هشتم مارچ گذرگاه  به سوی آزادی زنان


اهدا به زنان و دختران شجاع و رزم آوران  کوبانی که طلسم بلند پروازی های مردسالارانه را برباد داده و قامت بزرگترین هیولای تروریستی جهان را درهم شکستند!

 

 

عارف عرفان

برگه های زرین وپرجلال تاریخ حماسه سازبشریت مشحون ازمبارزات آزادی خواهی ، دادخواهی وعدالت پروری بوده که ثمره ها ومیراث های عظیمی را به مثابه « لوکوموتیف » وچرخش گاه جامعه ، نثاربشریت نموده است . بدینسان روزهشتم مارچ که به اراده پرتوان وپیکارهای رزمجویانه زنان جهان رقم خورد ، به مثابه زمین لرزه سیاسی –اجتماعی تکانه های نیرومندی برای ایجاد بسترمبارزه سیا سی –اجتماعی ایجاد وحرکت زنان راعلیه ستم ،برده گی ونابرابری های جامعه سمت وسو بخشید.
با شکل گیری جنبش زنان ،خون تازه دررگ و تاروپودجامعه برای سازنده گی وبالنده گی به جریان افتید و روح آزادی ودموکراسی درکالبد خشکیده جامعه ودرمیان زنان جهان جا یافت.
هکذا با نضج یابی نهضت زنان، اکثرجوامع با بهره جوی ازین کارزار، پرواز خویش رابا دو « بال » به سوی افق های رستگاری آغازو راه خویشرا  به سوی ترقی وپ یشرفت بازکرده ؛ و با کاروان سعادت همپاگردید.
حدود (۱۰۶) سال قبل ازامروزدرسال ( ۱۹۱۰) روزهشتم مارچ درکنگره سوسیالیست ها در کپنهاگ ،به مثابه روزهمبستگی زنان برسکوی تاریخ جنبشهای آزادی خواهانه وحق طلبانه نسل های مبارززمان پا به عرصه جهان گذاشت . روز هشتم مارچ در افغانستان با نام یکی از رزمنده گان اصیل وپیشوای جنبش زنان کشور دکتر اناهیتا راتب زاد پیوند عمیق وگسست ناپذیر داشته؛ و او بود که با برافراشتن  پرچم آزادی ، روز هشتم مارچ را به رزم آزاده گی وجنش بیداری بخش برای زنان کشور مبدل ساخت .
هرگاه عوامل وانگیزه های تاریخی رخداد ظهور بین المللی همبستگی جنبش زنان را مورد کاوش قراردهیم درک مینمایم که غریواصلی این نهضت از اعماق جامعه تحت ستم ، استبداد واستثمار بیرحمانه نظام اجتماعی برخاسته وبرحکم ضرورت زمان طی مراحل معین تکامل تاریخی واجتماعی ساعقه وارهربخشی ازبدنه های جوامع سیاره ما را به خود پیچانیده وامروز به بزرگترین نیروی محرکه رزمی واجتماعی مبدل شده است .
راههای طی شده که سر آغاز آن با مبارزات خون آلو د زنان کارگرصنایع نساجی نیو یارک درسال ۱۸۷۵پیوند یافت ،تا ایجاد « کمیته ملی زنان برای حق رای » درامریکا تا تشکیل کنگره سوسیالیست ها درکپنهاگ مبنی برتصویب «هشتم مارچ » به مثا به روز« زن » و تا راه اندازی تظاهرات میلیونی درکشورهای سویس،المان آسترلیا ...و ایجاد کنفرانس ها وتا تشکیل اعتصابات و تظاهرات شورانگیز وهیجان انگیز زنان روسیه درهشتم مارچ ( ۱۹۱۷ ) برای برانگیختن جرقه های رهگشایانه مقدمات قدمه های پیروزی انقلاب اکتبر، وتا اقدام یونیسکو در سال (۱۹۷۷) برای نامگذاری روز «هشت مارچ » به نام « روزجهانی زن » نشان می دهد،که تا اکنون فاصله های زیادی درمیان این سنگلاخ هاوجا ده های ناهموارطی شده است وهنوزاین سفرباید تا راه های طولانی ونا طی شده وتا اوج قلعه های بلند آزادی عدالت ترقی ودموکرا سی درجهان باید ادامه یافته وهمه مان همسفران آن گردیم.
طوری که  پنداشته می شود جنبش زنان نهضت جهانشمول بوده که با بسیاری جنبش های آزادی بخش ملی وجنبش های طرقی خواهانه  مردمان ستمکش جا معه گره خورده  و همواره رهای زن و برابری کامل آن با مرد در سرلوح مبارزات آن قرارگرفته است.
با گشایش روند مبارزات سیاسی واجتماعی به وسیله زنان نیمه یی از پیکر جوامع جهانی که تا آن زمانه ها در جهان به طرزمنفعل به سرمی برد ، با ظهوراین جنبش، قویا به تحرک افتیده وچرخش حرکت تاریخی را به سوی جهان آزاد و دموکراتیک تسریع بخشیده و در تحولات عظیم  و انقلابات سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، صنعتی ، کلتوری و فرهنگی جهان، نقش به سزای انجام  دادند.
