به تداوم جنگ و بی ثباتی درافغانستان یقین داشت و یا به صلح با گروه طالبان !

علی رستمی

بازهم ما شاهد برپایی جلسه وگردهمایی وایجاد تشکیلات جدید شورای صلح باچهره های کهنه وشناختهشده که خود باعث تدوام جنگ وخون ریزی وبدبختی درافغانستان شده است، می باشیم.  چهارمین دور نشست چهارجانبه گروه صلح برای افغانستان که سه شنبه چهارم حوت سال ۱۳۹۴ به اشتراک نماینده گان افغانستان ، پاکستان ، چین و امریکا درشهر کابل برگزار گردید . این نشست بازهم به مانند سایر گردهمایی ها  با سخنرانی ها وکلی گوی ها آغازو الی ۱۲حوت سال  ۱۳۹۴ ادامه یافت. در پایان دوره چهارم نشست چهارجانبه خود، گروه صلح برای افغانستان  به روز چهارشنبه ۱۲ حوت طی فیصله نامه مشترک ، اعلام داشتند:« ازتمام گروه های طالبان و دیگر گروه های مسلح مخالف دولت دعوت به عمل می آید که بانماینده گان با صلاحیت خود درنشست مستقیم با نماینده گان دولت افغانستان شرکت کنند. این گفت و گو ها  درهفته اول ماه مارچ برگزارگردد.»

 این فیصله وگفت و گوهای صلح میان نماینده گان افغانستان، چین و پاکستان و امریکا صورت گرفت، لاکن طالبان به عنوان یک طرف جنگ درآن حضور نداشته وبدون طالب و به حضور نماینده سه کشورخارجی  به شمول افغانستان توافق صورت گرفته است.

سوال برانگیزبرای ما  اینست که ازیک سو سران قدرتمند جهانی ازجمله  بارک اوباما رییس جمهور اضلاع متحده امریکا  درسخنرانی  سالانه خود درختم سال ۲۰۱۵  به مردم امریکا ، پیوست با سیاست های منطقه وی خود از جمله راجع به افغانستان تذکار داد : درافغانستان تا ده سال دیگر ثبات سیاسی به وجود نخواهد امد ،جنگ و بی ثباتی سیاسی ادامه خواهد داشت. این نظر از جانب کسی ابراز می شود که  شخصآ درقضایای جنگ و صلح درافغانستان شامل و سرنوشت ساز هست. این امر گواهی می دهد که  دغدغه تامین صلح درافغانستان یک توهم پیش نبوده وهنوز افغانستان در باطلاق تشنج های منطقه وی قرارداشته واین غایله ادامه خواهد داشت! 

اهداف راهبردی که در منطقه  دردست دارند ،هنوز تحقق نیافته و زمان گیر می باشد.  مصداق این ادعا عبارت از افزونی لشکر نظامی امریکا وانگلیس درافغانستان زیر نام آموزش عساکر ارتش افغانستان وقلع وقمع داعش وسایر نیروهای تروریست درافغانستان می باشد. درحالیکه خودشان عامل و علت تشکیل گروه ها ی تروریزیم درجهان ومنطقه وانتقال آنها ازکشورهای خارجی در ولایات کشور توسط چرخ بالهای نظامی شان می باشد.

بر بنیاد مولفه های فوق هرنوع تدابیرعملی ازجمله تشکیل ارگان های  شورای صلح و گلو پاره کردن رهبران جمهوری اسلامی افغانستان،  برای بوجود آوردن  صلح درافغانستان و آشتی با گروهی طالبان، می توان آنرا یک سناریوی بی ارزش وتهی از ارزش های ملی و مدنی، درقبال سرنوشت مردم افغانستان تلقی کرد. دراین روند نقش رهبران سیاسی حکومت افغانستان بر مبنای مصالح ملی مردم افغانستان نه بوده، بلکه سازش کارانه وتفننی می باشد. زیرآن یروها وابر قدرت های که خود با عث تشکیل طالبان وبعداً عامل سرنگونی ومنکوب آنها هستند، دراین روند شامل می باشند : خود کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش! اگراین ابرقدرت ها ازجمله رهبران امریکا ، چین و پاکستان بخواهند ، ازخویش اراده سالم و شفاف نشان بدهند ، صلح در افغانستان به زود ترین فرُصت  به وجود خواهد آمد. اما  امریکا و پاکستان نمی خواهند که این عروسک های دست پرورده خویش را به ساده گی ازدست بدهند . می خواهند که برا ی تحقق اهداف  درازمدت  خویش درافغانستان ومنطقه ازجمله درقبال همسایه گان افغانستان آنها را حفظ  و درقدرت سهیم بسازد  . جا بجایی طالبان در جنوب افغانستان وبالخصوص درهلمند و شمال کشور وسقوط پلان شده  قندوز  ودند غوری بغلان و چپه کردن پایه های برق رسانی شهر کابل، نمایانگر آنست که تا قدرت طالبان دراثنای برگزاری نشست چهارم گروه کاری صلح افغانستان به جهان واعضای این نشست هویدا شود، که دولت افغانستان درقبال نیروی طالبان ضعیف  وناتوان میباشد.

طوریکه به مثابه آفتاب روشن هست: دولت جمهوری اسلامی افغانستان  با موجودیت به اصطلاح « جهادیون سربه کف  » و سربازان ۴۲ کشورجهان هنوزهم طالبان که دراوایل سرنگونی به دوهزار نمی رسیدند، یکباره گی به ده ها هزار تن رشد نموده، درحالیکه درطول ۱۵سال واندی هرروز خبر قتل وکشته شدن  ده ها طالب ازطریق تلویزیون و رادیو به سمع مردم رسانیده شده که این ارقام اگر جمعبندی گردد، هزارها تن طالب درافغانستان در لشکر شان به عوض آن که کم شود، اضافه شده است. هنوزهم به مانند دوران حاکمیت خویش  در دهات و قریه های کشور وجود داشته و حاکمیت قرون وسطایی خویش را تحکیم  ومنبسط کرده اند. به باور اگاهان سیاسی این همه رویکردهای سیاسی واقدام های اداری وقت ضایع کردن  و مصروف نگهداشتن اذهان مردم افغانستان وجهان می باشد. تا از این طریق بازی گران اصلی بتوانند، به مرور زمان نقش خود را دراین روند مهم جلوه داده وامتیازهای بیشتری برای سیادت وتسلط طالب  بدون هرنوع عقب نشینی بالای دولت افغانستان تحمیل نمایند. به غیراز آن  اگردولت افغانستان بخواهد که طالب را تحت انقیاد خود بیاورد، باید ازموضع قدرت و زور با آنها داخل معامله بُرد بُرد شود .طوری که تجربه تاریخ به ما می آموزاند که صلح به زاری وگدایی از موضع ضعیف بدست نمی آید ، بلکه به شکست مواجه می گردد ، این  خواست قانون طبیعت واجتماع هست . تا زمانی که پاکستان و امریکا صادقانه درجهت تحکیم  صلح عادلانه وانسانی به نفع دولت افغانستان عمل نکند ، کنار آمدن با طالب محال و ناممکن به نظر می رسد! همچنان برعلاه گزینه های فوق، تشنج منطقه وی وعدم امنیت درافغانستان به نفع سازمان های استخباراتی امریکا سی  ای ایی وانتلجنت سرویس انگلستان و ای اس ای پاکستان به خاطر کشت وتجارت مواد مخدره درافغانستان بالخصوص درولایت هلمند می باشد ؛ این دستگاه های استخباراتی ازدرک حاصلات مواد مخدره با حضورلشکر نظامی شان میلیاردها دالر نفع برده اند.

 طوریکه درپروگرام خبری، شبکه تلویزیون دولتی جمهوری فیدرال المان بنام « آ  اِر دی »  زیر عنوان :علت تداوم جنگ وخطر نیروهای ناتو درافغانستان  ، چنین گزارش شده است: « . درکنار کنفرانس افغانستان که برمحور ادامه روند تعهدات کشورهای عربی و امریکایی درافغانستان وحضور عساکر آنها می چرخد. حقایق دیگر درمورد علت اصلی حضور آنها درافغانستان نیز افشا گردید. نظربه گفته های « کوپ انلاین » ویک تعداد از رسانه های دیگر ارتش امریکا از تجارت کوکنار ومواد مخدر درافغانستان حمایت می کند. افغانستان با صادرات  ۹۲  فیصد ،مواد مخدر جهان، یکی از بزرگترین کشورهای تولید کننده مواد مخدره به شمار می رود. اکنون شواهد اشکار می سازد که امریکا با صراحت وظیفه گرفته است ،تا مزارع کوکنار را حفاظت نمایند. با این عمل شان می توانند تا نعمت میلیارد دالری مواد مخدره را حمایت و کنترول نمایند که ازاین تجارت « ام ۱۶ــ سی ای ایی ـ وال استریت"وسازمان های دیگراستفاده عظمی را می برند.نظر به راپور اداره با مواد مخدره سازمان ملل ،ب عد از حمله امریکا درافغانستان ازاغاز سال ۲۰۰۰ ترسایی تحت رهبری جورج بوش زرع کوکناردر افغانستان ۶۵۷  فیصد افزایش یافته است. یک دانشمند واقتصادان کانادایی بنام « خوسو دوفسکی» درسال ۲۰۰۷ نوشته بود برنامه تجارت مواد مخدره بنام هلال طلایی که توسط « سی ای ایی» در آغاز دهه هشتاد پلان گذاری گردیده بود تا کنون توسط سازمان های استخبارتی امریکا وانگلیس ونیروهای ناتو حمایت گردیده است.»

