گذری به سفرپوتین به کشورچین
رنسانس چپ معاصر
احمد شاهین
منتخب روسیه ، پس از ادای تحلیف، بتاسی از توصیه زیوگانوف رییس حزب کمونیست انکشور بتاریخ ۱۶ می سال روان ترسایی به جمهوری خلق چین پاگذاشت. پوتین درحین بودنش در آن کشور حول مسایل کلیدی روابط میان دوکشور ، بویژه مسایل استراتیژیک جهانی مشمول نظم نوین و« عادلانه جهانی » با همتای خویش به گفت وگو پرداخت.
گفتمان نظام چند قطبی عادلانه جهانی ریشه در دیدگاه چپ دارد، که ازچندی بدینسو وارد حوزه دیپلوماسی هردو کشور نیز گردیده وهمچنان برقلمرو روابط این کشورها با سایر کشورهای جهان سایه افگنده است.
دراین نوشتار تلاش برآن دارم تا به این سفر از زاویه کاربر کلید واژه ها در پیوند منطقی با فرآیندهای جهانی که این بازیگران و قدرت های هژمون در آن نقش آفرینی دارند، بگونه آن نقش آفرینی دارند، بگونه ای موجز و تاویلی نیز بپردازم.
درحوزه اقتصادی کنفرانس پایانی گفت وگوهای هردو جانب ، روابط استراتیژیک دو کشور بویژه در پاسخ به تحریم های غرب را در نمودار رشد مبادلات تجارتی وسرمایه گذاری ها باورمندانه و با غرور به جهانیان نمود دادند .همچنان تولید ناخالص داخلی انها در شرایطی که دنیای غرب با مشکل بدیهی ها (قروض )، آهنگ کم رشدی و تورم دست و گریبان است ،شاخص در حد کفایت و ناباورانه را تجربه میکند، تحریم های غربی را به سخره می گیرد.
جدای ایماهایی دیپلوماتیک مانند در آغوش کشی هردو رهبر و استقبال گرم از پوتین در سرزمین اژدها ، حضور وسخنرانی ولادیمیر پوتین در نهاد تحقیقاتی نظامی چین ، پیام روشنی را به امریکا ومتحدینش (غرب جمعی ) ارسال نمودند که روابط استراتیژیک آنها را در حوزه نظامی به روشنی بازتاب میدارد، که اکنون وارد فاز جدید گردیده است.
همچنان حمایت روسیه از موضع چین واحد درمخالفت صریح به تحرکات امریکا در جزیره تایوان و پشتیبانی از حق جمهوری خلق چین بر جزایر مورد اختلاف با فلیپین و دریای چین جنوبی بیدریغی حمایت ها در بستر روابط استراتیژیک را نیز نشانه می گذارد.
بحث نظام جهانی نوین عادلانه آن کلید واژه ایست که دراین پسین ها در صفحه ادبیات سیاسی هردوکشور به وفرت دیده میشود.هر دو از نظام عادلانه تعریف ضدامپریالیستی و ضد استعماری را به نمایش میگذارند، که سردرادبیات چپ کلاسیک دارد. امروزه نیز چپ ها و ناسیونالیست ها درجهان تقریبا به همان مفهوم آنرا بکار میبرند. اکنون همچنان کاربرد واژه های استعمارزدایی و نظام عادلانه جهانی براساس حقوق برابر، بن مایه روندی را میسازد که نحله فکری چپ را باز تاب میدارد.
حضور معاون زیوگانوف در ترکیب هیات بلند پایه روسیه در سفر رییس جمهور پوتین به چین ، نیز پیوندی او را با اتحادیه میهن پرستان روسیه که اکنون تمام قد درحمایت ازاو قراردارد ، گرایش مسلط چپ در سیاست های کلان آن کشورا به گونه نمادین بر رخ میکشد.
اما در داخل روسیه :
اقدامات قاعده مند در راستای کنترول اولیگارشی ها ، از جمله تصویب قانون وضع مالیات بر اولیگارشی ها و اشخاصی با درآمد کلان به سود لایه های کم درآمد، افزایش معاش متقاعدین ، توجه به نسل جوان ، خانوادهها ،افزایش وتوسعه خدمات اجتماعي ، تدابیر در جهت فقرزدایی، رفاه شهروندان...، سبدی از رویکردهای چپ در بغل دولت فدراسیون روسیه به رهبری پوتین را به تصویر می کشد. بخش بزرگ از رویکردهای یادشده بر گرفته از برنامه پیشنهادی ایست که قبلا توسط رهبر حزب کمونیست روسیه به رییس جمهور پوتین سپرده شده بود نیز مصداق مدعای یاد شده است.
