شبح فلسطین در جهان گشت میزند

« تا زمانی که فلسطین آزاد نشود، هیچ ‌کسی آزاد نخواهد بود. »

 

پیترمِرتَنز، منشی عمومی حزب کارگران بلجیم

شبحی در جهان گشت میزند، شبحی به نام « فلسطین ».

همه قدرت‌های جهان کهنه درعملیاتی بی ‌رحمانه علیه آن متحد شده‌اند: بنیامین نتانیاهو، نخست ‌وزیر اسراییل، جو بایدن، رییس‌ جمهور فرتوت امریکا، ستون ‌نویسان نیویورک تایمز، اورسولا فون در لاین، رییس کمیسیون اروپا، و بین‌الملل نفرت ‌پراگنی راست افراطی و افسران پولیس المان.

در اینجا حقیقت نخستین چیزی است که کشته می ‌شود. به گفته کمیته حفاظت از روزنامه ‌نگاران (CPJ)، از زمانی که گردآوری داده‌های تلفات جانی روزنامه‌ نگاران در سال ۱۹۹۲ ترسایی آغاز شد، نسل ‌کشی فلسطینی‌ها تا اکنون « مرگ ‌بارترین دوره برای روزنامه ‌نگاران » بوده است. در نسل ‌کشی کنونی درغزه عده بیشتری روزنامه‌ نگار کشته شده‌اند تا در دو جنگ جهانی و جنگ کوریا روی‌هم. دست ‌کم ۱۶۵ کارشناس حرفه‌ یی رسانه کشته شده‌اند. فقط یک لحظه تصور کنید که اگر سربازان روسی در کمتر از یک سال بیش از صد روزنامه ‌نگار را در اوکرایین کشته بودند چه می ‌شد: فریاد اعتراض‌ها گوش‌ها را کر می ‌کرد.

با وجود این، حقایق را نمی ‌توان کُشت. این روزها نسل ‌کشی در هر لحظه در مقابل چشمان ما دارد رخ می ‌دهد. وحشت، جنون، و مصوونیت ( اسراییل ) از مجازات باعث می‌ شود که خیلی‌ ها احساس ناتوانی کنند. همه آنهایی که از « رودخانه » و « دریا » و  « آزادی » صحبت می ‌کنند خود را در معرض خطر نیروهای پولیس در برلین، پاریس، لندن، یا آمستردام می ‌یابند.

با وجود این، همه آنهایی که فراتر از گرد وغبار و هرج ‌ومرج امروزی را می ‌بینند جنبشی را می ‌بینند که از جاکارتا تا بروکسل، از لندن تا یوهانسبورگ، و از استانبول تا واشنگتن سر بلند می ‌کند ، جنبشی که هم‌ صدا در همبستگی با فلسطین سخن می ‌گوید. این قدرت، این اتحاد، است که فلسطین را به شبحی تبدیل کرده است.

در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ترسایی، دانشجویان در اعتراض به جنگ ویتنام و امپریالیزم امریکا دانشگاه‌ها را اشغال کردند. در دهه ۱۹۸۰ ، دانشجویان در اعتراض به آپارتاید در افریقای جنوبی دانشگاه‌ها را اشغال کردند. این روزها دانشجویان در سراسر جهان علیه نسل ‌کشی اسراییل و مصوونیت آن دولت از مجازات و رفتارهای دوگانه و تبعیض‌آمیز در برخورد با اسراییل به حرکت درمی ‌آیند.

همواره علیه این جوانان بدگویی شده است، به دانشجویان تهمت زده‌اند، و آنها را محکوم کرده‌اند. اما حق درهرمورد با دانشجویان بوده و هر بار پیروز شده‌اند. آنچه امروز رخ می ‌دهد «جرقه ویتنام » دیگری در نسل نوینی است که می ‌فهمد:  « تا زمانی که فلسطین آزاد نشود، هیچ ‌کسی آزاد نخواهد بود. »

در سال ۱۹۶۸ ، جنبش ضد جنگ پس از حمله سال نو (تت) ویتنام قوّت گرفت. جنبش ضد جنگ امروزی ( و نسل ‌کشی در فلسطین ) از جنبش مقاومت در برابر ویرانی غزه به ‌دست اسراییل قوّت گرفته است. در هر دو مورد، موفقیت نظامی (موقت) نصیب قدرت‌های استعماری و متحدانشان شد، اما پیروزی سیاسی نصیب جنبش مقاومت شد. برای مثال، در بریتانیا در حدود ۱۰۰هزار نفر در سال ۱۹۶۸ علیه جنگ ویتنام تظاهرات کردند. این تعداد کمتر از جمعیت شرکت ‌کننده در کوچک ‌ترین تظاهرات این روزها علیه نسل ‌کشی در غزه بود. امروزه در راه ‌پیمایی‌ های اعتراضی بین ۱۵۰هزار تا ۸۰۰هزار نفر شرکت می‌ کنند.

کشور شما، تاریخ شما، و آینده شما

تصور کنید که فلسطینی هستید و مهاجران زمین‌ هایتان را بدون اینکه مجازات شوند از شما می‌ گیرند. این تصرف زمین ۷۵ سال است که ادامه دارد، الحاق پس از الحاق، نسل بعد از نسل. تصور کنید که فلسطینی هستید و تاریخ شما را از شما می ‌گیرند. موزه‌ ها، مراکز فرهنگی، کتابخانه‌ها، مسجدها و کلیساها را به ویرانه تبدیل می ‌کنند و چیزی جز پوسته‌ ای از فرهنگی « که اسراییل می‌ خواهد وانمود کند هرگز وجود نداشته است » باقی نمی ‌گذارند. هدف روشن است: زدودن گذشته فلسطین و وانمود کردن اینکه چنین سرزمین و چنین ملتی هرگز وجود نداشته است. تصور کنید که فلسطینی هستید و آینده شما به سرقت می ‌رود. اسراییل بیش از پنج صد مکتب را بمباران کرده و بیش از ۶۲۵هزار کودک را در غزه بدون امکان تحصیل و ۹۰هزار محصل را بدون دانشگاه رها کرده است.

