بی خانه گـی

گریختن از خطر مردانه گی نیست

فرار از خانه ات آزاده گی نیست

به ملک غیر رویم آنجا چه باشیم

غلام بودن دیگر بیگانه گی نیست

مزن خنجر به این مجبور دلی من

چو مجبوریت بؤد شرمندگی نیست

گهی روزگار بیارَد بَر سرِ تو

توان بودن و ایستاده گی نیست

بگویند گه فرار هم راۀ مردیست

همیشه ترس و نامردانه گی نیست

بدانیم ما همه آواره گانیم

درین آواره گی شایسته گی نیست

ولی عشق وطن در رگ رگی ماست

به عاشق عشق او دیوانه گی نیست

به هر جا می رویم یاد تو آید

به رنگ وبوی تو پژمرده گی نیست

به باغ خاطرات عشق تو ناب است

چه شیرین است ولی نازدانه گی نیست

اگر تو اندرونی من بیرونم

به هر دو حالتش آزاده گی نیست

وطن اشغال و ما آواره گشتیم

حقیقت تلخ بؤد آزرده گی نیست

فرنگی حاکمست و ما محکوم

اسارت را دیگر فرخنده گی نیست

کجاست باغبان دلسوزی وطندار

همه جا جنگ وشر آسوده گی نیست

وطندار گلم بیدار بشو جان

غلامی تا به کی ؟ این زنده گی نیست

بنام سیاست و مذهب خورند خون

درین محشر سرا فرزانه گی نیست

شکست ما همیشه در نفاق است

نباشد وحدتی یکدانه گی نیست

درین جبهه ای جنگ نا مقدس

رویم درتاریکی تابنده گی نیست

نمی دانیم ز فردا هر چه بادا

بجز گمگشته گی دانسته گی نیست

ز نادی بشنو این مطلب تو جانم

که دردِ بیش از بی خانه گی نیست .

 

(دکترواحد نادی ـ تورونتو )

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۱ـ ۳۰۰۷

استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2021

 

 

آسیاب خشک در آتش و طراوت برگ

 

نیلاب موج سلام

 

موسی فرکیش را به نام شاعر سپیدسرا - کوتاهه سرا و نویسنده ی ژرفکاو و فلسفی نگر میشناسیم. از او سر بریده ی اورفیوس - گزینه ی معرفینامه ها و نقدها، تهی از فاصله - گزینه ی کوتاهه ها و شعرهای سپید و آتش و طراوت برگ - گزینه ی داستانها، از سوی انتشارات آن (تابستان ۱۳۹۹) در هرات چاپ و منتشر شدند.

آتش و طراوت برگ در یک صد و پنجاه و دو صفحه، شامل چهارده داستان کوتاه و یک داستان میانه است. سوژه ها روی آفتهای ناشی از جنگ و زندگی جنگزده ی افغانستان، روانفرسایی در دوری از وطن، سنتگرایی و زن ستیزی جاافتاده و نیز روزمرگی های پراز نگرانی و آشفتگیی که برای هر شهروند و ساکن جامعه ی اروپا میتواند پیش بیاید، میچرخند. خواننده از کنار روزمرگیها رد میشود. آنها را پشت سر میگذارد. موسی فرکیش اما از یک روزمرگی، مثلا داستان کوتاه و جذاب ماریکا و بانشی را پدید می آورد و با چنان فرجامی خواننده را به جایی میبرد که هرگز در خیالش نمیگذشته است.

زبان روایتها درخشنده و شایان است و به متن آوری صف کشیده ی واژه ها فاخر. نیز تصویر پردازی و صحنه آفرینی در داستانها را نمیتوان نستود.

دختر دستمال را مقابل آنها گذاشت. بوی گرم بولانی با بوی تن خسته ی دهقان جوان، دختر را تسخیر کرد. دهقان سرش را پایین آورده بود و دختر هنوز آن بالا، لای شاخسارها بوی او را احساس میکرد. دختر دامنش را چید، چادرش را پایین کشید و گریخت. چیزی چو آب سرد از هیجان و ترس به پیکرش ره میکشید و هوس یک گریه، یک سرود تلخ جانش را به لب آورده بود. کنار جوی همان جایی که همواره نشسته بیل زدن دهقان جوان را نگریسته بود، آرمید. دستانش را در آب فروبرد و مشتی آب به رویش زد. پنداشت که جویبار، قصه ی نارامی او را غلغله میکند و قطره های آب میلغزند تا تصویر دهقان را به نمود کشند. تصویر را روی دستانش گرفت، نوشید و از آن جا سوی خانه دوید. - داستان قالینباف، ص ۶۰

پاره هایی شاعرانه میشوند اما نه به گونه یی که خواننده را خسته بسازند، از انگاره دور ببرند یا غیر طبیعی جلوه بکنند. بل این شاعرانگی در متن غرق و جز آن میشود.

ما همه گریختگان بودیم و خون دیدگان بودیم و میپنداشتیم که هیچ کس ما را باور ندارد وما اما تنها بودیم و من تنها بودم و در خود بودم و بیخود بودم، فرورفته در سوگ چرای بزرگ- داستان غروب بی طلوع، ص ۱۰۳

یا

از شیشه دور میشدم. آغشته به ترسی که مبادا انفجاری شود و شیشه بر سر و رویم بریزد. انفجار نبود و شیشه نمیریخت. من، اما هنوز بیمناک بودم و در گوشهایم جنگ بود، در سرم جنگ بود و خودم با خودم در جنگ بودم - همان داستان، همان صفحه

در یگان جای دقت بسیار به قالب بیرونی این برداشت را میدهد، انگار داستاننویس دغدغه هایی در پیرامون درست نویسی و زیبانگاری دارد و این دغدغه ها گرایش او را به کمال گرایی مطلق نشان میدهد. بهتر است برای چاپ بعدی دو موضوع تخنیکی مانند آوردن فهرست و کار روی یک طرح پشتیی برجسته و پربیان در نظر گرفته شود. طرح پشتی زیبا و همگون با نام کتاب است اما جلوه ی کمرنگ دارد و زود به چشم نمیخورد.

من یکی از داستانهای انگیزنده، آسیاب خشک، را کمی باز میکنم. به عنوان پنجره یی به سوی داستانهای دیگر این گزینه. رویش درنگ میکنم. به چهارده داستان دیگر دست نمیبرم و میگذارم شان برای معرفی دیگران.

آسیاب خشک

و ملک غفار از این رفت و آمد بی حاصلش دست کشید و به آورده های دهقانان گوش داد.

«چه مردیست او ملک، پهلوان است

مثل گاو کار میکند، مانده هم نمیشود

معلوم میشود که راستی راستی آسیا میسازد»

ملک غفار عبوسانه به آنها گوش میداد و میدید که روستایان سخت به آن مرد و آسیاب نوآغازش دل بسته اند. چپنش را سر شانه جا به جا میکرد و میگفت

بگذار بسازد...آسیا بسازد. زمینش، دلش. اما آسیا به ده ما فایده دارد و نقصان نی. - داستان آسیاب خشک، ص ۷۲

مردی که از او در نخست به نام مرد مسافر و سپس آسیابان یاد شده است، به روستایی می آید. نه او روستاییان را میشناسد و نه روستاییان او را. زمینی را در کنار رود میخرد و خانه یی برای خود میسازد. کودکان با او زود انس میگیرند. مردم به او به چشم مرد ثروتمند، تنومند و پرکار میبینند. به زودی آوازه برپا میشود که مسافر، آسیابی کنار رودخانه آباد میکند. مردم می آیند و کمک خود را ارزانیش میدارند. مسافر پاسخ رد به سینه ی آنان میزند. به تنهایی آسیاب را آباد میکند و رشک مردم را بر می انگیزد. او را عجیب و رازآلود مییابند. پهلوان، رستم، چنین و چنانش مینامند. اما یک نفر - ملک غفار ارچند در ظاهر از آبادی آسیاب استقبال میکند در خفا تعریفهای مردم را در مورد آسیابان و کارهایش نمیپسندد. روزی کمال - پسرک یتیم و غمگینی نزد آسیابان می آید و از بیماری مادر خود به او میگوید. آسیابان به کمک میشتابد. زن بیمار را به کمک زنان همسایه در گادی مینشناند و به سوی حکیم میشتابد. زیبایی پرتوافگن زن قلب آسیابان را به تپش می اندازد. زن پس از چندین روز تندرستی خود را بازمییابد. برای آسیابان آش میپزد. به رسم سپاسگزاری به آسیابش میبرد و دلبستگی آسیابان را بیشتر از پیش میسازد. پس از آن آسیابان چندین بار راه خانه ی مادر کمال را در پیش میگیرد و آن دو در کوچه به اختلاتی که با ترس همراه است میپردازند. رفته رفته چنانی که در روستاها و دهات گپها زود کلان میشوند و پر میکشند و در هر خانه بالک میزنند، از یک زاغ چهل زاغ ساخته میشود. گویا مادر کمال و آسیابان رابطه ی نامشروع دارند که البته این در نگاه مردم ننگ است و نمیتواند مورد تمکین قرار بگیرد. روستاییان آسیابان را با طعنه و کنایه می آزارند . دیری نمیگذرد که خشم گسترده یی جای سرو صدا ها را میگیرد.

پیش از آن که آسیابان نزد ملک غفار و ملای مسجد برود و شاید بخواهد از مادر کمال خواستگاری نماید، مردی از همان روستا خبر کشته شدن مادر کمال را به دست گل محمد به آسیابان می آورد. جنگی میان مرد و آسیابان در میگیرد و ....

بیشتر

آسیاب خشک داستان میانه ی واقعگرایانه ی تراژیدیست. سرآغاز نمادگرایانه، تصویری از سبزه زاران آسوده و زمینهای حاصل خیز، روستای به نسبت آرام و زندگی یکنواخت مردمانش را به دست میدهد. و فرجامش از دهکده ی تنها و آسیاب خشک میگوید. کنشها و واکنشهای کرکترهای جانبی و رویدادهایی که در این داستان اتفاق می افتند، نشان میدهند که مردم آسیابان را تا زمانی که او را رازآلود مییابند و آنان را یارای نزدیکی با او نیست، میستایند. وسوسه یی به دل شان می آید که آشنایی با او را تلاش بکنند. زمانی که با آسیابان سلام و علیکی پیدا میکنند، اندکی آشنا میشوند و پی میبرند که او هم انسانیست مانند آنان تنها پرتوانتر، پرکارتر و پرهوشتر، ستایش جایش را به حسادت میسپارد و شاید به این سبب تیشه به کمرش میزنند.

بیشتر کرکترهای جانبی به سنتها دل سپرده اند و خود به آن رسم میزیند. معنای زیستن طبق رسم و سنت را به درستی نمیدانند اما همان گونه که پدران و مادران آنان زیسته بوده اند و خود سالها زیسته اند، میخواهند زندگی بکنند و هرگونه سرپیچیی را برنمیتابند. ازین رو آشنایی مرد بیگانه یی را با زنی از روستای خود شان نمیپذیرند. تنها این نه. آنان به زن همروستا حق آشنایی با مرد بیگانه را نمیدهند و به مرد بیگانه حق نزدیکی به زن شوهرمرده را. مردمی که هنگام بردن مادر کمال نزد حکیم، آسیابان را دعای خیر نموده بودند وقتی پی میبرند که شاید زن با مرد آسیابان خوشبخت بشود، چهره عوض میکنند و میشوند جوابده برای زندگی و اعمال زن همروستا. دل نمیسوزانند برای کمالی که با آسیابان خوی گرفته است. برای آنان همچنان مهم نیست اگر دست آسیابان سایه یی بر سر کمال گردد و از بی پدری نجاتش بدهد.

به نظرم اگر روی مادر کمال که از کرکترهای مهم است، کار بیشتر گزارده میشد، اضافگی نمیشد. چون داستان میانه است،‌ این زمینه وجود داشت که با استفاده از فرصت، پای او را طوری به صحنه کشانید تا همو به یک فیگور کنشگر تبدیل شده باشد. مثلا اگر گذشته ی او کاویده میشد، سختیهای به تنهایی بزرگ کردن یک پسربچه روی صفحه آورده میشد و امثالهم. این گونه، زاویه ی دید سوم شخص آگاه که راوی داستان است، وسیعتر میگشت.

از این که بگذریم، موسی فرکیش ماهرانه و نقدگرایانه رفتار های اجتماعی متاثر از باورهای از پیش پذیرفته شده و سنتها و نیز خوی حسادتجوی آدمان را در قالب داستان ریخته است و اثرگزار و پرشور نگاشته است. گیرایی غمناک آسیاب خشک، فکر میکنم، تا دیرگاه بر خواننده خواهد ماند.

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۱ـ ۲۷۰۷

استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2021

 

 

زمـا خلکــو

 

خلکو يوشی چی له لاسه ځينی ځينه وطن

ډير ارزانه او وړيا له تاسی وړينه وطن

خلکو يو شی

د اغيارو او د غيرو تسيسه ده دا

د خونريز د نيت زړه د جنک نقشه ده دا

تور لاسونه مو بينسټ نه نړوينه وطن

خلکو يو شی

په وژولو يی نوم د کفر او اسلام ايښی دی

په والله چی ټول افغان ولس ته يی دام ايښی دی

پل په پل يی اور بل کړی سوزوينه وطن

خلکو يو شی

مونږ نو ولی په يو غږ او يوه لار نه ځو

تنها ځو ټول يوځای نر غوندی په دار نه ځو

که همدا حال وی ټوټی ټوټی به شينه وطن

خلکو يو شی

اوس يی وخت دی د وطن نجات ته قيام وکړی

د‌ ژغورنی او خلاصون په لوری اقدام وکړی

يو ملی هوډ له غميزو خلاصوينه وطن

خلکو يو شی

له ملی تړون نه پرته بله لار نشته

د عسکر (چالاک) له انده بل شعار نشته

ای افغانه که يو نشی درنه ځينه وطن

خلکو يو شی.

 

(عسکرچالاک )

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۲۱ـ ۲۷۰۷

استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2021

 

پیام انجمن حقوقدانان افغان در اروپا به مناسبت روز بین المللی عدالت جزایی

 

محکمه عدالت بین المللی امروز ۱۷جولای ، روز بین المللی عدالت جزایی را تجلیل می نماید. در این روز اساسنامه این نهاد بین المللی عدالت در روم به تصویب رسید و ۱۲۰ کشور جهان این سند را امضا و بدان ملحق گردیده اند.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا این روز بزرگ و با اهمیت را پرارج دانسته در تجلیل از این روز خویش را شریک میداند.

محکمه بین المللی عدالت جزایی بمنظور پایان بخشیدن به مصیونیت جزایی عاملان شدید ترین جنایان جنگی، جنایات علیه بشریت، نسل کشی و جرم تجاوز ایجاد گردیده و علاوتاْ این نهاد بین المللی موضوع پرداخت غرامت به قربانیان جرایم متذکره را بخشی از اهداف حقوقی خویش تعین نموده تا مرتکبین جرایم شدید جنگی، جرایم علیه بشریت ، جرایم شدید نقض حقوق بشر و تجاوز در یک پروسه عدالتمندانه جزایی مورد تعقیب عدلی و قضایی قرارگیرند. وهمچنان قربانیان ،خانواده ها و جوامع آسیب دیده ناشی ازاین جرایم بزرگ بین المللی با احیای توانایی جسمی و روانی شان نایل گردند. .

از آنجایی که مهمترین مساله در این پروسه ها عبارت از مکلفیت حقوقی دولت های است که کنوانسیون سال ۱۹۹۸ محکمه عدالت بین المللی را پذیرفته اند، بدون شک مسوولیت دولت افغانستان هم دراین راستای تطبیق حق و عدالت باید درعمل تابث و برجسته گردد زیرا که سال ۲۰۰۳ م این کنوانسیون را امضا و بدان ملحق گردیده است. باید دولت افغانستان به جامعه جهانی و ملت آسیب دیده ما افغانستان ثابت سازد تا مصمم، با جدیت ، قاطعیت وعدم قبول هیچگونه استثنا در راستای آغاز اولین گامهای این نهاد بین المللی در افغانستان همکاری نماید. تحرک جدید و وعده محکمه عدالت بین المللی ( آی سی سی) که مقر آن درشهرلاهه کشور شاهی هالند قرار دارد ، میباشد که اخیراْ اولین قدم را برای آغاز یک پروسه عدلی و قضایی بین المللی پیرامون جرایم جنگی ، جنایات علیه بشریت و جرایم مبنی بر نقض صریح حقوق بشر بگذارد و آغاز به تحقیق و جمعآوری اسناد الزام برای این پروسه نماید. این یک قدم قابل دقت و پیشتیبانی است ولی باید با کنجکاوی قضیه را تعقیب نمود و تحت نظارت داشت که تا چه میتواند این پروسه عدالتمندانه و غیرجانبدارانه باشد.

افغانستان در بیش از چهل سال اخیربه سرزمین وحشت، خون ، آتش و جنگ و ارتکاب جنایات شدید ضد بشریت ، جنایات جنگی و جنایات ضد حقوق بشری و تحریک و تشویق تبعیض و مخاصمت های قومی ، زبانی و مذهبی مبدل گردیده است که در دوره های مختلف این جنایات تداوم یافته اند و از مردم مظلوم قربانی های بی شمارگرفته است. ولی بیست سال اخیر با موجودیت قوای ناتو و قوی شدن تروریزم طالبی، داعشی و حمایت سازمانهای استخباراتی دولت پاکستان ارتکاب این جرایم و قربانی هایی ناشی از آنها شدت بی پیشینه یافته است.

انجمن حقوقدانان افغان دراروپا بدین عقیده است که جرایم جنگی ، جرایم ضد انسان و انسانیت و ضدحقوق بشری بی التیام ترین زخم های خونین را در قلب های آسیب دیده گان هموطن ما ایجاد نموده است که التیام و یا تسکین به این دردها فقط و فقط در یک بررسی عدالتمندانه و فارغ از هرگونه فشار و نفوذ زورداران وعاملین اصلی این جرایم در سطح داخلی و کشورهای که مستقیم و یا غیرمستقیم در این جرایم دست دارند و دست داشته اند، ممکن است.

روی همین منظور اخیراْ انجمن حقوقدانان افغان در اروپا سندی را تحت نام « افغانستان اماج جنایات علیه بشریت قراردارد»، پیرامون بررسی جرایم شدید علیه بشریت، جرایم جنگی و جرایم شدید نقض حقوق بشری به نشر رسانید که ده ها نهاد افغانی در داخل و خارج کشور آنرا مورد حمایت قرار داده اند. این سند که بر مراجع بین المللی ، اخصاْ به محکمه عدالت جزایی بین المللی که مقر آن در شهر هاگ هالند قرار دارد، ارسال نموده است.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا ضمن تجلیل از روز بین المللی عدالت جزایی بین المللی ، از هر گونه تحرک و اقدام  در کشانیدن مجرمین ارتکاب جرایم شدید ضد بشریت با پای یک محکمه عدالتمندانه حمایت مینماید .

با احترام

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

میرعبدالواحد سادات، رییس

 

شنبه ۱۷ جولای ۲۰۲۱

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۱ـ ۱۷۰۷

استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2021