گرچه در ترکیب کابینه ای کنونی وزیری از حزب زیوگانوف دیده نمیشود ولی درارگان نظارت بر کارکرد حکومت اعضای حزب حضور معناداردارند.
با این احتساب ،ما شاهد نمودهای از همگرایی چپ با دولت زیر رهبری پوتین استیم که روسیه امروز را باز تعریف مینماید.
بی گمان از بطن این فرایندهمگرایی ، روسیه ای قدرتمندتر از امروز زاده خواهد شد. هچنان بی تردید در پهنه ای جهانی دو ابرقدرت ـ روسیه و چین ـ در بستررفتار و همگرایی استراتیژیک، نظم جهانی نوین را بر مبنای تفکر چپ باز آفرینی خواهند کرد.
غرب گرچه این قطب را بعنوان واقعیت زمخت پذیرفته است، ولی تا اکنون با آن کنار نیآمده که بحران در کره خاکی از اوکرایین تا غزه ، تایوان و منطقه ما سردر آبشخور این بینش هژمونیک غرب جمعی دارد.
اما چپ امروز:
کنونیت چپ نه در قالب ایدیولوژی و بویژه بینش تکفیری کلاسیک ، بل در خوانش پایگاه فکری آن که آمیزه ایست از گرایش ضدامپریالیستی دادخواه و ناسیونالیسم، باز تعریف میشود .
گرچه این نیروها روابط اندام وار و اورگانیک در شمایل انترناسیونالیزم در گستره ای جهانی ندارند ومنظومه ای هنجاری خود را تا هنوزنساخته اند، اما در آوردگاه نبرد قدرت توانمند وارد شده اند.
انتخابات پسین پارلمان اروپا و دگرگونی های قاره افریقا رخنمایی آغازین این روند است.چپ گرچه وارد رنسانس حیات خود گردیده ، اما به خوانش هویتی جدید سخت نیاز دارد.
نکته اینکه روسیه وهمچنان چین به آوردگاه و ترند چپ معاصر در حال تبدیل شدن است.
ویرایش متن از: د.کرنزی
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۴ـ ۲۴۰۶
Copyright ©bamdaad 2024
یادداشت یک رفیق
چپ افعانی که در فاز پریشان تاریخ اش بسر میبرد، بعنوان یک پویش سازنده ، به نقد پویا ازدیروز خویش نیاز دارد،
تا آموزه های دربغل ازدیروز گذرنموده و وارد امروز شود.
روند سیاسی درون افغانستان وپیرامون آن گونه ای از زایش را درپی دارد تا چپ افعانی از این فرایند وسمت و سوی آن بدریافت و درک مشترک نرسد از جریان این زمانی تاریخ کناره میماند و به فراموشی میرود.
کنون محیط منطقه ای و محیط جهانی همراه با جغرافیای سیاسی و کشمکش های داخلی نیازیاد شده را الزامیت میبخشد.
از نگاه من لایه بندی ها و اولویت هایی مهندسی و معماری چپ افعانی چنین است :
ـ روابط بین جزایربایست بهبود یابد تا زمینه های قالب بندی کتله های پراگنده دریک ساختار فراهم شود.(گذر از فضایی فروپاشی)
ـ عبور پویا از پراگنده گی وتعریف پایگاه فکری و سیاسی . این مهم به اراده و توان نیاز دارد. بدیهیست که اراده در توان بسیج شده اثربخشی وکاربرد دارد.
ـ چگونگی حضور درمعادله قدرت و بازسازی کشور.
ـ تدوین طرح بازسازی جامعه افعانی برشالوده یک استراتیژی بروز این زمانی وهمروند با آن تربیه وآماده سازی کادرهای جوان برای مدیریت روند توسعه پایدار کشور .
ازنشر این یادداشت فشرده در سایت پربیننده بامداد، قبلاْ از متصدیان آن ابراز سپاس وامتنان دارم.
باحرمت
ع.ا.ش
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۴ـ ۱۳۰۵
Copyright ©bamdaad 2024
انحلال نظام بازنشستگی و تاثیرات آن در افغانستان
انجنیرحبیب الله فتاح
انحلال نظام بازنشستگی (تقاعدی) در افغانستان، خبرتلخی برای بیشتر از ۴۰۰ هزار کارمندان غیرنظامی و حدود ۱۴۸ هزار بازنشسته در این کشور بوده است.
سهمیه تقاعد: عبارت از فیصدی معین پول است که از مزد ماهوار کارکنان خدمات ملکی و بودجه اداره وضع و به حساب خزینه تقاعد انتقال میگردد.
تقاعدی که به آن «سوپر» نیز گفته می شود، پولی است که ذریعه کارفرمای شما در طول دوره کاری تان برای شما دخیره می شود تا زمانی که تقاعد میکنید از آن استفاده نمایید.
پول تقاعدی بخاطر حفظ شأن و حرمت افراد سالمند و سالخورده در آموزههای دینی و اسلامی ما مورد تاکید قرارگرفته است. برخورداری از تامین اجتماعی دردوره بازنشستگی یکی از قوانین حمایتی است که قوانین اسلامی بر آن تاکید ویژهای دارد.
تامین اجتماعی با فقه اسلامی چه نسبتی دارد؟
اگرچه عبارت تامین اجتماعی نسبتاً جدید است و چنین عبارتی در کتب و رسالات فقهی به چشم نمیخورد اما مفهوم آن را می توان در فقه اسلامی یافت. گاهی اوقات گفته می شود بیمه های تامین اجتماعی با قواعد شرعی مانند ارث مطابقت ندارند و لذا نمی توان آنها را پذیرفت اما بررسی دقیق تر نشان می دهد که اصول و پایه های تامین اجتماعی در حقوق و فقه اسلامی نیز مورد توجه قرار داشته اند.
اگر بخواهیم به طور بسیارساده مفهوم تامین اجتماعی را مطرح کنیم، می توانیم بگوییم اساس تامین اجتماعی عبارت از این است که از یکسری افراد که به دلیل ازکارافتادگی یا فقر یا بیکاری یا نظایر آن در معرض آسیب قرار دارند و نیاز به حمایت دارند، حمایت به عمل آید. حال این حمایت می تواند از طریق منابع عمومی و دولتی باشد یا از طریق سازوکارهایی که با مشارکت خود شخص مورد حمایت، از قبل پیش بینی و فراهم شده است (از قبیل انواع بیمهها). البته شاید بتوان تعریف رسمی تر و دقیق تر تامین اجتماعی را در مقاوله نامه شماره۱۰۲ سازمان بینالمللی کار پیدا کرد که مقررداشته است:
« تامین اجتماعی به منزله حمایتی است که جامعه در قبال پریشانیهای اجتماعی و اقتصادی پدید آمده به واسطه قطع یا کاهش شدید درآمد افراد بر اثر بیکاری، بیماری، بارداری، ازکارافتاده گی، سالمندی، فوت و همچنین افزایش هزینههای درمان و نگهداری خانواده (عایله مندی) به اعضای خود ارایه می دهد.»
مقاوله نامه ۱۰۲، مهم ترین و قدیمی ترین سند سازمان بینالمللی کار (ILO) در حوزه تامین اجتماعی می باشد1. این مقاوله نامه تمامی تعهدات ۹ گانه تامین اجتماعی را شامل می شود، از جمله بازنشستگی، از کارافتاده گی، بازمانده گان، بیکاری، عایله مندی، مزایای بارداری، مراقبت های پزشکی، مزایای بیماری و آسیب شغلی.
این مقاوله نامه توسط سازمان بینالمللی کار تصویب شده است و تأثیرات حقوقی مهمی را در زمینه حقوق کار به دنبال دارد. به طور کلی، مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار و توصیه نامههای آن، جز مقرراتی محسوب می شوند که از طریق نماینده گان دولتها، کارگران و کارفرمایان توسط سازمان بینالمللی کار به تصویب می رسند
افغانستان مقاوله نامه ایمنی و بهداشت شغلی مصوب سال ۱۹۸۱ (۱۳۶۰) را تصویب کرده است. این مقاوله نامه در مورد ایمنی و بهداشت شغلی کارگران تحت پوشش بخش های فعالیت اقتصادی اعمال می شود.
با توجه به اصول شرعی، حقوق تقاعد در افغانستان و دیگر جوامع اسلامی می تواند مشروع باشد. در ادامه، به برخی نکات مرتبط با حقوق تقاعد از منظر اسلامی اشاره می کنم:
ـ مشروعیت تكافل و تعاون:
اسلام به تكافل و تعاون بین مسلمانان اهمیت می دهد. حقوق تقاعد می تواند جز این تعاون باشد.
ـ آیات قرآنی نیز به وضوح اشاره به حقوق فقرا و مساكين دارند. مثلاً آیه ۴۱سوره الأنفال میفرماید: «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ».
ـ فقر زدایی: خمس برای فقر زدایی از امت پیامبر است.
ـ همچنین، آیه ۷ سوره الحشر میفرماید: « مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ».
از این آیات مشروعیت تكافل و تعاون در اسلام مشخص میشود.
مسوولیت اجتماعی:
اسلام به مسوولیت اجتماعی افراد تاکید دارد. حقوق تقاعد می تواند از این منظر نیز مشروع باشد .
عدم پرداخت حقوق تقاعد برای متقاعدین، به ویژه زنان نان آور، مشکلات جدی ایجاد می کند. در افغانستان، زنانی که به تقاعد رفته اند، با مشکلات زیر روبرو می شوند:
۱ ـ نیازهای اقتصادی: زنان متقاعد، بهدلیل عدم دریافت حقوق تقاعد، با مشکلات مالی و نیازهای روزمره روبرو میشوند. بدون منبع درآمدی، زنان نانآور ممکن است به سختی نیازهای اساسی خود را تأمین کنند.
ـ عدم دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی: زنان متقاعد، به دلیل محدودیتهای مالی، ممکن است به خدمات بهداشتی و درمانی دسترسی نداشته باشند. این موضوع می تواند به تأخیر در تشخیص و درمان بیماری ها منجر شود.
ـ بیکاری و ناتوانی در کسب درآمد: عدم پرداخت حقوق تقاعد، زنان را به بیکاری محکوم می کند. زنان نان آور، به دلیل سن و شرایط جسمی، نمی توانند به راحتی کار کنند و درآمدی کسب کنند.
ـ تبعیض جنسیتی: زنان متقاعد، به دلیل تبعیض جنسیتی، ممکن است در مقابل مردان نسبت به حقوق تقاعد کمتری داشته باشند. این موضوع نه تنها ناعادلانه است، بلکه به تضعیف موقعیت اقتصادی زنان منجر می شود.
به طور کلی، عدم پرداخت حقوق تقاعد برای متقاعدین، به ویژه زنان نانآور، مشکلات جدی ایجاد می کند و نیاز به توجه جدی از سوی مسوولان دارد.
بودجه مورد نیاز برای پرداخت حقوق سالانه ۱۴۸ هزار بازنشسته بیشتر از ۱۲،۵ میلیارد افغانی (۱۷۵ میلیون دلار) است.
با توجه به اینکه جمعیت متوسط خانوار در افغانستان ۷ نفر است، این تصمیم یعنی رفاه عمومی حدود یک میلیون خانواده افراد بازنشستّ (متقاعد ) به طور مستقیم به خطر افتاده است و رفاه عمومی آینده حدود ۳ میلیون افراد وابسته به کارمندان غیرنظامی دولت را به صورت غیرمستقیم تهدید می کند.
از طرف دیگر با به قدرت رسیدن طالبان از ۴۰۷ هزار کارمند دولتی که ۲۱ درصد آن را زنان تشکیل میداد، عملاً اجازه رفتن سرکار را نیافتند.
در افغانستان تعرض رژیم بسراقتدار بە حقوق کارگران و عموم مزدبگیران بخصوص زنان پیشه ور و کارگردرمقایسە با بسیاری از کشورها وحشتناکتر و همە جانبە تر است.
با این تفاوت کە در بسیاری از کشورها بواسطە متشکل بودن کارگران در سازمانهای کارگری و نافظ بودن قوانین مدنی این تعرض با مقاومت مواجە است، اما درافغانستان بە دلیل غیرقانونی بودن اتحادیە ها و احزاب سیاسی وکارگری و سیطرە استبداد و سرکوب، اعتراضات بیشمار کارگری مانع از بی حقوق سازی و فقیرسازی نیروی کار توسط حکومت نشدە است.
حقوق کارمندان و کارکنان شاغل و عدم پر داخت حقوق تقاعد مامورین وکارمندان بازنشستە مشکلات جدی برای این کتگوری از مردم ما ایجاد کرده است ، متقاعد که یک عمر برای دولت و خلق الله کارکرده ، چشم امید و یگانه منبع زنده گی ابرومندانه و انسانی او در سن بالا همین حقوق بازنشسته گی میباشد. چنانکه در بالا اشاره نمودیم اندازه معاش تقاعد درافغانستان نسبت به اکثرکشورهای دنیا، بسیارناچیزاست. یک بازنشسته دولت در دوران تقاعد کمتر از۱۰ درصد معاش خود را دریافت می کند. این قشر ناتوان ، محروم و کم درآمد جامعه جامعه با بحران « فقر کشنده » کهن سالی روبرو بود و بیشتر با دستگیری و خانواده وفرزندان میتوانند ادامه حیات نمایند . وقتی فرزندان و دیگر اعضای خانواده خود نیز بیکار بوده و عاید دیگر نداشته باشند دراین صورت وضع آنها بدتر میگردد.
با درنظر وضع بحرانی موجود ، گرانی قیمت موادغذایی ، سرپناه ، دارو و لباس و بیکاری مزمن در کشور معضله عدم پرداخت حقوق متقاعدین به یک معضله بزرگ و منبع تولید آسیب های اجتماعی تبدیل شده ، زمینه سازمرگ تدریجی ده ها هموطن مسلمان و زحمتکش ما میگردد.
تغییر قانون بازنشستگی، گسترش تبعیض شغلی و مزدی علیە زنان، تنها بخشی از تعرضات لجام گسیختە بە حقوق، امنیت معیشت باز نشستگان است کە بە شکل جنون آسایی تداوم دارد.
متوقف کردن این روند و بازگرداندن حقوق غارت شدە زحمتکشان مستلزم اتحاد، همبستگی گستردە و سازمانیابی کلیە مردم و حقوق بگیران است و بدون آن ناممکن.
کارگران، و همە مزد و حقوق بگیران شاغل و بازنشسته، بیکاران، محرومان و ستمدیده گان و همە ما کە دغدغە آزادی و عدالت داریم متحدانه برای حصول این حق شرعی ایستاده گی کرده صدا بلندکنیم تا بتوانیم با یاری هم، سایە شوم، استبداد، فقر،گرسنگی و بی عدالتی، جنگ و خشونت را کە سالهاست بر سر مردمان سرزمین ما سنگینی می کند از میان برداریم.
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۴ـ ۰۷۰۵
Copyright ©bamdaad 2024
افغانستان فراموش نشده است!
محمد ولی
در ماه اکتوبر سال ۲۰۲۱ :
ـ شورای نظاری ها و جمعیتی ها در پای برج ایفل در پاریس اعلان کردند که « ماهم از طالبان انتقام میگیریم داعش هم ، ما هم خراسان میخواهیم داعش هم ، مقاومت متشکل از تاجک هاست داعش هم در مناطق تاجک نشین فعالیت دارد پس چرا داعش را برسمیت نشناسیم .
ـ محقق هم گفت اگر خوست های شان براورده نشود راهی جز همکاری با داعش ندارند .
ـ در همین ماه سال ۲۰۲۱ وزارت عدلیه امریکا مجوز فعالیت دفتر به اصطلاح مقاومت را در امریکا صاد ر کرد.
ـ قصر سفید و وزارت های دفاع و خارجه امریکا افغانستان را مرکز فعالیت تروریستی منجمله داعش اعلان نمود .
قوماندانی سنتکوم پیوسته از تهدید داعش از طریق افغانستان نام میبرد .
ـ جمعبندی این گفته ها را زلمی خلیلزاد چنین بیان کرده بود : « امریکا در افغانستان کارهای ناتمام دارد » .
مراجع نظامی ـ استخباراتی پاکستان نامی از داعش نمی برند ولی در مورد حوادث تروریستی در خاکش افغانستان را دخیل و ملامت میدانند . آنها مانند ۷۶ سال کارزار تبلیعاتی ، هند و افغانستان را علیه خودشان همدست میگویند . درانی نماینده خاص پاکستان برای افغانستان اتهام زد که هند ۳۵ میلیارد روپیه از طریق طالبان افغانسنان به تی . تی . پی. میدهد ( انچه آنرا از لحاظ عقیدتی نمیتوان قبول کرد ) .
