جنگ هایی که هم علت اند وهم معلول

 

نوشته: عبدالو کیل کوچی

جنگ سی ساله در افغانستان به همان زخم ناسوری می ماند که ویروس کشنده آن ازآنسوی حظ منحوس دیورند برخاسته ودر زمان اعلام  کشوری بنام پاکستان متورم گردیده بود . از نظریه فوق چنین استنباط میگردد که جنگ در افغانستان نه بخاطر آنست که پاکستان آنرا دامن میزند ، بلکه این رژیم جنگ طلب پاکستان است که در تبانی با شرکای داخلی وخارجی خود جنگ را در افغانستان دامن زده راه اندازی ورهبری میکند .خط تحمیلی دیورند که در زمان استعمار کهن در کمین کشورما کشیده شد ، جان مردم وبخصوص نسل نو را به قربانی میگیرد . طوریکه معلوم است وقوع جنگ از سرحدات کشوربیش از نیم قرن را در برگرفته که به اشکال مختلف ادامه دارد و درسه دهه اخیر پای قدرت های کلان وجامعه جهانی را نیز به میدان تنشهای خطرناک کشانیده است . درامتداد چنین جنگ ها و طولانی شدن بحرانات ناشی از آن  دربرخی از نقاط جهان  بنظر می رسد که بعضی از جنگ ها در ابتدا روی عوامل وعلت هایی بو جود می آیند که در امتداد زمان خود معلول عوامل خودی میشوند .بگواهی تاریخ آنهایی که گزینه جنگ را سبب بقای خود میدانند ، ایشان نیز چندان آینده خوبی هم نخواهند داشت  .

 بنظر میرسد که تضاد وجنگیدن یکی ازطرف ها برای نا بودی واز میان برداشتن جانب دیگر ظاهرا تا اندازه یی کسب شدت میکند که جنگ را برای هر دو طرف تو جیه پذیر میسازد . گفته میتوان این گونه تضاد ها ی بظاهرعمیق  همچون سیاهی شب وسفیدی روز را ماند که برغم اختلاف و گریز ازهمدیگر درعین زمان بدوریک دیگر خود تنیده وچرخیده تا به حدی که یکی بدون دیگری مفهوم واهمیت خود را از دست بدهد.  قدر مسلم آن است که در چشم انداز این گونه جنگ ها  از میان طرف های درگیر برنده وبازنده مشخص نگردیده ومعلوم شدن آن به زمان بیشتر نیاز دارد .  بنا برآن این یک حقیقت آشکاراست که درچنین جنگ های فرمایشی و فرسایشی،  صف آرایی های جنگ طلبانه  ادامه داشته وهزینه آن بدوش مردم تحمیل میگردد.

جامعه بشری که جز لا ینفک طبیعت است نمیتواند ازین  قوانین مستثنا بوده بلکه آدم ها از همان آغازمراحل پیدایش خویش در ارتباط و تضاد با یکدیگر تاریخ را دنبال کرده اند . قرن ها گذشت وبشریت با طی نمودن مراحل مختلف زنده گی  نزاع ها وکشمکش های بزرگ را تجربه کرده اند . پایان قرن بیستم به بسیاری چیز ها پایان داد . بخصوص دهه اخیر قرن بیستم با فرو پاشی نظام بزرگ سوسیالیستی جهانی همراه بود که در نتیجه آن صلح نیم بند جهان به خطر نا بودی روبرو گردید . پایان قرن بیستم معادلات  بین المللی روند سیاسی و مدیریت جهانی را دگر گون ساخت . اوضاع سیاسی جهان در مجموع عوض شد .در نقشه های جغرافیای برخی از گوشه ونقاط جهان تغیراتی بوجود آمد ثبات نسبی سیاسی ،اقتصادی واجتماعی جهان برهم خورد وصلح جهان در خطر افتاد تخنیک عصری جایش را به تکنا لوژی  پیچیده وپیشرفته داد ، بازار ها عوض شد حتی در اوضاع طبیعت نیز تغیراتی رونما گردید .

جهان در قرنی که گذشت وچندی قبل از آن شخصیت های معروف سیاسی  را  مانند ناپلیون بنا پارت ، کارل مارکس ، فریدریش انگلس ویلادیمیر ایلچ لنین  جوزف استالین ، ماو تسه دنگ ، لیو شاوچی ، مهاتما گاندی ، جواهر لعل نهرو  اندیرا گاندی ، داکتر هوچیمن ، غازی امان الله خان ، ببرک کارمل ،  خان عبدالغفارخان ،سید جمال الدین افغان ، محمد علی جنا ح، امیر فیصل ، رضا شاه پهلوی دکتور مصدق ،جمال عبدالناصر، یاسر عرفات ، وینستون چرچیل ، روز ولت ، ابرهام لینکن ، جان کنیدی ، داکتر مارتین لوتر کینگ ، پاتریس لوممبا ، فیدل کاسترو ، چکوارا ، اتا ترک ، مارشال تیتو ، سخاباتو ، لوییس کار ولان ، بیسمارک ، شارل دوگل ، نلسن ماندیلا ،کلاراتسگین ،انجلا دویس ،لیلا خالد  و دیگر ابر شخصیت های سیاسی ، نوابغ وفیلسوف ها  را در آغوش خود پرورانیده است که هر کدام آنان در تاریخ نقش واثر مندی خود را داشته اند.

واما میراث قرن بیستم  برغم دستاورد های علمی پیشرفته وفراورده های فرهنگی ، اقتصادی واجتماعی آن دوران ، باید گفت که بی ثباتی امنیت جهانی  وبحران اقتصادی واجتماعی ، گسترش القاعده وتروریزم در جهان ،ظهور قوت ها وقدرت های منطقوی گرایش تک قطبی جهانی، لشکر کشی های نظامی وگسترش چالش های منطقوی وفرا منطقوی ، کار بری وکنترول بسا مناطق جهان از راه دور وبروز درد سر هایی مانند مسایل اتمی ، فرقه گرایی ، مشکل بازار وکشمکش های زیر نام بهار اعراب وبسا مسایل دیگر سیمای جهان را تغیر داد که نمونه مثال های آن ، جنگ های جاری منطقوی خاصتا در کشور های عربی واسلامی در شرق میانه ، گوشه نقاط افریقا ،عراق وافغانستان که بشکل طولانی جریان دارد درین کشور ها جنگهای برادر کشی وتباه کن که عمدتا از خارج منشا میگیرد جوامع را بکام نیستی ونا بودی فرو می برد .کشور های عربی که در آتش نفت خود میسوزند بدلیل اینکه تیکه داران قدرت در تبانی با دلالان خارجی،  توده های مردم را بگروگان گرفته و در نتیجه آن مردم بستوه آمده ومنجر به صف آرایی میشوند که قدرت های سود جو و گروه های فنده منتالیست ، القاعده وتروریزم بین المللی از آن سود می برند . درنتیجه دوام چنین جنگ ها تمدن بشری وزیر ساختار های اقتثصادی درین کشور ها منهدم گردیده شیرازه وشالوده نظام قانونمند اجتماعی از بین میرود وجامعه در مجموع آسیب پذیر گردیده و شرایطی را بو جود می آورد که طرح صف آرایی ولشکر کشی های نظامی را ضروری میسازد . که در یکطرف عناصر فنده منتالست ،فرصت طلب واستفاده جو ودر مقابل آن نیرو های دولتی وقوای نظامی کمکی خارجی . در کشور های اسلامی مهمترین موضوع در جنگها تبلیغات دینی جای اول رادارد  فنده منتالیست های تند رو وجنگ طلب با استفاده از عقب ماندگی های جامعه که خود عامل آن هستند سوی استفاده کرده  وبا بکار گیری کلمات ابزاری وعاطفی احساس عامه را برعلیه طرف مقابل خود بر می انگیزند بآنکه این گونه جنگها شکل متفاوت دارد ولی خصلتا همان آتش وخون است که در مناطق جنگ زده جریان دارد . بگونه مثال در سوریه  نیرو های جنگ طلب در تبانی با لشکر خارجی ودر سوی دیگرمیدان جنگ ، دولت سوریه مجهز به کمک های روسیه ایران وحزب الله که معادلات جنگ را برهم میزند . ودر کشور یمن حالت بالعکس را نشان میدهد . در مصر با شرایط متفاوت از دو کشور یاد شده ودر تونس ولیبیا جنبش های مردمی وبهار عرب خوانده میشود ، ایران که شرایط خاص خود را دارد وروز تا روز  اشتهار بزرگمنشی آن گسترده ترمیشود . چنانچه اثر گذاری این سیاست بازی های بزرگ وتبلیغات کلان در سطح منطقه وجهان افسانه های گذشته بخصوص  دوران جنگ سرد را در ذهن انسان زنده میسازد . زیرا در آن زمان  اسلام را از خطر کمونیزم واین بار منطقه را از خطر جاه طلبی ها  گویا برحذر میساخته اند و به این ترتیب بازار معاملات پر رونق شده وچشم اندازآتیه   نشان دهنده استراتیژی های بزرگ.

