مجمع عمومی سازمان ملل متحد  برنامه‌های خود را جهت تشکیل یک کنفرانس بین ‌المللی در تاریخ جون ۲۰۲۵ ترسایی برای تقویت مجدد تلاش‌ ها در راستای « راه ‌حل ۲ دولتی » اعلام کرد.

طبق گزارش خبرگزاری فرانسه، براساس قطعنامه‌ای با ۱۵۷ رای موافق و هشت رای مخالف، مجمع عمومی سازمان ملل متحد «حمایت بی ‌قید و شرط خود را از راه‌ حل ۲ دولتی مطابق با قوانین بین‌المللی » اعلام کرد.

دراین میان امریکا و اسراییل از جمله مخالفان بودند و هفت رای ممتنع نیز وجود داشت.

درقطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد آمده است: « اسراییل و فلسطین باید کنار هم در صلح و امنیت با مرزهای به ‌رسمیت شناخته ‌شده براساس مرزهای پیش از سال ۱۹۶۷ زنده گی کنند. »

مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای پیشبرد این هدف خواستار برگزاری یک نشست بین‌ المللی سطح بالا در نیویورک در تاریخ جون ۲۰۲۵ به ریاست مشترک فرانسه و عربستان سعودی با هدف احیای تلاش‌های دیپلوماتیک برای تحقق راه‌ حل ۲ دولتی شد.

مجمع عمومی سازمان ملل همچنین خواستار « تحقق حقوق مسلم مردم فلسطین و همچنین حق تعیین سرنوشت و حق دولت مستقل آنها » شد.

سازمان ملل متحد همچنان کرانه باختری اشغالی، بیت‌المقدس شرقی و نوار غزه را از جمله مناطقی در نظر می ‌گیرد که به‌ طور غیرقانونی توسط اسراییل اشغال شده‌اند.

ریاض منصور، نماینده فلسطین در سازمان ملل متحد گفت: «مساله فلسطین از بدو تاسیس این سازمان در دستور کار سازمان ملل بوده و همچنان حیاتی ‌ترین آزمون برای اعتبار و اقتدار آن و وجود نظم بین‌المللی مبتنی بر قانون است.»

رای مخالف استرالیا علیه اسراییل

خبرگزاری اسوشیتدپرس گزارش داد رای مخالف استرالیا علیه اسراییل و درخواست برای خروج از سرزمین‌ های اشغالی فلسطین، شکاف عمیقی با ایالات متحده امریکا ایجاد کرده است.

جیمز لارسن، سفیر استرالیا در سازمان ملل  متحد به مجمع عمومی گفت: « راه‌ حل ۲ دولتی تنها امید برای شکستن چرخه بی‌ پایان خشونت است و این راه‌ حل تنها امید برای آینده‌ای امن و مرفه برای فلسطین است.»

اما پیتر داتون ، رهبر مخالفان در استرالیا گفت: « موضع استرالیا برای منافع سیاسی داخلی انجام شده است. البته قابل درک است که خشم زیادی به این دلیل وجود دارد که دولت، جامعه یهودی را فروخته است. نخست ‌وزیر محکوم شده است. زیرا وقتی از خود می ‌پرسید چرا دولت و چرا نخست ‌وزیر اعتبار خود را فدا می ‌کند، به این می ‌رسید که به خاطر رای بوده است.»

ناصر مشنی ، رییس شبکه حمایت از فلسطین در استرالیا در واکنش به رای این کشور بیان کرد: « رای استرالیا قابل توجه بوده اما اقدامی برجسته‌ تر لازم است. این گام مهمی از سوی دولت استرالیا است که ملت ما را با اکثریت قاطع جهان در حمایت از فلسطین و حقوق بشر و پاسخ گویی اسراییل همسو می‌ کند.»

در این میان، سایمون بیرمنگام ، سخنگوی حزب مخالفت استرالیا ضمن انتقاد از دولت « انتونی آلبانیز، نخست‌ وزیر استرالیا برای این رای در مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت: « دولت البانیز با این کار و با رها کردن اسراییل، متحد کلیدی امریکا، استرالیا را با ایالات متحده  امریکا در مشکل قرارداد.»

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ‍۰۴۱۲

Copyright ©bamdaad 2024

 

 فاشیزم در اسراییل حکومت می کند

 

 

مصاحبه با ریم هازان ، منشی روابط بین المللی حزب کمونیست اسراییل

 

از آغاز جنگ، فاشیزم به وضوح روح دولت نتانیاهو و افکار عمومی را تسخیر کرده است و دیگر نمی توان آن را پنهان کرد. جنگ سود صنایع نظامی اسراییل را ۲۴ درصد افزایش داده است. درآمد بیش از ۱۵۰ هزار خانواده در اسراییل به صنعت نظامی بستگی دارد. حمایت نظامی که اسراییل از امریکا و اروپا دریافت می کند، قطعا به نفع صنایع نظامی این کشورها است. این شرکت ها برای آزمایش محصولات خود و اطمینان از اینکه « تولیدات آنها در خدمت هدف هستند » به جنگ و درگیری متکی هستند. جبهه دموکراتیک برای صلح و برابری، که در کنست نماینده گی دارد، و یهودیان چپ واقعی در اسراییل که مخالف نسل کشی و نظامی گری هستند، همزمان به پیش می رود. نخست وزیر (یا جنایتکار ارشد) نتانیاهو در ماه اکتوبر گفت که اسراییل در چهار جبهه می جنگد: در غزه، کرانه باختری اشغالی، در شمال ( حزب الله و ایران ) و در داخل اسراییل، که اشاره او به جبهه چهارم همان شهروندان فلسطینی اسراییل است.

                                                                                                    ***

بیش از ۴۰ هزار کشته در غزه، افزون بر آن قربانیان بی شماری که هنوز در زیر آوارها مدفون هستند، گسترش جنگ تا کرانه باختری، نسل کشی و حملات اسراییل به لبنان و سوریه.

این فاجعه در حالی ادامه دارد که جهان نظاره گر آنست.

هفته نامه «عصرما  UZ» در این باره و این پرسش که صهیونیزم نژادپرست چه فایده ای برای امپریالیزم دارد با ریم هازان، منشی روابط بین المللی حزب کمونیست اسراییل گفتگو کرده است.

