حزب کارگر زیلاند جدید بانی متنوع ترین پارلمان و کابینه

 

همان روزها که دو مرد مسن سفید پوست برای پیروزی در انتخابات ریاست ‌جمهوری ایالات متحده امریکا جنجال به پا کرده بودند، زیلاند جدید گزینه‌ های مترقی‌ تری را پیش ‌روی رای ‌دهنده گان قرار داده بود: دو زن سفید پوست.

اما این تازه آغاز ماجرا در زیلاند جدید بود.
به گزارش سی ‌ان‌ ان، جاسیندا اردرن ، صدراعظم زیلاند جدید، با پیروزی قابل توجه در انتخابات ماه گذشته، تعدادی از چهره‌های متنوع سیاسی را هم همراه با خود وارد پارلمان کرد تا فراگیرترین پارلمان جهان در زیلاند جدید شکل بگیرد. تقریبا نیمی از اعضای دوره جدید پارلمان زیلاند جدید که به‌ تازه گی سوگند یاد کرده زنان هستند و ۱۱ درصد آنها گرایش‌های متفاوت جنسی دارند. مایوری ‌های بومی زیلاند جدید و مردمی که از قبایل بومی جزایر اقیانوس آرام هستند هم دوباره توانستند تعداد قابل توجهی از نماینده گان پارلمان این کشور را تشکیل دهند. این فراگیری و تنوع تنها در پارلمان نیست و در دولت جدید اردرن هم تغییرات قابل ملاحظه ‌ای صورت گرفته است. هشت نفر از کابینه ۲۰ نفره اردرن نیز زن و یک‌ چهارم آنها از بومیان مایوری هستند.  گرنت رابرتسون  معاون صدراعظم هم اولین سیاست‌مداری در این رده است که گرایش جنسی متفاوت دارد. یکی از چهره‌های شاخص کابینه اردرن ،نانایا ماهوتا  وزیر خارجه این کشور است که خالکوبی‌های سنتی روی صورتش دارد و اولین زن بومی در تاریخ زیلاند جدید است که به سمت وزیر خارجه رسیده است.
چهره جدید پارلمان
زیلاند جدید در دوره‌ های گذشته هم پارلمانی نسبتا متنوع اما نه به اندازه دوره جدید داشت. در انتخابات سال ۲۰۱۷ ترسایی حدود ۳۸ درصد از نماینده گان پارلمان را زنان تشکیل می‌دادند که تا آن زمان برای این کشور یک رکورد محسوب می ‌شد. این رقم در دوره جدید پارلمان به ۴۸ درصد رسیده است. همچنین نسبت نماینده گان دارای گرایش ‌های جنسی متفاوت از هفت درصد به ۱۱ درصد رسیده است. تعداد مایوری‌های بومی از ۲۳ درصد به ۲۱ درصد کاهش یافته که پایین ‌ترین نسبت از سال ۲۰۱۴ ترسایی محسوب می ‌شود اما هنوزهم بیشتر از نسبت کل افرادی است که به عنوان مایوری در زیلاند جدید زنده گی می‌کنند (۱۷ درصد). پارلمان زیلاند جدید از سال ۱۸۶۷ و کمی بعد از تاسیس این کشور کرسی ‌هایی را به بومیان مایوری اختصاص داد، اما حضور این بومیان تا مدت‌ها تنها جنبه‌ ای سمبلیک داشت. تا سال ۱۹۶۷ ترسایی نامزدهای مایوری تنها مجاز به رقابت برای تعداد محدودی از کرسی‌ها بودند و از سال ۱۹۷۵ بود که مایوری‌ ها توانستند انتخاب کنند که آیا می‌ خواهند در لیست انتخابات مایوری قرار بگیرند یا خیر.

