بمباران سوریه ، یا نمایش اقتدار دونالد ترامپ برهمپیمانانش
تی یری میسان
گول ظاهر بازی ها دیپلوماتیک و پی گیری های کنفورمیسم رسانه های بزرگ را نخورید. آنچه امروز صبح در سوریه روی داد هیچ ارتباطی با گزارشات و نتیجه گیری های که از آن به شما عرضه کرده اند ندارد.
امروز صبح، ایالات متحده امریکا ۵۹ موشک کروز از مدیترانه به هدف تخریب پایگاه هوایی سوریه به نام الشعیرات پرتاب کرد. این حرکت یک جانبه به قصد تنبیه حمله کیمیاوی که به ارتش عرب سوریه نسبت داده اند انجام گرفت.
شگفت زده در مقابل وسعت حرکت ایالات متحده امریکا، همه مفسران فوراً نتیجه گرفتند که رویکرد دولت ترامپ روی مساله سوریه ۱۸۰ درجه تغییر کرده و گویی کاخ سفید سرانجام موضعگیری جبهه مخالفانش در ایالات متحده امریکا و همپیمانان بریتانیایی، فرانسوی و المانی را پذیرفته است.
ولی آیا واقعاً چنین است ؟
واقعیت با گزارشات تطبیق نمی کند
موشک های کروز امریکایی بی هیچ مانعی از منطقه زیر کنترول سلاح های نوین روسیه عبور کرده اند، در حالی که این تجهزات را معمولاً برای جلوگیری از ارتباطات و فرماندهی ناتو مستقر کرده بودند. با آگاهی به این امر که به گفته جنرال فیلیپ بریدلاو Philip Breedlove ، در مقام فرمانده ارشد ناتو، این جنگ افزارها به روسیه اجازه داد که در زمینه جنگ کلاسیک از ایالات متحده امریکا پیشی بگیرد. در نتیجه این تجهیزات می بایستی سامانه های هدایت شونده این موشک ها را مختل کنند، ولی عمل نکرده اند.
با این حساب دو فرضیه می تواند مطرح شود : یا پنتاگون پاسخ فنی نوینی را در اختیار داشته و یا اینکه تجهیزات بدست خود روس ها از کار انداخته شده بوده اند.
پدافند هوایی سوریه از مجموعه سامانه های اس ۳۰۰ زیر کنترول ارتش عرب سوریه و اس ۴۰۰ که بدست ارتش روسیه به خدمت گرفته می شوند تشکیل شده است. این سامانه ها دارای قابلیت رهگیری موشک های کروز است، گرچه این قابلیت ها هنوز آزمون جنگ واقعی را پشت سر نگذاشته است. این سامانه ها معمولاً به شکل خودکار واکنش نشان می دهند و می بینیم که عمل نکرده اند. هیچ موشک ضد موشکی نه از سوی ارتش سوریه و نه از سوی ارتش روسیه شلیک نشده است.
وقتی موشک های کروز ایالات متحده امریکا به اهداف خود شان اصابت می کنند، در واقع روی پایگاه نظامی سوریه فرود می آیند که کمی پیش کاملاً تخلیه شده بود. در نتیجه آشیانه، رادارها و هواپیماهای از کار افتاده قدیمی، انبارها و خانه های مسکونی را تخریب می کنند. با وجود این، دوازده قربانی بر جا می گذارند که ۶ نفر از آنها کشته می شوند.
در حالی که هیچ موشکی رسماً گم نشده، فقط ۲۳ و نه ۵۹ فروند از آنها به پایگاه الشعیرات اصابت می کند.
مفهوم این صحنه پردازی ها کدام است ؟
رییس جمهور ترامپ از بدو ورودش به کاخ سفید در پی تغییر سیاست کشورش بود، و بر آن بود که صورت بندی را به شکل همکاری جایگزین منازعات کنونی نماید. درباره مساله « خاورمیانه بزرگ » او تصمیم گرفت که سازمان های جهادطلب را از بین ببرد، و نه اینکه مثل رییس جمهور پیشین فقط به کاهش آنان بسنده کند.
در روزهای گذشته، ترامپ قانونیت جمهوری عرب سوریه و در نتیجه حفظ رییس جمهور بشار اسد که به شکل دموکراتیک برگزیده شده بود را باز شناسی کرد. او از رییس جمهور مصر، مارشال عبدل فتاح السیسی متحد سوریه استقبال به عمل آورد و به او برای مبارزاتش علیه جهاد طلبان تبریک گفت. علاوه بر این ترامپ کانال ارتباط مستقیم بین واشنگتن و دمشق را ایجاد کرد.
درهر صورت، مساله ترامپ این بود که همپیمانانش را متقاعد کند که با وجود همه سرمایه گذاریهای شان برای سرنگونی جمهوری عرب سوریه راهکار سیاسی او را به اجرا بگذارند.
