نامه سرگشاده عنوانی دولت وپارلمان افغانستان
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا
دسامبر ۲۰۱۳ طوریکه میدانیم مسایل ومصایب مهاجران افغان درکشورهای مختلف بخشی از تراژیدی ملت افغانستان است. بیشتر از سه دهه است که افغانان بلند ترین رقم مهاجران جهان را تشکیل میدهند ونظر به ارقام سال های اخیر سالانه تا دوصد هزارافغان کشور را ترک و درکشور های ایران، پاکستان، کشورهای اروپایی، استرلیا وقاره امریکا سر گردان میباشند. همانطوریکه زیاد ترین تعداد مهاجران افغان درکشورهای ایران وپاکستان بسر میبرند،مشکلات شان نیز بیشترین و دردناک ترین بوده ومنجمله با تبعیض، تحقیر وتوهین مواجه میباشند. با موجودیت این مشکلات دلخراش متاسفانه دولت افغانستان و وزارت مهاجرین دردفاع از آنان تا بحال کدام کارسود مند را انجام نداده است. عده ی ازین مهاجرین هموطن ما با تقبل هزار ویک مشکل ومصارف گزاف خود رابه اروپا میرسانند ، آنان درمسیر راه زحمات فراوان و مصائب زیاد، منجمله حبس، تهدید و شنکنجه روانی را متقبل میگردند ( متاسفانه چندین بار تعداد ازاین هموطنان ما در مسیر راه آبی دربحرغرق و هلاک گردیده اند). افغانان مهاجردراروپا واسترلیا به اساس کنوانسیون ژینو (۱۹۵۱ میلادی) و احکام قوانین مربوط خارجیان درین کشورها متقاضی پناهنده گی میشوند وبا دور جدید از جنجالها ، انتظارطولانی، بی سرنوشتی ودرصورت دریافت جواب منفی به دیپورت جبری مواجه میگردند. درکشور یونان که به دوزخ مهاجران شهرت یافته ،هزاران افغان مهاجر با مشکلات غیرقابل باور دست و گریبان میباشند (درشروع زندان وبعداً بی خانگی، مریضی و... مواجه میباشند ،همین مشکلات طاقت فرسا باعث گردیده که چند جوان افغان دست به خود کشی بزنند ) همین اکنون هزاران افغان درکشور های پناهنده پذیر، با دیپورت جبری مواجه میباشند. پولیس این کشورها با زور، تهدید ودیگر روش غیرانسانی صلاحیت یافته اند تا به هر طریق ممکن آنان را دیپورت نمایند. ( حتا افراد با امراض صعب الاعلاج مورد ترحم قرار نگرفته ودر مواردی پولیس از بیهوش ساختن آنان نیز استفاده کرده است). متاسفانه این مصیبت، تحقیر و توهین زمانی دامنگیر مهاجران افغان گردید که وزارت مهاجرین دولت افغانستان بدون رعایت احکام کنوانسیون ژینو و ملحوظات انسانی وافغانی، تفاهمات دو جانبه را با (۹) کشور اروپایی وآسترلیا انجام داده که براساس آن پولیس این کشورها مجوز وصلاحیت دیپورت را حاصل کرده اند. واضع است که هنگام این تفاهمات وتوافقات، سرنوشت این هموطنان مظلوم که مصائب عظیم را متحمل گردیده اند، مورد توجه قرار نگرفته است، درغیر آن اوضاع نا بسامان ، مسایل ومشکلات اظهرومن الشمس است ونیاز به توضیح ندارد ( گذارش صد صفحه ی سازمان بین المللی کار و کمشنری عالی موسسه ملل متحد ( UNHCR ) سرنوشت و جنجال های افغانان بازگشت داده شده را منعکس ساخته است) برخورد غیر انسانی وپراهانت پولیس این کشورها با اعتراض شدید مدافعان حقوق بشر وهمچنان نهاد های اجتماعی وفرهنگی افغانان قرارگرفته ، درمطبوعات وگذارشات مراجع ذیربط بین المللی بازتاب یافته وبا انتقاد جامعه مدنی وپارلمان افغانستان مواجه گردیده است. ولی وزارت خارجه افغانستان درقبال این احوال اسفبار فقط با این گفته اکتفا نموده است که « دیپورت نباید اجباری باشد ». انجمن حقوقدانان دراروپا بعد ازبررسی همه جانبه این حالت رقتباربخاطرنجات هموطنان که عمدتاً جوانان عزیز وآوره افغان میباشند، راه حل آتی را مطرح مینماید که : دولت افغانستان توافقات وزارت مهاجرین با این کشورها را درحالت تعلیق قراردهد تاجلو دیپورت جبری گرفته شود. علاوتاً بنابر حاد بودن پروبلمهای افغانان در کشور یونان ، بسیار ضرور است تا دولت بخاطر افتتاح وفعال گردیدن سفارت افغانی در اتن ، تدابیر مقتضی را اتخاذ نمایند.
