حقیقـت یا ســراب
صمـد کـارمنـد
چهار دهه گذشته پر از فراز ونشیب بود سال های جنگ و ویرانی ، سال های امید ها و شکست ها ، طی این مدت احزاب و حاکمیت ها آمدند و رفتند ، قدرت و عملکرد های خویش را به نمایش گذاشتند مردم و وطن تجارب و درس های تلخ و شیرین را امتحان کردند. مشخصه بارز سال های قبل رفت و آمد قدرت های بزرگ در سرزمین زیبای ما بود هر کدام به خاطر منافع خویش لشکر کشی نمود و در نهایت انسان میهن ما کشته و کشور ویران گردید .
آنانیکه آرمان های انسانی و وطن پرستانه به خاطر رشد و ترقی جامعه و مردم داشتند کنار زده شدند ، از آن جمله حزب دموکراتیک خلق افغانستان اهداف بزرگ انسانی ، ملی و دموکرات برای آینده بهتر افغانستان طرح و پیش کش نمود اما متاسفانه در نتیجه اشتباهات درونی و عدم شرایط نامناسب جامعه ، ادامه جنگ و خشونت از جانب مخالفین و حمایت غرب از آنان، حاکمیت این حزب به مثابه بیانگر و مدافع منافع طبقات و اقشار زحمتکش کشور و روشنفکران وطنپرست ترقی خواه بر سقوط مواجه و اعضای حزب به جزایر مختلف تقسیم و حتا در بعضی موارد در تقابل هم قرار گرفتند . در بیش از دو دهه اخیر بنابر تلاش های یک تعداد وطن پرستان با اتکا به بدنه دموکراتیک خلق سازمان ها و احزاب مختلف که تقریبا همه دارای پروگرام و اهداف مشترک اند ایجاد و داخل سیستم سیاسی افغانستان شدند ، اما تجارب و درس های سال های سپری شده نشان داد که نقش و رسالت احزاب ملی ، مترقی و دموکرات در روند سیاسی ، دموکراسی ، عدالت اجتماعی ، آزادی بیان و دولت داری خوب به تنهایی برجسته گی خاص نداشته ؛ و در ضمن خود این احزاب به نحو خواستند بدون ارزش دادن به تاثیر گذاری حزب خویش داخل قدرت شوند طی سال های سپری شده بار بار وحدت و کنار آمدن این احزاب در زیر یک چتر واحد مطرح شد به خصوص شش سال قبل حزب متحد ملی ( پیشین ـ بامداد ) و نهضت میهنی ( حزب مردم پیشین ـ بامداد ) پیمان وحدت بستند به یاد دارم که با چه شور و شوق وطنپرستانه پروسه ی ادغام تشکیلاتی آغاز و ختم یافت ، طرح برنامه و اساسنامه حزب اماده و نماینده گان برای کنگره واحد حزب از سراسر کشور و خارج کشور انتخاب و روانه کابل شدند ، هر جای امید واری برای یک تشکل نیرومند و کارا وجود داشت اما با تاسف و درد که این پروسه بزرگ ملی و سیاسی مورد توطیه مقام پرستان و افراد خود خواه قرار گرفت ارزش های بزرگ وطن ، مردم و جنبش ترقی خواهانه قربانی اهداف غیر ضروری و معامله گرانه شد و درنتیجه هر دو حزب در پی تدویر کنگره های جداگانه خویش رفتند حتا وحدت درونی خویش را هم حفظ کرده نتوانستند و هر دو به جریان های مختلف تقسیم و زمینه ای تقابل وسیعتر شد و صدها فرزند صادق و وطن پرست کنار رفتند و هزاران تن ناامید و بی اعتماد شدند . آن زمان هم مانند سال های دوران وحدت خلق و پرچم که هیچگاه یک حزب واحد نشدند ،متحد ملی و نهضتی ها در حلقه خود باقی ماندند با وجود ادغام تشکیلاتی و اعلان حزب واحد جلسات جداگانه و مخفی خود را داشتند و صرفا خود را آیینه مقام ها می دیدند .
پس از سال های سکوت و تنهایی امروز باز هم صدای وحدت خواهی و کنارآمدن ها بلند شده و همه خواستار یک حرکت ترقی خواهانه برای نجات وطن و مردم از حالت بحرانی سیاسی کشوراند . این همه را می توان به دیده قدر و امید واری دید در صورتی که دست ها واحد شوند و سنگ اندازی ها قطع و باور به آنچه می خواهند داشته باشند .
به منظور بهبود امور و نتایج مثبت ، ایده هاو نظریات خویش را با شما عزیزان شریک می کنم امید وارم دور از عقده ، تعصب و امراض کهنه دیروز در تکمیل آن کمک و در نهایت موثر واقع شویم برای فردای بهتر و ساختن خانه ی مشترک ما .
⁃ تا زمانی که ما از گذشته ارزیابی دقیق نداشته باشیم آینده را نمی توان بهتر ترسیم کنیم ، بنابرین ضرور است گذشته سیاسی ، حزبی و حتا قدرت را همه جانبه ، علمی و با دید ژرف نقد و بررسی کنیم با اشتباهات و کمبود ها خدا حافظی و جهات مثبت را نشانی و شامل اهداف دور و نزدیک خویش سازیم . با آنانیکه پروسه وحدت شش سال قبل را به شکست مواجه نمودند برخورد قاطع دور از هر نوع معامله و پنهان کاری داشته باشیم .
⁃ برای یک حزب فعال و نیرومند اندیشه بزرگ ترین سلاح فعالیت و بیان چهره واقعی آن است ، بسیاری از رفقا هنوز فکر می کنند که ما همانا حزب دیروز ایم و با آن روش و سیاست ها می توانیم دو باره خود را در جامعه مطرح کنیم . به فکر من ایجاد حزبی با خیال و حواس دیروز نه هم ضرور است و نه هم مفید ! امروز را باید در زمان خودش دید و متناسب با دنیای امروز اندیشه و سیاست های خویش را عیار و به پیش رفت البته ارزش های مفید و مطلوب سیاست های دیروز را غنی ساخت و ادامه داد ما نباید به وحدت چهره ها و افراد تاکید نمایم هرگاه اندیشه ما مولود ادویه درد مریض امروز و نسخه خوب برای فردای او باشد ، پس هماناست که مردم خود بخود در کنار ما قرار می گیرند .
