بحران سیاسی کنونی افغانستان و ضرورت طرح اندیشه ملی
بصیر دهزاد
ضرورت طرح اندیشه ملی زمان کسب اهمیت مینماید که یک سرزمین در عمق بحران ناشی از عوامل خارجی و داخلی و خطر فروپاشی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار داشته باشد، اعتماد به ثبات و نظم اجتماعی در حد اقل قرار گیرد و علاوتاْ فکتورهای خارجی ناشی از عنصر مداخله در امور یک کشور، اصل استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی را مورد تعرض و آسیب پذیری قرار دهد. این زمان است که تغیر و تحول در اندیشه ، سیاست و موضعگیری بر بنیاد مفاهیم مانند ملت واحد، منافع ملی، اراده و استقلال ملی ضرورتاْ متبارز میگردند. من نمیخواهم موضوع را به طوالت بکشانم ولی به عنوان مثال تبارز اندیشه ملی ، استقلال طلبی و حق خود ارادیت ملی در زمان فروپاشی و بحران عصر شکست استعما درآسیا، افریقا و آمریکای لاتین را میتوان به عنوان عصر ایجاد اندیشه ملی پذیرفت .
شرایط کنونی جامعه آمیخته با بحران افغانی ما وخط فروپاشی دلیل و انگیزه است که نویسنده نکات نظروایده های خویش را در محدوده این مقاله با خواننده گرامی شریک میسازد. .
در روز های که دامنه وسعت انتشار ویروس کرونا تمام ابعاد زنده گی ما انسان ها را از کران تا کران جهان تحت تآثیر قرار داده و محدودیت های زنده گی را اجباراْ برما تحمیل نموده است، اکثریت ما در منازل خویش روزهای دشوار را یکی پی دیگر سپری مینماییم، روی دیگر این زنده گی فرصت به تفکر و اندیشه به خود، محیط و ریشه اجتماعی است که از آن به خود آگاهی رسیده ایم . بعضاْ در رویا ها و آرزوهای خواستنخواه خویش غرق میگردیم و به تخیل و پیشبینی ها چنگ میزنیم. ولی من آنچه را که از گذشته های زنده گی ام فراگرفته و احساس مرا همیشه بدان میکشاند، تشویش و دلهره گی نسبت به وطن و مردم ماست که در یک جو آمیخته با بحران اعتماد ، بحران سیاسی و اجتماعی و اکنون وسعت بحران فقر دست و پا میزنند. در این جو موجودیت رهبران دلسوز، با اراده مستقل، وطنپرست، ملی و واقعاْ برخاسته از روان و اراده ملت نایاب و هیچ پیدا اند.
در چنین فرصت وخیم و قابل تشویش، عو امل و فکتور های دیگری نیر ضریب عمق بحران را بالا میبرد که منافع ملی ، حاکمیت ملی استقلالیت ، ثبات و امنیت ملی ما را در کوتاه مدت و درازمدت آسیبدیده و آسیب پذیر میسازد.
روی واقعیت های کنونی ، بررسی ها و نتیجه گیری ها ضرورت اندیشه ملی بر اساس ضرورت های جدید، شعار ها و آینده بینی جدید را متبارزمیسازد. بدین معنا که نسل هدفمند، تحول طلب و روشن ضمیر مبتنی بر فاکت های کنونی باید آینده ها را پیشبینی و اندیشه جدید را در جرو بحث ها و تبادل نظرها داخل سازند. این بدون شک یک مسوولیت تاریخی هم است.
اساس این اندیشه جدید بر کدام نتیجه گیری ها میتواند استوار گردد.
امریکا کشور را درعمق بحران می کشاند و با گستاخی و هر باری از منافع ملی خود در کشورما حرف میزند و برای این منافع که هیچ مشروعیتی بر بنیاد حقوق بین المللی ندارد، دولتمداران بی اراده و درچنگال خویش را تهدید به این و آن میکند. عملاْ در مذاکرات به اصطلاح صلح امتیاز به طالبان میدهد و نقش دولت افغانستان را بحیث یگانه موسسه سیاسی و شخصیت حقوقی مشروع و ممثل حاکمیت ملی کشور به هیچ میگیرد، صرف نظر از اینکه دولتمداران ما کی ها اند. این بدین معنا است که دستگاه سیاسی ، اقتصادی و استخباراتی ایالات متحده امریکا ، بدون کم و کاست همان اهداف سیاسی و نظامی خویش را قدم به قدم پیاده می نماید که بعد ازجنگ جهانی دوم با تیوری های امپریالیستی طرح و تدوین شده بودند. روی این نتیجه گیری باید بدین نظر رسید که مبارزه بخاطر احیای حاکمیت و استقلال ملی و انکشاف اقتصادی افغانستان بر بنیاد ایده های وطنپرستی ( پاتریوتیزم) و روابط با کشور ها بر بنیاد منافع مشروع و متقابل و رجحان بر منافع ملی کشور باید شکل گیرند، نه اینکه با وابستکی سیاسی و نظامی خود دست پا های خویش را ببندیم و وسیله تداوم و تطبیق پالیسی توسعه طلبانه اجنبی ها گردیم.
بیگانه از مطالب بالا نیست که امتیازدهی امریکا به طالبان و در عقب این توطیه میدان دادن به استخبارات پاکستان، « مثلث زشت، شوم و بد » و تردید درصورت آمدن طالبان در قدرت، ولو قسمی، یک بخش یا دیپارتمنت استخبارات نظامی پاکستان را در کابل بازگشایی خواهند نمود. این بدین معناست که هرسه ضلع این مثلث نه تنها عامل ادامه سلب حاکمیت ملی و استقلالیت در کشورما خواهند بود بلکه ایجاد دیوار آهنین بخاطرجلوگیری از شکل گیری اندیشه ملی ، ترقیخواهی ، آزادیخواهی و کسب حق خودارادیت را ممکن میسازد.