ـ مولانا فضل الرحمن افشا کرد که سی هزار پاکستانی در جنگ علیه امریکا در افغانستان سهیم بودند ( اشاره ای به حضور انها در افغانستان ) .
ـ خبر انتقال داعش به تاجکستان نیز جز مساعی برای بی ثباتی کشور است .
پس از دوسال و شش ماه شناخته شده های حوادث بیش از چهل سال افغانستان از واشنگتن تا اسلام آباد باب تروریستی دیگری را بنام داعش درافغانستان میگشایند که در نخستین برآمد های سال نو افغانستان در چندین نقطه تباز کرده است .
نتیجه اینکه افغانستان فراموش نشده است اما با تاسف که همانند سالهای گذشته مورد توجه تروریزم قرار دارد و حامیان ان روزی هم از صدور تروریزم و تبلیغ بزرگ نمایی آن غافل نمی باشند .
این بار بدخشان را هدف قرار داده اند. ولایتی که پس از سالها موجودیت اش در جغرافیای افغانستان حیثیت استراتیژیک پیدا میکند و پروژه مورد توافق دهلیز واخان میان چین و افغانستان خار چشم پاکستان و امریکا میباشد . اینها آغاز از منطقه تاجک نشین تحت پوشش فعالیت داعش تا مزارع تریاک را اماج ناکام سازی پروژه مهم اقتصادی دهلیز واخان غرض بی ثبات سازی اوضاع در آن ولایت قرار داده اند تا افغانستان را از خود بسنده گی راه های ترانزیتی باز دارند .
وضعیت آغاز شده از ماه دوم سال نو نشان دهنده گسترش نا امنی ها در مناطق دارای اهمیت سیاسی -- اقتصادی میباشد .
با احساس خستگی از جنگ و نا امنی و تروریزم آنهم درچنین وضعیت حساس مردم خواهان برخی نوآوری ها و بروز تغیرات ماهوی و ساختاری میباشد که باید عملی گردد .
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۴ـ ۱۰۰۵
Copyright ©bamdaad 2024
امریکا دروغ می گوید، اسراییل بی اجازه امریکا هیچ اقدامی نمی کند
کیتلین جانستون مینویسد : هر چه بیشتر به آن فکر می کنم، رفتار دولت جو بایدن با این جمله کلیشه ای « امیدوارم اسراییل ما را به یک جنگ بزرگ در خاورمیانه نکشد» و انتشار گسترده این نگرش توسط رسانه های امپریالیستی حالم را بیشتر بهم میزند و نفرتم را بیشتر می کند.
سی ان ان (CNN) اخیراً مقاله ای با عنوان « با حمله ایران به اسراییل، جو بایدن با بحرانی رو به افزایش در خاورمیانه روبرو می شود که امیدوار بود از آن اجتناب کند» منتشر کرده است. این داستانی است که در شش ماه گذشته به اشکال مختلف تکرار شده است.
هر باری که اسراییل با کمک ایالات متحده امریکا کاری می کند که اوضاع در شرقمیانه را خطرناک تر می کند، رسانه های امریکایی برای اطلاع رسانی به جهان با هم مسابقه میدهند که گویا رییس جمهور واقعاً این را نمی خواهد و از این موضوع بسیار ناراحت است.
سی ان ان (CNN) می نویسد: « برای رییس جمهور جو بایدن، حمله از خاک ایران به اسراییل، سناریویی است که او از زمان آغاز درگیری فعلی خاورمیانه به شدت می خواست از آن اجتناب کند » و اضافه می کند که این حملات « خطر یک درگیری منطقه ای بزرگ تر را که می تواند ایالات متحده امریکا و سایر کشورها را به طور مستقیم درگیر کند، افزایش می دهد. »
به گفته سی ان ان (CNN) به نقل از یک مقام رواندایی ناشناس، « اسراییل به حمله ایران پاسخ خواهد داد، اما هنوز باید دامنه این پاسخ مشخص شود. »
و این توهین آشکار به عقل ماست که بگوییم دولت جو بایدن فقط شاهد منفعل همه اینهاست و دست روی دست گذاشته و امیدوار است که اسراییل کاری وحشتناک انجام ندهد که ایالات متحده امریکا امریکا چارهای جز ورود به جنگ جهانی سوم برای دفاع از « متحد محبوب » خود نداشته باشد. این توهینآمیز است که به ما القا کنند که ایالات متحده امریکا چارهای جز ورود به جنگی با وحشتناک وغیرقابل تصور ندارد البته فقط وقتی عزیز دل امریکا ( اسراییل ) به اندازه کافی جنگ طلبانه رفتار کند، و این توهینآمیز است که از ما می خواهند این واقعیت را نادیده بگیریم که جو بایدن می توانست این چرخه دیوانه وار تشدید را با یک تماس تیلفونی به اسراییل درهر زمانی در طول شش ماه گذشته متوقف کند.
