 
 
هیومانیته مینویسد : پاکستان بر سر دو راهی جنگ داخلی یا انتخابات
عمران خان، صدر اعظم سابق پاکستان که در ماه اپریل از سمت خود برکنار شد، علیرغم همه تهدیدها و ممنوعیت هایی که دولت جایگزین و کودتایی او به کار گرفته قصد بازگشت به قدرت دارد. او نزدیکی به شرق را در نزدیکی به غرب ترجیح میدهد و پیروزی اخیر حزب او در پنجاب باعث شد که او خواستار برگزاری انتخابات عمومی زود هنگام شود. همین مساله دولت را به تب و تاب انداخته است تا حدی که ممکن است حکم بازداشت او صادر شود. بن بست سیاسی در پاکستان بین عمران خان، صدراعظم پیشین و شهباز شریف، جانشین او که از حمایت غرب برخوردار است، از ماه اپریل با رای عدم اعتماد مجلس که منجر به سقوط دولت شد، می تواند پاکستان را به هرج و مرج بکشاند. این کشور در یک بحران اقتصادی بزرگ فرو رفته است و جنگ بین رییس دولت سابق و رییس دولت جدید زنده گی روزمره پاکستانی ها را به خطر می اندازد. عمران خان در سال ۲۰۱۸ ترسایی با رای مردم پاکستان که از فساد مالی و اختلاس دو خانواده بزرگ پاکستان، یعنی خانواده « بوتو » و خانواده « شریف » خسته شده بودند انتخاب شد. عمران خان، ستاره سابق کریکت ، بعد از پیروزی در انتخابات، به برخی از وعدههای خود، بویژه در سطح اقتصادی، زیر فشار همان دو خانواده نتوانست عمل کند. با از بین رفتن حمایت نماینده گان پارلمان، عمران خان در نهایت از ریاست دولت کنار گذاشته شد. کمیسیون انتخابات مجلس به بهانه رسیده گی به تخلفات مالی او در جریان انتخابات قرار است او را احضار کند و همین احضار را بهانه محرومیت او از فعالیت های سیاسی کند. اکنون آینده سیاسی او در خطر است. با این وجود عمران خان تسلیم نشده و اتهامات را رد کرده است. او اکنون «عصای زیارتی » خود را بدست گرفت تا نیروهایش را دوباره بسیج کرده و به خیابان بیآورد. از ماه اپریل، تا اکنون نیز او بارها تظاهرات بزرگی را در سراسر کشور برای تحت فشار قرار دادن مجلس و دولت سازماندهی کرده است. او در سخنرانی روز شنبه خود در اسلام آباد با ادعای شکنجه رییس سابق دفترش، شهباز گیل ، پس از دستگیری، وعده داد که افسران پولیس و قاضی را تحت تعقیب قرار خواهد داد. دولت جدید و فرماندهان ارتش برای مقابله با او دست به دست هم داده اند و عمران خان در جمع هوادارانش در شهر راولپندی ، شهرهمسایه اسلام آباد گفت که در دستگیری شهباز گیل ، پولیس تحت فشار دولت و ارتش منفعل عمل کرده است. سخنرانی او قرار بود به صورت زنده از تلویزیون پخش شود اما در نهایت پخش آن ممنوع شد، مقام نظارتی رسانه پاکستان اطمینان داد که اتهامات عمران خان بی اساس و سخنان او « نفرت پراکنی » را ترویج کرده است. به این ترتیب تنش ها به سرعت و همزمان با شایعه دستگیری قریب الوقوع عمران خان بالا گرفت و بسیج فعالان حزب گسترش یافت. روز دوشنبه، صدها نفر در خارج از خانه او در نزدیکی اسلام آباد، پایتخت، تجمع کردند تا دسترسی پولیس به او را ناممکن کنند. رهبران اپوزیسیون پاکستان به مقامات هشدار داده اند که در صورت دستگیری عمران خان، از «خط قرمز» عبور خواهند کرد. با این وجود، وکلای عمران خان به عنوان اقدام پیشگیرانه از دادگاه عالی اسلام آباد درخواست وثیقه قبل از بازداشت کردند که حداقل تا روز پنجشنبه به آنها اعطا خواهد شد. تنش ها و تلاش برای ساکت کردن عمران خان که محبوبیت او در میان مردم بیش از گذشته شده در حال افزایش است و یکی از نشانه های آن انتخابات در ماه جون در مجلس محلی پنجاب بود، ایالتی که پرجمعیت ترین ایالت و از نظر سیاسی و اقتصادی در کشور دارای اعتبار بالاست.
پنجاب سنگر حزب حاکم به رهبری صدراعظم شهباز شریف است که از ۲۰ کرسی خالی آن در انتخابات میان دوره ای اخیر حزب عمران خان ۱۵ کرسی را به دست آورد و این اولین پیروزی صدراعظم سابق بود. انتخابات پنجاب موقعیت شهباز شریف را بکلی متزلزل کرده است. او اکنون از شکست در انتخابات سراسری در اکتوبر ۲۰۲۳ ترسایی می ترسد. تنها چیزی که برای حزب حاکم و اپوزیسیون باقی ماند تحقیر یکدیگر است. حسن عسکری رضوی تحلیلگر سیاسی پاکستانی میگوید که در شرایط فعلی اولویت واقعی باید اقتصاد باشد. برای عمران خان، هدف اصلی پیروزی در انتخابات عمومی زودهنگام است زیرا جنگ قدرت میان اپوزیسیون و دولت می تواند به جنگ داخلی بیانجامد./ هیومانیته- ترجمه آذرنگ
یونگه ولت می نویسد : حزب عمران خان اتهامات را سیاسی می داند.
