انتخابات ریاست جمهوری و ضرورت ایجاد جبهه واحد و وسیع وطنی نیروهای مترقی و دموکراتیک افغانستان
نوشته : داکترحبیب منگل
قرار است در ۱۶ حمل ۱۳۹۳ خورشیدی سومین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برگزار گردد؛ و قدرت از آقای حامد کرزی به فرد دیگری برگزیده انتخابات انتقال گردد ودرپی آن حکومت جدید به میان اید.هرچند درمورد برگزاری انتخابات به تاریخ مذکور و شفافیت ان نگرانی های جدی وجود دارد ؛ اما قانون اساسی کشور حکم میکند وجامعه سیاسی ومدنی افغانستان و جامعه جهانی و سازمان ملل متحد مصرانه میخواهند و تاکید برآن دارند که انتخابات باید به تاریخ معین برگزار گردد و برخلاف انتخابات گذشته ، شفاف ،منصفانه ،سراسری، عمومی ، سالم ، معتبرو قابل پذیرش باشد. تا یک زعامت وحکومت مشروع به میان آید وقدرت به صورت دموکراتیک انتقال یابد و ثبات موجود برهم نخورد و دموکراسی نوپا ریشه گیرد. نه تنها مسله شفافیت انتخابات ومشروعیت زعامت وحکومت ، بلکه درپِی ان باید یک زعامت وحاکمیت سیاسی وحکومت به میان آید که نظام موجود قانون اساسی و دستاورد های ترقی خواهانه و دموکراتیک آن راحفظ ونهادینه سازد ومسایل اساسی؛ تضاد هاو چالش های کنونی وپس از خروج نیروهای خارجی را حل و اهداف ووظایف سرنوشت ساز ملی، دموکراتیک وترقی خواهانه زیررا تحقق دهد :
ـ آزادی ، استقلال و حاکمیت ملی افغانستان را به طورکامل تامین نماید، وحدت وتمامیت ارضی کشوررا به طورشایسته حفظ وحراست نماید ، به دخالت ومداخلات خارحی پایان دهد، وحدت و وفاق ملی را حفظ و تحکیم نماید. اردو وپولیس ملی به سلاح سنگین و پیشرفته زمینی وهوایی مجهر سازد و به روحیه وطن دوستی، وفاداری به ارزشهای دموکراسی وقانون اساسی وتعلق ملی، فراگروهی و فرا قومی وفراحزبی تربیت وتجدید تربیت نماید و به تامین حقوق و به بهبود زنده گی افسران وسربازان ومنسوبان قوای مسلح همواره توجه نماید و قابلیت دفاعی – امنیتی افغانستان را تا سطح خودکفایی ارتقا دهد وتقویت نماید ؛ تا امنیت ملی کشور را به طورمستقلانه تامین حراست نماید. حکومتی که تروریسم وافراطیت را ریشه کن سازد ؛ تا افغانستان هیچگاه به لانه امن تروریسم بین المللی مبدل نگردد وبه تولید ، پروسس وقاچاق مواد مخدرنکته پایان بگذارد؛ ومردم را از مافیای جنایات سازمان یافته نجات دهند وگروه های مسلح غیرمسوول را خلع سلاح نماید وامنیت ،ارامش ونظم ومصونیت کامل را در کشوراعاده و تامین سازد.
ـ حاکمیت سیاسی که دموکراسی واقعی مبتنی بر رونق پارلمانتاریسم ،حاکمیت قانون ، آزادی وبرابری ، تامین حقوق بشر ، کثرت گرایی سیاسی ، سیستم چند حزبی ؛ تقویت جامعه مدنی،رفاه وعدالت اجتماعی استقرار بخشد . نظام موجود قانون اساسی ودستاوردهای تجدد گرایانه ودموکراتیک آنرا حفظ ونهادینه سازد ، فسادسیاسی را یعنی تهدید تطمیع ، توطیه ، زدوبند ها و معاملات ناروا سیاسی برای حفظ وکسب قدرت وخرید وفروش کرسی هاومقامات دولتی ریشه کن سازد ،ساختار قدرت سیاسی را دموکراتیزه نماید وبه الیگارشی وپلوتوکراسی وتمرکزقدرت سیاسی دردست یک اقلیت زورمند و چپاولگر و زرسالاران پایان دهد وتوزیع عمودی وافقی قدرت را عملی سازد، زمینه تعدیل نظام ریاستی را به نظام مختلط ریاستی – پارلمانی مساعد سازد،نقش احزاب سیاسی را ارتقا دهد ، بر قانون انتخابات تجدید نظر نماید و نظام موجود انتخابات را به نظام انتخاباتی تناسبی تعدیل نماید ، اعتبار ونقش شورای ملی ، شورای های ولایتی و ولسوالی را تامین وارتقا دهد ، شاروال ها و والی ها را انتخابی سازند ؛استقلال قوه قضایه و حاکمیت قانون را تامین ونظام عدلی را بیش عادلانه ساخته و بی قانونی وبی عدالتی ها درکشور خاتمه دهد .حقوق بشروشهروندی ، آزادی فردی و برابری شهروندان دربرابر قانون ، حقوق زنان و آزادی های سیاسی، آزادی بیان ومطبوعات راحفظ وحراست نماید وگسترش دهد.
ـ حکومتد اری خوب و شایسته سالاری را تامین کند وفساد اداری واقتصادی ومالی را ریشه کن سازد و خدمات اجتماعی را بهتر ارایه کند و فقر وبیکاری را ازبین ببرد و سطح زنده گی مردم وبه ویژه تهی دستان جامعه را بهبود بخشد و برعلیه بی عدالتی ها ، ظلم وستم و تعصبات قومی ، نژادی ، لسانی وهر شکل قوم گرایی و تقرقه قومی به طور آشتی ناپذیرمبارزه کند وریشه کن سازد و ساختار سیاسی و اداره دولتی را از گروه ها و افراد قشری و پسرو، مستبد و اقتدار گرا ، قوم گرا وستم گر، زورمند ومافیایی، فسادپیشه وغارت گر که عوامل اصلی فساد سیاسی ، اداری ومالی ومانع برسر راه تامین صلح وامنیت ،استقراردموکراسی واقعی، ثبات سیاسی و پیشرفت کشوراند، پاک سازد .
ـ توسعه اقتصادی واجتماعی کشوررا بهبود بخشید وتسریع نماید و سیاست اقتصادی مبتنی بر اقتصاد بازار به سمت گیری اجتماعی وتامین توازن منافع همه سکتور اقتصادی (، دولتی ، خصوصی ،مختلط و کوپراتیفی) رادرپیش گیرد وازاقتدارگرایی اقتصاد بازار وتمرکزقدرت اقتصادی و مالی دردست عده محدودی فرادست جامعه جلوگیری نماید و اقتصاد و ثروت های ملی کشوررا در خدمت توسعه اجتماعی وانسانی وارتقای سطح زنده گی مردم و رفاه هرخانواده وبه ویژه اکثریت تهی دست جامعه قراردهد و به حقوق ومطالبات اقتصادی واجتماعی لایه های مختلف جامعه ، مادران و کودکان ، جوانان ، روشن فکران، زحمتکشان ، معلولین وشهدای جنگ وکارمندان پایین رتبه دولت رسیده گی نماید.
