درحاشیه رخدادهای روان در منطقه :
جنگ خانمان سوز، مبارزه با امپریالیزم، و منافع ملی
پس از هفتهها مذاکره غیر مستقیم جمهوری اسلامی با دولت ترامپ، که به گفته وال استریت ژورنال با هدف « محدود کردن برنامه هسته یی جمهوری اسلامی صورت می گرفت و به نظر بسیاری راهی مناسب برای حفظ صلح منطقه یی تلقی می شد »، در نهایت این مذاکرات « به پوششی مناسب برای حمله غافلگیرانه اسراییل تبدیل شد ».
با حمله های جنایتکارانه و تروریستی دولت نتانیاهو به ایران در سحرگاه جمعه ۲۳ سرطان، شامل بمباران تأسیسات هسته یی ایران و ترور شماری از فرماندهان سپاه و دانشمندان هسته یی ایران، دور جدیدی از تنش و درگیری های مخرب نظامی در منطقه آغاز شد. مسوول مستقیم درگیری و افزایش تنش را باید سیاست های تجاوزکارانه و توسعه طلبانه امپریالیزم امریکا و متحدان منطقه ییاش، بهخصوص دولت نژاد پرست اسراییل، از یک سو، و ارتجاع منطقه و رژیم ضد مردمی ولایت فقیه از سوی دیگر دانست.
سیاستهای توسعه طلبانه امپریالیزم جهانی به رهبری امپریالیزم امریکا در منطقه در دهههای گذشته به دولت جنایت کار اسراییل امکان و اجازه داده است که بخش های بزرگی از خاک کشورهای عربی را به اشغال دایمی درآورد، دهها هزار زن و مرد و کودک فلسطینی را کشتار و میلیون ها تن فلسطینی را آواره و بی خانمان کند. رژیم اسراییل با حمایت مستقیم و تبهکارانه دولتهای متفاوت امریکا ( از دموکرات تا جمهوریخواه ) و کشورهای اروپایی، با دست باز عمل می کند و در مقابل هیچ نهاد بینالمللی پاسخگو نیست. عملکرد دولت اسراییل در عرصه بینالمللی در واقع عملکرد باند جنایت کاریست که کارش باج گیری بینالمللی، ترور، و ارتکاب جنایت زیر پوشش مبارزه با « یهودیستیزی » است.
کشتار هولناک بیش از ۵۵ هزار فلسطینی از جمله ۱۸ هزار کودک و ایجاد قحطی و گرسنگی دادن ضد انسانی به میلیونها شهروند غزه در دو سال گذشته، در سایه سکوت تایید آمیز امریکا و اتحادیه اروپا، آن هم در حالی که دادگاه کیفری بینالمللی لاهه حکم جلب نتانیاهو و شماری از اعضای دولت او را به جرم جنایت کار جنگی صادر کرده است، نشان دهنده بیاعتبار و بی اثر شدن قوانین بینالمللی و ناتوانی نهادهایی همچون سازمان ملل متحد و دادگاه لاهه در مقابل قلدرمنشی قدرت های امپریالیستی و متحدان تجاوزکار آنها و بی اعتنایی آنها به این قوانین است.
توجه به این نکته مهم است که هیچ کدام از سران قدرتهای بزرگ سرمایه داری، از بریتانیا و فرانسه و المان و بخش بزرگی از اتحادیه اروپا گرفته تا دولت فاشیست مآب ترامپ، نه تنها دولت اسراییل را برای تهاجم به خاک ایران و زیر پا گذاشتن آشکار و خشن قوانین بینالمللی محکوم نکرده اند، بلکه در بهترین حالت فقط « خواستار خویشتنداری» شده اند و از افزایش تنش در منطقه « ابزار نگرانی» کردهاند. اینها دولت هاییاند که رژیم اسراییل را به روزآمد ترین و کُشنده ترین تجهیزات جنگی مسلح کردهاند. همچنین، بر اساس گزارش شماری از خبرگزاری های جهان، دولتهای امریکا و بریتانیا و فرانسه در همکاری برای خنثی کردن موشک های پرتابشده از جمهوری اسلامی به سمت اسراییل در عمل در کنار ارتش اسراییل قرارگرفتند و از این کشور دفاع کردند. بدین ترتیب، اکنون شاهد عملکرد جبهه ای از دولتهای امپریالیستی و زرادخانه گسترده آنها در دفاع از دولت جنایتک ار بنیامین نتانیاهو هستیم.
در تغییر و تحولهای سالهای اخیر در منطقه، و وقایع روزهای اخیر با آغاز حمله گسترده دولت اسراییل به ایران، تا آنجا که به ملت و منافع ملی ایران مربوط می شود، باید گفت که میهن ما در وضعی بسیار دشوار و خطرناک قرار گرفته است. در حال حاضر، متاسفانه ابزار تعیین مسیر آینده کشور در دست شهروندان نیست، بلکه اسیر سیاست های ویرانگر جمهوری اسلامی برای حفظ پایه های حکومت فاسد کنونی از یک سو، و از سوی دیگر گروگان سیاستهای توسعه طلبانه امپریالیزم و همدست جنایت کارش دولت نتانیاهو در منطقه است. ما قبلاً هم گفته ایم که به رغم پوسیدگی رژیم دیکتاتوری حاکم، بهعلت نبود بدیلی مترقی و اثرگذار در برابر این رژیم، جمهوری اسلامی با اتکا بر قدرت سرکوب و در روزهای اخیر با تمرکز بر خطر خارجی و برای « دفاع مقدس از وطن» قادر است جنبش آزادی خواهی را خفه کند و به حیاتش ادامه دهد.
