یادداشت یک رفیـق

 

دردنیای مجازی گشتی داشتم که تصادفا به مصاحبه آقای فرید مزدک با ژورنالیست آگاه ، آقای مهدی برخوردم.

از متن مصاحبه این پرسش ذهنم را فرا گرفت :

در شرایطی که جامعه جهانی در برشگاه ازهم گسیخته ، درموقعیت تقابلی و تحریک امیز قراردارد و بویژه اینکه شرق جهانی در التهاب جهنمی تقابل جوپولیتیک میسوزد ، مصاحبه یاد شده که هیچ پیوند منطقی با سپهر کنونی منطقه وکشور ندارد که در جغرافیای جهان نیز پذیرفتنی نیست ، بکدام نیاز انجام میشود.

ادله وانگیزه اش تاکنون برایم در هاله ای از ابهام است.

به هر حال آنرا تا پای شنیدم. گسل های زیادی همراه با ایراد های بسیاری برآن وارد است که در اعتنای این مجال نمیباشد .

نگارنده به دومورد آن اشاره دارد :

اولاْ : آقای مزدک که در گسل از سنخش (اصلیت اش ) بسر می برد، می گوید :

« افغان قوم است واین قوم به پندار خودش با زور میخواهد ملت بسازد !؟ »

باید دانست که ملت ها نه با زور ، بلکه در درازای زمان در یک سرزمین با خاطراتی تلخ وشیرین از زنده گی مشترک که احساسات همگون، تصورات دسته جمعی وارزش های مشترک مولود آنست ، در یک روند مدرن بوجود می آیند.

ملت پدیده ای تاریخی - سیاسی است که با دولت - ملت پیوند ارگانیک دارد.

پارامترهای ذهنی وعینی ، عوامل شکل گیری ملت اند،نه جبر، اکراه ...( برای فهم بیشتر از تکوین ملت به مقاله « اندکی بر ملت تکوینی » محترم احمد شاهین که در برگه ای فیسبوکی اش قبلا نشرشده مراجعه شود .)

ثانیاْ اما واژه افغان !

مبنای مادی واژه ها مغز انسانهاست. واژه ها حاصل تکامل بشر بوده که عملکرد مغز انسان که خود متاثر از محیط است، واژه ها را تکامل بخشیده و این افزوده ای مکانیزم فعالیت عصبی نیزبا دگرگونی هاهمراه میباشد .به این معنای قابل اعتنا، واژه ها در بستر رودبار زمان درشناست وهم در این جریان مفاهیم اش راپربارتر میسازد.

واژه افغان که ریشه غیر پشتو دارد نیز مفاهیم اولیه اش را در پویایی زمان تکامل و دگر گونی بخشیده است. و از اتلاق اش به یک قوم فراتر رفته ودردایره معنادار به همه گروههای اتنیکی افغانستان تسری(سرایت) وتعمیم یافته است.

در کوچ وسکون تبارها در گذرزمانه ، افغانستان به مأمن آنها تبدیل گردیده وحس ملیتی وابسته گی شکوهمندی را به این سرزمین در وجود همه بارور ساخته است.

با این اصرار که کیستی کسبی بوده ودر طول زمان تولد میشود نه یکباره .

آنگونه که کنون افغان به کیستی وهویت همه ای مردمان ما که در سرزمین واحدی بنام افغانستان می زیند ، تبدیل گردیده است.

موجز اینکه ، واژه گان در طی زمان دگرگون میشوند ومعنای جدیدی می یابند، بدیهیست که معنای اولیه اش منسوخ میگردد.اکنون کاربرد واژه افغان به قوم پشتون ، کاربرد منسوخ است که با عجب و دریغ آقای مزدک دراین چنبره ای منسوخ گرفتار و سرگردان میباشد.

دریافت ها از متن مصاحبه :

ـ  آقای فرید مزدک دراین مصاحبه خشم وعصبیت فروخفته خود را بیرون ریخت.

ـ  بی وطن بودن خود را که برای او افغانستان دگر بعنوان کشور و مامن وجود ندارد نمودار ساخت.ومقایسه رهبران گذشته وشخصیت های امروزینی را که در بیست سال پسین در کشور حکم رانده اند از لحاظ ویژه گی شخصیتی وعملکرد هیچ قرینه وشباهت منطقی ندارد.

ـ متاسفانه او تا اکنون کم سواد باقیمانده است.

باحرمت

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۴ـ ۲۳۱۰

 Copyright ©bamdaad 2024

 

 

تری کانتینتال: موسسە پژوهشهای اجتماعی

 

در اول اکتوبر، مایکل مک کال، نماینده کنگره ایالات متحده و رییس کمیته روابط خارجی مجلس نماینده گان امریکا، با صدور بیانیه ای از جو بایدن، رییس جمهور ایالات متحد خواست که « به جای فشاربالای اسراییل برای آتش بس ، حداکثر فشار را بر ایران و همدستانش اعمال کند.(به گفته او) «ما باید ارسال تسلیحات به اسراییل را که دولت فعلی ماه ها به تعویق انداخته ، ازجمله بمب های ۲۰۰۰ پوندی، تسریع کنیم تا اطمینان حاصل کنیم اسراییل همه ابزارها برای جلوگیری از تهدیدها (علیه خود) را در اختیاردارد».