من تشویش و نگرانی خود را با خواننده گرامی شریک میسازم که با عملی شدن رهایی پنج هزار زندانی طالب خطرسازماندهی یک حمله بزرگ طالبان ، به مانند توطیه جنگ جلال آباد در زمان حاکمیت شهید دوکتور نجیب الله، که با همکاری و اشتراک مستقیم نظامیان و جنرالان پاکستانی براه افتاده بود، را محتمل است. آنچه از معلومات ها برمیآید، طالبان حتا درفکرپلان های جنگی و فشار بر کابل از مسیر لوگر، میدان و وردک هستند. از این خطر احتمالی متصور خواهد بود که آمریکا با چال و بهانه های مختلف دولت و نیرو های مسلح ما را در نیمه راه خواهد گذاشت. پس سه عامل بازدارنده حاکمیت ترقی ملی همین مثلث دستگاه نظامی و سیاسی امریکا ـ استخبارات پاکستان - تحریک طالبان میباشند.
علاوتاْ شک و گمان ها در وفا به تعهدات رییس جمهورغنی که قبل از انتخابات بدان ها تآکید نموده بود، نه تنها بحران اعتماد را در ابعاد وسیع اجتماعی و سیاسی و ازهم پاشی عمومی میتواند عمیق تر سازد، بلکه تمرکز بیشتر قدرت در دستگاه ریاست جمهوری خطر سایه وار یک دیکتاتوری غیرمحسوس را میتواند هوشدار دهد. به بیان دیگر با ارزش های قانون اساسی متضمن یک جامعه باز ، همپذیری، همزیستی بر بنیاد حقوق شهروندی و آزادی های حقوق اساسی و بشری ، بازی صورت میگیرد و جامعه در یک مسیر گنگ و تطبیق پلان زیر پرده قرار داده خواهد شد.
بررسی و نتیجه گیری از شرایط کنونی و مغلقیت های بی شمار سیاسی باید نیروهای ترقیخواه و نسل جوان ما را به بیداری وادار سازد که از دفاع افراد و فیگور سیاسی مقطعی ، به دفاع از ارزش ها بخصوص ارزش های قانون اساسی رو آورد و تغیر جهت داد.دفاع از فیگور سیاسی و مقاطع زمانی میتواند انرژی و توانائی ما را از مسیرایجاد و شکلگیری اندیشه ملی به انحراف ببرد و تمرکز به آینده بینی را سد گردد، بخصوص در اوضاع و شرایط مغلق و پیچیده کنونی که دست های غرض آلود و سیاست های مخفی دستگاه های استخباراتی دولت های منطقه و جهان قویاْ درسیاست های جاری رول دارند . به بیان دیگر هدف را قربانی خواست های فردی و گروهی میسازیم با اخذ کرسی و وعده های روی یخ و سرابی خود با عوامل بحران شریک میگردیم.
ما نباید از این واقعیت تلخ چشم های خود را ببندیم که در شرایط وخیم و عمیقاْ بحرانی کنونی ، با آنکه تعداد زیاد حلقات وسیع سیاسی فعال خود را در انتخاب میان بد و بدتر قرار دادند و به خاطر دفاع از ارزش های قانون اساسی، وحدت ملی، انکشاف متوازن مناطق افقانستان، وفاق و حرمت به حقوق مردم به این یا آن رای دادند، ولی تعداد از افراد و حلقات سیاسی فقط بر مبنای تعلقیت های زبانی و سمتی رای خود را برصندوق ها ریختند و تا اکنون ازهمان زاویه در دفاع افراد اند ، نه در دفاع از ارزش ها، بخصوص که بعضی از افراد و حلقایت سیاسی چپ برای روپوش گذاری روی همان تمایل به مشابهت های مقایسه وی دوران حاکمیت های سیاسی قبلی متوسل میگردند. درحالیکه ما در موقعیت و مقطع تاریخی دیگری قرار داریم که دولت و دولت مداران چهاردست و پای در چنگال سیاست های استراتیژیک بین المللی ومنطقه وی ناتو و اخصاْ منافع کوتاه و دراز مدت دولت ایالات متحده امریکا قراردارند. روشن است که سیاست های موازی و بحران ناشی از آن مانع بزرگ و طولانی در هژده سال اخیر بوده تا ایجاد یک دولت متحد ملی و متکی بر اراده مستقل و با دولتمداران با اراده ملی ،مستقل وبر بنیاد منافع ملی کشور.
در کشور با کثرت اقوام کشور که در سال های اخیر تخاصمات و بدبینی های قومی ، زبانی و مذهبی عمیق و خطرناک ساخته شده اند، با کمال تاسف روان حتا آن روشنفکران را آلوده ساخته که موضعگیری های در برابر اقوام دیگر را زمانی خیانت بر سازمان سیاسی و ملت واحد تلقی نموده خویش را علم بردار وفاق ملی معرفی میکردند، اکنون موضوع قوم و زبان معیاز چنه زنی و دعواجلبی سیاسی شده است و حتا در سازمان های سیاسی صف بندی ها را تحمیل نموده اند. آنچه از یک دولت با راداه ملی توقع برده می شود تا با قاطعیت و برخورد قانونی محرکین مخصمات های قومی و زبانی را مجازات نماید، ولی روز تا روز این میدان گندیده فراختر و تعرضات در وسایل رسانشی شدیدتر و زننده تر میشوند.
اندیشه ملی بیان این اصل زرین این است که باید فرد مظلوم و خدمت به انسان مظلوم جامعه مطرح بحث و هدف بزرگ باشد. این را به حق میتوان گفت که قوم بزرگ جامعه آسیب بدیده کشورما آن قوم را نامبرد که اکثریت واقعی را در میان تمام اقوام ساکن کشور تشکیل میدهند که ما باید بر حکم وجدان انسانی، مسوولیت اخلاقی و اجتماعی و تعهد خدمت به انسان جامعه، بدون تفاوت و استثنا به آنها بیاندیشیم. آن فقیر، مظلوم و آسیبدیده پشتون، تاجیک، هزاره و همه دیگر اقوام درعین میزان فقر قرار دارند و سیستم کنونی اعم از دولت ، جنگ داخلی ، تسلط مافیا و زورداران مسلح جهادی ، بحران عمیق اجتماعی و دها عوامل دیگر همه اقوام کشور را یکسان صدمه زده و ستم، مظلومیت ، محرومیت و فقر را بر آنها تحمیل نموده است.
