دغدغه لویه جرگه مشورتی هم خاموش شد!
علی رستمی
لویه جرگی مشورتی اقای اشرف غنی که به تاریخ 8اسد اغاز یافت به پایان رسید . دراین جرگه ارزوهای که داشت به دست اورد یعنی تصویب رهایی 400تن زندانی طالبان که مرتکب جنایت های بزرگی شده اند ، صورت گرفت. از انجایکه معلوم است جرگه هایک نوع سنت باقیمانده تاریخی نسلهای گذاشته است به دوران های باستان تعلق میکیرد.چون درانزمان قوانین دمکراتیک ومدنی مطابق شرایط موجود درجهان وجود نه داشت وهر کشور بنا به عرف و سنت قومی و دینی مردم معضله های بزرگ وحیاتی که به سرنوشت محل ،قریه ،شهرو نهایتن درجغرافیای یک کشور مهم بود ،دورهم جمع میشدند تصمیمی اتخاذ میکردند. همین قوانین وسنتهاهی عرفی بود که رشد وتکامل کرد وبه شکل نظامهای جدید جمهوری ، پارلمانی وفیدرالی و غیره شکل گرفت که نظامهای مترقی ودموکراتیک را بنیاد نهاده اند. ارکانهای قضایه، اجراییه، مقننه وشورای های شهری وایالتی جای انرا گرفته است. افغانستان نیز که پیروی قانون بشر وجهان وعضوی سازمان ملل متحد است نیز میتوانست به عوض لویه جرگه ارکانها ی سه گانه دولت جمهوری اسلامی افغانستان را به شمول کابینه واعضای شوراهای ولایتی ،شهری ولسوالیها زیر نام جرگه ، کنگره وکنفراس ملی دعوت وبرپا میکرد که مقامش بالاتر ازلویه جرگه مشورتی از لحاظ کمیت واشتراک افراد باصلاحیت وباتحصیل کرده می بود.
برپایی لویه جرگه نمایشی یا مشورتی بادرنظرداشت فیصله وتوافق دوحه میان ایالات متحده امریکا وگروه طالبان به خاطر رهایی 400 زندانی باقیمانده گروه طالبان فیصله شده بود، صورت گرفت تا از جانبت دولت افغانستان ازاد شوند، مهر تایید « لویه جرگه مشورتی صلح» شد. قطعنامه ازادی این گروه از زندان در روز یکشنبه 19 اسد خورشید مطابق 9 اگست 2020 که روز اخیر اجلاس بود تصویب شد.
طوریکه از طریق رسانه های تبلیغاتی رد وتایید این فیصله ازجانب مردم ونخبه گان سیاسی و فرهنگی وحقوقی انعکاس یافت، گفته میشد که لویه جرگه صلاحیت رهایی افراد مجرم تبهکار وتروریست، دزدو دغل را نداشت، وخلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان وحقوق بشر میباشد. اکثرن اظهار میداشتند که بهتر می بود که دولت افغانستان برای رهایی این زندانیان به پارلمان مراجعه میکرد تا درزمینه ان قانون ومقرره یی را وضع میکردند که تا محدودهای را درجهت روند صلح وگذراز جنگ به مصالحه ازبین می برد وراهی قانوی را باز میکرد. همچنان در این روند باید خانواده ها واشخاص که در طول دودهه جنک درافغانستان قربانی داده اند وپایی این زندانیان دران دخیل است رضایت شانرا جلب وچالشهای قانونی را از سر راهی ان روند بر میداشتند.
طوریکه عد یی از قربانیان نبرد باطالبان در روزنامه 8صبح چنین گفته اند: " صدای مان درجرگه صلح شنیده نشد" . برعلاوه عده زیادی از نظامیان ارتش که طی سالهای پسین درنبردبا طالبان قربانی واسیب دیده اند واعضای بدن خودرازدست داده اند.ازاین نشست لویه جرگه عدم رضایت خودرا ابراز داشته اند.
چنانچه صدای عده ازاشتراک کننده گان جلسه مشروتی از جمله بانو بلقیس روشن عضو پارلمان افغانستان که درهنگام سخنرانی اشرف غنی به پاخاست وشعاری را با خود حمل میکرد که درآن نوشته شده بود«باج دهی به طالبان وحشی ، خیانت ملی است.»