فراخوان ستیزه جویانە مک کال چند روز پس از آن صورت گرفت که اسراییل در ۲۷ سپتامبراز بیش از هشتاد بم ۲۰۰۰ پوندی ساخت ایالات متحده و مهمات دیگر برای حمله به یک محله مسکونی در بیروت و کشتن سید حسن نصراالله ( ۲۰۲۴ـ۱۹۶۰ ) ، رهبر حزب االله، درمیان صدها غیرنظامی، استفاد کرد. درهمین یک بمباران، اسراییل بیشتر از ارتش ایالات متحده در تهاجم سال ۲۰۰۳ بر عراق ، از بمب های  »سنگرشکن » استفاده کرد. یک پیلوت نظامی سابق امریکایی، فرمانده گراهام اسکار برو از نیروی دریایی ایالات متحده ، شواهد حمله اسراییل را برای نیروی دریایی ایالات متحده را  تجزیه و تحلیل کرد. اسکار برو درمقاله ای بسیار افشاگرانه اشاره میکند که «به نظر میرسد اسراییل درمقایسه با نیروهای امریکایی رویکرد متفاوتی در چند دهه گذشته برای واردآوردن خسارات جانبی داشته است». درحالیکه ایالات متحده هرگز نگرانی قابل توجهی در مورد تلفات غیرنظامیان یا «خسارات جانبی » نشان نداد ، شایان ذکر است ک حتا مقامات ارشد نظامی ایالات متحده نیزازمیزان بی اعتنایی اسراییل به جان انسان ها حیرت کرده اند. اسکاربرو مینویسد: « به نظر میرسد ارتش اسراییل آستانه  بالاتری برای واردآوردن خسارات جانبی دارد... به این معنا که حتا زمانی حمل میکنند که احتمال تلفات غیرنظامیان بیشتراست».

علیرغم آگاهی واشنگتن از اینکه اسراییلی ها غزه و اکنون لبنان را با آزادی عمل کامل بمباران کرده اند ـ و حتا پس از اینکه دادگاه بین المللی دادگستری « پذیرفت» که اسراییل در حال ارتکاب نسل کشی علیه فلسطینیان در غزه است ـ ایالات متحده با تسلیح اسراییلی ها با سلاح های مرگبار ادامه داد است.

در ۱۰ اکتوبر۲۰۲۳ بایدن گفت: « ما درحال افزایش کمک های نظامی اضافی هستیم» که در طول نسل کشی یک سال گذشت به سطح بی سابقە دستکم ۱۷،۹ میلیارد دالر رسیده است . درمارچ ۲۰۲۴ واشنگتن پست گزارش داد ایالات متحده بی سر وصدا فروش بیش از یکصد محموله نظامی خارجی جداگانه به اسراییل را تصویب کرد و آن ها را تحویل داده است، ک بالغ بر «هزاران پرتابە هدایت شونده دقیق ، بمب های کوچک قطر، سنگرشکن، سلاح های سبک و سایر اقلام مرگبار است « . این فروش های «جزیی» به زیرحداقل آستانه ای تقلیل یافت ک طبق قانون ایالات متحده رییس جمهور راملزم میکند به رای تایید آن به کنگره رجوع کند ( که به هرحال رد نمی شد). این فروش ها معادل انتقال دست کم ۱۴۰۰۰بمب ۲۰۰۰ پوندی MK 84  و ۶۵۰۰ بمب ۵۰۰ پوندیست که اسراییل درغزه و لبنان استفاد کرده است. درغزه ، اسراییلی ها به طور معمول از بمب های ۲۰۰۰ پوندی برای حمله بر مناطق پرجمعیت غیرنظامیان استفاد میکنند ( مناطقی که خود مقامات اسراییلی به غیرنظامیان گفته بودند در آنها پناه بگیرند).

