مذاکرات صلح قطر، میدان تبارز اراده  واقعی  برای صلح و یا  تسلیم به اهداف بیگانه گان

 

بصیر دهزاد

مذاکرات قطر که نام  بین الافغانی را بر پیشانی دارد،  مرحله حساس و تاریخی   و میدان استفاده ازیک  زمینه و امکان گذار به صلح،  تمکین به اراده، خواست مردم  مظلوم ، پذیرش  تمدن و فرهنگ ،  سیاست  باز،  تمکین به ارزش های   پذیرفته شده دنیای معاصر، استقلالیت اراده  و خارج ا ز نفوذ  بیگانگان و بلاخره  تثبیت صداقت  در حرف و عمل است.

تیم مذاکره کننده طالبان  با جمع از دعوت شده گان شان  گویی  با یونیفورم یگانه  یعنی لنگی، واسکت سیاه ، پیراهن و تنبان سفید   و چپلک  و یا چپلی  در  سالون حضور یافتند. و در اولین صحبت  باز هم اشاره  ازایجاد یک دولت اسلامی طالبی دادند.

آقای خلیلزاد و وزیر خارجه امریکا از وضاحت  موضع بخاطر ایجاد یک دولت با قاعده وسیع ، حفظ  ارزش های به وجود آمده  در بیست سال اخیر که میتوان از آنها به مانند یک  بینی خمیری ترسیمی درذهن نمود،  خود را در کوچه حسن چپ زدند. پاکستان به مانند  قصاب  ظالم  و دامن با لکه های خون، چال و فریب  ،دشمنی تاریخی با مردم افغانستان  و یک منفعت جوی منطقوی میخواهد  برای خود چربی بیشتر کمائی نماید.  ولی آنچه  اشد  ضروری و عاجل و خواست بر حق ملت است   آتش بس فوری  است که  در روز های بعدی  باید به اولین ترین و مقدم ترین موضوع ، نه تنها به بحث گرفته شود، بل  جانب طالبان باید  مسوولیت و وظیفه اخلاقی ، وجدانی و دینی خویش را  برای صلح و دادن حق زنده گی برای مردم   را از خود تبارز دهند و  روی دیگر از چهره  خشونت،  وحشت،  قتل   خون و بلاخره انتحار و انفجار را  به نمایش بگذارند.

این  توقع و خواست و امید  اکثریت  ملت بیش از ۳۶  ملیونی  افغانستان در داخل و خارج کشور است.  همه طرف های مذاکره در یک آزمون  و انتخاب قراردارند.  طرفین مذاکره همه  میتوانند به ساده گی  در این میدان  سیاهی های  روی  ناشی ازقتل، خون انفجار و انتخار را  پاک کرده و به خواست و اراده ملت مظلوم تن  دردهند.

لازم و ضروری  است  تا برای ایجاد  یک تفاهم  و فضای باز و عاری از نفوذ بیگانگان  نکات زیر را در نظر گرفت و در  محتوا و روان  نکات زیرین فضای مذاکرات را  سمت و سوی افغانی و وطنی داد.:

• مذاکرات بین الافغانی باید روی هیچ دلیلی در معرض مداخله و نفوذ دول حکومت های خارجی ، خاصتاْ پاکستان، ایران، انگلستان، ایالات متحده و روسیه  قرار نگرفته ، طرفین مذاکرات به استقلالیت اراده خویش متعهد باشند.

• در مذاکرات بین الافغانی مسآله آتش بس دایمی مقدم ترین ماده آجندا و شرط ادامه مذاکرات روی موضوعات دیگر باشد.

 • دولت بحیث ممثل حاکمیت ملی و طرف اصلی قضیه بحیث طرف بحث و معامله صلح است، هیچ طرف و یا طرف های دیگر بحیث طرف قضیه و معامله صلح شده نمیتواند.

 • حق حیات، حق زنده گی مصوون و صرفاْ تحت حمایت  و حراست قانون ، عاری از هر نوع فشار، زور، ارعاب و اجبار تحت هر نام و بهانه ، قابل معامله نیست و هیچ طرف مذاکره نباید موضوع را جز آجند نماید، این حقوق انسانی باید مو رد احترام طرفین قرار داشته باشد.

• به بحث کشانیدن سیاست خارجی افغانستان پیرامون موضوعات و منازعات منطقوی و بین المللی نمیتواند به مذاکرات صلح بین الافغانی مرتبط باشد. این صلاحیت دولت خواهد بود که بعد  از ختم پروسه توافقات نهایی برای صلح روی آن ، مبتنی بر منافع ملی ، اصل حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و حق خود ارادیت ، تصمیم  اتخاذ نماید.

 • آغاز قرن ۱۴ هجری شمسی باید آغاز صلح و ثبات دایمی و سراسری برای افغانستان باشد. باید طرفین مذاکرات بر این امر تعهد  قابل اعتماد  به یکدیگر دهند.

• خفظ  ارزش های قانون اساسی ، دموکراسی مشروع، حفظ تمامی حقوق زن، مصوونیت خانواده قابل بحث و ومعامله نیست.

 • قوای مسلح افغانستان بحیث پاسدار سرحدات ، حفظ تمامیت ارضی و ضامن امنیت ملی کشور که محصول بیست سال اخیر است  ، موضوع مباحثه و جدل  مذاکرات صلح شده نمیتواند ، نباید تحت نام و بهانه  اصلاح مجدد ،  و به اصطلاح  اسلامی ساختن  به بحث انداخته شود  چونکه این تلاش فقط  تکرار خونین تطبیق پلان جنرالان نظامی و استخباراتی پاکستان خواهد بود.

• طالبان که امتیازات رایگان  در بدل معامله با امریکا را از آن خود ساخته است، نباید ادعای بیشتر از توانایی نظامی خود پروسه مذاکرات را به چالش بکشد و دعوای به اصطلاح عامیانه  " بستن اسپ در خانه ملک"  نماید.

• دولت های پاکستان، آمریکا و ایران حق ندارند بخاطر منافع سیاسی، منطقوی، جیوپولیتیک و استراتیژیک خویش پروسه مذاکرات را به طوالت فرسایشی بکشانند و در سدد اعمال نفوذ بر طرف های مذاکرات گردند.

• طرفین مذاکرات و دولت های ذیدخل باید بدانند که در برابر بیش از36 میلیون  باشنده و اقوام با هم برادر و برابر افغانستان قراردارند. کوچکترین اشتباه و ایده های که وفاق ملی و وطنی را به مخاطره مواجه سازند،  ابعاد جنگ ها پر فاجعه تر و باز کردن  یک صفحه جدید از جنگ داخلی خواهد بود.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۵۰۹

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2020

 

زیر بهانه مبارزه با تروریزم 

 

 

گر نهد سنگ را معمار در تهداب کج

تا  ثــــــــــریا میرود دیــــــــــوار کج

 

 فرهاد

نوزده سال قبل از امروز قوت های نظامی ایالات متحده امریکا و متحدین آن زیر بهانه مبارزه با تروریزم ، مواد مخدر، حکومت داری خوب، احیا و بازسازی، دفاع از حقوق بشر و زن به کشور ما هجوم آورده درین رابطه قلم بدستان ، تحلیلگران، نویسنده گان با نشر هزاران جلد کتاب، مضامین، مقالات، دیدگاه های خویش را بیان داشته اند.

یک تن از قلم بدستان مشهور با افتخار امریکا میشل شو سودو فسکی نویسنده  کتاب در جنگ  امریکا با تروریزم در تحلیل نظم نوین جهانی که در سال ۱۳۸۹ ترجمه و نشر گردیده دیدگاه های خویش را بیان داشته که  نوشتن تمام نظریات آنرا نمیتوانیم در هزارها مضامین و مقالات خدمت خواننده گان گرامی یاد آور شویم

چند مثال مشت نمونه خروار از نوشته ها ازاین قرار است:

اسامه بن لادن بهانه آغاز جنگ صفحه ۳۳ مینویسد دو ماه پیش از یازدهم سپتمبر بن لادن تحت پیگردترین فراری امریکا در بیمارستان امریکایی در دوبی امارات متحده عربی به سبب عفونت مزمن کلیه تحت درمان بود اگر کارگزاران امریکایی قصد اسامه بن لادن را بازداشت کنند  کار همان یکسره میگردند اما آن وقت برای آغاز عملیات گسترده  نظامی در آسیای مرکزی بهانه در دست نداشنتند .

زیر عنوان پشتبانی امریکا از طالبان رسانه های غربی که از بازگو کننده نظریات دولت بوش هسنتد ، طالبان القاعده اسامه بن لادن را تجسم شرارت توصیف میکنند به این نکته نمی پردازند که قدرت گیری طالبان در افغانستان در سال ۱۹۹۶ نتیجه کمک نظامی امریکا بود که از مجرای دستگاه اطلاعاتی نظامی پاکستان فرستاده میشد.