بااحترام هیات رهبری و پوهاند دکتورغلام سخی مصئون رییس انجمن حقوقدانان افغان در اروپا
۲۲ دسامبر ۲۰۱۳
اجتماعی ـ بامداد۱۳/۲ـ ۲۳۱۲
غزل
کهء منصور غوندې په دار او په سنګسار شم
نشته دا چې ستا له مینې توبه ګار شم
څو مې شته د عشق خواري همره ښادي ده
کهء مې ورکه دا خواري شوه نور به خوار شم
هیڅ له زهده راته مهء وایه ناصحه
دا وزګاری به هالهء کړم چې وزګار شم
د خسڼي په څیر سپک ښه یم بی قدره
خدائې مې مکړه هسې دروند چې په چا بار شم
کهء مې قد د سرو قد راشي په خوا کښې
د چامبیل په دود به سل ځله ترې ځار شم
د لالئ ته مې یوسف تر خوا شا کیږي
په بازار چې ئې د حسن خریدار شم
چې خطا خطا ګوزار کړي رسا لګي
حق حیران د جادو چشمو په ګوزار شم
هر سړی دغه ارزو کړي باری نهء شي
کهء حمید غُندې او څار په ښهء ګفتار شم
شاعر : عبدالحمید ماشوخیل
***
غزل
چې ناظر د ساده رویو په رخسار شم
په دا شمعې پروانه غُندې نثار شم
کهء هر څو په صبر زړه ټولوم نهء شي
بی اختیاره لکه موم ویلی په نار شم
غنچه خُله چې په خبرو راته راکړي
د نرګس په څیر کوز ګورم شرمسار شم
دم قدم ئې په پئیل د زړه د دُرو
د راستئ په ستن وهلی نری تار شم
چې ئې شونډې تبسم تازه انګار کا
باندې زهء لکه سپند سوو ته تیار شم
ځان جهان مې هسې هیر لکه هیر خوب شي
د خندا په صبحدم چې ئې بیدار شم
د ګلرخو پابوسي پریښودی نهء شم
کهء راکیښ لکه نسیم په خنډ او خار شم
لا مې ځائې نهء شي د ترکو په جرګه کښې
کهء د عشق ټیکه وهلی زنار دار شم
چې نا اهلو ته د اهل وینا وایم
زهء حمید به د منصور په شان په دار شم
***
شاعر:عبدالحمید ماشوخیل
ترتیب کوونکی:انجنیر عبدالقادرمسعود
فرهنگی ـ بامداد۲/ ۱۳ـ ۱۷۱۲
اعلامیه آوای زنان افغانستان
براساس گزارشات رسانه های دیداری وشنیداری درجریان یک هفته بدینسو ، ما به خشونت های بسیارتکان دهنده وفجیع دربرابرزنان دست یافته ایم :
- کشته شدن بانوی بوسیله همسرش درولایت بغلان به جرم مصرف ۵۰ افغانی
- بریده شدن لب وبینی بانوستاره ۲۲ ساله بوسیله همسرش درولایت هرات ،
- ربودن وسپس تجاوز بوسیله مردان مسلح ناشناس بریک دختر۱۵ساله درولایت بغلان ،
- قتل خدیجه ۲۵ ساله در ناحیه سوم شهر هرات به ضرب مرمی بوسیله همسرش ،
- قتل بانوی ۴۵ ساله درولایت نیمروز،
- کشتن بانوی درولایت بدخشان ،
- ازدواج اجباری دختر۱۲ ساله در ولایت زابل ،
- تجاوزجنسی بردخترچهارساله درولایت زابل،
- خود کشی بانوی ۳۸ ساله در ولایت بغلان ،
- کشتن بانو مریم ۲۲ ساله درولایت هرات،
- حلق آویزشدن بانوی ۱۶ ساله درولایت غزنی و......ده های دیگرمخفی ازچشم ودسترس رسانه ها.
