برگهایی از تاریخ مبارزات استقلال طلبانه مردم افغانستان

« درتاریخ معاصر افغانستان روزهای روشن و تاریک ، روزهای فتح و شکست ، روزهای خوشی و غم ، روزهای افتخار و افسرده گی ملی زیاد است که عندالوقت هر کدام آنرا باید با آب و تاب و رنگ حقیقی خودش رسم کنیم تا ملت روزهای آفتابی و ابرآلود زنده گانی خود و کشور خود را ببینند. روز ۲ نوامبر سال ۱۸۴۱ که مصادف به ۱۷ رمضان ۱۲۵۷ هـ ق میباشد ، روزتصمیم ، عزم ، ثبات ، قهر و غلبه ملی است.»
( علامه احمد علی کهزاد ، مورخ شهیر کشور )
حرکتی که به تاریخ ۲ نوامبر ۱۸۴۱ از طرف جمع محدودی در شهر کابل آغازیافت و رنگ جنبش و قیام ملی بخود گرفت در تاریخ معاصر افغانستان از لحاظ عظمت واقعه و تاثیر بی سابقه است و چون معرف روح آزادیخواهی ملت میباشد ، یادآوری آن نهایت ضروری است .
یکصدو یازده سال قبل ( در وقت نگارش متن ـ بامداد ) استعمار ، استبداد و تجاوز به وجود « مکناتن » « شاه شجاع » و « برنس » تجسم نموده و از شیرپور ، بالاحصار و محله خرابات دست بهم داده و مانند هیولای غیرمریی ولی مدهش و ستمکار برافغانستان حکمفرمایی میکرد.
قوای فرنگی* در سیاه سنگ و چونی شیرپور درقلعه های مختلف حومه شهر تمرکز داشت و دسته دیگر در سیاه سنگ بنام شاه شجاع ولی به امر صاحب منصبان اجانب با توپ و توپخانه در پیرامون موقف شاه در بالاحصار افتاده بود . نظام الدوله وزیر خاینی که اجرای مقاصد اجنبی کمال آرزوی او بود در میان مکناتن و شاه شجاع کارهایی را سر به راه میکرد که باید ملت را زبون ، قوم را سرافگنده و مملکت را به پرتگاه نیستی سوق دهد.
۱۸۴۱ سال سوم سلطنت دوم شاه شجاع است که باید آنرا سال سوم تجاوز و اشغال مملکت بدست فرنگی حساب کرد. نیرنگ استعمار اجنبی که در این سه سال در وجود عناصر مفسد و وطن فروش خوب ریشه دوانیده بود از مراتب کامیابی های ظاهری لذت می برد. وضع مالیات تازه ، اخذ دسته های جدید عسکری، صرف حصه معاش سران غلزایی به تنخواه و تجهیزات نظامی ، نقشه دستگیری و تبعید روسای متنفذ قوم به هندوستان ، بی بازخواستی ، حق تلفی ، بی امنی ، حقارت های شخصی ، تجاوز به مال و جان و حتی ناموس مردم که از هر کدام بوی استعباد ** قوم و ذلت ملت می آمد ، ذهنیت عامه را از هر رهگذر آماده ساخت تا هر طوری شود این دستگاه ستم و تعدی را از میان بردارند.
قراریکه همه میدانند دسته یی از روسای قوم و سران ملت که اسمای ایشان زیب صفحات تاریخ است با ایمان قوی و اعتماد به نفس بار اول در خانه عبدالله خان اڅکزایی جمع شده اساس جنبش آزادی قوم و نجات ملت و مملکت را از استعمار و استعباد خود و بیگانه گذاشتند و صبح ۲ نوامبر ۱۸۴۱ در حالیکه هنوز حرکت و رفت و آمد در شهر پیدار نشده بود ، چهار نفر از از سران مجاهد قوم : عبدالله خان اڅکزایی ،امین الله خان لوگری ، سکندر خان ، عبدالسلام خان در میان جمع محدودی از مردمان شهر به اطراف باغجه و خانه الکساندر برنس گردآمدند.
برنس میخواست با فرستادن نماینده باب مذاکراتی را بازکند ، سکندر خان با ضرب شمشیر سر نماینده را جدا کرد تا ابداْ حرفی از او شنیده نشود .
خود برنس بر بام برآمد و میخواست با اعطای پول مجاهدین ملی را تطمیع کند. چون این اسلحه کارگر نه افتاد ، امر به ضرب گلوله باری داد . در اثر رفتار بالمثل مجاهدین چند نفر از فرنگی ها به ضرب گلوله کشته شد. که در آنجمله کپتان برادفت ، هم شامل بود. سپس برادر برنس ،چارل برنس ، کشته شد و مجاهدین خود را به در خانه برنس رسانیده آنرا آتش زدند و خود او را تکه تکه کردند.
آتشی که بامداد روز ۲ نوامبر۱۸۴۱ در خانه برنس درخرابات بدست ملیون مشتعل شد ، آتشی بود که شعله های آنرا شاه شجاع و، مکناتن و الفنستن از بالاحصار ، شیرپور و سیاه سنگ تماشا میکردند ولی کسی به خاموش کردن آن موفق نشد.
برنس امید زیادی به امداد قوای بالاحصار داشت ، واقعاْ کپتان کمپل ، با غندعسکر بنای مداخله را گذاشت ، ولی تمام افراد کمکی تباه و توپ های شان بدست غازی ها افتاد و در حالیکه آفتاب روز ۲ نوامبر عقب کنگره های حصار تاریخی کوه های کابل غروب میکرد ، نیروی ملی به موفقیت های درخشانی در نفس شهر کابل نایل آمده و قهر و این اضطراب هر دو محقق و لازم و ملزوم یکدیگر بود و بالاخره شدت همین قهر و توسعه همین اضطراب منتج بر آن شد که ملت افغان فایق و اجنبی و اجنبی پرستان معدوم شوند.
*فرنگی : مردم عوام و نویسنده گان ملی افغانستان انگلیس ها را بنام « فرنگی » و یا « انگریز » یاد نموده و مینمایند.
**استعاد به معنای برده گی بکار رفته است. ( بامداد )
برگرفته از کتاب « رجال و رویداد های تاریخی افغانستان »
مولف : اجمد علی کهزاد
چاپ اول : ۱۳۳۱ ، انجمن تاریخ افغانستان
برگه ۱۴۰ ـ ۱۴۲( چاپ دوم ، دانش کتابخانه ، پشاور )
بازتایپ : تارنمای بامداد
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۲۳ـ ۱۹۰۸
Copyright ©bamdaad 2023