درکنگینه زبان :
تنوین وکاربرد آن در زبان فارسی
دکتر حمیدالله مفید
نخست بنگریم که تنوین چیست؟
تنوین ویژه زبان تازی یا عربی است وعبارت است از آواز واک ساکن نون که در پایان برخی واژه ها پدیدار می شود ، مگر نگاشته نمی شود که با دوضمه ،دوفتحه و دو کسره نشان داده می شود. مانند:(کتابُُ) که صورت آوایی آن (Ketabun) است.
در زبان تازی تنوین به سه گونه انجام می شود:
یکم- تنوین رفع که نشانه یا علامه آن دو ضمه است مانند ( رجلاُُ) یعنی یک مرد
دوم- تنوین نصب که نشانه آن در زبان تازی دو فتحه است .مانند( اتفاقآ،یقینآ،مثلآ) وغیره.
سوم- تنوین جر که نشانه آن دو کسره است ،مانند کتابٍٍ وغیره
ایدون تنها می پردازیم به تنوین نصب که بادرد ودریغ در زبان فارسی بکار می رود.
در زبان تازی یا عربی تنوین نصب در حالتی بالای الف نگاشته می شود ، که واک پایانی آن الف باشد .مانند: احتمالآ ، صریحآ ، کتبآ ، موقتآ ، اثباتآ ، ساکتآ ، صامتآ ،احتیاطآ ...وغیره
هرگاه در نام ها یا اسمای که واک یا واژ یا حرف پایانی آن همزه یا تآ زاید باشد بدون الف نگاشته می شود، مانند: جزءً ، دفعةً، فطرةً، حقیقةً و طبیعةً ...وغیره .
ایدون کاربرد تنوین نصب را در زبان فارسی دری می نگریم:
زبان فارسی از خانواده زبانهای هندواروپایی است و در دستور زبان هندواروپایی تنوین وجود ندارد. از اینرو کاربرد تنوین در زبان فارسی نادرست و غلط می باشد. به ویژه:
ازتنوین گذاری بالای واژه های فارسی و وامواژه های اروپایی باید به صورت قطع جلوگیری نمایم مانند: پیشنهاداً عرض می گردد. تیلگرفآ ارسال می شود... وغیره . بهتر است بجای آنها بنویسیم :
پیشنهاد و عرض می دارم ، یا با استفاده از تیلگراف می فرستم ، با گونه ای تیلگرافی می فرستم.
دوم: بهتر است تا بجای واژه های عربی همسوی فارسی آن ها را به کار ببریم مانند: بجای مثلآ : به گونه نمونه یا نمونه واربه طور مثال ، انگار یا انگاری ،درمثل ...وغیره .
و بجای اتفاقآ ، همسوی فارسی آن ، ناگهانی ، دست بر قضا ، غیرمنتظره ، همگانی ، همگی وهمگان بجای صریحآ واژه های آشکارا ،رُک و راست ، صریح ، واضح و رک و پوست کنده (گفتاری) را به کار ببریم. و اگر توان کاربرد همسو یا معادل فارسی آن را نداریم ، بهتر است تا تنوین رفع وجر را بکلی به کار نبریم و اگر توان همسو سازی آن را نداریم ، بهتر است تا تنها از تنوین نصب آنهم بالای الف استفاده کنیم به گونه نمونه: موقتةً ، فطرةً و غیره را به کار نبریم و بجای آن ها موقتآ و فطرتآ بنویسیم. (گر چه در زبان عربی نادرست است)
سوم: آنچه که مایه تشویش زبان شناسان زبان فارسی را بر انگیخته است ، نگارش تنوین با پایانی واک نون است ، به گونه نمونه : بجای مثلآ می نویسند مثلن ، بجای دفعتآ می نویسند ، دفعتن ، بجای موقتآ می نویسند موقتن وغیره چون در زبان نیاکان و پیشینیان ما مثلآ هیچگاهی مثلن نگاشته نشده است ، این یک اشتباه و غلط نگاری جدی است .
از سوی دیگراگر در فراز یا جمله ای بنویسیم : «قبلن من شما را دیده ام » معنی آن چنین می شود : قبول کرده من شما را دیده ام ، یا معنی آن چنین می شود: قبله شما را دیده ام.
