چـه میتـوان کـرد ؟

 

محمد ولی

امریکا به خرابی افغانستان کمربسته است ، آنرا به لب پرتگاه می برد ، تخم نفاقی را که کشت کرده بود درپی حاصل برداری آنست ، از سیاست مناسبات حسنه افغانستان با جهان و همسایگان و تعقیب بیطرفی از گذشته های بیشتر از هفت دهه قبل تنفر داشت و دارد. جان فوستر دالس وزیر خارجه امریکا بعد از جنگ جهانی دوم گفته بود « بیطرفی بد اخلاقی است » ، جورج دبلیو بوش قاتل با یک قطبی شدن جهان گفت « یا با امریکا ، یا دشمن امریکا! »

این غارتگران بی بدیل دوران جز همنوایی و اطاعت از خود به هیچ سیاست دیگر راضی نمیشوند . با کشورهای قدرتمند از راه توطیه گری و تهمت زنی درگیر میگردند و جهان را به واهمه می اندازند ، با کشورهای ضعیف تر با زبان زور و جنگ و تجاوز ، توطیه های درونی ، تهدید و اشغال حرف میزنند ، اروپا را با حیل مختلف ازتجارت تا سیاست با ایجاد رعب از پیشرفت اقتصادی چین و توانمند شدن فدراتیف روسیه در محور ناتو متحد خود نگهمیدارند ، جهان اسلام را با درهم اندازی های نظامی ، سیاسی و فکری دست به گریبان همدیگر میسازند و منابع انرژی شآنرا غارت میکنند .

اینکه با دیگران چه میکنند سرجایش باشد ، اما در مورد افعانستان با وجود خروج ناتو وعسکر امریکا لحظه ای هم از فکر حضور مجدد به اشکال دیگر و خیالبافی رفتن آن بسوی چین و روسیه خالی ذهن نمی باشند ، مسیرفکر سناتوران ، نظامی ها ، چهره های سیاسی پرخاش گر و جنگ جو و مطبوعات شررانداز امریکا با همه فضاحت ها و رسوایی های دامنگیر شده شان از متن و حواشی افغانستان دور سیر نمی کند ، فشارهای گوناگون از پولی تا غوغاگری های مطبوعاتی طور بیست و چهارساعته علیه افغانستان زیر نام مردم افغانستان ادامه دارد .

با همه این آشتفگی های دامنگیر سرزمین ویران شده و مردم فقیر آن که در جغرافیای جهان بحیث یک کشور حَضور دارد و ۳۶ میلیون نفوس را احتوا میکند چه میتوان کرد و چه باید کرد ؟

با قبول اینکه افغانستان بحیث سرزمین بی در و دروازه مورد هجوم‌ شبکه های استخباراتی و افراد نفوذی همه کشورهای همپیمان امریکا ، همسایگان و جهان عرب قرار داشته و دارد و آثار رسوخ علنی آنها طی سالهای اخیر کاملا ملموس بوده است آیا میتوان به سوال طرح شده جواب منطقی و درست دریافت ؟

« تا ریشه در اب است امید ثمری است » بیخ و ریشه این ملت در عمق این خارزار هنوز از نم تحت الارضی آن خود را تازه نگهداشته و نه خشکیده است . با این امید واقعی ( نه واهی ) افغِان ها میتوانند با کنار زدن همه اختلافات ایجاد شده سلیقه وی ، محلی ، قومی و سمتی و تفاوت های فکری برای حفظ این سرزمین در مقابل دسایس امریکا متحد شوند و از وجود این جغرافیه در نقشه جهان حراست نمایند .

پوشیده و سر در گم از هراس اتهامات کسانی که با برخی طرح ها موافق نیستند نمیتوان راه به مقصود برد . بی پرده باید سخن گفت .

سیاست گران وطندوست ، نیروهای سیاسی موثر ، جوانان و زنان افغان بهر اندیشه و تفکری که هستید اگر سرتاسری می اندیشید یا محلی و قومی این حقیقت در نصب العین همه تان قرار دارد که اهداف مطروحه تان را نه در خارج بلکه میخواهید در همین محدوده جغرافیا یی عملی سازید این روح وطنپرستی همگانی است اما با تفاوت دیدگاه های سیاسی یا قومی ، ، پس همه به یک اصل جمع شده میتوانید و آن حقیقت سرزمین آبایی همه اقوام و ملیت های کشوراست . به اصطلاح این سرزمین ظرفی است که مظروف های گوناگون درآن جا دارد . برای همه ضرورت اولی حفظ این ظرف است نه شکستاندن و از میان برداشتن آن در غیر آن نه قوم پرست ، نه ملیت گرا ، نه مدعی اصالت زبان ، نه سیاستگر متعهد ، نه سیاستگر اسلامگرا و نه سیاستگر سکولار جایی نخواهند داشت تا ارزش های متعلق بخود شآنرا عملی سازند ، در نداشتن وطن بروید هرکجایی که میخواهید اندیشه های برباد شده تانرا عملی سازید بگویید ازبیک گرا هستم ، تاجک گرا هستم ، هزاره نسب هستم یا پشتون تبار و ترکمن تبار، دیده شود که کدام تان در کدام گوشه جهان مدینه فاضله خیالی تانرا میتوانید برپا دارید و کی شما را خواهد پذیرفت ؟

