« تقلای دَم مرگ جسدهای سیاسی »
دیپلومات های روسی از خاک ایالات متحده اخراج شدند
مناسبات دیپلوماتیک رودربایستی نمی شناسد: اخراج کنی، اخراج می شوی. این قاعده امر است؛ به ویژه اگر یک طرف متهم به دخالت در امور داخلی طرف دیگر باشد. اما این اصل دیپلوماتیک زمان و مکان می شناسد. کافی است یک طرف معادله را کرملین و طرف دیگر را کاخ سفید قرار دهید که تنها سه هفته با روی کارآمدن دونالد ترامپی فاصله دارد که کابینه اش و در راس آن وزیر امور خارجه سوابق دوستی دیرینه ای با مقامات روس در کارنامه خود دارد. آن گاه دیگر شاید حتا اخراج ٣٥ دیپلومات روس به اتهام دخالت در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا نیز نتواند ماسکو را متقاعد کند که به رسم معمول و در اقدامی تلافی جویانه، دیپلوماتهای امریکایی را اخراج کند. شاهد این مدعا نیز بیانیه روز گذشته ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه بود که نشان از احتیاط مقامات کرملین در قبال هرچه محدود تركردن مجراهای دیپلوماتیک بین دو کشور دارد.
کرملین در حالی روز گذشته تصمیم باراک اوباما، رییس جمهوری ایالات متحده مبنی بر اخراج دیپلوماتهای روس را اقدامی تحریک آمیز در راستای وارد آوردن هرچه بیشتر لطماتی بلندمدت به روابط دو کشور دانسته و خاطرنشان کرده دولت قصد ندارد با صدور دستور اخراج، دیپلوماتهای امریکایی را به درد سر بیندازد که تنها ساعاتی پیش تر سرگیی لاوروف، وزیر خارجه آن کشور، از ارایه پیشنهادها خود به پوتین برای اخراج ٣٥ دیپلومات امریکایی در روزهای آتی خبر داده بود. لاوروف با بیان اینکه اتهامات واشنگتن علیه ماسکو درباره مداخله در انتخابات ٢٠١٦ ترسایی بی پایه و نتیجه تلاشهای اوباما برای شانه خالی کردن از شکستهایش در عرصه سیاست خارجه است و از سوی دولت بی پاسخ نخواهد ماند، اعلام کرده بود از رییس جمهوری آن کشور خواسته تا ٣١ نفر از اعضای سفارت امریکا در ماسکو و همچنین چهار نفر از کارمندان قونسلگری امریکا در سن پترزبورگ را عناصر نامطلوب اعلام و آنها را از خاک روسیه اخراج کند. این ها جدای از واکنش شدید دیگر مقامات دولتی و پارلمانی روسیه به اقدام اوباما بود که از اظهارات ماریا زاخارووا سخن گوی وزارت خارجه آن کشور، در تشبیه مقامات کاخ سفید به بازنده گانی کوته بین در سیاست خارجه تا سخنان کنستانتین کوساچیوف، دبیر کمیته امور بینالمللی دوما، را در بر می گرفت که اقدام اخیر ایالات متحده را تقلای دَم مرگ جسدهای سیاسی خوانده بود. با تمام این اوصاف و در شرایطی که اقدامی مشابه از سوی جورج دبلیو بوش در سال ٢٠٠١ ترسایی و اخراج ٥١ دیپلومات روس به اتهام جاسوسی، با واکنش بلافصل کرملین و اخراج ٥٠ دیپلومات امریکایی همراه بود، رویکرد اخیر پوتین حکایت از چشم انداز متفاوتی در آینده روابط دو کشور دارد. مقامات روس اگرچه با تعطیل کردن مدرسه انگلیسی- امریکایی ماسکو که محل تحصیل فرزندان دیپلوماتهای بریتانیایی، کانادایی و امریکایی است، عملا ادامه خدمت کارمندان متاهل سفارت ایالات متحده امریکا را با مشکلات عدیدهای روبه رو كردهاند؛ اما به نظر می رسد به شدت روی احتمال لغو فرمان اجرایی اوباما از سوی دولت آتی دونالد ترامپ حساب باز کردهاند. چهل وپنجمين رییس جمهوری ایالات متحده که از تاریخ ٢٠ جنوری به طور رسمی سکان دولت را برعهده خواهد گرفت، روز پنجشنبه در واکنش به اقدام اوباما، بدون تکرار ادعاهای پیشینش مبنی بر مداخله نکردن ماسکو در انتخاباتی که در نهایت به پیروزی او انجامید، از لزوم توجه مقامات دولتی به مسایل بزرگ تر و جدی تر سخن گفته و اعلام کرده بود این هفته در راستای منافع کشور و مردم، با رهبران اطلاعاتی امریکا گفت وگو خواهد داشت تا بلکه درباره ابعاد و پیامدهای این وضعیت تصمیم گیری بهتری شود. این در حالی است که مقامات کاخ سفید اعلام کردهاند تیم انتقالی ترامپ پیش از اعلام رسمی تحریم ها و صدور فرمان اخراج دیپلوماتها از این موضوع آگاهی داشته و ترامپ و اوباما نیز روز چهارشنبه درباره همین موضوع با یکدیگر گفت وگوی تلفونی داشته اند.
