خانم گودرون هاریر یکی از ژورنالیست های کارشناس اتریشی در امور کشورهای اسلامی است که رویداد های سیاسی و دیپلوماتیک را به ارزیابی می گیرد. او امروز، دهم ماه اگست ۲۰۲۱ میلادی با طرح پرسش و پاسخی طالبان را چنین معرفی مینماید :

پرسش : طالبان در اصل کی ها اند ، منشا آنها کجاست ، نام آنها به چه معنا ست ؟

پاسخ : طالبان افغانی حرکت مهاجرین پشتون ـ افغان است که در نتیجه جنگ در سالهای ۱۹۹۰ میلادی ایجاد و در سیمینارهای دینی در پاکستان تربیت شده اند . طالب معنای شاگرد و محصل را دارد . در اسلام خالص و شدید آنها سنت های قومی محافظه کارانه شدید پشتون نیز جاگرفته است . طالبان در اواسط سالهای ۱۹۹۰ میلادی افغانستان را تسخیر نمودند ، اما پایتخت کشور ، کابل در سپتامبر ۱۹۹۶ م  تحت سلطه آنها درآمد. سازمان تروریستی اسامه بن لادن در« امارت اسلامی افغانستان » پناهگاه امنی را بدست آورد. پس از حملات تروریستی القاعده بر نیویارک و واشنگتن در سپتامبر ۲۰۰۱ م ایالات متحده امریکا و متحدینش برافغانستان حمله نموده و طالبان را سقوط دادند .

پرسش : در نتیجه کدام جنگ طالبان بعدی از افغانستان فرار کردند ، آنها در زمان تسخیر کشور در سال ۱۹۹۶ م کی ها را شکست دادند ؟

پاسخ : قطعات اتحاد شوروی در سال ۱۹۷۹ م وارد افغانستان شدند و در سال ۱۹۸۹م  بدون آنکه موفق به تامین صلح شوند برگشت نمودند . جنگ سالاران اسلامیست که از سوی عربستان سعودی ، پاکستان و ایالات متحده امریکا حمایت میشدند در برابر آنها می جنگیدند. پس از خروج شوروی ها و ناکامی حکومت وابسته به آنها ، جنگ سالاران که بیشتر از گروه های اتنیکی ( پشتون ، ازبیک ، تاجیک ) نماینده گی مینمودند بجان هم افتادند. ازهمین رو طالبان در نخست بمثابه آورنده گان ثبات تلقی میشدند .

پرسش : نیروی نظامی طالبان از کجا سر چشمه میگیرد ؟

پاسخ : طالبان را سازمان استخبارات نظامی پاکستان ، آی اس آی  تسلیح و تجهیز نمود و از آنها حمایت کرد .این سازمان خواهان آن بود تا در افغانستان رژیم متحد با خود را بوجود بیآورد . همچنان طالبان از نگاه ایدیالوژیک دارای متحد ینی در پا کستان بودند . سازمان مادر برای آنها «٬ جمعیت العلمای اسلام »  بود که خود ریشه در حرکت بیداری اسلامی « دیوبند »  دارد . دیو

بند در نیمه دوم سده نزدهم میلادی تاسیس شد .

پرسش : آمر طالبان کی بود ؟

پاسخ : ملا محمد عمر ( درگذشت ۲۰۱۳ م ) خود را امیر مومنین میخواند .تنها پاکستان ، عربستان سعودی و امارات متحده عربی « امارت اسلامی افغانستان » ( ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ م ) را برسمیت شناختند . رژیم طالبان اسلامی و خود کامه بود و تصورات آنها ازشریعت که زنان به خصوص از آن رنج می بردند با ابزار خشن تطبیق میگردید .

پرسش : طالبان پس از شکست خود در سال ۲۰۰۱ م چه کردند ، آمر شان امروز کی است ؟

پاسخ : چهره های برجسته آنها در خفا بودند و « شورای رهبری  » آنها  در کویته پاکستان اقامت داشت . در سالهای اول چنان معلوم میشد که قیام آنها نتیجه ایرا ببار نخواهد آورد . اما برگشت آنها در برابر چشمان ایالات متحده امریکا و ناتو که عملیات را در سال ۲۰۰۳ م بدست گرفت در سالهای پیشین بدرستی صورت گرفت . رهبر امروزی شان مولوی هیبت الله اخوند زاده است . سلف وی ملا اختر محمد منصور را که پس از ملا عمر رویکار آمد ، ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۱۶ م به قتل رسانید .

