در امـتـداد جـنـگ

             
ای هموطن ببین که از آنسوی مرزها
محموله های مرگ فرستاده میشود
آن شعله های آتش و این جوی های خون
خود حاصل تعهد شان از گذشته هاست
کاین قاصدان بی سر و پا بر اساس آن
پرونده اسارت خود را رقم زدند
اندر ازآء آن
سر شار از عنایت کرنیل ها شدند
حالا که کاروان ولینعمتان شان
تا کوچه ها و پشت در خانه میرسند
اینها بوجد آمده فریاد می کشند
بآنکه اصل و ماهیت این و آن یکیست
زیرا زیک دهانه همش آب میخورند
آنها همه پنهان شده در زیر نام دین
بر چشم مردمان وطن خاک می زنند
اما نمیشود که پس از این به حیله ها
خود را امیر فوق سر مردمان کنند
زیرا که این وطن ، آزاد بود و هست
آزادگان مدافع این خاک بود و هست
اینجا سکندر آمد و بیمار گشت ورفت
اینجا سر نواده چنگیز یان شکست
اینجا تمام لشکر انگریز محوه گشت
اینجا روس آمد و دامن کشید ورفت
اینجا پای سندی وپنجابیان شکست
جلال آباد بخاطر شان تا هنوز هست
اینجا هر آنکه آمد ودرسی گرفت ورفت
خوابش خراب گشته وچشمی فرونبست
زیرا مدا فعان حقیقیء این وطن
در سنگر دفاع وطن ایستاده اند
در راه عشق پاک وطن سر نهاده اند
تا زنده است یک نفر سرباز این وطن
آزاد هست خاک سر افراز این وطن
(عبدالوکیل کوچی )

 

بامداد ـ فرهنگی ـ ۱۵/۱ـ ۰۴۰۷

غــم مخـــور

گـــر نیابد کار ما امســـال ســـامان غــم مخور
میشود آســــوده اوضــاع در بهــاران غم مخور

رفتـــه تأثیــر ٬ ای عــــزیزان از بیــــان و از قلم
رنج ما هـــرگــز نخـــواهد یافت پایان غم مخور

گر بساط نظم و آســایش ز کشـور چیده شد
اینکه رسم نیکی و یا لطف و احسان غم مخور

حــال ما با غـــربت و رنــج و تعب ٬ دلواپســی
گشته است بدتر ز سومالی و سودان غم مخور

گر نباشــــد کلبــه یی تا یک نفس گیریم قرار
هســــت ما را خار و سنگ اندر بیابان غم مخور

او که سیم و زر به کف دارد این داد خداست
گر بمیـریم ما و تو در حســـــرت نان غم مخور

گر تن طفل تو عــــریان است و احزان کلبه ات
وانکه دارد پول و قصر و شوکت و شان غم مخور

گر که با اشغالگر و بیگانه همدستند چی باک ؟
میهن و ماوا گر اشغال است و ویران غم مخور

نام شان در زرع خشخاش و فروش چرس و بنگ
باشــــد اندر صدر کشـــــور ها نمایان غم مخور

گر چه در ســـال روان حاصل نه چندان خوب بود
می شود سال دگر حاصل دو چنـدان غم مخور !

هر چی طالب کشت و ویران کرد میهن را ٬ و لیک
بهر شان باشد بـــرادر ( نور چشمان ) غم مخور

دســــتگیری نیســـت لازم از فقیـــــر و بی نــوا
گــر بود آهش طنیــــن انداز کیـــــهان غم مخور

گر چی او را نیست بر سر جز هوای کشت و خون
این سر شــــوریده ! باز آید به سامان غم مخور !

گر چی منزل دور ٬ دشمن در کمین و راه صعب
بعد هـــر ظلمت رسد یک نور رخشـــان غم مخور

دور گـــردون گــــر دو روزی بر مراد ما نه گشت
هم نمی ماند به کام جــــــمله دزدان غم مخور

وارسید بر من ندا ٬ با مــــژده ی نیـــــکو چنین :
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

میــــــرسد روزی که یک دم در عـــدالتگاه خلق
کیـــــفر اعمال ٬ شـــان گردد نمایان غم مخور

همچو حافظ حـق بگو و راست باش ای « واعظی»
« ســـرزنشها گـــر کنــــد خار مغیلان غم مخور»

(زبیر واعظی )

 

بامداد ـ فرهنگی ـ ۱۵/۱ـ ۳۰۰۶

برگزاری جلسه مشترک بعضی از احزاب سیاسی افغانستان

نخستین جلسه مشترک بعضی از احزاب سیاسی در دفتر حزب مردم افغانستان در شهر کابل دایر گردید.

