رییس ‌جمهور کولمبیا خواستار «اعتصاب عمومی جهانی» در همبستگی با فلسطین شد

«اگر ملتی برای ملت دیگر به خیابان بیاید، صلح برای بشریت آغاز خواهد شد.»

 

این جمله‌ گوستاوو پترو، رییس جمهور کولمبیا، در پیامی در شبکه‌ اجتماعی « ایکس» ، بار دیگر نام او را در مرکز تحولات سیاسی و بین ‌المللی قرارداد. پترو، که از مدافعان سرسخت آرمان فلسطین است، روز پنجشنبه ۲ اکتوبر خواستار آن شد که گروه لاهه اعتصاب عمومی جهانی را در همبستگی با مردم فلسطین و فعالان کاروان جهانی «صمود» که به دست اسراییل متوقف شدند، فراخوان دهد.

قوای بحری اسراییل روز پنجشنبه بیش از ۴۰ کشتی حامل کمک ‌های بشردوستانه را که به سمت نوار غزه در حرکت بودند، در آب ‌های مدیترانه متوقف کرد. بیش از ۹۰ درصد از ۵۰۰ فعال بین‌ المللی حاضر در کاروان بازداشت شدند، از جمله ۴۴۳ نفر که در میان شان دو شهروند کولمبیایی ( مانویلا بدویا و لونا بارتو ) حضور داشتند. این کاروان که با نام «صمود» شناخته می ‌شود، حامل دوا و مواد غذایی برای جمعیتی بود که بیش از دو سال است زیر بمباران و محاصره‌ اسراییل قرار دارند.

پترو در واکنش به این اقدام، گفت: « آقای ترامپ باید بداند هیچ طرح صلحی آغاز نخواهد شد مگر آنکه بلافاصله غذا وارد غزه شود. وقتی مردم از گرسنگی کشته می‌ شوند، صلحی در کار نخواهد بود.»

او در ادامه خطاب به رییس جمهور امریکا افزود: « هنوز کشتی‌ هایی در راه غزه هستند. آن‌ ها را متوقف نکنید. اجازه دهید غذای جهان به غزه برسد. اگر ایالات متحده و اروپا اجازه دهند کسانی که تنها برای مردم گرسنه غذا برده‌اند، به گروگان گرفته شوند، آزادی و دموکراسی ‌شان بی‌ معنا خواهد شد.»

 گروه لاهه و مسوولیت بین ‌المللی

پیشنهاد پترو برای فراخوان اعتصاب جهانی متوجه «گروه لاهه» است؛ ایتلافی از هشت کشور (بولیویا، کولمبیا، کوبا، هندوراس، مالزیا، نامیبیا، سینگال و افریقای جنوبی) که در جنوری سال ۲۰۲۵ تشکیل شد. این گروه در واکنش به بحران انسانی در غزه شکل گرفت و متعهد شد تا احکام صادرشده از سوی دادگاه کیفری بین‌المللی علیه بنیامین نتانیاهو، صدراعظم اسراییل، را به اجرا بگذارد. اتهام نتانیاهو، ارتکاب جنایت جنگی است.

پترو تاکید کرد: «اعتصاب عمومی جهانی، ابزاری است برای فشار بر قدرت ‌هایی که خود را مدافع آزادی می‌ خوانند، اما در برابر نسل ‌کشی آشکار سکوت کرده‌اند.»

در ادامه‌ اعتراض‌ها، رییس جمهور کولمبیا دستور داد تا تمام اعضای هییات دیپلوماتیک اسراییل از کشور خارج شوند. او در پیامی در «ایکس» نوشت: « همه‌ ایی هییات دیپلوماتیک اسراییل از کولمبیا اخراج می ‌شود. پیمان تجارت آزاد با اسراییل نیز فوراً لغو خواهد شد.» روابط دیپلوماتیک میان دو کشور از ماه می ۲۰۲۴  ترسایی قطع شده بود و این تصمیم تازه عملاً هرگونه همکاری باقی ‌مانده را پایان داد.

در پایتخت کولمبیا، بوگوتا، ده‌ها تن از فعالان و حامیان فلسطین در منطقه‌ مالی شهر تجمع کردند. آنان مقابل ساختمان «انجمن ملی کارفرمایان کولمبیا (ANDI)»   که به گفته‌ معترضان، شریک تجاری اسراییل است، شعار سر دادند و وعده دادند که اعتراضات را در روزهای آینده ادامه خواهند داد. صحنه‌هایی مشابه در ایتالیا، یونان، ایرلند و دیگر کشورها نیز دیده شد؛ همان چیزی که پترو آن را نشانه‌ « آغاز صلح جهانی » دانست.

