آیا صلح در اوکرایین ممکن است ؟

 

ویجی پراشاد


تمام این مساله به یک بن‌بست تبدیل شده است. نمایش سیاسی در دفتر بیضی ‌شکل کاخ سفید مجموعه‌ ای از واکنش ‌های قابل پیش‌بینی را در سراسر جهان برانگیخت. برخی از واکنش ‌ها شامل خشم از رفتار بی ‌ادبانه‌ رییس ‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، و احساس شرمنده گی برای رییس ‌جمهور اوکرایین، ولودیمیر زلنسکی، بودند. سپس، شکست رییس ‌جمهور فرانسه، امانویل مکرون، در دستیابی به توافق اروپایی با کیر استارمر، صدراعظم بریتانیا، و زلنسکی، بن‌ بست‌های مطلقی را که این جنگ فرسایشی در اوکرایین با آن روبروست، آشکار کرد. پرسشی که از این بحث‌ ها برمی ‌آید، ساده است:

آیا راهی برای خروج از این جنگ وجود دارد؟

جنگی دایمی:

اگر هدف زلنسکی و شرکای اروپایی ‌اش از جنگ، تضعیف روسیه یا سرنگونی دولت ولادیمیر پوتین باشد، این جنگ ممکن است تا ابد ادامه یابد یا به سرعت به سناریویی خطرناک و هسته‌ ای تبدیل شود. نظرسنجی‌های افکارعمومی در روسیه نشان می‌دهند که محبوبیت پوتین به ۸۷ درصد رسیده است. این رقم، به هر شکلی که محاسبه شود، بسیار بالاتر از میزان محبوبیت مکرون در فرانسه است. بعید به نظر می ‌رسد که روسیه( که اقتصاد آن در طول جنگ مقاومت کرده است) در صورت ادامه‌ درگیری‌ها، دچار ضعف شود.
در مقابل، شواهد نشان می ‌دهند که اقتصاد اروپا درگیر تورم ناشی از جنگ است که هنوز کاهش نیافته است. مکرون هشدار داده که در صورت ادامه‌ جنگ، کشورهای اروپایی مجبور خواهند شد هزینه‌های نظامی خود را به ۳ یا ۳،۵ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهند. این وضعیت، سطح زنده گی اکثر مردم اروپا را بیش از پیش پایین خواهد آورد.
آیا جوانان کارگر اروپایی حاضر خواهند شد در جبهه‌ خطرناک اوکرایین بجنگند، آن هم برای هدفی (تضعیف روسیه) که غیرممکن به نظر می ‌رسد؟ احتمالاً خیر. مساله‌ دردناک دیگر این است که طبقه‌ متوسط اوکرایین به اروپا فرار می‌ کند، در حالی که از کارگران اروپایی خواسته می ‌شود که برای دفاع از آن کشور به جنگ بروند.
جنگی دایمی باعث تلفات غیرضروری در اوکرایین و یک بحران اقتصادی پایدار در اروپا خواهد شد. علاوه بر این، ایالات متحده نیز حاضر نخواهد شد تا ابد حمایت مالی و نظامی از چنین جنگی را ادامه دهد، و این امر باعث خواهد شد که هرگونه تعهد بلند مدت اروپا به اوکرایین فروبپاشد.

راه‌ حل کوریایی:

اگر اوکرایین و روسیه حاضر نباشند به سمت یک آتش‌بس و سپس راه‌ حل مذاکره ‌شده (که شامل تضمین‌های امنیتی برای همه‌ طرف‌ها باشد) حرکت کنند، این احتمال وجود دارد که خط مقدم فعلی( که از شمال تا شرق اوکرایین امتداد دارد)به یک منطقه‌ غیرنظامی دایمی (DMZ) تبدیل شود. در این سناریو، اوکرایین برای همیشه به دو بخش تقسیم خواهد شد و منابع هنگفتی را صرف حفظ یک خط مقدم دایمی خواهد کرد. این محتمل ‌ترین سناریوست، هرچند که ممکن است اروپایی‌ها آن را غیرقابل قبول بدانند، زیرا ایجاد «یک کوریا» در اروپا برای آن‌ها خوشایند نخواهد بود.
ارتش کوریای جنوبی حدود ۶۰۰ هزار سرباز را در طول مدار ۳۸م نگه می ‌دارد، در حالی که حدود ۳۰ هزار سرباز امریکایی نیز در این منطقه مستقر هستند. شرایط در کوریای شمالی نیز مشابه است. سالانه میلیاردها دلار برای نظارت و لوژیستیک این منطقه‌ حدوداً ۲۳۰۰ کیلومترمربعی که از نظر اقتصادی بلااستفاده است، هزینه می ‌شود.
برای اوکرایین، اروپا باید برای همیشه مصارف این مدل «کوریایی» را تأمین کند . همان ‌گونه که ایالات متحده از کوریا جنوبی حمایت مالی و امنیتی می ‌کند و چین نیز نقشی مشابه برای کوریا شمالی ایفا می‌کند.

یک کنسرسیوم امنیتی:

«فرایند هلسینکی» که در دهه‌ ۱۹۷۰ برای مذاکره بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد و به ایجاد سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) انجامید، در جنگ اوکرایین تقریباً هیچ نقشی برای ایجاد صلح ایفا نکرده است.
تنها میانجی‌هایی که اجازه‌ی مذاکره درباره‌ی جنگ اوکرایین را از جانب زلنسکی داشته‌اند، ایالات متحده، رهبران اروپای غربی، اتحادیه‌ی اروپا و ناتو بوده‌اند. کشورهای اروپای شرقی (به‌جز آن‌هایی که عضو ناتو و اتحادیه‌ی اروپا هستند) یا ساکت مانده‌اند یا نظرات شان نادیده گرفته شده است. اما همین کشورهای اروپای شرقی هستند که مستقیماً با روسیه مرز مشترک دارند و همین کشورها هستند که بیش از همه نیازمند یک کنسرسیوم امنیتی مشترک با روسیه و تضمین‌های متقابل هستند.
کشورهایی که با غرب روسیه مرز مشترک دارند، عبارت‌اند از:
(از شمال به جنوب) ناروی، فینلاند، استونیا، لتونیا، بلاروس، اوکرایین، گرجستان و آذربایجان. (لیتوانی و پولند نیز با استان کالینینگراد، منطقه‌ ی برون ‌بومی روسیه در دریای بالتیک، مرز دارند).
از این هشت کشور، سه کشور (فینلاند، استونیا و لتونیا) عضو ناتو و اتحادیه‌  اروپا هستند، در حالی که ناروی عضو ناتو است، اما در اتحادیه‌  اروپا نیست.
آیا امکان دارد این هشت کشور کنفرانسی را با روسیه برگزار کنند تا درباره‌ مسایل امنیتی گسترده ‌تر مذاکره کنند، به‌ جای این ‌که صرفاً بر اوکرایین متمرکز شوند؟
در دهه‌ ۱۹۸۰، اولاف پالمه، صدراعظم  سویدن، ریاست کمیسیون مستقل خلع سلاح و امنیت را برعهده داشت. گزارش این کمیسیون در سال ۱۹۸۲ ترسایی با عنوان «امنیت مشترک: برنامه‌ای برای خلع سلاح» بیان می ‌کرد که « وظیفه‌ی دیپلوماسی این است که درگیری‌ ها را محدود، تقسیم و کوچک کند، نه این‌ که آن‌ها را گسترش دهد و انباشته کند.»
به عبارت دیگر، همه‌ مشکلات را نمی ‌توان به‌ طور همزمان حل کرد.
آتش ‌بس، به خودی خود ارزشمند است. باید مسایل را ازهم تفکیک کرد و ابتدا بر حل آن‌ هایی که ساده ‌تر هستند تمرکز کرد تا اعتماد ایجاد شود. اگر تمام مشکلات را در یک مساله‌ بزرگ خلاصه کنیم، حل آن غیرممکن خواهد شد.
همسایگان روسیه نمی‌ توانند جغرافیای خود را تغییر دهند. اوکرایین را نمی ‌توان به فرانسه منتقل کرد. این کشور باید کنار روسیه باقی بماند. بنابر این، این کشورها باید راهی برای ایجاد اعتماد متقابل پیدا کنند.
نخستین گام این است که ادعای «عدم اعتماد به همسایه» را کنار بگذاریم. اتحادیه‌ اروپا و ناتو بدون حمایت کامل نظامی امریکا نمی ‌توانند روسیه را به زانو درآورند.
اگر یکی از کشورهای هممرز با روسیه پیشنهاد ایجاد یک کنسرسیوم امنیتی را بدهد و تضمین‌هایی از ناتو برای عدم گسترش بیشتر به شرق و از روسیه برای عقب‌ نشینی نیروهای نظامی ‌اش از مناطق مرزی گرفته شود، این گامی در جهت کاهش تنش‌ها خواهد بود.
هرگونه کاهش تنش، به نفع بشریت است. اگر چنین توافقی به صلح در اوکرایین منجر شود، بسیار بهتر از باقی‌ماندن این جنگ به‌ عنوان زخمی دایمی در اروپا خواهد بود.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۵ـ ‍۱۷۰۳ 

 Copyright ©bamdaad 2025

 

برگی ازتاریخ جنبش دادخواهانه زنان کشور:

 

متن بیانیه داکتر اناهیتا راتب زاد، بنیاد گذار جنبش هشتم مارچ در افغانستان

 

(۸ مارچ ۱۹۶۹ میلادی )

 

خواهران عزیز!

در تاریخ بشری روزهای فرخنده‌ ای وجود دارد که به خرسندی استقبال و تجلیل میگردد. هشتم مارچ یکی از این روزهاست که نقش عظیمی را در تکامل جنبش بخاطر همبستگی و وحدت زنان ایفا کرده است. پنجاه ونه سال قبل، در دومین کنفرانس زنان مترقی در کوپنهاگن، ۸ مارچ  بمثابه روزهمبستگی بین‌المللی زنان شناخته شد، از آن زمان تا اکنون تغییرات زیادی در جهان پدید آمده و توام با آن زنده گی زنان نیز تغییراتی را به خود دیده است.

در حالیکه حقوق کامل زنان با تامین استقلال اقتصادی ‌شان و ریشه ‌کن ‌شدن استثمار فردازفرد درکشورهای سوسیالیستی تضمین گردیده است و نهضت زنان درکشورهای سرمایه ‌داری پیشرفته اوج می‌ گیرد زنان کشورهای آسیایی، افریقایی و امریکای لاتین دوش‌بدوش مردان بخاطر استقلال ملی، صلح و آزادی علیه استعمار، استبداد، ارتجاع و امپریالیزم مبارزه میکنند، زیرا زنان مبارز این کشورها میدانند که مساله تامین حقوق ایشان ارتباط ناگسستنی باحل پرابلم‌ های عمومی جوامع‌ شان دارد.

در افغانستان نیزعلی‌الرغم شرایط اختناق‌آور قرون ‌وسطایی، زنان افغان در حیات اجتماعی بارها نقش ارزنده یی را ایفا کرده‌اند. آنها در جریان تاریخ معاصر کشور در کلیه مبارزات و جنبش های ضد استعمار و استبداد فعالانه سهم گرفته‌اند، بخصوص در جریان جنگهای عادلانه استقلال‌خواهی خلق کشورعلیه امپریالیزم انگلیس زنان کشور از خود قهرمانی ها نشان دادند.

مادران شیردل و زحمتکش ما دردوران مبارزات آزادیخواهی خلق وطن، نه تنها درغیاب مردان هریک کار دو سه نفر را بجای شوهران، پدران و برادران خود انجام دادند، بلکه عده‌ یی هم دراین مبارزه مقدس عملاً اشتراک ورزیده و در تشویق و تهیج جنگجویان دلیرعلیه اشغالگران بریتانیا نقش برجسته و حساسی را ایفا کردند که در داستانهای حماسی ملی ما سیمای نجیب این زنان شجاع و قهرمان، همچنان میدرخشد.

در نخستین ماه‌ های پس از استقلال کشور، در دوران نهضت امانی، زنان کشور یکبار دیگر شایستگی خویش را در امر اشتراک ثمربخش و مفید در حیات اقتصادی و اجتماعی جامعه، نشان دادند. ولی متاسفانه هنوز چند صباحی از دوران نهضت آزادی زنان کشور نگذشته بود که ارتجاع سیاه داخلی در اثر تحریک امپریالیزم بین‌المللی باردیگر در جامعه ما مسلط گردید و حداقل حقوق و آزادی های تامین شده زنان و همچنان مردان را سلب کرد. هر چه تاریکی و سیاهی بود جانشین روزنه ‌های امیدبخش آزادی شد. زنان که تازه پا به عرصه اجتماع می گذاشتند، وادار گردیدند بازهم نقاب اسارت برخ بیفگنند و خانه ‌نشین گردند.

اقدامی که درده سال قبل به منظور رفع‌ حجاب صورت گرفت، نتیجه خواست و مبارزه طولانی زنان و مردان کشور و ثمره جنبش آزادیبخش زنان در جهان معاصر بود که با وصف محدود بودن ساحه تطبیع آن، گامی بجلو شمرده میشد. در پرتو وضع جدید ثابت گردید که زنان کشور در تحت شرایط مساعد تر میتوانند در حیات اقتصادی و اجتماعی کشور فعالانه سهم بگیرند.

با تصویب قانون اساسی جدید کشور درسالهای اخیر و اذعان به یکسلسله از آزادیهای دموکراتیک مردم، برخی حقوق جزیی و منجمله حق شرکت در انتخابات برای زنان در صورت و فورم قانون برسمیت شناخته شد. چون آزادی کامل انتخاباتی در شرایط تسلط نظام فرتوت و ظالم فیودالی میسر نیست، طبعاً این حق بخصوص برای زنان عملا خیلی محدود میباشد. ولی بهر حال با احراز این پیروزی مقدماتی مرحله نوین در مبارزه زنان پدید آمده است.