در صحفه ۳۴:

دولت بوش از فرصت استفاده از جنگ با تروریزم بهره برداری کرده تا پایگاه نظامی در چندین جمهوری شوروی پیشین از جمله ازبکستان ، قزاقستان، تاجکستان دایر کند.

 

صحفه ۳۹:

بوش در روزنامه گاردین کاخ سفید بر عزم امریکا در پیگرد تروریست ها تاکید میکرد. وی گفته است مدت ها پیش گفتم که یکی از هدف های ما اینست که آنها را از مخفیگاه شان بیرون بیاوریم و پیاپی دستگیر شان کنیم و همه را بدست بسپاریم. از هر وسیله لازم برای رسیدن به این هدف استفاده میکنیم.

اما بیشتر جنگجویان خارجی هرگز نه بدست عدالت سپرده شدند و نه کار شان به بازداشت و بازجویی.

صحفه ۲۸۶ کتاب متذکره:

وقتی مشرف رییس جمهوری پاکستان هشدار داد که سر افگنده گی از دست دادن حدود شاید هزاران نظامی و ماموران اطلاعاتی پاکستان بقای سیاسی او را به مخاطره می اندازد ، پشتبانی امریکا را در ایجاد پل هوایی برانگیخت در ادامه مینویسد یکی از تحلیل گران گفت که کاخ سفید تصمیم گرفت اجازه ایجاد پل هوایی را صادر کند در واقع این امر به انگیزه حمایت از رهبران پاکستان صورت گرفت.می افزاید که پل هوایی در آن موقع موضوع مهمی بود ، افراد بی شماری که ازمهلکه بیرون برده شدند رهبری طالبان بودند رهبرانی که به پاکستان دلبسته بودند در دولت پس از جنگ افغان بتوانند نقش موثری داشته باشند در ادامه مینویسد از جمله ۸۰۰۰ نفر۳۳۰۰ تن آنها به اتحاد شمال تسلیم داده شد متباقی از جمله دو جنرال پاکستانی از صحنه برده شدند.

مردم میگویند با سپری شدن نوزده سال از واقعه سپتمبر به نسبت انجام بازیهای دوگانه، ریاکارانه سران قصر سفید و متحدین آنها زیر بهانه مبارزه با تروریزم ، مواد مخدر وغیره کشور ما را به یک جهنم به باشنده گان مبدل ساختند.

مبدل شدن کشور به میدان نبرد خصومت ها، پایگاه مافیای بین المللی مواد مخدر، آزمایش انواع سلاح های پیشرفته زمینی و هوایی ، ایدیولوژی ها ، بازار مصرفی و تهیه کننده مواد خام ، ادارات استخباراتی کشور های منطقه و جهان، گسترش جنگ های تحمیلی ، نیابتی از خارج، افزایش فساد، دامن زدن انواع خشونت ها و خصومت ها، مسلط شدن اقتصاد نامشروع ، افزایش فقر، بیکاری، فرار مغز ها و سرمایه، پول شویی، قاچاق اسعار خارجی بخارج کشور ، عدم حمایت لازم از تولیدات داخلی، مبدل شدن طبابت به تجارت ، میتلا شدن میلیون ها تن به مواد مخدر، هفتاد فیصد به امراض فزیکی و روانی ، نود فیصد زیر خط فقر رنج میبرند، مبتلا شدن میلیونها کودک به سوتغذی و انجام کارهای طاقت فرسا، تشدید قانون ستیزی، مردم ستیزی، فرهنگ ستیزی، زن ستیزی و غیره ثمره بازی های نزده سال گذشته میباشد.

حالاکه ترامپ با کشیدن خط بطلان بالای وعده ها و تعهدات بوش و اوباما روسای جمهور گذشته مذاکرات را با طالبان آغاز نموده مردم امیدوار وعده ها درعمل میباشند.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۴۰۹

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2020

 

افغانستان قربانی جنگ سرد یا موقعیت جیواستراتیژیک اش بوده است ؟

محمد ولی

این سرزمین کوهستانی محاط به خشکه جبرآ در تعاملات میان کشورها کشانیده شده است و گرنه به حیث منطقه کمتر شامل شده در مناسبات میان امپراتوری ها به شکل تجرید شده دراین گوشه آسیا باقی می ماند .

تاسیس امپراتوری هند برتانوی درحاشیه شرقی و جنوبی افغانستان و رقابت کشورهای اروپایی با انگلیس توجه کشورگشایان را به این سرزمین معطوف گردانید . اگر رقبای اروپایی انگلیس میخواستند ازمسیر خشکه به هند برسند باید همین سرزمین را که  آخرین مقطع سرحدی با هند برتانوی بود عبور میکردند .