نتایج تجارب وتحولات سده اخیرگویای روشن وانکار ناپذیر تا سیر پیگیرجهانی وشگرف پیکاررزمجویانه زنان درراه دست یابی به آزادی، برابری اجتماعی، اقتصادی وسیاسی میباشد. پیکاری که بیش از پیش سیمای جهان معا صر ما را دگر گون کرده است وبرای زنان حق انتخاب کردن ، حق انتخاب شدن ، حق کار ،حق تحصیل ،حق فعا لیت های سیاسی واجتماعی ،حق استقلال سیاسی وحق تشکیل خانواده را داده و راه را برای اعاده تساوی کامل حقوق مرد وزن هموارساخته است. این تنها به مدد فعالیت های داد خواهانه خود زنان به درجه اول وپشتیبانی همه جا نبه جنبشهای انقلابی وترقی خواهانه جهان مساعد شده است والبته از این دست آوردها نباید چنین درکی استنباط  گردد  که زنان این جوامع به حقوق کامل خود دست یازیده اند .
زنان، امروز با بسیاری مشکلات سیاسی ، اجتماعی واقتصادی دست وگریبان هستند. هنوز جلوه های آشکارازتبعیض و ستم جنسی برجامعه مستولی است. هنوزهم ممانعت های آشکار وگاه پنهان سد راه زنان قرار داردکه ازشگوفای توانمندی های آنان در امرساختارنظام اجتمای می کاهد. تمامی این نا بسامانی ها ، ستم واستثمار وازجمله ستم جنسی ریشه در سیستم غیرعا دلانه نظام سیاسی واجتماعی وبیناد های فکری آن دارد که با ملغمه افکارتحجرگرا یانه مذهبی و نظام ارتجاعی پدرسالارانه آغشته است. تنها با دگرگون سازی این سیستم وتامین عدالت کامل اجتماعی میتوان تا ریشه اصلی این نا برابری ها را برید وآنطوریکه گفتنی است آنگاه تاریخ واقعی بشروجامعه آغازخواهد شد.
نکته قابل توجه دیگراینکه درست است که زنان بطورعام دربستره اجتماعی همسان درمنگنه افکارتاریک اندیشانه قرون وسطایی وعقب مانده قرار دارند و زیرتیغ تبعیض جنسی قرار گرفته اند و ایشان از این منظر از درد مشترک می نالند ودر متلاشی شدن اش ذینفع اند اما بخشی وسیع ازهمین جامعه زنان یعنی زنان طبقات پایین ولایه های پایین جامعه که اکثر یت جمیعت راهم تشکیل می دهند علاوه بر ستم جنسی ازستم مضاعف رنج می برند که برای بسیاری از زنان مرفه جامعه کاملا نا آشنا است .
در تداوم رقابتهای جهانی میان ابرقدرت های جهان در کشور، زنان افغان متحمل رنج ها ، درد ها ومصایب هولناک وجانگدازی گردیدند.نقش تروریسم جهانی ونیروهای بنیادگروشریروحامیان بین المللی ومنطقوی شان برای پامال نمودن حقوق وحیثیت زنان کشورنهایت اسفناک بوده است.
طی سده های اخیر در افغانستان، مدت زمان دو دهه ای اخیرهرچند طاقت فرسا ترین دوره زندگی برای همه مردمان جامعه ما پنداشته شده اماسوگوارانه وزنه این کوه های آتش فشان بیش ازهرکسی دیگر برشانه های نا توان زن افغان سنگینی نمودواین زنان افغان بیش ازهر کسی دیگردرتحت شعاع ودیدگاه های افکار تعصب گرانه وارتجاعی، مورد ظلم ,شکنجه وستم قرارداده شدند.
چرخشگاه روز هشتم مارچ زمانی در کشور دایره یی خویش را تکمیل می نماید که سطح رفتارهای بربرمنشانه تا آسمان ها صعود نموده و نظام فساد سالار سیاسی به صحنه آرایی این منظره دلخراش مبدل گردیده است .
برحکم وجایب ورسالت های تا ریخی نظامی که سازما نگر وسامانه گرآزادی ،عدالت ودموکراسی برای زنان جامعه باشد سوگوارانه خود به یک نیروی بازدارنده درراه این داعیه بزرگ قرارگرفته وبا توجه به برخی تحرکات نمادین درراستای فعالیت زنان درارگان های دولتی,پارلمان ویا مشارکت آنها درحوزه معارف ,هیچ گونه تدابیربنیادی درراه حمایت از حقوق حقه زنان وآزادی های مدنی ایشان که برشالوده قوانین بشری استوار وبا پرکتیک زنده گی همسازباشد از سوی نهاد های دولتی اتخاذ نشده است.