معهذا باید جداً بخاطرداشت که شناسایی حقوق محدودی برای زنان بمعنی پایان ‌یافتن مبارزه نیست، بلکه سرآغاز آنست.

علیرغم موفقیت‌های کوچکی که زنان افغان بدست آورده‌اند، هنوز به هیچوجه نمیتوان از تام‌الحقوق بودن زن در جامعه حرف زد، چه زنان کشور هنوز درخانواده، عضو مسلوب‌الحقوقی بیش نیستند و در صحنه اجتماع نیز محرومیت‌های حقوقی فراوان دارند. علیرغم اصول مصرح در قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر، زنان از حقوق اقتصادی و اجتماعی خویش برخوردار نیستند. بنابرآن زنان کشور راه طولانی و دشواری را در پیش دارند تا به افراد تام‌ الحقوق یک جامعه آزاد مبدل شوند.

زنان مبارز افغانستان که در گذشته هرگز از کمک به نبرد پرافتخار کشور علیه استعمار و ارتجاع سیاه سر باز نزده اند، اکنون نیز از توطیه ‌ها و دسایس ارتجاع سیاه و تلاش های محافل حاکمه ارتجاعی کشور در جهت سرکوب نهضت زنان، آگاهی دارند و در برابر آنها شجاعانه مبارزه مینمایند. زنان آگاه و پیشاهنگ جامعه ما به خوبی میدانند که در مرحله کنونی تاریخ تحقق خواست های آنان بدون ایجاد حکومت دموکراتیک و ملی که در آن آزادی‌های وسیع دموکراتیک مردم تامین شده باشد امکان ندارد، ولی برآنند که در وضع کنونی نیز میتوانند با مبارزه متشکل خویش قسمتی از خواست های خود را برآورده سازند.

زنان آگاه و دلیر کشور تشخیص داده‌اند که در برابر آنها دو وظیفه مهم و مقدس قراردارد:

یکی مبارزه به منظور تامین حقوق انسانی سیاسی و اجتماعی زنان و رهایی از قیدوبند عادات، خرافات و رسوم کهنه قرون‌وسطایی و دیگری اشتراک فعالانه در مبارزه ملی و مترقی بمنظور ایجاد تحول بنیادی در جامعه و بالنتیجه تامین ترقی و رفاه عمومی خلق افغانستان.

تجارب تاریخی نشان داده است که تجهیز و تشکل زنان شرط ضروری موفقیت مبارزه آنهاست. با درک این ضرورت اساسی (سازمان دموکراتیک زنان افغانستان) تشکیل گردید که از اینطریق مطالبات اساسی اقتصادی و اجتماعی زنان کشور مطرح و دفاع میگردد و برای تامین آنها و درجهت بسط  نهضت مترقی زنان مبارزه خستگی‌ناپذیری صورت میگیرد.

سازمان دموکراتیک زنان که بر مبنای اصول مترقی مبارزه مینماید، با طرح پروگرام فعالیت خویش، جلب وسیعترین قشرهای زنان کشور را در مبارزه صرف ‌نظراز نژاد، قوم مذهب و معتقدات اجتماعی و سیاسی مطمع‌نظر قرارداده است.

همچنان سازمان دموکراتیک زنان افغانستان با درک مسوولیت‌های تاریخی خویش، نمیتواند نسبت به مسایل جهان بی‌علاقه باقی بماند و دست دوستی و همبستگی را بطرف زنان و سازمانهای دموکراتیک و مترقی زنان تمام کشورهایی که برای تحقق آرمانهای والای انسانی مبارزه میکنند، دراز نکند. بدینجهت وظیفه خویش میداند تا علیه جنگ و تجاوز و تحریکات امپریالیستی مبارزه نماید و از جنبشهای رهایی‌ بخش ملی و استقرار صلح پایدار دفاع کند. سازمان دموکراتیک زنان افغانستان مبارزات قهرمانانه و مساعی خستگی ‌ناپذیر و انسانی فدراسیون دموکراتیک جهانی زنان را که از نخستین روزهای تاسیس و تنظیم پروگرام خود در سال ۱۹۴۵ (در پاریس) تااکنون آرزوی زنان را در همه جا بخاطر مبارزه متحد علیه جنگ، ستم و فقر، بنای یک جهان مترقی، آزادی، استقلال ملی و دموکراسی عدالت و صلح پایدار ابراز داشته است، تحسین و جداً پشتیبانی مینماید.

سازمان دموکراتیک زنان افغانستان از انعقاد کنگره جهانی زنان که به ابتکار فدراسیون دموکراتیک جهانی زنان در ماه جون ۱۹۶۹ در هلسنکی مرکز فنلند درباره « نقش زن در جامعه معاصر» دایر میگردد، حسن ‌استقبال مینماید و پیروزی آنرا خواستاراست.

سازمان دموکراتیک زنان افغانستان درودهای گرم و پرشور خود را به تمام زنان ومردان رزمنده و پیکارجوی و ازجان ‌گذشته راه آزادی و استقلال خلق قهرمان ویتنام و زنان و مردان آزادیخواه و مبارز کشورهای عربی و زنان مبارز پشتونستان و بلوچستان میفرستد و انزجار عمیق خود را نسبت به اعمال تجاوزکارانه آدمکشان امپریالیستی و استعمارگران ابرازمیدارد.

در اخیر اعلام میداریم که سازمان دموکراتیک زنان افغانستان بر طبق پروگرام فعالیت خویش مبارزات شجاعانه خود را در راه تعمق نهضت زنان کشور و بدفاع از حق زن، سعادت کودکان و صلح پایدار، استقلال ملی و دموکراسی و ترقی دنبال خواهد کرد و پرچم پرافتخار مبارزه را تا پیروزی نهایی برافراشته نگه خواهد داشت.

ـ  پیروزباد مبارزهٔ مقدس زنان افغانستان!

ـ  فرخنده ‌باد جشن هشتم مارچ روز همبستگی بین‌المللی زنان!

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۶/ ۲۵ـ ‍۰۷۰۳ 

 Copyright ©bamdaad 2025

 

جنگ ایالات متحده علیه فلسطینی‌ها و مبارزه برای مقابله با آن

 

مصاحبه با عصام مخول، عضو سابق کنست و رییس کنونی « هدش ـ جبهه دموکراتیک برای صلح و برابری»

 

س: نظر شما درباره اظهارات ترامپ در مورد غزه چیست؟ این اظهارات چگونه بر روابط ایالات متحده امریکا با اسراییل و نقش آن در خاورمیانه تاثیر می ‌گذارند؟

عصام مخول: این اظهارات ترامپ نشان ‌دهنده ذهنیت وحشیانه است. او رویکردی «گاوچران »مآبانه از تاریخ امریکا را به مساله غزه وارد کرده است: مردم بومی حذف می شوند، زیرا مردان سفید پوست چنین تصمیم گرفته ‌اند. این موضوع باید روشن شود که این جنگ واقعاً جنگی علیه حماس به ‌دلیل‌های امنیتی نبوده است، بلکه جنگی راهبردی (استراتیژیکی) از پیش برنامه‌ ریزی‌ شده با هدف جابه‌جایی و پاکسازی قومی مردم فلسطین بوده است. ترامپ اکنون اعلام کرده است: من این [جابه‌جایی و پاکسازی] را انجام خواهم داد.

