پاکستان که زمانی باد کشته بود توفان درو خواهد کرد

محمد ولی
پاکستان از بدو تاسیس متکی بر فرهنگ نظامیگری وکودتایی بود . درطول شش دهه موجودیتش پنج بارکودتا صورت گرفته جرنیل ها برآن حکمروایی کرده اند ( جنرال سکندر مرزا، جنرال ایوب خان، جنرال یحیی خان، جنرال ضیاالحق وجنرال پرویز مشرف ) ، گروه نظامیان در راس استخبارات نظامی آن کشور از نبود انگیزه های ملی درتحکیم حاکمیت دچار مشکل بودند ازین جهت برای داشتن یک رسن معنوی پیوند دهنده میان اقوام وملیت ها به بنیاد گرایی مذهبی اتکا کردند .
بنیاد گرایی بحیث یک ایدیولوژی (نه دارای حقییت وجودی در اسلام نزد آنها ) از حمایت بیدریغ امریکا وانگلستان برخوردار بود .
جورج دبلیو بوش حمایت پاکستان از طالبان را توجیه رقابت آن کشور باهند وخطر ناشی از آن تلقی میکرد، اوگفته بود: « بعضی ها درپاکستان از ایدیولوژی طالبانی جانب داری میکردند اما ماجرا درپشت پرده توازن پاکستان با هند نهفته بود. ازهمین رو تا زمانی که پاکستان با حکومت افغانستان وفا دار می ماند (منظورش حکومت طالبان است )،ازسیطره وتحت تاثیر قرارگرفتن هند درامان میبود.»

او نمی گوید که حکومت وسیستم نظامی- سیاسی پاکستان در مجموع در حمایت وتقویت طالبان بوده بلکه اصطلاح « بعضی ها » را بکار میبرد.
در زمان حکمروایی جنرال ضیا الحق که پاکستان بحیث « قلعه اسلام » اعلان گردید ایدیولوژی بنیادگرایی درتاروپود احزاب سیاسی مذهبی ،اردو واستخبارات نظامی ان نفوذ داده شده با اجرای اعمال خشن وتروریستی تمثیل میگردید، مدارس دینی که مصارف آنها را عربستان تمویل مینماید بحیث ماشین تولید بنیادگرایان وتروریستان جایگاه خاصی در نظام جنگی واستخبارات نظامی انکشور کسب کرده هفتگانه های افغانستان بحیث وسیله دیگری بدست آنها در چتر حمایت سی.آی.ای.بر عظمت این روند فکری افزودند.
مرزا اسلم بیگ یکی ازلوی درستیزان پاکستان در مورد مدرسه های دینی میگفت : « زنجیر اینگونه مدرسه ها با طلبه ایکه آماده گی های ویژه دیده اند ازسوی پاکستان وامریکا بعنوان (کمربند مذهبی ایدیولوژیکی) در امتداد مرز افغانستان با پاکستان برای پشتیبانی از روحیه رزمی مجاهدان ایجاد گردید .»
دامن گسترده پاکستان که با کمک وسیع غرب در راس امریکا- انگلستان وکمک های مالی عربستان سعودی بروی شورشیان گشوده شد دو پیامد برای پاکستان بجا گذاشت :
 - تقویت وتعمیم بنیاد گرایی مبنی بر اسلام سازی جنرال ضیا با حمایت امریکا.
-  پخش وسیع انواع سلاح در سرتاسر پاکستان بخصوص مناطق قبایلی صوبه سرحد. این پروسه توام بود با سرازیر شدن جنایتکاران اززندان های ممالک عربی که تا اکنون مورد بهره برداری علیه افغانستان میباشد.
پرویز مشرف اعتراف میکند که:«  درجریان این دوره ملاهای تندروو جلسات بحث وتبلیغ انهااز پشتیبانی رسمی پاکستان ،ایالات متحده امریکا ،عربستان سعودی وسایر هم پیمانان برخوردارگردیدند و سرگرم تولید جنگجویان آغشته به تعالیم مذهبی علیه شوروی شدند.»
در اوج حمایت پاکستان از تروریزم واعزام طالبان به افغانستان امریکا پاکستان رابحیث متحد وهمکار خویش در خارج از پیمان ناتو اعلان کرد. بوش برای تقویت پاکستان که درحقیقت حمایت از برنامه های تروریستی آن بود از کنگرس تخصیص مبلغ سه تریلیون دالر را کرده وامتیاز صدور کالاهای پاکستان به بازار های امریکا را داد.
کمک های فراوان پولی،زمینه دهی برای رشد بنیاد گرایی وتروریزم،به پاکستان مجال داد تا درکنار اردوی منظم دولتی شبکه های افراطی وتروریستی شامل بیش از ۳۲ گروپ بزرگ طلبه ها در ۳۱ هزارمدرسه دینی را۰ بحیث اردوی پنهان در اختیار داشته باشد.
این شبکه های مخفی تروریستی ابزار فشار برهند و افغانستان بوده بحیث گروپ های خرابکار جنگی عمل میکنند.
« استراتیژی تقابل» پاکستان با افغانستان که در دوران جنرال ضیا به منظور ایجاد یک حکومت اسلامی بر بنیاد « پان اسلامیزم » از آسیای میانه تا جنوب آسیا وضع گردید دو هدف را احتوا میکرد :
 ۱ ـ مانند سیاست پیشروی(forward policy) انگلستان در قرن نزده،آسیای میانه، ترکستان چینی،مسلمانان هند وکشمیر تحت اداره واحد درآورده میشدند که مرکزیت استقامت دهی آنرا اسلام آباد تمثیل میکرد.
 ۲ ـ با ایجاد چنین اتحادیه اسلامی حایل بزرگی دورادور پاکستان ایجاد می شد که بزعم خود شان از خطرات هند وحکومت وقت افغانستان در امان میشدند.
در آن زمان درودیوار منازل ،تاسیسات نظامی وملکی مملو از شعارهای جنگی وبنیاد گرایانه بود (هر سوال کا جواب مصطفوی انقلاب، مذاکرات نه هی یلغار کرو کفر کا سینه چاک کرو ،جنت جانی کا مختصرترین راسته جهاد اور شهادت هی،جهاد فی سبیل الله) وغیره.
کشوری که از اساسگذاری تا تداوم همه چیز آن براساس بنیاد گرایی،کودتا وتروریزم راه انداخته شده است تغیر ذهن یک نسل تربیت دیده از طفولیت تا جوانی در۳۱ هزار مدرسه که شامل هزاران جنگجو وتروریست میگردد کاری نیست که سردمداران پاکستان در صورت تغیر بنیادی سیاست شان بتوانند از شر تروریزم در امان بمانند. این جریان فکری در اردو واستخبارات ان کشور نفوذ قوی دارد. تخمی که درین عرصه کشت  و پرورانده شده است نمیتواند  آنرا از ریشه بیرون برآورده شود.
با درنظر داشت ترویج تعصب مذهبی برای تحکیم پیوند های ملی، زمامداران باید تاوان زیادی بپردازند،این تاوان باخونریزی ها،ترورها، شاید تاسرحد جنگ های محدودمحلی و فعالیت های چریکی توام بوده روز گار سیاهی را برای پاکستان پیش خواهد اورد.
با برخی تغیرات در سیاست پاکستان و آرایش های جدید قوا درسطح جهان ومنطقه دشوار خواهد بود که گروه های تعلیم دیده مذهبی به ساده گی به سیاست دولت تن دهند.
تجربه ۴۰ سال جنگ در افغانستان نشان میدهد که چگونه اردوی نیرو مند امریکا با وجود حضور نظامی بیش از ۴۰ کشور وپیمان نظامی ناتو در تنگنای شکست وسازش با اپوزیسیون مسلح برای ختم جنگی که آنرا باخته گیر مانده است.
جنگجویان افراطی نیز به این مجبوریت امریکا پی برده دست از فعالیت برنمی دارند واین وضعیت به دوام وخامت میان پاکستان وافغانستان خاتمه نداده پاکستان را متشنج تر خواهد ساخت .
انعده لجام گسیخته گان متعصب مذهبی که از کنترول ای.اس.آی.وسی آی. ای.خارج می مانند چون تند بادهای باقیمانده از وزش توفان بنیاد گرایی و ریزش باران دالری امریکا در زمان جهاد منطقه را برای زمان طولانی در تپش جنگ وترور نگه خواهند داشت