می ‌خواهند زمین را بدزدند، تاریخ را بدزدند، و آینده را بدزدند. اما هرگز موفق نخواهند شد. جنگ نمی ‌کنند، دارند نسل ‌کشی می ‌کنند ، محله به محله، بیمارستان به بیمارستان، مدرسه به مدرسه، «منطقهٔ امن » به « منطقه امن ». اما هرگز پیروز نخواهند شد. نسلی تازه از فلسطینی‌ها آنها را به‌ خاطر آنچه هستند(  جنایت ‌کاران جنگی و عاملان نسل ‌کشی) در خواب غفلت شکار خواهد کرد. این نسل شجاعت اِعمال پیگیرانه قوانین بین‌المللی را خواهد داشت، حتا علیه قدرتمند ترین کشورها و بزرگ ‌ترین متجاوزان جهان. در جولای ۲۰۲۴ ( میانه تابستان امسال)، دیوان بین‌المللی دادگستری اشغال فلسطین از جانب اسراییل را غیرقانونی اعلام کرد و آن را آپارتاید خواند و از کشورهای عضو خواست که برای پایان دادن به این وضع اقدام قاطع کنند. اما هیچ اتفاقی نیفتاد. برعکس، فقط در یک سال گذشته امریکا بیش از ده هزار بمب هزار کیلویی به اسراییل داده است که از آنها برای ویران کردن مدرسه‌ ها، بیمارستان‌ ها، مسجد ها، و « مناطق امن » و تبدیل کردن آنها به گودال‌ های بزرگ و گورستان‌ ها استفاده شده است.

رفتارهای دوگانه 

چهار روز پس از تهاجم غیرقانونی روسیه به اوکرایین، هر دو نهاد فوتبالی یوفا و فیفا همه تیم‌ های فوتبال روسیه، چه تیم‌ های باشگاهی و چه تیم ملی، را از شرکت در هر مسابقه ‌ای درجهان منع کردند. فیفا و یوفا در بیانیه مشترکی اعلام کردند: « (جامعه ) فوتبال در این مورد کاملاً متحد است و با همه آسیب‌ دیده گان در اوکرایین همبستگی کامل دارد.»

انتظار می ‌رفت که واکنش مشابهی در مورد نسل‌ کشی اسراییل علیه فلسطینی ‌ها نشان داده شود. با این حال چنین نشد. اسراییل همچنان مُجاز است بدون هیچ مشکلی در لیگ ملت‌ های یوفا شرکت کند، همان ‌طورکه اجازه دارد بدون دغدغه مجازات در المپیک پاریس و در مسابقه آواز یوروویزیون در مالمو (سوید) شرکت کند. این رفتار دوگانه نه ‌فقط سرشت آپارتاید دولت اسراییل، بلکه نسل ‌کشی جاری را نیز «عادی » می‌ کند. کار تا آنجا پیش رفت که نماینده گان کنگره ایالات متحد امریکا در هنگام سخنرانی جنایتکار جنگی بنیامین نتانیاهو در کنگره به پا خاستند و او را تشویق کردند.

روسیه پس از تهاجم غیرقانونی به اوکرایین بی ‌درنگ مورد تحریم کامل اقتصادی و نظامی قرار گرفت. اما در مورد اسراییل چنین نشد. حتا پس از کشته شدن ده‌ها هزار نفر (در غزه) ، اتحادیه اروپا به توافق همکاری با اسراییل ادامه می ‌دهد و به شهروندان اسراییلی امکان دسترسی کامل به فناوری، علوم، و دانشگاه‌ های اروپایی می ‌دهد. اتحادیه اروپا با نشان دادن اینکه تمایلی به انجام ضروری ‌ترین اقدام ندارد، در عمل خود را از نظر اخلاقی مُرده اعلام می‌ کند.

سنگ‌ اندازی در ماشین جنگی امپریالیستی

ویجی پراشاد، مارکسیست هندی، در جشنواره همبستگی مانی ‌فی ‌یستا (ManiFiesta) در اوستاند (بلجیم) به من گفت: « لازم نیست برای فلسطینی‌ ها دلسوزی کنیم. فلسطینی‌ها سرانجام خود شان را آزاد خواهند کرد. ما لازم نیست این کار را بکنیم. ما باید بکوشیم که ماشین جنگی متوقف شود.»

نقطهٔ ضعف و ضربه ‌پذیری ماشین جنگی در تامین تسلیحات است. یک مَثَل قدیمی داریم که سلاح‌ های المانی و پول المانی‌ها در سراسر جهان در حال کشتارند. امروزه این گفته بیشتر در مورد سلاح‌های امریکایی صادق است. طی پنج سال گذشته، ۷۹ درصد از کل تسلیحاتی که به اسراییل داده شده از امریکا و ۲۰ درصد از آلمان بوده است. دولت امریکا با حمایت ‌های مالی و نظامی بی‌ امانش به سوخت‌ رسانی به ماشین جنگی اسراییل ادامه می ‌دهد. امریکا بیش از ۳۰۰میلیارد دلار به اسراییل کمک کرده است، از جمله ۴میلیارد دلار کمک سالانه نظامی. در همین ماه اگست امسال، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهٔ امریکا، فروش جت‌ های جنگنده اف-۱۵ به ارزش ۱۹میلیارد دلار، همراه با گلوله‌های تانک به ارزش ۷۷۴میلیون دلار، مرمی هاوان به ارزش بیش از ۶۰میلیون دلار، و موتر های زرهی نظامی به ارزش ۵۸۳میلیون دلار به اسراییل را تایید و تصویب کرد.  بخشی از این محموله‌های تسلیحات از بندرها و فرودگاه‌های اروپا عبور می ‌کند. در یک مورد، یکی از کارگران فرودگاه بروکسل که در حال بارگیری محموله ‌ای بود جعبه‌هایی را دید که به مقصد تل آویو فرستاده می ‌شدند. او و یکی از همکارانش متوجه شدند که این جعبه‌ ها حاوی تجهیزات نظامی به مقصد اسراییل‌ اند. آنها تصمیم گرفتند که موضوع را با اتحادیه صنفی‌ شان مطرح کنند و بی‌ معطلی همین کار را کردند. اتحادیه در نهایت تصمیم گرفت که ارسال این محموله را تحریم کند. به ‌دنبال این اقدام، اتحادیه کارگران حمل ‌ونقل تصمیم کلی گرفت که ارسال همه محموله‌ های تسلیحاتی بعدی به اسراییل را نیز تحریم کند.

همه‌ چیز با نه گفتن یک کارگر آغاز شد. و سپس یک کارگر دیگر، یک اتحادیه و سپس یک اتحادیه دیگر. سرانجام اتحادیه‌های سراسر جهان، از ایتالیا تا استرالیا، از هند تا کانادا.

جنبش دانشجویی ریاکاری و رفتارهای دوگانه عاملان جنگ ‌های امپریالیستی را محکوم می‌ کند. و جنبش کارگری در خودِ ماشین جنگی امپریالیستی سنگ می ‌اندازد. ما نمی ‌گذاریم آپارتاید عادی شود، استعمارعادی شود، نسل‌ کشی عادی شود، و امپریالیزم عادی شود. شبحِ فلسطین دنیایی را گشت می ‌زند. / نامه مردم

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ‍۲۴۰۹ 

 

Copyright ©bamdaad 2024

 

چـرایی نبـرد کـورسـک

 

 احمد شاهین

جهان امروزی در گیربحران های متعدد ومتکثر با شتاب تکنولوژی گونه است.چنين پدیدار بقولی سایه بحران چنان برسرعت تحولات افزوده که پهنه ای بین المللی بویژه محوریت اورآسیا را آشفته ساخته است.

