گسترده از منطقه است. اگر بلوک شرق در چند منطقه خاص، اعضای مشخصی داشت، اکنون بلوک جنوب جهان و کشورهای در حال توسعه ، در همه مناطق اعضای قدرتمند و موثر دارد. بریکس، از افریقا و خاورمیانه تا امریکای لاتین سر برآورده و کشورهایی مانند عربستان و امارات، دیگر رقابت و همکاری لزوما بر محور هویتی- سیاسی بنا نمی‌ کنند. مسایل اقتصادی، تجاری و همکاری‌های مختلف برای بریکس و اعضای آن در مناطق مختلف اولویت دارد. در این فضا، رقبای امریکا در عین همکاری با کاخ سفید، از درون بلوک متحدان آن یارگیری کرده‌اند و قدرت نسبی و چانه ‌زنی را افزایش داده‌اند. بریکس با اعضای جدید خود، در آغاز راه یک جهان چند قطبی با حضور پررنگ کشورهای در حال توسعه است./تسنیم

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۳ـ ‍۲۹۰۸ 

Copyright ©bamdaad 2023