چند سخن حسابی درباب به رسمیت شناختن حکومت سرپرست افغانستان از سوی دولت روسیه

 داکتر طلا پامیر

۱ ـ به رسمیت شناختن حکومت سرپرست افغانستان از سوی روسیه، چیزی تازه نیست. روسیه از همان روز اول تشکیل حکومت سرپرست ، این حکومت را به رسمیت شناخته است. روسیه پس از به قدرت رسیدن طالبان د ر سپتامبر ۲۰۲۱ بدون وقفه در سطح سفیر( عالیترین سطح روابط دیپلوماتیک) در افغانستان حضور داشته و دارد. آنچه که تازه است اعتراف رسمی وعلنی روسیه بر این به رسمیت شناختن است.

۲ ـ  به رسمیت شناختن حکومت در یک کشور توسط حکومت کشور دیگر به معنای برقراری روابط دیپلوماتیک ( بازگشایی سفارت و گماشتن کارمندان دیپلو ماتیک - مقیم وغیرمقیم) است. به رسمیت شناختن یک حکومت خارج ار برقراری روابط دیپلوماتیک میان کشورها، هیچ معنایی ندارد.

۳ ـ به رسمیت شناختن حکومت ها یک موضوع سیاسی است نه موضوع حقوقی. در حقوق بین المللی نه حق به رسمیت شناختن وجود دارد ونه هم الزام به رسمیت شناختن.

۴ ـ  روابط دیپلوماتیک میان کشورها براساس کنوانسیون ویانا ( ۱۹۶۱) نتظیم می شوند. در حقوق بین المللی هیچ سند که به رسمیت شناختن، چگونگی و انواع آن - حقوقی و عملی ( de jure, de facto ) را تعریف کند، وجود ندارد. در کنوانسیون ویانا در باره روبط دیپلوماتیک ( ۱۹۶۱) اصلا واژه  « به رسمیت شناحتن »  به کار نرفته است. این به رسمیت شناختن در واقع یک بحث سیاسی- تیوریک است. در تیوری برای به رسمیت شناختن حکومت های که از راه غیرقانونی (در نتیجۀ کودتا، انقلاب ، مقاومت مسلحانه در برابر تجاوز خارجی و قیام عمومی...) تشکیل می شوند، سه شرط اساسی را درنظر می گیرند:

ـ  تحولات داخلی ،  یعنی این که حکومت نو باید پی آمد انکشافات داخلی مانند کودتا، انقلاب و قیام عمومی ) باشد. نه پیامد مذاخله و تجاوز خارجی.

ـ  حکومت نوتشکیل باید بر همه قلمرو یک کشور و یا بخش بزرگ از کشور کنترول موثر داشته باشد و،

ـ حکومت نوتشکیل باید استعداد اجرای تعهدات بین المللی خویش را داشته باشد.

چنانچه گفته شد، این شرایط در تیوری است اما در عمل هر دولت بر اساس منافع خود با حکومت های دیگر و در چهارچوب کنوانسیون روابط دیپلوماتیک ۱۹۶۱  تصمیم می گیرد. مسایل حقوق بشر و از آنجمله حقوق زنان و سیاست داخلی حکومت ها به صورت کل و بحث مشروعیت در این و یا آن کشور جدا از بحث روابط  دیپلوماتیک است. حقوق دیپلوماتیک حق مداخله در سیاست داخلی کشورها را نمی دهد.