البته تنها ترامپ مطرح نیست. جنگی نابود کننده که غزه را ویران کرده است، با بمب‌هایی که دولت بایدن تامین و ارسال کرده بی ‌وقفه تمامی ابزارهای کشتار و تخریب از سوی ایالات متحده و براساس سیاست رسمی این کشور انجام شده است. به زمان ‌بندی آتش ‌بس نگاه کنید. هنگامی جنگ متوقف شد که رییس ‌جمهوری جدید روی کار آمد که معتقد بود منافع واقعی ایالات متحده در توقف جنگ است و این تنها یک هفته طول کشید.

بنابراین زمانی که منافع ایالات متحده در میان باشد، اسراییل اطاعت خواهد کرد. زمانی که دولت بایدن اسراییل را به راه‌ اندازی این جنگ نابود کننده تشویق می‌ کرد، این جنگ آغاز شد. اگر اسراییل جنایت‌های جنگی و جنایت علیه بشریت مرتکب شده است، به این دلیل است که دولت ایالات متحده این امر را می‌ خواهد و با آن موافق است. ایالات متحده از همان ابتدا بخشی از این جنگ بود، در هدایت آن نقش داشت و در ارتکاب این جنایت‌های جنگی شریک بود.

واقعیت امر این است که اسراییل در خدمت اصلی ‌ترین منافع و پروژه‌های امپریالیستی ایالات متحده در خاورمیانه است و از آن پیروی می ‌کند. پیش ‌تر گفته می ‌شد برای رسیدن به هرگونه راه‌حلی سیاسی در خاورمیانه، باید از مساله فلسطین عبور کرد. ولی امریکایی‌ها هنگام صحبت درباره راه‌ حل مبتنی بر « دو کشور» دروغ می ‌گفتند. این راه‌ حل همیشه به آینده‌ای نامعلوم موکول می ‌شد و هرگز برای زمان حال نبود. آنچه اکنون دنبال می ‌شود اینست که به‌ جای آن ‌که مردم فلسطین بتوانند اشغال را از بین ببرند، این اشغالگری است که مردم فلسطین را از بین می ‌برد.

ولی این طرح امریکایی نه پروژه‌ای فلسطینی است و نه حتی پروژه‌ای خاورمیانه‌ای ‌ست، بلکه پروژه‌ای جهانی و بخشی از جنگ علیه چین است. چند سال پیش ایالات متحده حتا قصد داشت حضورش در خاورمیانه را کاهش دهد تا بر شرق آسیا و مقابله با چین تمرکز کند. بنابراین، اسراییل به ‌منزله بازوی آن عمل می ‌کرد تا منطقه را در مسیر منافع امریکا به ‌سوی «خاورمیانه جدید» نوآرایی کند. البته ایالات متحده همچنان در نابودی و بی ‌ثبات ‌ساختن کشورهای منطقه (عراق، لیبیا، یمن، لبنان، و سودان) مشارکت داشته و به ایجاد و تقویت نیروهایی تروریستی در سوریه پرداخته است. ارتش امریکا همچنان در سوریه حضور دارد و این کشور را اشغال کرده است. سوریه اکنون تحت اشغال سه ارتش قرار دارد. ارتش ترکیه که عضو ناتوست، ارتش اسراییل که جولان و منطقه‌هایی تازه اشغال‌ شده را دراختیار دارد، و ارتش امریکا که میدان‌های نفتی را اشغال کرده است. تا زمانی که رهبری جدید و نیروهای میهن‌ دوست سوریه برای رهایی از این اشغالگری‌ها مبارزه و مقاومت نکنند، سوریه نمی ‌تواند آزاد شود.

ولی پیشاپیش در سال ۲۰۲۳  ایالات متحده زیر فشار روابط جدید عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس با کشورهای بریکس، چین، و روسیه قرار گرفته بود. کافی است به ‌یاد آوریم تنها یک ماه پیش از ۷ اکتوبر بایدن درباره پروژه‌اش به ‌منظور احداث یک « گذرگاه امریکایی ـ IMEC » برای رقابت کردن با جاده ابریشم چین (ابتکار کمربند و راه) صحبت می کرد تا کالاها را از هند و از راه خاورمیانه و مدیترانه، به اروپا منتقل کند. در راستای منافع ایالات متحده است که این منطقه را از مانع‌ها « پاکسازی » کند. یکی از این مانع ‌ها، حزب‌الله و مانعی دیگر حماس است. بنابراین، منافع ایالات متحده با دیدگاه دولت فاشیست و اشغالگر اسراییل هم ‌راستاست، دولتی که جز اشغال، شهرک‌ سازی، جنگ‌های نابود کننده، و بیرون راندن مردم فلسطین از سرزمین ‌شان اندیشه‌ای دیگر ندارد.

س: آیا پیشنهاد ترامپ قابل اجراست؟

عصام مخول: اطلاعیه ترامپ به خطری واقعی و بی ‌ثباتی‌ای جهانی منجر می ‌شود. جهانی که نابودی حقوق ملی مردم فلسطین را بپذیرد، جهانی خواهد بود زیر سلطه افرادی مانند ترامپ. این وظیفه ما در سراسر جهان است که این طرح را طرد کنیم و از ارزش‌های انسانی، بشریت، و تمدن دفاع کنیم.  این ایده‌های ترامپ حتا اگر به‌ وسیله شیخ ‌نشین‌ها و جمهوری‌های عربی اجرا  شوند، تحقق‌ پذیر نیستند. آن‌ها این ایده‌ها را رد می ‌کنند، نه به‌ دلیل حمایت از فلسطینی‌ها، بلکه عمدتاً به‌ این دلیل که پیشنهادهای ترامپ تهدیدی برای موجودیت و امنیت ملی خودشان است. دلیل دیگر این است که فلسطینی‌ها برای سرزمین‌شان خواهند جنگید و آن را ترک نخواهند کرد. پرسش واقعی این است که چگونه جنگ و اشغال را پایان دهیم. ما باید یک کشور فلسطین بدون اشغالگری و اشغالگران مهاجم را تاسیس کنیم. این تنها راه ثبات و صلح در منطقه و جهان است. 