آوای زنان افغانستان با اتفاق واتحاد همه دوستان فیسبوک ، این رویداد های وحشتناک را که ازسوی همسران ، خانواده ها ویا هرگروپِ که باشد، مغایرارزش های حقوق بشردانسته وآنرا به شدت نکوهش می نماید.
آوای زنان افغانستان ازوزارت امورداخله، وزارت امورزنان ، وزارت عدلیه، پارلمان کشور ودیگرنهاد های حقوقی ومدنی درین راستا خواستاراست. تا هرچه زودترعاملین خشونت علیه زنان وبویژه این قربانیان را شناسایی، دستگیرومورد پیگرد قانونی قرارداده ومطابق معیارهای بین المللی وقانون خشونت علیه زنان به جزای اعمال شان رسانیده شوند.
آوای زنان افغانستان
اجتماعی ـ بامداد۱۳/۴ـ ۱۵۱۲
پیام شعبه اموراجتماعی شورای اروپایی حزب مردم افغانستان در نکوهش جنایات تازه در برابر زنان افغانستان
زنان مبارز و قهرمان افغانستان،
شهامت و دلیری زنان کشورما درمبارزه با ستم ، بیعدالتی ، خشونت ، نابرابری و زن ستیزی از بدو تاریخ وطن و دردرازای این مرزو بوم باستانی ثبت تاریخ میباشد.
در جامعه ایکه دفاع ازحقوق انسانی و جانبداری از زنان صرف درشعار بوده و زنان مظلومترین و ستم دیده ترین جنس درکشور را تشکیل میدهند ، با وجود نابرابری های بیشمار وحق تلفی های اجتماعی و حقوقی ، زنان اگاه و پرتلاش کشورهنوز از پا نایستاده و با دلیری و شهامت بی مانند به مبارزه شان در راه عدالت اجتماعی و برابری ادامه داده و میدهند.
ریس سابق سرویس اطلاعات فرانسه :
ما باید با دیدگاه واضح و روشن به اشتباه خود در مورد سوریه اعتراف کنیم!
به نقل از پایگاه خبری مرآه الجزیره، آنچه در زیر میآید، در واقع چکیدهای از کتاب « سرویسهای اطلاعاتی فرانسه، برنامههای جدید» است که چند روز پیش منتشر شده است.
این کتاب از این جهت حایز اهمیت بسیار است، چون نویسنده آن یک فرد عادی نیست. « برنار اسکوارسینی» یک سال و اندی پس از ترک پست ریاست اداره مرکزی اطلاعات و امنیت داخلی فرانسه توانست، نقاب محافظه کاری و سکوت را کنار گذاشته و به طور آشکار آنچه را که جاسوسها در نهان علیه سیاست فرانسه در سوریه و ایتلاف با قطر و عربستان سعودی و سهل انگاری خطرناک کاخ الیزه در قرار دادن تسلیحات در اختیار گروههای مسلح فعال در سوریه بیان میکردند، را افشا کند.
اسکوارسینی داستان جنگ همه طرف علیه همدیگر در دستگاههای اطلاعاتی غرب به منظور دست یافتن به بازارها و معاملههای بزرگ تسلیحاتی را در این کتاب افشا کرده و تصریح میکند که این دستگاه ها تا چه اندازه از بازگشت عناصر تروریستی مسلح اروپایی از سوریه به کشورهایشان بیم دارند.