در کشور ما افغانستان دوام بیش از سی سال جنگ نشان دهنده آنست که گروه های بنیاد گرای اسلامی در تبانی با فوندمنتالیست های عربی وپاکستانی وبا دستیاری القاعده وتروریزم که از خاک پاکستان وارد کشور ما میشوند دامنه جنگ را روز بروز گسترده تر ساخته چنانچه شرایط بوجود آمده ناشی از آن پای جامعه جهانی را به جنگ کشانید. جنگ طلبان پاکستانی که خود سبب اصلی  صف آرایی نظامی در کشور ما هستند با این بهانه وتوجیه حملات ظالمانه خود روز بروز جنگ را مطابق میل شبکه های استخباراتی ولی نعمتان شان ادامه داده طبعیست که دوام جنگ، دوام موجودیت قوای نظامی 

ناتو را ضروری میسازد. سوال اساسی این است که آیا مردم صلحدوست افغانستان با استفاده از کمک های امریکا وجامعه جهانی  توان مقابله با دهشت افگنان پرتاپ شده ازسوی خارج را پیدا کرده اند که سرنوشت جنگ وصلح را در کشور آبایی شان بدست خود تعین کنند .مردم افغانستان که در گرداب جنگ وبازی های بزرگ گیر مانده اند از جنگ بیزار وتشنه به صلح اند ولی اوضاع آنقدر پیچیده بنظر میرسد که صلح هم به آسانی دستیاب نخواهد گردید .تا وقتی که نیروهای وطنپرست ،آگاه ،روشنفکران مترقی وعدالت پسند وسایر ترقی خواهان کشور با تحمل وپذیرش یکدیگر در یک صف واحد متشکل نگردند محال است که به جنگ غلبه کرده وبه صلح نایل آیند .صلح در کشور وقتی تامین شده میتواندکه تمام ترقی خواهان کشور اعم از احزاب سیاسی وطندوست ،گروهای چپ ودموکراتیک وسازمانهای عدالت پسند ترقی خواه روشنفکران دلسوز وآگاه در یک طیف وسیع برای تحکیم وحدت ملی وهمبستگی وطنپرستانه متحد ومتشکل گردیده به نیروی واحد ودژ شکست نا پذیر صلح ودموکراسی مبدل گردند تند روان چپی وراستی با نگرش تازه ودگر اندیشی ،  جهان را با بینش نواندیشانه وبا دید وسیع نگریسته آنگاه میتوانند وقادر خواهند بود که با نیروی اتحاد ، جنگ را مهارساخته وقوت های دفاعی وطن اعم از قوای مسلح کشور را تقویت نموده  ودر کنار آن با دفاع مستقلانه آرامش ملی وکلی را به ارمغان بیآورند تا تکلیف نیروهای نظامی در گیر جنگ معلوم گردد که جنگ بخاطر بقا ویا بقا بخاطر جنگ تلقی میگردد.

زنده باد صلح !

بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۱۶۰۲

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

افغانستان وسیله امرار معاش سازمان سیا

میگویند که استراتیژی ایالات متحده امریکا درمبارزه با تولید مواد مخدر در افغانستان از همان ابتدا با شکست روبرو شده است. با این حال نمی توان قاطعانه در این باره سخن گفت که آیا برنامه های امریکا در زمین های کشت خشخاش نیز شکست خورده یا خیر؟

جون سوپکـو بازرس ارشد ایالات متحد امریکا در امور بازسازی افغانستان برای کانال تلویزیونی سی ان ان توضیح می دهد که از بین بیش از یکصد میلیارد دلار هزینه صورت گرفته برای بازسازی افغانستان، نزدیک به ده میلیارد دلار آن برای مبارزه با تولید مواد مخدر صرف شده است. جون سوپکو با اشاره به نتایج حاصله می گوید که ظاهرا این مبالغ به طور موثر خرج نشده اند.عملا سیاست های امریکا در مبارز با مواد مخدر در افغانستان از همان ابتدا به درستی تدوین نشده بود.

دیمیتری ورخوتوروف کارشناس مرکز مطالعات افغانستان معاصر در این رابطه می گوید: « مساله اینجاست که امریکایی ها در بیشتر موارد از روش های پلیسی استفاده می کنند، یعنی تولید مواد را ممنوع می کند و به شکار تولید کننده گان و قاچاقچیان مواد می پردازند. در صورتی که برای مبارزه با تولید و قاچاق مواد مخدر بهتر است از روش های توسعه اقتصادی بهره گرفت. به عبارتی هرچه تعداد شاغلین بیشتر شود، امکانات افراد برای پرداختن به مشاغل قانونی بیشتر خواهد شد. در حال حاضر، کشاورزانی که در مناطقع بدون امکانات زنده گی می کنند، قادر نیستند به مشاغل دیگری غیر از کشت خشخاش بپردازند. و برای سیر کردن شکم خانواده مجبور به انجام کارهای غیرقانونی می شوند».

الگوها برای این برنامه شناسایی شده اند: در مناطقی که برق رسانی شده است، میزان کشت و تولید مواد مخدر کاهش یافته. زیرا بخشی از درآمد کشت خشخاش در افغانستان برای خرید سوخت و تغذیه دیزل های جنراتور و تامین برق دهات  کوچک صرف می شود. به طور کل برای بهتر کردن شرایط، افغانستان نیاز به موج جدید صنعتی شدن دارد.