در این جلسه علاوه بر اعضای ایتلاف احزاب و سازمان‌ های دموکرات و ترقی‌ خواه ؛ حزب افغانستان واحد ، حزب آزادی و مساوات ، حزب حرکت ملی افغانستان، حزب صلح ملی افغانستان، حزب بقا وتوسعه افغانستان، حزب پیوند ملی افغانستان  و حزب عدالت و ترقی افغانستان اشتراک نموده بودند.

در این جلسه روی اهداف کلی احزاب همسو و نهادهای جامعه مدنی و شوراها بحث صورت گرفته ؛ روسای احزاب درباره تشخیص و تعین پلاتفورم کار نشست‌ های بعدی به توافق رسیدند.

همچنان در این جلسه روی پیشنهادات فیفا (بنیاد انتخابات آزاد و عادلانه افغانستان) مبنی بر اینکه هر یک از احزاب سه نماینده خود را به نهادهای پارلمانی و حکومت معرفی نمایند صحبت‌های تفصیلی صورت گرفته و تصامیم نهایی به جلسات بعدی موکول گردید.

 

شعبه تبلیغ وترویج

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۵ـ ۲۴۰۶

نگاهی به واژه های همآوا وهم صدا و کاربرد درست آنها در زبان فارسی

 

داکتر حمیدالله مفید

نا نوشته پیداست ، که به خاطر کاربرد نادرست برخی وامواژه ها در زبان فارسی دشواری های نوشتاری پدیدار گردیده است .

پیش از آنکه این دشواری ها برشمرده شوند ، لازم دیده می شود ، به فرنام دیباچه این گفتمان نگاه فریدریش انگلس دوست کارل مارکس، مارکسیست شناخته شده را در مورد زبان های تازی وفارسی برخوانیم:

نامه انگلس به مارکس در باره زبان فارسی:

«چند هفته است که در پهنه ی ادبیات وهنر مشرق زمین غرق شده ام . از فرصت استفاده کرده و به آموختن زبان فارسی پرداخته ام ، آنچه تا اکنون مانع شده است تا به آموختن زبان عربی بپردازم ، از یکسو نفرت ذاتی من به زبانهای سامی است واز سوی دیگر وسعت غیر قابل توصیف این زبان دشوار با(داشتن) حدود چهار هزار ریشه که در دو تا سه هزار سال شکل گرفته است .( می باشد).

برعکس زبان فارسی ، زبانی است بسیار آسان وراحت. اگر الفبای عربی نبود ، که همیشه پنج تا شش حرف نزدیک به یک صدا تلفظ می شوند واعراب نیز روی کلمات گذاشته نمی شود ، که دشواری های در خواندن ونوشتن بوجود می آورد ، با این حال قول می دهم ، که در ۴۸ ساعت دستور زبان فارسی را فرا بگیرم .

این هم به دلیل لجبازی با اقای پیتر اگر او خیلی مایل است که با من به رقابت برخیزد این گوی واین میدان ، زمانی را که برای فراگیری زبان فارسی در نظر گرفته ام حد اکثر سه هفته است ، حال اگر اقای پیتر توانست در دوماه این زبان را بهتر از من یاد بگیرد اذهان (اذعان) می کنم که او در زمینه ی فرا گیری زبان از من به مراتب بهتر است .

برای اقای وایتلنگ بسیار متآسفم که فارسی نمی داند ، زیرا اگر آشنایی به این زبان داشت می توانست آن زبان جهانی را که در آرزو داشت ، بیابد.

در ضمن (ـسروده های )حافظ پیر خراباتی را در زبان اصلی خواندن لذتی دارد که نپرس.».( بر گرفته از مجموعه آثار مارکسیسم .