سیاستهای ماجراجویانه حکومت اسلامی ایران مبتنی بر نظریه « صدور انقلاب اسلامی » به کشورهای منطقه زیان های عظیمی به بار آورده است. خامنه ای مدعی بود که « کسی که از اینجا می رود در عراق یا در سوریه بهعنوان دفاع از حریم اهل بیت در مقابل این تکفیری ها می ایستد، در واقع دارد از شهرهای خودش دفاع میکند…» و « اگر اینها مبارزه نمی کردند، این دشمن می آمد داخل کشور، ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه استانها با اینها می جنگیدیم و جلوی اینها را میگرفتیم » (نقل از سایت علی خامنهای و سخنرانی هایش در تاریخ های ۵ سرطان ۱۳۹۵ و ۵ حوت ۱۳۹۴). در این ماجراجویی دهها میلیارد دالر درآمد ملی کشور خرج فعالیت گروه های نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه شد که سرانجام جنگ و کشتار و ویرانی را به خاک ایران کشاند و منافع و حاکمیت ملی ایران را به خطر انداخت. این حکومتی است که نماینده سرمایه داری کلان، فاسد، و برخوردار از رانت حکومتی است و سیاستهای ضد ملی و ضد مردمی اش فاجعهای از فقر و محرومیت برای ده ها میلیون شهروند پدید آورده است. شعارهای توخالی و عوام فریبانه مبارزه با امپریالیزم در چنین حکومتی فقط برای عوام فریبی منطقه یی و گذاشتن ابزار تبلیغاتی در دست نیروهای نیابتی اش در داخل و خارج از کشور است.
در حالی که بخش کلانی از بودجه امنیتی رژیم و دستگاه های سرکوبگر آن خرج پیگرد و شکار نیروهای مترقی و آزادی خواه کشور و شکنجه و اعدام صد ها مبارز آزادی خواه می شود، دستگاه های امنیتی اسراییل و امریکا تا مغز استخوان رژیم نفوذ کردهاند. در این چند روز گذشته دیدیم که این نفوذیها چطور توانستند آزادانه در درون خاک ایران عمل کنند و فرماندهان نظامی ارشد رژیم را به دقت شناسایی و ترور کنند.
ادامه یافتن بمباران مناطق متعدد ایران، از جمله زیرساخت های اقتصادی( از مراکز نفتی گرفته تا کارخانه های ماشین سازی، که به کشته شدن شماری از کارگران نیز منجر شده است ) و اعلام اسراییل در مورد اینکه بمبارانها ممکن است هفتهها ادامه یابد، بی شک نه تنها به شمار کشته شدگان و مجروحان جنگ خواهد افزود، بلکه موجب ویرانی گسترده امکانات اقتصادی ایران نیز خواهد شد.
در چنین شرایط سرنوشت سازی، در حالی که رخدادهای روزهای اخیر می تواند مُهر و نشانش را تا ده ها سال بر تحولات ایران بزند، وظیفه همه نیروهای مترقی و آزادی خواه کشور مقابله با گسترش جنگ و سیاستهای خطرناکی است که می تواند وضعی شبیه به عراق در ایران به وجود آورد و این بهانه را به امپریالیزم امریکا و متحدانش بدهد که برای « تغییر رژیم » در ایران اقدام مستقیم کنند. نیروهای مزدور و وابستهای همچون سلطنت طلبان و مجاهدین با ادعای اینکه « مردم ایران حامی این حملات » هستند خواهان یورش گسترده تر نظامی به ایراناند که بی شک نتیجه اش نابودی کشور و روی کار آوردن حکومتی مزدور بر ویرانه های آن خواهد بود.
حزب توده ایران بارها اعلام کرده است که بر این اعتقاد راسخ است که آینده ایران فقط باید به دست مردم ایران تعیین گردد. گذار از رژیم ارتجاعی ولایت فقیه به دولتی مردمی که بتواند آزادی و استقلال کشور را تامین کند و زمینه را برای استقرار عدالت اجتماعی فراهم آورد فقط از مجرای مبارزات کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان و نیروهای ملی و آزادی خواه ایران ممکن می شود. امروزه مبارزه برای صلح و برای جلوگیری از انهدام کشور بخشی جدا نشدنی از مبارزه با استبداد و حکومت ارتجاعی حاکم و مبارزه با سیاست های سلطه طلبانه و مخرب امپریالیزم جهانی به سرکردگی امپریالیزم امریکا و متحدان منطقه ییاش است.
در صلح است که می توان پیکار ضددیکتاتوری را پیش برد. همکاری و تلاش مشترک همه نیروهای صلح دوست و مترقی در ایران و منطقه برای پایان دادن به دور کنونی برخوردهای نظامی و تشدید فشار بر نهادهای بینالمللی و بسیج افکار عمومی برای لگام زدن به رژیم اسراییل و برقراری آتش بس می تواند گام نخست برای حرکت به سمت جلوگیری از فاجعهای بزرگ تر باشد که بی تردید پیامدهای جبراننشدنی در سالهای طولانی آینده در ایران خواهد داشت./نامه مردم
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ۲۶۰۶
Copyright ©bamdaad 2025