باید جلو جنایت های جنگی در فلسطین را گرفت !

 

هیو لنینگ رهبر کازار همبسته گی با فلسطین

دولت ایتلافی جدید بنیامین نتانیاهو و بنی گانتز در اسراییل تهدید کرده است که بخش ‌های بزرگی از سرزمین‌های کرانه غربی شامل درّه اردن را از ماه جون به خاک اسراییل ضمیمه خواهد کرد. اکنون زمان آن است که افکار عمومی و نیروهای انسان دوست و دموکراتیک صدای اعتراض خود را بلند کنند و جلوی این الحاق زمین‌ های فلسطینی به خاک اسراییل را بگیرند،‌ نه اینکه بعد از وقوع واقعه، شکوه و ناله کنند.

جامعه مدنی فلسطین نیز خیلی روشن از همه دولت‌های سراسر جهان خواسته است که « اقدام‌ های موثری » برای متوقف کردن این الحاق انجام دهند. تنها راه جلوگیری از این کار آن است که دولت‌ ها موضع روشنی بگیرند که اگر اسراییل چنین اقدامی بکند،‌ باید منتظر تحریم باشد. صحبت از الحاق که می ‌شود انگار که اقدامی اداری، معمولی، بی ‌طرفانه و بی ‌خطر است. ولی همان‌ طور که رهبران عرب در تظاهرات چند وقت پیش در تل ‌آویو  به ‌درستی تشریح کردند،‌ این اقدام « جنایت جنگی » محسوب می ‌شود و طبق قوانین بین‌المللی غیرقانونی است. الحاق یعنی اینکه یک دولت ( در این مورد اسراییل ) سرزمینی را که حاکمیت به ‌رسمیت شناخته شده ‌ای ندارد، به طور یک ‌طرفه وقهری تصاحب و بخشی از کشورخود کند.

سرزمینی که اسراییل قصد دارد به خاک خود ضمیمه کند در بخشی از کرانه غربی رود اردن واقع است که پیشتر، در تجاوز نظامی اسراییل در سال ۱۹۶۷ترسایی اشغال شده است. این الحاق در واقع نهایتِ سال‌ها تصاحب زمین توسط اسراییل از راه بی‌ خانمان کردن قهری فلسطینی ‌ها، ساختن شهرک‌ های یهودی ‌نشین، و ضمیمه کردن بیت المقدس شرقی در سال ۱۹۸۰ ترسایی بود. ضمیمه کردن  بیت المقدس (اورشلیم ) شرقی در سراسر جهان محکوم شد، ولی در نهایت همه با آن کنار آمدند.

همان ‌طور که در تظاهرات اعتراضی ضد تبعیض ‌نژادی « زنده گی سیاهان مهم است  » در امریکا و بریتانیا دیدیم، میراث استعماری بریتانیا هنوز به ‌روشنی دیده می شود. این میراث از همه بیشتر در فلسطین دیده می ‌شود که سال ‌های درازی تحت قیمومیت بریتانیا بود تا اینکه بریتانیا در سال ۱۹۴۷ ترسایی از آن دست کشید و زمینه وقوع فاجعه  » نکبت » مهاجرت دسته‌ جمعی قهری فلسطینی‌ها در سال ۱۹۴۸ ترسایی را فراهم کرد و کشور امروزی اسراییل توسط سازمان ملل متحد رسماً به وجود آمد. در جریان فاجعه «  نکبت » بیشتر از ۷۰۰هزار فلسطینی را به ‌زور از خانه و کاشانه خود بیرون کردند. این عده دیگر میهنی نداشتند و در کشورهای گوناگون پناهنده شدند. امروزه نیز الحاق سرزمین‌های فلسطینی در عمل « کبت » دومی خواهد بود که فلسطینی ‌ها را از سرزمینی که نسل‌ها مال آنها بوده است، محروم می ‌کند.