مطمیناً ممکن است که رییس جمهور ترامپ در سه روز فقط با دیدن یک ویدیوی منتشر شده در یوتوب تغییر جهت داده باشد، ولی احتمالاً ممکن است که حرکت نظامی امروز صبح او در منطق حرکت دیپلوماتیک پیشین او باشد.
رییس جمهور ترامپ با چنین حمله ای مخالفان خود را خشنود کرده و پس از این عملیات نمی توانند مخالفتی داشته باشند. دیروز، هیلاری کلینتون برای پاسخ گویی به حمله کیمیاوی خواستار بمباران سوریه شده بود.
پس از آگاه کردن همه جهان و از جمله روسیه و سوریه، دونالد ترامپ فرمان شلیک موشک های کروز را روی پایگاه تخلیه شده صادر کرد.
دمشق با قربانی کردن این پایگاه و زنده گی چند نفر اجازه داد که عملیات گسترده ای علیه آنانی که جنگ افزار کیمیاوی به کار می برند آغاز شود. بر این اساس، تا امروز، سازمان ملل متحد یگانه افرادی که از این جنگ افزار استفاده کرده اند را شناسایی کرده است، و این افراد نیز جهاد طلبان بوده اند.
داعش نیز که از سوی فرماندهان بریتانیایی، فرانسوی و المانی از حمله ایالات متحده امریکا آگاه شده بودند، فوراً به حمص که از پایگاه هوایی محروم مانده بود حمله کردند.
در روزهای آینده خواهیم دید که چگونه واشنگتن و همپیمانانش به پیش روی های جهاد طلبان واکنش نشان خواهند داد. فقط در وهله است که می توانیم ببینیم که حرکت دونالد ترامپ و انتظارات ولادیمیر پوتین و بشار اسد برآورده واقع خواهد شد یا نه. ( ترجمه از حمید محوی )
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۹۰۴
« آن روز مهم تر»
با دستور ترامپ امریکا به پایگاه هوایی سوریه حمله کرد
سودابه رخش
« رییس جمهور اوباما، به سوریه حمله نکنید. جنبه مثبتی در کار نیست و جنبه های منفی زیادی دارد. باروت خود را برای روز مهم تر دیگری ذخیره کنید». این گزاره موضع سال ٢٠١٣ ترسایی دونالد ترامپ بود؛ یعنی درست در بحبوحه بحث و جدل ها درباره حمله ایالات متحده امریکا به سوریه. در آن زمان و پس از حمله کیمیاوی به حومه دمشق با هزار و ٥٠٠ کشته که اوباما آن را « خط قرمز» خود می خواند، واشنگتن یک قدم تا حمله ای تمام عیار به سوریه فاصله داشت، اما در نهایت ماجرا با توافق نامه ای برای خروج و امحای زرادخانه های کیمیاوی دولت سوریه فیصله یافت.
امروز و حدود سه سال ونیم پس از آن مخمصه، این دونالد ترامپ است که در مقام ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا تصمیم نهایی را می گیرد. تصمیم ترامپ که بدون موافقت کنگره امریکا و نهادهای قانون گذار این کشور گرفته شد، ( بامداد جمعه بین ساعت ٨ و ٩ پنجشنبه شب به وقت امریکا) اجرایی شد: بیش از ٥٠ موشک کروز « توماهوک » امریکا از دو ناو جنگی مستقر در دریای مدیترانه، پایگاه هوایی « الشعیرات» سوریه، واقع در استان حمص را مورد هدف قرار دادند.
حمله اخیر امریکا که اولین حمله واشنگتن به سوریه از زمان آغاز جنگ در این کشور است، همان پایگاهی را هدف قرار داده که به ادعای امریکا حمله کیمیاوی هفته گذشته به « خان شیخون» از آنجا هدایت شده بود؛ حمله ای که دست کم ٨٠ کشته و ٣٠٠ زخمی برجای گذاشت و امریکا، بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، را مسوول می داند. طنز تاریخ آنکه ترامپ در اظهاراتی مخدوش حمله کیمیاوی به ادلب را « فراتر از عبور از یک خط قرمز» و رد کردن « خطوط بسیاربسیار زیادی » اعلام کرده است. با این همه دولت سوریه این اتهام را رد کرده ؛ و روسیه، هم پیمان دمشق، هم می گوید سوریه به شهر « خان شیخون » در استان ادلب حمله کیمیاوی نکرده، بلکه انبار تسلیحات کیمیاوی مخالفان را در این شهر هدف قرارداده است. فارغ از صحت وسقم این خبر، نکته قابلاعتنا و غافلگیرکننده، تغییر موضع ناگهانی دونالد ترامپ در قبال سوریه و شخص بشار اسد و متغیربودن رویکرد دولت کنونی امریکا در صحنه جهانی است. مداخله ایالات متحده درسوریه را می توان خروج ناغافل ترامپ از ترجیع بند اظهارات چند ماه اخیرش مبنیبر « اولویت امریکا » خواند؛ رویکردی که دولتمردان امریکایی بر مبنای آن تمرکز بر داعش و سایر گروههای افراطی را دنبال می کردند و نه انتقال سیاسی در سوریه و برکناری بشار اسد. ترامپ خود پیش تر و در مناظرههای انتخاباتی ماه اکتوبر می گفت اگرچه بشار اسد را دوست ندارد، اما « او ، روسیه و ایران در حال کشتن داعش هستند».