ـ به توسعه فرهنگی کشور به مثابه شرط اساسی پیشرفت عمومی توجه جدی مبذول دارد ، ارزش ها وسنن پسندیده ملی وفرهنگی مردم افغانستان را پاسداری نماید، فرهنگ نوع دوستی ، عدم تشدد ، صلح خواهی وصلح دوستی ، همزیستی وهمگرایی ، نظم وقانون پذیری را ترویج نماید و برعلیه جهل وخرافات مبارزه کند ؛ نظام فرهنگی کشور وسیستم تعلیم وتربیه وتحصیلات ، علوم ، هنروادبیات ، بر مبنای ارزش های روشنگری، خرد گرایی و مدرنیته و به استفاده ازدستاوردهای ترقی علمی ، تخنیکِی وتکنالوژی اطلاعاتی وفرهنگی جهانی رشد دهـد، وبه تامین حقوق و خواستهای فرهنگیان وروشنفکران ایجادگر و ارتقا نقش آنان در رشد فرهنگ، امور دولت و جامعه وترقی عمومی کشوربطورمستمر توجه نماید.
ـ سیاست خارجی مبتنی به منشور سازمان ملل متحد واعلامیه جهانی حقوق بشروموازین قبول شده روابط بین المللی ، همگرایی،همبسته گی و همکاری بین المللی را در پیش گیرد ، و روابط کشوررا با همسایگان و کشورهای منطقه براساس اصول عدم دخالت ومداخله، همسایگی نیک، احترام متقابل به حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال وهمکاریهای متقابلاً مفید سیاسی ، اقتصادی ، تجارتی و فرهنگی ، عادی سازد ، گسترش دهد وتحکیم نماید. از موقعیت جیواستراتیژیک وجیوایکونومیک کشور درراستای تامین منافع ملی با درایت استفاده برده و افغانستان را به پل وصل همکاری های اقتصادی – تجارتی آسیای مرکزی به آسیای جنونی و محورهمکاری منطقه وی وبین المللی مبدل سازد ، به معاهدات وموافقت نامه های عقد شده همکارهای استراتیژیک با کشور های دوست منطقه وجهان متعهد باقی بماند و در جهت تطبیق آن تلاش نماید ،ازمساعی بین المللی درراستای صلح وامنیت بین المللی ، نظام نوین وعادلانه اقتصادی وتساوی حقوق وحق تعین سرنوشت ملل همه جانبه حمایت نماید وبه مبارزه علیه افراط گرایی ، تروریسم بین المللی ، جدایی طلبی ، قاچاق مواد مخدر و جنایات سازمان یافته متعهد باشد وفعالانه سهم گیرد و ازناسیونالیزم افراطی وبیگانه ستیزی که به منفعت ملی افغانستان نبوده ونیست احترازنماید .
درحالیکه ازکار وپیکارورقابت های سیاسی ومبارزات انتخاباتی بر سرخدمت به کشور ومردم قاطعانه ،حمایت به عمل می اید.اما تجارب بشریت مترقی و کشورهای پیشرفته جهان وکشورخود ما موید این حقیقت انکار ناپذیراست که ایجاد زعامت وحکومت که وطایف آن در فوق شمرده شد ، در صورت به واقعیت مبدل میشود که نیروهای آزادیخواه ، تجدد گرا ،پیشرو ، دموکرات وطرفدارعدالت اجتماعی ، در مبارزه سیاسی و اجتماعی جاری وسومین انتخابات ریاست جمهوری وشوراهای ولایتی و سپس پارلمانی به پیروزی قطعینایل آیند وبه قدرت سیاسی دست یابند و به معرف جریان مسلط در دولت وجامعه مبدل گردند.
خوشبختانه همچو نیروهای مترقی در جامعه افغانی به فروانی وجود دارند که میتواند وباید بتواند دریک جبهه واحد و وسیع وطنی متحد ومتشکل شوند و درسومین انتخابات ریاست جمهوری وشورا های ولایتی و سپس پارلمانی با تعین و معرفی کاندیدای واحد به صورت متحدانه و یک پارچه شرکت ورزند و رسالت خود را در انتخاب زعامت سیاسی و ایجاد حکومتی که ویژه گی ها و اهداف ووظایف اندر فوق شمرده شد، انجام دهند.
و به همین گونه به مردم کشورنیز مراجعه میشود که اگر میخواهند ازترور و ناامنی، فقروبیکاری اسارت ونابرابری، ظلم وستم وبیعدالتی های اجتماعی رهایی یابند و به صلح وآزادی پایدار وآرمان افغانستان آزاد ومستقل ،امن ودموکراتیک ، شگوفان ومرفه ، نیرومند وسربلند وساختن یک جامعه دموکراتیک ومدرن ، مرفه وعادلانه که همواره شعار داده میشود نایل اند؛ درسومین انتخابات ریاست جمهوری وشورا های ولایتی وسپس پارلمانی از کاندیدای نیروهای وطندوست ، آزادی خواه، تجدد گرا ، پیشرو ، دموکرات وطرفدارعدالت اجتماعی حمایت کنند و به نیروهای ارتجاعی وقشری ، مستبد و اقتدار گرا ، قوم گرا وستم گر، زورمند ومافیایی، فساد پیشه وغارت گر نه بگویند.
۴ جولای ۲۰۱۳
سیاسی ـ بامداد۶/۱۳ ـ ۱۲۰۷
گمان واهی و هتک حرمت یک دولت
روزنامه ارجنتاینی « پایینا ۱۲» نوشت: گهواره تمدن،عمل بربرمنشانه ای را انجام داد !
نوشته : عمر محسن زاده
روزآهسته آهسته به پایان خود نزدیک شده وشب پُرماجرایی درانتظاربود. کمی پس ترازساعت نُه شب خلبان بولیویایی با تاورمیدان هوایی درویانا تماس گرفته ، اجازه نشست خواست.دستگاه کنترول اتریش پرسید که آیا به کمکی نیازدارید ؟ خلبان بولیویایی درپاسخ گفت که نمیتوانیم به پروازخود ادامه بدهیم ؛ ما به اجازه نشست ضرورت داریم .*
در پایان این گفت و شنود، هواپیما که ایوو مورالس رییس جمهوربولیویا درآن بود، اجازه یافت تا درآن نیمه شب تارین ازبلندی ده هزارمتربرزمین اتریش بنشیند. فرونشست شگفتی بود که مانندش درتاریخ هوانوردی ملکی و تعاملات رسمی و دیپلوماتیک دیده نشده است .
