نخست وزیر بعدی بریتانیا کیست؟
تریزا می ، انتخاب بین « بد » و « بدتر»
نفیسه كریمی
« تریزا می ٥٩» ساله تا بیست وچهارم ماه جون برای شش سال در دوره نخست داخله دیوید کامرون، وزیر داخله بود. همین او را در موقعیتی ویژه قرار می دهد چراکه در ٥٠ سال گذشته هیچ کس شش سال پیاپی در پستی چنین کلیدی قرار نداشته است. او در دانشگاه آکسفورد جغرافی خوانده و پیش از اینکه به عضویت پارلمان درآید، در مرکز مالی و بانکی لندن کار کرده است. از ۱۷ سال پیش درست دو سال بعد از اینکه برای اولین بار از «میدنهد»، به عنوان نماینده پارلمان به «وست مینستر» رسید در سطوح بالای حزب فعال بود. از سال ۱۹۹۹ترسایی در کابینه سایه « مایکل هاوارد »، به عنوان وزیر آموزش و کار حضور داشت تا روزی که محافظهکاران قدرت را به دست گرفتند. در کابینه سایه آن روزها، به عنوان حزب مخالف در مقابل حزب کارگر شکست ناپذیر، در دوره « تونی بلر»، نخست وزیر سابق بریتانیا، برای بیش از ١٠ سال، تریزا در پستهای مختلف حضور داشت البته بیشتر به عنوان وزیر زنان و برابری.
در سال ۲۰۰۵ در یک سخنرانی، در مجمع عمومی از اعضای حزب خواست با اقشار فقیرتر ارتباط بیشتری برقرار کنند تا شهرت بد حزب با عنوان «حزب بدجنس» تغییر کند؛ عنوانی که بسیاری از بزرگترهای حزب هنوز او را برای به کاربردنش نبخشیدهاند. رابطه او با دیوید کامرون نیز چندان خوب نبود، اما همیشه احترام بین شان وجود داشت. حتا در آغاز سخنرانی برای نامزدشدن در مبارزات حزبی برای رسیدن به کرسی رهبری، از دیوید کامرون تشکر کرد؛ مردی که به گفته او حزب محافظه کار را از یک حزب بازنده به یک حزب برنده تبدیل کرد. اما برخلاف این تمجیدها، او در مواردی اختلاف نظرهایی جدی با دیوید کامرون داشت. با وجود این، قول داد حزب را که بعد از مبارزات اخیر دو پاره شده، دوباره یک پارچه کند. این در حالیست كه تریزا می در مبارزات اخیر برای رفراندوم درباره موقعیت بریتانیا در اتحادیه اروپا، جزچهرههای اصلی کمپاین نبود. بسیاری روز بعد از اعلام نتایج نمی دانستند، وزیر داخله مملکت طرفدار ماندن بوده یا خروج؛ البته که او طرفدار ماندن بود.
توانایی در چانه زنی
یکی از ویژه گی های تریزا می توانایی اش در مذاکره و توجه به جزییات است، همان چیزی که در مذاکرات پیش رو برای خروج از اتحادیه اروپا، اهمیت کلیدی پیدا می کند. او باز هم در توصیف خود می گوید: سیاستمدار اهل خود نمایی نیستم، دایم از یک استودیوی خبری به استودیوی دیگر نمی روم، سر ناهار با همکارانم غیبت نمی کنم و در کافههای اطراف پارلمان با بقیه نمی نوشم؛ اما کارم را بلدم. او میگوید، «مرا براساس کارهایم قضاوت کنید».
طبیعی است که بسیاری انتقادات تندی از او دارند؛ هم در حوزه مهاجرت هم در حوزه خدمات اجتماعی، اما خودش به این سابقه مفتخر است و می گوید توانسته کارهای استثنایی در این سال ها انجام دهد؛ مهاجرت از خارج اتحادیه اروپا را کنترل کرده، پروندههای باز پلیس درباره سوءاستفاده از قدرت وغیره را دنبال کرده و البته در یکی، دو مورد مشخص از جمله استرداد « ابو قتاده » به اردن، پروندهای را که سال ها طول کشید، به نتیجه رسانده است.
مساله مهاجرت در قلب ریفراندوم اخیر قرار داشت. بسیاری از کسانی که به خروج رای داند، مساله شان مهاجرت عمده از اتحادیه اروپا به بریتانیا در چارچوب جا به جایی آزادانه نیروی کار بود. در روزهای بعد از ریفراندوم، حتا بعضی از رهبران کمپاین خروج، زیر این ماجرا زدند و گفتند بریتانیا در اتحادیه مالی می ماند و جابهجایی نیروی کار هم سرجای خودش است، اما خانم می نظر دیگری دارد، می گوید: «مردم به این خواسته رای دادهاند و روشن است که او باید این کار را انجام دهد».
بانوی آهنین
پس از سخنرانی تریزا می در کنفرانس سالانه حزب محافظه کار در زمان انتخاب دیوید کامرون برای کسب کرسی ریاست، بسیاری از رسانه ها، او را با مارگارت تاچر نخست وزیر پیشین این کشور قیاس کردند و به او لقب « بانوی آهنینL جدید بریتانیا دادند. روزنامه « دیلیبیست » در آن زمان در گزارشی با اشاره به نقش خانم می در راهبری کشورش برای همکاری با ایتلاف ضد داعش در حملات هوایی علیه این گروه تروریستی در عراق نوشت: «او امیدوارست به زودی کل کشور را راهبری کند». این روزنامه انگلیسی این طور ادامه داده بود: « اگر کامرون انتخابات آینده را از دست بدهد، او (تریزا می) حتا می تواند پیش از پیروزی هیلاری کلینتون در کاخ سفید (انتخابات ٢٠١٦ ایالات متحده) رهبری محافظه کاران انگلیسی را در دست بگیرد».
