دوراهی انتخاب:

امارت توام با استبداد یا جمهوری آلوده با فساد

 

محمد ولی

این گفته که افغانستان پولیگون آزمایش سلاح ها گردیده است، از دیدگاه نظامی واقعیت است .
اما از دیدگاه سیاسی اینکه افغانستان تخته مشق انواع رژیم های سیاسی نیز بوده است نمیتواند از واقعیت دور باشد.
از سال ۱۳۵۲ خورشیدی که اکنون ۴۶ سال ازآن میگذرد شش نوع رژیم درکشورشکل گرفته؛ جمهوری افغانستان ، جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان ، جمهوری افغانستان ، جمهوری اسلامی افغانستان ، امارت اسلامی افغانستان وجمهوری اسلامی موجود افغانستان .
سوال بر سر انواع جمهوریت ها نه ، بلکه همه آنها دریک طرف و امارت در طرف دیگر است .
اینکه درجمهوریت ها چه گذشت علیحده ودر امارت چه گذشت جداگانه باشد .حفظ نام جمهوریت در رژیم پنج ساله به اصطلاح اسلامی جهادی ها را باهمان حالت جنگی وحوادث ناشی ازآن بحیث یک ارزش نباید از نظر دور داشت.
اما امارت طالبانی که بزرگترین کمالش امنیت وحکمرانی سرتاسری بدون تخار و پنجشیر بود نامی به جا نگذاشت که مردم به آن ارزش یک رژیم سیاسی دارای پس زمینه های بهتر قایل شوند.
نام بردن ازآن نوعی وحشت بر اندام مردم اعم از اهل معارف ، مذهبیون معتقد به روش های مذهبی متفاوت، روشنفکران ، کارمندان دولتی ، احزاب سیاسی، جامعه مدنی وبخصوص زنان می افتد و در برابر آن ابراز مخالفت میکنند، زیرا آن رژیم با آن استبداد همه مظاهر زنده گی متمدن را از مردم گرفت . فلج شدن دستگاه دولت، انسداد دروازه های مکاتب وپوهنتون ها به امتداد رژیم جهادی، نبود اقتصاد تولیدی، جمع آوری عشر و ذکات برعلاوه مالیه از دهقانان، بیکاری سرتاسری وسکوت بر همه عرصه های زنده گی اعم از سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی واقتصادی، کشوررا به دهکده ویران شده ای مبدل کرده بود که مجموع وظایف آن خواندن نماز با وضو و بی وضو طور اجباری در جماعت بوده دولت داری درهمین محدوده خلاصه میگردید .مظالم دره و شلاق که وسیله تحقق آن سیاست بود از یاد مردم نرفته است .
آن امارت درادامه حکومت مجاهدین سرعت سقوط همه شوون زنده گی به سراشیب بی فرهنگی و ویرانگری را بیشتر ساخت.
اما جمهوریت و انفاذ قانون اساسی حدود روابط ، مکلفیت ها ، حقوق و وجایب میان حکومت کننده گان وحکومت شونده گان را ولو ناقص واکثرآ غیرتطبیقی معین کرده است . جنب وجوش معارف و تحصیلات عالی ، مطبوعات و رسانه ها، آزاد سازی استعدادهای هنری و ادبی ، مناسبات با جهان خارج، حق زنده گی بدون مداخله دولت درامور شخصی ، وجود ارگانهای سه گانه دولت، چندین دور انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ( ازفساد وتقلب وقدرت پول درآنها نمی شود چشم پوشید) به انسان این جامعه حق داد تا فعالانه درتعین سر نوشت اش اظهار رای کند .
زنده گی فعال اجتماعی و سیاسی زیر حمایت قانون و در روشنی ارزش های مدنی با همه کمبودی هایش روح تازه بر کالبد منجمد شده دوره طالبی دمیده است .
باوجود ادامه جنگ ، جدالهای سیاسی از اخبار وتلویزیون ها ها تا داخل پارلمان ومبارزات انتحاباتی همه مظاهر تحرک میان مردم وجامعه است . ازاین جهت جمهوریت با مفاسد و کمی هایش به مردم امید آنرا داده است که در صورت تغیر آرام درمجریان امور و تحقق درست قانون میتوان در وضع بهتر قرارگرفت .رجحان جمهوریت برامارت که چهره های متعصب وتمدن ستیز آنرا رهبری کنند وگذشته شان هم معلوم است یک امر طبیعی و حق قانونی مردم است ازاین جهت روان جمعی جامعه در کلیت ساختاری (سیاسی، اجتماعی، مدنی و فرهنگی) جمهوریت را بر امارت برتر میداند و نمی خواهد راه طی شده را که با خون و وحشت و زجر یکجا بوده باردیگر به یک جامعه سربسته دیکتاتوری مذهبی گذشته تبادله نماید .
باید روح زیستن در یک نظام آزادتر ، قانونی تر و دموکراتیک تر را درمقابل خطرات برگشت به گذشته حمایت کرد و دفاع نمود.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۹ـ ۲۷۰۸ 

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.

 Copyright © bamdaad 201