 
 پاکستان در چهار ماه اخیر آرام نبوده است: در ماه اپریل، عمران خان، صدر اعظم وقت، با رای عدم اعتماد در پارلمان ( برای اولین بار در تاریخ ۷۵ ساله این کشور ) برکنار شد. 
 اکنون به نظر می رسد دور جدیدی از جنگ قدرت با ایتلافی که از آن زمان در قدرت بوده است، قریب الوقوع است. آنها روز یکشنبه بر اساس « قانون ضد تروریزم» علیه رییس دولت سابق شکایت کرد. 
 علت آن اظهارات عمران خان در یک راهپیمایی توسط طرفداران حزب تحریک انصاف پاکستان (PTI)  در ۲۰ اگست آغاز شد. عمران خان تهدید کرد بود که علیه روسای کمیسیون ملی انتخابات، یک قاضی و افسران عالی رتبه پولیس شکایت خواهد کرد. 
 پس زمینه این اظهارات دستگیری مشاور نزدیک خان بود. شایعاتی وجود دارد که او در بازداشتگاه پولیس شکنجه شده است. 
 یک روزنامه نگار و فعال رسانه ای در یوتیوب که این ادعای بدون ارایه اسناد و مدارکی را نیز منتشر کرده بود، در ابتدای هفته دستگیر شد. یک دادگاه محلی درکراچی، جمیل فاروقی، کارمند شبکه تلویزیونی « بول تی وی  » را به مدت سه روز بازداشت موقت کرد تا وی در این مدت برای بازجویی بیشتر به اسلام آباد پایتخت منتقل شود. 
 شایعاتی مبنی بر بدرفتاری پولیس با او نیز مطرح شده است. به ویژه در محافل تحریک انصاف، دستگیری وی به عنوان نمونه ای از تلاش مقامات دولتی برای خاموش کردن صداهای انتقادی بخش رسانه ها به دستور مافوق، به ویژه در وزارت داخله ذکر شده است. 
 حداقل تا روز پنجشنبه، به عمران خان سه روز فرجه از سوی دادگاه تا بازداشت زودهنگام اعطا شد. 
 با این وجود، اظهارات او در آخر هفته می تواند عواقب جدی برای او داشته باشد. اگر اظهارات وی در مورد قاضی زبا چودری که دستور بازداشت رییس دفترش، شهباز گیل را صادر کرده بود، به عنوان اهانت به دادگاه تلقی شود، ممکن است به شش ماه زندان محکوم شود. 
 شیق عثمانی، رییس سابق دادگاه عالی سند در تلویزیون گیو گفت: علاوه بر این، خان نباید در انتخابات بعدی اجازه شرکت داشته باشد. 
 این کار او را کاملاً کند می کند ( انتخابات زودهنگام، که در آن خان امیدوار است مانند سال ۲۰۱۸ ترسایی یک ماموریت روشن داشته باشد، هدف اصلی که او از زمان برکناریاش برای رسیدن به آن تلاش کرده است. )
 دستگاه قضایی پاکستان اما بیکار ننشسته است: روز سه شنبه، دادگاه عالی اسلام آباد، دادگاه منطقه مستقر در پایتخت، بررسی این پرونده را آغاز کرد. 
 پس از آنکه نهاد تنظیم کننده رسانه ها پخش زنده تلویزیونی سخنرانی های عمران خان را در آخر هفته ممنوع کرد، حزب تحریک انصاف محدود کردن آزادی مطبوعات را طرح و محکوم کرد. 
 نماینده گان برجسته حزب مسلم لیگ نواز پاکستان (PML-N) و حزب مردم پاکستان (PPP) که رهبری ایتلاف فعلی حکومتی تحت صدراعظمی شهباز شریف را بر عهده دارند، از سوی دیگر از این اتفاقات خوشحال هستند. عمران خان خود را بدست خود در این مضیقه قانونی قرار داده است. 
 در همین حال، هواداران حزب او از پیش در اعتراض به اتهامات به خان در شهرهای کراچی و لاهور و همچنین در شهرهای متوسط مانند گوجرانوالا و سیالکوت تجمع کردند. 
 اگر صدراعظم سابق دستگیر شود، ممکن است تظاهرات گسترده ای از نوع که از اپریل چندین بار در حمایت از خان برگزار شده است، برگزار شود./ یونگه ولت ، توماس بیرگر
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۲۴۰۸ 
Copyright ©bamdaad 2022
یکصدوسومین سالروز استقلال کشور خجسته باد!

جوهر اصلی مبارزه استقلال طلبی افغانها در برابر استعمار انگلیس
 محمـد ولــی
تاریخ پر از ماجراهای افغانستان بخصوص طی ۱۵۰ سال اخیر مد و جذرهای زیادی را درشط خون افغانها پشت سر گذشتانده است .
اولین لشکرکشی انگلیس در ۱۸۳۹ ترسایی به افغانستان و آوردن شاه شجاع بحیث پادشاه با چنان خشم و نفرت مردم مواجه گردید که در ظرف چهار سال سه چهره اصلی آن امپراطوری هریک مکناتن سفیر انگلیس در کابل ، الکساندر برنس و شاه شجاع بدست افغانها کشته شدند ، در مسیر بازگشت بسوی پشاور در جگلدلک کابل لشکر ۱۶هزار نفری انگلیس محو گردید . این همه باعث برافروختن آتش غضب انگلیس شده در سال ۱۸۷۹ لندن لرد الن برو را بحیث حکمران جدید هند مقرر کرده اعلان نمود که « منافع انگلستان یعنی منافع افغانستان » اما جواب این شعار را در جنگ استقلال بدست آورد .درسال ۱۸۴۱  مردم کابل علیه انگلیس قیام کردند .