اما آیا امریکایی ها دلیلی برای انجام این کارمی بینند؟

 آیا عدم موفقیت ایالات متحده امریکا در مبارزه با تولید مواد مخدردرافغانستان واقعی است؟

برآوردها نشان می دهند که آزمایشگاه های تولید هرویین در افغانستان سالانه تا ۱۸ میلیارد دلار سود دارند. با این وصف ده میلیارد دلار هزینه صورت گرفته از بودجه امریکا در طول ۱۳ سال برای مبارزه با مواد مخدر در مقابل سود ۱۸ میلیاردی بسیار ناچیز است. قطعاً بیهوده نیست که به صورت دوره ای دررابطه با دست داشتن نیروهای امنیتی امریکا در انتقال مواد مخدر به سایرکشورهای دنیا جنجال هایی برپا می شود.

پیتر دِیل اسکوت دیپلمات سابق کانادا در روزنامه لا تریبون گفت که صحبت کردن راجع به دست داشتن سازمان سیا در برنامه قاچاق مواد مخدر به نقاط مختلف دنیا، در امریکا ممنوع است. علاوه بر این، وابسته گی متقابل حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان و شگوفایی تجارت مواد مخدر در محل توسط آمارها قابل مشاهده هستند. در ماه جولای سال ۲۰۰۰، طالبان کشت خشخاش را در کشور ممنوع کرد و سال بعد از آن از سراسر کشور تنها ۱۸۵ تن خشخاش فراوری نشده به دست آمد. در عوض سال ۲۰۰۲ یعنی پس از ورود ایالات متحده امریکا به افغانستان، میزان خشخاش بدست آمده تا ۲۷۰۰ تن افزایش داشت و طی سال ۲۰۱۱ تقریبا به ۶۰۰۰ تن رسید.

برخی معتقد هستند که اگر بخش عمده نیروهای ناتو از افغانستان خارج شوند، تولید مواد مخدر بیشتر از قبل خواهد شد. زیرا در این صورت ایالات متحده حتی مسوولیت ظاهری این قضیه را نیز بر عهده نخواهد گرفت.

 ص ر

 

بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۱۰۰۲

نتایج گفت و گوهای ژنیو۲قناعت بخش نبود

وزیر خارجه سوریه میگوید : ما یک بیانیه سیاسی ارایه دادیم که در آن برتمامیت ارضی و حاکمیت سوریه و آزاد سازی تمامی اراضی اشغال شده تاکید شده بود؛ ما از سوریه دموکرات صحبت کردیم که در آن به تنوع فکری احترام گذاشته می‌شود و مداخله مستقیم یا غیرمستقیم بیگانگان مردود باشد. اما متاسفانه طرف دیگر این طرح مقدماتی را نپذیرفت.

 

به گزارش از پایگاه خبری سوریه نیوز، ولید المعلم  وزیر خارجه سوریه در کنفرانس خبری گفت: بعد از یک هفته مذاکره در ژنیو نتایج ملموسی از این مذاکرات بدست نیامد و دلیل این امر در وهله نخست به عدم جدیت هیات مخالفان مربوط می‌شود. ما زمانی که به ژنیو آمدیم نسبت به هر مساله‌ای روی باز نشان داده و موافقت کردیم که در خصوص هر موضوعی بحث و مذاکره کنیم. اما به نظر میرسد که طرف دیگر به خوبی معاهده ژنیو ۱ را مطالعه نکرده و تنها در خصوص یک بند آن تمام برنامه‌ ریزی‌های خود را انجام داده بود.

وزیر خارجه سوریه خاطرنشان کرد: علت دومی که باعث شد مذاکرات به نتایج ملموسی نیانجامد دخالت‌های امریکا بود چرا که واشنگتن یک فضای پرتنشی را در خصوص ژنیو۲ ایجاد کرد

وی تصریح کرد: ما تلاش کردیم تا از طریق محکوم کردن تروریزم یک زمینه مشترکی را ایجاد کنیم. اما طرف مقابل این امر را نپذیرفت. ما همچنین یک بیانیه سیاسی ارایه دادیم که در آن برتمامیت ارضی سوریه و حاکمیت آن  و آزاد سازی تمامی اراضی اشغال شده در سوریه تاکید شده بود و ما از سوریه دموکرات صحبت کردیم که در آن به تنوع فکری احترام گذاشته می‌شود و مداخله مستقیم یا غیرمستقیم بیگانگان مردود باشد. اما متاسفانه طرف دیگر این طرح مقدماتی را نپذیرفت.

ولید المعلم گفت: بشار اسد، رییس جمهوری سوریه و دولت، تصم هایی را پیرامون مشارکت در دور بعدی مذاکرات اتخاذ خواهند کرد و باید از بزرگترین قشر مخالفان و جامعه مدنی در سوریه برای شرکت در مذاکرات دعوت شود تا این مذاکرات بهتر و سازنده‌ تر شود.

این مقام سوری تصریح کرد: بندهای معاهده ژنیو ۱ در سایه عدم حضور سوری‌ها تدوین شد و امریکایی‌ها و روسی‌ها اختلافاتی پیرامون تفسیر آن دارند. هر کس این معاهده را مطالعه کند در می‌یابد که در آن بر لزوم تحقق آرامش و ثبات در سوریه تاکید شده است تا راه در مقابل حل و فصل سیاسی بحران باز شود. اما متاسفانه نه امریکا و نه حامیانش فضای مثبتی را ایجاد نکردند که به پیشرفت مذاکرات یاری رساند.

وزیر خارجه سوریه خاطرنشان کرد: در معاهده ژنیو ۱ به کناره‌ گیری بشار اسد اشاره‌ای نشده است. هیچ کس نمی‌تواند به نیابت از مردم سوریه تعیین کند که مسوولان این کشورچه کسانی باشند و سرنوشت سوریه را مردم این کشور تعیین می‌کنند.

ولید المعلم در ادامه افزود: بیش از یک ساختار برای حکومت انتقالی وجود دارد و سوال ما این است که چه کسی نماینده مخالفان در دولت آتی خواهد بود؟

وی در مورد تصمیم واشنگتن برای مسلح کردن مخالفان سوریه گفت که ، امریکا تصمیم خود را برای حمایت مالی و تسلیحاتی از مخالفان اتخاذ کرد. حال آنکه آنها می‌دانند هیچ مخالف میانه ‌روی در سوریه وجود ندارد. بلکه تنها گروه‌های تروریستی تندور در سوریه هستند. و در باره اوضاع انسانی در حمص افزودکه : تلاش‌هایی برای خارج کردن غیرنظامیان از حمص صورت گرفت اما این تلاش‌ها شکست خورد. یکی از رهبران گروه‌های مسلح نیز می‌خواست به همراه غیرنظامیان از طریق ایجاد گذرگاه امن از حمص خارج شود. ما آماده خارج کردن غیرنظامیان از حمص هستیم و هر یک از افراد مسلح بخواهد که خود و سلاحش را تحویل نظام دهد حل و فصل شامل وی نیز می‌شود.