ناپلیون نماینده ای بدربار شاه زمان فرستاد تا توافق کند که عسکر فرانسه با قوت های جنگی شاه یکجا شده برهند برتانوی حمله ور شوند،  اما شاه با آن موافقت نکرد ونماینده ناپلیون طی گزارشی نگاشت که عبور از منطقه کوهستانی فاقد راه ها وسرک ها وپل ها ومردم سخت جنگنده کار آسان نیست قوت های فرانسه پیش از رسیدن به هند دراینجا خسته و زار شده توان مقابله با انگلیس را ازدست میدهند .

در رقابت روسیه تزاری وهند برتانوی همین سرزمین پهنه عملی سازی پالیسی سه گانه انگلیس ( سیاست پیشروی ، سیاست سرحدات علمی وسیاست عقب نشینی ) بود . طبق سیاست پیشروی انگلیس باید تا کناره های آمو شتافته ، آسیای میانه را هدف قرار میداد . سیاست سرحدات علمی پیشروی انگلیس تا کوه های سلیمان را دربرمیگرفت و سیاست عقب نشینی چنین بود که قوت های انگلیس سواحل دریای سند را استحکام بندی کنند تا در برابر حملات احتمالی روسیه مقاومت صورت گیرد .

روس ها برای جلوگیری از نفوذ انگلیس تا شمال سواحل آمو تاختند ودر آنجا متوقف گردیدند .

دو امیر افغانستان یکی امیر دوست محمد خان و دیگری امیر شیرعلیخان دراوج این رقابت خواستند سلطنت شانرا با داشتن مناسبات باهردو امپراتوری مصوون سازند ، هر دوامیر هیات دیپلوماتیک ماسکو را به دربار پذیرفتند که باعث خشم انگلیس شد. امیر دوست محمد تاب مقاومت نیاورده به انگلیس تسلیم ومقیم هند گردید اما امیر شیرعلیخان به امید کمک موهوم روسیه به مزارشریف رفت و در همانجا درگذشت .

روی همین رقابت ها دولت انگلیس معاهداتی را بر شاهان افغانی تحمیل کرد که قطعاتی از خاک آنرا بخود ملحق ساخته در ظرف ۵۵ سال پلان جدا سازی خاک ها از افغانستان را تکمیل کرد ( معاهده ۱۸۳۸ میان شاه شجاع ، نماینده انگلیس و رنجیت سنگه ، معاهده ۱۸۵۵ جمرود میان امیر دوست محمد و سرجان لارنی حاکم انگلیس در لاهور ، معاهده ۱۸۷۹ گندمک میان امیر محمد یعقوب و جانب انگلیس ومعاهده ۱۸۹۳ دیورند میان امیر عبدالرحمن وسر تیمور دیورند .)

برطبق هر چهار معاهده سرزمین های که حالا به آنطرف خط دیورند قرار دارد از بدنه افغانستان جدا گردید .

با استرداد استقلال افغانستان مدت ده سال دولت انگلیس در پی توطیه ودسیسه با اجرای تبلیغات علیه دولت مستقل بود تا اینکه باعث سقوط  آن شد ودستاورد های ده ساله کشور را در آتش اغتشاش سقوی ازبین برد .

جدا سازی پی در پی سرزمین ها ونابود سازی دستاورد ده ساله رژیم امانی یکجا با قتل وکشتار امانیست ها و تحول طلبان و اجرای ده ها نوع بی ناموسی وتجاوز وکشتار علیه مردم کابل درآن وقت قربانی های روشن در تاریخ کشور است که بر آن تحمیل گردیده است ، درآن وقت ها عامل کمونیسم وجود نداشت تا انگلستان بر اجرای این همچوجفاها در حق مردم افعانستان خود را حق به جانب نشان می داد وعده ای از واقعه نگاران وتحلیل گران همه گناه ها را همانند امروز از دوش انگلیس برداشته بردوش جانب افغانی و روسی می انداخت.

رقابت های روسیه و انگلیس به اثر معاهده ۱۹۰۷ میلادی میان دو کشور به پایان رسیده تقسیم مناطق نفوذ عملی شده بود اما انگلیس از سر افغان ها دست بردار نشده تا چپه گردانی های اغتشاش سقوی دست از تخریب برنداشت.

با جانشینی امریکا برمسند استعمار جهانی آن کشور درمورد افغانستان روی همان خطی حرکت میکرد که انگلستان می نمود .

در جریان جنگ سرد ،عدم انسلاک به حیث یک جنبش جدید میان دو ابر قدرت ظاهر شد و افغانستان عضو آن گردید ، امریکا از سرسخت ترین مخالفان این جنبش بود و آنرا بد اخلاقی تعریف میکرد . سردار محمد داود صدراعظم وقت افغانستان را که از جمله شرکت کننده گان کنفرانس بلگراد این جنبش بود شهزاده سرخ خطاب میکرد .

در فضای آن وقت با درنظر داشت بیداری روشنفکران افغانستان و اگهی از تحولات جهان ، جنبش چپ در کشور سربلند کرد وح.د.خ.ا درمیان سایر تشکلات سیاسی وقت با پیشتازی بیشتر در مراکز علمی ، مکاتب و پوهنتون ، استفاده از تربیون پارلمان ونشرات اخباری نفوذ نمود .

این حزب مبارزه علیه هرنوع ستم ملی و طبقاتی را خط مشی خود اعلان کرد و توانست بحیث یک جنبش مطرح در سطح منطقه شناخته شود .

در تغیر رژیم شاهی به جمهوری حزب امید تحولات بیشتر به نفع دموکراسی و بهبود زنده گی مردم داشت وبه دفاع ازآن برخاست وخوب دفاع کرد .

پاکستان ،امریکا وایران این تحول را همچون دوران تحول امانی زیر ضربات تبلیغاتی ، مداخلات نظامی وفشارهای دیپلوماتیک قرار دادند .

پاکستان برهان الدین ربانی ،گلبدین حکمتیار و احمد شاه مسعود را به جنگ علیه افغانستان گماشته اقدام به کودتاها کرد اما ناکام شد.

سیاست جمهوری افغانستان به این فشارها  آهسته آهسته از مسیر پیش گرفته شده رو به انحراف گذاشت ، فشار بر نیروهای تحول طلب شدت گرفت تا حدی که حزب برای گم کردن رد پای رژیم موقتآ خود را منحل اعلان نمود اما عمال رژیم از تعمیل فشار تا سرحد پیشبنی امحای فزیکی رهبران آن دستبردار نبود .

تمام فعالیت های جنگی ، استخباراتی و سیاسی امریکا از طریق نظامیان پاکستان و رژیم شاهی ایران برای آن راه می افتید تا رژیم جمهوری را تضعیف نموده روابط  آنرا با ماسکو برهم بزنند .پاکستان لشکر ۵ هزار نفری جنگی را توسط سه شخص ذکر شده دربالا تشکیل و آنها به حملات آغاز کردند ، ایران با وعده دروغین دادن دو میلیارد دالر به افغانستان که آنرا نداد داود خان را فریب داده مناسبات آن با ماسکو سرد گردید .

با به قدرت رسیدن ح.د.خ.ا. بر شدت عملیات امریکا و پاکستان افزوده شد وکمک های مخفی امریکا به جنگجویان مقیم پاکستان آغاز گردید ، چند سناتور امریکایی گفتند امریکا باید انتقام سکست در ویتنام را ازروسها در افغانستان بگیرد .

امروز بسا ازجهادی ها میگویند جنگ ما جهاد نبود جنگ میان امریکا و شوروی بود . وقتی امریکا ازآن طرف ابحار با فاصله های هزاران کیلومتردر  افغانستان منافعش را اعلان میکرد غیرمعمول بود که شوروی وقت ازآن طرف دریای آمو در سرحدات جنوبی اش چنین چیزی را ازنظر دور دارد .

چریان حوادث آنوقت گذشت ، همان شوروی حامی ح .د.خ.ا. حامی جهادی ها شد ربانی وهیات اش را به ماسکو دعوت کرد و پذیرفت که دست از حمایت رژیم افغانستان بردارد واز آمدن آنها در قدرت حمایت کند . آنها  آمدند حمایت شوروی را با خود داشتند ولی وطن خود را ویران و مردم خود را کشتند تا اینکه امریکا ومتحدین اش کشور را شغال نمودند و۲۰ سال است که درآن خون می ریزند .

حالا که سی سال از ختم جنگ سرد سپری میشود سیاست در مورد افغانستان تغیر نکرده خونین تر شده است .