اژانس خبری افغان به نقل از «اعضای اجماع زنان جوان افغانستان» نوشته اند : " اعضای مذاکره کننده حکومت نمی توانند از حقوق ارزشهای ودست اوردهای زنان درمیز مذاکره با گروه طالبان دفاع نمایید زیرا ترکیب این هیئات نا عادلانه بوده وزنان جوان دران حضور ندارند. زنان در تصمیمی گیری های کلان سیاسی نقش ندارند ودرمسئله رهایی زندانیان گروه طالبان حکومت به نظریه های زنان افغانستان که قربانی اصلی جنگ هستند، هیچ گونه توجه نه کرده است».
این جرگه به هدایت امریکا به خاطر تحقق اهداف انتخاباتی از جانب ترامپ برای پیروزی درانتخابات ریاست جمهوری امریکا بود تا دستاورد های خودرا برای کسب رای ازمردم به نمایش بگذارد.
چنانکه،روزنامه نیویورک تایمز نوشته است: "بسیاری از شرکتکنندگان در «لویه جرگه» میگویند که «به نظر میرسد که حکومت افغانستان پیشاپیش تسلیم فشار آمریکا برای آزادی زندان باقیمانده شده است. جرگه، فقط برای مشورت بود و قدرت اجرایی ندارد؛ تشکیل آن شگرد آقای غنی بود برای تقسیم مسئولیت سیاسی.»
به این روقربانیهای مردم افغانستان به طاق نسیان قرار گرفت برای سروری وپیروزی اقای ترامپ!
بهتر می بود که هزینه مالی برپایی این نشت برای بهبود وضع فقرا وگرسنگان مردم افغانستان که نود فیصد زیر خط فقر قراردارند به مصرف میرسید.
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۰ـ ۲۵۰۸
مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
در کاربرد القاب علمی ، اکادمیک و تحصیلی باید دقیق بود
بصیر دهزاد
بعضاْ در صفحات مجازی و گزارشات خبری دیده میشود که بعضی از افراد و شخصیت ها ی که بدون شک دارای تحصیلات تخصصی، تجارب بزرگ و سابقه کاری اند، با القاب علمی، اکادمیک و تحصیلی یاد میگردند که بجا و دقیق نیستند. این چنین شیوه بکارگیری القاب علمی و تحصیلی علاوه برآن که وجاهت سابقه تحصیلی ، کاری و تخصصی اصلی یک فرد را زیر سایه و سوال قرارمیدهد، خود یک عمل نامناسب، غیرمسوولانه و عدم هتک حرمت به قوانین و حق کاربرد القاب ، تیتل های علمی ، اکادمیک و تحصیلی میباشد. همچنان دیده شده است که در سیستم و یا تشکیلات اداری ترم ها یا اصطلاحات بکار برده میشوند که در ترمنولوژی حقوق اداره و اداره عامه کاپی شده از ترمینولوژی و یا نا اشنا اند.
در سال های بعد ازایجاد حکومت تحت حمایت امریکا سیل افراد از کشورهای غربی به افغانستان رو آورده و در پست های مختلف گماشته شدند . بدون شک تعدادی از این موقف ها و شرایط درهم و برهم که ساختار دولتی بعد از یک فروپاشی داشت شکل گیرد، از جانب بعضی از اینها مورد سواستفاده قرار گرفته با القاب و بسته ازدیپلوم ها ی چند مرتبه ایی ازجمله کارمند ارشد، مشاور ارشد، استاد، دوکتور ، پروفیسور وغیره مهر در پیشانی زدند و یا توسط افراد و موسسات دولتی و غیر دولتی داخلی و خارجی ( انجوها) این القاب را به تحفه گرفتند. علاوتاْ بازار تقلب و سواستفاده از اسناد جعلی که با چند هزار روپیه پاکستانی و چند بوتل ویسکی انگلیسی در زمان بحران اقتصادی شوروی حاکمیت گرباچوف و بوریس یلتسن قابل دسترسی بود، چوک گردید.
من به آنان که با اصل شایسته سالاری، لیاقت و با موفقیت بسر رساندن شرایط کسب لقب های علمی و تحصیلی را بدست آورده اند، حرمت بزرگ دارم و بدان بحیث یک حق مشروع و قانونی ارج میگذارم و در واقعیت امر این یک حق مسلم قانونی و محفوظ هم است.
اما نکته قابل توجه و دقت این است که ما همه، از کارمندان رسانه ها، استفاده کننده گان جهان وسیع انترنتی ، نویسنده گان و اهل سیاست تا کارمندان دستگاه دولت باید در کاربرد اصطلاحات و القاب تحصیلی، علمی و اداری ،مسوولیت داریم تا بر آن حق مسلم و مشروع صاحبان اصلی این القاب و تیتل های علمی و تحصیلی نباید هتک حرمت نمایم . باید ، قلم ، نوشته و گپ خود را در مطابقت و چوکات همان اصول حقوقی و قانونی، در بکار بردن القاب علمی،اکادمیک ، تحصیلی و اداری حفظ نمائیم.