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۸ـ ۰۶۱۱

 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب  ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

 انتخابات ریاست جمهوری برازیل زنگ خطر ظهور فاشیزم نوین

اردشیر زارعی قنواتی  

پیروزی فاشیزم قرن بیست و یکمی در برازیل را باید زنگ خطری جدی برای آنان که صدای آواز پیروزی ترامپ را نشنیده یا به هر دلیلی با آن همراه شدند، به حساب آورد که اگر چاره یی برای آن پیدا نشود می بایست در انتظار یک جهان پرآشوب و ناامن تر از حالا به بعد بود.                  

انتخابات ریاست جمهوری برازیل به دلیل پیروزی ژایر بولسونارو، کاندیدای راست افراطی و چهره فاشیستی وی، ظاهرا همه محافل سیاسی و رسانه یی جهان را شوک زده کرده است. اما تحولات سیاسی برازیل بیش از اینکه شگفتی آور باشد و دروغ های محافل قدرت سرمایه داری و جریان اصلی رسانه برای ابراز ناخرسندی از این انتخاب قابل باور باشد، نتیجه طبیعی دوران « آنارشی » و بحران نظام سرمایه داری است که از سال ۲۰۰۸ ترسایی بروز کرد و امروز پیامدهای آن را می توان در تمامی کشورهای اروپایی، پیروزی دونالد ترامپ،  در امریکا و بولسونارو در برازیل به وضوح دید. تمرکز رسانه های بین المللی بر روی موضوع فساد در دوره دوازده ساله حاکمیت حزب کارگران برازیل در کنار حمایت عینی و علنی تمام احزاب راست میانه و حتا سوسیال دمکرات های برازیلی از کاندیدای حزب اولتراراست « سوسیال لیبرال» برای جلوگیری از پیروزی فرناندو حداد ،از حزب کارگران و چپ های متحد وی، واقعیت تصویری است که بسیاری امروز می خواهند آن را واژگونه جلوه داده و از زیر بار مسوولیت آن شانه خالی کنند. انتخابات دور دوم ریاست جمهوری برازیل در روز یکشنبه ۲۸ اکتوبر که با پیروزی ژایر بولسونارو با کسب بیش از ۵۵ درصد آرا توانست رقیب خود فرناندو حداد با کمتر از ۴۵ درصد رای را شکست دهد، حاصل یک مجموعه از شرایط اساسی بوده است که سطحی نگری های کنونی در برخورد ارباب رسانه و سیاست با این وضعیت تنها پرداختن به « معلول» در مقابل « علت» می باشد. تحلیل این رخداد سیاسی و اصولا چگونگی پیروزی نماد فاشیزم برازیلی بدون در نظر گرفتن روند تحولات جهانی و بازی محافل قدرت در این کشور که حداقل از سال ۲۰۱۶ ترسایی با کودتای پارلمانی برای برکناری “یلما روسف، و جلوگیری از کاندیداتوری لولا داسیلوا ، چهره کاریزماتیک حزب کارگران که در تمامی نظرسنجی ها با فاصله زیاد از دیگر رقبای خود جلو بود، دقیقا فروغلتیدن در یک برداشت انتزاعی از چرایی پیروزی راست افراطی و فاشیستی در برازیل خواهد بود.            

بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ ترسایی چنان زلزله یی در جهان سرمایه داری به پا کرد که به گفته اکثر صاحب نظران و مستندات تاریخی بسیار بزرگ تر از بحران سال ۱۹۲۹ ترسایی بود که منجر به رکود بزرگ و ظهور فاشیزم در اروپا گردید. بحران اقتصادی ۲۰۰۸ در شرایط هژمونی نیولیبرالیزم بر جهان سرمایه داری اتفاق افتاد که دیگر تمامی نسخه های درمانی چون « دولت رفاه کینزی» که برای تعدیل توحش سرمایه و امکان دخالت دولت به نفع طبقات نابرخوردار را ممکن می کرد به بایگانی تاریخ سپرده شده بود. در طی این بحران حتا دخالت دولت های سرمایه داری نیولیبرال به خصوص در امریکا که با ورشکستی « بانک های رهنی» ین کشور جرقه این بحران را زده بودند هم در چارچوب تزریق بیش از ۷۵۰ میلیارد دلار از پول مالیات دهنده گان به بانک ها و موسسات مالی ورشکسته انجام گرفت که هر چند موجب جلوگیری از سقوط اقتصادی شد، اما هم زمان شکاف های طبقاتی را با طرح های « ریاضت اقتصادی»  تشدید کرد. به همین دلیل به همان نسبت که نسخه درمانی دولت های رفاه که موجب تعدیل نظام سرمایه داری برای پاسخگویی به مطالبات طبقات زیرین اقتصادی می شد این بار به عکس موجب خانه خرابی بیشتر این طبقات در زیر چرخ دنده های نهادها و انحصارات مالی گردید. در پیامد این سیاست نیولیبرالی که با برنامه ریاضت اقتصادی مورد تاکید بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بر اقتصاد تمامی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در نظام سرمایه داری همراه بود، موجب شد تا طبقات زیرین اقتصادی به زیر خط فقر سقوط کرده و در تقابل با « وضع موجود »  قرار گیرند. همواره به تجربه تاریخ نارضایتی از وضع موجود می تواند یک « شمشیر دو لبه » باشد که در دو جهت مخالف یکی مطالبات را در مسیر دمکراتیزم چپ هدایت می کند و دیگری مسیر راست افراطی و ظهور فاشیزم را به دنبال خواهد داشت. زمانی که الیت ها و نهادهای سیستمی در قالب راست و چپ میانه با سیاست های مخرب خود قادر به مدیریت این وضعیت نباشند (دقیقا تصویر امروزجهان) بستر زایش چپ رادیکال و راست افراطی فراهم می شود. از آنجا که نماینده گان سیستمی و حامی وضع موجود طبق تجربه تاریخی راست افراطی و حتا فاشیزم را هم پیمان خود در مقابل تغییرات بنیادین چپ می دانند، نهادهای بروکراتیک حاکم و طبقه الیگارشی در خدمت این پدیده قرارمی گیرند. به همین دلیل تحولات چند سال اخیر برازیل و انتخابات ریاست جمهوری این کشور که به پیروزی بولسونارو انجامید تابع محض این وضعیت کلی بوده است. البته در اینکه دوران دوازه ساله حاکمیت حزب کارگران بخشی از سیستم اجرایی را درگیر فساد مالی هم کرده بود جای هیچ تردیدی وجود ندارد اما فساد بخش جدایی ناپذیر اقتصاد سرمایه داری بود که برازیل این دوره هم در چارچوب آن هویت داشت. مشکل بزرگ حزب کارگران برازیل بیش از آنچه معطوف به این فساد مالی باشد ناشی از اشتباه بزرگ دولت دیلما روسف برای پذیرش توصیه های نهادهای بین المللی جهت اجرای سیاست ریاضت اقتصادی بود که بسیاری از لایه های زیرین که پایگاه اجتماعی آنان بودند را در مخالفت با دولت به خیابان ها کشاند. افزایش این نارضایتی ها که ناشی از تسلیم پذیری دولت در مقابل انحصارات مالی و صنعتی برازیل بود، تبدیل به پاشنه آشیل حزب کارگران گردید و در زمان هجوم جریانات قدرتمند رقیب و قوه قضاییه فاسد این کشور، برای دفاع از آنان به میدان نیامدند.

نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۸ اکتوبر برازیل که به پیروزی کاندیدای راست افراطی و چهره بدون رتوش فاشیزم و دوران « خونتای نظامی» این کشور منجر شد حاصل همین تحولات داخلی و خارجی بود. البته یک نکته با اهمیت را هم نباید نادیده گرفت که تا روز آخر مهلت ثبت نام برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری، هنوز حزب کارگران امیدوار بود که می تواند مجوز شرکت لولا داسیلوا برای حضور در رقابت ها را کسب کند و چندان بر روی گزینه جایگزین سرمایه گذاری و تبلیغ هم نمی کرد. فرناندو حداد در شرایطی گام به این رقابت ها گذاشت که فرصت چندانی برای تبلیغات نداشت و حتا گزارشات معتبر نشان می دهد که برای بسیاری از رای دهنده گان فقیر در مناطق حاشیه که همواره پایگاه سنتی رای حزب کارگران بود حتا به اسم هم شناخته شده نبود. در حالی که تفاوت رشد آرای بولسونارو از ۴۷ درصد در دور اول به ۵۵ درصد دور دوم تنها هشت درصد بود اما رشد میزان رای حداد در دور اول از ۲۷ درصد به ۴۵ درصد در دور دوم نشاندهنده رشد هژده درصدی می باشد که همین موضوع نشان می دهد که اگر کاندیدای حزب کارگران فرصت زمانی لازم برای تبلیغات را از قبل داشت بدون تردید شرایط صندوق آرای انتخاباتی متفاوت از آنچه ۲۸ اکتوبر اتفاق افتاد، می توانست باشد. این اشتباه محاسبه انتخاباتی و سیاست به شدت نادرست دولت روسف در دو سال منتهی به زمان کودتای پارلمانی در وضعیت ایتلاف همه جانبه جناح های لیبرال و راست میانه با راست افراطی، در کنار حمایت همه جانبه واشینگتن از بولسونارو برای به قدرت رساندن « ترامپ برازیلی» و حمایت تمام رسانه های الرناتیف برازیل از وی شرایطی را رقم زد که امروز یک چهره فاشیستی حاکم جدید این کشور شود. تجربه برآمدن راست افراطی در اروپا، پیروزی ترامپ در امریکا و امروز بولسونارو در برازیل نشان می دهد که در غیاب یک ایتلاف چپ قدرتمند بسیاری از رای دهنده گان ضد سیستمی به سمت راست افراطی متمایل می شوند. شعارهای بولسونارو قبل و بعد از پیروزی برای مبارزه با تمامی هنجارهای مترقی جامعه و حتا به خدمت گرفتن نظامیان در دولت خود، نشان می دهد که نارضایتی از سیستم و وضع موجود در شرایط ضعف جنبش چپ می تواند به خودویرانگری جامعه و حتا طبقات نابرخوردار نیز منجر شود. رییس جمهوری منتخب بلافاصله بعد از پیروزی تمایل خود را برای به خدمت گرفتن نظامیان دوران خونتای نظامی برازیل بیان کرد و پیش بینی می شود از ژنرال اوگوستو هِلنو ریبِریو پِریِ‌یِرا، که مابین سال های ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵ در حکومت نظامیان مصدر کار و مربی نظامی و الهام بخش سیاسی بولسونارو هم بوده است و ژنراال اوسوالدو فِری‌یِرا،  که وی نیز از بازمانده گان همان دوره می باشد، برای تصدی وزارت دفاع و وزارت راه درنظر گرفته شده و به همراه چند نظامی دیگر در کابینه رییس جمهوری منتخب از آنان استفاده شود.                                    

