حـكـومـت دوسـره دوسـاله شــد
صمد كارمند
افغانستان در کنار حوادث تلخ و شيرين چهار دهه گذشته ،دوسال حاكميت وحدت ملی را نيز به تجربه گرفت ، دو سالی كه:
⁃ قوم گرايی ، زبان گرايی و برتری گرايی مشخصه بارز آن بوده و با تمام وضاحت سرا پای بسياری از سياسيون و حاكميت را دربرگرفته و تعفن ان به مشام هر شهروند و در نهايت به سراغ هر عضو خانواده رسيده است .
⁃ رشوت ، خيانت ، جهالت ، بي كفايتی داد مي زند و هر روز مقام و ارزش انسان و انسانيت به باد فراموشی سپرده می شود، همه درفكر قدرت و اندوختن سرمايه بيشتراند .
⁃ جنگ ، انتحار ، ترور و وحشت در وجود طالب و داعش رونق بيشتر يافته هزاران انسان بيگناه به كام مرگ فرستاده شده وستون پنجم بيشتر از پيش در خدمت اهداف تروريستان و پاكستان قرارگرفته و می گیرند .
⁃ به ارزش های حد اقل دموكراسی و شايسته سالاری پشت پا زده شد ، طی اين مدت نه تنها نهادهای انتخاباتی بازسازی نگردیده بلكه گام های در جهت انتخابات شورا های محلی و پارلمان كشور نیز برداشته نشده است، شورای ملی خلاف تمام نورمهای دموكراتيک به كار خويش ادامه داده و به مركز فساد ، رشوت و اعمال غير قانونی تبديل شده است .
⁃ حكومت دو سره با دو تيّم ، دو رهبر و دو برنامه كاری به موجوديت غير قانونی خويش ادامه داده و با تاسف كه غنی در پي ديكتاتوری قدرت و عبدالله بيشتر مصروف تشريفات و دريافت قدرت اند و پدر فساد و رشوت جناب كرزئ در فكرگرفتن دو باره قدرت .
⁃ توزيع شناسنامه های إلكترونيكی نه تنها اغاز نشد بلكه به مثابه يك چالش سياسئ در جائ خود باقی مانده است، در حاليكه همه ميدانند كه بدون رقم دقيق و درست باشنده گان كشور طرح و تحقق پلان های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی ممكن نيست و درضمن در پايان اين اقدام ملی ما شناخت كامل از ساختار مليتی و قومی نفوس جامعه خواهيم داشت .
ممكن است اشرف غنی بزرگترين دست اورد خويش توافقنامه با گلبدين حكمتيار را بداند اما نبايد فراموش كند كه اوردن جنايت كارجنگی و چهره نفرین شده و شريك ساختن آن در قدرت انهم با امتيازات بلند بالا شرم و ننگ تاريخ خواهد ماند .
اگر به شعار های انتخاباتي هر دو تيم و توافقنامه سياسئ شان نظر انداخته شود ميتوان به اين نتيجه رسيد كه ناكام ترين ، بيچاره ترين و ناكارا ترين حاكميت را افغانستان تجربه كرده است .
افغانستان را بحران سياسئ تهديد ميكند بحرانی كه درد و رنج بزرگ آنرا مردم بايد تحمل كنند و يك مشت افراد حاكم زر و زوربيشتر بدست بياورند .
اين همه نه تنها ناتوانی سياسيون افغانستان را ،بلكه شكست سياست هائ قدرت های بزرگ و در راس ایالات متحده امريكا را نشان می دهد.
با تاسف كه مواد سوخت سياست هائ قدرتمندان جهانئ بوديم و باقی خواهیم ماند ، هر كه امد و رفت انچنان كه بي چاره و ناتوان بوديم بي چاره تر و ناتوان تر شديم نه خود ما بر حال خويش دلسوزی و ترحم داشتيم و نه هم قدرت های جهان .
افغانستان به كجا خواهد رفت ؟ پرسشی كه كمتر به آن ميتوان جواب مثبت داد .
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۲۲۰۹
صلـح یک آرمـان جهـانی
زبير واعظى
امروز بيست و يكم سپتمبر مصادف با روز جهانى صلح است . اين طنز قصيده را كه چند سالى پيش سروده بو دم بازهم تقديم حضور دوستان گران ارج خويش مي نمايم .
درادبیات قدیم پارسی صلح به معنای آشتی ، یعنی مقابل حرب و جنگ آمده است .، اما در دوران معاصر مفهوم صلح گسترش یافته و با مفاهیم و اندیشه های متفاوتی آمیخته گردیده که برداشت های گوناگونی را از خود به ما ارایه می دارد. بنا براین در مجموع و به صورت کل ، صلح شرایطی آرام ، بی دغدغه و خالی از تشویش و کشمکش و ستیز را گویند.
صلح یک آرمان جهانی تلقی می شود و مفهوم مطلق ندارد و می تواند بسته به دید گاه های دینی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی تعریف های متفاوتی داشته باشد ، به همین ترتیب از جنبه های گوناگون و مختلفی می توان صلح را مطالعه کرد. از جمله مسایل مربوط به جنگ ، خلع سلاح ، کنترول تسلیحات نظامی ، وضع اقتصادی در جهان و ....
بد بختانه امروز با یک قطبی شدن جهان ، عدالت و صلح از دیدگاه امریکا و کشور های بزرگ سرمایه داری و غرب ، تنها یک جنبه تبلیغاتی و تشریفاتی داشته و صرفآ حفاظت از تسلط سیاسی ، جغرافیایی و اقتصادی آنها بر جهان و کشورهای نفت خیز دنیا می باشد و بس .
در حالی که امریکا و غرب به نام اینکه علیه تروریزم مبارزه می نمایند .، ولی بر خلاف آنگونه که در جریان زنده گی روزانه دیده می شود ، این ایتلاف مکار جهانی علیه تروریزم نه تنها کاری را درین عرصه انجام نمی دهد ( به جزازاعمالی که مطابق منافع خود شان هست ) ، بلکه به بهانه این موضوع جنایات زیادی را علیه کشورها و خلق های جهان انجام داده اند. امریکا که فعلآ نظام و کنترول جهانی را به عهده دارد ، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیمان وارسا ، که یگانه حریف امریکا و پیمان تجاوزگر ناتو بود ، همواره تلاش می نماید تا استراتیژی و راهبرد ملی خود را گسترش دهد تا رهبری دایمی جهان و تسلط بر آن را بدست گیرد و همواره آنرا در اختیار داشته باشد.
در این راستا امریکا اهداف غیرانسانی را مطابق منافع انحصاری و استثماری خود و متحدین آزمند خویش پیشه نموده ، هیچ گاه صلح عادلانه را دنبال نمی کند و در جنگ علیه تروریزم تنها و تنها برای منافع خود و سایر کشورهای امپریالیستی جهانخوار و ابلیس مآب تلاش می نماید.
از آن جایی که مبارزه بشریت صلح جو به خاطر تامین و برقراری فضای صلح و زنده گی مسعود و آبرومندانه در جریان است و توقف را نمی پذیرد ، بنا برآن ما نیز بایست به وسیله قلم و زبان و سایر فعالیت های خلاقه انسانی رسالت مان را در حد و توان خویش انجام دهیم تا ازین واژه مقدس و انسانی استفاده ایدهآل و درست صورت گیرد و همه ملتها و توده هایی که سال ها و دهه ها و قرنها در فقر و بد بختی و جنگ بسر برده و می برند ، از مزایای آن مستفید گردیده ؛ و واقعآ در شرایط صلح آمیز ، بی دغدغه و خالی از تشویش و کشمکش ، زنده گی نمایند. بدین منظور ، این کمترین همه طنزنامه ای را زیر عنوان خواب صلح نوشته ام . امید وارم مورد پذیرش شما خواننده گان گرانقدربامداد قرارگیرد.
خـواب صـلـح
تا به کی ، ای دوستان غوغاست پیرامون صلح
نه کس از تآمین آن ممنون ، نه مـــرهون صلح
بنــــده تا نامش برد ، عیــــد و برات از در رسد
هر شبــی در خواب بینم چهـــره گلـگون صلح
صـــلح یعنی آشتی ، و از پخته گی عقل ماست
امــــن و آسایش کجا آید پدید بی چون صـــــلح
آن که ترک حرص و آزش کرد آزادی گــرفت
در دگر دنیا نصیبش گشــــت این معجون صلح
آشتــــی و راستــی یکــدم ز گیتی رخت بست
یا که کردند اقتباس مضحک از قانون صلــــح
زیر نام عدل و امن ، بنــــگر چپــاول می کــنند
تا که گردیم منصــــرف از نعمت افــــزون صلح
گر یکی از فرط وحشـت میکشد ما را به جنگ
وآن دگر مشتاق ثروت هست و نه مفـتون صلح
با چنین اشغال و تاراج و شقاوت های خـویش
صد تمسخر می کنند بر واژه و مضمون صلح
می کشند و میــدرند تا مغز مان پاشان کنند
هر ابر قدرت به نوبت میکشد پطلون صلح
کی گذاشتند تا شویم آزاد و دلـشاد ، یکــدمی
چونکه دژخیمان زنند در کاف واو و نون صلح
گر شــود ایجاد کانــونی ز بهر صلـح و امـن
میکنند در نطفه نابودش ، زنند شبخون صلح
هست امریکا رییس دیـو و دد انـدر جهـان
کردهاند ما را چنین آغشته اندر خون صلح
این زمان دنیا دگر یک قطبی هست واحسرتا
کو همان نیروی رزمنده که شد کانـون صلح
بعد افغان و عراق و لیبیا نوبت ز کیست ؟
تا شوند مرهون توپ و راکت و بالون صلح
این که ایرانست و پاکسـتان ، لـبنـان یا دمشـق
مبرهن این است ، مسلمانیست در صالون صلح!
من نمی دانم چه نامیم این فضا ، ای همـوطـن ؟
حرف پوچ ؟ یا حذف نام و واژه میمون صلح
واعـظــی بــرچیــده امیــدش ز صلــح جانیــان
زین سبب باشد به غربت واله و مجنون صلح
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۶ـ ۲۱۰۹
پیام انجمن حقوقدانان افغان در اروپا به مناسبت حلول عید سعید اضحی
یکشنبه ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۶
شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بهترین مراتب تبریک و تهنیت خویش را به مناسبت حلول عید سعید اضحی به هموطنان عزیز ما در داخل کشور، افغانان ارجمند مقیم در اروپا و هم مسلکان عزیز و خانواده های شان تقدیم می دارد.
امسال ما در شرایط به اسقبال عید قربان می رویم ، که روزانه ده ها تن از هموطنان ما قربانی گلوله های تفنگ، ماین های کنار جاده ، بم گذاری های انتحاری و ده ها عوامل دیگر ناشی از جنگ اعلام نا شده و بی مفهوم کشته و یا زخمی می شوند. این جنگ از جانب اجانب و به وسیله عقب مانده ترین و قسی القلب ترین جنایت کاران حرفه وی و وابسته با استخبارات دشمن، یعنی طالبان، بر ملت و مردم مظلوم ما تحمیل می شود.
در شرایط بغرنج و پیچیده سیاسی و نظامی در کشور جنگ زده ما که روز تا روز پیچیده تر و خطرناک تر می شود، نظامیان قهرمان ما در داغ ترین جبهات جنگ بر ضد اجانب طالبی می رزمند و سینه شان را جوانمردانه سپر دفاع از وطن و مردم شان می سازند. در جنگ های که در این اواخر شدت بی سابقه کسب نموده است، روزانه ده ها سرباز رشید ما جام شهادت می نوشند ولی هر روز این نظامیان ما حماسه می آفرینند.
این قهرمانان وطن بدون شک با مبارزه قهرمانانه شان پشتیبانی و ستایش اکثریت ملت را از آن خود ساخته اند ، در عمق نا امیدی ها و بی اعتمادی های ناشی از ادامه حکومت لرزان و بی ثبات ، به یگانه روزنه امید مردم تبدیل گردیده است.
در این ایام که صد ها میلیون مسلمان در جهان به جشن و خوشی می پردازند، ما با آن خانواده های که در غم و اندوه عزیزان قربانی شده شان غمناک و دلخون اند، قوت قلب ،صبر ، تحمل و شکیبایی آرزو نموده ؛ به شهیدان وطن بهشت برین و به سربازان سر بکف وطن آرزوی کامیابی و عافیت می نماییم.
ما در چنین شرایط دشوار برای هرهموطن ما در قدم اول غیر از دعای عافیت و ختم الام طولانی نمی توانیم آرزومندی دیگری داشته باشیم.
آرزمندیم تا هموطنان ما در داخل افغانستان روزهای تجلیل از عید را در خانواده ها و در جمع دوستان شان دور ازگزند حوادث بسر برند.