همه میدانند که خلبانها مسوولیت پرواز را دارند و هرگزهواپیماهای شانرا بدون بدست آوردن حق پروازبرفرازکشورهای واقع درمسیرراه از زمین بلند نمی نمایند. هواپیمای دولتی کشوربولیویا نیز بیرون ازاین قاعده هوانوردی نبود و مسوولین پروازیک هفته پیشتر اجازه پروازدیپلوماتیک را ازمراجع رسمی و مراکزکنترول هوایی بدست آورده بودند .آنها در همسانی با راهکارهای موجود چند لحظه پس از تثبیت پلان پرواز، زمان و شماره پرواز وعلامت و نشانی هواپیما را به آگاهی مراجع کنترول پرواز به ویژه « کنترول اروپایی » رسانیده بودند. رییس جمهور بولیویا که در کنفرانس انرژی ماسکو اشتراک نموده بود میخواست از فضای اروپا عبور و به کشورش برگردد.هنوز سه ساعتی از پروازش نگذشته بود که کشور های فرانسه ، ایتالیا ، هسپانیا و پرتگال به استشاره ایالات متحده امریکا قلمروهوایی شان را بروی هواپیما بولیویایی بستند و خلبان آنرا واداشتند تا از سرناگزیری در ویانا فرود آید. رییس جمهورکشوربولیویا که ناخواسته سیزده ساعت را درترمینل میدان هوایی ویانا سپری نمود، آرزوداشت بداند که انگیزه واپسگیری اجازه پرواز دراین کشور های اروپایی چه بوده است؟ در سپیده دم روز نو برایش گفتند که سازمان استخبارات نظامی یا « آژانس امنیت ملی » ایالات متحده آمریکا فکرمیکند که ادوارد سنودن کارمند پیشین آن سازمان درهوا پیمای او همسفر است .**
ایوو مورالس با نام سنودن آشنا نبود.او از ژورنالیستان بیرونی خواهش نمود تاآ نها بنویسند که این نام چگونه نوشته و تلفظ میشود.کارشناسان که درتاریخ کشورهای متمدن چنین پیشآمدی را ندیده بودند از بُن بستی عجیبی سخن میگفتند. هیچ اساس حقوقی وجود نداشت تا هوا پیما بولیویایی که از مصونیت دولتی برخوردار بود مورد تلاشی و کنترول قرار گیرد .از آنسوی دیگر رییس جمهور خسته و دل آزرده تا چه وقت باید انتظار میکشید ؟
خوشبختانه رفتاردوستانه رییس جمهوراتریش اثرگذاشت و پولیس میدان هوایی ویانا با اجازه خلبان داخل هواپیما گردید و پس ازاین « پالش داو طلبانه » اعلام نمود که درآنجا ادوارد سنودن حضورندارد .بزودی راه بندی های هوایی گشوده شد وهواپیمای ایوو مورالس راه خویش را درپیش گرفت .
اتحادیه اروپا و موقف انفعالی آن
اینکه چند کشوراروپایی همزمان بنا بدرخواست سازمان های استخباراتی ایالات متحده آمریکا قلمرو هوایی خود را بروی هواپیما رییس جمهوربولیویا بستند، خود عمل نا بخردانه ، مغایر با نورم ها ، ارزشها و اخلاق سیاسی بینالمللی و اعتماد زداینده درمناسبات جهانی بود.مردمان اروپا یکبار دیگر با این موضعگیری عجولانه باورخود را نسبت به بازیگران سیاسی کشورهای شان ازدست دادند.دو روز پیش از رویداد راه بندی هواپیما بولیویایی، رییس جمهورفرانسه هولاند با آب و تاب ، انتقادی را به نشانی ایالات متحده آمریکا نسبت فعالیتهای « آژانس امنیت ملی » آنکشور دراروپا ابرازنموده و خواهان ارایه معلومات موثق درباره جمع آوری اطلاعات در باره نماینده گی های خارجی اروپایی گردید.اما او تنها دو روز بعد هواپیمای مورالس را متو قف ساخت تا ادوارد سنودن را که این همه اطلاعات را در خدمت جهان قرار داده است دستگیر نماید.
آیا شهروندان اروپا بدون اظهارات سنودن از این همه مسایل مبرم آگاهی می یافتند ؟
مردمان اروپا به چه باور کنند ، به اظهارات نخستین هولاند و یا عملکرد واپسین حکومت او ؟
در هسپانیا که مو قفش بنا بر گذشته استعماری با قاره بپا خاسته امریکای لاتین حایز اهمیت ویژه است، نیز موضعگیری های سیاسی پرسش بر انگیز دیده شد .سفیر آنکشور با کید و حیله ابراز آرزومندی کرد تا با رییس جمهور بولیویا در درون هواپیمایش یک پیاله قهوه بنوشد و بدین بهانه خود را از حضور و یا غیابت سنودن در آنجا متیقن سازد.یکی از بازیهای خام استخباراتی برخی از کشور های اروپایی دراین بود که چندی بعد کرده های خود را انکار نموده و حتا گفتههای ایوو مورالس را در برابر ژورنالیست ها نا درست خواندند .در حالیکه اروپاییان اکنون به بازیهای پس پرده پی برده و انزجار خود را نسبت به کارکرد های قانون شکنانه سازمان های استخباراتی که اساسات یک جامعه باز و باورمند به « حقوق بشر » را خدشه دار میسازند ابراز نمودند . در نتیجه همین انزجار و پایداری مردمان اروپا در برابر مرز نا شناسی فعالیتهای مشکوک و غیر قابل کنترول جاسوسی بود که سر انجام اتحادیه اروپا نا گزیر شد تا نامه ای را بتاریخ پنجم جولای ۲۰۱۳ به حکومت ایالات متحده آمریکا بفرستد و به مردمان خود اذعان نماید که در آینده تنها و تنها از پیش دادههای ایالات متحده آمریکا پیروی نخواهد کرد .خانم سیسیلیا مالمستروم کمیسار امور داخلی اتحادیه اروپا در نامه یاد شده مطالبه نموده تا ایالات متحده آمریکا « ثبوت » های را در مورد اینکه آنکشور به « حفاظت دادهها » احترام قایل است ارایه بدارد درغیرآن اتحادیه اروپا وادار خواهد گردید تا قرارداد « انتقال داده » ها چون مبادله دادههای مسافرین هوایی را معطل و یا کاملأ متوقف سازد .
واخواهی وهمبسته گی درامریکای لاتین
امریکای لاتین بر گردانیدن هواپیما رییس جمهور بولیویا را بمثابه « تجاوز امپراتوری ایالات متحده آمریکا و متحدین اروپایی آن » تلقی و شدیدآ تقبیع نمودند .هنوز ایوو مورالس در اتاق ترمینل میدان هوایی ویانا انتظار میکشید که معاونش الوارو گارسیا لینرا اعلام نمود که اروپا مورالس را اختطاف و به شخص رییس جمهور و کشورش اهانت کردهاند .او متذکر شد که اروپا همچو مستعمره ایالات متحده آمریکا عمل نموده است .
مورالس خود این عمل را « تجاوز علیه همه امریکای لاتین » و بهانهای برای « ترساندن حکومت ضد امپریالیستی بولیویا » خواند. روسای جمهور برازیل ، ارجنتاین ، ونزویلا ، یوروگوای ، اکوادور ، پیرو و... بدون درنگ دیدگاهها وهمبسته گی قاطع خود را با رییس چمهور و مردم بولیویا ابراز نمودند که بازتاب آنها را میتوان در گفتآورد های زیرین دید :
نیکولاس مدورو ، رییس جمهور ونزویلا : « ونزویلا همبسته گی خود را با ایوو مورالس ابراز داشته وشرافتمندانه در برابر این تجاوز خطرناک ، نا مناسب وغیر قابل قبول واکنش نشان خواهد داد .» وزیر خارجه انکشور ایالات متحده آمریکا را مسوول این پیشآمد دانست .
