به بهانه ای روز جهانی مبارزه با خشونت بر زنان یا خیزش بر ستیزه خویی با زنان

نوشته : نسرین مفید

  ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت بر زنان  یا خیزش بر ستیزه خویی با زنان پنداشته شده است.

تاریخ وگهنامه بشری به یاد دارد ، که در سال ۱۹۶۰ آتش رژیم ددمنش وستیزه خوی ارتشی در جمهوری دومینیکن  شعله ور بود . 

رژیم برای بقا وثقایش از هیچ برخورد ددمنشانه در برابر مبارزان راه دموکراسی ، دادخواهی وترقی پسندی دریغ نمی کرد. بستن ، بردن ،به دار کشیدن  وترور از ویژه گی های رژیم گشته بود.

در همین هنگامه سه خواهر مبارز وخروشنده به نامهای منیروا، ماریت تریزا وبتریه میرابل که از تظاهرات پر جوش وخروش علیه رژیم برگشته بودند، در یک حادثه ترافیکی در ظاهر امر کشته می شوند .این روز برابر بود با ۲۵ نوامبر سال۱۹۶۰ ترسایی .

 مبارزان راه آزادی  ودموکراسی  امریکای لاتین وکارابین در سال ۱۹۸۰ تصمیم کرفتند تا این روز را به نام روز جهانی مبارزه با خشونت بر زنان بنامند ، سازمان ملل متحد نیز با پیشنهاد کشور های امریکای لاتین سر فرود آورد واین روز را به نام روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان یا روز خیزش بر ستیزه خویی با زنان  نامگذاری کردند.

این روز یک نماد است واین نام یک معنا!

 مگر خشونت یا ستیزه خویی با زنان از این تاریخ آغاز نیافته است ، گهنامه های بشری درست از زمانی که مرد سالاری جای بانو سالاری را گرفت ،خشونت وستیزه خویی را نیز با خود همراه وهمگام آورد.بانوان به مثابه موجود دومی ودست دوم از همان روزهای آغاز جنگ وغارت  به همزیستگاه کشانیده شد.

هنگامی که فرهنگ مرد سالاری در همزیستگاه یا جامعه  چیره وچبیره شد ، زنان از اغلب حقهای انسانی بی بهره گردیدند. زن یا بانو محکوم به کار های شاقه در خانه وکاشانه شد، از حق انتخاب شوهر ، حق تصمیم برای زنده گی اینجا ویا آنجا محروم گرید.پس از سالیان حاکمیتهای دینی زن به مثابه کالا در جامعه به دادوستد های بازرگانی به نام کنیز کشانیده شد، لت وکوب ، سزا های سنگسار ، زنده ،زنده در اتش سوختاندن  بانوان از شگرد های زشت همزیستگاه یا جامعه شد.

در کشور عزیز ما افغانستان زن به مثابه انسان درجه دوم از سالیانی دراز جایگاه وپایگاه پس از مردان را دارد. در فرهنگ ستیزه خویی ما زن یا بانو  به خشمترین وستیزه خو ترین برخوردها روبرو هستند ، نخستین ستیزه خویی با زنان از بدو پیدایش دختر در خانواده پدیدار می گردد. در خانه یی که دختر زاده می شود ، از همان روز نخست با او برخورد ستیزه خویی آغاز می یابد، حق رفتن به بیرون از منزل ، حق درس وتحصیل ، حق گردش وبازی ، حق شنا واستخر رفتن ، حق ورزش در استدیومهای سرباز ، حق انتخاب دوست پسر ، حق انتخاب شوهر ، حق درس وآموزش ، حق رفتن به دانشگاه وآموزشهای بالایی ، حق میراث مانند مرد وغیره یا  آنها محروم است ویا اگر محروم نیست ، محدود است .

بر بنیاد فرهنگ مسلط وپابرجای افغانی وبه ویژه فرهنگ قبیله سالاری زنی که به خانه ای شوهرش رفت    از همه حق های انسانی بریده می شود ومحکوم وفنا در خانه شوهر می شودو در آنجا محکوم به کار در منزل می گردد ووظیفه ی پاک کاری وجمع وغند ، رسیده گی به کار های پخت وپز ، رسیده گی به کودکان وتربیه آنها  را به دوش  می کشد.کار در اینجا به پایان نمی یابد، زن مجبور می شود ، تا همه کار های خدماتی شوهر ، خشو ، ایور ان و خسر خانه را به انجام برساند ، با کوچکترین سهل انگاری ویا خستگی ، کاسه وکوزه بالایش می شکند ، آنگاه به لت وکوب های مانند موی کنک ، بریدن گوش ، وبینی ، سرخ وکبود سازی روی ودست وپا ،شکستن استخوانهای بدن از مظا لمی اند ، که خانواده شوهر ودر برخی موارد برادران ، کاکا ها وماما های بانو بالای آنها انجام می دهند.