عید تان مبارک باد!
با احترام
شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا
بامداد ـ فرهنگی واجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۲۰۹
در یادبود از یک زن مبارز افغان دوکتور اناهیتا راتب زاد
بصیر دهزاد
یاد بود و بزرگداشت از زنده گی یک زن مبارز که برای حق و عدالت ، به خاطر حق جایگاه عدالتمندانه زن و دختر افغان و برای عدالت اجتماعی مظلومان وطن اش رزمید، برای من بزرگترین افتخار است که خودم در زمان حیات این زن بزرگ در تاریخ مبارزه و روشنگری در عین خط فکری و سیاسی قرار داشتم؛ و امروز خود را در یاد بود زنده یاد دوکتور اناهیتا راتب زاد، این زن مبارز و نستوه و ایده های وی در دفاع از حق مصوونیت زن در اجتماع و خانواده و مبارزه علیه خشونت در برابر زنان افغانستان ، شریک می سازم.
برای من خیلی ها مشکل است که بزرگمنشی این شخصیت را که برای زن افغان و حق مشروع اش در اجتماع و سیاست مبارزه شجاعانه نمود، از دیدگاه مردانه خود به ارزیابی بگیرم. بگذارید این ارزیابی را از همان احساس زنان و دختران هم وطن بشنویم که این حق اجتماعی، حق سیاسی ، حق کار و حق متساوی شان با مردان چه مفهوم را برای خود شان دارند و چه گونه از همان احساس خودشان آن را بیان می کنند.
من می خواهم بحیث یک روشنفکر و یک فرد صاحب مسلک حقوق و علوم سیاسی و کسی حرف زنم که متانت ، درایت، قاطعیت، مصمم بودن ، هدفمندانه بودن ، طینت پاک این زن مبارز و وطن خواه الگوی بی بدیل در جنبش زن و جنبش رشنفکری ، روشنگری افغانستان برای تغیر و تحول بوده است. دوکتور اناهیتا راتب زاد مثالی بی همتا از یک مبارز سیاسی شجاع و وطن پرست بوده که در گذشته ها، امروز و در آینده ها جامعه افغانی ما به چنین شخصیت ها ضرورت اجتماعی و سیاسی داشته است، دارد و خواهد داشت. شادروان دوکتور اناهیتا راتب زاد و همرزمانش در دوره مختلف ، از مبارزه اپوزیسیونی تا مبارزات مخفی و نیمه مخفی و دوره حاکمیت برای من و هزاران دیگیر از الهام دهنده گان مبارزه ، صداقت ، وطن پرستی و ترقی خواهی بوده اند. بدین معنا که شخصیت وی را نباید تنها از بعد یک زن بودن و یک مادر بودنش به ارزیابی بگیرم.
زنده یاد راتب زاد، مبارز بی بدیل نهضت روشنفکری ، وطن پرست و ترقی خواه افغانستان بود که راه پدر را یعنی راه مبارز مشروطه خواه احمد راتب خان را تعقیب نمود. این زن بزرگ یکی از اساس گذاران یک حزب ترقی خواه بود، نهضت ترقی خواه زن را در یک کشور سنتی و زن ستیز اساس گذاشت. این مبارز شجاع راه حق و عدالت برای جایگاه حقوقی و اجتماعی زنان را در کشوز سنتی ما افغانستان باز نمود و سنگ پایه های استوار را گذاشت و مفاهیم که در جامعه تابو بودند ، همه را رهیاب در قوانین و دیگر اسناد حقوقی کشور نمود. دوکتور راتب زاد با جمع از مبارزان شجاع و همفکرش روان اجتماعی جامعه ، به خصوص شهر کابل و دیگر مردمان شهرنشین را برای پذیرش آن مفاهیم باز ساخت .
صحبت های وی در مظاهرات زمان شاه که معمولاٌ در ساعات اخیر روز در پارک زرنگار ایراد می گردیدند ، هزاران تن از روشنفکران، مامورین دولت و اهالی شهر کابل را به بخود می کشاند. او در صحبت های جذاب و پر کشش صدها قلب های پرتپش زنان و دختران شهری را تسخیر می نمود و صفوف محصلین و متعلمین جوان از بین دختران را در سازمان دموکراتیک زنان قوی تر می ساخت.