اوژانتا هومالا ، رییس جمهورپیرو : « پیرو که ریاست سازمان ملل امریکای جنوبی ( اونا سور) را به عهده دارد برای فردا ( چهارم جولای 2013 ) اجلاس خاص این اتحادیه را برای تقبیح این عمل ، ارزیابی و گفتمان فرا خواهد خواند.»
دیلما روسوف ، رییس جمهور برازیل : « رویه کشورهای اروپایی با امریکای لاتین نمیتواند بدون تأثیر بر روابط این قاره با اتحادیه اروپا باشد .»
خوزه مو ییکا ، رییس جمهور اوروگوای : « یوروگوای از این پیشآمد ناگوار شدیدآ نا راحت است.»
کریستینا کیرشنر، رییس جمهورارجنتاین : « ...شما ( کسانیکه پرواز مورالس را متوقف ساختند ـ نگارنده) هرگزپیروز نخواهید شد ...شما همه دیوانه اید.»
رافاییل کوری آ ، رییس جمهور اکوادور : « امریکای لاتین در ساعات تعین کننده ای قرار دارد ...یا اینکه ما بازهم مستعمره خواهیم ماند و یا اینکه از استقلال ، حاکمیت و شرف خود دفاع خواهیم کرد .او در تویتر خود نوشت : ما همه بولیویایی هستیم !»
چند فرازی از روزنامه های پُر تیراژ میتواند بیانگر دید و برداشت افکارعامه جهان در این رابطه باشد :
روزنامه پر تیراژ ال پاییس چاپ هسپانیا نوشت : « ایوو مورالس مورد اهانت قرار گرفت...این چنین پیشآمد سابقه نداشته با نورم های دیپلوماتیک مغایرت دارد .برای اروپا مایه ننگ است که دولت های اروپایی با چه آسانی سر خود را در برابر فشار ایالات متحده آمریکا فرود آوردند . اگرقرار باشد که دولت های اتحادیه اروپا حقوق شهروندان را در برابر جاسوسی ایالات متحده آمریکا حفاظت نمایند، در آنصورت آنها با احتیاط و خجالتی برخورد خواهند کرد ... »
روزنامه معتبراتریشی استاندارد نوشت :« ...با بستن داوطلبانه راه هوایی بروی هواپیما مورالس ، کشور های ذیدخل دو برآیند تأثیر گذار را ببار آورده اند : یکی اینکه کشور های امریکای لاتین برخورد کنونی ( اروپا ) را با کردار دوره استعمار یکی میدانند ، دو دیگر که موقف اروپا در باره قضیه فعالیتهای جاسوسی ( سازمان های استخباراتی ایالات متحده آمریکا ـ نگارنده ) کاملأ سست و بیمعنا گردیده است .»
روزنامه پرخواننده ارجنتاینی پایینا ۱۲ مینویسد: « ...برابری خلق ها پایه اساسی همزیستی است که بادریغ در عمل تطبیق نمیگردد .بازهم دیده میشود که در زیر پوچو ( شال سنتی مردمان بومی امریکای لاتین ـ نگارنده ) خنجری فرو برده میشود .امروز قدرت و جنگ مقررات را تعین میکنند و نیرو مندی اصول را . در سده ۲۱ ایالات متحده آمریکا یگانه قدرت نظامی جهان است که با دیگران قابل مقایسه نیست ….تفاوت برخورد آن با رومی های قدیم که قربانیان اسیر خود را در جاده ها به نمایش میگذاشتند تنها در کمیت و اندازه است .در این نمایش شرم آور دوست های اروپایی حامیانی بودند که بمثابه دست نشانده گان یک عمل دیوانه وار را بسر رسانیدند .گهواره تمدن ( منظور اروپا ـ نگارنده ) عمل بربر منشانه ایرا انجام داد.» ***
اتحادیه ملل امریکای جنوبی ( اونا سور) یک روز پس ازفرود آوردن جبری هواپیما دولتی بولیویا درپایتخت اتریش، نشست ویژه ای را در شهرکوچابمبای بولیویا دایر نمود، که درآن رهبران و هیات های بلند پایه کشورهای امریکای لاتین شرکت نموده بودند. جنبش های اجتماعی بولیویا نیز گردهمایی بزرگی را که در آن دها هزارتن بشمول رؤسا و نماینده گان دولت های امریکای جنوبی با جوش و خروش لاتینی سهم گرفته بودند، بر پا کرد ند .آنها تجاوز یاد شده را نکوهش و باردیگر بر آزادی ، حاکمیت ملی و استقلال واقعی خلق های امریکای لاتین تاکید نمودند .در پایان نشست « اونا سور » اعلامیه ای به تصویب رسید که در آن از کشور های فرانسه ، ایتالیا ، هسپانیا و پرتگال درخواست شده بود تا در رایطه با تصمیم خویش مبنی بر واپسگیری حق پرواز هواپیمای دولتی بولیویا پاسخی ابراز نموده و رسمأ معذرت بخواهند.اوناسورتصمیم گرفت تا اعتراض خود را نسبت این رفتارمغایر با نورم های دیپلوماتیک به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد راجع ؛ و توجه آن سازمان جهانی را جلب نماید .همچنان در این نشست خاص فیصله بعمل آمد تا « بازار مشترک امریکای جنوبی » ( مرکو سور) در اواسط ماه جولای ۲۰۱۳ ترسایی موضعگیری کشورهای اروپایی را مورد ارزیابی قرار داده و روابط این بازار را با « اتحادیه اروپا » بازنگری نماید.
واکنش نیرومند و عمیقأ سیاسی قاره امریکای لاتین در برابرکنش زشت برخی از کشورهای ناتو یقیننأ آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا و دوستان اروپایی آنرا واخواهد داشت تا در آینده کم از کم بر موازین نظم جهانی به ویژه توافقات و تعاملات میان دولت های متمدن در پهنه زنده گی بینالمللی توجه نمایند .این واکنشها ازجامعه جهانی نیز مطالبه نمود، تا نگذارد که نزاع ها و جنگهای استخباراتی حقوق و آزادیهای بشری را زیر پا کنند.در دفاع از همین اصول و ارزشها کشورهای نیکاراگوا ، ونزویلا و بولیویا اظهار آماده گی نمودند تا ادوارد سنودن را که خطر جانی او را تهدید میکند در کشور های شان پذیرفته و به او پناهنده گی سیاسی بدهند .
پا نویس ها:
* پروتوکول تاور فرودگاه ویانا با جت مورالس ، روزنامه اوسترریش ،۴ جولای ۲۰۱۳
** « آژانس امنیت ملی » یا سازمان استخبارات نظامی ایالات متحده امریکا یکی از بزرگترین ، مجهز ترین تشکل استخباراتی با بودیجه نا محدود است که بخشی با اهمیت جامعه استخباراتی این کشور را میسازد .این سازمان با بیش ازچهل هزار کارمند خود وظیفه دارد تا بر همه مناسبات رسانشی نظارت داشته ، کود های مخابراتی را باز و همه ارتباطات الکترونیکی را در سراسر جهان بررسی و کنترول نماید. چندی پیش جوان سی سالهای بنام ادوارد سنودن که کارمند این سازمان و کارشناس تخنیک اطلاعاتی ( ای تی ) بود، اطلاعات گسترده ای را در باره شنیدن و ثبت غیرقانونی مکالمات شهروندان و موسسات، کشف و ثبت ارتباطات اتنترنیتی ، فیسبوکی و تویتر سراسرجوامع اروپایی به ویژه نماینده گی های سیاسی و دیپلوماتیک را افشا نمود و درموضع دفاع ازمحفوظ بودن حریم شخصی بمثابه یک حق بنیادی بشری قرار گرفت.او در نتیجه تهدید شدید مقامات ایالات متحده امریکا خواهان پناهنده گی سیاسی در برخی از کشورها گردید. وی تا حال دربخش ترانزیت میدان هوایی شریمیتووای ماسکو بسرمیبرد .