آگهی رسانه های بیانگر آنست،که در اغلب ولایات کشور زنان با شدید ترین مجازات خلاف کرامت انسانی روبرو شده اند به چندین موارد خشونت بر بانوان رویکرد نمایید:

پدر و برادری در ولسوالی کشم ولایت بدخشان دختر جوانی را زنده به گور کردند. یک دختر ۱۴ ساله پس از رد ازدواج با نامزدش در ولایت پروان کشته شد. در یک قضیۀ دیگر یک برادر خواهر متاهلش را کشت و یک شوهر همسرش را در ولایت جوزجان گردن زد.

این در حالی است که فعالان حقوق زنان می گویند پیمانۀ خشونت از این هم زیادتر است، اما سران قومی و افراد پُر نفوذ از بیرون شدن خبر موارد خشونت امیز از محلات شان جلوگیری می کنند.

مقامهای دولتی و نهاد های مدافع حقوق زنان می گویند که خشونت علیه زنان در افغانستان افزایش یافته و نوع خشونت ها نیز فجیع تر شده اند. تنها در ماه اول سال جاری فجیعرین خشونت علیه زنان در افغانستان صورت گرفته است.

گزارش زنده به گور شدن یک دختر جوان در ولایت بدخشان چهرۀ خشن تر خشونت را به نمایش گذاشته است. پدر و برادر این دختر که گمان میرود مرتکب این جنایت شده باشند به ایران فرار کرده اند.

 

به همین گونه تعداد زیادی از قضایای خشونت وجود دارد که عاملان آن مورد پیگرد قانونی قرار نگرفته اند. اما خشونت ها تنها در بخش قتل ها محدود نمیشود. خشونت های خانوادگی، لت و کوب، آتش زدن ها و حتی تعویض زنان و دختران با حیوانات مثال های زندۀ پدیده ای خشونت بر بانوان اند  .

در تازه ترین رویداد، پدری در یکی از کمپ های مهاجران کابل دخترش را در برابر  ۲۵۰۰ دالر به فروش می رساند. پدر این دختر شش ساله میگوید که برای تداوی همسرش پول وام گرفته بود و اگر دریک سال دیگر این پول را تادیه نکند، باید دخترش را به نکاح پسر ۱۶ سالۀ جانب مقابل در بیاورد.

این مورد خشونت زمانی چهرۀ زننده تری را به خود اختیار کرد که موسفیدان و بزرگان که برای حل این قضیه اشتراک داشتند از این تصمیم پشتیبانی کردند. 

نهاد های مدافع حقوق بشر موارد خشونت علیه زنان را در سال ۱۳۹۲  بیش از ۴۰۰۰ خوانده اند. بنابر موارد خشونت که در ماه اول سال ۱۳۹۲ از طریق رسانه ها به نشر رسیده است، نگرانی های وجود دارد که موارد خشونت علیه زنان در طول سال جاری بیشتر از سال گذشته باشد.

از جانب دیگر، ادارۀ مساوات جنسیت و قدرتمند سازی زنان ملل متحد با نشر اعلامیۀ خشونت های اخیر علیه زنان در افغانستان را تقبیح کرده و از حکومت خواسته است تا در کنار سایر خشونت ها علیه زنان در رابطه قضایای کشتار های ناموسی تحقیقات را انجام دهد و مرتکبان همچو جرایم را به دادگاه بکشاند. 

 افزایش در  موارد خشونت بر بانوان در نه ماه سال جاری توسط بخش پشتبانی وحمایت وانکشاف حقوق زنان در کمیسیون مستقل حقوق بشر  افغانستان ثبت گردیده است ،ارقام منتشره مسلمآ تمام موارد خشونت بر بانوان را در بر نمی گیرد ، که با دریغ روی داده است ،بدون شک که برخی موردهای زیاد از خشونت به دلیل های نبود امنیت ،ودوام جنگ در بسیاری از ولایتها ی کشور،چیره گی حاکمیت سنت پیشه گان وسکوت زنان در برابرخشونتهای که بر آنها از سوی شوهر یا یکی از اعضای خانواده ی او تحمیل می گردد، هیچگاهی  بر ملا نشده وتوسط نهاد های پاسداری از حقوق بشری ثبت نگریده اند که شامل این ارقام نمی باشند.

بر این بنا می توان نوشت که خشونت بر بانوان همچنان با قوت خود در خانواده ها وهمزیستگاه پدیدار است  وبا گذشت هر روز قربانی بیشتری از میان بانوان افغان می گیردوهنوز برخی از مردان همزیستگاه افغانی به خود اجازه می دهد تا بانویش را که هرگز فرصت نا فرمانی در برابرش را بدست نیاورده است به گناهی نافرمانی لت وکوب نماید ویا به ساده گی ناسزا گوید وعقده های اغلب گرفته از محیط یا گیتایی را ومناسبتها  ورابطه های  شخصی اش را بر کسی که همسر، شریک وهمدم زنده گی او به شمار می رود خالی کند .