 

عصرما: جهان از جنگ دولت اسراییل علیه مردم فلسطین مبهوت شده است. آیا می توانید چیزی در مورد اینکه جامعه اسراییل به مناقشه کنونی چگونه نگاه می کند، به ما بگویید؟

ریم هازان: سالها اشغال، محاصره، نظامی گری فزاینده و تحریک علیه مردم فلسطین، جامعه اسراییل را به این باور رسانده است که مردم فلسطین حق زنده گی و آزادی ندارند. سی سال پس از توافق اسلو ( که آشکارا هرگز قصد ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی را نداشت ) امیدها برای صلح، غیرواقعی و بی اهمیت به نظر می رسند. دولت نتانیاهو به شیوه ای خصمانه از آسیب روحی مردم اینجا پس از حمله ۷ اکتوبر، بهره برداری نموده، و برای ادامه قتل عام در غزه، سنگ اندازی می کند و در هر فرصتی برای خود داری ازآتش بس و توافق سواستفاده کرده است.

افزون بر آن، با به قدرت رسیدن جناح راست افراطی مذهبی، که حاشیه های باریک باقی مانده دموکراسی را نیز تضعیف می کند، وضعی بوجود آمده است که جامعه اسراییلی- یهودی، تحت تأثیر آسیب های روحی جمعی، فقط خواهان بازگشت گروگان هاست و بدنبال یک توافق جامع و پایانی برای این جنگ نسل کشی در غزه و نه راه حلی پایدارنیستند.

حمایت مستمر قدرت‌های غربی به رهبری دولت امریکا از سیاست‌های اسراییل، گواه مواضع ریاکارانه و استانداردهای دوگانه در مورد زنده گی فلسطینیان است. این قدرت‌ها، همان نیروهایی هستند که در ۲۰ سال گذشته به عراق، افغانستان، سوریه، یمن و لیبیا حمله کرده و آنها را ویران کرده اند. چنین طرز فکر و چنین حمایتی، این پیام را به جامعه اسراییل می دهد که آنها نیز حق کشتن و اشغال را دارند. ما به خوبی می دانیم که وقتی کشوری منافع غرب یا ناتو را « نقض » می کند، تحریم های بین المللی چگونه عمل می کند. اما در مورد اسراییل اینطور نیست. حمایت دیپلوماتیک و نظامی از اسراییل نشان می دهد که هیچگونه تمایلی برای پایان دادن به جنگ علیه مردم فلسطین وجود ندارد.

در میان جمعیت اسراییل جامعه ای از فلسطینی ها وجود دارد، فلسطینی هایی که پس از « نکبه » (فاجعه) در سال ۱۹۴۸ ترسایی در سرزمین خود و در خانه های خود باقی مانده اند. از آغاز جنگ، فاشیزم به وضوح روح دولت نتانیاهو و افکارعمومی را تسخیر کرده است و دیگر نمی توان آن را پنهان کرد: سرکوب، آزار و اذیت کارگران، هنرمندان و فعالان، دستگیری ها، محدودیت های شدید برای هرگونه فعالیت سیاسی مخالفان، آشکارا ادامه دارد. جنگ در غزه، آزار و اذیت نماینده گان ما (حزب کمونیست اسراییل بخشی از فهرست چاداش است - جبهه دموکراتیک برای صلح و برابری، که در کنست نماینده گی دارد- یادداشت سردبیر) و یهودیان چپ واقعی در اسراییل که مخالف نسل کشی و نظامی گری هستند، همزمان به پیش می رود. نخست وزیر (یا جنایتکار ارشد) نتانیاهو در ماه اکتوبر گفت که اسراییل درچهار جبهه می جنگد: در غزه، کرانه باختری اشغالی، در شمال - حزب الله و ایران - و در داخل اسراییل،که اشاره او به جبهه چهارم همان شهروندان فلسطینی اسراییل است.

این واقعاً یک فاجعه است که مردم اسراییل نمی ‌خواهند کشتار جمعی و گرسنگی در غزه، پاکسازی قومی در کرانه باختری و جنایات روزانه شهرک نشینان تحت حمایت ارتش مسلح اسراییل را ببینند، یا به آن اهمیت دهند. این جنگ سود صنایع نظامی اسراییل را 24 درصد افزایش داده است. درآمد بیش از ۱۵۰ هزار خانواده در اسراییل به صنعت نظامی بستگی دارد. حمایت نظامی که اسراییل از امریکا و اروپا دریافت می کند، قطعا به نفع صنایع نظامی این کشورها است. این شرکت ها برای آزمایش محصولات خود و اطمینان از اینکه « تولیدات آنها در خدمت هدف هستند » به جنگ و درگیری متکی هستند.

عصرما: اثرات اجتماعی سیاست جنگی اسراییل چیست؟

ریم هازان: در بودجه پیشنهادی جدید، حذف تمام « مزایای اجتماعی » از افراد نیازمند، در نظر گرفته شده است. هزینه زنده گی که قبلاً به طرز وحشتناکی بالا بود، به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. مالیات های جدید به کارگران، معلولان، افراد مسن، والدین مجرد و طبقه متوسط ضربه می زند ( نه به شرکت ها و سرمایه های بزرگ). هزینه های جنگ بر دوش کارگران و اقشار آسیب پذیر است - اگر ثروتمندان هم زیر فشار هزینه های جنگ، شروع به رنج و عذاب کنند، مقامات ممکن است به تغییراتی در شرایط تن بدهند.

ده ها هزار نفر این روزها در خیابان ها هستند و اگرچه ما در بسیاری از مسایل سیاسی با آنها مخالفیم، اما باید به واکنش بسیار وحشیانه پولیس برای سرکوب این اعتراضات اشاره کنم. انسان تعجب می ‌کند که این توده‌ها چه زمانی متوجه خواهند شد، که اگر این نظام سیاسی و ارزش‌هایی که بر آن استوار است تغییری اساسی پیدا نکند، این ظلم بر سایر جنبه ‌های زنده گی آنها نیز تأثیرگذار خواهد بود. دموکراسی با آپارتاید یا اشغال یا فاشیزم نمی تواند وجود داشته باشد.