حزب نو به ساختار دموکراتیک و همه گیر ضرورت دارد بهتر خواهد بود تا مسوولین و رهبری کوتاه مدت انتخاب و میدان داده شود به همه ای آنانی که شایسته گی رهبری و سازماندهی را دارند .
⁃ در طی سالهای سپری شده یک تعداد شخصیت ها و اعضای احزاب مطرح شده دلسرد و گوشه ای تنهایی اختیار نموده اند ضرور است به هر یک مراجعه و قناعت شان فراهم و دوباره به خانواده آزادی خواهان ، ترقی خواهان و مبارزین نجاب وطن و مردم بسیج شوند .
⁃ یک واقعیت عینی را باید پذیرفت که بیش ترین اعضای این احزاب همان های اند که دیروز در حزب دموکراتیک خلق حضور و فعالیت داشتند جوان ترین این نسل بیش از پنجاه سال عمر دارند و در دو دهه آینده بیشترین این ها را از لحاظ جسمانی و روانی با خود نخواهیم داشت آنجاست که بحران سیاسی جنبش را تهدید می کند پس چه بهتر است به جوانان اعم از دختران و پسران تکیه نمایم و زمینه دهیم برای ساحه فعالیت و عملکرد جوانان .
امروز اکثریت مسوولین این احزاب را کهن سالان تشکیل میدهند و یکتعداد یک قدم هم از موقف و وظیفه خود عقب نمی روند در حالیکه این درک را دارند که جوانان بهتر و بیشتر و در پهلوی آنها برای جنبش ترقی خواهانه با ارزش و مفید اند ، لازم است تا از تجربه ، درک و فهم بزرگان که سال های طولانی جوانی و زنده گی خود را وقف وطن و مردم نموده اند استفاده شده و در صورت ضرورت مشاورین خوب باشند . تکیه بر جوانان و زنان به معنا آینده روشن و بهتر از امروز بوده درعدم موجودیت جوانان و زنان فاجعه جبران ناپزیر پیشرو خواهیم داشت . بهتر خواهند بود تا حزب را از مرد سالاری نجات دهیم و ساحه فعالیت و موجودیت زنان را وسیعتر سازیم .
⁃ آنچه می خواهم به صراحت بیان دارم اینست که ایجاد یک حزب واحد و سراسری همه ای بقایای دموکراتیک خلق و شخصیت های ملی ، مترقی و دموکرات دور از امکان بوده و شاید هم ضرورت ان احساس نگردد؛ و از طرف دگر تجارب و درس های پنج دهه گذشته نشان داده که رهبران احزاب پس از اتحاد هنوز هم در فرکسیون و حلقه های خود باقی اند و در فکر رهبر شدن قرار دارند پس چه بهتر است تا در اندیشه ای ایجاد جبهه وسیع نیروهای ملی، مترقی و دموکرات شویم . این جبهه متشکل از احزاب ، سازمان ها ، نهاد ها و شخصیت های مستقل بوده و سیتم رهبری ان دورانی باشد از طریق جبهه می توان نقش فعال را در سیاست و رهبری جامعه به عهده داشت. در اینجا نباید گرفتن قدرت و مدغم شدن در قدرت مطرح باشد بلکه مبارزه از طریق نهاد های انتخابی جوهر کار را تشکیل دهد ، کاندید های مشخص را به نهاد های انتخاباتی کشور به خصوص شورا های محلی ، پارلمان ارایه و پشتیبانی کرد . جبهه باید به مرکز اپوزیسیون قوی ، فعال ، مثبت و نیرومند تبدیل شود .
رفقا و دوستان گرانقدر !
وحدت را نمی توان خرید ، وحدت را نمی توان گدایی کرد ، وحدت را نمی توان در لابلای کتاب ها جست وجو کرد ضرور است برای وحدت اعتماد سازی کرد و قلبا به آن وفادار بود و شجاعانه رزمید در غیر آن حقیقت نی بلکه سراب خواهد بود . بگذار آنچه می سازیم انعکاس دهنده ای خواست های بر حق مردم به خاطر دموکراسی ، عدالت اجتماعی ، آزادی ، صلح ، امنیت و رسیدن به جامعه دارای تمدن و پیشرفت انسان و انسانیت باشد . ما به دگرگونی فرهنگی و فکری نیاز مبرم داریم .
بامداد ـ دیدګاه ـ ۱/ ۱۶ـ ۲۳۰۸
انگیزه ها و اهداف پاکستان در نگاه به پناهنده گان افغان
فرزاد رمضانی بونش
افغانستان با داشتن میلیون ها مهاجر در جهان در شمار کشورهای با بیشترین مهاجر و پناهنده قرار دارد. در این بین در آغاز دهه هشتاد ترسایی بیش از پنج میلیون شهروند افغان، میهن خود را به مقصد پاکستان ترک کردند و با بهبود نسبی وضعیت امنیتی در افغانستان سه میلیون و هشتصد هزار پناهده افغانی به کشور خود بازگشتند اما همچنان یک میلیون و ششصد هزار پناهنده افغانی در پاکستان و حدود ۳ میلیون پناهنده غیرقانونی افغان مقیم پاکستان هستند . در این بین از سال ۲۰۰۹ ترسایی چندین بار مدت اقامت این پناهنده گان را به خواسته دولت کابل تمدید شده و پاکستان برای تمدید اقامت پناهنده گان تا ۲۰۱۷ ترسایی آماده گی کرده است اما در ماه های گذشته پناهنده گان افغانی مورد توجه بیشتری از سوی اسلام آباد قرار گرفته است. چنانچه از یک سو رییس جمهور پاکستان تاکید کرد که بازگشت پناهنده گان افغان از پاکستان برای برقراری صلح در منطقه ضروری است و از سویی دستیار ویژه نخست وزیر پاکستان هم از عدم میزبانی این کشور از پناهنده گان افغان خبر داده است. در واقع از نگاه پاکستان در چند دهه گذشته میزبان بیش از ۳ میلیون پناهنده افغان بوده است اما اکنون ادامه آن امکانپذیر نیست. در این رویکرد اسلام آباد چند رویکرد را نسبت به این مساله دنبال میکند.
