ازبازی بزرگ تا تروریزم

 

محمد ولی

موقعیت جغرافیایی روسیه که پهنه آن ازسرحدات مناطق آسیایی تا اروپا ادامه دارد درتعین سیاست خارجی آن ازگذشته های دور نقش خاص داشته است .
روسها با چنین موقعیت جعرافیایی در سهمگیری امور آسیایی و اروپایی متمایل به سیاست هم ترازی میان دو قاره بوده اند . اگر انگلیس ها حدود سه صد سال قبل ازان موقعیت دور افتاده امپراتوری گسترده ای را تا هند ایجاد کردند و بر بسیاری ممالک آسیایی مسلط گردیدند روسیه هم بحیث یکی از امپراطوری های پرقدرت به این گسترش و توسعه طلبی بی تفاوت نبود واز نفوذ انگلیس درسرحدات جنوبی امپراطوری اش که آسیای میانه را در بر میگرفت درتشویش بود . همزمان با این رقابت روسها از رقابتهای اروپایی نیز گوشه گیری نمیکردند .
وسعت خاک روسیه زمامداران را وا میداشت تا با داشتن قوای نطامی بزرگ از سرحدات اش با آن پهنای وسیع حفاظت کند . نظم روسی دوران تزارها نظم مختلط استبداد آسیایی و برخی شیوه های مدرنیته اروپایی بود.
به میان آمدن امپراطوری هند برتانوی روسیه را بیشترمعطوف به سرحدات آسیایی اش ساخت وتا شمال کناره های آمو دریا شتافت .
انگلستان استراتیژی های را برای جلوگیری از تقرب رقبای اروپایی منجمله روس ها بسوی هند طرح کردند این رقابت روس و انگلیس را درآسیا بازی بزرگ نامیدند ‌.
دراروپا رقابت های انگلستان ، فرانسه ، المان و روسیه قسمتی از حوادث تاریخی دهه اخیر قرن نزده را رقم میزد .
انگلستان در تلاش بدست آوردن همکاری المان دربرابر ایتالیا و فرانسه بود اما روسیه توانست در سال ۱۹۰۱ اتحاد نظامی فرانسه را حاصل نماید . هردو کشور برضد انگلستان متحد شدند که بر طبق آن فرانسه ۱۵۰ هزار عسکرش را در سواحل مانش جابجا کرد تا در صورت جنگ بین روسیه وانگلیس به حمایت از روسیه داخل اقدام شود وروسیه پذیرفته بود که در صورت جنگ میان فرانسه وانگلستان بسرعت به آسیای میانه حمله ور شود تا باعث مزاحمت وتشویش برای قوای انگلیس در هند گردد .
رقابت روس وانگلیس در آسیا به تدریج روبه کاهش نهاد وبه این خلاصه گردید تا افغانستان بین هردو امپراطوری بحیث حایل قرار گرفته مانع از هم مرز شدن ان دو گردد . بعدها ازین پیش تر رفتند ودر سال ۱۹۰۷ معاهده ای میان طرفین امضاء شد که بر قابت هردو در آسیا رسمآ خاتمه بخشید .
این معاهده که باعث تقسیم ساحات نفوذ روسیه وانگلستان در آسیا شد اساس همکاری های سیاسی ونظامی آن دو دراروپا نیز شد که اثرات آن در جنگ اول جهانی درمقابله با جرمنی دیده شد .
معاهده سال ۱۹۰۷ ساحات شامل بازی بزرگ را که عبارت از ایران و افغانستان و تبت بود چنین تقسیم نمود : شمال ایران تحت نفوذ روسیه ، جنوب وجنوب شرق ان منطقه نفوذ انگلستان وقسمت مرکزی ان منطقه بیطرف .افغانستان بدون قیمومیت رسمی بطور قبول شده ازجانب روسیه ، تحت نفوذ انگلستان قبول گردید . در مورد تبت قبول شد تا قوت های انگلیس ازآن خارج شده ان منطقه به چین سپرده شود .( برخی تحلیل گران اوضاع موجود افغانستان در روشنی سوابق تاریخی رقابت های جهانی چنین می اندیشند که تا تقسیم مجدد ساحه میان قدرتهای درگیر فعلی معین نگردد همسان با بازی بزرگ رقابت موجود و حوادث جاری خاتمه نمی پذیرد .) .