البته نباید فراموش کرد که میراث فقرزدایی و امتیازات رفاهی دوران حاکمیت حزب کارگران برازیل به راحتی در شرایطی که این جامعه دو قطبی شده است قابل حذف توسط رییس جمهوری جدید نخواهد بود. جامعه برازیل در طول سال های اخیر نشان داده است که همواره از یک توان و پتانسیل اعتراضی بسیار بالایی برخوردار بوده است و چنانچه بولسونارو بخواهد به شعارهای انتخاباتی خود در مورد حقوق زنان، اقلیت های نژادی، حذف امتیازات اقتصادی طبقات زیرین، سرکوب امنیتی مخالفان چپ گرای خویش، حذف و کاهش مالیات صاحبان قدرت اقتصادی، تقابل با روابط گسترده با چین و گروه « بریکس»  در مقابل گسترش روابط با دولت ترامپ و بسیاری از دیگر خواسته های خود عمل کند، از یک طرف با تعمیق اعتراضات توده های زیان کننده روبه رو شده و از طرف دیگر حوزه اقتصادی این کشور دستخوش تلاطم های بزرگ خواهد شد. اما در یک موضوع نباید تردید کرد که برازیل به رهبری بولسونارو یک چهره فاشیستی و مطابق الگوی امریکای ترامپ خواهد داشت و وی تمام تلاش خود را برای هماهنگی با کاخ سفید در جهت تحقق اهداف خود به کار خواهد بست. پیروزی ژایر بولسونارو دقیقا مثل پیروزی دونالد ترامپ حاصل شکست سیستم و نظم مالوف کنونی و حاکم بر جهان تحت سلطه نظام سرمایه داری بوده است. چنانچه طبقات و طیف های سیاسی میانه خیلی زود و به طور اساسی در سیاست های شکست خورده خود تجدید نظر نکنند این موج زایش دوباره فاشیزم جغرافیای بسیاری بیشتری را به خود اختصاص خواهد داد و احتمال اینکه از کنترول خارج شود بسیار زیاد خواهد بود. به همین دلیل این پیروزی فاشیزم قرن بیست و یکمی در برازیل را باید زنگ خطری جدی برای آنان که صدای آوار پیروزی ترامپ را نشنیده یا به هر دلیلی با آن همراه شدند، به حساب آورد که اگر چاره یی برای آن پیدا نشود می بایست در انتظار یک جهان پرآشوب و ناامن تر از حالا به بعد بود.  

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۱۱۰۴

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب  ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

  Copyright ©bamdaad 2018

         

 

کنگره حزب: درس ها و وظایف

 

دکتراسد محسن زاده

برگزاری پیروزمندانه کنگره ماه اسد ، بدون شک و گمان نقطه عطفی در زنده گی حزب وجنبش دموکراتیک و دادخواه کشور به شمار میرود. درکنگره چارچوب تاریخی ـ اجتماعی، امکانات و نیروی خودی مورد بررسی واقعبینانه قرارگرفته ؛ وظایف حزب و جنبش دسته بندی ، وحرکت بسوی هدف های مطلوب تعین گردید.

بادرنظرگرفتن شرایط  دشوار ، پیچیده و خونین کشور برای این ارجگذاری وخوشبینی دلیل های زیاد عینی وجود دارد که نمی توان آنرا از نظردور داشت.

نخست اینکه: حزب توانست در چنین شرایط انتخابات را برای گزینش نماینده گان راه اندازی نماید. که در نتیجه (۴۶۷) تن نماینده باصلاحیت از شوراهای ولایتی و سازمانهای برونمری حزب برگزیده شدند.

دو دیگر: درجریان آماده گی برای کنگره اعضا و هواداران حزب درجلسات حزبی و از طریق رسانه ها  بصورت گسترده درگفت و گوها در باره اسناد بنیادی حزب سهم گرفته ، و با صراحت و علنیت دیدگاه های شانرا درباره مسایل مربوط به زنده گی حزبی و اسناد بنیادی آن ابراز نمودند که در نتیجه بیش از (۱۰۷۳ نظر و پیشنهاد) به کمیسیون تدارک کنگره ارسال گردید.

سه : کنگره باوجود شرایط شکننده و خونین امنیتی درکشور با حضور نماینده گان از سراسر افغانستان دایرگردید.

چهار: درکنگره شرکت و سهمگیری فرستاده گان احزاب سیاسی و نهادهای اجتماعی کشور پررنگ بود.

پنج : نماینده گان کنگره درفضای وحدت ، همدلی و یکرنگی با پیشکش نموده اندیشه های متفاوت  اسناد بنیادی حزب ( اساسنامه ، برنامه و پیام های کنگره عنوانی مردم افغانستان ، نیروهای ملی ،دموکرات و ترقیخواه کشور، و قطعنامه کنگره ) را تصویب، و رهبری حزب را برگزیدند.

یکی از مهمانان کنگره از سازمانهای دوست در پیام اش عنوانی شرکت کننده گان کنگره گفت:

«  دراین شرایط کنگره دایرکردن کار ساده نیست .»

این حرف ، حرف صادقانه و واقعبینانه است. بادرنظرداشت وضع کشور و محلاتیکه نماینده گان کنگره و اعضای حزب درآن زنده گی و مبارزه می نمایند، جمع شدن این همه فرزندان دلیر، متعهد ، خردمند و مردم دوست در زیر یک سقف و برای آرمان اعتلا و نیرومندی حزب و جنبش درخوراهمیت و توجه بوده، نشانه ایی از گسترده گی ، بلوغ سیاسی و دموکراسی در زنده گی حزب میباشد. بدون هیچ گزافه و خود بزرگ بینی، می توان یادآورشد که حضور گسترده نماینده گان اقوام و مناطق مختلف کشور ، لایه های اجتماعی چون زنان ، جوانان ، کهنسالان ، کارگران ، کشاورزان ، دانشجویان ، کسبه کاران ، دانشمندان... کشور درکار کنگره ، نشانه ایی از ریشه های عمیق حزب دربین مردم بوده ،تاییدیست براین واقعیت که : «... حزب ملی ترقی مردم افغانستان به همه مردم افغانستان تعلق داشته ، دفاع از استقلال ، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی وحفظ منافع ملی کشور، دفاع از ارزش های قانون اساسی و جامعه مدنی را درصدر وظایف خود قرار داده و می دهد ،حمایت فقط تکیه به مردم و خواست های انسانی آنها را عامل بزرگ وتضمین کننده پیروزی خود درمبارزه عادلانه برای ازادی، دموکراسی، ترقی وعدالت اجتماعی، می داند». ( ازپیام کنگره حزب عنوانی مردم افغانستان )

حزب درسالهای گذشته آزمون ها، دشواری ها ونامنتظره های زیادی را پشت سر گذشتانده، و با درس هایی از پیروزی ها و ناکامی ها توانست سربلند و با افتخار کنگره اش را درفضای اعتماد رفیقانه ، همدلی و همبسته گی برپا نموده ، و با درنظر داشت وضع موجود جامعه و جنبش اسناد مرامی ، ساختاری ، ارگانهای رهبری و وظایف اتی خود را با واقعبینی و عینی گرایی به تصویب برساند.این اسناد و اصول وظایف عاجل مرحله کنونی مبارزه و خصلت تاریخی ـ اجتماعی را جمعبندی ، و چگونه گی اجرا وعملی نمودن این وظایف را با درنظرداشت ارزیابی واقعبیانه نیرو و امکانات خود مطرح می نماید. حزب در اسناد مرامی اش  مساله تغیر به سود مردم ، و داد اجتماعی را مطرح نموده و با روشنی بیان نمود که :