درچنین فضای آشفته ی جدید، در ۶ اگست سال در جریان ترسایی اوکرایین به منطقه کورسک روسیه حمله کرد وتا ژرفای هژده کیلومتر در خاک آن کشورپیشرفت .درظاهر  «اين دستآوردی»

 شوکه کننده بود که توانایی دفاعی و اطلاعاتی روسیه را زیر سوال برد، بویژه اینکه اوکرایین در جبهه های لوهانسک و دونتسک ساحاتی را از دست میداد و متحمل تلفات سنگینی نیز می ‌گردید.

همراه با ره آورد دراماتیک یاد شده، غرب با استفاده از زمینه رفلکس سنتی سیاست خارجی اش در جهت « روس خصومتی  » بر طبل شادی کوبید و با بزرگ نمایی این رویداد به تسخیر اذهان ساده لوحانه عامه غرب پرداخت.

اما در زیر پوست این رخداد!

غرب جمعی:

- خطوط سایر جبهه های روسیه در دنباس را  میخواهد ناتوان و باریک سازد .

- به اردوی خسته‌ و افسرده در حالی شکست اوکرایین روحیه و مورال تازه می ‌بخشد، تا دراین آوردگاه به مقاومت امید واردکننده بپردازد.

- درمذاکرات برای چانه زنی کارتی در آستین داشته باشد تا از آن برای امتیازگیری بهره گیرد.

- به دموکرات های بی حال و در حال زوال عقل در انتخابات فرارو از این « دستآورد » که به یمن سلاح های آمریکا و متحدینش حاصل گردیده، جان تازه می ‌بخشد.

- جنگ را بداخل خاک روسیه بکشاند تا از اردوی نیرومند روسیه ابهت زدایی نماید .

- و با توجه به حضورنظامی ناتو در پیرامون روسیه، این کشور را در تنگنای جیوپولیتکی قرار دهد.

روسیه:

- از تجاوز اوکرایین به کورسک در جهت درستی دلایل و توجیه عملیات ویژه سود میبرد، بدین معنا که هرگاه عملیات ویژه نظامی به مثابه‌ رویکرد پیش گیرانه صورت نمیگرفت ، ناتو در راس امریکا که از اوکرایین اسراییل متجاوز دیگری ساخته است، با بهره ‌گیری استعاره یی  تاریخی ازجنگ شش روزه اعراب  واسراییل در سال ۱۹۶۷ م ،ا وکرایین به پشتیبانی ناتو به خاک روسیه  غافلگیرانه تجاوز مینمود.

- روسیه دلایل ومنطق عملیات ویژه را در راستای روند تبلیغاتی بگونه یی محکم وقایع کننده  وارد  اذهان عامه می نماید.

- با توجه به روانشناختی ملت روسیه، بسیج و حمایت از پوتین نیرومندتر میگردد ،زیرا روسها رهبر مقتدر را دوست دارند و به تجاوز با همه امکانات پاسخ محکم میدهند.

- درجغرافیایی تبلیغاتی، روسیه تعریف این نبرد را وارد دایره معنادار تقابل نظامی روسیه وناتو ساخته است.اکنون این واژه درادبیات سیاسی این کشور پهنا و مفهوم جنگ جهانی را تداعی مینماید. حضور اجیران پولندی ، استونیایی ،رومانی، فرانسوی ...درکو رسک به درستی دلایل و توجیه عملیات ویژه نظامی به عنوان مدارک نیز می افزاید.

- به بهانه تجاوز اوکرایین - ناتو به کورسک، روسیه دایره عملیات ویژه را پهنای بیشتر داده که درحملات پسین آن کشور به  کیف، خارکوف و لویف نمودار گردیده است. نمود مشت کوبنده یی نظامی روسیه در زمین اوکرایین غرب جمعی را در هاله ‌ای ازهراس فروبرده است که بی تردید در انتخابات پیشروی امریکا وهمچنان انتخابات کشورهای اروپایی این بذر به بار خواهد نشست.

- حالت کنونی کورسک که‌ تلفات سنگین جانب اوکرایین- ناتو تا این نگارش به حدود سیزده هزار نفر رسیده است، نشانه از آن دارد که شاید تله ای توسط استراتیژیست نبرد، والری گراسیموف لوی درستیز قوای مسلح روسیه پهن شده باشد.

این گمانه زمانی قوت گرفت که روسیه درنبردکورسک به تاکتیک جنگی دفاعی و پیشروی خزنده متوسل شده ، ولی در سایر جبهه ها از جمله  لوهانسک و دونتسک بگونه‌ یی سریع به پیشروی درخطوط دشمن می پردازد و هر روز شهرک ها،روستا ها ومناطق و شهرهای استراتیژیک را تسخیرمی کند. تا این دم قوای روسیه تا نزدیکی شهرحیاتی و استراتیژیک پوکروفسک رسیده ، که با تسلط به ‌آنشهر، جبهه شرق اوکرایین - ناتو ازهم فرومی پاشد.

روسیه از آغازین عملیات ویژه روند تجهیز و اصلاح ساختاری و کادری قوای مسلح اش را با استفاده از تجربه اين جنگ آغازیده است. گزینش اندری بلوسوف که مهارت و دانش انباشته در حوزه توسعه‌ یی مدرن دارد، به عنوان وزیر دفاع آن کشور، این پروسه را به گونه‌ ای روشمندانه سامان می بخشد.

 نکته‌ پایانی:    

با این گزاره که« در حوزه حکمرانی چه مستقیم چه غیر مستقیم، اندیشه ها جامعه را هدايت می کند. »

مسلماْ که هیچ شیوه، عمل، راهکار و رویکرد هایی جدید که در امتداد هم استند، در هرحوزه زیست بشری بدون تحول فکری قابليت پیاده سازی نمی یابد.

دولت فدراسیون روسیه به رهبری پوتین و احزاب توانا و قدرتمندی در حمایت از حکمرانی امروزی آن کشور ، در عرصه های مختلف از این گزاره به گونه معنادار استفاده  میکنند. کمااینکه رشد اقتصادی روسیه با شاخص ۳/۶ به پشتوانه ای مطمین عملیات  ویژه و روند توسعه آن کشور تبدیل گردیده است .