پذیرفتن اینکه دولت جو بایدن فقط ایستاده و امیدوار است که اسراییل بدترین جنگ تاریخ خاورمیانه را به راه نیندازد، مانند دیدن صاحب سگی است که روت وایلر(ROTTWEILER ـ نوعی از سگ های درنده ـ بامداد ) خود را در تمام محله می گرداند و می گوید: « بله، او فقط هر کاری دلش می خواهد می کند، فقط امیدوارم کسی را نکشد. »
نه، اینطور نیست. اینطور رفتار نکن. تو فقط انگشت به دهان می مانی و امیدواری که اسراییل کاری وحشتناک انجام ندهد، وقتی به اسراییلی ها اجازه می دهد که هر کاری را که می خواهند انجام دهند، به این دلیل است که این همان چیزی است که تو هم تصمیم گرفته ای انجام دهی. کل وجود اسراییل به حمایت ایالات متحده امریکا وابسته است، مانند یک شناگر به کپسول اکسیژن، و به همین دلیل کاخ سفید به طور بالقوه قدرت نامحدودی برای وادار کردن اسراییل به انجام هر کاری که می خواهد دارد ، و درگذشته نیز این کار را کرده است. حتا در زمان حمله به غزه این کار را انجام داد و با موفقیت به اسراییل دستور داد تا قطع ارتباطات درغزه را متوقف کند و اجازه دهد کمک های بیشتری به این منطقه محصور ارسال شود.
اگر جو بایدن واقعاً نمی خواست اسراییل شرقمیانه را به گردابی از مرگ و آتش تبدیل کند، آن را متوقف می کرد. او به پوزه این سگ لعنتی پوزه بند میزد.
رسانه های غربی به خاطر این معروف هستند که جنگ های ایالات متحده امریکا را به عنوان دام هایی نشان می دهند که واشنگتن ناخواسته در آنها گرفتار می شود، گویی یک خدای بزرگ مانند مککالی کالکین * در حال پرسه زدن و گذاشتن تله های انفجاری است تا پنتاگون را به تغییر رژیم در لیبیا یا چیزهایی از این دست مجبور کند. با این حال، بعد از مدتی جنگ، باید فرض کنیم که یک رژیم به دلیل جنگ طلب بودن خود، یک سری جنگ به راه می اندازد و ایالات متحده امریکا در تعداد زیادی از جنگ ها شرکت داشته است. هیچ کس به اندازه اینها دست و پا چلفتی یا بدچانس نیست، این مثل این است که به شوهرتان ایمان داشته باشید که می گوید دایماً با آلت تناسلی خود به طور تصادفی در واژن ** همکاران مختلف خود می لغزد و زمین می خورد.
قدرتمند ترین امپراطوری که تا به حال وجود داشته است، فقط به طور غیرفعال نمی نشیند و دعا نمی کند که اسراییل بزرگ و شرور او را مجبور به ورود به جنگ با ایران نکند. این اتفاق نخواهد افتاد. تمام خشونت و هرج و مرجی که در حال حاضر در خاورمیانه رخ می دهد به این دلیل است که امپراتوری ایالات متحده امریکا این را می خواهد، و به این دلیل است که افرادی که این امپراتوری را اداره می کنند هیولاهای روانی هستند.
خواننده گان محترم لطفا به خودتان توسط دستکاری های فاسد رسانه های جمعی غرب چیز دیگری
القا نکنید.
برگرفته شده از:مجله هفته
منع تصویر: اشپیگل
* اشاره به بازیکن سینمای هالیود Macaulay Culkin درفیلم « تنها در خانه ـ Home Alone » میباشد ـ بامداد
** واژن(Vagina ) ، الت تناسل زنان ـ بامداد
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۴ـ ۱۷۰۴
Copyright ©bamdaad 2024