*** روز نامه وین ۶ و ۷ جولای ۲۰۱۳ ، رویه ۱۶
سیاسی ـ بامداد۴ /۱۳ـ ۰۹۰۷
چشم انداز فروپاشی کابوس « اخوانیت » درمصر
محمد عارف عرفان
لندن ـ جولای ۲۰۱۳
در چرخشگاه زمانه ، درعصر کنونی ، که روال بازی های سیاسی وراهبردی دولت های استعمارگر، بربنیاد جستجوواتخاذ موقعیت جیواستراتیژیک وجیوایکانومیک جهانی ومنطقه وی درگردش است ، در اوج رقابت های سیاسی- اقتصادی ، انتخاب کشور های اسلامی بویژه حوزه "خاورمیانه بزرگ" به مثابه میدان اصلی نبرد که درنهایت طلوع ستاره بخت کشورگشایان ازدرون کشورهای اسلامی ،آسیایی ومیدان های نفت برخواهد تابید، مکتب اسلامگرایی(اخوان المسلمین) با توجه به پیشینه های سیاسی ، به حیث یكی از مهمترین پدیدههای سیاسی و اجتماعی که ، ازمایههای ایدلوژیک وفلسفی برخوردار است،نقش اساسی را به مثابه حربه وابزارسیاسی امریکا ،درین میدان نبرد به نفع استعمار،استبداد ،وارتجاع ایفا مینماید.
اعترافات خانم کلینتن وزیر خارجه ایالات متحده امریکا برای خلقت نیروهای فوند منتالیستی بویژه طالبان ، به مثابه تکاملی ترین شکل اخوانیت ، مصداق روشن وانکار ناپذیردرین نگرش میباشد.
به عقیده نگارنده، اگر به درستی زنگارعوامفریبی ازچهره «اخوان » زدوده شود، و به درونمایه و حقیقت تعبد آنها به اسلام،و روش های عملگرایانه وتمدن ستیزانه آ نان روشنی انداخته شود، مطمیناً اذهان و قلوب بسیاری متوجه حقیقت دوری انسان از اصل خویش شده و به ماهیت اصلی پدیده اسلامگرایی به مثابه « طاعون» مرگبار جهان کنونی اسلام ، ومدنیت ، واقف خواهند گشت.
یادواره مختصر تاریخچه اخوان المسلمین درمصر:
بحث کنونی ما حول حوادث ورخداد های انقلابی مصر به مثابه «مرجع تقلید»، زادگاه وگهواره اخوان المسلمین، که نخستین بذراین اندیشه آتش افروز در سال ۱۹۲۸، توسط « حسن البنا » درشهر اسماعیلیه کاشته شد، متمرکزخواهد بود.اسلامگرایان مصر طی حدود نزدیک به یک قرن، فرود وفرازهای خطر سازی را طی نموده است.این سازمان با سو قصد ناکام درترور جمال عبد الناصردراکتبر 1954، به شدت سرکوب وانحلال آن اعلان گردید. باری دیگربا ترورانورسادات ظاهرآ درواکنش با انعقاد معاعده « کمپ دیوید» با اسراییل،درسال ۱۹۸۱، ضربات شدیدی را متحمل شد،اما بسیاری ازناظران سیاسی معتقدند که برنامه قتل سادات بوسیله توطیه امریکا وهمدستی اسلام گرایان ، برای گزینش مهره مقبولتر دروجود حسنی مبارک،تحقق یافت.
سپس سازمان اخوان المسلمین، برای تصرف قدرت سیاسی دست به تشکیل « سازمان انقلابی » درمیان ارتش برده وسعی نمودند تا باالگو برداری از انقلاب اسلامی ایران واستقرار « نظام اسلامی» درمصر ،راس هرم قدرت رابا توسل به کودتای نظامی درهم کوبیده وبا تصرف پایگاه های عمده سیاسی نظامی ،اقتدار نظام اسلامی را درمصر تامین بخشند، اما این نقشه درمارچ ۱۹۸۱ بوسیله شاخه اطلاعات نظامی ارتش کشف ودرهم کوبیده شدوسازمان اخوان المسلمین باری دیگر به شدت سرکوب گردید.
بهارعربی وتکامل نطفه های یخزده اخوانیت:
درتحت درخشش خورشید «بهارعربی » با هدف تغیر اوضاع نا بسامان سیاسی ،اجتماعی اقتصادی وپایان بخشیدن به سیاست های « نیولیبرالی اقتصادی »،جنبشی دموکراتیک مبتنی برمنافع طبقات متوسط با رویکردی سکولار ودموکراسی که در پی خوابزدگی جوامع عربی ،به مشارکت رزمجویانه نیروهای سیکولار، لیبرال وملی گراها، ونقش برازنده نسل جوان، با راه اندازی قیامها، را هپیمایی ها واعتراضات مردمی منتج به سقوط نظام دکتاتور، فاسد ، مستبد وخودکامه حسنی مبارک شد.لاجرم درمعبرگاه پرامتداد و درجولانگاه مذهبی ، کشتی طوفانزده، اخوان المسلمین که بطورگذرا، شعارهای مرغوب زمانه را درپیشانی داشت ، دریک جوآشفته اجتماعی با ربایش فریباکارانه ارده وباورهای مصریان ، درفقدان ستاد مرکزی نیروهای سیکولار، لیبرال وملی گرا به ساحل پیروزی لنگر انداخت.
در فرایند تکوین نظام های تازه عربی ، « جنبش انقلابی » توده که به ابتکار شخصیت ها واحزاب لیبرال ، سکولار ودموکرات ، با بیرون آوردن مردم به صحنه نبرد، به قوام رسید، ازجمله تآمل برانگیز ترین انکشافات وتحولات سیاسی نیم قرن اخیر است.
اسلام گرایان درمصر به حیث پروژه طراحی شده، حمایت دست های مرموزابرقدرت های جهان را، برای انجام ماموریت های معین ، با استفاده ازفرصت های پیش آمده ، افتراق اپوزیسیون ملی وفقدان « جبهه نجات خلق »، باسرایش مژده های قدم گذاری به سرزمین سراب به مردم ، در انتخابات آزاد ودریک فضای رقابتی، ودراوج تشتت نیروهای اصلی ومحرکه،« انقلاب»به پیروزی دست یازیدند. درآغاز، آوانی که کالایی شورش وقیام در بازار خاورمیانه خریدار پیدا کرد، اسلام گرایان با رنگ آمیزی تبلیغاتی به حیث کارآمد ترین ابزار گرد آوری مردم وهمسانی های ریا کارانه مدنی جامعه مصر، ملاک دستیابی به هرم قدرت را نه توسل به خشونت و زور و نه ظاهرآ حمایت غرب بلکه حصول رای مردم وانتخابات آزاد و شفاف قرار داده ،وخود را به رعایت حقوق شهروندی،رعایت حقوق زنان، واقلیت ها ،مهار ساختن فقر، فساد وبیکاری ،ملزم تلقی کردند. برخی ناظرین سیاسی پیشدامنه این پیروزی را مرهون نا کارآیی رژیم ملی گرا و سکولارپیشین میدانند. البته رژیمی که علی رغم کاربرد شعار وحدت اعراب و« پان-عربیسم » در تبانی با اسراییل قرارگرفت وعملاقادر نبود به اتحاد اعراب و استقلال واقعی ،هویت بومی ورفاه اقتصادی - اجتماعی دست یابد.