 

 بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۵ـ ‍ ۰۴۱۰      

Copyright ©bamdaad 2025

 

حمله اسراییل به صمود ، تروریزم دولتی، دزدی دریایی مدرن و نقض آشکار قوانین بین ‌المللی

 

«ایتلاف بولیواری برای ملل امریکای ما» (آلبا) حمله اسراییل به ناوگان جهانی «صمود» و بازداشت حامیان غزه را اقدامی تروریستی و دزدی دریایی مدرن خواند و آن را محکوم کرد.

به گزارش خبرگزاری آناتولی، این ایتلاف که متشکل از کشورهای امریکای لاتین و کاراییب است، جمعه در بیانیه‌ای اعلام کرد: اسراییل بار دیگر ماهیت جنایتکارانه خود را نشان داد. این بیانیه افزود: حمله به صمود ادامه سیستماتیک سیاست نابودی و اشغالی است که بیش از هفت دهه خون مردم فلسطین را خشکانده است.

 

آلبا حمله اسراییل به صمود را «تروریزم دولتی، دزدی دریایی مدرن و نقض آشکار قوانین بین‌ المللی» خواند و افزود که اسراییل با استفاده از «تاکتیک‌های ارعاب» « خدمه غیرنظامی را که تنها هدف آنها شکستن محاصره جنایتکارانه علیه نوار غزه و ارسال کمک انسانی به مردم گرسنه و بیمار و تحت حصر نظامی است» بازداشت کرد.

ایتلاف بولیواری برای ملل امریکای ما از جامعه جهانی خواست اقدام رژیم اسراییل را محکوم کند و همچنین خواستار آزادی فوری فعالان حامی فلسطین شد.

آلبا تصریح کرد که مردم فلسطین قربانی «محاصره غیرانسانی» شده‌اند و بر «همبستگی تزلزل ‌ناپذیر» خود با فلسطینی‌ها تاکید کرد.

ارتش اسراییل روز پنجشنبه با حمله به «کاروان همبستگی صمود» که متشکل از حدود ۴۰ کشتی حامل کمک‌ های انسان ‌دوستانه به غزه بود، تقریباً همه شناورها را توقیف و بیش از ۴۵۰ فعال خارجی از جمله گرتا تونبرگ، کنشگر سرشناس محیط زیست سویدنی را بازداشت کرد. این اقدام موجی از اعتراضات بین‌المللی و تظاهرات در شهرهای اروپا، امریکای لاتین و آسیا به دنبال داشت.

تصاویر زنده نشان می‌ داد که سربازان اسراییلی با تجهیزات کامل نظامی، از جمله دوربین های شب بین، سوار کشتی ‌ها شده و مسافران را با واسکت ‌های نجات و دستان بالا در گوشه عرشه جمع کرده‌اند. وزارت خارجه اسراییل نیز ویدیویی منتشر کرد که تونبرگ را در میان نظامیان اسراییلی بر روی عرشه نشان می ‌داد.

کاروان صمود، که هدف آن رساندن دارو و مواد غذایی به غزه و شکستن محاصره ۱۸ ساله این باریکه بود، از ده‌ ها وکیل، نماینده پارلمان و فعال مدنی تشکیل شده بود. برگزارکننده گان اعلام کردند یکی از کشتی‌ ها به نام «مارینت» همچنان در حال حرکت به سوی غزه است و در ۸۰ مایلی ساحل قرار دارد.

گرتا تونبرگ در یک پیام ویدیویی از پیش ضبط ‌شده، بازداشت خود را « آدم‌ ربایی توسط نیروهای اسراییلی» خواند و تاکید کرد: «ماموریت ما کاملاً صلح ‌آمیز و براساس قوانین بین‌المللی بود.»

وزارت خارجه ایتالیا اعلام کرد اتباع اروپایی بازداشت ‌شده احتمالاً از روز دوشنبه با پروازهای چارتر به پایتخت‌هایشان بازگردانده خواهند شد. در همین حال، مقامات اسراییلی گفتند همه بازداشت ‌شدگان در بندر اشدود پیاده شده و سالم هستند، اما پس از انتقال به بازداشتگاه کتسیعوت در جنوب اسراییل، روند اخراج آن ‌ها آغاز خواهد شد.

این اقدام اسراییل واکنش ‌های تندی در جهان به همراه داشت. رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه، اقدام اسراییل را « قلدری» توصیف کرد و دادستانی استانبول تحقیقاتی را درباره بازداشت ۲۴ تبعه ترک آغاز کرد. در افریقای جنوبی، رییس جمهور سیریل رامافوسا آزادی فوری شهروندان کشورش، از جمله نلسون ماندلای کوچک، نوه رهبر تاریخی ضدآپارتاید را خواستار شد. در اروپا نیز اتحادیه‌های کارگری ایتالیا برای جمعه اعتصاب عمومی اعلام کردند.*

وزارت خارجه فلسطین در بیانیه‌ ای اقدام اسراییل را « نقض آشکار قوانین بین‌المللی و جنایت جنگی » خواند و جنبش حماس نیز ضمن حمایت از فعالان بازداشت ‌شده، آنرا «  جنایتکارانه» توصیف و مردم را به اعتراضات خیابانی فراخواند.