با کمال تآسف در سالهای جنگ حتا افرادی ، نظر به گفته خود شان، در میدان های جنگ گروپهای کوچک را درس استفاده از سلاح میدادند و در بازار تجارتی امروز لقب استاد را بر پیشانی زده اند.
برای روشنی معلومات و کاربرد دقیق این اصطلاحات لازم میدانم تا نکات قابل توجه ذیل را با شما شریک سازم.
اصطلاح کارمند ارشد کدام منبع و موخذ در بخش حقوق اداری و اداره عامه افغانستان اشنا نیست و من تا هنوز به این اصطلاح بر نخورده ام. ولی در سیستم اداری دولتی پست ها ی اداری هرکدام تعریف و نظر به تخصص، صلاحیت و مسوولیت در تشکیل اداری جا داده شده اند. در ترمینولوژی تشکیلات اداری ما همیشه "کارمند (ان ) عالیرتبه " را بکار میبردیم. نباید فراموش نمود که در سالهای اخیر تعداد افراد در پست های تشکیلات اداری قرار گرفتند که نسبت دور بودن طولانی از کشور و عدم آشنائی در ترمینولوژی تشکیلات اداری افغانستان، بیشتر اصطلاحات و یا ترم های معمول در سیستم اداری ایران را به عاریت گرفته اند ،در حالیکه اصطلاحات معمول و مآنوس حقوق اداره و اداره عامه در افغانستان را در یخچال های فکری شان گذاشته اند.
ما به عوض اصطلاح مشاور ارشد ، برای حلقه مشاوران دسته اول دستگاه ریاست جمهوری و حکومت که دارای بست اداری بلند اند، میتوانیم دوباره اصطلاح مشاور اعلی را احیا نماییم. در اصطلاح سرمشاور زمان قابل استفاده است که دریک اداره تیم از مشاوران با یک س مشاور در تشکیلات اداری وجود داشته باشد.
اصطلاح پروفیسور بالا ترین مقام علمی و اکادمیک که در مجامع صرفاْ علمی و اکادمیک بکار برده میشود ، در صورتیکه:
۱– عملا دردانشگاه / پوهنتون که مرجع رسمی کسب تحصیل به درجه های لیسانس، ماستری و دوکتورا بوده ، تدریس نماید و یا در گذشته این لقب علمی را کسب نموده باشد. نظر به قانون موسسات تحصیلات عالی و مسلکی تنها استادان دارای رتب علمی پوهندوی، پوهنوال و پوهاند میتوانند از لقب پروفیسور استفاده نمایند. قابل توجه است که یک فردی با داشتن درجه تحصیلی دوکتورا ی تخصصی ،حتا با کار و تجربه طولانی ، که در مراجع علمی تحصیلات عالی و مسلکی بحیث استاد کار نکرده باشد، حق ندارد از لقب پروفیسور استفاده نماید. قابل تذکر است که نظر به قانون تحصیلات عالی و مسلکی، دارنده گان القاب علمی دانشگاهی یعنی پوهیالی، پوهنیار و پوهنمل بحیث اسیستانت پروفیسور تعریف گردیده اند. شرایط برای کسب لقب علمی در پوهنتونها نظر به سابقه کار، حد اقل سه سال ، نوشته و ترجمه یک اثرعلمی و شرایط دیگر معین گردیده اند. مثلاْ یک پروفیسور دارای لقب پوهاند باید حد اقل ۱۶ سال سابقه تدریس در یک مرجع رسمی علمی و اکادمیک داشته باشد و حد اقل ۱۰ اثر علمی بکر را تحریر و یا ترجمه نموده باشد و رتب علمی را در هر سه سال تا سطح پوهاند، کسب نموده باشد.
در رسانه ها مواردی وجود داشته است که بدون معلومات دقیق رتبه ها و القاب علمی بکار برده شدنه اند که از دیدگاه حق استفاده از القاب علمی و تحصیلی اشتباه و میتواند قابل بررسی قانونی باشند.
من معتقدم که یک شخص با سابقه تحصیلی، تخصص در یک رشته معین و عرصه که کار نموده است، وجاحت بیشتر را بخود حفظ خواهد نمود تا با القاب و دادن تایتل که نمیتواند مرتبط و منطبق باشد.
اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
طالبان نزدیک به درهای قدرت
عبدالاحمد فیض
درک و فهم ما ازکرکترماهیوی قدرت ها ورژیم های سیاسی ناکام درجوامع بی ثبات وعقب مانده همین است که لیدران و زعمای حاکم به سرنوشت مردم دراین کشورها، همواره بدبختی ها، فقر و بی ثباتی درکشورشانرا نتیجه دست درازی ومداخلات بیرونی عنوان، و تلاش نموده است که تا برعدم کاراییی دستگاه قدرت روپوش گذارد.
درافغانستان پسا اداره طالبان قطع نظرازچگونگی اهداف ونیات ایتلاف غرب برهبری ایالات متحده ومحتوی حقوقی تهاجم مسلحانه این ایتلاف که به سرنگونی حاکمیت پنجساله طالبان درکابل منجرشد، فضای مساعدی برای افغانستان ازمنظرسیاسی، اقتصادی و امنیتی شکل گرفته واین کشوربعد ازسال ها انزوا و رکود سیاسی، درکانون توجه جهان قرارگرفت.
مبرهن است که ایالات متحده امریکا بعد ازحضورگسترده و قدرتمند سیاسی و نظامی درافغانستان وکنترول کامل براوضاع ، با چنان رویکردی با کابل وارد تعامل گردید که سال ها قبل ازحضور جنگی، اتاق های فکری وتیوری پردازان کهنه کاردر واشنگتن طراحی نموده بود، اما غیرمنصفانه خواهد بود که سرازیرشدن سیل مساعدت های سخاوتمندانه جامعه بین المللی وصدها نهادهای غیرحکومتی به اداره نوپا درکابل را نادیده گرفته و مساعدت های عظیم مادی، تخنیکی، انسانی ومعنوی که دراختیاریک ساختارجدید نامتجانس بنام نخبه گان وتکنوکراتان افغان قرارگرفت، کم اهمیت تلقی نمود.
با یک نگرش واقعبینانه ومسوولانه میتوان اذعان داشت که با توجه به تمرکزدیدگاه جهانی به یک افغانستان پسابحران وبا عنایت به اهمیت ژیوپولتیک افغانستان درمنطقه، این سردمداران قدرت درکابل بود تا با پذیرش مسوولیت عظیم تأریخی وملی و با درنظرداشت مصایب و بدبختی های گسترده ناشی ازنبردهای ویرانگری داخلی، ازفرصت تاریخی که بعد ازحادثه تروریستی یازه ام سپتامبردرقلمروامریکا وسپس حضورنظامی غرب دراکتوبر(۲۰۰۱) دست داد، به سود احیای ساختارهای ازدست رفته زیربنایی، کاهش فقر، زدودن اثرات غم انگیزجنگ ، نهاد سازی، ودرمجموع عمران مجدد با توجه عمیق به نیازمندی های عاجل درکشوربهره جسته و ازمنابع هنگفت مالی که جامعه بین المللی دراختیاراین کشورقرارداد، درراستای اعماریک افغانستان توسعه یافته ومرفه با ایجاد ساختارهای دموکراتیک استفاده مینمود.
فگیورهای موثرافغان درنظام سیاسی نوپا لزومأ با درک حساسیت آن برهه تاریخی، بایست درتنظیم روابط خویش با پارتنرها وهمکاران خارجی با بذل توجه به منافع کشوروارد تعامل شده و با عنایت با تجاروب وحقایق تاریخی مبنی براینکه خارجی ها به هدف گلستان ساختن افغانستان دراین کشورحضورنداشته بلکه مسوولیت اعمارو احیای و حراست ازحق حاکمیت کشوربه عهده خود افغانها بوده است، زیرا پیشنه تاریخی حملات مسلحانه ایالات متحده و ایتلاف غرب که زیرپوشش دفاع ازامنیت ملی آنها یا تحت لوای دفاع ازداعیه حقوق بشری کم ازکم درنیم قرن اخیردرکشورهای مختلف انجام گردیده است، هرگزبه ثبات و شگوفایی دراین کشورها نه انجامیده بلکه حضورسنگین جنگی و سیاسی غرب همواره درچهارچوب اهداف سیطره جویانه، گسترش حوزه نفوذ و تسلط برجهان عقب مانده شکل گرفته است، هکذا تعقیب راه رفته غرب به هدف نیل به یک جامعه دموکراتیک، شگوفا ومرفه وایجاد ارزش های غربی بدون توجه ژرف به خصوصیات و ویژه گی های ملی، مذهبی، فرهنگی و اقتصادی درجوامع عقب مانده محکوم به شکست بوده است.