از اینرو اگر این غلط نویسی را به گمان اینکه ما در زبان اختراع می کنیم و آن را کار شایسته می دانیم به کار ببریم ، بنیاد دستورزبان و نگارش فارسی - دری را برهم می زنیم. از اینرو کاربرد مثلن ، قبلن ، عرضن در زبان فارسی دری نادرست و غلطی نا بخشودنی پنداشته می شود.
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۱ـ ۱۴۰۱
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright © bamdaad 2021
اعتراض کارمندان پایین رتبه دولت در پیوند به عدم تطبیق طرح یکسان سازی معاشات شان
عبدالصمد حکیمی
اخیرا تعدادی از کارمندان ادارات دولتی بشمول معلمین مامورین پایین رتبه وکارکنان خدماتی از بلند رفتن سرسام آور قیمت های مواد ارتزاقی وپایین بودن معاشات شان صدای اعتراض شان را در ولایات کابل ، بامیان ، بدخشان ، غور، دایکندی ، تخار ، فاریاب وسایر ولایات کشور بلند نموده وخواهان تطبیق طرح یکسان سازی معاشات گردیدند . طوریکه دیده شده از ۱۵ سال بدین سو یک افغانی هم در معاش معلمین ، مامورین پایین رتبه ، کارکنان قراردادی بست های هشت ، هفت ، شش ، پنج ،چهار ، سوم دولتی وسربازان افزایش بعمل نیامده وبه تناسب بلند بودن نرخ مواد خوراکی که در بازارهای کشور وجود دارد به هیچ وجه کفایت زنده گی آنها را نکرده و آنها را در وضعیت خیلی دشوار وطاقت فرسا قرارداده است .
از جانبی هم وزارت مالیه دوسال قبل طرح افزایش معاشات کارمندان دولتی را به کابینه دولت پیشنهاد کرده بود و کابینه طرح مذکور را تصویب ، و به وزارت مالیه وکمیسیون اصلاحات اداری وظیفه سپرد تا طرح را نهایی و تطبیق کنند. هدف از ایجاد این طرح هم سان سازی معاشات ،انحلال سیستم های موازی ، نگه داشتن افراد شایسته ، جذب افراد متخصص و مسلکی در چوکات تشکیلات دولت ، کاهش کارمندان قراردادی NTA خروج کارمندان پایین رتبه از خظ فقر و تنظیم ثبات مالی در حالت کاهش کمک های حمایت کننده گان عنوان شده است . برای اجرا ونهایی کردن طرح دو کمیته عالی و تخنیکی ایجاد شده بود .کمیته تخنیکی که در راس آن کمیسیون اصلاحات اداری قراردارد تاهنوز نتوانسته کدام کاری عملی را انجام دهد ومتاسفانه این طرح بدون کدام پیشرفت باقی مانده است .همچنان وزارت مالیه نیز نتوانسته نشست عالی رابرگزار وحدود مالی را برای این طرح پیشبینی وتطبیق نماید .
اکنون نزدیک به دوسال از پیشنهاد این طرح می گذرد اما مسوولان بی کفایت وزارت مالیه و کمیسیون اصلاحات اداری کاری را در این بخش انجام نداده واین طرح را نتوانستند بطور یکسان در تمام ادارات دولتی تطبیق وعملی سازند . گفته می شود طی همین مدت دوسال صرف کارمندان وکارکنان وزارت مالیه واداره لوی څارنوالی از افزایش معاش استفاده کرده اند. بدبختانه وزارت مالیه به افزایش ویکسان سازی معاشات در سایر ادارات دولت توجه نکرده ، و این خواست هنوز در روی کاغذ باقی مانده است .
در حالیکه در این مدت معاش وکلای ولسی جرکه ومشرانوجرگه یعنی از سال ۱۳۸۴ بدین سو از ۵۰ هزارافغانی تا ۲۴۰ هزارافغانی افزایش یافته » و رییس جمهور کشور۴۷۰ هزار افغانی ، عبدالله عبدالله رییس شورای عالی صلح مبلغ ۲۷۰ هزار افغانی ، وزرای کشور ۳۰۰ هزار افغانی ، مشاورین وروسای ادارات از ۷۰ هزار الی ۳۷۰ افغانی معاش دریافت می دارند .