کلوین دیویس، که مایوری و معاون رهبر حزب کارگر به رهبری جاسیندا اردرن است می ‌گوید: «فکر می ‌کنم این اولین دوره باشد که ما مایوری‌ ها در این سطح در کابینه حضور داریم و افتخار می کنیم که بخشی از آن هستیم. داشتن یک قوه مقننه که دربرگیرنده تمام تنوع درون جامعه باشد، بهترین اتفاق ممکن است. در این صورت طیف وسیعی از دیدگاه ‌ها می ‌توانند درمورد موضوعی تصمیم‌ گیری کنند. باید از اقدامی که همگانی و سلطه اکثریت سفیدپوست را بر هم می ‌زند، استقبال کرد. لوییزا وال، نماینده دیگرحزب کارگر که از مایوری‌ها است هم تاکید می ‌کند که «افزایش تنوع در سطح سیاسی می ‌تواند جامعه ‌ای مترقی ‌تر ایجاد ‌کند. زیلاند جدید اتحادیه‌ های مدنی برای تمام گرایش‌های جنسی را در سال ۲۰۰۴ ترسایی راه‌اندازی کرد و حدود یک دهه بعد هم زنده گی افراد با این گرایش‌های متفاوت در زیلاند جدید کاملا قانونی شد. ما راهی طولانی را طی کرده‌ایم و این برای من و بسیاری دیگر به معنای دموکراسی واقعی است. آنچه در پارلمان و کابینه می ‌بینیم دقیقا منعکس ‌کننده جامعه زیلاند جدید است».
وضعیت زنان در جهان
وقتی نوبت به مقایسه با دیگر کشورها می ‌رسد، یک کشور از نظر نسبت زنان قانون‌ گذار در رتبه ‌ای بالاتراز زیلاند جدید قرارمی ‌گیرد: رواندا. در این کشور افریقایی ۶۱ درصد کرسی ‌های پارلمان به زنان اختصاص دارد. کشوری که در سال ۱۹۹۴ ترسایی و در جریان نسل‌ کشی گسترده تعداد زیادی از مردان را ازدست داد و زنان برای ایفای نقش‌ های اصلی رهبری وارد میدان سیاست شدند.
اما درمیان کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، زیلاند جدید با داشتن سهم ۴۸ درصدی از زنان قانون‌ گذار، در کنار مکسیکو، کشوری که در سال ۲۰۱۴ ترسایی قانون برابری جنسیتی درسیاست را تصویب کرد، بالاترین سهم را به زنان اختصاص داده است. جالب اینکه میانگین جهانی سهم زنان در پارلمان حدود ۲۵ درصد است. استرالیا نزدیک ‌ترین همسایه زیلاند جدید فقط ۳۱ درصد از کرسی ‌های مجلس عوام اش در اختیار زنان است. درحالی ‌که این رقم برای دیگر کشورهای اقیانوس آرام حدود شش درصد است. وقتی نوبت به کل جمعیت زیلاند جدید می‌ رسد، می‌ بینیم که نسبت جمعیت زنان در جامعه بیشتر از مردان است. درحالی‌ که طبق آمارها در سراسر جهان این نسبت به سود مردان سنگینی می ‌کند. درباره تنوع قومی هنوز کمبودهای در مورد آسیایی‌های زیلاند جدید وجود دارد، آنها حدود ۱۵ درصد از جمعیت عمومی کشور را تشکیل می‌ دهند، اما تنها هفت درصد کرسی‌ های پارلمان را در اختیاردارند.  پل اسپونلی جمعیت‌ شناس و استاد دانشگاه ماسی در اوکلند می‌ گوید: « الزامی وجود دارد که نسبت کرسی‌های پارلمان دقیقا مشابه نسبت تنوع جمعیتی آن کشور باشد. البته اگر این میزان با واقعیت درون جامعه تفاوت زیادی داشته باشد، موضوعی نگران‌ کننده خواهد بود؛ چرا که ممکن است بخشی از مردم که نادیده گرفته شده‌اند اعتماد خود را به قانون ‌گذاران از دست بدهند. فکر می ‌کنم واقعا مهم است که سیستم سیاسی نشان ‌دهنده تنوع ازجمله تنوع قومی یک جمعیت باشد و این باعث می ‌شود که تمام اقوام و اقلیت ‌های جمعیتی بتوانند تجربه و صدای خود را به دیگران برسانند. اهمیت تنوع پارلمان زیلاند جدید این است که این نهاد سیاسی را هرچه بیشتر به جامعه این کشور با تمام تنوع موجود درآن تبدیل می ‌کند».
چالش‌های پیش‌ رو
اما این به معنای کامل ‌بودن شرایط نیست. درحالی‌که از هرچهار زیلاند جدیدی یک نفر معلولیت دارد (براساس تعریف اداره امار زیلاند جدید: محدودیت طولانی‌ مدت در توانایی فرد برای انجام فعالیت‌های روزمره)، اما هیچ نماینده‌ای با این شرایط در پارلمان این کشورعضو نیست. موضوعی که با انتقاد گروه‌های حامی معلولان را در پی داشته است. آنها به این معترض ‌اند که « بزرگ ‌ترین گروه اقلیت» این کشورهنوزحتا یک نماینده هم در پارلمان ندارد. اما تنوعی که اردرن در کابینه خود ایجاد کرده با استقبال همه گروه‌ها و احزاب سیاسی روبه‌ رو نشده است. اولیویا پیرسون، وبلاگ ‌نویس راست ‌گرا معتقد است که « فراتر از جنسیت باید شایسته گی را مدنظر قرارداد. ماکوتا ماهوتا برای سمت وزارت خارجه فردی مناسب نیست و انتصاب او نشان می ‌دهد که اردرن انتخابی ناشیانه انجام داده است».

گرچه زیلاند جدید اکنون از پارلمان متنوعی است اما هیچ تضمینی برای آینده وجود ندارد. احزاب متمایل به راست، دارای تنوع کمتری نسبت‌ به احزاب متمایل به چپ هستند. بنابراین تغییر دولت در سال ۲۰۲۳ ترسایی می ‌تواند به معنای پارلمانی کمتر متنوع باشد. حزب ملی که بزرگ ‌ترین حزب مخالف دولت اردرن به شمار می‌ آید تنها دو نماینده مجلس از اقلیت مایوری دارد و فقط ۳۰ درصد از نماینده گان آن زن هستند. جودیت کالینز ، رهبر حزب ملی این سوال جنجالی را مطرح کرده که « به تنوع فکری اعتقاد دارم اما ایا سفیدپوستان مشکلی دارند که در دولت اردرن کمتر از آنها استفاده می ‌شود؟ این هم نوعی تبعیض‌نژادی است ».
حامیان دولت اردرن اما امیدوارند تا احزاب راست‌ گرا هم تصمیم بگیرند از تنوع بیشتری در میان سیاست ‌مداران خود برخوردار باشند تا در صورت کنار‌رفتن اردرن و حزب کارگر از دولت، تنوعی که امروز در پارلمان و دولت وجود دارد از بین نرود و هم اقبال مردم به آنها بیشتر شود./ ش

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۲۰۱۱

Copyright ©bamdaad 2020

 

 

 

 اتحاد بزرگ درغياب امریکا

خواننده گان گرانقدر تارنمای بامـداد !