۵ ـ  بر قرای روابط دیپلوماتیک میان کشور های بر اساس نیازمندی ها ی طرفین ، رضاکارانه و براساس اصل تساوی حقوق صورت می گیرد. داشتن روابط دیپلوماتیک میان کشور ها لزوماً تکرار می کنم که لزوماً به معنای رفاقت و دوستی و اتحاد استراتیژیک و دایمی میان کشورها نیست. این یک وضعت عادی در روابط کشورهاست وهر زمان می تواند تغییر کند.( قطع روابط شود)

۶ ـ تنها در حالات اشتثنایی و بنا بر قطعنامه اجرایی - اتفاق رای ۵ عضو دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، کشورهای عضو سازمان ملل متحد مکلف می شوند که از براقراری روابط دیپلوماتیک با این و یا آن حکومت، در این ویا آن کشور خودداری کنند چیزی که در دور اول حاکمیت تحریک طالبان در سالهای ۱۹۹۰ صورت گرفت. در شریط کنونی که شرایط به صورت بنیادی تغییر کرده است، مانع بر سر راه کشورها برای داشتن روابط دیپلوماتیک با حکومت سرپرست افغانستان از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود ندارد.

در موارد معین تحریم های سازمان ملل متحد و از آنجمله تحریم سفر بر شمار از رهبران طالبان و نیز تحریم فروش و کمک اسلحه به تحریک طالبان تا هنوز پابرجاست و کشورهای عضو سازمان ملل متحد به شمول روسیه و چین و کشورهای دیگر قطع نظر از داشتن روابط  دیپلوماتیک با حکومت سرپرست افغانسان، تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد را مراعات می کنند.

۷ ـ برقراری روابط میان کشورها به معنی مشروعیت بخش داخلی به حکومت های یکدیگر نیست. مشروعیت داخلی و روابط خارجی ( روابط دیپلوماتیک) دو موضوع جدا اند. مشروعیت داخلی به معنی حمایت مردم ( اکثریت مردم) و نیز استعداد تحمیل اراده یک نیروی سیاسی در جامعه بالای دیگران و توان کنترول موثر بر قلمرو یک کشور است.( از تیوری مشروعیت ماکس وبر)

۸ ـ من در مورد درستی و یا نادرستی سیاست خارجی روسیه حق قضاوت را به خود نمی دهم. دولت روسیه نفع و ضرر خویشرا بهتر ازمن میداند ( صلاح مُلک ( مملکت) خویش خسروان دانند) اما، با توجه به وضعیت - واقعیت های موجود در افغانستان و اطراف آن و نیز تجربه تاریخی ، تجرید کامل حاکمیت کنونی در افغانستان را به سود افغانستان نمی شمارم. هیچ تضمینی وجود ندارد که در صورت انزوای کامل حاکمیت موجود و مداخله بیرونی، اوضاع کشور بدتر از این و دستخوش هرج ومرج سالهای ۱۹۹۰ نخواهد شد. تعامل با حاکمیت موجود شاید این حاکمیت را مسوولیت پذیرکند. باید دید.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۵ـ ‍۰۴۰۷  

Copyright ©bamdaad 2025

 

دستور اخراج همه «مهاجران غیرقانونی افغان» از ایران صادر شد

 

ستم بر مهاجران افغانستان در ایران تشدید شده است. تنها در دو روز گذشته بیش از ۶۰ هزار نفر از ایران اخراج شده‌اند. اجاره هرگونه منزل و ملکی به افغان ‌ها هم ممنوع شد.

خبرگزاری مهر جمعه ۶ سرطان اعلام  کرد که براساس سیاست‌های ابلاغ ‌شده به فرمانده انتظامی کشور همه « اتباع غیرمجاز» باید ایران را ترک کنند.

بریدجنرال احمدعلی گودرزی، قوماندان سرحدی فراجا (فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی) این اقدام را « خواست مردم » عنوان کرد و افزود: طبق دستور، هرگونه منزل و ملکی که به افغان‌ها اجاره داده شود، قول ‌نامه آن باطل است. و ملک مزبور نیز سزغچ و مهر و لاک و مصادره می ‌شود.

سه روز پیش نیز محمدصادق معتمدیان، شاروال تهران از اجرای گسترده طرح برخورد با « اتباع غیرمجاز» خبر داد و گفت:میزان دستگیری اتباع غیرمجاز نسبت به گذشته تا چهار برابر افزایش یافته است.