اوباما روز پنجشنبه گذشته عاقبت به وعده خود مبنی بر پاسخ گویی به حملات سایبری ماسکو که به ادعای واشنگتن، با هدف مداخله در روند انتخابات اخیر ریاست جمهوری به نفع نامزد جمهوری خواهان، کمیته ملی دموکراتها، ستاد تبلیغاتی هیلاری کلینتون و چندین و چند نهاد و سازمان سیاسی دیگر را هدف قرار داده بود، عمل کرده و در فرمانی نه تنها ٣٥ دیپلومات روس را از خاک ایالات متحده اخراج کرد؛ بلکه تحریمهای جدیدی نیز علیه افراد و نهادهای روسی وضع کرد. رییس جمهوری امریکا که برای گذران تعطیلات سال نو در جزایر هاوایی به سر می برد، در بیانیهای درباره تحرکات روسیه در امور داخلی کشورش هشدار داده و اعلام کرده با اتکا به اختیارات خود در پاسخ گویی به آن دست فعالیتهای سایبری که می تواند فرایندها و نهادهای انتخاباتی امریکا و متحدانش را تحت تاثیر قرار دهد، تحریمهای جدیدی علیه پنج نهاد روسی وضع کرده است. این نهادها عبارت اند از اداره اصلی اطلاعات، سرویس امنیت فدرال و همچنین سه شرکت روسی که پشتیبانی های مادی لازم برای عملیات سایبری دو نهاد اطلاعاتی نام برده را فراهم می آوردهاند. این ها جدا از چهار افسر اداره اصلی اطلاعات روسیه است که هریک جداگانه هدف تحریم های جدید ایالات متحده امریکا قرار گرفته اند. اوباما همچنین در بیانیه خود از ٣٥ دیپلومات اخراجی به عنوان عوامل اطلاعاتی نام برده و اعلام کرده این افراد که از سوی وزارت خارجه امریکا عناصر مطلوب شناخته شدهاند، ٧٢ ساعت فرصت دارند تا خاک ایالات متحده را ترک کنند. گذشته از این ها و البته اقدامات دیگری که شرح آنان به گفته اوباما در اختیار رسانهها قرار نخواهد گرفت، تحریمهای اعمالی جدید حق دسترسی دیپلوماتهای باقی مانده روس به دو مجموعه ساختمانهای اداری- مسکونی در مریلند و نیویورک را که به گفته مقامات امریکایی محل فعالیتهای جاسوسی بودهاند، لغو خواهد کرد. این در حالی است که وزارت خارجه امریکا نیز در بیانیه ای، اخراج دیپلوماتهای روس را نه صرفا پاسخی به مداخله سایبری روسیه در انتخابات ماه نوامبر، بلکه واکنشی به روند رو به افزایش آزار و اذیت دیپلوماتهای امریکایی در خارج از مرزها دانسته است. گزارشها حاکی از آن است که شمار دیپلوماتهای امریکایی که با وجود مصوونیت قضایی شان، در ١٢ ماه اخیر به اتهام جاسوسی از سوی پولیس روسیه تعقیب و آزار و اذیت شدهاند، افزایش چشمگیری داشته است. / ش
بامداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۱۶ـ ۲۱۳۱
توافق کنفرانس بروکسل دستاورد است یا خونبها ؟
داکتر آرین
تاریخ بیست و پنج سال اخیر افغانستان غمبارترین، وحشتناک ترین، ارتجاعی ترین و پرفساد ترین دوره های است که میهن ما تا بحال بیاد دارد، در این دوره که رژیم های دست نشانده و مزدور یکی پشت دیگر صاحب مال و جان مردم افغانستان شدند، همواره دست به کشتار مردم، چپاول خلق، دزدی بیت المال و ثروتهای ملی کشور زده اند، میزان غارت و فساد در این زمان به حدی عظیم و نحوه چپاول تا به حدی گستاخانه است که نه تنها گروه های مافیایی و حلقات خائن در این جنایات گسترده شریک اند و آنرا رهبری می نمایند، بلکه دولت های سه گانه ای مجاهدین، طالبان و تکنوکراتان جهادی- طالبی نیزعملا ابزار دست مقاصد غارتگران بزرگ و نمونه بارز از غضب دارایی های عامه، کشت و قاچاق مواد مخدر و شریک جرم و سمبول فلاکت انگیز ترین صفاتی چون آزمندی، طمع، جنایت، خیانت و فساد بوده اند که در احصایه ها و گذارشات سازمانهای بین المللی همه ساله به این« صفات خوب » مقام های! اول و دوم و سوم را با افتخار از آن خود می نمایند.
با این وصف آقای صلاح الدین ربانی در مصاحبه خویش با خبرنگار« بی بی سی» در حالی که نهایت خوش بود جلب کمک 15 میلیارد دالری را در کنفرانس بروکسل از « بزرگ ترین دستاورد خود» تا به حال در سمت وزارتش خواند، اما نگفت که از این دستاورد چه گونه استفاده خواهد شد و آقای عبدالله عبدالله این کمک ها را « دل گرم کننده » توصیف کرد.
آیا این کمک ها بازهم به جیب جمعی از چکمه لیسان و چاکر مآبان و گماشته گان ریخته خواهد شد؟ و یا اینکه از این کمک ها در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهت ایجاد زیرساخت های جامعه، به خاطر رسیدن به برخوداری نسبی مردم از صحت و سلامت و رفاه، رشد تعلیم و تربیه و فرهنگ از آن استفاده می گردد.