بخاطر حفظ سرزمین معروض به خطرات تباهی های گوناگون برای چندی همه جنجال ها و تبلیغات منفی علیه یکدیگر ، تکیه بر موضعگیری های نفاق انگیز و جانبداری های معمول در سیاست را کنار زنید ، بریک جانب تکیه کنید که حفظ همین ظرف برای گنجایش شما باشد در غیر آن یهودی سرگردانی خواهید بود که قاره به قاره جهان سر بزنید وبا قبول توهین و تحقیر و ذلت چهار روز زنده گی را ازسر بگذرانید ، آواره گی سی وشش میلیون انسان درازدست وطن چنین حالت را در قبال میداشته باشد .

شعارهمبستگی ، اتحاد و همدیگر پذیری با حفظ همه تفاوتهای فکری و ذهنی و خواستهای جدا گانه با اجنداهای جدا گانه ضامن بقای کشور و نسل موجود وفردای آن بوده میتواند .

بس است انقدر ارزشهای فکری همدیگر را به باد استهزا گرفتید ، آنقدر اتهام و بهتان ‌به یکدیگر بستید و آنقدر دشنام به همدیگر نثارکردید که وقاحت آن در صفحات مجازی و حقیقی نمی گنجد ، در بدل آن طی سالهای که گذشت چه بدست آوردید جز توسعه فاصله ها ودوری و شقاق و رسیدن کشور به این حال و روز . آنانی که نابخرد اند و ارزش همبسته گی را نمیدانند اگر با مراجع نفاق افگنی بیگانه سر و سِر ندارند باشند بالاخره راه شان را خواهند یافت و از کردار و گفتار شان نادم خواهند شد.

آهوی دشت معاصی را دو روزی سر دهید

تا کجا خواهد رمید آخر شکار رحمت است

انرژی مصرف شده در راه شقاق را مسیر دیگر دهید ، یک صدا در مقابل آنچه امریکا در حق این ملت میکند بایستید ، فَضای مجازی و حقیقی مطبوعات را با غریو دفاع از وطن و مردم مصیبت دیده وگرسنه آن به هیجان درآورید ، وطن واحد و ملت واحد توان هر نوع مقاومت در برابر غول سرمایه و سلاح را دارد به شرطی که گرداننده گان امور و مدعیان سیاستگری مردم را در مسیر همدلی و همبستگی استقامت دهند .

 

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۲ـ۲۲۰۲

Copyright ©bamdaad 2022

 

 نشست دیپلـوماتیک روسیه و ناتـو 

 

 آرنولد شولزل

 

همانطور که ولادیمیر پوتین در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با امانویل ماکرون در روز دوشنبه گفت: آنها « اوکرایین را پر از سلاح کرده‌ اند»  در حالی که مدعی هستند کسی را تهدید نمی کند، این مدلی است که غرب در سی سال گذشته روابط خود با روسیه را بر آن اساس نهاده و شکل داده است.

ماکرون مدعی است با مسکو در شرایطی برابر گفت وگو کند،اما همانگونه که روزنامه سویسی « نویه تسوریشه » روز چهارشنبه در مطلبی با عنوان  « اوکرایین چه سلاح‌ هایی از غرب دریافت کرده است» منتشر کرد. از سال ۲۰۱۴ فرانسه یکی از بزرگترین تامین ‌کننده گان تسلیحات کیف پس از ایالات متحده بوده است.

این سیاست غرب اوکرایین را تشویق به انجام تعهدات خود طبق توافقات مینسک نکرد. ملکه مشوق تمایل اوکرایین برای گرفتن انتقام شکست در دنباس شد و آن را افزایش داد.

 در سال ۲۰۲۱ کیف فکر می کرد که زمان یک « بلیتز کریگ » یا جنگ برق آسا فرا رسیده است، به ویژه از زمانی که مانور بزرگ ناتو « دفندر ۲۰۲۱»  آغاز شد، مانور های که برای آن هزاران سرباز امریکایی به آن سوی اقیانوس اطلس منتقل شدند، مسکو برای پاسخگویی به این تهدید دست به تمرکز نیروهای نظامی اش زد.

این سیاست روحیه خصمانه در اوکرایین را به عقب راند اما موجب کم کردن تکبر و خودخواهی پدر خوانده ها در غرب نشد.