ولید المعلم گفت: قبل از آغاز مذاکرات با اخضر ابراهیمی فرستاده مشترک سازمان ملل و اتحادیه عرب به سوریه دیدار کردم و به وی گفتم که دشوار است به همراه گروهی که نماینده جریان کوچکی در سوریه هستند بتوان آینده سوریه را تعیین کرد چرا که مخالفان ملی نیز در داخل کشور وجود دارند اما از آنها برای شرکت در ژنیو دعوت نشده است و ما اصرار داریم که گسترده‌ترین قشر ممکن از سوی مردم ما در مذاکرات حضور داشته باشد و تمام تلاش خود را می‌کنیم تا این مذاکرات در سوریه برگزار شود چرا که مذاکرات سازنده در زیر آسمان وطن ما صورت می‌گیرد.

وی با بیان اینکه هیات دولت سوریه به کشور بازمی‌گردد تا جزییات ژنیو را به اطلاع مردم و مقامات سوریه برساند عنوان داشت که مردم سوریه از آگاهی برخوردار هستند و حمایت و پشتیبانی همه جانبه خود را از هیات اعزامی دولت اعلام کرده‌اند. بشار اسد نیز از گزارش ما در باره  رخدادها در ژنیو آگاه خواهد شد و ما به همراه اعضای دولت در این مورد بحث و مذاکره خواهیم کرد تا تصمیمی را به صورت دسته جمعی اتخاذ کنیم.

ولید المعلم در پاسخ به این سوال که آیا روسیه فشارهایی را بر سوریه در زمینه تشکیل دولت انتقالی اعمال می‌کند یا خیر گفت: مساله دولت انتقالی در معاهده ژنیو ۱ مطرح شد و این مساله بند هشتم این معاهده است نه بند یکم و ما هیچگاه  نگفته‌ایم که در مورد این بند صحبت نمی‌کنیم. ما کشوری هستیم که دارای قانون اساسی، رهبر و دولت است و به همین دلیل آماده بحث و مذاکره پیرامون این مساله هستیم. اما در وهله نخست باید برای ما ماهیت طرف دیگر مشخص شود و بدانیم که آیا طرف مقابل سوری است یا خیر. درمورد روسیه نیز باید بگویم هماهنگی میان سوریه و روسیه وجود دارد و دیدارهایی نیز پس از مذاکرات انجام شده اما به هیچ وجه اعمال فشاری از طرف روسیه بر هیات اعزامی دولت سوریه صورت نمی‌گیرد بلکه هماهنگی میان دو طرف وجود دارد و سوریه به نظر طرف دیگر احترام می‌گذارد اما نهایتاً تصمیم را خود سوری‌ها می‌گیرند.

وزیر امور خارجه سوریه در باره  پس گرفتن دعوت از ایران برای مشارکت در ژنیو ۲ یاد آور شد که: این اقدام اشتباه بسیار بزرگی بود چرا که آ‌نها با پس گرفتن دعوت خود به شکل عمدی تلاش کردند تا نقش مهم و کارآمد ایران در منطقه را نادیده بگیرند.

وی در باره ادعاهای ایتلاف مخالفان سوریه در مورد جنگ داخلی در این یاد آور شد که متاسفانه اخیراً دریافتیم که چه فاصله طولانی میان این ادعاها و آنچه که در سوریه رخ می‌دهد وجود دارد. طبیعی است که هر کس در هتل پنج ستاره و در خارج از کشور سکونت داشته باشد از واقعیت در کشورجدا خواهد بود. ما از آنها می‌خواهیم تا به حومه حلب یا حمص بیایند و ببینند در آنجا چه رخ می‌دهد.

وی  در ادامه افزود که دولت سوریه هیچگاه در کمک رسانی به سوری‌های نیازمند، تاخیر و تعلل نورزید چرا که ‌آنها شهروندان و برادران ما هستند. دولت سوریه طرحی به ارزش ۴۰ میلیارد لیره دارد و کمیته ‌ای برای امداد رسانی به این افراد تشکیل شده است و وزیر بهداشت نیز در خصوص واکسین فلج اطفال و تامین دوا  درهمکاری با سازمان یونیسف دست به فعالیت‌هایی می‌زنند.

وی در پاسخ به سوالی در مورد اینکه آیا ایتلاف مخالفان سوریه تعهداتی برای جلوگیری از ورود تروریست‌ها از ترکیه و عربستان به خاک سوریه داده‌ یا خیر؟ گفت که آنها می‌گویند که با افراد مسلح در حمص تماس گرفته‌اند اما ما غافلگیر شدیم زمانی که دیدیم که یکی از رهبران گروه‌های مسلح ایتلاف مخالفان را تهدید می‌کند و از آنها بیزاری می‌جوید به همین دلیل کلمه تعهد برای ایتلاف مخالفان بسیار بزرگ است.

در باره اسنادی که دولت سوریه پیرامون حمایت برخی از کشورهای عربی و منطقه‌ای از تروریست‌ها به سازمان ملل ارایه داده افزود: ما بیش از ۴۵۰ سند مستند به سازمان ملل ارایه دادیم و بشار الجعفری، نماینده سوریه در سازمان ملل نیز تقریبا به صورت روزانه نامه‌ای به شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل ارایه می‌دهد اما متاسفانه شورای امنیت همچنان شاهد سیاست‌های دوگانه است. ...ما نمی‌توانیم این سیاست‌های دوگانه را بپذیریم چرا که امریکا از عراق برای مقابله با گروه « دولت اسلامی عراق و شام » حمایت می‌کنند و ما از این مساله خرسند هستیم اما همین کشورها از فعالیت‌های « جبهه النصره » در سوریه برای کشتن سوری‌های بی‌گناه حمایت می‌کنند.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که دلیل عدم موافقت هیات مخالفان با بیانیه‌ دمشق در خصوص محکوم کردن تروریسم عدم محکومیت حزب‌الله لبنان بوده تصریح کرد: در این بیانیه که برای محکوم کردن تروریسم صورت گرفت هیچ اسامی وجود ندارد. ما تروریسم را مطلقا محکوم می‌کنیم. اما حزب‌الله گروهی از جوانان مقاوم است که از کشور خودشان دفاع می‌کنند. ما شاهد حملات تروریستی در ضاحیه جنوبی بیروت بودیم که از سوی تروریست‌های سوریه به لبنان صورت گرفت و به همین دلیل ادعاهای هیات ایتلاف مخالفان سوریه عذر بدتراز گناهست.

  بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۰۲۰۲

 

نقش احزاب درگسترش دموکراسی و فراهم سازی زمینه های بهتر همزیستگاه مدنی

 

 نوشته : داکتر حمیدالله مفید

 حزب مهمترین نماد دموکراسی واساسی ترین ساختار همزیستگاهی هست ، ایجاد یک جامعه مدرن شهروندی به فراگیر شدن حزب های سیاسی پیوند ناگسستنی دارد.

