پیدایش  فاشیزم و افول آن بعد ازجنگ  دوم جهانی

 

علی رستمی

جنگ اول جهانی  با تقسیم جهان میان فاتحین در اروپا ، بعد از امضای معاهده ورسای ـ  در فرانسه پایان یافت ؛ و جهان داخل مرحله جدیدی ازلحاظ اقتصادی وسیاسی شد. جنگ رویدادهای های مهمی را درقبال داشت: پیروزی انقلاب اکتوبر1917 در روسیه تزاری تحت رهبری حزب بلشویک ، تسلط اقتصادی امریکا  درجهان، آشفته گی و ضع بحرانی اقتصادی و سیاسی  دراروپا و بیداری کشورهای شرق برای کسب آزادی و استقلال خود ازکشورهای استعماری .

 جنگ برای یک عده از کشورهای خوبی ها و موفقیت های نظامی را درپی داشت ، و بر نیرومندی وتسلط آنها برکشورهای ضعیف از لحاظ اقتصادی بیفزود  وکشورهای جدید تحت الحمایه  و مستعمره  آنها قرار گرفت. اما بعضی کشورها مانند المان که درجنگ شکست خورده بود ، ضربه بزرگی را از لحاظ سیاسی و اقتصادی متقبل شد وام دهنده ای هنگفت مالی  به فاتحین گردید . اثرات ناگوار جنگ بالای همه کشورهای درگیر درجنگ از لحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وارد شده و زنده گی عادی مردم جهان را برهم زده وتلفات بزرگی مالی و انسانی را به جهانیان وارد ساخته بود. جهان بالای خرابه های جنگ باید اقتصاد خود را دوباره آباد و رونق می داد ودولت هاهامجبور بودند، تا با رویکردهای جدیدی داخل کارزار انقلابی برای اآبادی جامعه خویش شوند.این کارزار بازسازی روند طولانی وپشتبانی هنگفت مالی می طلبید . در جریان جنگ امریکا به متفقین کمک های هنگفت مالی نموده بود که باعث پیروزی متفقین در جنگ علیه امپراتوری اتریش و المان وعثمانی ها شد و آنها به شکست مواجه شدند. متفقین مجبور بودن که قرضداری ها را دوباره به امریکا تصفیه ومسترد نمایند. این کشورهای فشارمالی را بالای مردم خویش و کشورهای که تحت الحمایه شان بود می آوردند، تا هرچه زورتر از مقروضی رها یابند. المان با داشتن صنایع بررگ  در اروپا وتولیدات ماشین الات بعد از انگلیس در مقام دوم درجهان قرار داشت ؛ بعد از جنگ فشار پرداخت وام جنگی بسیار گران برای المان تمام شد که بعد از مدتی نه توانست که تمام تکالیف خود را به کشورهای فرانسه ، ایتالیا اجرا نماید.این وضع روز به روز وضع اقتصادی المان وسایر کشورهای دیگر را خراب تر می کرد و نارضایتی اقتصادی بیکاری  بیشتر می شد که باعث رویکردهای جدید سیاسی بر مبنای ایجاد روحیه ناسیونالیستی راست افراطی  در عده ای از کشورهای اروپای قرار آتی  شد که ختم یک جنگ وصلح آغاز جنگی دیگری در جهان کردید.

برعلاوه المان از جمله کشورهای که از نتایج جنگ اول جهانی ناراض بود وضع اقتصادی واجتماعی آن بدتر می شد و وضع بحرانی داشت، ایتالیا بود . کارگران ومامورین وسایر زحمتکشان از وضع ناراض بودند، چپی ها ازجمله حزب سوسیال دموکرات ها در ایتالیا از قدرت زیادی برخوردار بودند و بالای اتحایه های صنفی حاکمیت داشتند ودرمقام های بالای دولت مدیریت می کردند . این حزب نمی خواست از نیروی عظیم کارگران که درعقب آن قرارداشت، به نفع گسترش عقاید خود استفاده نماید، اعتدال ومیانه رو بودند ودر رویکرد های سیاسی به نتیجه مطلوب  نمی رسیدند ؛ باعث عدم علاقه مندی کارگران درتسریع روند وتحقق ایده های شان می گردید. این امر  زمینه  آنرا مساعد ساخت تا طبقه سرمایدار یکجا بامالکین فیودال دست را یکی نمایند و علیه اتحادیه های کارگری و حزب سوسیال دموکرات داخل  اقدام شوند وآنها را سرکوب واز میان بردارند.طبقه سرمایدار برای تحقق این اهداف خود متوجه گروه های شدند که بعد از جبهه  جنگ  برگشت نموده بودند و از وضع راضی نبودند، این افراد زیر نظر   بنیتو موسولینی   گروهی  را درسال 1919 ترسایی تشکیل داده بودندکه بنام « فاشی دی کومبا تیمانتی»  یا گروهی جنگجو نامیده می شدند. این افراد وظیفه داشتند، درهرکجا نماینده گان و یا اتحادیه ها وانجمن های کارگری وشهرداری وموسسات احزاب سوسیال دموکرات ویا لیبرال ها می بود حمله کنند. از این وضع سرمایدارن بزرگ ومالکین بزرگ صنایع از این گروهی جنگجو به نفع خویش باپشتبانی  کمک های مالی وهوا داری ازآنها علیه قدرت سوسیالیست ها استفاده عظیمی کردند. با ایجاد این گروه جنگجو سیر تکامل آنها درجهت یک حزب ویا گروهی جنگجویی بزرگ  تحت رهبری  بنیتو موسولینی  بنام « فاشی دی کومباتیمانتیک »  سازمان یافت که « حزب  فاشیست ها »  ازآن تشکیل کردید. موسولینی شخصِ بود: دریک خانواده که پدرش آهنگر واز جمله  سوسیالیست ها بود بدنیا آمده ، با افکارسوسیالیستی رشد و بزرگ شده بود . او یک سخنران ومبلغ اتشین بود وبه اثر تبلیغات انقلابی اش از ایالت نیمه مستقل سویس به خارج تبعید شده واز روش های تروریستی و خشونت علیه دولت پشتبانی میکرد. موسولینی دردوران جنگ های مختلف با دول خارجی یکجا با رهبران سوسیالیست ازجنگ گاهی مخالف و گاهی هم پشتبانی  می گرد. نسبت عمال تحریک  وخشونت امیزچند ماه زندانی شد.  اوکسی بود که میگفت : "خشونت را با خشونت باید جواب داد:.

این گروه تحت رهبری موسولینی که خشونت را هدف خویش قرا داده بودند، برروی دوتضاد سازمادهی داشتند: یکی علیه کمونیسم ودیکری علیه سوسیال دموکراتها . با این  دشمنی خویش علیه نیروهای چپ   هواداری طبقه سرمایداررا باخود داشتندوبه نفع آنها عمل میکردند.  فاشیستها روش واهداف معین نداشتند ،گاه علیه سرمایداری وگاه به نفع کارگران شعار میدادند واز این طریق میخواستند که مردم رابدور خود بسیج واز آنهابه نفع خویش استفاده برند.از سوی دیگر موسولینی  درمیان ارتش فعال بود وافسران انرا به خود جلب کرده ونفوذ خودرا درمیان آنها افزایش میداد. بالاخره فاشیستها درسال 1922 تحت فرمان ژرنرالهای ارتش از شهر میلان به سوی شهر روم حرکت کردند وبا رسیدن آنها نخست وزیر  ایتالیاحکومت نظامی اعلام کرد که از جانب پادشاه ایتالیا پذیرفته نه شد وشخصی نخست وزیر را خلع وبه عوض اش موسولینی را به نخست وزیری منصوب ساخت.درانیصورت فاشیتسها در30اکتوبر 1922 ترسایی پیروز شدند.  فاشیستها فاقد برنامه تنظیم شده بودند، تنهاهدف شان مبارزه وخشونت علیه  کمونیستها ،سوسیالیستها ولیبرالها بود،از خود فلسفه وایدیالوژی معین نداشتند. طوریکه موسلینی گفته بود:" برنامه ما خیلی ساده است ما میخواهم برایتالیا حکومت کنیم."

 فاشیست ها علائم مخصو صی بخود دارد که دراصل از لحاظ تاریخی به  علائم امپراطوری رم باستان که درانزمان پیشا پیش امپراتوران وروئسای روم بود حرکت داده میشد. این علامت یک دسته چوبی بود که تبری هم در وسط آنها قرارداشت . این چوب « فاشس » نا میده می شد که کلمه فاشیست ازان گرفته شده است. سلام فاشیستی که «فاشیستا» نام دارد، سلام قدیمی رومی است که به هنگام سلام دادن دست راست را بالامی اوردند و با بازو های کشیده سلام می دادند. براین اساس فاشیستها هم روحیه جهان گشایی وگسترش  حاکمیت وقدرت درجهان مانند امپراطوریهای قدیم بودند و رویای  مجدد انرادرتخیل داشتند. موسولینی رهبر فاشیستها «ایل دویچه » یعنی دیکتاتور لقب داشت.فاشیستها پیراهن های سیاه به تن میکردند که به « پیراهن سیاهان » معروف شدند. بعد ازقدرت گرفتن موسولینی فاشیستها درایتالیا قدرتمند شده خشونت راعلیه مخالفین خویش تشدید بخشیده ودرسال 1926 قوانین ومقرات لازم را برای سرکوبی و دستگیرمخالفین دولت تصویب نمودند. ا

مردم توسط این قوانین جزا وبه کیفر عمال شان میرسیدند وعده زیاد مردم زندانی وبه تبعید گاه ها اعزام میشدند. از نوامبر 1926الی اکتوبر 1932 هزارتن به دادگاها کشانیده شدند. سه جزیره بنام:پونزا،ونتلن و تره مینی بودکه وضع زندگی دراین جزایر بسیار بد وزشت بود .