از سال ۱۹۶۷ترسایی  سرزمین‌هایی که اسراییل در آن جنگ اشغال کرد، به طور عمده زیر حکومت نظامی فرماندهان نظامی بوده است و فلسطینی‌ها طبق قوانین بین‌المللی در مورد اشغال نظامی، از حمایت‌ های خاصی برخوردار بوده ‌اند. این قوانین برای حفاظت و حمایت از جمعیت غیرنظامی در دوره اشغال وضع شده‌اند و فرض بر این است که این دوره‌ای موقتی است. اگرچه همه سرزمین‌های بین دریای مدیترانه و رود اردن از زمان اشغال زیر کنترول و سلطه اسراییل بوده، ولی به طور مستقیم تحت قوانین اسراییل و کنِست ـ پارلمان اسراییل نبوده است.

اسراییل از راه ساختن دیوار حایل و قوانینی که وضع کرده است، از جمله دادن شهروندی به خارجی ‌هایی که در شهرک ‌های یهودی ساکن شوند، سعی کرده است مرزها را مخدوش کند، ولی تمایز میان اسرایيل و زمینی که اسراییل اشغال کرده، تا امروز به طور گسترده ‌ای طبق قانون حفظ شده است. این تمایز در واقع شالوده توافق‌ های اسلو بود که هدف از آنها ایجاد نقشه راهی برای شکل دادن کشور فلسطین به مثابه جزیی از « راهکار دو کشور» بود.

اگرچه الحاق سرزمین ‌های فلسطینی همیشه در دستورکار صهیونیست‌ه ای تندروتر در درون اسراییل بوده است، ولی نتانیاهو بود که در تلاش برای باقی ماندن در قدرت دولتی، این موضوع را در اولویت خود قرار داد. این الحاق به تحریک دونالد ترامپ و نقشه دامادش جَرِد کوشنِر در دستور کار قرار گرفته است. پیشنهاد های مطرح شده توسط ترامپ ، دامادش و نتانیاهو در طرح قلابی «معامله قرن » تلاش یک ‌جانبه ‌ای است برای تحمیل طرحی ناعادلانه که حقوق بنیادی فلسطینی‌ ها،‌ به ‌ویژه حق آنها در تعیین سرنوشت خود را پایمال می ‌کند. این نقشه و اقدام‌ های ترامپ در این زمینه، بخشی از رؤیای تحقق یافتهٔ تندروها در کنست بود که اکنون اکثریت نماینده گان آن آشکارا از الحاق زمین ‌های فلسطینی به خاک اسراییل حمایت می ‌کنند. ولی وقت برای آنها محدود است و می ‌خواهند تا پیش از انتخابات امسال ریاست‌ جمهوری امریکا و تا ترامپ رییس ‌جمهور است، الحاق را به سرانجام برسانند، چون شاید او دوباره انتخاب نشود!

برای نتانیاهو نیز( که نگران میراثی است که از خودش باقی خواهد گذاشت ) وقت کم است و مایل است که تا هنوز نخست‌ وزیر است، و تا پیش از پایان یافتن محاکمه‌ اش ( به خاطر فساد مالی و کلاهبرداری)، این الحاق را عملی کند. برای ترامپ، انجام این الحاق در ضمن نوعی دلجویی از پایگاه مسیحیان انجیلی ‌اش است که حامی اسراییل بزرگ ‌تری‌اند، ولو به علّت‌ هایی متفاوت.

هدف اصلی و اساسی الحاق تازه آن است که میخ آخر را به تابوت « راهکار دو کشور» بزند. این الحاق دیگر هیچ امکان واقعی برای ایجاد یک کشور فلسطینی پایدار باقی نمی ‌گذارد. توجه به انگیزه‌ های اسراییل در این اقدام و درک این موضوع مهم است که اسراییل هیچ علاقه ‌ای به ایجاد کشور مستقل فلسطین ندارد و نمی‌  خواهد شاهد تحقق چنین چیزی باشد. اسراییل می ‌خواهد که کنترول کاملی برهمه سرزمین‌ های میان دریای مدیترانه و رود اردن داشته باشد، و این خواست اسراییل در طرح « معاملهٔ قرن » رامپ تامین شده است. مساله این است که تقریباً هفت میلیون یهودی و هفت میلیون عرب در سراسر این زمین‌ها زنده گی می ‌کنند، و اسراییل نمی ‌خواهد که همه سرزمین‌های اشغال شده و همهٔ مردمان آن را مصادره کند. اسراییل می ‌خواهد که تا حد امکان زمین‌های بیشتر و فلسطینی‌های کمتری را به اسراییل ملحق کند؛ به قول نتانیاهو: « نه حتی یک فلسطینی» .