نگرانی ها و مسایل امنیتی مهاجران و پناهنده گان افغانی
از گذشته منتقدان پاکستانی حضور پناهنده گان افغان معتقد بودند در گذشته بیش از پنج میلیون پناهنده افغان همراه با سلاح و مواد مخدر به پاکستان سبب بی ثباتی پاکستان شدند. این نگاه در حالی است که در نظرسنجی اخیر در ۴ ایالت این کشور اعلام شد که ۹۰ درصد مردم پاکستان مخالف عبور و مرور مهاجرین افغان به کشورشان بدون روادید هستند. موافقان براین باورند که مرز بدون نظارت بیش از ۲۵۰۰ کیلومتر خط دیورند و تردد روزانه بیش از ۵۰ هزار افغان از مرز دو کشور یکی از عوامل اصلی انجام حملات تروریستی در این کشور است و این مساله عملیات علیه تروریستی را تحت تأثیر قرار می دهد. در همین راستا همچنین چندی پیش نیز پولیس و نیروی امنیتی پاکستان با انجام عملیات جست و جو در پیشاور ۱۲۰ نفر را به اتهام همکاری با گروههای تروریستی بازداشت کرده اند که ۳۶ نفر از آنها افغان هستند. ماه گذشته نیز مقامات پولیس پاکستان در ایالت خیبرپشتونخوا اعلام کردند که نزدیک به ۱۱۰۰ نفر را بازداشت کردند که ۶۰۰ نفر از آنها مهاجرین افغانی هستند. در این راستا اسلام آباد معتقد است کمپ های پناهنده گان افغان در پاکستان پناهگاههای امن تروریستها است و با اینکه ارتش این کشور زیرساخت تروریستها در مناطق قبایلی را نابود کرده است، اما کمپهای پناهنده گان افغان اکنون به پناه گاههای امن تروریست ها تبدیل شده و با انتقال تروریستها از مناطق قبایلی به کمپهای پناهنده گان افغان عملا پناهنده گان افغان در پاکستان به مساله امنیتی تبدیل شده است. لذا روند بازگشت پناهنده گان افغان باید تکمیل شود.
هزینه های اقتصادی و اجتماعی مهاجران و پناهنده گان افغانستان
در واقع از نگاه اسلام آباد بیش از سه میلیون پناهنده افغان از چند دهه گذشته مقیم پاکستان هستند و باری بر اقتصاد این کشور است. در همین چارچوب برخی در درون احزاب و دولت اسلام آباد معتقدند اتباع افغانستان اغلب مشاغل را در سرتاسر پاکستان بدست گرفته و این موضوع فرصت های کمی را برای جوانان پاکستانی را کاهش و آنها مجبورند تا برای تامین زنده گی خود در شهرها و حتا کشورهای دیگر به دنبال فرصت باشند. حضور اتباع افغانستان در پاکستان بار مالی زیادی را به کشور ما وارد می کند و ما دیگر نمی توانیم این وضعیت را تحمل کنیم. در این بین هر چند حزب « پشتونخوا عوامی ملی » پاکستان در واکنش به اخراج پناهنده گان افغان از ایالت خیبرپشتونخوا اعلام کرده بود که افغان ها حق زنده گی در این ایالت را دارند و باید بدون هراس به کار و فعالیت خود ادامه دهند؛ اما در مقابل برخی دیگر از رهبران احزاب مخالف معتقدند که اتباع افغانستان در فعالیت های مجرمانه دست دارند و صلح و آرامش را برهم می زنند و اقتصاد پاکستان هزینه بیش از دو میلیون پناهنده افغان را تحمل نمی کند بنابراین بازگشت پناهنده گان به کشورشان مد نظر است.
اهداف سیاسی و تلاش های سیاسی و دیپلوماتیک
در واقع هرچند در یک دهه گذشته بسیاری امیدوار بودند که زمینه بازگشت پناهنده گان پیشین افغان به میهن فراهم گردد، اما نداشتن امنیت در برابر طالبان و گروه های افراطی ، نبود امنیت در ابعاد گوناگون و احساس نامنی روانی ، نبود چشم انداز روشن از وضعیت سیاسی و امنیتی افغانستان در کنار عوامل و متغیرهای امنیتی- سیاسی و انگیزه های اقتصادی بیشترین عامل را در تداوم حضور و افزایش پناهنده گان و مهاجران افغانستانی در پاکستان داشته است. در این بین هر چند فرصت های پناهنده گان افغان برای پاکستان در دهه های گذشته بی شمار بوده است و از گذشته اسلام آباد از پوتنسیال پناهنده گان بهره برده و تلاش کرده است تا از پناهنده گان به عنوان ابزاری برای چانه زنی و بهره گیری از اطلاعات، دریافت کمک های اقتصادی سیاسی امنیتی و... از نهادهای بین المللی و از نهادهای مرتبط با موضوع آواره گان از برگه آواره گان استفاده کند. اما پاکستان در وضعیت کنونی در رویکرد اعلامی می خواهد تا پناهنده گان افغان از طریق بازگشت دواطلبانه، محترمانه به کشورشان بازگردند. در این رویکرد پس از تیره شدن روابط با افغانستان به دلیل تنشهای مرزی، مسئله بازگشت پناهنده گان را جدی تر گرفته است. در ماه های گذشته دولت پاکستان سیاست جدیدی را برای بازگشت پناهنده گان افغان از این کشور طراحی کرده و تلاش می کند از یک سو بزرگان قبایلی افغان مقیم پاکستان را برای بازگشت داوطلبانه پناهنده گان افغان متقاعد کند. در همین راستا جنرال «عبدالقادر بلوچ» وزیر امور ایالتی و مرزی پاکستان اعلام کرد که کشورش خواستار بازگشت محترمانه پناهنده گان افغان است و در بیست و هفتمین اجلاس سه جانبه میان افغانستان، پاکستان و کمیسیون سازمان ملل در امور پناهنده گان، استراتیژی راه حل ها بر بازگشت داوطلبانه آنها و ایجاد فضای مناسب بر ای این پناهنده گان تعهد کرد. اما در بعد دیگری تلاش کرده است تا به استفاده ابزاری سیاسی از موضوع مهاجرین توجه کند. در این حال تنش های بین دو کشور در سال های اخیر، عمق استراتیژیک در منازعه با هند و رقابت با ایران ، توسعه سرمایه گذاری خارجی و حضور هندوستان در افغانستان در شرایطی است که اسلام آباد معتقد است دولت هند نقش مهمی در حملات علیه پاکستان از خاک پاکستان ایفا می کند. لذا فشار و ضرب العجل بر ضد پناهنده گان اکنون مورد توجه بیشتری است و اقدامات شدید علیه پناهنده گان افغان در پاکستان در حالی مد نظر است که پس از جنگ تورخم بیرون راندن اتباع افغانی ، نصب پلاکاردهایی علیه پناهنده گان افغان و حکومت افغانستان ، جلوگیری از ثبت نام فرزندان پناه جوی افغان در مدارس خصوصی، بازداشت بیش از ۷ هزار پناه جوی افغانستان توسط نهادها و احزاب مد نظر بوده است. در این رویکرد هر چند قبلا پاکستان اقدام اجباری گسترده ای برای بازگرداندن افغانها به کشور انجام نداده است اما اکنون اسلام آباد در نظر دارد تا با بی توجهی به خواست تمدید اقامت پناهنده گان فغان تا سال ۲۰۲۰ ترسایی و نارضایتی در مورد سرعت بازگشت پناهنده گان افغان بر نقش ناتوان کابل را در این زمینه اشاره کند. در کنار همین مساله مهاجران افغان را به عنوان اهرم فشار مطرح کرده است. چنانچه بسیاری بر باورهستند که این رویکرد مقامات پاکستان ناشی از موضوع سیاسی و نزدیک شدن بیشتر کابل و دهلی نو می باشد و پاکستان می خواهد با استفاده از اقامت ۳ میلیون مهاجر افغان بر کابل فشار وارد و امتیازاتی اقتصادی، سیاسی و امنیتی بدست آورد.
بامداد ـ دیدګاه ـ ۳/ ۱۶ـ ۱۷۰۸
به بهانه سپری شدن چهل روز از وفات رفیق شفیق ، شفیق الله توده ای عزیزما !
(یادی از خاطرات او)
انجینر غلام فاروق روستایی
باورم نمی شود که از نبود رفیق توده ای چهل روز یعنی ( روز سه شنبه مورخ ۲ اگست۲۰۱۶) سپری می شود . بلی او متاسفانه وبا درد که روز چهار شنبه ۲۹ جون ۲۰۱۶ به ساعت سه بعد از ظهر با جهان زنده گی وداع کرد ، خانواده ،عزیزان و یاران خود را در سوگ وماتم طاقت فرسایی نبودش گذاشت ودر دیار عشق ومحبت اش ، زادگاه و وطن عزیزش به تاریخ ۷ جولای ۲۰۱۶ با مراسم شکوهمند ، شرکت دوستان ، رفقا ، یاران و علاقه مندانش به منزل جاویدانه گی اش سپرده شد. محفل یاد بود و دعاخوانی. چهل روزش بعد از گذشت ۳۵ روز صورت می گیرد زیرا پنج روز به خاطر پنج اولاد نازنینش به جلو می افتد.
مرد نیکو نام نمیرد به مرگ ، مرگ از او نام جست نام چو جاوید شد مردنش آسان کجاست
زمان می گذرد وما را به یاد و خاطرات آن ابر مرد فرو می برد بلی یاد رفیق جان جانی شفیق الله توده ای عزیز را یاد اور وباز گو میشوم!
رفیق شفیق الله توده ای در طفولیت ونوجوانی همصنفی مکتب ابتداییه ام بود در پهلوی همدیگر می نشستیم، درس می خواندیم وشوخی میکردیم. اودر همان زمان نوجوان جدی ، دقیق ، کو شا و در خواستن حق وحقوق پرخاشگر بود؛ و در دفاع از کسانی که همرایش یار، همراه و رفیق بود مصمم بود، واین خصوصیت اش تا اخر زنده گی اش با ضریب بالا همرایش بود. در صنف پنجم مکتب ابتداییه بودیم معلم رسم بعد از اخذ امتحان رسم (چاینک وپیاله چایی نوشیدن ) از ده نمره برایم هشت نمره داده بود ، وبرای همصنفی دیگرم که رسم چندان مقبول هم نداشت نو نمره . توده ای عوض من از معلم رسم ، حق من را خواست و گفت برای خود چیزی نمی خواهم ، ولی رسم این همصنفی ام نسبت به ان همصنفی ام خوبتر است ، نمره نو ویا ده رسم فاروق مستحق است .بعدا من هم دفاع کردم ومعلم رسم هر دوی ما را از صنف خارج کرد وما با سرو صدا راهی دفتر سرمعلم شدیم در نتیجه به نمره هشت من یک نمره اضافه گردید ، وفردایش ما با کلانکاری بیشتر درصنف حضور داشتیم.
در صنف دهم لیسه روشان ولایت لغمان بودیم، در صنوف جداگانه درس می خواندیم ،در مقابل معلم دینیات بنام عبدالله خان نورستانی که به حزب و رهبری حزبی ما توهین کرده بود ایستاد وگفت که احترام معلمی ات به جایش ، ولی حق اهانت را به حزب و کارمل عزیز مان ندارید .معلم با دشنام بالای توده ای حمله ور شد وتوده ای از خود دفاع کرد .معلم به گریه به اداره مکتب رفت مجلس معلمین را دایر نمود که به هدایت وزیر معارف مرتجع وقت مجلس معلمین به اخرا ج توده ای از مکتب فیصله کردند و بعدا وزارت آن فیصله را منظور کرد و از حق مشروع تحصیل محرومش ساختند.
رفیق توده ای زنده گی خود را با حزب دموکراتیک خلق افغانستان محکم گره زده بود .او در علاقه داری دهنه غوری بنام مستعار جانان به طور حرفوی تحت پوشش دهقان ،در بین دهقانان و روشنفکران در مقابل نو صد (۹۰۰) افغانی از طرف حزب توظیف و شروع به کار کرد .توده ای در کوره داغ مبارزه پخته شد؛ وهم زمان سطح دانش تیوریک خود را توام به پراتیک غنی ساخت ، ونتایج ملموس را در جذب زحمتکشان و تقویت صفوف حزب محبوب خود داشت. زنده یاد توده ای بعضاً به جزیات این خاطرات خود را برایم حکایت می کرد وهمچنان از دوران ترور واختناق حفیظ الله امین درمخفی گاه های مختلف سرسختانه وباشجاعت مبارزه کرد ، توده ای را می توان در صف مبارزین سرشناس ونامی جهانی منحیث یک الگو در جنبش های چپ جهانی قرار داد وقبول کرد.
زنده یاد شفیق الله توده ای بعد از عودت قطعات قوای شوروی به کشور شان ، وآغاز دفاع مستقلانه از ولایت لغمان ،مسیر شاهرا های کابل ـ جلال آباد ، و ولایات همجوار خود جانانه دفاع کرد.
قراربود مقر ولایت لغمان به مثل ولایات نورستان ، کنر و بعضی ولسوالی های دیگر تخلیه شود . مقر ولایت لغمان به ولسوالی سرخکان در مسیر شاهراه کابل جلال آباد منتقل گردد؛ ولی رفیق شفیق الله توده ای به رفیق نجیب شهید، وکمیته مرکزی حزب بعد از پافشاری وتاکید زیاد قناعت داد که می تواند از لغمان و مربوطات آن دفاع کند ؛ وحاضر نیست مقر ولایت لغمان را به مخالفین تخلیه نماید . مرکز ولایت لغمان را تخلیه نکرد وتا آخر موفقانه نه تنها از لغمان دفاع کرد، بلکه در حمله هجومی اجنبی ها بالای ولایت ننگرهار، شهر جلال آباد ، و ولسوالی های آن به قومانده و دستور سرقومندان اعلی قوای مسلح رفیق نجیب ا لله شهید ، که عصر روز در تیلفون برایش گفته بود .(ملگری توده ای ورزه ورباندی )، رفیق توده ای از رفیق نجیب پرسید: چه نن شپه او که سبا ته؟ رفیق نجیب شهید ( نن شپه ور باندی ورزه!)
رفیق زنده یاد توده ای درهمان شب با اعضای حزب و لشکری از لغمان با مهمات و لوژستیک به طرف ننگرهار در حرکت شدند؛ بعد از تماس با مسوولین جبهه ننگرهار ، در ولسوالی سرخرود که شدیدا زیر حمله دشمنان قرار داشتند شتافتند ، از ولسوالی سرخرود، اطراف ولسوالی ، مسیر راه ان وغرب شهر جلال آباد دفاع قاطعانه و سرنوشت ساز را انجام دادند که اولین شهید لغمان در آن شب رفیق قهرمان وشجاع (لوتکی) نام داشت.
روح رفیق لوتکی شهید شاد باد !
بعدا رفیق نجیب الله شهید در یک جلسه بزرگ از قهرمانی های رفیق توده ای به شایسته گی یاد آوری وتمجید نموده بود.
رفیق توده ای زنده یاد ازین خاطره واز مشکلات وخاطرات مهاجرت ها یک شب قبل از وفات آن بعد از ختم جلسه در نشست رفیقانه درجمع از رفقا حکایت می کرد ، شبی خوبی بود ای کاش ازین شب های خوش زیاد می داشتیم؛ وتوده ای عزیز خود را هم باخود ! ولی با درد ودریغ که آن رفیق ارجمند و شجاع دیگر دربین ما نیست ولی در قلوب ما جا دارد.
به هر بهار بر آرد گلی زی بوستان سر
گلی برفته که نیاید به صد بهار دیگر
در همین شب من خاطره زندانی شدنم را در هالیند و ملاقات رفیق توده ای را در زندان حکایت کردم بشما خواننده گان عزیز نیز شریک میسازم.
تاریخ ۲۰ نومبر ۲۰۰۸ است از زندانی شدنم یک ماه سپری شده است علت اش همان ذهنیت زهراگین و منفی است که توسط فرستاده های پاکستان یعنی مخالفین مسلح دوران حاکمیت ح د خ ا (حزب وطن) ، در حافظه مقامات وزارت مهاجرین تزریق نموده اند وآنها نیز کورکورانه و ظالمانه ادعا هایشان را باور کرده ؛ وتعداد زیاد از رفقای مارا بدون سرنوشت ، بدون جواب ودر حالت بلاتکلیف نگهه و یا رها کرده اند.زنده یاد توده ای نیز به این تهمت ناحق ، و بی سر نوشتی گرفتار بود.
هوا سرد و برفی بود یک هفته قبل رفیق توده ای از فامیلم خواسته که در زندان همرایم ملاقات کند ، به فامیلم گفتم که آمدن رفیق توده ای ضرور نیست اسناد ندارد ، بی سرنوشت بی جواب است در زندان اسناد را می بینند وسخت گیری زیاد است از احوال من برایش اطمینان وسلامم را تقدیمش نمایید . توده ای بنا به همان خصلت مصمم وجدیت اش اصرار ورزید که اگر در پهلوی رفیق روستایی من را در زندان بنشانند حاضر هستم ؛ ولی از رفتن منصرف نمی شوم ، من طبق قوانین زندان فورمه ها را خانه پری کردم و از طرف زندان بان منظور شد . رفیق توده ای با پسرم خسرو جان، و دخترک نو ساله ام انجیلا جان بعد از بررسی وتلاشی های زیاد عبور کرد ودر اتاق مخصوص ملاقات حاضر شدند ،از دیدن توده ای با چهره شاد ، خندان و مصمم اش چنان قلبا خوش شدم که فقط جهان را برایم تحفه کرده باشد .بعد از احوال پرسی ،صحبت ها و توضیح وضعیت جاری سیاسی کشور مان و جهان را در مدت یک ساعت ارایه نمود و من را کاملا در اطلاع و روشنی قرار دادند، در اخر یک کلاه گرم با پشم وچرم اصلی حیوانات بحری ساخت روسی را برایم تحفه آورده بود. تعجب کردم که چطور توانسته ازین سخت گیری های تالاشی وگذشت از هفت کمان رستم این کلاه را تا من رسانیده است ممکن یادش بوده که باری سالهای قبل بعد از وفات زنده یاد رفیق کارمل عزیز، من از رفیق توده ای خواسته بودم اگر کدام کلاه رفیق کارمل صاحب بگیرت آمد منحیث یادگار به من بدهید .ولی درین مورد چیزی صحبت نکردیم همین قدر گفتم این کلاه لوکس وقیمتی است ممکن در زندان اجازه بردنش را نداشته باشیم و نیزامکانات گم شدنش است. رفیق عزیز توده ای زنده یاد برایم گفت امکان ندارد کلاه را بگیرید هوا سرد، بارانی وبرفی است سرت زنده باشد کلاه زیاد است . باز هم بی پروایی نکنید ، وبعدا گوشی کلاه را پس زد ۲۰ ایرو را درآن جا گذاشته بود این هم به خاطر میوه تازه ات . باز هم تاکید کردم که کلاه و ۲۰ ایرو را واپس بگیرد ولی بی فایده بود. آنرا نگرفت کلاه با من بود در هوای سرد زمستان ،وآن هم در زندان ، بسیار به دردم خورد ومن آنرا خوب حفظ کردم ؛ واکنون نشانی دست وخاطره توده ای عزیز را با خود دارم.
در زمان دفاع مستقلانه قبل از حمله هجومی ننگرهار اطلاعات بود که بالای ولایت لغمان وشهر مهترلام بابا مرکز لغمان حملات وسیع مخالفین مسلح دولت آغاز می شود به دستور مقامات به لغمان سفر کردم. شبی در منزل رییس امنیت دولتی رفیق جنرال عارف بودم. چهار بجه صبح بالای پوسته های خط اول حمله ونبرد سخت آغاز شد. به جنرال عارف گفتم که برخیز به قرارگاه برویم وجنگ را مدیریت کنیم. رفیق جنرال عارف برایم گفت آرام خواب شوید تا رفیق توده ای باشد لغمان را هیچ چیزی نمی شود. واقعا همین طور بود لغمان نه تنها سقوط نکرد بلکه ساحه امنیتی آنرا وسعت هم داد . محبوبیت توده ای در بین طیف های مختلف مردم ولایت لغمان بی مانند بوده و است.
رفیق توده ای همرای رفیق نادره جان خانم عزیزش یک ساعت بعد به جلسه رسیدند عذر شان معقول بود و به منشی جلسه قابل قبول ، زیرا به بروکسل جهت تمدید میعاد پاسپورت خود رفته بودند . در سفارت هم شلوغ بود وهم بیروکراسی ودر مسیر شاهراه ازدحام ترافیک مانع رسیدن شان در زمان تعین شده به جلسه بوده است. پرسیدم رفیق توده ای چرا میعاد پاسپورتت را تمدید کردید؟
مگر افغانستان میروید ؟ گفت فعلا نمیروم ولی زمان پاسپورتم ختم شده بود.برایم گفت شما هم تمدید کنید ، گفتم مهم نیست وممکن هم، زمان تمدید پاسپورتم مانده باشد برایم گفت. رفیق فاروق همیشه بی پروا هستید پاسپورت ات را ببینید، حتما وقت آن ختم شده است تمدیدش کنید. واقعا همین امشب که این خاطره را می نگارم پاسپورتم را گرفتم، وقتی ملاحظه می کنم یکسال قبل میعادش ختم شده ومن متوجه آن نشده ام.
بلی رفیق شفیق ، شفیق الله توده ای عزیز !
شما بسیار دقیق بودید پیشبین بودید ،استوار ، ثابت قدم ، شجاع ،متین ،جوانمرد ، عیار ، کاکه، الگوی مبارزین پرشور انقلابی دوران خود بودید. قول شما قول بود ؛ و وعده شما وعده !
درصف نخست عدالت خواهی با صداقت، ایمان داری کامل وخلل ناپذیر قرار داشتید. با صبر ،تحمل ،شکیبایی ، خندان و ظرافت تمام صحبت هایت بود . درغم وشادی هموطنانت همیشه حاضر بودید. رفیق خوب و دوست مهربان غریبان ، فقرا وطبقه محروم و زحمتکشان جامعه بودید. از شما ده ها وصدها حماسه وخاطره نیک موجود است . شما پاک ومنزه بودید از محاسبه باک نداشتید ، یار ویاور همه بودید ،در قلوب رفقا و مردم ات محبوب ، زنده جا دارید به این خاطرهم شاد روان رفیق کارمل عزیز و زنده یاد رفیق بریالی گرامی تا آخرین نفس حیات خود شما رفیق توده ای عزیز را در پهلوی خود داشتند.جایی شما در جنبش های چپ دموکراتیک کشور عزیز مان خالی خواهد بود . ولی ما راهیان راه پر افتخار ات ،پرچم برافراشته ات را تا آخرین رمق حیات خود مطابق آرمان های مشترک مان برافراشته ودراهتزاز نگهه ؛ و حمل خواهیم کرد .
رفیق توده ای عزیز شما آرام بخوابید وظایف وطنپرستی خود را با امانت داری کامل ، به وجه احسن و وجدان پاک تا آخرین نفس زنده گی انجام داده اید.
روحت شاد باد، یاد وخاطره هایت جاویدان !