در ادارات دولتی کشور معاشات متفاوت از بخش های مختلف ( سوپر اسکیل CBR ،NTA ) وغیره وجود دارد که که برحسب لزوم دید مقامات عالی رتبه از ۷۰ هزار الی ۳۷۰ هزار افغانی از جانب وزارت مالیه برای کارمندان عالی رتبه وابسته به نهاد های داخل ارگ ، وزرا و رجال های برجسته اجرا می گردد . این در حالی است که معاش یک نفر معلم از ۶ هزار تا ۸ هزار افغانی ، و یک نفر مامور پاین رتبه از ۹ هزار افغانی الی ۱۰ افغانی هزار می باشد . کارمندان پایین رتبه دولت که در واقع گرداننده گان اصلی دولت بوده و این عملکرد دولت را غیرقانونی ، ظالمانه دور از انصاف ، یک بام و دو هوا ،مایه شرم وننگ دانسته وآنرا نوعی از فسادکلان ارگ نشینان در حق کارمندان بی دفاع و مظلوم کشور می دانند
از چندی بدین سو تعدادی زیادی از کارمندان و کارکنان رسمی دولت از اجرای نشدن این طرح انتقاد نموده وابراز می دارند که تفاوت در معاشات کارمندان برخلاف مواد سوم ، ششم وپنجاه ام قانون اساسی قانون کار کشور ، و کنوانسیون ۱۴۴ سازمان بین المللی کار ( ای ال او) بوده و دست به اعتراضات گسترده و دوامدارزده ودادخواهی های هم نیز ازجانب نهادهای مدنی و حمایت کننده از کارکنان دولت و بخصوص ولسی جرکه صورت گرفته و چنانچه ولسی جرگه در جلسه تاریخی ۱۶ جدی سال روان خویش پیش نویس متوازن سازی و آوردن اصلاحات در معاشات کارمندان پایین رتبه دولتی را با اکثریت آرا نماینده گان تصویب کرد . بر بنیاد این طرح معاشات بلند زیر نام ( NTA.CBR ) ، سوپر اسکیل وغیره معاشات امتیازی دیگری که از جانب ارگ ریاست جمهوری برای عده از افراد دلخواه شان در ادارات دولتی پرداخته میشد از بین رفته ومعاشات کارمندان افزایش خواهند یافت . همچنان ولسی جرگه تاکید داشته تا زمانیکه وزارت مالیه طرح یکسان سازی معاشات کارمندان دولت را در بویجه سال مالی ۱۴۰۰ خورشیدی در نظر نگیرد ، بودیجه سال مالی دولت را تصویب نخواهند کرد .
کارمندان ومعلمان دولت می گویند در صورتیکه ارگ و وزارت مالیه به پیشنهاد مجلس نماینده گان تمکین وتوجه نکنند دست به اعتصابات کاری گسترده وسراسری خواهند زد ودیگر اجازه نخواهند داد تا از سرمایه ملی کشور به نام های سوپر اسکیل ( NTA.CBR ) وغیره استفاده ناجایز صورت گیرد .
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۲۱ـ ۱۰۰۱
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright © bamdaad 2021
بـه بهانـه شــب یلـدا
باز آمده یلدا شب و برماست بهانه
بزمِ طرب و ساز و سرود مست شبانه
پیوسته به دیدار رخ یار دل آزار
با تیغ شهادت بدریم سِتر زمانه
گاه بوسه و گاه عشوه و گاه ساز دف و نی
گاهی غزل و نقل و نبات، چنگ و چغانه
گاه دیده بدوزیم به زمین، گاه مست خموشیم
امشب زخیال رخ آن یارِ فتانه
تا شد سخن از حُسن دل انگیز پری وش
بیجا ز خیال شد دلِ مسکین ز کمانه
ما را چه خیال است در این میکده گهریک
جز باده ئ میگون ز لبِ یار نشانه
( س ع گهریک )
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۹۱۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright © bamdaad 2020
یلدای تان فـرخـنـده بـاد
نورالدین همسنگر
من به غلبه نور برظلمت، داد بربیداد وپیروزی حق بر باطل باورکامل دارم.
اما باید دراین امر پرافتخار ،درراه آرزو های متعالی انسانی دست ها وقلبهای مانراازعمق یک صداقت ایمان باهم گره بزنیم وبخاطراین آرمان بزرگ بادل جان برزمیم وروزنه ی رابسوی فتح قله های بلند پیروزی باز نماییم.
فلسفه شب یلدا نیز از اندیشه غلبه نور برظلمت مایه میگیرد.
شب یلدا،یا شب چله دراز ترین شب سال بوده و برپایی جشن شادی و سرور دراین شب تیرگی ، سابقه طولانی در سرزمین آبایی ما داشته وبا مراسم خاصی ازآن تجلیل و گرامیداشت بعمل می آید.