الحاق پیشنهادی اسراییل، صرف‌ نظر از اینکه دزدی و تصاحب آشکار زمین است، تبعیض ‌آمیز هم است. هر کس را که بخواهد جدا و انتخاب می‌ کند، و آنهایی را که یهودی نیستند، کنار می‌ گذارد. به بعضی‌ ها حقوق،‌ امتیاز، و موقعیت ویژه‌ای می ‌دهد، در حالی که همین‌ ها را از دیگران می‌ گیرد.

گروهی از یهودیان برجسته بریتانیا در نامه‌ ای که به سفیر اسراییل در بریتانیا نوشتند، تأکید کردند: « روشن است که این الحاق پیامد های بسیار ناگواری برای فلسطینی ‌ها خواهد داشت. موقعیت بین ‌المللی اسراییل نیز زیر ضربه قرار خواهد گرفت، ضمن اینکه چنین کاری با این ادعا که اسراییل کشوری است هم یهودی هم دموکراتیک، ناهمساز است. » 

وقتی که بیت المقدس شرقی به اسراییل ضمیمه شد، به فلسطینی‌های ساکن آن حق شهروندی داده نشد، بلکه فقط ساکنان این منطقه محسوب شدند، باید مالیات بدهند، ولی حق ری ندارند! حالا هم هنوز روشن نیست که وقتی این الحاق جدید صورت بگیرد، چه حقی به فلسطینی‌ های ساکن آن داده خواهد شد. به این ترتیب، اسراییل(  که نمی ‌شود آن را دولتی دموکراتیک دانست )  به مثابه آنچه یکی از سازمان‌های حقوق بشر اسراییل « یک کشور، یک رژیم تبعیض ‌آمیز » می‌ خواند، بیش از پیش جای خود را محکم می‌ کند. به گفته این سازمان، « یک کشور، یک رژیم تبعیض‌آمیز » اشاره به این واقعیت دارد که « وقتی اسراییل الحاق را اعلام کرد، در واقع کنترول اش بر کل سرزمین میان رود اردن و دریای مدیترانه را اعلام کرد که قرار است دایمی باشد.»

تبعیض نژادی فقط به حقوق سیاسی و قانونی بنیادی محدود نخواهد بود، و همه جنبه‌ های زنده گی فلسطینی ‌ها را در بر خواهد گرفت. یکی دیگر از گروه‌ های مدافع حقوق بشر اسراییل، برخی دیگر از پیآمدهای مهم و عمده الحاق را خیلی عالی تشریح کرده است. این الحاق بر دو عرصه عمده اثر خواهد گذاشت: آزادی جا بجایی، و حقوق مالکیت.

طبق قوانین اسراییل، ساکنان کرانه غربی رود اردن حق ورود به اسراییل ندارند و برای این کار نیاز به جواز عبور دارند و باید از کنترل مرزی رد شوند. در نتیجه الحاق جدید، منطقه‌ های تازه‌ای به نواحی « عبور ممنوع » برای فلسطینی ‌ها اضافه می‌ شود که کنترول ‌های مرزی و حصارها و موانع دایمی باید برای آنها ساخته شود. علاوه بر شبکه راه‌ های شهرک‌ های یهودی ‌نشین که در حال حاضر فلسطینی‌ ها اجازه عبور از آنها ندارند، الحاق سرزمین‌ های جدید نیز خیلی از راه‌ های باقی ‌مانده را از دسترسی فلسطینی ‌ها خارج می‌ کند. مثل وضعیت در بیت المقدس شرقی و جاهای دیگر، وقتی که منطقه ‌ای زیر قوانین اسراییل قرار بگیرد، راه برای سلب مالکیت زمین‌ ها و خانه‌ های فلسطینی ‌ها توسط دولت باز می ‌شود چون مالکان و ساکنان فلسطینی دیگر در این منطقه‌ ها نخواهند بود!