تازمانی که منافع مادی آنها دروجود طالبان وسایر گروهای تروریستی درافغانستان تامین است، به مشکل می توان گفت که صلح انسانی ، شرافتمندانه با حفظ ارزش های دموکراتیک علمی ، پذیریش قانون اساسی افغانستان وتامین حقوق شهروندی در افغانستان بوجود آید!

به گفته مارکس:« به هدف های شریف تنها با وسایل شریف می توان دست یافت .»

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۶۰۳

 

برقراری صلح در افغانستان از آرزو تا واقعیت

 

تا زمانی که افغانستان، به تدوین یک استراتیژی کلان و راهبردی درخصوص نحوه همکاری با کشورهای همسایه، منطقه و قدرت ‌های بین‌المللی نپردازد؛ و از سیاست نگاه به امروز به‌ جای راهبرد آینده‌ نگری استفاده کند، هیچ‌ گاه از دامی که سلطه‌ گران منطقه ‌ای و بین ‌المللی پهن کرده‌‌ اند، رهایی نخواهد یافت.(  احمد مرجانی ‌نژاد پژوهشگر ایرانی)

 

 

مرجانی ‌نژاد

حمله ارتش سرخ به افغانستان، آخرین جنگ بزرگ قرن بیستم بود که سبب ایجاد تحولات گسترده‌ای در جهان شد؛ همچنین نخستین جنگ تاثیرگذار قرن بیست ‌و یکم نیز با حمله امریکا به افغانستان رخ داد. در طول سال‌های جنگ، چهره‌های شاخصی در افغانستان حضور داشتند که در حوادث تروریستی سال های اخیر نقش به سزایی را بازی کردند؛ از جمله «خطاب » که در چچین جنگ‌های شدیدی را علیه نیروهای روسیه به راه انداخت و از یاران و هم‌ سنگران « مولوی جلال‌الدین حقانی » در خوست بود. « ابومصعب زرقاوی» ازهرات به عراق رفت. « ابوعمر بغدادی» و « ابوحمزه المهاجر» از جمله نخستین بنیان ‌گذاران داعش و نیز «عبدالحکیم بلحاج » که در لیبیا فعالیت می‌ کند، مدت‌ها در کابل حضور داشتند. در این راستا می ‌توان تصور کرد که جنگ کنونی در افغانستان، جنگ مافیای اطلاعاتی کشورهای خارجی در راستای کسب قدرت و سلطه، مهار ثروت مسلمانان و ازهمه‌ مهم ‌تر در راستای « اسلام‌هراسی » صورت می‌ گیرد. در محاسبات جنگ و صلح افغانستان، بازیگران جدید، متغیرهای جدید و خطرات بالا وجود دارد. ظهور داعش، جنگ قدرت در درون طالبان، افزایش جرم و جنایت و منطقه ‌ای‌ شدن جنگ، قوانین جنگ در داخل افغانستان و فراتر از آن را تغییر داده است. اینک ثبات و شکوفایی آسیای ‌مرکزی و جنوبی با ثبات و امنیت در افغانستان و برعکس، به هم گره خورده است.

چنانچه « طالبان » نخست برای مبارزه با ارتش سرخ و سپس ناامن‌ کردن افغانستان و منطقه از سوی انگلیسی‌ها طراحی و فعال شد؛ اما همکاری پاکستان، حمایت مالی اعراب به رهبری آل ‌سعود، مدیریت و هدایت امریکا، موجبات تحرک، گسترش، تداوم و فعالیت‌های گروه‌های طالبان و شورشی‌های افراطی را فراهم کرد. اینک نیز داعش به‌عنوان گروه فرامنطقه‏ ای و فراملی، هم در نقش تهدید کننده امنیت حکومت افغانستان و هم تهدید کننده جدی مشروعیت و قلمرو نفوذ گروه طالبان ظاهر شده است. شبکه القاعده با وجود تضعیف، اینک از تنش میان گروه طالبان و داعش سود می ‌برد و درصدد  سربازگیری مجدد در افغانستان است. امریکایی‌ها به بهانه مبارزه علیه تروریسم به افغانستان حمله کردند، اما در واقع باعث رشد تروریسم و گسترش مواد مخدر در افغانستان شدند. یکی از اشتباه ‌ترین سیاست‌ های واشنگتن در قبال طالبان، حمایت از محدود رهبران این گروه بود که بقای منافع خود را در حمایت از این افراد می‌ دید، درحالی ‌که گروه طالبان با رهبری چندین فرمانده محلی که همه قوی و بانفوذ هستند، اداره می ‌شود.

منطقه شاهد ظهور قدرت‌های جدید است و امریکا به‌ دنبال اعمال فشار بر این قدرت‌هاست، دراین‌ میان تداوم جنگ در افغانستان، یکی از اهرم‌های فشار امریکا بر این قدرت‌ های نوظهور است. تحولات سال جاری امریکا و کشورهای منطقه را متقاعد کرد که با فشار بر پاکستان زمینه گفت ‌وگوهای صلح فراهم شود.
تجارب 14 سال گذشته نشان داد که حضور نیروهای خارجی در افغانستان، مانع اصلی برای تحقق صلح است. حفظ طالبان و تداوم جنگ، ضمن تامین منافع غرب و پاکستان به ‌مثابه ابزاری برای مهار رقبای داخلی، مردم افغانستان را به ناگزیری مفرط می‌ کشاند؛ همان راهی که منجر به تشکیل دولت وحدت ملی شد. اما حکومت وحدت ملی نیز تعریف واحدی از صلح در افغانستان ندارد و درمجموع از طالبان می ‌خواهند که سلاح‌ های خود را بر زمین بگذارند، اما این درخواست را معمولا طرف شکست‌ خورده  می‌ پذیرد حال آنکه طالبان خود را پیروز میدان جنگ می ‌دانند و معتقدند که امریکا و چندین کشور دیگر را در افغانستان شکست داده‌اند. پایان اشغال افغانستان توسط نیروهای خارجی به ‌ویژه امریکایی، لغو تمام قراردادهای امنیتی افغانستان با کشورهای خارجی، اعلام پایان جنگ و برقراری دولت‌ اسلامی، از مطالبات قبلی طالبان جهت مذاکره بود. اما شروط  و مطالبات جدید طالبان افغانستان به ‌ویژه بعد از چهار نشست نماینده گان کشور‌های امریکا، چین، پاکستان، افغانستان در اسلام ‌آباد،  کابل و ژنیو، مذاکره مستقیم با واشنگتن به‌ جای  کابل و تسلط کامل بر هلمند است.
تامین و حفظ منافع ملی افغانستان، حمایت از سازوکارهای قانونی ایجاد شده و برقراری امنیت، ممانعت از احیای افراط ‌گرا‌یی، مقابله با تولید و ترانزیت مواد مخدر، اگرچه مسایلی تنش‌ زا هستند، اما قابل مذاکره نیز به شمار می‌ روند. در شرایط و موقعیت جاری، لزوم حمایت دولت وحدت ملی و نیز کشورهای همسایه از گروه‌های جهادی افغانستان در تداوم مبارزه یا معامله صلح با طالبان، تا حدی خواهد توانست مانع حضور قدرت‌های بزرگ در افغانستان شود.
مذاکرات صلح بین دولت وحدت ملی با طالبان می‌ تواند به تفکیک و مشخص‌ شدن گروه‌های صلح‌ طلب و مخالف صلح، شکل‌ گیری اعتماد میان مسئولان دو کشور و همکاری‌های جدی برای همگرایی منطقه‏ ای منجر شود. همچنین اگر نمایندگان امریکا، چین و نیز سازمان ملل‌ متحد به‌عنوان ناظر مذاکرات و بازرس تصمیمات متخذه، نقشی فعال برعهده بگیرند، امید به برقراری صلح افزایش خواهد یافت.
اکنون به نظر می‌رسد که « ملااختر منصور »، رهبر طالبان، بهترین شانس افغانستان در بیش از یک دهه گذشته برای دستیابی به توافق است. او یک پراگماتیست است که به‌ عنوان وزیر حمل ‌ونقل هوایی طالبان، کمونیست‌ها را برای فعال   ناوگان هواپیمایی استخدام کرد و گفته است که امکان دارد نظام دموکراتیک در افغانستان را بپذیرد. البته تغییر برخی مواضع و ادعاها از سوی سیاست خارجی افغانستان یا اعمال فشارهای بین‌المللی به ‌ویژه از سوی امریکا بر پاکستان و عربستان، جهت عدم حمایت از گروه‌های رادیکال و تروریستی می‌ تواند تا حدی به تقلیل تنش‌ها منجر شود. مسلما تا زمانی که افغانستان، به تدوین یک استراتیژی کلان و راهبردی درخصوص نحوه همکاری با کشورهای همسایه، منطقه و قدرت‌های بین‌المللی نپردازد و از سیاست نگاه به امروز به‌جای راهبرد آینده‌ نگری استفاده کند، هیچ‌ گاه از دامی که سلطه‌ گران منطقه ‌ای و بین ‌المللی پهن کرده‌‌ اند، رهایی نخواهد یافت.
واقعیت این است که برقراری امنیت و ثبات در افغانستان نه ‌تنها برای مردم این کشور نیازی اساسی تلقی می‌شود، بلکه تأثیر مستقیمی بر شرایط کشورهای همسایه نیز داشته و دستاوردی جمعی محسوب می ‌شود، اما به نظر می ‌رسد این مهم نمی ‌تواند از درون تعارضات جاری که میان طرف‌های مختلف داخلی و کشور‌های خارجی وجود دارد، به این آسانی و زودهنگام حاصل شود. اما به‌ لحاظ همه مسایل راهبردی جیوپولیتیکی، هیچ قدرت یا کشوری نمی‌ تواند با تسلط بر افغانستان یا تحت فشار قراردادن حکومت افغانستان ساختار امنیتی منطقه را تغییر دهد و خواسته‌ هایش را بر مردم مسلمان افغانستان دیکته و تحمیل کند./  روزنامه شرق

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۱۰۳

 

باید به این ننگ پایان دهیم !