«... حزب ملی ترقی مردم افغانستان ، حزب تحولات اجتماعی به نفع توده های مردم است. عدالت اجتماعی آرمان ماست.  حزب ملی ترقی مردم افغانستان برای توزیع عادلانه ثروت ها و درآمدهای ملی، عدم تمرکز قدرت و ثروت در دست حلقات محدود مبا رزه میکند.»( از برنامه حزب )

در جای دیگر میخوانیم :

« ...مبا رزه برای تطبیق اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های بین المللی در این زمینه. مبارزه برای تامین حقوق دموکراتیک مردم و تامین آزادی های سیاسی، اعم از ایجاد و فعالیت احزاب سیاسی، اتحادیه های صنفی، حق تظاهرات و اعتصابات مسالمت آمیز که تابع محدودیت های غیردموکراتیک و موکول به قوانین باز گیرنده نشوند.» ( از برنامه حزب )

درحالیکه نیروهای عقب گرا وارتجاع حاکم  برحقوق بشر، برابری و حق زنده گی در صلح و امنیت که از حقوق بنیادی انسانیست می خندند؛ و همه روز آنرا با بیرحمی زیرپا می کنند، مبارزه بخاطر تطبیق مندرجات « اعلامیه جهانی حقوق بشر» یکی از بنیادی ترین وظیفه حزب و مردم میباشد.

در اسناد و دیدگاه های که درکنگره طرح و به تصویب رسید ، خردجمعی و اندیشه هزاران عضو حزب که طی ماه های گذشته درگفتمان های بی مانند سیاسی درحزب شرکت نموده بودند، بازتاب یافته است.

حزب ملی ترقی مردم افغانستان منحیث یک حزب مدرن که درامروز زنده گی و مبارزه می نمایید ، با روشنی اعلام نمود که درمبارزه بخاطر تحولات بنیادی به سود انسان و بهروزی آن از اندوخته های جنبش دادخواهی ، دموکراتیک و مردمی کشور سود جسته ، و هیچگاهی در فکراحیای این سازمان ها که درشرایط متفاوت ملی و بین المللی می زیستند ، نیست .حزب با برخورد عقلانی رو به آینده داشته و وظایف و برنامه های خود را برنیازهای امروزین استوار نموده است. حزب به روشنی تصریح می دارد که تنها از کارکردهای خود دربرابرمردم پاسخگو بوده، و هیچگاهی صلاحیت حقوقی و مسوولیت پاسخگویی ازکرده های سازمان ها و افرادی که درگذشته و درپله های مختلف جنبش و سازمان کنونی نقش و مسوولیت داشته اند را ندارد. حزب هیچگاهی میل تغیرگذشته را نداشته ، و با آموزش از دستاوردهای گذشته جنبش دادخواهی کشور و جهان رخ به سوی آینده وهدف مطلوب دارد.

یکی از ویژه گی های برازنده و درخورتوجه حزب ما را ، مبارزه و مقاومت در برابرحاکمیت نیروهای تاریک اندیش و ارتجاعی وابسته ، که همه اهرام های قدرت سیاسی ـ اقتصادی و اجتماعی را در دست دارند، تشکیل می دهد . حزب بار دیگر به روشنی و بی پرده اذعان نموده که وضع موجود نتیجه فرمانروایی حاکمیت مافیایی و مردم ستیز، و جانبداری نیروهای ارتجاع  داخلی و جهانی از آن میباشد. تغیراین نظام فقط  توسط نیروهای مترقی و آزادی خواه و جنبش مردمی و تنها درپی مبارزه آگاهانه ، سازمان یافته و با برنامه میسراست و بس!

درحالیکه درجامعه جو یاس ، نامیدی ، تقدیرگرایی ، بدبینی وتسلیم فرمان میراند، حزب ما با افتخار و سرفرازی راه مبارزه را برگزیده است:

در برنامه حزب اصل « مبــارزه » برای تغیر و دگرگونی اصل بنیادی پذیرفته شده ، وبرای همین هم کلمه « مبــارزه »  بیش از ۳۵ بار در برنامه حزب تکرارشده است.

روکرد بر« مبارزه » برای تغیر و دگرگونی ، به جایی بازگویی و گلایه های گوش کرکننده از رخدادهای روان درکشور، یکی از ویژه گی بنیادی حزب را می سازد. حزب نه تماشاگر و تفسیرگر رخدادهاست ، بل وظیفه خود را تغیر دروضع موجود ، و بازیگری در میدان بزرگ سیاسی و اجتماعی تعین نموده ؛ و هیچگاه خود را درگرو بده بستان ها درحاکمیت موجود و چشم امید بستن به این یا آن شخص نمی بیند.

دلیل های عینی فراوانی برای تغیر در وضع وجود دارد. این دلیل ها را می توان در نارضایتی های بی مانند مردم ، رشد فزاینده فقر و بی خانمانی ، بیکاری ، اعتیاد ، کشتار و افزایش ناتوانی و بی مسوولیتی حاکمیت و حامیان جهانی اش ، بی باوری مردم نسبت به نظام موجود و بازیگران آن و...دید.

در پیام کنگره حزب عنوانی نیروهای دموکرات ، ملی و ترقی خواه کشورمی خوانیم :

« حزب ما نسبت به ادامه وضیعت جاری در کشور که به هیچ صورت به نفع رشد وتوسعه اقتصادی واجتماعی جامعه نبوده وبیانگر خواست ها ونیازهای مردم ما نمی تواند باشد، نگرانی عمیق خود را ابراز می دارد وتلاش برای بهبود این وضیعت را مسوولیت و کار مشترک تمام نیروهای دموکراتیک کشور می داند.»

با وجود بحران فراگیری اجتماعی و اقتصادی درکشور، درنتیجه پراگنده گی ، سازمانیافته گی مردم ، چند دسته گی درصف مبارزان امر دموکراسی ، پیشرفت و عدالت اجتماعی سطح آماده گی برای مبارزه منسجم و برنامه ریزی شده ضعیف بوده، و نیازمند تلاش ها فزونتر، گذشت و توجه بیشتر می باشد.

با آنکه حزب امکانات و ساختار معینی و گسترده سازمانی ، تبلیغی و نیروی انسانی را در اختیار دارد ، ولی بدون خود بزرگ بینی، ازسرمسوولیت تاریخی دست بسوی همه نیروهای هوادار دموکراسی و عدالت اجتماعی دراز، و آنها را برای شرکت دربرنامه ملی برای تغیر به سود مردم دعوت نموده است .دراسناد کنگره حزب میخوانیم :

«...حزب ما خاطر نشان می سازد که احزاب وسازمان های سیاسی ترقی خواه وعدالت خواه کشور ، دارای اهداف وارمان های مشترک ، مسوولیت های مشترک، دوستان ودشمنان مشترک بوده ، هیچگونه دلیل برای دوری مان ازهمدیگر در شرایط امروز و فردای کشورنمی تواند وجود داشته باشد. ما تمام دلایل روشن وموجه را برای متحد شدن بحیث یک مسوولیت ملی و تاریخی داریم واز دوستان و رفقای عزیز خود آرزوی برخورد واقعبینانه را درقبال شرایط کنونی و ضرورت های موجود را داریم» . ( از پیام کنگره حزب عنوانی نیروهای ملی ، دموکرات و ترقی خواه کشور)

 و یا:

« ...وحدت نیروهای ملی دموکرات بمثابه یک ضرورت تاریخی، اجتماعی و سیاسی ضامن توانایی در مبارزه، حضور و مشارکت وطن پرستان واقعی در کارزار سیاسی کشور است. »  ( از قطعنامه کنگره حزب )

نماینده گان برگزیده حزب با درنظرداشت شرایط موجود، والویت های سیاسی ـ سازمانی وظیفه شانرا با مسوولیت انجام دادند.حال سوال پیاده کردن ارزش ها، اصول و وظایف کوتاه مدت و درازمدت در برابرحزب ، رهبری و اعضای آن مطرح است .  

خوشبختانه حزب ما به ساختارهای گسترده سازمانی ، پیوند با شبکه های اجتماعی و صنفی ، شبکه های رسانشی ـ تبلیغی و نیروی انسانی آگاه ، باوقف و مسوولیت پذیرکه آماده سهمگیری و داشتن نقش سودمند در دگرگونی های به نفع میهن و مردم هستند، تکیه دارد. اینکه حزب ما در۲۶ ولایت کشور دارای شوراهای ولایتی ، و در ۱۸۱ ولسوالی و ناحیه ، دارای شورا های ولسوالی و ناحیه وی ، ۲۲ دفتر فعال حزبی در ولایات،  و ده ها سازمان توانمند برون مرزی ...میباشد،  نشاندهنده گسترده گی و نیرومندی حزب ماست.

 حال وقت آنست تا هرعضو حزب، سازمانها و ارگانهای رهبری آن  با آماده گی وسهمگیری مسوولانه ، با سازماندهی ، مدیریت و برنامه ریزی دقیق وعملی در راه تحقق اهداف کوتاه مدت و درازمدت کمرهمت بگمارند.اسناد حزب راباید دقیق خواند ، وظایف و شعارها را باید استخراج ، کادرها و اعضای حزب را با آن تجهیز، مواد لازم آموزشی و امکانالت مالی را دراختیارشان گذاشت.انجام این وظایف تاریخی و ملی بدون سهمگیری و گذشت میسر نیست ، باید با سکوت و بی تفاوتی و به من چی گویی ها ، خود خواهی و خود بزرگ بینی ها  نقطه پایان گذاشته ، با دسپلین و عمل مشترک و سازمان یافته منحیث اعضای خردمند و پابند به آرمانهای والای دموکراسی ، صلح  و عدالت اجتماعی  نقش مانرا درهر کجای این حزب و جهان که هستیم انجام دهیم.

زنده باد حزب پرافتخارملی، مترقی، نوآور و مردم دوست ما ، حزب ملی ترقی مردم افغانستان!

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۲۸۰۹

 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب  ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2018

 

سفر ۱۲ روزه رییس جمهور جدید کوبا به ۵ کشور متحد

 

 

ترجمه رضا نافعی

پرزیدنت میگل دیاز- کانل، رییس جمهور کوبا، روز جمعه سفر دوازده روزه خود را به کشورهای همپیمان با دیدار از ولادبمیر پوتین، رییس جمهور روسیه آغاز خواهد کرد. او در این سفر از جمهوری دموکراتیک خلق کوریا، جمهوری های خلق چین، ویتنام و لاووس دیدن خواهد کرد.

انگونه که کرملین اعلام کرده این سفر برای تعمیق همکاریهای راهبردی و موضعگیری مشترک دو کشور در عرصه بین المللی و منطقه ای در امریکای لاتین است. روسیه با حضور نیرومند خود در نمایشگاه بازرگانی هاوانا که تا روز جمعه  ادامه دارد، توجه ویژه خود را به این همکاری نشان داد.

همزمان با برگزاری نمایشگاه، در هفته جاری، شانزدهمین دیدار کمیسیون دو جانبه دو دولت نیز برپا شد. در این کمیسیون مراحل پیشرفت پروژه های مشترک در عرصه های اقتصادی و علمی مورد ارزیابی قرار گرفت.

بنا به گزارش ACN، آژانس خبری کوبا، دیدار دور روزه اعضای کمیسیون مشترک به سرپرستی ریکاردو کابریساس، وزیر اقتصاد و معاون رییس جمهور کوبا و همچنین یوری بوریسوف، معاون نخست وزیر روسیه برگزار شد.

بنا به گزارش روزنامه روسی«کومرسانت » مسکو موافقت کرده که برای تامین نیاز های کوبا به تجهیزات نظامی ، اعتباری به مبلغ ۵۰ میلیون دلار در اختیار آن کشور بگذارد.

«کومرسانت » به نقل از منبعی که نام نبرده ، گزارش داده که قراراست یک سلسله توافق های دیگر نیز با وزارت مالیه  روسیه به امضا برسد، که منابع مالی آن متفاوت هستند.

البته دفتر بوریسوف این خبر روزنامه «کومرسانت »  را رسما تایید کرده که قرار است در هاوانا  برای سرمایه گذاری در ۶۰ پروژه در زمینه های تامین انرژی، ترانسپورتی، صنایع، رسانه ای، بهداشت و کشاورزی توافقنامه هایئی به امضا برسد.

میگل دیاز کانل از مسکو به پیونگ یانگ خواهد رفت، در آنجا با کیم یونگ اون، رهبر کوریای شمالی و مقامات برجسته حزب کار کوریا دیدار خواهد کرد.

خزوس سوتولونگو ، سفیر کوبا درجمهوری دموکراتیک خلق کوریا به خبرگزاری پرسنا لاتینا گفت موضوع گفت وگو ها عبارت خواهند بود از گسترش همکاری های سیاسی و اقتصادی میان دو کشور. در مرحله بعدی سفر رییس جمهور کوبا حضور در پکن و دیدار با شی جینگ پینگ نیز در باره همین موضوعات گفت وگو خواهد شد.