پس تغیر و گذار از ایده های آلوده، زهرآگین و ناشی از فقر و عقب مانده گی فرهنگ و کلتور به دید جدید و متمرکز به انسان جامعه افغانی یک اصل ضروری تلقی میگردد. اکنون باید با ایده های مانند " ما اصیل و بومی و دیگران ناقل " نکته پایان بگذاریم و به آینده گان میراث یک فرهنگ و کلتور بلند را عرضه کنیم ، نه افکار پوسیده، گندیده و بویناک را. برای من این یک اصل اخلاقی و ملی است که قبل از اینکه به قومیت و زبان خود بیاندیشم، عین حق و احترام را به اقوام دیگر قایلم و هر فرد آنان را صاحب متساوی الحقوق این سرزمین میدانم و در این ایده و اندیشه خود را قابل بحث و تبادل نظر و مبادله هم نمیدانم
ما در دو خط سیاسی موازی در سیاست جاری افغانستان، در یک خط سیاسی به اصطلاح رقیب، بیشترین تکنوکرات های وابسته و سرمایه گذاری شده امریکا و شرکای غربی شان قرار دارند و در خط دیگر همان حلقات جهادی ـ تنظیمی قرار دارند که سال های سال در کشتار و خرابی کشور دست طولا داشته اند و از جانب دیگر تحت پروژه مشترک امریکا و شرکا و استخبارات پاکستان جنگ بر ضد ملت و مردم خود را پیش برده اند.
اندیشه ملی را باید از اهداف بزرگ آغاز به اهداف کوچک و فرعی ریشه بندی نمود و بدان معتقد شد. نباید خواست معتقد بودن و تعین شرایط را برای دیگران مطرح نمود و از دیگران توقع داشتن آنرا نمود، بل باید از خود و خود آگاهی ملی آغاز نمود و اراده و داشتن اندیشه ملی را با عمل و کردار خود ثابت نمود تا قبل از آنکه دیگران را به نقد و سرزنش گیریم، « دیگران » باید همان چهره و شخصیت را در ما دریابند که به حرف و اندیشه ملی ما اعتماد و اعتبارنمایند.
به عنوان جمعبندی و اختتام موضوع بحث نویسنده بدین عقیده است که اندیشه ملی بیان اهداف عمومی اند که در آن منافع ملت واحد، سرزمین واحد، استقلال ، آزادی و خود ارادیت تبلور یابند و باشنده گان آن که متعلق به همین سرزمین اند ، بحیث صاحبان اصلی و متساوی الحقوق سرزمین تلقی گردند. اندیشه ملی معیار وطنپرستی و خدمت برای ملت مردمان ساکن آن است. اندیشه ملی بیان دولت و سیستم سیاسی است که براراده واقعی ساکنان یک ملت و سرزمین بنیاد گذاشته شده و توسط رهبران ملی اندیش ، با اراده ، مستقل و برخاسته از ملت و مردم باشد.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۴۱۲
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
چشم انداز کوتاه بر بحران ارگ وسپیدار
محمد ولی
پس ازبیست سال اختلاط تشکلات وتفکرات سیاسی باردیگر صف بندی متضاد دوگانه فضای سیاسی کشوررا زیرسایه تهدید وتداوم بحران قرارداده است.
چون افغانستان از پروژه نظامی - سیاسی ادامه بحران مراجع امریکایی بیرون نشده است تداوم چنین حالت را نمیتوان جدا از آن مراجع تصورنمود.
به نظر برخی تحلیلگران افغانی دراین صف بندی علاوه برنقش سیاست تشنج و بحران امریکایی دستان مراجع دوم وسوم بیرونی دیگر نیز درتعمیق وتوسعه بحران دخیل است ( مانند روسیه و ایران). به این تعبیرعناصر بحران که باهم درجدال افتیده اند دراصل روی منافع بیرونی ها زیر نام منافع ملی درمیدان رقابت وبازی سیاسی عمل میکنند.
این صف بندی شامل پیروان خط نظامی - سیاسی دودهه قبل جهاد ( بخش مسلح وجنگی سابق امریکا که بنام سربازان خدا تمویل وتسلیح میشدند) و جمعی بنام تکنوکرات و روشنفکر دولت ساز( بخش سیاسی امریکا) شکل داده شده است. می گویند سپیدار تجمع گاه کسانی است که نفوذ مردمی دارند و این گفته در حقیقت توهین به مردم است زیرا مردم ازکردار واعمال گذشته وحال آنها ابرازنفرت وانزجار میکنند و ازدولت داری تیم تکنوکرات هم راضی نیستند .
تیم سپیدار بر تعدیل قانون اساسی وتقسیم قدرت به شکل چهل فیصدی وشصت فیصدی پافشاری کرده لغو نتایج انتخابات ریاست جمهوری را می خواهد وآنرا نامشروع میداند درحالیکه دوکتورعبدالله بربنیاد همین نتایج مراسم تحلیف ریاست جمهوری را بجا آورده و آنرا مشروع خوانده بود. اما تیم ارگ براعلان نتایج انتخابات وحفظ قانون اساسی پا می فشارد.
دلیل تیم سپیداردرلغونتایج انتخابات ادعای تقلب در انتخابات است که هردود تیم مرتکب شده اند . اما این دلیل ازجانب ثبات وهمگرایی در سطح یک ادعاست که توسط هیچ مرجع تایید نشده است .اگر به فیصله دو کمیسیون انتخاباتی باورنداشتند میتوانستند ازطریق مراجع قانونی دولتی چون ستره محکمه وغیره اقامه دعوا کنند .
نقص طرح تیم ثبات وهمگرایی در چیست ؟
بنابر موافقتنامه صلح میان امریکا و طالبان در صورت موافقت دولت و طالبان باید دولت جدید اسلامی تشکیل شود . عمر دولت موجود کوتاه است اگرچه خوش بدرخشد اما مستعجل است .
دریک قید زمانی کوتاه طرح تعدیل قانون اساسی یا جورآمد دوشخص در مورد تغیر ساختار رژیم چیزی جز تضعیف موقف مذاکره کننده گان دولت با طالبان بوده نمی تواند و طالبان را دست برتر برای رد قانون اساسی و ارزش های دموکراتیک آن میدهد زیرا درهردورمذاکرات ، طالبان میتوانند بی ارزش شماری و نقض قانون اساسی از جانب سردمداران کابل را برخ هیات مذاکره کننده بکشند واز توافق روی آن اباورزند .