طوریکه دیده می شود، از همین حالا روشن است که این کمک ها مانند صدها میلیون دالر دیگر حیف و میل گردیده و اگر صریح تر گفته باشم به جیب زمامداران افغانستان، خانواده های شان، دوستان و سناخوانان شان خواهد افتاد و آشکار است که بازهم نه شکم گرسنه ای سیر و نه کلبه فقیری از این کمک ها گرم خواهد شد. آرزو دارم که این قضاوتم بر پایه ظن و گمان باشد، زیرا از یک طرف این کمک ها خونبهای مردم افغانستان است، خونبهای هزاران طفل که بی مادر شده، هزاران جوان که بی پدر شده و به صد ها نوجوان و پیر که جام شهادت را در جنگ ها میان قوای خارجی و تروریستان نوشیده اند، این کمک ها در ازای دومیلیون انسان گرفتار و محتاد به مواد مخدر و هزاران معیوب و معلول جنگی پرداخته می شود و از جانب دیگر دولت افغانستان به خاطر جلب و گرفتن کمک جامعه جهانی حاضر به پرداخت تاوان عظیم شده و خطر بزرگی را قبول نموده است و قماری به حساب مردم افغانستان زده که برد و باخت آن نامعلوم است، زیرا این کمک ها را در مقابل پذیرفتن و دیکته سیاست دولت های خارجی و دادن اجازه به پایگاه های نظامی در خاک افغنستان در یافت می نماید. آیا می دانید که اگر رییس جمهور منتخب مردم امریکا آقای ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری پیروز نمی شد خطر درگیری جنگ جهانی وجود داشت؟ یعنی در صورت جنگ و مناقشه میان قدرت های بزرگ جهان اولین راکت های مرگبار اتمی طرف مقابل، به خاک افغانستان اثابت می کرد، آیا زمامداران افغانستان به عاقبت وحشتناک این جنگ تباه کن گاهی فکر کرده بودند؟ از جانب دیگر در حالیکه همسایه گان ما حضور قوای خارجی را در سرحدات خویش تهدید برای تمامیت ارضی خویش تلقی می نمایند افغانستان بنا بر مجبوریت های اقتصادی خلاف خواست همسایه گان به حضور پایگاه های نظامی خارجی در خاک خویش موافقت نموده است،اگر واضح تر بگویم، زمانی که یک طالب جاهل از مدارس کویته با یک کیلوگرام مواد منفجره و یک میل سلاح داخل خاک افغانستان می شود، فغان دولت افغنستان تمام جهان را می پوشاند که پاکستان در امور داخلی ما مداخله می نماید، اما دولت افغانستان گاهی متوجه شده که پایگاه های خارجی را با صد ها « تن » مواد منفجره و عصری ترین سلاح ها و مدرن ترین اردو در خاک خویش جای داده است که همسایه گان ما آنرا دخالت و مداخله افغانستان در امور داخلی خویش تفسیر می نمایند.
بلاخره این کمک ها بهای تطبیقات نظامی است که چهل و چند کشور جهان در خاک افغانستان به خاطر محو و مبارزه با تروریزم انجام دادند و برگشتن، که نتیجه آن تروریست و حملات تروریزم کم نه، بلکه زیاد هم شد.
پس این کمک ها بهای جان های پاکی است که در مبارزه با تروریزم شهید شده اند و پاداش قهرمانانی است که همین اکنون با جانوران دست به گریبان اند و جسورانه از میهن و مردم خویش دفاع و ایستاده گی می نمایند، برای آنکه آنان را گرامی داشته و به این ها احترام بگذاریم نباید به کسانی که چپاول و دزدی بی رحمانه این کمک ها را در سر می پروراند این اجازه را داد و یا « سرجوال » را گرفت، این «عمل صالح » از رییس جمهور کشور آغاز می شود در افغانستان مردم می گویند که: « آب از بالا خیت» است، یعنی اگر زمامدار بصورت جدی جلو خیانت را بگیرد زیر دستان قدرت خیانت را ندارند و این واقعیت و حقیقت برای همگان آشکار است که حاجت به شرح دادن ندارد.
واقعیت و حقیقت تلخ تر از آن، این است که کمک های چند میلیارد دالری کشورهای جهان به افغانستان بیشتر شباهت به « تریاک » دارد، که انگلیس ها در کشور هند کشت و به مملکت چین صادر می کردند، برای زمامداران دولت افغانستان کمک های جامعه جهانی به « تریاک » مبدل شده است که دولت را به یک سازمان عاطل و باطل تبدیل نموده و قدرت کار و جنبیدن و ابتکار را از آنان سلب کرده است آنها مانند « لت های سلطان محمود » از یک کنفرانس تا کنفرانس دیگر خواب اند و بی صبرانه انتظار تدویر کنفرانس بعدی را می کشند، اما دولت افغانستان این سخن را آویزه گوش خود کند: در شرایط نوین جهانی و مناسبات نو بین المللی ممکن که آخرین دور از کمک های جامعه جهانی به این پیمانه و وسعت برای افغانستان باشد، به این سبب باید هر دالر و هر سنت آن در جایش به مصرف برسد و از کشورهای کمک کننده خواهشمندم تا سطح بازخواست را بالا برده و از مدارک و مصارف آن بصورت جدی پرسش، استیضاح و مطالبه نمایند که این توانایی و تجربه را دارند، یعنی در کشورهای خویش یک رییس جمهور را به خاطر ده هزار دالر اسراف از بودجه دولت نه دزدی، بلکه اسراف به محکمه می کشانند که تمام زنده گی و حیثیت سیاسی اش در نزد مردم برباد رفته و اعتبار خود را دست می دهد، ولی در افغانستان میلیونها دالر تا به حال دزدی شده و هیچ محکمه بین المللی وجود ندارد که از این فاجعه پرسان نماید، زیرا فساد دولتی نابودی جامعه و با « پخته کشتن » است، در افغانستان می گویند:« غریب را نکش، نانش را بگی ».