 اسپانیا که در جنگ اشتراک نداشت اما درداخل با زدوبندهای و چالشهای سیاسی واجتماعی مواجه بود. در اسپانیا پارلمان ضعیف وجود داشت که بنام« کورتس » نامیده میشد، روند  تحولات وتکامل بطی بود وضع سیاسی بی ثبات داشت،بالخصوص بعد از پیروزی انقلاب اکتوبر  طبقه کارگر هسپانیا هم ارزوداشند،تا همچو انقلابی را به پیروزی برسانند،چون اتحادیه کارگری و انارشیسم توسعه یافته داشتند ویکجا با عناصر رادیکال طرفدار سوسیالیسم علیه دولت مظاهره هاواعتصاب ها را سازماندهی میکردند،  تا یک حکومت دموکرات درانجا بوجود اورند؛اما این مظاهره ها واعتصاب ها ازطرف ارتش  تحت نظر شاه هسپانیا سرکوب وخاموش کردید وقدرت به دست شاه متمرکز و روش استبدادی را پیش گرفت.

شاه با استفاده ازاین وضع میخواست که تا پارلمان را ازبین ببرد وحکومت دیکتاتوری بوجود اورد.میان ارتش وشاه برسری رهبری جکومت اختلاف برپا شد، درسال 1923 شورشی توسط نظامیان سازماندهی شد که به نفع آنها تمام کردیدوپارلمان لغو وقدرت به ارتش انتقال یافت. درراس این دیکتاتوری "پریمودوریورا" قرار داشت که بازور گویی ها وفشار وسانسور مطبوعات توسط نظامیان ادامه یافت.حکومت پریمو بنابر استبداد وظلم بالای مردم وارتش حاکم بود، بالاخره مردم ونظامیان  نظر به نابسامانی ها درسالهای 1930 و1931 درهسپانیا خسته شده واز او هواداری وپشتبانی نکرده درسال 1930شاه هسپانیا ،پریمورا نخست وزیر راخودرا، ازقدرت خلع ومعزول ساخت. درهمین سال انقلابی ازجانب نیروهای مترقی وزحمتکشان وکارگران صورت گرفت  که سرکوب گردید؛ اما احساس های مترقی ودموکراتیک مردم اوج گرفت وخواهان رژیم  جمهوری شدند. جمهوری خواهان بخاطر ارمآنهای خویش در انتخاب شهر داری اشتراک کردند که درانجا اکثریت  وقدرت خودرا به نمایش گذاشتند . این وضع «الفونس» شاه هسپانیا را تکان و اشفته ساخته از سلطنت استفاء وبه خارج فرار نمود. بعداز فرار وی حکومت جمهوری ایجاد که جوان ترین جمهوری دراروپا بود و شاه سابق را از سلطنت برکنار وانرا غیر قانونی اعلان کردوسپس مبارزه خویشرا علیه قدرت کلیسا آغاز وادامه وگسترش داد.  سپس  در 18جولای سال  ترسایی1936 شورش جنرال فرانسیسکو فرانکو علیه دولت جمهوری هسپانیا با کمک نظامیان هسپانیا ومراکش آغاز کردید ، اما جمهوری هسپانیا با پشتبانی مردم خود مقاومت کرده  به اسانی نه توانستند که پیروز شوند. فرانکو از طرف ارتش ایتالیا و المان کمک میشد وتا دروازه های پایتخت هسپانیا رسید،امابا مقاومت عظیم مردم مواجه شده وپیشرفت شان متوقف کردید.شورش فرانکو یک شورش ضد دموکراسی و تحکیم فاشیزم در هسپانیا بودواز جانب دوقدرت دیگری فاشیستی پشتبانی میکردید. امضای موافقتنامه که میان انگلستان وایتالیا انجام شد، درعمل برای شناسایی رسمی فرانکو بود و مطابق این موافقتنامه  ایتالیا میتوانست ازادانه درهسپانیا از فرانکو پشتبانی نمایدو جنگ داخلی هسپانیا کشورهای جهان را به دوگروهی فاشیست وضد فاشیست تقسیم کرده بود و اثرات جنگ هسپانیا باعث اتحاد المان وایتالیاشد. درسال 1936ترسایی بعد از بروز جنگ درهسپانیا ، میان هیتلرو موسولینی توافق بوجود امد که بنام"محور رم ـ برلین " نامیدند.سپس جاپان نیز به این پیمان پیوست و سه دولت درمخالفت باکمونیست بین المللی توافق نموده که محور انر بنام پیمان " ضد کمینترین" نامیدند.

کشور ژاپن با روسیه وچین اختلافت منطقوی  و بالخصوص بالای منچوری و سیبری با روسیه وچین داشت وهمیشه تجاوزهای وقفی را دراین کشورها انجام میداد. جاپانی ها از لحاظ تاریخی بسیار وطنپرست ودارای احساس های بلند پروازانه نسبت به وطن خویش هستند. دولتهای وقت خیال وارزوهای امپراتوری را در سر داشتند ومیخواستند که بادارو فرمانروای جهان باشند. درسال 1915 بود که گروهی ویافرقه ء تازه شکل گرفت که بنام «اوموتوـ  کیو»نامیده میشدو به زودترین فرصت در سرتاسری جاپان شهیر شد؛ این گروپ میگفتند:"ما تنها هدفمان ان است که امپراتور جاپان حکمران وفرمانروایی تمام جهان باشد زیرا او تنها سلطان وحکمران جهان است که ماموریت روحانی را از قدیمترین اجداد خود که درجهان خدایی بوده اند به میراث دریافت داشته است."

 تجاوزات جاپان درسال 1931 به منچوری ودر جنوری 1932 در خاک اصلی چین در نزدیکی شانگهای که به کشته شدن هزارتن چینی ها تمام شدادامه داشت.

 کشور المان به اثر ناتوانی حزب حاکم سوسیال دموکرات  و تمرکز سرمایه به دست بازرگانان یهودی  ورشد اتحادیه های کارگری  وحزب کمونیستی وطبقه کارگر بعد از انقلاب کبیر اکتوبروعدم هماهنگی  حزب سوسیال دموکرات با این نیروهای چپ،ثبات سیاسی واقتصادی نداشت . از جانب دیگر پرداخت غرامات جنگی  بعدازختم جنگ اول جهانی به  فرانسه  وانگلیس وایتالیا وهمچنان  پرداخت قروضش به امریکا،باعث پائین امدن ارز ش پولی المان میشد که یک دالر ویا پوند به ملیارده ها مارک رسیده بود،به این بی ثباتی  افزوده بود.  المان مجبور بود که مقدار6 ملیاردو600میلیون لیره استرلینک غرامات جنگی را به اقساط سالیانه به متفقین می پرداخت . از جانب دیگرخلع سلاح ارتش المان مطابق قرارداد" ورسای" و ازدست رفتن سرزمینها ی قبلی حدودی امپراتوری المان ،همچنان بحران مالی 1933 که فقر وبیکاری را درقبال داشت، بالای اتوریته ومحبوبیت  حزب سوسیال دموکرات اثری منفی گذاشته وپایه هایش درمیان توده ها ضعیف وناتوان کردید  . شکست المان درجنگ  وپرداخت جریمه جنگی وازبین رفتن ارتش المان، یک نوع نفرت وانزجاررا درمیان مردم وبالخصوص قشر جوان علیه کشورهای خارجی وهمچنان سرمایدارن  خارجی تشدید میشد.این  چالشها اقتصادی و اجتماعی باعث بوجود امدن احزاب ملی سوسیالیستی درالمان کردید.رویه ضد یهودی وخارجی درمردم قصدی صورت میگرفت واز هیچ نوع تحقیروتوهین علیه آنها دریغ نمی شد. هویت حکومتهای پارلمانی و دموکراسی در کشورهای اروپای ضعیف وازبین می رفت، یک نوع روحیه ضد دموکراسی در یک عده کشورهای اروپایی بوجود میامد و نازیستها به قدرت میرسیدندوحکومتهای فاشیستی جای دموکراسی وپارلمان را میگرفتند، این همه  عوامل دست به دست هم  داده و نظام فاشیستی هیتلر را بوجود اورد. فاشیستها ازجمله ناراضی ها و ضد انقلاب سال 1918 المان  که درجریان جنگ بوقوع پیوست  بودند. فاشیزم علیه تمام جنبشها ی مترقی ، دموکرات ،لیبرال ،سوسیالیست وکمونیست درجهان بود ؛روحیه ضد ازاد منشی ودارای خصوصیات ارتجاعی بودند. فاشیزم نظر به پیچیدگی شرایط براساس روحیه تمایلات مردمی به قدرت رسیدندو چون قشر عظیم توده ها از وضع زندگی ناراض وفقیر ناتوان شده بودند. درمقابل نازیها وعده های چرب نرم را به مردم میدادندوعمال سوسیال دموکراتها را محکوم میساختند. با قدرت رسیدن فاشیستها ،تمام سازمآنهای دموکراتیک  بشمول احزاب و اتحادیه های کارگری از میان رفت و اصل خشونت وشدت عمل و تجاوز حاکم شد.

 ادولف هیتلر یکی ازالمانی های اتریش بود وپیش از گرفتن قدرت حتی هویت المانی نداشت. او درزمان جنگ درارتش اتریش رزمیده بود. هیتلر بعد ازختم جنگ بعد از تشکیل جمهوری المان دریکی از کودتای نظامی اشتراک داشت  وبعد ازاین واقع او زندانی شد. بعد از رهایی از زندان حزب «ناسیونال سوسیالیست» را تشکیل داد. این حزب مخالفت شدیدبا حزب سوسیال دموکرات المان داشت وبر ضد ان تشکیل شده بود ، کلمه "نازی" ازدوکلمه "ناسیونال" وسوسیالیست" بوجود امده است. هرچنداین حزب نام خودرا سوسیالیست گذاشته است ،اما به هیچ وجه سوسیالیست نه  بلکه مخالف ان بوده است.

نشان حزب نازی علامت بنام" سواسیکا" یا صلیب شکسته نامیده میشود، این کلمه سانسکریتی است که از روزگاران قدیم درجهان وجود داشته است. نازیها نیروی رزمندهء را تشکیل دادند که بنام" گروهای طوفان" یاد میکردید که لباس نصواری قهوه یی شکل به تن میکردند وبه این نام مشهوربودند. طوریکه فاشیستهای ایتالیایی پیراهن های سیاه به تن میکردند.برنامه های فاشیستها همرا با خشونت وجنگ تحقیر بود، نه تنها  خشونت مورد تمجید وتقدیر قرار میگرفت ،بلکه انرا بهترین وسیله عالی انسان مینمایدند. اوسوالدشپنگلر یکی از فیلسوفان المان که پشتیبان  عقاید فاشیستی بود، چنین میگوید:"انسان حیوان شکاری، جسورصنعتگروبی رحم است.. داشتن ارمآنهای عالی از جبن وترس می باشد...خصلت حیوانی وشکاری بودن عالیترین شکل محرک های حیات است." او "عواطف همدردی وسازش ومحو ارامش" را احساس های بی مزه میشمرد ومی گوید«کینه عالیترین نوع احساس درانواع حیوان های شکاری می باشد . انسان باید مثل شیر باشد هرگزهیچکس را درخانه اش برابر با خود تحمل نمیکند ونه مانند گاومسالمت جوکه بصورت گله ها به اینسو وانسو رانده می شود.

حزب سوسیال دموکرات اهسته اهسته قدرتش را ازدست داد وحزبی دیکری بنام«حزب مرکزی کاتولیک» به قدرت رسید، دراین زمان درالمان هرج ومرج سیاسی زیاد بود وهیچ نیروی وحزب دیگر نه بود که درپارلمان  اکثریت را کسب خود کند وقدرت بدست بیاورد وانرا حفظ کند. بادرنظرداشت این جوی حاکم سیاسی ، گروهبندی های حزبی با توطئه ها همرا بود و از این وضع نازی ها بیشتر نفع می بردند وقدرت شان میان مردم روزتارور افزون میشد . این امر زمینه را بوجود اورد تا سوسیالیستها کرنش نماید  واز حزب مرکزی کاتولیکها هواداری نموده و جنرال کهن سال بنام" فن هیندنبورگ" را به حیث رییس جمهور برگزینند. بانهم قدرت نازی ها بیشتر شده میرفت و برعلاوه که احزاب کمونیست وسوسیالیست حزب میلیونی بودند اما بالای هم اعتماد نداشتند، بالخصوص  کمونیستها  که ازعملکردهای خاینانه حزب سوسیال دموکراتها در زمان جنگ وبعدازان  که همیشه بادشمن برضد کمونیستها متحد میشد ند ،نمیتوانستند متحد استراتیژیکی وتاکتیک خودآنهارا بشمارارند وبالایشان اعتماد نمی کردند. سوسیال دموکراتها زیادترین نیروی خودرا درمخالف با کمونیستها صرف کرده اند. بدین امر المان میدان رقابتهای سیاسی احزاب شده بود و شورشها فراوانی درنقاط مختلف المان بوقوع می پیوست .  نازی ها  مخالفین خودرا ازجمله فعالین کارگری وکمونیستی را به قتل میرساندند و بعضن کارگران نیز انتقام ازآنها میگرفت. هیتلرازاین حالت بی ثباتی  بهره برده ودرمیان  احزاب چپ وکارگران وبالخصوص  قشر جوانان غرض جلب وجذب فعالیت خودرا تشدید بخشید ه وخودرا به نیروی میلیونی تبدیل ساخت. همچنان سرمایداران ومالکین برزگ صنایع  با فاشیستها برای تشویق بیشتر علیه  چپی ها وجلوگیری رشد وتکامل زحمتکشان ازجمله کارگران ودهقانان با تبلیغات واعمال خشونت، کمکهای مالی میکردند، تا جلورشد آنهارا درمیان مردم بگیرند.

بالاخره بعد ازاین نابسامانی های مدهش در30جنوری 1933 رییس جمهورالمان مارشال هیدنبورگ از هیتلر دعوت کرد، تا صدراعطم المان شودو یک اتحاد بین ناسیونالیستها ونازی ها به میان امد،بعدازانکه انتخابات عمومی صورت گرفت نازی ها ومتحدین شان اکثریت را به زور به دست اوردند.زیرا مخالفین خودرا که در پارلمان عضویت داشتند دستگیر کرده وازانجا اخراج نموداند. نمایندگان کمونیستها وسوسیالیتسها درجمله اخراج شده گان بوداند. براین اساس قانون اساسی جمهوری وایمار ازبین برده شد وتمام قدرت دربرلین به دست نازیها متمرکز گردیدکه هیتلر دیکتاتوری حاکم ومافوق ظهور نمود. هیتلر برای ازبین بردن مخالفین خود  "گروهی طوفان"را به یک سازمان متشکل استخباراتی بنام "اس اس" که اقتباس از کلمه اول طوفان به زبان المانی میباشد ، ایجاد کرد. تمام فعالیت احزاب سیاسی اعم از چپ وراست  ومحافظه کار غیر قانونی اعلام شد.اتحادیه های کارگری المان باهمه قدامت خود ازبین رفت واموال ان ضبط گردید. اکثریت نیروهای چپ دموکرات  زندانی ویابقتل رسیده ویا به خارج تبعید وفراری شدند .فقط یک حزب فعال وقانونی بود انهم حزب نازی هیتلری .هرمان گورینگ یکی از رهبران حزب نازی میگفت:" المان واقعی با خون خود می اندیشد!" .رهبری دیگری میگفت :" دوران خرد محض وعلوم بدون تمایل سپری شده است".هیتلر به مثابه مسیح دوم درمیان جوانان ونوجوان معرفی واموزش داده میشد .زنان گوشه گیر شدند واز نظر هیتلر: جای زنان درخانه ومطبخ است ومهمترین وظیفه اش زاییدن فرزند میباشد ،تا درراه دولت  ودفاع از وطن بجنگد وکشته شود. بااین همه عمال زشت وضد انسانی در اخرین انتخابات هیتلر52 فیصد اراء مردم را بدست اورده بود. ایتالیا از پیروزی هیتلر استقبال کرد.هیتلر برای نفوذ خود دراروپا با کشورهای ایتالیا فرانسه انگلستان تماس های بر قرار کرد ودرسال 1933 بین چهار کشور المان، فرانسه، انگلستان وایتالیاپیمان همکاری وعدم خشونت امضا شد. این پیمان اهداف اش عبارت از: تغیردر مواد پیمان "ورسای"  که بعداز جنگ، بین المان ومتفقین امضا شده بود که درخفاء علیه اتحادشوروی نقش داشت، سهم انگلستان دراین مورد بسیار برجسته بود.درپشت  قدرت هیتلر سرمایدران المان قرار داشت .

هیتلر زمانی که قدرت خودرا مستحکم نمود، در تصفیه جناح چپ نازی ها برامد ودرسال1934 ترسایی  رهبران آنهارا تیرباران وبه قتل رسانید.

در حوت 1934 ترسایی فرن هیندنبورگ رییس جمهور المان درگذشت وهیتلر مقام انرا گرفت و درعین حال هم رییس جمهور شده وهم نخست وزیر ومرد مطلق العنان درالمان بوجو امدکه بنام" رهبر مردم المان" مسما گردیده بود.هیتلر بعد ازگرفتن قدرت عام تام برای سرزمینهای ازدست رفته المان داخل اقدام شد ازجمله منطقه" سار" که باتصرف موقتی فرانسه بودبعداز ارایئ مردم انرا اشغال کرد،در 29 سپتامبر 1938طبق پیمان که میان انگلیس وفرانسه والمان ایتالیا امضا گردید، منطقه "سودت" که مربوط چکوسلواکیا بود به المان نازی ملحق کردید. درماه مارچ 1938بسوی اتریش حرکت کرد وانرا با المان ملحق ساخت.  ازسوی دیگر جنگ درشرق دور بین جاپان ومنچوری دوباره آغاز شد ، در قاره امریکا نیز دوکشور امریکا لاتین باهم میجنگیدند. انگلیس بالای قبایل نواحی شمالغربی هند بمب های خودرا فرومیریختد. جامعه ملل برخورد جاپان وسایر کشورهارا محکوم میکرد، اما شرکتهای اسلحه سازی درانگلستان،فرانسه ودیگران ازادانه به جاپان وهم به چین اسلحه ارسال ومیفروختند(سناریوی که امروز درشرق میانه پیشبرده میشود).

اشغال حبشه  در اکتوبر 1935توسط موسولینی  صورت گرفت.

بحرآنها فوق که تااینجا گفته امدیم باعث بروز جنگ دوم جهانی درجهان گردید که عمده ترین خصلت این جنگ عبارت از: ظهور اندیشه های جدید فاشیسم ،نازیسم ناشی از رشد کشور های صنعتی امپریالیستی و تقسیم جهان ودسته بندیهای ایدیالوژیکی درجهان بود ومیخواستند  که جلوی رشد ونفوذ کمونیسم را درجهان بگیرند و نخستین دولت شورهاراکه درجهان بوجود امده بود،انرا سرنکون وازبین ببرند.جنگ جهانی دوم در اول سپتامبر 1939 با حمله ارتش المان به لهستان آغاز گردیدوبلافاصله انگلستان ، فرانسه باالمان اعلام جنگ داد وبعد اتحاتدشوروی داخل جنگ شده وعملیاتهای نظام المان برق اسا به پیش رفت.

 ازعوامل عمده دیگری که باعث رشد فاشیزم ونازیسست های المان شد موقف کشورهای اروپای بالخصوص انگلستان در زمان بحران دراروپا که هیتلر را ضد شوروی وکمونیسم درک کرده و درمقابل سیاستهای وی عقب نشین وپرتوکولهای همکاری را با وی امضا نمودند و برای خنثی کردن حرکتهای فاشیستی  باکمک جامعه ملل اقدام صورت نمی کرفت وبیطرفانه مراقبت اوضاع بوند.انگلستان میتوانست به بهانه توسعه دموکراسی به سیستم دفاع دسته جمعی موقعیت خودرا درمقابل حکومتهای فاشیزم استوارسازد، اما بجای اتخاذ چنین تصامیم به هواداری هیتلر پرداخت . حتی کشورامریکا نسبت دوستی انگلستان با دول فاشیستی ازاو دور کرد.موافقتنامه مونیخ ارایش قوا را دراروپا به نفع فاشیست ها تغییر داده واروپای جنوب شرقی درمقابل نازی ها از پا درامد وتوطئه نازی ها درتمام کشورها افزایش یافت. روابط امریکا وانگلستان روبه سردی میرفت اما چمبرلین نخست وزیر انگلستان در صف قدرتهای فاشیستی قرار میگرفت. جنگ دوم جهانی که  شکست ان ازاستالینکرگراد   توسط دفاع قهرمانانه قشون سرخ اتحادشوروی بزرگ شروع میشود،آغازگر شکستهای دیگری بود که قوتهای نظامی هیتلردرجهان متقبل شد.جهانی را که هیتلر میخواست ببلعد ازچنگالش نجات داده وحاکمیت فاشیستی را به گودال تاریخ سپرد. درنهم می 1945 المان نازی تسلیم اتحادشوروی، امریکا، فرانسه وانگلیس گردید. این روز همه ساله ازجانب دولت وقت اتخادشوروی ودولت فدراسیون فعلی روسیه  به مثابه روزنجات جهان ازتسلط فاشیزم جشن گرفته میشود.

 امروز جهان نیز یکبار دیگردر بحران نظامی وسیاسی نسبت مداخله و تعقیب سیاستهای خود خواهانه  جهان امپریالیستی زیر نام گلوبالیزم ودموکراسی ، بسوی کشمکهای نظامی که درگوشه وکنارجهان بوقوع پیوسته ویادرحال وقوع میباشد ، کشانیده شده است.عوامل بروز جنگ سوم جهانی مستقیم میان ابر قدرتهای درحال قوت گرفتن است. وضع شرق میانه ازجمله عراق ، لیبی، یمن سوریه، فلسطین نسبت مداخله مستقیم وغیر مستقیم نیروهای امپریالیستی وهمکارن شان برای تسلط جهانی بالامنابع نفت خیزو با انرژی با ایجاد وتشکل گروه های تروریستی بنیادگرایی اسلامی زیرنامها مختلفی یک نوع فاشیسزم مذهبی ودینی دراین کشورها درحال رشد وتکامل هست  وبه جای  دولتهای سکولارودموکرات سکان رهبری را بدست میگیرند،تا تامین کننده منافع کشورهای که ازآنها پشتبانی مالی ومعنوی می شوند ،باشند. بازهم دموکراسی مورد معامله وبهره کشی قرار میکرد به عوض انکه دموکراسی تامین شود ،برعکس دیکتاتوری مذهبی وفاشیستی بنیادگرا حاکم میشود که خودرا اجرا کننده احکام شرعیت بر اساس نص قرآن معرفی مینامند که امروز درشرق میانه این روند جریان دارد. حتی این خصومت ها وجنگ ها را بسوی اختلافات مذهبی وفرقه یی شعیه وسنی کشانیده وازان بهره میبرند وهرکدام درجهت تقویه هواخواهان وعلاقمندان خویش میباشند. دراین جنگ نا برابر که سرسام اور سلاحهای مدرن به اختیار دولتها وگروهکهای ترریست قرار دارد موءسس های تولید کننده سلاح نفع برده وضرر را مردم وباشندگان این دیار متقبل شده که اواره وسرگردان دراروپا واسیا وافریقا  برای نجات زندگی درمنطقه با امن  برای خویش ،طعمه حیوانات بحری وقاچاقبران ودزدان بحر ی میشوند. اجرای سیاست های عظمت طلبانه توسط دستهای پنهانی دول مغرض در مناسبات جهانی درتعین سرنوشت کشورهای خلیج فارس تنها وتنها برای گسترش وپهن ساختن تسلط مالی ومعنوی خود از طریق نیروهای نیابتی علیه یکدیگر به مثابه افتاب روشن وهروز واقعیتهای نیرنگ امیز شان برملا وافشاء میکردد. اگر ارزوی دوستی بین خلقهای جهان درالوهیت باشد، درگام نخست باید خرید وفروش سلاخ را درمیان گروپهای دهشت افکن وتروریست قطع وهیچ گونه پشتبانی مادی ومعنیوی نه شوند. تولید سلاح مدهش هستوی وغیرهستوی قطع شود وفروش سلاح تنها برای دولتها برای تامین حفط ودفاع  بخاطر حفظ امنیت واستقلال وتمامیت ارض کشورها از لحاظ جغرافیای انهم تحت نظر شورای امنیت ملل متحد به فروش رسانیده شود.به غیران هرنوع دغدغده یی صلح وآزادی دموکراسی  بی فایده وبه اثروغیر منطقی وهوایی برای فریب اذهان توده های جهان میباشد. باید  سیاستهای دوگانه عوام فریبانه درجهان پایان یابد. رئالیسم علمی و انسانی جایگزین حیله و نیرنگ وفریب قدرت  وپول شود.

 

رویکردها:

ـ جلد روم وسوم نگاهی بتاریخ جهان اثر نهرو.

ـ تاریخ اروپا از آغاز تاپایان قرن بیستم از عباسقلی غفاری فرد

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۳ /۱۶ ـ ۲۱۰۵

گرامیداشت از شخصیت  بزرگ حقوقی


۱۳ثور ۱۳۹۵

امروز سیزدهم ثور مصادف با  ۲۴ مین سالروز شهادت  قاضی القضات اسبق افغانستان ، شادروان عبدالکریم  شادان  می باشد . درآن شب سیاه زنده یاد شادان توسط تروریست های تنظیم های جهادی ، با دسایس الحیل از منزل بیرون و به شکل بسیار خشن و وحشیانه به شهادت رسید .

شادروان شادان از حقوقدانان برجسته ، دانشمند و مجرب افغانستان بود ، دوره لیسانس را در فاکولته حقوق پوهنتون کابل و فوق لیسانس و ماستری را در یونورستی های انگلستان و امریکا سپری و دوره های ستاژ قضایی را درکشور های مختلف انجام داد .

زنده یاد شادان از قضات سابقه دارکشور بود که در قوه قضایی افغانستان مسوولیت های مختلف را عهده دار و مدارج عالی را به شایسته گی سپری و سر انجام به حیث قاضی القضات ایفا وظیفه نمود . شاد روان  شادان  به مثابه حقوقدان مجرب و با اندوحته های وسیع علمی با کمیته های کمیسیون های قوانین اساسی سالهای ( ۱۳۴۳ و ۱۳۵۵ ) همکار بوده و عضویت کمیسیون قانون اساسی سال ( ۱۳۶۸ ) را داشت و در کار تسوید بسیاری از قوانین اشتراک داشت .

شادان مرحوم از خادمان صادق وطن و شخصیت محترم علمی و  فرهنگی بود و اشعار ناب می سرود . مرحومی با استاد بزرگوارش جناب پوهاند داکتر غلام سخی  مصئوون  در کار ایجاد انجمن حقوقدانان افغانستان سهم گرفت و عضو وهمکار انجمن بود .

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا با گرامی داشت ازین حقوقدان شهیر و فقید افغانستان ، نفرین و انزجار عمیق بر قاتلان ددمنش او ابراز میدارد ، متاسفانه در تمام این بیشتر از دو دهه ، هیچ گونه تشبث و تلاش از طرف مراجع ذیربط ملی و بین المللی به خاطر مشخص ساختن قاتلان و محاکمه تروریستان صورت نگرفته است .

روح این هم مسلک گرانقدر ما شاد ، یادش گرامی و نام نیکش جاودان باد!

 

با احترام

هیات اجراییه انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

 

 

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۷۰۵

 

با نصرابوزید و «اصلاح اندیشه اسلامی» آشنا شوید

 

محمدعالم افتخار

بنیاد روشنگری «گوهر اصیل آدمی»

 

 ما با شخصیت های حقیقی و تاریخی و یا اساطیری به گونه های مختلفی آشنا می شویم. بیش ترین و در عین حال بد ترین نوع آشنایی های مان همانا آشنایی با آنها در دوران طفولیت و کودکی و نوجوانی است. این موارد در واقع آشنایی به معنای شناخت و پذیرش به قسم آگاهانه و اختیاری نیست؛ تحمیلات و بارکردن هاست؛ حتا خوراندن است که توان دریافت قند بودن و زهر بودن آنها را نداریم؛ با این هم در ما اغلب « نقش کالحجر» می شود؛ به باور و ایمان مبدل می گردد و متناسباً حب و بغض نسبت به آنها و مدح و ذم آنها  در ما ملکه و اعتیاد می گردد.

اما کم ترین و حتا نادرترین آشنایی ها هست که در پخته سالی و دوران گرم و سرد روزگار دیده گی صورت می پذیرد. این گونه آشنایی ها اغلب خردمندانه و با شناخت کامل تر و اراده  و اختیار و عقل و منطق توام است و می تواند بسا بهترین و درست ترین و نیکو ترین باشد.

آشنایی من با شخصیت بزرگ و برازنده کم نظیر روشن بین و روشنگر معاصر« جهان اسلام » نصر حامد ابوزید  حتا از گونه نیک و ارجح اخیری هم؛ متفاوت تر؛ متحقق گردید. من او را توسط مخالفان و منتقدان و حتا معاندانش؛ دریافتم و نخست سیل دشنام ها و تکفیر و تفسیق نسبت به او را مرور کردم  و متعاقباً به ایرادات و انتقادات بسیار « دانشمندانه » و سرشار از صغرا و کبرا های منطقی و «عقلانی » در مورد اندیشه ها و آثارش رسیدم و هنوز حتا یک کتاب یا مقاله مستقل او را نخوانده بودم که خبر در گذشت نابه هنگام و جانسوزش را شنیدم .

درخبر افزوده شده بود که محاکم شرعی در میهن اش مصر او را به ارتداد محکوم نموده و حتا دستور داده بودند که خانم و شریک زنده گانی اش بر وی تحریم و ازش تجرید ساخته شود. این که سازمان تروریستی مرتبط به القاعده تحت رهبری ابو مصحب الزرقاوی در صدد قتل جهادی و ثوابی او برآمده بود؛ البته با توجه بر انگیزی کمتری این گزارش را کامل می کرد.

تمام تجارب تاریخ بشری نشان داده است که یک چنین شخصیتی؛ دیگر نمی تواند کوچک و کم ارزش باشد؛ بلکه مسلماً بزرگ و شاید بزرگ ترین است و شاید هم مبتکر و هادی و رهبر یک انقلاب است. بر همین مبنا من در تکاپو افتادم تا نصر حامد ابوزید و اندیشه ها و آثارش را دریابم.

ولی اینجا علی الوصف میل و اشتیاق نمی توانم درین گستره پهناور قلم فرسایی کنم. اگر من نصر ابوزید را توسط مخالفان و معاندان و دشمنان قسم خورده و تشنه به خونش شناختم ؛ آرزومندم شما او را به طریق خودش و اندیشه سترگ و با ابهتش به شناخت گیرید:

البته مقدور نیست که اینجا من همه آثار و افکار او را به محضر شما پیشکش نمایم. لذا برای مقدمه کتاب موجزومختصر ولی بسیار مهم و مبرم او « اصلاح اندیشه اسلامی » را به معرفی می گیرم.

ابتدا سخنانی از خود ابوزید در پیش درآمد کتاب:  

 « واقعیت این است که جریان بنیادگرا و انحصارطلب در اندیشه اسلامی، به ویژه پس از رخداد شوک آور ۱۱ سپتامبر بروز و ظهور رسانه ایِ بارز و حتا مسلطی داشته است.  اما به عکس، تمرکز اصلی این پژوهش بر واکنش های ایجابی، آزاد اندیش و شمو لگرایی خواهد بود که در نوشته های متفکران مسلمان بر جای مانده است؛ متفکرانی که در پی بازخوانی و بازنگری سنت اسلامی -شامل متون اصلی اسلام، یعنی کتاب مقدس اسلامی یا همان قرآن و نیز احادیث پیامبر یا همان سنت ( قول و فعل پیامبر)  بوده اند. بنابراین  پرسش اصلی این پژوهش از این قرار است:

تا چه حد این متفکران آزاداندیش و اصلا ح گرا درگیر نوسازی راستین اندیشه اسلامی هستند؟ آیا آنها موفق شده  اند تصویر منفیِ ارایه شده از جغرافیای تمدن معاصر توسط سلفی ها را به چالش بکشند؟

پژوهش حاضر با طرح این پرسش و تلاش برای تحلیل داده ها براساس آن، به اثر منفی سیاست های جاری ) اشغال عراق، مناقشه حل ناشده اسراییل -  فلسطین و برنامه اصلاح تحمیلی نهفته  در طرح « خاورمیانه بزرگ » ) اشاره دارد.  شوربختانه، سیاست های جاری جهانی موجب شده است که سلفیه و افراطی ها و نیز رادیکال ها و بنیادگرایان قدرتی بیابند که پیشتر هیچ گاه تخیل اش را نیز درسر نمی پروراندند.»

این اثر پژوهشی که صبغه کاملاً جهانی و معاصر دارد به تصریح خود شاد روان ابوزید  بسیار مدیون تشویق و پشتیبانی مالی و معنوی « شورای علمی سیاست گذاری دولتیِ هلند » است. پروفسور دان دی دونک؛ مدیر شورای سیاستگذاری علمی هلند در آنچه منحیث « پیش گفتار ناشر » درابتدای کتاب درج نموده تصویر زیبا و رسایی ازمحتوا و اهمیت زمانی و تاریخی آن به دست می دهد. توجه  فرمایید:

« خیزش کنش گری اسلامی از دهه ۱۹۷۰ میلادی و اخیرا حملات تروریستی درغرب، موجب شده است که انحصارطلبان اسلامی و بنیادگرایی ) خشونت پیشه(  دیگربار مستقیماً به صحنه عمومی کشیده شوند.         

 نتیجه آنکه اکنون برای بسیاری از غیرمسلمانان در صحنه جهان، فرهنگ اسلامی و دین اسلام با حکمرانی خودکامه، سنت های وحشیانه  و رنج بشری پیوندی تنگاتنگ یافته است.  

اسفناک است که این غیرمسلمانان در واقع با بنیادگرایان مسلمان در باب « اسلام واقعی » همداستان شده اند، مثلاً آ نها باور دارند که اسلام با مدرنیته، دموکراسی و احترام به حقوق بشر سازگار نیست.

نشان دادن اینکه « اسلام » و جهان اسلام  چهل تکه ای رنگارنگ و پویاست، کار دشواری نیست.  مُدل های اخیر بنیادگرایی صرفاً  تکه های از طیف عام تفکر اسلامی تحول خواه و جنبش ها و روندهای اسلامی است.  همچنین یافتن مسلمانان صلح جو، پیشرو و فعال اجتماعی در مسایل عدالت اجتماعی ، کثرت گرایی و برابری جنسیتی کار دشواری نیست.  

بااین حال، یافتن کنشگران مسلمانی که ازتاملات نظام مند ونقادانه نسبت به سنت اسلامی، شامل متون اصلی اسلامی  ( قرآن وسنت )  آگاهی مناسبی داشته باشند دشوار است.  

نتیجه آنکه مفسران ظاهرگرا، چه ازمیان مسلمانان و چه غیر مسلمانان، مقاصد این مسلمانان فعال در عدالت اجتماعی، کثرت گرایی و برابری جنسیتی را رد می کنند با این توجیه که این مقاصد توهین به میراث  )سطحی یا مدافعه جویانه(  اسلام است.