هواداران یلدا این شب طولانی را تادمیدن صبح و طلوع خورشید طلایی ادامه میدهند.
یلدا یعنی پی هرتیرگی روشنایی و پی هرشب روز روشنی بسوی ما لبخند میزند و سرانجام ماسرمای توانسوز زمستانهای سرد را پشت سر نهاده و بهار خجسته پی شکوفه باری را به استقبال می گیریم.
یلدا یعنی درکنار هم بودن همه اعضای فامیل دریک فضای صمیمانه وشب قصه های شیرین، وشب شعر خوانی ها،شاهنامه خوانی ها و بزم موسیقی و فال حافظ بوده و پهن نمودن سفره های رنگین میوه های خوش طعم بخصوص انار وتربوز که نماد بارزی از نشاط وسلامتی توانبخشی در برابر یخبندان زمستانی و رفع عطش تابستانی است که ازآن ارجگذاری بعمل می آید.
این شب زیبا وخاطره انگیز راازعمق دل به همه یلداییان عزیز وهمه دوستان ،خواهران و برادران هموطنم تبریک وتهنیت گفته ،سلامتی بهروزی دایمی برای شان آرزو می نمایم. یلدای تان خجسته و پرمیمنت باد.
شعر یلدایی
گر تو آیی این شب یلدا چراغان می شود
کوه غم در مقدمت برخاک یکسان می شود
ذوق هستی خاطر پژمرده ام گل میکند
کلبه ویرانه ام با تو گلستان می شود
گر تو آیی شام دلگیرم به پایان میرسد
بانگ شادی دردل تنگ وپریشان میرسد
خانه ام لبریز از رنگ نشاط آرزو
زخم دل ازمرهم مهرت به درمان میرسد
گرتوآیی شورومستی خانه ام در میزند
مرغ دل درآسمان سینه ام پر میزند
میرسد گوش دلم آوای سوزوساز عشق
خون به رگهای تنم جولان دگر میزند
خواهم امشب باده ی وصل تو درساغرکنم
زندگی را درپناه عشق تو باور کنم
خرمن شبهای تلخ تیره گی آتش زنم
جان ودل راچشمه ی خورشید فردا ترکنم.
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۲۰ـ ۱۹۱۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright © bamdaad 2020
لنډۍ د لرغوني پښتو ادب او ولسي پوهې بډایه پانګه، او ملي شتمني
لیکوال : انجنیرعبدالقادر مسعود
لنډۍ زموږ په لرغوني هیواد کې د پښتو درنې ژبې، او د ویاړلي پښتني وګړني ادب او فلکلور په ښېرازه ګلبڼ کې یوه غوره، مهمه، بې سارې بډایه زېرمه او پانګه، تلپاتې، غوړیدلې او راټوکیدونکې څانګه، معنوي او ملي شتمني، سپینې، رڼې او سپیڅلې خبرې، اصیلې ، قیمتي او ګرانې مرغلرې او د ولس د زړه، له احساس، درد او سوزه هغه ډک آواز او پيغام دی، چې د پراخوالي، څومره والي، څرنګوالي او منځپانګې له پلوه لکه د یو لوی، پراخ، ژور او څپاند سمندر په شان د پښتنو د عیني ، حقیقي، ریښتیني او ټولنیز ژوند او چاپیریال ټول او بیلابیل اړخونه په خپله لمن کې رانغاړي .
لنډۍ په پښتو شاعرۍ کې هغه پخوانی، ټولمنلی، او ځواکمن شعري فورم دی ، چې ځانګړی جوړښت لري او د شکل له مخې هره لنډۍ له دوو برخو څخه جوړه ده . لومړۍ مسره یې ( نهه) څپیزه او دویمه يې ( ديارلس ) څپیزه لري . لنډۍ که څه هم کوم ځانګړی او معلوم ويناوال (شاعر) نه لري او په عادي بڼه په پښتني ولس کې د وخت د غوښتنو سره سمې مينځ ته راغلي او خوله په خوله او سينه په سينه له يو نسل څخه بل نسل ته د قیمتي غمیو او ارزښتناک امانت په څېر راليږدول شوې دي خو بيا هم نژدې ټولې لنډۍ د جوړښت له مخې سره يو شان او سيلابونه يې سره برابر دي .
په لنډیو کې د ټولنیز او پښتني ژوند بیلابیلې برخې، لرغوني دودونه او ارزښتونه لکه : وطن پالنه ، د هیواد او هیواد والو سره تانده او ژوره مینه، پښتونولي، د اتلانو، میړنیو او زمریو ځوانانو میړانه، زړه ورتیا، سرښندنه، رزمي، بزمي، حماسي او عاطفي انځورونه، د پردیسي ، کډوالي او جلا وطني ژوند ستونزې ، کړاوونه او دردونه، د سولې او روغې جوړې موضوعات، خوږه او عاطفي ژبه، د ګودر پر غاړه د ښایستو پیغلو، مستو زلمیانو او تنکي ځوانانو تر منځ دیدنونه، د مینې، محبت او وفا راز او نیاز ، د ځوانې جذبې د مینې وړانګې، نغمې او ولولې، سوز و ګداز، د یست انګازې او عشقي موضوعات، د شمعې او پتنګ تر منځ اړیکې، د بیلتون ، هجران او وصال حالات ، ماهرانه او هنرمندانه تشبیهات او کنایات ، ښکلاییز ، ژبني او ادبي ارزښتونه ، ښکلي کلمات او هنري ذوق، د شین اسمان د ستورو ځلا او رڼا ، د ښکلې ، زړه وړونکې او سپینې ځلیدلې سپوږمۍ ننداره، د لمر رڼا او د ګرمې، ګرمې ، نرمې، نرمې ، زرینې او سرې وړانګې غوړیدل، د طبیعت ښایسته چاپېریال، د طبیعي ښکلاګانې انځورونه او د رنګارنګو ښکلو او غوړیدلو ګلونو ځانګړی ځای او ستاینه، د ټولنیز عدالت، د ټولنې په کرغیړنو او ناوړو دودونو نیوکه، د قلم، علم
او فضیلت، اخلاق او ادب معنوي ارزښتونه او همداسې نور مهم مضامین او مفاهیم انځور شوې دي .
له نېکه مرغه د لنډیو په تړاو بیلابیلو استادانو، د هیواد د ادب او فرهنګ درنو مینه والو، زیار ایستونکو لیکوالو یو شمېر لنډۍ له کلیو او بانډو څخه را ټولې کړي او د کتابونو په بڼه یې چاپ او خپرې کړي دي ، چې د دغو نامتو استادانو او لیکوالو نومونه د پام او یاد وړ دي . لکه : ارواښاد علامه حبیبي،استاد ارواښاد عبدالرووف بېنوا، اکادیمسین استاد مجاور احمد زیار، استاد ارواښاد محمددین ژواک، استاد حبیب الله رفیع ، ارواښاد محمد ګل نوري ، ارواښاد مصطفی جهاد، ښاغلی عبدالکریم پتنګ، مېرمن سلما شاهین او ځنې نورو ...
خو ارواښاد اکادیمسین سلمان لایق چې زموږ د ادب او فرهنګ په ډګر کې د پښتو او دري ژبو پېژندل شوی ، پیاوړی ، نوښتګر او مخکښ شاعر او لیکوال دی، له ډېرو کلونو راهیسې پر پښتو لنډیو کار کړیدی او د لنډیو د راټولولو تر څنګ د لنډیو پر علمي څیړنو، تحلیل او پېژندنې هر اړخیزې لیکنې کړې دي چې د دغې سلسلې ځنې لیکنې یې پخوا خپرې شوې هم دي .
ده په خپله یوه لیکنه کې د لنډیو په اړه داسې کښلي دي :
(... نخست از نظر فورم لندی شعر فلکلوریست و شعر فلکلوری آن ساحه پهناور از احساس و شیفتگی بی پایان است که توسط صد ها هزار انسان پایه گذاری شده است، از نخستین بوسه ها، عشق ها، خنده ها و شادی ها و از آغازین سرشکها، اندوه ها و درد ها.
(لندی ) تک بیت های شفاهی پشتو است که در قالب آوازها و آهنگهای گوناگون از باستان تا زمان ما رسیده است، و پشتون ها بدان لنډۍ، ټیکی، مسری، تپه، آواز، بدله، سندره وغیره نام داده اند....)