با دریغ هنوز ، که هنوز است واز دموکراسی وازادی که توسط اروپایان وامریکایان برای کشور به ارمغان اورده شده است  ۱۲ سال می گذرد ،خشونت وجود دارد و  هرسال  در حال افزایش است.

هنوز هم زنانی زیادی دست به خود کشی ، خود سوزی  می زنند و یا از منزل  فرار می کنند و رنجها وبدبختی های زیادی  را به دوش می کشند ،هنوز هم بانوان ودختران زیادی قربانی هوسهای غیر انسانی مردانی  می شوند ، که با بیرحمی وسخت دلی بر آنان تجاوز وتازش می نمایند ،هنوز هم به مقیاس بلندی از قضایای حقوقی  وجنایی در اداره های دولتی عدلی ودادخواهی یا قضایی کشور وجود دارند که در آنها حقوق زنان نادیده گرفته شده  وبا برخورد تبعیض آمیز بر بانوان ظلم وبی عدالتی پدیدار گردیده است  وتبعیض همچنان در تمام زمینه ها زنده گی کشور وجود دارد .

 بادریغ  هنوز هم شاهد وضعیتی هستیم  که زنان از جایگاه وموقعیت برابر با مردان در همزیستگاه برخوردار نیستند  ونمی توانند بدون اعتراض موقعیتهای دست یابند که فرصت دسترسی به آنها  بسیار آسان است وزمینه ای آن برای  مردان  وجود دارد.

دستآوردهای هم که در رابطه به وضعیت حقوق بانوان در کشور وجود دارد ، کار های که در بخش قانونگذاری  انجام یافته  ویا در حال انجام استند  بدون شک یکی از مهمترین  واساسیترین  گامهای دولت افغانستان در زمینه تآمین برابری جنسی در این کشور به شمار می آید ، مگر با رویکرد به خواستهای  وامکانهای  وفرصتهای از دست داده شده  باید اعتراف نمود که کافی نیست  ونظام حقوقی کشور به قوانین بازدارنده ی جدی  که با استفاده از آنها بتوان دیوان  ودفتر  سیاه مردسالاری وزن ستیزی را  دگرگون ساخت نیاز است . 

به امید روزی که بانوان کشور ما از حقوق مساوی با مردان در همه عرصه های حیات اجتماعی وسیاسی برخوردار گردند.

  نسرین مفید

شهر هامبورگ ۲۵ ماه نومبر سال ۲۰۱۳

" دفترچۀ طلایی" و خیابان خالی

 

 نیلاب موج سلام

 

نام: دوریس لسینگ

پیشه: نویسندگی

تولد: 22 اکتبر 1919 کرمانشاه، فارس

درگذشت: 17 نومبر 2013 لندن، انگلستان

مادر: امیلی ماد تایلر، پرستار

پدر: آلفرد تایلر، کارمند بانک

فرزندان: جن ویزدم، جان ویزدم، پیتر لسینگ

ازدواج: 1939 ـ 1943 با فرانک ویزدم، 1945 ـ 1949 با گاتفرید لسینگ

نایل آیی به جایزۀ ادبی نوبل: اکتبر 2007

برترین رمانها:

ـ علفها آواز میخوانند، 1950

ـ کودکان خشونت، 1951

ـ دفترچۀ طلایی، 1962

ـ رهنمود فرودآیی به دوزخ، 1971

ـ تابستان پیش از تاریکی، 1973

ـ خاطره های یک نجات یافته، 1974

ـ کانپوس در ارگوس، 1979ـ 1983

ـ شکسته [برگرفته از خط فارسی]، 1979

ـ کودک پنجم، 1988

ـ زیر پوست، 1995

ـ گامهایی در سایه، 1997

ـ بن [نام] در دنیا ـ به ادامۀ کودک پنجم، 2000

ـ خواب شیرین، 2002

ـ کودک عشق، 2004

ـ فاصله، 2007

 

امیل آسمان

 باد نوامبری تا مغز استخوان میدود. فرجامین برگهای خشک را از زمین برمیدارد، میچرخاند و بر سنگفرشهای جادۀ کهنۀ شهر لندن میپرتابد. گادیی از روی برگی میگذرد. از رادیوی قهوه خانۀ سر خیابان صدای گوینده می آید: " برندۀ ادبی جایزۀ نوبل، شمایل جنبش زنان، نویسندۀ گردن فراز ضد اپارتاید، فاشیسم و سرمایه داری ـ دوریس لسینگ در سن نود و چارسالگی چشم از جهان پوشید."

صدای سمهای دو اسپ گادی رفته رفته ناپیدا میشود؛ صدای لسینگ با باد میرقصد که باری به "تلگرام" نشریۀ انگلیسی گفته بود: " شادمان میشوم اگر بمیرم. زیرا ناگزیر نخواهم بود، بخاطر جنگهای افروخته دنیای ما رنج ببرم."

لسینگ آسمان ادبیات داستانی را با بیش از 50 رمان درخشان ستاره باران کرد و سه هفته پس از درگذشت پسرش ـ پیتر لسینگ روانۀ دیار نیستی گشت.