متن حاضر، که توسط پژوهشگر برجسته مصری نصر ابوزید، به دعوت « شورای سیاستگذاری علمی هلند» نوشته شده است، دقیقا حاصل درنگ عالمانه درسنت اسلامی است.

این پژوهش نشان می دهد که اصلاح گران مسلمان از مصرگرفته تا ایران و اندونزیا تلاش کرده اند تا تفسیرهای سلفی و قشری از اسلام را خلع سلاح و بر روی ارز ش های اسلام « روشنفکرانه » و پویا تاکید کنند.  بسیاری از افراد نسل های بعدی اصلاح گران مسلمان، اسلام جزم اندیشی را که رژیم های محافظه کار و خودکامه سیاسی از آن حمایت می کنند، رد می کنند؛ آ نها به جای این نوع از اسلام، اسلامی مدرن، معنوی و اخلاقی می خواهند.  

متاسفانه، پارادیم مدرنیته به مثابه محصولی غربی و یکسا ن انگاری دموکراسی و حقوق بشر با غربی سازی؛ همچنان امر رایجی بیرون ازحلقه های فکری است.

  صمیمانه امیدوارم که این اثر به گشودن محیط  فکری امن، باز و انتقادی کمک کند، محیطی که در آن مسلمانان و غیرمسلمانان به یکسان به قدر کافی اعتماد به نفس داشته باشند تا از کلیشه ها و الگوهای فلج کننده  فاصله بگیرند.»

بدین گونه به نظر نمی رسد؛ دیگر به کشدارساختن موضوع توسط ما نیازی باشد؛ تا عزیزان را به دریافت و خوانش و دانش این اثرمبرم ترغیب بیشتر نماید. لذا این شما و اینهم « اصلاح اندیشه اسلامی» شاد روان نصر حامد ابوزید نواندیش اسلامی والامقام مصری و جهانی؛ شامل:

 

پیشگفتارناشر  ۱۱

پیشگفتارنویسنده  ۱۳

۱. در آمد   ۱۵

۲.  دورهپیشازاستعمار ۱۹ 

۳. قرننوزدهم   ۳۱

۴.  قرنبیستم   ۵۳

۴.۱ درآمد  ۵۳

۴.۲ ظهور اسلام سیاسی  ۵۴ 

۴.۲.۱ مصر  ۵۴

۴.۲.۲ ایران و عرا ق  ۵۸

۴.۲.۳ اندونز ی  ۶۰

۴.۳ از اصلاح تا سلفیه  ۶۳

۴.۴ مساله دولت اسلامی  ۶۸

۴.۵ سیاسی سازی قرآ ن  ۷۵

۴.۶ جدال فکری:  قرآن به مثابه متنی ادبی  ۷۷

۴.۷ نمونه ۱:  اسلام فرهنگی در اندونزی: دموکراسی، آزاد اندیشی و حقوق بشر  ۸۵

۴.۸ نمونه دوم:  حکومت اسلامی در ایرا ن  ۹۲

۴.۹ نتیجه  ۱۱۲

۵.گزیده هایی ازآرای متفکراندرباب اسلام، شریعت، دموکراسی وحقوق بشر  ۱۱۵

۵.۱ درآمد  ۱۱۵

۵.۲ محمد آرکون:  بازاندیشی اسلا م  ۱۱۶

۵.۳ عبدالله نعیم:  شریعت و حقوق بشر  ۱۲۱

۵.۴ رفعت حسن و دیگران:  خوانش شناسیِ )هرمنوتیک(  فمینیستی  ۱۲۵

۵.۵ طارق رمضان : اسلام اروپایی  ۱۲۸

۵.۶ نصر ابوزید: بازاندیشی شریعت، دموکراسی، حقوق بشر و جایگاه زنان  ۱۳۰

پسگفتار ۱۳۹

کتابنامه ۱۴۲

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۲۹۰۲

 

 

 

 

 

                                                     

بمناسبت گرامیداشت از ۸ مارچ روز همبستگی بین المللی  زنان

 

درست  ۱۰۸ سال قبل از امروز درهشتم مارچ زنان کارگر نیویارک  در یک فابریکه  بافنده گی ( نساجی)  برای اولین بار به خاطر کسب حقوق شان به یک اعتصاب هدفمند دست زدند. این حرکت که سرآغاز یک مبارزه اجتماعی زنان به خاطر کسب حقوق مساوی شان بود ،  در ادامه تحرکات مشابه به یک  حرکت خود جوش زنان در مبارزه به خاطر کسب حقوق شان تداوم یافت وچنانچه  در یک شعر معروف  زمان ( نان و نسترن) بیان گردید،  با پیشنهاد یکی از مبارزان اجتماعی از کشور المان  ( کلارا زتسکین) در کنفرانس زنان سوسیالیست ( کوپن هاگن ۱۹۱۱)  هشتم مارچ روز همبستگی بین المللی زنان جهان اعلان گردید که هدف  بیسج توانایی زنان در مبارزه مشترک شان  به خاطر کسب حقوق مساوی با مردان و مبارزه بر ضد تبعیض جنسی زنان در حیات اجتماعی بوده است. هشتم مارچ در سال ۱۹۷۸ از جانب ملل متحد به حیث روز همبستکی بین المللی زنان جهان  به رسمیت شناخته شده شد. 

این روز که در اکثریت کشور های جهان به خاطر ارجگذاری از مبارزه  تاریخی زنان به خاطر کسب جایگاه  وزین اجتماعی و تضمیمن های قانونی آن به تجلیل گرفته می شود و با محافل شادی آفرین استقبال  می گردد، در کشور ماتم زده افغانستان لست ارتکاب جنایات بشری توسط بنیادگرایان عقبگرای قرون وسطایی و تسلط فرهنگ عقب مانده در سطح بربریت  بر ضد زن و دختر افغان طولانی تر می گردد و کشور افغانستان ، به مانند سوریه، به ماتم خانه ارتکاب شدید ترین جنایات بر ضد انسان و انسانیت تبدیل گردیده  که  زنان « نصف وجود جامعه » بزرگترین قربانی این جنایات اند.

هنوز درد جنایت « بزرگ » در برابر جسد درهم کوبیده شده و سوختانده شده فرخنده شهید در دل ها تازه بود  که رخشانه ای در زیر پارچه سنگ های وحشیان ، زیر نام دین و جهاد بر سر و روی و سینه این مظلوم در ولایت بادغیس کوبیده می شود. رخشانه که از زیر باران سنگ های سنگسار کننده گان فقط یک ناجی اش را مظلومانه صدا میزد که آن « مادر»  بود ولی این مادر ناتوان می توانست به حالت مظلومانه  دخترش فقط اشک بریزد. دختری دیگری باز به حکم جاهلان فی الارض در کندوز  سنگسار می گردد، دختر خورد سالی دیگری  در ولایت بلخ توسط ملا امام مورد تعرض و خشونت جنسی قرار میگیرد، دختر ۱۳ ساله در ولایت تخاز به مانند یک جنس در حضور صد ها مرد وحشی و تشنه غرایض شهوانی در معرض لیلام قرار می گرد  ، بینی چندین دختر و زن  جوان در ولایات مختلف وحشانه با تیغ بریده میشود. عمال وحشی داعشی – طالبانی در ادامه جنایات خوفناک و نا بخشودنی شان بر ضد ملت و مردم بی دفاع حتا با قتل و کشتار ژورنالیستان زن در شهرکابل دست زدند و مهرسیاه را بر پیشانی شان یکبار دیگر کوبیدند  و صد ها جنایات دیگر.

تداوم  نقض حقوق زن و ارتکاب جنایات شدید در برابر زنان و دختران افغان بدون شک ناشی از بقا و تداوم دولت فاقد اختیار و در عمق فساد فرو رفته افغانستان ، تسلط حکام بی اراده و نا کارا  در ساختار های ارگان های محلی قدرت و اداره دولتی ، دستگاه ضعیف عدلی و قضایی در ولایات کشور و حتا زمینه سازی چنین جنایات خوفناک در تبانی با دستگاه های عدلی و قضایی و دیگر نهاد های حراست حقوق و مصوونیت اجتماعی و مدنی شهروندان صورت می گیرد.

تبلیغات سازمانیافه  دلالان دین که از عقب میکروفون ها بر ضد حقوق زن و همه ارزش های قانون اساسی قانون مدنی کشور صورت می گیرد  و در عمل جنایات وحشیانه ضد انسان و انسانیت و تبعیض جنسی را که ناشی از عقب مانده گی فرهنگی جامعه و تسلط روان مردسالاری اند، آگاهانه رنگ و روی دینی و مذهبی می دهند و هر باری با توحش و بربریت چهره ضد انسانی و ضد مدنی شانرا به نمایش میگذارند و تعرض به شرف و حیثیت و آزادی انسان را به خواست و بنیاد گرایانه خویش مشروع می دانند  ولی در مقابل این عاملان وحشت، دهشت و بربریت با استفاده از فرصت های داده شده توسط حکام  ضعیف و بی اختیار دولت و حکومت، قانون اساسی ، قوانین جزایی و مدنی و اعلامیه یی جهانی حقوق بشر و میثاق های ناشی از آنرا به اوراق سیاهی جنایات شان معاوضه می نمایند.