س: چه انگیزه‌ای برای تشدید خشونت‌های اسراییل در کرانه باختری وجود دارد؟ نظر شما در مورد سیاست‌ های اسراییل و فعالیت‌های « هدش ـ جبهه دموکراتیک برای صلح و برابری» چیست؟

عصام مخول : دولت اسراییل از پروژه‌ای تاریخی به‌ منظور بیرون راندن فلسطینی‌ها نه تنها از غزه، بلکه به ‌ویژه از کرانهه باختری رود اردن ( آنچه آن‌ها [دولت اسراییل] « یهودیه » و « سامره »  می‌نامندش ) الهام می ‌گیرد، همچنین از جناح راست مذهبی که می ‌خواهند داستان‌های باستانی‌ شان را دوباره بازسازی کنند نیز الهام می ‌گیرد. بنابراین، سیاست اصلی آن‌ها [دولت اسراییل] حمله به مردم فلسطین و تلاش برای از بین بردن آنان ا‌ست. این حمله‌ها نه برای امنیت، بلکه برای برآوردن نیازهای ایدیولوژیک و تلاش برای وادار کردن فلسطینی‌ها به دست کشیدن از خواست‌های ملی‌ شان‌ و بیرون راندن فلسطینی‌ها از سرزمین شان انجام می ‌شود.ولی مشکل در اسراییل تنها در دولت نیست. به‌عنوان مثال، نیروهای صهیونیستی مخالف دولت مانند گانتس، لاپید، لیبرمن، و دیگران، همه گی به طرح ترامپ تبریک گفته ‌اند. این نگرش‌ها تنها ایده‌های راستگرایانه نیستند، بلکه جزیی از سرشت این نیروهای صهیونیستی در اسراییل میباشد. خیلی پیش از ۷ اکتوبر تبعیض علیه مردم فلسطین در داخل اسراییل و خشونت علیه فلسطینی ‌ها در سرزمین‌های فلسطینی شدت یافته بود. دولت اسراییل احساس کرد که دموکراسی برای دولت یهود به یک چالش تبدیل شده است و بنابراین به حمله به قوانین دموکراتیک، دادگاه‌ها، و جز این ‌ها، شروع کرد و حتا قوانین اسراییل ( چه رسد به قوانین بین المللی ) را کنار نهاد. به‌ همین دلیل است که فکر می‌کنم ما می‌ توانیم امروز اعلام کنیم دولت یهود توانسته است که دولت دموکراتیک را ببلعد.

« هدش ـ جبهه دموکراتیک برای صلح و برابری» در واقع و در مفهوم سیاسی‌اش جبهه ‌ایست که عرب ‌ها و یهودیان اسراییل در آن مبارزه‌ای مشترک به‌ سوی برقراری صلح عادلانه، دموکراسی، و برابری عمیق میان شهروندان در حقوق مدنی و ملی را پیش می ‌برند. ما ازطریق هدش در تلاش به‌ منظور به ‌وجود آوردن ایتلافی از‌ نیروهایی هستیم که بر ضد فاشیزم در داخل اسراییل و به ‌ضد جنگ نابودگرعلیه مردم فلسطین مبارزه می ‌کنند و با اشغالگری و حمله به حقوق فلسطینی ‌ها مخالفت می ‌ورزند. درحفاظت از حقوق جمعی، ملی، و مدنی جمعیت عرب فلسطینی در داخل اسراییل، ما از طریق «کمیته عالی پیگیری برای شهروندان عرب اسراییل » کار می ‌کنیم و تلاش می ‌کنیم گروه‌های سیاسی عرب را براساس یک برنامه مبارزاتی متحد گردهم بیاوریم و همچنین برای مشارکت گروه‌ های عمدتاً یهودی که طرفدار دموکراسی، صلح، و برابری هستند، تلاش می ‌کنیم.

بنابراین، پس از اعلام آتش ‌بس و توافق برای مبادله اسیران، ما جلسه ‌ای برای گردهم آوردن نیروهای مخالف جنگ ترتیب دادیم.  پولیس سعی می ‌کند جلسه‌ها و تظاهرات ما را ممنوع کند و به صاحبان سالون‌ها فشار می ‌آورند از برگزاری جلسه‌ های بزرگ ما جلوگیری کنند. ولی ما موفق شدیم جلسه ‌ای را در کفر یاسیف برگزار کنیم، جایی که هدش رهبری شهرداری محلی را در دست دارد. علاوه بر هدش و حزب کمونیست اسراییل، بلد/تجامو (یکی دیگر از حزب‌های سیاسی عرب در اسراییل) یک ایتلاف از ده‌ها سازمان صلح‌‌ طلب کوچک ‌ترو گروه‌هایی ازجوانان فعال یهودی که از خدمت سربازی امتناع می‌ کنند در این جلسه شرکت کردند. همه این گروه‌ها در این بحث‌ها مشارکت داشتند.

س: مرحله بعدی چه خواهد بود؟

عصام مخول: نه ‌تنها در اسراییل، بلکه در ایالات متحده و بریتانیا، المان، و همچنین فرانسه، افرادی که آرزو داشتند این جنگ موضوع فلسطین را کنار نهاده و آن را از تاریخ محو کند، ناامید خواهند شد. ما همه آنان را متهم می ‌کنیم. این جنگی است که رژیم‌ های عربی نیز با سکوت‌ شان از آن حمایت کردند. ولی اکنون شاید بیش از هر زمانی دیگر مساله فلسطین پیشِ روی ما و جهان است. دیگر هیچ ‌کس نمی‌تواند بگوید: « من نمی ‌بینم. » آنان شکست خوردند. شکست خوردند نه به‌ این دلیل که فلسطینی‌ها پیروزی‌ای بزرگ به ‌دست آوردند، بلکه به ‌این دلیل که اسراییل نتوانست به هدف‌هایش دست یابد. به‌همین دلیل است که ما اکنون به عصر و مرحله‌ای جدید در این مبارزه  وارد می ‌شویم. این مرحله، آسان نخواهد بود.

برای مخالفت با طرح ‌های ترامپ و نتانیاهو ما به وحدت نیاز داریم. در جهان عرب باید نشست عربی‌ای واقعی برگزار شود که تصمیمی روشن برای رد این طرح و مخالفت با عادی‌سازی روابط با اسراییل اتخاذ کند، مگر آن‌که راه‌حلی سیاسی وجود داشته باشد که به اشغالگری پایان دهد و به تأسیس یک کشور فلسطینی بینجامد. یعنی یک کشورمستقل فلسطینی با مرزهای ۴ جونن ۱۹۶۷ و اورشلیم شرقی به‌‌ عنوان پایتخت آن، تخلیه شهرک‌ های اسراییلی و نیروهای اشغالگر، و حل مساله آواره گان فلسطینی بر اساس قطعنامه‌های سازمان ملل.

برخی روشنفکران از جمله فلسطینی ‌ها می‌ گویند به ‌دلیل وجود شهرک ‌های اسراییلی تاسیس یک کشور فلسطینی غیرممکن است. ولی من می ‌گویم حل مساله شهرک ‌ها بدون تاسیس یک کشور فلسطینی غیرممکن است. من معتقدم که در این لحظه تاریخی، مسوولیت همه گروه‌ها و مناطق فلسطینی این است که متحد شوند و  برای بازسازی تنها نهادی که می ‌تواند نیروهای فلسطینی را متحد کند، یعنی « سازمان آزادی‌بخش فلسطین ـ ساف » راهی بیابند. این سازمان باید گسترش یابد تا شامل حماس، جهاد اسلامی، و دیگر گروه‌ها شود و اصلاح گردد. این تنها راه‌ حل است. من فکر می ‌کنم هر کسی که در برابر این مسیر مانع‌ تراشی کند، در واقع در خدمت اشغالگری اسراییل و پروژه ایالات متحده است./ نامه مردم

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۵/ ۲۵ـ ‍۲۵۰۲ 

 Copyright ©bamdaad 2025

 

 

وضعیت زنان در افغانستان

هشتم مارچ روز پیروزی قدرتمندان بی قدرت فرخنده باد !

 

هایده صدیقی

 

وضعیت زنان در افغانستان طی سالیان متمادی بنابر تحولات و اوضاع ناپایدار سیاسی، با روی کارآمدن نظام های معکوسی که اغلباً در قبال زنان دیدگاه ها و سیاست های متضاد داشته اند،  همواره با چالش ها و محدودیت هایی در زمینه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و آموزشی رو به رو بوده اند و هنوز هم این محدودیت ها و چالش ها سیر صعودی را طی میکنند. هرچند وضعیت زنان در افغانستان اکنون دشوارتر از آن است که بتوان آن را توصیف کرد و یا در قالب نوشتاری درآورد، اما برای تسلی و به عنوان یک گام مثبت در راه مبارزه برای حقوق و آزادی زنان می توان چند نکته خیلی مهم را دراین زمینه یادآوری کرد که از حقایق و چشم دیدها منشا گرفته است.

امروزه  در آستانه هشت مارچ روز دست یابی زنان بر حقوق و خواسته های شان، روز تلاش و مبارزه علیه بی عدالتی ها و نابرابری ها، روز اعتصاب زنان برای حق شان، روز به آتش کشیده شدن ۲۲ زن مبارز برای حق شان و... قرار داریم که از این روز بزرگ در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان یاد بود از کارنامه ها و مبارزات زنان و افراد برای عدالت و برابری ها تجلیل و گرامی داشت به عمل می آید. جا دارد که هشت مارچ را گرامی بداریم و برای تداوم این مبارزه برعلیه ناحقی ها صدا بلند کنیم. هشت مارچ در واقع یک تاریخ مکمل است، درسی است برای نسل های که دیدگاه های باز و دموکرات دارند و ازاین درس برای تداوم این گونه جریان ها تلاش میکنند. و برای از بین بردن تعصبات جنسیتی، نابرابری های اجتماعی،  و حقوق و آزادی های مدنی تلاش می ورزند و کار میکنند.

اما از بعد دیگر، هشت مارچ درسی است برای نسل های که در تاریکی مطلق متولد می شوند. در واقع برای کسانی  که در جوامع محدود و محدوتر قرار دارند. اما هشت مارچ و در واقع تکرار این تاریخ درسی بزرگی خواهد شد  برای این تاریک اندیشان و می تواند آنان را از ذهنیت های تاریک و فاسد بیرون کشیده و به طرف روشن فکری و دید باز راهنمایی کند. هشت مارچ و یاد بود ازاین تاریخ فرخنده یک نداست بر کسانی که هنوزهم برای حصول و دست یابی حقوق و آزادی های مدنی و انسانی شان سکوت کرده اند و یا امید های شان را برای آینده از دست داده اند. این تاریخ برما یاد خواهد داد که بر مبارزات و تلاش های خود همواره ایستاده گی نماییم و یک پارچه باشیم.

اهمیت هشت مارچ براینست که هرچند، این مبارزه از یک کارخانه کوچک با اشتراک تعداد محدود زنان که قشر ضعیف جامعه خوانده می شدند، آغاز شد و اما نتایج آن چنان تاثیر عمیق بر ذهنیت ها و جهان گذاشت که تا اکنون ازاین مبارزه بزرگ در دنیا یاد می شود. این نشان دهنده آنست که مبارزات هشتم مارچ استراتیژیک و براساس خواسته های معقول و مطابق به قانون و ارزش های انسانی بوده است و هم چنین مستحکم بودن مبارزین را بازگو می کند تا اینگونه نتایج اثربخش را به نسل های بعدی منتقل ساخته است که جهان نمی تواند آن را فراموش کند.

از هشتم مارچ در بسیاری از کشورهای جهان در حالی تجلیل می شود که درجوامع عقب مانده مانند افغانستان وضعیت زنان بشکل فجیح مایوس کننده و تاسف آور است و شرایط برای این زنان در افغانستان هر روز بدتر و غیرقابل تحمل می شود. شاید این کلمات و سخنان بارها و بارها در مجلات، مقالات و کتب گفته شده باشند و دیگر برای خواننده گان تکرار بیش نباشد، اما این واقعاً تکان دهنده است که زنان در افغانستان دیگر ازهیچ گونه حقوق و آزادی ها به عنوان بشر برخوردار نیستند و به حاشیه رانده شده اند. این نشان می دهد که وضعیت زنان در افغانستان به طرف فاجعه بزرگ انسانی روان است.

زنان در افغانستان حق نگارش، نشر و چاپ کتب یا مقالات علمی را ندارند و طبق مکتوب رسمی وزارت اطلاعات و فرهنگ امارت اسلامی افغانستان کتب و مقالات که نویسنده گان آن زنان باشند از کتابخانه های عمومی و کتابخانه عامه برداشته شده حریق گردیدند. زنان درافغانستان حق سفر به خارج از افغانستان را ندارند الی داشتن محرم و دلایل اصلی برای سفر از کشور. زنان حق کار و تحصیل را ندارند حتا نمی توانند از کتاب خانه ها کتاب بردارند و درخانه های شان مطالعه کنند. زنان حق بیرون رفتن در بازارها و شهر ها را بدون رعایت پوشش مکمل ندارند. زنان حق آواز خوانی، نویسنده گی، رقص، ورزش، اشتراک در جشن های ملی و بین المللی، مراسم های فرهنگی و ملی، رفتن به ادارات و دوایر دولتی و وزارت خانه ها حتا جهت پیشبرد امور کاری و تحصیلی و یا اخذ مدارک و اسناد رسمی مانند پاسپورت، تذکره، کارت تولد، اسناد و مدارک تحصیلی سال های قبل از حاکمیت طالبان و امثال آن را ندارند.

این واقعاً فاجعه است که زنان دیگر به هیچ عنوان در افغانستان جایگاه ندارند و حتا به عنوان انسان از هیچ گونه ارزش و حقوق انسانی برخوردار نیستند. زنان در افغانستان از همه عرصه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی حذف گردیده اند. سوال اساسی که در هشتم مارچ میتوان آنرا مطرح ساخت اینست که زنان افغانستان که در بدترین شرایط و به دور از هیچ امکانات دسترسی به حقوق و آزادی های مدنی و انسانی شان قراردارند، چگونه می توانند به عدالت و برابری ها دست یابند و به حقوق حقه شان برسند؟ در حالی که محدودیت ها بر زنان بیشتر از هر روز افزایش می یابند و فشارها هر روز بیشتر از دیروز می شوند.

امار خشونت ها، خودسوزی ها، قتل و ازدواج های زیرسن بشکل اجباری افزایش یافته است.  بنابر عدم اشتغال زنان دربازارهای کار خانواده ها تحت فشارهای شدید اقتصادی قراردارند و این باعث شده است تا خشونت های خانواده گی و ازدواج های اجباری بیشتر افزایش یابد.