به گزارش نیویورک تایمز: « در دوهفته اول جنگ تقریبا ۹۰ درصد مهمات اسراییل در غزه بمب های هدایت شونده ماهواره ای ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ پوندی بود». در مارچ ۲۰۲۴ سناتور امریکایی برنی سندرز در تویتی نوشت: « ایالات متحده نمیتواند یک روز به نتانیاهو التماس کند که بمباران غیرنظامیان را متوقف کند و روز دیگر هزاران بمب ۲۰۰۰ پوندی دیگر برای او بفرستد که میتواند کل مناطق شهر را با خاک یکسان کند. این موجب وهم است.» گزارش سال ۲۰۱۶ موسسە اقدام علیه خشونت مسلحانه (Violence Armed on Action ) ارزیابی زیر را از این سلاح های کشتارجمعی ارایه کرد:

این ها بمب های بسیار قدرتمندی هستند که در مناطق پرجمعیت از ظرفیت تخریب بالایی برخوردارند. آنها میتوانند ساختمان ها را منفجر کنند و تا شعاع صدها متراز نقطه انفجارمردم را بکشند و زخمی کنند. پیشبینی الگوی پاراکنش قطعات و برد یک بمب ۲۰۰۰ پوندی MK 84   دشوار است، اما به طورکلی گفته میشود که این سلاح دارای « شعاع مرگبار» ( یعنی فاصله ای که در آن احتمال میرود افراد در مجاور را بکشد) تا حد ۳۶۰ متراست. امواج انفجار چنین سلاحی میتواند یک اثر ضربه ای بزرگ ایجاد کند. میتوان انتظارداشت ک یک بمب ۲۰۰۰ پوندی تا فاصلە ۸۰۰ متری از نقطه برخورد باعث جراحات و آسیب شدید شود.

من بارها و بارها در اطراف محلە حارة حریک بیروت در ضاحیه ، جایی که در حمله بر رهبری حزب االله با بمب های اسراییلی مورد اصابت قرار گرفت، پیاده روی کرده ام. این منطق بسیار پرازدحام است و فقط چند متر بین ساختمان های مسکونی بلند فاصله وجود دارد. حمله با مجموع ای از این ساختمان ها با بیش از هشتاد بمب قدرتمند را نمیتوان « دقیق » نامید. بمباران بیروت توسط اسراییل منعکس کننده حمله خشن آن به غزه و نماد تحقیر حیات انسانیست که مشخصه جنگ های اسراییل و ایالات متحده به شمار میآید.

در ۲۳ سپتامبر، اسراییل لبنان را با سرعت بیش از یک حملە هوایی دردقیقه  ، بمباران  کرد. طی چند روز،« حملات هوایی پردامنه»ی اسراییل بیش از یک میلیون نفر را آواره کرد، یعنی یک پنج کل جمعیت لبنان را.

اولین بمبی که در یکم نوامبر ۱۹۱۱ ترسایی از هواپیمایی بر روی شهر تاجورا در نزدیکی طرابلس لیبیا فروافتاد، یک نارنجک دستی هاسان ( ساخت دنمارک)  بود که توسط ستوان جولیو کاوتی از نیروی هوایی ایتالیا پرتاب شد. صد سال بعد، هواپیماهای فرانسوی و امریکایی در یک مراسم گرامیداشت گروتسک گونە یاد و خاطره آن اقدام، یکبار دیگر لیبیا را به عنوان بخشی از جنگ به منظور سرنگونی دولت معمرقذافی بمباران کردند. توحش بمباران هوایی از همان ابتداعیان شده بود، چنان که اسون لیندکویست درکتاب اش، تاریخ بمباران ( ۲۰۰۳) مستند کرده است. در مارچ ۱۹۲۴ رهبر اسکادران بریتانیا، آرتور هاریس معروف به « بمب افکن » گزارشی در مورد بمباران های خود در عراق نوشت ( ک بعدها نیست و نابود شد) و معنای « واقعی » بمباران هوایی را چنین وصف کرد:

عرب ها و کردها تازه فهمید بودند که اگر توانستند با کوچکترین سروصدا از جا نجهند، در برابر بمباران هم میتوانند تاب بیاورند... اینک میدانند ک بمباران واقعی از نظر تلفات و خسارات یعنی چه . میدانند که درعرض چهل وپنج دقیقه میتوان یک دهکده بزرگ را عملاْ نابود کرد و یک سوم ساکنان آن را با چهار یا پنج فروند هواگرد کشت یا مجروح کرد طوریکه نه هدف عملی برایشان باقی بماند، نه فرصتی برای شکوه آفرینی در لباس رزم، نه وسیلە فرار کارآمد.

صد سال بعد، این سخنان هاریس « بمب افگن » به درستی جنس قساوتی را که هم بر فلسطین وهم بر لبنان تحمیل شده  است، توصیف میکند.