قوتهای ناتو امریکا در زمان جنگ سرد به افغانستان پیاده نشده بود ، بمباردمان ها توسط  آنها صورت نمی گرفت ، امریکا مادر بمب را پرتاب نمی کرد ورودرو با افغان ها نمی جنگید ، درخانه های مردم داخل نمی شد اما حالا که جنگ سرد نیست امریکا و متحدینش بر این کشور مسلط شده اند ، اسباب و لوازم جنگی ، تبلیغی ، سیاسی و استخباراتی افغانی اش با او یکجا حکومت میکند .

جنگ سرد چه شد ؟

رقابت دو سیستم متضاد جهانی در کجا ماند ؟

بقایای ح.د.خ.ا. در کجای قدرت است که هنوز این کشور ازقربانی دهی و قربانی شدن رهایی نمی یابد و از سال ۱۸۳۸ ازبرش خاک هایش تا دوام حوادث جنگی جاری قربانی میدهد .

بسا چیزها تغیر کرده سبستم جهانی سوسیالیستی وجود ندارد ، امریکا یکه تاز میدان است، اما افکار جنگ سرد هنوز درنوشته ها و تحلیل های عده ای ته نشین مانده برای پرده پوشی اعمال جنگ افروزان  داخلی وخارجی بکار گرفته میشود و بر بنیاد همان طرح های کهنه سی سال قبل بارملامتی همه فجایع جاری را از دوش عاملین آن دور می سازند .

عده ای از وابسته گان دیروز ح.د.خ.ا. هم با « مود  » زمانه، لوکس نویسی و تظاهر به جدید خیالی به سی سال گذشته بر میگردند خود و حزب مربوطه را به باد اتهام های ناروا و ناوارد میگیرند .نمی اندیشند که این هم نوعی برایت دهی تجاوز ، جنگ ، اسغال ومصایب ناشی از آن میباشد .

افغانستان قربانی موقعیت جیو استراتیژیک است و ادامه هم میبابد که درکنار آن منابع طبیعی واستراتیژی های جدید امریکا بر شدت حالات می افزاید .

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۸۰۹

 

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 

 Copyright ©bamdaad 2020

 

تامین پروسه صلح به سهم گیری نماینده گان واقعی ملت نیاز دارد!

 

دلـم ز دست دوســتان  دو رنگ تنـگ  است

فدای قلب دشمن شوم همیشه یک رنگ است. ( بیدل )

 

دردمـنـد

خداوند (ج ) در قرانکریم صلح را خیر خوانده در آیات مقدس خویش به بنده گان خود هدایت داده:

ترجمه :(تمام مومنان باهم برادراند .بین شان صلح کنید) و برای صلح عادلانه نیز هدایت میفرماید 

نیاکان ما نیز گفته اند که خون با خون شسته نمیشود خون را باید با آب پاک شست.

در هفته های اخیر مساله پروسه تامین صلح توجه مردم و جهانیان را بخود جلب نموده نظر به صحبت امرالله صالح معاون اول ریاست جمهوری اسلامی افغانستان نماینده گان دولت در صورت خواست سران کشور دوبی هر لحظه آماده سفر می باشند.

نظر به نشر وسایل اطلاعات جمعی طالبان نیز ملا عبدالحکیم را در رآس نماینده گان خویش تعین تا به دوبی سفر نماید.

محمد اشرف غنی رییس جمهور کشور بارها از صلح پایدار حرف زده  وی میگوید هیات ما به یک قوت به دوبی سفر می نماید تا از دست آورد های بیست سال گذشته از جمله نظام جمهوریت ، قانون اساسی، جامعه مدنی، آزادی بیان، زنان و غیره دفاع نمایند.

میافزاید به هیچ وجه حاضر نیستیم که دست آوردهای فوق را قربانی خواست های مخالفین نماییم و به عقب برگردیم.

در حالی که بخاطر رسیدن به اهداف فوق نقش ملت تاثیرگذار بوده اما بازی های رییس جمهور امریکا ملت ما را در سهم گیری از پروسه صلح دور نگهداشته ، آقای ترامپ بخاطر جلب اعتماد مردم امریکا در انتخابات آینده ریاست جمهوری گام هایی را برداشته که کم رنگ شدن نقش ملت ما در پروسه صلح و مسلط شدن زمینه بنیاد گرایی را در کشور مساعد ساخت  .

انجام بازی های فوق خطر آن را بوجود آورده تا یکبار دیگر کشور ما ازاین بیشتر به میدان نبرد خصومت ها، پایگاه مافیای بین المللی مواد مخدر، آزمایش انواع سلاح های پیشرفته زمینی و هوایی ، ایده لوژی ها ، بازار مصرفی و تهیه کننده مواد خام ، ادارات استخباراتی کشورهای منطقه و جهان مبدل گردد.