او گفت این افراد پس از شناسایی و جمع‌آوری، به کشور‌های مبدأ بازگردانده می ‌شوند.

حکومت ایران در کلام همواره بر تفکیک «مهاجران مجاز» و «مهاجران غیرمجاز» تأکید می ‌کند، اما در عمل بسیاری از مهاجران دارای کارت اقامت بازداشت و از ایران اخراج شده ‌اند.

از سوی دیگر، به ‌گزارش روزنامه «اطلاعات روز افغانستان» ، جمهوری اسلامی ایران طی روزهای اخیر، اخراج مهاجران افغانستان را ‏تشدید کرده است. ‏

دفتر والی طالبان در هرات اعلام کرده است که روز ‏گذشته، پنج ‌شنبه ۵ سرطان برای دومین روز متوالی بیش از ۳۰ ‏هزار مهاجر از طریق مرز اسلام ‌قلعه به کشور بازگشته ‌اند. ‏ روز چهارشنبه نیز بیش از ۳۰ هزار مهاجر افغانستان وارد هرات شده بودند.

به‌ گفته‌ این دفتر، بازگشت ‌کننده گان پس از دریافت خدمات ‏ابتدایی به مناطق اصلی ‌شان انتقال داده می ‌شوند‎.

‏دفتر سازمان ملل متحد درافغانستان هشدار ‏داده است که این کشور با یک ‏بحران بشری گسترده روبه ‌رو ‏است. این دفتر خواستار اقدام فوری ‏جامعه‌ بین‌المللی برای ‏حمایت از بازگشت‌کننده گان شده است. ‏دفتر سازمان ملل گفته است که کمک‌های بشردوستانه‌ ‏موجود، تنها ‏قادر به پاسخ‌ گویی به نیازهای بخش اندکی از جمعیت ‌‏آسیب ‌پذیر است. ‏

امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان در دیدار ‏با ‏علی ‌رضا بیگدلی، سفیر ایران در کابل، خواستار بازگشت ‏تدریجی ‏مهاجران افغان شده است. ‏

براساس گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهنده گان، ۴,۵ میلیون افغانستان در ایران زنده گی می ‌کنند. آن‌ ها اکنون نه ‌تنها در خطر اخراج قرار دارند بلکه بر اساس گزارش ‌های منتشرشده، پس از حملات اخیر اسراییل به ایران در معرض حمله‌ها و سوظن‌های جاسوسی برای موساد نیز قرار گرفته ‌اند./ ص م

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۵ـ ‍۲۹۰۶  

Copyright ©bamdaad 2025

 

 بمباران ایران توسط امریکا محکوم است

بیانیه مشترک احزاب چپ هـنـد

 

 

بیانیه مشترک صادر شده از سوی حزب کمونیست هند (مارکسیست)، حزب کمونیست هند، حزب کمونیست هند (آزادی مارکسیستی-لنینیستی)، حزب سوسیالیست انقلابی و حزب بلوک پیشرو

پنج حزب چپ امضاکننده زیر، بمباران ایران از سوی ایالات متحده را به ‌شدت محکوم می ‌کنند. این اقدام زیرپا گذاشتن حاکمیت ملی ایران و نقض آشکار منشور سازمان ملل است که تنش‌های جهانی را شعله ‌ورتر کرده، غرب آسیا را ناپایدار می ‌سازد و پیامدهای اقتصادی ناگواری درپی خواهد داشت.

ایالات متحده و اسراییل حملات خود را با این بهانه که ایران در آستانه تولید سلاح هسته ‌ای بوده است، توجیه می ‌کنند. در حالی، باید یادآور شد که رافایل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA)، در ۱۹ جون گفته بود: « ما هیچ مدرکی که نشانگر کوششی سازمان‌ یافته‌ برای رفتن به سوی تولید جنگ ‌افزار هسته‌ای باشد نداریم».

