یادی از مرزا عبدالقادربیدل

 

 محمد ولی

امروز سوم ماه صفر سه صدمین سالروز ملکوتی شدن روح مرزا عبدالقادربیدل عارف بزرگوار وسخنسرای بی بدیل زبان فارسی در سرزمین هند است .به بزرگواری این روز مصرعی از غزلیات شان به تفسیر گرفته میشود تا یاد شان گرامی باشد .

شب که طوفان جوشی چشم ترم آمد بیاد

فکر دل کردم بلای دیگرم آمد بیاد

بیدل شناسان این بیت حضرت مرزا را تفسیر عرفانی نموده اند .

معنی ظاهری بیت :

شبی از شب ها بخاطر آوردم که طوفان اشک از چشمم جاری بود ،از آن گذشتم وبه فکردل شدم ولی دیدم که بلای دیگری در پیش است .

این بلا چه است ؟

معانی بلا : موجود وهمی وحشت انگیز ، آدم تیز و چالاک و ورزیده که میگویند بلا آدم است ، مصیبت که میگویند به بلایی گرفتار شدم .

اما منظور حضرت مرزا از بلا دراینجا امتحان است یعنی گذر از یک آزمون به  آزمون دیگر .

تفسیر عرفانی بیت :

در تصوف دو نوع سیر وجود دارد ؛ یکی سیر افاقی و دیگری سیر انفسی .

وسیله دید سیر افاقی چشم است و وسیله دید سیر انفسی قلب . بیدل دراین بیت از سیر افاقی گذر کرده به سیر انفسی میگراید .

چشم که وسیله دید سیر افاقی است بادیدن عجایب خلقت و قدرت آفرینش طوفان اشک برپا کرده است. وقتی سیر افاقی تکمیل می شود یعنی به رموز واسرار آفرینش ازدید عرفانی به کمال میرسد به سیر انفسی می گراید .این سیر راسیر دل میگویند . وقتی بیدل به سیر دل آغاز میکند می بیند که باید امتحان های دیگر ومراحل دیگر را دراین سیر طی نماید که آنرا در عرفان لطایف خمسه یا جواهر خمسه میگ ویند ومشتمل است بر لطیفه قلب ، لطیفه روح ، لطیفه سر ، لطیفه خفی و لطیفه اخفا ازاین جهت میگوید سیر دل را آغاز کردم دیدم که بلاها یا امتحان های دیگر هنوز در پیش است .

۱-  لطیفه قلب ؛ عبارت از همین عضله صنوبری است که در سمت چپ قفسه سینه جادارد ، عارف تمام اوراد واذکار را با همین لطیفه اجرا میکند ، آنرا از آلوده گی های کینه ، نفرت ، حسرت ، حرص وآز و بدبینی نسبت به انسان مصفی میدارد . به نظرعرفای کرام دل انسان عرش صغیر است اگر ازعیوب پاک گردد تجلیات الهی بر آن پرتو می افگند و به صوفی حالات خاص دست میدهد که آنرا (سکر) یا بی خودی میگویند وصوفی در آن حالت مرتکب خطاهای لفظی میشود تا اینکه به (صحو) یا صحت آید ودر صحو  آن خطاها را مرتکب نمی شود .چنانچه منصور حلاج ان الحق گفته بود وبایزید بسطامی سبحانی ما عظم شانی . تجلیات دراین مرحله برنگ سرخ برای صوفی دست میدهد .

۲-  لطیفه روح :

موقعیت  آن در سمت چپ سینه است که عارف اوراد واذکار را برهمین نقطه متمرکز میسازد رنگ تجلیات دراین لطیفه  آبی است .

۳ - لطیفه سر :

بین لطیفه قلب و روح در وسط سینه است عارف ذکر سینه میکند .میگویند سینه مرکز حفظ اسرار است

حافظ میگوید :

ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ

به قرانی که تو در سینه داری

رنگ تجلیات را دراین مرحله سبز گفته اند.

۴ - لطیفه خفی :

درقسمت پیشروی مغز قرارداشته صوفی دراین مرحله به مراقبه رفته ذکر میکند .برای مراقبه وسیله ای از چوب میسازند که قسمت آخر آنرا با چرم می پوشانند و ذاکر پیشانی را روی آن گذاشته مراقبه میکند و این نوعی تمرکز ذهن است. رنگ تجلیات دراین مرحله سفید میباشد.

۵ - لطیفه اخفا:

درقسمت عقب مغز بوده ذکر واوراد را در همانجا تمرکز میدهند وتجلیات آن برنگ سیاه میباشد .

میگویند این رنگ در اصل سیاه نیست اما صوفی که به مراحل بلند سیر وسلوک رسیده است شدت تجلیات هم بیشتر می گردد که دیدعارف ازآن سیاهی میکند مانند اینکه بر آفتاب بنگری و چشم سیاهی کند .

عرفا  آخرین رنگ تجلیات را سیاه قبول کرده اند .

اهسته رو که بردل موری اگر خوری

گردی غبار خاطر خال سیاه ما

که منطور همان تجلی برنگ سیاه است.

طی این مراحل سالها را در برخواهد گرفت از این سبب بیدل میگوید بلای دیگرم آمد بیاد .یعنی باید از مراحل وامتحانات زیاد که همان لطایف خمسه است عبور کرد .

دو لطیفه  آخر جنبه تفکر و تعمق در اذکار واوراد را دربر میگیرد. به این ترتیب هر مرحله و آزمایش ملکه وممارست است که عارف با فعال سازی  آن بدرک حقایقی که دیگران به آن نمیرسند نایل میگردد.

ادوارد براون مستشرق انگلیسی در کتاب ( یک سال در میان ایرانیان ) تحقیقی انجام داده لطایف خمسه را با سیر صعودی و نزولی مقامات چنین مقایسه میکند :

ا- قلب       ۱- عالم ملکوت

۲-روح     ۲- عالم معنی

۳ ـ سر     ۳- عالم جبروت

۴ –خفی   ۴- عالم لاهوت

۵- اخفی   ه- سیر درعالم لاهوت

بیدل در مورد چنین میگویند :

چیست لاهوت بی نشانی ذات

چبروت اعتبار اسم وصفات

ملکوتش اصل نسخه اجرام

لفظ ناسوت صورت اجسام

انسان از عالم‌ ناسوت (عالم خاکی ) که تابع نفس و طبع خویش میباشد میتواند با عبادت و قبول ریاضت تا عالم لاهوت سیر نماید مسیر این سیر اعتلایی همان سیر دل و طی مراحل خمسه است که متناسب به مراتب لطایف خمسه از عالم طبع و نفس ( عالم ناسوت ) تا ملکوت وجبروت ولاهوت مرتبه به مرتبه ارتقای روحانی میکند .

اگر عارف درسیر این مراحل ومقامات ازسیر در عالم لاهوت مجددآ به به عالم ناسوت آمد آنوقت او کامل ومکمل شده بر مسند ارشاد می نشیند وناقصان را پیر کامل و کاملان را رهنما میگردد.

دیده میشود که تفسیر یک مصرع بیدل بزرگوار صفحات کاغذ را در میگیرد ودرک معانی  آن واقعآ کوه وکتل دارد .

روح شان شاد باشد .

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۰ـ ۲۲۰۹

Copyright © bamdaad 2020