در حاشیه رخدادهای منطقه:

در یمن چه میگذرد ، و نیروهای ملی و دموکراتیک درگیر درآنجا چه میخواهند؟

 

نسيم شرق

کشور یمن در منطقه جنوب غربی آسیا و در شبه ‌جزیره عربستان واقع شده است. از این کشور همواره به عنوان حیات خلوت عربستان سعودی نام برده می‌ شود. روسای جمهور حاکم بر یمن همواره به عنوان متحدی کلیدی برای ریاض و غرب محسوب شده اند. یمن نزدیک به ۳۰ میلیون نفر جمعیت دارد. از لحاظ فقر ۱۸۳- مين کشور جهان و جزو ۱۰ کشور آخر از لحاظ فقر در جهان است.

بیکاری و تورم، شکاف فاحش طبقاتی و فقر اقتصادی حاکم بر یمن و فرهنگ عشیره ‌ای نسبتاً متفاوت از سایر شیوخ خلیج موجب عدم پذیرش این کشور در شورای همکاری خلیج درسال‌های گذشته بوده است.

از زمان تصرف صنعا توسط انقلابیون، مقامات کاخ سفید و پنتاگون در کنار هم‌ پیمانان اروپایی شان بارها و بارها به محکوم نمودن این اقدام مبادرت ورزیده و خواستار عقب نشینی آن‌ها از صنعا و بازگشت مجدد منصورهادی به قدرت هستند. تعطیلی سفارت امریکا، فرانسه و ترکیه (ناتو)، مصر و بریتانیا در این راستا ارزیابی شده و احتمالا در آینده شاهد اقدامات بیش ‌تری جهت تضعیف نیروهای انقلابی یمن خواهیم بود. اسراییل نگران آن است که در صورت تداوم استیلای حوثی‌ها بر یمن علاوه بر تقویت جایگاه ایران در سطح منطقه، احتمال به مخاطره افتادن منافع اقتصادی و وجود رژیم دیکتاتور وابسته به امریکا و عربستان بیش از پیش متصور است. شماری زیادی از کشتی ‌های اقتصادی و نظامی این رژیم جهت دسترسی به مناطق جنوبی و شرقی آسیا و هم‌ چنین نیمه جنوبی آفریقا می‌بایست از تنگه باب‌المندب یمن عبور نمایند. امری که با تثبیت قدرت نیروهای انقلابی احتمالاً به خطر خواهد افتاد.
علی عبدالله صالح، رییس جمهور وقت  یمن که مورد حمایت امریکا، عربستان و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بود، سرانجام در ۱۱ فبروری ۲۰۱۱ مجبور به کناره‌ گیری از قدرت شد. وی اما در چارچوب طرح «ابتکاری خلیجی» کشورهای حامی وی، از مصوونیت قضایی برخوردارشد و معاون وی «عبد ربه منصور هادی» به ریاست جمهوری رسید؛ کسی که اخیراً در پی ناکامی در برطرف کردن فساد و اجرا کردن مفاد توافق ‌نامه صلح و شراکت، استعفا کرد. رسانه‌ های خبری در روزهای اخیر از بسته شدن سفارت عربستان سعودی، کانادا، ایالات متحده امریکا، فرانسه و بریتانیا در این کشور خبر داده اند. کشورهای فوق در کنار سرمنشی سازمان ملل متحد خواستار مداخله شورای امنیت سازمان ملل جهت حل بحران این کشور شده و در پی بازگرداندن منصور هادی ريیس ‌جمهور مخلوع این کشور هستند. حضور شیعیان زیدی نسبتاً پررنگ بوده و هر گونه تحرک از سوی زیدیون یمنی که در مناطق شمالی این کشور و هم‌ جوار با مرزهای عربستان زیست می ‌نمایند، می ‌تواند مخاطرات امنیتی را برای سعودی‌ها در پی داشته باشد. همین امر موجب اتخاذ دو رویکرد از سوی عربستان جهت مهار آن‌ها شده است. حمایت از روسای جمهور دیکتاتور در سرکوب شیعیان و هم ‌چنین رواج اندیشه تکفیری در این کشور همواره مد نظر آل سعود قرار داشته است، از همین روست که القاعده حاکم بر یمن به عنوان یکی از قدرتمند ترین شعب این گروه تروریستی در جهان محسوب می‌شود.