جمعیتی ها در لویه جرگه قانون اساسی با سیستم ریاستی موافق نبودند رژیم صدارتی پارلمانی میخواستند ، اما طرح شان درلویه جرگه قبول نشد و رژیم نیمه ریاستی تصویب گردید.
دوکتورعبدالله این خواست جمعیت اسلامی را در زمان حکومت وحدت ملی میتوانست مطرح سازد زیرا در اعلامیه تشکیل ان حکومت تدویر لویه جرگه ، تعدیل در قانون اساسی و ساختار رژیم جاداشت اما آغای عبدالله باسیاست « دم غنیمت » قناعت نموده بیشترمصروف سروصورت خود گردید و گرنه پنج سال برای این کار وقت کافی بود وبا اعلامیه حکومت وحدت ملی وفق داشت .
حالا دریک زمان ضیق از لحاظ عمر حکومت موجود پیشنهاد خلاف قانون اساسی و طرح تغیر رژیم براساس توافق ارگ وسپیدار یک خواهش غیرعملی و خلاف منافع مردم افغانستان میباشد .
اگرطرح تیم ثبات وهمگرایی عملی نیست پس جهادی های قبلی روی کدام ارزش وبر بنیاد کدام ضرورت دور این تیم گرد آمده اند؟
شاید روی دو اصل؛
۱- داشتن سابقه جهادی ، جنگی و ویرانگری.
۲- تصوراینکه میتوانند خواست های شانرا بر دوکتورعبدالله با استفاده ازطبعیت نرم و قابل معامله اش بقبولانند.اما نمی توانند امیال شانرا برداکترغنی که در برابر شان انعطاف ناپذیر است عملی سازند .
سرحد بحران تا کجا خواهد رسید؟
تا جایی که از ماهیت ترکیبی جبهه سپیدار وسر تیم آن بر می اید ، دیده میشود که این گروپ روی کدام پلان دوامدار واستراتیژیک باهم نزدیک نشده اند بلکه روی خواسته های تنظیمی ، خانواده گی و شخصی برای شرکت درقدرت وامتیاز حضور بهم رسانیده اند .شخص دوکتورعبدالله نیز معطوف به موقف شخصی اش درمشارکت قدرت بوده با بدست آوردن کدام امتیاز کلان بسنده خواهد کرد چنانچه در دورگذشته انتخابات کرده و برهمه ادعاهایش پشت پا زده بود .
در ایتلاف سپیدار دو نقطه ضعف مشهود است :
۱- ضعف دوکتورعبدالله که میخواهد با بزرگ سازی جریان جاری جایگاه شخصی اش را درحاکمیت تثبیت کند و حاضر میباشد به طرح های ارایه شده پشت پا بزند چنانچه ده روز قبل ضمن یک سخنرانی خواهان ( خلاص گیر) شد و خواست کسانی بین او و ارگ پادرمیانی کند.
۲- نقطه ضعف رهبران تنظیم ها در برابر امتیاز .
مثال: با اعلان لیست ابتدایی اعضای مذاکره کننده با طالبان حزب اسلامی آغای حکمتیار با حفظ اینکه امین کریم ازاعضای ارشد رهبری آن حزب شامل بود فریاد ناقص بودن و ناهمه شمول بودن را بلند میکرد اما وقتی نام آغای غیرت بهیر داماد آغای حکمتیار بجای امین کریم درلیست جاداده شد حزب اسلامی از مخالفت دست کشیده قبول کرد که لیست همه شمول و قابل قبول شده است .
جمعیت اسلامی تند وتیزتر ازهمه اعتراض میکرد اماباشامل شده شش تن اعضای آن حزب درلیست صدایی ازجمعیت بالا نشد . آغای سید اسحق گیلانی هم بالیست توافق نشان نمی داد ولی با شامل شدن نام خانم شان درلیست ، لیست را همه شمول و نماینده مردم قبول کرد وخاموش شد.
نزد اینها مردم ، قابل قبول وهمه شمول وغیره از حدود خانواده هایشان فراتر نمی رود اما خود را دارای حمایت مردمی فکر میکنند.
روی این حقایق ایتلاف ثبات وهمگرایی با تنظیم های جهادی از لحاظ موقف ها و منافع رهبران شرکت کننده درایتلاف دوامدار نبوده شاید فروپاشد وهرکسی و هر رهبری درپی امتیاز ومنافع شخصی وفامیلی با تیم دولت ساز به معامله بنشیند. ایتلاف موجود مانند ایتلاف های گذشته عمربیشترنمی نماید. درآن صورت دوکتورعبدالله ب اگذشت از طرح پیشنهادی اش باید شکست دوم بعد از انتخابات را بپذیرد و دنبال جنجال و ماجرا آفرینی نگردد.
عدم موضعگیری صریح امریکا شاید ناشی ازهمین باشد که جانب دولت به شمول تنظیم های جهادی وتیم های آغایون غنی وعبدالله با طالبان از موضع ضعیف به مذاکره بنشینند تا به تفوق موضع طالبان ارزش حقوقی داده شود ومورد قبول جهان قرارگیرد. تهدید به قطع کمک ها هم تیغ دو دم بدست امریکاست که در صورت تشکیل حکومت مشارکتی خلاف قانون اساسی هم به نفع موضع طالبان میباشد و در صورت عملی شدن دولت به سرحد سقوط میرسد واجبارآ تن به تقدیر طالبان می دهد.
نتیجه این بازی به نفع هیچ جانب نیست ، بهتر است بخود بیایند ودرسایه حقایق قانونی عمل نمایند وبه توطیه وبحران خاتمه دهند .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۴۰۸
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
« تا قبل از اینکه خیلی دیرشود ، سویدن را تعطیل کنید !»