بیاید هشتم مارچ را از منظر دید زنان تحت شکنجه و ظلم تحلیل و بررسی کنیم. زنان که هنوز هم درمحدودیت های مطلق قراردارند، زنانی که هنوز هم تحت شکنجه و خشونت ها، نابرابری ها، تعصبات جنسیتی قرار دارند. میتوان به زنانی اشاره کرد که هنور هم در تحت حاکمیت امارت اسلامی در افغانستان به سر می برند و برای حقوق و آزادی های شان تلاش می کنند اما به هیچ گونه نتیجه مطلوب هنوز هم دست نیافتند. آنانی که به عنوان زن هنوز از حقوق و ارزش انسانی خویش حتا آگاهی ندارند و تاریخ برای آنها صرفاً تجربیات تلخ و با خشونت ها و رفتارهای غیرانسانی است که آنها این شرایط سخت را عملا تجربه کردند و هنوزهم دراین شرایط بد انسانی و وحشتناک هنوز هم زنده گی میکنند و این را پذیرفته اند و هنوز هم دوام میآروند.

بیاید هشتم مارچ را از دید دختران افغانستانی که از اساسی ترین حقوق انسانی شان که آموزش و کار است محروم ماندند، نگاه کنیم. بیاید هشتم مارچ را برای کسانی بازگو کنیم که هنوز هم در زندان های سرباز مانند جامعه افغانی قرار دارند. این زنان برای دموکراسی و دستیابی به حقوق شان چی باید کرد؟ درحالی که سیاست ها و این محدودیت ها همه روزه در حال افزایش قرار دارد و از بیرون مرزهای افغانستان تحمیل و تطبیق می شود. دراین زمینه چه باید کرد ؟ در حالی که اوضاع سیاسی در اداره و کنترول افراد این مملکت قرار ندارد. بیاید هشتم مارچ را بشکل واقعی آن از منظرگاه کسانی نگاه کنیم که هنوز هم در راه مبارزه و دادخواهی نه تنها مورد تشویق بلکه مورد انتقاد شدید نهادها و سازمان های قرار می گیرند که ظاهراً برای دفاع از حقوق بشر و آزادی شعار میدهند.  زنان که هنوز هم در زندان های سرباز مانند جامعه افغان بسر می برند و نمی توانند برای دستیابی به صلح واقعی و حقوق و آزادی های فردی و انسانی شان کاری را انجام دهند. زنانی که هنوز هم برای حمایت از حقوق شان چشم امید به دریچه هایی بسته اند که از آن دریچه ها ندای دفاع از حقوق بشر و آزادی می آید.

بیاید هشتم مارچ را از دیدگاه دختران افغانستانی نگاه کنیم که هنوزهم پشت درهای بسته دانشگاه ها و مکاتب ایستاده اند به امید روزی که این درهای بسته تعلیم و تربیت که حق اساسی هر فرد از جامعه است به روی آنان باز شود.

هشتم مارچ را از منظرگاه زنان روستایی نگاه کنید که آنها از زمان تولد مورد خشونت و بی عدالتی قرار گرفته اند و از همان آوان کودکی از همه حقوق اساسی و انسانی مانند تعلیم و تربیت، آزادی بیان، کار و زندگی مستقل و ...محروم شده اند. بیاید برای جهانی تلاش و مبارزه کنیم که دیگر هیچ فردی در هیچ کشوری مورد خشونت و ناحقی قرار نگیرد و این است مارچ واقعی برای همه ما.

این زنان افغان و هرفرد که درهرکجایی تحت ظلم و شکنجه قرار دارد و یا جوامع که تا هنوز نتوانسته اند نظام مردم محور را که همه از حقوق و آزادی های یکسان برخوردار باشند، تامین نمایند، به حمایت و پشتیبانی جوامع متمدن و نهادهای مدافع حقوق بشر نیاز جدی دارند.

هشتم مارچ زمانی می تواند با شکوه تر تجلیل و یاد بود گردد که دیگر افراد در هرکجایی از حقوق مساوی و آزادی های مدنی و فردی بدون تعصبات جنسیتی در جامعه عاری از خشونت در صلح بسر ببرند. ما شاهد هیچ گونه نابرابری و بی عدالتی در حق هیچ فردی بخصوص زنان در هیچ جایی نباشیم و یا این بحران انسانی را به حد اقل آن رسانیده باشیم.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۵/ ۲۵ـ ‍۰۷۰۳ 

 Copyright ©bamdaad 2025

 

نتایج مذاکرات وزرای خارجه فدراتیف روسیه و ایالات متحده امریکا

 

وزارت امور خارجه روسیه در اظهاراتی، نشست اخیر مقامات روسیه و امریکا در ریاض را «مفید» ارزیابی کرد و اظهار داشت: «همکاری کامل امریکا و روسیه از سر گرفته خواهد شد.»

سرگیی لاوروف ، وزیر امور خارجه روسیه روز سه‌ شنبه و پس از دیدار با مارکو روبیو، وزیر امور خارجه امریکا در ریاض و رایزنی درباره مسایل متعدد از جمله جنگ اوکرایین، این دیدار را «مفید» ارزیابی کرد.

او در سخنانی، ضمن قدردانی از عربستان سعودی برای میزبانی از این نشست اظهار داشت که او و همتای امریکایی خود، روی حکمرانی منافع ملی بر دیدار خود در ریاض تأکید کرده‌اند.

لاوروف همچنین اعلام کرد که امریکا و روسیه در اسرع وقت سفیران تازه به کشورهای یکدیگر اعزام خواهند کرد.

او گفت: « به نظر می ‌رسد که امریکا اکنون موقعیت و رویکرد روسیه را بهتر درک می ‌کند. »

هیات مذاکره‌ کننده‌ برای حل مساله اوکرایین مشخص می‌ کنیم

وزیر امورخارجه روسیه همچنین تصریح کرد که معاونین وزرای خارجه روسیه و امریکا در حال گفت ‌وگو و برنامه ‌ریزی برای نشست بعدی در آینده‌ نزدیک هستند.

او افزود: « توافق کردیم تا هیات مذاکره‌ کننده‌ ای برای حل مساله اوکرایین مشخص کنیم. بر برطرف کردن مشکلات جاری و چالش‌های شکل گرفته برای فعالیت سفارت ‌خانه‌ های امریکا و روسیه در کشورهای یکدیگر نیز توافق شده است.»

لاوروف اظهار داشت: «همکاری کامل امریکا و روسیه از سرگرفته خواهد شد.» 

او افزود: « رایزنی‌ های امریکا و روسیه درباره اوکرایین پس از انتصاب مذاکره‌ کنندگان به طور منظم آغاز خواهد شد.»

وزیرامورخارجه روسیه همچنین با اشاره به تصمیم ۲ کشور برای از سرگیری همکاری ‌های خود با یکدیگر اظهار داشت: « ایالات متحده موافق است که برداشتن موانع همکاری اقتصادی سودمند دوجانبه، ضروریست.آ

او افزود: «علاقه زیادی به رفع موانع ساختگی برای توسعه همکاری های دوجانبه سودمند وجود داشت. هر۲ کشور همچنین توافق کردند که همه چیز باید برای پیوستن به تلاش ها در حوزه های ژیوپولیتیک و امور اقتصادی انجام شود.»