ضعف اقتصادی حاکم بر یمن عمدتاً با حمایت‌های مالی و تسلیحاتی همسایه قدرتمند شمالی جبران شده است. بدرالدین الحوثی را باید رهبر و موسس جریان حوثی‌ها نامید، جریانی فراگیر که فعالیت‌های انصارالله یکی از زیرشاخه‌ های آن محسوب می ‌شود. حوثی خود پیرو یکی از فرق زیدیه محسوب می ‌شود، و شاخه سیاسی آن‌ها پیش از  این خود را «الشباب المومن» می ‌خواند و بعد از آن جنبش سیاسی خود را  انصارالله نام گذارد.
هم‌اکنون این جریان در رسانه‌های عربی و بین‌المللی به عنوان یکی از فرق شیعه معرفی می ‌شود، گرچه تفاوت‌هایی بین عقاید اثنا-عشری با آن‌ها موجود است.
ریشه ‌های آن زیدی جارودی است که یکی از نزدیک ‌ترین فرق اسلامی به شیعه اثنا-عشری محسوب می ‌شود. این خوانده گروه با توجه به این‌ که توسط  بدرالدین الحوثی تاسیس شد، اصطلاحاً حوثی می ‌شود. جمال‌الدین اسماعیل ابوحسین متخصص امور یمن در گزارشی تحلیلی که در « السیاسه الدولیه» مجله تخصصی- تحلیلی وابسته به موسسه الاهرام منتشر گردید، با رد مذهب ‌گرا بودن این گروه تاکید می‌ کند اختلافات قابل توجهی بین این گروه و عقاید شیعیان وجود دارد. به بیانی دیگر، می ‌توان تأکید کرد که گروه حوثی‌ ها شاخصه خود را در نحوه مرجعیت و منابع فقهی و شرعی خود دارند، به نحوی که می ‌توان گفت این گروه نه پیرو ایدیولوژی‌های سنتی و قدیمی زیدی است و نه می ‌توان آن‌را متهم به جعفری اثنا-عشری کرد.
حدود ۲۰ درصد جمعیت یمن را زیدیان ( شیعیان پنج ‌امامی) تشکیل می ‌دهند که در تاریخ یمن از سده ۳ نقش مهمی ایفا کرده اند. شیعیان اسماعیلی نیز بخشی از شیعیان یمن را تشکیل می ‌دهند. این گروه‌ها در گذشته اختلافات و درگیری‌های گسترده‌ای داشتند و گاهی ضد هم اقدام نظامی می ‌کرده اند. پس از کشته شدن حسین الحوثی (از رهبران سرشناس شیعیان یمن که در زمان حیاتش تلاش گسترده‌ای برای نزدیکی طوایف شیعه یمن انجام داده بود.) در جنگ با دولت یمن در سال ۲۰۰۴ ترسایی و تحویل ندادن جسد وی به خانواده‌اش، شیعیان تصمیم گرفتند با یکدیگر متحد شده و جبهه واحدی را ضد حکومت یمن، که به گفته آنان حقوق شیعیان را به رسمیت نمی‌شناسد و میان آنان و اهل تسنن یمن تبعیض قايل می‌ شود، تشکیل دهند. آنان نام یگانه‌ ای را که برگرفته از نام رهبر خود بود برای خود انتخاب کردند (مبارزان حوثی) و از آن زمان حکومت خودمختار خود را تشکیل داده اند، که این کار موجب بروز ۶ جنگ میان آنان و حکومت ‌های مرکزی یمن شده‌است. از ۲۲ ایالت موجود در یمن، ۱۰ ایالت در حال حاضر تحت کنترول حوثی‌های زیدی است.
جفری فلتمن، معاون وزیر امور خارجه امریکا که در یک کنفرانس امنیت منطقه‌ای در بحرین صحبت می‌ کرد، گفت: «بسیاری از دوستان و شرکای ما درباره احتمال حمایت خارجی از حوثی‌ها صحبت کرده اند و نظریات مربوط به حمایت ‌های ایران از آنان را شنیده ایم.» و افزود: «صادقانه بگویم، ما در این باره، اطلاعات مستقلی در اختیار نداریم.»

فلتمن همچنین ازکشوهای منطقه خواست جنبه‌ های فرقه ‌ای درگیری‌های یمن را بزرگ نکرده و تلاش کنند این تنش در داخل یمن کنترول شود. وی افزود: «.» فلتمن محدود کردن این تنش به نفع منافع امریکا و کشورهای منطقه است و نباید گذاشت به همسایه گان یمن کشیده شود همچنين گفت: «

فکر می ‌کنم بزرگ ‌نمایی اختلاف ‌های شیعیان و سنی ‌ها خطرناک باشد.»