پرسش :  نیرومندی طالبان و تمویل آنها چگونه است ؟

پاسخ  :  حدسیات خیلی از همدیگر متفاوت است . تعداد جنگجویان آنها را میان ۵۸ تا ۱۰۰ هزار نفر تخمین میکنند . پول آنها در سرزمین تریاک یعنی افغانستان در اصل از تجارت مواد مخدر و قاچاق آن سرچشمه میگیرد.  طالبان از راه جمع آوری حق الحفاظت و باج گیری در مناطق تحت کنترول شان هم تقویت میشوند . همچنان از راه اختطاف نیز پول بدست می آورند .

پرسش : سازماندهی سیاسی آنها چگونه است ؟

پاسخ : رهبری طالبان متشکل از آخوند زاده و سه معاون وی است که هر کدام آنها مسوولیت معین را به عهده دارد . ملا محمد یعقوب بخش ایدیالوژی و دین ، سراج الدین حقانی  عرصه نظامی و ملا عبدالغنی برادر امور سیاسی را به پیش می برند . این ریاست « شورای رهبری » را اداره مینماید و کمیسیون های مختص به موضوعات مختلف همچو وزارتخانه ها زیر نظر شورای رهبری کار می کنند . در ولایات افغانستان والی های احتیاطی و قوماندان ها ی نظامی بکار گماشته شده اند . حقانی همزمان شبکه حقانی فرامرزی افغانستان ـ پاکستان را رهبری می نماید . ملا برادر رییس مذاکرات با ایالات متحده امریکا بود .

پرسش : مذاکرات با ایالات متحده چگونه بوجود آمد و دستآورد آن چه بود ؟

پاسخ : زمانیکه ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۰۱ م  به افغانستان حمله کرد ، آنها طالبان را بمثابه بخشی از سازمان ترور جهادی بین المللی القاعده می دیدند . به هر پیمانه ایکه  پس از دو دهه آرزومندی برای ترک افغانستان شدیدتر گردید به هما ن اندازه ایالات متحده امریکا حاضر گردید تا این تصور را تصحیح نماید . ازاین رو آنها طالبان را حرکت ملی پشتون ـ افغانی خواندند که در قیام اند و می خواهند در قدرت سهیم شوند . افغانستان از نگاه نظامی قابل کنترول نبود ، حکومت مورد حمایت ایالات متحده و ناتو در کابل ناتوان و فساد پیشه بود و طالبان دوباره نیرو گرفتند . بر این بنیاد رییس جمهور پیشین ایالات متحده امریکا دونالد ترامپ مذاکرات را با آنها آغاز کرد . در ماه فبروری ۲۰۲۰ م قرار دادی به امضا رسید که در آن طالبان  در برابر خروج ایالات متحده امریکا از افغانستان خود را مکلف به مذاکراه با حکومت افغانستان در مورد تقسیم قدرت و عدم اجازه دادن مجدد سازمان های تروریستی در خاک افغانستان نمودند. با احتمال که نکته اول ( مذاکره با دولت ـ مترجم ) در این تعهد اکنون حذف گردیده است .

برگرفته از روز نامه لیبرال استاندارد، مورخ دهم اگست ۲۰۲۱ م

برگزارنده : عمر محسن زاده

 

یادداشت بامـداد :

این معلومات تنها بخاطر شناخت برخی از دیدگاه های بیرونی پیرامون رویداد های داغ کشور به نشر رسید . البته ارزیابی کارشناسان افغانی و پژوهشگران وارد به قضایای منطقه ما ، به ویژه در باره نقش پاکستان و متحدین آن در ادامه و مشتعل ساختن بیشتر آتش جنگ در افغانستان بر فاکت های انکارناپذیر و تحلیل های ژرفتراستوار است که ریشه های پرابلم ها را به خوبی نمایان میسازد . سلسله نشر آنها را ادامه خواهیم داد .

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۱ـ ۱۱۰۸

 مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2021

من قاتل را معرفى مينمايم

 