‫ادموند برک اندیشمند فرزانه  نمونه ای فرازی را قلم کشیده ودر مورد شناسایی یا تعریف حزب می گوید:

‫« حزب گروهی  از افراد جامعه اند ، که با یکدیگر متحد شده و بر مبنای اصول خاصی  که مورد قبول همه آنهاست  برای حفظ وتوسعه منافع ملی  می کوشند»(۱)

‫جمیز مدسین درتعریف یا  شناسایی حزب سیاسی چنین میپندارد:

‫« گروهی از افراد جامعه را حزب می خوانند  ، که چه در مقام اکثریت باشند  وچه در مقام اقلیت ، بر اساس منافع ویا هدفهای مشترک  خود که به منافع وهدفهای سایر افراد  ونیز منافع وهدفهای دایمی وکلی  جامعه در تضاد است ، بایکدیگر طرح اتحاد ریخته  اند»(۲)

‫برخی از اندیشمندان بجای شناسایی یا تعریف حزب  به برشمردن ویژه گی های حزب بسنده کرده اند واز میان لاپالومبارا  چنین میندیشد:

‫« گروهی که از دوام سازمانی  برخوردار هستند  ودارایی سازمان علنی  ودر سطح ملی و محلی باشد ودر این سازمان  تصمیم آگاهانه رهبران ملی ومحلی مبنی بر کسب ونگهداری قدرت تصمیم گیری ، چه به تنهایی وچه در یک ایتلاف  وجود داشته وسازمان نسبت به کسب آرآ یا پشتبانی مردم عنایت بورزد»(۳)  

‫پایداری شیرازه یک جامعه سیاسی  به سطح مشارکت سیاسی  یا  نهادهای سیاسی احزاب وسازمان ها ی آن جامعه بستگی دارد. در کل ثبات سیاسی ، انسجام  و امنیت ملی ، رشد فرهنگ همزیستی ودگر پذیری ، تامین وگسترش دموکراسی به نقش حزبهای سیاسی در جامعه مربوط است.

‫پیشبود اساسی نهادینه سازی دموکراسی در وجود حزب های سیاسی بازتاب می یابد.

‫کانت دانشمند پرآوازه آلمانی در نوشتار مشهور خود « روشنگری چیست؟ »  یکی  نمونه  فراخور  در باره روشنگری وایجاد یک همزیستگاه آزاد وهمگانی را به ایجاد حزب های سیاسی مربوط ومنوط می داند.

‫نیچه فرزانه آگاه به گونه ژرف نکته های را در باره ایجاد یک همزیستگاه  مدرن به تشکل وکارکرد های احزاب سیاسی وابسته می داند.

‫هانتینگتون زنده گی سیاسی در همزیستگاه ها یا جامعه های غربی را در وجود حزب های سیاسی بسنده پنداشته  می نگارد:« هر کشوری که بخواهد گام در راه توسعه وپیشرفت بگذارد ، ناگزیر از پذیرش حزب ها خواهد بود»(۴)

‫دیود اپتر دانشمند دیگری به این باور است که :«حزب های سیاسی در جریان نوسازی همه جامعه های معاصر چنان نیروی مهمی را تشکیل می دهند که الگوی ویژه نوسازی هرکشور به گونه کل حزب های آن کشور تعیین می کند»(۵)

‫کارکرد های یک حزب سیاسی :

‫  یک حزب سیاسی به منظور بایسته گی وشایسته گی خود وهمچنان جهت شناسایی خود در همزیستگاه به انجام  کارکرد های زیرین مکلف می باشد:

‫ نخست :شکل دادن به افکارعمومی  حزب با طرح یک برنامه  وخط مش سیاسی مشخص  که بر پیرایه دیدگاه همگانی استوار باشد ، شخصیتهای مشخص سیاسی را به دور آن گرد می آورد و رابطه پسندیده ومعقولی را میان مردم  و رهبری بر قرار می سازد ، در واقع  بدون وجود حزب، مردم از حق حاکمیت باز می مانند.

‫دوم: معرفی نامزد های انتخاباتی : معرفی نامزد های انتخاباتی از دیگر کارکرد های حزب های سیاسی  می باشد ، این ویژه گی  با بخش  نخستین پیوند تنگاتنگ دارد در واقع حزب های سیاسی با شناسایی ومعرفی کاندیدان روند انتخابات را نظم وسر وسامان می دهند

‫به گفتاورد « کنگ مرتین »   اگر کاندیدان از جانب حزب های سیاسی معرفی وشناسایی نشوند ، انتخابات بی سر وسامان  شده ودر آنها اشخاص به گونه ای انفرادی خود را کاندید کنند ، در این حالت ، مسایل تباری ، عدم شفافیت وتقلب هویدا می گردد ودموکراسی پایمال می شود.

‫همچنان  در حالتی که نامزدان  از طرق انفرادی در انتخابات مطرح گردند، رابطه ها بر ضابطه ها حاکم شده واز اصول دموکراسی تخطی می شود.

‫سوم: سازمان دادن  به انتخاب شونده گان  واعمال نفوذ برآنها . همه حزب های که در کارانتخابات کاندید داده اند ، به منظور تحقق هدف های خود در پارلمان ودر جامعه  به کار های رسانه یی دست می زنند ودر فرایند ، مردم از دیدگاه های آنها آگه می شوند.

‫در یک خامه جناب پرنونادری اندیشمند توانا که در سایت آریای به نشررسیده است : دیدگاه شادروان محمد هاشم میوندوال صدراعظم دهه ای پنجاه چنین بازتاب شده است :«هنگامی که شاه (اعلحضرت محمد ظاهرشاه) از توشیح قانون احزاب خود داری کردند چنین گفته بود : دموکراسی بدون احزاب سیاسی  به گادی  بدون اسپ می ماند».

‫برخی نویسنده گان واندیشمندان به این باوراند ، که میان حزب های سیاسی  ودموکراسی پیوند تنگاتنگ ودیرینه وجود دارد. به باور این گروه  ماکس وبر (اندیشمند جامعه شناس آلمانی )  « حزب جدید رافرزند دموکراسی می داند».

‫وجود تعدد وفعالیت آزادانه  ومسولانه حزب های سیاسی یک اصول پذیرفته شده  همه ی همزیستگاه بشری  در جهان کنونی می باشد « در واقع بدون حزب های سیاسی  دموکراسی  نماینده گی دولت نو غیر ممکن خواهد بود ، دموکراسی بدون حزب ها مانند قایق  بی پارو  یا کشتی  بی ناخدا است »(۶)

‫یک نکته قابل نگرش اینست  که از دیدگاه برخی  نویسنده گان  نیرومندی دموکراسی  با نیرومندی حزب ها  وکم توانایی دموکراسی با کم توانایی حزب ها پیوند مستقیم دارند.

‫ساختار حزب های سیاسی و بن مایه های ساختاری آنها از مسایلی است ، که در این خامه نمی گنجد ، تنها یک گفتاورد نگرش انگیز محمود دولت آبادی در این مورد نوشتنی پنداشته می شود:

‫« طبیعی است حزبی که اندیشه وبصیرت از دل ودرون خودش بیرون نروید ، حزبی که پنهان  وآشکارا  کارگزار سیاست  بیگانه باشد ، از مناسبات  و روابط  درونی اش انتظاری جز رابطه برده گی –اربابی  نباید  داشت. »(۷)

‫تا ایدون دانسته شد که دموکراسی ، آزادی های مدنی و رشد اقتصادی واجتماعی و تامین امنیت  به رشد وتکامل حزب های سیاسی پیوند ناگسستنی دارند. حالا به این مهم که برخی ازسیاست اندیشان  ما به این باورند ، که درافغانستان ساختار سیاسی حزب ها بر بنیاد تبارها واقوام  پی ریزی شده اند وبجای منافع  مضار آنها افزون است  پرداخته می شود.