او همداسې ... ښاغلی صدیق کاوون توفاني ، چې زموږ د ادب او فرهنګ هڅاند، وتلی او نوښتګر شاعر، پیژندل شوی لیکوال، او ادیب دی ، په خپله یوه لیکنه کې د لنډیو په اړه داسې وایي :
(( ....د لنډیو تر ټولو مهمه ځانګړنه د هغو شکلي لنډوالی او د منځپانګې بډاینه او پراخوالی دی ، داسې چې د یوې لنډۍ په همدغه دوه مسریو کې یوه دونیا مانا او مفهوم ځاییږي آن تر دې چې سړی نشي کولای د یوه اوږده شعر په لمنه کې هم هغومره لوی مفهوم راونغاړي .
البته د یادولو وړ ده ، چې په پنجابي ژبه کې د « ماهیا » په نو م او په جاپاني ژبه کې د « هایکو » په نامه لنډیو ته ورته لنډه کي شعرونه شته چې خپله ښکلا لري خو له لنډیو سره د ډېرو ښکلي او ماهوي تفاوتونو لرونکي دي ...))
د لیکوالو د څیړنو پر استناد د لنډیو ویونکي په درې برخو وېشل کېږي :
- ښځینه لنډۍ،
- نارینه لنډۍ،
- د ښځو او نارینوو تر منځ ګډې لنډۍ ،
د لنډیو په تړاو څیړونکي وایي : زیاتره لنډۍ د ښځو او پیغلو له خوا ویل شوې دي، چې ښځو په پښتني ټولنه کې د ټولنیز عدالت او انساني ژوند د نیمګړتیاوو، دردونو، کړاوونو، ناخوالو ، ستونزو او بد مرغیو په اړه خپل غږ او آواز اوچت ساتلی دی . او همداسې په ښځینه لنډیو کې د پښتنې میرمنې پیغام او د رښتینې مینې اعتراض، احساس ، ارمان رازو نیاز، درد او سوز په ډیر ښکلي او ظریفانه بڼه انځور شوې دي .
د تاریخ په اوږدو کې د لنډیو په پراخه د ښته ، سمسور او شین بڼ کې د لنډیو ویونکو په خوږه او پسته ژبه د انساني ، ټولنیز او پښتني ژوند ټول اړخونه په ډیر ښکلي، او هنرمندانه بڼه بیان کړي دي .
لنډۍ د پښتو ژبې او د پښتنو د کلیوالي، ټولنیز او عیني ژوند د عاطفي رنګ اوخوند او د احساس او جذبې رڼه هینداره او د پښتني ژوند هغه بهانده چینه ده، چې تر څو پښتون، پښتني ژوند او پښتو ژبه ژوندی وي دا چینه به نه وچیږي او لنډۍ به ژوندی وي او د اوریدونکو او لوستونکو د زړونو د هنري مینې تنده به داسې خړوبوي چې بل هیڅ ادبي او هنري ژانر به په داسې یو لنډ او مانا داره فورم کې د لنډیو ځای ډک نه کړي .
لنډه دا چې په لنډیو کې بیلابیل مضامین لکه : حماسي، رزمي، ټولنیز ، تاریخي، روزنیز، اخلاقي او معنوي، اصلاحي او انتقادي، عشقي او همداسې نور ... په ډیره پسته ، خوږه او عاطفي ژبه، په هنري، شاعرانه او ادیبانه بڼه انځور شوې دي .
د دې خبرې یادول اړین ګڼم، د ساینس او تکنالوژی د پراختیا، ودې او پر مختګ سره سم له نیکه مرغه لنډۍ چې مخکې د کلیواو بانډو، د دنګو دنګو غرونو په شنو او مستو لمنو کې او د لویو او پراښو دښتو د رنګارنګو غوړیدونکو ښایسته ګلونو د نندارو په بنډارو کې ، په ګودرونو کې، د نښترو او چنارونو د دنګې دنګې او شنې ونې تر لاندې، په شنو، زرغونو او سمسورو باغونو کې ، په شنو درو، پولو او پټیو کې ، د چینو، مستو او څپاندو سیندونو او ځړوبي (ابشارونو ) د رڼو اوبو د مناظرو تر څنګ، د کوچیانو د کېږدی اړخ ته، د شپون په شپیلیو کې، د بڼوالو په شنو دروکې
او همداسې د پښتنو په کلیوالو سیمو کې ، په ښځینوو بڼدارو کې، د نارینوو په حجرو او د ټنګ ټکور په بزمو او مجلسو کې په شفاهي ډول د پښتنو په منځ کې خوله په خوله او سینه په سینه یو بل ته لېږدول کیدلې خو اوسمهال له خولو او سینو نه قلمونو ، کتابونو، ښوونځیو، پوهنځیو ته ، ښاري ژوند ته ، مطبوعاتو او ټولنیزو شبکو، رادیو او تلویزونونو، کمپیوترونو، سایتونو، فیسبوکونو او تویترونو ته لاره پرانیستې ده .