آنها بیش از ۳۰ سال است که سیاست پیشروی  به سمت روسیه پیش برده اند، و اکنون برای اولین بار به نظر می رسد که برای برخی روشن می شود که چقدر آنها جهان را در معرض خطر قرار داده اند.

روز چهارشنبه نویسنده روزنامه زود دویچه اویگن روگه به درستی وضعیت فعلی را در با وضعیت سال ۱۹۸۳ترسایی مقایسه کرد، زمانی که یک افسر اطلاعاتی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی گزارش ‌های دریافتی نزدیک شدن موشک‌ های امریکا به اتحاد شوروی را نادیده گرفت و احتمالاً جهان را از یک رودررویی هسته ای نجات داد.

تضمین های امنیتی که پوتین خواستار آن است، یک ترمز اضطراری برای حفظ صلح است.  این ترمز اکنون باید کشیده شود.  ظاهراً برخی در غرب این را فهمیده اند، یا حداقل این چیزی است که مکرون به آن اشاره کرده است.  او در مسکو پیشنهاد مذاکره در مورد یک سیاست امنیتی جدید در اروپا را داد.  به همین دلیل، برخی رسانه ها از « امیدها » صحبت کردند، ویلی فون اوین، فعال صلح، اجلاس دیپلوماسی سران را « بارقه امید » خواند.

با این حال، با این سیاست خیلی ها مخالفند: تغییر در سیاست چندین دهه در قبال روسیه در واقع به معنای کنار گذاشتن تصویر ناتو و اتحادیه اروپا از خود است سیاستی که از سال ۱۹۹۰ترسایی تابحال از سوی آنان دنبال میشود.

نمی توان با «ابهامات استراتیژیک»، یعنی صحبت مبهم و در عین حال مسلح کردن، آنگونه که اولاف شولز سعی دارد سیاست اش را به پیش ببرد موفق شد.این ادامه سیاست سی ساله ای است که به بن بست رسیده است.

مکرون پیش از سفر خود به مسکو گفت که پوتین نگران اوکرایین نیست، بلکه « قوانین همزیستی با ناتو و اتحادیه اروپا » را مد نظر دارد.  نکته همین است. برای مثال اما زمانی که، اورزولا فون در لاین، رییس کمیسیون اتحادیه اروپا پیروزمندانه در روزنامه اقتصادی المانی هندلس بلت اعلام کرد که اتحادیه اروپا « دست بالا» را در برابر روسیه را دارد و همه چیز برای تحریم‌ ها آماده است تا « اقتصاد روسیه شکننده‌ تر شود» چنین اظهاراتی نشان میدهد که اگر کسی بدنبال سیاست گفت وگو و ایجاد آرامش با روسیه است، میتوان روی مخالفت و مخالفان قدرتمندی حساب کند.  فون در لاین میگوید: « تمام دعوا بر سر گاز مایع روسیه است.»/ دنیای جوان

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۲ـ۱۰۰۲

Copyright ©bamdaad 2022

 

 