کاروان صمود در حالی هدف یورش قرار گرفت که جنگ اسراییل علیه غزه وارد بیست و چهارمین ماه خود شده و بنا بر آمار مقامات بهداشتی فلسطینی تاکنون بیش از ۶۶ هزار کشته برجای گذاشته است. اسراییل اما همچنان عملیات خود را « دفاع مشروع » در برابر حماس می ‌داند و محاصره دریایی غزه را قانونی اعلام کرده است.

ایالات متحده و اسراییل هم‌ زمان طرحی تازه برای پایان جنگ ارایه داده‌اند که بر اساس آن، حماس باید تسلیم شود و دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا، موقتاً اداره غزه را بر عهده گیرد؛ طرحی که تا اکنون با مخالفت‌های گسترده روبه‌ رو شده است.

با وجود این، بازداشت صد ها فعال صلح‌ طلب از بیش از ۴۰ کشور و تصاویر منتشرشده از برخورد خشونت‌ بار اسراییل با کشتی‌ های کمک ‌رسان، بار دیگر انزوای بین‌المللی این رژیم را پررنگ ‌تر کرده و خیابان‌های جهان را به صحنه اعتراضات علیه ادامه محاصره غزه و تداوم جنگ بدل ساخته است./صدای مردم

 

* به گزارش منابع خبری غرب در تظاهرات گسترده و سراسری امروز در ایتالیا که به دعوت اتحادیه های کارگری اینکشور راه اندازی شده بود ، بیش از دو میلیون شهروند ایتالیا شرکت ورزیده بودند که گزارش مفصل آن بزودی از طریق بامداد بنشر میرسد .

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ‍۰۴۱۰      

Copyright ©bamdaad 2025

 

 

به رسمیت شناختن کشور فلسطین: واقعیتی عملی یا برخوردی تاکتیکی؟

عاقل تقض

روزنامه مارنینگ استار

از به رسمیت شناختن کشور فلسطین، و آنچه به رسمیت شناختن محتاطانه حقوق قانونی ملت فلسطین تعبیر می‌ شود، صرف ‌نظر از انگیزه‌های شومی که ممکن است در برخی موارد در پشت آن نهفته باشد، اصولاً باید استقبال کرد. همه ما خوب می ‌دانیم که این به رسمیت شناختن نتیجه‌ بیداری ناگهانی وجدان برخی از رهبران غربی نیست، به ‌ویژه آنهایی که دولت‌ های شان در فجایع پی‌ درپی تحمیل‌ شده بر مردم فلسطین از آغاز قرن گذشته تا امروز مسوولیت تاریخی دارند و آنهایی که بخش مهمی از مسوولیت نسل ‌کشی جاری مردم فلسطین بر دوش شان است. این دولت‌ ها مسوول تأمین بی ‌ملاحظه و مستمر تسلیحات مورد استفاده نیروهای اشغالگر اسراییلی و همچنین شکست کامل (یا در واقع بی‌ میلی شرم‌ آور) در مهار کردن رژیم تل‌آویو، متوقف کردن تحمیل گرسنگی به مردم غزه، و تضمین تحویل کمک ‌های انسان ‌دوستانهٔ حیاتی مورد نیاز فلسطینیان هستند. کاملاً موجه و قابل درک است که مردم جهان در مورد مقاصد این جدیدترین طرفداران تشکیل کشور فلسطین تردید داشته باشند، به ‌ویژه با اهمیتی که آنها در نظر دارند و نیز نبود هرگونه اشاره‌ روشن به مرزها، سازوکار تحقق این خواست، و دیگر ملاحظات مربوط به این شناسایی. با توجه به اینکه بیش از ۱۴۵ کشور* عضو سازمان ملل متحد تا اکنون کشور فلسطین را به رسمیت شناخته ‌اند و مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز در سال ۲۰۱۲ فلسطین را به‌ عنوان کشور ناظر غیرعضو پذیرفته است، و نیز با وجود قطعنامه‌ های بین‌المللی بی‌ شماری که از حق تعیین سرنوشت و تشکیل کشور فلسطین، بدون ارایه مسیر مشخص برای عملی کردن این شناسایی، حمایت می ‌کنند، به‌ هیچ‌ روی بدبینانه نخواهد بود اگر گفته شود که تحولات اخیر نیز به احتمال زیاد تغییر ملموسی در وضع موجود ایجاد نخواهد کرد. تا زمانی که اسراییل همچنان از مصوونیتی که جامعه بین ‌المللی به آن داده است برخوردار باشد و محکوم یا تحریم واقعی نشود، حتا از سوی دولت‌هایی که در ماه سپتامبر قصد شناسایی کشور فلسطین را در مجمع عمومی سازمان ملل دارند، این بن ‌بست فاجعه ‌بار همچنان ادامه خواهد داشت. و تا زمانی که همین دولت‌ها از هر اقدام مثبت و موثری برای پشتیبانی از گفته‌ ها و مقاصد شان خودداری کنند، موضع‌ گیری‌های کنونی در بهترین حالت فقط ارزش نمادین خواهد داشت. اقدامات آنها می ‌تواند و باید شامل اعمال فشار بر اسراییل برای پایان دادن فوری به تهاجم و حضورش در غزه، ارسال کاروان‌ های حامل کمک‌ های انسانی به گرسنگان غزه، پافشاری بر اینکه اسراییل اجازه عبور امن و بدون مانع کمک‌ها را بدهد، یا اعمال فشار بر اسراییل برای لغو تصمیم جنایت ‌کارانه‌اش در مورد گسترش شهرک ‌سازی‌ها در کرانه باختری و الحاق کامل این سرزمین به اسراییل باشد.