‫تشکل حزب های سیاسی به گونه طبیعی یا گیتایی آن در اغلب کشور های جهان بر بنیاد منطقه ها ، زبان ها  وتبار ها پی گذاری شده اند:

‫اندوخته ها وتجارب همزیستگاهی بشری بیانگر آنست که  نه تنها درافغانستان بلکه در اغلب کشور های جهان حزب های سیاسی بر بنیاد منطقه ، تبار ، زبان واندیشه پی نهاده شده اند واین به هیچروی نقص دموکراسی وعدالت اجتماعی نیست ، برای رسیدن به این مآمول چند نمونه آورده می شود:

‫نخست : در کشور های اروپایی:   کشور آلمان  که  نوع رژیم آن فدرالی هست عالیترین وپیشینه ترین کشور دموکراسی در جهان شمرده می شود ، فرایند حزب های سیاسی افزون از مسایل اندیشه وی ، که وجه متمایز حزب های سیاسی را می سازد حزب ها  بر بنیاد منطقه ، کلتور، زبان ومناسبات خونی نیز پی ریزی شده اند : در جمهوری فدرالی آلمان  نزدیک به ۲۳ حزب وسازمان سیاسی وجود دارد که عمده ترین آنها  ۱- حزب « اس – پی – دی » یا حزب سوسیال دموکرات آلمان بطورعنعنوی در شمال وبخش های غرب کشور طی سالیان متمادی اکثریت را به دست می آورد . ۲- حزب  « سی – دی – یو) یا حزب دموکرات مسیحی به گونه ی عنعنوی در بخش های جنوب ، مرکز وجنوب شرق رهبری سیاسی را به گونه ی متداوم در اختیار دارد. ۳-حزب (سومین حزب سیاسی «سی –اس –یو) یا اتحادیه  سوسیال های مسیحی  است  به گونه ی عنعنوی در آیالت بایرن وجنوب اکثریت را بدست دار. ۴- حزب چپ ها یا (دی لینکی) به گونه ی عنعنوی در آلمان شرق وقسمت های خاوری آلمان  زیاد ترین رای خود را بدست می اورد. این وضع نمایانگر آنست ؛ که حتا در پیشرفته ترین کشور دموکراسی جهان حزب ها در مناطق مختلف ایجاد شده اند و رای های خود را از آنجا ها می گیرند.

‫دوم : در کشور همسایه ما پاکستان: در این کشور نیز به گونه عنعنوی حزب های سیاسی بر بنیاد تبار ها ومنطقه ها پی ریزی شده اند  که در کل  هفت حزب عمده سیاسی در این کشور فعال هستند ،عمده ترین آنها؛ به گونه نمونه : حزب پیپلز پارتی پاکستان بطورعنعنوی در میان مردم سندی ها اکثریت را بدست می آورد ،حزب مسلم لیگ اسلامی نواز شریف به گونه ی عنعنوی از مناطق پنجاب اکثریت ارآی خود را  بدست می آورد ، حزب نیشنل عوامی پارتی که یک حزب تباری پشتونخواه است به گونه ای عنعنوی در مناطق خیبر اجنسی، ایالت پشتونخواه ودر یک بخش بلوچستان که پشتونها زنده گی می کنند ، آرآی خود را بدست می اورد. جنبش عدالت عمران خان که در سال ۱۹۹۶ پیگذاری شد عمدتآ در پنجاب به گونه ای عنعنوی رآی خود را بدست می آورد. جنبش متحد قومی که جایگاه فعالیت و رآی آن سند است واغلب سندی ها در ساختار آن متشکل می باشند. جمعیت العلمای  اسلام  که اغلب در میان پشتونها وبلوچها فعالیت می کند.  ومحاذ متحد دینی ، نیز که جایگاه فعالیتش  مناطق پشتون نشین ها وبلوچها می باشد. دیده می شود ، که نزدیک به همه حزب ها در پاکستان بر بنیاد تبار، منطقه و زبان فعالیت می نمایند چنانی که پیداست در این کشور هیچ پرابلمی در مورد حزب ها بر بنیاد تبارها ومناطق وجود ندارد. 

‫در کشور تازه به دموکراسی رسیده  تونس :

‫تونس از جمله نخستین کشور های اسلامی عربی است ، که در آن حزب های سیاسی بسیار نیرومند شهروندی وجود دارد و موجودیت اتحادیه های نیرومند صنفی به ویژه در مناطق اپاختری یا  شمالی ومرکزی عامل اساسی ایجاد دموکراسی در آنکشور می باشد.

‫ در این کشور نزدیک به هشت تشکل نیرومند سیاسی مانند :۱- : سازمان دموکرات های سوسیالیستی( ام دی اس) که عمدتآ در شمال ومرکز کشورهواخواه وهموندان دارد. ۲- :حزب واحد خلقی(پی یو پی) که اغلب هواخواه ها وهموندان آن  را ازتبار های دراجی می سازد ودر منطق های مرکزی وجنوبی تشکیلات گسترده دارد.۳- : حزب دموکراسی وپیشرفت ( پی دی پی ) که اغلب از مردم تونس خاوری  وعربهای ناسونالیست متشکل شده اند. ‫۴-: حزب آزادی اجتماعی (پی اس ال) ،۵-: اتحادیه دموکرات های واحد(یو دی یو ) ۶-: جنبش جدید(ام ای) ۷- :  ساختار یا سازمان دموکراسی برای کار وآزادی ( اف  دی  تی  ال) ۸- :حزب سبز پیشرفت ( پی فی پی)  که اغلب در مناطق باختری ، خاوری ، اپاختری و شمالی  پایگاه وجایگاه دارند .هواخواهان وهموندان آنها بر بنیاد مناطق وتبار ها  ایجاد شده اند  .افزون بر اینها در کشور تونس نزدیک به۱۱۲ حزب ، سازمان واتحادیه  سیاسی  که از میان ۸۲ سازمان یا حزب با اندیشه های دادخواهی وچپ وباقی همه سازمانهای میانه رو واسلامی هستند فعالیت می کنند.  تنها حزب های سوسیالیستی که در اغلب منطقه ها هموند دارند ، سایر حزب ها روی نهاد های منطقوی وتباری پی نهاده شده اند.

‫به همین سه نمونه بسنده می شود.

‫وایدون ساختار حزب ها وسازمانها در افغانستان:

‫در افغانستان تشکل حزب های سیاسی  پس از جنبش مشروطه خواهی در حقیقت از دهه ی چهل خورشیدی آغاز می شود ، ویش زلمیان ، حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، شعله جاوید ، ستم ملی ، نهضت جوانان افغانستان ، گروه کار ، سازا ، سفزا ، افغان ملت ، وملی غورزنگ از سازمانهای بودند که طی دهه چهل وپنجاه خورشیدی بر بنیاد قانون اساسی سال ۱۳۴۴خورشیدی   فعال گریده بودند ، با آنکه محمد ظاهر شاه پادشاه آنزمان قانون احزاب را توشیح یا دستینه نکرد، مگر با آنهم این حزب ها یکی پی دیگری ایجاد گردیدند،

‫پس از کودتای سردار محمد داوود خان صرف یک حزب ملی غورزنگ خودش اجازه فعالیت یافت وبس .پس از حادثه ثور سال۱۳۵۷خورشیدی در آغازین تنها یک حزب دموکراتیک خلق افغانستان اجازه فعالیت داشت وبس مگر پس از جدی سال ۱۳۵۸ خورشیدی حزب های دیگری چه در داخل وجه در بیرون از کشور ایجاد گردیدند.