  ممکن است بپرسید: در مورد موشک هایی که حزب الله و ایران بر اسراییل شلیک کردند، چطور ؟ آیا آنها بخشی از بیرحمی جنگ نیست ؟ یقینا اینها جزیی از زشتی های جنگ است، اما نمیتوان به آسانی قرینه سازی کرد. موشک های بالستیک ایران در پی حملە اسراییل به ساختمان دیپلوماتیک ایران در سوریه ( در اپریل ۲۰۲۴ ) ،  ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس در تهران پس از تحلیف مسعود پزشکیان، رییس جمهور ایران ( در جولای ۲۰۲۴) ، ترور نصراالله در بیروت ( درسپتامبر ۲۰۲۴) ، و کشته شدن چند تن از مقامات نظامی ایران شلیک شد. این امرشایان توجه است که درحالیکه اسراییل حملات بیشماری را به قصد هدف قراردادن غیرنظامیان،کارکنان بخش سلامت، روزنامه نگاران و امدادگران انجام داد ،موشکهای ایران منحصرا تاسیسات نظامی و اطلاعاتی اسراییل را هدف قرارداد است نه مناطق غیرنظامی را. در همین حال، حزب االله پایگاه هوایی رامات دیوید اسراییل در شرق حیفا را در سپتامبر ۲۰۲۴ هدف قرار داد. نه ایران و نه حزب االله گلوله ای به محله های شلوغ شهرهای اسراییل شلیک نکرد اند. از ۸ اکتوبر ۲۰۲۳ حمالات هوایی اسراییل به لبنان بسیار بیشتر از حملات حزب االله علیه اسراییل بوده است. قبل از موج کنونی درگیری ها، تا ۱۰ سپتامبر، اسراییل ۱۳۷ غیرنظامی لبنانی را کشت و صدها هزار لبنانی را از خانه های خود آواره کرده بود*. در همین حال، راکت های حزب االله تا آنزمان ۱۴ غیرنظامی اسراییل را کشته بود و منجربا تخلیه ۶۳۰۰۰ غیرنظامی اسراییلی (از محل سکونت شان ) شد. نه تنها تفاوت کمی در تعداد حملات و تلفات وجود دارد، بلکه تفاوت کیفی در توسل به خشونت نیز وجود داشته است. براساس قوانین بین المللی خشونتی که عمدتا متوجه اهداف نظامی میشود، در شرایط خاصی مجاز است. خشونت بدون تفکیک،مانند زمانی که از بمب های عظیم علیه غیرنظامیان استفاد میشود، ناقض قوانین جنگی است.

اتل عدنان ( ۲۰۲۱ـ۱۹۲۵) ، شاعرو هنرمند لبنانی، پس از فرار والدین اش از امپراتوری عثمانی که ترکیه امروزی از آن باقی مانده ، در بیروت بزرگ شد. او به اعماق کشمکش و رنج، مصالح تشکیل دهنده شاعر اش، نقب زد. صدای او از بالکن اپارتمان اش دراشرفیه ،« کوه کوچک»، طنین انداز شد، جایی ک میتوانست کشتی ها را ببیند که وارد بندر و از آن خارج میشوند. وقتی اتل عدنان درگذشت، الیاس خوری رمان نویس ( ۲۰۲۴ـ ۱۹۴۸) که خود درست قبل از بمباران مجدد بیروت درگذشت، نوشت: برای زنی سوگوار است که نمی میرد، اما برای شهراش که بی کس و تنها رنج میبرد میترسد. در ادامه گزیده ای از سروده اتل، « بیروت ، ۱۹۸۲»  آمده است تا به ما یادآوری کند ما همچو طوفان پرازخشمیم .

 

هرگزباورم نمیشد

انتقام درختی باشد که در باغ قد میکشد

***

درختان از تمام جهات میبالند

فلسطینیان نیز:

ریشه کن شد

و برخلف پروانه ها

بی بال،

 بی زمینی،

سنگین ازعشق

 برای مرزها و برای رنج شان ،

هیچکس نمیتواند برای همیش درپس میله ها

یا زیرباران بماند

 …

ما هرگز اشک نخواهیم گریست

اما خون چرا

...

نه درگورستان ها بذری خواهیم کشت

 نه درکف دستانمان

ما همچو طوفان پر از خشمیم .

 

*براساس تازه ترین گزارشات وزارت صحت عامه لبنان  دراثر حملات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی بر لبنان ۲۴۴۸ تن افراد ملکی شامل کودکان به قتل رسیده اند. این منبع رقم مجروحین را 

۱۱ هزار و ۴۷۱ نفر گزارش کرده است.بیماران و کشتار بی رحمانه باعث کوچ جبری بیش ازیک میلیون شهروند لبنان شده است . ( بامداد )

 

(ویجی ) 

Wenhua Zongheng (文化纵横)

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۴ـ ۱۴۹

 

تیـوری تجــزیـه

 

محمد ولی

دراین روزگار که سواد سیاسی و فهم حقوقی برخی مدعیان سیاست از مصطلحات سیاسی و حقوقی دور مانده است و بیشتر از گفته ها و نوشته های ژورنالیستی مآخد می ‌گیرند در مورد استعمال برخی اصطلاحات همانند بسیاری آدرس‌های غلط، مغالطه می ‌کنند. ازجمله اصطلاح تجزیه.