درهفته های اخیر در باره اقدامات ، پیآمدها و دورنمای بیماری کوید ۱۹ درکشورهای مختلف جهان گفت و گوهایی بحث برانگیزی جریان دارد . برخی ها اقدامات رهبران شانرا ناکافی و ناوقت میدانند ، و مردمانی با وارد نمودن فشار بالای رهبران شان آنها را مجبوربه عقبگرد از بی تفاوتی وکم بها دادن به گسترش ویروس کرونا ساختند.کشورسویدن با داشتن سیستم خوب و گسترده بهداشتی دراروپا برای بسیارها نمونه مثال میباشد . در باره کاستی های این نظام و برخورد دولت سویدن درمبارزه با کوید ۱۹ خواندن مقاله زیر خالی از دلچسپی نیست . بامــداد
ترجمه از نسیم سحر
دو روز قبل توم بریتون (Tom Britton) پروفیسور ریاضی در مصاحبه با تلویزیون سویدن گفت که براساس محاسبه او از یک الی یک نیم میلیون نفر درسویدن ممکن مبتلا به ویروس کورونا شده باشند . براساس محاسبه او در اخیر ماه اپریل نصف نفوس و درپایان ماه می دوبرسوم نفوس سویدن به این ویروس مبتلا خواهند شد .
درحالیکه یک تعداد انسانها بنابر همین ویروس جان های شانرا از دست خواهند داد ولی سویدن مودل خود را مورد آزمایش قرار میدهد یعنی اینکه با زنده گی انسانها اکسپریمنت (experiment) انجام میدهد .در زیر دیدگاه یک دانشمند دیگر به اسم استیفان هانسون ( Stefan Hanson) که متخصص امراض ساری و دوکتور در فلسفه حفظ الصحه بین المللی است و درسرمقاله روزنامه مشهور سویدن بنام داگنس نیهیتر( DN) نشر شده جلب میدارم :
« تا قبل از اینکه خیلی دیر شود سویدن را تعطیل کنید !»
صدراعظم ( سویدن) استیفان لوفون ( Stefan Löfven ) مردم سویدن را به امنیت دروغین در مورد ویروس کورونا امیدوار میسازد. استیفان هانسون ، متخصص امراض ساری و دوکتور در فلسفه سلامتی بین المللی می نویسد: او باید درست مانند آنچه در ناروی انجام شده است ، سویدن را قبل از اینکه دیر شود تعطیل کند.
برای کنترول ویروس کورونا ( covid-19) نیاز به کمی جسارت است . منفعل "نرم" ( ”lagom”) در تلفیق با کندی کافی نیست.
تجربیات مختلف و استراتیژی های اثبات شده ای برای مقابله با اپیدیمی وجود دارد. ما یک انتخاب داریم که باید سریعاً درباره آن بحث علنی کنیم.
به زودی چاره ای دیگر نخواهیم داشت:
ـ ما نمی توانیم از مودل چینی پیروی کنیم. اجبار با روش زنده گی ما سازگار نیست.
ـ ما می توانیم از مودل کوریای جنوبی پیروی کنیم ، اما باید برای کار سخت و استفاده از جدید ترین فناوری ها آماده گردیم.
ـ ما می توانیم از مودل نرم فعلی ( lagom-modell) خود پیروی کنیم و امیدواریم که سیستم معافیت بدن اپیدیمی را در مرحله بعدی متوقف کند.
ـ ما می توانیم یک مودل المانی- نوردیک ( tysk-nordisk) را با تاکید بر آزمایش ( testning) و جداسازی ( isolering) و درصورت امکان ، ردیابی تماس و کمی قوانین سختگیرانه تر را دنبال کنیم.
آشکار است که سویدن از این کاروان عقب افتاده است. ما مثل بریتانیای کبیردرابتدا استراتیژی سیستم معافیت بدن ( flockimmunitetsstrategin ) را انتخاب کردیم ، گرچه اداره صحت عامه سویدن ( FHM) نمی خواهد این مساله را بپذیرد.
ما می توانستیم منتظر بمانیم وقتی بریتانیوی ها آنرا انجام دادند، اما ازآنجایی که اداره صحت عامه ( سویدن) ما را به موقع آماده نکرد ، ما ازعدم پیش بینی قبلی قید شدیم و بنابراین درعمل بدون انتخاب ماندیم . به نظر می رسد که اداره صحت عامه ( سویدن) برنامه ریزی برای اپدیمی بزرگی نداشت وبه سفارش آزمایش (تست ها ) توجه نکرد.
این کار در ناروی انجام شد ، در آنجا حدود ۱۰۰۰۰۰ نفرآزمایش و تست گردیده اند. اداره صحت عامه مسوولیت همچو برنامه ریزی را دارد. ما همچنین تجهیزات ذخیره ای اضطراری برای تجهیزات حفاظتی نداشتیم که مسوولیت آنرا حکومت دارد.درک این مساله دشوار است .این ویروس ( کورونا) با سویدنی ها در مقایسه باجمعیت سایر کشورها رفتار متفاوت نمی کند.
حزب مودرات ها ( Moderaterna) بر لزوم انجام آزمایش (تست) تاکید کرده اند ، اما اقدامات مهم بیشتری لازم است. استیفان لوفون صدراعظم سویدن رساندن پیام آرامی و امنییت را اولویت میدهد و آمار اعتماد به او در نظر سنجی در حال افزایش است. این امر برای امیدواری جمعیت به امنیت و مصوونیت کاذب است.
ما با چالش های بزرگی روبرو هستیم و باید فداکاری های واقعی را بپذیریم. سیگنال های صحیح باید منتقل شوند.
کافی نیست که افراد مظنون آلوده بدون اقدام به کشور وارد شوند. از نظر اپیدمیولوژیک ممکن است مهم نباشد ، اما سیگنال اشتباهی را ارسال می کند. نباید سرویس های پر از مردم درشهر استکهلم در رفت و آمد باشند گرچه ( SL) تعداد رفت و آمد این سرویس ها ی لینی را کاهش داده است ، بدون آنکه صدراعظم یا حداقل شاروال ( شهر استاکهولم ) فغان و نعره شان بلند شده باشد .
چرا همه دوا فروشان و فروشنده های سوپرمارکت مانند سایرکشورها از محافظت برخوردار نیستند؟ چرا کارکنان و کارمندان مراقبت از خانه های سالمندان با ماسک محافظت دهان مجهز نیستند؟
ما باید هرچه سریعتر آزمایشات ( تست ) را از بخش پرستاری خارج کنیم. بدیهی است که کارمندان و کارکنان خدمات صحی باید مورد آزمایش( تست) قرارگیرند.
« ما درچند روزآینده به منحنی خواهیم پرداخت» ـ نگرش اداره عمومی صحت عامه ( FHM) که در حال کاشتن است ، روش و میتود مناسبی برای متوقف کردن این اپیدیمی نیست. اگر سویدن واقعاً تعداد بسیار زیادی از تلفات انسانی را بپذیرد و در تلاش است تا سیستم معافیت بدن این اپیدیمی را متوقف کند ، این حداقل باید به عنوان یک الترناتیف برای ما مطرح شود تا روی آن بحث علنی صورت گیرد .هر چیز دیگری غیراخلاقی میباشد.
درست نیست که عملا مستخدمین یک اداره همانطور که الیزابت اوسبرنک (Elisabeth Åsbrink ) می نویسد: « برای کل ملت تصمیمات قاطعی بگیرند ، بدون آنکه منتخب مردم باشند » . تا زمانی که حکومت نتواند رهبری مداخلات کنترول را به دست بگیرد ، اپوزیسیون باید با جدیت برخورد نماید. کشور در یک بحران باید متحد شود ، اما تاخیر و کندی دیگر جواز ندارد.
ناروی تصمیم گرفته است که مبارزه با ویروس را انجام دهد. سویدن* روز پنجشنبه (مورخ ۲ اپریل ) ۲۸۲ کشته و ناروی ۴۸ کشته داشته است. با ادامه این وضع شگاف میان تعداد مرگ و میر بین کشورها گسترش می یابد.
در حال حاضر گرایش روشن وجود دارد و ما نمی توانیم صبر کنیم تا آن چنان روشن شود که دیگر نتوانیم آن را انکار کنیم. این هفته ، تعداد بخش های مراقبت های ویژه (رکویری ) در استاکهولم دیگر کافی نخواهد بود. در یک بحران جدی ، تصمیم گیرنده گان باید آماده تصمیم گیری سریع ، بدون بررسی و با در نظر گرفتن قوانین تهیه عمومی باشند.
در ابتدا ، ما باید کشور را برای چند هفته تعطیل کنیم تا سرایت مرض را کاهش دهیم و سپس مسیر و خط ناروی را دنبال کنیم. استیفان لوفون ، گوشی تیلفون را بلند کنید و با ارنا سولبرگ ( Erna Solberg ـ صدراعظم ناروی ) زنگ بزنید! و دستورالعمل های لازم را به اداره صحت عامه ( سویدن) و سایر مقامات بدهید تا در حد ممکن تلفات را کاهش دهند تا حداکثر تعداد افراد بتوانند زنده بمانند تا زمانی که ما تابلیت و یا واکسین جدید دریافت میکنیم.
ممکن است فقط چند ماه را در بربگیرد تا ما ادویه برای این ویروس را بدست آوریم . همچنین اقتصاددانان برجسته سرمایه گذاری در آزمایش ( تست ) را توصیه می کنند.
این درمورد توقف بیدرنگ سرایت عفونت است تا زمان لازم برای تجدید نظر و تغییر جهت داشته باشیم . به یاد داشته باشیم که هیچ تضمینی وجود ندارد که تجربه نمودن و آزمایش نمودن (experimentet ) معافیت و ایمنی گروپی کار کند. برای نجات تعداد زیادی از جان انسان دیر نیست.
استیفان لوفون در آینده پیشیمان خواهد شد اگر او حتا یک سعی نکرده باشد .
* براساس گزارش امروزی دانشگاه پزشکی جانزهاپکین درسویدن ۶۴۴۳ تن به بیماری کرونا گرفتار، و به ۳۷۳ بیمار دراثراین مرض جان باخته اند ـ بامداد
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۴۰۵
Copyright ©bamdaad 2020
راه های شکست دادن ویروس کرونا
پروفیسور داکتر نثار احمد صدیقی
دراین نوشته در مورد دو موضوع مهم بحث میشود:
۱ـ استرس چه تاثیری بر سیستم محافظتی بدن دارد و چگونه خطر ابتلا به کرونا را بیشتر می کند؟ وقتی رویداد یا واقعه ای در زنده گی رخ میدهد که توانایی کنارآمدن با آن را در خود نبینیم در آنصورت دچار استرس می شویم.
درچنین شرایطی است که بدن میزان قابل توجهی هورمون استرس یا کورتیزول را ترشح می کند. ترشح مقطعی کورتیزول از کارکردهای معمول بدن انسان است و مزایایی چون کاهش التهاب را دارد. اما به مرور زمان و دربلند مدت، امکان وابسته شدن بدن به میزان قابل توجهی از این هورمون درخون وجود دارد. این اتفاق درنهایت تاثیر معکوس دارد و نه تنها به محدود کردن التهاب کمکی نمی کند بلکه به آن دامن می زند . جواب برخی از متخصصان به این سوال که استرس چه تاثیری بر سیستم ایمنی بدن دارد کمی نگران کننده است، آنها استرس را عامل ۹۰ درصد بیماری ها و اختلال ها اعم ازسرطان و نارسایی قلبی می دانند. فعال شدن برخی واکنشهای کیمیاوی بواسطه استرس و افزایش سطح کورتیزول، به باور آنها بدن را به شیوه های گوناگون تحت تاثیر قرارمی دهد. در ادامه به برخی از این تاثیرات اشاره می کنیم.
- کاهش تعداد سلول های سفید و سلولهای کشنده طبیعی . سلول های بخصوصی که تومورهای سرطانی را (.(natural killer cells/ NKاز بین می برند.
ـ رشد و گسترش بیشتر تومورها دربدن.
ـ بالارفتن میزان عفونت های بدن و آسیب های بافتی.
تاثیراسترس برسیستم ایمنی بدن کاهش سطح لنفوسیت ها است:
نوعی از سلول های سفید خون که از بدن در برابر عفونت ها محافظت می کنند. هرچه سطح لنفوسیتها در بدن کاهش پیدا کند، بدن مان در برابر ویروسهایی نظیر سرماخورده گی ، تبخال و کرونا آسیب پذیرتر می شود. استرس شدید همچنین می تواند به اختلالهایی نظیر افسرده گی و اضطراب منجر شود. اختلال هایی که خود به تنهایی نقش بسزایی در بروز التهاب دارند. وقتی بدن در بلند مدت و بطور مداوم درگیر التهاب ها می شود، سیستم ایمنی بدن بالاتراز ظرفیت اش فعالیت می کند، بمرورزمان ضعیف و ضعیف ترمی شود و درنهایت دیگر آنطور که باید و شاید قادر برای محافظت از ما در برابر بیماری ها نخواهد بود.