‫پس از حاکمیت طالبان نیز تنها حزب طالبان کرام اجازه ی فعالیت داشتند و بس پس از سقوط طالبان . وایجاد دولت عبوری قانون احزاب سیاسی تصویب شد واز آن زمان تا کنون   نزدیک به ۵۱ حزب سیاسی در داخل کشور ایجاد شده اند که عمده آنها قرار ذیل می باشند: ۱- حزب حرکت اسلامی افغانستان عمدتآ هزاره ها وشیعیه ها ۲- حزب جمعیت اسلامی افغانستان عمدتآ تاجک ها در شمال وغرب افغانستان ، ۳- جنبش ملی اسلامی افغانستان اغلب هموندان آن  را ازبک ها وترکمن ها تشکیل می دهند.۴- حزب اسلامی افغانستان که اغلب هموندان آن را پشتونها در مناطق مختلف کشور می سازند.۵- کنگره ملی افغانستان  اغلب هموندان آن را باشنده گان بدخشان ، تخار وبغلان  می سازند.۶-حزب مردم افغانستان ، یک حزب فرا ملیتی وفرا تباری می باشد وهموندان آن را اغلب اعضای حزب وطن می سازند. ۷-حزب متحد ملی افغانستان ، که نیز یک حزب فرا تباری وفرا قومی می باشد . ودیگر حزب ها که در داخل کشور فعالیت می نمایند.

‫ با آنکه در قانون اساسی افغانستان ودر قانون احزاب ایجاد حزب های سیاسی پذیرفته شده اند ، مگر با ارایه این مطلب که گویا ،  چون حزب های سیاسی بر بنیاد تباری وزبانی پی افگنده شده اند ،  از اینرو به منظور جلوگیری از تشنجات تباری وزبانی ، پارلمان و رییس جمهور بر بنیاد ساختار کاندیدتورایی حزب های سیاسی نی ، بلکه بر بنیاد کاندیتوری های مستقل  پیشکش می شوند. تمام پل های دموکراسی را ویران می کند. بادریغ این دیدگاه که از همان دوره نخست ریاست جمهوری جناب حامد کرزی تا اکنون عملی می شود ، موجب آن شده تا دموکراسی مانند اسپ گادی بدون اسپ در حرکت بیفتد. این مساله نه تنها دموکراسی را خدشه پذیر ساخته است ، بلکه عامل اساسی ، دموکراسی زدایی ، بی امنیتی ، پیشکشی کاندیدان بر بنیاد تبار ها و قوم ها ، منطقه  یی وزبانی  نیز شده است.

‫ایدون زمان آن فرارسیده است ، تا به خاطر تحقق دموکراسی  انتخابات با به دیده نگریستن  ارایه کاندید ها بر بنیاد حزب های سیاسی پیشکش شوند واز تعدد سردرگم  کاندیدان واز دموکراسی زدایی نیز جلوگیری  به عمل آورده شود.

‫ بدون شک وتردید، عامل اساسی رشوت ، فساد اداری ، بیروکراسی ، عقب مانده گی ودشواری های مالیاتی از همین  رعایت نکردن ، دموکراسی وجلوگیری از حزبی شدن انتخابات می باشد. با تغییر در سیستم موجود وتآمین انتخابات بر بنیاد حزب های سیاسی ، نه تنها ضوابط  بر روابط غلبه خواهد کرد ، انتخابات نیز در فضای باز وفراخ دموکراسی وعدالت اجتماعی  بر گزار خواهد شد.

‫ به امید روزی که درافغانستان دموکراسی واقعی بر بنیاد یک پارلمانتاریزم علمی وانتخابات از طریق حزب ها وسازمانهای سیاسی   به جلایش بنشیند.

‫شهر هامبورگ اول ماه فبروری سال ۲۰۱۴  

 

‫رویکرد ها

‫۱- محمدی نژاد  حسن ، احزاب سیاسی ، تهران  انتشارات امیر کبیر ، چاپ نخست ۱۳۵۵ رویه ۳۴۲

‫۲- همان کتاب وهمان رویه

3-Lapalambara ,The Orginis  and Development of Political  Parties  ,London 1969. P-6

‫ ۴- نقیب زاده احمد عملکرد ونقش احزاب سیاسی در جوامع امروزی ُ اطلاعات سیاسی ، اقتصادی . سال سوم شماره ۱۳۶۸ رویه ۱۱

5- Apter, David, Politics of Modernization , Univercity  of Chicago  Press,1965 ,P 1750

‫۶- روزنامه ارمان ملی سه شنبه سوم دلو، سال ۱۳۹۱

‫ ۷- نون نوشتن دولت ابادی محمود چاپ پیام ، سال ۱۳۷۸ 

 بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۰۳۰۲

نفرین به کسانیکه گلوی ترا میفشارند!

 

مـاریا دارو

 

 با اظهارسپاس وحمایت از فراخوان آقای سلیمان کبیرنوری زیرعنوان« زنان، مادران و دختران وطنم، به پا خیزید! »

 

خطاب  به زنان افتخار آفرین  کشور!

 

هرگاه  تو نبودی جهانی هستی وجود نداشت…این تویی که  تسلسل بشریت را بوجود آوردی و این  تویی که از شیره  وجودت از خون رگهایت طفلی را تغذیه  و بدنیا میآوری  و او را بارور میسازی  و آن نهالی پروده  دامان  توست که علیه  آزادی ها و حقوق حقه تو دستور خفه شدنت را صادر مینماید.

آری ای  زن !

ای زیبایی جهان؛  و ای  درخشش  صفا و محبت ! بتو میگویم  که  حق  گرفته میشود. اگر  قامتت را راست  نسازی،  و برای  گرفتن حقوقت مبارزه  نکنی، دلیل بی تفاوتی ها برانست  که طرف ستمگران را انتخاب  نموده ای.

 آیا میدانی چه  کسانی  برستم و اذیت  تو حکمران  است؟

   همان کوردلان که  نه سویه  ونه سواد دارند و نه از قوانین  حقوقی و مدنی  جامعه آگاهی  . مگر بنابر جبر زمان  بالایت  حکم میرانند.

 صبر و حوصله مندی  و عاطفه  شما باعث بسته شدن بال های تان میگردد. بیا و به  پرواز  آ ! 

 سرزمین ما دارای  تاریخ  پر افتخار زنان بوده و میباشد. در همه عرصه های  زندگی  زنان  تکمیل  کننده  مردان  بوده اند. هرگاه  زن نبود عقل  خام  چطور پخته  میشد ؟... بلی  همین  زنان  اند که بخاطر ترحم  و لطافت  قلب  شان از خود گذری  مینماید که  کور دلان مغز بسته آنها را  به  متاع  ترجیع  میدهند.

 زنان کشور مان طی  چندین  دهه  جنگ،  بزرگترین  آسیب را دیده  و در کنار مردان  آتش  جنگ تحمیلی  را حس و لمس  کرده اند  و بیشترین  غم  ومصیبت  را با از دست  دادن جگر گوشه ها و پدران و شوهران  وهمه و همه ایشان  متحمل گردیده  اند.       

نظر به  شرایط  فعلی  جهان  که  افغانستان  تمثیل و تمرین  دموکراسی را در زیرچترحمایت  قوای بین المللی  مینماید، اما هنوزهم نتواسته است که حقوق  حقه  زنان سراسر کشور را اعاده  نماید.

قانون منع  خشونت  در تمام  کشورهای  جهانی  شدیداٌ از حمایت  و پیشتبانی  مردم  برخوردار است.  اما در کشور ما با آنکه  ازطرف دولت  توشیح  گردیده  است، اما عملی و نهادینه  نمیگردد. زیرا یک عده  کوردلان متعصب  و زن  ستیز بر ضد ارزشها و  خلاقیت  معیارهای  قبول  شده  انسانی  عمل  مینمایند.

  هرگاه  بازیگر زنده گی  خویش  نباشید، بازیچه  دیگران  خواهید شد. پس بهتر است که  بازیگر زنده گی خویش باشیم و بخاطر حفظ  کرامت انسانی و بخاطر احترام  بمقام  والای انسان  و بخاطر اعاده حیثیت مقام  زن  به  پا خیزیم و نگذاریم تا سرنوشت  زنان وطن ما دست خوش بازیگران زن ستیزمتحجر قرون میانه گردد. نگذاریم  تا بیشتر صدیقه ها و آمنه  ها  و ملالی ها، صفیه ها، شکیبا ها و ناهید ها جان های شیرین  شان را از دست بدهند.

 این  دولت  بی ماهیت و دست  نشانده  حدود پنجاه  کشور که به  دهل هرکشور تمام  کابینه آن میرقصد و روی  کدام صلاحیت به سرنوشت میلونها زن آن سرزمین  بازی  میکنند.

 زنان با شهامت  کشور !  شما  قوی تر از آن اید که  تصور میکنید. اگر تو، من  شوی  ومن  تو شوم  همه  گی  ما میشویم ...ما اگر دست  همبسته گی  باهم  بدهیم  زنجیر اسارت را کسی  بدستان ما بسته  نمیتواند.... این  حقیقت  تلخ را باید گفت  که  قانون  اساسی  را این  کوردلان  به  مسخره  گرفته اند و جز درج  جملات زیبا بنام  حقوق زن در مواد قانون  ویا تجلیل های تجملی و مسخره و اهدای چادر بنام تحفه از طرف  رییس جمهور کشور درد من و درد تو  و درد  مارا  دوا کرده  نمیتواند.

  پس به پا خیزید وبا مشت  کوبنده  به دهان  کوردلان  متعصب  بکوبیم و خونهای نخشکیده  شهیدان گلگون کفن راه آزادی  و دموکراسی را به  فراموشی نه  گذاریم.

 کور دلان  زن  ستیز به زخم های  مادران  داغدیده  وطن  نمک پاشی  مینمایند . برماست که صدای  خویش  را هرچه رسا تر بگوش  جنایت  کار برسانیم!

چنانچه  شاعر با احساس  وطن ما نذیر ظفر میگوید:

دراین  میهن  جفا را تازه  کردند        غم  و درد و بلا را تازه  کردند

بریدند و شکستند و ربودند              جفای  نا روا را تازه  کردند

به چشمان یتیمان  پریشان              سرشک  دیده هارا  تازه  کردند

گذشتند از پکول  و از قدیفه             به مود نو  قـــبا را تازه کردند

به فکر قصر  وشیادی  فتادند           در هرکوچه بنا را تازه  کردند

نخواندن مکتب و کرسی گرفتند         به هرمنصب  خطا را تازه  کردند

به  قتل یکدیگر خنجر  کشیدند           تمام عقـده  هارا تازه  کردند 

این  شعر قیافه  تمام کابینه  حامد کرزی  را به نمایش گذاشته  است و پس  برمن  تو و بر آن مادر عذا دار، به آن  بیوه یتیم دار ، به  آن  زن جوانی که بخاطر کسب علم و دانش  برویش  تیزاب  پاشیده  میشود و به آن  جوانانیکه  حق  انتخاب  شریک  زنده گی ی ایشان را ملا بدست  دارد و  امر حتمی  است  که بخاطر اعاده  حیثیت  و وقار زنان  و بخاطر جلوگیری از حق  تلفی ها قدعلم نماییم.

 همانطوریکه  زنجیر تسلسل  بشریت را از شیره  وجود خویش  بوجود آورده ایم. باخون خو یش بخاطر دفاع  از حقوق  حقه خویش  چون  زنجیر باهم  پیوست شویم  ونگذاریم  که زنجیر همبسته گی و یکصدایی ما از هم بپاشد و زن  ستیزان  سوگند خورده  اهداف  شوم  شان را  هویت  قانونی  ببخشند و دست  و پای  مان را بسته  و زنجیر پیچ  سازند.

خواهران هموطنم!

 بیایید از شعار های کلیشه یی و از تجلیل های  نمایشی  روز مادر و هشت مارچ و محو خشونت زنان  که هیچگونه جنبه عملی  ندارد، انرا درعمل  پیاده  و در کارزار زنده گی خویش  تحقق  بخشیم. این  دیوهای  آدم  نما را به  زباله دان تاریخ  بسپاریم. دیگر منتظرآن نباشیم که بنام زن رنجور و زن  قفس  نشین،  زن  بی چاره  ومظلوم  درج  اخبار و زبان زد رسانه های  جمعی  باشیم ، چرا  زنان  حماسه آفرین  قرن بیست ویک  جهان  نباشیم. تا از کارهای انقلابی ما جرقه ها از ندای جمعی ما صدای همبسته گی  بر خیزد و تا باشد که زن ستیزان رابسوزاند و آن های  که  ترا آتش  زده  و تیزاب  پاشیده  و ضد انسانیت  اعمال  خشونت  شان را عملی  کرده  اند با صفیر گلوله های  وحدت و همبسته گی نابود سازیم.

 آنانیکه بیچاره تراند و مارا مظلوم و رنجور و بیچاره  میخوانند ... ما بیچاره  نیستم که  فریب حرفها و شعارهای  میان  تهی را بخوریم.سرشک از رویم  پاک کردن چه سود - علاجی  کن  که از دیده  خون  نیاید.

زنان غیور و افتخار آفرین!

 شما خود سرشک را از روی  تان  پاک  کنید. این  شما اید که  نیم  نفوس جامعه را تشکیل  میدهید و نیم  دیگر را به دامان  تان تربیت  میدارید . پس  چرا انتظار دارید که  این  دشمنان  کینه توز بخاطر تصاحب  قدرت  با استفاده از نام  خدا و دین  مقدس  و سرانجام از نام جهاد وطن را به زندان و مرگ  تدریجی  مبدل ساختند و مادران ، خواهران و همسران  را بنام  مظلوم  و ضعیفه و سیاه سر و بیچاره،  پر و بال  بسته  اند و میخواهند تطبیق  اعمال  وحشیانه  و آدم کشی و سنگسار را قانونیت  بخشند.

 بیدار شوید و با شهامت و هم صدایی مشت کوبنده به دهان این  گروه بی  نام ونشانیکه  ملت  ما را به گروگان  گرفته  اند حواله  نمایید!

 بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۰۱۰۲