اما اسلامگرایان به مجرد حصول قدرت سیاسی ، با توجه به ماهیت فکری واندیشه وی ساده انگارانه شان، با خواب افیونی ومطلق اندیشی ، وناهمخوانی با تجدد ،با چهره های مومیای شده ، با عقب مانی از قافله زمان، با عدم کارآیی وفقدان هنر مدیریت ورهبری جامعه ودولت ،عدم اعاده حقوق کارگران وبی توجهی درازدیاد دست مزدها واجرای سیاست های « نیولیبرالی » به حیث حافظ منافع غرب دربخش های اقتصاد، شعار های پیشین انتخاباتی شان را به طاق نیسان گذاشته،ودرین آزمون بزرگ نتوانستند تا کشتی کهن وشکسته خود را از میان بادهای مخالف سکولاریسم و امواج سهمگین بنیادگرایی به سوی ساحل دموکراسی، هدایت کنند،لاجرم همانند ابر تاریک بر فراز مصر سایه افگند، طوفانهای جدید وسیلاب های نیرومند ملی را دروجود « جنبش تمرد »علیه خود برانگیختند ،خشم ملت را تحریک ، وناقوس مرگ خویش را با تضاد با راه نوزایی کشور، پامال عدالت ودموکراسی واحیای خودکامگی به صدا درآورد، فقر فراگیر وبیکاری همه گیر را برگستره جامعه تحمیل ، با دردکشان درافتاد وبر افتاد، ودرگنداب یکه تازی وخو دپسندی خود غرق شد.انقلابی که یک سال قبل، آنها را به میدان آورده بود،همان « انقلاب » باخروش رسا و یورش نیرومند ترمردمی ، آنهارا از عرشه کشتی بدور انداخته ودربا تلاق بنیاد گرایی غرق ساخت.
عوامل سقوط کابوس اخوانیت درچهار چوب « حزب آزادی وعدالت » در جامعه مصر فراوان است واما نگرش که مُهر تایید جامعه شناسی را در پیشانی خود هک نموده است عبارت از آنست که زمانی که « اخوان » بر اورنگ اقتدار تکیه زدند، با تنش آفرینی و عصبیت ، وروش های اسلامگرایانه متکی بر ساختار های فکری وتاریخی خویش با گرایشات اتنوسنتریسم وانحصار قدرت ، برگشت نموده ، ومیزان هشتاد فیصد،عامل وقوع اصلی انقلاب مردمی که امضای« بیست و دو میلیون » شهروندان نا راضی مصر را برای زدایش رژیم « مرسی » با خود داشت ، پدید آورد.این خود رژیم اسلامگرایان بود که با پامال ساختن حقوق جامعه، وخواست های اصلی مردم ، دشمنان خودرا خلق ودربطن حاکمیت خویش پرورش داد، وواژگونی اش را برای همیش وطوربرگشت ناپذیر به مثابه تلخ ترین تجربه قرن ،در زادگاه اصلی خود،محتوم ساخت.
شدت این تضادها وتقابل مردمی چنان انکشاف کرد که با رغم ناجوری وروابط نه چندان خوب میان ارتش ومردم ،اخوانیت درچهره « مرسی» به عنوان دشمن مشترک مطرح شده وشرایط نزدیکی ملت و اردو را پدید آورده، و موجب شد تا مردم از ارتش به عنوان « محافظان دموکراسی» استفاده نمایند. نقش اصلی ارتش درکل عبارت از کوتاه ساختن کژروی های طی شده وجلو گیری از برپایی یک حمام خون وهرج ومرج اجتماعی وریزش های شالوده نظام درمصر بود،اردو ، زمانی به خواست « انقلاب » لبیک گفت که مردم برای رهایی از شر اخوانیت درمصربه جوش آمده وآتش فشان خشم ملت ،هرسو فوران می کشید،اما پیش زمینه های این انقلاب ، با انحراف صریح رژیم ،قبلآ در جامعه ایجاد شده بود.اما به گفته کارشناسان امور، درکُل نقش انقلاب وارتش به نجات دموکراسی « نوزاد» درمصرتمام شد.
اثرات سیاست خارجی وانگیزش های انقلاب :
بی تردید ، یکی ازدلایل خیزش طغیان های ملی در براندازی رژیم حسنی مبارک درمصر،تبانی روز افزون او با اسراییل وامریکا وپشت کردن به داعیه آزادی خواهانه خلق عرب بویژه فلسطین بود.اما محمد مرسی ، فارغ التحیصیل دانشگاه کلیفورنیای جنوبی ایالات متحده امریکا ورییس جمهورمخلوع مصر، با پیشی از همتای پیشین اش حسنی مبارک به معاهده صلح با اسراییل،پابند ماند.در زمان مرسی ،نه تنها این که همکاری های امنیتی میان مصر واسراییل کاهش نیافت بل برحجم این مراودات اضافه شد. صهیونیست ها ازین نگران بود که با حضور اسلام گرایان درمصر، حماس ازاقتدار بیشتری برخوردارشود، اما دولت مرسی هیچگونه تلاشی برای جلوگیری از آغاز جنگ هشت روزه وعملیات « ستون دفاعی»انجام نداد.برعکس مرسی واخوان المسلمین،به طرز غیرمنتظره،نیروهای مقاومت درغزه را مهار ساخته وتحت کنترول درآوردند.
صحرای سینا وتونل های که حماس برای انتقال تجهیزات به غزه درین منطقه حفر کرده بودند، از جمله دیگر رویکرد هایست که حتی درزمان حسنی مبارک برای تامین امنیت این ساحه توجه نشده بود که درزمان دوره یک ساله مرسی وحا کمیت اسلام گرایان،همه تونل های زیر زمینی یا مسدود گردید،ویا کاملآ نابود وویران ساخته شدند.
حکومت مرسی درمصر به اختلافات گسترده میان شیعیان واهل سنت مبادرت نموده ،وبه دلیل حمایت حزب الله از دولت سوریه ، به یکی از دشمنان اصلی این گروه واردوگاه مخالفین دولت ایران مبدل شده بود.