مریم جعفری

 این ناپلیون بناپارت بود که گفت « هر دولت جغرافیای سیاسی خود را دارد». پس بهتر است پیش از هر گمانه‌ زنی‌ درباره جهان در سال ۲۰۲۲ ترسایی و حوادث فراتر از آن، به یاد داشته باشیم که در بررسی روابط بین ‌الملل در قاره اروپا، به قول مارشال دوگل، منظور از اروپا، تمامی قاره اروپا از « اقیانوس اطلس تا کوه‌ های اورال » است، نه اتحادیه اروپای ۲۷‌عضوی که بروکسل از نظر زبانی آن را با ۴۴ کشور مستقلی که سازمان ملل متحد از آن به‌ عنوان اروپا یاد می ‌کند، ترکیب کرده است.
از این ۴۴ کشور، چهار کشور همچنان از قدرت‌ های بزرگ اروپایی هستند، همان‌ طور‌که از سال ۱۸۷۰ ترسایی بوده‌اند،  بریتانیا، المان، فرانسه و روسیه. آنها هنوز هم پرجمعیت ‌ترین، ثروتمند ترین (به ‌جز روسیه) و دارای ارتش آماده (به‌ جز المان) هستند. در این مدت طولانی، موقعیت ژیواستراتیژیک آنان تغییر چندانی نکرده است، البته به غیر از المان پس از جنگ. ژول میشله از مورخان بزرگ قرن نوزدهم که مردی آزادی ‌خواه  و روشنفکر بود، عادت داشت سخنرانی ‌هایش را در دانشگاه با سخنی درباره بریتانیا آغاز کند: « آقایان، انگلستان یک جزیره است و اکنون شما به اندازه من، از تاریخ این کشور می ‌دانید ». در طول قرن‌ های نوزدهم و بیستم، یکی از موضوعات اصلی در دیپلوماسی بریتانیا، معضل سیاست ‌های قاره‌ای در برابر استراتیژی‌های امپراتوری بود: آیا بریتانیا باید برای مداخله در مسایل اتحادیه اروپا، تعهدی راهبردی داشته باشد یا باید منافع جهانی خود را در اولویت قرار دهد. به غیر از دو جنگ جهانی و فاصله ۴۰ ساله جوامع اروپایی از سال ۱۹۷۳، لندن همواره منافع جهانی‌ اش را در اولویت قرار داده است. پس از برگزیت و با تقویت انگیزه انتقام در اتحادیه اروپا ( که همچنان دوست دارد اطمینان حاصل کند که برگزیت موفق نخواهد شد ) بریتانیا بیش از پیش مجبور به پذیرش انزوای باشکوه از قاره‌ای است که زمانی سنگ ‌بنای دیپلوماسی‌اش بود و بسیاری از کشورها همچنان عمیقا از آن متاثر هستند.
بریتانیا همچنان یکی از قدرتمند ترین کشورهای جهان است و بدون شک برای نخستین‌ بار در طول تاریخ خود، قدرتمند ترین کشور در اروپای غربی است، ازهمین ‌رو اتحادیه اروپا که توسط وزیر خارجه پیشین بلژیک، « غول اقتصادی، کوتوله سیاسی و ک‍ِرم نظامی » توصیف شده، ممکن است از موضع انتقام‌ جویانه خود پا پس بکشد، چرا که تنش جدید یا حتا وقوع درگیری می ‌تواند تمام قاره اروپا را به نابودی بکشاند.
در اکثر دوران پس از جنگ، المان غربی قدرتی مطیع متعهد به ایتلاف غربی بود و نقشش به ‌گونه‌ای توسط فرانسوی‌ ها طراحی شده بود که تحت کنترول جوامع اروپایی بماند.