تجزیه یک کشور به مفهوم از هم پاشی ساختار دولتی ، ساحه ، حاکمیت و تمامیت آن میباشد که از دولت اصلی چیزی باقی نمانده سرزمین‌ ها و دولت‌ های جدید به میان می آید مثل تجزیه امپراطوری روم ، امپراطوری مقدس رومن ژرمنی، امپراطوری اتریش ـ هنگری ، امپراطوری ترکیه عثمانی و تازه تر ین آن تجزیه اتحاد جماهیر شوروی است که ۱۵ دولت مستقل ازآن در نقشه جهان عرض وجود نمود و بنام اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی چیزی باقی نماند .

اما اگر قسمتی از ساحه یک کشور از بدنه آن جداشده به کشور دیگر می پیوندد و یا دولت جدید می‌سازد آنرا انفکاک می‌گویند مثل انفکاک بنگال شرقی از پاکستان که دولتی بنام بنگله دیش تشکیل شد و پاکستان به حال خود با همان ساختار دولتی باقی ماند .

عوامل تجزیه عمدتا آزادی خواهی سرزمین‌های متصرفه تو سط دولت قوی تر میباشد که در گذشته ها آنرا امپراطوری ها می ‌گفتند و مثال‌های آن در بالا ذکر گردید .

انفکاک نوعی جدایی طلبی است که بنابر عوامل مذهبی ، ترکیب ملی و یا استبداد حاکمیت مرکزی به میان می آید.

آیا افغانستان تجزیه پذیر است ؟

افغانستان سرزمینی واحد وغیر قابل تجزیه است زیرا به اثر تجاوز و تصرف خاکهای دیگران تشکیل نشده سرزمین بازمانده از امپراطوری احمد شاه ابدالی است که اساس دولتش را بر مبنای (شریعت و پشتونولی ) بنا نهاده بود یعنی نوعی مراجعه به سران اقوام و قبایل با تایید جامعه روحانی وقت. ( فتاوای احمد شاهی در حقیقت سند کتبی آن دولتداری بود )

آنچه متصرفات امپراطوری ابدالی از اصفهان تا دهلی بود به اثر تجزیه از میان رفت و جغرافیای موجود در زمان امیر عبدالرحمن خان با امضای برخی معاهدات با امپراطوری هند برتانوی بحیث دولت دارای ساحه ، حاکمیت و نفوس در جغرافیای جهان وجود دارد ، عضویت جامعه ملل را کسب کرده بود و حالا عضو دایمی سازمان ملل متحد میباشد . تغیرات در قدرت به معنای عدم موجودیت سرزمینی بنام افغانستان بوده نمی ‌تواند.

طی ۴ دهه اخیر بنابر عوامل جنگی و تجاوزات بیرونی قدرت مرکزی دولت ‌ها ضعیف گردیده بیرونی ها گاهی بنام ترقی و پیشرفت ، گاهی بنام جهاد و باری بنام دموکراسی تیوری های توطیه آمیز را درخورد عاملین قدرت دادند .

وقتی در جبهات جهادی ها تفرقه اوج گرفت یکی از قوماندان جمعیت اسلامی بنام احمد شاه مسعود مبانی فعالیت سیاسی - نطامی اش را بر سکوی قومیت و محل گرایی وحدت تک قومی اتکا داد در حالیکه رهبرش برهان الدین ربانی دوام کارش را بر مبنای اسلام و وحدت دینی وابسته نگهداشت و ازآن دوری نه جست .

مفکوره برتری محلی و قومی مسعود بران استوار نبود که بتواند همه کشور را زیر سلطه یک دره اداره کند . توصیه اش این بود که ۲۶۰ سال قندهار پادشاه ساز بود حالا باید پنجشیر در چنین جایگاهی قرار گیرد و تغیرات قدرت طبق میل و اراده و تحت کنترول خودش و شورای نظار بحیث قدرت پادشاه ساز صورت گیرد . این توهم در او از دو مرجع پیدا شده بود :

۱ ـ  وحدت مستحکم قومی باشنده گان آن دره با توانمندی قوی جنگی و نظامی .

۲ ـ الهام از مراجع شوروی که آنها مناطق افتاده در کنار دریای آمو را باید از نفوذ بنیادگرایی مصوون نگهمیداشتند و برروی این ملحوظ به جمعیت و شورای نظار تا سرحد حمایت از رسیدن به قدرت عمل کردند ( سفر ربانی و هیات معیتی اش به اتحاد شوروی وقت و طلب حاکمیت افغانستان با سقوط حکومت دکتور نجیب الله ) .

شورای نظار و جمعیت برای بجا سازی این تیوری بسیار جنگیدند ، کابل را ویران و ۷۰ هزار کابلی را کشتند ، به ناموس ها تجاوز شد ، ارزش ‌های فرهنگی و تاریخی پایمال گردید اما شکست خوردند. باز به خدمت قوای متجاوز امریکا در آمدند ، در همه شریان های دولت نفوذ کردند ، پست های کلیدی را گرفتند ،واقعآ توانستند برای یک دوره کوتاه پادشاه ساز باشند و از کرزی و قدرت وی در بدل امتیازات و اختیارات بلند حمایت کنند ، چنانچه عبدالله و یونس قانونی مدعی اند که تو صیه رییس جمهور شدن کرزی را به امریکایی ها داده بودند .

خلاصه اینکه با ناکامی امریکا در افغانستان ناکامی این گروه مسجل گردید و تیوری های خود ساخته شان نیز از کار افتاد. با چنین حالت زار راهی ندارند مگر اینکه به توصیه های احمد شاه مسعود بر گردند و آنرا بزعم خود غنا ی بیشتر دهند و تا ادعای تجزیه طلبی پیش روند .

نادان هستند وگرنه تجزیه نمی‌ گفتند زیرا سرزمین کوچک افغانستان کجا و تجزیه آن به چند دولت دیگر کجا ؟

اگر منظور آنها ازاین اصطلاح همان جدایی طلبی با خط میان هندوکش و شمال و جنوب آن بر مبنای اندیشه های مسعود ( تک قومیگری ) باشد بخاطر داشته باشند که این بچه ترسانی ها جایی را نمی ‌گیرد در هردو طرف هندوکش از امو تا خط فرضی دیورند پشتون ، تاجک ، ازبیک، هزاره ، بلوچ، نورستانی و هر قوم ملیت دیگر زنده گی می‌ کنند، زمین و معیشت دارند، منافع شان با هم مزج است که نمی ‌شود آنها را از هم جدا کرد .

ثانیآ اینکه از جنگ های تباری مسعود با هزاره ها ، ازبک ها و پشتون ها تازه سی سال گذشته است داغهای آن جنگ ها برای هر قوم باقیمانده است که هیچکدام حاضر نمی ‌باشند به رهبری پادشاه سازی دره پنجشیر و شورای نظار تن در دهند ( بیانیه اخیر دوستم و برخی گفته های حاجی محمد محقق گواه این حقیقت است ) .

پس افغانستان نه تجزیه میگردد و نه دچار انفکاک می ‌شود. آنچه باید صورت گیرد :

۱ ـ تساوی در فرصت‌ها برای همه اقوام و قبایل و ملیت ها در همه شیون و عرصه ها ایجاد گردد .

۲ ـ احساسات ، حسنات و ارزش‌ های همه اقوام از خورد تا بزرگ رعایت گردد .

۳ ـ  با هر نوع تفوق طلبی و اضافت خواهی قومی و ملیتی مبارزه صورت گیرد .

۴ ـ  موانع از سر راه ترقی خواهی زنان و مردان برداشته شود.

این همه میتواند در محور حاکمیت مستحکم مرکزی و اشتراک منافع همگانی عملی گردد .

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۴ـ ۰۱۱۰

 Copyright ©bamdaad 2024

 

 

 

بیش از ۱۰۰ کشور اهانت به سرمنشی سازمان ملل توسط تل‌آویو را محکوم کردند

 

بیش از ۱۰۰ عضو سازمان ملل متحد در بیانیه ‌ای اعلام سرمنشی سازمان ملل متحد به‌ عنوان یک «عنصر نامطلوب» توسط اسراییل را محکوم کرده و خواستار اقداماتی شدند که به صلح پایدار در منطقه منجر شود.

به گزارش رسانه ها بیش از ۱۰۰ کشورعضو سازمان ملل متحد، اسراییل و موضعی که علیه «آنتونیو گوترش» سرمنشی سازمان ملل متحد اتخاذ کرده را محکوم کرده و حمایت خود از گوترش را اعلام کردند.

در این بیانیه که دست ‌کم ۱۰۴ دولت جهان به آن پیوسته‌ اند، اظهارات «یسراییل کاتس» وزیر امور خارجه اسراییل که گوترش را «عنصر نامطوب» خوانده بود، محکوم شده است. امضا کنندگان بیانیه تاکید کردند این اقدام و منع ورود گوترش به اراضی اشغالی می ‌تواند دستورکار سازمان ملل متحد را دچار اختلال کند.

به گزارش خبرگزاری اناتولی، درمتن این بیانیه که توسط چیلی، برازیل، کولمبیا، افریقای جنوبی، یوگاندا، اندونزیا، اسپانیا، گویان و مکسیکو به جریان افتاده، آمده است: « در خاورمیانه، این می ‌تواند به معنای تأخیر مضاعف در پایان ‌دادن به خشونت‌ها و ایجاد مسیری قابل‌ اتکا برای حرکت به‌ سوی راهکار ۲ دولتی باشد.»

کاتس دراوایل ماه روان میلادی گفت: « سرمنشی سازمان ملل متحد در اسراییل عنصری نامطلوب است و از ورود او به اسراییل جلوگیری به عمل می‌آید.»

وزیر خارجه رژیم اشغالگر گفته بود این تصمیم به این دلیل اتخاذ شده که گوترش در واکنش خود به حملات ایران به اراضی اشغالی، اقدام ایران را محکوم نکرده است. کاتس همچنین با بیان اینکه گوترش از اسراییل متنفر است، گفت او «لکه ننگی» در تاریخ سازمان ملل است!

در بیانیه‌ای که در حمایت از گوترش منتشر شده، آمده است: « ما به تعهد او نسبت به صلح و امنیت و همچنین پیروی وی از حقوق بین‌المللی اطمینان داریم، از جمله احترام به حقوق بشردوستانه بین‌المللی و قطعنامه‌ های سازمان ملل متحد درباره خاورمیانه.»

کشورهای امضاکننده در ادامه این بیانیه از تمامی طرفین خواسته‌ اند از انجام اقداماتی که ممکن است نقش میانجی‌گرانه سازمان ملل را تضعیف کند، خودداری کرده و حامی طرح‌ هایی باشند که به ترویج صلح پایدار درغرب آسیا منجرمی‌ شود.

به گزارش روزنامه انگلیسی گاردین، این اعلام حمایت از گوترش در حالی صورت می ‌پذیرد که روابط اسراییل با سازمان ملل تیره ‌وتار شده و دیوان بین ‌المللی دادگستری و دیوان کیفری بین ‌المللی در سازمان ملل متحد مشغول رسیده گی به پرونده‌های نسل ‌کشی و جنایات جنگی رژیم اشغالگر هستند.

«بنیامین نتانیاهو» صدراعظم رژیم اشغالگر اخیراً در سخنرانی خود در مجمع‌ عمومی سازمان ملل متحد این نهاد بین‌المللی را به «یهودستیزی» و انزجار از یهودیان متهم کرد. این در حالی است که به گزارش گاردین، حملات اسراییل در هفته گذشته موجب زخمی شدن چندین نیروی حافظ صلح سازمان ملل در لبنان شده و اعتراض بین‌المللی شدیدی در پی داشته است./ص م

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۲۴ـ ۱۴۱۰

 Copyright ©bamdaad 2024

 

جهانیان نسل کشی و تجاوز اسراییل را محکوم مینمایند 

 

۱ ـ «  فدراسیون جهانی اتحادیه‌ های کارگری WFTU  » طی بیانیه ‌ای جنایات و نسل کشی مستمر توسط دولت اسراییل علیه مردم غزه، کرانه باختری و لبنان را محکوم کرده است.

به نقل از پایگاه «  فدراسیون جهانی اتحادیه‌ های کارگری WFTU  » ، این تشکل در آخرین اجلاس دبیرخانه مناطق خود، با صدور بیانیه ‌ای، جنگ افروزی اسراییل علیه لبنان را در کنار تداوم حملات به مردم غزه محکوم کرد.

در بیانیه این تشکل آمده است:  فدراسیون جهانی اتحادیه‌ های کارگری جنایات و نسل کشی مستمر توسط دولت اسراییل علیه مردم غزه، کرانه باختری و لبنان را محکوم و آن را مصداق جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت بر اساس حقوق بین ‌المللی ارزیابی می ‌کند.

تمام جهان در برابر این اشغال و جنگ سکوت کرده‌اند، زیرا اسراییل توسط ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا و سایر کشورهای امپریالیستی محافظت و مسلح شده می ‌شود.

ما خواستار توقف فوری ماشین ‌های جنگی دولت صهیونیستی، پرداخت غرامت برای بازسازی غزه ویران ‌شده، آوردن جنایتکاران جنگی اسراییل به دادگاه کیفری بین‌المللی و تحریم اسراییل هستیم.

ما تلاش‌های مستمر رژیم صهیونیست اسراییل برای بی‌ ثبات کردن شرایط در خاورمیانه با حملات نظامی اخیر خود علیه لبنان را محکوم می ‌کنیم زیرا منطقه را وارد یک وضعیت جنگی فراگیر کرده است.

آخرین نمونه آن حملات سایبری علیه شهروندان لبنان که به مرگ و زخمی شدن عده زیادی انجامید و همچنین حملات هوایی مستمر به شهرهای جنوبی آن بوده است. این‌ ها همه مصداق جنایت جنگی است که بین افراد غیرنظامی و نظامی تمایز قایل نمی‌شود.

فدراسیون جهانی اتحادیه‌ های کارگری  وابستگان خود، اتحادیه‌های کارگری مبارز را به تشدید مبارزات بی‌امان خود درهمبستگی با مردم قهرمان و خمیده فلسطین، خواستار صلح در منطقه وسیع ‌تر و پایان همه جنگ‌ های امپریالیستی می ‌کند.

(فدراسیون جهانی اتحادیه‌ های کارگری  ـ WFTU)

 

۲ ـ انتقاد رییس ‌جمهور کولمبیا از سکوت رسانه‌ ای در قبال جنایت‌های اسراییل در غزه

 

رییس ‌جمهوری کولمبیا سکوت رسانه‌ ای در قبال نسل‌ کشی اسراییل علیه نوار غزه را مورد انتقاد قرار داد و این رویه نامطلوب را با فرآیند مکتب راست افراطیِ تحمیل شده از سوی «جوزف گوبلز» وزیر تبلیغات دولت هیتلر در آلمان نازی مقایسه کرد.

به گزارش تارنمای تله‌ سور، گوستاوو پترو رییس‌جمهوری کولمبیا تاکید کرد: هرکس از این نسل‌ کشی دفاع کند یا در برابر آن سکوت کند، وجهه انسانی خودش ویران شده است.

پترو از طریق شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد: به نظر می ‌رسد که [جوزف] گوبلز (وزیر تبلیغات دولت هیتلر در المان نازی) ارتباطات جهان را هدایت می ‌کند تا ده‌ها هزار روزنامه ‌نگار در برابر همکاران کشته شده خود و در برابر ۲۰ هزار نوزادی که توسط بمب‌ها قطعه قطعه شده‌اند، سکوت کنند.

رییس‌جمهوری کولمبیا خاطرنشان کرد: گوبلز، مکتب ارتباطی راست افراطی را تحمیل کرد که مبتنی بر گسترش دروغ‌ ها و تکرار آن‌ ها است و امکان دستکاری و کنترول ذهنی را فراهم می ‌کند.

پترو افزود: راست افراطی کنترول بر افراد فاقد دانش و بدون آزادی ذهنی را فرض می ‌کند. دروغ و یاوه‌های پرشور، ستیزه جویان راست افراطی را تشکیل می‌دهند.

وی همچنین حمله اشغالگران صهیونیست به شبکه خبری تلویزیونی الجزیره را محکوم کرد.

نیروهای اسراییلی به دفاتر الجزیره در رام الله در کرانه باختری اشغالی یورش بردند و دستور تعلیق فعالیت‌های این شبکه را به عنوان بخشی از اقدام قهری علیه آزادی مطبوعات صادر کردند.

دولت کولمبیا از آغاز سال ۲۰۲۴ تا کنون، دستور تعلیق خرید سلاح از اسراییل را صادر کرد، سپس قطع روابط میان بوگوتا و تل‌آویو را اعلام کرد و در نهایت از شکایت افریقای جنوبی در دادگاه کیفری بین‌المللی علیه بنیامین نتانیاهو حمایت کرد.

 

۳ ـ کوبا « تجاوز بزدلانه» اسراییل به جنوب بیروت را محکوم کرد

وزیر امور خارجه کوبا «تجاوز بزدلانه» اسراییل به حومه جنوبی بیروت، پایتخت لبنان را محکوم کرد.

به گزارش تارنمای اسپوتنیک موندو، برونو رودریگس وزیر امور خارجه کوبا در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: ما تجاوز بزدلانه اسراییل به لبنان در حومه جنوبی بیروت که باعث کشته شدن ۳۷ نفر و زخمی شدن ده‌ها نفر از جمله زنان و کودکان شده است را محکوم می ‌کنیم.

وی افزود: این اقدام مذموم، صلح و امنیت منطقه که در حال حاضر به دلیل نسل‌ کشی اسراییل علیه مردم فلسطین با ناآرامی مواجه است را در معرض خطر قرار می‌دهد.

رییس دستگاه دیپلوماسی کوبا به تازه گی، جنایت اسراییل در لبنان از طریق ایجاد سلسله انفجارهای هماهنگ صدها دستگاه ارتباط الکترونیکی (پیجر) را نیز محکوم کرد.

وی در پیامی از طریق ایکس تاکید کرد: این رویدادها تشدید جدی درگیری در خاورمیانه با پیامدهای جدی و غیرقابل پیش ‌بینی برای منطقه است.

ارتش اسراییل روز جمعه به منطقه ضاحیه در جنوب بیروت حمله کرد و یک ساختمان را هدف قرار داد که منجر به شهادت ۱۶ نفر از جمله کشته شدن ابراهیم عقیل از فرماندهان جهادی حزب الله لبنان و زخمی شدن ده‌ها نفر دیگر شد.

اسراییل طی عملیات تروریستی در روزهای سه شنبه و چهارشنبه در لبنان، با منفجر کردن هزاران دستگاه پیجر، بی ‌سیم و سیستم‌ های ارتباطی، دست ‌کم ۳۷ شهروند لبنانی را شهید و بیش از چهار هزار نفر دیگر را زخمی کرد.

بسیاری از کشورهای جهان و نهادهای بین‌المللی انفجارهای اخیر در لبنان را محکوم و بر لزوم کاهش تنش‌ها در منطقه تاکید کرده‌اند.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۴ـ ۲۵۰۸

 Copyright ©bamdaad 2024