سنگ می بارید و ناهموار می بارید سنگ
ننگ ها بر دست ها! بیزار می بارید سنگ
مرد ها در لا الا و دست ها در بی خــــودی
بی صفت، بی عاطفه، بیمار می بارید سنگ
زن میان ناله هایش آب می شد می چکید
سینه هــا بی مهر آتشبار می بارید سنگ
عشق را در گوشه های چادرش بو کرده اند
کاش براین دید و این پندار مـی بارید سنگ
جامه اش از خون و چشمانش به امید نجات
بر امیـد وبــاورش هـر بار می بارید سنگ
چشم هـــای پـــرفــروغ نو جــوانش باز بود
تا مگر نوری ... ولیکن نار می بارید سنگ
چشم هایش خسته می شد تلخ درخود می شکست
یــاس درخــوابــش ولــی بیدار مــی باریــد سنگ
باز با الله و اکبـر دست هــــا و سنگ هـــا
باز با فرمان یک سنگسار می بارید سنگ
حمیرا نکهت دستگیرزاده
بامداد ـ اجتماعی ـ ۳ /۱۶ ـ ۰۶۰۳
زبون کن جنگ را در راه صلح جاودان برخیز !
زن ای خـورشید آزادی آفــاق جهان برخیز
زن ای استاره پرنور مـاه و کهکشان برخیز
زن ای هستی دورانسازموج بیکران برخیز
زن ای روشنگر چشم و چراغ کاروان برخیز
زجا بر خیز! رزم جنبش و هنگامه بر پاکن
طنین شـــور بشکــن بشکن زنجیر بالا کن
زکنج خانه بیرون آ ، به دانش سعی والا کن
جهان را با جهش هـای هدفمندت شناسا کن
چــومشعل دار راه پرخم و پیچ زمان بر خیز
زن ای خـــورشید آزادی آفــاق جهـان برخیز
نگر درسیر تاریخ ، نقش تاریخی زن ها را
نمــاد رزم و آزادی ، مـــــلالی ها و زهرا را
دکتــورس اناهیتا و نــــاهیــــد و ثــریـــا را
کـــلارا، اندیرا گاندی ، بوپا شـــا ، روزا ، را
که بکشودند ره سویی افق ها، بیکران برخیز
زن ای خـــورشید آزادی آفــــاق جهان بر خیز
تو نسل عصر کیهانی ، توهستی ساز دورانی
تو دریایی خروشانی ، تو خورشیدی بهارانی
نخستین رهنمـــــا و رهبـــــری فرزند انسانی
مگر با این همـــه بیکار وبیمــــــار و پریشانی
رها کن خویش را ازرنج و غم چون قهرمان برخیز
زن ای خــــــورشید آزادی آفاق جهان برخیــز
بیک ســــو امن آزادی وآرامـــــی ملت هــــا
دگرسو جنگ ویرانی وتخریب ی تمدن هــــا
بیک جــا روشنی کار وپیشرفت وترقی هــــا
دگر جا تیره گی فقر و جهل ورنج وذلت هــا
فرومگذار تا کاردی رسد بر استخوان برخیز
زبون کن جنگ را در راه صلح جاودان برخیز !
(عبدالوکیل کوچی )
بامداد ـ اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۶۰۳
قیام در دانشگاه های هند
دستگیری رهبر نامور دانشجویان؛ ترسی برای هندی ها و آزادی بیان
برگردان : اسد محسن زاده
دهلی نو/ دبی
بروی شعارها نوشته شده بود: « به تعقیب توهمات پایان دهید!».
هند پس از مدت طولانی شاهد بزرگترین اعتراضات دانشجویی است. از چندیست که دربسیاری از شهرها ؛ دانشجویان دربرابردستگیری یکی از رهبران شان دست به تظاهرات زده اند. آنها دولت تحت رهبری حزب هندویست بی جی پی ( حزب ملی گرای بهاراتیا جاناتا ، بی جی پی ـ بامداد) را متهم می نمایند که اعتراض را خفه ؛ و دانشگاه ها را از نظر سیاسی بی اهمیت می سازد.
پیش تر به تاریخ هفده ام جنوری فعال چپ دانشجویی « رویت ویمولا» درحیدرآباد پس ازآنکه هفته ها مورد آزار و اذیت قرارگرفته بود ، دست به خود کشی زد.
بتاریخ ۱۲ فبروری ۲۰۱۶ دردهلی « کانهایا کمار» رهبر دانشجویان را بازداشت نمودند. ازآن روز به بعد دانشگاه ها درجوش اند. سیاستمداران اپوزیسیون ، سندیکا های کارگری و بسیاری از استادان دانشگاهی نیز از اعتراض کننده گان جانبداری می نمایند. این رخداد باعث شگافی در جامعه شده است. درحالی که بخشی از مردم به کمار منحیث خاین ملی ناسزا می گویند ، گروه دیگری فرهنگ گفتمان درهند را درخطر می بینند. بسیاری ازنیروهای چپ به این باور اند که حکومت می خواهد با این اقدام نمونه ایی از وحشت در برابر سازمان های چپ دانشجویی ایجاد ؛ و مخالفان را بدنام سازد.
کمار رییس سندیکای دانشجویی دردانشگاه جوهر لعل نهرو دردهلی می باشد. دانشگاه جواهر لعل نهرو به خاطر آزاد اندیشی اش شهرت دارد. این دانشگاه را کنایه آمیز دولت در دولت می خوانند زیرا در محوطه دانشگاه تا امروز اندیشه های چپ انقلابی کشش داشته و دانشجویان همدیگر را «رفیق» خطاب می نمایند. کمار۲۸ ساله را به آشوبگری متهم می نمایند که جزای آن حبس ابد می باشد. دولت در جست و جوی پنج دانش آموزدیگراست ؛ ژورنالیستان نیزمورد بازپرست قرارگرفتند. کانهایا کماردرمحفل یاد وبود سازمانش دردانشگاه جواهرلعل نهرو از افضل گوروی کشمیری که در سال ۲۰۱۳ ترسایی به جرم اینکه احتمالاً درحمله بر پارلمان درسال ۲۰۰۱ ترسایی شرکت ورزیده بود؛ به دارکشیده شد ، شرکت نموده بود. تردیدهایی درباره پیشبرد جریان دادگاه وجود دارد.
براساس این اتهام درنشست یاد شده شعارهای« ضدهندی» نیزسر داده شده بود. ممکن است که کمار حکومت بی جی پی را شدیداً انتقاد نموده ؛ ولی متحمل به نظر نمی رسد که او شعار های « ضد ملی » را سرداده باشد. ویدیویی که دراختیار رسانه ها قرار گرفت جعلی بود.
احتمالاً کمارتوسط انجمن دانشجویی (آ ب ف پ) وابسته به بی جی پی به دام انداخته شده باشد . در یکی از نشست های محاکمه کانهایا کمار، استادان و دانشجویان توسط وکلای وابسته به بی جی پی درحالیکه پولیس تماشا می کرد؛ مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. این چهل نفر لت و کوب گرهرگز مورد بازجویی قرار نگرفتند، برعکس کمارتا هنوز درزندان بسر می برد. با آنکه کماراز دیوان عالی خواستاررهایی دربدل سپردن تضمین شد؛ ولی قضات عجله ای ندارند.
ناسیونالیست های هندو از دیرباز دانشگاه جواهرلعل نهرو را « منبع فعالیت های ضد ملی » دانسته ؛ و به آن منحیث مکانی برای فعالیت های منحط فحش می دهند.
گیندیف اوجا سیاستمدار حزب بی جی پی با ادعاهایی که : روزانه ۳۰۰۰ کاندوم ، ۱۰۰۰۰ سوخته سگرت و۵۰۰ سرنج ضد بارداری را از صحن این دانشگاه جمع می نمایندِ؛ مردم را برضد این دانشگاه نامدار تحریک می نماید.
برعکس منتقدین درهراس اند که حکومت بی جی پی در برابرمخالفان پیوسته خشن ترعمل می نماید. یوگندرا یادف یکی از فعالین جنبش می گوید : « کنهایا سمبول است ؛ و مبارزه از دانشگاه جواهرلعل نهرو پا فراترنهاده است. مساله حق ایستاده گی و آزادی بیان است. »
سازمان امریکایی دیده بانی حقوق بشرهم هشدار داده ؛ و این حادثه را با « انگیزه سیاسی » می خواند./ روزنامه اشتاندرد ۱۵ فبروری ۲۰۱۶ ترسایی
بامداد ـ اجتماعی ـ ۴ /۱۶ ـ ۲۹۰۲
عــــــزم
نن مې بیا په سر هوا راځی د بزم
را یادیږی مې خواږه یاران د رزم
کاشکی موږ سره یوځای یوځلې بیا وای
مجلسونه وای د نثر او د نظم
که هرڅو مې ګیره سپینه شوه ملګرو
د وطن خدمت ته لا مې کلک شو عزم
چې نېشه مې دې ځوانۍ راباندې راشی
د خُمونو حوصله لرم د هضم
ستا په مینه کې پتنګ یم، لکه وم چې
د (نور) شمعې ته بلیږه زه به سوځم.
نور محمد غفوری/ واصل آباد ، کابل
بامداد ـ فرهنگی ـ ۵ /۱۶ ـ ۲۹۰۲
هموطن ای هموطن
بشنو ازمن هموطن ای هموطن محـــو میگردیم زتفریق و فتن
تا به کی دربند اوهام و فریب مایــه بگذاریم ،عقل و جان وتن
خوار و بیمقدار گشتیم درجهان خـود برید یم از برای خود کفن
خود نمودیم خانهء خودراخراب بر سر ویرانه ها زاغ و زغن
می زیی تا چند به گرداب فنا شوبه دریا زین همه لای ولجن
یکدیگر را نفی میداریم از آنک پا نهــاد یم در رکاب اهـــریمن
گر خرد همراه بودی با ما،نبود این همه تفریق و توهین دروطن
زینت و زیب وطن اقوام بــوند گل های رنگ برنگ زیب چمن
بوی یک گل کی دهد رنگ بهار موج گل بایست در دشت و دمن
سال ها طی شد بری نشنیده ایم خوش بهار تازه زآن بیت حزن.
(ف.بری )
بامداد ـ فرهنگی ـ ۳ /۱۶ ـ ۲۲۰۲