کرانه باختری طبق قوانین بین‌المللی بخشی از کشور فلسطین آینده است و الحاق آن به اسراییل اساساً تأسیس کشور فلسطین را غیرممکن می ‌سازد. علاوه بر این، به‌هیچ‌ وجه نمی ‌توان پذیرفت که حق تعیین سرنوشت در فلسطین تاریخی صرفاً از راه تصویب و اجرای قانون « دولت- ملت » مصوّب تابستان ۲۰۱۸ ترسایی در انحصار یهودیان اسراییلی باقی بماند.

پس از ۲۲ ماه جنایت نسل ‌کشی، که برای جهانیان پخش زنده تلویزیونی شده، و ادامه کارزارها و تظاهرات مداوم در همبستگی اصولی با مردم فلسطین، بسیاری از دولت ‌های غربی در برابر فشار عظیم و فزاینده در کشورهایشان نگران شده‌اند و از پیآمدهای احتمالی این فشارهای مردمی برای موقعیت سیاسی خودشان، از جمله در عرصه انتخابات، بیمناک‌ شده‌اند، که باید هم بشوند.

کاملاً ممکن است که این تغییر موضع موقتی باشد تا زمانی که آب‌ها از آسیاب بیفتد. از این روست که شاهد دودلی کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، هستیم که اعلام کرده است که دولت بریتانیا فقط اگر جنگ غزه پایان نیابد یا اجازهٔ ورود کمک ‌ها به غزه داده نشود، فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت. به این معنی که حتا یک آتش ‌بس یا مصالحه موقت، یا هر حیله ‌ای که رژیم نتانیاهو به آن متوسل شود، ممکن است منجر به تغییر موضع دولت بریتانیا شود. این در حالی است که تعیین سرنوشت حق مردم فلسطین است و به رسمیت شناختن کشور فلسطین صرفاً موضع بریتانیا را با قوانین بین‌المللی و قطعنامه‌ های متعدد سازمان ملل متحد در این مورد همسو می‌ کند. شناسایی رسمی کشور فلسطین به‌هیچ‌وجه « هدیه‌ » استارمر به مردم فلسطین نیست. بنابراین، بسیار مهم است که کارزارها و تظاهرات عمومی در بریتانیا و جهان، حتا در صورت برقراری آتش ‌بس، با همان شتاب و قدرت ادامه یابد. فعالان این کارزار باید به ابهام‌های ساختگی عمدی در مورد مرزهای کشور فلسطین، محل دقیق ترسیم خطوط مرزی، شرایط تاسیس کشور، و چشم‌ انداز روابط کشور فلسطین با اسراییل اشغالگر نیز آگاه باشند و هوشیارانه واکنش نشان دهند. به این ترتیب، و با این ابهام‌ های ساختگی، شناسایی کشور فلسطین می ‌تواند صرفاً نمادین و روی کاغذ باشد و کاربست عملی یا محتوای واقعی نداشته باشد. تنها راه‌ حل مطمین تأکید مجدد بر تطابق مرزهای کشور فلسطین با قطعنامه‌های سازمان ملل متحد و قوانین بین‌المللی است، یعنی در داخل مرزهایی که در ۴ جون ۱۹۶۷ ترسایی وجود داشته، با اورشلیم شرقی به‌ عنوان پایتخت، و تأمین حق بازگشت برای همه پناهندگان فلسطینی. این نسخهٔ نهایی راه‌ حل دو کشور است که نباید از آن عقب ‌نشینی کرد، زیرا حق مسلم مردم فلسطین است.