آخر سخن اینکه: ورق در تاریخ برگشته است تروریزم و بنیاد گرایی در جهان اهمیت، قدر و قیمت دیروزی خود را ندارد و نباید کمک های جامعه جهانی برای افغانستان بیش تر از این، جهت تربیه و پرورش تروریزم و بنیادگرایی مصرف شده و با رهبران معلوم الحال آنان تقسیم شود، این کمک ها برای مردم افغانستان است و دولت افغانستان مجبور و مکلف است تا از چگونه گی مصرف آن برای مردم و جامعه جهانی گذارش بدهد و ضرور نیست که بیشتر از این از جهل و بی سوادی توده های نا آگاه استفاده کرده بازهم با تکرار لاطایلات بی پایه و بی اساس مردم را فریب داده و آخرین کمک ها را بدزدند. از مواخذه ای خداوند که نمی ترسید از قضاوت تاریخ و از خشم خلق بترسید.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۵/ ۱۶ـ ۲۱۲۷
دوستـم
داکتر آرین
« دوستم» نام کتابی است که زنده گی نامه پر تب و تاب و پر فرازو نشیب مردی را به تصویر می کشد که یک عمر در مبارزات طبقاتی، ملی و مترقی افغانستان جایگاه و نقش داشته است، مردی که در دامان خانواده ای سخت محروم و زحمتکش در یک شهر دور افتاده افغانستان رشد می کند و پا به پای تمام محرومیت ها، دردها و حرمان های زحمتکش ترین لایه های اجتماعی بزرگ می شود. این مرد در نوجوانی با زدودن ابهام و خیالات از پیرامون ذهن و اندیشه اش به مبارز آگاه و دلیری در دفاع از تمامی دردها، محرومیت ها و بی عدالتی های اجتماعی مبدل می شود و بر میدان حوادث روزگار داخل نبرد شده و به قهرمان شکست ناپذیر مبدل می گردد. نویسنده این کتاب زنده یاد داکتر حنیف بکتاش با ذکرجالب ترین خاطرات خود از آقای دوستم وازمیهن دوستی خدشه ناپذیر او و از عشق و علاقه فراوان او به فرهنگ های مختلف مردم افغانستان و به خصوص فرهنگ پویایی باشنده گان سمت شمال افغانستان یاد نموده و به این نکته هم پرداخته بود که چطور این جنرال بی هراس و شجاع به « دوستم » مشهور شده و این کلمه بلاخره تخلص اش شد.
نگارنده آرین، با جنرال قهرمان دوبار ملاقات نموده ام بار اول در کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان که من کارمند و خدمتگذار حزب خویش در آنجا بودم و بار دوم در لندن که رفیق انور انصاری و شخصیت بزرگ و سیاسی افغانستان جناب سید جعفر آغا هم در همان مجلس تشریف داشتند، با تاسف هر باری که با رفیق دوستم گرامی ملاقات نموده ام افغانستان و مردم آن در شرایط سخت و بحرانی قرار داشت و تمام هوش و گوش جنرال عزیز همواره مصرف دفاع از هجوم بیگانه گان و مزدوران داخلی آن بود و فرصت مساعد نشد تا از خودش و از فامیلش بپرسم، به همین خاطراز شرایط جنگ تحمیلی و اعلان ناشده و وضع در میهن پرسان می نمودیم، جنرال گرامی در حالی که با ما نشسته بود و به سوالات ما جواب می گفت، در عین زمان از حال و احوال وطن و شرایط جنگی در افغانستان هم هر پنج دقیقه اطلاع می گرفت، پرسان می کرد که وضع آب و هوا چطور است؟ چند درجه است؟
مبارزات دوستم گرامی در چهل سال اخیر مبارزه به خاطر رسیدن به واقعیت، حقیقت، ترقی و دموکراسی در افغانستان است که همواره توطیه های ارتجاع و استعمار را درهم شکسته و پیروزمندانه راه را برای مردم افغانستان گشوده و در پهلوی آنان سنگر به سنگر جهت آزادی، عدالت و دموکراسی رزمیده است.
به این سبب به آقای غنی می گو یم که برای شما پنجاه سال دیگر ضرورت است تا آنچه که دوستم گرامی می گوید، شما آنرا بفهمید و هوشدار می دهم که اگر جنرال قهرمان ترا « پوف» بکند فردا نه تو ونه بوت پاکان دور و برت است، بیست و پنج سال است که مردم افغانستان شما نوکران زر و زور و تروریزم و بنیاد گرایی را تحمل می کنند و در این امید اند که، اگر فردا خوب شود و یا پس فردا خوب شود، اما افسوس که شما از «جنسی » نیستید که به انسان، انسانیت، دموکراسی، حقوق بشر، ترقی و خوشبختی میهن و مردم تان متهعد و آنرا مراعات نموده و وفادار باشید.
رییس جمهور انتخاب شده ای مردم افغانستان! وضع در افغانستان مانند ارگ ریاست جمهوری نیست که شب ها زیر چراغ های رنگا رنگ آن قدم می زنید و خود را حاکم مستبد و مطلق العنان مردم بی چاره، بی نان، بی خانه، فقیر، بی پا، بی دست وبی چشم و کشوری که در آتش ظلم و بی مسوولیتی های شما می سوزد می دانید و فخر می کنید، یک بار به خود بیایید و فکر کنید با عقل سلیم! من حتا خجالت می کشم که بعضی از دوستانم را تشویق نمودم تا به شما رای اعتماد بدهند.
آقای غنی اگر شما به این باور هستید که مانند دولت اوباما دولت جدید ایالات متحده امریکا با شما دزدها و قاچاقبران مواد مخدر همکاری می نماید و سر جوال را می گیرد و بازهم جان کیری پیدا خواهد شد و به داد تان خواهد رسید، بدانید که اشتباه بزرگی را مرتکب شده اید، در تاریخ جهان دیگر ورق برگشته است و جایی برای تروریزم و بنیاد گرایی وجود ندارد، تروریزم که شما در افغانستان از آن پشتیبانی می نمودید و می نمایید و آنرا رشد می دادید دیگر به زباله دان تاریخ سپرده شده و بقایای آن هم سپرده می شود، به این خاطر اگر که هوشیار هستید و می خواهید در قدرت که ازجان کرده هم بیش تر دوستش دارید چند روز اضافه تر بمانید به تروریزم و توطیه نه، بلکه به مردم به نیروهای مترقی و وطنپرست مراجعه نمایید، نه به جنایتکاران مشهور و بین المللی که در لیست سیاه دولت های بوش و اوباما قرار داشت، نه به مشوره های دولت های کثیف عربی و « خردجال های » قاتل هزاران انسان بی گناه، همین حالا برایت می گویم که نوبت دولت های عربی که حامی تروریزم هستند می رسد، جهان انسانیت و نظم واقعا نوین که در جهان عنقریب به وجود خواهد آمد در محکمه واقعا بین المللی زمامدارن کشورهای که به تعلیم، تربیه و تولید تروریزم مصروف اند کشانیده می شود. به همین دلیل برای شما پیشنهاد می نمایم که دست از توطیه و ترور باید دولت افغانستان بردارد. مردم ما می گویند که « شاه بخشیده شاقولی نمی بخشد» در حالی که سیاست جهانی دیگر طرفدار تروریزم نیست از دست شما هم چیزی ساخته نخواهد شد. به خاطری که حرف های من مغرضانه جلوه نکند، من یک بار دیگر توجه جهانیان و شما را به « طرح برای رسیدن به صلح » را جلب می نمایم که در ماه فبروری امسال نوشته ام و در آرشیف سایت های وزین بامداد ، وطندار و آزادی رو موجود است.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۶ـ ۲۱۲۲
چالش های عمده داخلی و شیب ملایم اصلاحات داخلی و سیاست خارجی میرضیایف
فرزاد رمضانی بونش
انتخابات ریاست جمهوری ازبیکستان ۴ دسامبر (۱۴ قوس) در این کشوربه پایان رسید و از بین نامزدهایی چون: سرور آتمرادف از حزب دموکراتیک میلی تیکلانیش، شوکت میرضیایف از حزب لیبرال دموکراتیک، حاتمجان کتمانف حزب خلق دموکراتیک و نریمان عمرف از حزب سوسیال دموکراتیک ، میرضیایف که از سال ۲۰۰۳ به عنوان نخست وزیر ازبیکستان و پس از درگذشت اسلام کریموف، رییس جمهور موقت در صحنه قدرت حضور داشت با کسب ۶۱. ۸۸ در صد آرا پیروز و رییس جمهور این کشور معرفی شد. در این میان نوشتار زیر به چالش های عمده فراروی داخلی و وی و نگاه وی به انجام اصلاحات با شیب ملایم در عرصه داخل و خارج پرداخته می شود.
چالش های عمده داخلی و شیب ملایم اصلاحات داخلی میرضیایف
در واقع هر چند برخی معتقدند که دولت در کنار امنیت آفرینی موضوع ثبات در رویکردهای اقتصادی علیرغم بحران مالی و پولی در منطقه، رضایت بیشتر مردم را فراهم آورده، اما عمده چالش رهبر نوین همچنان اقتصادی است. در این حال بانک جهانی در پیش بینی اخیر خود اعلام کرد رشد اقتصادی در منطقه آسیای مرکزی در سال آینده ۳.۲ درصد و اصطلاح نا امید کننده را برای این رشد بکار برد. در این بین باید توجه داشت که در عرصه داخلی جمعیت ۳۰ میلیون نفری کشور و میراث دولت اقتدارگرا با چالش اقتصادی بیکاری، دستمزد پایین، کاهش پول های ارسالی کارگران مهاجر روسیه (کارگران مهاجر حداقل دو تا سه و نیم میلیون نفر و بیش تر در روسیه) ، کمبود گاز، بازار سیاه ارز و تفاوت گسترده نرخ رسمی و بازاری، تورم، تسلط زیاد دولت بر اقتصاد، مشکلات سیستم های آبیاری و مساله آب، سرمایه گذاری خارجی اندک و.. روبرو بوده است. در بعد دیگری نزدیک به شصت درصد از جمعیت سی میلیونی جامعه در حالی زیر ۳۰ سال هست که با افزایش نارضایتی طبقه متوسط و جوانان روبرو بوده و تهدیدات امنیتی و افراط گرایی جهادی، از جمله جنبش اسلامی ازبیکستان همچنان وجود درد. گذشته از این در حالی که عملا دختر مهم پیشین کریموف یا گلناره از سال ۲۰۱۴ از جانشینی بالقوه ریاست جمهوری حذف شده وضعیت کنونی چینش در بدنه قدرت خود چالش نوینی برای ضیایف است. در این بین آینده افراد و جایگاه های یولداشف ، عظیمف و عنایتف ، نوع کنش اپوزسیون کوچک زیر کنترل شدید امنیتی داخلی، گروه های قدرتمند افراد سمرقند، تاشکند و فرغانه، نگاه به نوع اصلاحات اساسی قانون اساسی در زمستان ۱۳۹۳ (که نظام کشور به نیمه پارلمانی تبدیل شد) هم چالش های مهم و بنیادین است. در کنار این نیز باید توجه داشت که چالش برخورد با حزب جانبدار آزادی قراقالپاقستان با ادعای بیش از یک سوم کشور، نوع رابطه با اقلیت مهم تاجیک چون بخارا و سمرقند و تاثیر گذاری احتمالی آنها در هر نوع افزایش تنش در روابط تاجیکستان و ازبیکستان (رحمان در گذشته گفته بود این شهرها روزی به تاجیکستان بازگردانده می شود)، تداوم یا گشایش در سیاست زبانی ازبیکستان، برخورد با رهبران جامعه مدنی فعالان حقوق بشر و.. هر یک به نوبه خود می تواند چالشی در حوزه های سیاسی ، اجتماعی و امنیتی دولت تاشکند باشد.
در این میان به نظر می رسد میرضایف با حفظ سیاست ها و تاکتیک های کریموف برخی اصلاحات آهسته با شیب ملایم را در حوزه داخلی اجرا کند. در واقع وی هر چند مشهور به سرسختی و خشونت فیزیکی و نزدیکی به اندیشه کریموف مشهور است، اما پس از حدود ۱۳سال نخست وزیری وضعیت جمهوری ازبیکستان را می شناسد و با توجه به رویکردهایی چند ماه گذشته چون نوع مدیریت بحران جانشینی بدون شورش داخلی و نمود بیرونی اپوزیسیون داخلی و خارج نشین تغییر جهت گیری های سیاسی اقتصادی رویکردهایی با هدف انجام اصلاحات و تصویب قانون مبارزه با فساد، آزادسازی بازار ارز ، جلب سرمایه گذاری خارجی اصلاحات آرام را در نظر دارد. این امر در حوزه های گوناگونی چون توجه به احداث مناطق آزاد تجاری در ولایات، تنوع بخشیدن به اقتصاد، جلب سرمایه گذاری خارجی، بهبود جدی فضای اقتصادی و تجاری و ورود سرمایههای خارجی (۴۰ میلیارد دلار برای پنج سال آینده ) ، پشتیبانی از بازرگانی و جذب سرمایه گذاری خارجی ، برنامه مبارزه با فساد، کاهش نقش برجسته و زیاد مالکیت دولتی در بخش های راهبردی، اصلاحات تدریجی اجتماعی و... تلاش خواهد کرد تا بدون شتابزده گی و حفظ ثبات و جلوگیری از اغتشاشات اجتماعی بر کاهش نارضایتی اجتماعی و افزایش فعالیت های اقتصادی و نوسازی تاکید کند.
شیب ملایم اصلاحات در سیاست خارجی میرضیایف
در دوران رییس جمهور پیشین ازبیکستان به نگاه برخی سیاستی انزواگرایانه و برخی دیگر پاندولی و متوازن را مدنظر داشت. در این مسیر میرضیایف مجری برنامه های کریموف بود در سال های گذشته سیاست خارجی اصولی چون عدم عضویت در بلوک های نظامی، عدم مشارکت در عملیات حفظ صلح، عدم میانجی گری خارجی در کشورهای آسیای مرکزی و.. را در نظر داشت و درهمین مسیر عدم عضویت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا و بی توجهی به امنیت جمعی مدنظر بود. اما در وضعیت نوین اگر به رویکردهای چند ماه گذشته میرضیایف توجه کنیم دعوت از ناظران غربی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ، تشدید تبادل هیاتها بین ازبیکستان و تاجیکستان، بهبود روابط با همسایه گان و برخی بازیگران دیگر منطقه ای چون ترکیه نشان از نگاهی نوین به سیاست خارجی است. در این میان به نظر میرسد چین همچنان بهترین شریک ازبیکستان به شمار رود. چرا که از یک سو پکن بدون در خواست های غربی چون حقوق بشر و آزادی سیاسی آماده همکاری است و از سویی نیز به دلیل تحریمهای غربی و رکود در اقتصاد، چین برای سرمایه گذاری در ازبیکستان جایگزین خوبی برای مسکو ( با درخواست های گسترده سیاسی و اقتصادی) است لذا توجه به روابط ابعاد نوینی خواهد یافت.
در بعد دیگری برخی ضیایف را طرفدار روسیه میدانند. در این بین دیدار وی با ولادیمیر پوتین و سخنان پوتین در مورد پیروزی قاطع میرضیایف و دعوت وی به مسکو در کنار دیدار وزیران دفاع روسیه و ازبیکستان و تمرکز بر گسترش همکاریهای نظامی و دوجانبه برای سال ۲۰۱۷ میلادی، اقدامات مشترک و تحکیم پتانسیلهای نظامی و مدرنیزه، تجهیز نیروهای مسلح ازبیکستان با فناوریهای روسیه تا سال ۲۰۲۰ میلادی نشان از آغاز روندی نوین در روابط دو کشور است. در همین میان به نظر میرسد تلاش مسکو نیز برای متقاعد کردن تاشکند به ورود به اتحاد اقتصادی اوراسیا و سازمان پیمان امنیت جمعی و افزایش مبادله تجاری گسترده تر شود
در حوزه ای دیگر با وجود تعطیلی مرکز رییس دفتر ناتو در تاشکند ازبیکستان ، سفر اخیر معاون دستیار وزیر امور خارجه امریکا در امور آسیای جنوبی و مرکزی به ازبیکستان، استراتژی جدید امریکا در بازگشت به آسیای مرکزی و رفع ادعاهای در مورد «نقض حقوق بشر در ازبیکستان» ممکن است تاشکند را وادارد تا برای حداکثر رسانیدن منافع سیاسی، مالی و اقتصادی گام هایی برای حفظ توازن بردارد.