برهم خوردن پروگرام اصلاحی امیر شیرعلیخان به اثر تجاوز سال ۱۸۷۹ انگلیس ا ز عوامل دیگر انزجار مردم گردید .
پیشینه خشم مردم علیه انگلیس از انعقاد قراردادهای ظالمانه با چهره های فراری یا امیران گوش به فرمان ، جدایی قسمت های بزرگ خاک افغِانستان ، مظالم امیرعبدالرحمن خان ، رخوت امیر حبیب الله خان در برابر انگلیس و استبداد هردوعلیه مردم باعث عکس العمل گروهی از روشنفکران وقت به شمول برخی علمای دین علیه سلطنت مطلق العنان و مطیع انگلیس گردیده نهضتی بنام « جان نثاران » اساس گذاشته شد . انکشاف این نهضت تا مشروطه خواهی و استقلال طلبی رسید .
مشروطه خواهان اهداف ذیل را در نصب العین مرامی شان قرار داده بودند :
« بدست آوردن حقوق ملی و مشروطه ساختن رژیم تحت نظر نماینده گان ملت ، تامین حاکمیت ملی و قانون ، حسن تفاهم میان اقوام و قبایل غرض تحکیم وحدت ملی ، اصلاح ملت از راه صلح و آشتی نه دهشت افگنی و استعمال سلاح ، تاسیس شورای ملی ، تامین اصول مساوات و عدالت اجتماعی ، حصول استقلال و آزادی افغانستان ، گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با دنیای خارج، بسط مدنیت جدید ، صنعت و اب وبرق » .
بدین ترتیب حصول استقلال و آزادی افغانستان با اهداف ترقی و پیشرفت کشور ضم گردید .
با تامین کلیدی ترین خواست یعنی حصول استقلال ، شاه جوان ، اعلیحضرت امان الله خان غازی شش اصل ذیل رادراولویت کاری اش قرار داد که ملهم از اصول مرامی مشروطه حواهان بود :
۱ـ پیشرفت اقتصادی .
۲ـ تعمیم معارف و سواد .
۳- نهضت نسوان .
۴ـ ترویج مطبوعات و نشرات .
۵ ـ قانونی سازی امور دولتی در وجود قانون اساسی و قوانین دیگر.
۶ـ فعالیت سریع دیپلوماتیک برای برسمیت شناسی افغانستان .
این شش اصول همچون حلقات بهم پیوسته در حال اجرایی قرار داده شد .
شاه محصل استقلال خوب میدانست که تنها نیل به استقلال کافی نیست و نباید به مفاخر آن تکیه کرد بلکه باید پایه های آنرا با به کار اندازی اصول شش گانه بالا استحکام بخشید و با استفاده از روح بزرگ این موفقیت ، ملت را در مسیر تحولات جدید مادی و معنوی سوق داد . قانونی سازی ، پلانهای انکشافی ، تعمیم معارف و نهضت زنان یکجا با دیپلوماسی فعال آغاز شد ، هیات های اعزامیغرض برسمیت شناسی دولت ازاد افغانستان با موفقیت کار میکردند ، شخص شاه با سفر به کشورهای پیشرفته جهان در معرفی افغانستان و جلب همکاری ها برای پیشرفت و ترقی کشور نقش بزرگی بازی کرد، به جز امریکا کشورهای زیاد آسیایی و اروپایی دولت مستقل افغانسنان را برسمیت شناختند و وعده های کمک و همکاری برای ترقی اقتصادی آن دادند .
این تحرک به دماغ انگلیس خوش نمی خورد ، انگلستان میدانست که در صورت به ثمر رسیدن سیاست های اتخاذ شده دورنمای استراتیژی جهانی و منطقوی دچار آشفتگی های غیرقابل جبران برای آن امپراطوری استعماری میباشد .
انگلیسها با شیادی ها و دستیاران شیادش آنچه را شاه امان ا لله غازی در پیش گرفته بود و میخواست الگوی جهان اسلام باشد دست به تحرکات مخالف علیه سرقافله این تحرک زده تکفیرش نمودند ، لاتی اش خواندند و جامعه روحانیت وابسته بخود را علیه او شوراندند ، سرقطار اوباشان و دزدان را بحیث جانشین آن شاه تحول طلب ، اگاه و وطندوست پرشور در نظر گرفتند و به قدرت رسانیدند . صفحه سیاه در تاریخ کشور برگردانیده شد ، آرمانهای بسر نارسیده به خاک جهل و تعصب یکسان گردید ، قوانین ملغا شد ، نهضت نسوان و مطبوعات سرکوب گردید ، دروازه های معارف برخ جوانان بسته شد و این سرزمین گیر افتاده در منجلاب بدبختی های ناشی از مداخلات استعمار و عوامل داخلی آن دچار ناکامی گردید .آن آرزوهای انسانی و تاریخی بحیث یک حماسه نامراد با خون هزاران تحول طلب و آزادیخواه تا اکنون ناکام مانده و به منزل نرسیده است ، حصول استقلال از همین آرزوهای پاک افغانها منشا میگرفت . آرزو همین بود تا بارسیدن به استقلال ،افغانها بحیث یک ملت متمدن ، دارای امکانات زنده گی مدرن با جایگاه شایسته در میان ملل جهان در کاروان ترقی و پیشرفت به حرکت افتد .
اگر در قرن نزده و اوایل قرن بیست استعمار بریتانیای کبیر با توطیه ها و دسایس تیر آرزوهای مردم افغانستان را به خاک زد در قرن بیست و اوایل قرن بیست و یک جانشین جهانی آن امریکا و منطقوی اش پاکستان با همان نیرنگ های شیطنت آمیز و باهمان اقدامات آدمیت سوز در پیچ و خم سیاستبازی ها و تفتین ها نگذاشت افغانستان در یک مسیر سالم از لحاظ اقتصادی و اجتماعی راه افتد .