همین چند روز پیش هم نیکی هالی، نماینده امریکا در سازمان ملل، در اظهاراتی متناقض با تصمیم کنونی دولت ترامپ چنین گفت: « اولویت ما دیگر نشستن و متمرکزشدن بر خروج اسد نیست».
رکس تیلرسون، وزیر خارجه امریکا، هم با نادیده گرفتن این واقعیت که بسیاری از مردم سوریه قادر به رساندن صدا و موضع خود نیستند، بر این باور است که « مردم سوریه باید درباره آینده بشار اسد تصمیم بگیرند».
دونالد ترامپ اما پنجشنبه شب به وقت امریکا از فلوریدا مقابل دوربین رسانه ها آمد و گفت: « امشب، دستور حمله نظامی با هدف مشخص را به یک پایگاه نظامی در سوریه صادر کردم که حملات کيمیاوی از آنجا صورت گرفته بود. برای امنیت ملی ایالات متحده امریکا حیاتی است که مقابل گسترش و استفاده از سلاحهای کیمیاوی مرگبار بایستد».
گرچه بسیاری از رهبران جهان در کنار رسانههای شرکتهای بزرگ امریکایی تلویحا از حمله امریکا حمایت کردند، اما بسیاری از متفکران و تحلیل گران جناح های مختلف به ترامپ تاختند و از این حمله انتقاد کردند.
گلن گرینوالد، تحلیل گر و برنده جایزه پولیتزر، یکی از کسانی بود که با توییتهای پی درپی خود، مداخله نظامی امریکا در سوریه را زیر سوال برد. به گفته این روزنامه نگار برجسته، نسنجیده گی این حمله حتا با استاندارد های دوستداران جنگ هم تکان دهنده بود. او همچنین با ارجاع به حمایت اکثریت رسانه های جریان اصلی از این حمله گفت: « رهبران سیاسی سراسر جهان می دانند که آسان ترین راه برای متحد کردن مردم پشت خود شان جنگ جدید است». به راهانداختن جنگ جدید برای منحرف کردن افکار عمومی از بحران های داخلی به راستی هم تکنیک جدیدی نیست و امتحان خود را در بسیاری از بزنگاههای تاریخی پس داده است. فارغ از تشابهات و تفاوتها، مارگارت تاچر نیز در زمان نخست وزیری خود و با بالاگرفتن انتقاد های داخلی، جنگی بر سر مالکیت جزایر فالکند با آرجنتاین به راه انداخت که به باور بسیاری برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی و نارضایتی های عمومی از اعمال برنامه های نیولیبرال او بود.
این البته گمانه ای است که به جهت توقف حملات امریکا به سوریه زیر پای آن خالی می شود. در کنار این، تفسیر دیگر و البته مبهم تری در کار است: برخی بر این باورند که ترامپ با یک حمله به پایگاه هوایی سوریه که نیروها و تجهیزات نظامی روسیه نیز در آن قرار دارند می خواسته از شر انتقاد های فراگیر و پیگیریهای قانونی درباره رابطه نزدیک دولت مردان امریکایی و پوتین خلاصی یابد.
این هم البته تحلیلی است که بیانیه شدیداللحن دولت سوریه و احتمال ادامه حملات امریکا به سوریه، آن را بی اعتبار می کند. این حمله حتا اگر به برهم خوردن روابط روسیه و امریکا منجر نشود، بی شک معادلات منطقه ای را برهم می زند و تهدیدی است برای مذاکرات صلحی که تا اکنون حتا در برقراری آتش بسی نیم بند هم ناکام مانده است. پیامدهای این حمله و آینده سوریه مانند بسیاری از اتفاقات جنگ سوریه در هاله ای از ابهام قرار دارد تا شاید زمانی دورتر تحقیق و تفحصی ریشه ای پردهها را کنار زند، اما این واقعیتی عیان است که مداخلات هیچ کدام از قدرتهای منطقه ای و غیرمنطقه ای نه در دفاع از مردم سوریه و کم رنگ کردن رنجی که می کشند، بلکه برای پیش بردن اهداف قدرتمندانی است که منافع شان هیچ گاه در کنار منافع مردم قرار نگرفته است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۵/ ۱۷ـ ۰۸۰۴
پدیده های تکاندهنده و رنج آور در دولت افغانستان
گرحکم شودمست گیرند درشهر،هرآنکه هست گیرند
علی رستمی
کشور ما نسبت به هر دوره تاریخی، امروز بیش تر دستخوش تغییر وحادثه های مشحون از رنج ومصیبت و بدبختی که توسط چهره های منحوس و مرتجع خایین به خاک وطن خلق می گردد ، دامن گیر است. ازیک سو بی امنیتی و جنگ خونریزی ، توسط نیروهای بنیادگرای اسلامی داعش و طالب القاعده این گروهک های ساخته وبافته کشورهای غربی جریان دارد، که هرروز ابعاد وسیع و تکاندهنده را احتوا می نماید؛ از جانب دیگر تشتت فکری و فرار مغزها ونخبه گان ودانشمندان علمی وفرهنگی جای خود را به عده یی از پلید و اوباش ترین نیروهای استفاده جو و رشوه خور خایین به خاک وطن که درمقابل پول برای اعمار قصرهای مجلل وموترهای سیاه ضد مرمی شرف وناموس وطن را می فروشند،میدهند. این عده افراد خایین ، جاهل ، اراذیل واوباش درجمله وکلای پارلمان که بالاترین ارگان مقننه کشوررا تشکیل می دهند، با زور، پول رشوه و تهدید وارعاب بالای مردم خود را به صفت نماینده تحمیل و چوکی ها ی آنرا غضب کرده اند. نه تنها ازسواد کافی برخودارنیستند، بلکه درقوانین ملی وبین المللی ذره ایی اگاهی علمی و دانش مسلکی ندارند، که باعث ایجاد چالش ها وعدم تحقق تصمیم گیری درست و انسانی ، برضد منافع علیای وطن مردم قرار می گرند.این ها تنها برای منافع شخصی وگروپی و پر کردن جیب های خویش این کرسی ها را اشغال نموده اند، و ازطریق اخذ رشوه واستفاده ازمقام خویش مصارف که برای وکالت شدن به مصرف رسانیده اند، با تلف شدن واز بین بردن هزاران هموطن کشورما آنرا جبران می نمایند، ومطابق خواست زورمندان دولتی وگروه های تروریستی عمل می نمایند. ازجمله تصمیم گیری اخیر پارلمان افغانستان درمورد سه وزیرارشد امنیتی کشور بعد ازاستیضاح در پارلمان به وظایف شان ابقا و گماشته شدند. نظربه مصاحبه ها و نظریات وصحبت های عده یی از وکلایی با شرف مردم ، موضوع رشوه دادن به عده یی از وکلا ازجانب حاکمان دولت وخود وزیران دفاع، داخله وامنیتی دولتی را در صحن دهلیزهای پارلمان پیش از آغاز تدویرجلسه درمحضرهمه افشا کردند ، معلوم شد که وزیران توسط زور وپول براات گرفته اند. اما سبکدوشی آنها، بخاطر غفلت وعدم به موقع تدابیر واقدام اپراتیفی وآماده گی سطح احضار محاربوی به شکست مواجه شد. بناً دلایل نامعقول وفریبکارانه و نیرنگ آمیزشان مورد قبول اکثریت وکلایی ناجور و استفاده جو قرارگرفت. این سازش پارلمان کشور با وزیران مسلح کشور خلاف نورم ها ارزش های قانون استیضاح بوده وسطح بازپرسی و جواب گویی را درکشور ضعیف ساخته ، و زمینه استفاده جوی بیش تر وعدم مسوولیت پذیری را در میان سایر کارمندان بلند پایه دولت جمهوری اسلامی افغانستان ارتقا داده و روند تامین گسترش عدالت اجتماعی ومسوولیت پذیری را رادرمقابل قانون دراینده کمک رنگ خواهد ساخت.این رویکرد پارلمان پیوند میگرد، که « آب ازچشمه گل الود هست » یعنی مسوولین حکومت وحدت ملی براساس سازش واسطه و رشوه توسط بیگانگان بالای مردم تحمیل شده نه از طریق رای پاک و شفاف مردمی گویند:
خشت اول گر نهد معمارکج تا ثریا می رود دیوارکج
از لشکر کشی ناتو وامریکا درکشورما برای سرکوبی تروریستان بنام طالب والقاعده ۱۵ سال می گذرد؛ دراین مدت هیچ نوع رویکرد اقتصادی بنیادی که درتکامل وتغییر زنده گی اقتصادی ، و ایجاد پایه های عدالت اجتماعی وسیاسی مردم موثر گذار باشد بوجود نیامده است. تنها با ایجاد سازمان های مدنی و با مصرف گزاف برای شان شوکت اداری، و از طریق آنها میل وحیف پول های سرازیر شده نهادهای بین المللی ازجمله کشور امریکا که نظر به گزارش سران بلند پایه نظامی و سنای امریکا، تا به حال ۸۰۰ میلیارد دالر درافغانستان به مصرف رسیده است؛ که ازجمله تنها ۱۱۷ میلیارد آن بنام پروژه های اقتصادی و اجتماعی مصرف شده است، ؛ این مبلغ نسبت به پلان مارشال برای ساختمان دوباره کشور المان بعد از جنگ دوم جهانی بیش تر می باشد. که دراین رقم حیف میل میان مسوولین بلند پایه دولت افغانستان وکشورهای کمک کننده صورت گرفته است.چنانچه به گزارش سیگار و دفتر سرمفتش بازسازی امریکا درافغانستان یک میلیارد دالر کمک های دانشگاهی دیوک امریکا بدون اسناد و شاهد به مصرف رسیده که مورد سوال جدی آن موسسه شده است!
گزارش سیکار حاکی ازاینست :
یک ـ بر اساس تحقیقات قضایی تا به حال ۱۰۴ تن بازداشت، ۱۴۴ تن متهم جنایی و ۱۰۹ دوسیه اقرار به جرم که گناه شان تثبیت شده بررسی کردیده است.
دوـ درمیان بازداشت شده گان ، چهار صاحب منصب نظامی امریکا می باشد که با فروش ده میلیون دالر با ترتیب ، وتهیه ۱۱۴ ورق درخواست تقلبی پترول را به بازار سیاه فروخته است.
سه ـ تحقیقات در رابطه با دوعضو بلند پایه خاص دولت امریکا که مقدار ۲۱۵ هزار دالر را از نزد مزایده کننده گان و قراردادی ها رشوه اخذ وحیف ومیل نموده است.
چهار ـ امریکا ۷۰ میلیارد دالر را در قوای مسلح افغانستان برای نهادهای ارتش ، پولیس و امنیت دولتی مصرف نموده است.
پنج ـ هشت ونیم میلیاردالر، برای مصرف ازبین بردن مواد مخدره صورت گرفته، که دردمندانه بعد از پانزده سال بازهم مانند قبل بوده وهیچ تاثیری رونما نشده ، برعکس افزایش یافته است.
ششم ـ خریدار ی ۳۰ فروند هواپیمایی ترانسپورتی به ارزش ۴۰۰ میلیون دالر ازکشور ایتالیا خریداری که متاسفانه همه طیاره ها از کار رفته و کهنه بوده و برای ازبین بردنش یکصد هزار دالر به مصرف رسیده است.
هفتم ـ مصرف برای یک استیشن گاز به ارزش ۴۳ میلیون دالر درحالی که درافغانستان هیج موتری گازی هنوز وجود ندارد که با گاز حرکت کند. همچنان خریدار بُزهای ایتالوی به ارزش شش میلیون دالرکه نسبت عدم مواظبت وتربیه درست همه ایی این ها ازبین رفته و روند نسل گیری موفق نه شده است.
این گزارش نشان می دهد که خون هزارن انسان باشرف و وطن پرست ما برای حفظ وبقای خاینین وطن برای حیف میل ثروت ملی کشور به هدر رفته است. چنانچه دراین گذارش در رابطه شخص اسمعیل خان قوماندان جهادی و وزیر سابق آب وبرق افغانستان که ۳۰۰۰ میلیون دالر غرض اعمار دستگاه های تولید برق مصرف نشان داده واقعیت نداشته و بر عکس آنرا حیف میل و به جیب خود انداخته است.
این اسناد نمایانگر آنست، که همه اراکین بین المللی و دولتی باتبانی یکدیگر برای بقا و اندوخت ها شخصی خویش از پول های که بنام مردم افغانستان به این کشور انتقال یافته استفاده کرده؛ که باعث تشدید جنگ وخون ریزی وبیکاری و فرار صدهاهزار جوان با استعداد ومسلکی باخانواده های شان بادرنظرداشت خطری ازبین رفتن شان در راه توسط قاچاقبران و دزدان دریایی و غرق شدن کشتی، وشرایط نابسامان بودباش مهاجرین درکشورهای اروپایی وسایر کشورهای جهان مهاجر گردیده اند. خون هزاران افسر و سرباز وافراد ملکی که توسط تروریست ها به اثر حمل انتحاری قربانی می شوند، برای آنست که تا نیروهای خارجی برای سال های متمادی درافغانستان باقی بمانند، تا این خاینین جیب خویش را توسط دلار پرنمایند و مردم افغانستان درخون غرق تر شوند.
رشد زرع مواد مخدره واعتیاد جوانان به این مواد کشنده همه ناشی از ناامید های ارضای مایحتیاج انسان های تهی دست وبی چاره و بی زور بی ثروت بود، که به آن پناه می برند. نسبت به سال های قبل برعلاوه که کشت آن ضعیف یا از بین برده نشده، برعکس ۹۷ فیصد مواد کل مخدره جهان از افغانستان قاچاق می شود که میلیاردها دالر به جیب نظامیان کشورهای حامی جنگ با تروریزم سرازیر شده است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۳۰۴
۱۸حمل۱۳۹۶
رییس جمهور ترامپ دیروز ( که در طی کارزار انتخاباتی اشتیاق به رویکردی جدید و مهارکننده تر نسبت به جنگ در سوریه ابراز داشت) آشکارا این ادعا که دولت سوریه در حال استفاده از سلاح شیمیایی علیه مردم خود ، از جمله کودکان است را پذیرفت .
او اظهار داشت « خطوط درهم شکسته اند» ، او به اتخاذ اقدام هایی تهدید کرد . تصاویر وحشتناک اند. رسانه ها به مدت چند روزبا تکرار ادعا های تایید نشده ، مقصر دانستن و تکیه بر منابع دارای پیش داوری وارد شیوه هیستری کامل شدند. آیا این خلیج تونکن دیگری است ؟
این بیش از لحظه ای خطرناک است . این یک بحران تام جنگی است . پوشیده نیست که رییس جمهور ترامپ فردی غیرقابل پیش بینی واغلب بی اطلاع است . دولت او در اولین ماه های خود تحت فشار اشتباه ها، شکست ها و دست خوش تشویش بوده است. او ممکن است فکر کند که « به یک پیروزی » نیاز دارد .
ما باید دولت او را مطمین کنیم فکر نکند حمله به سوریه می تواند یک «پیروزی » باشد . ما ساعت ها ، در بهترین حالت چند روز برای انجام این کار وقت داریم .
ما قبلا این مسیر را طی کرده ایم . ناظران خبره پیش از این یادآوری کرده اند این حمله منتسب به تمامی پرچم دروغین عملیاتی را نشان داده است . دولت سوریه مطلقا هیچ انگیزه ای برای انجام چنین حمله ای ندارد . ( نگاه کنید به Gerry Condon; Patrick Henningsen; and Phyllis Bennis )
گری کوندون ، بعنوان کهنه سرباز صلح ، به صورت عاقلانه ای مشاهده کرده است که منبع گزارش های حمله شیمیایی خود نیروهای شورشی هستند ، رسانه های خود آن ها ، و وایت هلمت ( کلاه سفیدها) ، و دیگر انجو های مورد تامین مالی غربی هستند که به خاطر تبلیغات « تغییر رژیم » علیه دولت اسد رسوایند. سیمور هرش پژوهش گر پر آوازه مستند کرده است که آخرین حمله بزرگ با گاز سارین منتسب به دولت سوریه توسط گروه های تروریستی با حمایت ترکیه و عربستان سعودی انجام گرفته بود . هرش همچنین مستند کرد که سلاح های کیمیاوی توسط سیا و وزارت امور خارجه کلینتون از لیبیا به گروه های مورد حمایت امریکا در سوریه منتقل شد.
با این حال جریان مسلط رسانه ای هیچ اشاره ای به این امر نمی کنند. آن ها اصلا پرسش های سختی نمی پرسند . آن ها هیچ تردیدی را نمی پذیرند . آن ها دروغ هایی را که از قبل بی اعتبار بوده اند تکرار می کنند . آن ها بی شرمانه با منابعی مصاحبه می کنند که مدت طولانی هورا کشان برای دخالت نظامی در سوریه بوده اند .
ما می توانیم از حمله جلوگیری کنیم . در سال ۲۰۱۳ ترسایی موج عظیم تیلفون به کاخ سفید و کنگره دست رییس جمهور اوباما را برای انجام کار «مشابهی » زیر فشار قرار داد . ما پیروزمندانه اوباما را از حمله به سوریه درسال ۲۰۱۳ بازداشتیم .
ما دوباره می توانیم آن را انجام دهیم . تیلفون را بردارید!
الفرد ماردر
رییس شورای صلح امریکا
Alfred Marder, President of the US Peace Council
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۸۰۴
سندرز فرانسوی در حال از میدان به درکردن سوسیالیست هاست !
ژان لوک ملانشون ۳۲ ساعت کار در هفته و سخت گیری بیش تر در امور مالی وعده می دهد آن شعارهایی که چپ های رادیکال در عرصه سیاسی دنبال می کنند.
« فارین پالیسی» با اشاره به انتخابات پیش رو در فرانسه به اقبال قابل توجه و کم سابقه به چپ های رادیکال در این انتخابات اشاره می کند و می نویسد:« اوایل این ماه نزدیک به ۱۳۰ هزار نفر از فرانسوی های هوادار ژان لوک ملانشون نامزد ریاست جمهوری چپ رادیکال در باستیل حضور داشتند. آنان می خواهند انتخابات پیش رو به عصری برای آغاز جمهوری ششم تبدیل شود.
ملانشون معتقد است که جمهوری پنجم که توسط شارل دوگول در سال ۱۹۵۸ ترسایی اعلام شد، به پایان عمر خود رسیده است و زمان برای جمهوری دموکراتیک تر و مساوات طلبانه تر در فرانسه فرارسیده است. ملانشون یک سیاستمدار پوپولیست از جناح چپ فرانسه است و شباهت زیادی به سندرز دارد. او مانند سندرز از سیاست های چپ رادیکال صحبت می کند».
فارین پالیسی در ادامه درباره او می نویسد:« ملانشون ۶۵ ساله کار خود را در حزب سوسیالیست فرانسه تا سال ۲۰۰۸ ترسایی ادامه داد زمانی که از حزب خارج شد و حزب چپ را به رهبری خود تشکیل داد. او در سال ۲۰۱۲ ترسایی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و ۱۱ درصد از آرا را از آن خود کرد. در آن انتخابات فرانسوا اولاند از حزب سوسیالیست رقیب خود نیکلا سارکوزی از جناح راست را شکست داد پیروزی اولاند نتیجه شکست نیولیبرالیزم و طرح ریاضت اقتصادی مالی بود. ملانشون اما هر دو سیاستمدار یعنی اولاند و سارکوزی را خدمتگزاران نهاد اروپایی می دانست و به آنان را نقد وارد می کرد.
ملانشون در فبروری سال ۲۰۱۶ ترسایی بار دیگر اعلام کرد که در رقابت های انتخاباتی شرکت خواهد کرد. اما واقعیت آن است که ملانشون و هواداران او یک پیروزی اخلاقی و معنوی کسب کرده اند و این فاجعه ای مطلق برای سوسیالیست ها و احزاب چپ میانه سنتی در سرتاسر اروپا خواهد بود و به معنای سقوط ازادی برای آن هاست. ملانشون گفته است که حزب سوسیالیست به چپ ها خیانت کرده است. او گفته است که اولاند علیرغم شعارهایی که درباره ازدواج برای همه و یا ازدواج همجنس گرایان داده بود وعده های خود را در زمان ریاست جمهوری عملی نکرده است.
فارین پالیسی اشاره می کند که واقعیت آن است که اگرچه اولاند خود را چپ میانه می داند اما نه چپ و نه راست را توانسته راضی کند. این نشریه می نویسد: « او برای مقابله با مشکل کسری مالی فرانسه به کاهش بودجه روی آورده است و مقاومت کمی در مقابل طرح ریاضت اقتصادی اتحادیه اروپا به رهبری المان از خود نشان داده است. بدتر ازهمه آن که او در دوران کارزار انتخابات در مقابل سارکوزی وعده تنظیم قوانین به نفع کارگران فرانسه و قانون استخدامی پیشروتری را داد که در آن ساعات کار کارگران کاهش یابد اما آن را تحقق نبخشید. ملانشون اما در مقابل با وعده تنظیم قراردادها به نفع کارگران قول مذاکره مجدد با اتحادیه اروپا را داده ؛ و گفته که آن نهاد اروپایی یا باید خواسته های فرانسه را بپذیرد و یا فرانسه از آن خارج خواهد شد. او خواستار فعال شدن کمیته های کارگری در قلب شرکت های بزرگ شرکت هایی که تاکنون اختیار اخراج کارگران را داشته اند».
فارین پالیسی اشاره می کند که در جوانی ملانشون یک تروتسکیست بود، اما در میان سالی به حزب سوسیالیست پیوست زمانی که حزب کمونیست به طور فزاینده ای از دهه ۷۰ ترسایی به این سو به حاشیه رانده شده بود. او در نهایت به عنوان یکی از وزرای ارشد در کابینه لیونل ژوسپن نخست وزیر فرانسه در فاصله سال های۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ ترسایی خدمت کرد. او هم چنین به عنوان معلم کار کرده است.
او هرگز به طور کامل هضم در فرهنگ نخبه گرایانه حزبی نشد و جذب اصول غالب جریان سوسیال دموکراتیک حاکم بر اروپا نشد. او در حال حاضر البته با اکراه از پشتیبانی حزب کمونیست برخوردار شده است چرا که حزب کمونیست به او بیش تر به عنوان فردی بی پروا می نگرد، تا یک عضو منظم از کادر حزبی. پرچم سرخ در دست طرفداران او در مسیر راهپیمایی ها در هفته های اخیر بوده است. هواداران او شعارهایی می دهند چون:
ـ ما سهم مان را از ثروت می خواهیم،
ـ ما دموکراسی در محل کار را می خواهیم،
ـ مرگ با عزت را ترجیح می دهیم.
فارین پالیسی اشاره می کند که یکی دیگر از خصوصیات ملانشون آن است که او به شدت اکولوژیست و حامی محیط زیست است و مخالف ادامه کار تاسیسات هسته ای است و معتقد است که باید از انرژی خورشیدی و بادی به جای انرژی هسته ای استفاده کرد.
این نشریه می نویسد:« او دشمن قسم خورده سرمایه داران و قدرتمندان پولدار است. ملانشون از حقوق مهاجران و پناهنده گان نیز حمایت می کند و همین موضوع سبب شده تا راست های فرانسه از او متنفر باشند. با این حال احساسات بومی گرایانه و شعارهای پوپولیستی نیز سر می دهد و مثلا می گوید که اعزام کارگران با دستمزد پایین از کشورهای عضو اتحادیه اروپا به فرانسه باعث شده تا نان از دهان کارگری فرانسه گرفته شود و به ضرر این کارگران وضعیت تغییر یابد.
فارین پالیسی اشاره می کند که طرفداران او در راهیپمایی هایی که در هواداری از ملانشون برگزار کرده اند جملاتی را از ویکتور هوگو می گویند، در ستایش کمون پاریس در سال ۱۸۷۱ ترسایی سخن می گویند، شعرهای پابلو نرودا شاعر شیلیایی را می خوانند از البر کامو درباره ضرورت مقاومت در برابر فاشیسم نقل قول می آورند و جمله معروف ژان پل سارتر را می گویند که انسان هیچ طبیعت و ذاتی ندارد انسان همان چیزی است که انجام می دهد.
فارین پالیسی در ادامه اشاره می کند که ملانشون اکثرا با یک ژاکت سیاه و کراواتی قرمز در میان جمعیت هوادارانش حاضر می شود همیشه قرمز نمادی از رنگ سرخ کمونیستی. این نشریه میوی:« ملانشون به خوبی می داند در جایگاه یک سخنران چگونه با احساسات توده ها بازی کند از واژگان ملودرامی چون انقلاب، کمون و مبارزه ضد فاشیستی صخبت می کند. ملانشون می گوید که ریاست جمهوری در فرانسه اکنون شبیه نقش پادشاه در دوران سلطنتی شده است. او می گوید که اولاند نیز مانند سلف دست راستی اش سارکوزی مستقیما تحت تسلط صاحبان سرمایه و بخش مالی قرار گرفته است. ملانشون می گوید کارگران باید کنترول بیش تری بر همه زیرساخت ها داشته باشند. او از رسانه های اجتماعی به طور گسترده برای ارتباط با هوادارانش استفاده می کنند».
فارین پالیسی اشاره می کند که احزاب چپ میان اروپا برای چندین دهه بر حوزه سیاست و فرهنگ تسلط داشته اند اما اکنون این سلطه را از دست داده اند در انتخابات هالند در ماه گذشته حزب کارگر در جایگاه هفتم قرار گرفت و تعداد کرسی هایش در پارلمان از ۳۸ کرسی به ۹ کرسی کاهش یافت. حزب کارگر بریتانیا نیز دچار تشتت در صفوف خود شده است و بین جرمی کوربین رهبر سرسخت آن حزب با اعضای دیگر اختلاف نظرهایی وجود دارد. حزب سوسیالیست فرانسه هنوز هم اکثریت کرسی ها را در مجلس ملی برخوردار است و بسیاری از شهرداران در سرتاسر کشور از آن حزب هستند ؛ اما اولاند از عدم محبوبیت بی سابقه ای رنج می برد. با این حال، در المان حزب سوسیال دموکرات هنوز هم از حمایتی قابل توجه برخوردار است.
نشریه فارین پالیسی اشاره می کند که حزب کمونیست فرانسه در دوران پس از پایان جنگ جهانی دوم حزبی پیش رو بود تا آن که در سال ۱۹۵۸ ترسایی دوگول راست گرا به قدرت رسید و آن حزب تضعیف شد.
این نشریه اشاره می کند که در مناظره اخیر نامزدهای ریاست جمهوری فرانسه به موضوع رسوایی های مالی و لیست طولانی ازهزینه های نامزدهای انتخاباتی به خصوص فرانسوا فیون از جناح راست پرداخته شد و این موضوع سبب آسیب وارد شدن به جبهه راست میانه نیز شده است.
فارین پالیسی اشاره می کند که در این مناظره مارین لوپن رهبرجبهه ملی فرانسه جناح راست افراطی آن کشور مدعی بود که فرانسه سالانه ۲۰ هزار مهاجر را جذب می کند که اکثرا غیر قانونی هستند او از آنان به عنوان افرادی که ظرفیت بالقوه تبدیل شدن به تروریست را داشته اند یاد کرده است او در کارزار اسلام هراسانه خود نیز به موضوع پوشش حجاب و نخوردن گوشت خوک توسط دانش آموزان مسلمان در مدارس فرانسه اشاره کرده است در مقابل فیون ازجریان راست میانه که نمی خواهد به تندی لوپن صحبت کند اما گفته که باید با روند مقاومت مسلمانان از ادغام در جامعه فرانسه مقابله کرد.
او هم چنین خواستار لغو استخدام امامان اعزامی از کشورهای مسلمان در فرانسه و کمک های مالی خارجی به مساجد در فرانسه شده است.
فارین پالیسی می نویسد ملانشون که نمی خواهد آرای رای دهنده گان طبقه کارگر فرانسوی را از دست دهد با تمسخر لوپن گفت که آیا شما می خواهید مهاجران و پناه جویان را به دریا بریزید.
او می گوید که باید با رویکرد اخلاقی به موضوع مهاجران نگاه کرد.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۲۰۴