تنها درخواست برکناری این دولت و سرنگونی بنیامین نتانیاهو از طریق انتخابات جدید کافی نیست، بلکه باید کل ذهنیت و درک از واقعیت ها تغییر کند تا واقعاً این جنگ پایان یابد و این تنها از طریق، تغییر داخلی در اسراییل و بافشار و حمایت بین المللی انجام می شود. کسانی که به دنبال دموکراسی در اسراییل هستند نمی توانند اجازه دهند جنگ، اشغال و فاشیزم ادامه یابد. این معادله معتبری در تاریخ مبارزات مردم برای رهایی و آزادی نیست.

عصرما: در حالی که ارتش اسراییل مردم غزه را بمباران می کند، شهرک نشینان در کرانه باختری جبهه دیگری را علیه فلسطینی های ساکن در آنجا گشوده اند. می توانید برای ما توضیح دهید که آنجا چه خبر است؟

ریم هازان: جبهه در کرانه باختری از مدت ها پیش باز بوده است. از زمان روی کار آمدن این دولت، کشتارها و حملات شهرک نشینان بر علیه فلسطینی ها شدت گرفته و از اکتوبر سال گذشته، دست آنها برای ارتکاب هر جنایتی علیه فلسطینیان باز شده است. از ماه اکتوبر تا اکنون، بیش از ۶۰۰ فلسطینی در کرانه باختری توسط ارتش اشغالگر اسراییل کشته شده اند که بیش از ۱۴۰ نوجوان، از جمله آنها هستند.

در سال ۲۰۱۷ ترسایی وزیر مالیه فعلی بزالل اسموتریچ ، (که خود یک شهرک نشین است) « طرح قاطع اسراییل » را ارایه کرد ، دستورالعملی روشن به مقامات دولتی برای شروع مقدمات اسکان نیم میلیون شهرک نشین دیگر در کرانه باختری. این بدان معناست که تحت برنامه‌های او هرگز یک کشور مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ وجود نخواهد داشت و بدین ترتیب با اجرای این طرح، هیچ فلسطینی در کرانه باختری باقی نمی ‌ماند.

جوامع فلسطینی در کرانه باختری رود اردن مورد حملات روزانه شهرک نشینان تحت نظارت و مسلح ارتش اسراییل قرار دارند. آنها گله های حیوانات را می دزدند، محصولات را از بین می برند و ماشین ها و خانه ها را می سوزانند. حملات فیزیکی روزانه، باعث شده است که عده زیادی از این جوامع فلسطینی سرزمین خود را ترک کنند تا مکان امن تری برای زنده گی پیدا کنند. تهاجم ارتش اسراییل به « اردوگاه آواره گان جنین »، تخریب زیرساخت‌ ها، خانه‌ها و مغازه ها، بمباران غیرنظامیان با هواپیماهای بدون سرنشین (پهپادها) و سرکوب هرگونه نشانه‌ ای از مقاومت، در برابر اشغالگری در سراسر کرانه باختری به وضوح نشان می‌ دهد که آنها می ‌خواهند این مکان ها را دقیقاً مانند غزه غیرقابل سکونت کنند.

عصرما: دادگاه بین المللی دادگستری در ماه جولای حکم غیرقانونی بودن شهرک سازی یهودیان را صادر کرد. برخورد جامعه اسراییل با چنین تصمیمات دادگاه های بین المللی یا قطعنامه های سازمان ملل چگونه است؟

ریم هازان: در  « نکبه » (فاجعه) تا به امروز در کرانه باختری و نوار غزه، دستور کار دولت اسراییل دستیابی به برتری نژادی بر تمام مناطق تحت کنترول خود است. تصاحب منابع طبیعی، اخراج مردم از سرزمینشان، همه اینها  استعمار مدرن و در خدمت امپریالیزم است.

شهرک ‌سازی‌ ها در کرانه باختری مدت‌هاست که از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیز غیرقانونی شناخته شده است اما هیچ گام واقعی برای تغییر این برنامه برداشته نشده و هیچگونه تلاشی برای برچیدن شهرک ‌ها و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ ترسایی  با پایتختی بیت‌المقدس شرقی و اجرای راه‌ حلی که منجر به حل و فصل این مشکل و بازگشت پناهنده گان بر اساس قطعنامه های سازمان ملل باشد، انجام نشده است.

اسراییل در ۷۷ سال گذشته قطعنامه های سازمان ملل و شورای امنیت سازمان ملل را نادیده گرفته است. دولت‌های اسراییل چندین دهه است که قوانین بین‌المللی را نادیده می ‌گیرند و این امر تا اکنون پیامدهای چندانی برای اسراییل به همراه نداشته است. شاید درگذشته، رهبران اسراییل نقش دیپلوماتیک خود را در سطح بین ‌المللی بهتر ایفا می‌ کردند، اما امروز جهان شاهد نابودی یک جمعیت به طور کامل است. وقتی رسانه های جریان اصلی اسراییل به طور سیستماتیک مواضع و دستور کار دولت را منعکس می کنند، این مواضع در افکارعمومی اسراییل غالب و درونی میشود. چرا افکار عمومی در اسراییل باید فکر کنند که این اشتباه است که اسراییل از عواقب هر جنگی مبرا بوده است؟ چرا یک اسراییلی عادی در سال ۲۰۲۴ ترسایی پس از سال ها شستشوی مغزی توسط رسانه ها و سیستم آموزشی، باید به قوانین بین المللی یا قطعنامه های آن احترام بگذارد، در حالی که دولت های متوالی اسراییل سازمان ملل متحد را به سخره گرفته اند و ایالات متحده  امریکا هر تصمیم مهمی علیه اسراییل را ویتو می کند؟ جامعه اسراییل به این قطعنامه ها احترام نمی گذارد، زیرا دولت آن از سال ۱۹۴۷ ترسایی تا اکنون هرگز پاسخگوی نقض آنها نبوده است.

تظاهرات گسترده ای که خواستار پایان دادن به این جنگ و پاکسازی قومی هستند، به مبارزه و پایداری مردم فلسطین قدرت زیادی می بخشد. آنها باید به یک تغییر واقعی در سیاست، در مورد عملیات نظامی و تلاش برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین تبدیل شوند، زیرا این می تواند تأثیر فوری بر وضعیت فلسطینی ها داشته باشد./ر ت

 

*کلمه عربی نکبه به معنای فاجعه یا بدبختی (نکبت) است. در رابطه با درگیری اسراییل و فلسطین، اصطلاح نکبه (همچنین: النکبه) برای یادآوری این نکته به کار می رود که بسیاری از فلسطینی ها وطن اجدادی خود را در خلال و پس از اولین جنگ اعراب و اسراییل در سال ۱۹۴۸ ترسایی از دست دادند.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ‍۰۱۱۲

Copyright ©bamdaad 2024

 

برنده گان انتخابات در سنیگال و سریلانکا

اومانیته

سخنگوی دولت سنیگال اعلام کرد که حزب حاکم سنیگال در انتخابات پارلمانی روز یکشنبه ۱۷ نوامبر در این کشور « پیروزی بزرگ » را به دست آورد. این پیروزی به رهبران سنیگال اجازه خواهد داد تا برنامه «پان افریقاییزم چپ» و عدالت اجتماعی را اعمال کنند.

آمادو مصطفی ندیک ساره، سخنگوی دولت، در کانال تلویزیونی سنیگال اعلام کرد: « من به مردم سنیگال به خاطر پیروزی بزرگی که به حزب رییس جمهور و صدراعظم عثمان سونکو دادند، ادای احترام می کنم .

با اعلام نتایج انتخابات رییس جمهور جدید جمهوری سنیگال و صدراعظم او ابزار لازم برای اجرای دقیق تحولات جدید را در اختیار دارند.

از طریق بهبود استاندارد زنده گی یک جمعیت، که بخش بزرگی از آن به طور روزانه برای تامین هزینه های زنده گی خود تلاش می کند، درآمدهای مشترک از منابع طبیعی مانند هایدروکربن ها و ماهیگیری، مبارزه با فساد، یا حتا دگرگونی دولت و عدالت.

اکنون دشواری بزرگ رهبرانی که از صندوق های رای بیرون آمده اند از همزیستی با مجلس ملی سنیگال است که تحت سلطه اکثریت ریاست جمهوری سابق و مخالف اصلاحات است.

توره ابی ۵۶ ساله یکی از رای دهنده گان می گوید: ما می خواهیم هزینه زنده گی برای سنیگالی ها کمتر باشد. همه چیز گران است، آب، برق، غذا. من فکر می ‌کنم به کسی که در انتخابات ریاست ‌جمهوری به او رای دادیم، باید اعتماد داشت تا بتواند کاری را که آغاز کرده به سرانجام برساند. این یکی از تنها راه هایی است که ما باید واقعاً جامعه را تحت تأثیر قرار دهیم و من به خودم می گویم که اگر رای ندهیم، نمی توانیم بیاییم و درباره اتفاقاتی که در جامعه رخ می دهد، انتقاد کنیم.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، مخارج زنده گی برای اکثریت مردم سنیگال همچنان نگرانی اصلی است. بیکاری بیش از ۲۰ درصد است. به نوبه خود، ایتلاف ریاست رییس جمهور سابق که در انتخابات شکست خورد در یک بیانیه مطبوعاتی مدعی تقلب در انتخابات شد.

در مجموع، ۷،۳ میلیون رای دهنده برای انتخاب ۱۶۵ نماینده که به مدت پنج سال در پارلمان خواهند بود انتخاب شدند.

 

تعهد رییس جمهور جدید سریلانکا برای عدالت ملی

 

انتخابات پارلمانی پنجشنبه این هفته ایتلاف چپ‌ گرای رییس‌جمهور جدید را تایید کرد. رییس جمهوری که قصد دارد کشور را با حمایت از عدالت اجتماعی و پایان شوک درمان اقتصادی صندوق بین‌المللی پول، از بحران خارج کند.

اولین قدم های او گام های غول آسایی است برای سریلانکا. جزیره ای ۲۲ میلیون نفری که چندین سال است در یک بحران جدی اقتصادی و سیاسی غوطه ور است.

رییس جمهور جدید در ایکس نوشت: « پس از دهه ها تاریکی از زمان استقلال ما، مردم سریلانکا اکنون امیدهای جدیدی را رو به روی خود دارند. »

رییس جمهور جدید که در ۲۳ سپتامبر انتخاب شد، برای تحقق وعده های انتخاباتی خود، پارلمان را منحل کرد و انتخابات زودهنگام قانونگذاری را پنجشنبه ۱۴ نوامبر برگزار کرد. پس از شمارش بیش از سه چهارم آرا، ایتلاف « ان. پ. پ NPP » تحت رهبری حزب ریاست جمهوری و جبهه آزادیبخش خلق، حداقل ۱۲۳ کرسی از ۲۲۵ کرسی پارلمان جدید را به دست آوردند.

حزب «ان. پ. پ» تنها ۳ کرسی در مجلس مقننه در اختیار داشت، و اکنون نزدیک به ۶۲ درصد آرا را به دست آورده و جلوتر از احزاب مخالف است. او در ۲۱ منطقه از ۲۲ منطقه کشور با بیش از ۵،۶۸ میلیون رای اول شد، که بیشتر از امتیازی است که تا اکنون یک سیاستمدار سریلانکایی داشته است. رییس جمهور، با آنکه موقعیت ضعیفی در مجلس داشت توانست مستمری بازنشسته گی همگانی را ۳۰۰۰ روپیه (حدود ۱۰ یورو) در ماه اضافه کند. یک متخصص اقتصاد هند و محقق وابسته به « ایریس»، میگوید که حالا رییس جمهور متعهد به کاهش مالیات مطابق نیازهای اساسی، به ویژه غذا و انرژی است که قیمت آنها در دو سال گذشته افزایش یافته است. رییس جمهور منتخب همچنین « دیجیتالیزه شدن کامل اقتصاد » را آغاز کرد که امیدوار است ظرف سه سال آینده موثر واقع شود. و همچنین ملی شدن مجدد خدمات صدور ویزا که تا آن زمان توسط گروه بین المللی « و.اف. اس. گلولبال » ارایه می شد. او در جریان سیل‌های اخیر، توانست ۳۰ میلیون روپیه از چین کمک بگیرد. او همچنین به دنبال نزدیک ‌تر شدن به پکن خواهد بود تا طبق سنت عدم تعهد سریلانکا، بیش از گذشته از دهلی جدا شود. تامیل‌ها و مسلمانان، دو اقلیت مهم در کشور، با توجه به سواستفاده‌هایی که اکثریت «سینهالی» برای دهه‌ها مرتکب شده‌اند، حالا امید را جانشین بی‌اعتمادی کرده اند. دیسانایاکا با حمایت از « وحدت تمامی سریلانکاها تحت یک پرچم » در جلساتی که در شمال جزیره - عمدتاً تامیل هستند - قول داد زمین های آنها را که در حال حاضر توسط ارتش اشغال شده بازگرداند و همچنین زندانیان سیاسی را آزاد کند. از ۱۹۸۰ ترسایی تا اکنون بین ۸۰ هزار تا ۱۰۰ هزار نفر توسط ارتش ربوده شده اند. دولت باید در برابر فساد که یکی از محورهای اصلی سخنان رییس‌ جمهور بود، اقدام کند. مرد قدرتمند جدید سریلانکا توانست تمام بدهی سریلانکا به صندوق بین الملل را پرداخت کرده و کشورشان را از برده گی این صندوق نجات بدهد.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ‍۲۷۱۱ 