مسوولین سایت پیوسته تلاش می ورزند تا با پیشکش نمودن گزارشات و بررسی های علمی وعینی از منابع مختلف شما را با رخدادهای جهان و ریشه های حوادث آشنا سازند. برای همین هم برخلاف نشرات و گزارشات متکی برمنافع ایروسنتریزم و« امریکا مقدم است» ما درباره انکشافات وجایگاه جنوب شرق آسیا و حوزه پاسفیک و اثرات جغرافیایی ـ سیاسی ، جغرافیایی ـ اقتصادی آن دست به نشرمضامین پرمحتوا و اکادیمیک زده ایم.

درغرب رسانه های محدودی در باره اهمیت و جایگاه « پیمان مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای موسوم به RCEP »که درنشست ویدیویی بروز۱۵ نوامبر۲۰۲۰ با حضور رهبران ۱۰ کشورآ سه آن (اتحادیه کشورهای آسیای جنوب شرقی)، چین، کوریا جنوبی، جاپان، استرالیا و زیلند جدید امضا شد گزارش دادند.

رسانه ایی عنوان کرد که :« آسیا خود را آزاد ساخت !» .

رسانه دیگری نوشت:« آیا آسیای شرقی به لنگرتثبیت کننده اقتصاد آشفته جهان تبدیل خواهد شد؟»

اینک جستاری درباره جایگاه و اثرات این پیمان را خدمت خواننده گان گرانقدرسایت پیشکش میداریم ،امید مورد توجه قرارگیرد. بامداد

 

مشارکت اقتصادی جامع منطقه‌ای ، اتحاد بزرگ درغياب امریکا

چین و ۱۴ کشور آسیا و اقیانوسیه پس از نزدیک به یک دهه مذاکره، روز گذشته بزرگ ‌ترین توافق تجارت آزاد جهان را امضا کردند. توافقی با هدایت چین و در غیاب بزرگ ‌ترین قدرت‌های جهان غرب، ایالات متحده امریکا و اروپا.

‌رهبران ۱۰ کشور عضو پیمان همکاری‌های جنوب شرق آسیا (آسه‌آن)، چین، جپان، کوریا‌ جنوبی، استرالیا و نیوزیلند در حاشیه نشست مجازی آسه ‌آن، این توافق را امضا کردند تا زنگ خطر برای ایالات متحده و اروپا به صدا درآید. ایالات متحده‌ای که هنوز درگیر تنش‌های سیاسی بر سر انتخابات ریاست‌ جمهوری است و اروپا هم با تبعات اقتصادی موج دوم شیوع ویروس کرونا دست‌ و‌پنجه نرم می‌کند.

۱۵ کشوری که این توافق را امضا کرده‌اند، تقریبا یک ‌سوم جمعیت جهان و ۲۹ درصد تولید ناخالص ملی جهان را در بر می‌گیرند و چین هم حتا قبل از انعقاد این قرارداد بزرگ‌ ترین منبع واردات و صادرات ۱۴ عضو دیگر این توافق محسوب می‌ شد و اکنون موقعیت بهتری خواهد داشت.
مشارکت اقتصادی جامع منطقه‌ای (RCEP) که مذاکره بر سر آن هشت سال طول کشید، حدود یک ‌سوم از تولید اقتصادی جهان را در بر می‌ گیرد و گامی بزرگ برای ادغام اقتصادی منطقه محسوب می ‌شود. تکمیل و اجرایی ‌شدن این توافق چند سال طول خواهد کشید، اما در کوتاه ‌مدت تعرفه‌ های اقتصادی و تجاری موجود در بسیاری از کشورهای آسیای شرقی و اقیانوسیه را کاهش خواهد داد. این توافق در حالی حاصل شده که جو بایدن دموکرات به طور غیر‌رسمی پیروز انتخابات ریاست‌ جمهوری آمریکا شده و پیش ‌بینی می‌ شود معاون سابق باراک اوباما با تمرکز بر برنامه‌های تجاری آسیامحور، از شعار « امریکا مقدم است» دونالد ترامپ فاصله بگیرد و به رفع تنش‌ها با کشورهای منطقه از‌جمله چین بپردازد.
جنگ تجاری ترامپ با چین در چهارسال گذشته که با افزایش تعرفه‌ های تجاری دو طرف همراه بود، عزم چین برای دستیابی به این توافق با کشورهای منطقه را بیشتر کرد. با این توافق همچنین انتظار می ‌رود چین جای پای مستحکم‌ تری مشارکت اقتصادی جامع منطقه ‌ای، بزرگ‌ ترین توافق تجارت آزاد جهان محسوب می‌ شود و آن را ۱۰ کشور برونی، کامبودیا، اندونزیا، لاووس، مالزیا، میانمار، فیلیپین، سنگاپور، تایلند و ویتنام با مشارکت استرالیا، چین، جاپان، نیوزیلند و کوریا جنوبی به امضا رسانده‌اند. این توافق حتا می ‌توانست بزرگ ‌تر باشد، اما هند در سال ۲۰۱۹ ترسایی تصمیم به خروج از مذاکرات گرفت و هنوز هم تمایلی به بازگشت ندارد.