تریزا می که به « واگویی حقایق تلخ» معروف است، پیش از این در زمان نخست وزیری تونی بلر چشم درچشم هم حزبیهای محافظه کارش گفته بود: « باید در همه آنچه انجام می دهند به طور بنیادین تغییر ایجاد کنند» ؛ و افزوده بود، حزب محافظه کار به «حزبی کثیف» بدل شده است. چند نفری در حزب، هرگز او را برای سخنرانی نیشدارش که فراتر از سالون همایش طنین انداز شد و افکار عمومی را اسیر خود کرد، نبخشیدهاند، اما واکنش لحظه ای او کمک کرد حزب محافظه کار با ارایه تصویری ملایم تر، در نهایت با چهره میانه روتری، مانند دیوید کامرون به قدرت بازگردد.
او چهرهای است که به سخت کوشی معروف است و به طور گستردهای از سوی هم حزبیهایش که او را فردی با ارادهای پولادین و مصمم می دانند، محترم شمرده میشود. تریزا می « یک فمینیست است»، این را خودش با افتخار می گوید. چند سال پیش او با پوشیدن تی شرت که روی آن نوشته شده بود: «یک فمینیست، این شکلی است»، بر این موضوع تاکید کرد که در اعمال و کردارش نشان داده فمینیست است. او که برای سالها یکی از مهم ترین پستهای مملکتی را در اختیار داشته، رییس و یکی از پایه گذاران موسسه «زنان برای پیروزی» است که تلاش می کند زنان بیشتری را برای چالش نماینده گی مجلس از حزب محافظه کار ترغیب کند.
خانم می متاهل است و فرزندی ندارد قصد هم ندارد درباره زندi گی خصوصیاش به کسی توضیح دهد و از پاسخ دراین باره طفره می رود. فرزند یک کشیش انگلیکن در سالهای اخیر توانست، یکی از مهم ترین قوانین برابری حقوق را پیش ببرد؛ قانون ازدواج همجنس گرایان در بریتانیا، از مسایل بسیارحساس به ویژه در میان همکارانش درحزب محافظه کار.
بسیاری از همکاران تریزا می، او را آدمی مطمین توصیف می کنند، کسی که کاری را که به دستش بدهند، به سرانجام می رساند. توصیفی از کسی که حالا نه تنها حزب محافظه کار که کل مملکت به آن احتیاج دارد. او قول داد برای نظارت بر خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، یک نهاد جدید ایجاد کند و می گوید شروع این فرایند تا پایان سال جاری میلادی خواهد بود، اما او معتقد به توضیح نیست و نمی گوید در مذاکره چگونه عمل خواهد کرد. پیش از این نیز چنین مذاکراتی انجام داده و موفق بوده، اما حالا که در شمال کشور یک زن دیگر، نیکلا استورجن برای استقلال اسکاتلند نقشه می کشد و در اتحادیه اروپا، زنی دیگر انگلا مرکل صدراعظم المان، قصد دارد نگذارد بریتانیا مثالی برای احزاب جدایی طلب اتحادیه شود، باید دید تریزا می چگونه می تواند پیروز این نبرد دشوار شود./شرق
تخلیص از بامداد
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۱۲۰۷
سیاست خارجی نوین بریتانیا
تی یری میسان
رسانه های غربی بی وقفه تکرار می کنند که بریتانیا با ترک اتحادیه اروپا از بقیه جهان منزوی شده و باید با نتایج اسفناک اقتصادی چنین تصمیمی مقابله کند. با وجود این، کاهش ارزش پوند می تواند در بطن کشورهای همسود یعنی اتحادیه ای گسترده تر از اتحادیه اروپا با حضوری پررنگ تر روی ۶ قاره داری مزیت بیشتری باشد. از دیدگاه عمل گرایی، سیتی می تواند به سرعت به مرکز جهانی یوان تبدیل شود و پول چینی را در بطن اتحادیه رایج کند.
الیزابت دوم، ملکه بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی، آنیتگوآ و بربودا، استرالیا، باهاما، باربادوس،
بلیز، کانادا، گرانادا، جزایر سالومون، جاماییکا، زلاند جدید، پاپوآ گینه نو، سنت کیتس و نویس،
سنت وینسنت گرنادین ها، سنت لوسیا، و تووالو.
ایالات متحده نگران است و مطمین نیست که بتواند اروپایی ها را در شرکت فعال در ناتو متقاعد کند، و به همین گونه نگران بریتانیا نیز هست که مبادا بخواهد از ادامه بجا آوردن تعهد به پیمان نظامی که به هدف تسلط بر جهان از سال ۱۹۴۱ ترسایی با یکدیگر منعقد کرده اند امتناع کند. زیرا، بر خلاف بیانات رهبران اروپایی، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، نه فقط به انزوای این کشور نمی انجامد بلکه زمینه بازگشت به سوی کشورهای همسود Commonwealth و برقراری مناسبات تازه با چین و روسیه را نیز فراهم می کند.
بسیج اروپاییان در ناتو
ایالات متحده و بریتانیا پیشبینی کرده بودند که طی گردهمآیی ناتو در وارسا (۸ و ۹ جولای) اعضای اتحادیه اروپا را وادار کنند که بودجه نظامی شان را تا ۲% تولید ناخالص ملی افزایش دهند. علاوه بر این، طرح استقرار نیروها در مرز روسیه نیز در برنامه است، از جمله ایجاد قرارگاه لوژستیک مشترک ناتو و اتحادیه اروپا، که عبارت است از مجموعه ای از هلیکوپتر، کشتی جنگی، پهپاد و ماهواره.
بریتانیا تا کنون مهمترین شرکت کننده در زمینه دفاع در اتحادیه اروپا بود و ۱۵ در صد بودجه دفاعی را تامین می کرد. علاوه بر این، فرماندهی عملیات آتلانته برای امنیت ترابری دریایی در کناره شاخ افریقا را به عهده داشت و در مدیترانه نیز تعدادی ناو در اختیار گذاشته بود. علاوه بر همه این امور، پیشبینی کرده بود که برای تشکیل گروه های رزمیِ اتحادیه اروپا واحد هایی را تدارک ببیند. ولی با خروج از اتحادیه اروپا همه این تعهدات باطل خواهد شد.
برای واشنگتن، پرسش این است که آیا لندن، به مثابه دومین عضو این اتحادیه نظامی، برای جبران آنچه در بطن اتحادیه اروپا به عهده داشت، با افزایش سرمایه گذاری های مستتقیم اش در ناتو ، موافقت خواهد کرد یا نه؟ البته بی آن که در فکر بهره برداری خاصی از آن باشد. گرچه مایکل فالون Michael Fallon، وزیر دفاع کنونی بریتانیا قول داده است که فعالیت های مشترک ناتو و اتحادیه اروپا را قطع نکند، ولی هیچکس دلیلی نمی بیند که لندن باید برای یک فرماندهی خارجی قطعات جدیدی گسیل کند.
در نتیجه، و به ویژه، واشنگتن در خصوص خواست لندن برای تداوم اتحادیه نظامی که با مشارکت تاج و تخت انگلستان در سال ۱۹۴۱ ترسایی بنیانگذاری کرده است اظهار نگرانی می کند. البته، نباید این احتمال را ندیده گرفت که خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا به نوعی خاص صحنه پردازی بریتانیا برای گفت وگوی مجدد با « امریکایی ها» برای کسب امتیاز بیشتر در مناسبات ممتازشان باشد. با وجود این، به احتمال قوی لندن امیدوار است مناسباتش را با پکن و مسکو گسترش دهد ولی بی آن که هماهنگی و مناسباتش را با واشنگتن خدشه دار کند.
ماموران مخفی آنگلو ساکسون
طی جنگ دوم جهانی و پیش از آنکه ایالات متحده وارد جنگ شود، با بریتانیا منشوری را منعقد کردند به نام منشور آتلانتیک (۱). برای هر دو کشور هدف از اتحاد تضمین عبور و مرور آزاد دریایی و گسترش مبادله آزاد بود.
این اتحادیه با توافق « پنج چشم » (فایف آیز Five Eyes ) تحقق یافت. امروز این اتحادیه پایگاهی است برای همکاری ۱۷ آژانس اطلاعاتی در 5 کشور مختلف ( ایالات متحده و بریتانیا، و سه عضو دیگر در اتحادیه کشورهای همسود : استرالیا، کانادا و زیلاند جدید).
دوسیه های افشا شده توسط ادوارد اسنودن Edward Snowden نشان می دهد که شبکه «اشلون» Echelon در شکل کنونی آن « یک آژانس اطلاعاتی فراملی را تشکیل می دهد که حتا پاسخ گوی قوانین دولت های عضو این شبکه نیز نمی باشد». در نتیجه، « فایف آیز » توانستند هم زمان در امور شخصیت هایی مثل سرمنشی سازمان ملل متحد یا صدر اعظم المان جاسوسی کنند، و توده های شهروند خودشان را نیز تحت نظر بگیرند.
به همین گونه، در سال ۱۹۸۴ ترسایی ایالات متحده و بریتانیا دومین آژانس فراملی به نام بنگاه طرح های ویژه را ایجاد کردند (Office of Special Projects) که شبکه گلادیو Gladio را هدایت می کرد، و به سخن دیگر ستون پنجم ناتو بود.
پروفسور دانیل گانزر Daniele Ganser نشان داده است که این بنگاه تعدادی کودتا و عملیات تروریستی در اروپا سازماندهی کرده است. (۲) اگر در نخستین مرحله، پی بردیم که « استراتیژی تنش » هدفش پیشگیری از به قدرت رسیدن دولتهای کمونیست از طریق گزینش دموکراتیک در اروپا بود، ولی علاوه بر این، بعداً آشکار شد که هدف اصلی تحریک احساس ترس از کمونیسم و توجیه حفاظت نظامی آنگلو ساکسون است. پرونده های جدیدی که از حالت سری بیرون آمده نشان می دهد که این ساز و کار در خارج از اروپا برای جهان عرب نیز وجود داشته است . (۳)
در سال ۱۹۸۲ ترسایی ایالات متحده، بریتانیا و استرالیا سومین آژانس فراملی را ایجاد کردند که سازمان غیر دولتی، بنیاد ملی برای دموکراسی NED و چهار شبکه آن : ACILS، CIPE، NDI و IRI بخش علنی آن را تشکیل می دهد. (۴) این آژانس متخصص سازماندهی کودتای استتار شده در قالب «انقلاب» است.
گرچه ادبیات قابل توجهی درباره این سه برنامه وجود دارد، از آژانس های فراملی که آنها را پوشش می دهند هیچ نمی دانیم.
« رابطه ویژه »
ایالات متحده که با جدایی از تاج و تخت بریتانیا اعلام استقلال کردند فقط در پایان قرن نوردهم بود که به « نزدیکی بزرگ » دست یافتند و آشتی کردند. دو دولت علیه اسپانیایی ها در کوبا، و سپس برای استعمار چین با یکدیگر متحد شدند. یعنی وقتی که واشنگتن استعداد خود را برای ارتقا به قدرت امپریالیستی کشف کرد. در سال ۱۹۰۲ ترسایی برای تحکیم دوستی بازیافته باشگاه فرا آتلانتیک را به نام انجمن زایران (The Pilgrims Society) را ایجاد کردند. از دیدگاه سنتی ریاست این باشگاه به عهده تاج و تخت انگلستان است.
آشتی دو کشور در سال ۱۹۱۷ ترسایی با طرح ایجاد دولت یهودی در فلسطین تحکیم یافت .(۵) و ایالات متحده در کنار بریتانیا وارد جنگ شد. از آن دوران، دو دولت امکانات نظامی مشترکی ایجاد کردند، از جمله بمب اتمی. ولی در ایجاد اتحادیه کشورهای همسود (Commonwealth) واشنگتن از ورود به آن امتناع کرد زیرا خود را همپای لندن می دانست.
با وجود این طی درگیری های نظامی و حمله های بریتانیا به مصر ( آب راه سویز) یا علیه آرجنتین (جنگ فالکلند)، یا در حمله ایالات متحده به گراینادا، هر دو قدرت به شکل تنگاتنگ از یکدیگر پشتیبانی کردند.
تاج و تخت انگلستان از آغاز اردوی انتخاباتی بارک اوباما در سال ۲۰۰۸ ترسایی را سخاوتمندانه با میانجی گری تاجر اسحله عراقی- و- بریتانیایی نظمی اوجی Nadhmi Auchi تامین مالی کرد. طی نخستین دور ریاست جمهوری اش، بسیاری از همکاران مستقیم رییس جمهور جدید به شکل مخفیانه از اعضای انجمن زایران بودند که ریاست بخش ایالات متحده آن به عهده تیموتی گایتنر Timothy Geithner بود. ولی رییس جمهور اوباما به تدریج فاصله گرفت و به نظر نمی رسید که داد و دهش های تاج و تخت را پاسخ گو باشد، علاوه بر این انتقادات تلخ او علیه دیوید کامرون در مجله آتلانتیک The Atlantic مناسبات را وخیم تر کرد . (۶) و حتا دیدار اوباما و همسرش از ملکه الیزابت دوم به مناسبت جشن تولد او چیزی را تغییر نداد.
اتحادیه کشورهای همسود Le Commonwealth
بریتانیا با خروج از اتحادیه اروپا و دور شدن از ایالات متحده به هیچ عنوان منزوی نخواهد شد بلکه دوباره می تواند از کارت اصلی اش یعنی اتحادیه کشورهای همسود استفاده کند. و کاملاً فراموش کرده بودیم که چرچیل در سال 1936 ترسایی نظریه الحاق دولت های اروپایی را به اتحادیه کشورهای همسود مطرح کرده بود. پیشنهاد او به جنگ جهانی برخورد کرد. پس از پیروزی بود که چرچیل نظریه « ایالات متحده اروپا » را مطرح کرد( ۷) و گردهمآیی جنبش اروپایی به لاهه را فراخواند.(۸)
اتحادیه کشورهای همسود Commonwealth سازمانی است که با شرکت ۵۳ دولت تشکیل شده و در زمینه سیاسی اساساً به ارزش های انگلیسی تکیه دارد : برابری نژادی، حاکمیت قانون، حقوق بشر در مقابل « مصلحت دولت ». با وجود این، از اعضای خود می خواهد که مناسبات خود را از جمله فعالیت های ورزشی را سازماندهی کنند. علاوه بر این، در همه زمینه ها و کارشناسان خود را در خدمت همه اعضا قرار می دهد.
ملکه الیزابت دوم که ملکه شانزده دولت عضو است ریاست اتحادیه کشورهای همسود را به عهده دارد (مقام گزینشی غیر موروثی).
بریتانیایی چه می خواهند؟
از منظر لندن، ایالات متحده بوده که « مناسبات ویژه » را با بلند پروازی هایش برای ایجاد جهان تک قطبی خدشه دار کرده و به تنها سیاست خارجی و مالی را هدایت کرده است. چنین امری در وضعیتی به وقوع پیوسته است که ایالات متحده دیگر نه نخستین قدرت اقتصادی و نه نخستین قدرت نظامی کلاسیک (متعارف) جهان است.
از این پس، منافع بریتانیا حکم می کند که تمام تخم مرغ هایش را در یک سبد نگذارد؛ در نتیجه ابزارهای مشترکش را با واشنگتن حفظ می کند، و هم زمان مناسبات اش را به شکل مستقیم و یا از طریق سازمان همکاری شانگهای با پکن و مسکو گسترش خواهد داد.
بطور مشخص، روزی که بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شد، سازمان همکاری شانگهای دو عضو اتحادیه کشورهیا همسود را در خود پذیرفت، یعنی هند و پاکستان که تا کنون عضو این سازمان نبودند.(۹)
اگر تا اکنون از تماس های بریتانیا با روسیه هیچ اطلاعی در دست نداریم، می توانیم شاهد نزدیکی با چین باشیم.
در مارچ گذشته، بازار بورس لندن که بورس سیتی و میلان را مدیریت می کند، طرح ادغام با بورس المان را اعلام کرد که بورس فرانکفورت (la chambre de compensation Clearstream et l’Eurex) را اداره می کند. پیشبینی شده بود که دو شرکت پس از همه پرسی درباره خروج از اتحادیه اروپا برای انجام این طرح تصمیم بگیرند. اعلام این خبر به اندازه ای شگفت آور بود که موازین اروپایی رسماً این عملیات را ممنوع کرد زیرا معادل تشکیل « اپوزیسیون برتر » بود، و هر دو شرکت پیش از موعد خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا دست به عمل زده اند.
علاوه بر این، بورس لندن با بازار بورس خارجی چین (یا موسسه تنظیم امور بانکها در مبادلات خارجی (China Foreign Exchange Trade System به توافق رسیده است که در ماه جون به نخستین بورس جهان تبدیل می شود و از جمله صلاحیت ارزش گزاری روی اوراق بهادار چین را نیز دارا می باشد. همه عناصر گردآمد ه اند تا سیتی لندن را به اسب تروآی چینی در اتحادیه اروپا تبدیل کنند، البته با تسامح نسبت به برتری ایالات متحده. /حمید محوی
منایع :
[۱] “The Atlantic Charter”, by Franklin Delano Roosevelt, Winston Churchill, Voltaire Network, 14 August 1941.
[۲] Nato’s Secret Armies: Operation Gladio and Terrorism in Western Europe, Daniele Ganser, Cass, London, 2004.
[۳] America’s Great Game: The CIA’s Secret Arabists and the Shaping of the Modern Middle East, Hugh Wilford, Basic Books, 2013.
[۴] « La NED, nébuleuse de l’ingérence "démocratique" », et « La NED, vitrine légale de la CIA », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 22 janvier 2004 et 6 octobre 2010.
[۵] “دشمن کیست ؟”, بوسيله ى تی یری میسان, ترجمه حمید محوی, شبکه ولتر, 4 اوت 2014, www.voltairenet.org/article1...
[۶] “The Obama Doctrine”, by Jeffrey Goldberg, The Atlantic (USA) , Voltaire Network, 10 March 2016.
[۷] “Winston Churchill speaking in Zurich on the United States of Europe”, by Winston Churchill, Voltaire Network, 19 September 1946.
[۸] « Histoire secrète de l’Union européenne », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 28 juin 2004.
[۹] «La India y Pakistán entraron en la OCS el día del Brexit», por Alfredo Jalife-Rahme, La Jornada (México) , Red Voltaire , 1ro de julio de 2016.
متن بیانیه رفیق دیپلیوم انجنیرعمر محسن زاده ،عضو کمیسیون انسجام وهماهنگی حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اروپا در مراسم وداع با پیکر زنده یاد رفیق شفیق الله توده ای
ایند هوفن ، مورخ سوم جولای ۲۰۱۶ تر سایی
دوستان و هموطنان گرانقدر !
یاران همرزم !
خانواده گرامی توده ای !
مردم ما باوردارد که هر گاه عزیز ترین کسی از پیش ما برود روحش آزاد و جاودانه می گردد . بر پایه همین باور مردمی اجازه می خوا هم سخن خود را با ابیاتی چند از خداوندگار بلخ آغاز نمایم :
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ای خوش آنروز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
می وصلم بچشان تا در زندان ابد
از سر عربده مستانه به هم در شکنم
آری روزگار وصل در رسید ، روان شاد گرامی ترین رفیق ما ، شفیق الله توده ای ، در زندان ابد را بشکست و با پرواز بلند خود در جاودانه گی جا گرفت . آمد و رفت این روح آزاد و سرکش داستان ماجرای زنده گی انسان مبارزی است که در کودکی با محیط اجتماعی و فر هنگی خود آشنا شد ، در جوانی کمرهمت ببست تا مناسبات اجتماعی را به سود توده های عظیم مردم تغیر دهد و در پخته گی تا پایان عمرلحظه ای در بر آورده شدن آرمان ها و اهداف خود که همانا اندیشه ها و برنامه های متعالی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ـ حزب وطن و همه نیروهای وطنپرست ، ترقیخواه و دموکرات بودند ، درنگ نکرد .
او در جهانبینی به امر انسان و انسانیت و به ویژه به حل « مساله اجتماعی » ، ارتقا و خوشبختی جامعه می آندیشید و جهان بهترمی خواست ، در زنده گی سیاسی ، به ویژه در زنده گی حزبی پایبند اصول ، ارزش های بلند اخلاقی و فرهنگ سیاسی و همبسته گی بین المللی بود . او همچنان در کار و پیکار سیاسی و اجتماعی مرد اندیشه و عمل بود ، هر آنچه می اندیشید همان می گفت و همان می کرد . نوسانات زنده گی سیاسی در اراده قاطع و خلل ناپذیر او اثر نداشت . توده ای در مبارزه سیاسی پیگیر ، انحراف نا پذیر ، وفادار به اندیشه و راه ، حزب و رهبری درستکار و خردمند آن بود ، به مردم آزاده افغانستان ، به برادری ، برابری و وحدت همه اتنیک های باشنده در سرزمین ما باور داشت و به آینده بهتر آنها ؛ به ویژه فردای نسل های جوان و نهضت زنان خوشبین و امیدوار بود . توده ای که از میان توده ها برخاست و با پایمردی تا به فرجام در پای درد و رنج آنها پایید سرنوشت خود را با امر توده های زحمتکش گره زد و از نزدیک با محرومیت ها ، شرایط دشوار زنده گی و خواسته های بر حق آنها آشنا گردید . او که سازمانده هوشمند بود با کار خستگی ناپذیر در میان دهقانان اندیشه های پیشرو را پخش نمود و در بسیج آنها کوشید . کاردانی ، لیاقت و تجربه توده ئی در کار سازمانی و حزبی تحسین بر انگیز است .او در هر پُست و مقامی ، از عضویت در کمیته مرکزی تا کار ساده حزبی در هر جا مدیریت خوب را از خود تبارز داد . شاید بهترین برگی از کارنامه های درخشان وی کار کردهای اودر شرایط دشوار زمان فروپاشی حاکمیت جمهوری افغانستان باشد .او در این آزمون بزرگ در پهلوی حزب ، رفقا و رهبر فقید خود زنده یاد ببرک کارمل قرار گرفت و با سر سپرده گی بی مانند پیمان رفاقت و همرزمی را بجا کرد .
در پهلوی دانش و تجربه این جوانمردی و اخلاق سیاسی او بود که فضیلتش را بالا برد و شخصیت برازنده اش را شکل داد . این چنین شخصیت در دل ها جا دارد و همواره سزار حرمت است .
توده ای پس از فروپاشی قدرت در جمهوری افغانستان و زنده گی در غربت باز هم طلایه دار نهصت دموکراتیک و داد خواهی کشور باقی ماند و با کوشش های شباروزی خود زمینه های اساسگذاری نهصت میهنی تا حزب مردم افغانستان را فراهم نمود .او که ارمان وحدت و همگرایی همه نیروهای دموکرات ، مترقی و داد خواه را شب و روز در سر داشت از هر گامی به سوی وحدت و یکجا شدن نیرو ها و سازمان های مردمی حمایت میکرد و خود در شکل دادن چنین پروسه های با اهمیت سهم میگرفت . او بدون هراس از جدال اندیشه وی و گفتمان پیرامون میتود و میکانیزم کار در پی وحدت اصولی ، پایدار و صادقانه بود . با همین روحیه از وحدت حزب مردم افغانستان با حزب ملی ترقی وطن استقبال نمود و خواهان آن گردید تا در این پروسه سرنوشت ساز احزاب برادر دیگر چون حزب متحد ملی افغانستان ، حزب وطن ، سازمان های شامل ایتلاف نیرو های دموکرات و ترقیخواه افغانستان و دیگران سهیم گردند و در همنوایی با خواسته های مردم و نیاز زمان رسالت خود را در مبارزه بخاطر آزادی ، دموکراسی ، عدالت و پیشرفت اجتماعی بسر رسانند .
توده ای که از آشفته گی گسترده اجتماعی و سیه روزی اکثریت مردم افغانستان در تحت حاکمیت نیرو های جهادی و وابسته به غرب اگاهی دقیق داشت راه رهایی را در بسیج توده های مردم به پیشآهنگی نیرو های دموکرات و داد خواه کشور میدانست و هر گام در این استقامت را گامی بسوی پیروزی و مطرح شدن نیرو های داد خواه و پیشرو میدانست .
به ایجاز که شخصیت و کار نامه های درخشان رفیق نیکنام ما شفیق الله توده ای چنانچه که برخی از دوستان ارجمند پیش از من اشاره کردند دارای ابعاد متنوع و جوانب گوناگون است که هر سو و هر منظر ان آموزنده و درخور ستایش است .
دردا و دریغا که این فرزند راستین وطن ، دوست توده ها ، رفیق مهربان و صمیمی ، شهسوار میدان سیاست خیلی زود و نا به هنگام رخت سفر بست ، خانواده ، دوستان و یاران همرزم خود را سوگوار نمود .
صد ها دریغ که رفتنش نا بموقع بود و کار هایش ناتمام ماند .
در این لحظه درد ناک وداع ، در این لحظه ارج گذاری به نام و شخصیت او ، در این لحظه قدر دانی از کار و پیکار او ، در این لحظه بزرگداشت از رسالت و کار نامه های او ، در این لحظه یاد آوری از دوستی ها و رفاقت های او ، در این لحظه گزارش خدمات و تدابیر او ، در این لحظه اعلام غمشریکی و همدردی با دوستان ، خانواده طبیعی و سیاسی او ، در این لحظه بیان جوانمردی ها و پایمردی ها و صد ها صفت نیک و پسندیده او شاید مناسب ترین واژه برای ابراز احساس درونی و پیام اگاهانه ما کلمه « سپاس » باشد .
آری توده ای عزیز !
سپاس بیکران به خاطر آن همه جانفشانی ها و خدماتی که برای انسان زحمتکش ، برای مادر وطن ، برای حزب محبوب ما ، برای جنبش آزادی ، ترقی و داد خواهی کشور و برای هر یکی از ما انجام دادی !
سپاس بیکران به خاطر کردار و رفتار نیکت !
سپاس بیکران بخاطر آنچه که از خود به جا گذاشتی و سر نامه مضمون کار ما خواهد بود .
توده ای عزیز !
رفیق همراه و همرزم !
تو در این سفر درازت بغیر از نام نیک و سر افرازی در انجام رسالت اخلاقی و اجتماعی خود توشه بهتری با خود نداری . تو بخاطر همین ماندگار شدی و به الگویی برای همه رهروان راه مردم و هواداران دنیای کار و زحمت مبدل گشتی .
یادت برای همیشه در نزد ما گرامی خواهد بود .سفر ابدی ات را خوش میخواهم .
روح آزاده ات شاد باد !
مراسم فاتحه خوانی زنده یاد رفیق شفیق الله توده ای
مراسم فاتحه خوانی زنده یاد رفیق شفیق الله توده ی عضوشورای مرکزی حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان و یکی از مبارزان پرافتخار وسابقه دار جنبش ترقی خواهی کشور روز شنبه مورخ ۱۹سرطان ۱۳۹۵ هـ ش از ساعت یک ونیم الی سه ونیم بعدازظهر در مسجد جامع حضرت نعمان بن ثابت (رض) درشهرکابل برگزار شد.
دراین مراسم که از طرف خانواده مرحوم توده ای و دارالانشای حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان برگزار شده بود،علاوه براعضای خانواده واقارب زنده یاد رفیق توده ای و رهبری و جمع کثیری از اعضای حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان از مرکز و ولایات، صدها تن از هموطنان شریف و قدردان ما از سراسرکشور،از اقشار مختلف جامعه اعم از کهن سالان، جوانان، رهبری واعضای احزاب سیاسی، پیشکسوتان و سابقه داران جنبش ترقی خواهی کشور، بزرگان اقوام، شخصیت های برجسته سیاسی – اجتماعی ،چهره های فرهنگی ،منسوبین قوای مسلح پرافتخارکشور، مقامات عالیرتبه و کارمندان دولتی، اعضای پارلمان، تجارملی، پیشه وران، کسبه کاران، کارگران، اعضای نهادهای جامعه مدنی وتشکلات صنفی، و نماینده گان برادران اهل هنود وسیکهـ با حضور دراین مکان مقدس به روح پاک این بزرگ مرد فرهیخته وفرزند صدیق و خدمتگار وطن اتحاف دعا نموده ؛ به خانواده رفیق توده ی و رهبری حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان ابراز تسلیت نمودند.
همزمان مراسم فاتحه خوانی زنانه زنده یاد رفیق توده ای در سالون فاتحه خوانی مکرویان سوم برگزار گردید که درآن نیز جمع کثیری از زنان ازجمله اعضای دارالانشای وکمیته اجراییه حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان،اعضای شوراهای زنان این حزب وسایراحزاب دموکرات وترقی خواه،رهبری واعضای سازمان ها وتشکلات زنان درکشور، واعضای نهادهای جامعه مدنی به صورت گسترده حضور بهم رسانیده ضمن دعا به روح رفیق شفیق الله توده ای مراتب تسلیت وهمدردی خویش را به بازمانده گان وخانواده مرحومی ابراز داشتند.
کمیسیون تبلیغ وفرهنگ
یادداشت : گزارش مفصل تصویری این مراسم را در نشانی : http://milli-payam.com/گزارش-تصویری-مراسم-فاتحه-خوانی-زنده-یا
در تارنمای ملی پیام ، ارگان مرکزی حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان مشاهده نمایید.
پیام ها و سخن رانی های رفقا و دوستان در مراسم ودا ع با پیکر زنده یاد شفیق الله توده ای
۳ جولای ۲۰۱۶ درشهر ایندهوفن کشورشاهی هالند
پیام غمشریکی رفیق سلطانعلی کشتمند، نخست وزيرپيشين ج د ا ، و يکی از رهبران برازنده ح.دخ.ا
« با دریغ و درد که رفیق شفیق ما، یکتن از فرزندان صادق و صمیمی حزب و میهن، رفیق شفیق الله توده یی دیگر در میان ما نیست. این نبود یکباره و تکاندهنده، بر دل و روان خانواده، رفقا و دوستان وی اندوهی بزرگ نشاند. من از سوی خود و خانواده خویش مراتب تسلیت و همدردی به خانواده گرامی، رفقا و دوستان همکوش وی ابراز می دارم.
همه می دانند که زنده یاد رفیق شفیق الله توده ای به لحاظ ویژه گی های شخصی خویش با نهاد نیک، سخت کوشی و استواری در مبارزه و پایداری در برابر دشواری های زنده گی در داخل و خارج کشور، در خور ستایش بود و هست. او بمثابه یکتن از برازنده ترین فعالان پیگیر و پویای حزب دموکراتیک خلق افغانستان و نهاد های ترقی خواه جاگزین پسین آن، در درون و برون کشور،همه توانایی خویش را همراه و همسان با گروه های بزرگی از مبارزان آزادیخواه و دادخواه در خدمت اعتلای نام و کارنامه های حزب و اندیشه های ترقیخواهانه آن گذاشت. او انسانی با تدبیر و تلاشگر، فراخ اندیش و فروتن و درخور نام خویش توده یی بود و در برابر وقف و کنش آگاهانه خویش هیچ نشانه یی از پاداش خواهی و خود شیفته گی نشان نمی داد.
رفیق شفیق الله توده ای تا پایان زنده گی در میان رفقا و همراه با ایشان در مبارزه برای آزادی و آزاده گی، رهایی و رفاه مردم و به ویژه زحمتکشان رنجدیده افغانستان به لحاظ اندیشه و عمل .فادار و فداکار باقی ماند. او به لحاظ شخصی، نمونه خوبی ازانسانی با رویکردهای وطن دوستانه بود که خود ویژه گی های وی، ساده گی، تعادل، ثبات و پیوسته گی با شور و شعور انقلابی در کار و مبارزه در میان خانواده، رفقا و دوستان فراموش نخواهد شد.یادش گرامی و روانش شاد باد !»
رفیق نوراحمد نور يکی از رهبران برجسته ح.دخ.ا در بخشی از سخنان گفت:
« ضیاع نبود رفیق توده ای یک درد جانکاه است. پس از سقوط حاکمیت و پراگنده گی صفوف جایگاه توده ای در کنار سایر رفقا ارزشمند و درخور ستایش است.او در این پروسه نقش سازنده و موثری را ایفا نمود. او انسانی بود با صفات و خصایل نیک. هیچگاهی از انتقاد هراس نداشت و همیشه بر مبنای واقعبینی بر دشواری ها انگشت گذاشته و در راه رفع آن تلاش می کرد. او با خوشبینی به آینده می نگریست و پیروزی نیروهای ترقی خواه و عدالت پسند را در یکجایی و وحدت آنها می پنداشت. در این تالار مشاهده می نمایید که افزون بر همرزمان، شمار زیادی از دوستان شخصی زنده یاد توده ای نیز تشریف دارند. این بدان معناست که او با صفات عالی انسانی خویش دوستان فراوانی با خود داشت.که امروز در سوگ او فرو رفته اند.
وضع بی نهایت اسفبار کشورما مستلزم جمع شدن همه میهن پرستان ملی دموکراتیک ترقیخواه و وطنپرست در یک صف واحد می باشد. آرمانی که توده ای در راه برآورده شدن آن بی دریغ سعی و تلاش می نمود، اما سوگمندانه که این آرمان را با خود به گور می برد. پس بیایید رفقا همه با یک صدا بگوییم که جمع شدن به خاطر وطن و مردم زحمتکش آن یک وظیفه سترگ ملی و افغانی ما می باشد، که تحقق این امر روح رفته گان مان را شاد خواهد داشت..»
رفیق کاوه کارمل عضو شورای مرکزی حزب م م ت م ا و رییس کمیسیون انسجام وهماهنگی حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اروپا صحبت نموده ضمن اظهار تاسف شگرف و ابراز تسلیت به خانواده و همه رفقا و دوستان در بخشی از سخنانش چنین گفت: « من توده ای را در زمان قدرت نه، بلکه در دوران شکست ها و ناملایمات سیاسی دیدم، شناختم و با او رفیق شدم. او از لحاظ حزبی مرد اصول و پرنسیپ، و از لحاظ شخصی مرد عهد و وفا بود. او به مثابه یکی از چهره های مطرح سیاسی برای وحدت و همسویی میان رفقا تلاش زیاد بخرچ داد و با قلب فراخ به همه جزایر و گروپ های جدا شده از بدنه حزب مادر مراجعه و در راه نزدیکی آنها از هیچ نوع مساعی دریغ نورزید. او یک یار و یاور به همه رفقا و دوستانش بود. افسوس که دیگر با ما نیست و ما نمی توانیم از مشوره ها و محبت های او مستفید گردیم. اما روح او زنده و نامش جاودان است.
بخواب رفیق توده ای عزیز، خاطرات ات در قلب ما برای همیش باقی می ماند.»
رفیق داوود رزمیار عضو شورای مرکزی حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان ویکی از پیش کسوتان جنبش ترقیخواهانه مردم افغانستان ، رییس پیشین شورای اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان ضمن یاددهانی از کارنامه های ماندگار زنده یاد توده ای چنین افزود:
« او در سنین بسیار جوانی در بین توده ها رفت و در میان اقشار مختلف کار کرد و کرکتر توده یی پیدا کرده و تخلص اش به مفهوم واقعی آن به او می خواند. او صفات بزرگ و والایی داشت که او را به همه نزدیک ساخته بود.او انسان عمل و مبارزه بی امان در راه تحقق آرمانهای انسانی حزبش بود.برای من خیلی ها دشوار است تا جملاتی را پیدا نمایم که بتواند درد بزرگ نبود او را تسکین نماید.نبود او ضایعه بزرگی است. اما بر ماست تا به خاطر شاد بودن روان پاک او، هر کاری را که در امر مبارزه تاکنون انجام نداده ایم، انجام دهیم، زیرا او به تحقق همه آرزوهایش موفق نشد، با آنکه برای وحدت و همبسته گی رفقا امیدهای بلندی داشت .»
رفیق دکتور حبیب منگل یکی از پیش کسوتان جنبش ترقیخواهانه مردم افغانستان ضمن سخنرانی اش گفت:
« تسلیت واژه کوچکی است تا بتواند درد و اندوه همه ما را در نبود رفیق توده ای تسکین نماید. ما امروز گردهم آمدیم تا رفیق جسور و قهرمان و دوست صمیمی خویش را بدرود بگوییم. شخصی را که 50 سال عمر عزیز اش را در راه اعمار یک افغانستان مترقی، شگوفان، آزاد و دموکراتیک وقف کرد.او با سجایای سیاسی و اخلاقی شایانی که داشت محبوب قلب ها گردیده و جایگاهش را در میان همرزمان و مردم عوام پیدا کرده بود.»
رفیق سیدطاهرشاه پیکارگر یکی دیگراز پیش کسوتان جنبش ترقیخواهانه مردم افغانستان ضمن سخنرانی مبسوطی در بخشی از سخنانش چنین گفت:
« امروز روز وداع با توده ای عزیز است. امروز برای توده ای خواهیم گفت که تا چه حد به تلاش های او، به فداکاری و استواری او ارج قایل هستیم.
اما امروز در عین حال فرصت برای تجدید پیمان است. تجدید پیمان برای فکر کردن به آینده وطن ما.
ما امروز برای توده ای خواهیم گفت که چگونه، از چه راه ها، با کدام وسایل، با کدام امکانات، مشعل تعهد مشترک ما را فروزان نگه خواهیم داشت.
مرگ توده ای، نمی تواند مرگ اندیشه های مشترک ما، مرگ تلاش های مشترک ما باشد. توده ای با شما، با هریک شما، فکر کرد، در کنار شما رزمید، از شما آموخت و به شما آموختاند.
امروز خواهیم گفت که چگونه، بی توده ای، این تلاش مقدس برای وطن، این تلاش مقدس برای فرزندان رنج و جنگ در وطن را ادامه خواهیم داد.»