نزدیک به دو سال پس از آغاز جنگ خونین و فاجعه ‌بار کنونی در غزه- « نکبت دوم» به بهانهٔ حملهٔ ۷ اکتوبر، رژیم آپارتاید جنایت ‌کار در تل آویو به اتکای ماشین جنگی منفورش می‌ خواهد جهان را متقاعد کند که بحران فاجعه ‌بار کنونی در فلسطین و به ‌طور گسترده ‌تر در خاورمیانه از همان روز ۷ اکتوبر سرچشمه می ‌گیرد. در حالی که واقعیت این است که این وضع ناشی از بیش از یک قرن مداخله‌ لگام‌ گسیخته امپریالیستی، ۷۷ سال استعمار اسراییل و آواره گی فلسطینیان، و ۵۸ سال اشغال و آپارتاید بی‌ رحمانهٔ رژیم صهیونیستی همراه با خشونت‌های هولناک در عرصه‌های دیگر علیه ملت فلسطین است.

بدون راه‌ حل قاطع و عادلانه برای این درگیری وحشتناک و در صورت تسلیم شدن در برابر تلاش‌های اسراییل برای از بین بردن هرگونه امید به راه‌ حل دو‌ کشوری، نه در فلسطین هیچ امیدی به صلح و ثبات پایدار خواهند داشت و نه کل منطقه. تنها راه‌ حل پذیرفتنی و روند عملی پیش‌ رو همانا پافشاری بین‌المللی (از طریق سازمان ملل متحد و قوانین بین‌المللی) برای وادار کردن اسراییل به پایان دادن فوری و کامل خون ‌ریزی در غزه، عقب‌ نشینی از همه سرزمین‌هایی که در جنگ جون ۱۹۶۷ و پس از آن اشغال غیرقانونی کرده است، و تاسیس کشور فلسطین است. این کشور باید درون همان مرزهای پیش ‌گفته ایجاد شود، همه پناهندگان فلسطینی حق بازگشت به کشورشان داشته باشند، زندانیان فلسطینی از زندان‌ها و بازداشتگاه‌های اسراییل آزاد شوند، و پایان دادن به هرگونه مداخله خارجی در امور داخلی کشور فلسطین تضمین شود. چگونگی حکومت، سیاست، و روند تحولات آینده در کشورهای غرب آسیا (خاورمیانه) فقط در اختیار و به عهده مردم این کشورهاست. اگرچه به رسمیت شناختن کشور فلسطین گامی به جلو است و باید از آن استقبال کرد، ولی نباید گذاشت که این اقدام فقط نمادین و صرفاً تلاشی ظاهری برای «جبران » بی‌عدالتی چندین دهه‌ یی جامعه جهانی و نهادهای بین‌المللی (به ‌ویژه سازمان ملل متحد) علیه ملت فلسطین باشد. نباید گذاشت به‌ جای حل ‌وفصل روشن و قطعی این مناقشه درازمدت، بار دیگر به سیاست مهار و مدیریت بحران بازگردند.

 

یادداشت بامداد : با آنکه مقاله پیش از موج تازه برسمیت شناختن دولت فلسطین نگاشته شده است ، درآن دیدگاه ها و خواست های مشخص در مورد آینده این کشور، و بغرنجی پروسه ایجاد « دو دولت » وجود دارد که دانستن آن به درک از انکشافات روان در فلسطین و منطقه یاری میرساند.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ‍ ۲۵۰۹     

 

Copyright ©bamdaad 2025

 

 

 

بحران حکومتی در فرانسه و راه ‌های غلبه بر آن

 

 

فابین روسل، منشی عمومی حزب کمونیست فرانسه، در یک سخنرانی همه جانبه در جشنواره اومانیته که هزاران نفر به آن گوش می‌ دادند، به تحلیل وضعیت کنونی و بحران اجتماعی -سیاسی حاکم بر فرانسه پرداخت. او بر ضرورت یک تغییر اساسی در ساختارهای سیاسی کشور تأکید کرد.

روسل تصویری نگران ‌کننده از جامعه امروز فرانسه ترسیم می ‌کند که با بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و مالیاتی دست‌ وپنجه نرم می ‌نماید. تحلیل او بر ناامنی شغلی گسترده و فقر فزاینده تمرکز دارد و نشان می ‌دهد که چگونه اقشار مختلف جامعه، از کارمندان و بازنشستگان گرفته تا خانواده‌ها، در تامین نیازهای اولیه خود با چالش‌های جدی روبرو هستند. او با ذکر مثال‌ های ملموس، وضعیت بی‌ثبات کارمندان و متقاعدینی را که از پس پرداخت بل های خود برنمی ‌آیند، زنانی که با کار موقت با حقوق ۹۰۰ یورو در ماه زندگی خود را می‌ گذرانند، و خانواده‌هایی که وعده‌های غذایی خود را حذف می ‌کنند، به‌ وضوح به تصویر کشید.