نکته اینکه درگیری نظامی روسیه با اوکرایین- ناتو  باد را در درفش اور آسیا و فراتر از آن با پیام  نظم نوین جهانی به وزیدن آورده اس

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۴ـ ‍۱۶۰۹ 

Copyright ©bamdaad 2024

 

 

گفتگو با جرمی کوربین

 اخراج‌ ها به افغانستان به ‌ویژه غیرعادی است، زیرا این کشور هیچ یک از الزامات انسانی جهانی را مطابق با اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون ژنیو ۱۹۵۱، کنوانسیون‌ های حقوق کودک، اعلامیه پکن یا کنوانسیون استانبول درباره حقوق زنان برآورده نمی ‌کند. بنابراین هیچ مبنایی برای بازگرداندن کسی به افغانستان وجود ندارد. این تنها یک اقدام تجاوزگرانه علیه افرادی است که به شدت به دنبال پناهنده گی هستند. (کوربین )

 

کارملا نگرت و فیل باتلند

جرمی کوربین (متولد ۱۹۴۹) دهه‌هاست که به عنوان فعال صلح و در کارهای همبستگی بین‌المللی فعالیت می‌کند. او از سال ۱۹۸۳ترسایی نماینده حوزه انتخابیه ایزلینگتون شمالی در مجلس عوام بریتانیا است. کوربین، که بعنوان یک سوسیالیست دموکرات شناخته شده است، از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ترسایی ریاست حزب کارگر را برعهده داشت؛ در این دوره، حزب کارگر شاهد افزایش چشمگیر تعداد اعضا بود. پس از او، کِیِراستارمربه عنوان جانشین کوربین، رهبری حزب را برعهده گرفت و مسیر حزب را دوباره به سوی حمایت از ناتو و سرمایه‌داری سوق داد. در انتخابات مجلس عوام در جولای۲۰۲۴، کوربین به عنوان نامزد مستقل در حوزه انتخابیه ایزلینگتون شمالی، بر رقیب خود از حزب کارگر پیروز شد. کوربین یکی از روسای مشترک پروژه صلح و عدالت است که در سال ۲۰۲۱ترسایی به ابتکار خود او تاسیس شد. این پروژه با هدف گردهم آوردن فعالان، اتحادیه‌های کارگری و جنبش‌های اجتماعی در بریتانیا و سطح بین‌المللی برای مبارزه در راه عدالت اجتماعی و اقتصادی، صلح و حقوق بشر ایجاد شده است. امروز این جنبش ۶۰,۰۰۰ حامی دارد.

                                                                                                    ***

پرسش : در اجلاس ناتو در ماه جولای، توافق شد که موشک‌های دوربرد امریکایی در المان مستقر شوند. شما این توافق را چگونه ارزیابی می ‌کنید؟
کوربین :همه ما باید بپذیریم که ایتلاف‌های نظامی که بر تفکر سیاسی اروپا حاکم هستند، ریشه در ناتو دارند. نیروی محرک اصلی سیاست خارجی و اقتصادی اکنون اینست که همه کشورها هزینه‌ های نظامی خود را به حداقل ۲.۵ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهند. در مورد بریتانیا، این بدان معناست که سالانه ۳۰ میلیارد پوند دیگر برای تسلیحات مصرف شود. در عین حال، مانند همه کشورهای اروپایی، هزینه‌ های اجتماعی کاهش می ‌یابد.
اکنون اتحادیه اروپا تحت رهبری اورسلا فون درلاین سعی دارد خود را به عنوان یک بلوک نظامی نیز توسعه دهد. خطرات ناشی از نظامی‌ گری فزاینده اقتصاد و جامعه درغرب بسیار زیاد است. اما فرصت‌های صنایع تسلیحاتی در روسیه، هند و چین نیز بسیار زیاد است. بنابراین، اقتصادی وجود دارد که بر ادامه جنگ در اوکرایین استوار است، جنگی که روزی باید از طریق مذاکره پایان یابد و درگیری‌های دیگری مانند فلسطین، سودان، کانگو و یمن نیز وجود دارد.
پرسش : بسیاری از سلاح‌هایی که اسراییل در جنگ غزه استفاده می‌ کند، مستقیماً از سوی غرب تأمین می‌شوند.
کوربین :بله، دقیقاً.

ما در پروژه «صلح و عدالت» به طور نزدیک با کارزار همبستگی با فلسطین و بسیاری دیگر از سازمان‌ها در بریتانیا همکاری می ‌کنیم و توانسته ‌ایم تا یک میلیون نفر را در یک روز برای حمایت از مردم فلسطین بسیج کنیم. ما نه تنها خواستار آتش ‌بس هستیم، بلکه پایان تجارت سلاح بین بریتانیا و دولت اسراییل و همچنین خروج نیروهای اشغالگر از غزه و کرانه باختری را نیز مطالبه می ‌کنیم. اسراییل فعالیت ‌های نظامی خود را در کرانه باختری تشدید کرده است و به نظر می‌ رسد که جناح راست افراطی اسراییل، که به دنبال الحاق کامل فلسطین است، در حال قدرت گرفتن است.
پرسش : آیا بین این جنگ ‌ها و آنچه که اکنون در ونزویلا در خصوص عدم به رسمیت شناختن نتیجه انتخابات توسط ایالات متحده و متحدانش رخ می ‌دهد، ارتباطی می ‌بینید؟
کوربین :ارتباط در این است که ناتو در کنفرانس لیزابون سال ۲۰۰۶ تصمیم گرفت که نقش جهانی ایفا کند. مشارکت ناتو در مشاوره‌های نظامی و سایر فعالیت‌ها درسراسر جهان، از جمله در غرب افریقا، بسیار گسترده است. هدف ناتو به وضوح حمله به نمادهای نوع دیگری از اقتصاد در امریکای لاتین است. به همین دلیل، حملات به بولیویا، پیرو (در دوران ریاست جمهوری چپ ‌گرا)، به رییس ‌جمهور لولا دا سیلوا در برازیل و البته به کوبا و ونزویلا صورت گرفت.
پرسش :چه معنایی دارد که دولت المان اکنون پناهجویان را به افغانستان بازمی ‌گرداند؟
کوربین :دولت‌های اروپایی در برخورد با پناهنده گان و درخواست‌ کننده گان پناهنده گی روزبه ‌روز کارنامه بدتری ازخود نشان می ‌دهند. افرادی که در کالی تلاش می ‌کنند از کانال مانش عبور کرده و به بریتانیا برسند، یا در لیبیا که می ‌خواهند به ایتالیا بروند، یا در ترکیه که به سمت یونان حرکت می ‌کنند، تقریباً همه گی قربانیان جنگ یا بلایای محیط ‌زیستی هستند.
اخراج‌ها به افغانستان به ‌ویژه غیرعادی است، زیرا این کشور هیچ یک از الزامات انسانی جهانی را مطابق با اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون ژنیو ۱۹۵۱، کنوانسیون‌ های حقوق کودک، اعلامیه پکن یا کنوانسیون استانبول درباره حقوق زنان برآورده نمی ‌کند. بنابراین هیچ مبنایی برای بازگرداندن کسی به افغانستان وجود ندارد. این تنها یک اقدام تجاوزگرانه علیه افرادی است که به شدت به دنبال پناهنده گی هستند.
پناهنده گان اوکرایینی به درستی در سراسر اروپای غربی حمایت و پذیرفته شدند. اما همین موضوع درباره پناهنده گان فلسطینی یا افغان، یا افرادی که از لیبیا، سوریه یا مناطق دیگر درگیر درگیری مانند اریتریا، اتیوپیا و غرب افریقا می ‌آیند، صدق نمی ‌کند. به نظر می ‌رسد یک دستور کار نژادپرستانه در اروپای غربی وجود دارد که تعریف می ‌کند کدام پناهنده گان قابل ‌قبول هستند و کدام نه. این موضوع قطعاً به تقویت جناح راست افراطی در اروپا کمک می ‌کند.
پرسش : در بریتانیا در ماه اگست شورش‌ های نژادپرستانه چند روزه رخ داد. چه عاملی در پس این وقایع بود؟
کوربین :در ساوت ‌پورت، در شمال‌غرب انگلستان، سه کودک در یک مدرسه رقص به قتل رسیدند. در شبکه‌ های اجتماعی گفته شد که عامل جنایت یک پناهجو بوده است. در حالی که در حقیقت او در بریتانیا متولد شده بود، که البته این از شدت جرم نمی ‌کاهد. اما در پی این ماجرا، تامی رابینسون و جناح راست افراطی به خیابان‌ها آمدند و به مساجد و به ‌ویژه به زنان مسلمان که حجاب داشتند، حمله کردند. واکنش جنبش ضد نژادپرستی بسیار سریع و سازمان ‌یافته بود. ما در سراسر منطقه تجمعاتی برگزار کردیم. خود من نیز در یک تظاهرات همبستگی در مقابل بزرگترین مسجد ما سخنرانی کردم. اما مساله تنها اعتراض به نژادپرستی نیست؛ بلکه باید به زمینه‌ای که خشم جناح راست افراطی از آن سرچشمه می‌ گیرد نیز توجه کرد.
آن‌ها پناهنده گان را مقصر کمبود مسکن، نبود جای کافی در مدارس، لیست‌های انتظار بیمارستان ‌ها و افزایش فقردر میان کارگران می‌ دانند. در حالی که سطح زنده گی کارگران در ده سال گذشته بر اثر سیاست‌های ریاضتی ۲۰ درصد کاهش یافته، ثروتمندان ثروتمندتر شده‌اند. جناح راست افراطی به دلایل سیاسی به فقر نمی‌ پردازد، بلکه تلاش می ‌کند اقلیت‌ها را مقصر بداند، همان‌ طور که نازی‌ها در المان این کار را کردند. یک پاسخ سیاسی از سوی چپ ضروری است:

ما باید قدرت و نابرابری اقتصادی در جامعه‌ مان را با همبستگی طبقه کارگر به چالش بکشیم. کارگران طبقه دارند، نه رنگ. آن ‌ها همه رنگ‌ها را دارند.
پرسش : تقسیم طبقه کارگر بخشی از سرمایه‌ داری است. آیا به نظر شما جایگزینی وجود دارد؟
کوربین :البته، من سوسیالیست هستم. یک جایگزین شامل درخواست برای خدمات بهداشتی همگانی، مسکن و آموزش است. به جای انتخاب براساس رقابت، که آرزوهای تعداد زیادی از جوانان طبقه کارگر را نادیده می ‌گیرد، باید به این واقعیت اعتراف کنیم که هرکودکی در مدرسه یک انسان ارزشمند است. همچنین این موضوع به عضویت در اتحادیه‌ ها و مالکیت عمومی خدمات حیاتی مربوط می ‌شود.
پرسش :چه پاسخی به چپ ‌گرایانی می ‌دهید که اکنون به کامالا هریس در ایالات متحده امید بسته‌ اند؟
کوربین :من نه ازطرفداران ترامپ هستم و نه از تحسین ‌کننده گان دموکرات‌های امریکا. چرا که دموکرات‌ها مسوول بدترین حملات به پناهنده گان و مهاجران در ایالات متحده هستند. در دوران جوزف بایدن و باراک اوباما، تعداد بیشتری مهاجر ( از جمله مکسیکویی‌ها، گواتمالایی‌ها و دیگر افراد طبقه کارگر ) اخراج شدند تا هررییس‌ جمهور دیگری. شکست دونالد ترامپ من و بسیاری دیگر را بسیار خوشحال می ‌کند. اما ترجیح می ‌دهم که یک جایگزین قوی ‌تر از طبقه کارگر در امریکا وجود داشته باشد و نه فقط دو حزب سرمایه ‌داری که اساساً همان پیام اقتصادی را منتقل می‌ کنند.
پرسش :نگاهی به مکسیکو بیندازیم. رییس ‌جمهور چپ ‌گرای تازه انتخاب‌ شده کلودیا شینبام در ماه جون با چه چالش‌هایی مواجه است؟
کوربین : با چالش‌های عظیمی روبه ‌رو است. شینبام شهردار بسیار موثری برای مکسیکوسیتی بود. من او را ملاقات کردم و مدت زیادی با او گفتگو کردم و فکرمی‌ کنم او راه عدالت اجتماعی را در مکسیکو ادامه خواهد داد. حزب مورنا به رهبری او در هر روستا و شهر سازماندهی شده و توانسته است اکثریت آرا و اکثریت پارلمانی عظیمی را کسب کند. امیدوارم که اکنون نابرابری ‌های فاحش در مکسیکو به چالش کشیده شود. تا اکنون پیشرفت‌ های بزرگی به‌ ویژه در حوزه‌ های آموزش و بهداشت حاصل شده است، اما کشور هنوز راه درازی در پیش دارد.
پرسش :در انتخابات مجلس عوام بریتانیا در ماه جولای، پس از ۱۴ سال، محافظه ‌کاران سرانجام از قدرت کنار گذاشته شدند. از دولت کارگر به رهبری کی ‌یر استارمر چه انتظاری دارید؟
کوربین
: من برای اولین بار به ‌عنوان یک نامزد مستقل شرکت کردم، زیرا حزب کارگر از قرار دادن نام من به‌ عنوان نامزد امتناع کرد … و ما پیروز شدیم. بیانیه انتخاباتی من حول محور صلح، حذف تسلیحات هسته‌ای، پایان فروش سلاح به اسراییل، مالکیت عمومی و بازتوزیع ثروت و قدرت بود. این‌ها اصولی هستند که من قبلاً در برنامه انتخاباتی حزب کارگر گنجانده بودم. ما با ۵۰ درصد آرا در حوزه انتخابی‌ ام پیروز شدیم. من به این نتیجه بسیار افتخار می ‌کنم، زیرا موفقیت تلاش‌های افرادی بود که در این کارزار شرکت داشتند. نتیجه کلی انتخابات حزب کارگر در این دوره کمتر از سال ۲۰۱۹ ترسایی بود و این حزب سه میلیون رأی کمتر از سال ۲۰۱۷ کسب کرد. پس از به قدرت رسیدن، دولت استارمر برنامه‌ های ریاضتی بیشتری و افزایش هزینه ‌های دفاعی به ۲.۵ درصد را اعلام کرد. این شروع خوبی نیست و من پیش ‌بینی می ‌کنم که این منبع یک اختلاف بزرگ خواهد بود. دوست داشتم خوش ‌بین باشم، اما متاسفانه نیستم./ مجله هفته

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ‍۰۸۰۹ 

Copyright ©bamdaad 2024

 

تشکیلات دموکراتیک زنان ایران:

زنان شجاع ایران سنگرهای فتح شده را پس نخواهند داد!