با این یاداوری کوتاه خاطر نشان می گردد، که همان اشاره فریدریش انگلس در مورد همان شش واژ که در حقیقت ۱۱ واژ یا حرف هستند واین ها می باشند:

«س.ص ،ث. ظ، ض و ز ،ح.ه و ع ،ت وط» ودارای مخارج یا ادا جایگاه های همسان دارند. به دشواری زبان فارسی افزوده است ، تا جایی که دیده می شود ، اغلب نویسنده گان ودر اغلب آثار وامواژه های زبان تازی در زبان فارسی به گونه نادرست بکار می روند . این نادرست بکارگیری ها این ها اند:

تغزیهیاتغذیه:

در یک سند معتبر چنین آمده است :« در ضمن تروریزم را تغزیه می کند.»

تغزیه: واژه تازی است اصل آن غزا است که به معنی ستیز وجنگ می باشد،

تغذیه: نیز واژه تازی است ، که اصل آن غذا است و به معنی خوراکه وخوراندن معنی می دهد ، پس در این فراز تغزیه نادرست است بهتر بود بجای آن تغذیه به کار می رفت. بهتر آنست که بجای هردوی آن در این فراز واژه در خور فارسی استفاده می شد وچنین می گردید: در ضمن در خور نیرومندی تروریزم می گردید.

تعذیهیاتعزیه:

تعذیه : از تعذ وعذب گرفته شده است که به معنی عذاب کردن کسی می باشد

تعزیه: از عز یا عزا داری گرفته شده است ، هرگاه خواسته باشیم برای کسی که عزا دار است تعزیه بگویم وبنویسیم ، نه تعذیه وبهتر است برای شان در زبان فارسی بگویم ، غمشریکی واندوه شریکی بگویم . به اندوه تان خود را اندوهگین می دانم وبرای تان درازای عمر وشکیبایی آرزو می دارم.

تعذیریاتحذیریاتعزیریاتحزیروتحضیر؟کدامیکدرستتراست

تعذیر : واژه تازی از عذر گرفته شده است ، که به معنی دشوار وسخت معنی می دهد.واز آن تعذیرات به معنی سختی آوردن وسخت ساختن زنده گی وتجارت کشور ها مراد است ، که شورای امنیت بالای کشور ها وضع می کند وایدون ناتو وامریکا بالای روسیه تعذیرات وضع کرده است نوشتن این واژه با تعزیرات نادرست است ، نباید آن را تعزیرات نوشت. ای کاش بجای این هردو واژه واژه فارسی دشوار سازی ها به کار برود.

تحذیر : واژه تازی است بع معنی بر حذر ساختن ، پرهیز دادن ترساندن معنی می دهد.

تعزیر : واژه تازی از عزر گرفته شده است ، به معنی نکوهش کردن وملامت کردن است .

تحزیر: این واژه در زبان فارسی به کار نمی رود .

تحضیر : واژه تازی به معنی نزدیک شدن( در فارسی به کار نمی رود تحضیر الموت نزدیک شدن مرگ .)

 

ذرهویازره :

این دو واژه نیز در زبان فارسی یکی بجای دیگری به کار می رود.

ذره : واژه تازی است از ذر گرفته شده است که به معنی مورچه بسیار ریز، اجسام بسیار ریز پراگنده در هوا که در شعاع آفتاب یا خورشید دیده می شوند.ونیز به معنی نسل نیز معنی می دهد واحد آن ذره است ودر انگلیسی آن را اتم گویند ، بمب ذره وی ویا بمب اتمی نیز همینگونه نوشته می شود.

زره: واژه فارسی است . به معنی یا چم جامه جنگی با آستین کوتاه که از حلقه های ریز فولادی بافته می شده است ودر باستان زمانه ها به خاطر امنیت روی لباس های دیگر به تن می کردند.

 

آذیتیاازیت:

اذیت : واژه تازی یا عربی است از اذی گرفته شده است به معنی رنج ، آزار ، گزند وشکنجه معنی می دهد. نمی دانم چرا برخی ها بجای این واژه گنگ ونا مفهوم واژ های زیبای فارسی معادل آن را نمی نویسند ، که گاهی اذیت وگاهی ازیت می نویسند.

ازیت : درستتر آن ازید است ، که از زاید گرفته شده است وبه معنی افزون وزیاد ، معنی می دهد ، بهتر است هیچگاهی در زبان فارسی آن را به کار نبریم و بجای آن افزون افزون بر را به کار ببریم.

 

اذهانیااذعان :

در این پسین روز ها این واژه ها بسیار گُل کرده اند ودر هیچ نگارش رویداد ی وخبری نیست ، که این دو واژه بجای یکدیگر به کار نروند.

اذهان : واژه تازی (جعلی )است ، به معنی در ذهن شانده ووارد ذهن کسی ساختن

اذعان : نیز واژه تازی یا عربی است ، که به معنی اصل آن ذعن می باشد ونیز جعلی است وبدون موجب وارد زبان فارسی شده است وبه معنی اقرار کردن ، گردن نهادن واعتراف کردن است . از دید نویسنده بهتر است از هردوی اینها صرف نظر کرد وبجا آنها واژه های باید خاطر نشان ساخت و یا باید باورمند بود ، باید یاد آؤری کرد ، باید به آگهی رساند وغیره که بدون دشواری است نگاشته شود. این تازی گرایی های جعلی زبان فارسی را بیچاره ودربدر ساخته است. وباید به خاطر نسل های پسین ، از کاربرد این واژه های ساختگی خود داری نمود.

 

حازمیاعازم : در یک خبر نامه آمده است:« حجاج افغانی حازم بیت الله شریف گردیدند».

حازم: صفت فاعلی از حزم گرفته شده است که به معنی مرد دانا ، هوشیار ودور اندیش معنی می دهد.حزمه واحزام جمع آن می باشد.

عازم :‌ اصل آن در تازی عزم به معنی قصد کردن است یعنی کسی که عزم وقصد کاری را می کند. عزمه وعازمون جمع آن می باشد.

پس در این فراز یا جمله واژه حازم نادرست و عازم درستتر است ، مگر بهتر بود تا بجای هردوی آنها واژه رهسپار فارسی به کار می رفت ، که هم دشواری از میان می رفت وهم فراز نادرست نمی شد وچنین می نوشتند:

« حاجیان افغانی رهسپار بیت الله شریف گردیدند ویا حاجیان افغانستان رهسپار مکه گردیدند.»که بدون دودلی ونادرست نویسی وساده است.

 

سایره،ساهرهیاساحره :

بانوی پرسید ، که نام من سایره است . برخی آن را ساهره وبرخی ساحره می نویسند ،من نمی دانم کدام یک درستتر است.

سایره: یاسائره اسم فاعل مادینه یا مونث سیر کننده یا رونده یا جریان کننده است وهم به چم یا معنی با قیمانده آنچه که از جمع مردم مانده باشد گفته می شود. همچنان نام پرنده خوشخوان در زبان فارسی نیز سایره است .

ساهره: اسم فاعل سهره که در فارسی به معنی یا چم بیدار خواب است می باشد.

ساحره :اسم فاعل که ریشه اصلی آن سحر می باشد ودر زبان فارسی به معنی افسونگر وجادوگر معنی می دهد. گرفته شده است.سحره وسحار جمع آن می باشد.

ایدون آ ن بانو نمی داند ، که نامش را به چی بنویسد، درستتر است. از دید نگارنده بهتر است نامش را سایره بنویسد. ناگفته نباید گذاشت ، که سحر نیز واژه تازی است ودر فارسی پگاه ، نزدیک صبح ، پیش از بامداد، کله صبح، صبح ملا آذان ،سپیده دم بکار می رود وسحری منسوب به سحر غذایی که روزه گیران هنگام پیش از صبح می خورند ،

 

اهمیااعمیااحم :

از سالیان دور ودراز رسانه ها تفاوت این سه واژه را درست به کار نمی برند.( اهم اخبار ، احم اخبار ویااعم اخبار) کدام یک درستتر است.

اهم: افعل اهمه که به معنی مهم وبا اهمیت است ودر فارسی به معنی کار مهمتر ، سخت تروضروری تر به کار می رود.

اعم: اصل آن از اعم است که به معنی عامتر ، شاملتر وفراکیر تر می باشد.

احم: از احمآ به معنی فرق کردن ، جای را گرمتر ساختن معنی می دهد.

پس درستر این واژه که رسانه ها باید به کار ببرند ، اهم اخبار است ، مگر بهتر است تا بجای همه ی آنها واژه فارسی گزیده های خبر به کار رود بجای اینکه بگویند اهم اخبار بگویند : گزیده های رویدا ها بهتر ، ساده تر وبدون دودلی ونادرست نویسی است.

 

تحمیل،تعمیل :

در یک سند معتبر آمده است : « مبارزه در راه تحمیل حد اقل مزد برای کارمندان دولت»

تحمیل: از حمل کردن ، بار کردن وباردوش کسی ساختن را کویند.

تعمیل: از عمل کردن ، بکار بردن وعملی ساختند وعملی کردن را گویند.

پس در این فراز چنین درسستر است : « مبارزه در راه تعمیل حد اقل مزد برای کارمندان دولت» ویا بهتر است تا به زبان ساده ودانستنی زبان فارسی می نوشتند: « مبارزه در راه بهبود مزدکارمندان دولت با کمترین .»

 

یکواژهنادرستوبسیارزمختوزشتتازی «مجاورزیارت »:

این واژه از جاور عربی گرفته شده است وبه معنی همسایه وکسی که نزدیک محل یا مسکن کسی دیگر زنده گی کند ، کشور های مجاور ، نیز به کار می رود ، بادریغ نسبت سهل انگاری برخی از ادیبان سبکسر این واژه بجای گوربان فارسی یا خادم زیارت به کار می رود ، عربها آن را سادن وسدنه می گویند نه مجاور ودر زبان فارسی مردم افغانستان برای گوربان ، قبر بان ویا زیارت بان بکار می رود .

از تمام رسانه ها تقاضا می گردد، تا بجای واژه زشت ، زمخت ونا مفهوم مجاور واژه های با معنی وبا مفهوم زیارت بان ، گوربان ، مقبره بان ویا همان سادن تازی را به کار ببرند واین واژه نادرست وسبیل ما را از کابرد در زبان فارسی به دور انداخت.

 

ابعادوسیع :

این ترکیب در اغلب بیانیه های جناب حامد کرزی به کار می رفته است .

ابعاد : به معنی بعید ودور به کار می رود ، ابعاد وسیع ، یعنی دور های گسترده ، یعنی چی ؟

اگر هدف نویسنده ویا خواننده به گونه ی گسترده است ، بهتر است بجای ابعاد وسیع ، به گونه ی گسترده و به گونه ی وسیع بکار برود . نه ابعاد وسیع ویا ابعاد گسترده .

 

اثنآیااسنآ:

اثنآ: واژه تازی به معنی ثنا گفتن وستودن است نه به معنی هنگام وزمان .

اسنآ: اصل آن اسنی است ، که به معنی سنی تر بلند تر معنی می دهد . پس کاربرد واژه در همین اسنآ یا در همین اثنا که برخی نویسنده گان آن را بجای در همین هنگام یا در همان هنگام به کار می برند،خطای جبران ناپذیر است ، باید از کاربرد واژه در همین اثنآ ویا در همین اسنآ بجای در همان لحظه ویا در همان هنگام خود داری کرد.

 

اثیریااسیر :

در یک سروده ی دیده شد:

اثیر عشق تو گشتم . پی دانه چی کنم :

اثیر: واژه تازی به معنی یا چم صفت عالی ، برگزیده ، فلک بالا وآتشین فضای بالای کره ی زمین معنی می دهد.

اسیر : واژه تازی اسم فاعل آن اساره است ، که به معنی گرفتار بندی ، زندانی ، کسی که در جنگ گرفتار گردد،

پس کاربرد اثیر بجای اسیر نادرست است . بهتر است بجای هردوی آن گرفتار ، بندی ، زندانی فارسی خود را بکار ببریم . اگر سروده سرا می نوشت :

بندی عشق تو گشتم ، پی دانه چی کنم ، بهتر تر می شد، نه وزن خراب می شد ونه آهنگ ونه معنی در تالاق کوه ها کشانیده می شد.

 

احترافویااعتراف:

در یک خبر دیده شده بود :

«مجرمان قضیه فرخنده به گناهان شان احتراف کردند».

احتراف: واژه تازی است که به معنی حرفه داشتن ، کسی که صاحب حرفه یا مسلک ویا کار باشد.

اعتراف : واژه تازی است از عرف یعنی آگاه کردن کسی ، معرفت دادن کسی از حال ومشخصات خود وهم به معنی نادرست اقرار کردن نیز به کار می رود . پس کاربرد واژه احتراف بجای اعتراف نادرست است ، بهتر است بجای هردوی آنها واژه گناه شان را پذیرفتند ، بکار برود ، که این فراز چنین نوشته می شد بهتر می نمود :

« گنهکاران رویداد تازش بر بانو فرخنده گناه هان شان را پذیرفتند.» هم فارسی ، هم زیبا وهم دلنشین وسنگین خواهد بود.

احتمالآنمیرود:

با دریغ اغلب رسانه های گروهی فراز :« احتمال آن می رود که ….. » را به کار می برند .

بنگریم ، احتمال حمل کردن ، بار کردن وچیزی را بدوش خود کشیدن معنی می دهد ، فراز احتمال آن می رود بجای گمان می رود ویا گمان آن وجود دارد، بسیار خطای بزرگ است ، بهتر است رسانه ها از به کار گماری آن خود داری کنند. وبجای آن گمان می رود ، که …. یا گمان آن وجود دارد . که ….. به کار ببرند بهتر می شود.

مانده دار .

بامداد ـ فرهنگی ـ ۱۵/۲ـ ۲۵۰۶

« جهان در جنگ »

به بهانه روز جهانی پناهجویان

 

« جهان در جنگ » نامی است که کمشنری عالی سازمان ملل در امور پناهجویان بر جدید ترین گزارش خود گذاشته است؛ گزارشی که می‌ گوید جهان در سال ۲۰۱۴ ترسایی شاهد آواره گی ۶۰ میلیون انسان بوده است.  ریکاردی بی‌ سابقه از جنگ جهانی دوم تا کنون.

۶۰ میلیون نفر در جهان در نتیجه جنگ‌ و بحران در سال ۲۰۱۴ ترسایی از خانه و کاشانه خود آواره شده‌ اند. آماری که در مقایسه با یک سال پیش ‌تر از آن، از افزایش ۸ میلیون نفری شمار آواره گان در سراسر جهان نشان داشته است.

کمشنری عالی سازمان ملل متحد در امور پناهجویان در تازه‌ ترین گزارش خود که در ژنیو ارایه شده، از ریکاردی جدید سخن به میان آورده است. از زمان جنگ جهانی دوم هیچ‌ گاه تا به اندازه امروز شمار آواره گان و پناه جویان در جهان بالا نبوده است. حتا در سال‌های تاریک و سخت آن جنگ خانمان سوز ۴ ساله نیز به اندازه‌ای که اکنون مردم در مناطق بحران ‌زده طعم آواره گی را چشیده‌اند، آواره و پناه جو در جهان نبوده است.

« جهان در جنگ » نامی است که تهیه‌ کننده گان بر این گزارش گذاشته اند و در آستانه روز جهانی پناهجویان (۲۰ جون) منتشر شده است.

آنتونیو گوترس نماینده عالی کمشنری سازمان ملل متحد در امور مربوط به پناهجویان، بحران‌های داخلی و درگیری‌ های نظامی در مناطقی همچون سوریه ، سودان جنوبی و اوکرایین را بانی به وجود آمدن موج گسترده پناه جویی در جهان خوانده است. در گزارش تازه سازمان ملل از ۱۵ بحران و جنگی صحبت در میان است که در عرض چهار سال گذشته بروز کرده یا از نو از سرگرفته شده‌اند.

آواره گان از کجا می‌آیند­­؟
سازمان ملل در گزارش خود ۶۰ میلیون آواره جهان در سال ۲۰۱۴ را اینگونه تفکیک کرده است: بیش از ۱۹ میلیون نفر مجبور به ترک سرزمین شان شدند، بیش از ۳۸ میلیون نفر خانه‌ های شان را از دست داده‌ اند و در سرزمین خودشان آواره هستند، نزدیک به ۲ میلیون نفر در کشورهای دیگر تقاضای پناهنده گی کرده و روزگارشان را در کمپ‌های پناه جویی سر می‌کنند.