بخاطر دارم که در مظاهرات سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰) محصلین و متعلمین مکاتب در شهر کابل ، تعداد از دختران جوان توسط پولیس به یک محل انتقال داده شدند تا از وخامت اوضاع جلوگیری گردد، این با همان شیوه برخورد صورت گرفت که در کشور های غربی نیز معمول است تا تحریک کننده گان که نظم عامه را به خطر مواجه سازند، توسط پولیس موقتاٌ بازداشت می شوند. گرچه با تاٌسف که یکی از دختران هدف مرمی قرار گرفت و کشته شد که تا به حال این قضیه نامعلوم باقی مانده است. در هر حالت این دختران با یک صحبت با مرحمت و مهربانی دوکتور راتب زاد عمیقاٌ تحت تاٌثیر قرار گرفتند و با گریه و ندامت از عمل خویش دیگر تصمیم به عدم اشتراک در مظاهرات گرفتند. این گروپ دختران به هدایت این زن با درک ، با احترام و مصوون دوباره به خانواده های شان تسلیم داده شدند.
ماهیت نظریات دوکتور راتب زاد را باید با نظر افراد و حلقات که از جبر زمان و مد روز کلمه حقوق زن و احترام به زن را در سه مشخصه محدود می کنند ، در تفاوت عمیق دید و آن اینکه احترام به جا و نقش اجتماعی زن تنها در محدوده خانواده کوچک دیده نمی شود. این مدعیان کاذت می گویند که :« احترام زن در آن است که یک مادر خوب باشد، یک خواهر خوب باشد و یک همسر خوب باشد» . در حالی که دوکتور اناهیتا راتب زاد نقش و موقف زن و سهمگیری اش را در سیاست ، دستگاه دولت، اقتصاد، و تضمین های حقوقی برای مصوونیت زن در خانواده، قانونی شدن حقوق بهداشتی در محیط کار ، فعالیت های زن در عرصه های مختلف زنده گی اجتماعی می دانست. وی بدان نظر بود که مادر نباید تنها در چهار چوب خانواده محصور به بزرگ ساختن طفل و امور منزل و خاطر خواه همسر باشد، بلکه برای زن باید سهولت های قانونی و تضمین های کاری و رفع ممانعت ها در تبارز استعداد ، خلاقیت ، توانایی فکری و جسمی اش ایجاد گردد.
یک مشخصه بزرگ و قابل مقایسه در ۵۰ سال که تغیر رژیم های سیاسی بیش از ده بار تار یخ معاصر کشور رقم خورد، این است که او به مانند دیگر همرزمان و هم فکرانش جلال ، آرگاه و بارگاهی نداشت، پول غنایم هم نداشت، با افتخار و سر بلند زیست. آنچه را از خود گذاشت درس متانت ، پیگیری و استقامت در برابر دشواری های مبارزه اجتماعی و سیاسی بود و هیچ گاه سر به سازش خم نکرد.
او یک زن با اراده بود که تلاش برای کسب تحصیل و جایگاه اجتماعی را برای خودش با استواری ادامه داد و الگوی برای دیگران شد.
دوکتور اناهیتای فقید در حاکمیت سیاسی حزبش یک وزیر خوب بود که برای اولین بار در تاریخ افغانستان حق تضمین های کاری ، امتیازات برای زنان کارگر ، کودکستان ها در محلات کار را برای زنان کارگر و مامور به وجود آورد. در زمان صدارت محترم سلطان علی کشتمند وی موفق شد تا بیش ترین حقوق زنان را توسط قوانین و دیگر اسناد حقوقی رسمیت بخشد که اساس خوب و تهدابی برای حقوق زن گردید.
دوکتور راتب زاد فقید یک سیاستمدار بود که راه سیاسی خود را به هیچ چیزی دیگر معامله نکرد. یک مبارز ترقی خواه بود که در برابر جهل و تاریکی و عوامل آن در همان شرایط دشوار استوار قد بلند کرد و زبان گشود، همه دشواری ها منجمله لت و کوب در پارلمان را توسط تاریک اندیشان هم تحمل کرد ولی وی طلسم راه یابی زنان را به پارلمان ، دستگاه دولت و سیاست وقت شکست.
او معتقد به جایگاه وزین ، قانوناٌ مصوون و بدون تفاوت و تمایز زن در خانواده، اجتماع و سیاست و دولت بود. یا به عباره دو مفهوم مدرن یعنی « تساوی حقوق و اشتراک و سهمگیری متساوی الحقوق » را در سیاست و اجتماع افغانی آشنا ساخت.
او در سال های زنده گی مهاجرت حق بزرگ احترام به مقام و جایگاه مبازرات گذشته اش را بالای هر کدام ما داشت که زمانی وی چنین با استقامت می رزمید.
جایگاه بزرگ وی نه تنها برای اعضای حزب دموکراتیک خلق بلکه برای تمامی روشنفکران ، آزادی طلبان و ترقی خواهان پرارج و بی بدیل است. من به عنوان یکی از رهروان همین راه پر افتخار راه مبارزات اش را سبز، خاطر اش را گرامی و جاویدان می خواهم.
بگذارید با سر بلند و داشتن چنین افتخارات بزرگ راه و درفش افتخارات این زن شجاع و مبارز را زنده نگهداریم و به آینده گان ما به عنوان داستان های جاودانه رزم و پیکار به خاطر ملت و مردم انتقال دهیم.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۱۳۰۹
نه به کلینتون، نه به ترامپ !
جریان سوم انتخابات ریاست جمهوری امریکا روز به روز محبوب تر می شود
ســودابـه رخــش
« مناظره های ریاست جمهوری باید فرصتی برای مردم امریکا باشد تا سمت وسوی کشورمان را تعیین کنند اما از سال ١٩٨٧ ترسایی به این سو روسای حزب که واشنگتن را اداره می کنند، همه چیز مناظره ها را از پیش تعیین کرده اند». این صحبت های جیل استاین است، نامزد حزب سبز در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و کسی که هواداران برنی سندرز، رقیب پیشین هیلاری کلینتون می گویند تنها انتخاب ممکن برای پیشرفت واقعی و برقراری دموکراسی راستین در ایالات متحده است. حالا جیل استاین به همراه گری جانسن نامزد حزب لیبرترین جریان سومی را در انتخابات امریکا تشکیل می دهند که با وجود استقبال بی سابقه از آنها، رسانه های جریان اصلی به عمد آنها را نادیده می گیرند. نگاهی به سیاست های جیل استاین که بدیل هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر است، گویای چرایی نادیده گرفتن او از سوی جریان مسلط است.
آن طور که جیل استاین روز سه شنبه در یادداشتی برای روزنامه گاردین نوشته، مناظرههای ریاست جمهوری به نمایش مضحک و از پیش طراحی و نوشته شدهای تبدیل شده ؛ که مانع از گفتمانی صادقانه درباره مسایل واقعی امریکا می شود. به گفته استاین کمیسیون مناظره های انتخاباتی امریکا « کارتل دو حزب » است که دموکراسی را محدود می کند و به نظام سیاسی تداوم می بخشد که با منافع ثروتمندان و کسب وکارهای بزرگ گره خورده است.
نامزد سبزها درانتخابات ریاست جمهوری امریکا در حالی هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ را به دویلی عادلانه دعوت می کند که براساس نظرسنجی اخیر دانشگاه سافولک و یواسای تودی ، بیش از سه چهارم رایدهنده گان احتمالی خواستار شرکت گری جانسون و جیل استاین در مناظره ها هستند. نتایج نظرسنجی « مورنینگ کانسالت» هم به طرزی مشابه نشان می دهد که به باور بیش از نیمی از رای دهنده گانی که برای شرکت در انتخابات ثبت نام کردهاند، جانسون باید در مناظره ٢٦ سپتمبر شرکت کند و به اعتقاد ٤٧ درصد آنها، جیل استاین.
محبوبیت جریان سوم انتخابات امریکا روزبه روز بیشتر می شود و درست زمانی که کمپاین هیلاری کلینتون، نامزد دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری امریکا تلاش می کند هواداران برنی سندرز را به سمت خود بکشاند، استاین نشان می دهد که کلینتون لیبرال نمی تواند نماینده روح کمپاین سندرز باشد. نامزد سبزها با برجسته کردن برخی سیاستهای کلینتون نظیر هواداری از شرکت های بزرگ و نقش فعال او درسیاست خارجی جنگ طلبانه، شک و تردیدها درباره حسن نیت کلینتون در قبال چپ ها را به طرز چشم گیری بالا برده است. استاین می گوید: « اگر ترامپ انتخاب شود، نمی توانم شبها راحت بخوابم و اگر هیلاری کلینتون انتخاب شود هم همین طور».
