نوشته : تونی کارتالوچی
برگردان از حمید محوی
سیلی از مقاله ها با شتاب خیلی زیاد برای دفاع از مداخله نظامی فرانسه در مالی منتشر شد* و از این نظریه دفاع می کند که ترفندهای قدیمی بهترین ترفندها هستند و اصطلاح قدیمی « جنگ علیه تروریسم » را به عنوان سرنخ برمی گزیند. « تایم » فریاد می زند که مداخله نظامی در پی متوقف کردن « تروریسم اسلامی » است که آفریقا و اروپا را سرنگون نسازد. مقاله مشخصا توضیح می دهد که :
« ... در فرانسه ترس احتمالا واقعگرایانه ای دررابطه با تهدید اسلامگرایان افراطی مالی احساس می شود، زیرا غالب این اسلامگرایان به زبان فرانسه حرف می زنند و اعضای خانواده آنها در فرانسه بسر می برند.(منابع اطلاعاتی در فرانسه به « تایم » گفته اند که جهاد طلبانی را شناسایی کرده اند که فرانسه را به مقصد شمال مالی ترک کرده تا در آنجا به تمرینات نظامی و مبارزه بپردازند)، القاعده در مراکش اسلامی، یکی از سه گروه متشکل در اتحادیه اسلامگرای مالی است که غالب روسای آن را تعیین می کند و در عین حال فرانسه را به عنوان نماینده قدرتهای غربی در منطقه به عنوان هدف اصلی حملات آینده انتخاب کرده است. »
آنچه را که « تایم » تصمیم می گیرد به خوانندگانش نگوید این است که، القاعده در مغرب اسلامی به شکل تنگاتنگ وابسته به گروه مبارزان اسلامگرای لیبی است که بخاطر دفاع از آن فرانسه در تسخیر نیابتی لیبیا در سال ۲۰۱۱ مداخله کرد، و به آنها اسلحه داد، و آموزش آنها را نیز به عهده داشت، نیروهای ویژه فرستاد و در براندازی دولت لیبیا برای آنها پشتیبانی هوایی ایجاد کرد.
در بازگشت به اگست ۲۰۱۱ ترسایی ، بروس ریدل از اتاق فکری بروکینگ انستیتوت که توسط کارتلهای انحصاری تامین مالی می شود، می نویسد « الجزایر بعدا سقوط خواهد کرد » و موفقیت در لیبیا را به شکل تقویت عناصر افراطی در الجزایر و به ویژه القاعده مغرب اسلامی پیشبینی می کند. بین خشونت افراط گرایان و حملات هوایی پ
یشگیری کننده فرانسه، بروس ریدل برای سقوط دولت الجزایر اظهار امیدواری می کند. به همین گونه ریدل به شکل طنز آمیزی یادآوری می کند : « الجزایر در مورد نا آرامی های لیبیا و مواردی که می تواند به گسترش پناهگاه امنیتی جدیدی برای القاعده و دیگر جهاد طلبان افراطی بیانجامد، اظهار نگرانی کرده است. »
می توانیم از ناتو سپاسگذار باشیم، زیرا سرانجام و مشخصا لیبیا به پناهگاهی برای القاعده تبدیل شد که غرب تامین مالی آن را به عهده دارد.**
سر پل برای القاعده مغرب اسلامی در شمال مالی و حالا مداخله مستقیم فرانسه که به شکل اجتناب ناپذیری به خاک الجزایر کشیده خواهد شد. باید اکیدا یادآوری کنیم که بروس ریدل یکی از نویسندگان سفارشی اتاق فکری در « کدام راه برای ایران؟ » ، که آشکارا برای مسلح ساختن سازمان دیگری تبانی می کند که در فهرست تروریست ها در وزارت امور خارجۀ ایالات متحد ه به ثبت رسیده : یعنی مجاهدین خلق که در ایران اغتشاش به پا کرده و برای براندازی رژیم حاکم آنجا یاری می رساند. این موضوع طرح اصلی برای استفاده از سازمانهایی که بی هیچ ابهامی تروریست بوده و حتا آنهایی که در فهرست وزارت امور خارجه آمریکا به همین عنوان به ثبت رسیده اند را نشان می دهد. این سازمان ها حتا اگر تروریست باشند، در صورتی که به برنامه سیاست خارجی آمریکا پاسخ مثبت بگویند، مورد استفاده قرارخواهند گرفت.تحلیل گر در مسایل جغرافیای سیاسی پپه اسکوبار طی مقاله ای که در آسیا تایم منتشر شده از روابط بسیار نزدیکتر بین گروه مبارزان اسلامی لیبیا و القاعده پرده برداشته است. « صریحا، و پیوسته در سال ۲۰۰۷ ترسایی، فرد شماره ۲ القاعده ، ظواهری ادغام گروه مبارزان اسلامی لیبیا و القاعده را رسما اعلام کرد و گفت که این دو گروه یکی بوده و بلحاج نیز امیر آن است. » بلحاج ، حکیم عبدل بلحاج، رهبر گروه مبارزان اسلامی لیبیا هدایت براندازی معمر قذافی را به پشتیبانی بی قید و شرط ناتو به عهده داشت. بلحاج کمکهای نظامی و مالی دریافت می کرد و از بازشناسی دیپلماتیک نیز برخوردار بود،
یعنی جریانی که کشور را به جنگ داخلی و منازعات بی پایان قبیله ای سوق داد. این مداخلات در عین حال مرکز فعالیتی داشت که شورشیان در شهر بنغازی ایجاد کرده بودند که بعدا به امارات نیمه مستقل تبدیل شد. آخرین اردوی بلحاج در سوریه بود، جایی که او به شکل کاملا قانونی در مرز ترکیه و سوریه مستقر شده و سلاح و پول دریافت می دارد و برای به اصطلاح «ارتش آزادی سوریه » مبارز به خدمت گرفته و همواره تحت حمایت بی قید و شرط ناتو فعالیت می کند.
مداخله ناتو در لیبیا سازمان القاعده و گروه مبارزان اسلامی لیبیا را که در فهرست تروریستها به ثبت رسیده بود فعال ساخت . این گروه که پیش از این در عراق و افغانستان جنگیده بود، و حالا به عنوان مبارزان، با پول و اسلحه ناتو به مالی در غرب و به سوریه در شرق مستقر می شود. «خلیفه جهانی» که نئو محافظه کاران با آن طی بیش از ده سال بچه کوچولوهای غربی را با آن ترسانده بودند، از طریق ماشیناسیون اتحادیه ایالات متحده – عربستان سعودی و اسراییل و به همین گونه قطر در حال شکل گیری است. در واقع مسلمانان واقعی بیشترین بها را برای «جنگ علیه تروریسم که توسط غرب تامین مالی شده » پرداخته اند.
گروه اسلامگرایان مبارز لیبیا که اکنون با سلاح و پول و پشتیبانی دیپلماتیک فرانسه و به حساب تلاش های ناتو برای تعویض رژیم در حال تصرف شمال سوریه است، رسما در سال ۲۰۰۷ ترسایی ضمیمه القاعده شده در مرکز مبارزه علیه تروریسم در آکادامی نظامی غرب.
به گزارش مرکز مبارزه علیه تروریسم در آکادامی نپامی غرب، القاعده مغرب اسلامی و گروه مبارزان اسلامگرای لیبیا نه تنها در اهداف ایدیولوژیک بلکه اهداف استراتژیک و تاکتیک یگانه ای نیز دارند. سلاح هایی که گروه مبارزان اسلامگرای لیبیا دریافت کرده اند مطمینا از طریق مرز بی در و بی پیکر صحرا به القاعده مغرب اسلامی منتقل شده است و اکنون در شمال مالی بسر می برند.
در واقع، آ ب ث نیوز طی مقاله ای نوشته است که یکی از اعضای مهم گروه تروریستی وفادار به القاعده گفته است که این سازمان تعدادی از هزاران سلاح های پر قدرت را در هرج و مرج عمومی لیبیا در اختیار گرفته است و این موضوعی است که نگرانی دراز مدت برخی از نظامیان غربی را تایید می کند.
روز چهار شنبه، مختار بلمختار، یکی از رهبران القاعده در مغرب اسلامی به آژانس خبری موریتانی اظهار داشت که « ما یکی از مهمترین برنده های انقلاب های جهان عرب بودیم. درمورد سلاح های لیبیا، تحت چنین شرایطی کاملا طبیعی است. »
در نتیجه باید دانست که آغاز جنگ دیگری در شمال مالی، فورا پس از خاتمه جنگ در لیبیا ، موضوعی نیست که به شکل اتفاقی روی داده باشد، بلکه به طرح جغرافیای سیاسی از پیش برنامه ریزی شده تعلق داشته که با براندازی رژیم لیبیا شروع شده و سپس به عنوان سکوی پرواز برای حمله به کشورهای دیگر یعنی مالی، الجزایر و سوریه ، از طریق تروریست هایی که به سلاح سنگین مجهز هستند و از ناتو پول دریافت کرده و توسط مستشاران آن نیز آموزش دیده اند، بخدمت گرفته شده است.
مداخله فرانسه شاید القاعده مغرب اسلامی را از شمال مالی خارج سازد، ولی تقریبا حتمی است که به شکل پیشبینی شده و برنامه ریزی شده به الجزایر عقب نشینی خواهند کرد. الجزایر طی دوران « بهار عرب » که توسط ایالات متحد ه راه اندازی شده بود، توانست از هرج و مرج جلوگیری کند، ولی غرب در حال تغییر کامل آفریقا در جایی است که پکن و مسکو حضور دارند، با استفاده از شبکه جغرافیای سیاسی اسکیزوفرنیک و به کار بستن تروریستها، به عنوان بهانه جنگ و مداخله و تصرف سرزمین ها و به همین گونه در اختیار داشتن منبع پایان ناپذیری برای بخدمت گرفتن سربازان مزدور در اجرای چنین نقشه هایی.
The Crisis in Mali: Will French Intervention Stop the Islamist Advance ? *
** A Western sponsored sanctuary for Al-Qaeda
ناشر : مرکز مطالعات جهانی سازی، ۱۶ جنوری ۲۰۱۳ ترسایی
اینکه بارک اوباما رییس جمهورایالات متحده امریکا با حامد کرزی دارای روابط نزدیک نمی باشد دیگر راز پنهانی نیست. در چهارسال گذشته کنش های پوشیده واشکاراوباما در رابطه با عدم حکومت داری خوب، فساد گسترده اداری، تقلب در انتخابات ، بد تر شدن وضع امنیتی و دها کژروی رژیم در رسانهها بازتاب یافتهاند.
ولی این بار نیاز زمان ضرورت دیدار هردو را در دستور روز قرار داد. رییس جمهورافغانستان با بارو پشتاره سنگین سیاسی رخ به واشنگتن نهاد و سه روز تمام از هشتم تا یازده ام ماه جنوری 2013 ترسایی با مقامات ایالات متحده امریکا بمذاکره وتبادل نظرپرداخت. این سفرکه تنها درنتیجه کمبود بدیل دیگر و نیاز متقابل هردوکشوربه همدیگر فرا خوانده شد، از بسی جهات به ویژه خواست مردم افغانستان دردانستن سر نوشت شان دردوره انتقال سیاسی ـ امنیتی وآینده صلح درکشورومنطقه دارای اهمیت فراوان است .البته ماه ها پیش ازانجام سفرجنگهای زرگری ، مانورهای سیاسی واستفاده از وسایل اعمال فشار در روابط دوجانبه به نظرمیرسید و فضای مذاکرات را پیش از پیش گرم و صمیمی نمیدانستند .ناگزیری دیدار رسمی کم از کم دربیان موضعگیری های گنگ، تغیر راهبرد ها وامکانات عملی هردو جانب سودمند واقع شد. سمت و سویی پالیسی ها و تا اندازهای سایه روشن های از دورنما های آینده روشن گردید .درعمده ترین عرصه یعنی پهنه همکاریهای نظامی ـ امنیتی ، ایالات متحده آمریکا چنانچه ازاعلامیه مشترک دو کشور بر میآید تصریح نمود که:
ــ آرزو ندارد تا درافغانستان پایگاه های دایمی داشته باشد ،
ــ میخواهد توافقنامه دوجانبه امنیتی را هر چه زود تر به امضا برساند و در آن حضورممکنه خود را در افغانستان پس از سال 2014 ترسایی مشروط بر اینکه جانب افغانستان « مصو نیت عدم پیگرد جزایی » سربازان امریکایی را تضمین کند تعریف خواهد نمود .
ــ لحظه تاریخی فرارسیده و نیروهای ایالات متحده آمریکا و متحدینش در بهار سال آینده خورشیدی مسوولیت امنیتی را به اردوی افغان خواهند سپرد ( البته ناتو آرزو آرزو داشت تا این کار را درتابستان انجام دهد.)
ــ همکاری دراز مدت استراتیژیک میان ایالات متحده امریکا و افغانستان ادامه خواهد یافت .
سبستیان فیشر ژورنالیست مجله المانی « اشپیگل » که در واشنگتن جریان مذاکرات اوباما با کرزی را دنبال نموده ،مینویسد که اکنون موقف ایالات متحده آمریکا دربرابر افغانستان چنین است : « اول میرویم ، سپس می مانیم » 1
واقعآ ایالات متحده در « رفتن » خود شتاب دارد بدون اینکه « ماندن » خود را مشخص بسازد .دررابطه با خروج نیرو های امریکایی ازافغانستان شعار « هر چه زود تر ، به همان اندازه بهتر » نشانه ای از خستگی امریکایی ها در جنگ افغانستان، ضرورت صرفه جویی شدید مصارف نظامی انکشور ( پنجصد میلیارد دالر در ده سال آینده ) و نا چیز بودن دستآوردهای دهسال جنگ درا فغانستان میباشد. نیویارک تایمز در حدود دو ماه پیشترنوشته بود که ایالات متحده امریکا پیروزی جنگ در افغانستان را از دست داده است .اوباما هم در کارزار انتخاباتی خود برای ریاست جمهوری تذکر داده بود که « پس از یک دهه جنگ، ملتی را که ما باید بسازیم و خواهیم ساخت آن ملت خود ماست .» پیش از آنکه دید گاه ها بدین جا بکشند کارشناسان واولیای اموردرایالات متحده آمریکا برای دستیابی به پیروزی امید های فراوان بستند و راهبرد های پیاپی را آزمودند که نتایج هیچ یک آنها رهگشا نبود .اکنون که تصمیم قاطع درمیان است باید راهبرد دیگری در کار باشد . کار شناسان نظامی و کارمندان سیاسی اکثر کشورهای عضو ناتو میدانند که پنتاگون هر گز « خروج کلی » نیرو های امریکایی رامطرح نخواهد کرد .اظهارات بارک اوباما در باره تغیر وظایف نیرو های کنونی امریکایی درافغانستان یعنی دوری ازعملیات جنگی و به ویژه « محدودیت وظایف آنها » در تربیت و پیشتیبانی اردوی افغانستان بدین معنا نخواهد بود که نیرو های امریکایی در مبارزه علیه تروریسم بیتفاوت بمانند و در آن سهم نگیرند .آماده گی ایالات متحده امریکا درعقد توافقنامه امنیتی با افغانستان و به خصوص معامله « مصونیت عدم پیگرد جزایی » برای سربازان امریکایی دربرابر« واگذاری زندان های نظامی امریکایی » به جانب افغانی را میتوان دلیلی برای خواست ادامه حضور نیرو های امریکایی بعد از سال 2014 درافغانستان دانست.بدون شک تعداد سربازانی را که در افغانستان باقی خواهند ماند همین راهبرد نوین معین خواهد ساخت.از انکشافاتی که پیش و پس از دیدار رسمی کرزی با مقامات امریکایی رخداده اند بر میآید که در کار تدوین این راهبرد دشواری های زیادی نهفته اند و تفاوتهای دید میان جمهوریخواهان و دموکرات ها ، میان کارشناسان نظامی پنتاگون و کارمندان سیاسی قصر سفید بخوبی به چشم میخورند. بن رودس معاون مشاورامنیتی رییس جمهوراز ممکن بودن « انتخاب صفر » یا باز گشت کامل سخن گفت ولی لیون پانیتا وزیردفاع آمریکا خاطر نشان ساخت که تهدید ( انتخاب صفر ـ نویسنده ) از نگاه استراتیژیک کار مساعدی نیست ….و هرقدر که ایالات متحده مکلفیت حضور نیرو مند را در افغانستان به عهده گیرد به هما ن اندازه چانس دسترسی به یک راه حل سیاسی بیشتر میگردد .رونالد نیو من سفیر اسبق ایالات متحده آمریکا در افغانستان نیز در مصاحبهای با واشنگتن پست بازی با ارقام راخطرناک دانست ویاد آورشد که استراتیژی ضد ترور تنها به سه الی شش هزار سربازاتکا خواهد داشت. او این راهبرد را برای اردوی افغانستان مفید نمیداند. « … عملیات ضد ترور ظاهرأ جالب ولی گزینش استراتیژی ویرانگراست. البته این امربه معنا فروپاشی دولت داری درافغانستان و بروز خطر جدید خواهد بو.» کارشناسان امور نظامی باور دارند که استراتیژی آینده آمریکا بیشتر بر واحد های اختصاصی ، جنگ رهبری شده ( سا یبروار ) و هوا پیما های بدون پیلوت ( زنبورک ها ) اتکا خواهد داشت .
مسافرت رسمی حامد کرزی به ایالات متحده آمریکا دستآورد روشن ومشخص کمتردارد ولی پیامد های آن برای انکشاف اوضاع در افغانستان دردو سال آینده در خورتوجه جدی است. نخست تصمیم هردوجانب در سرعت بخشیدن انتقال وظایف ایساف به اردوی افغانستان با در نظرداشت مورال و توانایی های رزمی و نیازمندی های آن به تجهیزات و سلاح های مدرن و بی ثباتی وضع امنیتی در نتیجه کمبود صلح و نا پیدا یی فرجام گفتمان آن چالش های نهایت جدی را برای مردم افغانستان ببارخواهد آورد .آنچه را که ناتو و متحدینش در یازده سال گذشته نتوانستند بر آورده سازند حال از اردویی میخواهند که تا هنوز به پا نه ایستاده و انگیزههای رزمی آن بنا بر دلایل متعدد و به ویژه عدم پیگیری حکومت درساختمان یک اردوی ملی و متکی بر کادر های ورزیده مسلکی و وطنپرست در مدت دراز ده سال گذشته هنوز ضعیف و نا پایدار است .« پیشرفت اردوی افغان » که اوباما از آن میگوید و کرزی هم به آن مُهر تا یید میگذارد تنها در نزد خود ایشان مفهوم است در حالیکه بیشترینه بخش کار شناسان نطامی وناظرین سیا سی به این باور نیستند.افسر های ناتو در افغانستان خود میگویند که از مجموع اردوی افغان تنها بیست و سه بریگارد یک اندازه آموزش دیده اند. آنها پیشرفت اردورا درموجودیت فساد در دستگاه دولت دشوار وعقب نشینی ناتو در برابر طالبان را که اکنون ایالات متحده امریکا توانایی به پای میزمذاکره کشانیدن آنها را نیز ندارد از چالش های اساسی میشمارند .روز نامه ویانا مینگارد که طالبان برای زمان پس از برگشت قوای ناتو آماده گی میگیرند و« گلبدین حکمتیار وهمرزمانش همچنان شمشیر ها را تیز میکنند .» 2 در جنین شرایط تغیر ماموریت نیرو های امریکایی و اعلام خروج آنها از افغانستان بدون فراهم سازی زمینه های ضمانت بینالمللی برای موجودیت نظام مردمسالار ومتکی بر قانون اساسی خود پیام خوشایندی برای مخالفین دولت و حامیان مداخله گرخارجی آنانست که خونسردانه به آرزوی « امارت » در انتظار چنین لحظهای هستند. متاسفانه دولت افغانستان که پیوسته به بنیاد گرایان امتیاز و مشروعیت بخشیده در این مذاکرات نیزنتوانست خواستهها ومنافع اساسی مردم افغانستان را درمرکز توجه قراردهد و برای بر آورده ساختن آنها به نتایج مشخص و مطمین نایل گردد.
راه آورد سفر کرزی به واشنگتن درزندگی سیاسی مردم ما دارای اهمیت دست دو وحتا کمتر ازآن است و نمیتواند برای کشورما تعین کننده باشد. بایست سر نوشت دولت مدرن ، تحکیم و توسعه اوتوریته آن در سراسرکشور وبه ویژه در اطراف و روستا ها که در سالهای اخیر بطور فزاینده مناسبات وهیرارشی های عقبمانده در آنجا ها ریشه دوانیده و اکنون نیرو های خارجی ازآنجا بیرون میشوند در محراق توجه قرار میگرفت و برای اردوی ملی افغان فرصت ها و امکانات بیشتر مد نظر گرفته میشد .
درارزیابی انکشافات درونی و بیرونی درنظر گیری فاکتور زمان دارای اهمیت فوقالعاده مهم است. تن دادن به توافق جزیی درحالیکه مسایل اساسی لاینحل اند خود جسارتی است که میتواند به قیمت گرانی تمام شود. با بیرون شدن نیرو های ناتو از افغانستان خطرواقعی وجود دارد که نظام سازی، ترویج دموکراسی ، رُشد جامعه مدنی و پیشرفتهای نسبی ده سال پیش نیز به بنبست مواجه گردیده و تدریجأ نا پدید گردند .باز گشت بنیاد گرایی و تسلط آن بر زندگی مردم خود بمفهوم شکست نظام و بر گشت به عقب خواهد بود.
البته در همه این موارد و موارد بسیار دیگر ایالات متحده امریکا نیز دارای مسوولیت بزرگ سیاسی و اخلاقی است. این ابر قدرت جهان به نیکویی از شرایط و اوضاع افغانستان ومنطقه آن آگاهی دارد و راه حل بسا از پرابلم های کشورما وابسته به سیاستهای است که ایالات متحده در منطقه ما بکارمیگیرد .برخی از چالش های عمده در کشورما از راهبرد های نیم بند ، طرح های نادرست و تعمیل ناشیانه آنها در افغانستان سرچشمه میگیرد که مقامات امریکایی خود به بیهوده گی آنها باورمند شدهاند .همین اکنون جهان انتظار دارد تا بداند که ایالات متحده امریکا پیروزی جنگ افغانستان را چگونه تعریف خواهد کرد؟ و یا ایالات متحده امریکا و پاکستان چه وقت در باره تثبیت اهداف مشترک شان موافقه خواهد نمود ؟ درصورتی که ایالات متحده امریکا آی.اس.ای و سیاست طالبان آنرا نداند پس چگونه میتوا ند به راه حل سیاسی و تأمین صلح در افغانستان ممد واقع شود ؟
در همین روز های اخیر که نظامیان پاکستان و ای.اس.ای آنان، حرکت مذهبی دیگری را بمنظور اعمال نفوذ بیشتربر سیاست آنکشور براه انداخته اند باز هم مقامات امریکایی از شناخت این سازمان واهداف آن اظهاربیخبری میکنند. این همه فرو گذاشت و ندادن سیگنال جدی به پاکستان سبب میشود تا مداخلات و اخلال گری های این کشور درافغانستان با خاطرآسوده ادامه یابد و نیروهای وابسته به آن روز تا روز امتیاز بیشتر کسب نمایند .
با ارزیابی مذاکرات دوجانبه افغانستان ـ ایالات متحده امریکا در واشنگتن دیده میشود که باید درفرصت کوتاه باقیمانده هرچه زود تر تضمین امنیتی فراگیر چه در روابط دوجانبه با ایالات متحده امریکا برمبنای موافقتنامه همکاریهای درازمدت استراتیژیک میان افغانستان و ایالات متحده امریکا و چه درچارچوب امکانات جامعه بینالمللی پی ریزی گردد و در ادامه مبارزه با تروریسم و افراط گرایی همه امکانات بخاطر حفظ حاکمیت ومنافع ملی افغانستان بکار گرفته شود .
منابع و ماخذ :
1 ـ اشپیگل انلاین ـ پولیتیک 12 جنوری 2013 ترسایی
2 ـ روز نامه ویانا ، مورخ 12 و 13 جنوری 2014 ، مقاله میشاییل شولسر
بنام خداوند بخشنده مهربان!
به اجازه مهمانان معزز و گرامی،
اعضای شورای عالی و هیت رییسه ایتلاف احزاب وسازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان و برخی از اعضای رهبری احزاب و سازمانهای شامل ایتلاف، اشتراک شما عزیزان را در اجلاس نوبتی شورای عالی ایتلاف خیر مقدم میگویم.
رفقای عزیز ، برای مزید آگاهی شما، احترامانه یاد آور میشوم که به منظور التیام زخم های چند پارچه گی جنبش پیشرو دهه های اخیر کشور، بنا بر عوامل گونه گون، در نتیجه مذاکرات و تفاهم عده از احزاب و نهاد های سیاسی، که منسوبان آنها در داخل و خارج کشوراقامت دارند، نخستین اجلاس مجمع همسویی خویش را در ماه میزان 1389 خورشیدی تدویرنمود و بتاریخ ششم ماه حمل 1391 بنام « ایتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان » وارد فاز دوم فعالیت سیاسی خود گردید.
ایتلاف فیصله نمود که هر سه ماه ریاست دوره یی ایتلاف را روسای احزاب و سازمانهای عضوایتلاف به عهده داشته باشد و بعد از ارایه گزارش فعالیت های هر دوره به شورای عالی، رسماً به حزب و یا سازمان دیگر صلاحیت ریاست هیئت رییسه از ایتلاف تفویض گردد.
به همین مناسبت امروز شورای عالی تدویر یافته است که نه تنها اعضای شورای عالی، بلکه برخی از شخصیت های سابقه دار و بزرگوار جنبش ترقیخواه کشور که در کابل اقامت گزین هستند و برخی از اعضای هیئت اجراییه احزاب و سازمانهای عضو ایتلاف نیز در این اجلاس حضور به هم رسانیده اند.
دوستان گرامی:
ایتلاف ، فعالیت های دوره یی سه ماهه خویش را تحت ریاست رییس حزب تفاهم و دموکراسی افغانستان محترم احمد شاهین پشت سر گذاشت که بنا بر هدایت ایشان، گذارش کاری ایندوره را اینجانب طاهر ( زاهل ) معاون این حزب به محضر شما تقدیم میدارم.
بخش نخست امور تشکیلاتی:
الف: ایتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان که دارای ساختار مجمع عمومی، شورای عالی، هیئت ریسه و پنج کمیته کاری میباشد جهت بسیج اعضای خویش در ولایات به ایجاد هفت زون مبادرت ورزیده که عنقریب پروسه معرفی مسوولین زون ها تکمیل میگردد.
ب: تعمیق هر چه بیشتر فعالیت های مشترک ایتلاف با شورای ایتلاف خارج از کشور و تامین جلسات از طریق پالتاک که موجبات حضور رفقای بیرون را در اجلاس مشترک فراهم ساخته است و نیز تبادل مواد نشراتی را بین ما تسهیل نموده است و همچنان رسانیدن اخبار جلسات و پیشرفت های عمومی کاری بین رهبری و اعضای ایتلاف را بدون ضیاع وقت قابل دسترس ساخته است.
و هکذا به منظور انسجام دیدگاه ها ملاقات ها و تبادل نظر رهبری احزاب و سازمانهای شامل ایتلاف با فعالین و اعضای غیر از ساختار خویش که با هم دیدار و مباحثات داشته باشند تنظیم گردیده است.
ج : بتاریخ 20 ـ 8 ـ1391 خورشیدی، کمسیون انسجام حزب وطن با درک ضرورت تقویت جنبش و ایجاد حزب واحد سراسری افغانستان تصمیم گرفت تا به ایتلاف بپیوندد این حرکت به موقع ایشان را کلیه اعضای ایتلاف در داخل و خارج کشور استقبال گسترده نمودند.
د: از مدتی بدینسو مذاکرات تفاهمی جهت پیوستن حزب آزادگان به ایتلاف ادامه داشت که خوشبختانه امروز در همین جلسه شورای عالی پیوستن شانرا به ایتلاف شما شاهد هستید،
یقین کامل داریم که پخش این خبر در داخل و خارج کشور مورد استقبال قرار میگیرد، که اینجاب به نماینده گی از حزب تفاهم و دموکراسی افغانستان پیوستن شانرا به ایتلاف خیر
مقدم گفته مراتب تبریکات خود را تک تک اعضای ایتلاف تقدیم میدارم.
ه: همچنان تداوم مذاکرات با حزب نهضت آزادی و دموکراسی اقفانستان تعقیب گردیده که امیدواریم مرحله پیوستن ایشان به ایتلاف را همه ما شاهد باشیم.
و: وبه همین گونه پیوستن حزب ملی ترقی وطن را نیز دوستان ما در آتیه نه چندان دورآگاهی خواهند یافت که بدون شک مسرت دیگری نصیب هواخواهان جنبش کشور خواهد
گردید.
بخش دوم مذاکرات و دید و بازدید های سیاسی:
الف: بنا بر تقاضای یک دیپلومات ارشد سازمان ملل متحد محترم احمد شاهین رییس کمیته روابط بین المللی ملاقات کاری پیرامون ده سال حکومتداری در افغانستان در فضای دوستانه صورت گرفت در جریان این ملاقات دست آورد ها اندک خوانده شده و آنرا یک روند پرادوکس خلاف انتظار بیان داشته اند، شکل گیری هلال بنیادگرایان اسلامی در منطقه و بهار عربی که نیرو های های دموکرات را به چالش کشیده موجب نگرانی جامعه جهانی و دموکرات ها را فراهم ساخته محور مذاکرات را تشکیل میداد و در اخیر با تاسف از عدم مقاومت حزب وطن درآخرین مراحل زمامداری اش یاد آوری گردید که البته در صورت مقاومت در تصمیم گیری های بعدی سازمان ملل متحد تغییرات لازم بمیان می آمد.
ب: به اساس تقاضا و دعوت محترم قانونی باب مذاکرات پیرامون اوضاع جاری کشور و اوضاع بعد از 2014 با آقای قانونی و داکتر عبدالله باز گردیده است که محور مذاکرات شانرا ایجاد یک بلاک بزرگ بمنظور تدویر انتخابات شفاف که از کانال سازمان ملل متحد بگذرد و الترناتیفی باشد در برابر زورگوییها و جعلکاری ها تشکیل میداد.
ج: سهمگیری فعال ایتلاف در روند اصول پیشنهادی احزاب و نهاد های مدنی در رابطه به قانون انتخابات و تاکید برتغییر سیستم انتخاباتی از سیستم اکثریتی به سیستم تناسبی.
د: دعوت از هیئت رییسه ایتلاف غرض اشتراک به ۸۳ مین کنگره حزب کمونیست فرانسه.
سوم: در باره تاسیس حزب واحد:
فرایند شکل گیری حزب مدرن سراسری، روند پیچیده و دشوار است که نیاز به تلاش مستمرهمه مبارزان دادخواه و دموکرات دارد، در این راستا رسیدن به توافق اندیشه یی ، باید از کانال های عبور گردد تا این فرایند را بستر سازی نماید.
1ـ در قدم نخست در این رابطه پرسشنامه ترتیب گردید. تا نظریات فرد فرد اعضای
شامل ایتلاف جمع آوری گردد.
2 ـ تدویر سمینارها، ورکشاپها جهت توضیح و توحید نظریات در رابطه به ایجاد حزب واحد سراسری.
3 ـ استفاده از تجارب ساختار های احزاب مترقی جهان و جنبش های دادخواهانه در سراسرجهان.
چهارم امور مالی و مصارفاتی:
با افتخار باید به آگاهی رسانیده شود که ایتلاف مانند گذشته از هیچ مرجع داخلی و خارجی
طالب مساعدت مالی نبوده و در این دور سه ماهه نیز به حق العضویت های جمعی واعانه های احزاب و سازمانهای عضو ایتلاف تکیه داشته ایم، که بدون شک در پی عواید تجارتی و تولیدی نیز خواهیم بود تا از یک طریقی به پای خود ایستاده و راه خویش را دنبال نماییم نه به پای کس دیگری که در برابر آن قیمت گزاف، کمر شکن برای وطن و مردم خود را غیر عادلانه بپردازیم.
از توجه تان سپاسگذارم
رفقا و دوستان گرانقدر،
برای من به نماینده گی از نهضت آینده افغانستان، جای افتخار بزرگ است که امروز سمت ریاست ایتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان را احراز می کنم. در جریان نه ماه که از اساسگذاری ایتلاف ما می گذرد، دستاوردهای قابل ملاحظه یی داشته ایم که آخرین آنها در گزارش محترم زاحل، بازتاب یافته اند. من امروز میخواهم روی وضعیت کنونی ایتلاف، چشم انداز نزدیک انکشاف آن و وظایف سترگی که فرا راه جنبش متشکل دموکراتیک کشور قرار دارند، درنگ کنم.
جای مسرت است که امروز هفت سازمان مطرح چپ و مترقی کشور با پذیریش پلاتفورم سیاسی واصول تشکیلاتی ایتلاف، نهاد سیاسیی را به وجود آورده اند که افزون بر تعهد در قبال دفاع از منافع مردم زحمتکش افغانستان و ارایه یک برنامه مترقی و دموکراتیک برای برون کشیدن کشور از وضع فاجعه بارِ ناشی از حاکمیت ارتجاع قرون وسطایی، تشکل دریک حزب واحد سراسری را نیزبه حیث هدف اساسی خود قرار داده اند. جلسات منظم و سازنده هئیت رییسه ایتلاف و شورای عالی در جریان نُه ماه گذشته، فضای جدیدی را برای رفع سو تفاهمها، نزدیکی مواضع، تحکیم روحیه همبسته گی، پرورش صراحت در موضعگیری های اندیشه یی و سیاسی و تلاش دسته جمعی برای تحقق اهداف پلاتفورم ایتلاف، به وجود آورده است. جا دارد در زمینه از کار و تلاش مسوولان سازمانهای مشمول ایتلاف به قدردانی یاد کرد. به یقین حزب واحد آینده ما و جنبش مترقی کشور، تلاشهای تاریخی آنها را فراموش نخواهند کرد.
رفقای عزیز،
هفت حزب و سازمان متشکل در ایتلاف جداً مصمم اند که در آینده نزدیک مرحله دوم انکشاف ایتلاف را مبنی بر فراهم آوری شرایط لازم برای راه اندازی کنگره اساسگذار حزب واحد سراسری دموکراتیک، آغاز نمایند. شما واقفید که از چند ماه بدین سو، بحث در باره ایجاد حزب در تمام جلسات هیئت رییسه به حیث یکی از مواد دایمی اجندا، جریان دارد. یک ماه پیش تصمیم گرفته شد تا سمیناری در باره " حزب و ویژه گیهای حزب مُدرن و دموکراتیک " دایر گردد که به دنبال آن ورکشاپی برای اشاعه دستآوردهای تیوریک و شناختی آن با شرکت تعدادِ قابل ملاحظه یی از اعضای سازمانهای مشمول ایتلاف در کابل سازماندهی خواهد شد.
این اقدامات به منظور آن روی دست گرفته می شوند تا روند اساسگذاری حزب سراسری بر بنیاد یک نگرش علمی و شناخت دقیق وضعیت عینی و مشخص جامعه و جنبش دموکراتیک و دادخواه افغانی، متکی گردد. حزبی باید در فرایند تکامل ایتلاف پدیدار گردد که از یک سو با زنده گی توده های مردم پیوند ارگانیک داشته باشد، نیازها و منافع مادی و معنوی آنها را در وضعیت سیاسی تمثیل کند و مطالبات برحق آنها را به تحقق برساند و از سوی دیگر دارای چنان ساختار و اصول زنده گی درونی باشد که دموکراسی واقعی، شفافیت، صراحت، صداقت، وفاداری و روحیه عالی وقف و از خودگذری را در پراتیک روزمره خود به کار بندد. حزبی که در چشم انداز پویه بالنده گی ایتلاف قرار دارد نیازمند جهانبینیی خواهد بود که بتواند از فراسوی ایدیالوژیهای دیرینه یا معاصر، کلید فهم علمی جامعه افغانی را در همه ابعاد آن، عرضه کند. در این زمینه دو گرایش افراطی در جریان دو دهه اخیر در جُنبش دموکراتیک کشور شکل گرفته اند، یکی آن که با هراس از فروغلتیدنِ دوبارۀ حزب بعدی به پرتگاه خشک اندیشی، باورمندی مذهبی وار و دگماتیزم ایدیالوژیکِ ویرانگر، مراجعه به هر گونه دستگاه منسجم فکری را مردود میشمرد و ضرورت داشتن آن را برای یک حزب ـ ولو حزب آینده ساز باشد ـ نفی می کند.
دودیگرآنکه ایدیالوژی را پایه و اساس تشکل در یک حزب پنداشته، یکسانینظر، داوری و اسلوب تفکر را اصل عدول ناپذیر تعلق به حزب می داند. اما گرایش سومی، که فراتر از این دو تمایل مساله نقش اندیشه و تیوری علمی را در زمینه تحلیل های حزب تدوین برنامه های دورنمایی و مقطعی آن، رهنمایی حرکتهای اجتماعی و سازماندهی پراتیک سیاسی حزب دروضعیت سیاسی کشور، مورد بحث قرار می دهد، خود این تیوری را نیز در مقام یک پدیده اجتماعی ـ تاریخیِ عصر ما قرار می دهد، یعنی نسبی بودن و گذرا بودن آن را در پهنه تاریخ می پذیرد و آن را پیوسته در پیشرفت و دگرگونی می بیند. مشهور است که این تیوری در خدمت چنان حرکت اجتماعیی قرار دارد که با رسیدنش به آماجِ فرجامین، یعنی جامعه داد بُنیاد، ضرورت وجود این تیوری را منتفی می سازد. در جامعه فاقد تضادهای طبقاتی، ضرورت تیوری مبارزه طبقاتی خاموش می گردد.
این گرایش، تحلیل واقعیت جامعه افغانی را هرگز فدای قالبهایی از پیش ساخته دستگاه های جزمی اندیشه یی نخواهد ساخت. استراتیژی و تاکتیکهای حزب پیوسته بر واقعیت افغانی و اوضاع مشخص منطقه و جهان تکیه خواهد داشت، نی بر کدام الگوی از پیش ساخته ذهنی!
از نگاه پیوندهای اجتماعی، حزب صرف شعار طبقه کارگر را عنوان نخواهد کرد، بل، مجموع زحمتکشان افغانستان، یعنی همه طبقات و اقشاری را که در اثر سلطۀ مناسبات استثمارگرانه سده های متوالی و حاکمیت ارتجاع قرون وسطایی زیر پوشش ناتو در بستر بینوایی، فقر، بیسوادی، بیماری و ده ها فاجعه دیگر به سر می برند ،تکیه گاه اجتماعی خود تلقی می کند و از آنها نماینده گی و حمایت می کند.
چنین است رفقای عزیز راستاهای فکریی که رهبری ایتلاف برای پایه گذاری حزب بعدی در معرض تفکر جُنبش دموکراتیک کشور قرار می دهد. ما جداٌ مصمم هستیم که نوزایی جُنبش متشکل دموکراتیک کشور را در گسست قانونمند از جنبه های تاریک و عناصر منفی چپ دیروزیِ افغانی به سر رسانیم. همه پرسی از اعضای سازمانهای مشمول ایتلاف و مبارزان تشکل نیافته جُنبش در باره ویژه گیهای حزب واحدِ فردای ما جریان دارد. بار نخست است که به صفوف جنبش مراجعه می شود تا خود، وضع را تحلیل کرده، نظریات و پیشنهادهای خود را در باره حزبی که فردا عضویت آن را کسب می کنند، ارایه بدارند. دموکراسیِ مستقیم چنین است که مبارزان صف سرنوشت سازمان شان را تعیین کنند و ما به این اصل همیشه وفادار خواهیم ماند. تجربه تلخ احزاب چپ دیروزی گواهی می دهند که غصب حقوق و صلاحیتهای صفوف توسط ارگانهای مرکزی حزب، باعث بروز دیکتاتوری مقامات و ارکان بیروکراتیک حزب می گردد. با چنین روشنبینیی است که ما گامهای اول تدارک کنگره اساسگذار را خواهیم برداشت و از شما و همه اعضای سازمانهای ایتلاف و مجموع رهروان جنبش دموکراتیک و مترقی کشور دعوت می کنیم تا ما را در این راه سترگ تاریخی یاری رسانید.
رفقا و همرزمان عزیز،
تحقق آرمان بزرگ و شریفانه ما در شرایطی مطرح است که سرزمین ما در مرحله پیچیده و دشوار تاریخ خود قرار می گیرد. خروج اعلان شده قوای ناتو و کاهش نیروهای مسلح امریکایی ناگزیر برای مدت زمانی بی ثباتی و بی امنیتی بیشتر را از پی خواهند داشت و زمینه مساعدتر را برای تحقق اهداف استراتیژیک پاکستان، ایران، روسیه چین و شماری از کشور های عربی فراهم خواهد ساخت.
گسترش مداخلات بیرون از یک سو و تزلزل حاکمیت از سوی دیگر، به تشدید تضاد ها، اختلافات و رقابتها بین ارکان مختلف ارتجاع قرون وسطاییِ برخاسته از جهاد دیروزی در پیوند با مافیای مواد مخدر، خواهد انجامید. توسل به اقدامات مسلحانه جهت حل این تناقضات از بستر های مساعد برخوردار خواهد شد.
از همین اکنون کشمکش بین ارتجاع حاکم و ارتجاع مخالفِ حاکمیت برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 به شدت ادامه دارد. اگر امروز در حضور قوتهای ناتو، این کشمکشها شکل مسالمت آمیز را دارند، در وضع بی ثبات تر آینده، به گونه های دیگری ادامه خواهند یافت. مجموع حرکتهای داخلی ارتجاع به تضعیف بیشتر آن و کاهش روز افزون اعتبار آن در مقیاس ملی وجهانی خواهد انجامید. با چنین چشم انداز تیره یی که بر فردای کشور سایه افگنده است، ابعاد مسوولیتهای تاریخیِ جنبش دموکراتیکِ مردمی رقم زده می شوند. تنها تشکل نیروهای مترقی دریک سازمان بزرگ سیاسی،خواهد توانست پاسخی درخور برای آن وضعیت پیش کشد.
روند تضعیفِ درونی ارتجاع، تشدید مداخلات ویرانگر بیرون، خود حضور یک نیروی سیاسیِ مردمی را در وضعیت سیاسی جهت تضمین بقای کشور مطالبه می کند. حزبی که ساخته خواهد شد باید چنان نیرومند، مصمم، هشیار و مدبر باشد که بتواند به حیث الترناتیفِ ارتجاع جهت حل مسایل بزرگ کشوری و مردمی در یکی از پیچیده ترین و نا معلوم ترین مقطع های تاریخ افغانستان، در پهنه سیاست کشور مطرح گردد. رفقا به یقین دشواری کارهای بعدی ما را تصور کرده می توانند.
برخی از دوستان انتظار دارند تا ایتلاف همین اکنون در "بازی قدرت" که بین ارتجاعِ حاکم و ارتجاع مخالف جریان دارد، شرکت کند. به این دوستان باید یادآور شوم که تناسب قوا در این بازی چنان است که ایتلاف در همه حالتهای ممکن، ابزاری در دست ارتجاع خواهد بود. ما باید روی استقلال اندیشه یی، سیاسی وسازمانیِ ایتلاف امروزی وحزب فردای ما تاکید ورزیم ودرمقام یک نیروی سیاسیِ خارج ازدایره عملکرد ارتجاع در وضعیت سیاسی،درپهنه تاریخ عروج کنیم . زحمتکشان افغانستان باید سیمای شفاف، متعهد و پاکیزه سرشت این نیرو را ببینند، به حقانیتِ راه و پراتیک آن باور حاصل کنند و در نهایت به آن به حیث نماینده سیاسی و آیینه آرمانهای شان اعتماد کنند. هرگونه پیوند نا موجه و هرگونه معامله گریِ سود جویانه با ارتجاع، از اعتبار سیاسی ایتلاف خواهد کاست. ما جداً متوجه هستیم که در دام چنین وسوسه ها نیفتیم.
رفقا و همرهان عزیز،
شورای خارج کشور ایتلاف در نظر دارد تا در آینده نزدیک گِردهمآیی بزرگی را از کادرها و فعالان سازمانهای ایتلاف و شخصیتهای جنبش مترقی کشور که در مهاجرتِ ناگزیر به سر می برند، در اروپا برپا دارد. این گِردهمآیی فُرصت و زمینه یی خواهد بود تا فرقه گرایی سازمانی، اقتدا گری مذهبی وار، اختلافات سلیقه یی و ذات البینی و رقابتهای ویرانگر کنار گذاشته شوند و اهداف و آرمانهای پلاتفورم ایتلاف که محور برنامه حزب فردای ما را تشکیل می دهند، همراه با چه گونه گی راه اندازی امور مقدماتی کنگره اساسگذار این حزب، در محراق توجه قرار گیرند.
اعضای شورای خارج کشور ایتلاف با چنین احساس مسوولیت مصروف سازماندهی گردهمایی نامبرده اند. جا دارد از تلاش رفقای هیئت حزب مردم افغانستان که ریاست دوره یی آن شورا را اکنون به عهده دارند به قدر دانی یاد کنم که روحیه رفیقانه را فراتر از برخوردهای گذشته قرار می دهند و فضای کار سازنده مشترک را ارج می گذارند.
در رابطه با گسترش ایتلاف باید یادآور شوم که تماسها و گفتگوها با رفقای رهبری و کادرهای "حزب ملیِ ترقی وطن" از دیر زمانی بدین سو ادامه دارد. با وجود گرایش مسلط برای پیوستن به ایتلاف و به دنبال آن ایجاد حزب سراسری فردا، هنوز تصمیم صریحی از رفقای رهبری این حزب در اختیار نداریم. با استفاده از فرصت، به حیث رییس دوره یی ایتلاف، از همه نهاد های سیاسیِ ترقیخواه کشور بخصوص از رفقای « حزب ملی ترقی وطن » صمیمانه دعوت می کنم تا منافع علیای جنبش دموکراتیک را فراتر از اختلافات جزیی قرار دهند و به ایتلاف بپیوندند تا با هم یکجا کار تدارک کنگره حزب واحد سراسری را آغاز کنیم. این رفقا به یقین می دانند که ما در وضعیت کنونی فرصت زیادی در اختیار نداریم تا موضوع اساسگذاری حزب سراسری را به فردا های دور حواله کنیم.
وجود اختلافات فرعی و حتا تاکتیکی در دورن احزاب بزرگ، امرعادی است. من گمان نمی کنم و از صحبتهایی که با رفقای حزب ملی ترقی وطن داشته ام، نیز چنین استنباط نمی شود که آنان با ایتلاف اختلافات استراتیژیک داشته باشند. پس مشکل در کجاست؟ من رفقای رهبری حزب ملی ترقیِ وطن را صمیمانه و با احساس مسوولیت به اتخاذ تصمیم شجاعانه برای پیوستن به ایتلاف ترغیب می کنم.
رفقا و دوستان گرانقدر،
من در دوران ریاستم تلاش خواهم کرد تا روحیه همبسته گی را در هیئت رییسه و دیگر ارگانهای ایتلاف تقویت کنم، با رهبریها و فعالان سازمانهای عضو ایتلاف در مورد انکشاف ایتلاف و وضعیت کشور تبادل نظر نمایم و تدارک کنگره اساسگذار حزب فردای ما را مشمول برنامه کوتاه مدت آنان سازم.
در آغاز ماه فبروری 2013 ، بنا به دعوت حزب کمونیست فرانسه، هیئت رهبری ایتلاف در سی و ششمین کنگره آن حزب در پاریس اشتراک خواهد کرد. من به حیث رییس دوره یی تلاش خواهم کرد تا از تریبیون پراعتبار آن کنگره، هویت و اهداف ایتلاف ما را معرفی بدارم و با استفاده از فُرصت، با نماینده گان احزاب مترقی جهان گفتگو کنم.
چنین اند رفقای عزیز وظایفی که در آینده نزدیک فرا راه ما قرار دارند. من باور دارم که با اتکا به نیروی فکری و عملی شما و همه فعالان سازمانهای عضو ایتلاف، خواهیم توانست وظایف نامبرده را به سر رسانیم.
- زنده باد مردم زحمتکش افغانستان ؛
ـ پیروز باد داعیه برحق رزمنده گان جُنبش دادخواه و دموکراتیک افغانستان !
کابل 16 جدی 1391 برابر 5 جنوری 2013
جلسه شورای عالی ایتلافِ احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان به اشتراک اعضای شورای عالی، برخی اعضای رهبری احزاب و سازمانهای شامل در ایتلاف با حضور رسانه های خبری، قبل از ظهر امروز 16 جدی1391 در تالار هوتل ستاره، در شهر نو کابل برگزار شد.
این جلسه که با سخنان مقدماتی محترم رزاق اسمر رییس کمیسیون انسجام حزب وطن آغاز یافت، نخست، عضویت حزب آزاده گان افغانستان به ایتلافِ احزاب و سازمانهای دموکرات وترقیخواه که از سوی رهبری آن حزب تقاضا گردیده بود، به رای گیری گذاشته شد که به اتفاق آرا، مورد پذیرش قرار گرفت. متعاقباً محترم داکتر ندایی رییس سرپرست حزبِ نوپیوسته به ایتلاف، در مورد چگونگی پیوستن حزب آزاده گان به عنوان هفتمین حزب شامل در ایتلاف و ضرورت ونیاز همچو حرکتی در مقطع زمانیی که حالِ فاجعه بار و آینده کشور بعد از خروج نیروهای ناتو تحت پرسش است، سخنانی چند ایراد نمود.
جلسه، با ارایه گزارش از فعالیت های سه ماهه ایتلاف تحت ریاست محترم احمد شاهین رییس حزب تفاهم، که توسط محترم ظاهر زاهل معاون این حزب، قرایت گردید، ادامه یافت. سپس محترم داکتر عبدالله نایبی رییس نهضت آینده افغانستان و رییس دوره یی جدید ایتلاف احزاب وسازمانهای دموکرات و ترقیخواه سخنرانی نموده، تحلیل مشخصی از وضع سیاسی کشور و چگونه گی انکشاف روند تکامل ایتلاف به سوی اساسگذاری یک حزب بزرگ مردمی ارایه کرده، مبرم ترین وظایف دوره ریاست خود را برشمرد.
در اجلاس شورای عالی شماری از پیشکسوتان جنبش چپ کشور از جمله رفقا ظاهر افق ،عبدالرشید آرین ، دگرجنرال عبدالقادر ، دگر جنرال علاالدین نیز شرکت کرده بودند .
کار اجلاس در فضای همبسته گی رفیقانه پایان یافت.
( ارسالی دفتر مطبوعاتی ایتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان )