در حاشیه رخدادهای منطقه :

« ناتوی عزبی » یا ایتلاف استراتیژیک خاورمیانه، مِسا (MESA) درحال شکلگیری

 

 

با هدایت امریکا، اوضاع خاورمیانه قرار است از امروز هم بحرانی ‌تر شود. سوریه همچنان در آتش است، عراق هنوز می ‌جنگد، لیبیا درحال نابودی است و یمن هم تقریبا از هم پاشیده است. با این همه، پاسخ جمعی برخی کشورهای خاورمیانه به این بحران‌های تودرتو و چندلایه، نه راهکاری برای پایان این درگیری‌ها ، بلکه تشکیل ایتلافی نظامی برای مقابله با ایران است. براساس گزارش‌ها، ایتلافی از حدود ۴۰ هزار نیروی نظامی کشورهای مختلف عربی که به « ناتوی عربی » شهرت یافته ‌اند، گردهم می‌آیند. اکثر نیروهای این ایتلاف از کشورهای مصر، اردن، مراکش، عربستان‌ سعودی و سودان ( و برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج‌ ) هستند و مقر آنها در مصر خواهد بود.  در این میان، امریکا یکی از مهم‌ ترین حامیان این ایتلاف است و آن ‌طور که رویترز به‌ نقل از کاخ ‌سفید گزارش داده، دولت امریکا ماه‌هاست در حال بررسی ایده تشکیل ایتلاف با متحدان منطقه‌ ای خود بوده است. برای واشنگتن مهم ‌ترین کارکرد « ایتلاف عربی » مقابله با ایران است؛ اما امریکا درعین ‌حال می ‌خواهد کشورهای عربی منطقه، همکاری‌ های خود را در زمینه دفاع موشکی، آموزش‌های نظامی، مبارزه با تروریزم و مسایل دیگری مثل تقویت روابط اقتصادی و دیپلوماتیک افزایش دهند. گویا ایده این پیمان امنیتی نخستین ‌بار سال گذشته و در جریان سفر دونالد ترامپ، رییس‌ جمهوری امریکا، به عربستان‌ سعودی از سوی ریاض مطرح شده است. اگرچه در ابتدا این طرح چندان پیگیری نشد؛ اما حالا تلاش ‌ها برای شکل‌ گیری این ایتلاف به جریان افتاده و چند وچون شکل ‌گیری این ایتلاف احتمالا در نشستی در امریکا به بحث گذاشته می ‌شود.