او همچنین به بحران مسکن اشاره کرد و خاطرنشان کرد که سه میلیون نفر در شرایط نامناسب زندگی می‌ کنند، کرایه سرپناه سرسام‌آور است و مسکن اجتماعی غیرقابل دسترسی است. وضعیت وخیم بخش‌های عمومی مانند آموزش و خدمات صحی نیز از نظر او نشانه ‌هایی از فروپاشی سیستم است. در این میان، بی‌عدالتی مالیاتی به عنوان محوری ‌ترین نابرابری برجسته می ‌شود، زیرا دارایی ثروتمند ترین افراد جامعه به دلیل سیاست‌ های مالیاتی ترجیحی به‌ شکل سرسام‌آوری افزایش یافته است.

روسل فاش کرد که ۵۰۰ فرد ثروتمند فرانسه از سال ۲۰۱۷ ترسایی دارایی‌های خود را دو برابر کرده‌اند (از ۶۰۰ میلیارد یورو به ۱.۲ تریلیون یورو) که این امر به لطف معافیت‌ های مالیاتی مانند لغو مالیات بر ثروت و کاهش مالیات بر سود سهام محقق شده است. او این وضعیت را « بزرگ ‌ترین دزدی در تاریخ کشور ما» نامید. در نهایت، این تحلیل با استفاده از روایت‌های شخصی تکان‌ دهنده، بر فوریت وضعیت و لزوم اقدامات فوری برای مقابله با بحران ‌های پیش ‌رو تأکید می‌کند.

سخنرانی فابین روسل تصویری تیره و تار از وضعیت سیاسی و اجتماعی فرانسه در سال ۲۰۲۵ ارایه می ‌دهد که به گفته او، تغییرات سیاسی را در کشور به یک ضرورت ناگزیر تبدیل کرده است.

در همین رابطه مقاله کوتاه  وَنسان بوله عضو، رهبری و منشی شعبه بین‌المللی حزب کمونیست فرانسه در رابطه با راه کرد حزب کمونیست در برخورد با بحران حاکم بر دولت فرانسه در خور توجه میباشد ./ نامه مردم

 

بحران حکومتی در فرانسه و راه ‌های غلبه بر آن

 وَنسان بوله

فرانسه در حال حاضر با بدترین بحران حکومتی خود از زمان پایان جمهوری چهارم در دهه‌ ۱۹۵۰ روبه ‌روست۱. سیاست ‌های نولیبرالی که از سوی فرانسه و اتحادیه اروپا دنبال شده‌اند، موجب صنعتی‌ زدایی کشور و در نتیجه فروپاشی همبستگی اجتماعی و سرزمینی شده‌اند. در سال ۲۰۱۷ ترسایی بورژوازی فرانسه با روی کار آوردن امانویل ماکرون، دست به قمار زد، به این امید که با درز‌اندازی میان نیروهای چپ و راست، سلطه خود را بازسازی کند. این تجربه شکست خورد. بخشی از بورژوازی اکنون به سمت راست افراطی متمایل شده است. این تغییر، تحولی بزرگ و خطرناک در چشم‌انداز سیاسی کشور به شمار می ‌رود.

در انتخابات قانون‌ گذاری که پس از انحلال مجلس ملی توسط امانویل ماکرون در سال ۲۰۲۴  برگزار شد، ایتلاف چپ بیشترین کرسی ‌ها را به دست آورد، ولی بیشترین آرا را کسب نکرد. در دور دوم، جناح راست افراطی به تنهایی سه میلیون رای بیشتر از مجموع کل آرای چپ به دست آورد. امانویل ماکرون از واگذاری حق تشکیل دولت به چپ خودداری کرد و همین امر بی‌ ثباتی سیاسی را تشدید نمود. در طول ده ماه، دو صدراعظم پیاپی روی کار آمدند، زیرا هیچ‌ کدام در پارلمان از حمایت اکثریت برخوردار نبودند. آخرین آنها، فرانسوا بایرو، برنامه‌ای گسترده برای ۴۴ میلیارد یورو کاهش در بودجه ارایه داد. در همان زمان، ۲۱۱ میلیارد یورو از طریق سازوکارهای مبهم و بدون هیچ تعهد متقابل در اختیار شرکت‌ ها قرار گرفت. بایرو که با بن‌ بست مواجه شد، خواستار رای اعتماد پارلمان شد و همانطور که انتظار می‌ رفت، موفق نشد. به دنبال آن نخست‌ وزیر جدید، سباستین لوکارنو، منصوب شد. او اعلام کرد که یکی از تدابیر فرانسوا بایرو مبنی بر حذف دو تعطیلات رسمی ( که به ‌ویژه بسیار نامحبوب بود ) کنار گذاشته خواهد شد. ولی این تغییرات همچنان سطحی خواهند بود. تغییر دولت کافی نیست، ما باید سیاست را تغییر دهیم!