وزیر امورخارجه روسیه اظهار داشت: « علاقه زیادی به ازسرگیری رایزنی‌ ها در مورد مسایل ژیوپولیتیکی، ازجمله درگیری‌های مختلف در بخش‌های مختلف جهان، جایی که هم ایالات متحده و هم روسیه منافع دارند، وجود داشت.»

از طرح سه مرحله‌ یی صلح درباره اوکرایین بی ‌اطلاع هستم

به گفته لاوروف، او از گزارش‌های مربوط به طرح سه مرحله ‌ای صلح درباره اوکرایین بی ‌اطلاع است.

منابع رسانه‌ ای امریکایی پیشتر با انتشار گزارشاتی، مدعی توافق روسیه و امریکا بر طرح سه‌ مرحله‌ یی صلح در اوکرایین شده بودند. طبق این طرح ادعایی، در مرحله اول، آتش ‌بس موقت شکل خواهد گرفت. درمرحله دوم، با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در اوکرایین، « ولودیمیر زلنسکی» رییس جمهورکنونی اوکرایین برکنار و رییس جمهور بعدی توسط مردم اوکرایین انتخاب خواهد شد.

در مرحله سوم، صلح پایدار برقرار می‌ شود.

اما لاوروف ضمن اعلام بی‌ خبری خود از این گزارشات، اظهار داشت: « ما عملاً درباره نیاز به حل مشکل کار ماموریت های دیپلوماتیک یک بار برای همیشه موافقت کردیم.»

 

استقرار احتمالی نیروهای خارجی در اوکرایین غیرقابل قبول است

وزیر امورخارجه روسیه همچنین درباره استقرار احتمالی نیروهای خارجی در اوکرایین تأکید کرد: « درنشست توضیح دادیم که این اقدام برای ما غیرقابل قبول است.»

به گفته لاوروف، هیات امریکایی در پاسخ به طرح « غیرمعمول» پیشنهادی فرستاده ویژه ترامپ در امور اوکرایین گفتند که این طرح «جعلی» است.

او همچنین گفت: « ایالات متحده پیشنهاد تعلیق در حملات به زیرساخت های انرژی را ارایه کرد. اما حمله پهپادی اوکرایین به زیرساخت‌های انرژی و سوخت روسیه باید همه را وادار کند تا زلنسکی را کنترول کنند.»

لاوروف تاکید کرد: « روسیه هرگز زیرساخت های انرژی در اوکرایین را در معرض خطر قرار نمی‌دهد.»

او افزود: « در دیدار با مقامات امریکایی، آماده گی و اراده کامل برای توسعه فعال روابط ۲ کشور را شاهد بودم.»

 در گزارش دویچه وله در باره مذاکرات ریاض آمده است  :

مذاکرات امریکا و روسیه در پایتخت عربستان سعودی به پایان رسید. دو طرف بر سر  « چهار محور اساسی » به توافق رسیدند. بازگشایی سفارتخانه ‌های دو کشور و تشکیل تیمی برای دستیابی به راه حل صلح در اوکرایین مهم‌ ترین محورها هستند.

به گفته مارکو روبیو، وزیر امور خارجه امریکا، روسیه و ایالات متحده در گفت‌وگوهای چهار ساعت و نیمه‌ی خود در روز سه‌شنبه ۱۸ فوریه در ریاض، بر سر چهار محور اساسی به توافق رسیده‌اند.

نخستین محور بازگشایی کامل سفارتخانه‌های دو کشور در واشنگتن و مسکو و بازگرداندن آنها به عملکرد کامل دیپلوماتیک است.

وزیر خارجه امریکا تاکید کرد که رابطه دیپلوماتیک به سردی گراییده میان مسکو و واشنگتن در سال‌ های اخیر، عملکرد سفارتخانه‌ های هردو کشور را به ‌شدت محدود کرده است. روبیو افزود: « ما به نماینده گی‌ های دیپلوماتیک فعال و پویا نیازمندیم تا بتوانند به شکلی عادی برای حفظ روابط فعالیت کنند.»

محور دوم مورد توافق، تشکیل تیمی بلند پایه برای رسیدن به راه حلی پایدار و قابل ‌قبول برای تمامی طرف‌های درگیر در جنگ اوکرایین عنوان شده است.

به گفته روبیو، ماموریت این تیم عالی‌ رتبه، مذاکره برای دستیابی به صلح در اوکرایین و تقویت همکاری‌های اقتصادی خواهد بود.

هموار کردن مسیرعادی همکاری‌های ژیوپولیتیکی و اقتصادی دو قدرت بزرگ امریکا و روسیه نیز که می‌ تواند با پایان جنگ اوکرایین میسر شود، سومین محوری عنوان شده که بر سر آن توافق شده است.

و در نهایت، در چهارمین محور، تمامی پنج مذاکره‌ کننده بر سر تداوم روند مذاکرات توافق کرده و بر تمایل خود برای پیشبرد این فرآیند تأکید کرده‌اند.

این توافق در اولین دیدارمیان مارکو روبیو، وزیر خارجه امریکا و همتای روس او، سرگیی لاوروف، در روز سه‌ شنبه، ۱۸ فبروری، در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، حاصل شد.

در مذاکرات ریاض از جمله یوری اوشاکوف، مشاور سیاست خارجی پوتین، به نماینده گی از روسیه حضور داشته و روبیو همراه با استیو ویتکاف، نماینده ویژه امریکا درامور خاورمیانه، و مایک والتز، مشاور امنیت ملی امریکا، در این دیدار شرکت کرده است.

«رضایت» مسکو

طرف روسی هم از روند مذاکرات ریاض ابراز رضایت کرده است. یوری اوشاکوف اعلام کرد که مذاکرات ریاض به پایان رسیده و «موفقیت ‌آمیز» بوده است.

این عضو تیم‌ مذاکره‌کننده روسیه افزود که دو طرف شرایط دیدار میان ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ را بررسی کرده‌اند. او با این حال تأکید کرد که احتمال برگزاری این دیدار در هفته آینده وجود ندارد و هنوز تاریخ مشخصی برای آن تعیین نشده است.

به گزارش خبرگزاری دولتی روسیه (تاس)، اوشاکوف با اشاره به موضوع پایان دادن به جنگ اوکرایین گفت: « ما مواضع اصلی خود را مورد بحث قرار دادیم و شفاف ‌سازی کردیم و توافق شد که تیم‌ های مذاکره‌ کننده ج » ارزیابی کرد.

وزارت خارجه امریکا نیز اعلام کرد، دو کشور توافق کرده‌اند که «عوامل اختلال ‌زا » در روابط امریکا و روسیه را بررسی کرده و کار بر روی راهکاری جهت پایان دادن به جنگ روسیه در اوکرایین را آغاز کنند.

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ‍۱۸۰۲ 

 Copyright ©bamdaad 2025