روزهای ناموزون جهان عرب

 

رفیق خوری ، تحلیلگر جهان عرب

جهان عرب پس از اینکه در چند دهه گذشته شاهد اقتدارگرایی، رکود سیاسی و ترویج تبلیغات بود، در سال‌های اخیر در مسیر تحولات سیاسی گسترده ‌ایی قرار گرفت و به دنبال انچه به نام « بهارعربی » یاد می ‌شود، باردیگر نیروهای خارجی به منطقه بازگشتند و زمینه استقرار پایگاه‌ های نظامی قدرت ‌های جهانی در نقاط مختلف جهان عرب فراهم شد.

طبق معمول دیدگاه‌ ها در مورد « بهارعربی » متفاوت است، برخی این تحول را چیزی جز فاجعه نمی‌ بینند و برخی دیگر، پیآمدهای آنرا در دو بعد مثبت و منفی بررسی می ‌کنند؛ درحالی‌که گروه سوم، وضعیت دشوار و پیچیده کنونی جهان عرب را در چشم ‌انداز وسیعی مورد مطالعه قرار می ‌دهند که دریک محیط باز بین‌ المللی قرارگرفته و کشمکش ‌های قرن بیست ‌و‌یکم آن، یادآور سیاست قرن نوزدهم است.هرچند قیام‌ های مردمی که در بحبوحه بهارعربی آغاز شد، خیابان ‌های بسیاری از شهرهای عربی را پرکرد، اما این قیام‌ ها نتوانست خلا موجود در صحنه سیاسی جهان عرب را پرکند و خلاف توقع و آرزوها، بهار عربی، باعث هموارشدن مسیر مداخلات منطقه ‌ای و بین ‌المللی به شماری از کشورهای عربی شد و بر میزان چالش‌ها افزود. با آنکه قیام‌ های مردمی در تونس، مصر و سودان به پیروزی رسید اما نتوانست خواسته ‌ها و مطالبات مورد نظر را برآورده کند. نظام‌ های پیشین سقوط کرد ولی نظام‌ های جدید قادر به تامین عدالت اجتماعی، رشد اقتصادی، برچیدن بساط فقر، بیکاری و فساد نشد. البته هدف از راه ‌اندازی انقلاب ‌ها تنها برای تغییر نظام‌ ها نیست بلکه تلاش برای دگردیسی مثبت جوامع بشری است، درغیر این‌ صورت انقلاب تبدیل به کودتایی می ‌شود که ملت و ارتش نقش مشترکی در آن دارند. در لیبیا، سوریه و یمن قیام‌ های مردمی با شکست روبه‌ رو شد و آتش جنگ ‌های داخلی متعددی را برافروخت که حمایت مستقیم منطقه ‌ای و بین‌المللی و دخالت نظامی و مالی نیابتی را با خود دارد. افزون برآن، درگیری‌ های داخلی، فرصتی را برای جریان‌ های تکفیری تروریستی که دموکراسی را « کفر» می ‌دانند، فراهم کرد و آنها با سردادن شعارهای مذهبی درصدد تاسیس دولت‌ های فاشیستی شدند. در این میان، سوریه که وارد دهمین سال جنگ و درگیری می‌ شود، از نظر جغرافیایی میان بشار اسد، ایران، ترکیه و کُردهای مورد حمایت امریکا تقسیم شده و از نظر نظامی و سیاسی تحت تاثیر نفوذ روسیه و محاسبات مسکو در تعامل با واشنگتن، تهران، انقره، کُردها و دولت دمشق قرار گرفته است. این در حالی است که داعش تا‌ به‌ حال در « بادیه » فعالیت داشته و جنگجویان جبهه النصره وابسته به القاعده هنوز هم در استان ادلب و برخی دیگر از مناطق سوریه حضور دارند. لیبیا در ورطه جنگ داخلی فرو‌رفت و در معرض مداخلات منطقه‌ ای و بین ‌المللی قرار گرفت و ترکیه با استفاده از این فرصت، به لیبیا لشکرکشی کرد و وارد عرصه تنش‌ های نفت و گاز شرق دریای مدیترانه شد. اما یمن در عمق جنگ داخلی بی ‌پایانی فروافتاد و قلمرو آن میان شبه ‌نظامیان حوثی و دولت یمن تقسیم شد. حتا در نقاط دور از جنگ ‌های داخلی، جهان عرب با شرایط دشواری روبه ‌روست. مصر درگیر نگرانی‌های داخلی و مبارزه با اخوان ‌المسلمین است. عراق نیز واگذار شد و مصطفی‌الکاظمی، نخست ‌وزیر آن کشور در تلاش برای بازگرداندن عراق به آغوش جهان عرب و به ‌دست آوردن جایگاه فراخورعراق در سطح منطقه است و هشدار می‌ دهد اگر اصلاحات لازم ایجاد نشود، دولت عراق به دلیل « فساد و سواستفاده از پول و قدرت » سقوط خواهد کرد. در این میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در مسیرعادی‌ سازی روابط با اسراییل گام بر می ‌دارند. اما الجزایر، پس از استقلال، نقش خود را از دست داد و ارتش آن کشور مانع انقلاب مسالمت آمیز مردمی برای تغییر رژیم شد و البته هیچ‌ یک از تحولات یادشده را نمی ‌توان بی‌ارتباط به قدرت‌های منطقه‌ ای و بین ‌المللی که چشم طمع به این پهنه دوخته ‌اند، دانست.

در دهه ۸۰ قرن گذشته، لبنانی‌ ها پیشنهاد تاسیس دو پایگاه نظامی را به امریکا دادند اما كاسپار واینبرگر، وزیر دفاع وقت امریکا به جانب لبنانی گفت: « ما نیازی به ایجاد پایگاه نظامی نداریم». درحالی‌ که امریکا پس از بهارعربی و حتا پیش از آغاز آن، درصدد ایجاد پایگاه‌های نظامی در شماری از کشورهای عربی، ترکیه، جیبوتی و جزیره کرت در یونان برآمد. فرانسه در شماری از کشورهای عربی و‌ افریقایی پایگاه‌ های نظامی دارد. بریتانیا پایگاه‌ های قدیمی در قبرس و پایگاه‌های جدیدی در کشورهای عربی دارد. روسیه پایگاه‌هایی در سوریه و سودان دارد و سازمان القاعده درصدد گسترش نفوذ در مصر و لیبیا است. چین در جیبوتی پایگاه نظامی دارد. ترکیه پایگاه‌هایی در سوریه، عراق، لیبیا و قطر دارد و در‌حال مذاکره با سودان بر سر ایجاد پایگاهی در یکی از جزایر سودان است. با ‌این‌ حال، طبق گفته مالکوم هوبرکر، مورخ امریکایی، قدرت‌ های مداخله ‌گر خارجی در کشورهای عربی در وضعیتی قرار گرفته‌ اند که نه توان پیروزی دارند و نه قادر به عقب‌ نشینی هستند.

رژیم‌ های حاکم، سیاست سرکوبی جامعه را ادامه می ‌دهند؛ درحالی‌که انقلاب‌ها، جوامع بشری را دچار آشفتگی و تفرقه می ‌کنند. البته برخی از این اقدامات، تحت حمایت قدرت‌ های خارجی و برخی دیگر در نتیجه اشتباهات طرف‌های داخلی انجام می ‌شود، درحالی‌ که نابسامانی‌های دیگر جهان عرب، ناشی از خشک ‌اندیشی، فرقه‌گرایی و رؤیاهای احیای « خلافت » توسط سازمان‌های تروریستی است./ ایندیپندنت

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۱ـ ۰۲۰۱

استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2021