لنډۍ په پښتو ژبه کې يوه لنډه سندره ده، چې پر انساني احساساتو او عواطفو ډیر ژور او د پام وړ اغیز لري او په خپله لمن کې يې د ورځني او ټولنیز ژوند مهمې او بیلابیلې پدیدې، پېښې او حوادث ، په زړه پورې ټولنیز او اخلاقي اهداف او موضوعات، مفاهیم او مضامین په ډیر ښکلي او هنري بڼه انځور کړې دي . همدا وجه ده چې د هرې ورځې په تیریدو سره د لنډیو ښکلاییز ذوق، تخلیقي ځواک، ژبني ، ادبي او هنري ارزښتونه، معنوي لوړتیا او ادبي پانګه درنه او بډایه کېږي ، او د راتلونکو نسلونو معنوي ،ادبي او روحي تنده په اغېزمنه توګه خړوبوي .
د ادب او فرهنګ ګرانو مینه والو، شاعر وایي :
ستا د ښایست ګلونه ډېر دي +++ لمن مې تنګه زه به کوم کوم ټولومه .
د پورتنیو خبرو پر لاسوند ما یو شمیر رنګارنګ لنډۍ انتخاب کړې دي ستاسو د ادب درنو مینه والو ته یې ډالۍ کوم . هیله من یم چې په لوستلو او لیدلو یې ستاسو ادبي او هنري تنده پرې خړوبه شي .
وطنه ستا په مینه مست یم
که ستا په مینه مې سر ځي لوبې پرې کړمه
***
ځوانانو پاڅئ توره واخلئ
په وطن جنګ دی غلیمان راغلې دینه
***
که په میوند کې شهید نه شوئ
خدایږو لالیه بې ننګۍ ته دې ساتینه ***
توري به نکړو نو به څه کړو
چې مو شيدې د پښتنې رودلي دينه
***
چې د پښتون د تورې شرنګ شي
د جنګ میدان کې غلیم لاره ورکه وینه
***
د لـــويو غـــــرو سيل مې وکړ
اوس مي يـــاديږي د شينکي وطن باغونه
***
جنګونه څومره زورور دي
چې زړه له زړه او یار له یاره بیلوینه
***
کور دې سپیرهء شه ټوپکیه
چې دې سپیرهء کړل د کابل شینکي باغونه
***
پر کابل ږیرې راغلې خدایه
بیا به تالا کړي تورپیکي هسک اورمیــــږونه
***
د ږیرورو لښکر راغی
تیارې خورې شوې، رڼا اوښکې تویوینه ***
ځوانانو لوست ته ځان چمتو کړئ
تیاره خوریږي ټوپکیان راغلي دینه
***
راځئ چې نوره جګړه بس کړو
د جګړې اور ښکلي ځوانان تباه کوینه
***
غم خو دې نه وي، جنګ دې نه وي
څومره جنګونه، څومره وګالو غمونه
***
ټوپک سینګار د ځوانۍ نه دی
اوس له زلمو سره قلم مزه کوینه
***
ځوانانو وخت د جګړې نه دی
وخت دی د سولې چې وطن آباده شینه
***
ځوانانو خپل وطن آباد کړئ
د هیواد پیغلې به سلام درته کوینه
***
وطنه ستا نه قربانېږم
اوسه لمن کې دې تازه شکلي ګلونه
***
څانګه به نن سبا کې ګل شي
ما يې په سر کې سرې غوټۍ ليدلې دينه
***
اسمان په ستورو ښايسته ښكاري
لكه ليلا چې په مخ ووهي خالونه
***
بارانه ورو، ورو پرې ورېږه
وړې، وړې جنکۍ غره ته تللي دينه
***
خلك به وايي چې وړه ده
وړې زما په زړه چړې منډلي دينه
***
په غټو سترګو دې مئين شوم
ځکه مې غټې غټې اوښکې په مخ ځينه
***
باڼه اغزي شونډې دې پاڼې اشنا
لږ په ورو ورو يې خوځوه زخمي دې كړمه
***
چې ماز د يګر شي زړه مې ښه شي
په ګودر جوړ شي د منګيو کتارونه
***
ته د ګودر غاړی ته راشه
ما په منګي کې پراټې راوړې دينه
***
مخ یې د شنو خالونو ډک دی
لکه سپوږمۍ کې چې ښایسته ښکاري داغونه