اخوانی ها،درمصر خواستند تا کشورهای سکولار ومستقل عرب را درگرداب بنیاد گرایی وتروریسم فرو برد .بارز ترین رویکرد نفرتبار نظام مرسی به مثابه نماد اخوانیت درمصر عبارت،از همسنگری وهمنوای شان با غرب واسراییل والقاعده بوده که دربرابر یک کشور مشروع اسلامی ،یعنی دولت سوریه، سنگر گرفت وبرای واژگونی نظام سوریه، مجموع تلاش های فاجعه بار را بکارجسته وسوریه را درخون غرقه نموده وبه صحرای انبوه از جمجمه مردگان مبدل ساخت. از همین رو بی جهت نیست ، که بیش از همه اسراییلی ها وهتایان اش هستند که بر نعش این نظام طغیانگر وعوامفریب ، که درگنداب خود پسندی خویش غرق شد ، اشک میریزند. اینها همه رویکردهای است که امواج تازنده را پدید آورد ومردم بطرز نا خواسته وطور شگفت انگیز همراه با احزاب اسلامی معتدل ،در برابر یک هیولای وحشتناک اخوانیت ،شجاعانه به خاستند وانقلاب اصلی ومردمی ربوده شده را از کام اخوانیها بیرون وبا راه اندازی « جنبش تمرد» انقلاب مردمی را براه انداختند.شجاعت مصری ها ،سطح پختگی سیاسی وکا ریزمایی رهبران شان جدآ ،ستودنیست .
تبعات سقوط نظام « مرسی» :
در یک نگرش ساده،هرگاه تندیس واقعی اخوانیت در افغانستان وجهان ، دروجود وهابی،سلفی ، طالب،حزب اسلامی حکمتیار وتروریسم به حیث کالبد معاصر اخوانیت ،به تصویر کشیده شود، در چهره این اختاپوس مذهبی ،یک طرف آسیاب های خون درچرخش است،سوی دیگرکوله بارآتش ،آنسوسرهای بریده وخون چکان افتیده است،سوی دیگر ویرانه های هراسناک سرکشیده.در یکسو انسانها گله وارذبح میگردند،قلب های شان دریده شده وبو سیله اخوانی ها این آدمخواران وحشی خورده میشود، در سمت دیگر، انسانیت ،مدنیت، صلح وآرامش همه تحت نام « اسلام ناب محمدی » به رگبار بسته میشوند. همه این جنایات هولناک بوسیله آنانی انجام میپذیرد،که همه از خاستگاه واحد فکری واندیشوی برخورداربوده،وعمدتآ همان چشمه زار و مرجع تقلید « اسلامگرایان » مصر اند که که با تدارکات فکری وایدولوژیک ، چنین جهنم را درروی زمین برای بشریت خلق نموده اند.اینها به افزارووسیله امریکا واسراییل وبه ارتش جنگی دشمنان اسلام ومدنیت مبدل شده، وپیوسته درهمه جا ،هرلحظه ،قیامت بر پامیدارند. درحال حاضر، یکی ازمهمترین مرکزتولیدی این عناصرخون آشام ،مدارس دینی پاکستان است که به مدریت سازمان استخباراتی جهنمی پا کستان ،آی اس آی سالانه هزاران تروریست وآدمخوار را تحت شعار اسلام، پرورش داده وبرای ویرانی افغانستان ،صادر میدارند.اینها همه میراث های شومیست که از مکاتب اخوانیت مصر الهام یافته وسیمای اسلامیت را درجهان خدشه دارساخته است.
سقوط حاکمیت اخوانیها درکهن ترین سرزمین وپرسابقه ترین مدنیت درمصربه قول مصریان (مادردنیا)،از تاثیرات شگرفی برخورداراست. چنانچه ازهم پاشی اتحاد شوروی درپی خیانت گرباچف ،بزرگترین شکست را برانقلابات ،نظام های ملی ودموکراتیک جنبش های آزادیبخش واحزاب دموکرات وترقیخواه جامعه پدید آورد وسردرگرمی اندیشوی را خلق ساخت، سقوط نظام اسلام گرایی درمصرکه در پی مبارزات حدود یک قرن اخوانیهای مصر، پدیدآمد، زمین لرزه شدیدی رادرحوزه « مکاتب اخوان » ، به حیث صادر کننده گان کالای ایدولوژیک درجهان ،پدید آورده وخیمه بنیاد گرایی را به باد داد. ،اینک اخوانی ها در سراسر جهان ،اسطوره جا افتیده را که درهاله تقدس دراذهان مردمان ساده دل وهواریون شان ، پیچانیده بود،در موج از رسوایی ها، بر مصداق رویکرد های نا کام ، و تجارب اندوهگین و تلخ ازدست داده ،وآفتاب عمرشان دردایره حکمروایی ودولت مداری جامعه ، برای همیش غروب نمود.
برای بشریت باردیگر ثابت شد که اخوانیت به حیث نسخه تاریخ تیر شده ، در نقش « بلدوزر » فقط برای تخریب وویرانگری آفریده شده واینها از تحقق برنامه های اجتماعی ،اقتصادی وسازکارهای ملی ومردمی عاجزاند.
مطمن هستم که ،ناقوس مرگ سیاسی اخوانیت بزودی دربسیار کشورهای جهان بویژه کشورهای همجوار ودولت های حوزه خلیج وقاره آسیا –افریقا ،بصدا درآمده ،بیداری ملی واسلامی تشدید یافته وقیامهای همگانی برای برچیدن این طاعون مرگبار در همه جوامع انسانی،بوجود خواهد آمد. ارزش این ایدلوژی به مثابه اندیشه ها ی تحریف شده از اسلام واقعی، وطرز تفکر شرارت،جزم اندیشی، مطلق اندیشی، وبنیاد گرایی ،درمارکیت های جهانی ،افول خواهد کرد،وگزینش « جدای دین ازدولت» را درجوامع آفت زده ،ارتقا خواهد داد.
فاتحه نظام اسلام گرایان درمصر، بسیاری از پیروان سکولار نماهای افغانی شان را نیز دربستر غم فرو برده،چنانچه سوگوارانه دیده میشود،که حتا سکولارنماها وآنانی که خود ویا مرشدان شان ، زخم خونین اخوانیت وبنیاد گرایی را در بدن دارند، باگریه وناله ودرحسرت اقتداراین مکتب ویرانگر،پیوسته اشک میریزند.
اما تجربه انقلاب مصر، برای خلق های دردمند افغانستان برای رهای اززنجیرهای استعماری وارتجاع وخلاصی از بند نظام فساد سالار که سرنوشت ملت را به حلقات اسارتبارگروه ها وسازمانهای بنیاد گرا ،تبهکارو وابسته به پاکستان گره زده وجو « مترسکی » وشمشیر « داموکلس » را در وجود طالب به حیث اردوی اجیرپاکستان ، درآستانه خروج نیرو های اشغالی ، برفراز مردم قرارداده است، یکی از بارز ترین رویکرد « رهایی » است.راه بیرون شدن ازین « سیاهچاله» فقط همانا رستاخیز مردمی وتامین همبسته گی خلل ناپذیر ملیست وبس . گشایش یک میدان مثل « تحریر» برای فریاد های مردم وسرایش شیپور پیروزی برای تضمین آزادی استقلال ودفاع قاطع از افغانستان واحد وتجزیه ناپذیر، برای دفاع جان ، مال وناموس ملی ، حتمی وضروریست .
سیاسی ـ بامداد۱۳/۱ـ ۰۸۰۷
جنبش « تمـرد» از مصر به لیبیا رسید
بعد از فراخوانهای تمرد در مصر که به برکناری رییسجمهوری این کشور انجامید، احزاب حاکم در لیبیا نیز نسبت به سرایت تمرد از مصر به کشورشان احساس نگرانی کردهاند.