آژانس خبری Xinhua روز پنجشنبه هفته گذشته از قول وانگ یی وزیر خارجه چین گزارش داد که چین در آینده نیز کماکان از کوبا حمایت خواهد کرد. چین علاقمند است در همه سطوح همکاری خود را با کوبا گسترش دهد.

وزیر خارجه چین در پایان سفر پنج روزه و تدارکاتی ریکاردو کابریساس، معاون رییس جمهور کوبا ، به وی اظهار داشت که پرزیدنت شی جینگ پی خواستار همکاری دراز مدت با کوباست.

احتمال دارد که منظور او همکاری در باره پروژه « کمربند  و جاده» باشد که به جاده ابریشم شهرت دارد. روزنامه  « گرانما » ارگان مرکزی حزب کمونیست کوبا روز شنبه گذشته مقاله ای مفصل در باره امکاناتی که این پروژه عظیم برای امریکای لاتین و کوبا نیز می تواند در بر داشته باشد، منتشر ساخت. شرکت چین در گسترش بندر سانتیاگو دِ کوبا ، و تبدیل آن به دومین بندر بزرگ برای پیاده کردن کانتینرها می تواند آغازی باشد برای دیگر برنامه های زیرساختاری در کوبا.

موضوع گفت وگوی دیاز کانل در ویتنام و لاووس نیز بیش از فشردن دست و تبادل سخنان دلنشین خواهد بود.

در ۲۰ سال گذشته رشد صادرات ویتنام پنج بار بیش از حد متوسط  صادرات کشورهایی بود که در آستانه صنعتی شدن قراردارند ، و دو برابر رشد صادرات » قهرمان صادرات جهان» چین بوده است.

آن کشور طی سال های گذشته موفق شد تولید ناخالص ملی خود را ( برغم بحران اقتصادی جهانی ) سالی ۷ تا ۸ در صد افزایش دهد./ یونگه ولت

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۱۱۰۴

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب  ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 Copyright ©bamdaad 2018

 

 کنفرانس سازمان بریکس در افریقای جنوبی

 

همراهی و همگامی مشترک در راستای رشد مشترک همگانی، و اشتراک در ثمرات بهره وری های انقلاب چهارم صنعتی

دهمین گردهمابی سران کشورهای بریکس، در افریقای جنوبی همزمان با یکصدمین سالگرد تولد نلسون ماندلا در ماه جون امسال برگزار شد. طبق معمول، این واقعه مهم بین المللی توسط رسانه های تجاری و دولتی غربی به حاشیه رانده شده و از حد و اندازه یک خبر کوتاه فراتر نرفت. میدانیم که این اجلاس بفاصله چندین ماه از اجلاس شانگهای برگزار میشود که در آن بخش عظیمی از سران کشورهای آسیای میانه شرکت داشتند. در اجلاس امسال بریکس، تمرکز ویژه ای روی قاره آفریقا شده بود. در اجتماع سران تشکیل دهنده گان اصلی این اجلاس (برازیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی) ، سران حدودا بیست کشور دیگر جهان سوم که عمدتا افریقابی بودند، بعنوان ناظر و میهمان حضور یافته بودند. در این مختصر من تلاش میکنم نظری کوتاه به سند نهابی این اجلاس انداخته و گزارشگونه ای از مضمون سند نهابی را ارایه داده باشم.
دراین سند بیست و سه صفحه ایی، به صد و دو ماده موضوعی مورد توافق پرداخته شده است...
شعار محوری این اجلاس « همراهی و همگامی مشترک در راستای رشد مشترک همگانی و اشتراک در ثمرات بهره وری های انقلاب چهارم صنعتی» میباشد . منظور از انقلاب چهارم صنعتی، انقلاب تکنولوژی دیجیتال و اینترنتی و کوانتم میباشد.
درسند درحالیکه از اتحادهای منطقه ایی از قبیل امریکای لاتین، اجلاس شانگهای و افریقا در راه تلاش جهت همکاری های تعاونی بخاطر بهره برداری مشترک از امکانات رشد همگانی مشترک حمایت میگردد، سازمان ملل متحد را بعنوان مرکزی ترین ارگان بین المللی جهت تصمیم گیری های بین المللی، تنظیم نظامی حقوقی قانونی بین المللی شناخته دانسته و خواهان اشتراک فعال تر و واگذاری کرسی های بیشتری برای نماینده گان کشورهای جهان سوم در شورای امنیت و دیگر ارگان های وابسته به آن میباشند. ضمن اشاره به تصویر عینی امروزین مرکز بندی های قدرتمند اقتصادی سیاسی بین المللی، نقش امروزین کشورهای مثل هند، افریقای جنوبی و برازیل بعنوان اعضای دیگر بریکس مشمول چنین حقوقی در شورای امنیت میباشند. بریکس، مناسبات و پرینسیپ های بین المللی را بر پایه های احترام متقابل به استقلال کشورها در کنار برخورداری از حقوق برابر بر پایه های مناسبات دموکراتیک در راستای همکاری های مشترک جهت منافع تامین منافع همگانی میشناسد.
تلاش در راستای تنظیم مناسبات بین المللی بر پایه های پلورالیزم بین المللی «مالتی لترالیزم» در راستای تعمیق دموکراسی، حقوق بشر، جهت تامین صلح، رفاه و آسایش مردم خصوصا در کشورهای درحال توسعه با تاکید بر فراهم کردن عرصه های هر چه فراخ تری جهت بهره گیری از تکنولوژی نوین دنیای دیجیتال میباشد. در این سند به کرات به برجسته کردن نقش سازمان ملل متحد و گسترش نقش کشورهای در حال توسعه در آن و افزایش نقش آن به عنوان ارگانی در راستای تنظیم مناسبات و تدوین بیشتر قوانین بین المللی برای بشریت می پردازد. در کنار آن به مبازره بر علیه فساد، رشوه، دزدی، تامین مالی تروریزم بین المللی و هر نوع تروریزم پرداخته و تهدید های یکجانبه بعضی کشورها ( امریکا، انگلیس و بعضی کشورهای غربی) جهت تحدید یک طرفه و تهاجم به کشورهای ضعیف تر جهت تعویض دولت ها و دیگر اهداف ژیوپولیتیک را زیرانتقاد میگیرد.
سند تشکیل ارگان ها و نهادهای تامین امنیت منطقه ای را زیرپرچم سازمان ملل متحد توصیه میکند و خواهان هرچه بیشتر برجسته تر شدن نقش سازمان ملل در حل معضلات بین المللی و تامین صلح در مناطق متشنج میباشد. در کنار آن این سند جامع به تک تک مسایل مرکزی مهم بین المللی پرداخته و در مورد همه آنها نظر و راهکار خویش را ارایه میدهد. این مسایل از انرژی، آب، محیط زیست، مسایل جمعیتی، کشاورزی گرفته ؛ تا به چگونگی رشد فنی تکنولوژیک و بهره وری از تکنولوژی مدرن جهت رشد یابی فزاینده تکنولوژیک اقتصادی اجتماعی می پردازد.
از چگونگی مدیریت فجایع طبیعی و محیطی گرفته تا چگونگی بهره برداری هر چه بیشتر و بهتر از امکانات دریایی، از چگونگی گسترش تاسیساتی و ترانسپورت زمینی، دریایی و هوائی گرفته تا چگونگی آبادانی شهرسازی و تامینات زیست شهری می پردازد. از چگونگی بهره وری از دانش و تکنولوژی بیولوژیکی گرفته تا واکسیناسیون و از بین بردن بیماری های مسری منطقه ای. از آزادی زنان و تشکیل نهاد ویژه زنان بریکس، گرفته تا تامین امکانات رشد آزادانه جوانان و تعلیم و تربیت علمی، فرهنگی، هنری و ورزشی آنان می پردازد.
این اجلاس بصورت مشخص به مسایل امنیتی خاورمیانه، مساله اسراییل و فلسطین، وضعیت تشنج و جنگ در یمن، امنیت شمال افریقا، مساله اورشلیم و مساله کوریای شمالی پرداخته و در مورد همه آنها از استفاده از متدهای مذاکره، احترام متقابل، عدم دخالت های نظامی و غیره حمایت کرده و هر نوع تروریزم، تامین مالی تروریست ها و استفاده از شیوه های تجاوزگرانه و نقض کننده حقوق بشری را محکوم میکند.
اجلاس با تاکید بر استقلال کشورها و احترام متقابل خواهان آن میباشد تا حل مسایل افغانستان توسط خود مردم آن کشور، حل مسایل سوریه به مردم سوریه واگذار گردد. آنها خواهان مذاکرات میان کشورهای خلیج بوده و خواهان رفع تشنج در منطقه میباشند. آنها خواهان حفظ و پابندی به توافق نامه برجام میان ایران و سایر کشورهای امضا کننده آن میباشند. آنها کاهش تشنج در منطقه شبه جزیره کوریا حمایت میکنند و از ادامه و پیشرفت مذاکرات در این زمینه خشنود میباشند.