گذشته از این به نظر می رسد از یک سو هر چند کریموف با چهار کشور همسایه خویش در آسیای مرکزی روابط متشنج داشت، اما بنا به اعلام میرضیایف، آسیای مرکزی در دیپلوماسی خارجی تاشکند در اولویت قرارخواهد گرفت. در این تبریک هر یک از رهبران ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان و فوری تاجیکستان بعد از پیروزی « میرضیایف » کاهش تنش و یا لغو ویزا برای ساکنان مناطق مرزی، عدم طرح نیروگاه برق آبی راغون در سخنرانی امسال وزیر امورخارجه ازبیکستان در نشست مجمع عمومی، در کنارتوجه تاشکند به حفظ جایگاه ژیوپولیتیک ازبیکستان در کنار رقابت با قزاقستان، دوری از اقدامات تند چون مسدود کردن راه آهن، در اولویت بودن عدم تحریک مناقشات منطقه ای ،حل مشکلات امنیت انرژی و مرزها و اختلافات مرزی حل نشده و ناحیه های جداشده در عین رقابت های منطقه ای بر سر آب و منابع دیگر و نیاز ازبیکستان به آب قرقیزستان و تاجیکستان همه گی بسترهای نوینی برای تنش زدایی منطقه ای از سوی تاشکند است.
آنچه مشخص است برنامه پیش از انتخابات « شوکت میرضیایف » در مورد انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و اقتصاد باز ازبیکستان و جذب سرمایه های خارجی بدون سیاست خارجی خوب و بدون تنش غیر ممکن است. در این بین در سیاست خارجی رهبر نوین تغییر گسترده رویه سیاست خارجی با توجه به چارچوب اصلاحات اساسی قانون اساسی مدنظر نیست، اما همچنان توازن پایدار بین منافع قدرت های بزرگ جهان روسیه، امریکا، چین، اتحادیه اروپا و گسترش آرام و ملایم روابط با کشورهایی همسایه و منطقه ای مد نظر خواهد بود. چنانچه سفر اردوغان به ازبیکستان پس از یک دوره سرد در روابط و اظهار امیدواری وی در مورد نخستین سفر خارجی رییس جمهور آینده ازبیکستان به ترکیه و تعمیق روابط دوجانبه و در کنار آن احتمال بهبود در روابط تاشکند با ایران، اتحادیه اروپا و سایر بازیگران نیز می تواند قابل درک باشد.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۱۶ـ ۲۱۲۶
جنرال دوستم نماد شجاعت و وطن پرستی
عبدالوکیل کوچی
ده ها سال قبل رهبران دولت دموکراتیک و مرد می افغانستان گفته بودند که حکمرانان پاکستانی دشمن مشترک و آشتی ناپذیر مردم افغانستان است . ولی در آن زمان بخشش های سخاوتمندانه دالر وکلدار چون پرده ای بروی واقعیت ها پیچیده بود که احساس مخالفین دولت را منجمد و دانستن آن را برای شان ناممکن می ساخت .اما تاریخ درچهار دهه اخیر نشان داد که پاکستانی ها وحامیان بین المللی شان ازهمان آغازجنگ تا اکنون هیچ گاهی به مردم افغانستان رحم نکرده ودر ازآ دالر و کلدار خون میلیون ها هموطن ما را بi زمین ریختند .
چنانچه پس از فروپاشی دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان وایجاد دولت مجاهدین نیز دسایس جنایت بار وحملات مرگ باری را در کشورما با وحشیانه ترین شکل آن در وجود جنگ های تبه کن تنظیمی ، طالبی ، القاعده ، سایرگروه های تروریستی و پسان ها داعشی راه اندازی کرده و تا به حال ادامه دادند. اخیراً دولت های بوجود آمده درافغانستان مولود بحران های سیاسی ، رویداد های نظامی و شرایط حضور نیروهای خارجی درکشوربا پایه های لرزان ، ضعف مدیریت وبی کفایتی درعمق بحران ها قرار دارند .
درحال حاضردولت افغانستان که خودش را وحدت ملی می خواند خود در گرداب نفاق ، بدامنی ، قانون شکنی ، فساد ، سوی اداره ، ظلم ، بی عدالتی تعصبات قومی و نفوذ خرابکاران و دهشت افگنان عقب گرا دست وپا می زند که در قلمرو آن همچون گذشته ها نقل وانتقال گروه های خرابکار طالبان از مرزهای جنوب کشور به منظور حملات انتحاری و دهشت افگنی و باز کردن دهلیز عبورآتش در مرزهای آسیای میانه به سمت شمال کشور تشدید یافته؛ و اهالی بی گناه ولایات کندز ، بغلان و بدخشان ودیگر ولایات کشور قربانی حملات دشمنان خارجی و کم توجهی دولت ناکارآمد افغانستان می گردد که پیامد های مرگ بار آن کشورما را به پرتگاه نزدیک ساخته و سرنوشت آینده را مبهم .
عدم پشتیبانی لازم دولت از مدافعان وطن یعنی سربازان و افسرانی که با قبول قربانی تا آخرین نفس در راه دفاع از وطن در برابر تجاوزگران و اجیران پاکستانی شجاعانه می رزمند ، از کارشکنی وسبوتاژ برخی از نهاد های درون دولت پرده بر می دارد . چنانچه درین اواخرحضور شجاعانه جنرال دوستم در پیشاپیش جبهات پاک سازی برخی ولایات سمت شمال کشور از وجود طالبان و داعش ، برغم مواجه شدنش به حمله تروریستی دشمن، جان به سلامت برده و پیروزی های چشم گیری نصیب قوای دفاعی دولت گردیده است . اما عدم همکاری لازم دولت درمسایل یاد شده خشم واعتراضات بسیاری از انسان های مسوول ومتعهد را برمی انگیزد چنانچه به نقل از سایت وزین همایون اخیراُ آقای احمد بهزاد نماینده مردم هرات در پارلمان کشور اعلام کرده که خاموشی شورای امنیت ملی کشور در باره طرح ترور معاون اول رییس جمهور و حمله به تظاهر کننده گان جنبش روشنایی پرسش برانگیز است او می افزاید که بر اساس اسنادی که در اختیار داریم حمله بر تظاهرات جنبش روشنایی توسط مقامات دولتی در درون شورای امنیت سازماندهی گردیده است .