اما بعد ازسرنگونی حاکمیت طالبان، هسته قدرت که بنام دولت تحت نظرهمکاران بین المللی درراس ایالات متحده درکابل به مسند قدرت رسید، ترکیبی ناهمگون قدرت طلب بودند که مقدم برتدارک یک برنامه جامع ملی به هدف انجام دگرگونی های مورد نیاز، بیشترینه روی تقسیم قدرت که منجربه ظهورجزایر متعدد قدرت به شیوه ی مافیایی، نیپتوکراسی وثروت سالاری گردید، تمرکزنمودند، نحوه بکارگیری بیباکانه،غیرمسوولانه وبی حساب مساعدت های دولت ها ونهادهای بین المللی امداد همانند غنایم بدست آمده ازمیدان نبرد، زمینه را برای سواستفاده فراهم وترویج فساد موجب گردید تا میلیاردها دالرکه بخاطراحیای مجدد وطن و نهاد سازی، توسعه و امحای فقردراین کشورهزینه گردیده بود، مورد دستبرد قرارگیرد، چنانچه درآخرین مورد ازافشاگیری منابع بین المللی، تنها ازبخش انرژی اضافه ازسه میلیارد دالرچون مشت نمونه خروارناپدید شده است، عدم رعایت قانون وفساد مالی به پیمانه ای پهنای گسترده بخود گرفته است که جامعه نسبت به قدرت حاکم و نظام عدلی اعتماد خویش را ازدست دهند چنانچه همین اکنون باشنده گان روستاها وحتا از برخی مناطق تحت اداره دولت مرکزی مردم به دلیل نگرانی ازعدم رسیده گی به موقع، وجود فساد وبیروکراسی درروند بررسی قضایا به عدالت صحرایی مخالفان مسلح امید بسته و تعدادی ازقضایا و دعاوی جزایی وحقوقی ازحوزه صلاحیت نظام قضایی خارج میگردد.
هکذا وجود فساد ومعافیت مظنونان فساد مالی، برساختارهای امنیتی تاثرناگواری بجا گذاشته و باعث شده است تا گروه های مخالف مسلح با بهره جستن ازاین وضعیت، عملیات های پیچیده انتحاری را درمحفوظ ترین و کلیدی ترین محلات به سهولت انجام دهند که وقوع عملیات تروریستی برمحبس ننگرهارکه به فرارگروهی بیش ازدوصد تن ازمحکومین جرایم سنگین انجامید مثال انکارناپذیری درزمینه پنداشته میشود.
ازجانب دیگر،منازعه مستمربرسرتقسیم قدرت، کسب قدرت با توسل به ابزارتطمیع، دماگوژی و تقلب درانتخابات با شعار دموکراسی و مردم سالاری، عدم انسجام داخلی، اعمال تبعیض درروند تقرری کادرها، بی مبالاتی نسبت به شا یسته سالاری، بی توجهی به میزان فقرو بیکاری توام با فکتورهای که درفوق بدان پرداخته شد،بیانگراین حقیقت است که این مدیران ومجریان قدرت درنزده سال گذشته بود که نه صرفأ باعث تضعیف موقف و جایگاه افغانستان درنظام بین المللی به مثابه یک کشورفاسد گردید، بل نقش ضعیف دولت بحیث یک عنصرغیرقابل اعتماد درتعاملات پیچیده با پارتنرهای خارجی ونا توانی درامورداخلی موجب شده است تا یک تشکیل مسلح مخوف بنام طالبان، مظنون به اقدامات دهشت افگنی وابزارجنگ نیابتی ازیک گروه تحت تعقیب ومشمول لست سیاه درشورای امنیت ملل متحد، مدعی مشروعیت حقوقی شده وبه یک انترناتیف قدرت مبدل گردد.
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۰۰۸
اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
در حاشیه رخدادهای لبنان :
سعد حریری محتمل ترین گزینه برای نخست وزیری
روزنامه الجمهوریه اعلام کرد احتمال مکلف شدن سعد حریری برای تشکیل دولت زیاد است، اما هنوز این مساله نهایی نشده است.