هنوز هم گروهی از عقب گرایان و جمعی از مخالفان ترقی و تحول مانند بریتانوی ها بطورعام ، نویسنده گان غربی جانبداراستعمار ، پیروان خط فکری ملای لنگ، مورخین مدافع سیاست انگلیس و امریکا ، مخالفین تحول و دگرگونی ( در مجموع مرتجعین ) عده ای از سمتگرایان و قوم پرستان محلی از دیدگاه خودشان علیه تحولات عصر امانیه و شخصیت شاه امان الله ان رادمرد بزرگ تاریخ وطن موضعگیری مخالف داشته پیوسته و با تکرار مکررات توطیه آمیز استعمار کهنه و نو یاوه می سرایند و خاینانه در یک موضع مشترک ضد ترقی وتحول سنگر میگیرند .
روح آزادی خواهان ، تحول طلبان و شهدای این راه شاد باشد !
تاریخ حق را از باطل جدا گردنیست .
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۱۸۰۸ 
Copyright ©bamdaad 2022
در منطقه چه میگذرد :
جنگ از افغانستان به تاجکستان صادر خواهد شد؟

سرگیی کاژمیاکین
با به قدرت رسیدن طالبان در کابل، روابط تاجیکستان و افغانستان رو به تیره گی گذاشته است. در دوشنبه، گفته می شود همسایگان ما در حال افزایش قاچاق مواد مخدر و ایجاد رعب و وحشت هستند، ضمن اینکه اخباری از ایجاد یک واحد ویژه طالبان تاجیکی از طرف مقامات افغانستان خبر می دهند. به همین دلیل یک درگیری احتمالی در مرز، میتواند وضعیت بین دو کشور را بحرانی کند.
تسلط دوباره طالبان در افغانستان همسایگان خود را با انتخاب دشواری روبرو کرد. نه تنها نیروهایی که تحت تحریم های بین المللی بودند به قدرت رسیدند، بلکه از حمایت کشورهایی هم که مستقیماً همراه ایتلافی که با شبه نظامیان می جنگیدند برخوردار شدند. این امر در مورد جمهوری های آسیای مرکزی نیز صدق میکرد. پایگاه های نظامی امریکا در این کشورها وجود داشت و حتا پس از عقب نشینی آنها از افغانستان، منطقه همچنان یک مسیر مهم تدارکاتی برای نیروهای خارجی (امریکا و متحدین) باقی ماند.
با این وجود، پس از حاکمیت طالبان در افغانستان، اکثر پایتخت های جمهوری ها، به سرعت واقعیت جدید را پذیرفتند. طی یک سال گذشته مقامات بلندپایه ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان و قرقیزستان تا سطح سرپرست وزارت امور خارجه از کابل دیدن کرده اند. روابط تجاری در حال ایجاد و اجرای پروژه های مشترک زیربنایی در حال گفت و گو می باشند.
در ارتباط با حاکمیت جدید در کابل، تاجکستان استثناست. رهبری این کشور از تماس با دولت افغانستان خودداری کرده و از دولت این کشور با عبارت های تندی یاد می کند. همانطور که پراودا قبلا نوشت، این امر به ویژه در جلسه سران جمهوری های آسیای مرکزی در «چولپون آتا ـ قرقیزستان »، کاملاً مشهود بود. امامعلی رحمان، رییس جمهور تاجیکستان، طالبان را به دلیل عدم تمایل آنها به ایجاد دولتی با مشارکت نیروهای مختلف قومی و سیاسی، سرزنش کرد. او افزود، بر عکس مقامات جدید، یک برنامه محافظه کاری سخت مذهبی را دنبال کرده و انواع محدودیت ها و ممنوعیت ها را علیه مردم اعمال می کنند.
در عین حال رحمان، اتهامات دیگری را نسبت به طالبان وارد می داند. مدیر آژانس کنترول مواد مخدر تاجیکستان از افزایش شدید فعالیت قاچاقچیان مواد مخدر افغانستان خبر داد. به گفته وی، از ماه اسد سال گذشته تا سرطان امسال بیش از ۳ تن مواد مخدر در مرزهای دو کشور کشف و ضبط شده است (تقریباً سه برابر یک سال قبل). نزدیکی شهرهای کابل و دوشنبه، نیز با حوادثی دیگر مانند بازگرداندن هزاران نسخه از قرآن به افغانستان که در آنجا منتشر شده است، خبرداد.
سلیمان داولوتزدا، رییس کمیته اموردینی، مسوول سنت ها، جشن ها و مراسم در دولت تاجیکستان، در پایان ماه جون گفت که بسته کتاب های مصادره شده به وزن ۱۳ تن بوده است. علاوه بر این، جمهوری از بدهی کابل، برای برق عرضه شده از تاجیکستان ابراز نارضایتی می کند. بر اساس توافقنامه ای که قبل از به قدرت رسیدن طالبان امضا شده بود، تاجیکستان قرار است در سال جاری ۱.۵ میلیارد کیلووات برق به کشور همسایه خود به مبلغ ۶۹ میلیون دلار بفروشد. این در حالی است که در شش ماه گذشته وجوهی به دوشنبه ارایه نشده است و بدهی انباشته شده به ده ها میلیون دلار می رسد.