بر‌اساس پیشبینی های دانشگاه جان هاپکینز، این مشارکت اقتصادی جامع منطقه ‌ای که روز گذشته به امضا رسید، می ‌تواند ۱۸۶ میلیارد دلار به حجم اقتصاد جهانی و ۰.۲ درصد به تولید ناخالص داخلی اعضای آن اضافه کند. جاپان و کوریای جنوبی از بزرگ‌ ترین برنده گان این توافق هستند، اما سود کالاهای ارزان‌ تر حتا تا اروپا و ایالات متحده هم گسترش خواهد یافت. حجم مبادلات بازرگانی این توافق تقریبا هم‌ تراز حجم مبادلات بازرگانی اتحادیه اروپاست. اتحادیه اروپا ۳۳ درصد کل تجارت جهان را در اختیار دارد. این توافق ‌نامه تمام مباحث مربوط به یک توافق تجارت آزاد را در بر می‌ گیرد:

تعرفه‌ها، اداره گمرک، اقدامات بهداشتی، خدمات، سرمایه‌ گذاری و دیگر موارد، اما دو موضوع بیش از همه مورد توجه قرار گرفته است.
اولین مورد، قوانین و مقررات کشور مبدأ است. تمام توافق ‌نامه‌های تجاری آسه ‌آن دارای قوانین مختلفی هستند. به‌عنوان مثال، اگر شرکتی در اندونزیا بایسکل تولید کند، ممکن است برای یک توافق تجارت آزاد با جاپان واجد شرایط باشد، اما برای واجد شرایط‌ بودن در کوریای جنوبی به موضوعات دیگری هم نیاز دارد، اما توافق اخیر تمام این جزییات و موانع را از بین برده است. براساس مشارکت اقتصادی جامع منطقه‌ ای، هنگامی که محصولی تولید می‌ شود، شرایط تولید آن در تمام 15 کشور عضو یکسان است و برای فروش آن در کشوری دیگر فقط یک برگه کاغذ مورد نیاز خواهد بود.‌اما دومین عامل که مهم ‌ترین عامل از نظر سیاسی محسوب می ‌شود، این است که این توافق، اولین معامله تجارت آزاد بین چین، جاپان و کوریای جنوبی است. اگرچه توافق مشارکت اقتصادی جامع منطقه‌ای یک توافق چالش ‌برانگیز نیست و کشورها را از لحاظ سیاسی چندان درگیر نمی‌ کند، اما باز هم یک گام بزرگ در رفع تنش میان چین از یک سو و جاپان و کوریای جنوبی  به‌ عنوان متحدان غرب از سوی دیگر محسوب می ‌شود. در مجموع می‌ توان گفت در سایه این توافق عوارض گمرکی در تجارت بین کشورهای امضا کننده کاهش می ‌یابد، قواعد ناظر بر تجارت مشترک تدوین و زمینه‌ برای حمل ‌ونقل کالا تسهیل می‌ شود. علاوه‌ بر‌آن، بزرگ‌ ترین توافق تجارت آزاد جهان شامل بازرگانی، خدمات، سرمایه‌ گذاری، بازرگانی دیجیتال و ارتباطات خواهد شد.
تاثیر بر  رابطه چین و امریکا
یکی از انتقاداتی که به این توافق شده، این است که چین نقشی کلیدی در آن ایفا می‌ کند و حتا می ‌توان آن را توافقی دانست که چین با اتکا به قوانین داخلی خود به دیگر کشورها تحمیل کرده است. این فشار چین پس از بروز اختلاف نظر با هند حتا بیشتر شد. به ‌این‌ ترتیب با تطبیق  این توافق، چین نقشی تعیین ‌کننده‌ تر در استانداردهای تجاری منطقه ایفا خواهد کرد.
پتر پتری، استاد تجارت بین‌الملل در دانشگاه برندیز، می ‌گوید: « این توافق به طور بالقوه کاملا به سود چین است و در مقیاس گسترده، چین را به بازیگر مهم در این توافق و در تمام منطقه تبدیل خواهد کرد. این تاثیرگذاری فراتر از نقش فعلی پکن در تحولات اقتصادی منطقه خواهد بود. با اینکه این توافق به‌ تنهایی محصول چین نبوده و تمام کشورهای عضو در دستیابی به آن سهم داشته ‌اند، اما وقتی زمان اجرایی‌ شدن برسد، چین تصمیم‌ گیرنده اساسی خواهد بود. دیگر در آن زمان نباید این توافق را آسیایی دانست. پس از خروج دونالد ترامپ از توافق تجاری با شرق آسیا، ایالات متحده  امریکا اکنون در خارج از هر دو جبهه اصلی تجاری در آسیا قرار دارد. این به آن معناست که وقتی این کشورهای آسیایی قوانین تجاری خود را تنظیم کنند، نه اتحادیه اروپا و نه ایالات متحده  امریکا به‌ عنوان اَبَرقدرت‌های تجاری سنتی جهان جایگاهی در تعیین شرایط آن نخواهند داشت. در واقع خروج ترامپ از توافق تجاری با کشورهای شرق آسیا از‌جمله جاپان و کوریای جنوبی و سپس ایجاد تنش‌های تجاری با چین باعث شد تا کشورهای منطقه با جدیت بیشتری به دنبال دستیابی به توافقی مستقل از ایالات متحده باشند. اکنون دیگر ایالات متحده باید با شرایط و قواعد توافقی که چین به کشورهای منطقه تحمیل کرده، کنار بیاید».
امضای توافق مشارکت اقتصادی جامع منطقه ‌ای، ضربه مهلکی بر آنچه از بدنه توافق تجاری دو سوی اقیانوس آرام باقی مانده است، خواهد بود، توافقی که در دوره دوم باراک اوباما حاصل و ترامپ از آن خارج شد. این توافق می ‌تواند جایگاه منطقه‌ ای چین را که دومین اقتصاد برتر دنیاست، به‌ ویژه در تعامل با جاپان و کوریای جنوبی که متحدان آسیایی امریکا هستند، به شدت بهبود ببخشد.
چشم‌انداز  آینده
تصویب و تطبیق توافق مشارکت اقتصادی جامع منطقه ‌ای مدتی طول می‌ کشد و برای اجرای برخی از مقررات تعرفه شاید حتا به چند سال زمان نیاز باشد، اما این توافق آینده تجارت در آسیا را رقم می‌ زند. پتری می‌گوید: « این توافق ‌نامه می ‌تواند به‌ مرور بهبود یابد و این روند کُند خواهد بود، اما این تازه ابتدای راه است. اکنون بخش اساسی کار اجرا شده است. در ماه‌های پیش ‌رو مهم‌ ترین موضوع، تمرکز چین، جاپان و کوریای جنوبی است. این سه کشور نقشی کلیدی در تجارت منطقه ایفا می ‌کنند. علاوه‌ بر‌این پکن، توکیو و سیول از مهم ‌ترین قدرت‌های اقتصادی جهان به شمار می‌آیند و نمی ‌توان تأثیر این توافق و اجرایی ‌شدن آن بر اقتصاد جهان را نادیده گرفت»، اما بزرگ‌ ترین نتیجه این توافق را شاید بتوان در « ظهور یک اَبَرقدرت جدید در اقتصاد جهان» دانست. آسیا گام اول برای کسب چنین جایگاهی را برداشته و می ‌تواند مانند اروپا یا امریکای شمالی به یک قطب و اَبَرقدرت اقتصادی تبدیل شود./ش

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۶۱۱

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2020

 

 

 گذری بر رخدادهای امریکای لاتین :

انتخابات برای شهرداری ها فرصتی برای مخالفان دولت برازیل

 

بولسونارو رییس جمهور راستگرای برازیل که با حمایت مالی بانک ها بر سرکار است، پس از دو سال در اداره کشور وامانده است. از ۱۵ الی ۲۹ نوامبر، انتخابات شهرداری اولین آزمون برای رییس جمهور راست افراطی است. به همین مناسبت با  گلیسی هافمن، رهبرحزب کارگران برازیل مصاحبه کرده ایم.

اومانیته: کارنامه بولسونارو پس از دو سال ریاست جمهوری چیست؟

گلیسی هافمن: این یک فاجعه است. تمام پیشرفت های صورت گرفته در دوره دموکراسی، بویژه تحت رهبری دولت های لولا، دیلما روسف و حزب کارگر در حال از بین رفتن است. اقتصاد برازیل زمین خورده است. بیکاری به ۱۴ درصد رسیده است، درآمد کشور همچنان روبه کاهش است. برازیل غرق فقر است و جامعه با نابودی روبروست. این دولت برنامه ای برای توسعه اقتصادی ندارد. تنها افق آن ریاضت اقتصادی و کاهش هزینه های عمومی است. هیچ سرمایه گذاری وجود ندارد، برازیل در بن بست است، بخش صنعتی در یک بحران جدی فرو رفته است.

از نظر اجتماعی، برنامه های اصلی لولا ، دستیابی به بهداشت و آموزش، که ۲۸ میلیون برازیلی را از فقر نجات داد، از بین رفته و یا در آستانه نابودی است. مردم بدون امید به اشتغال و بدون درآمد و محروم از حمایت اجتماعی اند. دولت رفاهی که ما در برازیل شروع به ساخت آن کرده بودیم کاملاً نابود شده است. از نظر سیاسی، ما با دولتی روبرو هستیم که درحال تشدید استبداد است و به هر نوع مشارکت مردمی پشت کرده است و هیچ احترامی برای نهادهای اجتماعی قایل نیست. در نتیجه عقب مانده گی های جدی دموکراتیک مشهود است . برازیل دوران بسیار تاریکی را پشت سر می گذارد.

اومانیته: برازیل یکی از کشورهایی است که بیشترین آسیب را در اثر کووید ۱۹ تجربه کرده است. کشور چگونه این بحران را پشت سر می گذارد؟

گلیسی هافمن: با دشواری های وحشتناک. ما با تقریباً ۱۶۰ هزار قربانی کرونا، یکی از داغدیده ترین کشورهای جهان هستیم. بیش از ۵.۵ میلیون نفر به بیماری همه گیرکوید ۱۹ مبتلا شده اند. رییس جمهور مبارزه با این ویروس را مسخره میکند و استفاده از ماسک و فاصله گیری را ضروری نمی داند و رعایت نمی کند. او خودش دراین موارد رفتاری غیرمسوولانه دارد.

بدون او ما به این مرحله نمی رسیدیم و این بحران به این سطح از شدت نمی رسید. طبیعی است که افرادی مبتلا می شدند و ما از مرگ انها ابراز تاسف می کردیم، اما این ویروس نمی تواند آسیبی چنین جدی بر ما وارد کند و مردم ما چنین هزینه ای را پرداخت کنند. نقش کم کاری و بی تفاوتی دولت بولسونارو در این تلفات سنگین است. از زمان شیوع بیماری همه گی، وی بیشترین تحقیر را نسبت به شهرداری ها، ایالت ها، فرمانداران که تنها با تنظیم ساختارهای بهداشتی اضطراری با ویروس کوید ۱۹ روبرو هستند نشان میدهد .

اومانیته: رییس جمهور برازیل با رسوایی هایی مالی وغیره ... محاصره شده و تهدید به استیضاح شده است، اما به نظر نمی رسد که این بر روش سیاسی که او بر جامعه تحمیل می کند، تأثیر بگذارد. چگونه این را توضیح می دهید؟

گلیسی هافمن: او از حمایت طرفداران پروژه نیولیبرال برای ـ تخریب دولت گذشته ـ برخوردار است. نماینده گان امور مالی، بانک ها، بازارهای سهام از بولسونارو محافظت میکنند. آنها کاملاً به اعمال مخرب او، کارهای دولت او، اعضای خانواده اش واقف هستند و واقعیت را می دانند اما آنها مانع هرگونه اقدام رسانه ای، سیاسی و حتا حقوقی که موجب پاسخگویی بولسونارو به مردم شود جلوگیری می کنند.

اومانیته: گروه های راست افراطی در حال فعالیت گسترده در شبکه های اجتماعی هستند. بولسونارو و طرفدارانش چه استفاده هایی از اخبار جعلی می کنند؟

گلیسی هافمن: آنها از زمان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری ۲۰۱۸، حملات ناپسند خود به نامزد حزب کارگران برازیل، فرناندو حداد ، را هرگز متوقف نکردند. اخبار جعلی به ابزار اصلی مداخله سیاسی بولسونارو، خانواده و طرفدارانش تبدیل شده است. آنها دایما اخباری را پخش می کنند که واقعیت را پیچانده و جو خصومت را تشدید میکند. حملات عمدتا متوجه چهره و محبوبیت لولا است. آنها منابع قابل توجهی برای طنین اندازشدن در این برنامه تهمت ها دارند. شبکه های اجتماعی مملو از پول است. آنها می توانند روی تعداد افراد متعصبی حساب کنند که از زمان کودتای علیه  دیلما روسف، با دروغگویی عقاید آنها را تبلیغ می کردند.

اومانیته: انتخابات شهرداری چگونه شکل می گیرد؟

گلیسی هافمن: این کمپین انتخابات شهرداری ها به مردم برازیل فضایی برای بحث و گفت وگو درباره سوابق شهرداران و مقامات محلی و همچنین سیاست های انجام شده در سطح ملی نشان می دهد. اما بولسونارو و افرادش ماشین دولت فدرال را در دست دارند. آنها تمام تلاش خود را می کنند تا راه را برای پیروزی نیروهای چپ در انتخابات مسدود کنند . از طرف دیگر مقررات اصلاح قوانین نماینده گی حزب مانع از این می شود که در همه جا با این انتخابات متحدا برخورد کنیم. همچنین سیستم تبلیغاتی بولسونارو پیام رسانی فوری گسترده آنها مانع جدی برای نیروهای دموکراتیک در انتخابات شهرداری ها محسوب میشود .

اومانیته: پیروزی جنبش سوسیالیسم در بولیویا، یک سال پس از کودتا را چگونه تحلیل می کنید؟

گلیسی هافمن: این خبر خوبی برای ماست! مردم بولیویا به تازه گی نشان داده اند که علی رغم حمایت رسانه های مسلط دولت کودتا و قدرت مالی آنها، علیرغم ابزارسازی نهادهای دولتی و سیاسی، می توان راست نیولیبرال و راست افراطی را در صندوق های رای شکست داد. هنگامی که مردم بخشی از یک دولت در خدمت عدالت اجتماعی هستند، آنها به یک موتور مبارزه تبدیل می شوند و مقاومت مردمی می تواند پیروز باشد./ راه توده

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۲۰ـ ۱۴۱۱

Copyright ©bamdaad 2020

 

روزنامه نیویورک ‌تایمز:

تغییرات در پنتاگون نشانه خروج از افغانستان

روزنامه نیویورک ‌تایمز با اشاره به تغییرات اخیری که دونالد ترامپ در پنتاگون اعمال کرده است، این تغییرات را در راستای تسهیل و شتاب ‌دهی به برنامه او برای خارج‌ کردن نظامیان کشورش از افغانستان دانست. این روزنامه در مطلبی نوشت: شاید صفت « منسجم » از نظر بسیاری برای توصیف سیاست امنیت ملی دونالد ترامپ رییس‌ جمهور امریکا مناسب نباشد. اما یک هدف هست که او از زمان کمپاین  ۲۰۱۶ ترسایی دنبال کرده است، خارج‌ کردن همه نظامیان امریکایی از افغانستان.

حالا در آخرین روزهای ریاست‌ جمهوری‌اش، دونالد ترامپ تقلای زیادی برای عملی‌ کردن آن دارد، از جمله با کمک نیروهای ضد‌جنگ محافظه‌کاری که نه‌ فقط این کار را یک سیاست خوب بلکه آن را یک فاکتور ضروری برای هرگونه آینده ‌ای که او ممکن است در سیاست به دنبالش باشد، می ‌بینند. در روزهای اخیر ترامپ وزیر دفاع قبلی، مارک اسپر را که بارها نسبت به خارج‌‌ کردن سریع نظامیان از افغانستان ابراز بی ‌میلی کرده بوده، اخراج کرده و او را با کریستوفر میلر، مدیر مرکز ملی مبارزه با تروریزم جایگزین کرد، شخصی که ممکن است فاقد تجربه و محبوبیت برای عملکرد موثر در قبال اقدامات دقیقه نودی ترامپ در حوزه سیاست خارجی باشد. در‌عین ‌حال داگلاس مک‌ گرگور، دگروال تقاعدی ارتش و حامی سرسخت پایان ‌دادن به مداخله امریکا در افغانستان نیز اخیراْ به‌عنوان مشاور ارشد میلرمعرفی شد. ترامپ همچنین ویلیام راجر، معاون پژوهش و سیاست‌ گذاری درانستیتوت چارلز کوچ را هم به‌عنوان سفیرجدید امریکا درافغانستان منصوب کرد. او هم از مخالفان صریح جنگ ‌های فعلی امریکا در خارج است. راجر حتا قبل از تایید ‌شدن از سوی سنا که تشکیل آن پیش از روز آغاز ریاست‌ جمهوری جدید بعید است، چوکی بزرگی در پشت میز سیاست خارجی ترامپ داشت. ترامپ با این مجموعه اخراج‌ ها و انتصابات جدید عملا اکثریت پرسونلی را که مانند گاردریل در برابر خروج سریع عمل می کردند، کنار زد. منتقدان خروج سریع از افغانستان قبل از رعایت شرایط توافق صلح اخیر از سوی طالبان نگران هستند که هرگونه تلاش برای خارج ‌‌کردن همه سربازان امریکایی تا پایان سال جاری میلادی به‌ طور بالقوه منجر به کشته‌ های بیشتر درعرصه میدانی شود. آنها با اشاره به تشدید خشونت‌ها در مدت اخیر در سراسر افغانستان نگران هستند طالبان موفق به تصاحب مناطق بیشتر به‌ ویژه در سمت جنوب که به‌ صورت تاریخی مرکز قدرت این گروه بوده است، شود.
هشداراسپر درباره  خروج  سریع از افغانستان
مارک اسپر اندکی قبل از ترک سمت اش به‌ عنوان وزیر دفاع امریکا، یادداشت طبقه ‌بندی ‌شده‌ای به دونالد ترامپ رییس‌ جمهور امریکا فرستاد و به او درباره خروج سریع نیروهای امریکا از افغانستان هشدارداد. ترامپ در ماه اکتوبرتوییت کرد که تمام نیروهای امریکا باید تا کریسمس به امریکا بازگردند‌ که این حرف فقط با گفته رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی امریکا که گفت هزاران نفر از نیروها «در مسیر» هستند که تا اوایل سال آینده در افغانستان بمانند، نقض شد. بنا بر گفته ‌های مقامات ارشد امریکایی که با واشنگتن‌ پست صحبت کردند، اسپرنگرانی درباره به ‌صفر‌رساندن حضور ارتش امریکا در کشور افغانستان را در بحبوحه مذاکرات صلح با شورشیان طالبان مطرح کرد. ترامپ برای تحقق وعده خود مبنی ‌بر پایان ‌دادن به طولانی ‌ترین جنگ در تاریخ امریکا، عجله نشان داده است. بعد از اینکه امریکا در ماه فبوری با طالبان به یک توافق رسید، تعداد سربازان امریکایی در افغانستان تا هشت‌هزار ‌و ۶۰۰ نفر در ماه جولای کاهش پیدا کرد. 
عمران‌ خان در راه افغانستان
در چنین شرایطی، صدراعظم پاکستان در روزهای آینده به افغانستان سفرخواهد کرد. گران هیواد ، سخنگوی وزارت خارجه افغانستان گفته است که این دیدار براساس گفت ‌وگوی تیلفونی ماه گذشته اشرف غنی، رییس‌ جمهوری افغانستان و عمران ‌خان صدراعظم پاکستان انجام می‌ شود. سفر صدراعظم پاکستان به کابل زمانی انجام می ‌شود که با گذشت بیشتر از دو ماه از آغاز مذاکرات صلح افغانستان، هیات گفت‌ وگو‌کننده دولت افغانستان و طالبان قادر نشده‌اند که طرزالعمل گفت ‌وگوها را نهایی کنند. به گفته مسوولان افغانستان، یکی از عوامل بن ‌بست در مذاکرات صلح این کشور، مبنا قراردادن توافق ‌نامه صلح امریکا و طالبان در مذاکرات صلح دانسته شده است. چند روز قبل، سرور دانش، معاون دوم ریاست‌ جمهوری افغانستان افزود که حکومت افغانستان موافقت ‌نامه دوحه را نه امضا کرده، نه تایید و نه طرف بوده است و از نگاه حقوقی حکومت مسوولیتی در قبال آن ندارد. ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی گروه طالبان، در واکنش گفته است که دولت کابل توافق ‌نامه دوحه را نادیده گرفته و کوشش دارد اهمیت و ارزش و جایگاه آن را زیر سوال ببرد و این کار سد راه پیشبرد مذاکرات صلح شده است. از زمان آغاز مذاکرات صلح افغانستان خشونت‌ها در این کشور به‌ شدت افزایش یافته است. انفجار مین‌های مقناطیسی و قتل ‌های هدفمند نیز هر روز در این کشور قربانی می ‌گیرد. با توجه به اینکه پاکستان همواره اعلام کرده که از روند صلح افغانستان و برقراری آتش ‌بس دراین کشور حمایت می ‌کند‌ ولی افغانستان معتقد است که پاکستان در این کار صادق نیست. کابل بارها اسلام‌آباد را به حمایت مالی و نظامی از گروه طالبان متهم کرده، اتهامی که همواره از سوی اسلام ‌آباد رد شده است./شرق

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۵۱۱

Copyright ©bamdaad 2020

 

سیاست خارجی جو بایدن

مانلیو دینوچی

 

خطوط برجسته برنامه سیاست خارجی که جو بایدن پس از استقرار در کاخ سفید به اجرا خواهد گذاشت کدام است ؟

خود او این موضوع را به دقت در مقاله ای در مجله فارن افیرز (Forein Affaires ، مارچ/ اپریل ۲۰۲۰) از پیش اعلام کرد که اساس تخت پرش ۲۰۲۰ را تشکیل می دهد و در ماه اگست نیز از سوی حزب دموکرات مورد تایید قرار گرفت.

تیتر مقاله بسیار روشن است : « چرا امریکا باید دوباره هدایت کند/نجات سیاست خارجی ایالات متحده پس از ترامپ». به این ترتیب بایدن سنتیزی از برنامه سیاست خارجی خود را عرضه می کند : در حالی که «رییس جمهور ترامپ هم پیمانان و همکاران را تضعیف و رها کرده، و از رهبری امریکا نیز کناره گیری کرده است، به عنوان رییس جمهور فوراً برای تمدید پیمان های ایالات متحده امریکا اقدام خواهم کرد، و به گونه ای که امریکا یک باردیگر جهان را هدایت کند».

نخستین اقدام تقویت ناتو خواهد بود که قلب امنیت ملی ایالات متحده است. بایدن برای تحقق چنین امری « سرمایه گذاری های ضروری » را انجام خواهد داد برای این که ایالات متحده جایگاه قدرتمندترین نیروی نظامی جهان را برای خود حفظ کند، و همزمان، بر اساس تعهداتی که در گذشته توسط دولت اوباما و بایدن مطرح شده عمل خواهد کرد و می گوید که « هم پیمانان ما در ناتو برای دفاع باید هزینه هایشان را افزایش دهند ».

دومین اقدام در نخستین سال ریاست جمهوری، فراخوان برای « گردهمایی جهان برای دموکراسی » خواهد بود : در این گردهمایی « ملت های جهان آزاد و سازمان های جامعه مدنی سراسر جهان که در دفاع از دموکراسی در صف مقدم هستند» شرکت خواهند کرد. گردهمایی برای « اقدام مشترک علیه تهدیدات جهانی » تصمیم خواهد گرفت. پیش از همه برای «جلوگیری از تجاوز روسیه، با حفظ بُرنده گی توانایی های نظامی متفقین و تحمیل هزینه واقعی به روسیه وقتی که اصول و موازین بین المللی را زیرپا می گذارد».

بایدن مشخصاً می گوید به این علت که « جهان به تنهایی سر و سامان نمی یابد » ایالات متحده باید دوباره « نقش رهبر را در تدوین موازین به عهده بگیرد، همان گونه که طی ۷۰ سال ریاست جمهوری دموکرات و جمهوری خواه چنین کرده اند تا اینکه دونالد ترامپ سرکار آمد». این است خطوط اصلی برنامه سیاست خارجی دولت بایدن که برای انجام آن متعهد شده است.

این برنامه با مشارکت بیش از ۲۰۰۰ مشاور در امور سیاست خارجی و امنیت ملّی، سازمان یافته در ۲۰ گروه کاری تدوین یافته و فقط برنامه بایدن و حزب دموکرات نیست. این برنامه در واقع شیوه بیان مشترک هر دو حزب بوده و چگونگی آن به تصمیم های بنیادی در زمینه سیاست خارجی و پیش از همه در اموری که مربوط به جنگ [ها] می باشد بستگی داشته و منشأ آن در ایالات متحده امریکا به دو حزب (دموکرات و جمهوری خواه ) باز می گردد.

این موضوع توسط بیش از ۱۳۰ مقام بلند پایه جمهوری خواه (بازنشسته و درخدمت) در اعلام رأی علیه جمهوری خواه دونالد ترامپ به نفع جو بایدن دموکرات در ۲۰ اگست تأیید شده است. بین آنان جان نگروپونت دیده می شود که جرج والکر بوش در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ ابتدا او را به عنوان سفیر در عراق (با ماموریت سرکوب مقاومت) و سپس به عنوان رییس سرویس های سرّی ایالات متحده امریکا برگزیده بود.

دست کم یک گواه دیگر بر این مدعا وجود دارد و آن هم این است که بایدن عضو حزب دموکرات در گذشته در مقام رییس هیات امور خارجه سنا، در سال ۲۰۰۱ ترسایی از تصمیم رییس جمهور بوش برای حمله و اشغال افغانستان پشتیبانی کرد و در سال ۲۰۰۲ قطعنامه ای دو حزبی به امضای ۷۷ سناتور را معرفی کرد که به رییس جمهور بوش اجازه داد تا با متهم کردن عراق به گسترش و در اختیار داشتن جنگ افزار کشتار جمعی ( که بعداً دروغ بودن آن آشکار شد) به این کشور حمله و سپس آن را اشغال کند.

همواره در دوران دولت بوش، وقتی که نیروهای امریکایی از عهده کنترول عراق اشغالی بر نمی آمدند، جو بایدن در سال ۲۰۰۷  ترسایی طرحی را مبنی بر « تمرکز زدایی عراق و تجزیه آن به سه منطقه مستقل کُرد، سنّی و شیعه» به سنا معرفی کرد : به سخن دیگر قطعه قطعه کردن عراق در خدمت استراتیژی ایالات متحده امریکا.

به همین گونه، وقتی جو بایدن طی دو دوره معاون رییس دولت اوباما بود جمهوری خواهان از تصمیم دموکرات ها برای جنگ علیه لیبیا، عملیات در سوریه و رویارویی جدید علیه روسیه پشتیبانی کردند.

حزب زیر مجموعه ای که در صندوق آرا ظاهر نمی شود به کار خود برای اینکه « امریکا یک بار دیگر جهان را هدایت کند » ادامه می دهد./ مجله هفته

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۱۱۱

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020