این امر در عرصه‌ سیاست جهانی نیز صدق می ‌کند. امانویل ماکرون خود را به‌عنوان یک جنگ‌ سالار اروپایی معرفی می ‌کند و بر پویایی بلوک‌ها، اقتصاد جنگی و تهدید هسته‌ ای تأکید دارد، آن هم در بستر اتحادیه‌ اروپایی که در بحران عمیق فرو رفته است. جنگ بار دیگر به‌ عنوان ابزاری برای وحدت‌ بخشیدن به بورژوازی و حفظ سلطه‌ آن به کار گرفته می ‌شود.

در این زمینه، راست افراطی خود را به‌عنوان نامزد قدرت معرفی می ‌کند. این جریان از پروژۀ «اولویت ملی» خود دست نکشیده است؛ پروژه‌ای که هدف آن بازسازی جامعه‌ فرانسه بر پایه‌های نژاد پرستانه و بیگانه‌ ستیزانه است. راست افراطی در انتظار برگزاری احتمالی انتخابات قانون ‌گذاری یا حتا ریاست ‌جمهوری است تا به قدرت برسد.

با این حال، روزنه‌ ای از امید در جنبش اجتماعی دیده می ‌شود. مردم فرانسه به‌ طور کامل تسلیم یأس و سرخوردگی نشده‌اند. در دهم سپتامبر ، جنبشی خودجوش از خشم در سراسر کشور شعله ‌ور شد. این خیزش نه از دل جنبش اجتماعی سازمان ‌یافته برخاست و نه از یک حرکت خشمگینِ پراکنده. با ‌این ‌وجود، در همان روزها، جنبش‌ های سازمان یافته‌ تر دیگری نیز به آن پیوستند.

در ۱۸ سپتامبر ، به دعوت اتحادی متشکل از همه سندیکاهای کارگری کشور ، روز ملی اعتصاب‌ها و اعتراضات برگزار خواهد شد. وحدت اتحادیه‌ های کارگری ضروری است. (این تظاهرات اعتراضی در روز پنج‌ شنبه با موفقیت همه‌جانبه برگزار شد.)

بنابراین، پرسش اینست که پیامدهای سیاسی‌ این جنبش‌های اجتماعی و همبستگی‌های سندیکایی چیست. برخی نیروهای چپ از هم‌ اکنون به انتخابات ریاست‌ جمهوری ۲۰۲۷ می ‌اندیشند و مدعی‌ هستند که تنها آنان قادر به متحد کردن چپ هستند. ژان-لوک ملانشون  و حزب  « فرانسه تسلیم ‌ناپذیر»  که در تلاش است پایگاهی اجتماعی بر مبنای هویت‌های جامعه‌ محور بنا کند، ولو به بهای به حاشیه راندن چپ، از این نیروها می ‌باشند. افزون بر این، نمی‌ توان خواستار وحدت در انتخابات ریاست ‌جمهوری شد و هم ‌زمان انتخابات شاروالی‌ها در مارچ ۲۰۲۶ ترسایی  را نادیده گرفت.

حزب کمونیست فرانسه خواستار تشکیل یک ایتلاف سیاسی بر پایه‌ جنبش اجتماعی و محتوای سیاسی دگرگون ‌ساز است. این حزب یک « پیمان ملی برای آینده‌ فرانسه » (تارنمای حزب کمونیست فرانسه) را منتشر کرده است که سه محور اصلی دارد:

تعهد به اشتغال، نوسازی صنعتی و گذار زیست‌محیطی؛ یک جمهوری‌ نوین، اجتماعی، لاییک و دموکراتیک؛ و فرانسه‌ای متعهد به صلح و همکاری.

ایتلاف چپ، برای دستیابی به اکثریت، باید بر پایه‌ محتوای سیاسی ساخته شود. خشم و یأسی عمیق در کشور وجود دارد. راست افراطی در چند قدمی ماست. نیروهای چپ باید با مطالبه‌ دگرگونی اجتماعی و دموکراتیک و با سیاستی مبتنی بر صلح به انتظار مردم فرانسه پاسخ دهند!

پی‌ نوشت:

۱ـ جمهوری چهارم فرانسه، میان سال های ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۸ ترسایی بر این کشور حاکم بود.