هنوزآهنگ مهیب ودلخراش واژه های " تجاوز"و"جنایت "در برابر زنان در جا معه ما هرروز وهرلحظه به سرایش کشا نیده شده وسنگسار وخود سوزی وفروش زنان وخشونت های خانوادگی ،بخش های وسیع ازجامعه ما را تحت پوشش قرارداده و سرنوشت بخشی عظیمی از
زنان کشورمان در دام های تبعیض وستم اجتماعی وبیسوادی وبیعدا لتی گره یافته است،ودرجامعه ظلمت زده افغانستان به مقام وجایگاه زن به حیث « افزار» اجتماعی و ودیعه آفریده شده برای آسایش مردان نگاه میشود.
زنان کشورهنوزدرمیان دو قانون « اسلام  » و«حقوق بشر» گیرافتیده ومراحل طولانی اسارت وبرده گی خویش را سپری می نمایند ،ت ا کنون زنان نه موفق به دستیازی به ارزش های قانون اسلام درجامعه گردیده و نه ازقوا نین نافذه حقوق بشرسود برده اند واین رانمیتوان با مانورهای سمبولیک وبا وضع نمودن قوانین ولوایح میان تهی مرتفع ساخت والبته چنین رویکرددرگروتغیر بنیادی پایه های نظام سیاسی و تامین عدالت اجتماعی است تا بتوان برچنین زخم ها مرهم گذاشت.
برخلاف صدوردموکراسی غربی و نمای ظاهری ساختارنظام گویاد موکراتیک درکشور، هنوززنان کشور درسرنوشت ابهام برانگیز بسربرده و با حفظ حرکات نمادین ازبسیاری ها حقوق لازم اجتماعی محروم بوده و نقش ایشان در ساختار نظام سیاسی وعرصه های اجتماعی واقتصادی حقوقی ومدنی ناچیزوغیرقابل ملاحظه جلوه مینماید.
علی الرغم وجوهات مشترک ومنافع همسان ،دردمندانه ، انقطاب خطوط سیاسی و ایدیولوژیک حال و گذشته درجا معه روشنفکری ،شدیدأ حریم وکا نون همبستگی زنان کشوررا  صدمه زده واین زنجیره ها موانع جدی را برای امرمشترک مبارزه در راه حقوق وخواسته های سیاسی-اجتماعی زنان ایجاد نموده است.
دردمندانه هنوز زنان کشورازفقدان نهاد وارگانی که به طوردادگرانه وداد خواهانه بتواند مبارزات پراگنده وسراسری زنان کشوررا درچهار چوب یک پلاتفرم کلی برنامه ریزی نموده وبا ایجاد جنبش « فمینیسم  » آن را به سوی رهایی , آزادی ودموکراسی سمت وسودهد، رنج برده وبدین سان ،روزنه های آزادی وعدالت درجامعه سنتی کشور با سایه های ابرهای تیره مستوربوده و گشایش آن با چالش های متعدد هم درداخل حاکمیت وحضورمهره های زن ستیز وهم دربیرون ازآن دروجود نیروهای فند منتالیست و تروریست گرفتار و درین منگنه هنوز زنان کشورحتا موفق به انتخاب «حجاب اختیاری » نمی باشند.
جامعه در احوالی مقدم رستاخیز هشتم مارچ را جشن میگیرد که زن افغان کماکان به تمثیل گاه اقتدار نامردان یی مبدل شده که از همه شوونات زندگی ضعیف افتیده وکرسی فرمانروایی خویش را بر کالبد زن استقرار میبخشند.این همه زور آزمایی های جاهلانه از روایت های کژ اندیشانه  نیمچه ملا های مایه گرفته که فقط جلوه گاه زنان را به حیث معیاد گاه کاربرد آیه ها واحادیث دینی برگزیده و بر همه جنایات روان جامعه تغافل می نمایند.اینجاست که بخشی اعظم از زنان کشور بیش از پیش در کوره زار تعصب ،خشونت وبی عدالتی بسرمی برند.
امیدوارم تا « هشتم مارچ » تحرکات قاطع وانگیزه های موثری را در راه تشکل وهمبسته گی ملی و بین المملی زنان کشورما به وجود آورده  تا ایشان دوش به دوش با نصفی دیگر ازپیکراسیران جامعه یعنی مردان رنجدیده و رسالتمند کشوروخادمین صدیق خلق های درد دیده میهن مان در راه تاسیس جامعه آزاد و دموکراتیک و تامین عدالت اجتماعی وبرابری کامل حقوق مردان و زنان ؛ و ایجاد جامعه فا رغ از تبعیض وتمایزجنسی ، ملی ،مذهبی ، قومی وگروهی درفش آزادی ودموکراسی را تاسرمنزل مقصود حمل نمایند.
درخشان باد جنبش زنان درافغانستان
افتخار به زنان میهنم که پرچم آزادی را بردوش کشیده اند!

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۸۰۳

 

 

 

در تاریخ  سده پیشین کشور، زنان آگاه و مبارز میهن با ابزار گونه گون در برابر ستم ، بی داد و ناهنجاری های اقتصادی و اجتماعی صدای شان را بلند کرده اند.

زنان آزاد اندیش و تجدد طلب نهضت امانی نزدیک به سد سال پیش تر از امروز به کار روشنگری و آزاداندیشی میان زنان کشور پرداخته ؛ و نقش ستایش برانگیزی در راه آزادی خواهی و برابری ایفا نموده اند.

به مناسبت هشتم مارچ ، روز رزم و پیکار زنان برای آزادی ، صلح و برابری ؛ ما  دو سروده زیبا از بانو مستوره افغان  یکی از زنان  روشن ضمیر دوره امانی را برگزیده  و خدمت خواننده گان قدرمند تارنمای بامداد پیشکش می داریم. خواست های سد سال پیشتر بانوان افغان می تواند خواست امروزین  زنان کشور باشد. بامداد

 

 

چادری بر سریم و جنس اسیر

  

تا چه وقت زن قید و خون جگر باشد

مثل مرغ شکسته پرباشد

زنده گی در قفس بلای تن است

این مصیبت چرا برای زن است

وای از ما زنان در زنجیر

چادری بر سریم و جنس اسیر

همه محبوس گوشه اتاق

شوهر مستبد زند شلاق

زن در این ملک بی سرو سامان

نی گلی بیند ، ونه آب روان

چون خریطه است چادری زن را

زن نبیند صفای گلشن را

تا که این چادری به سر باشد

حال زن ها از این بدتر باشد

کاش این چادری کنار رود

این خریطه ز روی کار رود.

( مستوره افغان )

  ***

تا به کی ؟

از بلای چادری هریک سیه پوشیم ما

این همه ذلت برای جمع نسوان تا به کی ؟

مردمان در آسمان علم و فن برخاستند

لیک ما در پرتگاه جهل غلتان تا به کی ؟

در اروپا حق رای و کار بر زن داده اند

زحمت ما را راوا دارند مردان تا به کی ؟

غربیان آرند قدر و احترام زن به جا

لیک اینجا زن بی قدر یاران تا به کی ؟

کاش گردد باز چشم بینش مردان ما

تا بهم گویند قید زن به زندان تا به کی ؟

تا به کی سلب است حق زن در این شهر و دیار

ما زنان مستوره ، صاحب درد و نالان تا به کی ؟

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۷ /۱۶ ـ ۰۷۰۳

 

د مارچ د( ۸) د ښځې د نړیوالې ورځې په مناسبت

دوکتور حبیب منگل

وړاندی له هر څه د مارچ د اتمې د ښځې د نړیوالې ورځې د راسیدو په مناسبت د افغانستان ښځو ته د زړه کومې مبارکي وایم او په ښځه د هرډول تشدد ، تیري ، ظلم ؛ ستم او بې عدالتیو غندنه کوم .او افغان ښځو ته د تشدد ، تبعیض ، تیري ، ظلمونو ؛ ستم او بی عدالیو ضد روانه آزادی بخښونکی او عادلانه داعیه او مبارزه کی بریالیتوب غواړم .
ښځه انسان دئ اود ښځې داعیه د انسانیت - بشریت ؛ آزادۍ - برابرۍ او پر مختګ داعیه ده .ښځه دانسان - بشر په توګه ‌‌‌‌‌‌ذاتا د ټولو انساني او مدنی حقونو ؛څخه برخورداره ده ، او دانسانیت د ارزښتونو او داسلام دمبین دین د انسانی ارشاداتو او دبشری حقونو د نړیوالي اعلامیی او زمونږ دهیواد د اساسی قانون او نورو قانون له مخي دآزادی او برابری دنر سره برابره ده او دټولو فردی ؛ اجتماعی ؛ سیاسی ؛ اقتصادی او فرهنګی حقونو او فرصتونو څخه برخورداره ده او دهر ډول تشدد ، تیري ، ظلم ، اسارت ، ستم او بې عدالتئ څخه مصؤنه ده او دکورني اودمیړه سره د برابرو کورنیو حقونو ؛ دندو او مسولیتونو درلودونکې ده .
ښځه د انسانیت او په یوه ټولنه کې د آزادی اوبر ابری دشتون او نه شتون معیار دی او په ټولنه کې آزادی او برابری دښځې د عزت ؛ انسانی او مدنی حقونو په تامین کې تحقق مومي. ښځه مور ده او جنت د مور په پښو کي دئ ؛ ښځه د اسلام په مقدس دین کی ځانکړي ځاي لري او هر څوک چې په انسانیت اواسلامیت باور لري نه یوازې د ښځې انسانی حقونو تر پښو لاندې کولو څخه باید ډده وکړي ، بلکه د هغې دانسانی کرامت درناوئ او د انسانی او بشری حقونو تامین او ساتنه باید خپله انسانی او دینی وجیبه وګڼي .
ښځه د نوو او زړو ؛ مترقی او ارتجاعی او مترقی فکرونو انسانیت - بشریت ؛ آزادی او برابری ضد منحطی فکرونو او ناوړه دود پالنی اود پرمختګ او په شاه تګ دتضاد او مقابلی او ارتجاعی اوپرمخ تلونکو ا ِغورځنګونو دمبارزی په محراق قرار لري . او دیوه هیواد پر مختګ دهغه هیواد دښځو د پرمختګ له مخی ټاکل کیږی . یا په بل عبارت هغه هیواد ته پر مختللی هیواد ویلای شو چی ښځه پکې دانسانی او ټولنیزو حقونو څخه په لازمه توګه برخورداره وي . او برعکس هغه هیوادونه لکه زمونږ هیواد چې شځې پکې داسارت او ستم لاندې ژوند کوي په وروسته پاتی هیوادونه کې شمیرل کیږي .
دادي وینو چې له بده مرغه زمونږ په هیواد افغانستان کی ښځه د انسانیت او دانسانیت او اسلامیت ضد افراطی افکارو او منحطو دودونو ؛ تشدد ؛ تیریو، اسارت ؛ ستم ؛ ظلمونو او بی عدالتیو او دنر او ټولنې ددوه ګونی ستم اودجنسیتی تبعیض څخه ځوریږي او زمونږ په ټولنه حتی داسې کسان هم شتون لري چې ښځې ته ددوهمه درجه انسان په سترګه ګوري او په کورنی تشدد کې وهل اوټکول کیږی او دیوه ډله افراطی ملایانو دفتوا له مخې سنګسار او وژل کیږي او یا خپله دتشدد او ناخوالو څځه دخلاصون لپاره مرګ ته پناه وړي او یا ځان سوځوي .
زمونږ په هیواد کی نجونې په بدو کې قربانی ده او تراوسه قربانی ورګوي . اجباري او دقانونې سن نه مخکي نکاح او واده ته مجبوریږی او د ولور په نامه په واقعیت کی دجنس په شان اخیستل او خرڅول کیږي . په کمکئ نجونو د جنسی تجاوز ناوړه پیښي هم اوریدل کیږي .
دافغانستان مطلق اکثریت ښځې دسواد څخه محرومی دي او دپې وزلې ؛ نارو غې او د خپلو کوچنیانو او کورنئ اودنورو ټولنیزو ناخوالو څخه عذاب ګالي او په سیاسي ، اقتصادي او اجتماعی او فرهنګي چارو کې د اعیزمن او لازم ګډون څخه محرومې شویدی.
په داسی حال کې چې په افغانستان کی دښځو دانسانی حقونو د تامین په ډګر کې د دولت دیوه لړ اقداماتو او د هیواد دښځو دسازمانونو او مدنی ټولنې او د ښځو دټولنو او سیاسی ګوندونو دمبارزی په نتیجه کې دځینو لاسته راوړنې تر سترګو کیږی چې دټینګیتا او پراختیا لپاره یی مبارزه او هڅه او هاند وشي . خو دنړئ دپرمختللو هیوادونواو مترقی بشریت تجربی شيي چې ښځه به په افغانستان کې هغه وخت دتشدد ، تیري ، ظلم، اسارت ، ستم او بي عدالتیو څخه وژغورل شی اودخپلو انسانی حقونو څخه به برخه منه شي چي په روانه ټولنیزه او سیاسي مبارزه کي دهیواد مترقی ؛ دموکراتیک او عدالت پلوه ځواکونه پریکړونئ بریالیتوب ترلاسه کړي او په ټولنه او دولت کی دمسلط جریان په توګه تثبیت او و پیژندل شي او په هیواد کې یوه کارا دموکراسی اوځواکمن، حقوقی او دموکراتیک دولت رامنځته شي اواستقرار ومومي.
په پای ګی یو ځل بیا دښځې دنړیوالی ورځې په مناسب افغان ښځو ته مبارکی وایم او دوی ته دخپلو روا انسانی او مدنی حقونو لپاره مبارزه کی بریالتوب غواړم اوپدی لاره کی دافغانستان دښځو ددموکراتیک سازمان او غورځنګ اودهغه په سر کی دډاکتر اناهتیا راتب زاد او نورو افغان سرغندیو ښځو دقهرمانانه مبارزی او هڅو په یاد دافغانستان ښځو سترو بیالیتونو غواړم
نیک مرغه دې وي دمارچ اتمه دښځو نړیواله ورِځ او بریالي دې وي د آزادئ ، برابری او سوکالئ لپاره دنړۍ د اوافغانستان د ښځو قهرمانانه اونه ستړي کیدونکې مبارزه او هڅې او هاند.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۷۰۳

 

هشتم مارچ روز مبارزه علیه بنیادگرایی

شیرین نظیری

هر ازگاهی هیاهویی موج گذرِ هم میهنانم، برای سنگسار رخشانه ها، زجرکشی فرخنده ها، بریدن بینی ریزه گل ها، سربریدن سیما ها، حلق آویز شریفه ها و ...بلند می شود . فعالان مدنی و فعالان حقوق زن با پرچم ها و تصاویر رنگه در جاده ها می ریزند و آواز های نفرت ، انزجار و داد خواهی شان کلیه شهر ها و جهان را فرا میگیرد.
کشورهای حامی افغانستان برای این که ، حکومت دست نشانده شان از هم نپاشد و آب روی آتش خشم مردم ریخته باشند ؛ با اظهار دلسوزی ، دلجویی وعده همکاری در دستگیری بنیاد گرایان می دهند. همین که خشم و عصبانیت مردم فروکش کرد،  نه حاکمی به وعده دستگیری عمل می کند و نه محکومی به پنجه قانون سپرده می شود.
ما شاهد هستیم که حاکمان کاخ ها به زودی فراموش کردند که فرخنده را ، در آن سوی ارگ چه فجیعانه و وحشیانه کشتند و به آتش کشیدند.
زیرا « جان ازجان جدا است »!
در همچو فاجعه های غم انگیز ؛ درد و مرگ را کی متحمل می شود؛ کی بi دستان سیاه اندیشان تکه و پارچه می گردد و سر انجام کی نابود و به گورستان تحویل داده میشود... فرخنده ها ؟
فرخنده دوشیزه بود که در جمع ۳۸ در صد زنان به این حکومت ناکاره، فاسد و بدنام رای داده بود. شما بانوان هم برای بهبود وضعیت اجتماعی، اقتصادی ، مشارکت سیاسی و... در پای صندوق های رای رفتید و رای خود را در صندوق ها انداختید. با تاسف فراوان حکومتی  به وجود آمد که خشت های نخستین آن با فریب ، تقلب و تخلف گسترده گذاشته شده بود. حکومتی که  با زنان برخوردهای سلیقه‌ ای، بومی، قومی، تبعیض ‌آمیز دارد. اما با بنیاد گرایان سر سازش و مدارا.
یکی از سیاست‌ های عوام ‌فریبانه حکومت نفاق ملی ، تصویب قانون منع خشونت علیه زنان در روز های نخست کاری اش بود. با گذشت یک ونیم سال کوچکترین پیشرفتی در این زمینه بوجود نیامده است.
اگر یک نگرگذرا به تاریخ بشری نماییم. دیده می شود که قوانین ، رهبری ، احکام و فرمان سنگسار و کشتن همیشه به دستان مرد های جاهل نوشته و درعمل اجرا شده است. چرا هیچ  زن نتوانسته پیامبر باشد و چرا عدالت در میان انسان ها به ویژه مردان و زنان یکسان نیست؟ چرا زنان جنس دوم نامگذاری شده و همیشه به خاطر زن بودن محکوم می شوند؟
زنان گرانقدر افغانستان، ما پس از این اسب های گاری چشم بسته نیستیم. می توانیم به چهار طرف خود خوب نگه کنیم  و با احتیاط گام بر داریم، حق انتخاب لباس، حق انتخاب رشته تحصیلی،حق انتخاب همسر ،حق انتخاب شغل و پیشه مناسب را داشته باشیم. برای دفاع از حقوق انسانی زنان با زنان و مردان آگاه جامعه مان یکجا شویم و در برابر بنیاد گرایان ، زن ستیزان برزمیم.
بیایید همه تحت نام زن، دست به دست هم بدهیم و همه موانع و مشکلات که فرا روی ماست با یکپارچه گی و همدستی ، از سر راه خود برداریم. با نهاد های حقوقی ،نه تنها در روز هشتم مارچ و یا هفته نخست ماه مارچ به فعالیت های خود به خاطر اعاده حقوق زن و مبارزه دربرابر خشونت علیه زنان بپردازیم؛ بلکه درجریان سال و سال های عمر خود کار و تلاش پیگیر و مستمر را هرگزفراموش نه نماییم.
هر نوع نگاه تجاوزگرانه بر زن ؛ ستم بزرگ در برابر بشریت است ؛ چرا که زن مادر هر بشر و مادر همه بشریت است!

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۴ /۱۶ ـ ۰۷۰۳

 

هشتم مارچ  روز همبسته گی زنان جهان

 

 

زن مادر و خواهر، همسفر یاهمسر

زن ، موهبت  حیات و هستیُ  بشر

بر جهل  و خرافات  شجاعانه ستیز

ظلمت  بشکن برآ چو گلگونه  سحر

 

عبدالوکیل کوچی

به مناسبت روز همبسته گی ومبارزه زنان زحمتکش جهان ، بهترین تبریکات خود را به پیشگاه بانوی فرهیخته جمیله جان ناهید ، محبوبه جان کارمل وسایر زنان رنجدیده ، زحمتکش و مبارز، ترقی خواه ، آزاده و قهرمانان نامدار و گمنام جهان تقدیم داشته ازاین طریق یاد وخاطره تابناک انجیلا دویس ها ، کلاراتسکین ها ،جمیله بوپاشاها ، لیلا خالد ها ، اندیراگاندی ها ، تریشکواها ، دکتورس اناهیتاها ، ثریاها ، روزا ها ،زرغونه ها ، ملالی ها ، نازوها ، زهراها ، راضیه ها ،سمنبوها ، رابعه ها وبت شکنانی چون فرخنده ها را گرامی میدارم .

 

از ملالی راه  و رسم  اندوختیم

غیر ت  و  آزاده گی  آمو ختیم

رزم زهرا ها اروپا را  شگفت

در مسیری او کلا راها شکفت

از کلارا  تا  ثریا  کار هاست

جنبش  آزادی و  پیکار هاست

اوسر آغازی  اروپایی  زنان

وین نماد جنبش  عصر   امان

تا   شفق   نور  اناهیتا   دمید

جنبش زن  بر قوام خود رسید

سازمان و آر مانش  زنده  باد

پرچم  آزاده  اش افراشته  باد

سالها  و   قرنها   یکتا   شود

رهروانش   تا   اناهیتا   شود

 حکم تاریخ است آخریک زمان

کهکشان  آید  پیُ تعظیم  شان .

جنبش زنان آموزه یا حرکتی است که در مبارزه برای بدست آوردن حقوق اجتماعی ،سیاسی واقتصادی برابر با مردان است. بآنکه در مورد تاریخ جنبش زنان دیدگاه های متفاوتی وجود داشته است. برخی از مورخین جنبش زنان را به آغاز قرن پانزدهم میلادی وبرخی ها این جنبش را به قرن هفدهم وعده یی جنبش زنان را به دوران پس از انقلاب فرانسه نسبت میدهند. واما این نظریه نزدیک به اتفاق مورخین ودانشمندان صدق دارد که جنبش زنان به دوره اساطیری ودوران تاریخی متعلق بوده است ، چنانچه دوره اساطیری آن را به تلاش حق خواهانه زن از همان آغاز پیدایش بشر و پس از آن دوران تقسیم کار وتسلط پدرشاهی وجریان استبداد جنسیتی میتوان مرتبط دانست .

 مادامی که زن مورد آزار واذیت قرار گرفت بخاطر نجات خود جنبید ،ایستاد وبه مبارزه پرداخت . بدینصورت قرن ها گذشت تا در زمان سپیده دم آگاهی بشریعنی دوره تاریخی ، جنبش حق خواهی زنان شکل گرفت ودر تاریخ های بعدی درهمه کشورها گسترش یافت تا آنکه در هشتم مارچ ۱۸۵۷ترسایی زنان کارگاه های پارچه بافی و لباس دوزی در نیویارک امریکا به خیابان ها ریختند وخواهان افزودی معاش و بهبود شرایط کار شدند. پنجاه سال بعد در سال ۱۹۰۷ مبارزات زنان برای تامین حقوق سیاسی ،اجتماعی واقتصادی به شکل منظم ومرتبط بهم شکل گرفت وپس از آن در سال ۱۹۱۰ترسایی  دومین کنفرانس زنان سوسیالیست به رهبری کلاراتسکین به مساله روز بین المللی زن پرداخت ودر سال ۱۹۱۷ زنان روسیه برضد گرسنه گی وجنگ که بانگ آغازین انقلاب روسیه بود هشتم مارچ بیک روز فراموش ناشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد و در سال ۱۹۲۱کنفرانس زنان انترناسیونالیسم کمونیستی هشت مارچ به تصویب رسید . سال ۱۹۶۰در کشور های آسیایی وافریقایی جنبش های رهایی بخش بپاخاسته بودند سرانجام در سال ۱۹۷۵ سازمان ملل متحد روز هشتم مارچ را به عنوان « روز جهانی زن » برسمیت شناخت .

در مقدمه منشورسازمان ملل براعلام ایمان ملل به حقوق اساسی بشر وبه حیثیت و ارزش شخصیت اساسی وتساوی حقوق بین مرد و زن اشاره شده است .اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده اول با این عنوان که تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند ، واز لحاظ حیثیت وحقوق با هم برابر اند در واقع تساوی حقوق زن ومرد را برسمیت شناخته است.

ولی ما به کشوری تعلق داریم که بیشترین قربانی را قشر زن تشکیل می دهد پس از قرن ها سکوت وتحمل ، جنبش حق خواهی زنان از بستر عقب مانده گی های سیاسی اقتصادی و اجتماعی از نزدیک به یک قرن گذشته شکل می گیرد .که با دوره نهضت امانی آغاز می شود. جا دارد که از نام ملکه ثریا بانوی فرزانه و آزاده افغانستان ، بانی نهضت زن  و فعال حقوق سیاسی اجتماعی و اقتصادی زنان افغانستان یادآوری گردد .

حرکت ترقی خواهانه زنان در اوایل قرن بیستم به مثابه نماد تحرک سیاسی فرهنگی اقتصادی و اجتماعی ، زنان کشور را از خواب قرون متمادی بیداری بخشید . وپس از فروپاشی نهضت دوره امانی به دست عناصر ارتجاعی و نوکران زرخرید استعمار،  جنبش زن به یک رکود مرگبار سیاسی مواجه گردید، زیرا در افغانستان تنها مساله جنسیتی به عنوان یک معضله مطرح نبود؛ بلکه از مجموع تبعیض ظلم وستم همراه با تعصبات جنگ و شاخصه های جوامع پس از جنگ و بی امنیتی،  فقر، جهل ، خشونت ساختاری مساله جایگاه و توازن جنسیتی را به دشواری های جدی مواجه ساخته است و به دلیل باورهای سنتی مذهبی ، زن به نام فرزند، خواهر ،مادر وهمسر مردان معرفی می گردد که هویت مستقل زن را زیر سوال می برد. این نگرش با داشتن ریشه های عمیق در فرهنگ و ساختار های جامعه در اکثر موارد حتا در تناقص با اساسات دینی قرار میگیرد .

بآنکه در زمان صدارت محمد داود خان به تحصیل وتعلیم زنان ومشارکت معین آنان در دستگاه دولتی و تاسیسات نسوان پرداخته شد؛ ولی زن هنوز در رنج اساسی خود دست وپا می زد ولی پس از رکود نیم قرنه دوران نهضت امانی بار دیگر در سال ۱۳۴۴ خورشیدی برای نخستین بار نهاد مستقل زن به عنوان سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به رهبری دکتورس اناهیتا راتب زاد پایه گذاری شد ودر سال ۱۳۴۷ مظاهره جمعی زنان در دفاع از حقوق و آزادی ها و حق کار وتحصیل زنان پرداخت .

پس از آن در دوره رهبریت حزب دموکراتیک خلق افغانستان  زنان از کلیه حقوق و آزادیهای مدنی در عرصه های سیاسی اقتصادی واجتماعی برخوردار گردیدند . این دوره ی بود که جنبش زنان کشور به یک جنبش سرتاسری وفراگیر مبدل گردید وساز مان دموکراتیک زنان افغانستان به دفاع از حقوق و آزادی های زنان کشور در تمام ولایات واحدهای اداری و شورا های مدافع حقوق خود را ایجاد کرده و به آموزش زنان می پرداختند.درین دوره زنان به تحصیلات عالی و مشارکت در اداره و فعالیت در بخش های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی دسترسی یافتند ودر سطح جهان از اعتبار سیاسی برخوردار بود .

پس از فروپاشی حاکمیت ح د خ ا وتحولات سیاسی در کشور حقوق زن بهزمان دوره امیرعبدالرحمن جابر وقبل از آن برگشت و در زمان طالبان نامی از زن و آزادی زن به زبان نمی آمد. زنان درین دوره در زیر پاشنه های جهالت پرستانه وبی شعور طالبان پاکستانی ، اجیران داخلی واستبداد مذهبی تا آخرین درجه سرکوب گردیدند. البته در دهه پس از دوره طالبان بآنکه زنان ظاهراً دارای حق وحقوقی دانسته می شوند؛ ولی بنا به ماهیت ارتجاعی عناصر نفوذی در دولت ،  زنان از حمایت لازم برخوردار نبوده سرنوشت زنان به دست سنت گرایان جاهل ،عقبگرد وتندروان دینی قرار داشته و در حال حاضر قشر زن نسبت به هر دوره بیشتر در آتش تبعیض وتعصب جنگ ونا امنی  می سوزد وقربانی می شود . زنان کشور از کوچک ترین حقوق ابتدایی محروم اند در کشورما در نتیجه مصیبت های فراوان جنگ ، کودکان و دختران نوبالغ به دست نوکران زرخرید پنجابی ها اختطاف وبه شهرهای عربی به فروش می رسند. کاری که هیچگاه یک مرد افغان نکرده بود ولی طبق منابع خبری این بازار بی غیرتی ، شیطنت ونفوذی برای شکار قشر زنان رونق یافته است. در کشورما دختران صغیر حتا در حضور برخی از ملایان پول پرست به زورمندان عقد می شوند . در کشور ما آنقدر جامعه را در فقر نگه داشتند که مردم فقیرو در مانده از جنگ به فروش دختران خود مجبورمی شوند .

ازدواج های اجباری در شهر ودهات همانند یک عنعنه زشت مروج است که به زنان تحمیل می شود. صدها وهزاران زن بی سرنوشت درعقب میله های زندان بسر می برند .در خارج زندانها زنان به گدایی صف بسته اند. در کشور ما مطابق گزارش حقوق بشر بین المللی در نتیجه استبداد خشن مذهبی و رسوم بی جا،  سالانه صدها زن به خودکشی مجبور می شوند. مکاتب زنانه و دخترانه توسط بنیاد گرایان اجیر وجاهل صفت مذهبی به آتش کشیده می شود و در برخی از ولایات وشهر کابل به دلیل استبداد شدید بر زنان تعدادی کثیری از زنان به مواد مخدره رو آورده اند؛ که در افغانستان چنین وچنان حالات اصلاً وجود نداشت . این لکه ننگی است که برجبین مسوولین امور حک شده است  .

در کشورما تحت تاثیرعوامل نفوذی همسایه گان جنوبی وغربی کشور و بنا به ماهیت عقب گرایانه مسوولین ، نصاب تعلیمی و تربیتی کشور از محتوا خالی شده دروس مکاتب درحد نازل قراردارد . برخی از ملایان مذهبی نیز لبه تیز وعظ ونصیحت شان را به جای اتحاد و راه حل های جنگ و رفع عقب مانده گی وفقر صلح و آشتی مطرح کنند،  فقط تمام موعظه ها ی دینی در رابطه به  قیود زنان آغاز می شود مگر آنها نمی دانند که برخلاف دیگر کشورهای همسایه اگرنیمی از نفوس کشور بیکار، فلج ومحروم از سواد نگهداشته شوند ، کل کشور فلج می شود . طوریکه دیده می شود تبلیغات، دسایس و توطیه چینی دشمنان اصلی افغانستان از عرب گرفته تا عجم آدرس جنت را فقط از راه افغانستان معرفی می کرده اند.

همین اکنون زنان پرتوان کشور بنا به شرایط موجود هم در امور منزل وهم در کار و فعالیت زراعت ، دامپروری وصنعت با مردان همکاری وهمیاری می کنند . زحمت کار  فزیکی را به دوش کشیده و هم از فرزندان خود مواظبت و محافظت می کنند .

زنان رنجدیده کشور مادران وخواهران عزیز! تا وقتیکه در راه تحصیل علم ودانش نپرداخته اید و از سواد عادی وسیاسی بهره مند نشده اید ، تا وقتی که جنبش رزمایش و رزمنده گی تان را سراسری وفراملیتی نساخته باشید ، با حصول آزادی ، اعاده و تامین حقوق خویش فاصله زیاد دارید .

هموطنان عزیز آزاده وداد خواه ، بیایید همه در یک صف واحد اعم از زنان و مردان دست به دست هم داده جنبش حق طلبانه وآزادی خواهانه را در مسیر سرتاسری مبارزه برحق واصولی در پیش گرفته با نیروی واحد ودموکراتیک راه حل برای آزادی زنان جست وجو گردد.  آنگاه  با فهم و دانش خرد و اندیشه  با اتحاد وهمبسته گی به مشکلات غلبه خواهید کرد و پیروزخواهید شد.

پیروز باد جنبش سراسری داد خواهانه زنان افغانستان وجهان !

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۷۰۳