 انجمن حقوقدانان افغان در اروپا در این مقطع حساس مبارزات مدنی زنان و دختران را که  محصول اراده و مسوولیت پذیذی زنان و دختران با عزت وطن  و یک جهش بزرگ اجتماعی میداند ، از آن حمایت  می نماید. تبارز اجتماعی و مدنی بزرگ زنان در حادثه قتل فرخنده شهید، به شانه کشیدن  جنازه شهیدان  وطن مانند فرخنده و ژورنالیستان تلویزیون طلوع ، ساختمان منار یادبود از حادثه قتل فرخنده  و دیگر برآمد های سیاسی ، اجتماعی و مدنی  زنان محصول شکل گیری جنبش های تغیر و تحول اند که نسل پر افتخار نوین و آینده ساز کشور یعنی نسل جوان علم بردار این جهش امید بخش اجتماعی است.

رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا ضمن اینکه خود را در این جهش سازنده اجتماعی زنان کشور شریک  دانسته و از آن حمایت می نماید ، روز هشتم مارچ ، روز همبستگی بین المللی زنان را به همه زنان و دختران با همت ما در داخل و خارج افغانستان ، منجمله حقوقدانان هم مسلک ما و اعضای محترم انجمن حقوقدانان افغان در اروپا  تبریک و تهنیت می گوید وتامین  امیدهای بزرگ  شان را در کسب و تحکیم حقوق کامل شان آرزو می نماید.

« زنده باد امید »

از ازحام  این همه ظلمت بی عصا چراغ را هم از من گرفتند اما دیوار به دیوار از لمس معطر ماه بسوی در این خانه  باز برگشتم . « پس زنده باد امید » .

در تحمل بیتاب تشنه گی، میل به طعم باران را ازمن گرفتند اما من شبنم  به شبنم از دعای عجیب آب به پایان دریا رسیدم.  « پس زنده باد امید » .

چراغ ها، چشم ها، کلمات، باران و کرانه ها را از من گرفتند، همه چیزرا حتا «  نا امیدی » را.

« پس زنده باد امید »!

 

بااحترام 


هیئت اجراییه
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

 

 

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۸۰۳

 

صیانت اخلاق جامعه مستلزم آداب و رسوم پسندیده است


 علم  و آ د اب پسندیــده  و اخــلاق   نکو

 جو هر آدمی و فضل  خرد مند ان  است

هرکه رانیست چنین گوهر پاکیزه سرشت

تا ابد  خوار وستمد یده وسر گـردان است

 

عبدالوکیل کوچی   

از خردمندی پرسیدم که زیبایی چیست ، گفت آنچه خوش آیند ودلپذیر باشد. با توجه به دیگاه ها ونظریات مشترک و متفاوت که از خواص ذاتی ، فطری واحساسی انسان ها منشا می گیرد و بر یکدیگر اثر می گذارد مانند تشخیص رنگ ها و تاثیر متقابل آن در ذهن انسان .

به همین ترتیب اخلاق و رسوم نیز واژه هایی اند که دارای تعاریف مستقل و باهم مرتبط . پس ببینیم که اخلاق چیست و رسوم کدام ها .

اخلاق بحث بزرگی است که در کتاب و مقال نمی گنجد واما خلاصه تعاریف اخلاق از نظر دانشمندان، اخلاق مجموعه صفات باطنی ، طبیعت و مزاج انسان است که با عوامل بیرونی متغیر می باشد. برخی ها به این باوراند که اخلاق شاخه ای ازعلوم انسانی ، موضوع  مصادیق وارزشهاست و از نظر لغوی جمع خلق به معنای خوی ،طبع ،سجیه وعادت است اینکه نیکو باشد یا زشت مفهومی که در متن روابط اجتماعی خاص قابل تعریف است و متشکل از اخلاق فردی واجتماعیست . در رابطه با اخلاق وروابط ان با ادیان ،  داستایوفسکی ،کانت ، ارسطو گویته وغیره نظریات گوناگون داده اند به قلم حسن معارفی پور، کارشناس اموراجتماعی ،اخلاق مسله پیچیده وبحث برانگیز از زمان های دور تا بدینسو مورد توجه ادیان ومکاتب بشری بوده است .

اگر اخلاقیات یک جامعه را با توجه بساختار های اقتصادی واجتماعی آن بررسی کنیم می بینیم که در کشور های کاتولیک گرفته تا اسلامی وسایر مکاتب فلسفی آن و مذاهب به طورعام وهمواره اخلاقیات طبقه قدرتمند را ترویج نموده وانسان ها را به تسلیم طلبی قناعت ناتوانی وحقارت وقبول وضع موجود بشکل ریا کارانه ومبتذل توصیه میکند . در حالیکه اخلاق از نظر مکتبهای سیاسی ، انعکاس واقعی از تمایل عینی اجتماعی در جامعه میباشد وبر عوامل عینی وذهنی استوار است واز امتزاج درونی وبیرونی فرد ظهور کرده  آداب و رسوم  به آن اثر میگذارد.

پس ببینیم که آداب چیست ؟ آداب جمع ادب وبمعنای آموختن علوم ودانشهای گوناگون که بفرهنگ عمومی نیز اطلاق میشود .ادب از فهم سرشار وادراک حقایق سر چشمه میگیرد که با اصول ومقرارات بستگی دارد . البته در بسا موارد اصول اخلاق مانند قدرت شجاعت سخاوت با آداب وسنن ملی فرق میکند وآداب اجتماعی از امورنسبی است که با اختلافات مخیطی فرق دارد ولی زشتی وزیبایی اصول اخلاق با اختلاف نژاد ها وملیت دگر گون نمی شود .برخی از دانشمندان معتقدند که رفتار ، آداب وسنن بعنوان فرهنگ شناخته میشود . درین رابطه دین با فرهنگ دو مجموعه ی که فقط در بخشی مسایل  موارد مشترک داشته پس باید گفت که تعریف فرهنگ به عواملی که بزندگی انسانها معنی وجهت میدهد منطقی ترین سخن در تعریف این واژه میباشد .با این نتیجه که آداب ورسوم زاده وضع ذاتی فطری شرایط زندگی انسانهاست . فریدریش انگلس میگفت اگر انسان زاده محیط است پس باید محیط را انسانی ساخت .

 در جوامع عقب مانده خاصتاً کشور عقب نگهداشته ما ، اخلاق ، آداب ورسوم نظر به ساختار جامعه متفاوت وحتا متضاد است . کشور ما که دارای فرهنگ وتمدن پنجهزار ساله میباشد در حال حاضر با موجودیت نظام ارباب رعیتی اخلاق ، آداب وسنن مربوط به طبقه حاکم در سرتاسر جامعه مسلط است  .این سنن نا پسندانه ونابخردانه بشیوه محافظه کارانه وبا تبلیغات کاذب وریاکارانه از یکطرف مانع رشد وترقی جامعه گردیده از جانبی هم رسوم زیانباری را بشانه زحمتکشان کشور تحمیل نموده که در نتیجه آن غریب ،غریبتر وغني ،غني تر میشود. رسوم وعنعنات پیچیده نظام فرتوت فیودالی  با داشتن ریشه در افکارمردم گاهگاهی نسبت به شریعت پیشقدم میشود که مقدم بر همه  در مسایل عزا داری ومراسم خوشی مردم مروج است . قدرتمندان در مراسم عزا داری اعتبار وحیثیت خود را با مصارف گزاف ، نمایش ثروت وکمپاین قدرت در قصر های مجلل بنام شب سوم ، هفته ، جمعه ، چهلي ، ششماهه وسالانه با پذیرایی پر زرق وبرق مهمانان از حریفان خود پیشی میگیرند واین گونه عزاداری بیشتر به عروسی ونمایش

 قدرت می ماند واما عزاداری غربا که فاقد توان وامکانات دراجرای رسوم وعنعنات پرمصرف میباشند  از یکطرف مرگ عزیزان از طرف دیگر تحمیل رسوم ناپسند به تباهی وسقوط فامیل هامنجرمیشود.

واما مراسم خوشی  ثروتمندان با امکانات عظیم مادی و برپایی جشن شادمانی وشاندار با مصارف گزاف برگزارمیشود . همچنان در آنجا باقدرت سرنیزه صدها دخت صغیر را در معرض خرید وفروش وازدواج اجباری قرار میدهند . واما مسله ازدواج در میان مستضعفان ومستمندان که اجرای عنعنات کمر شکن ورسوم ناپسند برای شان غیر قابل تحمل است سالها ی سال از تشکیل خانواده محروم بوده در سیه روزی وبی سرنوشتی بسر می برند.  هرگاه تعدادی از جوانان که به اجرای آداب و رسوم ناپسند وکمر شکن تن در دهند اولاً در زیر بار قرض وفقر زمینگیر شده وثانیاً پس از عروسی در نتیجه فقر شدید خانواده وجدال زنان شوهری منجر به جدایی ، طلاق ، کشتن ، خود سوزی وفرار میگردد. در بسیاری خانواده ها دادن پول نقد تویانه و تعین حق مهر ومصارف گزاف کمر شکن عروسی ویا نام گذاشتن اطفال  شیرخوار به فلان پسر، عقددخت  صغیر، دادن  دخت بنام « بد »و «بدلی » روزگار هردوطرف فامیلها را به چالشهای خطرناک روبرو مسازد که میراث شوم نظام خانخانی وارباب رعیتی میباشد .