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ‍ ۲۸۰۹      

Copyright ©bamdaad 2025

 

هشتادمین سالگرد تاسیس سازمان ملل متحد

و گشایش هشتادمین دور اجلاس اسامبله عمومی

صمـد ازهـر

امروز ۲۳ سپتمبر ۲۰۲۵ هشتادمین دور اجلاس اسامبله عمومی با بیانیه نهایت جامع، مستدل، منطقی، متکی بر منشور سازمان، احساس مسوولیت، عدالت خواهی اقتصادی و اجتماعی و ابراز نگرانی از پایمال شدن اصول و ارزش های توافق شده در هشتاد سال پیش، از سوی ابر قدرت ها، توسط سر منشی انتونیو گوتیرش گشایش یافت. در بخش بحث بر امنیت و صلح جهانی، بعد از محکوم کردن جنگ در اوکرایین و تقاضای ختم عاجل آن، او با جدیت تام به خاور میانه و بالخصوص فلسطین و فاجعه متداوم غزه پرداخته نسل کشی و استفاده از تحمیل فاقه گی به مثابه حربه جنگی علیه مردم ملکی را جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت اعلام داشت و تقاضا نمود فیصله محکمه عدالت بین المللی تطبیق گردد.

من نمی توانم در این مختصر، حتا نقاط برجسته آن بیانیه مبسوط را بازنویسی کنم، اما با مسوولیت تمام گفته می توانم که بهترین بیانیه ها بود.

بیانیه رییس جمهور برازیل نیز از لحاظ واقع بینی و شهامت بیان حقایق جایگاه بسیار برجسته داشت. او فاجعه جاری در غزه را با منطق کوبنده و خیلی عاطفی محکوم نمود. وی گفت حمله و گروگان گیری حماس را تقبیح می کنیم ولی هیچ بهانه و دلیلی نمی تواند مجوزی برای ویرانی کامل مساکن و قتل عام مردم ملکی گردد. او سیاست اعمال زور و مداخله در امور داخلی کشورها از سوی امریکا را مخالف اصول این سازمان جهانی توصیف نمود.

بیانیه ترامپ رییس جمهور امریکا، با بی ارزش دانستن اظهارات گوتیرش و کم بها دادن به سازمان ملل متحد، تقریباً سر تا پا برای مصرف داخلی ایالات متحده بود. او از دستاورد هایش (از طریق اعمال زور) مباهات نمود. پناهنده گان و مهاجرانِ را، همچون جانوران کثیف، منبع مواد مخدر، جنایت، مرض و بی نظمی شناساند و ادعا کرد که با بستن مرزها، مهاجرت به امریکا به صفر رسیده است. او ضمن مخالفت با مرزهای باز، از اروپا خواست آنها نیز مرزهای شان را ببندند. ترامپ موضوعات محیط زیست، تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین را به سخره گرفت و ادعا کرد همه اش دروغ است و هیچ تعییری رخ نداده است. طرح کننده گان آن را نیز احمق خطاب کرد.

در تمام مسایل، از سیاست و اقتصاد گرفته تا صحت، آموزش، تکنالوژی، جنگ و صلح و عرصه های دیگر، معیارهای آقای ترامپ در تقابل با معیارهای فردی و جمعی دیگران بود.

نقطه مرکزی در آجندای امسال اسامبله عمومی، فلسطین و غزه بود. می دانیم که چهار کشور ناروی، اسپانیا، ایرلند و سلووانیا در سال ۲۰۲۴ کشور فلسطین را به رسمیت شناختند؛ بریتانیا، کانادا، استرالیا و پرتگال دیروز یعنی یک روز قبل از گشایش اجلاس اسامبله عمومی، فرانسه و چندین کشور دیگر در جریان اجلاس به این پروسه پیوسته رفتند و می روند. المان و ایتالیا از پیوستن به این پروسه امتناع کرده اند.

از جمله ۱۹۳ کشور صرف ۲۹ کشور به شمول ایالات متحده امریکا و اسراییل و چند متحد شان چون جاپان، کره جنوبی و سنگاپور در آسیا؛ کامرون در افریقا، پاناما در امریکای لاتین و بیشتر کشورهای اقیانوسیه تا اکنون دولت مستقل فلسطین را به رسمیت نشناخته اند.

آنچه در اینجا در باره جریان جلسه یادداشت کردم از حافظه بود که بدون شک کاستی ها دارد و بسیاری موضوعات برجسته شاید از حافظه و قلم افتاده باشند. این نوشته با عجله ترتیب و شکل اطلاع رسانی دارد نه تحلیل.

 

۲۳سپتمبر ۲۰۲۵ /اول میزان ۱۴۰۴

 

یادداشت بامداد : جاپان هم امروز اعلان نمود که بزودی دولت فلسطین را برسمیت میشناسد.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ‍ ۲۴۰۹     

Copyright ©bamdaad 2025