Copyright ©bamdaad 2024

 



آندری کوتس


یورش به حلب
حمله صبح روز چهارشنبه ۲۷ نوامبر در ولایت‌های ادلب و حلب آغاز شد. گروه‌های «جبهه‌ النصره»  و «ارتش ملی سوریه» توانستند پیش از موعد و به‌ طور مخفیانه نیروهای زیادی را به این مناطق منتقل کنند. آنها با نقض توافقنامه کاهش تنش که در سال ۲۰۲۰ ترسایی با مشارکت روسیه، ترکیه و ایران منعقد شده بود، در یک جبهه گسترده حمله کردند و به حومه حلب، یکی از بزرگترین شهرهای کشور که در دهه گذشته محل نبردهای شدید بود، رسیدند.
طبق گزارش کانال‌ های تلگرامی تخصصی، اوضاع اطراف حلب به‌سرعت وخیم شد. شبه ‌نظامیان از سه جهت پیشروی کردند: از سمت غرب در منطقه بشنطری، از جنوب غربی در بخش قطع ‌شده جاده M-5، و از جنوب در نزدیکی سراقب. این شهرک هنوز تحت کنترول نیروهای دولتی است. در اینجا یکی از قوی ‌ترین واحدها ( قطعه ۲۵ نیروهای خاص ) که توسط مربیان روس آموزش دیده است، مستقر است. این نیرو مانع از عبور شبه ‌نظامیان شد.
روز پنجشنبه وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که گروه‌های افراطی تلفات سنگینی در تجهیزات و نیروی انسانی متحمل شده‌اند. در بیانیه ‌ای آمده است: « نیروهای دولتی با انواع تسلیحات و به همراه نیروهای متحد در برابر سازمان‌ های تروریستی مقاومت می‌ کنند.» با این حال، فعالیت شبه ‌نظامیان همچنان کاهش نیافته است.
در همان روز، شبه ‌نظامیان «هییت تحریرالشام» و متحدانشان حمله به شهرعندان را آغاز کردند، شهری که ۹ کیلومتر در شمال غرب حلب قرار دارد، تا جاده مهمی که به سمت شمال ( به نُبُل و الزهرا می‌رود ) را قطع کنند. این جاده به‌ طور نظری می ‌تواند مسیر تخلیه غیرنظامیان و عقب ‌نشینی نیروها باشد. به‌ وضوح مشخص است که شبه‌ نظامیان در تلاش اند حلب را محاصره کنند.
در غرب، درگیری‌ های شدیدی در اطراف کفر داییل و بشکاتین ادامه دارد. در جنوب، شبه ‌نظامیان جمعیت الكهربا و خان‌العسل را تصرف کردند و در آنجا غنایم زیادی شامل توپخانه، تانک‌ها، مهمات و خودروها به دست آوردند. از آنجا، تروریست‌ها به سمت خود حلب پیشروی می‌ کنند.

ردپای خارجی
به‌ هرحال، در تاکتیک‌ های شبه ‌نظامیان تجربه بیگانگان کاملاً مشهود است. «هییت تحریرالشام  » در کانال‌های اینترنتی خود ویدیوهایی از کاربرد پهپادهای FPV و پهپادهایی که برای پرتاب بمب‌های دست ‌ساز طراحی شده‌اند، منتشر کرده است. این پهپادها تجهیزات زرهی ارتش و مواضع میدانی را هدف قرار می ‌دهند. حتا ادعا شده است که یک پهپاد انتحاری یک بالگرد نیروهای دولتی را منهدم کرده است. به نظر می ‌رسد اوپراتورها توسط مربیان خارجی آموزش دیده باشند.
کانال تلگرامی ( که قبلا اسناد داخلی دولتی و سری امریکایی مربوط به حمله اسراییل به ایران را منتشر کرد – مترجم ) Middle East Spectator گزارش داده است که در میان شبه ‌نظامیانی که به نیروهای دولتی حمله کرده‌اند، فرماندهان میدانی اوکرایینی دیده شده‌اند. اوکرایین مدت‌هاست که با هماهنگی امریکا به آموزش «هییت تحریرالشام » می ‌پردازد، موضوعی که خود رسانه‌ های اوکرایینی نیز به آن اشاره کرده‌اند. همزمان، ک‌یف برای جبران کمبود نیروی انسانی در صفوف نیروهای مسلح اوکرایین، کمپین‌های گسترده‌ای برای جذب نیرو در این منطقه به راه انداخته است. آخرین جزییات این است که شبه‌ نظامیان اسلامی نوارهای آبی و سبز روی بازوهای خود می ‌بندند، دقیقاً همانند نیروهای مسلح اوکرایین.