روسیه در دوران رقابت با انگلستان به امیر دوست محمد خان وبعدآ امیر شیرعلیخان تمایل به حمایت غرض مقابله با انگلیس را نشان داد اما تا اخیر از ایشان حمایت نکرد امیر دوست محمد خان به انگلیس ها پناه برد وامیر شیرعلیخان به امید موهوم حمایت روسیه به مزار رفت ودر همانجا جان سپرد .
با انقلاب سوسیالیستی اکتوبر سال ۱۹۱۷ گستره امپراطوری روسیه تزاری زیر نظم سوسیالیستی قرار گرفته به رقابت های سیاسی - نظامی صبغه ایدیولوژیک هم داده شد .
رژیم سوسیالیستی از فروریزی اولین حلقه استعمار انگلیس درافغانستان حمایت کرده شاه امان الله را مورد پشتیبانی دیپلوماتیک وخدمات تخنیکی نظامی قرار داد .با شکست اعلیحضرت امان الله خان به اثر توطیه انگلیس وایادی های داخلی آن رژیم سقوی را برسمیت شناخت وخلاف سایرممالک دیپلومات های آن کابل را ترک نکردند .با آمدن نادرخان اتحاد شوروی اولین کشوری بود که رژیم جدید را برسمیت شناخت .
ازتحول هفت ثور سال ۱۳۵۷ تا سرحد پیاده کردن عساکرش به افغانستان حمایت نمود اما برمقتضای منافعش رژیم جهادی را برآن رژیم رجحان داد و درسقوط آن بی نقش نبود. این همه موضعگیری های آن کشور درحفظ مناسبات حسنه با هر رژیم در کابل از تشوشات سرحدات جنوبی آن کشورکه میتواند بیشترآسیب پذیرباشد ناشی بوده است .
مرورمختصربخاطری صورت گرفت تا ذکرگردد که روس ها درحمایت شان ازدولت های افغانستان روی منافع شان حساب میکردند نه امور ایدیولوژیک ، انترناسیونالیزم یا سویتیزم وغیره .
حالا که افغانستان درحال عبور به یک مرحله احتمالآ جدید است روسیه مانند گذشته برامنیت سرحدات جنوبی اش می اندیشد ودر آمدن طالبان درقدرت بی تفاوتی نشان نمی دهند .
سلطه امریکا بر افغانستان وحضور دوامدار آن در افغانستان با داشتن پایگاه های نظامی و پلان تداخل ارام یا تروریستی وایجاد تسنج درجمهوری های آسیای میانه نه برای روسیه و نه برای چین قابل قبول نمی باشد روی این ملحوظ سرزمین ما همانند گذشته ها وچهل سال اخیر میدان رقابت و زورکشی هردو قدرت بزرگ قرارگرفته است این زورکشی ها دربستر تروریزم و ضربه زنی به همدیگر جنگ را دوامدار ساخته ابعاد آنرا وسعت میدهد .
استیو کول در کتاب جنگ اشباح صفحه ۵۴ افشا میکند که :
« یگانه پالیسی امریکا در افغانستان که توسط سی.آی.ای. عملی می شد کشتن نظامیان شوروی بود " هارت " به پاکستان پیشنهاد کرده بود که برای سر نظامیان شوروی قیمت تعین کند . یعنی برای کشتن یک نفر از نیروهای خاص شوروی ده هزار کلدار و یک سرباز عادی پنجهزار کلدار ودو چند قیمت تعین شده برای زنده بدست آوردن آنها پرداخته شود .»
حالا مراجع امریکایی فریاد وغوغای مطبوعاتی و سیاسی برپا کرده اند که روس ها برای کشتن یک امریکایی توسط طالبان صدهزار دالر تعین کرده اند .
وسیله تطبیقی این سیاست تروریستی مجاهد بود وحالا طالب است که هردو دریک خط فکری وعملی حرکت کرده اند.