 

۲۵ سنبله امسال (۱۴۰۳) دو سال ازکشته شدن « مهسا ژینا امینی »  دختر زیبای ایران و برخاسته از خطه قهرمان ‌پرور کردستان، به‌ جرم رعایت نکردن کامل « حجاب اجباری»  به ‌دست گزمه گان رژیم جمهوری اسلامی و در پی آن فوران خشم انباشته مردم از بی‌عدالتی‌ها و جبر رژیم ضد مردمی و فراگیرشدن جنبش عظیم میهنی « زن ، زنده گی ، آزادی »  می ‌گذرد. این جنبش با پیشتازی و پرچمداری زنان و جوانان جسور ایران بر بسترجنبش‌ های اعتراضی پیش از آن در سال ‌های اخیر (به ‌ویژه خیزش‌های مردمی سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸) و دهه‌ها تلاش پیگیر زنان شجاع ایران علیه قوانین تبعیض‌آمیز شکل گرفت و سرآغاز تحولی برگشت ‌ناپذیر در میهن ما گردید. تحولی که رژیم ولایی با تمام توان حکومتی و با به کاربردن انواع ابزارهای اهریمنی سرکوبگری‌ اش از کشتار صدها معترض خیابانی، کورکردن‌ها، مسموم ساختن دانش ‌آموزان دختر مدارس، اعتراف گرفتن‌ های اجباری در شکنجه‌ گاه‌ها، اعدام مبارزان دلیراسیرگرفتار در بند رژیم، و جز این ‌ها، نتوانسته و نخواهد توانست وضعیت مطلوب اجتماعی و سیاسی‌ و مورد نظرش را به قالب گذشته بازگرداند، و به‌گفته نرگس محمدی « دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست» .

به‌ چالش طلبیدن اسلام سیاسی و عبور از انواع خط قرمزهای مبتنی بر تبعیض‌های جنسی و جنسیتی (مثل داشتن حجاب اجباری این نماد بارز اسلام سیاسی ) و در برابر آن رشد دامنه‌ دار گفتمان برابری‌طلبانه ( گفتمانی که همراهی مردان را نیز به‌ جز واپس‌ مانده گان در تاریکی‌های قرون ‌وسطا را به‌ خود جلب کرد ) جدایی دین از حکومت و حفظ کرامت انسان‌ها بدون قید وشرط و  نیز رشد گفتمان طرد سلطه هر نوع تفکری منسوخ بر زنده گی نیمی از مردم میهن ما، بدون شک دستاورد چشمگیر این خیزش مردمی است که با شعار زیبای زن ، زنده گی ، آزادی آغاز شد. رژیم با همه ترفندها و تبلیغات حکومتی‌ اش و گسیل مزدوران سرکوبگرش به خیابان ‌ها این بار با نام « حجاب ‌بان » و به‌‌ گردش درآوردن « ون » هایی به ‌منزله سلول‌هایی برای بازداشت دختران و زنان میهن در سرکوبگری‌ای بر پایه طرح‌ های تنبیهی‌ عهدعتیقی‌ای مانند «طرح نور » باز هم نتوانست در تاریکی‌های ارتجاعش دستاوردهای چشمگیر جنبش زن ، زنده گی ، آزادی را بازپس گیرد.

دوسال پس از جنبش غرور آفرین « زن، زنده گی، آزادی » که با شرکت زنان و جوانان و همدلی توده‌ها با اعتراض‌های آنان آغاز شد، این جنبش در شکل‌هایی متنوع‌‌ تر و تکامل ‌یافته ‌تر و در‌عین ‌حال با شرکت قشرهای گوناگون مردمی به راه خود ادامه داده و خواست انجام تغییرهایی بنیادین به مهم ‌ترین خواست مردم میهن ما تبدیل شده است. اعتراض‌ های نمادین خیابانی مانند روسری سوزندان‌ها، عمامه ‌پراکنی‌ها، و گیسو بریدن‌ها امروزه جای‌ شان را به مقاومت شگفت ‌انگیز زنان و دختران در برابرتحمیل حجاب اجباری رژیم و برای  حق داشتن پوشش اختیاری و سبک زنده گی مورد نظرشان و همچنین شرکت فعال در مبارزات مطالباتی کارگران و زحمتکشان، بازنشسته گان، معلمان، پرستاران، طرفداران محیط زیست، دانشجویان و استادان، مادران و خانواده‌های دادخواه و به ویژه پیکار شجاعانه زندانیان سیاسی داده است.

بازپس ‌گیری فضاهای شهری به شکل‌های گوناگون، بی‌اعتنایی به حضور نیروهای سرکوبگر، و به‌ چالش کشیدن قالب ‌های کلیشه ‌ای تحمیلی سبک زنده گی از سوی رژیم ولایی (مانند: جای زنان در خانه و فرزندآوری است) و اختیار کردن حق طبیعی خود برای سبک طبیعی زنده گی‌ شان از جمله رقصیدن، آواز خواندن، موتورسواری، و حتا تلاش مضاعف در جهت دستیابی به موفقیت‌های ورزشی درغیاب و نبودِ حمایت از سوی دولت و برعکس، به ‌وجود آوردن محدودیت ‌های فراوان در این زمینه از سوی دولت (برای نمونه نگاه کنید به فیلم سینمایی ـ اورکا )، اخراج شدن‌ها از کار و تحصیل دانشگاه یا کلاً تعلیق از تحصیل. شرکت موثر زنان کارگر و زحمتکش ایران در اعتراض‌های گوناگون معیشتی و خواست‌های برحقی که رژیم ناتوان از پاسخ بدان‌هاست (مثل خواست‌های معلمان و پرستاران)، تحریم بی ‌سابقه انتخابات نمایشی به ‌ویژه از طرف زنان، همگی، نشانه‌ هایی بارز از آنست که زنان با ادامه دادن به جنبش پرتوان زن ،زنده گی ،آزادی نه تنها سنگرهای فتح شده را رها نخواهند کرد بلکه به‌ همراه توده‌های زحمتکش برای فتح سنگرهای بعدی خیز برداشته ‌اند تا دیو استبداد را از خانه و جامعه برون رانند. به همین سبب جنگ ددمنشانه جمهوری اسلامی علیه زنان و دختران ایران در عرصه ‌های گوناگون شدت یافته و آنان با جسارتی بی ‌نظیر هزینه‌های سنگین عبور از خط قرمزهای نظام را ( حتا با از دست دادن جان خویش ) می ‌پردازند. مواردی چند از جان باختن و یا سرکوب خشن دختران و زنان ایران که در رسانه‌های‌ جمعی درج گردیده‌اند:

در ۶ عقرب سال گذشته رژیم جمهوری اسلامی گل عمر جانی شریف مانند آرمیتا گراوند، دختر دانش‌آموز ۱۷ ساله که بدون حجاب اجباری در راه رفتن به مدرسه بود را پرپر کرد. سارا دلدار، از فعالان گیلانی و زندانی سیاسی سابق اهل رشت، پس از تحمل عفونت‌های ناشی از زخم‌های اصابت گلوله‌ های ساچمه‌ای رژیم و رسیده گی نکردن و نرساندن دارو به او در زندان لاکان رشت،  پس از آزادی مشروط و به‌علت تأخیر در روند معالجه در روزهای اخیر جان جوان خود را از دست داد. او در میانه کمک رساندن به مجروحان در جنبش زن زنده گی آزادی، از ناحیه چشم هدف گلوله ‌‌باران‌های ساچمه‌ای قرار گرفته بود.

 نفس حاجی ‌شریف، دختر ۱۴‌ساله نیز در اول سرطان امسال « حجاب ‌بان » ‌ها او را زیر کتک و دشنام گرفتند. فیلم خشونت وحشیانه نسبت به این کودک در شبکه‌های اجتماعی پخش گردید.  مادر نفس ، در مصاحبه با « روزنامه شرق »، با شجاعتی کم‌ نظیر، به افشای این خشونت وحشیانه پرداخت و نفس را دانش ‌آموزی نخبه، هنرمندی مستعد، و ورزشکاری مدال ‌آور نام برد، اما این کودک اکنون و  پس از این کتک‌ها و دشنام‌ ها به مشکل ‌های روحی‌ای فراوان دچار شده است.

 زارا اسماعیلی،  دختر جوانی که با اجراهای خیابانی و حتا در مکان‌های عمومی مانند مترو، پارک، بدون داشتن حجاب اجباری توجه بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی را به خود جلب کرده بود، به‌ وسیله نیروهای امنیتی دستگیر و زندانی شد و کسی از سرنوشت او اطلاع ندارد.

 آرزو بدری، مادری جوان از شهرستان نور، در مازندران، به ‌خاطر رعایت نکردن حجاب اجباری در خودرو خودش با تیراندازی مأموران رژیم به‌ سوی او تا آستانه مرگ پیش رفت. بنا بر گزارش‌ها، حال این مادر جوان وخیم و از ناحیه کمر فلج شده است. 

رویا حشمتی، در ارتباط با حکم شلاق و اجرا شدن این حکم، و دادن شعار زن ، زنده گی، آزادی در حین شلاق خوردن از سوی او، در سال گذشته چهره طالبانی رژیم ولایی را  باری دیگر نزد افکار عمومی ایران و جهان به ‌نمایش گذاشت.  

مادران دادخواه و مادران خاوران همچنان برای داد‌خواهی در راهند و مزارهای جمعی و بی ‌نشان عزیزان‌ شان را گلباران می‌ کنند و خانواده های دادخواه این جنبش نیز مثل همیشه با ممانعت‌ها و آزارهای ماموران رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی و دستگیری و زندان (مانند مادر پویا بخیاری) روبرو هستند.

در زندان ‌های رژیم جمهوری اسلامی کارزار سه ‌شنبه‌ های اعتصابیِ   « نه به اعدام»  که از سوی زندانیان سیاسی در ایران از سه ‌شنبه نهم دلو ۱۴۰۲ آغاز شد، هرهفته شماری بیشتر از زندانیان زندان ‌های مختلف ایران که با اتهام ‌هایی گوناگون درحبس ‌اند را دربرمی ‌گیرد. کارزار « سه‌شنبه ‌های نه به اعدام »  به صدای اعتراضی و حق ‌خواهانه‌ رسا تبدیل شده است. این صدای اعتراضی که از سوی زندانیان گرفتار در بندهای رژیم که بسیاری از آنان شاهد اعدام بسیاری از هم ‌بندی‌های‌ شان‌ بوده‌‌اند بر پا گردید. آنان به ‌درستی اعدام را ابزار نظام‌ مند جمهوری اسلامی برای سرکوب مردم در رویارویی با بحران‌های چند وجهی ‌اش، تهدید جنبش ‌های اعتراضی، و هراساندن مردم می‌ دانند.

دربند زنان زندان « اوین » برای پخشان عزیزی نیز از سوی قاضی “افشاری”- قاضی حکومتی بنا به‌روال قوهٔ قضائیهٔ غیرمستقل نظام جمهوری اسلامی- حکم اعدام صادر شده است. پیش از او نیز برای شریفه محمدی، فعال کارگری  زندانی در زندان لاکان رشت حکم اعدام صادر شده است. در بند زنان زندان اوین همچنین برای وریشه مرادی و نسیم سیمیاری نیز با اتهام “بغی”- قیام علیه حکومت- خطر صادر شدن حکم اعدام وجود دارد. در‌عین‌حال صادر شدن حکم‌های ضدبشری اعدام برای زنان شجاع زندانی سیاسی ایران، اعتراض نیروهای دمکراتیک و مترقی ایران و جهان را برانگیخته است، اعتراض‌هایی تا به امروز همچنان ادامه دارند.

بنا به گزارش صفحهٔ اینستاگرامی نرگس محمدی  (۱۷ ثور ۱۴۰۳)،  « از ۶۹ زن زندانی سیاسی عقیدتی زندان اوین، ۲۱ زن بالای ۶۰ سال سن متحمل حبس هستند ». برای نمونه، از راحله راحمی‌پور ۷۲ ساله، مهوش شهریاری ثابت  ۷۱ ساله، و پروین میرآسان  ۶۷ ساله می ‌باید نام برد.

در زندان لاکان رشت برای فعالان زندانیان زن فعال در راه  دستیابی به حقوق طبیعی زنان در گیلان که عبارتند از: زهره دادرس، متین یزدانی، شیوا شاه‌سیاه، نگین رضایی، زهرا دادرس، یاسمین حشدری، فروغ سمیع‌نیا، آزاده چاوشیان، سارا جهانی، جلوه جواهری، آناهیتا دوستدار، نینا گلستانی، رزیتا رجایی، آناهیتا حجازی، و نگین عدالتخواه، حکم‌ هایی سنگین صادر شده‌ اند. این حکم‌ های سنگین خود نمونه‌هایی آشکار از ادامه یافتن مبارزه زنان در عین هم ‌زمان بودن با سرکوبگری‌های رژیم زن ‌ستیز قرون ‌وسطایی جمهوری اسلامی است.