میرعبدالواحد سادات

يکى از ابعاد مصيبت جانکاه ما اين نقيصه تاريخى است که در بررسى « زخم خونين » خود ، به علت اساسى ( علت العلل و مادرعلت ها ) کمتر توجه مينماييم .
مردم مظلوم افغانستان که تراژيدى خونبار شان محصول و معلول مداخله و تجاوز خارجى است ، بعد از تحمل چهل و پنج سال جنگ تحميلى و حضور دو دهه دکانداران حقوق بشر ، کماکان سلاخى مى شوند و کشور شان به حمام خون مبدل گرديده است .
افغانستان در دور جديد « بازيهاى بزرگ »  و در کشمکش کلان جيوپولوتيک جهانى و منطقوى ، اماج دور نوبتى تجاوز گسترده ( G H Q ) و عمال اى اس اى پاکستان قرار گرفته و به کانون جنايات جنگى و ضد بشرى ، کشتار اهالى ملکى و سيل از بيجا شده گان داخلى در احوال افت کرونا و طاعون فقر و ده ها مصيبت جانکاه ديگر ، فاجعه حقوق بشر را در کشور مستولى ساخته است .
بحکم وجدان و نداى نعش آغشته بخون مادر وطن بايد اين سوال را رک و راست مطرح نماييم که :
چرا ؟ و بايد ! بقتل برسيم ! و

قاتل اصلى ما کى است ؟
به بحث هاى تاريخى و اينکه ، چگونه در وراى دوکتورين برژينسکى افغانستان به نطع جنگ سرد و مرکز تصفيه حساب قدرت هاى رقيب مبدل گرديد ، و چرا بنيادگرايان سراسر جهان در مرکز تروريزم  ( پاکستان ) آورده شدند ، تا در افغانستان فريضه « جهاد »  را در مدار مثلث ( جنرال کيسى ، جنرال ضياالحق و سعود الفيصل ) بجا آورند و يا اينکه بر اساس اعتراف خانم کلينتن طالبان بر اساس فکر انگليس ، پول سعودى و کمپنى هاى بريداس و يونيکال برهبرى امريکا ، توسط اى اس اى ايجاد گرديد و درين دو دهه ريشه هاى تروريزم  در پاکستان آبيارى و
در افغانستان به قيمت خون افغانان شاخ برى صورت گرفته است ، نمى پردازيم .
رييس جمهور قبلى امريکا ( زنگى مست ) بعد از استعمال مادر بمب ها در شرق افغانستان ،پروسه صلح را در سطح يک پروژه و در خدمت اهداف انتخاباتى خود تنزيل داد و با راه اندازى سريال قطر ، قرارداد دوحه را با کنار گذاشتن دولت افغانستان عقد نمود که تمام جوانب آن بشمول بخش هاى مخفى آن در کتاب «  قرارداد دوحه ، صلح و يا سراب » ازاين قلم افشأ و بررسى گرديده است .
اقاى جوبايدن با رسيدن در کأخ سپيد از موضع منتقد اين قرارداد ، اعلام نمود که ، موضوع را بازنگرى مينمايد . اما در عمل رييس جمهور امريکا بدون صحبت از بازگرى که وعده نموده بود ، سفيهانه تر ازسلف خود ، به صورت يکجانبه و کاملآ غيرمسولانه تاريخ قطعى بيرون رفت قواى نظامى خود را اعلام نمود .
اظهر من الشمس است که :
بخش مخفى موافقتنامه دوحه ( که تا سطح کنگره امريکا و وزارت خارجه انکشور ، بدان اعتراف نموده اند ) و تعهدات در ( G H Q ) با جنرالان پاکستان و اين اعلام غيرمسولانه بيرون رفت نظاميان ، تب طالبان و حاميان منطقوى و بويژه پاکستان را بلند برده و فقط به پيروزى قريب الوقوع مى انديشند و پلان گذارى مينمايند .
هيهات و صد افسوس !
اکنون سکانداران قصر سپيد از « نوش دارو » بذل کمک و بمبارد هاى هوايى اطمينان ميدهند !
از نام مردم مظلوم و به عزا نشسته به اقاى بايدن ميگويم که :
به ما طياره ندهيد و افغانستان را بمبارد نکنيد !
تراژيدى خونبار ما محصول سياست هاى کجدار و مريز شما است که همانا :
آبيارى ريشه تروريزم  در پاکستان و شاخ برى به قيمت تباهى افغانستان در کشورما .
اقاى رييس جمهور جوبايدن :
اگر واقعا از ديده اين همه قتل و کشتار و بيچاره و آواره ، احساس شرم بشما دست ميدهد ، بحق حيات افغانان که اولين حق بشرى و انسانى ابناى بشر است احترام نماييد . ساده ترين راه ختم مصيبت جنگ افغانستان ، بستن عقبه طالبان درپاکستان است ، بدوستان بى آزرم پاکستانى تان بگوييد که :
بحق گذار افغانستان بشاهراه صلح که خواست برحق مردم مظلوم ما است ، احترام نمايد . درغيرآن ، اقاى رييس جمهوربايدن بياد داشته باشيد که :
خون ناحق افغانان دامن امپراطورى شما را رها نخواهد کرد و ما بخود حق ميدهيم تا در برابر قاتل خود اقامه دعوى نماييم و اينجانب بمثابه شاگرد حقوق بمثابه مدعى العموم ( څارنوال ) مردم به عزا نشسته و به پاسخ به نداى نعش آغشته بخون مادر وطن ، در هر تريبون جهانى که ميسرگردد ، عليه شما و امپراطورى شما که براى ما شرارت آفريده و حمام خون برپا نموده ايد ، دادخواهى نمایيم و به جهانيان و محکمه وجدان بشريت مراجعه و بگويیم که :
چگونه ، بزرگترين امپراطورى نظامى و اقتصادى جهان در برابر فقيرترين کشور جهان که مسوليت اخلاقى آن در برابر تراژيدى خونبار آن از کفر ابليس معروفتر است ، خيانت عظيم را مرتکب شده است .
دراين جهان «  هاپسى » (توماس هاپس ) که از جنگل قانون به جنگل بدون قانون روان هستيم ، شايد محکمه وجود نداشته باشد که صداى مظلومترين خلق خدا را بازتاب دهد و اما :
در تاريخ ، شکست اخلاقى امريکا و عدم تعهد انکشور به مسوليت هاى حقوقى و مکلفيت هاى اخلاقى آن ، به خط درشت ثبت ميگردد .بى نياز از تذکار است که مصيبت افغانستان راه حل نظامى ندارد و جنگ راه حل نمى باشد ،
البته جنگيدن بخاطر صلح با عزت ، واقعى و پايدار ، رسالت تاريخى و ملى است که قواى مسلح شجاع افغانستان آنرا به پيش ميبرد .
معرفى قاتل به معناى چشم پوشى به ضعف جانب افغانى نمى باشد ، که پاشنه اشيل آن :
فقدان دولت مقتدرملى قانون محور و عدالت گستر ، فقدان دو حاکميت قانون و عقل است و مصداق حال ما ، کلام حضرت فردوسى است که :
به يزدان اگر ما خرد داشتيم
کجا اين سرانجام بد داشيم .

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۱ـ ۱۰۰۸

 

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 

Copyright ©bamdaad 2021

 

دیدگاه هند در باره رخدادهای کشور:

افغانستان: هند در وضعیت دشوار

 

برگرفته از نشریه « دموکراسی مردم » چاپ هـنـد

اوضاع درعرصه افغانستان به ‌سرعت درحال تغییراست. با کم و بیش کامل شدن خروج سربازان امریکایی، چندهفته گذشته شاهد پیشروی طالبان در سراسر کشوربوده است. طالبان ادعا کرده است که ۷۸ درصد خاک افغانستان اکنون در کنترول آن است. اما صرف نظر از درستی یا نادرستی این ادعا، حقیقت آن است که سرعت پیشرفت طالبان، به ویژه در مناطق شمالی، همه را دچار شگفتی کرده است.

خروج امریکا، پس از بیست سال جنگ در افغانستان، شکست تحقیرآمیزی را نشان می ‌دهد. پس از حمله تروریستی سپتامبرسال۲۰۰۱ ترسایی درامریکا، رییس ‌جمهور بوش دستورحمله به افغانستان را برای به‌ راه اندازی « جنگ علیه ترور» صادرکرد. چرخه کاملا کامل شد. امریکا در دهه‌ ۱۹۸۰ مجاهدین را برای غلبه بر رژیم مورد حمایت شوروی در افغانستان مسلح و تامین مالی کرده بود که درراس کسانی که به جهاد پیوستند عناصری مانند اسامه بن لادن بودند. یک دهه کامل بعد، امریکا علیه طالبان که فرزند مجاهدین بود می‌ جنگید. پس ازبرکناری طالبان ازقدرت، امریکا همان‌ طورکه مایل بود رژیمی را با یک « روکش دموکراتیک » برسر کارآورد.

دو دهه جنگ ‌هوایی و عملیات نیروهای ویژه نتوانست طالبان را مطیع امریکا سازد. پس از صرف بیش از دو تریلیون دلار و قربانی کردن ۲۳۱۲ سرباز، در طی سال‌ های گذشته، دولت‌های پیاپی امریکا پشتیبانی ازاشغال و به کاربردن سرباز را کاهش داده بودند. بایدن قدم نهایی را برداشت و خروج کلیه سربازان امریکا- ناتو را تا سپتامبر ۲۰۲۱ ترسایی اعلان کرد. بیست ‌سال جنگ به قیمت جان ۴۷۶۰۰ غیر نظامی تمام شد، که مرگ ۴۰ درصد از آن‌ ها ناشی از بمباران هوایی امریکا بود.

دولت ترامپ گفت وگو با طالبان در دوحه را آغاز کرده بود ویک موافقت ‌نامه صلح اعلام شده بود. اما گفت وگوها بین طالبان و نماینده گان دولت افغان برای یک برنامه موقت انتقالی متوقف شد. روشی که طی آن امریکایی ‌ها افغانستان را رها کردند شیوه همیشه گی آن‌ ها در رها کردن کشورهایی است که اشغال می‌کنند، غرقه در ویرانی همان طورکه در عراق روی داد.

ارتش ملی افغانستان، ساخته شده و تعلیم دیده ازسوی امریکا، فروپاشیده و بخشی از سربازان آن یا تسلیم شده اند یا پست‌ های شان را ترک کرده اند. حتا اطلاعات امریکا پیش بینی کرده بود که طالبان می‌ تواند درعرض شش‌ ماه پس از خروج امریکا بر کل کشورغلبه کند.

اماغلبه طالبان ضرورتا به ثبات درافغانستان منجرنخواهد شد.شبه نظامیانی در ارتباط با جنگ سالاران قبیله‌ ای و مورد حمایت امریکا و شبه نظامیان آموزش دیده در میدان وجود دارند که شرایط را برای جنگ ‌داخلی آماده می ‌کند. این بدترین سناریو برای مردم افغانستان خواهد بود که به رنج بردن از خشونت و ستیزه ای که چهار دهه در آن قرار داشته اند ادامه خواهند داد .

تنها راه برای اجتناب ازچنین پی‌آمد ترسناک تشکیل دولت موقتی با شرکت طالبان برمبنای درک مشترک از نگرانی های تمام طرف‌ ها است. آخرین تلاش در دوحه بین طالبان و دولت افغانستان و دیگر نماینده گان برای دست یابی به یک چنین توافقی درجریان است.

هند از تمام این تلاش‌ها خارج بوده و تمام پل‌ های ارتباطی خود با طالبان را از خیلی پیش ‌تر سوزانده است. دولت واج پایی در سال ۲۰۰۱ ترسایی برای عرضه حمایت لوژیستیکی نظامی برای حمله امریکا علیه افغانستان عجله داشت اما امریکایی‌ها عملیات از طریق پاکستان را به عنوان دولت خط مقدم ترجیح دادند.(  بیشتر به خاطرنومید کردن دولت تحت رهبری بی جی پی(حزب باهاراتا جاناتا) در آن زمان). از آن زمان تا اکنون، هند پیوسته با امریکا همراه بوده و برای کمک به دولت افانستان با میلیون‌ها دلار کمک برای پروژه‌های مختلف و ساختن زیرساخت‌ها در سراسر کشور افغانستان تلاش کرده است.

آمریکا بیشتربرای آزردن دولت مودی، تصمیم به آغازگفت وگو با طالبان و در نهایت خروج بدون هیچ تشریفاتی از افغانستان گرفت. دولت مودی، با وضعیت دشواری رو به رو شد، برای برقراری ارتباط با طالبان در دوحه تلاش کرد.

اس. جایشانکار، وزیر خارجه هند، برای مشورت با دو دولتی که با طالبان هم صحبت بوده اند به تهران و مسکو سفرکرد. اما، اظهارات جایشانکاردر کنفرانس مطبوعاتی درمسکو که در باره «مشروعیت » غلبه طالبان با زور اعلام تردید کرد نشان داد که هند دربرابر واقعیت‌ های پدیدار شونده چقدراز مرحله پرت است.

با خروج امریکایی ‌ها از صحنه، تمرکز به سوی قدرت‌ های منطقه ‌ای که سهم مستقیمی در صلح و ثبات در افغانستان دارند تغییر جهت داده است. سازمان همکاری شانگهای متشکل از شش‌ کشوری است که همسایه افغانستان هستند. روسیه، چین، هند و پاکستان، همراه با جمهوری آسیای‌ مرکزی تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان اعضا شانگهای هستند. افغانستان و ایران درمقام ناظر قرار دارند.

در روزهای ۱۳- ۱۴جولای همایشی از وزرای خارجه کشورهای عضوشانگهای دردوشنبه‌ پایتخت تاجیکستان با تمرکز بر افغانستان برگذارمی ‌شود ( مقاله درهمان زمان نوشته شده بود- مترجم) . گروه ارتباط با افغانستان شانگهای هم درحال همایش است. جایشانکار که درهمایش شرکت دارد، به پیوستن به تلاش جمعی شانگهای برای وضعیت سیاسی مورد حمایت منطقه ایی امیدوار خواهد بود.

با این‌ که پاکستان حامی سنتی طالبان است، اما با یک وضعیت غیرقابل پیش بینی مواجه است که ممکن است روی منافع و امنیت آن تاثیربگذارد تا حد زیادی نگران است. روز 9 جولای موید یوسف، مشاورامنیت ملی پاکستان، درمقابل کمیته روابط خارجی پارلمان پاکستان حاضر شد و «چهارچوب سیاست گسترده » پاکستان درباره افغانستان را توضیح داد:

اول ـ تلاش‌ های انجام گرفته برای کمک کردن به تشکیل دولت مشترک بین طالبان و دولت کابل،

دوم ـ  برداشتن گام‌ هایی برای به‌ حداقل رساندن گسترش بی ثباتی ونفوذ پناهنده گان به داخل پاکستان.

اوهمچنین گفت که وضعیت میدانی درحال پیش افتادن از هرچیز دیگری است و اولین گزینه امیدبخش به نظر نمی ‌رسد.

با معلوم بودن این رویکرد، هند نباید دراین‌ که باید بخشی ازهرتلاش جمعی منطقه ای که پاکستان و شانگهای را دربرمی گیرد باشد تردیدی داشته باشد.

طبق‌اعلام منابع پاکستانی طالبان روشن کرده است که یک امارت اسلامی را که هیچ «ساختاردموکراتیکی » نخواهد داشت تاسیس خواهد کرد. نگرانی اصلی آن است که رژیم طالبان با زنان و کودکان دخترچگونه رفتارخواهد کرد. یک سخنگوی طالبان اظهار داشته است که به آموزش زنان تا سطح ابتدایه اجازه خواهند داد، چیزی که تنها زمانی می ‌توان باور کرد که اتفاق بیافتد. کمترین کاری که هر تلاش منطقه ‌ای می ‌تواند تضمین کند باید حفظ حقوق زنانی باشد که بدترین متحملین رنج در رژیم گذشته طالبان بوده‌اند.

تمام سیاست افغانی ازسال ۲۰۰۱ ترسایی تا اکنون، تحت حاکمیت دولت‌ های پیاپی هند، حمایت از تجاوز امریکایی و کمک به روند « ملت سازی » با هزینه میلیاردها دلاردر زیرساخت‌ها و پروژه‌های توسعه بوده است. خروج عجولانه امریکایی ‌ها بدون نگرانی از عواقب آن می ‌تواند دولت مودی و دستگاه سیاست خارجی را به بازنگری درسیاست یک‌ جانبه هواداری از امریکا و جوانه زدن اتحاد استراتیژیک با امریکا وادارد، که اکنون درچهاردیواری شکل پیدا می‌ کند. مانند سیاست افغانی، سیاست شلیک تفنگ ساچمه ‌ای برای شرکت‌ های امریکایی علیه چین، نیزتنها به منزوی شدن هند و از خط خارج شدن استقلال استراتژیک آن می‌انجامد.

 

منبع:  https://peoplesdemocracy.in/2021/0718_pd/afghanistan-india-unenviable-position

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۱ـ ۰۶۰۸

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2021

 

افغانستان درمعرض تجاوزعریان وچشم پوشی شورای امنیت

 

عبدالاحمد فیض

استفاده از قوه در مناسبات بین المللی دراسناد حقوقی غیرقابل انکاردر نظام بین المللی ممنوع قرار گرفته است، احکام مندرج درماده دوم منشورملل متحد بکارگیری زور را منع نموده است، همچنان سند معتبر دیگری که تجاوز را با تمام اشکال آن ممنوع نموده است قطعنامه سال (١٩٧٤) مجمع عمومی ملل متحد است که به قطعنامه تعریف تجاوز معروف است، لذا پراگراف اخیر ماده سوم قطعنامه با تفکیک تجاوز مستقیم علیه استقلال وحاکمیت ملی دولت ثالث، نوع دیگری از اقدامات عنصر تجاوز را توصیف نموده و آن عبارت از تجاوزبا بکارگیری دستجات مسلح ومزدوران جنگی علیه حق حاکمیت دیگران است.

بند پایانی ماده سوم چنین صراحت دارد:

« تسلیح، تجهیز واعزام گروه های مسلح ومزدوران جنگی در برابر استقلال، حاکمیت وامنیت کشوردیگر، تجاوز بنداشته میشود.»

معیارها وپرنسیپ های متعددی درنظام حقوقی بین المللی وجود دارد که استعمال قوه را با تمام اشکال آن منع نموده ، وتخطی ازاین اصول جنایت بین المللی خوانده شده است.

ماده دوم قطعنامه تعریف تجاوز با اهتمام براحکام مواد (٣٩)-(٤١-٤٢) منشور سازمان ملل متحد و با درنظرداشت اصل مسوولیت جهانی دولت ها، شورای امنیت را مکلف و مسوول میداند که در صورت وقوع تجاوز مستقیم و یا تجاوزبا استفاده از شبه نظامیان مزدبگیر و سایر اشکال رزمنده گان غیرمشروع، چگونگی و ابعاد تجاوز را بیدرنگ مورد ارزیابی قرارداده،  و درمورد قطع تجاوز و میزان صدمات ناشی از آن نسبت به عنصرتجاوز بمثابه فکتورتهدید کننده امنیت جمعی موقف اتخاذ نماید.

جهانیان و بخصوص شورای امنیت سازمان ملل متحد از سالیان متمادی ناظر و شاهد ویرانگیری و قتل بی رویه مردم افغانستان و نقض فاجعانه حقوق بشری ساکنان این کشور بدستان جنایتکارانی است که در پیرامون این کشوردرس تباه کاری و انسان کشی به آنها داده شده وبه مقاصد اهداف سیاست خارجی دستگاه های جاسوسی بیگانه تسلیح و به کشورما تحت پوشش دین فرستاده شده اند، که دراین فصل ازجنگ و خونریزی، اعزام  دستجات مسلح خارجی درکشور با بهره گیری از فضای مساعد نظامی وسیاسی موجود ابعاده چند برابر کسب نموده است، که باتاسف شورای امنیت ملل متحد به استثنای صدوراعلامیه های گمراه کننده مبنی بر ابراز تاسف از توسعه بحران و نگرانی در قالب جملات در خصوص نقض حقوق بشری بوسیله گروه های تروریستی چندین ملیتی در قلمرو اینکشور، از اتخاذ موضع اصولی با استفاده از میکانیزم های حقوقی علیه عاملان جنگ وتجاوزات مستمر در برابر افغانستان اجتناب نموده و این نهاد با اعتبار و حافظ صلح و امنیت جمعی خود به فکتوری بی اثرسازی هنجارهای جهانی مبدل شده است. مسلم است که وضعیت حقوقی، نظامی افغانستان از مصادق غیرقابل انکار تجاوز ومداخلات است که میبایست شورای امنیت در جهت قطع مداخله مداوم خارجی از قلمرو کشورهای همسایه و بخصوص پاکستان در پرتو احکام مواد ٤١-٤٢ میثاق سازمان ملل متحد تصمیم اتخاد وبا اعمال فشار سیاسی، تعزیزات موثر و ایجاد فضای تفاهم جمعی بسود افغانستان بمثابه قربانی تروریزم و تجاوزکارمینمود.

بنابرین تا زمانی که عاملان خارجی جنگ تحت فشارین المللی مجبور به ترک سیاست مجراجویانه علیه افغانستان نگردد، نه صلحی بوجود خواهد آمد،  و نه ثبات درسطح منطقه که افغانستان بیدفاع بازنده اصلی کلیه بازی ها و تعاملات غیرسازنده نخواهد بود، بلکه آتش بی ثباتی درسطح منطقه مشتعل خواهد شد.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۱ـ ۰۸۰۸

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2021

 

 

احکام قانونی و شرعی در مورد اسرای جنگی

 

عبدالاحمد فیض

واقعیت زنده گی در سیاره ما بیانگر آنست، که انسانها بیشترین فرصت های زنده گی خویش را در رویاروی ،منازعه، کشتن و بستن یکدیگر پشت سرگذاشته است، که دراعصارکهن این خونریزی ها که عمدتأ به قصد کسب غنیمت، تصاحب املاک و بالاخره دستیابی به منافع فردی و گروهی بوقوع پیوسته است، حد ومرزی نداشته است.

اما بعد ازظهور دین اسلام درعصر جهالت، موازین و قواعدی معینی در زمان جنگ به مسلمانان شریک در منازعه از ورای احادیث و نصوص قرآنی ارشاد گردید، هکذا قواعد وهنجارهای دردنیای معاصردرزمینه وجود دارد که بنام قوانین بین المللی جنگ یاد میشود و در میثاق های چهارگانه سال(١٩٤٩) ژنیو مورد تصویب قرارگرفته است.

درین نبشته بطور مؤجز تلاش میگردد تا چگونگی و نحوه برخورد و مناسبات با اسرای جنگ را در پرتو دساتیر دینی و قوانین بین المللی برجسته سازیم:

اسیربه فرد ویا افرادی اطلاق میگردد که درجریان درگیری مسلحانه ازطرف نیروهای دشمن دستگیرگردد، لذا بار نخست درسال (١٩٢٩) دولت های عضومیثاق ژنیومفاد مدونی را مورد تصویب قرارداد که برمبنای آن دولتها ملزم گردید، از شکنجه و تعذیب اسرای جنگی ، کشتن واهانت آنها اجتناب نمایند.

همچنان بر بنیاداحکام فوق، هرگاه اسیرجنگی به انجام خدمات استخدام گردد، بایست معاش برای آنها درنظرگرفته شده، زمینه برای تداوی،استراحت، معیشت و تبادله مکاتیب با خانواده و بستگان اسیرفراهم گردد.

بروفق کانوانسیون سال١٩٤٩  ژنیو ، مجروحین که در میادین نبرد مسلحانه بدست نیروهای دشمن میافتد، یا افراد جنگی که درحین منازعه بدست دشمن اسیر میگردد، مانند یک فردعادی ازکلیه حقوق انسانی برخوردار بوده، هرگونه شکنجه، اجحاف، توهین و نقض حقوق بشری فرد یا افراد اسیر شده مسوولیت بین المللی دولت و یا گروه متخاصم را وارد صحنه میسازد.

طوریکه درفوق تذکار یافت، دین اسلام ، ازجمله نخستین ادیان سماوی است که جنگ را به مفهوم دفاعی آن به تعریف گرفته و درجنب ممنوعیت توسل به اقدام زور، با درنظرداشت جهل وظلمت حاکم درآن برهه تاریخی، احکام صریحی را در زمینه وضعیت اشتراک کننده گان مخاصمات مصلحانه و بخصوص اسرای جنگ از ورای نصوص قرآنی واحادیث نبوی مطرح نموده است.

پیامبراسلام (ص) به مسلمانان مشمول غزوات اکیدأ ارشاد فرموده است که با اسیران جنگ به نیکویی رفتارنمایند.

همچنان روایتی از حضرت عبدالله بن عثمان وجود دارد که پیامبر اسلام حین اعزام رزمنده گان به میدان جنگ، آنها را به عدم حمله برغیرنظامیان و رعایت دساتیر بشردوستانه با دادن سوگند توصیه میفرمود.

در قران کریم بمثابه بنیادی ترین رهنمود بشر، احکام متعدد و صریح وجود دارد، منجمله در آیه  الانسان، خدواند(ج) نیکویی، لطافت و مهربانی با اسیران دشمن را نماد عالی اخلاق انسانی ارشاد فرموده است.

در زمینه محل نگهداری، تداوی و معشیت اسیران جنگ در دین اسلام تفکیکی میان افراد آزاد و اسیر وجود نداشته ، و این امر در متون و نصوص متعددی وضاحت یافته است.

مبرهن مینماید که کلیه دساتیر و قواعد بسردوستانه در دین مقدس اسلام بر پایه ارزش های فطری انسان که خلیفه زمین خوانده شده است استوار است، دراین دین آسمانی قتل، شکنجه، اهانت، بی حرمتی در برابر اسیران جنگی جنایت توصیف و مرتکبین چنین اعمال مستلزم مجازات دنیوی وعذاب اخروی خوانده شده است.

دین اسلام نه تنها کشتن اسیر را مردود عنوان نموده است بلکه جنگجویان که پناه میاورند، مصوونیت جانی و روحی وی تضمین گردیده است.

لذا تبادله، رهایی بدون قید و شرط  و رهایی اسرای جنگ دربدل پرداخت وجوه پولی، از ارکان بارزی دینی در زمینه خوانده شده است.

با امعان به اصول وهنجارهای بین المللی و ارشادات دینی، عاملان قتل، شکنجه و رفتار اهانت بار به اسیران جنگی، جنایتکاران است که با درنظرداشت اصول بین المللی بشردوستانه و احکام دین مقدس اسلام مستوجب تعقیب و مجازات پنداشته شده و نفرین شده گانی است که هرگزمصوون نخواهد بود ، اما علی الرغم ممنوعیت دینی وهنجارهای جهانی ، کشورما شاهد صحنه های وحشتناک وشرم آور قتل وکشتاربی رویه اسیران جنگی توسط معارضان مسلح وجوانب دخیل در جنگ بوده است.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۱ـ ۰۱۰۸

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2021