هردو قدرت بزرگ درحمایت و آوردن طالبان درقدرت منفعت و دورنمای شکل گیری بعدی وضعیت نظامی - سیاسی و استخباراتی را در افغانستان درنطر دارند .
فکرمیشود تمایل روس ها به جانب طالبان استراتیژیک و دور مایی نبوده تا اعمال فشار بر خروج عساکر امریکایی و بر چیده شدن پایگاه های آن ادامه یابد درحالی که حضور فعال طالبان در قدرت نزد امریکایی ها بحیث یک استراتیژی مطرح میباشد آن هم با شرایطی چون حفظ حضور نظامی در افغانستان ، بکار بندی طالبان بحیث نایبان جنگی امریکا که در قبال ان میتواند به سیاست تداخل در آسیای میانه بحیث استراتیژی دوامدار ادامه دهد .
امریکا تجارب کافی ازوجود امارت اسلامی ورژیم های شاهی اسلامی درممالک عربی که درآنجا منافع نفتی وپایگاههای نظامی اش محفوظ است دارد ومیخواهد ازوجود طالبان با سوابق استخباراتی شان با خود درین کشور نیز بهره بگیرند .
امارت اسلامی طالبان با امارت اسلامی ممالک عربی متفاوت میباشد زیرا درینجا ملاهای مساجد ومدارس دینی پاکستان دیده در راس می اید که تجربه حاکمیت انها برای همه معلوم است .اینها مرتبط با القاعده بوده مروجین ومبلغین تفکر اسلامی نوع مدارس پاکستان که وظیفه گسترش و تبلیغ ا آنرا بدیگر ممالک دارند میباشند. کشورهای که درتیررس آسان و نزدیک دعوت و تبلیغ امارت اسلامی طالبان قرار گیرد جمهوری های آسیای میانه بوده می تواند که همین اکنون « تحریک اسلامی ازبکستان » ، « اکرامیه ازبکستان » و« جماعت تبلیغ قزاقستان »  دراین عرصه فعال اند وبی ارتباط با القاعده  و طالبان نمی باشند . امارت اسلامی طالبان میتواند پایگاه عقبی برای آنها باشد .
تقرب درآسیای میانه از طریق گروپ های تروریستی دور از دلچسپی پاکستان و امریکا نمی باشد زیرا میان تروریزم  و بنیاد گرایی ، پاکستان وامریکا پیوندهای باسابقه تاریخی وجود دارد .
روی این ملحوظ روس ها استقرار نظام طالبانی را بعد از خروج امریکا ( اگر صورت گیرد) نباید به حیث یک استراتیژی فال نیک برای شان بگیرند .
به همگان آشکار است که درنظام اسلامی مخالفت با نظام، سیاسی تلقی نشده عاملین آن را باغی ، منافق وکافر تلقی میکنند ومعلوم است که جزای آن جزقتل چیز دیگری نمی باشد .
استقرار نظام طالبانی مجزا ازاصل بالا بوده نمی تواند .پس در صورت استقراردیکتاتوری مذهبی وتحکیم بعدی آن ، بر حکم تبلیغ و دعوت و ارشاد به حیث وظیفه دینی ، جمهوری آسیای میانه مصدوم به خطرات طالبانی شدن‌ بوده امریکا هم درایجاد بی نظمی وبرهم ریزی نظم موجود وتحریک به اغتشاش وبی ثباتی این مناطق بی علاقه نمی باشد انگاه با مبالغ گزاف تخصیص داده شده برای مهار روسیه مشکلات دوامدار فرسایشی برای آن ایجادکرده بر وضعیت سیاسی واقتصادی چین و روسیه اثرات مطلوب امریکا را بجا میگذارد.
همنوایی با تغیر نظام وایجاد حکومت موقت اثراتی به بارخواهد آورد که نه تنها افغانستان درآتش جنگ دوامدار گیر خواهد ماند ، بلکه منطقه وهمسایه گان را نیز آتش خواهد زد آنگاه مساله از ندامت و افسوس بیرون میگردد.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۰ـ ۰۶۰۷

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 202