بمب ساعتی
به عقیده کارشناسان، در این مساله ردپای واشنگتن، ک‌یف و انقره به وضوح دیده می ‌شود.(اسراییل عمدا کنار گذاشته شده تا به اوکرایین وزن داده شود- مترجم )
« این در وهله اول یک مساله سوری- ترکی است،» آندری گروزین، رییس بخش آسیای میانه موسسه کشورهای مستقل مشترک ‌المنافع، می‌گوید:« اردوغان و نیروهای نیابتی او در سوریه، که اکنون حمله کرده‌اند، اخیراً با دمشق دچار تنش شده‌اند. اسد مواضع خود را در مناطقی که تحت کنترول شبه ‌نظامیان طرفدار ترکیه است، تقویت کرده است. انتظار می ‌رفت که ارتش او در بهار پیشروی کند. منابع سوری احتمال وقوع چنین سناریویی را بالا می‌ دانستند. نیروهای نیابتی ترکیه می ‌خواهند از اسد پیشی بگیرند.»
این تحلیلگر ادامه می ‌دهد: بقای رژیم سوریه دوست روسیه برای مسکو بسیار مهم است. خروج نیروهای روسی از خاورمیانه، روابط پیچیده با انقره را بیشتر متشنج می ‌کند. باید عامل ایران را نیز در نظر گرفت ( تهران از خروج روسیه از سوریه اصلاً خشنود نخواهد شد.) بنابراین، انتظار می‌ رود که اقدامات ارتش روسیه در این منطقه شدت یابد.
به گفته ناظران، در میان شبه ‌نظامیان افراد زیادی از آسیای میانه ( ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان) حضور دارند. این افراد پس از کسب تجربه رزمی به وطن خود بازمی ‌گردند و ممکن است به‌ عنوان کارگران مهاجر به روسیه نفوذ کنند. هیچ شکی وجود ندارد که «شرکای» غربی چنین سناریوهایی را آماده می‌ کنند. بهترین راه برای خنثی ‌سازی این « بمب ساعتی »، اقدام در دورترین فاصله ممکن از مرزهای روسیه است./ جنوب جهانی

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ‍۳۰۱۱ 

Copyright ©bamdaad 2024

 

دروغ و جنگ درسیاست امریکا

 دروغ وجنگ اهرم های سیاست بین المللی امریکا بشریت را به سوی تباهی می برد

 

اسد کشتمند

ایالات متحده امریکا درنزدیک به دوصدوپنجاه سال موجودیت خود تنها درحدود ده سال بدون راه اندازی جنگ زندگی کرده است، گویی جنگ با سرشت این دولت عجین شده است. اتفاقاًهمه جنگ های امریکا برای سودورزی بوده نه برای دفاع  از امری که باعدالت هم سرسازگاری داشته باشد. حتا شرکت امریکا درجنگ جهانی دوم هم باحساب گری خاصی اعمال شد، اگرارتش المان نازی به ویژه بعد ازنبردهای خونین استالینگراد درسراشیب شکست قرارنمی گرفت چه بسا که امریکا ازدورناظرشکست اتحادشوروی می بود و با نازیزم که زاده سیستم سرمایه داری است با راحتی کنارمی آمد چنانچه امروزدر اوکرایین این کار را می کند.

دردوران حاضرازجنگ جهانی گذشته به اینسو پیش درآمد جنگ های بزرگ امریکا، همیشه یک دروغ بزرگ بوده است، دروغ ها همیشه درخدمت یک سیاست معین بوده اند. این باردروغی که درباره حضورسربازان کوریای شمالی در جبهه جنگ کورسک براه انداخته شده است، برای دادن اجازه حمله به عمق روسیه به رژیم پوشالی کیف است. این دروغ هم تبعات بسیارخطرناکی برای بشریت رابه همراه دارد.

دروغ های بزرگ برای بالابردن کیفی درجه جنگ و تجاوزبه وسیله امریکا درحافظه بشریت تازه وگویا است: بیاد بیاوریم دروغ خلیج « تونکن » راکه باعث تجاوزوجنگ ده ساله امریکا علیه ویتنام شد و بیشتراز۳،۸ میلیون ویتنامی (به شمول۲ میلیون غیرنظامی ) را به قتلگاه فرستاد و سراسرکشور را به آتش کشید، بیاد بیاوریم دروغ های دوره کلینتون را که به همیاری کشورهای عمده اروپایی، کشورشگوفان یوگوسلاویا راف روپاشاند و صربستان را درطول ۷۸ روزبه شدیدترین نحوممکن در زیر بمباران های وحشیانه خورد و خمیرکرد، بیاد بیاوریم دروغ امریکا و بهانه آوردن آن برای اشغال کشور ما وغارت بی بند وبارانه آن درطول بیست سال را با استفاده ازحادثه ۱۱سپتامبرکه به گفته دانشگاه براون به قیمت جان بیشتراز۷۱ هزارغیرنظامی درافغانستان و پاکستان به اضافه ده هاهزارنظامی درافغانستان تمام شد، بیادبیاوریم دروغ بزرگکالین پاول ، ازپشت تریبون سازمان ملل راکه با کپسول کوچک گویا حاوی نمونه ای ازسلاح های کشتارجمعی راه جنگ با عراق وبربادی این کشور را با کشتن بیشترازیک میلیون نفر و ویرانی سراسرکشورعراق را رقم زد، بیادبیاوریم دروغ ها و توطیه های متکی براخبارجعلی امریکا را درلیبیا وسوریه وغیره. امروز باردیگرامریکا و اقمارش دروغ بزرگی را درباره حضورسربازان کوریای شمالی درجبهات جنگ درکورسک روسیه به راه انداخته و بشریت را درلبه پرتگاه نابودی قرارداده است. هدف از اشاعه این دروغ مانند همیشه هموارکردن راه برای پیاده نمودن برنامه های تجاوزی درداخل سرزمین تاریخی روسیه به وسیله رژیم پوشالی و تا عمق استخوان فاسد و دست نشانده زلینسکی درکیف است. به مراحل و نازکی های نهفته دراین ترفند اخیرباید توجه داشت. اینکه آیا سربازان کوریای شمالی درکورسک می جنگند یان ه، درآغازهیچ یک ازمقام های مسوول امریکا وناتوا ادعایی نکردند و  حتا ویلیام برنز رییس سی. آی. ای. گفت تاکنون علایمی ازحضورسربازان کوریای شمالی درکورسک ندیده ایم وبلینکین  ، که درآتش افروزی جنگ شهره شده است هم اظهار داشت که چنین چیزی دیده نشده است اما درعین زمان ماشین دروغ پراگنی امپریالیستی دست به کارشد و مانند همیشه اذهان مردمان جهان را چنان آلوده به این خبردروغ ساخت که درسراسرجهان رسانه های رسمی طرفدارغرب آن رابه مثابه یک حقیقت مطلق جا زدند و اساس تحلیل به اصطلاح متخصصین این جنگ قرارگرفت. گرچه این خبرجعلی برای باراول در زرادخانه های کوریای جنوبی ساخته شد ولی نیویورک تایمزکه به نحوعملی ودر پرده، بلندگوی سی. آی. ای. ونیومحافظه کاران است برای اولین باربه این شایعه رسمیت بخشید. جالب است که این خبرمبدل به بهانه اصلی درجهت صدوراجازه به کیف درجهت ضربه زدن به سرزمین روسیه درعمق آن گردید و برای اولین بارموشک های ATACSM  امریکایی و «سایه طوفان» انگلیسی مناطقی را درداخل سرزمین تاریخی روسیه موردحمله قراردادند.

می بینیم که دراین راستا، ناتو وامریکا گام به گام خطوط قرمزی را که درعمل درهرجنگی میتواند ظهورکند و گاهی هم اعلام شده می باشد و گذشته از آن هرانسان آگاه می تواند حدود و ثغور آن را با درنظرداشت وضع حاضرو تناسب نیروها تشخیص بدهد، پشت سرمی گذارند تا ازیک سودرعمق سیستم پدافندی ارتش روسیه وشیوه عملکرد آن ورود پیدا کنند وازجانب دیگرگام به گام و « ذره به ذره »روسیه راعقب برانند. هرگامی که ناتو به پیش می گذارد برای اینست که تمام زوایای پنهان و ضعف های دفاع روسیه رابشناسد ودرعین زمان این کشور را تضعیف کنند. کمک امریکا به اوکرایین را ازاین زاویه باید دید.

هریک ازاین مراحل پشت سرگذاشتن خط های قرمزی است که اصولاً قدرت های با مسوولیت به آن می اندیشند و به رعایت آن پایبند هستند اما امریکایی ها و ناتوغره ازپیشرفت های گذشته خود بدون درنظرگرفتن تحولاتی که درتقریباً یک دهه اخیربا سرعت رخ داده است، همچنان به پیش روی ونادیده گرفتن خطوط قرمز واقعی که عملاً ایجاد شده اند متوسل می شوند. پشت سرگذاشتن این خطوط قرمز برای تغییرتناسب های موجود صورت می گیرد. درگذشته امریکایی ها می توانستند این خطوط قرمز را نادیده بگیرند وازهمه شرایط مناسب برخورداربودند که از آن ها عبورکنند و متاسفانه به این امرعادت کرده اند وعلیرغم اینکه درسال ۲۰۰۷ درکنفرانس امنیتی مونیخ ولادیمیرپوتین زنگ ختم این فضا را به صدا درآورد، امریکایی ها به آن نه تنها توجه نکردند بلکه ازتمسخرهم کارگرفتند وهمچنان درعرصه تجاوزگری وعقب راندن روسیه ازمواضع وحقوق خودش ادامه دادند. تجربه عملی بعد ازفروپاشی اتحادشوروی نشان داده است که امریکایی ها با حریفان خود از دو شیوه کار می گیرند: یکی ضربه قاطع متقابل و خارج از چهارچوب عرف و قوانین بین المللی(درصورتی که طرف مقابل ضعیف باشد) ، ودیگر اینکه پیشروی گام به گام همراه با توطیه، دروغ، پنهانکاری، دادن ظاهری قانونی به اعمال شان و نهایتاً آماده ساختن شرایط تعرض مستقیم (درصورتی که طرف مقابل ازنیرومندی برخوردارباشد). درمورد روسیه امریکا بعد ازسالهای آخردهه اول قرن حاضرازهمین شیوه دوم استفاده کرده است. ازسال۲۰۱۴ به این سو امریکایی ها با توطیه و دروغ و صحنه سازی ها شرایط محصورساختن وتضعیف روسیه را با وضاحت و شدت بیشتردرپیش گرفته اند و با انتخاب سیاست پیشروی گام به گام تلاش دارند روسیه را در« کنج میدان » قرارداده، ضربات خود  را وارد و حریف را ضعیف سازند. طوریکه دراین رابطه در یکی ازمقله های دیگر نوشته بودم: « ... باید اندیشید که امریکا با تراکم تدریجی پیشرفت های کوچک می تواند به درجات کیفی ای ازتقابل و تهاجم دست پیداکند.»  مامصداق این امررا درسیاست امریکا ازهمان آغازدرعرصه استفاده ازانواع سلاح هایی که درآغازبه نحوی دردایره خط قرمز قرارداشته اند و به ویژه دراین اواخردرباره راکت های « اتک امز » و «استورم شدو » ی انگلیسی می بینیم. بهانه دروغین و دروغ صریح دراین مقطع مساله سربازان کوریای شمالی است. اما این بار وضع موجود قافیه را برای امریکایی ها تنگ آورده و آن ها بالاجبا ربه وسیله ای که ازلحاظ ظاهری هم چندان محکم نیست، چسبیده اند. ببینیم این ادعا که اساس تجاوز خطرناک کنونی امریکا را تشکیل می دهد تا چه حد دربرابر واقعیت می تواند تاب بیاورد؟

درنخستین روزهایی که این مساله به وسیله نیویورک تایمزمطرح شد، اقای Jacque Baud (ژاک بو) یکی ازپرقدرت ترین، آگاه ترین و منطقی ترین تحلیل گران غربی (کارمند سابق استخبارات استراتیژیک سویس) این دروغ را افشاکرد. وی صراحت داد که موجودیت سربازان وافسران کوریای شمالی در روسیه یکی ازعادی ترین ومعمولی ترین مسایلی است که بین کشورهای دوست وجود دارد اما موجودیت آن ها درصحنه جنگ کورسک یک دروغ است زیرا تاکنون ازهیچ جایی سندی مبنی برموجودیت آن ها درصحنه جنگ ارایه نشده است. وانگهی روسیه به اندازه کافی سربازدارد وموجودیت واحدهایی ازیک ارتش بیگانه درچنین حالاتی مفید نیست زیرا یگانگی تصمیم رهبری وعمل درصحنه جنگ را دچارمشکل می سازد ومزید برآن مشکل زبان درصحنه جنگ مطرح است. ژاک بو ، درباره عکسی که دریکی ازروزنامه های غربی درباره موجودیت عساکرکوریای شمالی درروسیه منتشرشده بود، با  تمسخرگفت که بیچاره هادیگرسندی نداشتند وعکس یک سربازلاووسی را که دریکی ازمناطق سرد سیر روسیه برداشته شده بود به عنوان مصداق وجود کوریایی ها گذاشته اند.

حالابه طورمجرد و صرفاً فرضی اگر بیندیشیم که سربازان کوریای شمالی درکورسک بوده اند، برای حمله برکشور دیگری (ب ه طریق اولی اوکرایین) نه، بلکه برای دفاع از روسیه برپایه یپمان دوستی وهمکاری ای که بین دوطرف وجود دارد، می توانند حضورداشته باشند. درحالیکه حتا با همین مشروعیت هم آن هاد رکورسک نیامده اند.

کافی است درباره دروغ بودن خبرمربوط به حضور نیروهای نظامی کوریای شمالی درجنگ کورسک گفته شودکه آقای Regisse Lesommier ، گزارشگرمشهورفرانسوی که زمانی هم مسوول هیات تحریرمجله مشهور « پاری ماچ » بوده وازجنگهای تجاوزی امریکا برعراق و افغانستان هم ازنزدیک و درمحل گزارش تهیه کرده و با دو رییس جمهورامریکا هم  مصاحبه داشته است، همین هفته گذشته ازکورسک برگشت. این ششمین بارسفر ایشان به اوکرایین و روسیه بوده است. وی وهمکارش به نام   Charles d’Anjous  ، که مشترکاًمجله ماهنامه ای و رسانه انترنتی « Omerta  »  را ایجاد کرده اند دراین سفرهمراه بودند و دوهفته درجبهه های جنگ کورسک درزیر باران گلوله ها و راکتها به سربردند و از خطوط مقدم جبهه گزارش تهیه کردند. ایشان هفته گذشته به طورمستقیم ازدرون پناهگاه های جبهه کورسک در جواب سوالی گفت که هیچ سربازکوریای را درکورسک ندیده است. دربرگشت به پاریس اومهمان  « Tele liberte  » بود و باردیگرموجودیت سربازان کوریای شمالی درجبهه کورسک را تکذیب کرد. همین آقای رژیس لوسومییه ، درسفرقبلی خود به جبهه های دونباس، درحدود دو سه ماه قبل ازموجودیت گلوله های توپخانه کوریای شمالی درجبهه های روسی پرده برداشت. بناً هیچ گونه طرفداری خاصی از روسیه را نباید به او نسبت داد.

دراینجا  می بینیم که کارد تجاوزگری ناتو و امریکا به استخوان روسیه رسیده و رهبران و رییس جمهورکشوربا اتکا برپشتیبانی بی دریغ اکثریت مطلق مردم خود چنان جواب دندان شکنی به حریفان دادند که هیچگاه از یاد نخواهند برد. روس ها باشلیک موشک هایپرسونیک « اورشنیک » غرب متفرعن را ازخواب خوش لمیده درغفلت ناشی از زورگویی های بیشتراز سی ساله اش با تکان شدید بیدارکرد. شش راکت رعدآسای « اورشنیک » کارخانه بسیار بزرگ زیرزمینی ساخت موشک و دیگرسلاح های پیشرفته را باسرعت نزدیک به ۳ کیلومتردرثانیه در شهر« دنیپروپطروفسک » به خاکریزمبدل کرد. ازقرارمعلوم شدت انفجاربه حدی بود که درحوالی اصابت راکت ها زلزله رخ داد و ازاین کارخانه زیرزمینی که برای محافظت حتا در برابرانفجار زروی درنظرگرفته شده بود، چیزی باقی نماند. گویند این پناهگاه زیرزمینی اگر مستحکم تر از « آزوف ستال » نباشد، ضعیف ترازآن نبوده است. ولادیمیرپوتین به آدرس غربی ها به ویژه انگلیس ها و امریکایی ها اتمام حجت کرد که روسیه به خود حق می دهد کارخانه های این سلاح های دوربرد راکه به  کمک غربی ها برسرزمین روسیه شلیک می شوند هدف قراربدهد و وسیله این هدف قراردادن راهم به جهانیان نشان داد که همین موشک هیبتناک « اورشنیک » است که بعد ازاین آزمایش عملی به طرف تولید انبوه سمت داده شده است.

این حوادث نشان داد که این بار دروغ بزرگ امریکا و آنچه درپی آن بود، برایش نتیجه معکوس به بارآورد، ناتوسراسیمه شده و جلسه اظطراری وزرای خارجه آن صرفاً به این موضوع معطوف است که دربرابراین ضربه قاطع و این سلاح مرگبار روسیه که هیچ پدافندی دردنیا دربرابرآن نمیتواند مقاومت کند، چه خاکی برسرکنند. پوتین با دادن هشدارباش به غرب جمعی اعلام کرد که هنوزسلاح های افشا نشده دیگری در زرادخانه های روسیه وجود دارد که برای دفاع از سرزمین تاریخی روسیه دشمنان آن را از رودررویی ناامید خواهد ساخت.

غرب جمعی متجاوزباید این باربا دقت بیشتر به هر گامی که دراین بادیه میگذارد بیاندیشد. وطن پرستی و روحیه فداکاری درباره وطن دراین سرزمین را دست کم نگیرند. توان علمی و تکنولوژیک و وجود انبوه دانشمندان مبتکر، کارگران و سربازان فداکار و جوانان سرسپرده آن و این واقعیت راکه این کشوردرطول هفتاد سال سوسیالیزم با روحیه ویژه ای بالاآمده است نادیده نگیرند. اینجا دیگر نه عراق، نه افغانستان، نه لیبیا و نه...است، اینجا سرزمین استالین و ژوکوف و الکساندرنفسکی و کوتوزوف است.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ‍۲۶۱۱ 

Copyright ©bamdaad 2024