با این حال زنان زندانی نه تنها از صادرشدن این حکم‌ ها مرعوب نشده‌اند و قصد ‌سکوت ندارند، بلکه در برابر بی‌ عدالتی‌ها همچنان ایستاده‌‌اند و ضمن دردست داشتن مشعل مبارزات مدنی جلودار این راه شده‌اند. واقعیت امراین است که زنان میهن ما درسال‌ های اخیر با وجود همه فشارها، محدودیت‌ ها، و سرکوبگری‌ های رژیم در برابر سازماندهی هرگونه حرکت مدنی- سیاسی، و به ‌رغم دستگیری‌ها و محکومیت‌های طولانی ‌زمان زندان، کارزارهایی مهم را به ‌پیش برده‌اند و در ارتقای آگاهی عمومی و جنسی جنسیتی جامعه  نقشی به سزا داشته ‌اند. هراس رژیم زن‌ ستیز ازنقش مهم و تأثیرگذار زنان میهن در مبارزه پیشِ روی و تجربه سازمان یابی و  پیوند مبارزاتی نیروی پرتوان زنان با دیگر نیروهای مردمی جنبش، خواب رژیم ولایی را آشفته کرده و به همین سبب است که باردیگر زنان را نیز در صف اعدام‌ های خود ردیف کرده است.

در آستانه دومین سالگرد جنبش زن زنده گی آزادی، « تشکیلات دمکراتیک زنان ایران » ضمن گرامیداشت یاد و خاطره گرامی همه جان باخته گان شجاع این جنبش مردمی، عمیقاً معتقد است که سرکوب‌ های وحشیانه نیز حاکمیت مستاصل و استبدادی  ولایی را از فروپاشی حتمی آتی نجات نخواهند داد. تجربه جنبش فراگیر مهسا در سال ۱۴۰۱ خورشیدی یک بار دیگر ثابت کرد که شرکت هماهنگ و گسترده همهٔ طیف ‌های اجتماعی مانند زنان، کارگران، و زحمتکشان، فرهنگیان، بازنشسته گان، دانشجویان، و جوانان، پشتوانه پیروزی مبارزه بر ضد استبداد در میهن ‌مان است.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ‍۱۶۰۹

Copyright ©bamdaad 2024

 

هانس گیورگ هیرمن

نامزد مورد نظر باید راست‌گرا باشد، از ماهیت سرمایه ‌داری مالی شناخت کافی داشته باشد و با راست‌های افراطی حزب تجمع ملی (RN) که با فراکسیون قوی خود درمجلس ملی طی روزهای اخیر رییس‌ جمهور را تحت فشار قرار داده بودند، سازگاری داشته باشد. پس از دو ماه بدون دولت منتخب، امانویل ماکرون در روز پنجشنبه، در نهایت، میشل بارنی، متخصص امور تجاری، کمشنر سابق اتحادیه اروپا و میانجی ‌گر برگزیت را به‌عنوان نخست ‌وزیر معرفی کرد. مارین لوپن و یارانش، که به ‌وضوح راضی به نظر می ‌رسیدند، بعد ازظهر اعلام کردند که مانع ‌تراشی نخواهند کرد و با طرح فوری رای عدم اعتماد، این نامزدی را متوقف نخواهند کرد. این سیاستمدار ۷۳ ساله تنها روز گذشته در فهرست طولانی نامزدهای احتمالی برای پست نخست ‌وزیری ظاهر شده بود. پیش ‌تر، به گزارش رسانه‌های پاریسی، ماکرون با لوپن تلفونی گفت ‌وگو کرده بود.
با این حال، بحران دولتی که از هفته‌ها پیش شعله‌ ور شده، هنوز پایان نیافته است. نه تنها ایتلاف چپ «جبهه جدید مردمی ـ NFP » ، بلکه بخشی از راست میانه و همچنین طرفداران لوپن، در کمپاین‌ های موفقیت ‌آمیز انتخاباتی خود خواستار لغو اصلاحات بازنشستگی ماکرون شده بودند و این خواسته کلیدی، دولت ایتلافی ماکرون را از قدرت ساقط کرد، در حالی که این موضوع اصلی در معرفی نخست‌ وزیر بود، که ماکرون بارها آن را به تعویق انداخته بود و بعید است بارنی بتواند در برابر این خواسته تسلیم شود. به ‌جای آنکه به برنده واضح انتخابات، NFP، اجازه دهد تا به ‌طور سنتی نخستین حق انتخاب نخست ‌وزیر را داشته باشد، رییس ‌جمهور خود را به‌عنوان مدیر تشریفاتی بازی‌های المپیک تابستانی معرفی کرد و آتش ‌بس سیاسی اعلام نمود. به ‌جای آنکه سپس به تشکیل دولت بپردازد، به‌عنوان نوعی فروشنده تسلیحات ملی به صربستان سفر کرد و ۱۲ جنگنده رافال را به قیمت سه میلیارد یورو به فروش رساند.
نزدیکی به جناح سیاسی راست افراطی از این منظر نیز قابل درک است: به ‌گفته لوس گراس، دانشمند علوم سیاسی و سیاستمدار میانه‌ رو پاریسی که در روز چهارشنبه در شبکه Franceinfo صحبت می ‌کرد، ماکرون « کاملاً از نقش خود که قانون اساسی فرانسه دراین وضعیت برای او تعیین کرده بود، خارج شده است»: یعنی «باید لوسی کاستس، نامزد پیروز چپ NFP، را به‌عنوان نخست ‌وزیر معرفی می ‌کرد و سپس به پارلمان اجازه می ‌داد تا راه‌ حلی برای تشکیل دولت پیدا کند  .»
درحالی ‌که حزب راست RN و مارین لوپن روز پنجشنبه اعلام کردند که به‌ طور آرامی منتظر سخنرانی بارنی درباره برنامه دولت تحت رهبری او خواهند بود، از جناح چپ انتقادهای تند و قابل انتظار مطرح شد. ژان لوک ملانشون، یکی از بانیان جبهه مردمی، اظهار داشت:

« انتخابات دزدیده شده است».

الیویه فور، شریک ایتلافی او از حزب سوسیالیست، افزود:

«ما نخست ‌وزیری داریم که حزب او در انتخابات ۷ جولای در رتبه چهارم قرار گرفت». در واقع، حزب جمهوری ‌خواهان بارنی تنها ۷.۲۵ درصد آرا و ۴۶ کرسی به ‌دست آورد. بنابراین، مرد منتخب ماکرون کار سختی خواهد داشت ، رییس ‌جمهور او را در نهایت به لطف حمایت راست افراطی از حزب RN  معرفی کرد؛ حزبی که با ۱۴۳ کرسی از ۵۷۷ کرسی، یک اقلیت مسدودکننده در پارلمان دارد. بزرگ ‌ترین فراکسیون متعلق به NFP با ۱۹۳ نماینده است.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ‍۰۶۰۹ 

Copyright ©bamdaad 2024