در این کتاب به نقش عربستان سعودی، قطر و شاهزاده بندر بن سلطان، رییس دستگاه اطلاعات عربستان سعودی در حمایت از گروههای مسلح سلفی جهادی از افغانستان گرفته تا دریای مدیترانه که شمال سوریه، لبنان، مصر و شمال آفریقا را در بر میگیرد، اشاره شده و قطر شریک بزرگ بازرگانی و سیاسی فرانسه به تامین هزینههای مختلف (اگر نگوییم تامین تسلیحات) این گروههای سلفی جهادی در افریقا متهم و تاکید شده است، دوحه از طریق جمعیتها و نهادهای مردمی بر حمایتهای لوژیستیکی و جذب و آموزش نیرو به گروههای سلفی جهادی سرپوش میگذارد.
اسکوارسینی میگوید که استراتژی مذکور به دور از اردوگاههای ترکیه و اردن در حال شکل دادن به جبهههای جهانی جهاد به شکل منظم تر و سازمان یافته تر به ویژه درسوریه است.
وی میافزاید: ما میدانیم که جنوب لیبیا در نزدیکی شهر «سبها » به عمق استراتژیک گروههای سلفی جهادی تبدیل شده است و این گروهها در این مناطق دارای اردوگاههای آموزش نظامی هستند و پاکستان، مصر و یمن بر آنها نظارت دارند و به دژی برای این گروهها تبدیل شده است که علاوه بر آفریقا در سوریه وعراق نیز مشغول جنگ هستند.
اسکوارسینی ادامه میدهد: عربستان سعودی در تامین هزینهها و آموزش و تنظیم گروههای سلفی جهادی در سوریه نقش آفرینی میکند. ریاض با استفاده از نامهای قدیمی خود که در افغانستان و بوسنی و هرزگوین آنها را به کار میبرد، روی آورده است و سرویسهای اطلاعاتی هالند، انگلیس، بلژیک و فرانسه که عظمت و بزرگی این خطر را دریافته بودند، برای به صدا درآوردن این زنگ خطر نشستی در دبلین برگزارکردند.
مسوولان شرکت کننده در این نشست دریافتند که صدها نفر از شهروندان آنها هم اکنون در سوریه در میان تندروترین گروههای سلفی جهادی علیه نظام سوریه مشغول جنگ هستند. در لندن و بروکسل همان شبکه هایی که در جنگ افغانستان، بوسنی و چیچین شرکت داشتند، هم اکنون برای جنگ در سوریه اعزام شدند. سرویسهای اطلاعاتی مذکور بیم آن دارند که عناصر مسلح به اروپا بازگردند.
به همین دلیل اسکوارسینی این سوال را مطرح میکند که در این راستا چگونه میتوان عملکرد قطر وعربستان سعودی و دیگر کشورهای نفت خیز حاشیه خلیج فارس که به تامین هزینه گروههای تروریستی خو گرفته و عادت کردهاند، را ارزیابی کرد؟ آیا میتوان از این کشورها به عنوان دوست نام برد، در حالی که آنها علیه منافع فرانسه فعالیت میکنند؟
اسکوارسینی میافزاید: ما از ۲۰ سال پیش میدانیم که عربستان سعودی، مصر و کویت هزینههای گروههای تندرو اسلامگرا در مصر و الجزایر را تامین کردهاند، گروههایی که اغلب سلفی جهادی هستند. پولهای نقد از بانکهای ژنیو، لوگانو و میلان توسط سازمانهای غیر دولتی بشردوست و شرکتهای تجاری جعلی منتقل میشد. اما امروز شاهد پیچیده تر و کامل تر شدن فعالیت شبکههای حمایتهای مالی هستیم که برخی از آنها توسط عربستان سعودی و برخی دیگر توسط قطر اداره میشوند. قطر در شیوه مهندسی مالی جهانی سازمان یافته توسط صندوق مالی و یا سرمایه گذاری پیشرفت چشمگیری داشته است و البته در نهایت همه آنها در خدمت گروهها و سازمانها و نهادهای مختلفی قرار دارند که با گروههای مسلح در ارتباط هستند.