به گزارش از پایگاه خبری پانورا ما الشرق الاوسط ، صفحه های جدیدی در فیسبوک همانند جنبش « الرفض » و جنبش « تمرد لیبیا برای سرنگونی احزاب » ایجاد شدهاند که خواهان انحلال احزاب و شبه نظامیان مسلح جاکم هستند.
جنبش الرفض تا روز یکشنبه ۹۰۰۰ تن و جنبش تمرد لیبیا برای سرنگونی احزاب بیش از ۵۰۰۰ تن را به عضویت خود درآورد. مشخص است که این جنبشها راه جنبش تمرد مصر را در پیش گرفتهاند که در ۳۰ جون گذشته در اعتراض به سیاست محمد مرسی، رییسجمهور برکنار شده مصر خواهان تظاهرات شد.
فعالان لیبیایی بر این باورند که رقابت میان دو حزب ایتلاف گروههای ملی و حزب عدالت و سازنده گی، شاخه سیاسی اخوان المسلمین برای رسیدن به قدرت باعث شده است که فعالیت کنگره ملی لیبیا (پارلمان) فلج شده و تدوین قانون اساسی به تاخیر افتد.
این دو حزب مذکور یکدیگر را به استفاده از شبه نظامیان برای تحکیم موقعیت خود در قدرت متهم میکنند.
خبر/ جهان ـ بامداد۳ / ۱۳ـ۰۸۰۷
بلایی که اخوان بر سر اقتصاد مصر آورد
اقتصاد مصر در عرض یک سال از حکومت گروه اخوان المسلمین به شکل بی سابقه دچار رکود و آفت شد و جامعه فقیر این کشور را عملاً فقیرترکرد.
به گزارش شبکه العالم، تحلیلگران میگویند که نزدیک شدن اقتصاد مصر به لبه پرتگاه، باعث شد که مردم مصر با یکدیگر متحد شوند و ارتش این کشور را متقاعد نمایند که آنها را تا قبل از مواجه شدن با فاجعه، از حکومت اخوان المسلمین نجات دهد.
تحلیلگران اقتصادی همچنین بر این باور هستند که آمارهای اقتصادی، بهترین و گویاترین دلیل بر سیاست های ناکارآمد و اشتباه حکومت اخوان المسلمین است.گروه اخوان المسلمین مصر متهم شد که منافع و روابط خارجی خود را بر منافع عالی کشور ترجیح داده است.این گروه در اغلب تصمیم گیری های خود، همه ملاک های اقتصادی را نادیده گرفته است و این مساله به طور واضح در تصمیم قانون اوراق بهادار متداول در بانک های اسلامی به چشم می خورد .
موافقت دولت اخوان المسلمین با پیش نویس قانون اوراق قرضه بانک های اسلامی، با واکنش های شدید در محافل بانکی و اقتصادی مصر مواجه شد.برخی دیگر از تحلیلگران گفته اند که دولت مصر حاضر به انجام هرکاری هرقدر هم خطرناک ارزیابی می شد، بود تا همچنان درقدرت بماند و هیچ استراتژی مشخصی برای اقتصاد مصر نداشت.
پیش نویس قانون اوراق بهادار اسلامی به مالکین این اوراق، حق تصرف در آن اعم از فروش، نگهداری یا واگذاری آن را می دهد و خطر این اوراق دراین است که به موجب این اوراق می توان از دارایی های ثابت کشور در ازای صادر کردن اوراق دولتی استفاده کرد.طی یک سال از حکومت مطلق گروه اخوان المسلمین بر مصر و تصمیمات غیرحرفه ای و ناکارآمد این گروه ، ذخایر ارزی مصر دچار مشکل شد و در اواخر ماه می گذشته به ۱۶ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دالر رسید.
اغلب این ذخایر که به سختی کفایت ۳ ماه از واردات کالاها را می کرد، سپرده های نقدی بودند که ارزش آن به ده میلیارد دلار می رسید و توسط عربستان، قطر، ترکیه و لیبیا در بانک مرکزی مصر به ودیعه گذاشته شده بود.درصورتی که این سپرده ها وجود نداشتند، میزان ذخایر به حدی رسیده بود که حتا کفایت پرداخت یک ماه از واردات کالاها را نمی داد.
همچنین افزایش کسر بودجه کل کشورکه دراواخرماه گذشته به حدود ۳۱ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار یا حدود ۱۲ درصد از تولید ناخالص ملی رسیده بود ، همچنان ادامه یافت و با افزایش این کسری ، به حدود ۷ میلیارد دلار از کسری بودجه کل سابق رسید.
حد وسط قروضه های مصرنیز افزایش یافت و قرضه های داخلی در اواخر ماه می گذشته به حدود ۲۰۷ میلیارد دلار رسید، افزون براینکه ۴۴ میلیارد دلار نیز میزان قرضه های خارجی بود تا مجموع آن به میزان ۹۱ درصد از تولید ناخالص ملی نزدیک شود.
افزایش قرضه های کل کشور از سطح آن درسال ۲۰۱۲ تقریباً به حدود ۳۸ میلیارد دلار افزایش یافت.
دسته بندی اعتباری برای مصر در سطح بین الملل به سطح کمتر از رده بندی فعلی برای کشورهایی که مانند یونان با مشکل مواجه هستند، رسید و جنیه مصر به طور رسمی، حدود ۱۵ درصد از ارزش خود را درمقابل دلار و بیش از ۲۰ درصد از ارزش خود را در بازار سیاه از دست داد.این مساله به نسبت موجب تشدید تورم به ویژه در میان کالاهای اساسی شد و مذاکرات با صندوق بین المللی پول برای گرفتن وامی به ارزش ۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار، علیرغم نیاز مُبرم مصر به این وام برای بازیابی اعتماد بازارهای مالی به اقتصاد مصر، دچار مشکل شد.
قرضه صندوق بین المللی پول به مصر می توانست باب دستیابی مصر به کمک ها و وام های بیشتر را که ارزش آن تا ۱۲ میلیارد دلار می رسد، باز کند که دریافت همه این وام ها مستلزم دستیابی به توافق با صندوق بین المللی پول درباره برنامه اصلاحات اقتصادی بود.
به گزارش روزنامه العرب، اصل مشکل این بود که دولت مصر نتوانست به توافق سیاسی داخلی درخصوص برنامه اصلاحات اقتصادی دست یابد و این شرط اصلی بود که صندوق بین المللی پول آن را برای موافقت با اعطای وام به مصر تعیین کرده بود.همزمان با این مسایل، رکود در بخش های سیاحت و توریزم و سرمایه گذاری خارجی که ازمهم ترین منابع نقدینگی خارجی هستند، ادامه داشت و مصر شاهد نوسان در بخش های تولید در داخل بود که این مساله موجب بسته شدن و فعالیت غیرمستمر صدها کارگاه و تاسیسات به دلایل مالی و امنیتی و اداری شد.
برخی از این شرکت ها که در حدود ۶۰ درصد ازصادرات کالاها سهیم بودند و نیمی از نیروی کار در بخش صنعت مصر را جذب کار کرده بودند، درچنین شرایطی، سرمایه های خود را به کشورهای همسایه منتقل کردند.
اقتصادی ـ بامداد۱۳/۲ ـ ۰۶۰۷