حتا سازمان‌های اطلاعاتی ایالات متحده نیز اذعان کردند که گواهی روشن که نشان ‌دهنده فرآوری جنگ ‌افزار هسته ‌ای از سوی ایران باشد در اختیار ندارند. افزون بر آن، ایران همچنان یک امضا کننده پیمان منع گسترش سلاح‌ های هسته‌ای (NPT) است.

با وجود چنین حقایقی، اسراییل در ۱۲ جون به ‌ایران یورش برد تا هرگونه پوتنسیال گفت وگو میان ایران و ایالات متحده را تخریب کند. اکنون، ایالات متحده نیز در این اقدام تجاوزکارانه به ‌اسراییل پیوسته است. حتا با وجود این‌ که رییس جمهور ترامپ دو هفته زمان به ‌ایران داده بود برای بازگشت به‌ گفتوگوها. این به‌ روشنی نشان می‌دهد که محور ایالات متحده ـ اسراییل توجه کمی به ‌ارزیابی‌های اطلاعاتی خود و یا هرگونه فرآیند دیپلوماتیک دیگر دارد و آماجش تنها واداشتن ایران و همه منطقه غرب آسیا به ورود در جنگ است. این رویکرد آشکار می ‌کند که هدف واقعی از نابودی ایران، دست ‌یافتن به برتری امپریالیستی در آسیای باختری و مهارکردن جریان جهانی منابع است. این یورش با آماج خدمت به‌ سودآوری مجتمع های نظامی- صنعتی و توانمند ساختن سرمایه جهانی برای برون رفت از بحران درازمدت اش به اجرا گذاشته شده است.

امریکا با اعزام بمب ‌افکن‌های رادارگریز ب۲ برای فروریختن بمب‌های سنگرشکن بر خاک ایران، یورش به‌ عراق را بازسازی کرد، که آن هم بر پایه ادعاهای تایید نشده همانندی انجام شد که بعد نادرستی ‌شان به‌ اثبات رسید. شگفتی‌آور است امریکایی‌ که تنها کشوری هست که تا اکنون سلاح هسته ‌ای به‌کار گرفته است ( آن‌هم با وجود آن ‌که جاپان در پایان جنگ دوم جهانی، آماده گفت وگو بود ) اینک دارد از تهدید سلاح ‌های هسته‌ای دیگران سخن می ‌گوید!

حمله امریکا، به‌احتمال زیاد، شدت بیشتری به ‌درگیری‌ها خواهد داد و پیامدهای فاجعه ‌باری برای صلح جهانی و گذران زندگی مردم عادی ( به ‌ویژه در کشورهایی مانند هند که به‌ شدت به ‌واردات نفت و فرصت‌های کارمهاجران به ‌غرب آسیا وابسته هستند ) خواهد داشت. توده‌ های کارگر که از پیش هم در زیر فشار بودند، بیشترین آسیب را از پیامدهای اقتصادی جنگ خواهند دید.

دولت هند بایستی بی ‌درنگ جایگاه سیاست خارجی همسو با امریکا و اسراییل خود را به‌ کنار گذاشته و به‌ کوشش‌های جهانی برای بازایستاندن جنگ بپیوندد. ما از همه واحدهای حزبی خود می‌ خواهیم که بی‌ درنگ کنش‌های اعتراضی را دربرابر این رفتار تجاوزکارانه امپریالیستی سازماندهی کنند و از همه مردم صلح‌ دوست کشورمان می ‌خواهیم که در محکوم کردن حمله امریکا به‌ ما بپیوندند.