تاثیر دیگر استرس برسیستم ایمنی بدن مثل مواردی که بالا به آنها اشاره شد، مستقیم نیست. زمانی که دچار استرس می شویم، احتمال روی آوردن به رفتارهای ناسالم بیشترمی شود:
کارهایی نظیر استعمال دخانیات/ مواد مخدر، مصرف نوشیدنی های الکولی، تغذیه نامناسب بخاطر کمبود وقت، کاهش فعالیت های ورزشی به همین علت و کمبود خواب. این رفتارها سلامت عمومی بدن را تهدید می کنند و با ضعیف کردن سیستم ایمنی بدن، ابتلا به طیف وسیعی از بیماریها و اختلال ها را محتمل می کنند. در ادامه سایر بیماری های رایجی را معرفی می کنم که استرس مداوم و بلند مدت در بروزشان نقش بسزایی دارد. پیش تر هم اشاره شد که استرس شدید به التهاب مزمن منجر می شود و درچنین شرایطی است که بسیاری از بیماری های مرتبط با سیستم ایمنی بدن مجال پیشروی پیدا می کنند، بیماری هایی زیرازدیگر پیآمدهای استرس مداوم در بلند مدت هستند:
آرتروز، فیبرومیالژی، لوپوس، پسوریازیس، التهاب روده، بیماری های قلبی، دیابت نوع ۲ ، انواع سرطان، زوال عقل.
برای ازبین بردن استرس افرازات کورتیزول را باید کاهش داد
: برای کاهش کورتیزول به میزان ۲۰ درصد، سپورت یوگا و مدیتیشن اجرا کردن برای کاهش کورتیزول به میزان ۶۶ درصد، موسیقی گوش دادن برای کاهش کورتیزول به میزان ۵۰ درصد، خوب خوابیدن برای کاهش کورتیزول به میزان۴۷ درصد، چند جرعه چای سیاه بنوشید برای کاهش کورتیزول به میزان ۳۹ درصد، با دوست خوبتان معاشرت کنید برای کاهش کورتیزول به میزان ۳۱ درصد، از ماساژ استفاده کنید برای کاهش کورتیزول به میزان ۲۵ درصد، به معنویات بپردازید برای کاهش کورتیزول به میزان ۱۲ تا۱۶ درصدی، ساجق یاآدامس بجوید
۲ ـ حجرات سفید خون یا لوکوسیت ها، با سیستم ایمنی بدن ارتباط دارند به طورکلی خون از حجرات سرخ، حجرات سفید، پلاکتها و پلاسما تشکیل شده است. حجرات سفید خون درانسان فقط حدود ۱ درصد ازکل سلولهای خون را تشکیل می دهد، اما تاثیر آنها بسیار زیاد است. این سلول ها از بدن در برابر بیماری و عفونت های ناشی از حمله پاتوژن ها محافظت می کنند. این حجرات بدن را در برابر عوامل بیماری زا و بیگانه و سلول های سرطانی حفظ می کنند، همچنین سلول های مرده و آسیب دیده بدن توسط این سلول ها از آن حذف می شوند. کاهش تعداد سلول های سفید خون نشان دهنده پایین آمدن قدرت دفاعی بدن است و اگر در این زمان هر گونه میکروب بیماری زا وارد بدن فرد شود، توانایی مقابله با آنها کاهش می یابد و ممکن است فرد به بیماری های مختلف مبتلا شود سلول های سفید، وظیفه دفاع از بدن درمقابل عوامل خارجی را به عهده دارند. سلول های سفید خون یا لوکوسیت ها، با سیستم ایمنی بدن ارتباط دارند و وظیفه اصلی آنها دفاع از بدن در برابر انواع میکروب ها، ویروس ها و سایرعوامل خارجی و مزاحم می باشد. اکثر سلول های سفید درمغز استخوان ساخته می شوند و معمولا محل اقامت آنها، خون و بافت لنفاوی می باشد. پنج نوع سلول های سفید وجود دارند: نوتروفیل ها، لنفوسیت ها، مونوسیت ها، ایوزینوفیل ها و بازوفیل ها. معمولا دربدن افراد سالم روزانه حدود صد میلیارد سلولهای سفید خون تولید می شود، اما آنچه در نتیجه آزمایش خون نوشته می شود، تعداد سلول های سفید درهرمیکرولیتر خون می باشد که این تعداد برای افراد سالم بین چهارهزار تا یازده هزارسلول سفید درهرمیکرولیتر خون می باشد. اگر فرد با کاهش تعداد سلول های سفید مواجه شود، به لکوپینی مبتلا می باشد. اگر بدن انسان را مانند یک قلعه در نظر یگیریم این قلعه به محافظین ضرورت دارد، تمام سربازان این قلعه سلول های سفید خون اند. این سربازان به پنج دسته تقسیم میشوند:
نوتروفیل ها، لنفوسیت ها، مونوسیت ها، ایوزینوفیل ها و بازوفیل ها. هرکدام از این دسته سربازان در جنگیدن با دشمن خاصی مهارت دارند: ایوزینوفیل ها دشمن انگل یا سمارق های مرضی اند، بازوفیل ها در برابر الرژی ها عمل میکنند. سربازان در تمام قسمت های بدن آماده نبرد اند، وقتی که هجوم دشمن احساس می شود سربازان آماده نبرد می گردند، اولین گروهی که بر دشمن حمله می کنند ماکروفاژها اند که با یک حرکت جانانه مکروب ویا ویروس را از پا درمی آورند، اما اگر زور ویروس بیشتر باشد گروه دوم سربازها یعنی نوتروفیل ها در صحنه جنگ حاضر می شوند و به کمک نیروهای قبلی ویروس ها را از پا درمی آورند، اما اگر ویروسها قوی تر ازاین ها باشند مونوسیت ها و لنفوسیت ها بکمک سربازان میروند و خود را شبیه ماکروفاژها می سازند و در مبارزه شرکت میکنند. ممکن ویروس ها قویتر باشند و دراین جنگ شکست نخورند، دراین صورت بدن شروع به تولید زیادتر سربازان میکند و در نتیجه تمام سربازان در نبرد سهیم میگردند تا دشمن را نابود سازند. برای داشتن سربازان قدرتمند، تنومند و شکست ناپذبر باید انها را تقویت کرد، برایشان غذای کافی و مقوی داد و بهترین سلاح ها را در اختیار شان قرار داد. این سربازان به استراحت، غذا و سلاح های مختلف نیاز دارند. ماکروفاژها به ویتامین دی ، زینک و ویتامین آ مسلح میشوند. نوتروفیل ها با ویتامین آ و ویتامین سی و مصرف نکردن شکر مسلح می شوند در برابر عفونت ها قدرتمند میگردند. اگر مواد شکری در اختیار شان قرارگیرد مصروف عیاشی شده از جنگیدن شانه خالی میکنند.