رانسوا موریاک ، روزنامه‌ نگار، نویسنده فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۵۲ ترسایی به طرز طعنه ‌آمیزی دوگانگی فرانسه با المان را به تصویر می‌ کشد و می ‌نویسد: «ما المان را دوست داریم، ما خوشحالیم که دو تا از آن وجود دارد». اما با اتحاد المان غربی و شرقی، قدرت اقتصادی و سیاسی برلین افزایش یافت و بی ‌پروا به‌ سوی استقلال بیشتر گام برداشت، امری که ناراحتی فرانسه را به دنبال داشت. تونی جود، مورخ و استاد مطالعات اروپا در دانشگاه نیویورک، رابطه پاریس و برلین را این ‌گونه خلاصه می ‌کند که « شما وانمود می ‌کنید که قدرتمند نیستید و ما وانمود خواهیم کرد که متوجه آن نمی‌ شویم ». آنچه این روزها به‌ خوبی از پاریس مشاهده می ‌شود، آن است که المان کمتر از فرانسه تبعیت می ‌کند، از مسایل مربوط به انرژی هسته ‌ای تا وابسته گی بیشتر به گاز روسیه. نخستین لحظه ‌ای که به نظر رسید المان در مسیری مستقل در حال حرکت است و فرانسه به ‌شدت از آن وحشت داشت، به دهه ۱۹۷۰ ترسایی بازمی ‌گردد، همان زمانی که برلین سیاست « اوست‌ پولیتیک» را در پیش گرفت و به‌ طور فزاینده‌ای در آغوش اتحادجماهیر شوروی غش کرد (ویلی برانت از حزب سوسیال ‌دموکرات در ایتلافی با حزب لیبرال ‌دموکرات آزاد، صدراعظم المان شد. دولت او سعی در عادی ‌سازی روابط با المان شرقی و بلوک شرق داشت، سیاستی که به اوست ‌پولیتیک معروف است). فرانسه از همان دوران نگرانی عمیقی از نزدیکی روسیه و المان به یکدیگر داشت و همچنان دارد.
پس به ‌جای اینکه دیپلوماسی فرانسهِ دولت جو بایدن،‌ رییس‌ جمهوری ایالات متحده امریکا به اشتباه تعبیر شود و این تصور به‌ وجود بیاید که دست در دستان پاریس خواهد گذاشت، پاریس ممکن است بار دیگر اشتباه و بر این موضوع تکیه کند که ایتلاف اولاف شولتس، صدراعظم جدید المان، براساس منافع استراتیژیک پاریس شکل گرفته است. این در حالی است که تنها قدرت اروپایی که بیشترین ضرر را از سیاست جدید بریتانیا در قاره اروپا متحمل شده، فرانسه است، چرا که با خون ‌خواهی پنج‌ ساله امانویل مکرون از برگزیت، لندن بیشتر تشویق می ‌شود که به سمت کشورهای دیگر کشیده شود. همچنین فرانسه پس از برگزیت نمی ‌تواند همراه با بریتانیا و در برابر المان قرار بگیرد تا برلین از مسیرش در اتحادیه اروپا منحرف نشود و این در حالی است که پاریس به ‌شدت به‌ دنبال چنین سیاستی است و اکنون در مدیریت المان در حال رشد، تنها تر از همیشه است.
آندره فونتن، سردبیر مشهور روزنامه لوموند در سال ۱۹۵۲ ترسایی گفته بود:  « فرانسه یک سیاست المانی دارد و چیز دیگری هم ندارد». حداقل از سال ۱۸۷۰ روال به این منوال بوده است و از زمان «طرح بریان » در سال ۱۹۲۹ ترسایی ادغام و یکپارچگی اروپا در حقیقت ابزار فرانسوی به شمار می ‌رفت که برای مهار گالیور المانی به‌ کار گرفته می ‌شد. ( پیمان بریان- کلوگ یا پیمان پاریس در ۲۷ اگست ۱۹۲۸ توسط ۹ دولت به امضا رسید. نام رسمی این پیمان، پیمان همگانی برای خودداری از جنگ است. پیشگامان آن فرانک کلوگ، وزیر خارجه امریکا و آریستید بریان، وزیر خارجه فرانسه بودند و در ۱۹۳۰ ترسایی کمابیش همه دولت ها آن را پذیرفتند.)
با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، المان در موقعیت فرماندهی در بروکسل باقی ماند، بنابراین می ‌توان این انتظار را داشت که مکرون در صورت انتخاب مجدد در کسوت ریاست ‌جمهوری فرانسه، به ‌دنبال طناب ‌های بیشتری برای مهار گالیور باشد. هر بار که المان می ‌خواهد خود را مطرح کند، فرانسه با فدرالیزم بیشتری پا به میان می ‌گذارد و ترفند « ماستریشت » پس از اتحاد دو المان، آموزنده‌ ترین آنهاست.
در شرایطی که فرانسه درگیر انحطاط است ( به‌ ویژه در رابطه با المان ) همچنان می ‌کوشد با ادغام بیشتر در این اتحادیه، حاکمیت المانی را بیشتر محدود کند، برای مثال تنها چند هفته پیش مکرون خواستار شکل‌ گیری فدرالیزم در اتحادیه اروپا شد. اخیرا مکرون،‌ ماریو درا گی، نخست ‌وزیر ایتالیا و رییس سابق بانک مرکزی اروپا مقاله‌ ای را در فایننشال‌ تایمز منتشر کردند که در آن از اتحادیه اروپا خواستند روش محاسبه کسری‌ بودجه ‌ای را که از المان الهام ‌گرفته شده است، حذف کنند، اما دولت جدید برلین به‌ سرعت در‌حال آموختن روش ‌های است که از دیپلوماسی فشار حد اکثری مکرون فاصله بگیرد اما همچنان این پرسش پا برجاست که آیا برلین تمایلی برای پیروی از خط  فرانسه دارد یا خیر و در این میان روسیه را فراموش خواهد کرد.
حرکات ژیواستراتیژیک برلین از همان ابتدا برای قاره اروپا سرنوشت ‌ساز بوده است و همان ‌طور‌که زمانی چرچیل آن را توصیف می ‌کرد، باقی خواهد ماند:  «معما، پیچیده‌ شده در یک راز و در درون معمای دیگری ». از طرفی دیگر، با وجود اینکه فرانسه یکی از معماران سازمان ناتو در سال ۱۹۴۹ ترسایی بود و اکنون یکی از مهم ‌ترین منتقدان این سازمان نیز هست، ناتو همچنان کلید امنیت قاره اروپاست. لارد اسمای، نخستین دبیر‌کل ناتو، این سازمان را این‌ گونه توصیف کرده است: « روس‌ها را بیرون نگه دارید، امریکایی‌ها را در داخل و المانی‌ها را در پایین رده»، و حال باید دید با حضور و تسلط بایدن، مکرون و شولتس در عرصه بین ‌المللی، آیا هنوز امیدی به تحقق اهداف اصلی هست یا خیر.