خیابان خالیست. لندن خالیست. سردی نیلگون امیل آسمان شده. مثل اینکه دوریس لسینگ سردی نیلگون باشد.

 نایل آیی به جایزۀ ادبی نوبل

 

وقتی دوریس لسینگ در سال 2007 جایزۀ ادبی نوبل را دریافت نمود، سالها از چاپ و پخش آثار نابش گذشته بود. در یک سخن این جایزه بایستی بسیار پیشتر به او اهدا میشد. لسینگ با آگاهی یافتن از آن، با لبخند ویژه اظهار نمود:

" جایزۀ نوبل را به کسی که مرده باشد، نمیدهند. به همین خاطر شاید فکر کردند تا ازین دنیا نرفته ام، به منش بدهند."

صحنۀ آگاهی دوریس لسینگ بر نایل آیی جایزۀ ادبی نوبل بار دیگر از سوی یک رسانۀ دیداری پخش میگردد:

 دوریس لسینگ 88 ساله پس از خریداری و بازگشت به خانه اش واقع در لندن با سیلی از خبرنگاران و کمره رو به روی میگردد و میپرسد: " کسی را اینجا فلمبرداری میکنید؟"

 ژورنالیستان پاسخ میگویند:" فلم شما را میگیریم... خبرها را شنیدید؟"

ـ "نه."

ـ " جایزۀ ادبی نوبل به شما اهدا شده است."

ـ " اوه ... مسیحا..."

معنای تقریبی آن میشود: "آخ...اوه". لسینگ سپس چشمکی به ژورنالیستان زده خونسردانه به سوی تکسی میرود تا پول تکسیران را بپردازد.

 

از کودکی

 دوریس می تایلر گاهی که آلفرد تایلر ـ پدرش به حیث کارمند بانک در ایران ایفای وظیفه میکرد، چشم به جهان گشود. وظیفۀ بعدی آلفرد تایلر در رودزیای جنوبی (زمبابوی کنونی) ـ مستعمرۀ بریتانیا بود. وقتی جنگ جهانی اول درگرفت، آلفرد تایلر در حالیکه برای ارتش بریتانیا گماشته شده بود، یک پایش را از دست داد و معلول شد. امیل تایلر که پرستار سربازان بود، بار بار به فرزندانش از زندگی مشقتبار و خالی از عشق یاد میکرد.

دوریس در مکتب کاتولیک زمبابوی شامل شد. سپس به لیسۀ دخترانه در شهر هاراری رفت. با چارده سالش بخاطر فقر اقتصادی ناگزیر به ترک مکتب شد و به حیث ندیمه و سپس سکرتر به کار پرداخت.

ازدواج نخست دوریس جوان با فرانک ویزدم، یک دختر و یک پسر ثمر داد. ازدواج دوم او با گاتفرید لسینگ ( مامای گریگور گیزی تیوری پرداز و شخصیت سیاسی آلمانی) ـ پناهجوی کمونیست که با او در یک باشگاه کتابخوانی چپ آشنا شده بود، انجام پذیرفت.

دوریس لسینگ پس از جدایی از گاتفرید لسینگ با پیتر لسینگ ـ پسرش به لندن بازگشت. در بکسش متن کتاب " علفها آواز میخوانند" (در آلمانی به نام تراژیدی افریقایی ترجمه، نشر و معروف گردید) را با خود داشت.

 

آثار لسینگ و نظرات دیگران

دوریس لسینگ تجلیلها را رد میکرد. خوش خدمتی را دوست نداشت و در پاسخ به ستایشها و تجریدها میگفت" من پاره یی از خط فکری یک برهه ام ـ جز زمانم."

نخستین رمان او ـ "علفها آواز میخوانند" با تاثیر پذیری از تولستوی و داستایوفسکی به نوشت آمده تم آن نفرت از اپارتاید و تحریم سیاست استعماری بریتانیاست. در این اثر لسینگ با بیان گیرا زیبایی سرزمین افریقا را تصویر میکند و از رنج مردمان زیر استعمار میگوید. "علفها آواز میخوانند" دوریس لسینگ را به صف نخست کشاند و در آن زمان به نام رماننویس افریقایی شهیرش ساخت.

 تاثیرگزارترین و کلیدیترین کتاب لسینگ "دفترچه طلایی" ست که در شمار برترین کتابهای دنیا آمده است. در این رمان پنج سوژه هنرمندانه بهم پیوند میخورند. شخصیتهای مرکزی رمان دو زن کمونیست اند. در یک برهۀ آن نشان داده میشود که چگونه مردان متاهل روابط جنسی را با معشوقه شان میپروانند اما زنان با جدایی عشق از رابطۀ جنسی دشواری دارند. لسینگ همچنان تجربه های زنانگیش را در "دفترچۀ طلایی" گنجانده است. منتقدان آنرا با "موجها"ی ویرجینیا وولف مقایسه کرده اند.

در آلمان و فرانسه این کتاب تازه در سال 1978اجازۀ نشر یافت. آن زمانی بود که یک شمار "دفترچۀ طلایی" را بیبل ـ کتاب آسمانی جنبش زنان و شماری دیگر مانیفست جنبش زنان نام نهاده بودند.

این اثر پربار نویسندگان، هنرمندان و منتقدان مرد را به قدر کافی شوراند. چنانچه منتقد نامدار آلمان مارسل رایش رنیسکی شانزده سال پستر ـ پس از نایل آمدن لسینگ به جایزۀ ادبی نوبل برای دست کم گرفتن همو اظهار نمود: "اگر آثارش را هم خوانده باشم، زیر تاثیرم قرار نداده اند."

اما حقیقت اینست که موضع سیاسی و آثار فمینستی لسینگ، مخالفت رشیل رسینکی را نسبت به او برانگیخته بود.

وقتی رمان "فاصله" بیرون داده شد، باربارا مولر خبرنگار روزنامۀ "دنیا" نگاشت: "این اثر چهل سال پس از چاپ "دفترچۀ طلایی" دیگر مردی را نمیشوراند. اما برای جنبش زنان توفان دوم معنا میدهد."

سوژۀ "فاصله" دور دنیای آشتی آمیز زنان میچرخد که با حضور مردان به سوی بدبختیها کشانده میشود.

لسینگ با فرجامین کتابش " آلفرد و امیل" دایرۀ آثار پرگهرش را بست. او در"آلفرد و امیل" نشان میدهد، چگونه و به کدام سوی زندگی مادر و پدرش میتوانست جریان بیابد اگر جنگ جهانی اول روی نداده بود.

زندگی سیاسی و نویسندگی دوریس لسینگ را به سه پاره تقسیم نموده اند:

 

1. سالهای اندیشه ها، آثار و فعالیتهای چپی 1945 ـ 1956

2. سالهای اندیشه ها و آثار روانشناختی 1956 ـ 1996

3. سالهای اندیشه ها و آثار تصوف اسلامی از 1996 تا درگذشت

 

لسینگ از سال 1996 روی اندیشه های تصوفی در پیروی از ادریس شاه ـ نویسنده نامور پرداخت. ادریس شاه از پدر افغان ـ اقبال علی شاه و مادر اسکاتلندی ـ سایره الیزابت لوییز شاه در شمله ـ هند به دنیا آمد و در لندن ـ انگلستان چشم از جهان پوشید. آثار او روی حوزۀ فلسفه و صوفیسم استوار بوده اند.

 

روح سرکش

دوریس لسینگ مخالف سرسخت سیاست استعماری بریتانیا و نظام سرمایه داری بود. چنانچه گونۀ بینشش در رمانهایش آفتابی شده اند. او در سال 1993 در یک گفت و شنید با مجلۀ آلمانی "اشپیگل" فعالیت بانک جهانی را در بستگی با آنچه در افریقا جریان داشت، به چالش کشید:

" ماموریت و تلاش تان اشتباهست. شما پولهای کلان را در جایی مصرف میکنید که با دیگر روش و پول کمتر میتوان کمک بیشتر رساند. مردمان و مناسبات آنجا را جدی نمیگیرید و درک نمیکنید. در کشورهای جهان سوم بیشتر زنان کارهای پرمشقت را انجام میدهند. شما نقش زنان رافراموش میکنید. زنان کشورهای جهان سوم چهره های تاثیر گزار اند:

توانمند، مثبت اندیش، فعال و خوش برخورد."

قلم لسینگ جذبۀ جادویی داشت و چونان روحش سرکش بود. یک شط زمستانی از بیان لسینگ عبور کرده است با وجود احساسی که برای مردمان ستمکش کشورهای جنوب داشت و در ستیز با اپارتاید، استعمار، فاشیسم، نظام سرمایه داری، مردسالاری ـ نابرابریها رزمیده است.

باری گراهام گرین ـ چهرۀ شناخته شدۀ حوزۀ ادبیات گفت: "نگارنده باید تراشی ـ پاره یی از یخ در خویشتن داشته باشد تا بتواند نویسنده شود و این را دوریس لسینگ در خویش دارد."

 

 

نیلاب موج سلام

اشتادی ـ آلمان، نوامبر 2013

 

 

رویکردها

 

1.Sie war eine Ikone der Frauenbewegung, die Welt,  18 Nov. 2013-11-20

2. http://www.spiegel.de/kultur/literatur/nachruf-auf-doris-lessing-engagiert-kritisch- umstritten-2.a-934091.html

3. http://www.rp-online.de/kultur/buch/autorin-doris-lessing-ist-gestorben-aid-1.3822876

4.http://www.abendblatt.de/kultur-live/article121989010/Literaturnobelpreistraegerin-Doris-Lessing-gestorben.html

5.http://de.wikipedia.org/wiki/Doris_Lessing

6. http://de.wikipedia.org/wiki/Idries_Shah

 

 

کاکا گریزی

طنزکوتاهی ازداکتر حمیدالله مفید

 

کاکا گریزی هم خود را کاندید ریاست جمهوری کرده است.

در گفت وشنودی که با ایشان انجام دادیم از مسایلی پرده برداشت ، که تا حال در هیچ پایگاهی رسانه یی  مطر ح نکرده بودند.

پیش از آنکه به این گفت وشنود بپردازیم ، خاطر نشان می سازیم ، که کاکا گریزی نام خدا قد بلند ، اندام چاق وچله وشکم افسیت برامده گی  دارند ، که قطر کمر مبارک شان به یک ونیم متر می رسد.

پرسش نخست : کاکا گریزی به برنامه خنده روی خوش آمدین ، تا جایی که از زنده گی خصوصی شما آگهی داریم ، شما در کودکی از گیر سگ می گریختنین ، در طفلی از کشتی وپهلوانی و گیرکان وچشمپتکان می گریختین ، در سن وسال مکتب ودبستان از مکتب می گریختین ویک مکتب گریز بسیار ماهر بودین ، در جوانی از عسکری گریختین و به خارج پناه گریزی شدین ، در خارج از کار وبار می گریختین  وسوسیال می گرفتین، در جبهات جنگ با دولت ، از گیر سربازان دولتی در گریز بودین ، هنگامی که در دولت پناهنده شدین ، از مردم می گریختین ، هنگامی که به حیث وزیر دفاع مقرر شدین از حملات طالبان می گریختین ، هنگامی که در جشن هشت ثور چهار نفر طالب پای لچ وریشبمبو از ساحه مسجد عیدگاه بالای شما انداختن کردند ، نام خدا نرواری از همه اولتر گریختین هنگامی استیضاح شورای ملی از گیر پرسشهای سخت گریختین ، هنگام بر کناری از محاسبه  گریختین وحالا در میان کانیدان ریاست جمهوری نام مبارک شما به دیده می آید، تصمیم دارین با چی برنامه ای وارد این کار زار شوین ؟

پاسخ کاکا گریزی: اولتر از همه خوشحال هستم که برای نخستین بار یک برنامه  رسانه یی پیدا شده است ، که بامن مصاحبه می کند و برنامه ویا اصول انتخاباتی مرا می پرسد ، پیش از همه اجازه بدهین که در باره گریز ونقش آن در نجات تاریخ بشری کمی معلومات بدهم ، دانشمندان به این باور هستند ، که گریز یک پدیده ای بسیار بغرنج اجتماعی وروانی  ونوع مردی است ، ارسوطالیس دانشمند بزرگ یونان قدیم به این باور بود، که گریز عامل اساسی بقای تاریخ بشری  است ، بنگرید ، اگر حضرت آدم علیه السلام از گیر شیطان نمی گیریخت ، حالا نسل ادم در زمین نیمی بود، به اصطلاح تاریخ انتروپولوژی امروزی اگر انسانهای قدیم از گیر  حیوانات درنده چون شیر ، ببر ، دینوزوریا و غیره نمی گریخت ودر سوراخ های کوه ها پنهان نمی شد ، امروز نسل بشر به میان نمی آمد ، در فرایند ، به این باور می رسیم ، که گریز یک نوع مردی است وعامل بقای انسان . حالا من می خواهم تا با همین تیوری وارد کارزار انتخاباتی شوم ،  من اگر رییس جمهور شوم ، با پیشکشی تیوری گریز وفرار از مشکلات ، مشکلات را سرگردان وزیر گردان می سازم ، با گریز از جنگ با طالبان ، طالبان را سرگردان وزیر گردان می سازم ، با تیوری گریز از پاسخگویی ، پارلمان وشورای ملی را سرگردان وزیر گردان می سازم ، با فرار از فقر و بیکاری فقیر وبیکار را سرگردان وزیر گردان می سازم وبالاخره با فرار از عدالت اجتماعی وفرهنگی ، دل عدالت اجتماعی وفرهنگی را سیاه واو را سرگردان وزیر گردان می سازم. می بینید ، که در نتیجه طی یکدوره ریاست جمهوری  من همه چیز  سرگردان وزیر گردان می شوند وخودم با آرامش ریاست جمهوری می کنم .

خنده روی : جناب کاکاگریزی ! من به خدا ندانستم ، که چطور با فرار از مشکلات ، از فقر ، از بیکاری واز عدالت اجتماعی ! این همه بدختنی ها را سرگردان می سازین ؟

برادر پاسخ ساده است ، برای تان ساده تر می گویم ، شما نزد من کاری مهمی دارین ، درست!

خنده روی : بلی درست.

کاکا گریزی : هر باری که می آیند تا مرا ملاقات کنین ومشکلات تان را با من در میان بگذارین ، من خود را در گیر نمی دهم ، وشما سرگردان می شوین ، باز که آمدین ، باز از زیر ملاقات فرار می کنم ، شما زیر گردان این ملاقات می شوین ، یک بار ، دوبار ، سه بار  بالاخره ده بار ، در آخر نا امید می شوین واز ملاقات با من صرف نظر می کنین وبه خاطر رفع مشکلات تان به جای دیگری مراجعه می کنین ، همان است ، که در فرایند یا نتیجه ، مشکلات تان حل می شود ، بدون اینکه شما مرا ملاقات کنین ومن مشکلات شما را رفع بسازم. حالا دانستید ، که فرار وگریز چی دست آوردی دارد، به همین ترتیب با فرار از گیر مشکلات اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی  فرهنگی  مشکلات خود شان سر بخود راه حل پیدا می کنند وجامعه به گونه نرم وملایم از زیر مشکلات بیرون می شود و من با آرامش ریاست جمهوری می کنم.

خنده روی :  جناب کاکاگریزی ! شما این مساله را آنچنان بغرنج مطرح می کنید ، که من یک ذره هم ندانستم ، که فرار از مشکلات چی ربطی به حل  مشکلات دارد؟

کاکا گریزی: که ندانستی ،ندان ، بلایم در پست ، اینه همی سیاست من است وآن را به شما نی بلکه به آنانی که به من رای می دهند عرض می کنم ، برو خدا یارت . پایان  .

شام ۱۶ ماه نومبر سال ۲۰۱۳ شهر هامبورگ

ابراز امتنان

بدینوسیله ازآنعده رفقا، شخصیتهای اجتماعی، سیاسی و دوستان که بمناسبت وفات مادر مهربان ما،غمشریکی و همدردی نموده، درمراسم بخاک سپاری و فاتحه گیری مرحومه اشتراک و یا بوسیله تیلفون و ارسال پیامها، غمشریکی نموده اند که باعث تسلیت خاطر ما و فامیل ما گردید، صمیمانه ابراز سپاس مینماییم.

همچنان ازآن عده رفقا، دوستان و سایتهای برونمرزی که در بخش نشر و اشاعه اطلاعیه و سازماندهی مراسم تکفین و تدفین مادر ما، بذل مساعی کرده مارا یاری رسانیده اند تشکر میکنیم و از خداوند منان برای همه شان اجر عظیم خواهانیم.

 

انجنیر محمدشریف رفیق و تمام اعضای فامیل

سخت‌گیری برکارگران مهاجردرعربستان

 

عربستان سعودی برای افزایش موقعیت شغلی جوانان، با اقداماتی ویژه، به فشار بر کارگران مهاجر غیرقانونی در این کشور افزوده است. حدود ۹ میلیون نفر از جمعیت ۲۸ میلیونی عربستان را کارگران مهاجر تشکیل می‌دهند.

  در عربستان سعودی هزاران راننده‌ی تاکسی به نشانه‌ی اعتراض به رفتار دستگاه‌های دولتی با کارگران مهاجری که بدون اجازه‌ی اقامت در عربستان به سر می‌برند، دست از کار کشیدند. بنا بر گزارش‌ها، بسیاری از کارگران خارجی این کشور را ترک کرده‌اند و برخی نیز از ترس دستگیری و بازگردانده شدن به کشورشان، پنهان شده‌اند.

اعتراض تاکسی‌رانان یکی از پیامدهای اقدامات گسترده‌ای است که مسئولان عربستان برای مقابله با کارگران مهاجر در این کشور به راه انداخته‌اند. در عربستان سعودی با سپری شدن فرصت شش ماهه‌ی تعیین شده برای کارگران مهاجر شاغل، مسئولان این کشور از هفته پیش رسیدگی گسترده به وضعیت ویزای این کارگران و برخورد با آنان را آغاز کرده‌اند.

در جریان درگیری پلیس با کارگران مهاجر روز شنبه‌ی گذشته دو نفر کشته شدند. در پی این حادثه، هزاران کارگر مهاجر، روز یکشنبه در شهر ریاض، دست به اعتراض زدند.

در مکه هم تا پایان هفته‌ی جاری ۶ هزار کارگر بنگلادشی که در حوزه‌ی کارهای خدماتی مشغول به فعالیت هستند، قصد دارند به دلیل عدم تمدید اجازه‌ی اقامت‌شان به اعتصاب خود ادامه دهند. به خاطر این فشارها، بسیاری از پروژه‌های ساختمانی به حالت تعویق درآمده است، چرا که بسیاری از کارگران مهاجر از ترس بازداشت شدن به سر کار نمی‌روند. از سوی دیگر کمبود کارگر از آغاز هفته‌ی گذشته تاکنون باعث افزایش دستمزد کارگران تا ۳۰ درصد شده است.

سود و زیان برخورد با مهاجران برای بخش اقتصاد

حدود ۷ ماه پیش مقامات عربستان تلاش کردند قوانین رسیدگی گسترده به وضعیت کارگران مهاجر و اجازه‌ی اقامت آنها را به اجرا در آورند. نتیجه‌ی اجرایی شدن این قوانین در آن زمان بدون برنامه‌ریزی قبلی، هرج و مرج بود. پیامدی که پادشاه عربستان را وادار به مداخله کرد و به دستور او دستگاه‌های دولتی اجرای این قوانین را برای برنامه‌ریزی دقیق ماه‌ها به تعویق انداختند.

اما این بار به نظر می‌رسد که اراده‌ی مسئولان برای رسیدگی به وضعیت مهاجران کاملا جدی است. بیشتر وزارتخانه‌ها و نهادهای دولتی با عملیات ویژه‌ی پلیس برای مقابله با کارگران مهاجر بدون مدارک معتبر موافقت کرده‌اند. به گزارش روزنامه‌ی “الشرق الاوسط” تنها هفته‌ی گذشته ۱۶ هزار کارگر غیرقانونی در ۷ شهر این کشور بازداشت شده‌اند. ده هزار تن دیگر هم به دلیل نقض قانون کار و قوانین اقامت دستگیر شده‌اند. عملیات تعقیب و بازرسی اقامتگاه‌های احتمالی کارگران مهاجر همچنان ادامه دارد. در روزهای آخر هفته‌ی گذشته صدها مهاجر خود را به نیروهای پلیس معرفی کردند. این زنان، مردان و کودکانی که به صورت غیرقانونی در عربستان به سر می‌بردند به مرکز استرداد مهاجران منتقل شده‌اند.

  در یک ماه گذشته یک میلیون نفر از کارگرانی که اجازه‌ کارشان تمدید نشده یا غیرقانونی در عربستان به سر می‌بردند، این کشور را ترک کرده‌اند

هرچند که این مرحله‌از عملیات ویژه‌ی نیروهای پلیس در یافتن و دستگیری کارگران غیرقانونی تا بدین جا با موفقیت همراه بوده و نشان از برنامه‌ریزی دقیق دستگاه‌های مربوطه دارد، اما به نظر می‌رسد که مقامات مسئول فکر چندانی در مورد تاثیرات اخراج این کارگران بر روی بخش اقتصاد نکرد‌ه‌اند. اکنون عربستان با مشکلی به نام نیروی کار در بخش‌هایی روبروست که بار آن تا کنون بر دوش کارگران مهاجر بود. فروشگا‌ه‌ها و رستوران‌هایی که به حالا تعطیل درآمده‌اند تاثیرات اخراج کارگران را به خوبی نشان می‌دهند. وضعیت ممکن است از این هم وخیم‌تر شود.

به نوشته‌ی روزنامه‌ی دولتی الریاض تا چندی پیش ۹ میلیون خارجی در کشور ۲۸ میلیونی عربستان زندگی و بیشتر در بخش‌های خدماتی و دفتری کار می‌کردند. تنها ۴ میلیون نفر از مجموع این افراد توانسته‌اند با سخت‌گیری‌های جدید، اجازه‌ی اقامت و کار به دست آورند. در یک ماه گذشته یک میلیون تن از کسانی که از فیلتر شرایط لازم برای تمدید یا کسب اجازه‌ی اقامت عبور نکرده بودند، این کشور را ترک کرده‌اند.

سخت‌گیری بر کارگران برای جلوگیری از شورش جوانان عربستانی

طرح سخت‌گیری در مورد کارگران مهاجر به منظور ایجاد زمینه‌های اشتغال بیشتر برای شهروندان بیکار عربستانی به اجرا درآمده است. شرکت‌های عربستان سعودی برای کسب قراردادهای پرمنفعت مجبورند ثابت کنند که درصد مشخصی از کارمندانشان را شهروندان عربستان تشکیل می‌دهند. اما همین شرکت‌ها تاکنون از نیروی کار ارزان کارگران مهاجر سود سرشاری به دست آورده‌اند.

مقامات عربستان سعودی ناآرامی‌های کشورهای منطقه مانند مصر را به دقت دنبال می‌کنند. آنها بر این باورند که با ایجاد اشتغال و فراهم آوردن رفاه برای جوانان عربستانی، امکان ناخشنودی، شورش و احیانا انقلاب این قشر از جامعه را به حداقل می‌رسانند. عربستان سعودی، بزرگترین اقتصاد دنیای عرب، می‌خواهد میزان بیکاری ۱۲ درصدی در بین شهروندان خود را کاهش دهد. اما پرسش اینجاست که آیا جوانان عربستان حاضرند کارهایی را انجام دهند که تاکنون به عهده‌ی مهاجران بوده است؟

نکته‌ای که مسلم است این است که تاوان اصلی خسارات ناشی از عملیات ویژه‌ی پلیس را بخش اقتصاد بر دوش خواهد کشید. از سوی دیگر اخراج کارگران غیرقانونی مشکلی بزرگ برای کشورهای همسایه خواهد بود. بر اساس تخمین‌ها ۵ / ۱ میلیون نفر شهروند یمن در عربستان مشغول به کارند که بخش عظیمی از آنها را کارگران غیرقانونی تشکیل می‌دهند. بازگشت این کارگران به یمن به معنی بحران اقتصادی بیشتر برای کشور فقیری مانند یمن خواهد بود.

 

صدای مردم