طی ماه های گذشته، از آنسوی مرزها نواهای شومی شنیده می شود. چند ماه پیش، شماری از سیاستمداران از جمله گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی افغانستان، تاجکستان را به حمایت از جبهه مقاومت ملی در حال مبارزه با کابل متهم کردند. به گفته آنها، این امر میتواند مقامات را مجبور کند تا «زیر بال» اپوزیسیون تاجکستان را بگیرند. حتا در اوایل ماه اگست تهدیدهای جدی تری نیز مطرح شد. رسانه های افغانستان به گفته های ملا محمد جان حمزه معاون فرمانده «اردوی عمری» در ولایت مرزی تخار، از سوی وی استناد کردند. رهبر نظامی در حضور مقامات دولتی گفت که اگر تاجیکستان از مداخله در امور داخلی همسایگان خود دست بر ندارد، نیروهای نظامی افغانستان می توانند این جمهوری را طی یک هفته تسخیر کنند.
در همین رابطه نشریات نزدیک به دولت افغانستان از ایجاد تحرک طالبان تاجیکستان (جنبش طالبان تاجکستان) خبر دادند. بر اساس گزارش ها، این نیروها شامل ستیزه جویان تاجیک می شود که در کنار طالبان می جنگند. هسته اصلی این گروه به احتمال زیاد، گروه « جماعت انصارالله »، خواهد بود. سال گذشته این واحد ۳۰۰ نفره نقش تعیین کننده ای در ایجاد قدرت جنبش در ولسوالی های ولایت بدخشان هم مرز با تاجیکستان ایفا کرد. از آن به بعد، گروه انصارالله در محل مستقر شده است و وظایف نیروهای مرزی را انجام می دهد. فرماندهی این گروه برعهده مهدی ارسلون (معروف به محمد شریپوف) اهل تاجیکستان است که به اتهام تروریزم در کشورش تحت تعقیب است.
اخیراً جماعت انصارالله با نصب برج دیده بانی در مرز، مورد توجه قرار گرفته است. آنها مجهز به تجهیزات تقویت کننده صدا هستند که به گفته دوشنبه « سخنان توهین آمیز و تحریک کننده به زبان تاجکی» به کمک آن پخش می شود اما اینها همه ماجرا نیست. روی صخره پای برج، نام « مهدی ارسلون» با حروف درشت نوشته شده است که از آنسوی مرز به خوبی قابل مشاهده است.
در این زمینه واکنش مقامات افغانستان بسیار حیله گرانه بود. به درخواست یکی از رسانه ها برای اظهار نظر در مورد اقدامات جماعت انصارالله، رییس دفتر مطبوعاتی طالبان، ذبیح الله مجاهد گفت که کابل اجازه تهدید کشورهای همسایه را نمی دهد. وی در عین حال از مقامات تاجکستان خواست تا با حکومت افغانستان وارد گفت و گوی رسمی شده و ادعاهای خود را آشکارا اعلام کنند. مجاهد گفت: «اگر طرف تاجکی سوال یا نگرانی دارد، اجازه دهید رسماً با ما صحبت کند و انشاالله تهدیدها را برطرف خواهیم کرد» اما در دوشنبه به توصیه مجاهد، واکنشی نشان داده نشد.
فعل و انفعالات منطقه مجاور منطقه خودمختار گورنو- بدخشان تاجیکستان، می تواند به کانون درگیری های نظامی تبدیل شود که برای مقامات این جمهوری به وضوح هشدار دهنده است. طی ماه های گذشته دوشنبه، تلاش کرده است تا افراد محلی را که بطور غیر رسمی در مقامات نفوذ کردهاند شناسایی کند. دستگیری ها ادامه دارد و در اوایل ماه اگست، محاکمه معترضان در منطقه نامبرده، در شهر دوشنبه آغاز شد. به گفته لوی څارنوالی، در این دوسیه نزدیک به ۸۰ نفر در انتظار محاکمه می باشند. از جمله این افراد مشاور ارشد سابق فرمانده نیروهای مرزی تاجکستان، تورن جنرال خلباش خلباشوف است. هر چند اقداماتی از این دست به محبوبیت مقامات تاجک نمی افزاید و زمینه مساعدی را جهت تلاش برای بی ثباتی کشور ایجاد می کند!
(راه توده)
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۱۷۰۸
Copyright ©bamdaad 2022
پیام شورای اروپایی حزب آبادی افغانستان بمناسبت یکصدوسومین سالگرد استرداد استقلال افغانستان
 
۲۸ اسد مطابق نزدهم اگست امسال برابر است با یکصدوسومین سالگرد استرداد استقلال افغانستان و این روز تاریخی تحت زعامت امان الله خان و با رشادت و پایمردی توده ای مردم در ۱۸ اگست ۱۹۱۹ رقم خورد.
یکصدوسه سال قبل از امروز، شاه امان الله بعد از اعلام پادشاهی تمام پیمان های گذشته با دولت انگلیس را لغو کرد و استقلال افغانستان را رسما اعلام نمود.
از فراخوان شاه امان الله بخاطر کسب استقلال سیاسی و رهایی مردم از استبداد شاهی مطلقه ، تمام اقشار و اقوام برادر از جان و دل حمایت کرده و در نتیجه مردم افغانستان تحت قیادت شاه امان اله مستقلانه و بدون کمک های خارجی استقلال سیاسی خود را در سال ۱۹۱۹ بدست آورد .
شاه امان الله بعد از بدست آوردن استقلال سیاسی ، دست به اصلاحات بنیادی در عرصه های سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی زد و آرزو داشت تا یک جامعه قبیلوی عقب مانده را به یک جامعه مدرن و مترقی تبدیل نماید . امان الله، در کل، بر پیشرفت سریع کشور، توسعه سیاسی و اجتماعی و حفظ استقلال کشور تاکید میکرد.هدف اصلاحات دوره امانی، عصری سازی دولت، اقتصاد و جامعه بود . او بنیاد زنده گی مدرن را گذاشت . دراین مرحله شالوده شاهی مشروطه بنیاد نهاده شد و برای اولین بار قانون اساسی براساس تفکیک سه قوه مقننه، مجريه و قضایيه تصویب شد.
در این دوره بود که برای اولین بار اقدامات بنیادی غرض حضور زنان برداشته شد و برای زنان این فرصت مهیا گردید که آنها در عرصه های مختلف زنده گی اجتماعی حضور یابند. انجمن نسوان بعنوان نهاد مدافع حقوق زنان و نخستین مکاتب برای دختران و زنان تاسیس گردید ؛ اولین گروه دختران و پسران برای کسب تحصیلات به خارج فرستاده شدند؛ نشریهٔ اختصاصی برای زنان پا به عرصه گذاشت ؛ در نخستین قانون اساسی و سایر قوانین موادی مبتنی بر رعایت حقوق زنان درج گردید. د رهمین دوره اسارت وغیابت زن به چالش گرفته شد و رفع حجاب زنان مطرح گردید.
درهمین دوره تابوی مکتب و شفاخانه و بانک و مالیه به چالش کشیده شد؛ برده گی لغو گردید ؛ فرق میان شهروندان مسلمان و هندوباوران و سکهای افغانستان به چالش کشیده شد ؛ خشونت زیر سوال قرار گرفت … و هر آنچه در این جامعه بد و زشت بود همه به چالش کشیده شد.
امان الله بعنوان زعیم کشور درمقابل یک لشکر جهل ایستاد ؛عجولانه ایستاد ؛ بی وقت ایستاد ؛ تندروانه ایستاد؛ بی تدبیر ویا با تدبیرایستاد؛ بی برنامه ویا بابرنامه ایستاد ! …فرق نمی کند٬ مهم این است که ایستاد و تا آخرین روز ایستاد و یک قدم پس نرفت. نه مصلحت کرد. نه سازش کرد. نه معامله کرد.
اگر هم صد سال به عقب برگردیم و خود را در افغانستان سال ۱۹۱۹ قرار بدهیم ؛ در افغانستانی که شاه امان الله می خواست زنده گی کنیم ؛ نه از حبیب الله سلف امان الله ، نه از حبیب الله خلف امان الله و نه از نادرشاه خلف حبیب الله چیزی دیده ایم که ارزش های خود را با آن ربط دهیم.
گرچه ایده هایی را که شاه امان الله در ذهن داشت هیچگاهی تا امروز که امروز است به تحقق نپیوست.
بعد از حصول استقلال، روزنه ای امیدی برای ترقی و انکشاف اجتماعی و اقتصادی کشور باز گردید که میتوانست کشور را به شاهراه ترقی سوق دهد . این انکشافات ترقیخواهانه بمثابه  یک تحول کیفی در سطح داخلی با پیامد های مثبت برای جنبش های آزادیخواهانه در منطقه تلقی می شد ولی چون استعمارگران نمی خواستند کنترول غیرمستقیم و مستقیم این ملک و منطقه  را از دست دهند توطئه کردند و مانع برنامه های آن شدند. این توطیه ها بعد از پنجاه سال با همان شعارهای کهنه در برابر نظام دموکراتیک در سالهای هشتاد با قوت بیشتر و تکنالوژی عصری و جنگ روانی بیشرمانه انجام یافت و به کمک همان نوکران خارجی و همان همفکران و هم عقیده های همان لشکر تاریک اندیش و عقبگرا ،  نظام چپ در افغانستان سقوط داده شد.
  این رویداد های ناگوار در افغانستان در صد سال اخیر نشان میدهد که مردم افغانستان با وجودیکه قربانی های فراوانی در راه استقلال کشور داده اند و با وجودی که استقلال سیاسی کسب کردند  ولی هیچگاهی استقلال اقتصادی بمثابه رکن مهم استقلال واقعی نصیب نگردیده  و همواره بطورغیرمریی در اسارت بیگانگان بوده اند. فقراقتصادی و فرهنگی و عدم رشد آگاهی سیاسی و عدم درک منافع ملی  همیشه برگ برنده ای بوده است که قدرتهای ذینفع از آن بعنوان ابزار به دام انداختن افراد با نفوذ مذهبی و قومی استفاده نموده اند.    
و اما تبجیل از دستاورد های دوره امانیه در حقیقت ارجگذاری خواهد بود به مبارزات خستگی ناپذیر مشروطه خواهان ، تحول طلبان ، وطنپرستان واقعی ، مبارزین و آزادی خواهان کشور که در راه آبادی ، پیشرفت و مساوت ، عدالت اجتماعی و ریشه کن کردن تبعیض و تعصب از هیچگونه خودگذری دریغ نکردند و حتا جانهای شیرین شانرا در آن راه قربانی نمودند.
به باور ما ، رشد و پیشرفت افغانستان و ایجاد ثبات و ساختن زیربنای اقتصادی، بدون داشتن دولت معاصر پاسخ گو که بر اساس اراده مردم انتخاب شده باشد دشوار است. غصب و انحصار قدرت توسط نیروهای عقبگر و تند رو مذهبی ازیکطرف و تلاش های تنظیم های جهادی و دزدان که طی بیشتر از بیست سال دارایی های عامه را غارت کردند و به یغما بردند و اینک برای بدست آوردن « غنایم » بیشتر و تقسیم قدرت گردهم آمده اند ، در برابر نیروهای ملی و دموکراتیک وظایف تاخیرناپذیر و مبرمی را برای ایجاد یک جبهه و ایتلاف وسیع ملی دموکراتیک مطرح مینماید .
به اعتقاد ما ، در شرایط کنونی نیروهای تاریک اندیش و عقبگرا در کشور عزیز ما ، حاکمیت مطلق خود را بالای مردم عذاب دیده ما تحمیل کرده و در شرایط فقدان قانون و قانونیت ، مردم ما از ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم شده هرگونه حرکت و فعالیت ترقیخواهانه و روشنگرانه ممنوع و سرکوب میگردد ؛ اتحاد و همبستگی تمام نیروهای مترقی و دموکرات در سرخط وظایف تمام احزاب و نیروهای مترقی و چپ قرار میگیرد.
ر این وضعیت حساس و پیچیده کشور و اوضاع متشنج بین المللی نیروهای دموکرات ، ترقیخواه و وطنپرست باید تمام اختلافات سلیقوی و ناچیز شانرا کنار گذاشته و در یک جبهه وسیع متحد شوند و بعنوان یک اپوزیسیون قوی در برابر نیروهای متحجر و تاریک اندیش قرار گیرند و به مبارزه سیاسی خود در زیریک چتر واحد ایدامه دهند.
اتحاد نیروهای مترقی و دموکرات تبجیل از یکصدوسومین سالگرد استرداد استقلال کشور و ارجگذاری به مبارزین و آزادیخواهان دوره امانیه خواهد بود.
بیائید با اتحاد خود که وثیقه پیروزی ماست به شهدا ، مشروطه خواهان و مبارزین واقعی و صادق وطن ارج بگذاریم و روح شانرا شاد بسازیم ! 
گرامی باد یکصدوسومین سالروزاسترداد استقلال افغانستان !
نیکمرغه دی وی دافغانستان د استقلال یوسلودریمه کلیزه ! 
داود رزمیار
رییس شورای اروپایی حزب آبادی افغانستان
بامـداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۲ـ۱۷۰۸ 
Copyright ©bamdaad 2022
ایمن الظواهری چگونه درکابل ترورشد؟

اسد الله کشتمند
ترورخبرسازالظواهری درکابل دربالکن محل اقامتش درمحله اعیان نشین و مزدحم شهرنوکابل توجه همه را درخودِ خبرغرق و معطوف ساخته است ولی آنچه واقعا ًمیتوان دحیرت انگیز باشد، شرایطی است که درآن الظواهری به هلاکت رسیده است زیرا این تروردرشرایط عادی و ازلحاظ امکانات شناخته شده میتواند بغرنج ترازآن باشد که ظاهراً به نظرمیرسد. ظاهراً موضوع روشن وساده و کوتاه است: الظواهری رهبرنامدار القاعده به وسیله هواپیماهای بی سرنشین امریکایی به قتل رسید. همین! خوب این فرد سرشناس وموردپیگرد طولانی که زمان مصرف و خدمت اش مدتها قبل به پایان رسیده بود با چه پیش زمینه ای به قتل رسید؟ برای چنین تروری پیش زمینه های لازم یکی حداقل شناسایی دقیق شرایط روزمره زنده گی فرد مورد نظرو دیگرآماده ساختن وسایل این تروراست. درموردبخش اول میشود گفت که بغرنجی ای درکارنیست؛ امریکا تاهنوزامکانات فراوان اطلاعاتی دراختیار دارد وحتا اگر پیوند بسیارمحکم پنهانی رهبری « قطری» طالبان و امریکا را هم نادیده بگیریم، سی آی ای درطول بیست سال اشغال مستقیم افغانستان پایگاه های بسیارنیرومند و موثراطلاعاتی را درکشورما ایجاد نموده است. تا اینجا که نمیشود شکی را مطرح ساخت به علاوه اینکه بالاترین مقامات تصمیم گیرنده امریکایی ها مدتها قبل ازبیرون شدن نهایی نیروهای شان اعلام کرده بودند که درصورت این بیرون شدن یک پایگاه نیرومند سی آی ای متشکل ازچندین صد نفردرافغانستان باقی خواهد ماند. بناً میشود گفت که مقامات تصمیم گیرنده امریکایی به ساده گی میتوانند درباره بسی مسایل بغرنج به شمول شیوه های زنده گی پنهانی اهداف خود اطلاعات موثررا دراختیارداشته باشند ولی می ماند نحوه اجرای پلانهای چنین ترورهایی که آگنده ازبغرنجی و ناگفته های فراوانی است؛ درشرایط کنونی آیا میشودعلیرغم اطلاع داشتن دقیق ازتمام حرکات روزمره الظواهری، زمینه های تروروی ازپایگاه های درفاصله های دورراممکن دانست؟ این که معما نیست؛ درون ها پروازمی کنند ودرنتیجه به وسیله رادارها کشف میشوند وبه مشکل برمیخورند، به ویژه اگرفاصله های پروازطولانی باشد. دروضع کنونی منطقه ما پایگاه های شناخته شده امریکایی ازکابل درفاصله های زیادی قرارگرفته اند.شبکه های درهم تنیده این پایگاه ها درآنسوی ایران؛ درمنطقه خلیج فارس ودورتراز آن ، بعد ازعراق، درسوریه (به طورغیرقانونی)، ترکیه و...قراردارند. هواپیمای بی سرنشینی که الظواهری رابه قتل رسانید، ظاهراً از روی منطق نمیتوانسته است، ازفاصله های دورباعبورازسرزمین های همسایه های افغانستان که همه درتخاصم صریح ویا خفته با امریکا قراردارند، بگذرد. حرکت این هواپیما ازپاکستان با درنظرداشت روابط کنونی باامریکا اصولاًمطرح بحث نیست. چنانچه قبل ازبیرون رفتن نیروهای امریکایی ازافغانستان درسال گذشته جک سالیوان مشاورامنیت ملی امریکا درمذاکراتی که باجانب پاکستانی داشت و مساله ایجاد پایگاه عملیاتی درون های امریکایی برای مبارزه با تروریزم دراین مذاکرات مطرح شده بود با جواب منفی طرف پاکستانی مواجه شده بود. معما اینجاست که این هواپیما ازکجا وارد عمل شده است؟ تااکنون چندان توجهی به این امربسیارمهم ازجانب تحلیل گران ماصورت نگرفته است. تنهاعده ای برای آسان ساختن کارپاکستان را به همکاری متهم کرده اند وعده ای هم باذکر نامهایی ازپایگاه های پاکستانی این استدلال خود را توجیه کرده اند ولی هیچکسی به این امربااهمیت توجه نداشته است که ازلحاظ عینی امریکا و پاکستان دراوضاع افغانستان ازبیشترازبیست سال تا اکنون درتضاد منافع قراردارند. این بحثی است که درچندین نوشته بالنسبه طولانی دلایل آنرا تذکرداده ام که دراینجا تکرارآن را لازم نمی بینم. در ورای شرایط وامکانات فنی، دراینجا تنها سوال عمده اینست که ازدیدگاه سیاسی آیا پاکستان میتواند درکشته شدن الظواهری منفعتی داشته باشد؟ به نظرمن نه! سالها قبل هنگامی که مطرح میشد که دونوع طالب و دونوع استفاده ازطالب وجود دارد؛ یعنی طالب وابسته به امریکا وطالب های پاکستانی، عده ای این طرح راخیال پردازی و نوعی توسل به تیوری توطیه می نامیدند. یک سال حاکمیت طالبان نشان داد که چه قدر این تضاد منافع بین امریکا و پاکستان و درنتیجه گروه های طالبان وابسته به هریک جدی است. ازورای همین حادثه اخیردیده میشود که درترور الظواهری بازنده اصلی گروه حقانی و پاکستان است. ازقرارمعلوم سراج الدین حقانی که حامی و میزبان الظواهری بود بعد ازترور وی ازترس امریکایی ه ابه زادگاه ومیان عشیره خود پناه برده است. امروزدیگر برکسی پوشیده نیست که طالب های طرفدارپاکستان درنبردی خونین برعلیه طالبهای وابسته به امریکا ولی درکادرقدرتی مشترک، درگیراند.
درچنین وضعی چگونه میتوان ادعا داشت که درونهای امریکایی به کمک پاکستان وارد افغانستان شده وعمل کرده اند؟  
اگربپذیریم که پاکستان نه منفعتی دراین ترورداشته ونه امریکا امید همکاری پاکستان دراین زمینه را داشته است، پس باید دید این درون ها ازکجا سرزده و درقلب کابل با راحتی تمام الظواهری را به هلاکت رسانیده اند؟ اینجاست که میدان برای حدسیات گوناگون مبتنی برمنطق حدوث حوادث بازمیشود.؛ مثلاً امریکا درتغییرحکومت ونشاندن طالبان براریکه قدرت دست بازداشته و بخشی ازامکانات قبلی خود را درتفاهم کامل باطالبان نگهداشته اند. بیهوده نخواهد بود یادآوری شود که درقرارداد دوحه طالبان خواهان بسته شدن پنج تا ازنه پایگاه شناخته شده امریکایی شدند، هیچکس نمیداند سرنوشت بقیه پایگاه ها چه شد زیرا بیرون شدن امریکایی ها بدون هیچ کنترول بین المللی تنها وتنها به اراده خود آنها صورت گرفت، آن سان که بدون اجازه هیچ کسی وهیچ مقام ومرجع بین المللی ای افغانستان را اشغال کردند. مزید برآن تعداد پایگاه های امریکا درافغانستان راهیچکسی نمیدانست و ازاینجاست که راه برای حدسیات گوناگون بازمیشود. مثلاً امروزبرکسی پوشیده نیست که قدرت به طورسنجیده شده وطبق برنامه ای درازمدت به طالبان انتقال داده شد، مگر خطا خواهد بود اگر سنجیده شود که امریکایی ها بخشی ازامکانات خود را نگهداشته اند؟ ازیاد نبریم که فضای افغانستان ازهمان بدو اشغال کشور در سال۲۰۰۱ تا اکنون دراختیارامریکایی ها قراردارد. دراین زمینه امریکا با استفاده ازامکانات عظیم خود بعد ازبیرون شدن نیروهایش ازافغانستان یک سال قبل به شیوه های مختلف کنترول فضای افغانستان راهمچنان ازطریق ترکیه زیرنام مدیریت فرودگاه های افغانستان درآغاز واکنون به وسیله امارات (که اعمال کننده فنی این کنترول شرکتهای اسراییلی است) دراختیارداشته است. پس محتملاً فرآیند روشن شدن محل پروازاین درونها درآینده اسراربا اهمیتی را برملا خواهد ساخت.
بسیارمهم است درنظرداشته باشیم که ازدید استراتیژیک و درازمدت امریکایی ها درافغانستان برای صرفاً حضور، حضورنداشتند ودرفکر تبدیل افغانستان به یکی ازنقاط اتکایی بعدی خود هم بودند. ساده لوحی محض خواهد بود اگر ادعاشود که امریکایی ها بدون داشتن برنامه های درازمدت و استفاده استراتیژیک ازافغانستان آنرا به بهانه واهی مبارزه با تروریزم اشغال کردند وبعد ازمدتی بده بستان ها و بکش بکش های گوناگون آنجا را ترک کردند و به عقب خود نگاهی هم نیانداختند. نه چنین نیست! بالاترین مقامات سیاسی ونظامی ایالات متحده امریکا بارها با اطمینان گفته اند که هرگاه ضرورت باشد، آنها برخواهند گشت. ترورالظواهری هم نمونه کوچکی ازاین بازگشت نیست؟
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۰۴۰۸
Copyright ©bamdaad 2022