دولت امریکا در یک سال گذشته حدود ۷۰ میلیون دلار کمک نظامی به یمن ( دولت تحت حمایه امریکا ) کرده است. تصور می ‌رود آموزش سربازان یمنی و به کارگیری هواپیماهای بدون سرنشین و اطلاعات برای شناسایی اردوگاه‌ های القاعده از جمله این کمک ‌ها باشد. بخش عمده این کمک ‌ها محرمانه است، چون نه دولت امریکا و نه دولت یمن می ‌خواهند فعالیت‌های امریکا باعث افزایش ناراضیان در این کشور شود.
در اینجا کمی‌ بیش تر، در باره « جنبش جنوب» و چندين گروه درگیر در یمن:
جنبش جنوب، معروف به ال ‌هیراک، شامل ۳ شاخه و ۷ گروه است.
۱-  کمپ اول، برای جدایی کامل و استقلال فوری از دولت مرکزی درشمال؛
۲-  خواستار سیستم فدرال (ایدۀ فدرالیزم در اصل  توسط حیدر اتاس، نخست‌ وزیر سوسیالیست سابق جنوب در سال ۱۹۹۴ ترسایی پیشنهاد شده بود) که به نواحی کشور استقلال بیش‌تر داده شود؛
۳-  شرکت در دولت مرکزی یا الحاق به دولت مرکزی به عنوان عوامل تکنوکرات- دولت تکنوکرات هادی که اخیراً استعفا داد و پیشنهاد داد که یمن به ۶ ناحیه مستقل، ۴ ناحیه در شمال و ۲
ناحیه در جنوب تبدیل شود.

برخلاف دولت قبلی‌ علی‌ عبدالله صالح که با این ایده مخالفت داشت، ۷ گروه جناح ‌بندی ال‌ هیراک را با هم مرور می‌کنیم:
۱- جنبش موفق (جنبش مبارزه صلح‌ آمیز جنوب) که در استان‌های ال هادی، لاهیج و ابیان متمرکز هس تند و رهبران این گروه صالح ال شفرا و ناصر ال خباجی (ناصر، عضو حزب سوسیالیست است)؛ ۲- شورای هماهنگی انقلاب صلح ‌آمیز که رهبر آن عرب افغانی‌ تبار به نام طارق ال فضلی است (از خانواده ثروتمند که املاک زیادی دارند)؛
۳-  جمعیت عالی‌ ملی‌ برای استقلال جنوب به رهبری افسر بازنشسته ارتش ناصر ال نوبه؛
۴-  شورای عالی‌ ملی‌ برای آزادی جنوب با رهبرانی امثال حسن باوم و محمد صالح طماع؛
۵-  اتحاد جوانان جنوب به رهبری فادی حسن باوم که در زندان به سر می‌برد؛
۶ - جمعیت ملی‌ برای مبارزه صلح ‌آمیز جنوب به رهبری دکتر صالح یحیی سعید؛ و
۷ - شورای جنبش صلح آمیز برای آزادی جنوب. یکی‌ از بزرگ ‌ترین مشکلات «جنبش جنوب» عدم رهبری متمرکز و سازمان مرکزی است.

توجه داشته باشید که اکثر ثروت یمن در جنوب تولید می‌شود. بیش از ۸۰ درصد نفت (۱۶۵ هزار بشکه در روز) و بیش ‌تر مراکز درآمدزا، از قبیل بنادر و تأسیسات ماهیگیری در جنوب متمرکز هستند و جمعیت جنوب شامل ۱/۵ جمعیت کّل یمن است.
ال هیراک (جنبش جنوب)، حزب سوسیالیست و حوثی‌ها پیشنهاد داده اند و تلاش می ‌کنند يمن به ۲ اقلیم تقسیم شود، در حالی‌‌ که احزاب دیگر برای ۶ اقلیم و تقسیم قدرت اداری و اجرایی به طور مساوی بین جنوب و شمال تلاش می‌ کنند. در حقیقت اختلاف اصلی‌ حوثی ‌ها با ريیس ‌جمهور عبد ربه منصور هادی که اخیراً استعفا داد، بر سر پیش‌ نویس قانون اساسی و اصرار منصور هادی برای تجزیه یمن به ۶ اقلیم است.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۰ـ ۱۸۰۱

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2019