روزنامه الجمهوریه لبنان نوشت: احتمال مکلف شدن مجدد سعد حریری، نخست وزیر سابق لبنان، برای تشکیل دولت وجود دارد، اما هنوز این مساله نهایی نشده است. این مساله نیاز به مذاکرات جدی دارد؛ به ویژه اینکه حریری شروط مشخصی دارد. به گفته منابع این مساله بعد از تماس های فشرده ای که فورا در این راستا برقرار خواهد شد، مشخص می شود؛ به ویژه اینکه وضعیت کشور به گونه ای است که تأخیر در تشکیل دولت جدید ممکن نیست و نباید فرصت را از دست داد. به دنبال انفجار بندر بیروت که بیش از ۲۰۰ کشته و بیش از شش هزار زخمی بر جای گذاشت، حسان دیاب، نخست وزیر لبنان، استعفای دولتش را اعلام کرد. با استعفای دولت، در صورت تفاهم گروههای سیاسی اکثریت، مجلس باید فرد جدیدی را برای تشکیل کابینه به رییس جمهور معرفی کند، اما حسان دیاب همچنان به عنوان رییس دولت مستعفی زمام امور جاری را بر عهده خواهد داشت. در صورتی که بر اساس اظهارات نخست وزیر مستعفی لبنان، تصمیمی برای برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی گرفته شود نیز با توجه به نظام طایفه ای در این کشور و سهمیه ای که طوایف مختلف در پارلمان دارند، تنها امکان تغییر افراد و نه رویکردها وجود خواهد داشت.
اخطار به رهبران لبنان
بر اساس اسنادی که به دست رویترز و منابع امنیتی ارشد رسیده است، مقام های امنیتی لبنان ماه گذشته به نخست وزیر و رییس جمهوری کشورشان درباره خطر امنیتی دوهزارو ۷۵۰ تن نیترات آمونیوم که در بندر بیروت انبار شده و اینکه در صورت انفجار می تواند پایتخت را ویران کند، هشدار داده بودند. گزارش اداره کل امنیت کشور لبنان درباره این تحولات که منجر به انفجار شد، به نامه ای خصوصی که برای میشل عون، رییس جمهوری لبنان و حسان دیاب، نخست وزیر وقت لبنان، در تاریخ ۲۰ جولای ارسال شده بود، اشاره داشت. گرچه محتوای این نامه در گزارشی که رویترز مشاهده کرد، وجود نداشت، یک مقام امنیتی ارشد گفت در واقع یافته های یک تحقیقات قضایی که در ماه جنوری به جریان افتاد و به این نتیجه رسید که این مواد شیمیایی باید فورا در جای امنی نگهداری شوند، جمع بندی شد. این گزارش امنیت کشور لبنان که مکاتبه به رییس جمهوری و نخست وزیری لبنان را تأیید می کند، پیش تر گزارش نشده بود. این مقام به رویترز گفت : این خطر وجود داشت که این مواد، در صورت سرقت، می تواند در یک حمله تروریستی مورد استفاده قرار بگیرد. میشل عون در روزهای گذشته گفت از وجود این مواد شیمیایی اطلاع داشته است. او به خبرنگاران گفت که دبیرکل شورای عالی دفاعی ( یک گروه حمایتی از سازمانهای امنیتی و نظامی لبنان به ریاست رییس جمهوری) را موظف کرده است تا «هر آنچه لازم است، انجام دهد».
در یک گزارش جداگانه زیر عنوان «دروغ های ماکرون و فاجعه بندر بیروت » میخوانیم :
«رای الیوم » در مطلبی با عنوان « دروغ های ماکرون و فاجعه بندر بیروت» آورده است: نمی خواهیم که وارد جزییات انفجار و اینکه کی در ورای آن است و از آن استفاده می کند و بدون شک اسراییل و محور آن که از لحظه اول به دنبال بهره برداری از حادثه طبق خواسته هایشان است، شویم؛ اما می خواهیم به سفر ماکرون از زوایه بهره برداری از حادثه با هدف ایجاد اصلاح نظام سیاسی لبنان بپردازیم و همراهی رسانه ای و سیاسی دنباله رویان طرح های فرانسوی با آن، اشاره کنیم و این حرف دروغین که ملت ما به بازگشت استعمار تمایل دارد.
این رسانه می نویسد: در اینجا لازم از میزان جعل و گمراهی انجام شده، سخن بگوییم که اولا ، ملت ما تلاش مستمر و طولانی با نظام فساد و مستبد کرده و جانفشانی نموده است تا اراده و آزادی و دموکراسی وعدالت به دست آورد.
ثانیا کشورهای غربی و استعمار، همواره حامی رژیم های مستبد و فاسد بوده است و با همه ابزار تلاش کرده است که وحدت ایجاد نشود و همه تلاش هایش برای مانع تراشی در ایجاد همکاری سیاسی و اقتصادی میان ماست و این در حالی است که اروپا متحد شده و ابزارهای همکاری میان خودشان را تقویت کرده است.