منابع آگاه می ‌گویند ممکن است این تلاش ‌ها که نام آزمایشی ایتلاف استراتیژیک خاورمیانه، مِسا (MESA)، برای آن درنظر گفته شده، در آینده در نشستی در واشنگتن به بحث گذاشته شود. بر اساس گزارش رویترز، فعلا تاریخ ۱۲ و ۱۳ اکتوبربرای این نشست تعیین شده است. با این‌ حال، منابع آگاه تاکید کرده‌اند مشخص نیست آیا این برنامه امنیتی تا تاریخ آزمایشی تعیین‌ شده برای نشست واشنگتن آماده می ‌شود یا خیر.  شکی نیست که شکل‌ گرفتن چنین ایتلافی، خاورمیانه را بیش‌ازپیش بحرانی می‌ کند و می ‌تواند تنش بین کشورهای عربی خاورمیانه را با ایران افزایش دهد. بیشتر اعضای این ایتلاف از کشورهای سنی منطقه هستند و از همین رو، به باور برخی تحلیلگران، اگر این ایتلاف بتواند با پشت ‌سرگذاشتن چالش‌ها هدف‌ خود را دنبال کند، خاورمیانه در آستانه جنگ خونین گروه‌های شیعه و سنی قرار می ‌گیرد. اگرچه به نظر نمی ‌رسد این ایتلاف بتواند تأثیرگذاری و قدرت خود را تا حد ناتو برساند؛ اما می ‌تواند پیشرفت چشمگیری برای کشورهای عربی در بحران ‌زده‌ ترین منطقه جهان باشد.
هرچند ابعاد این طرح به‌ طور رسمی اعلام نشده است، سایت خبری فارن‌ پالسی در گزارشی جزییات این ایتلاف را منتشر کرده است. آن ‌طور که فارن ‌پالسی گزارش داده، فرماندهی این ایتلاف را جنرال سعودی برعهده خواهد داشت و مقر آن در مصر خواهد بود. هدف این ایتلاف، گردهم ‌آمدن نیروهای نظامی چند ملیتی برای مقابله با بحران ‌های آتی خاورمیانه است؛ به همان صورتی که درحال‌ حاضر چندین کشور عربی در قالب ایتلافی مشغول عملیات در یمن هستند.  گزارش‌ها حاکی از آن است که ۵۰۰ تا ‌هزار نفر، اعضای ارتش هوایی این ایتلاف هستند، حدود پنج ‌هزار نفر نیروی دریایی این ایتلاف را تشکیل می‌دهند و تقریبا ۳۵ هزار نفر هم از نیروهای زمینی این گروه هستند. این ایتلاف نیز مانند ساختار فرماندهی ناتو از چندین بخش نظامی تشکیل می ‌شود: بخش هوایی، دریایی، زمینی و نیروهای ویژه. ارتش هرکشوری هزینه‌ نیروهای کشور خود را پرداخت می‌کند و بودجه ساختار فرماندهی از سوی شورای همکاری خلیج‌ تامین می‌ شود.
چالش‌های ایتلاف
ایتلاف موسوم به « ناتوی عربی » در حالی ظاهرا با الگوبرداری از ایتلاف عربی به رهبری عربستان در یمن در حال شکل ‌گیری است که این ایتلاف همین حالا با دست ‌کم سه چالش درونی مواجه شده است: اختلاف میان ابوظبی و ریاض، تغییر موضع قطر و تنش اخیر بین عربستان ‌سعودی و مراکش. این چالش‌های حل ‌نشده به ایتلاف جدید هم منتقل می ‌شود و می‌ تواند به یکپارچه گی این ایتلاف ضربه بزند. نیروهای امارات متحده عربی که حرفه‌ای ‌تر از دیگر نیروهای زمینی ایتلاف عربی هستند، از یک گروه جدایی ‌طلب مخالف دولت هادی حمایت می ‌کنند؛ این در حالی است که دولت منصور هادی حمایت عربستان ‌سعودی را دارد.  به گفته برخی تحلیل گران، ماموریت و منافع امارات بیشتر در راستای مبارزه با گروه‌ های اسلام‌ گراست تا مقابله با ایران؛ درحالی‌ که عربستان ‌سعودی مدعی حمایت ایران از حوثی‌های یمن است و ایران را بزرگ ‌ترین تهدید موجود می ‌بیند. از سوی دیگر، در سال گذشته ترسایی، قطر که یکی از اعضای ایتلاف عربی در یمن بود، پس از بالاگرفتن اختلاف دیگر کشورهای عربی با این کشور، مجبور به خروج از این ایتلاف شد. در آن زمان، عربستان ‌سعودی، امارات متحده عربی، مصر و بحرین به بهانه حمایت قطر از گروه‌های تروریستی، این کشور را تحت محاصره هوایی، زمینی و دریایی قرار دادند؛ محاصره‌ای که هنوز هم بعد از گذشت بیش از یک سال، باقی مانده است. خروج قطر از ایتلاف عربی در یمن، موجب ازهم‌ پاشیده گی دولت منصور هادی شد؛ چرا که برخی از اعضای این دولت با دوحه همدردی می ‌کردند و برخی دیگر حامی ریاض بودند. یکی دیگر از اختلافات ایتلاف، رودررویی عربستان ‌سعودی و مراکش است. برخی تحلیل گران تنش اخیر بین مراکش و عربستان ‌سعودی را تهدیدی برای ثبات ایتلاف جدید می ‌دانند. افکار عمومی مراکش این روزها خواستار خروج رباط از ایتلاف به رهبری عربستان‌ سعودی در یمن است و از همین رو، به نظر نمی‌ رسد از ورود این کشور به ایتلاف نظامی بزرگ ‌تری حمایت کند. علاوه بر افکار عمومی، دولت‌ های مراکش و عربستان‌ سعودی نیز اختلاف ‌نظرهای بسیاری دارند. برای مثال مراکش نماینده اسلامی معتدل در منطقه است؛ درحالی ‌که عربستان میزبان سنی‌ های تندرو است و در سال‌ های اخیر بارها به گروه‌های اسلام‌ گرایی تندرو در منطقه کمک مالی و تجهیزاتی کرده است.

با این ‌حال، برخی ناظران جدی ‌بودن این اختلافات را رد می ‌کنند؛ چرا که به اعتقاد این گروه، مراکش دنبال گسترش هویت خود به‌ عنوان کشوری افریقایی است و نه یکی از کشورهای خاورمیانه، ازهمین رو دو کشور می ‌توانند درنهایت مشکلات خود را کنار بگذارند و در بزنگاه‌ها با یکدیگر همکاری کنند./ش

منبع عکس :

EPOCHTIMES.de

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۳۱۰۷

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

درحاشیه رخدادهای منطقه :

 نگاه اژدهای زرد به خاورمیانه

 

رییس‌ جمهور چین امروز سفر خاورمیانه و افریقایی خود را با سفر به امارات متحده عربی آغاز خواهد کرد. این نخستین سفر شی جینپینگ به امارات و اولین سفر یک رییس‌ جمهور چین به این شیخ ‌نشین در ۲۹ سال اخیر به شمار می ‌آید.

شی پس از سفر به امارات عازم قاره افریقا خواهد شد. شی پس از انتخاب مجدد به عنوان رییس‌ جمهور چین وعده داده بود که کشورش با افزایش سرمایه‌ گذاری‌ ها در خاورمیانه و قاره افریقا قصد دارد حوزه نفوذ خود در این مناطق را نیز گسترش دهد. مشارکت کشورهای عربی در طرح بلند پروازانه « جاده ابریشم » که اجرای آن از سال ۲۰۱۳ ترسایی از سوی شی اعلام شد، بخشی از برنامه پکن برای افزایش نفوذ در خاورمیانه است. رییس‌ جمهور چین اخیرا میزبان رهبران کشورهای عربی بود و در نشست اقتصادی با آنها وعده داد که کشورش بیش از۲۰ میلیارد دلار در خاورمیانه و شمال افریقا سرمایه‌ گذاری خواهد کرد.
شریک تجاری اول امارات
سفر شی جینپینگ به امارات به دعوت شیخ خلیفه بن ‌زاید آل ‌نهیان امیر امارات و در هفته «توسعه روابط چین و امارات» انجام می‌شود. رابطه تجاری پکن و ابوظبی در سال‌های اخیر رشدی بی ‌سابقه داشته و این روند با افزایش توجه چین به خاورمیانه ادامه دارد.

درحال حاضر حدود ۲۰۰ هزار تبعه چینی در امارات زنده گی می ‌کنند و چهار هزار شرکت چینی هم در شیخ‌ نشین‌ های امارات شعبه دارند. در سال ۲۰۱۶ ترسای ورود توریست ‌های چینی به امارات رشدی ۲۶ درصدی را ثبت کرد و به ۸۸۰ هزارنفر رسید. این آمار در سال ۲۰۱۷ ترسایی از یک میلیون نفر فراتر رفت و ۵.۳ میلیون از طریق فرودگاه‌ های امارات به دیگر نقاط جهان سفر کردند.در حال حاضر بیش از صد پرواز هفتگی بین دو کشور انجام می‌شود. از ابتدای سال ۲۰۱۸ نیز امارات به یازدهمین کشوری تبدیل شد که شهروندان چینی برای ورود به آنها نیاز به دریافت ویزا ندارند. از منظر تجاری نیز رابطه دو کشوردرحال گسترش است. در‌حال‌ حاضر امارات دومین شریک تجاری چین و بزرگ ‌ترین بازار صادرات محصولات چینی در میان کشورهای عرب محسوب می ‌شود. چین نیز سال ‌های متمادی است که بزرگ ‌ترین شریک تجاری امارات به ‌شمار می‌ آید.

براساس آمار‌هایی که دولت امارات منتشر کرده، حجم تجارت میان ابوظبی و پکن از ۵۰ میلیارد دلار فراتر رفته و امارات ۲۳ درصد صادرات چین به کشورهای عربی را به خود اختصاص داده است. مرکز تجارت خارجی چین اعلام کرده که انتظار می ‌رود تا سال ۲۰۲۰ ترسایی حجم تجارت میان دو کشور به بیش از ۸۰ میلیارد دلار برسد. سرمایه ‌گذاری‌های دو کشور نیز روندی صعودی را تجربه می ‌کند. امارات در سال ۲۰۱۶  بیش از دو میلیارد دلار درچین سرمایه ‌گذاری کرده که از این نظر درمیان کشورهای عربی سرآمد است. شی جین پینگ نیز وعده داده که سرمایه‌ گذاری کشورش در امارات را به طور شایان‌ توجهی افزایش دهد. بخشی از این رشد سرمایه ‌گذاری در پروژه احیای راه ابریشم صورت می‌ گیرد و بخشی دیگر نیز برای توسعه زیرساخت‌های اقتصادی، بهداشتی و آموزشی امارات هزینه خواهد شد.
انرژی خاورمیانه