استاین و معاونش، آجامو باراکا ، به درستی مخالف این ایده هستند که سیاست هویتی ساخته گی برای یک جنبش مترقی، کافی است. استاین مخالف رای دادن به کلینتون با ادعای فمینیستی است چرا که مواضع ضد جنگ کلینتون و سیاستهای اقتصادی نیولیبرالی او زنده گی و رفاه زنان و خانوادهها را در سراسر جهان به خطر انداخته است.
باراکا، معاون او هم برای نفی سیاست هویتی ساخته گی که تبلیغات خود را بر انتخاب نخستین زن برای ریاست جمهوری امریکا استوار کرده، از آمار دوره اوباما مدد می گیرد تا نشان دهد انتخاب یک رییسجمهور سیاه پوست نمی تواند نژادپرستی فراگیر را علیه سیاهان حتا به طور سطحی کاهش دهد.
برنامه های استاین نشان می دهد که چرا از نگاه بسیاری از هواداران برنی سندرز، استاین جایگزین بهتر و قابل اعتماد تری برای رقیب سابق هیلاری کلینتون در حزب دموکرات است. برنامه های نامزد حزب سبز شامل خلع سلاح هسته ای، فراخوانی برای پایان اشغالگری اسراییل در فلسطین و آسان کردن مقررات صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی در قبال آسیب پذیرترین کشورهای جهان است. درباره سیاست های داخلی هم استاین به چشم انداز عملی کشوری بدون خشونت دولتی و شهرهایی بدون نیروهای پولیس اشغالگر فکر می کند، نیروهایی که مردم آنها را به چشم جنگ جویان دشمن نبینند. به باور بسیاری ازهواداران برنی سندرز، برای اولین بار از زمان خارج شدن او از کارزارهای انتخاباتی، مردم امریکا فرصت کردهاند برای چند ساعت هم که شده، درباره آزادی، عدالت و دموکراسی رویابافی کنند.
اگر جیل اسمیت جناح چپ مخالف شیوه کنونی انتخابات امریکا و نابودی دموکراسی در آن باشد، گری جانسن جناح راست آن است. با این همه، به باور بسیاری از ناظران، جانسن نمی تواند در جذب آرای هواداران سندرز موفق باشد. او اگرچه گفته در بسیاری از موارد از جمله سیاست خارجی با سندرز هم رای است اما به طرزی ریاکارانه اقتصاد را کم اهمیت جلوه می دهد، درحالیکه اقتصاد هسته اصلی فلسفه سیاسی اوست. گری جانسن عمیقا به « بازار آزاد » باور دارد و به اعتقاد او کسب وکارهای خصوصی بهتر می توانند کارهای دولت را به پیش ببرند. او این باور را در زمان تصدی تنها سمت سیاسی خود به اجرا گذاشت؛ یعنی بین سال های ١٩٩٥ تا ٢٠٠٣ ترسایی که به عنوان فرماندار جمهوری خواه نیومکزیکو انتخاب شد. در آن هشت سال او شدیدا خواستار اجرای سیاست های ریاضتی بود و بیامان به سمت خصوصی سازی و از بینبردن وظایف دولتی پیش رفت. از همین روست که روزنامه « ریچموند تایمز دیسپچ » که در سه دهه گذشته همواره از حزب جمهوری خواه و کاندیداهای آن پشتیبانی کرده، سیاستهای اعلام شده گری جانسن را برای کاستن از ابعاد فراخ سازمانهای دولتی و تشکیل دولتی کوچک تر، تاکید بر بردباری اجتماعی و احترام به آزادیهای فردی و صیانت از آنها تحسین کرده و او را فردی متعادل با اندیشههای نیکو نامیده است.
فارغ از نگاه سیاسی دو طرف، جیل استاین و گری جانسن یعنی جریان سوم انتخابات امریکا راه درازی تا جذب بخش زیادی از رای دهنده گان مردد، مستقل و اندکی متمایل به کلینتون دارند. آنها مجبورند رای دهنده گان را متقاعد کنند که سیستم دوحزبی وقتی با پول بیپایان شرکتها تامین می شود، شراست و تهدیدی اساسی برای دموکراسی. بی شک آنها راه درازی تا رسیدن به این هدف دارند، اما شروع دیرهنگام آنها باورنکردنی است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۵/ ۱۶ـ ۱۱۰۹