در نتیجه این الحاق، فلسطینی‌ها دیگر دسترسی به زمین ‌های کشاورزی نخواهند داشت، زمینه ساختن شهرک ‌های یهودی ‌نشین بیشتر فراهم می‌آید، و بر اثر اخراج ساکنان فلسطینی و خراب کردن خانه‌ های آنها، پاکسازی نژادی ادامه پیدا می ‌کند. به‌علاوه، کنترول بر منابع طبیعی مثل آب و نفت و کانی‌ها بیش از پیش در اختیار اسراییل قرار خواهد گرفت.

اسراییل بیشتر از ده سال است که کارزار درازمدتی را به راه انداخته است تا نام بردن از اسراییل به عنوان « دولت آپارتاید » (تبعیض ‌نژادی)، یا جنبش « بایکوت، عدم سرمایه‌ گذاری، و تحریم » اسراییل را کارزارهایی ضد یهودی معرفی و محکوم کند. نگرانی شمار فزاینده‌ای از اشخاص و دولت‌ هایی که معمولاً پشتیبان اسراییل‌ اند این است که الحاق سرزمین‌های جدید به خاک اسراییل، به این دو کارزار حقانیت می ‌بخشد. آپارتاید را نظام جدایی نژادی قانونی تعریف می ‌کنند که در آن یک گروه نژادی ( مطابق قانون)  از حقوق سیاسی و مدنی‌اش محروم می ‌شود. الحاق سرزمین‌ های پیرامون کرانه غربی به خاک اسراییل دقیقاً اِعمال همین آپارتاید را در مقابل مردم دنیا به طور روشن و شفافی نشان خواهد داد که در آن صورت، ندیده گرفتن آن غیرممکن خواهد بود. از دید دیوان کیفری بین ‌المللی، آپارتاید جرم علیه بشریت است.

با این پیش‌ زمینه، فکرکردن کشورهای جهان در این مورد که چه تحریم‌ هایی را به خاطر این الحاق علیه اسراییل به کار خواهند بست، اکنون نه ‌فقط کاری پسندیده، بلکه امری ضروری است. جامعه مدنیِ فلسطین فراخوانی جهانی برای « اقدام‌ های موثر » به منظور متوقف کردن این الحاق منتشر کرده است. اگر قرار است که اقدام ‌های دولت‌ها موثر باشد، دولتی مثل بریتانیا دست ‌کم از الآن باید سیاستی مناسب در ارتباط با تجارت با اسراییل در پیش بگیرد، به‌ ویژه با کاربست قوانین بین‌المللی در شهرک ‌های یهودی نشین در سرزمین‌های اشغال‌ شده فلسطینی‌ ها و متوقف کردن خرید و فروش هر گونه تسلیحات با اسراییل که در نقض حقوق بشر فلسطینی‌ها مورد استفاده قرار می ‌گیرد.

در بحبوحه همه‌ گیری کووید-۱۹، مبارزه اصلی این است که با مطرح کردن الحاق به مثابه موضوع روز در صحنهٔ سیاسی کنونی، به فراخوان فلسطینی‌ها پاسخ داده شود. اسراییل درصدد است که زمین‌های فلسطینی را هرچه زودتر و با حمایت ترامپ به خاک خود الحاق کند، و این بدان معناست که دیگر نمی‌ شود تعلل و صبر کرد. متوقف کردن الحاق باید در دستور کار باشد.

فراخوان فلسطینی‌ ها برای اقدام‌ های موثر، خواستی معقول است. پیش از این نیز، الحاق‌های دیگر با تحریم‌ های بین‌المللی روبرو بوده‌ اند. این بار نمی ‌شود کنار ایستاد و کاری نکرد. « تحریم، همین الآن » یکی ازخواست ‌های کارزار ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی بود، و در شرایط کنونی هم شعار درستی است. / نامه مردم

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۲۴۰۶

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 

 Copyright ©bamdaad 2020