« در آیوا یک انقلاب سیاسی آغاز شده ؛ این انقلاب به این معنی است که اگر میلیون‌ها نفر متحد شوند ، از جمله همه کسانی که دچار یاس و سرخورده گی شده‌ اند زیرا از آنچه که در واشنگتن  رخ می ‌دهد ناراحت و دلسرد اند، و از جمله جوانانی که تا اکنون در روند سیاسی کشور شرکت نداشته ‌اند اگر همه آنها به صحنه سیاست روکنند، یعنی اگر پیر و جوان و کارگران بپاخیزند و با صدای بلند و صریح فریاد زنند:  « دیگر بس است!» و دولت کشور بزرگ ما در قبال همه شهروندان مسوولیت دارد و نه تنها در مقابل یک مشت میلیاردر، در آن صورت خواهیم توانست این کشور را واقعاً تغییر دهیم. »  برنی ساندرز 


بیانیه برنی ساندرز  نامزد پست ریاست جهموری امریکا شب قبل از انتخابات مرحله‌ ای در ایالت آیوا

« آیوا ؛ سپاسگذارم !  

وقتی که ما ۹ ماه پیش به این ایالت زیبا آمدیم، هنوز یک سازمان سیاسی نبودیم و پولی در اختیارمان نبود و هیچ‌ کس ما را نمی شناخت. با این حال ما دست به نبرد با سازمان‌ های پر قدرت در ایالات متحده زدیم. و امشب این‌ طور به نظر می ‌رسد که آرای ما (با هیلاری کلینتون) تقریباً یکی است. من معشوف و هیجان زده این واقعیتم که میلیون‌ها نفر در سراسر کشور به عنوان امدادگر داوطلب خود را در خدمت سازو کار ما قرار داده‌اند. ۳٫۵ میلیون نفر به طور انفرادی و به طور متوسط به حجم ۲۷ دلار کمک مالی در اختیار ما نهاده‌اند!

ما در خدمت به منافع طبقه میلیاردرها، وال استریت و یا کنسرن های امریکایی نیستیم و ما پول آنها را نمی‌ خواهیم !

ما در آیوا اینقدر موفق بودیم و در نیوهمشایر و ایالات دیگر نیز به همین اندازه موفق خواهیم بود، زیرا که خلق امریکا  دست رد به سینه اقتصاد فاسد می‌ زند. این منصفانه نیست که ده درصد بالایی جامعه به اندازه ۹۰ درصد شهروندان پایینی ثروت داشته باشد.

منصفانه نیست که ۲۰ نفر از غنی ‌ترین مردم این سرزمین بیش از نیمه پایینی جامعه روی هم ثروت داشته باشد.

آیا برای یک ایده‌ رادیکال آماده گی دارید؟ این ایده می‌ گوید: ما اقتصادی برپا خواهیم کرد که در خدمت خانواده‌های کارگران و نه در خدمت میلیاردرها باشد!

چون میلیون‌ها نفر با درآمدهای بخور و نمیر زنده گی می ‌کنند، ما حداقل دستمزد را به ۱۵ دلار افزایش خواهیم داد. هیچکس اجازه ندارد به خاطر تعلیم و تربیت خوب بدهکار شود. به این خاطر ما شهریه دانشگاه‌ها و مدارس دولتی  را از سال ۲۰۱۶ لغو خواهیم کرد. برای تامین مالی این پروژه ما روی معاملات سوداگرانه وال ‌استریت مالیات وضع خواهیم نمود. حرص و آز، بی ‌فکری و اقدامات غیرقانونی وال استریت این اقتصاد را به زانو درآورد. خلق امریکا وال‌استریت را نجات داد. اکنون نوبت وال استریت است تا به کمک قشر متوسط بیاید.

وقتی که ازتغییرات در ایالات متحده امریکا سخن می‌گوییم، باید به این ننگ پایان دهیم که تعداد زندانیان در زندان‌های کشورما  نسبت به کشورهای دیگر جهان بیشتر است و تعداد زندانیان آفروـ امریکایی و اسپانیایی (مهاجرین امریکای لاتین که دریالات متحده امریکا بنام اسپانیولی ها یاد می شوند ـ بامداد ) نیز نسبت به سفید پوستان بسیار بالا است.  به این خاطر به جای زندانی کردن آنها، ما اشتغال ‌زایی و امکانات تعلیم حرفه‌ ای برای کودکان خود به وجود خواهیم آورد.

من دراین دنیا با دانشمندان زیادی گفت و گو کردم. نیازی به بحث و گفت وگوی بیشتر نیست: تغییر شرایط اقلیمی یک واقعیت است. لذا ما این مسوولیت اخلاقی را به عهده داریم که با کلیه کشورهای جهان همکاری کنیم ؛ و سیستم انرژی خود را تغییر دهیم. ترک مواد سوختی فسیلی، تولید انرژی پایدار.

وقتی که هرکشور بزرگ جهان حق داشتن تامین بهداشتی و درمانی شهروندان خود را به رسمیت می ‌شناسد، این امر باید درایالات متحده امریکا نیز حق باشد و نه امتیاز !

می‌ خواهم سخنان خود را با بیان مطلبی به پایان رسانم که شما از هیچ ‌یک از دیگر نامزدهای ریاست جمهوری نخواهید شنید:

هیچ رییس جمهوری، همین‌ طور برنی ساندرز و یا هرکس دیگری نمی ‌تواند این تغییرات را که حق خانواده‌ های کارگران و حق قشر متوسط  جامعه، حق کودکان و سالمندان ماست به وجود آورد. هیچ رییس جمهوری نمی‌ تواند، زیرا که وال‌ استریت و کنسرن‌های امریکایی به اندازه ایی قوی هستند، که یک رییس جمهور به تنهایی قادر به انجام این‌کار نخواهد بود. لذا امروز در آیوا یک انقلاب سیاسی آغاز شده؛  این انقلاب به این معنی است که اگر میلیون‌ها نفر متحد شوند ، از جمله همه کسانی که دچار یاس و سرخورده گی شده‌ اند زیرا از آنچه که در واشنگتن  رخ می ‌دهد ناراحت و دلسرد اند، و از جمله جوانانی که تا اکنون در روند سیاسی کشور شرکت نداشته ‌اند اگر همه آنها به صحنه سیاست روکنند، یعنی اگر پیر و جوان و کارگران بپاخیزند و با صدای بلند و صریح فریاد زنند:  « دیگر بس است!» و دولت کشور بزرگ ما در قبال همه شهروندان مسوولیت دارد و نه تنها در مقابل یک مشت میلیاردر، در آن صورت خواهیم توانست این کشور را واقعاً تغییر دهیم.  »/ یونگه ولت

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۲۷۰۲

 

اظهارات وزیر خارجه یا نجوا های یک ملا بچه؟

 

 

سلیمان کبیر نوری

اظهارات آقای صلاح الدین ربانی به تاریخ ۲۳ فبروری ۲۰۱۶  در نشست چار جانبه  صلح پاکستانی – طالبی و یا اختراع انگلیسی: « انسجام و خلط تروریزم با صلح» من را واداشت تا چند سطری بنویسم.

دراینجا می خوانید:

- نابخرد ترین و یا اجیر ترین وزیر خارجه !

- یک نمایش روانشناسانه ی استخباراتی

- افغانستان امپراتوری تریاک

- تلاش برای یک تفاهم منطقه وی- بین المللی ( ۱ +  ۶ )

 

نابخرد ترین یا اجیر ترین وزیر خارجه!

 

 من تصور می کردم که تنها برادر جلالتماب آقای صلاح الدین ربانی یعنی جناب جلال الدین ربانی مشکل دارد. اما جنابان یا هر دو مشکل دارند و یا برادر بزرگتر به قول نویسنده ی کتاب معروف کمیته سه صد آقای جان کولمن، بالای انگشتانی چرخانده می شود.
نشست به اصطلاح چار جانبه ( امریکا، پاکستان، چین و افغانستان) بتاریخ  بیست و سه فبروری در شهر کابل شروع به کار کرد. تا مگر بر دریا های  خون های ریخته شده توسط طالبان  وحشی مزدور پاغنده ها ی سفید بپاشاند  و سیما های جانیان تعمیل کننده پروژه انگلیسی قرن در کشور ما را دیگر سان بنمایاند.