علمای دینی هم نتوانستند در تطبیق ارزشهای شرعی علیه  پدیده زشت رسوم ومصارف بیجا مقابله کنند اگراکثراً ملا ها وظایف حیاتی خود را بدرستی انجام میدادند  سود وسلم اختلاس ، ارتشا ، غارت گری ، پرداخت پول نقد وگزاف عروسی ،حق مهر اضافی ، ازدواج اجباری ، گریز و فرار، قتل ، زندانی شدن ومحرومیت وجود نمی داشت .

ما دامی که ستاره اقبال مردم افغانستان با رویکار شدن نظام مردمی ، ملی ودمو کراتیک در آسمان ترقی وعدالت افغانستان تابیدن گرفت ، بر بنیاد آن داد وستد تویانه ومصارف گزاف عروسی و اخذ سود وسلم از مردم منع گردید و برای دهاقین زمین ، به کارگران کار ، به جوانان زمینه تحصیل وبرای زنان حقوق وآزادی اعطا گردید .حق معالجه وتحصیل برای همه رایگان وبرای اقشار ولایه های اجتماعی ، فرهنگی واهل کسبه امتیازات مادی ومعنوی داده شد.  کارگران ، مامورین وملا ها،  صاحب کوپون ومعاش شدند. طفل ومادر واقشار غریب مورد حمایت دولت مردمی قرار گرفت خدمات اجتماعی متوازن ومشارکت همگانی در دستگاه دولتی عملی گردید،وحدت ملی تحکیم یافت ، داشت افغانستان شاهراه ترقی وتعالی را می پیمود ولی خفاشان اسلام نما ومفتخواران جامعه ، ترقی وسعادت مردم را تحمل نکرده به بهانه دین ومذهب وبه دستور صادر شده از پاکستان ، سرنوشت  خود را بدست پنجابی ها داده  بر بنیاد آن جنگ نیابتی پاکستانی ها وحامیان بین المللی آنها بر کشور ما تحمیل شد وادامه پیداکرد که درنتیجه آن هست وبود وطن به خاک یکسان گردید ، آنان دهشت افگنان اجیر شده را را بنام القاعده ، طالب و داعش باسلاح مخرب تجهیزنموده وبا حملات انتحاری کشور ما را مورد تجاوز قرار میدهند که در نتیجه آن مردم مظلوم کشورقربانی حملات تروریستی ودهشت افگنانه آنها گردیده وبقیه در شرایط بد امنی فقر جهل مرض بیکاری بیماری وبی سرنوشتی دست وپامیزنند . دشمنان افغانستان با استفاده از جهل وعقبمانی در کشور بانفوذ عمال شوم خود بر حریم مقدس کشور ما ، اخلاقیات وآداب جامعه را مخدوش ساخته امراض نفاق ، تعصبات ومزخرفات را در بین جامعه سم پاشی میکنند . اصلاحات اجتماعی که وظیفه دولتهاست با ساخت وساز چند اداره نمایشی امور زنان وجوانان دردی را دوا نکرده بلکه در اثر بی مسولیتی وعدم رسیدگی دولت نا کارا ونفاق  ملی ، جوانان کشور قربانی رسوم زشت نظام ارباب رعیتی وعنعنات ناپسند گردیده با بروز قضایای دلخراش فامیلی زمینه چور وچپاول مقامات حاکمه بیشتر شده فامیل ها را اولاً تاراج نموده وبعداً به جهنم می فرستند و در چنین شرایط غیر قابل تحمل ، گروه های عظیم جوانان جبراً خاک کشور را ترک نموده راهی دیار بیگانه میشوند .جوانان مهاجر با روبرو شدن به خطرات راه وکشاندن آنها به جنگهای نیابتی یمن وسوریه اکثراًجانهای خود را از دست میدهند .  همچنان صدها هزار پناهجوی هموطن که در اثر فشار جنگ ونا امنی وبه جرم دوست داشتن وطن شان مجبور به مهاجرت گردیده اند ، اکثریت عظیم شان را ترقی خواهان روشنفکر ودادخواهان منورتشکیل میدهد . با حفظ احترام وحرمت به شخصیت های والای ایشان باید گفت که شووربختانه برخی از اینها نیز ترکیبی از همان آداب ورسوم ناپسند وعنعنات پوسیده نظام قبیله وارباب رعیتی را اینجا با خود حمل نموده اند که در اثر آن  رسوم ورواجهای کمرشکن وعنعنات نا پسند  برسرنوشت جوانان مهاجر ما سایه می افگند .

هموطنان عزیزمهاجر که مجموع دارایی مادی ومعنوی شان از دولت گذشته بجز کتاب وقلم چیزی نیست با افتخارتمام به پای خود ایستاده اند. چنانچه عده محدودی از شخصیتها ی مهاجربا مصروفیتهای گران ارج فرهنگی ، عده ی با اجرای وظایف در دوایر رسمی ، برخی بصورت انگشت شمار مصروف دکانداری و هوتل داری ، راننده گی  و متباقی مهاجران از توزیع اخبار شروع تا آشپزی وراینیگون ویا اکثراً بیکار که تمام درآمدشان را لقمه نان شبا روزی تشکیل میدهد. با این حال از یک طرف تقاضاهای مکرر خانواده واقارب گیرمانده در وطن واز طرفی هم تطبیق عنعنات رسم و رواجهای بیجا وکمر شکن دامنگیر قشر جوان ما گردیده است . هر ماه وسالی که میگذرد مراسم عزا داری همانند رقابت های شدید وطنی و کمپاین نمایشی پرمصرفتر وسالون های پذیرایی مراسم عروسی بزرگترو قشنگ تر نسبت به سال گذشته می شود. کشوری که همواره درخون وآتش می سوزد و مردم فقیرکه پوست کچالو روی خاکستر های پسکوچه برایش میسر نباشد،  دست زنان بیوه وبیچاره اش به کدیه دراز باشد ودخت صغیرش درداخل ویا خارج به لقمه نانی معامله شود ، عروسی های پرزرق وبرق ومراسم پرمصرف چه زیب خواهد داشت ؟ آیا نمیدانند که حج رفتن وخیرات های رنگارنگ وغیر ضروری در اروپا البته با توجه بشرایط فقر در وطن ما چه ار مغانی خواهد داشت ؟ گذشته از مصا رف بیحد درعروسی ، هفتی ، پایوازی وتخت جمعی ، سالانه وغیره تعین مبلغ گزاف تویانه وحق مهر بجز خراب ساختن خانه عروس وداماد چه میتواند باشد ؟  همینجاست که ملا صاحبان نیز در سکوت فرو رفته و از جمله هزار ویک مشکل اقتصادی اجتماعی سیاسی فرهنگی وخانوادگی فقط اکثراً وعظ خود را  به بهشت ودوزخ متمر کز ساخته اند . در حالیکه عواقب چنین رسوم کمر شکن ورقابت های ناسالم ، فامیل های داماد وعروس را به پرابلمهای شدید روبرو ساخته  سرنوشت شان را تیره وتار میسازد که با جدال زن وشوهر شروع و بعضاًبا طلاق ، قتل ، خود کشی وفرار، داستان عنعنات پوسیده فامیل های مهاجران افغان وهموندان به پایان می رسد .

درحالیکه ما امکانات بسیار زیاد برای رعایت فرهنگ زیبایی وشکوهمندی آداب و رسوم پسندیده داریم با یک نظراندازی به برادران ترک وایرانی ابتکارات بسیارسودمندی از آنها قابل درک وحرمت است که اگر ما چنین نمونه مثال هایی را در حصه خود تطبیق نموده با عزا دار ما با اعطای کمکهای غمشریکانه  و با جوانان ما در مصارف عروسی با اعطای کمک های مادی ومعنوی سهیم باشیم . نگذاریم جوانان ما قربانی رسوم بیجا  وعنعنات کمر شکن شوند . بیایید با مشوره های نیک ودلسوزانه متعهد ومسُولانه هموطنان عزیز خود رابجای رقابتهای ناسالم و رسوم مزخرف ماقبل فیودالی ، به سادگی بی آلایشی ومراسم بی تکلف وپذیرایی بی آلایشانه وصمیمانه همکاری کنیم واین وظیفه مقدس را بخاطر نجات فامیل های مهاجر هموطن ، بخاطر خوشبختی وبه منظور آینده بهتر جوانان وجلوگیری از کشت وخون ، جدایی وبربادی خانواده ها از خود شروع نموده تا عمق جامعه به پیش رویم .اگر از وطن خود دور هستیم با هموطنان عزیز خود نزدیک باشیم .

بامداد ـ اجتماعی ـ ۲ /۱۶ ـ ۲۸۰۲