کمشنری عالی پناهنده گان سازمان ملل تخمین می‌زند که در سال گذشته نزدیک به ۲۱۸ هزار نفر از کشورهای آفریقایی و آسیایی سوار بر قایق شده و به مهاجرت تن داده‌اند. بیشتر این پناه جویان با امید به یافتن زنده گی بهتر و آینده‌ای روشن‌ تر با پرداخت مبلغی نه چندان اندک به قاچاقچیان، سوار بر قایق‌های ماهی گیری یا بادی به دور از شرایط استاندارد، راه اروپا را در پیش می‌گیرند.

از ۲۱۸ هزار نفری که در سال ۲۰۱۴ ترسایی به چنین سفر پرخطری تن دادند، ۳۵۰۰ تن جان خود را از دست دادند. آنتونیو گونترس پیش‌ بینی می‌کند که بحران آواره گی و پناهجویی در سال‌ های آینده رو به وخامت بگذارد. او انتقاد می‌کند بسیاری از سیاستمدارانی که خود آتش‌افروز جنگ بوده‌اند، در نهایت بدون آنکه مجازات شوند از مخصمه جان سالم به در می‌برند.

جامعه بین‌الملل نیز به عقیده این مقام سازمان ملل در خاتمه دادن به وضع کنونی بسیار ناتوان بوده است.
در فهرست کشورهایی که بیشترین شمار آواره گان را داشته‌ اند، سوریه تک ‌تازی می‌کند. پس از بروز ناآرامی‌های داخلی با هزاران قربانی و میلیو‌ن‌ها آواره، این کشور اکنون به صحنه قدرت‌نمایی گروه تروریستی « دولت اسلامی » تبدیل شده است. سوریه در حالی جایگاه اول این فهرست را از آن خود کرده که تا سه سال پیش نام این کشور، حتا برای یک بار نیز در میان ۳۰ کشور نخست این فهرست جای نگرفته بود.

از زمان آغاز جنگ داخلی در سوریه حدود ۴ میلیون تن از شهروندان این کشور آواره شده و در کشورهای همسایه پناه جسته ‌اند.

پس از سوریه کشور افغانستان با دو میلیون و ۶۰۰ هزار تن، بیشترین شمار آواره گان جهان را در سال ۲۰۱۴ ترسایی داشته است. سومالی با یک میلیون و ۱۰۰ هزار تن در رده سوم این فهرست قرار دارد.


آواره گان به کجا می‌روند؟

 

کمشنری عالی پناهنده گان سازمان ملل برای نخستین بار از ترکیه به عنوان کشوری که میزبان بیشترین شمار پناهجویان شده، نام برده است. این کشور تا کنون نزدیک به یک میلیون و ۶۰۰ هزار پناهجو را در خود جای داده است. پس از آن پاکستان در مکان دوم قرار گرفته است.

البته اگر تعداد پناه جویان پذیرفته شده با محاسبه میزان مساحت یک کشور در نظر گرفته شود، لبنان در مکان اول قرار دارد. این کشور با اینکه ۱۰/۴۵۲ کیلومتر مربع مساحت دارد، یک میلیون و ۱۵۰ هزار پناهجو را پذیرا شده است. این در حالی است که این کشور کوچک در دل خاورمیانه، خود تنها ۴ میلیون جمعیت دارد.

اخیرا وزرای کشورهای اروپایی نشستی را در لوگزامبورگ برای یافتن راه‌ حلی برای پایان دادن به بحران پناه جویان برگزار کردند. اما این گفت‌ وگوها تا اکنون به جایی راه نبرده و به نظر نمی‌ رسد بر سر تقسیم عادلانه پناه جویان دراروپا در آینده نزدیک توافقی حاصل شود.

در سال ۲۰۱۴ ترسایی به ترتیب روسیه، المان و فرانسه بیشترین میزان ثبت درخواست پناهجویی در خاک خود را داشته ‌اند. پس از آن امریکا و سویدن در مکان‌های چهارم و پنجم جا گرفته ‌اند.

ص م

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۵ـ ۱۹۰۶