***
د محبت په رنځ رنځور يم
شېرينې راكړه د سركو شونډو سرونه
***
خوله مې غوښته ژبه يې راكړه
خدايه سخي نجلۍ ته وركړې جنتونه
***
خدايه دا مور يې لېونۍ کړې
مئين پرې زه يم اوس يې بل ته ورکوينه
***
د خوشالۍ یاران مې ډیر وه
چې ښادي ولاړه، ټولو پورته کړل لاسونه
***
مينه د مينې پيدا کيږي
په مينه مينه دې کتل ميئن دې کړمه
***
مینه په تلو راتلو زیاتیږي
کله راځه کله به زه درځم مئينه
***
باده پر باد مې سلام وایه
پر هغه باد چې د اشنا پر لوري ځینه
***
یاران به ټول سره راټول وي
زه په پردي وطن کې اوښکې تویومه
***
په غم پیدا په غم کې لوی شوم
په غم مئين په غم به خاورو ته ورځمه
***
پـــــــه دنيـــــا مـــــه نـازېږئ خلکو
دنيـــا فـــــاني ده په ارمان به ځنې ځو نه
***
پـــــه اصل څـــوک نه سړی کيږي
سړی هغه دی چي يې خوی د سړي وينه
***
د سر دښمن مې هوښيار ښه دئ
زه د بې عقل پــــه دوستي ستومانه يمه
***
بلبلان ټول په ژړا ژاړي
بورا په توره خولګۍ وخوړل ګلونه
***
ټوپك ويشتلى به خداى جوړ كړي
په زړه ويشتلى به كړېږي مړ به سينه
***
بېلتون يواځې په ما ندی
بېلتون شمال دی هره پاڼه رپوينه
***
جدايي راغله لارې دوه شوې
مرګ مې قبول دی جدا يي نه قبلومه
***
تن مې د شنو نکریزو پاڼه
په ظاهر شنه د ننه رنګ په وینو یمه
***
جانانه فکر پکې وکړه
مينه سور اور دی وارخطا نشې مئينه
***
بابا کوچيانو ته مې ورکړه
چې تور پېکی مې د نښترو باد وهينه
***
پاس د آسمان ستورو ته ګوره
په تا مې دومره دي د سپينې خولې پورونه
***
خمارو سترګو دې زخمي كړم
د خداى د پاره ما ته مه ګوره مئينه
***
كه مې ته روغ لېونى نه كړئ
نور مې د بنګو پياله مه بوله ميئنه
***
پاس پۀ اسمان کې ستوري ښکاري
اشنا ويدۀ دی ما يې وکړل ديدنونه
***
فیسبوک دې خلاص که ځوانیمرګ شې
دا څــلـور ورځــې انـتــظـار ولاړه یمـــه
***
ملا! آذان ته بېړه مه كړه
زه د آشنا په غېږ كې اوس ور ولوېدمه
***
سپوږمیه سر وهه راخیژه
زما لالی د تورو غرو مزل کوینه
***
چې لمر ډوبیږي تیاره کیږي
زه چې تا نه وینم تیاره راباندي وینه
***
اصيل ګلاپ راڅخه ورک دي
کم اصل ګل که بویوم ډک دي باغونه
***
ګلاپه دا قدر دې بس دی
چې جينکۍ دې په اوربل کې ګرزوينه
***
مخ دې ګلاپ سترګې دې شمعه
زه نه پوهيږم چې پتنګ که بورا شمه
***
دا بند په بند به شم در ما ته
په بند ماتيږي د لاچي او لونګ ونه
***
جينکو نوی دود جاري کړ
دکشمالو باغچې په بام کې جوړوينه
***
يا د لاله په ګل شبنم دی
يا دې د مخ په ستارو خولې راځينه
***
صورت يې سپين کميس يې شين دی
لکه نرګس چې شين يې نار سپين يې ګلونه
***
مخ دې ګلاپ سترګې نرګس دي
دا تورو زلفو دې سنبل وشرماونه
***
وړه نجلې چې شونډي سرې کا
لکه د ډاک ريدي چې وسپړي ګلونه
***
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۹۰۱۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright © bamdaad 2020