مونوسیت ها و لیمفوسیت ها با ویتامین دی تجهیز می گردند. بازوفیل ها با ویتامین آ ، ب6 و ای مسلح میشوند. در آخر این بحث نتیجه میگیریم که:
۱ ـ راه شکست دادن ویروس کرونا قوی نگهداشتن بدن است.
۲ ـ بر استرس غلبه کنیم، استرس مقاومت بدن را در بابر عفونت ها و ویروس کرونا پایین می آورد.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۴۰۸
Copyright ©bamdaad 2020
با تدابیر لازم و برخورد مسوولانه می توان جان میلیون ها هموطن ما را نجات داد!
صمد کارمند
در روز های اخیر پروسه مبارزه و ایستادگی دولت و مردم افغانستان را علیه ویروس مرگ آفرین کرونا دنبال می نمایم ،ترس دارم که افغانستان بد تر از ایران،ایتالیا و اسپانیه نشود،تدابیر موجود طوریکه لازم است کافی نیست در قدم نخست به کنترول وضعیت صحی تازه واردان در سرحد ایران توجه نکردند و بعد ها هم هرات را جدی نگرفتند، به یاد دارم که وزیر صحت عامه به قرنطین رفتن هرات تاکید داشت اما وحید عمر مشاور ارگ که اصلاْ اندوخته های در مورد صحت و طبابت ندارد بر عکس نظر وزیر حرکت کرد که نتیجه تاسف بار انرا امروز در هرات می بینیم،درد آور آن است که در نتیجه نبود امکانات مجهز حفاظتی تعداد زیاد پرسونل بیمارستان مرکزی هرات را ویروس کرونا گرفته و آن نهاد صحی به مشکل کارکنان مسلکی مواجه می باشد.
از طرف دگر اطلاع رسانی به مردم بخصوص باشنده گان کابل نهایت ضعیف است تا هنوز مردم این ویروس کشنده را جدی نگرفته اند و خود را به دربار خدا و اعتقادات دینی و مذهبی شان سپرده اند در حالیکه حفظ جان و صحت مسوولیت فردی هر فرد است تا اجتماع دور از گزند امراض باشد.
در کنار چالش های بالا مراکز تثبیت ویروس کرونا ولایتی نبوده صرفاْ دو مرکز در کابل و یکی در ننگرهار فعالیت دارد در حالیکه هرات بیشترین مبتلایان ویروس کرونا را دارد اما فاقد لابراتوار های مجهز می باشد.
وزیر صحت عامه از نبود پول کافی برای این مشکل ملی داد می زند اما تا اکنون جواب مثبت بدست نه آورده که نهایت تشویش آور است
با صراحت معلوم می گردد که هیچ گونه اجماع و عمل ملی در جهت مبارزه با مرگی که در مقابل دروازه های هر شهروند کشور ما سنگر گرفته وجود ندارد بر عکس سیاست گران کابل بجای توجه به صحت مردم و قرار گرفتن در کنار مردم در فکر بازی های قدرت محورگرایانه خویش اند و هر روز را که سرنوشت ساز است به تقابل همدیگر سپری می کنند.
توجه فرمایید،دولت مردم را به قرنطین دعوت و مجبور به عملی شدن آن می سازد اما آیا فکر نموده اند که چه تعداد از شهروندان افغانستان زیر خط فقر قرار دارند و در حالت مزدورکاری امروز را فردا می سازند،آنان اگر یک روز کار نکنند چه را باید بخورند و با کدام امکانات زنده گی کنند،وعده دولت و حمایت گران خارجی بمنظور زنده ماندن مردم چه است و با کدام پشتوانه مردم در قرنطین بمانند و جلو وسعت ویروس کرونا را گیرند.بهتر است در کنار جلب کمک های جهانی حمایت مالی مردمی جلب و زمینه های لازم ایجاد گردد تا آنانی که امکانات مالی دارند دیگران را کمک و یاری رسانند.
فکر کنم زمان آن رسیده تا همه مردم ودر پیشاپیش سیاست گران،سلیقه های فردی و گروهی خویش را کنار بگذارند،گذار کنند به اجماع همه در مبارزه علیه انچه جهان گیر شده و پیام مرگ را با خود دارد، ضرور است تا دولت که بر حق نمیتوان واژه دولت را برایش خطاب کرد از خواب غفلت بیدار شود،کاری انجام دهند تا سطح مرگ پایین آمده و مردم این مصیبت را که هیچ گونه سرحد را نمی شناسد به خوبی سپری نمایند.
به طالبان میخواهم خطاب کنم که:
بیایید جنگ و ادامه ترور را کنار بگذارید هم صدا شوید با نهاد های صحی و حد اقل نشان دهید که روزی دل تان به حال انسان درمند این وطن سوخته و هم پا شوید در مبارزه با ویروس کرونا که سرحد مسلمان و کفار را نمی شناسد اگر این ویروس افغانستان شمول شد بیشترین قربانی در محلاتی خواهد بود که شما حاکمیت دارید زیرا در آن جا ها امکانات صحی در حد پایین بوده و حتا هیچ وجود ندارد.
در آخر این نبشته خویش میخواهم به آدرس همه مراجعه و بگویم که به هر انچه باور و ایمان دارید قسم تان می دهم که این ویروس را جدی بگیرید با تمام توان و شیمه خود،خانواده و هموطنان تانرا نجات دهید در غیر آن هر یک ما در مرگ عزیز خویش ماتم دار خواهیم بود آنگاه پشیمانی سودی ندارد.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۵/ ۲۰ـ ۰۴۰۳
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020