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۰۰۸
مکثی کوتاه بر نوشته « روزنامه هشت صبح کابل » درمورد شادروان ببرک کارمل وآقای حامد کرزی
علی رستمی
هرانسان دارای خصلت های ذاتی وکسبی می باشد که در روند زنده گی فردی واجتماعی آنها انعکاس می یابد. انسان ها طبیعتأ قابل مقایسه نیست وبا هم ازلحاظ جسمی و روحی مساوی و برابر نمی باشند. به گفته مارکس :« تاریخ اجتماعی انسان ها، همیشه تاریخ تکامل فردی آنهاست». انسان درروند فعالیت های اجتماعی خود درمیان افراد جامعه شناخت پیدا می نمایند ومتقابل جامعه واطراف خو د را می شناسد. افرادی که مطابق خواست هنجارهای اجتماعی عمل مثبت و خلاق می کنند،تاریخ خود را رقم زده ومورد اعتماد افراد جامعه قرار گرفته؛ و شخصیت می شوند ، برای این که همه انسانها که در تاریخ شرکت می کنند « شخصیت » نیستند، برای اینکه انسان ها درکل دارای خواست دمساز نیستند، درجریان تضاد ونبرد بین انسان هاست که شخصیت زاییده می شود.
شادروان ببرک کارمل از جمله اشخاصِ شناخته شده درکشور ماست که دردوران فعالیت های سیاسی چه در زمان حاکمیت و یا غیر حاکمیت ،نفشی عمده وبنیادی را درجهت رشد وتکامل اجتماعی کشور خود اجرا کرده است ، به مثابه پیشاهنگ و روشنفکر اصیل در لابلای زنده گی پایین وبالای سیاسی وشخصی از کوره راه های پروخم وپیچ ، سربلند کرده وهیچ وقت علیه زورگویی وخواست های ارتجاعی وعقب گرایی که به نفع آرمان و سرنوشت زحمتکشان کشور نبوده تسلیم نه شده ؛ وشجاعانه درمقابل موج از طوفان های مدهش مرگ زا مقاومت وسر تعظیم به جا نیاورده است.شادروان کارمل از بطن چنان خانواده ای سربلندورشد کرده بود که همه نعمات زنده گی دراختیار داشت وبه خاطر آرمان ها وهدف های سیاسی ومردمی خود از همه آن گذشت ودراستقبال مرگ، گرسنه گی ، زندان وسایرچالش های زنده گی پای گذاشت ، استوارانه ،متین وسرفراز بیرون برآمد. د ر زمان زمامداری خود به حیث ریس جمهور کشور و رهبر ی حزب دموکراتیک خلق افغانستان جزبرای لقمان نان بخور ونمیر برای کار ومبارزه و رهبری دولتی یک تنگه هم اضافه نداشت وحتا معاش خود را برای خانواده رفقای شهید خود هرماه توسط مرحوم نورمحمد کارمند خدمات شورای انقلابی که اوبا خانواده های رفقای شهید شناخت داشت ، شریک می ساخت. ببرک کارمل درفرآیند رهبری خود با صداقت با دست پاک قلب گرم و دلسوزانه به مردم خود خدمت کرد، ازخو د هیچ گونه جایداد مادی به غیر ازمعنوی بجا نگذاشته هست. تا آخرین لحظه های زنده گی فقیرانه و بافتخار به مانند اکثریت مردم کشور خود زنده گی کرده و با کمک وپشتبانی رفقای حزبی خود درخارج و داخل کشور روز شب خود را سپری می کرد. اما اقای کرزی نه تنها دردوران حاکمیت خود نه توانست که به وعده ها و خواست ها ی مردم جواب مثبت وکاری نیک ودلسوزانه به وطن ومردمش انجام دهد؛ بلکه میلیون ها دالر دربانک های خارج و داخل پس انداز وهمین حالا زنده گی مجلل باشکوه به مانند شاهان درنزدیکی ارگ کابل دارد . کرزی یکجا با تبانی نیروها ی سیاهی ارتجاعی و طالبانی ومحافل پاکستان وایران زدوبند مالی برا ی زراندوزی داشت که نمایانگرخیانت بزرگ وی به آرمان های مردم و وطنش بوده، دیگر نام نیک ازخود باقی نمانده است.
وضع نابسامان امروز و رشد وتقویه طالب داعش ازجمله دستاوردهای جناب عالی میباشد! تنها نظر به راپورهای نهادهای مدنی درآغاز سال ۲۰۱۶ ترسایی سرمایه آن بالغ به ۱،۱میلیارددالرتخمین شده است. برعلاوه جاویدان نام ببرک کارمل نظر به خواست وفیصله اکثریت اعضای رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان بعداز کشته شدن حفیطالله امین درشش جدی ۱۳۵۸ به قدرت رسید. به خاطریکه شادروان کارمل بعدازپیروزی قیام هفت ثور۱۳۵۷ خورشیدی به حیث منشی دوم حزب ومعاون شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان تعین شده بود که قانونی مستحق رهبری حزب ودولت شناخته می شد. اما آقای کرزی بدون هویت قبلی حکومت داری نظربه فیصله «کنفرانس بن »" درکشور المان که نماینده گان آن توسط دستگاه های جاسوسی ای اس ای پاکستان وسی ای ایی امریکا از میان تنظیم های جهادی که تحت نظرآنها دایرشد به حیث رییس جمهورموقت دولت افغانستان انتصاب گردید.
بناً مقایسه همچو انسان متحجر وعقب گرا مانند کرزی، با یک انسان روشنفکر انقلابی ووطن پرست مانند شادروان ببرک کارمل که تمام رگ وجودش سرشار از وطن پرستی وانسان دوستی وخدمت به مردمش بود، ناجایز بوده به مانند آنست که خصلت طلا با نقره مقایسه شود!