اسکوارسینی در کتابش به عمق اختلافات میان وزارت خارجه فرانسه و دستگاه امنیتی این کشور نیز اشاره میکند، بنابراین دلایل سهل انگاری و کوتاهیهای دیپلوماسی فرانسه در بهار گذشته مشخص میشود. فرانسوا اولاند، رییس جمهوری فرانسه تعهداتی در زمینه مسلح کردن مخالفان داد که مهمترین آن مربوط به مارچ سال گذشته ترسایی بود، اما تحت فشارهای دستگاههای امنیتی از آن منصرف شد. دستگاههای امنیتی پاریس هشدار دادند که ترکیب و اسختار گروههای مسلح درسوریه و تسلط سریع گروههای مسلح سلفی جهادی بر فرآیند نظامی و ارتباط موجود میان هستههای جهادی و شبکه بین قارهای سازمان القاعده منافع فرانسه را در معرض تهدید قرار میدهد.
رییس سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی فرانسه در راستای فروپاشی دیپلماسی پاریس در قبال سوریه و محاسبات اشتباه بر سر سرنگونی نظام سوریه و شخص بشاراسد ، رییس جمهوری این کشور تلاش و هرگونه ارتباط سیاسی و امنیتی با دمشق را قطع کرد و از ادامه همکاری میان دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی فرانسه با دستگاههای سوری جهت مبارزه با تروریسم در فرانسه ممانعت کرد.
وی ادامه میدهد: پس از اینکه لوران فابیوس به عنوان وزیر خارجه فرانسه انتخاب شد، من تمام پلهای ارتباطی با دمشق را قطع کردم، چرا که پاریس بر سرنگونی نظام سوریه و بشار اسد در اسرع وقت ممکن دل خوش کرده بود. چنین دیدگاهی با تهدیدهای بسیاری همراه بود، زیرا علاوه بر اینکه نظام سوریه و شخص اسد بر سر قدرت ماند، موقعیت نظام و اسد بعد از حل و فصل قضیه سلاحهای کیمیاوی با کمک روسیه قوی تر و مستحکم ترهم شد.
اسکوارسینی تاکید میکند، نحوه مدیریت بحران سوریه از سوی پاریس با هیچ منطقی سازگار نبود، ما نمیدانیم دیپلوماسی ما بر اساس چه انگیزهها و عواملی فعالیت میکند و ما چه بهرهای از این فعالیت میبریم.
اسکوارسینی در پاسخ به این سوال میگوید: سکان هدایت سیاست خارجه امروز فرانسه در دست دولت و نظام نیست، بلکه توسط نهادهای غیردولتی و رسانهها تعیین میشود، محور فعالیت این نهادها تبلیغ نیست، بلکه از نظر ایدیولوژیکی و راهبردی تاثیر گذار هستند.
اینگونه به نظر میرسد که منظور اسکوارسینی در اینجا روزنامه فرانسوی لوموند است که نقش بزرگی را در تحریک افکار عمومی علیه جنگ در سوریه ایفا کرد. این اقدام باعث شد، وزارت امور خارجه فرانسه در مورد استفاده از سلاح کیمیاوی در ریف دمشق تحقیقات مطبوعاتی انجام دهد و گزارش را به یک ماده قانونی جهت شکایت علیه نظام سوریه تبدیل کند و با افزودن برخی اسناد و مدارک به پرونده اتهامی سوریه، آن را تحویل سازمان ملل متحد دهد و این روزنامه نقش عمدهای را در اعمال فشار به عناصر مسلح در سوریه بازی کرد.
وی در مورد بحران جاسوسی فرانسه میگوید: آنها در میان انبار کاه گروههای مسلح سلفی جهادی و القاعده به دنبال سوزن گروه مسلح لاییک یا سکولار مخالف نظام سوریه بودند تا اولاند بتواند تسلیحات خود را در اختیار گروه مذکور قرار دهد.
ریس سابق دستگاه اطلاعات فرانسه امتناع دیپلوماسی پاریس و اولاند از تصمیم خود در مورد مسلح کردن گروههای تروریستی در سوریه را مدیون دستگاه تابع خود میداند.