ماریام الکساندر بیبی ، دبیر کل حزب کمونیست هند (مارکسیست)

دورایسمای راجا ، دبیر کل حزب کمونیست هند

دیپانکار باتاچاریا  ، دبیر کل حزب کمونیست هند (آزادی مارکسیستی لنینیستی)

مانوج باتاچاریا ، دبیر کل حزب سوسیالیست انقلابی هند

گانسان دواراجان دبیر کل حزب بلوک پیشرو

 

۱ سرطان  ۱۴۰۴

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۵ـ ‍۲۲۰۶  

Copyright ©bamdaad 2025

 

درحاشیه رخدادهای روان در منطقه :

جنگ خانمان ‌سوز، مبارزه با امپریالیزم، و منافع ملی

 

پس از هفته‌ها مذاکره غیر مستقیم جمهوری اسلامی با دولت ترامپ، که به گفته وال استریت ژورنال با هدف « محدود کردن برنامه هسته ‌یی جمهوری اسلامی صورت می ‌گرفت و به‌ نظر بسیاری راهی مناسب برای حفظ صلح منطقه ‌یی تلقی می ‌شد »، در نهایت این مذاکرات « به پوششی مناسب برای حمله غافلگیرانه اسراییل تبدیل شد ».

با حمله‌ های جنایت‌کارانه و تروریستی دولت نتانیاهو به ایران در سحرگاه جمعه ۲۳ سرطان، شامل بمباران تأسیسات هسته‌ یی ایران و ترور شماری از فرماندهان سپاه و دانشمندان هسته‌ یی ایران، دور جدیدی از تنش و درگیری‌ های مخرب نظامی در منطقه آغاز شد. مسوول مستقیم درگیری و افزایش تنش را باید سیاست ‌های تجاوزکارانه و توسعه ‌طلبانه امپریالیزم امریکا و متحدان منطقه ‌یی‌اش، به‌خصوص دولت نژاد پرست اسراییل، از یک سو، و ارتجاع منطقه و رژیم ضد مردمی ولایت فقیه از سوی دیگر دانست.

سیاست‌های توسعه‌ طلبانه امپریالیزم جهانی به‌ رهبری امپریالیزم امریکا در منطقه در دهه‌های گذشته به دولت جنایت‌ کار اسراییل امکان و اجازه داده است که بخش ‌های بزرگی از خاک کشورهای عربی را به اشغال دایمی درآورد، ده‌ها هزار زن و مرد و کودک فلسطینی را کشتار و میلیون‌ ها تن فلسطینی را آواره و بی ‌خانمان کند. رژیم اسراییل با حمایت مستقیم و تبهکارانه دولت‌های متفاوت امریکا ( از دموکرات تا جمهوری‌خواه ) و کشورهای اروپایی، با دست باز عمل می‌ کند و در مقابل هیچ نهاد بین‌المللی پاسخگو نیست. عملکرد دولت اسراییل در عرصه بین‌المللی در واقع عملکرد باند جنایت ‌کاریست که کارش باج ‌گیری بین‌المللی، ترور، و ارتکاب جنایت زیر پوشش مبارزه با « یهودی‌ستیزی » است.

کشتار هولناک بیش از ۵۵ هزار فلسطینی از جمله ۱۸ هزار کودک و ایجاد قحطی و گرسنگی دادن ضد انسانی به میلیون‌ها شهروند غزه در دو سال گذشته، در سایه سکوت تایید آمیز امریکا و اتحادیه اروپا، آن هم در حالی که دادگاه کیفری بین‌المللی لاهه حکم جلب نتانیاهو و شماری از اعضای دولت او را به ‌جرم جنایت ‌کار جنگی صادر کرده است، نشان‌ دهنده بی‌اعتبار و بی ‌اثر شدن قوانین بین‌المللی و ناتوانی نهادهایی همچون سازمان ملل متحد و دادگاه لاهه در مقابل قلدرمنشی قدرت‌ های امپریالیستی و متحدان تجاوزکار آنها و بی ‌اعتنایی آنها به این قوانین است.

توجه به این نکته مهم است که هیچ‌ کدام از سران قدرت‌های بزرگ سرمایه ‌داری، از بریتانیا و فرانسه و المان و بخش بزرگی از اتحادیه اروپا گرفته تا دولت فاشیست ‌مآب ترامپ، نه ‌تنها دولت اسراییل را برای تهاجم به خاک ایران و زیر پا گذاشتن آشکار و خشن قوانین بین‌المللی محکوم نکرده‌ اند، بلکه در بهترین حالت فقط « خواستار خویشتنداری»  شده‌ اند و از افزایش تنش در منطقه « ابزار نگرانی» کرده‌اند. اینها دولت‌ هایی‌اند که رژیم اسراییل را به روزآمد ترین و کُشنده‌ ترین تجهیزات جنگی مسلح کرده‌اند. همچنین، بر اساس گزارش شماری از خبرگزاری‌ های جهان، دولت‌های امریکا و بریتانیا و فرانسه در همکاری برای خنثی کردن موشک‌ های پرتاب‌شده از جمهوری اسلامی به سمت اسراییل در عمل در کنار ارتش اسراییل قرارگرفتند و از این کشور دفاع کردند. بدین ترتیب، اکنون شاهد عملکرد جبهه ‌ای از دولت‌های امپریالیستی و زرادخانه گسترده آنها در دفاع از دولت جنایت‌ک ار بنیامین نتانیاهو هستیم.

در تغییر و تحول‌های سال‌های اخیر در منطقه، و وقایع روزهای اخیر با آغاز حمله گسترده دولت اسراییل به ایران، تا آنجا که به ملت و منافع ملی ایران مربوط می ‌شود، باید گفت که میهن ما در وضعی بسیار دشوار و خطرناک قرار گرفته است. در حال حاضر، متاسفانه ابزار تعیین مسیر آینده کشور در دست شهروندان نیست، بلکه اسیر سیاست‌ های ویرانگر جمهوری اسلامی برای حفظ پایه‌ های حکومت فاسد کنونی از یک سو، و از سوی دیگر گروگان سیاست‌های توسعه‌ طلبانه امپریالیزم و همدست جنایت ‌کارش دولت نتانیاهو در منطقه است. ما قبلاً هم گفته ‌ایم که به ‌رغم پوسیدگی رژیم دیکتاتوری حاکم، به‌علت نبود بدیلی مترقی و اثرگذار در برابر این رژیم، جمهوری اسلامی با اتکا بر قدرت سرکوب و در روزهای اخیر با تمرکز بر خطر خارجی و برای « دفاع مقدس از وطن»  قادر است جنبش آزادی ‌خواهی را خفه کند و به حیاتش ادامه دهد.

سیاست‌های ماجراجویانه حکومت اسلامی ایران مبتنی بر نظریه « صدور انقلاب اسلامی » به کشورهای منطقه زیان‌ های عظیمی به بار آورده است. خامنه ‌ای مدعی بود که « کسی که از اینجا می ‌رود در عراق یا در سوریه به‌عنوان دفاع از حریم اهل ‌بیت در مقابل این تکفیری‌ ها می ‌ایستد، در واقع دارد از شهرهای خودش دفاع می‌کند…» و « اگر اینها مبارزه نمی‌ کردند، این دشمن می ‌آمد داخل کشور، ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه استان‌ها با اینها می‌ جنگیدیم و جلوی اینها را می‌گرفتیم » (نقل از سایت علی خامنه‌ای و سخنرانی‌ هایش در تاریخ ‌های ۵ سرطان ۱۳۹۵ و ۵ حوت ۱۳۹۴). در این ماجراجویی ده‌ها میلیارد دالر درآمد ملی کشور خرج فعالیت گروه‌ های نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه شد که سرانجام جنگ و کشتار و ویرانی را به خاک ایران کشاند و منافع و حاکمیت ملی ایران را به خطر انداخت. این حکومتی است که نماینده سرمایه ‌داری کلان، فاسد، و برخوردار از رانت حکومتی است و سیاست‌های ضد ملی و ضد مردمی ‌اش فاجعه‌ای از فقر و محرومیت برای ده‌ ها میلیون شهروند پدید آورده است. شعارهای توخالی و عوام‌ فریبانه مبارزه با امپریالیزم در چنین حکومتی فقط برای عوام ‌فریبی منطقه‌ یی و گذاشتن ابزار تبلیغاتی در دست نیروهای نیابتی ‌اش در داخل و خارج از کشور است.

در حالی که بخش کلانی از بودجه امنیتی رژیم و دستگاه‌ های سرکوبگر آن خرج پیگرد و شکار نیروهای مترقی و آزادی‌ خواه کشور و شکنجه و اعدام صد ها مبارز آزادی‌ خواه می ‌شود، دستگاه‌ های امنیتی اسراییل و امریکا تا مغز استخوان رژیم نفوذ کرده‌اند. در این چند روز گذشته دیدیم که این نفوذی‌ها چطور توانستند آزادانه در درون خاک ایران عمل کنند و فرماندهان نظامی ارشد رژیم را به ‌دقت شناسایی و ترور کنند.

ادامه یافتن بمباران مناطق متعدد ایران، از جمله زیرساخت‌ های اقتصادی(  از مراکز نفتی گرفته تا کارخانه ‌های ماشین‌ سازی، که به کشته شدن شماری از کارگران نیز منجر شده است ) و اعلام اسراییل در مورد اینکه بمباران‌ها ممکن است هفته‌ها ادامه یابد، بی ‌شک نه ‌تنها به شمار کشته‌ شدگان و مجروحان جنگ خواهد افزود، بلکه موجب ویرانی گسترده امکانات اقتصادی ایران نیز خواهد شد.

در چنین شرایط سرنوشت‌ سازی، در حالی که رخدادهای روزهای اخیر می‌ تواند مُهر و نشانش را تا ده‌ ها سال بر تحولات ایران بزند، وظیفه همه نیروهای مترقی و آزادی‌ خواه کشور مقابله با گسترش جنگ و سیاست‌های خطرناکی است که می‌ تواند وضعی شبیه به عراق در ایران به وجود آورد و این بهانه را به امپریالیزم امریکا و متحدانش بدهد که برای « تغییر رژیم » در ایران اقدام مستقیم کنند. نیروهای مزدور و وابسته‌ای همچون سلطنت ‌طلبان و مجاهدین با ادعای اینکه « مردم ایران حامی این حملات »  هستند خواهان یورش گسترده‌ تر نظامی به ایران‌اند که بی ‌شک نتیجه ‌اش نابودی کشور و روی کار آوردن حکومتی مزدور بر ویرانه‌ های آن خواهد بود.

حزب توده ایران بارها اعلام کرده است که بر این اعتقاد راسخ است که آینده ایران فقط باید به دست مردم ایران تعیین گردد. گذار از رژیم ارتجاعی ولایت فقیه به دولتی مردمی که بتواند آزادی و استقلال کشور را تامین کند و زمینه را برای استقرار عدالت اجتماعی فراهم آورد فقط از مجرای مبارزات کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان و نیروهای ملی و آزادی ‌خواه ایران ممکن می‌ شود. امروزه مبارزه برای صلح و برای جلوگیری از انهدام کشور بخشی جدا نشدنی از مبارزه با استبداد و حکومت ارتجاعی حاکم و مبارزه با سیاست‌ های سلطه ‌طلبانه و مخرب امپریالیزم جهانی به‌ سرکردگی امپریالیزم امریکا و متحدان منطقه‌ یی‌اش است.

در صلح است که می ‌توان پیکار ضددیکتاتوری را پیش برد. همکاری و تلاش مشترک همه نیروهای صلح‌ دوست و مترقی در ایران و منطقه برای پایان دادن به دور کنونی برخوردهای نظامی و تشدید فشار بر نهادهای بین‌المللی و بسیج افکار عمومی برای لگام زدن به رژیم اسراییل و برقراری آتش ‌بس می ‌تواند گام نخست برای حرکت به سمت جلوگیری از فاجعه‌ای بزرگ ‌تر باشد که بی‌ تردید پیامدهای جبران‌نشدنی در سال‌های طولانی آینده در ایران خواهد داشت./نامه مردم

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ‍۲۶۰۶  

Copyright ©bamdaad 2025

 

کمیته مرکزی حزب توده ایران حمله نظامی امپریالیرم امریکا به ایران را به ‌شدت محکوم می‌ کند!

 

هم میهنان گرامی!

در نخستین ساعت یکشنبه اول سرطان ۱۴۰۴ براساس گزارش‌ های منتشر شده جنگنده‌ های امریکایی، و ناوگان دریایی این کشور سه سایت هسته‌ای ایران در فردو، نطنز و اصفهان را بمباران کردند و بدین طریق همراه با رژیم جنایت‌ کار نتانیاهو رسماً وارد جنگ علیه ایران شدند.

دونالد ترامپ، رییس ‌جمهور امریکا اعلام‌ کرد که این حملات با موفقیت کامل به پایان رسیده و تهدید کرد اگر ایران با اسراییل « صلح » نکند حملات علیه ایران با شدت بیشتری ادامه خواهد یافت. ترامپ در شبکه مجازی خود نوشت: « هرگونه اقدام تلافی‌ جویانه ایران علیه ایالات متحده امریکا با نیرویی بسیار بزرگ ‌تر از آنچه امشب شاهد آن بودیم، مواجه خواهد شد.»

این حمله جنایت‌ کارانه دولت ترامپ همچون حملات دولت اسراییل، تجاوز نظامی علیه حاکمیت و تمامیت ارضی ایران، نقض آشکار و فاحش حقوق بین ‌الملل مندرج درمنشورملل متحد محسوب ‌می ‌شود. اصولی که به صراحت هرگونه تهدید به ‌زور یا استفاده از زور علیه حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی هر عضو سازمان ملل را ممنوع می‌سازد.

هم میهنان گرامی!

حزب توده ایران در طول تاریخ پربار خود همواره مدافع تمامیت ارضی میهن بوده و خواهد بود. ما با وجود مخالفت‌ مان با جمهوری اسلامی، قاطعانه با هرگونه اقدام تجاوزکارانه برای تجزیه ایران و تحمیل نیروهایی چون سلطنت ‌طلبان، مجاهدین یا هر گروهی که برخاسته از اراده مردم نبوده و در چارچوب منافع بیگانگانی چون امریکا عمل می‌ کند، مخالفیم. حزب توده ایران همه نیروهای مترقی و آزادی‌ خواه کشور را فرا می ‌خواند تا با همگامی و اتحاد عمل در مقابل توطیه‌ های امپریالیزم جهانی به رهبری امپریالیزم امریکا و دولت جنایت‌کار نتانیاهو بایستند و اجازه ندهند تا سرنوشت میهن ما به ‌دست چنین جنایتکاران رقم بخورد.

حزب توده ایران از همه نیروهای مترقی و آزادی ‌خواه جهان، از جنبش کارگری و کمونیستی جهان می‌ خواهد تا در همبستگی با مردم ایران یک‌ صدا فریاد اعتراض خود را علیه این جنگ ‌افروزی‌های جنایت‌کارانه و مشترک ترامپ- نتانیاهو بلند کنند و با بسیج افکار عمومی جهان به مقابله با خطر جنگ خانمانسوز دیگری در منطقه خاورمیانه بروند.

 

کمیته مرکزی حزب توده ایران

اول سرطان ۱۴۰۴

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ‍۲۲۰۶  

Copyright ©bamdaad 2025