له اوښکو تر بارانه
زموږ د اوښکو سلسله ، باران ته ورسېده
د وږمې ساه وه ، خونړي توفان ته ورسېده
يوه آرزو وه ، چې د زړه په باغ کې وټوکېده
يوه غوټۍ وه ، په ځوانۍ خزان ته ورسېده
راغله ، سندره يې پر شونډو باندې وښوېېده
د کور خبره وه ، اوس ټول جهان ته ورسېده
د پېښوري بنگړيو شور يې له مړونده وخوت
خوږه ښکالو وه ، خو اووم آسمان ته ورسېده
يوسف لا اوس هم ، د عزيز په بند کې شپې تېروي
د زليخا د مخ شغله ، کنعان ته ورسېده
پرون يې فخر خرڅوه ، په خپله پڅه توره
نن يې پگړۍ ، د تور بازار دوکان ته ورسېده
زاهده مه يې خوځوه ، له خدايه تېره شوله
ستا گډه وډه مسأله ، شيطان ته ورسېده
د اوداسه له کوزه ړۍ دې ، ثواب وڅڅېده
ريا سجده شوه ، د مسجد دالان ته ورسېده
هغه د « عاد » او د « ثمود » کانه په مونږه شوې
له « شامه » تېره شوه بلا ، « يمان » ته ورسېده
وربل دې راوړه چې د زړه گلاب پرې وټومبمه
هسې خو هم ياره ، قصه تاوان ته ورسېده .
(صدیق کاوون)
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۰ـ ۲۵۰۱
Copyright © bamdaad 2020
اعلامیه انجمن حقوقدانان افغان در اروپا پیرامون مساله جنجالی طرح قانون حمایت حقوق اطفال در پارلمان افغانستان
۲۰ جنوری ۲۰۲۰م
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا مراتب تشویش خویش را پیرامون ایجاد و ادامه موانع در مراحل تصویب مسوده قانون حمایت حقوق اطفال در افغانستان ابراز مینماید. مایه تعجب است که مراحل تصویب نهائی قانون حمایت حقوق اطفال و بعد از تصویب از جانب ولسی جرگه یکبار دیگر به ممانعت حلقات پاسدار تاریکی و تحجر، تاجران دین در پارلمان افغانستان مواجه گردیده است . این ممانعت فقط بر بنیاد ایده های بدون توجیه اسلامی ، در تقابل صریح با اساسات حقوق بشری، کنوانسیون بین المللی حمایت حقوق اطفال ، قوانین نافذه کشور، قانون مدنی سال ۱۳۵۵ کشور که با سابقه پنجاه ساله در منطقه بی مثال میباشد و قانون اساسی نافذ افغانستان در گروگان قرارگرفته شده است. با تآسف که گروگانگیری در تمام عرصه حیات و زنده گی اجتماعی و سیاسی به یک پدیده شوم، عام ومانع هر گونه روزنه های مبنی بر تمدن، ترقی، انکشاف و پروسه حاکمیت قانون مبدل شده است. علاوتاْ این پدیده وسیله تداوم بحران و حفظ سیطره تاریک اندیشان تنظیمی- طالبی در کشور میباشد که نمی خواهند به انارشی، قانون شکنی ، ارتکاب جنایات شدید ضد انسانی برعلیه اطفال و زنان بلاخره نکته پایان گذاشته شود. این حلقه پارلمانی در تبانی با زورمندان و بقایای عقب مانده تنظیم های جهادی ، نقش دولت و حاکمیت قانونی دولت را در مداخله مشروع و متکی بریک قانون در حفظ و حمایت شهروندان ،بخصوص اطفال کشور ، بگروگانگیری گرفته اند.
کاملاْ روشن است که در قوانین اکثریت کشورها ، منجمله کشورهای اسلامی موضوع سن بلوغ و سن رشد دو مفاهیم جداگانه اند که بر هر یک تعارف و نورم های حقوقی معین شده اند. البته سن بلوغ نظر به درجه سن جسمانی و تاثیرات اقلیمی میتواند متفاوت باشند که در اثر آنان تغیرات در قد، اندام و رشد هورمون های جنسی و جنسیتی در وجود نوجوانان متبارزمیگردند. ولی سن رشد مربوط میشود به رشد و درجه انکشاف عقلانی که این پروسه در سنین ۱۸- ۲۳ سالگی تکمیل میگردد. روی همین واقعیت علمی و بشرشناسی ،اطفال نوجوان در سنین صغارت , بعد از ۱۲ سالگی الی سن رشد بیشتر تابع احساسات نوجوانی میگردند تا بایع توانائی تعقل و تفکر منطقی و میزان نتیجه گیری کسب تجربه ازیک عمل . به همین دلیل است که طفل نوجوان در خانواده و جامعه ضرورت به مواظبت بیشتر و به حق حمایت قانونی و حق مداخله دولت و ارگانهای حراست حقوق دارد. نباید از این واقعیت چشم پوشید که طفل نوجوان الی سن رشد در خانواده و اجتماع بیشتر آسیب پذیر میباشند و نباید همچنان از واقعیت های تلخ در جامعه کنونی انکار نمود که :
نوجوانان ما به ساده گی قربانی جنایات جنسی و بچه بازی میگردند،
نوجوانان ما ممکن روی احساسات سنی بزودی و بدون توانایی از تعقل و فکر تصامیم نادرست میگیرند،
نوجوانان ما تحت تاثری احساسات، مورد سواستفاده حلقات جنگی و تروریستی و افکار بنیادگرایی مذهبی میگردند، و حتیا برای شان وعده رفتن آنی به بهشت و « حورو غلمان » داده میشود،
نوجوان ما امکان دارد روی تصامیم بدون تعقل و عدم اندیشه از عواقب عمل خویش به ساده گی تصامیم دوستی به جنس مخالف، تمایل به استفاده مواد مخدر، جرایم مخففه جنایی را عملی کنند و نمیتواند عواقب عمل مویش را سنجش و پیشبینی نماید،
نوجوان ما بدلیل سن نوجوانی تخطی از هرگونه نورم ها و ضابطه های خانواده گی و اجتماعی را امتحان میکند و در برابر پذیرش این نورم ها مقاومت مینماید.
روی این دلایل و واقعیت های تثبیت شده در حوادث و ایجاد خطرات مبنی در عدم مصوونیت جسمی و روانی طفل در سنین الی سن رشد مکلفیت و مسوولیت دولت و ارگانهای حراست حقوق است تا طفل را مورد حمایت ، محافظت خویش قرار داده بخاطر تجدید تربیت طفل اقدامات حمایتی قانونی را روی دست گیرد.
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا معتقد بر این امر است که بدون مداخله دولت و تعین قانونی سن رشد ۱۸-۲۳ ، تآمین حمایت حقوق طفل یک بازی سیاسی ، با روپوش اسلامی ، بحق انسانی طفل و مصوونیت خانواده خواهد بود.
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا همچنان معتقد بر این اصل حقوقی است که نباید مساله سن بلوغ و مکلفیت های که از دیدگاه افراد محدود تحت نام شریعت مطرح میگردد، بدون توجیه با سن رشد ،یکسان ، مورد پرخاش، جدل و دعوا قرار داده شود.
دولت بحیث یک موسسه سیاسی، بزرگترین مسوولیت را در تامین منافع ، مصوونیت و رفاه عامه ، قانونگذاری، حراست و تطبیق قانون دارد ، مسوولیت برزگ را همچنان درعرصه تامین حقوق طفل ، مادر و خانواده دارد. در حالات که خطرات ناشی از امنیت و مصوونیت فزیکی و روانی طفل حاد باشد ولی دولت حق مداخله قانونی را نداشته باشد، بیان پذیرش تظلم و میدان باز کردن برای انحرافات اجتماعی برای طفل و ادامه سواستفاده جسمی و جنسی اطفال در کشور خواهد بود که سالانه به لشکر آسیب دیده ها و آسیب پذیرهای جسمی و روانی اضافه تر خواهد شد وعلاوتاْ به جرایم شدید استفاده جنسی از کودکان مهر تایید و تشویق گذاشته خواهد شد.
انجمن از تمامی وکلای پارلمان افغانستان تقاضا مینماید تا به حق طفل افغان که آسیب دیده ترین بزرگترین قربانی جنگ اند، با وسعت نظر تمکین نمایند که هیچگونه تقابل و تضاد با ارزش های دینی ما ندارد.
شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا ضمن این پیام و بیان مواضع و نکات نظر خویش با تمام نهاد های حمایت حقوق شهروندان، مجتمع جامعه مدنی و وکلای محترم پارلمان افغانستان که در راستای تصویب مسوده قانون حمایت حقوق اطفال صدا بلند کرده و پیگیرانه تلاش میورزند، همصدا بوده از خواست های آنان حمایت مینماید.
با احترام
از نام شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا
میر عبدالواحد سادات
رییس انجمن
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۰ـ ۲۰۰۱
Copyright © bamdaad 2019
داکتر فیل
دردمند
نیاکان ما قصه میکردند، امیر عبدالرحمن خان یکی از پادشاهان گذشته غرض تداوی فیل های خویش یک داکتر را از هند برتانوی خواست، داکتر زمانیکه به کابل آمده غرض معاینات فیل کار خویش را شروع نمود. ساعت ها بدور فیل میگشت و هیچ حرف نمیزد، عبدالرحمن خان ازاین کار وی دلتنگ شده و با خشم از وی پرسید چرا اینقدر بدور فیل میگردی چرا کاری را انجام نمیدهی!
داکتر در جواب وی گفت قربان شوم من تا هنوز نمیدانم که سر و عقب فیل کدام است تا زمانیکه بین سر و عقب فیل فرق کرده نتوانم نمیتوانم کاری را انجام دهم.
با سپری شدن قریب به ۱۳۰ سال از آن زمان تا به امروز یک عده افراد و گروه ها مانند داکتر فیل زمان عبدالرحمن خان که از خصوصیات و نیازمندی های کشور و مردم آگاهی لازم نداشته و ندارند طی نزده سال گذشته با طرح و تصویب راهبردها غیرعلمی و غیر انطباقی در تمام عرصه ها از جمله اقتصادی زمینه ورود سیل آسایی اجناس و مواد کم کیفیت، تجملی، غیرضروری، یا اجناس و موادیکه در داخل تولید، خواست های هموطنان ما را مرفوع مینمود ده ها هزار دستگاه کوچک و بزرگ را ورشکست، میلیونها تن کارگران و کارمندان ماهر آنرا غرض کاریابی به کشورهای منطقه و جهان با قبول توهین، تحقیر وادار ساختند، هزاران تن آنها قربانی هوس های قاچاقبران انسان ها و طعمه نهنگ اوقیانوس ها گردیده اند، با وجودیکه باساس پیشنهادات رهبری وقت اتحادیه ملی پیشه وران بخاطر حمایت از تولیدات داخلی فرامین از طرف ریاست جمهوری صاد گردید اما به نسبت عملی نشدن اکثریت فیصله ها تاثیر آن احساس نمی شود.
در نهایت امر برعلاوه مداخلات صریح کشورهای منطقه و جهان درامور داخلی کشور ما یکی از عوامل عمده دشواری های امروز از جمله افزایش سرقت های مسلحانه، آدم ربائی، فقر، بیکاری، روآوردن جوانان به مواد مخدر، فرار مغزها، سرمایه ها بخارج کشور، قرار گرفتن افغانستان در صف کشور های فاسد و آلوده جهان اتخاذ تصامیم فوق الذکر میباشد که میلیون ها تن را دراین هوای سرد زمستان با مشکلات ها مواجه ساخته است.
بباور ما تا زمانیکه رییس جمهور آینده کشور با تقرر افراد دانشمند و دلسوز در مقامات کلیدی از جمله اقتصادی برخورد واقع بینانه ننماید ، نمیتوان با وعده های ریاکارانه خسارات جبران ناپذیر متذکره را کاهش داد.
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۸۰۱
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright © bamdaad 2019
ماته شوه آینه د یار اوربل نیمګړی پاتی شو
سترگی ځوانیمرګی شوی کجل نیمگړی پاتی شو
ما ویل د مینی سمندر نه به مرجان راوړم
ډوبه شوه بیړی د عشق مزل نیمگړی پاتی شو
ما چی جوړولی هغه زلفی غماز غوڅی کړی
تورپیکی سپین مخ کی ول په ول نیمگړی پاتی شو
شین خال لولپه شو د دوزخ لمبی تری تاوی شوی
عرش دانه دانه شو تاج محل نیمگړی پاتی شو
ما ویل ثریا به د جانان د غاړی هار کړمه
وړانکی شوی وړندی د ستورو ځل نیمگړی پاتی شو
اووریدل کاڼی چنارونو او نښترو کی
شور د شاه زلمیانو او وستل نیمگړی پاتی شو
تویی شول وزرونه د بلبلو په اغزیو کی
و شټیدی زرگی شین ځنگل نیمگړی پاتی شو
ای عسکر (چالاکه) مینه اور کی لوبیدل غواړی
ولی ستا په ژبه کی غزل نیمگړی پاتی شو.
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۴/ ۲۰ـ ۱۸۰۱
Copyright © bamdaad 2019
درد دل یک هموطن :
زمستان میرود رو سیاهی به ذغال میماند
اکثریت باشنده گان مکرویان شهر کابل مثل سایر هموطنان عزیز و گرامی ما عمر عزیز خویش را با سر بلندی و خدمت به کشور و مردم سپری کرده اند بخاطر دست یابی به قدرت نزد حاکمان در دوره های مختلف حکومات و زمامداری وجدان پاک خویش آلوده نساخته اند از همین لحاظ عده ای زیادی از آنها بخاطر پیدا کردن لقمه حلال در جاده ها ، بازار ها شب در هوای سرد زمستان و گرم تابستان ایستاده دست فروشی مینمایند و منازل که در آن زیست می نمایند بالاتر از قصرهای کشورهای جهان برای شان اهمیت داشته از همین لحاظ فرار را بر قرار ترجیح نداده اند، در مقابل تشنه گان قدرت و ثروت نظر به حسادت و عقده ها که در مقابل مردم آگاه با فرهنگ دارند نمی خواهند که باشنده گان مذکور لحظه در آرامش وقت خویش را سپری نمایند، طی ۱۸ سال گذشته با بلند بردن قیمت پول مرکز گرمی در سال فشار های متعددی را بالای آنها آورده که توان پرداخت آنرا ندارند از همین لحاظ صدها هزار تن باشنده گان متذکره در فضای سرد زمستان به مشکلات فراوانی را مواجه میباشند با تاسف که مسوولین حفظ و مراقبت مکرویانها به گفته نیاکان کمتر توجه می نمایند که گفته اند :
« زمستان میرود و رو سیاهی به ذغال میماند .»
(دردمند)
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۴۰۱
Copyright © bamdaad 2019