معلوم است که مهندسی این همایش ها را پاکستان با نسخه ی خالق خود یعنی انگلیس به عهده دارد. بدیهی است که این راهکار بر ضد منافع و ارزش های ملی مردم افغانستان است.

درین میان  دیده می شود که حکومت مزدور افغانستان نقش کتلیست را درین برنامه متعهد شده است.

الان همه مردم ما می دانند که طالب پروژه انگلیس است.

 کانون توطیه های جهانی با تصور اینکه، آوردن طالب در سیستم سیاسی کشور به معنای حاکمیت مجدد انگلیس و الیگارشی اقتصادی- مالی جهان، درین سرزمین و در منطقه است و بعد از تحقق آن مزدوران عربی و پاکستانی هم از مزایای آن دانه خواهند چید؛ این ترفند ها را ساز کرده اند. اما این کانون سخت مجرب  و کارکشته ی تاریخی؛ امروزه سخت به خطا رفته است.

اکنون بدون قدرت های حی و حاضر و هوشیار و پرتوان منطقوی هرگونه پلان و برنامه ای محکوم به شکست است. چونانیکه  حوادث سوریه نشان داد.

مگر من اینجا به این ابعاد مسایل زباد نمی پیچم.

درهمایش چهارجانبه ۲۳ فبروری کابل توجه  من را بیانیه ی جناب  صلاح الدین ربانی وزیر امور خارجه کشور سخت به خود معطوف ساخت.  این جوان یا بی نهایت احمقانه  و یا هم دستوری در اولین سطور بیانیه  خویش اقتدا به ملاهای دوطرف مرز نموده از اوشان طالب کمک شد. گویا موصوف ثابت ساخت که اصلا یک ملابچه بوده و ازعلم سیاست و دیپلوماسی کاملا بی خبر استِ و یا اینکه چون نشنلیتی انگلیسی دارد ؛ نسخه کشور متبوع خویش را با هر آبرو ریزی باید عملی کند.

من منحیث شاگرد مکتب دیپلوماسی می بینم که ؛ اظهارات این آقا از نام و نشان وزارت امور خارجه کشورم افغانستان سخت شوم و سخیف و احمقانه است و به ویژه امیدواری و تقاضای ایشان برای حل چنین بحران ومعضله  پیچیده و جدی ی بین المللی از ملا های سنگواره شده در رسوبات قرون عتیقه ؛ سخت کمیک، کودکانه و ساده لوحانه می باشد که من از آن سخت خجل و شرمنده شدم.

درست است که بدتر از این، سایر اشتراک کننده گان یعنی دیپلومات ها و سیاسیون جوانب نشست، مردم کشورما را با همچو رویکرد سخت خوار و ذلیل و بیچاره  گرفته اند. مگر این ها فقر دانش سیاسی و دیپلوماسی مدیر و گرداننده سیاست خارجی  کشورما را توجیه نمی کند.

مراجعه به ملا های دو طرف « دیورند » کار علی الحساب هر دلال نیست. غربی ها با داشتن رهبران مزدور و جاسوس اسلامی و عربی  و عجمی در کف دست، از اسلام برای اهداف خود سود می برند. علمای به اصطلاح افغانستان و پاکستان که اکثریت مطلق شان مغز شویی شده و پرورش یافته مدرسه های خاص اند و با هزاران پیوند به مراکز جاسوسی بستگی دارند؛ هرانچه بادار بخواهد، همان کنند. این گونه نسخه های استخباراتی برای سرکوبی نیروهای وطنپرست و داد خواه افغانستان و پاکستان و برای به غل و زنجیر کشانیدن مردمان و ملت های مان علت وجودی دارند، چنانکه طالبان و داعشیان و القاعده و سرغنه های صد ها گروه بندی وحشی و خونریز و تبهکار ؛ ادامه همین ها بوده اند و هستند و خواهند بود. دراین صورت بدون کوچک ترین تحلیل و مقدمه و ممیزه؛ دست تگدی دراز کردن به آنان آنهم از مقام سیاسی و دیپلوماتیک وزارت خارجه و از ستیژ باصطلاح نشست بین المللی چه بلاهتی است؟  

این هم شما و این هم بیانیه ی ملا بچه  در منصب وزارت خارجه افغانستان:

برای بازدید گزارش از بیانیه آقای ربانی، لطف نموده بالای عنوان زیر کلیک نمایید!

ربانی: امید هرچه زودتر علمای افغانستان و پاکستان برای آوردن صلح تبلیغ کنند

یک نمایش روانشناسانه ی استخباراتی

 

طالبان بومی با سر و صورت و لباس مرغوبتر برای اغفال

اذهان عامه جهانی، یک نمایش روانشناسانه استخباراتی است.

 

در مطابقت با ده ها سند و مدرک:

- طالبان پروژه انگلیسی است (۱). امریکا آن را مدیریت کرد، کشورهای عربی آن را تمویل و پاکستان آن را تحقق بخشید.

- بریتانیای بزرگ در سال ۱۹۱۹ برای اولین بار طعم شکست ننگین و تاریخی را از جانب افغان ها چشید. شکست کشوراستعماری بریتانیای کبیر به وسیله مردم شجاع افغانستان، منجر به از هم پاشی افتخارات کشوری شد که آفتاب در سرزمین های مستعمراتی آن غروب نمی کرد؛ لکه ننگ سیاه را بر تاریخ آن کشوراستعماری بزرگ رقم زد.

امروز انگلیس با لباس و زبان، فرهنگ و مذهب خودمان ( در لباس طالب و داعش) در پیشاپیش آن با ملا های اجیرشده برای انتقام گیری شکست های تلخ  تاریخی خود باز برگشته است.

رسانه های غربی و سخن پراگنی های اجیر داخلی همه در خدمت اند. روی میز های همه سناریوی پیش روی طالب و داعش با تبانی حاکمیت مزدور و دست نشانده قرار دارد.

مردم!

جوانان وطن!

بیدار و هوشیار باشید!

نگذارید که در قرن بیست و یک شما را روبای پیر با انتقامجویی به اسارت کشیده، باز به غارتگری و تاراج افغانستان بپردازند. و کشور مان را پایگاه فتنه تروریزم و تجاوز به سایر کشور ها سازند.

متحد و یک پارچه؛ آماده ی مبارزه برای دفاع از وطن و ناموس!

بر ضد استعمار نو و بر ضد سربازان  طالب و داعش آن متحد و یک پارچه باشید!

در ویدیوی زیر طالبان بومی با سر و صورت و لباس مرغوبتر برای اغفال شما و عامه جهانیان، یک نمایش روانشناسانه ی استخباراتی راه انداخته اند.

https://www.facebook.com/913271128780527/videos/915776338530006/

افغانستان امپراتوری تریاک

 اصل خبر: انگلیس و امریکا به هلمند نیروهای تازه نفس فرستادند. هلمند بزرگترین مرکز تولید مواد مخدر جهان است.۲

چرا با ورود نیروهای امریکایی و انگلیسی؛ ولسوالی های نوزاد و موسی قلعه سقوط کرد؟

اما هردوکشور  ده ها چند این کمیت  نیرو  را پیش ازان نداشته اند؟

افغانستان بزرگترین مولد مواد مخدر در جهان است.۳

هلمند و قندهار بیشتر از پنجاه فیصد مواد مخدر افغانستان یعنی قریب پنجاه فیصد مواد مخدر جهان را تولید می کنند.

تراکم بیشتر نیرو های سنگین نظامی خارجی به ویژه انگلیسی و امریکایی در هلمند و قندهارپس از  سال ۲۰۰۱ به همین دو ولایت زرخیز از بابت استحصال مواد مخدر بوده است. برای تسلط بیشتر بر مواد مخدر و کشتزار کوکنار، اولین معاملات انگلیس با طالبان تروریست در ولسوالی موسی قلعه * ولایت هلمند برملا شده است.

بسیار بسیار جالب است که انگلیس خود مدیریت مبارزه بر ضد مواد مخدر در افغانستان را طی سالیان متمادی به عهده داشته است. به قول مردمان محل که نمی خواهند خود را به معرفی گیرند، حتی رادیو های خارجی در هلمند به زبان پشتو پروگرام های ویژه را برای بالا بردن کیفیت تولید تریاک نیز پخش می کرده اند.

در افغانستان جنگ، جنگ مواد مخدر است!

هلمند ؛ منطقه کشش و جاذبه برای انگلیس و امریکا به خاطری نیز هست که در پهلوی تولید مواد مخدر؛ ذخایر زیرزمینی لیتیوم و یورانیوم آن اهمیت دارد. چنانچه در زمان حاکمیت طالبان گفته میشد که روزانه ده ها و صد ها لاری ازین  معادن به پاکستان انتقال میشد. با آمدن غربی ها در کشور، رسانه های افغانستان انتقال این مواد را به میدان های هوایی قندهار و بگرام نیز گزارش داده اند.۴

حفاظت از کشتزار های کوکنار طی یکنیم دهه، بدون سرمایه گذاری، سود ده ها  چه که صد ها ملیارد دالری به بار آورده است! هم خرما و هم ثواب ( هم خودشان فربه شده اند  و هم تروریزم تغذیه شده است.)

بیشتر از سه ملیون جوان کشور مان به  مواد مخدر معتاد شده اند.( پیشقراولان و آینده سازان پُر انرژی کشور) این روند سازمانیافته کماکان ادامه دارد.

فرستادن نیرو به هلمند برای چه و به معنی چه؟

تروریزم طالبانی و داعشی در افغانستان یک تیاتر مضحک بربریت برای اهداف رذیلانه و ددمنشانه استرا جیو پولیتیک امپریالیزم است و بس. طوریکه این سناریو بیشتر از چار دهه تا هنوز هم ادامه دارد. 5

مراکز عملیاتی تروریستی گروهک های طالبان- داعش در کویته و پیشاور پاکستان قرار دارند.

ای شما منادیان و مدافعین دموکراسی و حقوق بشر!

 شما نیروهای مدعی مبارزه بر  ضد گروهک های تروریستی!

نیرو به کویته و پیشاور بفرستید؛ نه به هلمند!

مراکز عملیاتی این تیاتر طالب و داعش و تروریزم در کویته و پیشاور پاکستان است نه در هلمند!

آدرس دقیق؛ لابراتوار های سازمان جاسوسی آی ایس آی میباشد!

 

 تلاش برای یک تفاهم منطقه وی- بین المللی (۱ + ۶)

نشست های چهار جانبه ( امریکا، چین، پاکستان و افغانستان) به اصطلاح برای تامین صلح، سخت قهقرایی و مضحک است.

جناب وحیدوحیدالله کارمند ارشد سازمان ملل متحد در امور منازعات منطقه وی که پیوسته سخت و جدی، مطالب کشور را پیگیری می کنند، به قول خود ایشان که از امکانات خوبی در دسترسی به اطلاعات در مورد کشور ها برخوردار اند، " درکشور مان ۹  گروپ طالب وجود دارد.".

 حالا پرسش اینجاست که؛ این چهار کشور چه می خواهند؟

با کدامیک  از این ۹ گروپ طالب  می خواهند  به اصطلاح باب مذاکره را باز نموده وبلاخره امنیت را تامین کنند؟

بدون شک مذاکرات فقط با یکی ازین  گروپ های طالب به نام همایش چارجانبه در جریان است. اگر  واقعاً این همایش های بی مفهوم و اغواکننده، واقعاً به ملحوظی جریان  دارد. اما کنش ۸ گروپ دیگر که شاید از هشت کشور دیگر نمایندگی کنند؛ و واکنش هشت کشور دیگر چه خواهد بود؟  بدون شک ادامه ی جنگ های فرسایشی است و خونریزی.

 خالق اصلی طالب  می بیند که ۸  تا ۹ خدای طالب دیگر ظهور کرده است. این برای خدای اصلی  طالبان سخت شاک دهنده و مهیج است.

 فراموش نکنیم! وقتی ۲۳ تن از اتباع کشور کوریای جنوبی  به دست طالبان اسیر شدند؛ طالبان دوتن آنان را گردن زدند، ولی بعد از چندی ۲۱ تن دیگر آزاد شدند. بعد از رهایی ۲۱ تن از اتباع کوریای جنوبی، معاون وزارت امور خارجه ی آن کشور به ماسکو سفر کرد تا از وزارت خارجه ی روسیه به خاطر رهایی این بیست و یک تن ابراز سپاس نماید. آیا عجیب نمی نماید؟

حالا  که نشست چهار جانبه ( امریکا، چین ، پاکستان و افغانستان)  راه انداخته شده است؛  بر مبنای منطق سیاست بدون شرکت ایران و هند و روسیه، این نشست  کاملا بی معنا و بازی بیهوده است

هموطنان!

بدون شرکت کشور های همسایه و به ویژه هند، ایران و روسیه، هر آن نشستی زیر نام راهکار صلح برای افغانستان، هیچ و پوچ و بی معنا است.

باید برای یک تفاهم منطقوی و جهانی بخاطر حل و فصل اوضاع کشور تلاش کرد. با یکه تازی و یکجانبه کاری نمیتوان به ادامه جنگ و خونریزی در کشور نقطه ی پایان نهاد. و نه با کرنش به پای ملا های انگریزی و پاکستانی و عربی.

رادیوی بی بی سی، رادیو آزادی، دویچ وله آلمان، فردا، العربیه، الجزیره همه و همه دراختیار خالق پروژه طالبان قرار داشته و سناریو برای پیروزی و پیشروی طالب و داعش و القاعد روی میز های شان، برای تبلیغات قرار داده شده است.

به اغوا های این آواهای شیطانی فریفته نشوید!

           ***

 

۱ـ   طالب پروژه انگلیس است

http://homayun.org/?p=63006

افغان نیوز - امريكا و انگليس مغز متفكر تاسيس گروه هاي ...

Britain's Taliban Helpers :: The Investigative Project on ...

https://www.wsws.org/en/articles/2015/09/07/libr-s07.html

۲-

http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/11/23/998621/

۳ ـ  ورود نیرو های انگلیس به هلمند و سقوط دو ولسوالی! چرا؟‎

۴-

http://mines.pajhwok.com/dr/content/%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%8A%D9%85-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AC-%D9%85%D9%89-%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%9F

۵- http://homayun.org/?p=63682

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳ /۱۶ ـ ۲۹۰۲

 

چگونگی پشتیبانی ترکیه از جهادیست ها

روسیه با ارسال پرونده اطلاعاتی به شورای امنیت درباب پشتیبانی ترکیه از جهادیست ها ، سرنوشت این کشور را زیر علامت سوال برد. در این پرونده بیش از ده مورد اتهام  به سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه  (MIT) مطرح شده است. مشکل این است که هر یک ازعملیات نام برده به عملیات دیگری راه می برد که همین عاملان با همکاری ایالات متحده یا هم پیمانانش علیه روسیه به اجرا گذاشته اند. به این اطلاعات گزارشات دیگری را باید اضافه کنیم که مرتبط است به مناسبات شخصی رییس جمهور اردوغان با بانکدار القاعده و نقش پسرش در مورد نفت دزدیده شده توسط داعش.

 

تی یری میسان 

روسیه گزارشی درباره فعالیت های ترکیه به نفع مجاهدینی که درسوریه دست به عملیات می زنند را به اعضای شورای امنیت در سازمان ملل متحد تحویل داد (1). این پرونده از ده موردی یاد می کند که هر یک از آنها ناقض یک یا چند مورد از منشور شورای امنیت سازمان ملل متحد است.

با چنین کاری، روسیه شورای امنیت  و در پی آن چندین سازمان میان دولتی دیگر را در مقابل مسوولیت های شان قرار می دهد. از دیدگاه حقوقی، شورای امنیت  سازمان ملل متحد باید مدارک مرتبط به اتهامات را درخواست کند و سپس از ترکیه توضیح بخواهد. در صورتی که خطای ترکیه به اثبات رسد، مشمول فصل هفتم منشور خواهد شد و شورا باید برای مجازات این کشور تصمیم بگیرد، یعنی با اعمال زور. از سوی دیگر، سازمان پیمان اتلانتیک شمالی  ، ناتو و سازمان همکاری اسلامی باید کشور خطا کار را از صفوف خود شان اخراج کنند، و اتحادیه اروپا نیز باید گفت و گوهای مرتبط به الحاق ترکیه را متوقف سازند.

با وجود این، خوانش دقیق گزارش اطلاعاتی روسیه نشان می دهد که اتهامات مطرح شده می تواند به گشایش پرونده های دیگری بیانجامد ؛ و قدرت های دیگری را نیز در مظان اتهام قرار دهد. به شکلی که ممکن است رسماً درباره این گزارش گفت و گو نکنند ولی درپشت درهای بسته درباره سرنوشت آینده ترکیه تصمیم بگیرند.

در مورد مهدی الهراتی

مهدی الهراتی در سال ۱۹۷۳ در لیبیا متولد شد و سپس به ایرلند مهاجرت کرد و در آنجا تشکیل خانواده داد. در ماه می ۲۰۰۱ جز مسافران کشتی فرماندهی ماوی مرمره « Mavi Marmara  ناوگان آزادی» بود، یعنی کاروانی که توسط بنیاد کمک های بشردوستانه سازمان غیردولتی ترکیه برای ارسال کمک های بشر دوستانه به غزه سازماندهی شده بود.

کشتی ها دردریا مورد حمله ارتش اسراییل قرار گرفت و سپس موجب جنجال بین المللی شد. مسافران توسط ارتش دفاعی اسراییل بازداشت شدند و سپس آنها را به اسراییل بردند و سرانجام آزاد شدند.( 2 )  رجب طیب اردوغان نخست وزیر وقت بود و برای پشتیبانی از افرادی که در این رویداد جراحت دیده بودند به بیمارستان رفت. کابینه او عکسی را منتشر کرد که در آن یکی از افراد جراحت دیده را می بینیم که اردوغان را مانند پدرش می بوسد. این فرد بستری، ترک و ایرلندی، ال مهدی الحمید الحمیدی در واقع مهدی الهراتی لیبیایی ایرلندی است.

در جون ۲۰۱۱  خانه او در راسکیل Rathkeale  در ایرلند مورد سرقت قرار گرفت. همسر او فاطمه النجار به پولیس اطلاع داد که سارقین جواهرات گرانبهای لیبیایی و مصری، به علاوه ۲۰۰۰۰۰  ایرو اسکناس ۵۰۰  ایرویی را به سرقت برده اند. مهدی الهراتی  در تماس تلفنی با پولیس تایید می کند که از سوی مقامات قطر، فرانسه و ایالات متحده این مبلغ را از سازمان سیا برای یاری رساندن به سرنگونی معمر قذافی دریافت کرده بوده است.( 3) وقتی مقامات لیبیا به این موضوع پرداختند، گفته های اولیه اش را پس گرفت(4).

در جون و اگست ۲۰۱۱  او فرماندهی بریگاد ترابلس را به عهده داشت که برادر همسرش حسام النجار عضو آن بود، یک گروه از القاعده به هدایت لژنرهای فرانسوی، از سوی ناتو وظیف داشت تا  هوتل ریکسوس را تصرف کنند (5). این هوتل رسماً مرکز رسانه های بین المللی است ولی متفقین از سوی سازنده ساختمان از اهالی ترکیه مطلع شده بودند که ساختمان دارای یک زیرزمینی است که به بیرون راه دارد و اعضای خانواده قذافی و مسوولان جمهوری در آنجا پناه گرفته اند. طی چند روز او و سربازانش به کمک فرانسوی ها علیه سربازان خمیس قذافی جنگیدند (6).

در سپتامبر ۲۰۱۱  ناتو او را به عنوان معاون عبدالحکیم بلحاج رییس تاریخی القاعده برگزید که به « فرماندار نظامی ترابلس»  ارتقا یافته بود. در۱۱  اکتوبر به بهانه اختلاف با بلحاج استعفا داد (7).

با وجود این، در نوامبر ۲۰۱۱  ترسایی در کنار عبدالحکیم بلحاج فرماندهی یک گروه ۶۰۰  تا ۱۵۰۰ نفری از جهادیست ها القاعده در لیبیا را به عهده گرفت (در گذشته گروه اسلامی مبارزان لیبی نامیده می شد) و آنها را به عنوان پناهنده به مسوولیت یان مارتین Ian Martin دبیر کل قدیمی شرکت فابیان  و عفو بین الملل که به عنوان نماینده ویژه بان کی مون برگزیده شده بود از طریق دریا به ترکیه منتقل کرد.

پس از رسیدن به ترکیه، جهادیست ها با اسکورت سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه به وسیله بس ها به سوریه منتقل می شوند. جهادیست ها در جبال الزاویه خیمه می زنند؛ و در آنجا به حساب فرانسه ارتش آزاد سوریه را ایجاد می کنند.

طی نزدیک به دو ماه عبدالحکیم بلحاج و مهدی الهراتی روزنامه نگاران غربی را که از ترکیه آمده بودند و رویدادها را پوشش می دادند در محلی که به « دهکده پوتمکین » (8) تبدیل کرده بودند استقبال به عمل می آوردند. کابینه نخست وزیر اردوغان روزنامه نگاران را از طریق رابط هایی با موتورسایکل به جبل الزاویه منتقل می کردند. روزنامه نگاران درآنجا به چشم خودشان می توانستند جمعیت هزاران نفری را ببینند که « برای دموکراسی و علیه بشار اسد دیکتاتور» تظاهرات می کردند. رسانه های غربی که متقاعد شده بودند، نتیجه گرفتند که در اینجا حتماً انقلابی در شرف تکوین است، تا این که یک روزنامه نگار اسپانوی روزنامه ABC  به نام دانیل ایریارت Daniel Iriarte پی می برد که اکثر این تظاهر کننده گان اهل سوریه نیستند و روسای لیبیایی آنها یعنی عبدالحکیم بلحاج و مهدی الهراتی را شناسایی می کند(9). بگذریم، نمایش تیپ بازهای شام (به عربی : لوا صقور الشام) موثر واقع شد. اسطوره ارتش آزاد سوریه با ترکیب « فراری های ارتش عرب سوریه » به منصه ظهور رسید  و روزنامه نگارانی که آن را به اسطوره تبدیل کرده بودند هرگز به گول خورده گی خود اعتراف نخواهند کرد.

در سپتمبر ۲۰۱۲  ترسایی مهدی الهراتی به بهانه پزشکی به لیبیا بازمی گردد، ولی پیش از رفتن به همکاری یازنه اش  گروه جهاد طلبی تازه ای را به نام گردان امت بنیانگذاری می کنند (10).

در مارچ سال ۲۰۱۴  ترسایی  مهدی الهراتی گروه تازه ای از جهادیست ها را در به مقصد ترکیه از راه دریا همراهی می کند. بر اساس پرونده اطلاعاتی روسیه، او تحت سرپرستی مرد شماره دو رژیم  هاکان فیدان رییس سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه قرار می گیرد که به تازه گی مسوولیت های رسمی خود را به عهده گرفته بود. آنها از طریق پست مرزی برزای Barsai به داعش پیوستند. این تصمیم پس از گردهمآیی در واشنگتن گرفته شد که توسط مشاور امنیت ملی سوزان رایس سازماندهی شده بود. در این گردهمآیی روسای سازمان های مخفی خلیج و ترکیه شرکت داشتند که می بایستی ادامه جنگ علیه سوریه به آنها واگذار شود، بی آن که نیازی به استفاده از القاعده و داعش داشته باشند (11).

در اگست ۲۰۱۴ ترسایی  مهدی الهراتی به پشتیبانی قطر، سودان و ترکیه برای کسب مقام شهردار ترابلس « برگزیده » شد. او به دولت ترابلس بسته گی دارد که تحت سیطره اخوان المسلمین است و دولت طبرق را که از سوی مصر و اتحادیه امارات عربی پشتیبانی می شود به رسمیت نمی شناسد.

سیر تحولی مهدی الهراتی مناسبات بین القاعده در لیبیا ، ارتش آزاد سوریه، داعش و اخوان المسلمین را نشان می دهد و در نتیجه تمام پیکره نظریه انقلاب دموکراتیک درسوریه را دچار ریزش قطعی می سازد. این سیر تحولی در عین حال نشان می دهد که این شبکه از پشتیبانی ایالات متحده، فرانسه و ترکیه برخوردار بوده است.

انتقال مبارازن داعش از سوریه به یمن

گزارش اطلاعاتی روسیه نشان می دهد که سازمان های مخفی ترکیه انتقال مبارزان داعش از سوریه به یمن را سازماندهی کرده اند. براساس موارد  انتقال با هواپیما و یا با کشتی به سوی عدن صورت گرفته است. این اتهام در ۲۷ اکتوبر ۲۰۱۵ از سوی سخنگوی ارتش جمهوری عربی سوریه جنرال علی محبوب مطرح شده بود. به گفته او  دست کم ۵۰۰ مجاهد از گروه داعش به کمک سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه ( MIT ) به یمن منتقل شده اند. آنها را با دو هواپیمای شرکت  « ترکیش ایرلاینز »، یک هواپیمای شرکت « قطر ایرویز»  و یک هواپیمای  شرکت « ایمراتس » منتقل کردند. در عدن، جهادیست ها را به سه گروه تقسیم کردند: گروه اول را به تنگه باب المندب، گروه دوم به مارب، و سومین گروه را نیز به عربستان سعودی گسیل کردند.

این اطلاعات که به شکل گسترده توسط رسانه های عرب طرفدار سوریه منتشر شده بود، در رسانه های غربی ندیده و نشنیده گرفته شد. از جبهه یمنی ها جنرال شرف لقمان سخنگوی نظامی وفادار به صالح رییس جمهور پیشین اتهامات وارد آمده از سوی سوریه را تایید کرد و اضافه کرد که جهادیست ها در یمن تحت سرپرستی مزدوران مسلح شرکت خصوصی « بلک وارتر  اکادیمی » قرار گرفته اند. انتقال مبارزان داعش از یک صحنه عملیاتی به صحنه عملیاتی دیگر گواه بر همآهنگی عملیات در سوریه و یمن است. در این جریان ترکیه، قطر، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و بلک واتر در مظان اتهام هستند.

«دهکده تاتار»

گزارش اطلاعاتی روسیه درعین حال مورد دیگری را نیز مطرح می کند که مرتبط است به « دهکده تاتار ها »، گروه قومی که در آنتالیا (در منطقه مدیترانه در غرب ترکیه) مستقر بودند، سپس سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه آنها را به اسکی شهر در منطقه شمالی تر منتقل می کند. گرچه مشخص می کند که شامل مبارزان القاعده است و به مبارزان اسلامگرا درسوریه کمک می کند، توضیح نمی دهد که چرا این گروه به منطقه دورتر از سوریه منتقل شده و فعالیت آنها مشخصاً کدام است. تاتارها دومین اقلیت روس را تشکیل می دهند و به ندرت به ایدیولوژی جهادیست های اخوان المسلمین یا حزب تحریر گرایش دارند.

با وجود آن  در مارچ ۲۰۱۲  ترسایی اسلامگرایان عرب تاتارستان به یک نمایشگاه با مضمون سوریه « گهواره تمدن » در موزیم کازان (پایتخت جمهوری تاتارستان) حمله کردند. کمی بعد، در ۵ اگست ۲۹۱۲  ترسایی مجاهدین عرب و تاتار به شرکت نماینده گان القاعده در کازان گردهمآیی را تشکیل دادند.

در دسامبر ۲۰۱۳  ترسایی جهادیست ها تاتار پان ترکیست از جنبش « آزاتلیک» (آزادی) میدان نبرد سوریه را ترک نموده  و به اوکرایین می روند تا در انتظار کودتا عهده دار حفظ نظم در میدان میادین شوند، در حالی که مبارزان دیگری از همان سازمان در کازان تظاهرات به پا می کنند.

در نخستین روز اگست ۲۹۱۵  ترسایی گردهمایی جهانی تاتارها به پشتیبانی و شرکت دولت های اوکرایین و ترکیه در انقره سازماندهی شد. این گردهمآیی به ریاست مامور مشهور سازمان سیا طی جنگ سرد، مصطفی جمالوف (یا جمیلوف) تصمیم گرفت که یکی گردان بین المللی مسلمان برای آزاد سازی کریمه ایجاد شود.

جمالوف فوراً به شکل رسمی مورد استقبال رجب طیب اردوغان قرارگرفت (12). تیپ یاد شده در بالا در خرسون (اوکرایین) پایگاه دارد، و عملیات خرابکارانه متعددی را در کریمه به اجرا می گذارد، از جمله این عملیات ایجاد اختلال در برق رسانی (از اوکراین قطع شده بود)، سپس به این علت که نمی توانند به شکل گسترده وارد روسیه شوند، یگان های اوکرایینی را در دونباس تقویت می کنند.

اگر شورای امنیت در مورد «دهکده تاتار» به بررسی هایش تعمیق ببخشد، حتماً پی خواهد برد که ایالات متحده امریکا، ترکیه و اوکراین جهادیست ها تاتار در سوریه، کریمه و در تاتارستان را پشتیبانی می کنند، به انضمام اعضای القاعده و داعش.

ترکمن های لوای سلطان عبدالحمید

گرچه ترکیه حتا  انگشت کوچکش را نیز برای نجات ترکمن های عراقی بلند نکرد که به دست داعشی ها قتل عام می شدند، ولی روی ترکمن های سوری علیه جمهوری عرب سوریه تکیه کرد. ترکمن های سوری توسط «گرگ های خاکستری» سازماندهی شده اند و چنان که می دانیم گرگ های خاکستری یک حزب سیاسی شبه نظامی ترک هستند که از دیدگاه تاریخی در پیوند با سازمانی های سرّی ناتو علیه کمونیست ها ( گلادیو « Gladio ») مبارزه کرده اند. به عنوان مثال همین گرگ های خاکستری بودند که سوء قصد به ژان پل ۲ را در سال ۱۹۸۱ سازماندهی کردند (13). گرگ های خاکستری در اروپا حضور دارند، به ویژه در بطن سوسیال دموکرات های بلژیکی و سوسیالیست های نئرلاندی. یک جبهه همآهنگی اروپائی نیز در فرانکفورت مستقر کرده اند. در واقع خودشان حزبی تشکیل نداده اند، ولی شاخه شبه نظامی جنبش ملی هستند (Milliyetçi Hareket Partisi).

تیپ های ترکمن به همکاری سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه غارت کارخانه های حلب را سازماندهی کرده اند. کارشناسان ترکیه می آمدند و ابزارآلات را پیاده می کردند و سپس به ترکیه منتقل کرده و در آنجا دوباره سوار می کردند. هم زمان، ترکمن ها مناطق مرزی ترکیه را اشغال کرده اند، یعنی در مناطقی که سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه اردوگاه هائی برای آموزش جهادیست ها بر پا کرده است.

در نوامبر ۲۰۱۵ ستاره درخشان ترکمن های سوری، تورک آلپ ارسلان چلیک (پسر شهردار کبان در استان الازیگ ترکیه)، عضو گرگ های خاکستری و فرمانده لوای سلطان عبدالحمید، او بود که فرمان شلیک به خلبان های سوخوی ۲۴ را صادر کرد که توسط شکاری ترکیه در همآهنگی با آواکس سعودی مورد اصابت قرار گرفته بود. عملاً یکی از خلبان ها در این تیراندازی کشته شد.

در سال ۱۹۹۵ گرگ های خاکستری به همکاری شرکت ساختمانی ترک و امریکایی Celebiler isaat (که کمپاین انتخاباتی هیلاری کلینتون را از نظر مالی  کمک می کنند) بسیج گسترده ای در ابعاد ۱۰۰۰۰ مجاهد را برای جنگ در چچنی سازماندهی کردند. یک پایگاه آموزشی در شهرک دانشگاهی تاپ کوپا Top Kopa در استامبول مستقر کرده بودند. یکی از پسران ژنرال جوکار دودایوف Djokhar Doudaïev هدایت انتقال آنها را از ترکیه از طریق آذربایجان به همراهی سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه به عهده داشت.

گزارش اطلاعاتی روس می گوید که سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه لوای سلطان عبدالحمید را به وجودآورده، که غالباً شبه نظامیان ترکمن آن را تشکیل می دهند و اعضای آن را در پایگاه باییر بوچاک Bayır-Bucak به مدیریت مربیان نیروهای ویژه تهاجمی مرکز فرماندهی ارتش ترکیه و ماموران سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه  (MIT ) آموزش داده اند. گزارشات روسی در عین حال مشخص می کند که لوای ترکمن با القاعده همکاری می کند.

هرگونه بررسی جدی شورای امنیت را به پرونده ای جنایی هدایت کرده و می تواند مناسبات و پیوندهای بین لوای سلطان عبدالحمید، گرگ های خاکستری، ترکیه، ایالات متحده امریکا و القاعده را ملاحظه کند.

بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان و سازمان ایمکاندر İmkander

گزارش اطلاعاتی روسیه در عین حال از نقش سه سازمان غیردولتی بشردوستانه ترکیه در ارسال جنگ افزار برای جهادیون پرده برداشته است. این سه سازمان عبارتند از: بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان و سازمان ایمکاندر و اونچو نسیل Öncü Nesil.  . بیانیه نهایی گروه حمایت بین المللی از سوریه که  به روز های  ۱۱ و ۱۲  فبروری درگردهمایی مونشن تشکیل داد، به نظر می رسد که این اتهام را به رسمیت شناخته زیرا درخواست کرده است که از این پس ایالات متحده و روسیه روی کاروان های کمک های بشردوستانه در سوریه نظارت داشته باشند و تنها مواد بشردوستانه حمل کنند. تا اکنون، دولت سوریه و نشریات آن بی وقفه این سازمان های غیر دولتی را به خاطر پشتیبانی از جهادیون افشا می کردند ولی به آنها توجهی نشان نمی دادند. در سپتمبر ۲۰۱۲   ترسایی بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان یک کشتی باربری با محموله هایی از جنگ افزار ها را به حساب اخوان المسلمین به سوریه منتقل کرده است (14).

من تنها دو سازمان نام برده را می شناسم.

بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان  ( یا بیناد کمک های بشر دوستانه اسلامی)  انجمنی است که توسط حزب رفاه ترکیه به رهبری نجم الدین اربکان بنیانگذاری شده و فعالیت دارد، ولی بی آن که رابطه ساختاری با آن داشته باشد. این بنیاد ابتدا در المان، در شهر  فریبورگ در سال ۱۹۹۲  ترسایی زیر عنوان Internationale Humanitäre Hilfe (IHH)  به ثبت رسید، سپس در ترکیه، در استانبول در سال ۱۹۹۲  İnsani Yardım Vakfı  نامیده شد. سرنام جدید آن İYV  بود و نه IHH، جایگزین نام İnsan Hak ve Hürriyetleri  شد که زبان ترکی یعنی «  حقوق انسان و آزادی».   زیر پوشش کمک بشر دوستانه برای بوسنیا و افغانستان اسلحه می فرستادند، یعنی موردی که جز استراتژی ناتو بود. سپس به شکل نظامی از امارات اسلامی ایچکری (چچین ) پشتیبانی کرد(15).

در سال ۲۰۰۶  ترسایی در مسجد فاتح استانبول تشیع جنازه بزرگی برگزار کرد  بدون جسد ولی با ده ها هزار مبارز برای جهاد طلب چیچن شامل سلمان باسایف (سلمانویچ ) که اخیراً توسط نیروهای روسی پس از هدایت کشتار در مدرسه بسلن (16)  کشته شده بود.

بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان در همکاری با حزب عدالت و توسعه برای « ناوگان آزادی» در کمک رسانی به غزه و شکستن محاصره اسراییل شهرت جهانی پیدا کرد، البته با توافق کاخ سفید که در پی تحقیر نخست وزیر بنیامین نتانیاهو بود. بین مسافران کاروان دریائی مهدی الهراتی که پیش از این درباره او نوشتیم حضور داشت. گزارش هیات سازمان ملل متحد به ریاست جفری پالمر Geoffrey Palmer  نشان می دهد که خلاف آنچه ادعا کرده اند، کاروان دریایی هیچ محموله بشر دوستانه ای حمل نمی کرده است. بر این اساس می توانیم نتیجه بگیریم که بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان می دانسته است که به غزه نخواهد رسید و با این حساب باید بپرسیم که پس هدف واقعی این سفر دریایی چه بوده است.

در  دوم جنوری سال  ۲۰۱۴  ترسایی  پولیس ترکیه پسران سه وزیر و رییس یک بانک بزرگ را به اتهام پول شویی بازداشت کرده بود، یک کامیون اسلحه متعلق به بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان کشف می کند که به مقصد جهادیست ها سوریه تدارک دیده شده بود (17).

سپس، پولیس ترکیه مرکز بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان را توقیف کرد، هالیسباتوررا نیز به دفاتر خود فراخواند، یعنی فردی مظنونی که رهبر القاعده درترکیه بود، و به همین گونه İbrahim Ş فرمانده دوم سازمان درخاورمیانه (18).

دولت پس از برکنارکردن مقامات پولیس ؛ افراد مظنونی که درزندان به سرمی بردند را نیز آزاد می سازد.

ایمکاندر İmkander ( به زبان ترکی برادری، با مراجعه به اخوان المسلمین) یکی دیگر از انجمن های «بشر دوستانه» است که در سال ۲خخ۸  ترسایی در استانبول ایجاد شد. این انجمن متخصص کمک به چچین ها و دفاع از مجاهدین  قفقاز است. وقتی نماینده دوکو عمروف Dokou Oumarov ( امیر خود برگزیده قفقاز) Berg-Khazh Musaev  ملقب به امیر خمزت Emir Khamzat در استانبول به قتل رسید، این سازمان کاروان تبلیغاتی را در ترکیه به راه انداخت. در آن دوران FSB  سازمان فدرال امنیت فدراسیون روسیه خود را با کشورهایی که به شکل نظامی از جهادیست ها پشتیبانی می کردند در جنگ می دانست و برای از بین بردن آنها در چنین کشورهایی تردیدی بخود راه نمی داد.  (مانند زلیمخان یانداربیوف Zelimkhan Yandarbiyev در قطر و عمر اسراییلوف Umar Israilov در اتریش). ایمکاندر تشیع جنازه بزرگی را در مسجد فاتح استانبول سازماندهی کرد.

به روزهای  ۱۲ و ۱۳ ماه می ۲۰۱۲  به پشتیبانی شهردار استانبول، ایمکاندر گردهمایی بین المللی برای پشتیبانی از جدایی طلبان قفقاز را سازماندهی کرد ( درسنت گردهمایی های سازمان سیا طی جنگ سرد). در پایان تظاهرات گردهمآیی خلق های قفقاز با به رسمت شناختن حاکمیت مطلق امیر قفقاز دوکو عمروف  Dokou Oumarov  دایمی شد. نماینده گان امپراتوری روس، اتحاد جماهیر سوسیالیستی و فدراسیون روسیه را به اعمال قطع نسل قفقاز متهم کردند. در یک ویدیو، امیر دوکو عمروف تمام مردم قفقاز را دعوت می کند که به جهاد بپیوندند. روسیه در این مورد واکنش سختی نشان داد (19).

در سال ۲۰۱۳  ترسایی روسیه در هیئت مجازات های ۱۹۸۹/۱۲۶۷ در شورای امنیت درخواست کرد که ایمکاندر در فهرست سازمان های وابسته به القاعده به ثبت رسد. بریتانیا، فرانسه و لوگزانبورگ با این درخواست مخالفت کردند (20). درواقع گرچه ایمکاندر پشتیبانی سیاسی از القاعده در قفقاز را به رسمیت می شناسد، ولی از دیدگاه غربی ها روسیه دلیل و مدرک کافی که گواه بر شرکت این سازمان درعملیات نظامی باشد را عرضه نکرده است.

این دو سازمان غیردولتی مستقیماً در قاچاق اسلحه از سوی سازمان کمک های بشردوستانه مسلمان و پشتیبانی سیاسی توسط ایمکاندر شرکت داشته اند. این سازمان ها از پشتیبانی حزب رییس جمهور اردوغان برخوردارهستند، یعنی حزب عدالت و توسعه که اردوغان برای جایگزین ساختن حزب رفاه ایجاد کرد که از سوی دادگاه قانون اساسی ممنوع اعلام شده بود.

با گزارش اطلاعاتی روسیه چه باید کرد؟

احتمال اندکی وجود دارد که شورای امنیت گزارش اطلاعاتی روسیه را مورد بررسی قرار دهد. مسایل سازمانی های سرّی عموماً به شکل سرّی مورد بررسی قرار می گیرد. درهر صورت ایالات متحده باید مشخص کند که با این هم پیمان خود، ترکیه که حال ارتکاب به نقض منشور شورا افشا شده است چه سیاستی در پیش خواهد گرفت.

این گزارش به گزارشات دیگری اضافه شده است که پیش از این درمورد رابطه رجب طیب اردوغان با یاسین القاضی بانکدار القاعده (21) آرشیف شده است، و به همین گونه در مورد نقش پسرش بلال درتجارت نفت دزدیده شده توسط داعش (22).

تردیدی نداشته باشیم که رجزخوانی های ترک ها برای حمله نظامی به سوریه ترفندی برای رد گم کردن است. درهر صورت، اگر جنگی بین ترکیه  و روسیه صورت بگیرد، این گزارش اطلاعاتی روسیه انقره را از پشتیبانی پیمان آتلانتیک محروم خواهد ساخت (ماده ۵ منشور ناتو) / برگردان از حمید محوی

پانویس ها :

[1] « Rapport de renseignement russe sur l’aide actuelle turque à Daesh », Réseau Voltaire, 18 février 2016.

[2] « Flottille de la liberté : le détail que Netanyahu ignorait », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 6 juin 2010.

[3] “Tinker raiders, Soldier, Spy”, Sunday World, November 7, 2011.

[4] “Dublin man denies receiving funds from US to assist overthrow of Gadafy”, Mary Fitzgerald, Irish Times, November 22, 2011.

[5] “Irish Libyans join rebels trying to oust Gadafy”, Paulo Nunes Dos Santos, Irish Times, August 13, 2011.

6) بر اساس دستوری که در ماموریتش دریافت کرده بود، یعنی دستوری که طی گردهمآیی مخفی متفقین در ناپل صادر شده بود و آلت ژوپه و مهدی الهراتی در آن شرکت داشتند، می بایستی از این فرصت برای از بین بردن من ( تی یری میسان ) در هوتل ریکسوس استفاده کنند.

[7] “Libyan-Irish commander resigns as deputy head of Tripoli military council”, Mary Fitzgerald, Irish Times, October 11, 2011.

8) در قرن هجدهم، وزیر روسیه گرگوری پوتمکین Grigori Potemkine  طی دیدار امپراتریش کاترین دوم از دهکده های کریمه، برای پنهان کردن فقر این دهکده ها سطح بیرونی در و دیوارها را با خمیر مقوا به شکل شکوهمندی تزئیین کرده بود. از این تاریخ به بعد اصطلاح « دهکده پوتمکین » به معنای مکان تخیلی برای اهداف تبلیغاتی رواج پیدا نمود.

[9] « Islamistas libios se desplazan a Siria para «ayudar» a la revolución », Daniel Iriarte, ABC, 17 de diciembre de 2011. Version française : « Des islamistes Libyens en Syrie pour «aider» la révolution », Traduction Mounadil Al-Djazaïri, Réseau Voltaire, 18 décembre 2011.

[10] “Irish Syrian fighters pass on lessons of revolution”, Mary Fitzgerald, Irish Times, August 1, 2012.

[11] “Spymasters gather to discuss Syria”, David Ignatius, Washington Post, February 19, 2014.

[12] « L’Ukraine et la Turquie créent une Brigade internationale islamique contre la Russie », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 12 août 2015.

[13] Il s’agissait de contraindre le Saint-Siège à abandonner l’Ostpolitk que le cardinal secrétaire d’État Agostino Casaroli poursuivait dans la même optique que Willy Brandt.

[14] “Brotherhood ‘buying influence with arms’”, Sheera Frenkel The Times, September 14, 2012.

[15] « The role of Islamic charities in international terrorist recruitment and financing », Evan F. Kohlmann, Danish Institute for International Studies, 2006.

[16] “Turkey pays homage to Basayev”, IHH, July 14, 2006.

[17] « La police turque saisit une cargaison d’armes destinées à la Syrie », Réseau Voltaire, 2 janvier 2014.

[18] « La Justice turque accuse l’IHH de liens avec Al-Qaïda », Réseau Voltaire, 15 janvier 2014.

[19] « De «la Conférence Internationale sur le Caucase» à Istanbul », in « Le briefing d’A.K. Loukachevitch, porte-parole du Ministère des Affaires étrangères de la Russie, le 18 mai 2012 ».

[20] “Commentaire du Département de l’Information et de la Presse du Ministère des Affaires étrangères de la Russie sur une demande russe adressée au Comité des sanctions du Conseil de sécurité de l’ONU contre Al-Qaïda”, Ministère des Affaires étrangères de la Fédération de Russie, 12 septembre 2013.

[21] « Erdoğan recevait secrètement le banquier d’Al-Qaida » ; « Al-Qaida, éternel supplétif de l’Otan », par Thierry Meyssan, Al-Watan (Syrie) , Réseau Voltaire, 2 et 6 janvier 2014.

[22] « Le rôle de la famille Erdoğan au sein de Daesh », Réseau Voltaire, 26 juillet 2015 ; « La Russie expose les preuves du trafic de pétrole de Daesh via la Turquie », par Valentin Vasilescu, Traduction Avic, Réseau Voltaire, 3 décembre 2015.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳ /۱۶ ـ ۲۵۰۲