 

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۳۰۰۱

Copyright ©bamdaad 2022

 



مانلیو دینوچی

 


به گزارش شبکه خبری سی ان ان تماس تیلفونی بین رییس ‌جمهور امریکا و جوزف بایدن و همتای اوکرایینی زلنسکی آنطور که باید به خوبی پیش نرفت زلنسکی معتقد بود که تهدید جنگی روسیه هنوز مبهم است و از بایدن خواست که لحن خود را آرام تر کند در حالی که رییس جمهور اوکرایین مواضع محتاطانه تری را اتخاذ می ‌کند رییس جمهور امریکا بر طبل جنگ می‌ کوبند، نیروهای اوکرایینی در دونباس در نزدیکی مناطق روس نشین دونتسک و لوگانسک تجمع کرده اند.
بر اساس گزارش‌ های ناظران ماموریت نظارت ویژه سازمان امنیت و همکاری اروپا در اوکرایین، که رسانه های جریان اصلی ما (غرب ـ مترجم) آنها را با سکوت برگزار میکنند و فقط در مورد استقرار روسیه در مرزهای اوکرایین صحبت می ‌کند، واحد هایی از ارتش و گارد ملی اوکرایین که تعداد آنها حدود ۱۵۰۰۰۰ نفر است در مرز اوکرایین با روسیه مستقر شده اند. این نیروها توسط مشاوران و مربیان نظامی ایالات متحده و ناتو، مسلح و آموزش دیده اند و به طور موثر توسط  آنها فرماندهی می شوند.
براساس گزارش سرویس تحقیقات کنگره امریکا، ایالات متحده از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۴ ترسایی حدود ۴ میلیارد دلار کمک نظامی به اوکرایین ارایه کرد که پس از سال ۲۰۱۴ به بیش از ۲.۵ میلیارد دلار افزایش یافت، به علاوه بیش از یک میلیارد از صندوق یاری رسانی «اعتماد ناتو»، که ایتالیا عضو آن می باشد نیز به این کشور کمک شده است. این تنها بخشی از سرمایه گذاری های نظامی قدرت های بزرگ ناتو در اوکرایین است.
به عنوان نمونه، بریتانیای کبیر قراردادهای نظامی مختلفی با کیف منعقد کرد و از جمله، ۱.۷ میلیارد پوند انگلیس برای تقویت ظرفیت‌های دریایی اوکرایین سرمایه ‌گذاری کرد: این برنامه شامل تجهیز کشتی‌ های اوکرایینی به موشک ‌های انگلیسی، تولید مشترک ۸ موشک با پرتاب پرسرعت، ساخت پایگاه های دریایی در دریای سیاه و همچنین در دریای آزوف بین اوکرایین، کریمه و روسیه است.


در چارچوب، هزینه های نظامی اوکرایین، علاوه بر سرمایه گذاری نظامی ایالات متحده امریکا و ناتو در اوکرایین، طرح ۱۰ میلیارد دلاری توسط اریک پرینس، موسس شرکت نظامی خصوصی امریکایی بلک واتر، که اکنون آنرا به «آکادمی» تغییر نام داده است، اجرا می شود.

بلک واتر مزدوران سیا، پنتاگون و وزارت امور خارجه را برای عملیات های مخفیانه ( از جمله شکنجه و ترور) استخدام می کند که در این فرآیند میلیاردها دلار به دست می آورد. نقشه اریک پرینس که توسط تحقیقات مجله تایم فاش شد، ایجاد یک ارتش خصوصی در اوکرایین از طریق شراکت بین شرکت « لنکستر ۶ » است، قرار است که اریک پرینس مزدوران را در خاورمیانه و آفریقا فراهم کند تا با همکاری سیا یک نیروی امنیتی برای اوکرایین ایجاد کند. البته مشخص نیست که دقیقاً وظایف ارتش خصوصی ایجاد شده توسط موسس بلک واتر در اوکرایین، که قطعاً با بودجه سیا تامین هزینه میشود، چه خواهد بود.
در این زمینه، به‌ ویژه نگران ‌کننده است که شویگو، وزیر دفاع روسیه، وجود شرکت‌ های نظامی خصوصی امریکایی در منطقه دونتسک را محکوم کرد که با استفاده از مواد شیمیایی ناشناخته، خود را برای اقدامی تحریک ‌آمیز آماده می‌ کنند. این می تواند جرقه ای باشد که باعث انفجار یک جنگ در قلب اروپا شود: حمله شیمیایی به غیر نظامیان اوکرایینی در دونباس، که بلافاصله به روس های دونتسک و لوگانسک نسبت داده شد که این عملیات توسط نیروهای اوکرایینی مستقر در منطقه صورت گرفت با این هدف که نیروهای روسیه را مجبور کند برای دفاع از روس تباران شرق اوکرایین در این مناطق دخالت نظامی کند.
گردان آزوف در خط مقدم و آماده کشتار روس ها در دونباس، مستقر شده است ، آزوف یک قطعه نیروهای ویژه آموزش دیده و مسلح شده توسط ایالات متحده و ناتو است که به وحشیگری بی اندازه نسبت به روس تباران در اوکرایین مشهور و متمایز است. قطعه آزوف که نیونازی ها را از سرتاسر اروپا زیر پرچم خود جذب و سازماندهی می کند، ریشه در لشکر «اس اس، داس رایش» دارد، توسط بنیانگذار آن آندری بیلتسکی فرماندهی می شود که به درجه دگروالی ارتقا یافته است. قطعه آزوف فقط یک واحد نظامی نیست، بلکه یک جنبش ایدیولوژیک و سیاسی است که رهبر کاریزماتیک آن بیلتسکی در درجه اول آنرا برای سازمان جوانان تاسیس کرد که با کتاب خود « کلمات رهبر سفید» به آموزش نفرت پراکنی در مورد روس ها در میان آنها بپردازد.

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۰۴۰۲

Copyright ©bamdaad 2022

 

جنگ يمـن وارد فاز جـديـدی شـد

 

هرچند درنزدیک به هشت سال گذشته مردم یمن به‌ ویژه ساکنان صنعا خواب آسوده‌ ای نداشتند، اما دوشنبه گذشته به باور بسیاری از کارشناسان مرحله‌ جدیدی از تقابل و رویارویی بین ایتلاف نظامی تحت رهبری عربستان و جنبش انصارالله (حوثی‌ ها )ی یمن آغاز شده است*. مرحله‌ ای که حتا باعث شد بار دیگر ریاض و ابوظبی در موضع مشترک قرار بگیرند و روز گذشته ولیعهد عربستان و ولیعهد امارات در گفت ‌وگویی تیلفونی تأکید کردند هدف قراردادن عربستان و امارات، عزم دو کشور برای مقابله با این ‌گونه اقدامات را بیشتر می‌ کند. شاید برای نخستین بار در چند سال گذشته بود که محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی با محمد بن‌ سلمان همتای عربی خود ابراز همدردی کرد و عزم او را برای مقابله با نیروهای دشمن ستود. دلیل این گفت ‌وگوی تیلفونی ، حمله حوثی‌ های ساکن صنعا به چند نقطه در ابوظبی پایتخت امارات بود. طبق گزارش‌ های منتشر‌شده، در حمله موشکی و پهپادی حوثی‌ها به سه تانکر و فرودگاه بین‌المللی ابوظبی، سه نفر کشته و شش نفر مجروح شده بودند. بعد از این گفت ‌وگوی تیلفونی به گفته ساکنان صنعا، در حملات تلافی‌ جویانه ایتلاف ضد حوثی، ۱۴ نفر کشته شدند، از‌ جمله یک مقام نظامی سابق و اعضای خانواده‌اش. حوثی‌ ها که صنعا را در کنترول دارند، می ‌گویند که حملات در مجموع حدود ۲۰ کشته و ده‌ ها زخمی بر جای گذاشت. رسانه‌ های دولتی عربستان اعلام کرده‌اند حمله بامداد سه‌ شنبه متوجه مواضع و اردوگاه‌های نظامی حوثی‌ها در صنعا بوده و آن ‌طورکه خبرگزاری رویترز نوشته است، این حملات هوایی مرگ ‌بارترین حمله به این شهر از سال ۲۰۱۹ ترسایی  به این سو بوده است. حوثی ‌ها نیز تنها ساعتی پس از این حمله هشدار داده‌اند که می ‌توانند تأسیسات بیشتری را در امارات هدف قرار دهند. در این گزارش به نقل از یکی از پرسونل کادر پزشکی آمده است که در جریان این حمله، این فرمانده پیشین همراه با همسرش، پسر ۲۵‌ساله ‌اش و همچنین چند نفر از دیگر اعضای خانواده‌اش کشته شده است. همچنین فرستنده تلویزیونی المسیره، وابسته به جنبش انصارالله (حوثی‌ها ) تصاویری از خانه‌ هایی را پخش کرده که در جریان این حمله آسیب دیده‌اند. در همین حال، خبرگزاری دولتی عربستان سعودی به نقل از ترکی المالکی، فرمانده نیروهای ایتلاف عربی، گزارش داد که «رهبران حوثی» در شمال صنعا را هدف قرار داده است و « شرایط عملیاتی ایجاب می ‌کند که در پاسخ به این تهدید، ضربات متوالی وارد شود». مالکی افزود که حملات حوثی‌ ها به امارات متحده عربی و عربستان « جنایات جنگی» است و حوثی‌ها باید بابت آن حساب پس بدهند. این در حالی است که یک روز پیش از آن، حوثی‌ها اعلام کرده بودند که عملیات « توفان یمن » را در پاسخ به تشدید تهاجم امریکایی- سعودی- اماراتی، آغاز کرده‌اند. به گفته یحیی سریع، سخنگوی نظامی انصارالله، در عملیات اعصار الیمن (توفان یمن) در عمق خاک امارات، از موشک ‌های هدایت‌ شونده نوع قدس ۲ و موشک بالستیک ذوالفقار و پهپادهای صماد ۳ برای حمله استفاده شده است. او ادامه داد که در حمله به پالایشگاه نفتی امارات در منطقه المصفح و فرودگاه ابوظبی ازچهار موشک هدایت ‌شونده از نوع قدس۲ و در حمله به فرودگاه دوبی از موشک بالستیک ذوالفقاراستفاده شده است. اهداف دیگر به گفته او، با پهپادهای صماد 3 هدف قرار گرفته است. پولیس ابوظبی نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد که سه تانکر سوخت در منطقه صنعتی مصفا در نزدیکی انبارهای شرکت نفتی ادنوک منفجر شده است و در نزدیکی بخشی از ساختمان‌ های در دست ساخت مربوط به فرودگاه بین‌المللی ابوظبی نیز یک آتش ‌سوزی رخ داده است. محل این رویداد در ۲۲ کیلومتری مرکز شهر ابوظبی، همچنین دارای یک شبکه خط لوله نفت و ۳۶ مخزن ذخیره‌سازی است که تانکرها، سوخت را از آنجا به سراسر امارات حمل می ‌کنند. یمن از سال ۲۰۱۴ ترسایی درگیر جنگ است. ایتلاف تحت رهبری عربستان از ماه مارچ ۲۰۱۵ وارد جنگ با حوثی‌ها شد، اما جنگ بی ‌نتیجه ادامه یافته که به یکی از بدترین بحران‌های انسانی در جهان دامن زده است.

تخمین زده می‌شود بیش از صد هزار نفر در این جنگ کشته شده باشند. در سال‌ های گذشته ایتلاف به رهبری عربستان، حوثی ‌ها را که بر بخش‌های عمده‌ ای از یمن تسلط دارند، محاصره کرده است و عبورو مرور از مرزهای زمینی، هوایی و دریایی را کنترول می ‌کند. حملات هوایی ایتلاف تا اکنون صدها کشته بر جا گذاشته و در مقابل حوثی‌ها نیز با حملات پهپادی و موشکی تا اکنون بارها عربستان را مورد حمله قرار داده‌اند، اما به‌ ندرت مسوولیت حملات هوایی به امارات را بر ‌عهده می ‌گرفتند و وقوع این حملات عمدتا از سوی ابوظبی هم رد می ‌شد. باوجود ‌این در ماه‌ های گذشته به‌ ویژه پس از اختلاف عربستان با امارات بر سر یمن، از شدت جنگ در این منطقه کاسته شده بود و برخی بر این امید بودند که با توافق‌ های منطقه ‌ای مانع از کشته‌ شدن غیرنظامیان بی ‌دفاع شوند. این حمله در همان ساعات نخست با واکنش‌های متعددی روبه ‌رو شد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا، در تماسی تیلفونی با همتای اماراتی خود حملات حوثی‌ ها به آن کشور را محکوم کرد.

جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز اعلام کرده است امریکا در راستای مهار و کنترول حوثی ‌ها اقدام خواهد کرد. آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد نیز حملات به امارات را محکوم کرده و از همه طرفین درگیر خواستار خویشتن‌ داری و جلوگیری از افزایش تنش شده است. از سوی دیگر، ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه نیز این حملات را تهدیدی برای ثبات منطقه ارزیابی کرده است. در همین حال برخی از کارشناسان این حملات را مرتبط با مذاکرات هسته ‌ای ایران می ‌دانند و می‌ گویند که قدرت ‌های جهانی حاضر در وین هنوز به نتیجه نرسیده‌اند و امریکا می‌ کوشد با رسیدن به نتیجه‌ ای قابل قبول توافق هسته‌ ای با ایران را احیا کند، اما این حملات نه‌ تنها ممکن است مذاکرات را از مسیر خارج کند، بلکه منجر به تشدید تنش‌ها در منطقه می ‌شود. به باور آنان، ازسرگیری روابط تهران با ریاض نیز ممکن است با موانعی مواجه شود، چرا‌ که برخی مقامات، نیروهای حوثی‌ ها را مرتبط با سیاست ‌های ایران می ‌دانند. عبدالخالق عبدالله، تحلیلگر سیاسی امارات، می‌‌ گوید حملات جدید حوثی‌ها ممکن است گفت ‌وگوهای کشورهای امارات و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس با ایران برای کاهش تنش‌ها را هم بی‌ ثمر کند./ ش

 

*  در پی حملات دوشنبه گذشته یمنی ها ، نیروهای «ائتلاف به رهبری عربستان » با حمله به شهر صنعا و بندر حدیده درغرب یمن باعث کشته شدن نزدیک به ۱۰۰ تن از جمله کودکان شد. سازمان صلیب سرخ، رقم کشته شده گان این تجاورعربستان و متحدین را درحدیده و یک اردوگاه مهاجران افریقایی را به بیش از ۱۰۰ تن تخمین مینماید . ( بامـداد )

 

 

 

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۲۲ـ۲۲۰۱

Copyright ©bamdaad 2022