همکاری‌های گازی و نفتی هم از دیگر موضوعاتی است که چینی‌ها در همکاری با کشورهای عرب حوزه خلیج آن را از نظر دور نداشته ‌اند. در سال  ۲۰۱۷ ترسایی امارات برای نخستین بار ۱۲ درصد سهام شرکت استخراج نفت سنگین ابوظبی را در اختیار شرکت‌ های چینی قرار داد. در ماه‌ های گذشته نیز ۱۰ درصد حق مشارکت در اختیار کمپانی‌ های نفتی چینی قرارگرفت. درسفر رییس‌ جمهور چین به امارات همچنین قرار است قرارداد مشارکت میان دو کشور برای استخراج و بهره‌ برداری از میادین نفتی به امضا برسد. شی پیش از این بخشی از برنامه‌ های خود برای حضور پررنگ ‌تر چین در بازار خاورمیانه را علنی کرده بود. او اخیرا در حضور رهبران کشورهای عربی که به چین سفر کرده بودند، اعلام کرد که حدود ۲۰ میلیارد دلار وام برای توسعه اقتصادی در اختیار کشورهای عربی قرار خواهد داد. بخشی از این وام قرار است برای ایجاد فرصت‌های شغلی و حمایت از حضور مؤثر چین در کشورهای عرب هزینه شود. علاوه بر این ۱۵۰ میلیون دلار دیگر هم به کشورهایی اختصاص خواهد یافت که برای ایجاد ثبات نیاز به دریافت کمک مالی دارند. حمایت از کشورهای درگیر جنگ و بحران در خاورمیانه هم در دستور کار رهبران پکن قرار دارد. بر اساس آنچه رییس‌ جمهور چین وعده داده، ۱۵ میلیون دلار برای توسعه اقتصادی فلسطین اختصاص خواهد یافت و حدود ۹۰ میلیون دلارهم دراختیار سوریه، یمن، اردن و لبنان قرار می ‌گیرد. ایجاد بانک مشترک چین و دولت‌های عربی با هزینه اولیه سه‌ میلیارد‌ دلاری که پکن آن را تامین خواهد کرد نیز بخشی دیگر از مشوق‌ های مالی و اقتصادی شی برای افزایش نفوذ در خاورمیانه بشمار می‌آید.
نقش واشنگتن
تنش تجاری میان چین و ایالات متحده که اخیرا و با افزایش تعرفه بر کالاهای صادراتی چینی به ایالات متحده ایجاد‌ شده نیز انگیزه بیش تری برای پکن ایجاد کرده است تا روابط اقتصادی و تجاری خود را با دیگر کشورها نیز گسترش دهد و کشورهای حوزه خلیج جای امریکا به‌ عنوان بزرگ ‌ترین شریک تجاری چین را بگیرند. یکی از مهم ‌ترین دلایل توجه بیشترچین به خاورمیانه، انرژی زیرزمینی موجود دراین منطقه است. چین تنها نیمی از نفت و گاز مورد نیاز خود را تولید و نیمی دیگر را از کشورهای حوزه خلیج تامین می ‌کند. تبادل تجاری چین با کشورهای حوزه خلیج به دلیل تنش‌های سیاسی این کشورها وعدم تمایل پکن به درگیرشدن در این تنش‌ ها از حجم خاصی افزایش نمی‌ یافت اما تنش‌های اخیر با ایالات متحده امریکا و نیاز چین به گسترش بازار صادرات خود باعث تجدید نظر رهبران پکن شده است. چین ابتکار احیای جاده ابریشم را نیز برای توسعه و تقویت حضور خود در نقاط مختلف جهان از جمله آسیای مرکزی، خاورمیانه و شرق اروپا ارایه کرده است. پکن اعلام کرده کشورهایی که در مسیر جاده ابریشم قراردارند، می ‌توانند از سرمایه‌ گذاری‌های چین بهره‌ مند شوند. پکن پیش ازاین توافق‌ های اقتصادی شایان‌ توجهی نیز با پاکستان و افغانستان انجام داده بود تا با توسعه و مدرن ‌سازی زیرساخت ‌های این دو کشور درگیر ناآرامی، شرایط میزبانی آنها از بخشی از «جاده ابریشم» را فراهم كند. هدف چین تقویت این شبکه‌ ها و اتصال زیر‌سیستم‌های مختلف جغرافیایی درآسیا و اروپاست.

دولتمردان پکن اعتقاد دارند که امن ‌کردن حوزه همسایه گی در دور و نزدیک سرزمین اصلی پکن امری بسیار مهم است و باعث تضمین امنیت سرمایه ‌گذاری ‌ها و مبادلات اقتصادی این کشور خواهد شد.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۲۲۰۷

 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

 

 

ترامپ مدعی پیروزی در نشست پرتنش ناتو

رهبران اروپایی ناتو از آنچه در یکی از سرنوشت ‌ساز‌ترین نشست‌های عمر ۶۹ ساله این نهاد گذشت و نتیجه ‌گیری رئیس ‌جمهور امریکا از این نشست، متعجب هستند. دونالد ترامپ در پایان این نشست و در اقدامی که می ‌تواند اتحاد نظامی غرب را با تهدید جدی روبه ‌رو کند، اولتیماتومی تا جنوری ۲۰۱۹ تعیین کرد که در صورت افزایش ‌نیافتن بودجه نظامی از سوی دیگر اعضای ناتو تا پایان سال ۲۰۱۸، ایالات متحده خروج از این اتحاد نظامی را بررسی خواهد کرد.  برخی رهبران ناتو اولتیماتوم ترامپ را فقط یک بلوف قلمداد کرده‌اند، اما همین رهبران نیز نشست پرتنش دوروزه ناتو در بروکسل را خشمگینانه ترک کردند؛ تنش‌هایی که حتا تا آخرین ساعات هم از سوی ترامپ ادامه داشت. رئیس ‌جمهور ایالات متحده در ساعات پایانی بزرگ‌ ترین ائتلاف نظامی جهان بسیار دیرتر از دیگر رهبران وارد محل برگزاری نشست شد و بدون توجه به دستور کار جلسه خواستار جلسه ‌ای فوری و اضطراری برای بررسی بودجه ناتو شد. پس از آن هم ترامپ در کنفرانس مطبوعاتی پرحاشیه خود مدعی شد رهبران اروپایی با خواسته او برای افزایش بودجه نظامی موافقت کرده‌اند، اما این ادعا از سوی صدراعظم آلمان و رئیس ‌جمهور فرانسه تکذیب شد.
ترامپ در گفت ‌وگوی خود با رسانه‌ها پس از پایان نشست ناتو گفت رهبران اروپایی موافقت کرده‌اند تعهد خود در اختصاص دو درصد تولید ناخالص داخلی برای بودجه نظامی ناتو را زودتر از زمان برنامه‌ ریزی‌شده انجام دهند و حتی این تعهد در آینده به بیش از دو درصد برسد؛ اما رهبران اروپایی از جمله امانوئل مکرون، رییس جمهور فرانسه، روایت متفاوتی از خروجی نشست ناتو دارند. او با تکذیب بخشی از اظهارات ترامپ گفت رهبران درباره هیچ‌ گونه افزایش تعهد مالی فراتر از دو درصد توافق نکرده‌اند. به گفته مکرون همه‌ چیز در بیانیه‌ ای که ناتو در اختیار رسانه‌ ها قرار داده، مشخص شده است. « در بیانیه رسمی ناتو، هدف اختصاص دو درصد از سهم تولید ناخالص داخلی اعضا به بودجه نظامی ناتو تا سال ۲۰۲۴است».
 اگر اظهارات مکرون و بیانیه ناتو را ملاک قرار دهیم، هیچ توافق تازه‌ای درنشست ناتو حاصل نشده، چراکه در این بیانیه همان جدول زمانی مبهم پیشین برای افزایش بودجه تکرار شده است. دونالد ترامپ هم در کنفرانس مطبوعاتی خود در اظهاراتی دوپهلو و ظاهرا با تعیین مهلت تا جنوری ۲۰۱۹ از خروج ایالات متحده از ناتو در صورت افزایش ‌نیافتن بودجه از سوی دیگر اعضا خبر داد؛ اما این مهلت کمتر از شش ماه ترامپ از نظر بسیاری از اعضای ناتو غیرعملی است. مکرون اعتقاد دارد اظهارات ترامپ نباید به معنی تهدید به خروج تلقی شود: «رییسجمهور ترامپ نه در مذاکرات خصوصی و نه در گفت‌وگو با رسانه‌ها به خروج ایالات متحده از ناتو تهدید نکرده است». تفسیرهای متفاوت از اظهارات رییس جمهور ایالات متحده در کنفرانس مطبوعاتی در شرایطی در رسانه‌ها مطرح می‌شود که ترامپ در این کنفرانس و با وجود اصرار خبرنگاران حاضر نشد تأیید کند اظهاراتش را نباید اولتیماتوم برای دیگر اعضا به شمار آورد. او حتی برای دامن‌زدن به این گمانه‌ها و در پاسخ به این سوال که « براساس قانون اساسی ایالات متحده، خروج از ناتو باید با تأیید کنگره انجام شود»، پاسخ داد: « فکر می‌کنم  بتوانم شخصا فرمان خروج را صادر کنم، اما لزومی به این کار نمی ‌بینم ». براساس قانون اساسی امریکا، عضویت ایالات متحده در ناتو فقط با تایید دوسوم اعضای سنا لغو می ‌شود. ترامپ در جمع‌بندی اظهارات خود در نشست ناتو از « پایان خوش » این نشست خبر داد و تأکید کرد: «توانسته نارضایتی خود از وضع موجود را به دیگر اعضا تفهیم کند».
در سوی دیگر آنگلا میرکل، صدراعظم آلمان که در دو روز قبل از نشست ناتو هدف حملات ترامپ قرار داشت، این نشست را «بسیار پرتنش» ارزیابی کرد. ایالات متحده حدود ۵.۳ درصد تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه نظامی ناتو اختصاص داده، اما این رقم برای آلمان فقط ۲.۱ درصد است. میرکل هم در پاسخ به پرسش‌ها درباره تهدید ترامپ به خروج از ناتو گفت: « رییس جمهور امریکا خواستار آن شد تا در ماه‌ های پیش ‌رو دراین‌ باره بحث بیشتری شود و در نشست اضطراری ناتو هیچ تصمیم تازه‌ای اتخاذ نشد».ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو نیز با تایید برگزاری نشست اضطراری ایالات متحده و ۲۸ عضو دیگر ناتو در اظهاراتی کلی این جلسه را « مفید برای تقویت نقش ناتو و لزوم قدرتمندبودن این ایتلاف نظامی » دانست.
نشست سران ناتو با تمام تنش‌ های قابل پیش ‌بینی در حالی به پایان رسید که ترامپ مستقیما از بروکسل به لندن رفت و دوشنبه نیز در هلسینکی فنلاند با ولادیمیر پوتین، رئیس ‌جمهور روسیه، دیدار می ‌کند. پوتین در حالی راهی دیدار با رییس جمهور امریکا می‌ شود که نمی ‌تواند خشنودی خود را از تنش در ناتو پنهان کند. نگرانی رهبران ناتو نیز این است که ترامپ آنچه را درسنگاپور و در دیدار با کیم جونگ اون، رهبر کوریای شمالی، انجام داد، این ‌بار در هلسینکی تکرار کند و بدون اطلاع و موافقت متحدان غربی خود امتیازاتی به پوتین بدهد. ترامپ در گفت ‌وگوی خود با خبرنگاران در بروکسل و در پاسخ به این سوال که  « آیا شما در دیدار با پوتین اعطای امتیازاتی از جمله تعلیق مانورهای نظامی در شرق اروپا یا به‌ رسمیت ‌شناختن الحاق کریمه به روسیه را در نظر دارید؟ » ، پاسخی مبهم  داد و گفت: « انضمام کریمه به روسیه در زمان ریاست ‌جمهوری باراک اوباما انجام شد. اگر من رئیس ‌جمهور بودم چنین اتفاقی رخ نمی ‌داد .»

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۱۵۰۷

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 ۲۴- مین نشست « فوروم ساوه پاولو»  در هاوانا

 

 بیکاری، فقر، خشونت و بی‌عدالتی اجتماعی و فقدان امکان رشد فرهنگی  روز‌ به ‌روز افراد بیش ‌تری را مجبور به جلای وطن و مهاجرت به شمال می‌ کند. در ایالات متحده امریکا مهاجرین امریکای لاتینی به دنبال سیاست ‌های نژادپرستانه دونالد ترامپ مجدداً قربانی سیاست نیولیبرالی می‌ شوند.

 

روز یکشنبه ۲۴- مین نشست « فوروم ساوه پاولو» در هاوانا انجام خواهد گرفت. در این نشست ۳ روزه پایتخت کوبا میهمان ‌دار نماینده گان بیش از ۱۰۰ حزب و سازمان مترقی از کشورهای امریکای لاتین و دریای کاراییب، از جمله برخی از روسای دولت و کشورهای منطقه خواهد بود. همین‌ طور تعداد زیادی میهمان از اروپا، آسیا و افریقا آماده گی خود را برای شرکت در این نشست اعلام کرده اند.

این فوروم که در سال ۱۹۹۰ ترسایی به ابتکار ريیس ‌جمهور سابق کوبا فیدل کاسترو روس و رهبر سندیکايی برازیل و ريیس‌ جمهور بعدی این کشور لوییس ایگناسیو لولا دا سیلوا تاسیس شد، مهم‌ ترین پلاتفرم نیروهای چپ امریکای لاتین محسوب می ‌شود. این فوروم که در اصل به عنوان واکنشی نسبت به تلاشی اتحاد جماهیر شوروی و تهاجم نیولیبرالی پس از آن ایجاد شد، در این بین علايمی در گفتمان‌ های راهبردی همین ‌طور خارج از قاره افریقا ارايه می ‌دارد.

روزنامه حزب کمونیست کوبا گرانما ، در مورد وضعیت در امریکای لاتین می ‌نویسد:

 اکنون کشورهای این قاره در شرایطی که مشابه با دوران تاسیس فوروم است، به سر می‌ برند. اقتصاد و رسانه‌ های توده‌ای در اکثر کشورها هنوز زیر کنترول کنسرن‌ های فراملیتی و نخبه گان محلی قرار دارند. دولت ‌های مترقی سرنگون شده و یا در انتخابات با شکست روبه ‌رو شده اند. ایالات متحده امریکا مجدداً منافع خود را با تهدید حمله نظامی تحمیل می ‌کند. شکل کلاسیک ضد انقلاب به وسيله کودتای نظامی مثل هندوراس در سال ۲۰۰۹ ترسایی در این بین توسط شیوه‌ های پارلمانی کودتا مثل پاراگوی در سال ۲۰۱۲ و برازیل  در سال ۲۰۱۶ تکمیل گردیده است. علاوه برآن، چندی است که برای خنثا کردن سیاستمداران مترقی با شدت از قوه قضاییه کمک گرفته می ‌شود. نمونه‌ های اخیر آن بازداشت لولا در برازیل و پرونده ‌سازی علیه ريیس ‌جمهور سابق اکوادور، رافایل کوره‌ ایا می ‌باشد.

موضوع‌ های مرکزی این نشست امسال فعالیت ‌های خشونت ‌آمیز کنترا‌ها در ونزویلا و نیکاراگوا و همین‌ طور تهدید صلح و امنیت منطقه با تاسیس پایگاه‌ های نظامی ایالات متحده  امریکا و نقش نوین ناتو در منطقه با ورود کلمبیا به عنوان « شریک جهانی » در این پیمان نظامی می‌ باشد. گرانما نوشت: «انتخاب « آندرس مانویل لوپس اوبرادور» در مکسیکو که حزب او «موره ‌نا» در این فوروم شرکت خواهد داشت، نشان می ‌دهد که این روند را می ‌توان متوقف ساخت. اعتصابات و تظاهرات در آرجنتین، برازیل و چیلی می ‌توانند مبین این باشند که نقطه اوج حمله متقابل نیولیبرالی پشت سر نهاده شده است.

پس از آغاز کار این فوروم در روز یک‌شنبه  کارگروه‌ های متعددی در نظر گرفته شده که یکی از آن‌ها در رابطه با مهاجرت است. بیکاری، فقر، خشونت و بی‌عدالتی اجتماعی و فقدان امکان رشد فرهنگی  روز‌ به ‌روز افراد بیش ‌تری را مجبور به جلای وطن و مهاجرت به شمال می‌ کند. در ایالات متحده امریکا مهاجرین امریکای لاتینی به دنبال سیاست ‌های نژادپرستانه دونالد ترامپ مجدداً قربانی سیاست نیولیبرالی می‌ شوند.

این نشست در هاوانا در نظر دارد به سیاست ‌های اتخاذ شده در ۲۳- مین فوروم که در جون سال گذشته در ماناگوا تشکیل شد، ادامه دهد. در آن اجلاس شرکت ‌کننده گان یک سند کارپایه به نام « اجماع در مورد امریکای ما» به عنوان اولین برنامه سیاسی مشترک در تاریخ این اتحاد به تصویب رساندند. تا انتشار مصوبات جلسه جاری در روز سه ‌شنبه قرار است برنامه فعالیت ‌های مشترک مشخص گردد.

« مونیکا والنته » سخن گوی فوروم و عضو حزب کارگر برازیل گفت هدف ما این خواهد بود که بر نیولیبرالیزم در قاره غلبه کنیم. او با استناد به تحلیل ‌های سابق فیدل کاسترو گفت: « اگر موفق نشویم، به عنوان ملت و کشور مستقل ناپدید خواهیم شد و مجدداً مثل گذشته کشورهای جنوبی به مستعمره تبدیل خواهیم شد.»/ دنیای جوان

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۱۸۰۷

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

رشد مهاجرستیزی در نظام بین ‌المللی

( تصویر از فوکوس انلاین )

اردشیر زارعی ‌قنواتی

تحولات سیاسی ـ اجتماعی در سراسر جهان تابع  وضعیت انارشیک کنونی و بر‌هم‌ خوردن نظم مالوف درمناسبات بین ‌المللی، زیست ‌بوم جهانی را با پدیده‌های مخربی مواجه کرده است. به واسطه همین بی ‌ثباتی و هرج ‌ومرج در مناطق مختلف جهان و به‌ خصوص خاورمیانه و شاخ افریقا که در چارچوب منازعات درونی و دخالت ویرانگر فرامنطقه ‌ای انجام شده و در سال‌ های اخیر تاثیراتی جانبی بر دیگرحوزه‌ های جغرافیای سیاسی گذاشته، جهان با تبعات ناخوشایندی روبرو شده است.

پدیده تشدید یابنده « مهاجرستیزی» که درسال‌های اخیر به دلیل سونامی ناشی از موج مهاجرت به اروپا و امریکا انجام شد، هم‌ اینک کشورهای صنعتی در دو سوی اتلانتیک را درگیر یک بحران اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و انسانی کرده است. این موج مهاجرستیزی هم‌ زمان موجب رشد تمایلات ناسیونالیستی و ضدخارجی در جوامع به اصطلاح دموکراتیک اروپایی و امریکایی شده تا جایی که روند امورهم‌ اکنون در جهت خلاف بسیاری ازحقوق بین‌المللی، قوانین ملی و کنوانسیون‌های جهانی طی طریق می‌ کند.آن چهره انسانی که همواره جهان سرمایه‌ داری غرب سعی می‌ کرد از خود نشان دهد، به دلیل همین شکاف‌های اجتماعی و نارضایتی بخش‌هایی از بدنه اجتماعی جای خود را به همسویی نسبی احزاب  و جریانات سیاسی الترناتیف در دو طرف طیف راست و چپ میانه داده تا به ‌زعم خود مانع از اقبال عمومی و قدرت‌ گیری توسط احزاب راست افراطی شوند. در این میان راست میانه به شدت محافظه‌ کار وهمسو با تمایلات ضد مهاجران شده و چپ میانه در قالب احزاب سوسیال‌ دموکرات و سبزها نیز در یک انفعال و سکوت معنا دار به این روند تمکین کرده‌اند.  سران اتحادیه اروپایی در نشست روز جمعه ۲۹ جون در بروکسل پس از ساعت‌ها چانه ‌زنی به یک توافق سیاسی در مورد موضوع مهاجرت دست یافتند که به زعم بسیاری حاصل تلاش «انگلا میرکل» صدراعظم المان بود. در این توافق که خانم میرکل تمام سعی خود را برای متقاعد کردن دیگر رهبران اروپایی از جمله رهبران شرق اروپا، اسپانیا و یونان جهت رسیدن به توافق به کار برد، ان‌ چنان حقوق پناه‌ جویی به مسلخ برده شد که حزب « سوسیال‌مسیحی » شریک ایتلافی او یک روز بعد از بازگشت صدراعظم به برلین با اظهار خرسندی اعلام کرد که دستاوردهای این نشست بسیار بیشتر از حد انتظار بوده است. در بیانیه نشست سران سیاسی اتحادیه اروپا در بروکسل از اعضا خواسته شده به مهاجرت ثانویه پایان دهند و «برای رسیدن به این هدف باهم همکاری نزدیک کنند». این توافق که ناقض قوانین «شینگن» است، به مهاجرت ثانویه به پناه‌ جویانی می‌ پردازد که مشخصات انها در یک کشور اروپایی ثبت شده اما به کشور دیگری رفته ‌اند. هرچند یک روز بعد از این توافق دوباره اختلافات حول چگونه گی اجرایی ‌کردن ان بین رهبران اتحادیه اروپایی بروز کرد اما به نظر می ‌رسد این اتحادیه عزم خود را جزم کرده تا از این پس پناه‌ جویان را در مبدا و سپس در اردوگاه‌ های محافظت ‌شده یا همان « گتوها»  تحت کنترل قرار دهد. از طرف دیگر در ان سوی اتلانتیک هم  دولت راست‌گرای « دونالد ترامپ » با سیاست ‌های ضدمهاجرتی خود موفق شده با تمام مخالفت‌هایی که از طرف نهادهای حقوق ‌بشری و حتا حزب مخالف دموکرات می ‌شود، سیاست‌های خود را پیش ببرد. در واشنگتن هم‌ اکنون تمام دعواها محدود به این شده که نباید فرزندان مهاجران غیرقانونی را از والدین خود جدا کرد و انان باید در کنار والدین خود در بازداشتگاه و کمپ‌ های موقت نظامی اسکان داده شوند. 

بدون تردید پدیده مهاجرت درابعاد کنونی ان یک معضل جهانی است که ناشی از فقر، بی‌ ثباتی، جنگ و بحران‌های فزاینده در کشورهایی از خاورمیانه، شاخ افریقا تا امریکای لاتین است که مسبب آن نیز از یک طرف سیاست‌های ویرانگر نیولیبرالی ـ تغییرات اقلیمی  ؛ و از طرف دیگر دخالت‌های مخرب کشورهای غربی در نقض حاکمیت ملی کشورهای مستقل و در‌حال توسعه بوده است. انچه امروزه در توافقات و تصمیم‌ های رهبران کشورهای مهاجرپذیر رقم می‌ خورد، آن ‌چنان در تناقض با قواعد بین‌المللی و کنوانسیون‌های جهانی است که جدا از مخالفت بعضی احزاب چپ و نهادهای حقوق‌بشری مبنی بر غیرانسانی ‌بودن این توافقات، حتای صدای بسیاری از شخصیت‌های میانه‌ رو در ساختارهای حاکم را هم درآورده است.
سازمان‌های غیردولتی و نهادهای مربوط به امور پناه‌ جویان نیز این توافق را به ‌شدت محکوم كرده‌اند و با گوشزدكردن خطر کشته ‌شدن و غرق ‌شدن پناه‌ جویان در دریای مدیترانه، تعاملات سیاسی کشورهای اروپایی را عامل ایجاد فجایع انسانی دانسته ‌اند.

جهان امروز در بستر انارشی حاکم گام به گام به سمت یک راست ‌گرایی به شدت مخرب حرکت می ‌کند که بسیاری از مولفه‌ های اصلی نظام بین‌المللی حتا در شکل ناعادلانه کنونی را هم نقض می‌ کند. شاید این سوال در ذهن بسیاری شکل بگیرد که چرا افکار عمومی و توده‌های مردم در چنین کشورهایی که همواره مقصد پناه‌ جویان بوده‌اند، در سال‌ های اخیر این ‌چنین درهمسویی با افکار نیوفاشیستی و ناسیونالیستی ضدمهاجرتی قرارگرفته‌ اند. پاسخ به این سوال از چند زاویه به ساده گی می‌ تواند مشخص شود چراکه انسان در ذات خود تابع « گرگ درون» نبوده و اکثریت مطلق جامعه بشری در شرایط معمول تمایلات انسان ‌دوستانه دارند.
از یک طرف متاسفانه از کارت تروریزم اسلامی برای برهم ‌زدن ثبات کشورهای مستقل استفاده شده و همچنین در جوامع متروپل نیز به دلیل شکاف‌ های طبقاتی این پدیده تروریستی در بین جوامع مهاجر مسلمان رشد فزاینده‌ای داشته است. از طرف دیگر به دلیل سیاست‌ های مخرب نیولیبرالی حتا در کشورهای غربی هم‌ اکنون بسیاری از مردم بومی فکر می ‌کنند که تشدید فقر و بی‌کاری آنان به دلیل ورود مهاجرانی است که حاضر به کار با دستمزد پایین ‌تر هستند. دلیل دیگر اینکه مهاجران شرقی حامل مجموعه ‌ا‌ی از تضادها، عصبیت‌ها و افکار ناهمسو با کشورهای مقصد هستند.

پدیده مهاجرستیزی تنها بخشی از بحران بزرگ ‌تری است که امروز جهان را درچنبره خود گرفتار کرده و تا زمانی که بحران‌های چند وجهی جهان ادامه داشته باشد، همچنان باید در انتظار گسترش موج مهاجرستیزی در اشکال حاکمیتی و اجتماعی بود.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۰۶۰۷

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.