وی می گوید: در این منطقه خاکستری، سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی فرانسه و دیگر کشورها نمیتوانند گروههای مسلح لاییک و دمکرات را در میان دیگر گروههای مسلح تروریستی شناسایی کنند تا به حمایتهای مالی و تسلیحاتی از آنها بپردازند. ما باید با دیدگاه واضح و روشن به اشتباه خود در مورد سوریه اعتراف کنیم؛ چرا که جنگ داخلی در این کشور، این امکان را به القاعده و گروههای مسلح داد تا به طور سازمان یافته و مداوم در کشورهای مختلف خاورمیانه رشد و توسعه پیدا کنند.
اسکوارسینی تاکید میکند: سرویسهای اطلاعات فرانسه باید در برخورد با بحران سوریه تمام امکانات خود را به کار گیرند، همان طور که ما میتوانیم در میان گروههای مسلح تروریستی فعال در سوریه عناصر سلفی جهادی از کشورهای مراکش، لیبیا، عراق، مصر، افغانستان، پاکستان، چیچین و داغستان بیابیم، به همان ترتیب در میان آنها نیز صدها تروریست فرانسوی نیز به چشم خواهند خورد. این عناصر مسلح با تجربه برای سرنگونی نظامی که با آن موافق نیستند، مبارزه میکنند. آیا منافع ما اقتضا میکند تا این عناصر که ارزشهای دمکراتیک و لاییک مورد خوشایند آنها نیست، را مسلح کنیم؟
وی افزود: اولاند در سفر سال گذشته خود به الجزایر در مورد ضرورت مقابله با اعزام نیروهای سلفی جهادی در کشور مالی و عدم تهدید منطقه ساحل آفریقا اظهارات متعددی را مطرح کرد، بوتوفلیقه، رییس جمهوری الجزایر در واکنش به اظهارات وی گفت: ما نیز با شما در مورد مبارزه با نیروهای جهادی در ساحل آفریقا اتفاق نظر داریم، ولی چرا شما به حمایت مالی و تسلیحاتی از این نیروها در سوریه میپردازید و بر این امر پافشاری میکنید؟
اسکوارسینی ادامه میدهد: به نظر میرسد، تذکرات مطرح شده در وزارت خارجه فرانسه در این خصوص با مقاومت و مخالفت مواجه شده است؛ چرا که «اریک شوالیه»، مدیر پرونده سوریه بارها متعهد شده بود تا بر روند ارسال سلاح نظارت کند تا تنها در اختیار گروههای مسلح میانه رو قرار گیرد.
اسکوارسینی افزود: سوریه علاوه بر اینکه به عنوان اصل اساسی در ساختار امنیتی فرانسه به شمار میرود، ما توانستیم با کمک اطلاعات دمشق بسیاری از طرحهای حمله علیه منافع فرانسه در لبنان و خاک فرانسه را به شکست بکشانیم.
وی در پایان گفت: در حال حاضر بزرگترین خطری که ما را تهدید میکند، گروههای سلفی تندرو هستند، اگرچه اعتقاد دارم، نباید شیعیان و حزب الله را در لبنان نادیده گرفت؛ ولی تهدیدهای اصلی از جانب جنبش ایدیولوژیک اخوان المسلمین متوجه ماست. آیا ما میتوانیم با چنین پدیدهای مقابله کنیم؟ ما به تنهایی باید در این مورد تردید کنیم، ولی میتوانیم با کمک سرویسهای اطلاعاتی دیگر و به ویژه سرویسهای سوریه از گسترش این تهدید جلوگیری کنیم.
اسکوارسینی درباره لبنان نیز در کتاب خود چنین نوشت: اینگونه به نظر میرسد که همه گروههای سلفی جهادی لبنانی هم اکنون در اردوگاههای فلسطینی در نزدیکی صیدا و طرابلس متمرکز هستند و همه گی با القاعده بیعت کردهاند و حامی اصلی تمام آنها کسی جز شاهزاده بندر بن سلطان، رییس سرویسهای اطلاعاتی عربستان سعودی نیست که سیاست منطقهای خود را به تنهایی و مستقل از برادران و پسر عموهایش پیش میبرد.