ثالثا، کشورهای غربی و استعماری هر تلاشی برای توسعه و نوسازی را با مانع روبرو کرده است و از هیچ فشاری علیه ما برای به شکست کشاندن تجارب ما به سوی نوسازی و رنسانس دریغ نکرده است از ساقط کردن تجربه عبدالناصر در مصر گرفته تا ساقط کردن همه کشورهای اصلی عربی و به شکست کشاندن آنها. به نام آزادی از رژیم های دیکتاتوری و به اسم دموکراسی مانع هر تلاشی می شوند و در حال حاضر هم در راستای نابودی کشورها و جوامع ما حرکت می کنند و از میراث دینی و قومی ما برای ایجاد جنگ میان ما با هدف بهره برداری دولت صهیونیستی که اراضی ما را غصب کرده و امنیت ما از بین برده و مورد حمایت استعمارگران غربی است، استفاده می کنند.
رابعا، رژیم های فاسد و سرسپرده ای که ثروت ها ما را چپاول و بر باد داده و ملت ما را فقیر کرده اند، اگر کمک استعمارگران غربی و حمایت آنها و سفارتخانه هایشان، رسانه ها، مراکز مطالعاتی و صندوق های مالی منظومه بین المللی نبود، کاری از پیش نمی بردند. همان منظومه ای که به دنبال جعل آگاهی، فرهنگی و اراده و ترویج مفاهیم یاس، تسلیم، مقابله با فرهنگ مقاومت ونابودی مفاهیم و ارزش های ملی و قومی و مروج فرهنگ انحطاط، اشغالگری، سرسپرده گی و عادی سازی روابط (با اسرائیل) است.
خامسا، ما بر اصول خود در وحدت و آزادی و آزاد سازی اراضی و ثروت ها و ساقط کردن منظومه فساد، سرسپرده گان و حامیان آنها تلاش کنیم. ما باید در راستای حمایت از مقاومت با همه اشکال آن به ویژه مقاومت مسلحانه و عدم توجه به دعوت های دروغین غربی ها و شعارهای توخالی آنها در حمایت از آزادی، دموکراسی و توسعه حرکت کنیم.
رای الیوم در ادامه می نویسد: بر این اساس، ماکرون و دیگران حق ندارند که باردیگر ما را با مطرح کردن تغییر قواعد نظام سیاسی و تعویض آن با نظام سیاسی جدید، گول بزنند. برای دهه ها ماکرون و همراهان آن مانع پیشرفت ما شده اند.
مگر فرانسه نبود که قانون اساسی و نظام طوایفی را تدوین کرد و نخبه گان سیاسی و فرقه گرا را برای دهه ها پرورش داد و حمایت کرد؟ ماکرون و کسانی که حول محور وی می چرخند، حق ندارند که ما را بار دیگر فریب دهند که به دنبال ایجاد نظام سیاسی جدیدی که در خدمت منافع ما باشد و عدالت را برای ما به ارمغان آورد و ما از فقر و عقب مانده گی نجات دهد و استبداد و فساد را نابود کند، هستند.
دست ازسر ما بردارید، حمایت خود را از فاسدان بردارید و در امور داخلی ما دخالت نکنید اگر راست می گویید زیرا ما حقوق و منافع خود را بهتر می دانیم و دیر یا زود آنرا به رغم خواست شما ای آقای ماکرون، آنرا محقق خواهیم کرد.
اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
لویه جرگه پایان یافت
محمد ولی
قطعنامه لویه جرگه اگر عملی گردد و جانب طالبان با رهایی ۴۰۰ زندانی حاضر به مذاکره و آتش بس دایمی شود میتوان گفت این قطعنامه فیصله خوبی بوده .
بیانیه های اختتامیه مملو از ستایش های همدیگرهای متضاد بود که خدا کند این حالت ادامه یابد و به آن وفا و بقا داشته باشند ، آنانی که براین ملت سالها ظلم کردند وخوردند وبردند همدیگر را ملا و اخوند خطاب نمودند .
درلویه جرگه چند چیز با هم درآمیخته بود ، دموکراسی کنترول شده ، تهدید ، تخویف ،توهین و وعده ها .
بحث در پنجاه کمیته شکلآ دموکراتیک وانمود شده اما در مجلس عمومی اظهارنظر مخالف زیر تهدید تا اخراج و معرفی به څارنوالی عملی میشد .