بامداد ـ دیدګاه ـ ۶/ ۱۶ـ ۱۶۰۸
افغانستان د مکروبي اوبو ډنډوکۍ دی
دکتور طاوس وردک
وطندارانو تاسې ته معلومه ده چې مکروبونه - حشرات مخصوصا چیچونکې غوماشې چې ملریا را منځ کوی همیشه په کلیو او شهرونو کې دهیواد په سطح داسې امراض تولیدوی چې کالونه ېې هیڅ درمل او تداوی نه ده شوی ، د نه درملنې اصلی عوامل خو دیوې خوانه د پوهو متخصصو فارماسیستانو( دواسازانو ) نه شتون او د وطن پرستو دکتورانو قحطی او قطع رجال دی ، سره میاشتي ، هلال احمر او رید کراس یا نور خیریه بین المللی سازمانونه او بی سرحده دکتوران هم چې د خلکو د تداوۍ له پاره افغانستان ته لاړ دی زموږ تر خلکو نه لا په خرابو او مدحشو مرض اخته شوی دی ( شیطانی او جاوسوسی کول خپلو او نورو استخباراتی سازمانو او مافیا او قاچاقبرانو ته قاچاق بری کوی ، قیمتی ډبری غلا کوی ، انتیک باب قاچاق کوی ، چرس، هیرویین او تریاک خرڅوی - وسلی خلکو ته ویشي او دخلکو تر منځ دشمنی تقویه کوی ، دعیسویت تبلیغ کوی ...) ، نن سبا د انسانانو نه دغو مرضو سپیانو ته سرایت کړۍ دی او د افغانستان سپیان هم ورباندې اخته شوی دی ،ددغو ډندو نه په ابتدا کی د مجاهدینو رهبرانو ، بیا د مجاهدینو قوماندانانو ډیره استفاده کوله او د دغو اوبو په استعمالولو دوی په داسې خطرناکو امراضو اخته شول چې د دوی نه د تداوۍ په ځای د پاکستان او غرب امپریالستی رهبرانو ډیره ناوړه استفاده وکړه او دوی ته ېې یوه یوه داسې پیچاری ورکړه چې تر ننه ې نه ماغزه کارکوی ، نه عقل او نه وجدان او په هیڅ شی نه پوهیژي خو بیا په څو شیانو ډیر ښه پوهیژي او هغه ( دالر ، لوکس کورونه ، قاچاقبری ، ترورول ، وژل ، غلا ، رشوت ، چور ، چپاول ، کډنپول ، د وسلو ساتل او نور خلک ورباندی تحدیدول ، د پاکستان او غربیانو نوکري او په دین کې ددینونو او اسلام کی دنوی اسلام طریقی او شکلونه را منځ ته کول په مغزو کی ور پیچکاری کړل ، دا مرضونه دیوه سره ساری او هیڅ ډول تداوی نه لری ، همداوجه ده چې دوی بیدون له دغو شیانو ژوند نه شي کولای ، همداوجه ده چې دوی باید همیشه په قدرت کی پاتی شی او دولتی مقامونه ولری تر څو د خاصو شیانو نه برخورداره وي ، ) یو تعداد چې لږ د استفاده جویی نه او یا له پورتنیو نعمتو نه لرې پاتي شول نو ېې په کلیو کی بیچاره او غریبان او مځکه وال چیچل او زهر پاشی ېې ورباندی کوله ، دغه ناتار او زهر پاشی د دوی د غربی دکتورانو په موجودیت کی نوره هم قوی شوه . یو وخت ېې د پاکستان ، عربستان او امریکا او نورو غربی هیوادو په مرسته د شوروی په ضد او د حزب دموکراتیک په ضد جهاد کولو ، چې ګویا کمونیزم د اسلام او بشریت خطرناک دشمن دی ، وظیفه د دغو تبلیغ د عربانو په راس کی د عربستان په لاس کی وه او عربان هغه وخت د امریکا نوکر او مزدور غلامان وو او دی ، یوه ورځ یوه عربی هیواد د اسراییلو په ضد تبلیغ ونه کړو بلکه عربی هیوادونه د اسراییلو رمان برداره سپیان شول ، ، بهترینه وسله د امریکا په لاس د غریبو او ناداره مسلمانانو په مقابل کی داسلام ددین او اسلامی فرامینو استعمالول وو او روحانیون او پیران او سیدان او ملان او طالبان ېې تل بارکړي خره وو ، طالب د مجاهدینو د شکل او قواری تغیر او لباس بدلول ته وایی ، تر څو وکولای شی د پیسو د لاس ته راوړلو له پاره یوه لاره - یو شکل یا یوي خپلې حیرې ته تغیر ورکړی او خلک وچیچی ، که نه نو ( مجاهد - طالب - داعش د یوې سیکی دوه مخونه دی ) دری واړه جنایت کاره ، غله ، لاری وهونکی ، رشوت خواره ، وطن پلورونکی دی ، ددغو دریو واړه ډلو درهبرانو یعنی مافیایی چیچونکو نه پوشتنه کوم چې دغه ۴۸ هیوادونه د اسلام سره څه اړیکه لری ، کوم یو ېې مسلمان دی ، کوم یو ېې د اسلامی هیوادو طرفداران دی ، دغو ۴۸ هیوادو داوله بیا تر ازله ګویا تر ننه په فلسطین ، لیبیا ، عراق ، سوریی ، افغانستان ، سومالیی څه کارونه وکړل او کوم یوه در سره په جومات کی لمونځ کړۍ ، روسان د چاکورو ته نه ننوتل ،او روسان هم زموږ دشمنان وو ،خو جوماتونه ېې نه بمباردول خو دغه ستاسې دمور میړونه هره ورځ ستاسی په انګړ درخیژي او ستاسی ناموسونه ځوروی او تاسې بی ننګان ېې د شتون ادامه غواړی ، مړه کې دا پشتو او دغه پشتانه ، پشتون چې پیسې وخوري سکه ورور هلالوي، د وحشت ملی دوه وطن پلورونکي ( ع او غ ) به تر کومه زموږ لک یو ځای د چیچونکو زهری اسلامی مکروبو او زهرداره غوماشوغونته خلک چیچی ، ددغو خلکو چی هره ورځ خلک چیچی سزا داده چی مخصوصه دوا پاشی ورباندی وشی او دیوه سره تر خاورو لاندې شی بله د نجات لاره اصلا نه وینم ، نور مو خوښه چې دوی ته د ځشولو او دواپاشۍ تصمیم لرۍ که نه ؟ او تر څو دغه زهرداره خطرناک مکروبونه او غوماشی له منځه یو نه سۍ ژوند مو خراب او مرګ حتمی ته منتظر ووسۍ .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۳ /۱۶ ـ ۰۷۰۸