در حالی که مردم ما بیش از چهل سال میشود از ناحیه گسترش جنگ های تحمیلی ، نیابتی از خارج، افزایش فساد، دامن زدن انواع خشونت ها و خصومت ها، مسلط شدن اقتصاد نامشروع ، فقر، بیکاری، فرار مغز ها و سرمایه، پول شویی، قاچاق اسعار خارجی بخارج کشور، عدم حمایت لازم از تولیدات داخلی، مبدل شدن طبابت به تجارت ، مبتلا شدن میلیونها تن به مواد مخدر، هفتاد فیصد به امراض فزیکی و روانی ، نود فیصد زیر خط فقر رنج می برند.

بخاطر بیرون شدن از وضع موجود از تمام نیروهای سالم اندیش و صلح جو میخواهند صدای اعتراضات خویش را بخاطر رسیدن به یک صلح پایدار واقعی و جلوگیری از بازی های خصمانه دشمنان مردم از طریق وسایل اطلاعات جمعی جامعه مدنی مبارزات مسالمت آمیز در داخل و خارج کشور صدا بلند نمایند.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۰ـ ۰۸۰۹

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2020

 

بازنده اصلی مردم اند! 

صمد کارمند

از دو سال به این ‌طرف پروسه آوردن طالبان در سیاست و قدرت آغاز یافت، طالبانی که هویت سیاسی نداشتند و صرف به‌ مثابه نیروی جنگی با اهداف تروریستی در مناطق جنوب، جنوب شرق و غرب افغانستان دست به خشونت و جنایت می ‌زدند.

تا دو سال قبل طالبان در لیست سیاه شورای امنیت و دولت امریکا قرار داشتند، امریکایی‌ها به این باور بودند که در مبارزه علیه طالبان پیروز می ‌شوند و تروریستان را شکست می ‌دهند، اما چه شد که امریکایی‌ها تغییر سیاست دادند و آن تروریست دیروزی را هویت سیاسی و نظامی دادند تا حدی که امروز طالبان سخن از شریک شدن در قدرت نه بلکه سخن از شریک ساختن دیگران در قدرت طالبانی می ‌زنند؟ از دید من چند دلیل عمده چنین شرایط را به بار آورد:

نخست عدم رضایت مردم از حکومت داری ضعیف در دو دهه اخیر، در دو دهه اخیر فساد و رشوت به اوج خود رسید، ارزش‌ های جمهوریت که همانا دموکراسی واقعی، شایسته سالاری، تحقق قانون، عدالت اجتماعی و در نهایت سهم مردم در سیاست و قدرت است زیر پا شد، با وجود سرازیر شدن میلیاردها دالر فقر و گرسنه گی بلند رفت، به گفته اشرف غنی ۹۰ فیصد مردم زیر خط فقر زنده گی دارند و ۱۵ میلیون انسان برای فردای خود لقمه نانی ندارند، طی دو دهه تفاوت‌های طبقاتی در حد بالای خویش رسید یک مشت افراد استفاده جو صاحب زر و ثروت بیشتر شدند که شاخص‌ های عمده قدرت را همچنان در دست دارند و اکثریت خاموش زیر خط فقر قرار گرفتند. دو دهه اخیر تقابل‌ های قومی و زبانی را چاق ‌تر ساخت تا جایی که حتا جنگ بیشتر هویت قومی را به خود گرفت، جنگ به مناطق مرکزی و شمال انتقال که دریغا افغانستان شمول شد. این همه میدان طالبان را وسیع ‌تر ساخت و استفاده افزاری برای سربازگیری ماشین جنگی ‌شان شد بخصوص جوانانی را که احساس بیشتر مذهبی و در کنار آن نیاز به حمایت مالی دارند به صفوف خویش جلب و چرخ جنگ را به نفع خویش دوران دادند.

دلیل دیگر هویت بخشیدن سیاسی و نظامی طالبان نارضایتی امریکای ها از دولت کابل و بازنگری منافع کلان امریکایی‌ها در افغانستان و ‌منطقه است، برای امریکایی‌ها بخصوص رییس جمهوری ترامپ بودن با هم پیمانی مطرح است که در دراز مدت بتواند منافع شان را در افغانستان و حوزه اطراف آن با تلفات کمتر انسانی و پول کم تامین و نماینده گی کرده بتواند این آدرس همانا طالبان اند، باید دانست که برای امریکایی ‌ها ارزش‌های بنام دموکراسی، حقوق شهروندی، آینده زنان، آزادی فکر و مطبوعات … مهم نبوده و‌ نیست بلکه آنچه برایشان ارزش دارد بیرون شدن از جنگ، حفظ دست درازشان در منطقه و در نهایت برنده شدن رییس جمهوری ترامپ در انتخابات پیشروی امریکا است که این همه بیشتر در موجودیت همکاری با طالبان با نزدیکی پاکستان ممکن و عملی است.

در میان دولت و امریکای ها شهروندان افغانستان‌اند که یا به فراموشی سپرده شده ‌اند ‌‌یا خودشان خود را در کوچه حسن چپ زده‌اند، مردم جایگاه چک چکی و نظاره گر را دارند این مردم اند که نتوانستند جلو ضعف و ناتوانی دولت را بگیرند و همچنان در مقابل سیاست‌ های غلط و دو پهلوی ناتو و امریکا ایستاده گی کنند.

در کنار مردم نیروهای ترقی‌ خواه و د موکرات نتوانستند با دست بلند به دادخواهی و مبارزه پرداخته تا بتوانند نیروی برای تغییر محاسبه شوند این نیروها که در پراگنده ‌گی بسر می‌ برند مثل مردم در حاشیه کشانیده شده و هیچ‌ سهم برازنده‌ ایی در پروسه صلح ندارند.

نتیجه چه شد؟

طالبان دولت و مردم را دور زدند مستقیماً در موجودیت وزیر خارجه امریکا آقای پمپیو توافق نامه را با امریکا امضا و وارد میدان سیاست شدند تا جایی که حمایت بین‌المللی را با تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد بدست آوردند، طالبان از هیچ خط سرخ خویش عقب نشینی نکردند، بیش از پنج هزار جنایتکار را که سبب مرگ هزاران هموطن ما و ویرانی بخشی از کشور شده بودند از بند رها و دوباره در خط جنگ علیه حاکمیت قرار دادند، هیچ رها شده طالب از گذشته خویش پشیمان نشد بلکه بیشتر از گذشته در راه خویش استوارتر باقی ماند، طالبان پس از توافق نامه صلح، سربازان ناتو و امریکا را مورد حمله قرار ندادند اما هزاران سربار وطن را کشتند، به خشونت و جنایت زیر سایه امتیاز گیری ادامه دادند.

طالبان باز هم تاکتیک جدید را در پیش گرفتند، بجای ملا برادر شیخ مولوی عبدالحکیم که قاضی ‌القضات این گروه بشمار می ‌رود در راس تیم ۲۱ نفری مذاکرات بین الا فغانی تعیین و نعیم وردک را سخنگوی این گروه در قطر گماشتند، این حرکت خود نشان دهنده آن است که طالبان با تغییر رهبری خویش خواستند بیشتر در خط سرخ خویش باقی بمانند تا در میز مذاکرات و آینده قدرت سهم و امتیاز بیشتر بدست آورند.

طالبان به حکومت موقت، لغو پارلمان، تغییر شکل نظام تأکید دارند و خط سرخ شان است اما دولت به آتش بس، حفظ جمهوریت اسلامی و قانونی اساسی تأکید دارد و خط سرخ شان می‌باشد؛ اما این دولت است که در پراگنده‌گی سیاسی بسر می‌برد، تا حد ممکن دولت به حاشیه رانده شد، این دولت بود که بنابر عدم مشارکت و نفاق داخلی خویش و فشارهای جهانی در راس امریکا چندین بار خط سرخ را عبور و تسلیم خواست‌های طالبان شد. این بار ببینیم که چقدر پابند باقی می‌مانند به خطوط سرخ فعلی ‌شان.

با درد ‌‌و دریغ که بازنده اصلی مردم اند که هر روز قربانی می‌دهند و سهم شان در پروسه بنام صلح کم رنگ و حتا هیچ است.

هیچ جناح جنگ به مردم مراجعه نمی ‌کنند و برای شان در پروسه جنگ و صلح سهم داده نمی ‌شود.

به فکر من افغانستان به‌ طرف صلح روان نبوده بلکه جنگ با تمام زشتی آن ادامه خواهد یافت زیرا هیچ نوع صداقت از هیچ طرفی وجود نداشته، همه به منافع خویش می‌اندیشند، تحقق منافع شان ادامه جنگ در افغانستان، ادامه کشتار مردم بی‌ گناه و ویرانی این دیار زخمی می ‌باشد.

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۸۰۹

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2020