رییس جمهور درروز اول ، تهدید طالبان را مبنی ادامه خشونت وجنگ ( در صورت رای ندادن به رهایی ۴۰۰ طالب ) اعلان کرد، عبدالله عبدالله مساله را زیر نام مرگ و زنده گی تخویف نمود ، خلیلزاد وعده همکاری کرد و وزارت خرجه امریکا با پخش اعلامیه آن مخالفت کرده بود آغای عبدالله به سلیقه خودش در روز آخر عکس برهان الدین ربانی را موازی به عکس رییس جمهور در ستیژ نصب کرده خواست جرگه را رنگ ایدیولوژیک جمعیتی دهد و آنرا به گروگان جمعیت اسلامی درآورده وانمود سازد که ما هستیم که صلح میکنیم یعنی همان هایی که جنگ افروزان و ویرانگران وقاتلان کابل و کابلی ها هستند .
آِغای غنی لویه جرگه را تاریخ ساز خواند در حالیکه هنوز معلوم نیست طالبان با آن چگونه عمل خواهند کرد .آغای غنی گفت به توصیه شما امر رهایی چهارصد طالب را فورآ امضا میکنم . زیر سایه خواست مردم برای صلح مطلب اصلی امریکا بجا گردید .
تجربه نشان داده است که نه امریکا ونه آلات وابزار داخلی آن در افغانستان با رسیدن به مطلوب خویش به سایر فیصله ها وتعهدات پابند نبوده اند از این جهت هدف اصلی امریکا در لویه جرگه فی الفور توسط رییس جمهورعملی اعلان شد ولی یقینآ که سایر مواد قطعنامه مثل همه خواسته ها و فیصله های گذشته آرام آرام به فراموشی سپرده میشود ، این تجربه نزده سال است که حاجت به تکرار آنها نیست .
مساله مرکزی در لویه جرگه که آزادی زندانیان طالب بود قبلآ در نوشته ها وتبصره ها پیشبینی شده بود که آغای غنی خلاف گفته های قبلی لویه جرگه را وسیله رهایی قرار میدهد و امر امریکا را بجا میکند و این پیشبینی ها تحقق پذیرفت .
خداکند این تشریفات وصحنه ارایی های بلند که با مکاره گی چند چهره تکراری نزده ساله برپا گردید حاصل کارش به صلح بینجامد که خواست همه مردم کشور است ، اتش بس دایمی برقرار گردد و مذاکرات برطبق قطعنامه لویه جرگه آغاز شود راه دیگری وجود ندارد امریکا نمی خواهد بیش ازاین دولت و طالب با هم بجنگد بلکه میخواهد صفحه جدید حوادث را در این منطقه باز نماید .
اگر کار افغانستان همینقدر آسان می بود که با صدور یک قطعنامه یکجانبه (صرفآ دولت نه طالبان ) به سامان برسد چرا سیاست زمین سوخته را دراین کشور پیش گرفته بودند وچرا نقل وانتقالات داعش در شمال کشور عملی میگردد .
موقعیت جغرافیایی کشور و استراتیژی های امریکا برای منطقه دو مشکل اصلی سرراه صلح بوده و است . روی این حقیقت دل بستن به صلح سرتاسری هنوز پیش از وقت میباشد .
کشوریکه در تنگنای فشار پاکستان وایران قراردارد وامریکا از زمین واسمان بران بذر مرگ می پاشد قربانی این موقعیت واستراتژی های امریکا گردیده است .
اگر به سیر زیگزاگ نظامی - سیاسی امریکا و وسایل دست داشت اش توجه شود بر می آِید که این وسایل برخاسته از شرایط جنگ سرد و ادامه تا اشغال وجنگ های خونین جاری بوده اند، از اخوان المسلمین القاعده زاده شد القاعده در پاکستان مجاهد را به زایش گرفت از مجاهد طالب زاده شد و طالب تا هم آغوشی داعش رشد داده شد ، ماشین تولید وتکثیر این گروه ها در پنهان خانه های استخباراتی انگلیس و امریکا فعال بوده و به تولید و تکثیر ادامه میدهد .
روسیه ، چین وآسیای میانه هنوز از سرخط کار توطیه های مراجع امریکایی دور ساخته نشده و افغانستان هم ازپهنه این استراتیژی علیه این کشورها خارج نگردیده است .
دورنمای وضعیت جهانی و رقابت های نظامی و اقتصادی قدرت ها نخواهد گذاشت که به یک صلح عادلانه و دوامدار تقرب جوییم ، بلکه دسایس وتوطیه ها رنگ دیگر خواهد گرفت .
اما اگر تغیرات در وضع منطقه و جهان باعث شده باشد که بخواهند صلح نسبی در افغانستان برگردد نمیتوان ازآن نا امید بود .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۰۰۸
اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020