روی مساله دراینست درچنین شرایطی که دشمنان افغانستان تا دروازه های مرزی با آسیای میانه رسیده اند ، گلبدین از قلمرو آی اس آی و زرداد قاتل از کشور دیگر خواسته می شوند و جنرال دوستم این مدافع سرسپرده وطن به سارنوالی معرفی می گردد . به نظر می رسد این خود بیانگر افتضاح تازه ایست که درقبال حوادث خونین افغانستان شکل می گیرد . دولتی که ده ها قضیه وحوادث خونبار قابل بررسی داشته و از میان همه ، موضوع جنرال دوستم را پیگیری نموده در واقع توجه هموطنان عزیز را از ضعف وبحران امنیتی به سوی مسایل دیگری جلب می کند که حتا علاقمندی منابع خارجی را نیز به خود می کشاند چه پیامدی خواهد داشت.
جنرال عبدالرشید دوستم این فرزند راستین مردم افغانستان به جرم وطن پرستی ومقابله با دهشت افگنان به دسایس مخالفان مواجه گردیده وبه خصوص در دهه اخیر گاهی با محاصره منزلش در رابطه به افسانه اکبر بای و زمانی با مانور پرواز طیارات ، گاهی به افسانه ایشچی ها و زمانی به ترورجانش درسمت شمال و زمانی به ترور شخصیت اش مواجه می شود.
جنرال عبدالرشید دوستم رشادت وفدا کاری را از همان آغاز دوران مبارزه به صورت آگاهانه در صفوف مقدس سربازی دفاع از وطن منحیث سپاهی سنگر شکن در مقابل دهشت افگانان شجاعانه رزمیده ودرجبه مبارزه دفاع از وطن به حیث افسر ناب درمیدان نبرد درخشیده است . جنرال دوستم فرزند مردم از میان مردم برخاسته با جسارت و درایت نظامی اکثر مناطق کشور را از وجود نوکران زرخرید پاکستانی پاک کرده تجارب جنگی آموخته ودر راه دفاع از وطن به مقام های عالی جنرالی رسیده است .
جنرال دوستم به خاطرعقیم ساختن تجاوزات و دسایس دشمنان افغانستان با قوه اتحاد مردمی و نیروهای داد خواه وعدالت پسند چون سرباز قهرمان مردم و افسر دلاور مجرب و کار آگاه نظامی به خاطر دفاع از وجب وجب خاک افغانستان ومردمش درهرگونه شرایط دشوار با شجاعت ودلاوری در کنار مردم قرار داشته است چنانچه اخیراُ حضور این جنرال کاردیده در ولایت فاریاب و دیگر مناطق شمال کشور نقشه دسایس شوم دشمنان را خنثی نموده وآرامش را درین مناطق بازگردانیده است.
در حالی که مخالفین اش او را به قوم گرایی متهم می سازند ؛ ولی معلوم بود که مردم مناطق آزاد شده پشتون نشین ازسلطه طالبان چه گونه به استقبال دوستم شتافتند و پشتیبانی خود را از آن اظهار نمودند . قدرت نفوذی ونیروی مردمی دوستم در شمال کشور ومحل دهلیز عبوری دشمن چون نقطه استراتیژی در بازی های رقابتی قدرت های بزرگ ، موقف آنرا مهم وموقعیت آنرا دشوار ساخته است که با چنین تحرکات نظامی شجاعانه جنرال دوستم به خاطر درهم کوبیدن گروه های دشمن و نابود ساختن پایگاه های تروریستی موفقیت هایش برای دیگران غیرقابل تحمل و خودش را به یک چالش انتقام جویانه مواجه می سازند ولی حقیقت آنست که هرنهاد دولتی ومردمی که ازاتکای مردمی برخوردار باشد همیشه پیروز خواهد بود .
طوری که گفته آمدیم صدای جمع کثیری از روشنفکران وطنپرست افغانستان در رابطه به پشتیبانی از جنرال دوستم در داخل و خارج کشور وسیعاً بلند شده است آن ها اتهامات بی اساس در باره جنرال دوستم را رد نموده و از آن پشتیبانی خویش را اعلام کرده اند .
آنچه برای مردم افغانستان در رابطه به صلح و امنیت مایه امید واری است اتحاد سراسری وهمبسته گی قاطعانه مردم وبسیج آنان بدور فرزندان راستین و مدافعان صدیق کشور و نیروهای داد خواه وعدالت پسند که در میدان نبرد روشنی بر تیره گی افتخار ایثار و آزاده گی از خود بجا می گذارند . باید گفت که واکنش های تند ارگ ومنابع خارجی عزم جنرال دوستم را در امر دفاع قاطعانه از خاک وطن ومردم شریف افغانستان در تامین امنیت ، صلح ودموکراسی راسخ تر خواهد ساخت زیرا مردم حق شناس افغانستان در کنار فرزندان راستین خود قرار خواهند داشت. به امید تامین صلح و عدالت واقعی درکشور و جهان .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۶ـ ۲۱۲۱