بریکس کشاندن رقابت ها مسابقات نظامی تسلیحاتی به فضا را بعنوان خطری جدی برای بشریت ارزیابی کرده و خواهان نقش فعالتر سازمان ملل متحد در جلوگیری از این امر میباشند. آنها از نقش نیروهای صلح زیر پرچم سازمان ملل متحد در مناطق متشنج حمایت کرده و نقش کارآفرین آنها را میستایند. در این زمینه به نمونه مثال توافق میان اتحادیه افریقا و شورای امنیت سازمان ملل در زمینه خاموشی سلاح ها در افریقا تا سال ۲۰۲۰ ترسایی را بعنوان موفقیت بزرگی ارزیابی میکنند.
سند بریکس، بر گسترش مناسبات توریستی، فرهنگی، تعلیماتی تحصیلاتی، هنری، ورزشی وغیره میان کشورهای دوست و جهان سوم اشاره کرده و نه تنها خواهان بسط و گسترش چنین مناسباتی میباشند، بلکه بصورتی مشخص در تک تک این موارد به تشکیل نهاد ها و ارگان های ویژه همکاری های میان دولتی توسط اعضای بریکس  جهت فورمولبندی و اجرای چنین پروژه هایی میباشند. بسط و گسترش مناسبات ورزشی بوسیله راه انداختن تورنمنت ها و مسابقات ورزشی دوره ای، یا گسترش مناسبات در زمینه فیلم، سینما، هنر و غیره را از طریق تشکیل ارگان های همکاری مشترک در تلاش است تا به مرحله اجرا در بیاورد.
بریکس خواهان گلوبالایزیشنی می باشد که موجب رفاه و توسعه مردم تمام کشورهای باشند، نه موجب فقر اکثریت به قیمت ثروت اندوزی برای اندکی. در این راستا آنها خواهان توسعه و گسترش و تعمیق سیاست های مالی و پولی « مانیتری و فیسکال » در عرصه کشورهای در حال توسعه بوده و خواهان پیاده کردن سیاست هایی در راستای توسعه تکنولوژیک، اقتصادی همه این کشورها در راستای تامین رفاه همگانی باشد. از جمله در این زمینه به تاسیس بانک ویژه توسعه توسط  بریکس  در برازیل یکی از این تصمیمات میباشد.
آنها در حالی که از شکل گیری نهادهای تصمیم گیری و اجرایی میان دولتی و تشکیل بانک های ویژه سرمایه گذاری، تامین اعتبار جهت پیاده کردن چنین پروژه هایی حمایت نموده و تشکیل میدهند، از نقش بیشتر کشورهای در حال توسعه در بانک جهانی و صندوق بین المللی مالی حمایت می نمایند. آنها از ظهور پدیده « بیت کوین» یا اسکناس دیجیتالی، یا «کریپتو کارنسی»حمایت کرده و آن را بعنوان وسیله ای جهت رهایی از وابسته گی به اسکناس های دیگری مثل دالر مریکایی اعلام کرده و بصورت وسیله ای جهت تامین و تعمیق نظام تبادل ارزشی تعاونی منطقه ایی از آن نام میبرند. این نظام پولی دیجیتالی میتواند به میزان راحت تری به انباشت ارزشی درمقیاس منطقه ای و بصورتی غیروابسته میتواند به میزان بیشتری امکانات رشد اقتصادی منطقه ای را فراهم نماید.آنها درعین حالیکه از تعدیلات گمرکی استقبال مینمایند، خواهان تعدیلات و ایجاد گشایش بیشتر در زمینه های تجارت بین المللی میباشند. آنها دراین زمینه نه تنها از اقدامات مسوولان مربوطه کشورهای عضو بریکس، در این زمینه استقبال می نمایند، بلکه خواهان چنین تعدیلاتی درعرصه های دیگر بین المللی از جمله سازمان تجارت بین المللی می باشند. آنها در راستای نظام مالیاتی، نظام حسابداری حسابرسی، نظام پولی یونیفورمی درمیان اعضا دراین راستا حرکت می نمایند تا حرکت های یونیفورم و همگون آنها را در این راستا هرچه بیشتر آسان نماید./ دنیز ایشچی /http://www.brics2018.org.za

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۲۵۰۹

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب  ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .